اگر دقت کنید، یک نکته مهم در مورد تدوین این سفرنامه -که به ساده گرفتن و دوری از کمال گرایی اشاره داره- موسیقی هست که برای فایل ها استفاده میشه. همین موزیک بیکلامی که اول همین فایل و دیگر فایل های سفرنامه شما میشنوید.
یک موزیک هست که برای همه فایل قرار میگیره تا با زمان کمتر و سادگی بیشتر این فایل ها تدوین بشود.تا بیشتر تمرکز روی اصل باشه تا فرعیات. نکته مثبت دیگه اش اینه که حتی اگه این موزیک رو با چشم بسته هم گوش بدیم، یاد زیبایی های آمریکا میفتیم.
این جاده های کوهستانی که توی این سفر داریم تجربه میکنیم واقعا فوق العادست و بسیار بسیار لذت بخشه. اون سرسبزی و درخت های اطراف این جاده معرکه است. متشکرم از خانم شایسته که اینقدر با عشق از این جاده ها برای ما فیلمبرداری میکنند.
توی سفر به دور آمریکا ما بیشمار آدم فوق العاده بهش برخوردیم که همش چیزی نبوده جز بازتاب فرکانس های خود استاد و خانم شایسته عزیز که اینقدر با خودشون در صلح هستند؛ اینقدر احساس لیاقت میکنند و عزت نفس دارن که هدایت میشوند به همچین انسان های فرشته ایی.
از طرفی این موضوع داره باور فراوانی رو به ما نشون میده که انسان های بینظیر و فوق العاده در این جهان بسیار زیاد هستن. اگر من فرکانسم رو تنظیم کنم و با خودم در صلح قرار بگیرم، با آنها برخورد میکنم.
البته یک مورد دیگه ایی هم که باعث شده استاد و خانم شایسته پشت سر هم به آدم های فوق العاده هدایت بشن این هستش که وقتی با یکی از این آدما برخورد میکنند، خیلی روی این موضوع تاکید میکنند. حسابی اون آدم رو تحسین میکنند و باز فرکانس اینو میفرستند به جهان که: آهااا این بود دقیقا اون چیزی که میخواستم و میخوام بازم برام بفرستی!
وقتی به اون استیت پارک رسیدیم لذت بردم از اینکه هرکس داره کار خودشو انجام میده و لذت میبره اون دوتا هاپوی خوشگل هم که لباس شنا پوشیده بودن خیلی بامزه و باحال بودن و بعدش صحبت های خانم شایسته که همیشه به دل میشینه.
ایشون درمورد خاصیت طبیعت گفتن که سفر خاصیتی داره که شما رو از هر تعلقات و عادت هایی که داشتید جدا می کنه و بیشتر از همیشه شما رو میاره توی لحظه حال. با سفر، میشه کمترین وابستگی رو تجربه کرد. این معجزه سفرِه که اینقدر ما رو سبک بال میکنه.
لذت میبرم از اینکه میبینم آدم هایی که اونجا بودن اینقدر با خودشون در صلح هستند. همچنین از اینکه اینقدر خانم شایسته و استاد ارتباط گرفتن و ساده میگیرن به خودشون و به هرکسی که حسشون بگه سلام میکنند و باهاش صحبت میکنند حسابی ذوق زده میشم.
واقعا آدم هایی کم با خودشون در صلح هستند چه لذتی از زندگی میبرن. خوشبحال اونایی ک با خودشون در صلح هستند و هرروز هم این صلح درونی رو گسترش میدن.
لذت میبرم از اینکه سادگی، سر تا سر زندگی استاد و خانم شایسته رو فرا گرفته. مخصوصا از لحاظ سلامتی.. خرید برای خورد و خوراک فقط: گوشت و بلوبری و تمام! به همین سادگی و سلامتی و خوشمزگی
من حسابی خانم شایسته رو تحسین میکنم از اینکه کاری رو انجام میده که دوست داره و البته اون کاری که باعث حس خوب و تجربه عالی میشه. وقتی دیدم با عشق با دوربین رفتین سمت اون آقای گیتاریست حسابی تحسینتون کردم از این عزت نفس و این در صلح بودن با خودتون.
