سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 208

وای این قسمت از سریال. چقدر فان و باحال بود.

تو این شهر کوه ها به قول معروف تو دهن شهر بودن، چقدر زیبا. دور تا دور ‌شهر کوه بود

و همه جای شهر نیمکت برای نشستن بود. چه خونه های گوگولی داشت و شهر خلوتی بود به به

و دوطرف خیابون همه ماشینای مدل بالا خدایا شکرت

اونجا که داشتین سمت آبشار میرفتیم صدای آبشار چه گوش نواز بود و وقتی گفتین فضا رؤیایی و هوا رویائی تر از اون من اون رو حس کردم، چه آبشار زیبایی،و تکه سنگ هایی که مثل پله بود تا به سمت آبشار برین هم خیلی زیبا بود. وقتی آبشار رو دیدمش باخودم گفتم شبیه ایرانه. وای فقط صدای آبشار…

وقتی رفتین زیر آبشار وایسادین مثل یک دوش بزرگ بود چون آبش پراکنده می‌ریخت پایین. و اونجاکه از آبی که سنگ های خوش رنگ طلایی و قرمز  رد میشد فیلم گرفتین خیلی انرژی داشت. و بازم ژست خانم شایسته واسه عکاسی عالی بود

حالا بریم سراغ استخر باآب گرم طبیعی، اولش چه ماهی هایی تو اون حوضچه بودن، اون ماهی هایی که رنگشون آبی کاربنی بود چه زیبا بود.فقط اون نیمکته که اونجا بود که اگر بخوای بشینی و ماهی ها رو تماشا کنی چه ماهی های بزرگی هم اونجا بود و ماهی های نارنجی و قرمز

وای من تا حالا حرکت لاک پشت تو آب رو ندیده بودم، چقدر باحال شنا می‌کرد. یه تیکه هم که دوتا لاک پشت بهم نزدیک شدن انگار یه چیزی بهم گفتن و از کنار هم رد شدن و

رفتن.

وای من عاشق اون سگ شدم چقدر زیبا بود یه چشمش آبی و اون یکی عسلی بود، من براش غش کردم.

خانوم شایسته لباسی که برای استخر پوشیده بودین و کلاهتون خیلی بهتون میومد عکسی هم کنار ماهی ها گرفتین خیلی قشنگ شد

و چه استخرهایی که هرکدوم به ترتیب آب سرد و گرم داشتن .و دور تا دور این استخرها کوه بود به به

اون قسمت که آبش گرم بود خانم شایسته رفتن اون بالا که پایینش مثل آبشار می‌ریخت پایین چقدر زیبا بود واقعا دلم خواست اونجا باشم چه انرژی مثبتی داشت. میز گرد رو بگو… حرف خانوم شایسته که به استاد گفتن بپر بالا، ما زیاد سوسول نیستیم رو تحسین میکنم، چقدر خوبه که آدم خودش باشه و هرجا هست راحت باشه.

اون نی نی خوشگله تپله که باباش آورده بودتش تو استخر خیلی قشنگ و گوگولی بود واقعا داشت تو تخت پادشاهیش بازی می‌کرد. چقدر کلاهش قشنگ بود.

اونجا جایی برای بازی درست کرده بودن همون استوانه های قرمز و زرد که روی آب بود و باید از روش حرکت میکردی، اون دختر خانم چه قشنگ از روشون رد شد و وقتی افتاد تو آب لبخند باباش خیلی قشنگ بودجایی بود که برای تمرین شنا درست کرده بودن. واقعا عالی بود.

و ذوقتون از دوشی که گرفته بودین من رو هم سر ذوق آورد.

واقعا انسان باید آزاد باشه که هرمدل پوششی که میخواد بگرده. من حتی پیرمردی رو دیدم که موهاش بنفش بود، چقدر قشنگه همدیگر رو قضاوت نکنیم و اونجاهرکسی تو حال و هوای خودش بود و داشت لذت می‌برد. آزادی حق طبیعی همه ی انسان هاست.

و در آخر این عشقی که بین استاد و خانم شایسته میبینم منو برانگیخته میکنه و لذت میبرم مدام بهم میگین عاشقتم، بیا عشقم و نگاه ها و لبخندهای عاشقانه…

و اینکه از لذت ها و نکات مثبت مدام باهم صحبت می‌کنید و تحسین میکنید

همه جوره الگو هستین ممنون بابت فیلمی که برای ما تهیه کردین و ما رو هم با این همه انرژی و حس خوب و این همه زیبایی شریک کردین خدایا شکرت