https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-10 23:50:092023-09-13 02:33:40سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 209
368نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداروشکر که دوباره لطف و فرصت نوشتن و توجه بر زیبایی ها نصیبم شد تا فایل شروع شد و جاده و درخت و زیبایی ها با چشم من اصابت کرد استپ کردم فایل رو و به این موضوع فکر کردم چرا الان استاد توی آمریکا و درحال لذت بردن از طبیعت هست و من توی خونه در حال کنترل ذهنم که اینقدر به خضعبلات امروز همکارت فکر نکن، حرف من جدای از قانون تکامل و اینکه استاد تکاملش رو طی کرده و من اول راهم ،من دوس دارم عمیق تر و ریشه ای تر به این موضوع نگاه کنم،تا من درخواست ریشه ای تر فهمیدن دلیل نتایج استاد رو از الله یکتا خواستم بهم گفته شد توانایی تشخیص اصل از فرع و تعهد برای عمل کردن به اصل و اساس جهان هستی دقیقا مرز استاد و من نوعی همین موضوعه ،
استاد یه جایی توی زندگیش انتخاب کرد فکر خدارو بخونه و هدایت شد قدم به قدم به اینکه
تمرکزت رو از روی بقیه بردار و برروی خودت بزار
تا یه جایی آره اوکی هست باید به دیگران نگاه کنی ببینی الگو برداری ،اصلح از غیر اصلح بتونی تشخیص بدی چون ذهنت خالی از دیتای درسته ولی این تا چه زمانی باید ادامه پیدا کنه؟ تا زمانی که تشخیص بدی اصل کدومه فرع کدومه وقتی به درجه ای از درک اصل و اساس رسیدی دیگ نگاه کردن به بقیه که آیا به این اصل عمل میکنن که توام عمل کنی کار جاهلانه و ابلهانس مثلا وقتی پشت چراغ قرمز ایستادی و برات واضح و روشنه که اگر زمانی که چراغ قرمز هست تو رد بشی قطعا جریمه میشی(چون قانونه ثابته،اصل و اساس تغییر ناپذیره) نگاه کنی ببینی بقیه هم وایمیستن یا نه که توام عمل کنی بهش اصن خنده داره ،کاری که من خودم تو موضوع ثروت هنوز نمیتونم خوب انجامش بدم یعنی وقتی میدونم ثروت یه موضوع ذهنی و فرکانسیه هنوز توانایی این رو ندارم در این راستا عمل کنم چرا؟؟؟چون تمرکزم همش رو بیرونه فلانی چجوری ثروت ساخته منم برم راهشو بپرسم…
فلان شخص داره چیکار میکنه الان پول درمیاره منم برم همون کار رو بکنم…
فلانی که پولداره چرا اینکار رو کرد پس حتمن منم باید انجامش بدم…
امان از جهل خدایا پناه میبرم به تو از شر این شیطان درون
اینو دارم فقط و فقط بخودم میگم با صدای بلند آقا پوریای عزیزم،بنده ی منتخب،عزیز کرده قربون اون شکل شمایل ماهت تو برای موفقیت فقط بخودت نیاز داری چون دنیای بیرون تو آیینه ای از درون تو هستش
داشتم فایل دلایل نتایج پایدار استاد روگوش میدادم گنجینس این فایل خود جمله استاد عزیزم این بود دنیای ما چیزی جز واکنش دادن به فرکانس و افکار و باور های ما نیس
(خدایا بگو من چیکار کنم همین یه تیکه رو بتونم ملکه ذهنم کنم عمل کنم بهش)
خود قرآن میگه:
إنّ سعیکم لشتّی(لیل4)
که سعی و تلاش شما مختلف است
بی نهایت راه و روش مختلف وجود داره ،هدف ها یک شکله بلاخره شما باید به قانون الله یکتا عمل کرده باشی تا نتیجه رو گرفته باشی حالا یکی آگاهانه یکی ناآگاهانه،یکی از در میره تو یکی از رو دیوار یکی از رو پنجره ،نمیشه تایید و تکذیب کرد راه و روش کسی رو
ولی میشه درست ترین و هماهنگ ترین راه رو پیدا کرد راهی که قرآن گفته راهی که صراط مستقیم که ویژگیش اینه نعمت در اون به فراوانی یافت میشه راهیه که هرچیزی رو میخوای به آسونی و بطور طبیعی وارد زندگیت میشه
استاد عجیب میخوام این تعهد شمارو تحسین کنم این ریشه نتایجتون اینکه چقدر شما تمرکز گذاشتین نشتی هارو ببندین، بقول کلام خودتون توی فایل نتایج پایدار، بچه ها من تو این مسیر بالا و پایین زیاد دیدم ،روزها و شرایط سخت دیدم ولی روی اصولم موندم
روی این اصول موندن هم تکامل میخواد شما باید اول به طلا بودن این مسیر ایمان و یقین پیدا کنی بعد اونوقت مثل استاد چهارچنگولی میفتی رو این طلا و ازش محافظت میکنی چون اصل و اساسه چون انقدر نتیجه ریز و درشت دیدی که به درجه ایمان رسیدی از صحت اون مسیر
خیلی سپاس گزارم به خاطر این فایل زیبا این تصویر برداری فوقالعاده خدایا شکرت به خاطر تکنولوژی های جدید که می تونن تصاویری ثبت کنن نزدیک به انچه چشم انسان می بیند
خدایا صد هزار مرتبه شکر
خدایا شکرت به خاطر این مردم فوقالعاده این مردم صلح طلب
این خانم دوست داشتنی که توی این سن داره کار می کنه نرفته توی خونه بشنه دارو و قرص مصرف کنه همینطور زل بزنه به گذشت عمرش .
داره کار می کنه دارمد داره و این عشقی که منتشر می کنه این همه عشقی که به کارش داره که ادما رو راهنمایی می کنه
و تازه به خودش نمیگه چرا باید توی این سن بشینم بغل جاده توی این اتاقک کوچک بقیه رو راهنمایی کنم که اگه بگه انقدر با خودش در صلح نیست
نکته جالبی که دیدم خانمی که سوار پدل بورد بود حامله بودن گفتم بیبن این آدم خودش رو توی خونه حبس نکرده
که نه من حامله ام دوتاپله هم نباید بالا پایین برم تازه تفریحی که انجام میده اسون نیست پدل بورد اصلا ورزش اسونی نیست دمشگرم
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی این تصاویر فوق العاده هوایی
امروز از سحر گاه فایلهای استاد رو که تو گوشی دارم یکی پس از دیگری گوش میکردم اونقدر فایل گوشکردم که کلا فراموشکردم فایل جدید باید اومده باشه.
و الان که اومدم و با تصویر زیبای مریم جون روبرو شدم گفتم یک زیبایی دیگه و کلی آگاهی دیگه
خدایاشکرت
تماشای فایل رو گذاشتم برای فردا سحر ایشالله
.
اما دوست دارم از اینروزا بگم
بگم که چطور دارم درونم رو بیرون میکشم
بگم چطور به رویدادها نگاه میکنم
بگم چطور تحسین ها تحسین بیشتری وارد زندگیم کرده
چطور باورهای ثروت، داره تو زندگیم خودش رو نشون میده
.
هربار اعتراف میکنم که چه کرده استاد که زندکی اکنونش رو ساخته
وااقعا جهاد اکبری بوده
برای منی که هزاردرصد وجودم باور داره فرکانسم داره زندگیم رو پیش میبره، محرز شده که شما چه کردید
واقعا خدا قوت به اینهمه اراده و استقامت در اجرای قوانین
.
هرروز تماشای سفرها و بهتره بگم زیبایی ها و ثروتها و مهربونی ها داره وجودم رو پاک میکنه و. من رو با دنیای جدیدی اشنا میکنه که نتیجه اش همین نتایج زندگیم هست.
نتایج تکاملی
نتایج متناسب با فرکانس های خوبی که دارم میفرستم
خداروشکر میکنم که در مسیری هستم که ازادی رو دارم تحربه میکنم
سلام خدمت استاد مهربان و خانم شایسته و همه ی دوستان و هم فرکانسی های عزیزم.
زیبایی های ابتدای این فایل بقدری زیبا و خیره کننده س که هر بیننده ای رو به وجد میاره تماشای آسمان فوق العاده زیبا با تکه های سفید ابر که همیشه حس و حال خوبی بمن میده و مناظر سرسبز کنار جاده که مثل ی تابلوی نقاشی خودنمایی می کنند و یادآور قدرت پروردگار مقتدر ، ا… یکتا هستند و اون دریاچه بزرگ و قشنگ و حس آرامشی که بشدت بمن القا میکرد و دیدن انسانهایی که ب قول مریم جون همیشه با خودشون در صلح هستند همگی از زیبایی های این فایل بودند و درضمن عکس جذاب مریم جون که روی صخره ها نشستن بینهایت زیبا شده من همیشه عاشق اینم که تو همچین فضاهایی عکس بندازم و از تماشای عکسهام لذت ببرم. چیزی که تو این قسمت خیلی دوست داشتم لحظه ی قدم زدن و خرید کردن در فروشگاه بود و اینکه استاد و مریم جون هر بسته گوشتی که برمیداشتند تنها به تاریخ تولیدش نگاه میکردن و فقط تازگی محصول براشون اهمیت داشت و تعداد و قیمت اجناس ابدا براشون مهم نبود و این یعنی وقتی کسی به این مرحله از توانگری رسیده باشه خیلی راحت و بی دغدغه هرآنچیزی که نیازش باشه رو تهیه میکنه و از داشتنش لذت میبره خدایا شکرت که این آگاهی ها و تجربه ها رو در اختیارم قرار دادی و با آرزوی اینکه روزی من هم به همچین جایگاهی در زندگی خودم برسم و خیلی راحت و بدون کوچکترین دلواپسی تفریح کردن و خرید کردن رو تجربه کنم.
با نام و یاد خدا، شروع می کنم بنویسم، در حالیکه خودمم نمیدونم چی میخوام بنویسم، فقط میدونم باید بنویسم.
الان داشتم فایل 180 سفر به دور امریکا رو گوش میدادم که استاد این قانون رو تکرار کردن که یهو تو گوشم زنگ خورد:
به هر چی توجه کنم، از جنسِ همونا واردِ زندگیم میشه.
اگه به نازیبایی گوش بدم، چند بار، تو ذهنم هم تکرار شن، از جنسِ همونا وارد زندگیم میشن.
استاد یاداوریِ عالی کردن:
اینکه خیلی واضحه این قانون، ولی یادمون میره.
و اینکه گفتن برای همین به بچه ها یادآوری میکنن کامنت بنویسن پای فایلها و از زیبایی هایی که میبینن و درک میکنن، بنویسن.
این شد که 180 رو متوقف کردم، اومدم 209 تا از قشنگی هاش بنویسم.
بانویِ سالخورده ی مهربانی که بسیار با حوصله است و مهربانانه راهنمایی میکنه.
درود بر همه ی انسانهای مهربون و خوشرو.
محل اقامتِ نزدیک رودخانه، به من این باور رو میده ما آدمها هر جا که بخوایم میتونیم زندگی کنیم، لذت ببریم، تفریح کنیم، مگر اینکه خودمون خودمونو محدود کنیم.
وگرنه جهان و طبیعت، محدودیتی برای ما نمیذاره.
من عاشقِ آسمونم وقتی ابرهای کُپلی داره، تو این قسمت سقفِ پر از ابرهای گوگولی و خوشگل دیدم.
هر کسی با خانواده اش، با دوستاش داره تو رودخانه لذت میبره بدونِ توجه به دیگری، چه لذتی داره آدم بتونه با خودش لذت ببره و راحت باشه، در صلح باشه.
بعضاً دیدم تو ویدیوها که مردمِ امریکا، با کمترین و ساده ترین شرایط هم تفریح میکنن.
این نشون میده با خودشون در صلحن و سخت نمیگیرن جهان رو.
آفرین به هر کسی که این نگاه و باور رو داره و داره زندگیش میکنه.
منم دوست دارم ساده گیر تر شم تو زندگیم.
اما برسیم به تغذیه ی سازگار با بدنِ دوره شگفت انگیزِ قانون سلامتی: گوشت.
نوشِ جانتون بشه گوشتهای عالی و باکیفیت و فراوان.
لذت میبرم از فراوانی ها در فروشگاه ها.
چقدر تو این سبکِ زندگی و تغذیه و سلامتی، خرید کردن ساده و آسانه و در کوتاه ترین زمان ممکن انجام میشه، الهی شکر.
خدا رو شکر که خداوند به همه مون نعمت و روزی میده، روزی رسانِ همه ی مخلوقات خداست و این بزرگترین قوتِ قلب هست برای همه ی مخلوقات.
دوست دارم از رنگ آسمون بنویسم که اون آقای محترم زیر زمینه اش داره ساز میزنه در بهترین و در صلح ترین حالت با خودش و پیرامونش.
آسمونی که کم کم داره غروب میکنه و صورتی شده.
دوست دارم تغییر حالت های آسمون رو میبینم:
مثلا وقتی خورشید تو آسمون داره نور رسانی و گرما رسانی شو انجام میده، یا زمانی که هوا صافه، یه زمانایی ابرهای تپلی توشه، یه زمانایی کاملا ابری میشه که بارون میاد، یه زمانایی تغییر رنگ میده به چشم من به صورتی و میفهمم برف تو راهه، یه زمانایی رعد و برق میزنه و نور میبینم توش، و شب ها که ماه و ستاره ها رو توش شکار میکنم.
