اگر دقت کنید، یک نکته مهم در مورد تدوین این سفرنامه -که به ساده گرفتن و دوری از کمال گرایی اشاره داره- موسیقی هست که برای فایل ها استفاده میشه. همین موزیک بیکلامی که اول همین فایل و دیگر فایل های سفرنامه شما میشنوید.
یک موزیک هست که برای همه فایل قرار میگیره تا با زمان کمتر و سادگی بیشتر این فایل ها تدوین بشود.تا بیشتر تمرکز روی اصل باشه تا فرعیات. نکته مثبت دیگه اش اینه که حتی اگه این موزیک رو با چشم بسته هم گوش بدیم، یاد زیبایی های آمریکا میفتیم.
این جاده های کوهستانی که توی این سفر داریم تجربه میکنیم واقعا فوق العادست و بسیار بسیار لذت بخشه. اون سرسبزی و درخت های اطراف این جاده معرکه است. متشکرم از خانم شایسته که اینقدر با عشق از این جاده ها برای ما فیلمبرداری میکنند.
توی سفر به دور آمریکا ما بیشمار آدم فوق العاده بهش برخوردیم که همش چیزی نبوده جز بازتاب فرکانس های خود استاد و خانم شایسته عزیز که اینقدر با خودشون در صلح هستند؛ اینقدر احساس لیاقت میکنند و عزت نفس دارن که هدایت میشوند به همچین انسان های فرشته ایی.
از طرفی این موضوع داره باور فراوانی رو به ما نشون میده که انسان های بینظیر و فوق العاده در این جهان بسیار زیاد هستن. اگر من فرکانسم رو تنظیم کنم و با خودم در صلح قرار بگیرم، با آنها برخورد میکنم.
البته یک مورد دیگه ایی هم که باعث شده استاد و خانم شایسته پشت سر هم به آدم های فوق العاده هدایت بشن این هستش که وقتی با یکی از این آدما برخورد میکنند، خیلی روی این موضوع تاکید میکنند. حسابی اون آدم رو تحسین میکنند و باز فرکانس اینو میفرستند به جهان که: آهااا این بود دقیقا اون چیزی که میخواستم و میخوام بازم برام بفرستی!
وقتی به اون استیت پارک رسیدیم لذت بردم از اینکه هرکس داره کار خودشو انجام میده و لذت میبره اون دوتا هاپوی خوشگل هم که لباس شنا پوشیده بودن خیلی بامزه و باحال بودن و بعدش صحبت های خانم شایسته که همیشه به دل میشینه.
ایشون درمورد خاصیت طبیعت گفتن که سفر خاصیتی داره که شما رو از هر تعلقات و عادت هایی که داشتید جدا می کنه و بیشتر از همیشه شما رو میاره توی لحظه حال. با سفر، میشه کمترین وابستگی رو تجربه کرد. این معجزه سفرِه که اینقدر ما رو سبک بال میکنه.
لذت میبرم از اینکه میبینم آدم هایی که اونجا بودن اینقدر با خودشون در صلح هستند. همچنین از اینکه اینقدر خانم شایسته و استاد ارتباط گرفتن و ساده میگیرن به خودشون و به هرکسی که حسشون بگه سلام میکنند و باهاش صحبت میکنند حسابی ذوق زده میشم.
واقعا آدم هایی کم با خودشون در صلح هستند چه لذتی از زندگی میبرن. خوشبحال اونایی ک با خودشون در صلح هستند و هرروز هم این صلح درونی رو گسترش میدن.
لذت میبرم از اینکه سادگی، سر تا سر زندگی استاد و خانم شایسته رو فرا گرفته. مخصوصا از لحاظ سلامتی.. خرید برای خورد و خوراک فقط: گوشت و بلوبری و تمام! به همین سادگی و سلامتی و خوشمزگی
من حسابی خانم شایسته رو تحسین میکنم از اینکه کاری رو انجام میده که دوست داره و البته اون کاری که باعث حس خوب و تجربه عالی میشه. وقتی دیدم با عشق با دوربین رفتین سمت اون آقای گیتاریست حسابی تحسینتون کردم از این عزت نفس و این در صلح بودن با خودتون.