چقدر لذت بخش نواختن این موسیغی رو. بسی لذت بردیم و صدای فوق العاده شون که با خوندنشون لبخند بزرگی بر روی لبم نشست .چه موزیک زیبایی و چه اجرای دلنشینی. معلومه که عشق پشت این کار هست. آخه وایب این اقا رو ببین شما معلومه وقتی اجرا میکنه غرق میشه توی اجرا که همش عشقه عشق و داره این عشق به من هم منتقل میشه
مرسی خانم شایسته که با عزت نفس رفتین و از اون آقا درخواست کردین برای ما بچه ها بنوازه و بخونه تا ماهم لذت ببریم. بعدش هم موزیک اصلی همون اجرا رو برامون گذاشتین و با کلی تصاویر زیبا به ما هدیه کردین. چقدر حس خوبیی داشت.خدایا شکرت چقدر توی این قسمت زیبایی دیدیم و شنیدم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 209480MB25 دقیقه
به نام پروردگار عشق….
و منی که رو قسمت 209 این سفر قفلی زدم…
چرا؟!
این قسمت برای من پر از عشقه…
این قسمت رو فردای شبی دیدم که یکی از زیباترین آرزوهای دو سال اخیر زندگیم بهم داده شد… عظیم بود، تجربه خواسته ای که دوسال بهش فکر کردی و تقریبا زمانی که گذاشتیش کنار و به خودت گفتی خسته شدم از چسبیدن به خواسته ام، خدایا کمکم کن رها باشم… اون موقعه اس که جهان سخاوتمندانه اونو بهت تقدیم میکنه، حتی زیباتر از اون چیزی که تو میتونی تصورشو بکنی.
و من موقعی تجربه اش کردم که متفاوت بودم، اگر آدم قبل بودم و قرار بود این خواسته رو تجربه کنم نمیدونم چجوری میشدم! اووووه! چقد بالا پایین قند تو دل اب شدنو اصلا یه وضی… ولی من آروم بودم. یه اطمینان تو وجودم بود. و من متوجه این تغییر شده بودم. و خیلی بابتش سپاسگزارم.
فردای اون روز اومدم نشستم تو اتاق، تنها، رو به نور زیبای آفتاب و دلم میخواست با خدای خودم حرف بزنم… درباره هر اونچه که شب قبلش رخ داده بود. این فایل رو پخش کردم، موقعی که رسید به اون آقایی که با عشق نشسته بود برای خودش…. قلبم…. وای قلبم…. سراسر آرامش و صلح با خود بود. و بعد که آهنگ خوندنش تمام شد میخواستم برم تندی آهنگ رو دانلود کنم که دیدم خانم شایسته چه کردهههههه…. وای خدای من زیباترین اتفاق ممکن بود اومدن اون آهنگ اونطکر بعد خوندن این مرد مهربون و زیبا و خوش تیپ و خوش ذوق و خوش صدا…. و من سرشار شدم از عشق بازی با خدای خودم… و رسیدن به خواسته ام، رنگ دیگه ای گرفت… تمام اتفاقات فوق العاده شب قبلم، پرده کنار رفت و من خدایی رو میدیدم که با عشق تمام اون چیزی که من میخواستم رو بهم داده بود و با عشق و لذت، یه کنار مشغول تماشای من بود… از لذت من لذت میبرد، از شادی من شاد بود و تو نگاهش فقط عشق و رو لب هاش لبخند بود. و اون لحظات فوق العاده بودن، وقتی درکش کردم و بهش، گفتم تمام اتفاق های خوب دیشب من تو بودی، من فهمیدم…. در آغوشم گرفت. و تمام حجم منو تو تمام حجم خودش بود…