کلا آسمون یکی از بزرگترین منظرهای زیباییِ خلقتِ خداست.
چقدر مریم جون رو تحسین میکنم برای اعتماد به نفسش که بیشتر و بیشتر شده به دلیلِ تکرار در این مورد: که فیلمبرداری میکنه از پیرامونش، از طبیعت، از آدمها با شجاعت…
به دلیل باورهای قشنگش، آدمها هم وجهه ی خوب خودشونو بهش نشون میدن.
و اینطوری میشه که ما شاهد نوازندگی و خوانندگیِ اون آقای محترم و هنرمند هستیم.
آسمونِ آبی- صورتی، ممنونم از ترکیب رنگ های جذابت، مرسی مریم جون که این لحظات رو برامون با دوربینت شکار میکنی.
استاد جان مرسی که شما هم لحظات زیبا رو با دوربین و درون جان برامون شکار میکنین و نمایش میدین.
من بیام کنار رودخانه دوست دارم زیرانداز بندازم، خیلی رها و راحت و تنهایی بشینم روش، چای داغ بغل دستم باشه، دفترمو باز کنم و بنویسم و بنویسم و بنویسم…
عجب ترکیبِ رویایی و جادویی.
ممنونم دِرون جان که از ارتفاع، این جذابیت ها رو به نمایش گذاشتی.
خیلی لذت بردم از موسیقی هایی که انتهای فایل روی تصاویر گذاشتین.
خدایا شکرت.
برای خودم و همه آرزو میکنم باورهامون انقدر تقویت شن که چنین زیبایی هایی رو بیشتر و بیشتر دعوت کنیم به زندگی هامون.
راستی، عکسِ این فایل شگفت انگیزه، مریم جون در اوجِ شادی و رضایت از زندگیت باشی هر لحظه.
من رفتم ادامه ی قسمتِ 180 نازنین:)
چقدر عالیه که امشب هدایت شدم به فایل 180، شگفت انگیز از سپاس گزاری صحبت کردن استاد و بچه ها.
پیشرفت و رشد و بزرگ شدنتون مشهوده و چقدر خوشحال میشم وقتی میبینم این استاد چقدر به رشد ما کمک میکنه و حضور ما در این سایت چقدر زندگی مونو پر کرده از خدا و توحید و بندگیش
چقدر لذت میبرم وقتی میبینم هر کامنت از قبلی پرباتره
وقتی کامنت دوستانمو میخونم واقعا خوشحال میشم که این همه نتایج توش موج میزنه
واقعا چقدر خوبه که به خودمون و بقیه عزیزان یادآوری می کنیم که موندن در این مسیر قطعاً منجر به حصول نتیجه میشه
ممنون از توجهت به زیباییها و بیانشون، انشاالله طبق قانون وارد زندگی خودت هم میشه و بیشتر و بیشتر هم میشه
و ممنون از توضیحی که ابتدای کامنتت گفتی و با ارجاع به قسمت 180 موضوعی رو از قول استاد یادآوری کردی که خود من فراموشش کرده بودم و این یادآوری باعث شد انگزه بیشتری برای نوشتن توی سایت داشته باشم
اخه خیلی وقتا که میخوام بنویسم ذهنم میگه چیز زیادتری که من ندارم به نوشتهها و توضیحات بقیهی دوستانم اضافه کنم و دوستانم اینقدر زیبا و روان و خیلیها چقدر حرفهای و دست به قلم میپردازن به موضوعات، پس بذار من فقط وقت رو برای خوندن کامنتا بذارم
ولی یادآوری شما باعث شد که متوجه این بشم که اصلا هدف خودمونیم که کانون توجهمون رو کجا میذاریم و نتیجتا بیشتر از اون چیزی که بهش توجه کردیم رو وارد زندگیمون میکنیم
و اگرچه خود خوندن کامنتها هم ارزشمند و جهت دهندهی کانون توجه ماست ولی قطعا نوشتن { (کتب) که معادل واجب شدنه در قرآن} قدرت بیشتر و نتیجهی بهتری داره
ممنونم دوست عزیز ازین یادآوری
خدا به همگیمون سلامتی و شادی و ثروت و سعادت دنیا و آخرت رو عنایت کنه
چقدر این صحبت های ات به دل منشینه و چقدر به نکات زیبا توجه کردی خداوند ر هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت داشتن همچون دوستان عالی که همیشه به نکات مثبت توجه می کنند خدایا شکرت خدایاشکرت
بلی سمانه عزیز ما انسان خییلی زود فراموش میکنیم اصل را قانون کلی جهان را که به هر چی توجه کنی از جنس همان وارد زندگی ات می شود خدایا شکرت خدایا شکرت
ما قانون به همین سادهگی را فراموش میکنیم و همین قانون است که اصل است
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت دوستان مثل شما
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر، شایسته خانم و همسفران عزیزم
سفر به دور آمریکا _ قسمت 17
باز هم سفر و باز هم جاده! سفر و جاده دو یار و دو همراه همیشگی هم هستند که نمیتوان هر کدام را بدون دیگری تداعی کرد.
الان که دارم این کامنت رو مینویسم تازه از بیرون برگشته ایم و اولین کار من پس از ولو شدن رو تخت، نوشتن کامنت این جلسه است!
خدا رو شاکر و سپاسگزارم که در مسیر دیدن و تجربه این زیبائی ها هستم. هر چقد چشم و ذهن ما به دیدن این زیبائی ها عادت کنه، طبق قانون بدون تغییر خداوند زیبائی های بیشتری را دریافت خواهیم کرد.پس هر چقدر چشم و دل بسپاریم به دیدن این زیبائی ها و تحسین این زیبائیها کم است!
چشمانم را میبندم و با خیالم در زمان سیر میکنم و خودم را در پشت این فورد آلبالویی خوشرنگ و تراکمپر پشتش تصور میکنم و پا روی گاز به جاده میتازم و این منظره های زیبا و درختان سرو دلبر و آسمان نیلی که خودش را با ابرهای سفید تزئین کرده است و ترکیب فوق العاده ای ساخته که فقط میتوان شکرش را بجا آورد و غرق لذت و احساس خوب شد. خدایااا شکرررت بابت اینهمه نعمت.
سفر یه شعره، سفر یه قصه ست!
سفر رهایی ازفصل غصه ست
بامن سفر کن دریا به دریا
ساحل به ساحل تا اوج رویا
سفر عبور ازمرز تکراره
هرجای تازه دنیایی داره!
پرنده ای باش با بال پرواز
پر کن فضارو باشعر و آواز
کاشکی تو باشی هم سفر من
تا بی نهایت بال و پر من..
اینم آگهی بازرگانی ذهن من که وسط کامنت بصورت خودجوش پلی شد (ایموجی خنده پیشانی عرق کرده، آقا نخندین ناظر ایموجی داریم امتیاز میده الکی گواهینامه تحت لیسانس نامیده باز اینوجی دندونها قروچ کرده رو هم)
حرفای مریم جان رو باید با طلا نوشت! واقعا طبیعت ما رو میکنه از هر چیزی که بهش وابستگی داشتیم و آرامشی میده که نمیشه با هیچ چیزی عوضش کرد. امروز برنامم این بود که برم امیر دشت در محدوده مال قو و کلار آباد تا باورهای ثروتمو قویتر کنم و دخترمم با دیدن این ویلاهای لاکچری باورهای مثبت تری پیدا کنه. کسانی که به این شهرک رفتن یا تصاویرشو دیدن می دونند ویلاهای این شهرک فوق لوکس هستند و هر کسی رو آنجا راه نمیدن و من یکبار موفق به دیدن این شهرک شدم و کلی فیلم تو گوشی دارم ازش که همواره نگاه میکنم و یه قسمت کوچکی از فیلم رو در پروفایل تلگرامم گذاشتم که همواره داشته باشمش. خلاصه تو مسیر این فکرها می اومد ذهنم که اگه راهت ندادن چی؟ و هممون میدونیم وقتی یه فرکانس نامناسب رو با قاطعیت و ایمان قطع نکنی نتیجه چی می شود!
نتیجه این شد که دنیا طبق قانون موارد بیشتری از همان فکر و فرکانس رو به من نشان داد بگونه ای که توجهم به تابلوهایی که در ورودی شهرک نصب کرده بودند افتاد که نوشته شده بود ورود فقط برای ساکنین و شرکت پیمانکاری مجاز است. که این باور را در من تقویت کرد که امروز راهی به این شهرک نداری! با چنین عدم اطمینان و فرکانسی وقتی به ورودی و قسمت نگهبانی نزدیک شدم بلافاصله گیت ورود برای من باز شد ولی چون خودم باور ثروتم مشکل داشت توقف کردم! و خودمو لایق ورود ندیدم در حالی که نگهبان گیت بر خلاف خودم این تصور را نداشت! خلاصه با شک و تردید من، نگهبان هم به شک و تردید افتاد و خواسته من انجام نشد. با خودم گفتم الخیر فی ماوقع شاید این اتفاق داره به من گوشزد میکنه که باید سراغ اصلاح باورهای ثروت سازم برم و شروع این دوره ها رو در اولویت قرار بدم. از طرف دیگه گفتم من که هر سال حداقل یبار میام شمال، سال دیگه دخترم یسال بزرگتر شده و درک بیشتر و بهتری از محیط اطرافش داره و اگه امسال میرفتیم داخل شهرک ممکنه دیگه به این زودی ها تو برناممون نباشه و نذاشتم احساسم بد بشه و گفتم حالا که نزدیک متل قو ام بذار برم جنگل تیلاکنار و نهار رو آنجا صرف کنیم . به سمت تیلا کنار راه افتادیم و پس از طی مسافتی متوجه شدم نسبت به چند سال پیش که اومده بودم شرایط تغییر کرده و بارندگی های اخیر امکان رفتن به بالای مسیر رو نمیده . زمین هم بعلت بارندگی های زیاد دیشب کاملا خیس شده بود، باز میخواست احساسم بد بشه و نجواها میگفت که چرا برنمیگردی مجتمع محل اسکان؟ باز دیدم این ذهن چموش میاد شرایط و سیاه جلوه بده، گفتم من از این جنگل بزرگ یه گله جا میخوام که کبابمو برقرار کنم و کباب پز ذغالیم رو همراهم دارم و خیس بودن زمین مانع درست کردن کباب من نمیشه و این یه گله جا هم خداوند برای من پیدا میکنه که بچه ها سفرشونو بندازن. نتیجه این گفتگوی ذهنی این شد که به یک مسیر فرعی هدایت شدم که هیچ کسی نمیرفت چون یذره از مسیرش خراب بود ولی دیدم من میتونم این تیکه رو رد کنم و وقتی از آن گذشتم دیدم بقیه مسیر عالی بود و وقتی ادامه دادم مسیر رو به جای خلوت و دنج و بکر هدایت شدم که براحتی میشد سفره انداخت و ویو عالی ای هم داشت. از این انتخاب خیلی خوشحال شدم و تا تدارک و مقدمات اولیه نهار آماده بشه از فرصت استفاده کردم و مسیر رو پیاده ادامه دادم. صدای چهچهه پرندگان و درختهای زیبای سر به فلک کشیده و نور آفتاب و مسیر دنج و خلوت منو یاد تریل های پیاده روی انداخت، آنقدر غرق شکرگزاری و لذت بودم متوجه نشدم خیلی دور شدم از بچه ها و وقتی خانمم زنگ زد بهم که کجایی دیگه از ادامه مسیر منصرف شدم و بیشتر فاصله رفته رو که 2 کیلومتر میشد دویدم تا زودتر برگردم و نگرانشون نکنم. بعد نهار و خوردن چایی رفتیم نمک آبرود که شینا هم شهر بازی رو تجربه کنه کودک درون خودمم دلم میخواست سوار سورتمه بشم و این تجربه رو دو نفری داشته باشیم (ایموجی چشمک) در حین ورود از هر گیت که عبور میکردیم نوشته بود تله کابین بسته است و بلیط نمی فروشند. به آخرین گیت که رسیدیم نوشته بودن سورتمه هم بلیط نمی فروشند. ولی اینبار قضیه فرق میکرد، تجربه قبلی و حال خوبم سبب شد این جمله حال منو بد نکنه، به مسئول پرداخت ورودی با شوخی گفتم من دارم میرم سورتمه سوار بشم اگه راهم نمیدین برگردم زحمتتون ندم؟! اونم گفت والا گفتن بلیط نمی فروشند! بلافاصله یه آقایی کنار دستش بود و داشت با گوشی صحبت میکرد اومد جواب و گفت نه آقا حله الان گفتن بلیط فروشی رو از سر گرفتن مگه اینکه بارون بیاد متوقف کنن و ما گیت رو رد کردیم و دخترم که همواره باورهاش از من بهتره بهمون گفت من میدونم بارون نمیاد و ما بعد حدود یساعت بودن در صف که اونجا هم پشت سر چند آقا و خانم باحال که پارتنر هم بودن افتادیم و کلی برامون خوندن و حرکات موزون انجام دادند ما هم همراهیشون کردیم و کلی براشون کف زدیم و بقیه کل می کشیدن و کف میزدن و همخوانی می کردن و تا مامور میومد تذکر بده آهنگ های حماسی و مذهبی پخش می کردن طوری که خود ماموره هم روده بر شده بود و کلی خندیدیم و نفهمیدیم زمان چطوری گذشت.