چقدر لذت بخش نواختن این موسیغی رو. بسی لذت بردیم و صدای فوق العاده شون که با خوندنشون لبخند بزرگی بر روی لبم نشست .چه موزیک زیبایی و چه اجرای دلنشینی. معلومه که عشق پشت این کار هست. آخه وایب این اقا رو ببین شما معلومه وقتی اجرا میکنه غرق میشه توی اجرا که همش عشقه عشق و داره این عشق به من هم منتقل میشه
مرسی خانم شایسته که با عزت نفس رفتین و از اون آقا درخواست کردین برای ما بچه ها بنوازه و بخونه تا ماهم لذت ببریم. بعدش هم موزیک اصلی همون اجرا رو برامون گذاشتین و با کلی تصاویر زیبا به ما هدیه کردین. چقدر حس خوبیی داشت.خدایا شکرت چقدر توی این قسمت زیبایی دیدیم و شنیدم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 209480MB25 دقیقه
ای بگفته در دلم اسرارها
وی برای بنده پخته کارها
ای خیالت غمگسار سینهها
ای جمالت رونق گلزارها
ای عطای دست شادی بخش تو
دست این مسکین گرفته بارها
بنام او…
الهی هزاران بار شکرت که بار دیگر به من لطف کردی و چشم گشودم و این زیبایی این دریای زیبارو تماشا کردم
خدا جانم ازتو سپاسگزارم بخاطر زیبایی این دریاچه که نور خورشید تابیده روش و انگار اکلیل ریختن روش ،
و موج های آرومی که روش میرقصیدن….
چشمم توانایی درک و دیدن این عظمت رو نداشت…
نمیدانم اون آهنگ چی میخوند…اما فضای دلمو ملکوتی کرده بود…تمام لحظاتی که پهباد داشت از بالا عظمت خدارو به چشمم هدیه میداد….خدارو میدیدم…بغض کرده بودم…
چقدر. زیبا بوووود….. خداروشکر کردم بخاطر این
بهشت…..
این فایل انگار تماما برای دل من ساخته شده بود…..تا باور کنم زندگی و دنیا قشنگه….
سلام استاد عزیزم ، استادی برازنده شماست…
استادین در توحید که با تقوا ، با کنترل ذهن با جهادی اکبر توی شخصیت ، با ایماااااان با توکل ….با توجه به خوبی ها….به بهشت خدا رسیدین…
و دارین تلاش میکنید که با نشون دادن اینا، راه بهشت رو که کلیدشو پیدا کردین ، به ما نشون میدین..
سید حسین عباسمنش ، از هیچ به همه چیز رسید….استاد عزیزم وقتی توی فایل هاتون با تاکید میگید :«« دوستان باور کنید، قوانین حقیقت دارن، من تونستم….شما هم میتونید ..»»
چقدر بی ریا و معصومانه میگید و دلتون میخواد ما باور کنیم….
استاد اون لحظه ای که پهباد رو فرستادین رفت به آسمون، چقدر دوستتون داشتم، دارین برای ما تلاش میکنید
…دوستتون دارم….هنوز نمیتونم درک کنم بزرگی کاری که دارید برای ما میکنید…
اما قلبم باور داره که چقدر سخاوتمندانه دارین رسالت خودتون رو بخاطر رضای خدا برای بقیه بنده های خدا گسترش میدید…
خانم شایسته عزیزم ، نازنیننمممم لیاقت همه این قشنگی ها و یار و همدم بودن استاد عزیز رو دارین….فقط همینو میتونم بگم…دوستتون دارم..
امروز داشتم فکر میکردم …خدای من ، توی سایت عباسمنش ، چه آدمایی وجود داره…
آدم های که همه دارن از الله میگن،
از توحید
از انجام اعمال صالح، از غیبت نکردن، دروغ نگفتن، قضاوت نکردن، از نشر خوبی ها، از عشق دادن به بنده های خدا، به جهان خدا و هرچیزی که خدا خلق کرده...