چند خانمم پشت سر ما با لباس محلی اومده بودن و حرف میزدن من خیال کردم بلوچ اند تا از یکیشون سوال کردم از کجا تشریف آوردین و بر خلاف انتظارم گفتن از بندرعباس! بی درنگ یاد استاد عباسمنش افتادم و با خودم گفتم این سفر فرقش با سفرهای قبلی برایم این بود که دارم قانون رو در اتفاقات و لحظه لحظه های سفرم میبینم و تفاوت فرکانسی ای که با قبل دارم اینه که &کاملا ردپای فرکانس هایم رو میتونم ببینم!_ و اینگونه هی داره برام قانون تداعی و تداعی میشه.
تو مسیر برگشت یکی از فایلهای استاد و باز کرده بودم و گوش می دادم که یاد کامنت خودم برای سعیده شهریاری (نورانی) افتادم که قبل از سفر نوشته بودم چقدر دلم تجربه باران در تابستان رو می خواهد و دیدم در این چند روزه اینقدر باران باریده که برای مردم خود شمال هم غیر منتظره بود ( دوستان شمالی میتونند این حرف منو تائید کنند) و گفتم خداوند دارد چگونه به فرکانس ها و درخواست های ما پاسخ می دهد. و این مرا به ادامه مسیر بیشتر تشویق می کند و به کنترل ورودی ها و فرکانس هایم بیشتر هشدار می دهد.زیرا در این مسائل به وضوح رسیده ام.
نمیدانم از کجا شروع شد و به کجا ختم شد ولی دوست داشتم حرفا و اتفاقات امروزم که برای خودم درسهای زیادی داشت رو با عزیزانم به اشتراک بگذارم و حسن ختامی باشه بر پایان بخش اول سفرم و فردا به امید خداوند این مکان زیبا را به مقصد رشت ترک خواهم کرد.
زیبایی ها و درس های ادامه این قسمت از سفرنامه را از کامنت های دوستان خواهم خواند و صحبت خودم را کوتاه میکنم. در پناه خداوند عزیزان.یا حق
خداراشکر امروز تونستی ذهنتو کنترل کنی و به جاهای خوب هدایت بشی.خدایا صدهزار مرتبه شکرت
خیلی خوشحال شدم که لذت بردید و حالتون عالی تر شده
اون شعری هم که وسط کامنت نوشتی خیلی قشنگ بود
اقا منم میخام سورتمه سوار شممن کلا عاشق هیجانم
منم حس کردم پیشتونم دست و جیغ و کل .جوووووون منم میخام
کفتمه یاد یه چشته وتی دوس داشتم منی سوار سورتمه بوم وتم ارات تعریف بکم فقط و مه بخنی
نام اردبیهشت چیمنه تهران مال داداشم بعد یه روز چیمنه پارک کنار پارک شهربازی داشت
برارزایلم اصرار کردن بریم شهریازی بعد ماشینله هس بچیله سوار مون منی جو گیر بیم وتم اقا منی باید سوار بومزنداداشم وت ازاده و خاطر خوی اویشه وتم اقا دوس درم
خلاصه برارزا گپم سوار یه ماشین بی
منو عسل برارزا بویجکم سوار یکه
و خیرا هاتم بومه رانندهاقا اقره دانه نام پشت ماشین و نوا ماشین فرمان نمچرخیا منی تا ماتم یه حرکت بکم یکه تر مات شق و پشت نام ماشینینی فک که مه فقط و سر جام بیم هرکه و اولا مات مکوتایه نام ماشینهیه دفه عسل بیه گیره اقره گیرست که ماشین ایمه متوقف کردن پیاده بیمنینی داداشم فیلم گردوی فقط مخنیایمن و رانندگی مه
بعد عسل که ارام بی داداشم وته مسیوله که ایمه زودتر متوقف بیمنه بیل ای دته سوار کم اویش قبول کرد یکم عسل اراما بی
هر وت عمه بلد نیست کلی منو زدن
با ماشین زدن تو سرم
دلت شاد باشه
رشت خیلی قشنگه نرفتم ولی تعریفشو شنیدم و انشالله به زودی هدایت میشم به جای منم خوش بگذرون
الان که ای کامنته ارات نیسنم یکی دو ساعته رسی مه سه رشت.
رشت هم شهر قشنگیه وله اطرافه جوره انزلی و فومن و رود خان و ماسال و السبلنگاه خیلی زیباسن . مه رشت اره یه انتخاب کردم که هم نصفه ره یه طی بکم و هم نزیکه انزلیه عره خرید بچمه منطقه آزاد انزلی عره خوم و منالیل خرید بکم.
جات خالی کواوه ده جنگل فره چسبی کاش بتنسام عکسیله نشانت بدام هه لذت بیه و هه تام خخخ
کلا خوشم نیای آیم دم گرم و باحاله گیت، یه نعمته کمه نیه! عره یه دوست دیرم، باور کیت دو صفه دریژ سورتمه چند نفر باحال کلمان و سره کیف هواردن و کله دس کتایم و قر دایمن و روز لذت داره ارامان رقم خوارد و کله خنسیم یه خوی بین ورد آیم باحاله.
ان شااله خوتیش وه تجربه هر چه دلت خوازه برسیه و کله لذت بوی. دی مردی نیسانم احساس بهتره پیدا کم وردت ایشم. ایوت وه خنه و دلت همیشه شاد و خوشال بو عزیز .یا حق
والا تصور مه هم یه بی که شمال جای تفریحه وله یبار که چیمه منطقه آزاد انزلی، و جنس خریم دیم چنه جنسیله اصل و با کیفیته وه ای خاطره تصمیم گردم امسال توقفه ده رشت باشتوم و هم رشت بینم و هم یسر بچمه خرید ده منطقه آزاد انزلی که نزیکه رشته، ان شاالله دفعه تر چیته شمال بنه برنامت، یهم بیشم منطقه آزاد کله سرگرمی دیره و راحت یه روز تنی ده بگردیه و لذت بوی آکواریوم گورای سرپوشیده هم دیره که خیلیه جالبه، راجع وه او خواستت هم تنی کامنت رضوان ده جواو کامنت یکه ده دوستان ده وسط مرداد توجه بکیه و ده او طریقه پیدا بکی.
راجع وه کواو هم بیشم کواو فقط کواو خومان کردیل وه قول سریاله نون خ کواوه ها کواااو خخخ
سپاسگزارم که توضیحات کامل درباره خرید ده بندر انزلی و رشت دایت حتما ای بار امید خدا خرید میلمه نام جز برنامله ام
اقا در مورد او خواسته فک که قضیه پیدل کردن سوزن و نام انبار کاههمه الان شکتم درم گرگیری کم بعد تونی هایته سفر خوشگذرانی
خو مه الان درم اماده مسابقات خانه تکانی جهانی موم انقد بدنم اماده بیه صویش برال مانه مال ایمه دی شکت در شکت البته لذتیش درهسر راست اسم فایل یا لینک کل ک خوم دندم نرم پیدای کمگیان تو که فره دوست درم فره شکتم و اصلا نیکیشم بچم تمام فایلل یه ماه پیش هزار گله ایه خدا بخونم
اگ لطف بکی اسم فایل یا کامل لینک کل که ممنون موم و دعاگوتم
خخخ
در مورد کاواویش ولا کاواو خومان مزه دره منیش فره کاواو دوس درم
او دوسمه پس و چشت داشتن همیشه خو کاواو ده کردن بعد یه شو دوز کردون روله نخواردو وت کفتمسه یاد تو فره دوس دری و گلوم نجیسه خواو وتمه کاش ولا بیایت خوم بیشتامه دمتوتم نهاتت نگره مه بیام سیر مخواردم وت دلم ناتیه البته خواردو کمه خخخ
خدا قوت ده خانه تکانی، یه هم جز رسم و رسوم ایمه کردیله که ساله دو بار باید خانه تکانی بکیم خخخ. ده مورد او چیشته که وتی فایل گربه چکمه پوش بی که رضوان اره حل کردن مشکل پاکیزه بارکزی یه ریه خه سه وره تو هم ده او طریقه اقدام بکه تا مشکل حلو بو. کواو خومان هر کنجگه اندازه یه سیخه بقیه سه،خخ والا وه خدا. وه بختم قصه خوه وه کردیه، جای ایوه دو گله عوضی بیه خخخخ
در اماکن مقدس و هرجایی که فضایل بر رذایل غلبه کردند ، دیگه احساسات منفی و حسادت جایی ندارند
همه ما برای رقابت و مسابقه که اینجا نیستیم اتفاقاً برعکس از هم یاد میگیریم و به هم کمک میکنیم و هر کس به هر نتیجه و دستاوردی میرسه باعث افتخار و مشوق بقیه میشه و سندی بر درستی قوانین و ایجاد باور فراوانی
ما اینجا خیلی از هم دیگه یاد میگیرم که چجوری با کنترل ذهن و نفس میشه نتایج شگفت آوری گرفت
اصلاً کسی که اهل حسادت و رذایل دیگه ای باشه به اینجا هدایت نمیشه
توحید جاییه که شرک نباشه
حال خوب جاییکه که همه حالشون خوبه و یا برای خوب شدن اومدن
حسادت حتی در یک خانواده هم ممکنه باشه اما اینجا همه با هم هر ارتعاش و هم فرکانسند.
من که با ریتم و آهنگ خوندمش و کلی کیف کردم برادر، دستمریزاد.
سید جان ما هر چه داریم یاد میگیریم از حضور پر نور و برکت و ارزشمند عزیزان دلی مثل شماست و من ازین بابت قدردانتان هستم و سپاسگزار خداوند برای این سایت بهشتی و فرشته های نازنینش.
راجع به جزوه یه چیزی از قول شینام خدمتتون بگم صورت ماهتون به لبخند باز بشه. تو این مسافرت من دفتر شکر گزاری و دفتر دوره کشف قوانین رو همراه داشتم و هر صبح زود میرفتم ساحل و شکرگزاریمو می نوشتم. و یا گاهی وقتا دفتر نت برداریمو می خوندم، یروز بهم گفت بابا این دفتر و واسه کسی مینویسی؟ گفتم نه بابا اینا رو برای خودم مینویسم تا راحتتر درس هامو مرور کنم.
بعدش بهم گفت یروز اینها رو مثل کتاب بذار کتابخونه ها تا بقیه هم استفاده کنند و افکارشون مثبت بشه! تو دلم خندم گرفت و بهش گفتم چرا که نه! شاید این اتفاق افتاد.
یا یه شب که شینا رو برده بودم شهربازی مجتمع گفتم از فرصت استفاده کنم و مرور کنم نوشته ها و نت هامو که یکی از والدین بچه ها تا منو دید گفت آفرین پسر خوب درس هاتم آوردی اینجا؟! منم در کمال خونسردی بهش لبخندی زدم و گفتم آره حاج آقا ما دائم الدرسیم. یا صبح ها که شکرگزاریمو مینوشتم میپرسیدند کتاب مینویسی یا نویسنده ای یا خاطرات اینجا رو مینویسی؟ و من چون میدانستم در فرکانس این حرفها نیستند سر بسته جوابی میدادم که کنجکاو نشن و صحبتشونو ادامه بدن و اون لحظات زیبا رو از دست بدم. در پناه خدا باشی حبیب خدا، بهترینها روزی زندگیت،یا حق
چقدر میشه سیر تکاملی و پیشرفت سمت رو تو کامنت هاتون حس کرد یادمه سال پیش همین موقع ها بود تقریبا اولین بار کامنت شمارو خوندم و براتون پاسخ نوشتم ولی اون کامنت کجا و این کامنت کجا هر دو عالی و هر دو بی نظیر ولی این کار کردن مداوم روی خودتون و سایت و نوشتن کامنت باعث شده جنس کامنتهاتون متفاوت تر بشه.این نگاه ریزبین شما به جزییات این نگاه مشاهده گر دقیق شما که میتونید اتفاقات پیرامون خودتون رو شرح بدید طوری که مخاطب خودش رو تو اون محیط حس کنه قابل تحسینه.و اینقدر در مسیر بودن .اینها همه جادوی ادامه دادنه همه جادوی استمراره.میخواستم بگم همیشه از کامنتهاتون بهره بردم و یاد گرفتم و جز کامنتهایی هست که چشمم و ذهنم ناخودآگاه دنبالش میگرده تا بخونه.و اگر هنوز در سفر هستید براتون دیدن شگفتیهای بیشتری آرزو میکنم
کامنتتون برای لحظاتی منو میخکوب خودش کرد و در حالی که با تعجب اسمتونو دنبال دنبال می کردم 608 روزی که عضو سایت شدم برای لحظه ای در ذهنم مرور شد. و چقدر سپاسگزارتون هستم بابت این یادآوری!
تعجب من از این بود که چه طور اسم و فامیل شما رو به یاد ندارم؟! زیرا من عزیزانی که لطف می کنند و لایک یا کامنت میذارن رو معمولا نگاه میکنم و سعی میکنم نظراتشونو در کامنت ها بخونم .
مورد بعدی که برایم جالب بود اشاره ای که به تفاوت و ارتقای مدارم داشتید نسبت به یکسال پیش که چجور شما این نکته و مطلبو بیاد آوردین! احسنت به این حافظه و ذهن قویتان( ایموجی کف مرتب)
من خودم احساس می کردم در یکی دو ماه گذشته مدارم ارتقا یافته ولی نسبت به یکسال گذشته رو تا بحال بهش فکر نکرده بودم.