آدمایی که سعی میکنن هر روز بهتر از روز قبل باشن
آدم هایی که هر روز بیشتر از روز قبل دارن تلاش میکنن، بنده ی بهتری باشن…و دنیا رو جای قشنگ تری میکنن..
واقعا کجا میشه اینهمه آدم خوب رو یکجا دید…..؟!!!!!!
چقدر من خوشبختم که اینجا هستم…بین بنده های برگزیده و مومن و هدایت شده خدا…
جایی که همه به یک انرژی الهی چنگ زدیم…همه از این نور و انرژی الهی به اندازه ظرفمون بهره بردیم..و داریم این ظرفو بزرگتر میکنیم..
داشتم فکر میکردم..
چقدر خوبه این انرژی الهی چقدر خوبه این قوانین منظم “پرودگار ”
چقدر خوبه که نسبت به این قوانین آگاهی داریم
چقدر خوبه که داریم تکاملمونُ طی میکنیم
و چقدر دیدن اینهمه تعهد دوستان ، توی سایت برام لذت بخشه….
وقتی استاد یه فایل جدید میزاره..همه کامنت میزارن و از حال دلشون میگن..از تلاشی که دارن میکنن…این نشون دهنده تعهد شون هست…نشون دهنده اینکه دستاشون دستای خدارو محکم گرفته و نمیخوان به زمین بخورن.
واقعا هر روز این سایت رو پرشور تر میبینم…
اینجا توی این سایت دوستان نابمون ، هم فرکانسی ها ، همکلاسی های مکتب عباس منشی چقدر واضح پیشرفت همدیگرو میبینن
نقاط قوت و ضعف همدیگرُ میبینند بهم کمک میکنن برای برطرف کردن اون نقاط ضعف ،
و چقدر خوبه که تغییرت رو دوستانت بفهمند و برات بنویسند و تشویقت کنند برای ثابت قدم موندن در این مسیر
هر زمان منیت ذهنیم باعث لغزش من میشه میام تو سایت و هدایت میشم به جملاتی که باعث خاموش شدن اون نجوا ها میشن.…قلبم آروم میشه….
وانگهی میبینی وقتی حالت خوب نیست، بقیه یاران این بهشت به کمکت میان حالتو خوب میکنن….
چقدر دوستتون دارم….
واقعا باید بگم تا هیچوقت عادی نشه فضای نورانی که توی این سایت و دوستان جریان داره….
من هرچی دیدم اینجا خوبی دیدم، عشق دیدم…تحسین دیدم…..
حتی یه کلمه بد ندیدم……!!! خدایا بی نهایت سپاسگزارم بی نهایت که منو لایق این مسیر و این بنده های خوبت قرار دادی..
این فایل بقدری زیبا بود…از اون جاده شگفت انگیز…تا اون دریاچه قشششششنگ که بنده های خوب خدا داشتن ازش لذت میبردن …
چقدر اون خانم باردار و همسرشون رابطه قشنگی باهم داشتن…الهی شکرت خدای خوبم بخاطر روابطی بی نهایت قشنگی که سراسر صلح و آرامش هست….
چقدر اون خانم که همراه دوتا مرد بود بامزه و دوست داشتنی و مهربون بودن….چقدر عاشق خانومه شدم…
اون فروشگاه با اون عظمت و اینهمه ثروت و نعمت و برکتی که توش بود تحسین برانگیز بود..الهی شکرت خدای خوبم بخاطر تنوع خیلی خیلی زیاد سبزیجات و میوه ها و انواع اقسام خوراکی هایی که خلق کردی تا به انسان خوشی و لذت بده…الهی هزاران بار شکرت….
الهی شکرررررت خدای مهربونم که استاد نازنیننمممم و خانم شایسته اینقدر از نظر مالی غنی هستن که هرچقدر گوشت دوست داشتن خریدن…نوش جونتون گوارای وجودتون
خدایا اون پیرمرد گیتاریست چقدر آرامش داشت…چقدر خوشتیپ و خوش ذوق و با استعداد بود .