ممنونم بابت کامنت زیباتون و اینکه کامنت هامو دنبال میکنی، اگه لایک میکردین کامنت ها رو قطعا کامنت های شما رو تا بحال خونده بودم و بیشتر باهاتون آشنا شده بودم.
این کامنتو از شهر زیبای رشت خدمتتون ارسال میکنم امیدوارم همیشه بهروز و کامروا باشید دوست عزیز.یا حق
سلام و درود اسداله عزیز،،،،ممنون از کامنتت عالی بود،،لذت بردم از توصیفت در سفر،،ی جوری توصیح میدی انگار من خودم اونجا بودم ،،و قشنگ حسش کردم،،اگ رفتی رشت،،حتما قلعه رودخان برو اگ نرفتی،خیلی زیباس،،مسیر پیاده روی تا بالا قلعه زیاده،1400 تا پله داره،،ولی زیباس،،خیییییلی زیباس،،اگ رفتی منو یاد کن،،پارسال اونجا بودم،،اون موقع دخترم (دریا خانوم)10 ماهش بود،،بغلش کردم تا بالا رفتمو برگشتم،،تو مسیر همش خواب بود،،اون بالا بارون گرفت از خواب بیدار شد،،اینجور ک فهمیدم،شینا خانومم پایه اس،،برید تا اون بالا،،خوش بگذره..
ممنونم از همراهی همیشگیتون حمید جان و پیشنهادی که دادین. خدمتتون عرض کنم بیشتر شهرهای استان گیلانو رفتم بعضی هاشونم چند بار رفتم مثل همین قلعه رودخان یا ماسال و السبلنگاه ولی هر چند سال یکبار که باز هم میرم کلی لذت میبرم و خاطرات برام تداعی میشه. مثلا همین قلعه رود خان رو نه تنها تا قلعه بلکه تا اب انبارها و دیواره بالایی قلعه هم رفتم و واقعا اثر بی نظیر و محیط شادی رو آدم آنجا تجربه میکنه و خوشحالم که شما هم آنجا رو همراه گل دخترتون دریای زیبا تجربه کردین، آرزو میکنم دائما غرق زیبایی و نعمت و ثروت باشید دوست عزیز.یا حق
زهرای عزیز امروز وارد استان زیباتون و شهر رشت شدم و چقدر کامنت شما برایم لذت بخش و بموقع بود و از دیدن کامنتتون خوشحال شدم . خدا رو شکر که با یه فرشته نازنین دیگه در این مکان بهشتی آشنا شدم و احساس خوبی که به اینجا داشتم رو چند برابر کرد.
خدا رو شکر سفر امسالم متفاوت تر از سفر سالهای قبلم بود و کاملا احساس کردم که رشد کردم و مدارم ارتقا یافته. امروزم که هوای رشت دلبر بود و شما میتونید تائید کنید که هوای خنک و ابری لذت سفر ما رو چند برابر کرد و دائما منو همسرم حرکت ابرها رو کوههای سرسبز مسیر را دنبال می کردیم و خدا رو بابت اینهمه زیبایی شکر می کردیم.
یه چیزیم بگم خدمتتون که برام باز ردی از فرکانس هایی که میفرستم رو نشون میده و آن این بود که دیروز که داشتم مهیای ادامه سفر به سمت رشت میشدم با خودم گفتم چرا هیچکسی تو سایت ندیدم از رشت باشه یا کسی نمیگه از کدوم شهره در کامنت هاش و امروز کامنت شما عزیز دل خداوند رو دیدم و جواب فرکانسم رو گرفتم.
آرزو میکنم در شهر باران، شهر زیبائی های خداوند غرق نعمت و ثروت و شادی باشید دوست عزیز.یا حق
اسدالله عزیزم سلام چقدر کامنت هایی که بچه ها از سفر کردن خودشون مینویسن من رو به وجد میاره ،اشکمو در میاره
خوش بحالتون که یه فرشته کوچولو دارین که نماد بارز خواستن و شدن رو در لحظه جلوی چشمت اجرا کنه،خدا حفظش کنه،واقعا جهان به همین سادگی و آسونیه ایمان قلبی داشته باش که خدا همه جور بساط عشق و حالت رو فراهم میکنه ،اونم به بی نقص ترین شکل ممکن انجامش میده مثل فرشته کوچولوی شما که به یقین گفت من میدونم بارون نمیاد چقدر عشق کردم با این سبک یقین و ایمان
اسدالله عزیزم بی نهایت کیف کردم خداوند کیفتو کوک تر کنه
باور کنید روزی نیست که من خشکرگزار خداوند بابت وجودش در زندگیم نباشم و درسی ازش نیاموزم!
هر جا که من یا مادرش داریم خلاف قوانین عمل میکنیم بهمون قانونو یادآوری میکنه و شخصیت شوخ و پر شور و نشاطی داره بگونه ای که هر کسی میبینتش عاشقش میشه و اینو خودش هم بهمون میگه خخخ
توی مجتمع نوشهر که بودیم همه بچه ها برای شب بعدش باهاش قرار میذاشتن که فلان ساعت بیا شهر بازی با همدیگه بازی کنیم و جالبه خودش به هیچکسی وابسته نیست یا مثل بچه های دیگه رو چیزی اصرار و قفل نمیکنه. خلاصه من احساس نمیکنم دخترمه و همیشه مثل یه همراه یه فرشته از بودنش کنارم لذت میبرم.
من این گفته استاد رو که بچه ها بیشتر از ما در مسیر درستند و بیشتر از ما به خداوند نزدیکند رو با پوست و گوشت و استخوانم درک و لمس کرده ام و در زندگی دخترم مشاهده کرده ام.
ممنون پوریاجان بابت کامنت قشنگت، براتون برآورده شدن هر آنچه در دل دارید را آرزو میکنم دوست عزیز.در پناه حق
خوشحالم ک ب مسافرت های عالی هدایت شدین و دارین با خانواده ی عزیزتون کیف میکنید
ی موضوع خوبی ک مطرح کردین ک نتونستین وارد اون منطقه ی ویلایی بشین من یاد خودم افتادم(واقعا خیلی مهمه کار کردن روی احساس لیاقتمون من امروز هدایت شدم ب جلسه3قدم10عالی بود پیشنهاد میکنم شمام ببینید)
آره خلاصه یاد این افتادم
من چند وقت پیش ب عنوان تمرین عزت نفس میخواستم برم ماشین های گرون قیمت رو قیمت بگیرم و سوار بشم و تستش کنم ببینم چ احساسی داره
تا اونجا رفتم همه ی ماشینام دیدمهر چند جایی ک من رفتم ماشینای کمی بود باید میرفتم ی جای دیگه(ک از بابام پرسیدم گفت باید میرفتی خیابون شریعتی اونجا پره از ماشینای لوکس)ک قطعا میرم اونجا ولی من نتونستم برم از آقای فروشنده بپرسم امکانات و آپشن های اون ماشینا رو و ترس ها ب من غلبه کرد
ولی من حتما انجامش میدم خدا منو هدایت میکنه ب بهترین خیابون شهرمون ک پر از ماشین های لوکس و همه ام برای من کامل آپشن ها رو توصیح میدن و من امتحانشون میکنم انگار ک واقعا میخوام بخرمشون
آره آقای زرگوشی اینم از تجربه ی من ک یادم افتاد دوست داشتم با شما ب اشتراک بزارم
امیدوارم در لحظه لحظه ی سفر ب خودتون و دختر گلتون و خانوم نازنینتون خوش بگذره
ممنونم از لطف و محبت و توجه و تجربه ای که در کامنتتون به اشتراک گذاشتین دوست عزیز.
تجربه و مثالتون این قانون رو برای من بولد میکنه که جهان بیرون ما بازتاب جهان درون ماست
من یکبار تنهایی و به راحتی وارد اون شهرک لاکچری شده بودم و اینبار میخواستم برای تقویت باورهای خودم و دختر و خانمم بار دیگه این شهرک رو ببینم و تفاوتی که این دفعه با قبل داشت این بود که بار قبل من رها بودم و اصلا برایم اهمیتی نداشت که راهم بدن یا نه و اطمینان بیشتری داشتم برای ورود زیرا شهرک های دیگه هم رفته بودم بدون اینکه سوال کنند آقا کجا؟ ولی اینبار یه لحظه این احتمال اومد تو ذهنم که نکنه راهمون ندن و این فکر در چند ثانیه فرکانس بدی رو از من منتقل کرد و جهان فرکانسمو بخودم برگشت داد. در حالی که گیت برای من باز شده بود و نگهبان با صورت و چشم و حرفاش داد میزد که دوست داره منو راه بده با اینکه مسئولیت داشت براش و واقعا هر کسی رو نمیشه اونجا راه داد. و وقتی خودت باور نداشته باشی ، جهان هم باورت نمی کند. و مطمئنم با همه محدودیتهایی که وجود داره من تین توانایی رو دارم که مثل استاد نگهبان رو یجورایی مسخ کنم که گیر نده به من برای ورود و اینم درسی بود که ازین اتفاق گرفتم.
شما هم مطمئنم فرکانستو تنظیم خواهی کرد و این اتفاق به راحتی و احترام و عزت برایت انفاق خواهد افتاد. بهترینها روزیت باشه دوست عزیز.یا حق
باز هم طبیعت باز هم آرامش و آسمان ابری زیبا چه آرامشی دارم اول صبح به قدری حس خوب دارم مثل اینکه خودم هم اونجا هستم
ممنون ممنون از شما تشکر
خدا یا شکر به خاطر وجود شما دوتا استاد خوب
ساعت 6صبح که بیدار شدم اول سایت رو باز کردم دیدم شما یک فایل رو گذاشتید چقدر انرژی من و بالا بردید
ممنون از شما روز من رو ساختی چه حس خوبی گرفتم
مرسی از شما استاد عزیز و دوستان خوبم
به قدری این موسیقی و طبیعت زیبا هست
که من رو احساساتی میکنه این طبیعت مثل یک مادر که در کنارش آرامش میگیری همه چی رو فراموش میکنی انگار خدا تورو در آغوش خودش گرفته
و چه دریاچه زیبایی به قدری این صحنه ها زیبا هست که از اول فایل تا آخر لبخند روی لب های من بود
استاد مریم جان مرسی مرسی ممنون
واقعا طبیعت انسان رو از تعلقات میکنه حرف شما کاملاً درست هست من هم این حس رو تجربه کردم
و اینکه طبیعت باعث میشه انسان با خودش در صلح باشه سپاسگزار خداوندی هستم که این طبیعت وجهان رو مسخره ما کرد
انرژی این طبیعت خیلی بالا هست که اینجوری روی انسان تاثیر میگذاره
واین وال مارت بزرگ و تمیز واین همه فراوانی و تنوع غذایی وچه خوبه که شما هر چیزی رو نمی خرید و سلامتی خودتون اهمیت میدید
خدارو شکر به خاطر این همه فراوانی و نعمت
چه زیبا این آقا موسیقی مینواختن چه صدای زیبایی آفرین به این هنرمند خوش صدا چه آرامشی چه انرژی مثبتی دار حس خوبی گرفتم ممنون از این هنرمند آفرین به این هنر زیبا واقعا عالی بود من ایشون رو تحسین میکنم
بازهم دیدن فایل بی نظیرجلوی دیدگانم وحس قدرت خداونددرجای جای این سفرهیجان انگیز که همه چیزرویایی وخارق العاده است ودوفرشته که همه چیزشان راباماتقسیم می کنند،خدایاشکرت.
چقدرآرامش بخش شده این روزهازندگیم لبریزشده ازفایل های استاد،صدای استاد،دیدن استادوابن هابرایم دستمزدش آرامش وحال عالیست چون من دل کندم ازتمام تعلقات قبلی ام وبه لطف خداوندمتعلق شدن به جایی که فقط روزبه روزموجب رشدوپیشرفتم شده است درتمام زمینه هاخدایا شکرت.
چه قدراین خانم مسن باعشق استادومریم جان رایاعشق وروی بازراهنمایی می کننددراین سن ،وقتی خانم های این سن رادرایران می بیننم چقدرتفاوت اززمین تاآسمان است واکثریت یافوت کرده اندیابه وضعیت وخیمی دچارواکثرایخچال هالبریزازقرص ودواوبعداین خانم چقدرسرزنده وخنده رو،خدایاشکرت.
بازدیدن سازوساززدن اون آقاچقدرعالی ودرادامه آهنگ اصلی که چاشنی این فایل زیباشده بوددراین فضای زیباکه ازبالا نشان دادیدومناظروانسان های شادوخوشحال ممنون.
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
بنام نامی یزدان
استاد عزیزم سلام دارم خدمت شما و خدمت سرکار خانوم شایسته
خداروشکر که دوباره لطف و فرصت نوشتن و توجه بر زیبایی ها نصیبم شد تا فایل شروع شد و جاده و درخت و زیبایی ها با چشم من اصابت کرد استپ کردم فایل رو و به این موضوع فکر کردم چرا الان استاد توی آمریکا و درحال لذت بردن از طبیعت هست و من توی خونه در حال کنترل ذهنم که اینقدر به خضعبلات امروز همکارت فکر نکن، حرف من جدای از قانون تکامل و اینکه استاد تکاملش رو طی کرده و من اول راهم ،من دوس دارم عمیق تر و ریشه ای تر به این موضوع نگاه کنم،تا من درخواست ریشه ای تر فهمیدن دلیل نتایج استاد رو از الله یکتا خواستم بهم گفته شد توانایی تشخیص اصل از فرع و تعهد برای عمل کردن به اصل و اساس جهان هستی دقیقا مرز استاد و من نوعی همین موضوعه ،
استاد یه جایی توی زندگیش انتخاب کرد فکر خدارو بخونه و هدایت شد قدم به قدم به اینکه
تمرکزت رو از روی بقیه بردار و برروی خودت بزار
تا یه جایی آره اوکی هست باید به دیگران نگاه کنی ببینی الگو برداری ،اصلح از غیر اصلح بتونی تشخیص بدی چون ذهنت خالی از دیتای درسته ولی این تا چه زمانی باید ادامه پیدا کنه؟ تا زمانی که تشخیص بدی اصل کدومه فرع کدومه وقتی به درجه ای از درک اصل و اساس رسیدی دیگ نگاه کردن به بقیه که آیا به این اصل عمل میکنن که توام عمل کنی کار جاهلانه و ابلهانس مثلا وقتی پشت چراغ قرمز ایستادی و برات واضح و روشنه که اگر زمانی که چراغ قرمز هست تو رد بشی قطعا جریمه میشی(چون قانونه ثابته،اصل و اساس تغییر ناپذیره) نگاه کنی ببینی بقیه هم وایمیستن یا نه که توام عمل کنی بهش اصن خنده داره ،کاری که من خودم تو موضوع ثروت هنوز نمیتونم خوب انجامش بدم یعنی وقتی میدونم ثروت یه موضوع ذهنی و فرکانسیه هنوز توانایی این رو ندارم در این راستا عمل کنم چرا؟؟؟چون تمرکزم همش رو بیرونه فلانی چجوری ثروت ساخته منم برم راهشو بپرسم…
فلان شخص داره چیکار میکنه الان پول درمیاره منم برم همون کار رو بکنم…
فلانی که پولداره چرا اینکار رو کرد پس حتمن منم باید انجامش بدم…
امان از جهل خدایا پناه میبرم به تو از شر این شیطان درون
اینو دارم فقط و فقط بخودم میگم با صدای بلند آقا پوریای عزیزم،بنده ی منتخب،عزیز کرده قربون اون شکل شمایل ماهت تو برای موفقیت فقط بخودت نیاز داری چون دنیای بیرون تو آیینه ای از درون تو هستش
داشتم فایل دلایل نتایج پایدار استاد روگوش میدادم گنجینس این فایل خود جمله استاد عزیزم این بود دنیای ما چیزی جز واکنش دادن به فرکانس و افکار و باور های ما نیس
(خدایا بگو من چیکار کنم همین یه تیکه رو بتونم ملکه ذهنم کنم عمل کنم بهش)
خود قرآن میگه:
إنّ سعیکم لشتّی(لیل4)
که سعی و تلاش شما مختلف است
بی نهایت راه و روش مختلف وجود داره ،هدف ها یک شکله بلاخره شما باید به قانون الله یکتا عمل کرده باشی تا نتیجه رو گرفته باشی حالا یکی آگاهانه یکی ناآگاهانه،یکی از در میره تو یکی از رو دیوار یکی از رو پنجره ،نمیشه تایید و تکذیب کرد راه و روش کسی رو
ولی میشه درست ترین و هماهنگ ترین راه رو پیدا کرد راهی که قرآن گفته راهی که صراط مستقیم که ویژگیش اینه نعمت در اون به فراوانی یافت میشه راهیه که هرچیزی رو میخوای به آسونی و بطور طبیعی وارد زندگیت میشه
استاد عجیب میخوام این تعهد شمارو تحسین کنم این ریشه نتایجتون اینکه چقدر شما تمرکز گذاشتین نشتی هارو ببندین، بقول کلام خودتون توی فایل نتایج پایدار، بچه ها من تو این مسیر بالا و پایین زیاد دیدم ،روزها و شرایط سخت دیدم ولی روی اصولم موندم
روی این اصول موندن هم تکامل میخواد شما باید اول به طلا بودن این مسیر ایمان و یقین پیدا کنی بعد اونوقت مثل استاد چهارچنگولی میفتی رو این طلا و ازش محافظت میکنی چون اصل و اساسه چون انقدر نتیجه ریز و درشت دیدی که به درجه ایمان رسیدی از صحت اون مسیر
چقدر در قرآن گفته شده،
بقره:2
ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ
این کتاب که در آن هیچ تردیدی نیست، راهبری است برای پروا پیشگان.
همین کتاب میگه اصل و اساس رو پیدا کردی دیگه چیز تازه ای وجود نداره فقط تکرار همین اساس درسته
دنبال حاشیه رفتن کار کساییه که بیمار دلن
خدا بمن و همه دوستان الهی این مسیرم توفیق بده که بتونیم سند و مدرک جمع کنیم بزاریم جلوی این بیماری دل تا به قطعیت و یقین برسونیمش
الهی شکر فقط همین
به نام الله
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿13﴾
پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را منکرید (13)
واقعا نمیشه از این همه زیبایی گذشت
خدایا کدومشو بگم نمی دونم
کدومشو تحسین کنم
جاده های فوق االعاده
تمیزی
آسمان آبی درختان فوق العاده
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
خیلی سپاس گزارم به خاطر این فایل زیبا این تصویر برداری فوقالعاده خدایا شکرت به خاطر تکنولوژی های جدید که می تونن تصاویری ثبت کنن نزدیک به انچه چشم انسان می بیند
خدایا صد هزار مرتبه شکر
خدایا شکرت به خاطر این مردم فوقالعاده این مردم صلح طلب
این خانم دوست داشتنی که توی این سن داره کار می کنه نرفته توی خونه بشنه دارو و قرص مصرف کنه همینطور زل بزنه به گذشت عمرش .
داره کار می کنه دارمد داره و این عشقی که منتشر می کنه این همه عشقی که به کارش داره که ادما رو راهنمایی می کنه
و تازه به خودش نمیگه چرا باید توی این سن بشینم بغل جاده توی این اتاقک کوچک بقیه رو راهنمایی کنم که اگه بگه انقدر با خودش در صلح نیست
نکته جالبی که دیدم خانمی که سوار پدل بورد بود حامله بودن گفتم بیبن این آدم خودش رو توی خونه حبس نکرده
که نه من حامله ام دوتاپله هم نباید بالا پایین برم تازه تفریحی که انجام میده اسون نیست پدل بورد اصلا ورزش اسونی نیست دمشگرم
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی این تصاویر فوق العاده هوایی
شاد باشید
بنام خدای هدایتگرم
خدای تمام زیبایی ها و اسانی ها
خدای ثروت و سعات و سلامت
.
امروز از سحر گاه فایلهای استاد رو که تو گوشی دارم یکی پس از دیگری گوش میکردم اونقدر فایل گوشکردم که کلا فراموشکردم فایل جدید باید اومده باشه.
و الان که اومدم و با تصویر زیبای مریم جون روبرو شدم گفتم یک زیبایی دیگه و کلی آگاهی دیگه
خدایاشکرت
تماشای فایل رو گذاشتم برای فردا سحر ایشالله
.
اما دوست دارم از اینروزا بگم
بگم که چطور دارم درونم رو بیرون میکشم
بگم چطور به رویدادها نگاه میکنم
بگم چطور تحسین ها تحسین بیشتری وارد زندگیم کرده
چطور باورهای ثروت، داره تو زندگیم خودش رو نشون میده
.
هربار اعتراف میکنم که چه کرده استاد که زندکی اکنونش رو ساخته
وااقعا جهاد اکبری بوده
برای منی که هزاردرصد وجودم باور داره فرکانسم داره زندگیم رو پیش میبره، محرز شده که شما چه کردید
واقعا خدا قوت به اینهمه اراده و استقامت در اجرای قوانین
.
هرروز تماشای سفرها و بهتره بگم زیبایی ها و ثروتها و مهربونی ها داره وجودم رو پاک میکنه و. من رو با دنیای جدیدی اشنا میکنه که نتیجه اش همین نتایج زندگیم هست.
نتایج تکاملی
نتایج متناسب با فرکانس های خوبی که دارم میفرستم
خداروشکر میکنم که در مسیری هستم که ازادی رو دارم تحربه میکنم
ازادی های پربرکت در تمام جنبه های زندگیم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
به نام خدای مهربانم
سلام وهزاران درود به استاد عزیزم ومریم بانوی خوش تیپ ومهربانم سلام به تمام دوستان وهمسفرهای عزیزم
استاد جان مریم جان واقعا سپاسگزارم ممنونم که فایلهایی به این زیبایی را برای ما به نمایش میزارید
چه صحنه های زیبایی چه جاده های سرسبز تماشایی
آسمان آبی وپاک، ابرهای سفید و خوشگل
در طول مسیر ماشین های زیبا وعالی
میرسیم به یک استیت پارک خوب ویه خانم مسن ومهربان که کلی باعشق توضیح میده وراهنمایی میکنه
چقدر این انسانها مهربانند وقشنگ به سوالات جواب میدن معلومه از کارش لذت میبره وعشق وعلاقه اش را میتوان در لبخندش دید
یه مکان عالی برای استراحت وآرامش
یه رودخانه زیبا باادم هایی که همه دارن لذت میبرن هر
فردی با علاقه خودش، یکی سگهاش را آورده جالبه که حتی حیوانات هم در اینجا با خودشون در صلح هستن
میدوند وشاد وشنگولن بازی میکنن ودر چهرشون شادی
موج میزنه اون خانم وآقا چقدر خندون بودن واز لحظات نهایت استفاده را میبردن
راستش قبلا معنی در صلح بودن با خود را نمیفهمیدم
ولی با دیدن سریالهای زندگی در بهشت وسفر به دور
آمریکا کاملا این مفهوم را درک کردم
در سفرهاتون وقتی با مردم سرکار دارید وقتی میبینم
چقدر همه شادن و در لحظه زندگی میکنن از امکاناتی
که دارن استفاده میکنن وبرای دل خودشون زندگی میکنن کاری به تایید دیگران ندارن این مفهوم برایم
روشن شد ودرکش کردم
در همین استیت پارک اون خانم واقا که قایق سواری
میکنن اون خانم شاد با اون دوتا آقا که اهنگ گذاشتن
ودراب هستن میخندن برای دوربین مریم جان دست
تکان میدهند نمونه بارز در صلح بودنند
نمونه بارز دیگه اون آقا که عقب ماشین نشسته بود برای
دل خودش اهنگ میزد وقتی مریم جان ازش خواست
به چه زیبایی اهنگ میزد وبا صدای قشنگ میخواند
چقدر اعتماد به نفس وعزت نفس، داشت چه قدر چهره اش آرام ودوست داشتنی بود واقعا لذت بردم
فروشگاه والمارت وخرید مایحتاج قانون سلامتی خدایا شکرت برای خرید عالی خدایا شکرت برای این همه نعمت
ودر نهایت غروب خورشید چقدر زیبا بود چه لحظه معنوی بود
فیلمبرداری از بالا توسط درون واون آهنگی که آقاهه خونده بود با صدای خواننده اصلی
واقعا اهنگ زیبایی بود با صحنه های زیبای فیلمبرداری
چه ترکیب قشنگی شده بود بسیار بسیار لذت بردم
خدایا ممنونم برای این لحظات زیبا وقشنگ
ممنون استاد عزیز ومریم جانم
خدایا ما را به سوی زیباییهای بیشتر هدایت کن
در پناه حق باشید ️
سلام خدمت استاد مهربان و خانم شایسته و همه ی دوستان و هم فرکانسی های عزیزم.
زیبایی های ابتدای این فایل بقدری زیبا و خیره کننده س که هر بیننده ای رو به وجد میاره تماشای آسمان فوق العاده زیبا با تکه های سفید ابر که همیشه حس و حال خوبی بمن میده و مناظر سرسبز کنار جاده که مثل ی تابلوی نقاشی خودنمایی می کنند و یادآور قدرت پروردگار مقتدر ، ا… یکتا هستند و اون دریاچه بزرگ و قشنگ و حس آرامشی که بشدت بمن القا میکرد و دیدن انسانهایی که ب قول مریم جون همیشه با خودشون در صلح هستند همگی از زیبایی های این فایل بودند و درضمن عکس جذاب مریم جون که روی صخره ها نشستن بینهایت زیبا شده من همیشه عاشق اینم که تو همچین فضاهایی عکس بندازم و از تماشای عکسهام لذت ببرم. چیزی که تو این قسمت خیلی دوست داشتم لحظه ی قدم زدن و خرید کردن در فروشگاه بود و اینکه استاد و مریم جون هر بسته گوشتی که برمیداشتند تنها به تاریخ تولیدش نگاه میکردن و فقط تازگی محصول براشون اهمیت داشت و تعداد و قیمت اجناس ابدا براشون مهم نبود و این یعنی وقتی کسی به این مرحله از توانگری رسیده باشه خیلی راحت و بی دغدغه هرآنچیزی که نیازش باشه رو تهیه میکنه و از داشتنش لذت میبره خدایا شکرت که این آگاهی ها و تجربه ها رو در اختیارم قرار دادی و با آرزوی اینکه روزی من هم به همچین جایگاهی در زندگی خودم برسم و خیلی راحت و بدون کوچکترین دلواپسی تفریح کردن و خرید کردن رو تجربه کنم.
با نام و یاد خدا، شروع می کنم بنویسم، در حالیکه خودمم نمیدونم چی میخوام بنویسم، فقط میدونم باید بنویسم.