چقدر زیبا مینواخت و میخوند….چقدر با خودش توی صلح بود….تحسینش میکنم….چقدر خوشم میاد آدم ها وقتی پا به سن میزارن باز هم به تیپ خودشون میرسند و نمیگن شلوار جین مال جووناست.. نمیگن گیتار زدن و آهنگ خودن توی اون فضا زشته ، سنی ازم گذشته….
چقدر تحسینش میکنم که با عزت نفس زیاد جلوی دوربین خوند و اجازه داد ماهم لذت ببریم…
خدایااااااااااا اسمووووون چقدر خوشگللللللل بود….چطوری میتونی این آسمون رو توی یک لحظه اینقدر خوشگل کنی…… الله اکبر…..غروب زیبایی که با پرتو نارنجی خورشید که داشت میرفت تا شرق رو پر از نور کنه…و ابرای تیره رو در برگرفته بود و چقدررررر زیبا بود….
الهی شکرررررت خدای من
الهی شکرررررت بی همتای یکتا
الهی شکرررررت معبود من
آسمون دلتون پر از شوق و. عشق خدا دوستای نازنینم
دوستتون دارم زیااااد
سلام به آقای احمدی عزیز
که همیشه جنس کامنت هایش فرق داره…
حساب کتاب شده و علمی و تجربی هستن…
خیلی خیلی لذت بردم
تحسین میکنم شمارو…..
واقعا خیلی انسان ارزشمند و باسوادی هستین
بی نهایت متشکرم که این آگاهی های ناب رو به اشتراک میگذارید..
واقعا اون لحظه ای که استاد کلی گوشت خریدن..
من هم پولدار بودنش رو تحسین کردم..و لذت بردم…
پولدار و سعادتمند و سلامت باسید دوست خوبم
سلااااام به استاد احسان تهرانی که میخواد ادای ما شهرستانی هارو دربیاره…
بقول عرب زبان های مهربان و دوست داشتنی اهواز..ولک همه تهرررون شهرستانیه دیگه…اینکه دیگه افت نداره…..
خب بگذریم از شوخی
احسان جان واقعا هرموقع کامنت شما رو میخونم…یعنی آگاهی هایی توش میخونم که اندازه چند دوره ارزش داره….
از تحسین کردن گفتین ،، هدفم از نوشتن این کامنت با چشمان خواب آلود این بود که تحسسسسسسینت میکنم دوست عزیزم…
اینقدررررررر خوبی که حد ندارع
پسر مشخصه خیلی بزرگ شدی و همه چیزو خوب فهمیدی و مزه اش رو چشیدی..
نوش جونت باشه همششششش..
راست میگی ما همیشه بجای اینکه از موقعیتی که توش هستیم لذت ببریم…همش درگیر نجواهای ذهنی هستیم…
اونم بخاطر اطرافیان…
بقول معروف …ما هیچ..ما نگاه..
خداروشکر میکنم منو با اینهمه انسان دوست داشتنی مومن و موحد بی نظیر هم خانواده کرده…ازشون یاد میگیرم و بزرگ میشم
احسان جان شب بخیرررررر رفیق..
بدرخشییییییییی
سلام به یگانه ترین سمانه توحیدی خدای خوشگلممممم….
سمانه وقتی میبینم عزیزدلم سمانه اینجوری اینقدر پرفکت، صاف و زلال شدی که کامنت برتر و پرستاره رو مال خودت کردی…
احساس میکنم خدا میخواد این کامنت بالا بیاد…دیده بشه چون لایقش هستی…
دیشب قرص حساسیت خوردم و غرق خواب شدم…ولی همش کامنتت جلو چشمم و گفتم نه برای سمانه باید هوشیار بنویسم…
الان دلم میخواد این آهنگ رو که با نگاه کردن به چشمای خوشگلت توی دلم میگذره برات بخونم با اندکی تغییر..
سمانه این جوری به من نگاه نکن
با چشات قلب منو صدا نکن
موهاتو تو دست باد شونه نکن
پری پریا آهای سمانه
گلپریا آهای سمانه
تاج سریا آهای سمانه
دلبریا آهای سمانهههههه
عزیزدلم نمیدونم چرا احساس کردم از اول کامنتت که یکم انگار خسته ای و بقول معروف مثل همیشه وصل نیستی..
اما چررررررا اینقدر کامنتت ساده و روان و دلنشین بود که اینهمه ستاره نوش جوووون کرده…
خیلی لذت بردم از خوندن کامنتت.
سمانه قشنگمممممممم پرشورتررررر باش عزیزم..تو بنویس من کیف کنم….
کمرنگ نشووووو …
بوسمممممم به روی ماهت….
خواهان جاری شدن نور و عشق و آرامش الهی به قلب قشنگت هستم…
دوستت دارم
سلاممممم به آزاده دوست داشتنی و نازار کورد زبان عزیزدلم….
آزاده جان….من دیشب کامنت سفرنامه 208 رو خیلی هدایت شده دیدم…مشغول خوندش بودم و همش داشتم لذت میبردم که باید میرفتم آشپزی میکردم و…همش لا به لای کارم میخوندمش…
اونجایی که رفتی جلوی آیینه و بغضت ترکید …چقدر احساست رو درک کردم.. اونجایی که با خدا حرف زدی و گفتی خدایا من نمیدونم توی میدونی.
عزیزدلم اونجا چشمام پر از اشک شد…. چون درگیر کار دیگه ای هم بودم…از لذت وصل شدنی که به واسطه خوندن کامنتت بهش رسیده بودم دور شدم
اما نازارم…خوندمش …و لذت بردم و قربون خدا برررررم که اینجوری پشتیبانی کرده آزاده مارو….
چقدر ساده و بی ریا نوشتی…چقدر از احساس طعم خوشی که خدا بهت داده بود و سرمستت کرده بود ، لذت بردم….
دوباره صبح کامنتت رو زیر دیدگاه محشر سمانه دیدم…گفتم حالا که بیکارم بزار خوشمزه تر بخونمش تا بیشتر بچسبه….
خوندنمش و اومدم دوباره این کامنت رو خوندم و گفتم بزار اینجا با آزاده جان صحبت کنم…
مهربانم غرق لحظاتی شدم که سوار دوش خدا شده بودی و قربون الله برم اونم قشنگ میزاشتت توی عسل…
عزیزدلم چقدر اونجایی که برای سی تومن ذوق کردی ، حال دلتو خریدار شدم… سی تومنی که من میگم این که چیزی نیست…..سی تومنی که به سه میلیون رسید…سی تومنی که از خدای بزرگ میخوام به سیصد میلیون توی یک شب برسه…. و مطمعنم میرسه …چون خددددامون خیلی بزرکه ..300 میلیون هیچی نیست در مقابل عظمت و بزرگی پروردگار….
کافیه ما بخواییییم و باوووووور کنیم… اونوقت خدا و جهان قشنگ و منظم و قانون های الهیش ….قشنگ همه چیزو برات و برامون ردیف میکنه….میگه بفرما بنده مومن و با ایمانم …
این هم شهد شیرین ایمانی که به من داشتی ….حسابی که فقط روی من کردی..
الهی شکرررررت خدای خوبم بخاطر جهان قانونمندت که داری یادم میدی چطوری بهشتی که وعده داری رو برای خودم توی همین دنیا خلق کنم…
آزاده جانم…
نمیدونم چند وقت هست که توی این کاری.. شاید باورت نشه اصلا هنرمند نیستم و نمیدونم این کاری که انجام میدی چیه …ولی خیلی علاقه مندم بدونم چیه…
همیشه احساس میکنم آدمایی که هنرمند هستن به صورت خااااص خدا ، خدا خلقشون کرده …چون کارشون همش زیبایی و جلوه دادن بیشتز زیبایی هاست…
خواهر خوبم ….اولین تجربه نمایشگاهیت ، نوش جااااان تو باشه…
لذت بردم ..و الهییییی روزی آوازه کار و هنری که به همت خودت و پشتوانه خدا داری انجام میدی ، گوش فلک رو کر کنه….امیدوارم من روزی اون همه زیبایی و شکوه و موفقیت و لذت رو در بهترین زمان و مکان ممکن از نزدیک ببینم و وقتی محو کارای قشنگت بشم…و
و دنبال خالق اثار بگردم …اسم آزاده کاکاوندی چشمامو قلبی و اشکی کنه و همونحا خدارو سجده شکر کنم که وعده حق و اجابتش رو برای بندههاش، انجام داد …..