الان داشتم فایل 180 سفر به دور امریکا رو گوش میدادم که استاد این قانون رو تکرار کردن که یهو تو گوشم زنگ خورد:
به هر چی توجه کنم، از جنسِ همونا واردِ زندگیم میشه.
اگه به نازیبایی گوش بدم، چند بار، تو ذهنم هم تکرار شن، از جنسِ همونا وارد زندگیم میشن.
استاد یاداوریِ عالی کردن:
اینکه خیلی واضحه این قانون، ولی یادمون میره.
و اینکه گفتن برای همین به بچه ها یادآوری میکنن کامنت بنویسن پای فایلها و از زیبایی هایی که میبینن و درک میکنن، بنویسن.
این شد که 180 رو متوقف کردم، اومدم 209 تا از قشنگی هاش بنویسم.
بانویِ سالخورده ی مهربانی که بسیار با حوصله است و مهربانانه راهنمایی میکنه.
درود بر همه ی انسانهای مهربون و خوشرو.
محل اقامتِ نزدیک رودخانه، به من این باور رو میده ما آدمها هر جا که بخوایم میتونیم زندگی کنیم، لذت ببریم، تفریح کنیم، مگر اینکه خودمون خودمونو محدود کنیم.
وگرنه جهان و طبیعت، محدودیتی برای ما نمیذاره.
من عاشقِ آسمونم وقتی ابرهای کُپلی داره، تو این قسمت سقفِ پر از ابرهای گوگولی و خوشگل دیدم.
هر کسی با خانواده اش، با دوستاش داره تو رودخانه لذت میبره بدونِ توجه به دیگری، چه لذتی داره آدم بتونه با خودش لذت ببره و راحت باشه، در صلح باشه.
بعضاً دیدم تو ویدیوها که مردمِ امریکا، با کمترین و ساده ترین شرایط هم تفریح میکنن.
این نشون میده با خودشون در صلحن و سخت نمیگیرن جهان رو.
آفرین به هر کسی که این نگاه و باور رو داره و داره زندگیش میکنه.
منم دوست دارم ساده گیر تر شم تو زندگیم.
اما برسیم به تغذیه ی سازگار با بدنِ دوره شگفت انگیزِ قانون سلامتی: گوشت.
نوشِ جانتون بشه گوشتهای عالی و باکیفیت و فراوان.
لذت میبرم از فراوانی ها در فروشگاه ها.
چقدر تو این سبکِ زندگی و تغذیه و سلامتی، خرید کردن ساده و آسانه و در کوتاه ترین زمان ممکن انجام میشه، الهی شکر.
خدا رو شکر که خداوند به همه مون نعمت و روزی میده، روزی رسانِ همه ی مخلوقات خداست و این بزرگترین قوتِ قلب هست برای همه ی مخلوقات.
دوست دارم از رنگ آسمون بنویسم که اون آقای محترم زیر زمینه اش داره ساز میزنه در بهترین و در صلح ترین حالت با خودش و پیرامونش.
آسمونی که کم کم داره غروب میکنه و صورتی شده.
دوست دارم تغییر حالت های آسمون رو میبینم:
مثلا وقتی خورشید تو آسمون داره نور رسانی و گرما رسانی شو انجام میده، یا زمانی که هوا صافه، یه زمانایی ابرهای تپلی توشه، یه زمانایی کاملا ابری میشه که بارون میاد، یه زمانایی تغییر رنگ میده به چشم من به صورتی و میفهمم برف تو راهه، یه زمانایی رعد و برق میزنه و نور میبینم توش، و شب ها که ماه و ستاره ها رو توش شکار میکنم.
کلا آسمون یکی از بزرگترین منظرهای زیباییِ خلقتِ خداست.
چقدر مریم جون رو تحسین میکنم برای اعتماد به نفسش که بیشتر و بیشتر شده به دلیلِ تکرار در این مورد: که فیلمبرداری میکنه از پیرامونش، از طبیعت، از آدمها با شجاعت…
به دلیل باورهای قشنگش، آدمها هم وجهه ی خوب خودشونو بهش نشون میدن.
و اینطوری میشه که ما شاهد نوازندگی و خوانندگیِ اون آقای محترم و هنرمند هستیم.
آسمونِ آبی- صورتی، ممنونم از ترکیب رنگ های جذابت، مرسی مریم جون که این لحظات رو برامون با دوربینت شکار میکنی.
استاد جان مرسی که شما هم لحظات زیبا رو با دوربین و درون جان برامون شکار میکنین و نمایش میدین.
من بیام کنار رودخانه دوست دارم زیرانداز بندازم، خیلی رها و راحت و تنهایی بشینم روش، چای داغ بغل دستم باشه، دفترمو باز کنم و بنویسم و بنویسم و بنویسم…
عجب ترکیبِ رویایی و جادویی.
ممنونم دِرون جان که از ارتفاع، این جذابیت ها رو به نمایش گذاشتی.
خیلی لذت بردم از موسیقی هایی که انتهای فایل روی تصاویر گذاشتین.
خدایا شکرت.
برای خودم و همه آرزو میکنم باورهامون انقدر تقویت شن که چنین زیبایی هایی رو بیشتر و بیشتر دعوت کنیم به زندگی هامون.
راستی، عکسِ این فایل شگفت انگیزه، مریم جون در اوجِ شادی و رضایت از زندگیت باشی هر لحظه.
من رفتم ادامه ی قسمتِ 180 نازنین:)
چقدر عالیه که امشب هدایت شدم به فایل 180، شگفت انگیز از سپاس گزاری صحبت کردن استاد و بچه ها.
خدایا مرسی که همیشه هستی و همراهمی، عاشقتم.
سلام به سمانه عزیزم
کامنت پر از نکته بود تحسبنت میکنم انقد قشنگ راجب آسمون و زیبایهاش گفتی
منم به شخصه عاشق اسمونم همیشه ام نگاهم رو به آسمونه ابرهای زیبا رو میبینم و فقط سپاسگزاری میکنم
ماه و ستاره رو غروب خورشید کلا لذت میبرم
ممنون که نوشتی
واقعا هم مردم امریکا از کوچکترین چیزها برای لذت بردن خودشون استفاده میکنن و براشون نظر و قضاوت دیگران مهم نیست
سپاسگزارم برای وجودت عزیزم
سپاسگزارم که نوشتی
انشالله با دیدن نقطه آبی پروفایل که محبت خداست خوشحال و شاد بشی
دوست داشتم برات بنویسم
خیلی دوست دارم
به قول سید عظیم برو بالا..
سلام بر بانوی صوفی
نگارشی ساده و صادقانه و دلنشین
بی آلایش و بی حاشیه
به همین خاطر به دلم نشست.
پیشرفت و رشد و بزرگ شدنتون مشهوده و چقدر خوشحال میشم وقتی میبینم این استاد چقدر به رشد ما کمک میکنه و حضور ما در این سایت چقدر زندگی مونو پر کرده از خدا و توحید و بندگیش
چقدر لذت میبرم وقتی میبینم هر کامنت از قبلی پرباتره
وقتی کامنت دوستانمو میخونم واقعا خوشحال میشم که این همه نتایج توش موج میزنه
واقعا چقدر خوبه که به خودمون و بقیه عزیزان یادآوری می کنیم که موندن در این مسیر قطعاً منجر به حصول نتیجه میشه
خدایا شکرت برای این هدایت
و سپاسگزارم از شما برای یادآوری های ارزشمندتون
بنام خدا
سلام سمانه عزیز
ممنون از توجهت به زیباییها و بیانشون، انشاالله طبق قانون وارد زندگی خودت هم میشه و بیشتر و بیشتر هم میشه
و ممنون از توضیحی که ابتدای کامنتت گفتی و با ارجاع به قسمت 180 موضوعی رو از قول استاد یادآوری کردی که خود من فراموشش کرده بودم و این یادآوری باعث شد انگزه بیشتری برای نوشتن توی سایت داشته باشم
اخه خیلی وقتا که میخوام بنویسم ذهنم میگه چیز زیادتری که من ندارم به نوشتهها و توضیحات بقیهی دوستانم اضافه کنم و دوستانم اینقدر زیبا و روان و خیلیها چقدر حرفهای و دست به قلم میپردازن به موضوعات، پس بذار من فقط وقت رو برای خوندن کامنتا بذارم
ولی یادآوری شما باعث شد که متوجه این بشم که اصلا هدف خودمونیم که کانون توجهمون رو کجا میذاریم و نتیجتا بیشتر از اون چیزی که بهش توجه کردیم رو وارد زندگیمون میکنیم
و اگرچه خود خوندن کامنتها هم ارزشمند و جهت دهندهی کانون توجه ماست ولی قطعا نوشتن { (کتب) که معادل واجب شدنه در قرآن} قدرت بیشتر و نتیجهی بهتری داره
ممنونم دوست عزیز ازین یادآوری
خدا به همگیمون سلامتی و شادی و ثروت و سعادت دنیا و آخرت رو عنایت کنه
سلام به یگانه ترین سمانه توحیدی خدای خوشگلممممم….
سمانه وقتی میبینم عزیزدلم سمانه اینجوری اینقدر پرفکت، صاف و زلال شدی که کامنت برتر و پرستاره رو مال خودت کردی…
احساس میکنم خدا میخواد این کامنت بالا بیاد…دیده بشه چون لایقش هستی…
دیشب قرص حساسیت خوردم و غرق خواب شدم…ولی همش کامنتت جلو چشمم و گفتم نه برای سمانه باید هوشیار بنویسم…
الان دلم میخواد این آهنگ رو که با نگاه کردن به چشمای خوشگلت توی دلم میگذره برات بخونم با اندکی تغییر..
سمانه این جوری به من نگاه نکن
با چشات قلب منو صدا نکن
موهاتو تو دست باد شونه نکن
پری پریا آهای سمانه
گلپریا آهای سمانه
تاج سریا آهای سمانه
دلبریا آهای سمانهههههه
عزیزدلم نمیدونم چرا احساس کردم از اول کامنتت که یکم انگار خسته ای و بقول معروف مثل همیشه وصل نیستی..
اما چررررررا اینقدر کامنتت ساده و روان و دلنشین بود که اینهمه ستاره نوش جوووون کرده…
خیلی لذت بردم از خوندن کامنتت.
سمانه قشنگمممممممم پرشورتررررر باش عزیزم..تو بنویس من کیف کنم….
کمرنگ نشووووو …
بوسمممممم به روی ماهت….
خواهان جاری شدن نور و عشق و آرامش الهی به قلب قشنگت هستم…
دوستت دارم
سلام و درود به بانو مهربان و خوش قلب سمانه عزیزم
چقدر این صحبت های ات به دل منشینه و چقدر به نکات زیبا توجه کردی خداوند ر هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت داشتن همچون دوستان عالی که همیشه به نکات مثبت توجه می کنند خدایا شکرت خدایاشکرت
بلی سمانه عزیز ما انسان خییلی زود فراموش میکنیم اصل را قانون کلی جهان را که به هر چی توجه کنی از جنس همان وارد زندگی ات می شود خدایا شکرت خدایا شکرت
ما قانون به همین سادهگی را فراموش میکنیم و همین قانون است که اصل است
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت دوستان مثل شما
سمانه عزیز در پناه خداوند باشی
به نام خدای زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
و دوستان نازنینم
وقتی داشتم اول این فایل رو نگاه میکردم از خودم پرسیدم چی باعث میشه من میخکوب شم و این فایل رو ببینم
شاید اگر چنین فایلی تو یوتیوب ببینم یا تو اینستا حتما این قسمتش رو میزدم جلو تا برسم جای مهمش
ولی یه چیزی نمیزاشت بزنم جلو میگفت نکاه کن
نیتی که پشت گرفتن این تصاویر هست فرق داره
نشون دادن زیبایی ها و تمرکز رو زیبایی ها
داره موج میزنه تو دقه دقه این فایل ها
اتقدر این جاده ها تمیز که آدم از دیدنش سیر نمیشه
وقتی این جمله رو از مریم جون شنیدم که طبیعت خیلی به آدم آرامش میده آدم رو تو لحظه نگه میداره
یکیاز سوالاتم پاسخ داده شد
وقتی میرفتم تو طبیعت میدیدم حالم بهتر انرژی مثبت تر ولی نمیدونستم چرا
چون طبیعت تو لحظه نگه میدارتت
کنده میشی از هر تعلقات که داری
هر سفری قبلا رفتم نتونستم ازش اونجوری که باید لذت ببرم
و این خواسته در من شکل گرفت من تجربه یه همیچین سفری که تو لحظه نگه دارتم و جدا کنه از هر چی تعلقات در من شکل گرفت
و انشا الله هدایت بشم به مسیر این خواسته
خدایا شکرت برای این همه زیبایی که تو این فایل دیدم
به نام یگانه فرمانروای هستی
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر، شایسته خانم و همسفران عزیزم
سفر به دور آمریکا _ قسمت 17
باز هم سفر و باز هم جاده! سفر و جاده دو یار و دو همراه همیشگی هم هستند که نمیتوان هر کدام را بدون دیگری تداعی کرد.
الان که دارم این کامنت رو مینویسم تازه از بیرون برگشته ایم و اولین کار من پس از ولو شدن رو تخت، نوشتن کامنت این جلسه است!