الان که دارم اینارو میگم چقدر از تصویری که از این موقعیت داره از ذهنم میگذره دارم لذت میبرم….
عزیزدلم….شوقیییییی زیاااااد از روی رسیدن به ههمه
وخواسته های قبلیت آرزومندم..ماااااچ به روی ماهت
بدرخشییییییییی همچون ماه
دوستت دارم
هلووووووو سید عظیمممم
اصلا اگه به اسم کوچیک صدا نزنی ..مزه نمیده….
همین سادگی و صمیمیت رو میخوام و که هرچی هست توی همین سادگی و بی ریایی هست….
سید عظیم جان دل….
دیگه برای نوشتن برای عزیزانم به مغزم فشار نمیارم که چی بنویسم چون باور دارم که
من پاره ای از خداوند هستم….
دوستانم پاره ای از خداونده مهربانه
من و همه یکی هستیم همه از خداییم و به سوی خدا میرویم...
خب دیگه چه مهمه که به اسم کوچیک باشه یا بزرگ…
سید عظیم متشکرم که اسم من از ذهن و قلب قشنگت میگذره…خیلی خوشبختم به خودم می بالم….
راستی خیلی زووود موفق شو و از نتایج درخشانت بنویس…
من یه دونه داداش خونی دارم که از من کوچیکتره… خیلی سر به هوا بود..
یادم هست مامانم خیلی بهش سخت میگرفت و کلا هرجا خرابکاری میکرد ، خراب میشد روی سرش….
یادم هست نوجوان بود یکبار نمیدونم بخاطر چی، فکر کنم در جریان یک دعوا که ناظر بود بازداشت شد…مامانم رفته بود بازداشتگاه و همون جا حسابشو رسید..چند ساعت بازداشت بود و بیرون اومد…
اما الان خیلی خیلی موفقه…الهی شکرررررت
خودش همیشه میگه اگه سخت گیری ها مامان نبود الان من این نبودم…
میدونی مامان ها ، یه تیکه بزرررررگ و واقعی از عظمت خداوند هستن….. یعنی هرجا مامان ها سخت بگیرن، نگران بشن ، کتک بزنن…اینا همه ، همون خداست که میخوان ما راه درست رو بریم…
گاهی فکر میکنم بخاطر همین روحیه سخت گیری مادرم ما بچه هاش موفق شدیم و خداروشکر انسانهای موفقی هستیم…
یادم هست وقتی تلویزیون روشن بود میگفت درس بخون و من از پشت کتاب معصومانه نگاه تلویزیون میکردم….خلاصه اینکه مادر ما ….میگفت بچه هام باید تمام و کمال باشن….
حالاااااااا چرا اینو گفتم…
بدونی که همچین فرزانه ای که مادر سخت گیری پوستشو کنده ، ناظر بر کارای شما سید عظیم عزیزم هست …و باید خیلی زود دوره هایی که میری رو موفق بشی و سخت کوش باشی و در کنار و اول همه این کارا هم از خدا مدد بخوای تا به بهترین راه ها و ….مسیر ها و ایده ها هدایتت کنه…
راستی خیلی خیلی خیلی ممنونم فداتشم که منت میزاری و با زیباترین کلمات روحم رو جلا میدی…گاهی وقتا توی تمرین اینه نمیدونم چی به خودم بگم.میگم هرچی سید عظیم گفته همون هستی!!! ایموجی خنده دندونی
….
سید جان حاااااالم عالیه خیلی اینروزا… بینهایت احساس میکنم خدا سایه به سایه دنبالم میکنه….
الهی شکرررررت الهی شکرت الهی شکرت
حال دلت عالی عالی باشه عظیم جان
برووووو بالاااااااااا
با عشق و قلب فراوااااان…
من نیز دوستت دارم سیدجان
سلام دوست عزیز تر از جانم…مریم عزیزم …
خیلی خوشحالم که با این مشق عاشقی تونستم لبخندی به روی لب های قشنگ شما بیارم…و
خیلی خوشحال ترم که این حس خوبتون رو با من به اشتراک گذاشتین….
عزیزدلم قربونت دلت بشم که خدا اونقدر بهم لطف کرده که میتونم حال کسی رو خوب کنم….شما هم حااااال منو خیلی خوب کردین ….ازتون بی نهایت سپاسگزارم…
احساس ارزشمندی و لیاقتزیادی میکنم…
متشکرم بی نهایت که وقت گذاشتین و دیدگاه منو خوندین….
خیلی خیلی برام ارزشمند بود…
گل لبخند و عشق مهمان همیشگی لب های شما عزیزم
دوستت دارم
با عشق فراوان
سلاممممم آزاده عزیزم ، قربانت بشوم نازارم… چقدر به من لطف و محبت داری..اصلا نمیتونم بگم چه احساسی دارم ….الان هندزفری توی گوشمه و دارم صدای خودمو که ضبط کردم و بخاطر عزت نفس به خودم احساس ارزشمندی میدم رو گوش میدم…
آزاده عزیزم میدونی شما اینقدر توی این کامنت بهم احساس ارزشمندی و لیاقت دادی که ، داره باورم میشه قانون خیلی کار میده ….
دقیقا طبق همون کامنتی که نوشتی شروع کردی به دوست داشتن خودت و باشگاه رفتن و شغل مورد علاقه آن…
وقتی گفتی باشگاه تحسینت کردم …چیزی که همش من قصد میکنم و نمیتونم…..البته اهواز خیلی گرمه ..من آدم خسته ای هستم و راحت طلب خخخخخخخ از گرما خیلی فراری هستم…
توی یکی از کامنت هات فکر کنم در جواب فهمیه جان بود، اسم یه ورزش رو آوردی…بعد رفتم سرچ کردم.رقص بود تقریبا…واقعا چقدر نشاط اوره….آفرین بهت عزیزم تحسینت میکنم….
صبح تو خواب و بیداری ، طبق روال همیشگی سایت رو باز کردم دوتا نقطه آبی ارزشمند ازت دیدم…وای چقدر خوشگله این نقطه آبی….
حتی از پیامهای عاشقانه عزیزدلم هم بیشتر ذوق میکنم براش….
وقتی پیام هاتو خوندم پرواز کردم و لذتشو به جان کشیدم و دوباره رفتم حس خوابیدن ..چون این مواقع خواب خیلی بیشتر میچسبه…وقتی یه چیزی دلتو نوازش کنه و کیف کنی باهاش….دوست داری چشماتو ببندی و با لذتش خلوت کنی….
عزیزم الان سرچ کردم تابلو.و ساعت رزینی …خدای من خیلی زیبا بودن
مخصوصا ساعت هاش….افررررررین بهت خیلی بهت افتخار میکنم….توی این کار بدرخشی….
خیلی بهت افتخار میکنم …چقدر زیبا هستی که دنبال خلق زیبایی هستی…..
دورت بگردم ممنونم که اینقدر بهم لطف داری و اینقدر ذوق کردی که برام ست زیور آلات رزینی درست کنی..حتما حتما یه روز میام دیدن روی ماهت توی شهر قشنگتون صحنه….
خیلی خوشحالم آزاده از اینکه جایی هستم که از موفقیت همدیگه پرواز میکنیم و تحسین میکنیم ذوق میکتیم..