خدا رو شاکر و سپاسگزارم که در مسیر دیدن و تجربه این زیبائی ها هستم. هر چقد چشم و ذهن ما به دیدن این زیبائی ها عادت کنه، طبق قانون بدون تغییر خداوند زیبائی های بیشتری را دریافت خواهیم کرد.پس هر چقدر چشم و دل بسپاریم به دیدن این زیبائی ها و تحسین این زیبائیها کم است!
چشمانم را میبندم و با خیالم در زمان سیر میکنم و خودم را در پشت این فورد آلبالویی خوشرنگ و تراکمپر پشتش تصور میکنم و پا روی گاز به جاده میتازم و این منظره های زیبا و درختان سرو دلبر و آسمان نیلی که خودش را با ابرهای سفید تزئین کرده است و ترکیب فوق العاده ای ساخته که فقط میتوان شکرش را بجا آورد و غرق لذت و احساس خوب شد. خدایااا شکرررت بابت اینهمه نعمت.
سفر یه شعره، سفر یه قصه ست!
سفر رهایی ازفصل غصه ست
بامن سفر کن دریا به دریا
ساحل به ساحل تا اوج رویا
سفر عبور ازمرز تکراره
هرجای تازه دنیایی داره!
پرنده ای باش با بال پرواز
پر کن فضارو باشعر و آواز
کاشکی تو باشی هم سفر من
تا بی نهایت بال و پر من..
اینم آگهی بازرگانی ذهن من که وسط کامنت بصورت خودجوش پلی شد (ایموجی خنده پیشانی عرق کرده، آقا نخندین ناظر ایموجی داریم امتیاز میده الکی گواهینامه تحت لیسانس نامیده باز اینوجی دندونها قروچ کرده رو هم)
حرفای مریم جان رو باید با طلا نوشت! واقعا طبیعت ما رو میکنه از هر چیزی که بهش وابستگی داشتیم و آرامشی میده که نمیشه با هیچ چیزی عوضش کرد. امروز برنامم این بود که برم امیر دشت در محدوده مال قو و کلار آباد تا باورهای ثروتمو قویتر کنم و دخترمم با دیدن این ویلاهای لاکچری باورهای مثبت تری پیدا کنه. کسانی که به این شهرک رفتن یا تصاویرشو دیدن می دونند ویلاهای این شهرک فوق لوکس هستند و هر کسی رو آنجا راه نمیدن و من یکبار موفق به دیدن این شهرک شدم و کلی فیلم تو گوشی دارم ازش که همواره نگاه میکنم و یه قسمت کوچکی از فیلم رو در پروفایل تلگرامم گذاشتم که همواره داشته باشمش. خلاصه تو مسیر این فکرها می اومد ذهنم که اگه راهت ندادن چی؟ و هممون میدونیم وقتی یه فرکانس نامناسب رو با قاطعیت و ایمان قطع نکنی نتیجه چی می شود!
نتیجه این شد که دنیا طبق قانون موارد بیشتری از همان فکر و فرکانس رو به من نشان داد بگونه ای که توجهم به تابلوهایی که در ورودی شهرک نصب کرده بودند افتاد که نوشته شده بود ورود فقط برای ساکنین و شرکت پیمانکاری مجاز است. که این باور را در من تقویت کرد که امروز راهی به این شهرک نداری! با چنین عدم اطمینان و فرکانسی وقتی به ورودی و قسمت نگهبانی نزدیک شدم بلافاصله گیت ورود برای من باز شد ولی چون خودم باور ثروتم مشکل داشت توقف کردم! و خودمو لایق ورود ندیدم در حالی که نگهبان گیت بر خلاف خودم این تصور را نداشت! خلاصه با شک و تردید من، نگهبان هم به شک و تردید افتاد و خواسته من انجام نشد. با خودم گفتم الخیر فی ماوقع شاید این اتفاق داره به من گوشزد میکنه که باید سراغ اصلاح باورهای ثروت سازم برم و شروع این دوره ها رو در اولویت قرار بدم. از طرف دیگه گفتم من که هر سال حداقل یبار میام شمال، سال دیگه دخترم یسال بزرگتر شده و درک بیشتر و بهتری از محیط اطرافش داره و اگه امسال میرفتیم داخل شهرک ممکنه دیگه به این زودی ها تو برناممون نباشه و نذاشتم احساسم بد بشه و گفتم حالا که نزدیک متل قو ام بذار برم جنگل تیلاکنار و نهار رو آنجا صرف کنیم . به سمت تیلا کنار راه افتادیم و پس از طی مسافتی متوجه شدم نسبت به چند سال پیش که اومده بودم شرایط تغییر کرده و بارندگی های اخیر امکان رفتن به بالای مسیر رو نمیده . زمین هم بعلت بارندگی های زیاد دیشب کاملا خیس شده بود، باز میخواست احساسم بد بشه و نجواها میگفت که چرا برنمیگردی مجتمع محل اسکان؟ باز دیدم این ذهن چموش میاد شرایط و سیاه جلوه بده، گفتم من از این جنگل بزرگ یه گله جا میخوام که کبابمو برقرار کنم و کباب پز ذغالیم رو همراهم دارم و خیس بودن زمین مانع درست کردن کباب من نمیشه و این یه گله جا هم خداوند برای من پیدا میکنه که بچه ها سفرشونو بندازن. نتیجه این گفتگوی ذهنی این شد که به یک مسیر فرعی هدایت شدم که هیچ کسی نمیرفت چون یذره از مسیرش خراب بود ولی دیدم من میتونم این تیکه رو رد کنم و وقتی از آن گذشتم دیدم بقیه مسیر عالی بود و وقتی ادامه دادم مسیر رو به جای خلوت و دنج و بکر هدایت شدم که براحتی میشد سفره انداخت و ویو عالی ای هم داشت. از این انتخاب خیلی خوشحال شدم و تا تدارک و مقدمات اولیه نهار آماده بشه از فرصت استفاده کردم و مسیر رو پیاده ادامه دادم. صدای چهچهه پرندگان و درختهای زیبای سر به فلک کشیده و نور آفتاب و مسیر دنج و خلوت منو یاد تریل های پیاده روی انداخت، آنقدر غرق شکرگزاری و لذت بودم متوجه نشدم خیلی دور شدم از بچه ها و وقتی خانمم زنگ زد بهم که کجایی دیگه از ادامه مسیر منصرف شدم و بیشتر فاصله رفته رو که 2 کیلومتر میشد دویدم تا زودتر برگردم و نگرانشون نکنم. بعد نهار و خوردن چایی رفتیم نمک آبرود که شینا هم شهر بازی رو تجربه کنه کودک درون خودمم دلم میخواست سوار سورتمه بشم و این تجربه رو دو نفری داشته باشیم (ایموجی چشمک) در حین ورود از هر گیت که عبور میکردیم نوشته بود تله کابین بسته است و بلیط نمی فروشند. به آخرین گیت که رسیدیم نوشته بودن سورتمه هم بلیط نمی فروشند. ولی اینبار قضیه فرق میکرد، تجربه قبلی و حال خوبم سبب شد این جمله حال منو بد نکنه، به مسئول پرداخت ورودی با شوخی گفتم من دارم میرم سورتمه سوار بشم اگه راهم نمیدین برگردم زحمتتون ندم؟! اونم گفت والا گفتن بلیط نمی فروشند! بلافاصله یه آقایی کنار دستش بود و داشت با گوشی صحبت میکرد اومد جواب و گفت نه آقا حله الان گفتن بلیط فروشی رو از سر گرفتن مگه اینکه بارون بیاد متوقف کنن و ما گیت رو رد کردیم و دخترم که همواره باورهاش از من بهتره بهمون گفت من میدونم بارون نمیاد و ما بعد حدود یساعت بودن در صف که اونجا هم پشت سر چند آقا و خانم باحال که پارتنر هم بودن افتادیم و کلی برامون خوندن و حرکات موزون انجام دادند ما هم همراهیشون کردیم و کلی براشون کف زدیم و بقیه کل می کشیدن و کف میزدن و همخوانی می کردن و تا مامور میومد تذکر بده آهنگ های حماسی و مذهبی پخش می کردن طوری که خود ماموره هم روده بر شده بود و کلی خندیدیم و نفهمیدیم زمان چطوری گذشت.
چند خانمم پشت سر ما با لباس محلی اومده بودن و حرف میزدن من خیال کردم بلوچ اند تا از یکیشون سوال کردم از کجا تشریف آوردین و بر خلاف انتظارم گفتن از بندرعباس! بی درنگ یاد استاد عباسمنش افتادم و با خودم گفتم این سفر فرقش با سفرهای قبلی برایم این بود که دارم قانون رو در اتفاقات و لحظه لحظه های سفرم میبینم و تفاوت فرکانسی ای که با قبل دارم اینه که &کاملا ردپای فرکانس هایم رو میتونم ببینم!_ و اینگونه هی داره برام قانون تداعی و تداعی میشه.
تو مسیر برگشت یکی از فایلهای استاد و باز کرده بودم و گوش می دادم که یاد کامنت خودم برای سعیده شهریاری (نورانی) افتادم که قبل از سفر نوشته بودم چقدر دلم تجربه باران در تابستان رو می خواهد و دیدم در این چند روزه اینقدر باران باریده که برای مردم خود شمال هم غیر منتظره بود ( دوستان شمالی میتونند این حرف منو تائید کنند) و گفتم خداوند دارد چگونه به فرکانس ها و درخواست های ما پاسخ می دهد. و این مرا به ادامه مسیر بیشتر تشویق می کند و به کنترل ورودی ها و فرکانس هایم بیشتر هشدار می دهد.زیرا در این مسائل به وضوح رسیده ام.
نمیدانم از کجا شروع شد و به کجا ختم شد ولی دوست داشتم حرفا و اتفاقات امروزم که برای خودم درسهای زیادی داشت رو با عزیزانم به اشتراک بگذارم و حسن ختامی باشه بر پایان بخش اول سفرم و فردا به امید خداوند این مکان زیبا را به مقصد رشت ترک خواهم کرد.
زیبایی ها و درس های ادامه این قسمت از سفرنامه را از کامنت های دوستان خواهم خواند و صحبت خودم را کوتاه میکنم. در پناه خداوند عزیزان.یا حق
سلام به برای عزیزم
خداراشکر امروز تونستی ذهنتو کنترل کنی و به جاهای خوب هدایت بشی.خدایا صدهزار مرتبه شکرت
خیلی خوشحال شدم که لذت بردید و حالتون عالی تر شده
اون شعری هم که وسط کامنت نوشتی خیلی قشنگ بود
اقا منم میخام سورتمه سوار شممن کلا عاشق هیجانم
منم حس کردم پیشتونم دست و جیغ و کل .جوووووون منم میخام
کفتمه یاد یه چشته وتی دوس داشتم منی سوار سورتمه بوم وتم ارات تعریف بکم فقط و مه بخنی
نام اردبیهشت چیمنه تهران مال داداشم بعد یه روز چیمنه پارک کنار پارک شهربازی داشت
برارزایلم اصرار کردن بریم شهریازی بعد ماشینله هس بچیله سوار مون منی جو گیر بیم وتم اقا منی باید سوار بومزنداداشم وت ازاده و خاطر خوی اویشه وتم اقا دوس درم
خلاصه برارزا گپم سوار یه ماشین بی
منو عسل برارزا بویجکم سوار یکه
و خیرا هاتم بومه رانندهاقا اقره دانه نام پشت ماشین و نوا ماشین فرمان نمچرخیا منی تا ماتم یه حرکت بکم یکه تر مات شق و پشت نام ماشینینی فک که مه فقط و سر جام بیم هرکه و اولا مات مکوتایه نام ماشینهیه دفه عسل بیه گیره اقره گیرست که ماشین ایمه متوقف کردن پیاده بیمنینی داداشم فیلم گردوی فقط مخنیایمن و رانندگی مه
بعد عسل که ارام بی داداشم وته مسیوله که ایمه زودتر متوقف بیمنه بیل ای دته سوار کم اویش قبول کرد یکم عسل اراما بی
هر وت عمه بلد نیست کلی منو زدن
با ماشین زدن تو سرم
دلت شاد باشه
رشت خیلی قشنگه نرفتم ولی تعریفشو شنیدم و انشالله به زودی هدایت میشم به جای منم خوش بگذرون
نوش جونت اون کبابی هم که خوردی
در پناه الله باشی
سلام و درود خداوند بر خوشکه نازارم
الان که ای کامنته ارات نیسنم یکی دو ساعته رسی مه سه رشت.
رشت هم شهر قشنگیه وله اطرافه جوره انزلی و فومن و رود خان و ماسال و السبلنگاه خیلی زیباسن . مه رشت اره یه انتخاب کردم که هم نصفه ره یه طی بکم و هم نزیکه انزلیه عره خرید بچمه منطقه آزاد انزلی عره خوم و منالیل خرید بکم.
جات خالی کواوه ده جنگل فره چسبی کاش بتنسام عکسیله نشانت بدام هه لذت بیه و هه تام خخخ
کلا خوشم نیای آیم دم گرم و باحاله گیت، یه نعمته کمه نیه! عره یه دوست دیرم، باور کیت دو صفه دریژ سورتمه چند نفر باحال کلمان و سره کیف هواردن و کله دس کتایم و قر دایمن و روز لذت داره ارامان رقم خوارد و کله خنسیم یه خوی بین ورد آیم باحاله.