و دوست داریم برای هم تعریف کنیم چون میدونیم طرف مقابلمون بدون حسادت و تنگ نظری یا…به حرفامون کوش میده و حتی بهمون ایده های بیشتری میده…
اینکه واقعا خانواده بزرگ عباسمنشی هستیم…باعث افتخار منه
گرچه دوریم از هم و در یک خانه زندگی نمی کنیم اما هممون در یک خانه زندگی میکنیم:)
در یک مدار
در یک خط
در یک موج
در یک ارتعاش
در یک فرکانس
در یک نقطه
با هم در حال زندگی کردن هستیم و بهم سلام و درود می فرستیم و عشق میدیم
خدارو سپاس واقعا به خاطر این درک….خدارو بی نهایت سپاسگزارم عشقم ….خواهر خوبم ..لذت بردم از شوقی که توی قلبت جوانه زده…..
مطمعنم این جوانه درخت تنومندی میشه که ماهی 300 میلیون بهت روزی میده از طرف رب العالمین در کنار عشق زندگیت….
به امید اینکه زود زود بیای بازم با یه کامنت رمان گونه از دلبری های خدا برات، برامون بگی….
بوووووس به روی ماهت….
عاشقتم
هلوووووو آزاده خوشگل و خوش هیکل و هنرمند و بدنساز و مهربووون
عشقم حال دلت عالی عالی عالی و متعالی باشه….
چقدر بهت افتخار میکنم که میری توی دل ترس ها و بوووووم میترکونیش اون ترس رو….
ای ووووول دمت گرممممممممممم….
دیشب دنبال کامنت جدیدت گشتم پیدا نکردم….گفتم شاید از دلبری هات با خدا گفتی
شایدم رد پای همون 300 میلیون……
آزاده تا یادم نرفته بزار بهت بگم …فکر کنم بدردت میخوره ..
همین الان داشتم کامنت های یکی از بهترین شاگرد های استاد رو میخوندم که خیلی موفق عمل کرده …
گفت : من هروقت یه چیزی از خدا خواستم با قلدوری و پر رویی و طلبکاری ازش خواستم …
بهش میگفتم خدایا من نمیدونم چطوری ..تو خدایی میذونی چطور باید به این خواسته ام برسم…من راه حلی سراغ ندارم ..خودت اینکارو خوشگل و زیبا و ساده برام انجام بده…
میگفت خیلی سریع و ساده انجام میشد اینکار برام….
در واقع میخوام بگم همون اصل توکل رو و درخواست از خدا و ایمان به اجابت خدارو. بجا می اورد و نتیجه اش رو هم میدید…
چرا اینو گفتم حالا…
چون میدونم قلب ما ( من و شما) در شروع راه کمی ممکنه شک کنه….یعنی بترسه و باور نکنه که خدا هم میتونه درآمد 300 میلیونی بده…هم میتونه یه عشق خوب ….همه اینا میتونه باهم جمع بشه و بده…براش کاری نداره
قربون قلب قشنگت بشم که ذوق کرده…. انشالله کسی پیدا بشه که درکنارش هم طعم لذت و آرامش و عشق و شادی و……ثرووووووت رو بچشی….قطعا پیدا میشه …و لایقشششش هست…
حتی بهت این باور رو بدم اینقدر لایقی که به کمتز از اون راضی نشو…..
راستی عشقم ممنونم که محبت و عشقتو به من ابراز کردی ووو تحسین کردی….و عشق رو پراکنده کردی….خانوم خوشگل هنرمندم…شاید کمی زود باشه بگم ولی عزیزدلم پیداش شده تا ببینم خدا چی میخواد….
چقدر من رقص دوست دارم، حتی رقص هم بلد نیستم…بخاطر پیشنهادی که دادی ممنونم حتما حتما حتما باشگاه میرم…خیلی انگیزه داری..حداقل رقص یاد بگیرم..خخخخخ
بووووسم به روی ماهت….
داشتم کامنتی که گفتم رو میخوندم که متوجه نقطه آبی از طرف تو شدم و لذت بردم گفتم باید جواب بدم…
دوستت دارم خیلی خیلی