ان شااله خوتیش وه تجربه هر چه دلت خوازه برسیه و کله لذت بوی. دی مردی نیسانم احساس بهتره پیدا کم وردت ایشم. ایوت وه خنه و دلت همیشه شاد و خوشال بو عزیز .یا حق
سلام به برای عزیزم
انشالله ولی خوت و خانوادت خوش بگذره .خریدلتیش مبارک بو و دل خوش
مه انزلی نچیمه هروقت چیمنسه شمال ولا ارا خرید نچیمنه خخخ فقط تفریح بیه ولی خریدش خاصه دلم توای یه دف بچم هم تفریح هم خرید ایم لذت اوعه
کاش تلگرامت بیاشتام عکس نیشانم بیایت
نیزانم چو پیدات کم
نام کامنت یه اشاره بویچکه بکه بلکم خدا پیدا کرد
نوش گیانت آو کواوهه
ممنون و لطفت
خوش بگذره.یاحق
سلام و درود خدا بر خوشکه نازارم
والا تصور مه هم یه بی که شمال جای تفریحه وله یبار که چیمه منطقه آزاد انزلی، و جنس خریم دیم چنه جنسیله اصل و با کیفیته وه ای خاطره تصمیم گردم امسال توقفه ده رشت باشتوم و هم رشت بینم و هم یسر بچمه خرید ده منطقه آزاد انزلی که نزیکه رشته، ان شاالله دفعه تر چیته شمال بنه برنامت، یهم بیشم منطقه آزاد کله سرگرمی دیره و راحت یه روز تنی ده بگردیه و لذت بوی آکواریوم گورای سرپوشیده هم دیره که خیلیه جالبه، راجع وه او خواستت هم تنی کامنت رضوان ده جواو کامنت یکه ده دوستان ده وسط مرداد توجه بکیه و ده او طریقه پیدا بکی.
راجع وه کواو هم بیشم کواو فقط کواو خومان کردیل وه قول سریاله نون خ کواوه ها کواااو خخخ
همیشه دلت شاد بو و لیوت وه خنه.یا حق
سلام به برای عزیزم
سپاسگزارم که توضیحات کامل درباره خرید ده بندر انزلی و رشت دایت حتما ای بار امید خدا خرید میلمه نام جز برنامله ام
اقا در مورد او خواسته فک که قضیه پیدل کردن سوزن و نام انبار کاههمه الان شکتم درم گرگیری کم بعد تونی هایته سفر خوشگذرانی
خو مه الان درم اماده مسابقات خانه تکانی جهانی موم انقد بدنم اماده بیه صویش برال مانه مال ایمه دی شکت در شکت البته لذتیش درهسر راست اسم فایل یا لینک کل ک خوم دندم نرم پیدای کمگیان تو که فره دوست درم فره شکتم و اصلا نیکیشم بچم تمام فایلل یه ماه پیش هزار گله ایه خدا بخونم
اگ لطف بکی اسم فایل یا کامل لینک کل که ممنون موم و دعاگوتم
خخخ
در مورد کاواویش ولا کاواو خومان مزه دره منیش فره کاواو دوس درم
او دوسمه پس و چشت داشتن همیشه خو کاواو ده کردن بعد یه شو دوز کردون روله نخواردو وت کفتمسه یاد تو فره دوس دری و گلوم نجیسه خواو وتمه کاش ولا بیایت خوم بیشتامه دمتوتم نهاتت نگره مه بیام سیر مخواردم وت دلم ناتیه البته خواردو کمه خخخ
نوش گیانت کاواوه بوهه گوشت بچو گیانت
در پناه الله دلت شاد بو همیشه و لیت خوش بگذره
سلام و درود وه روی ماه خوشکه نازارم
خدا قوت ده خانه تکانی، یه هم جز رسم و رسوم ایمه کردیله که ساله دو بار باید خانه تکانی بکیم خخخ. ده مورد او چیشته که وتی فایل گربه چکمه پوش بی که رضوان اره حل کردن مشکل پاکیزه بارکزی یه ریه خه سه وره تو هم ده او طریقه اقدام بکه تا مشکل حلو بو. کواو خومان هر کنجگه اندازه یه سیخه بقیه سه،خخ والا وه خدا. وه بختم قصه خوه وه کردیه، جای ایوه دو گله عوضی بیه خخخخ
امیدوارم همیشه گیانت سالم بو و دلت شاد،یا حق
سلام
خدا قوت داش اسداله
کامنتی پر از لذت و طنز و حال خوب
همراه با ترانه و خاطرات شیرین
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
واقعا لذت میبرم
چقدر مشقاتو خوب مینویسی و چقدر بچه خوب و درس خونی هستی
میز جلو هم که نشستی
هر سوالی هم که استاد میپرسه دست تو بالا میبری
آقا اون جزوه هاتو بده ما هم بخونیم
شاید تو امتحانات الهی کنار شما رستگار شویم
هرچی از لذت سفربه دور آمریکا جا مونده بودم تو سفرنامۀ شما جبران شد
برات روز های خوشتر و دستاوردهای بیشتر آرزومندم
سپاسگزارم که مارو شریک لذت های حلالت کردی خخخخخخخ
الهی همیشه شاد و ثروتمند و موفق باشی
در پرتو آگاهی رستگار
بنام خدا
سلام سیدحبیب عزیز
ممنون که مینویسی و حال خوب رو بیشتر میکنی
کامنت اسداله عزیز که مثل همیشه حالمونو خوبتر کرد و قشنگ باهاش همقدم شدیم توی لحظاتش
کامنت شمام که قشنگ خندمونو تکمیل کرد و کیف کردیم
ولی واقعا اینجا چه جای خوبیه که نه تنها به شاگرد زرنگا حسادت نداریم که قلبا هم دوسشون داریم
دم همه شاگرد زرنگا از جمله خود شما سید حبیب حافظان عزیز و عاشق گرم
با آرزوی سلامتی و شادکامی و سعادت و ثروت برای همگیمون
درود بر شما سید مجید عزیز
بله حق با شماست
در اماکن مقدس و هرجایی که فضایل بر رذایل غلبه کردند ، دیگه احساسات منفی و حسادت جایی ندارند
همه ما برای رقابت و مسابقه که اینجا نیستیم اتفاقاً برعکس از هم یاد میگیریم و به هم کمک میکنیم و هر کس به هر نتیجه و دستاوردی میرسه باعث افتخار و مشوق بقیه میشه و سندی بر درستی قوانین و ایجاد باور فراوانی
ما اینجا خیلی از هم دیگه یاد میگیرم که چجوری با کنترل ذهن و نفس میشه نتایج شگفت آوری گرفت
اصلاً کسی که اهل حسادت و رذایل دیگه ای باشه به اینجا هدایت نمیشه
توحید جاییه که شرک نباشه
حال خوب جاییکه که همه حالشون خوبه و یا برای خوب شدن اومدن
حسادت حتی در یک خانواده هم ممکنه باشه اما اینجا همه با هم هر ارتعاش و هم فرکانسند.
همه دعاگوی هم و آرزومند اجابت آرزوی دیگران
و من نیز برای شما هرآنچه خوبی و خیره خواهانم
شاد ، خوشبخت و ثروتمند باشید
سلام و درود خداوند بر عالیجناب عشق
حبیب خدا این متن بود نوشتی یا شعر!
من که با ریتم و آهنگ خوندمش و کلی کیف کردم برادر، دستمریزاد.
سید جان ما هر چه داریم یاد میگیریم از حضور پر نور و برکت و ارزشمند عزیزان دلی مثل شماست و من ازین بابت قدردانتان هستم و سپاسگزار خداوند برای این سایت بهشتی و فرشته های نازنینش.
راجع به جزوه یه چیزی از قول شینام خدمتتون بگم صورت ماهتون به لبخند باز بشه. تو این مسافرت من دفتر شکر گزاری و دفتر دوره کشف قوانین رو همراه داشتم و هر صبح زود میرفتم ساحل و شکرگزاریمو می نوشتم. و یا گاهی وقتا دفتر نت برداریمو می خوندم، یروز بهم گفت بابا این دفتر و واسه کسی مینویسی؟ گفتم نه بابا اینا رو برای خودم مینویسم تا راحتتر درس هامو مرور کنم.
بعدش بهم گفت یروز اینها رو مثل کتاب بذار کتابخونه ها تا بقیه هم استفاده کنند و افکارشون مثبت بشه! تو دلم خندم گرفت و بهش گفتم چرا که نه! شاید این اتفاق افتاد.
یا یه شب که شینا رو برده بودم شهربازی مجتمع گفتم از فرصت استفاده کنم و مرور کنم نوشته ها و نت هامو که یکی از والدین بچه ها تا منو دید گفت آفرین پسر خوب درس هاتم آوردی اینجا؟! منم در کمال خونسردی بهش لبخندی زدم و گفتم آره حاج آقا ما دائم الدرسیم. یا صبح ها که شکرگزاریمو مینوشتم میپرسیدند کتاب مینویسی یا نویسنده ای یا خاطرات اینجا رو مینویسی؟ و من چون میدانستم در فرکانس این حرفها نیستند سر بسته جوابی میدادم که کنجکاو نشن و صحبتشونو ادامه بدن و اون لحظات زیبا رو از دست بدم. در پناه خدا باشی حبیب خدا، بهترینها روزی زندگیت،یا حق
سلام آقای زرگوشی عزیز.
چقدر میشه سیر تکاملی و پیشرفت سمت رو تو کامنت هاتون حس کرد یادمه سال پیش همین موقع ها بود تقریبا اولین بار کامنت شمارو خوندم و براتون پاسخ نوشتم ولی اون کامنت کجا و این کامنت کجا هر دو عالی و هر دو بی نظیر ولی این کار کردن مداوم روی خودتون و سایت و نوشتن کامنت باعث شده جنس کامنتهاتون متفاوت تر بشه.این نگاه ریزبین شما به جزییات این نگاه مشاهده گر دقیق شما که میتونید اتفاقات پیرامون خودتون رو شرح بدید طوری که مخاطب خودش رو تو اون محیط حس کنه قابل تحسینه.و اینقدر در مسیر بودن .اینها همه جادوی ادامه دادنه همه جادوی استمراره.میخواستم بگم همیشه از کامنتهاتون بهره بردم و یاد گرفتم و جز کامنتهایی هست که چشمم و ذهنم ناخودآگاه دنبالش میگرده تا بخونه.و اگر هنوز در سفر هستید براتون دیدن شگفتیهای بیشتری آرزو میکنم
سلام و درود خداوند بر بانو نادعلی پور عزیز
کامنتتون برای لحظاتی منو میخکوب خودش کرد و در حالی که با تعجب اسمتونو دنبال دنبال می کردم 608 روزی که عضو سایت شدم برای لحظه ای در ذهنم مرور شد. و چقدر سپاسگزارتون هستم بابت این یادآوری!
تعجب من از این بود که چه طور اسم و فامیل شما رو به یاد ندارم؟! زیرا من عزیزانی که لطف می کنند و لایک یا کامنت میذارن رو معمولا نگاه میکنم و سعی میکنم نظراتشونو در کامنت ها بخونم .
مورد بعدی که برایم جالب بود اشاره ای که به تفاوت و ارتقای مدارم داشتید نسبت به یکسال پیش که چجور شما این نکته و مطلبو بیاد آوردین! احسنت به این حافظه و ذهن قویتان( ایموجی کف مرتب)
من خودم احساس می کردم در یکی دو ماه گذشته مدارم ارتقا یافته ولی نسبت به یکسال گذشته رو تا بحال بهش فکر نکرده بودم.
ممنونم بابت کامنت زیباتون و اینکه کامنت هامو دنبال میکنی، اگه لایک میکردین کامنت ها رو قطعا کامنت های شما رو تا بحال خونده بودم و بیشتر باهاتون آشنا شده بودم.
این کامنتو از شهر زیبای رشت خدمتتون ارسال میکنم امیدوارم همیشه بهروز و کامروا باشید دوست عزیز.یا حق
سلام و درود اسداله عزیز،،،،ممنون از کامنتت عالی بود،،لذت بردم از توصیفت در سفر،،ی جوری توصیح میدی انگار من خودم اونجا بودم ،،و قشنگ حسش کردم،،اگ رفتی رشت،،حتما قلعه رودخان برو اگ نرفتی،خیلی زیباس،،مسیر پیاده روی تا بالا قلعه زیاده،1400 تا پله داره،،ولی زیباس،،خیییییلی زیباس،،اگ رفتی منو یاد کن،،پارسال اونجا بودم،،اون موقع دخترم (دریا خانوم)10 ماهش بود،،بغلش کردم تا بالا رفتمو برگشتم،،تو مسیر همش خواب بود،،اون بالا بارون گرفت از خواب بیدار شد،،اینجور ک فهمیدم،شینا خانومم پایه اس،،برید تا اون بالا،،خوش بگذره..
سلام و درود خداوند بر حمید جان عزیز
ممنونم از همراهی همیشگیتون حمید جان و پیشنهادی که دادین. خدمتتون عرض کنم بیشتر شهرهای استان گیلانو رفتم بعضی هاشونم چند بار رفتم مثل همین قلعه رودخان یا ماسال و السبلنگاه ولی هر چند سال یکبار که باز هم میرم کلی لذت میبرم و خاطرات برام تداعی میشه. مثلا همین قلعه رود خان رو نه تنها تا قلعه بلکه تا اب انبارها و دیواره بالایی قلعه هم رفتم و واقعا اثر بی نظیر و محیط شادی رو آدم آنجا تجربه میکنه و خوشحالم که شما هم آنجا رو همراه گل دخترتون دریای زیبا تجربه کردین، آرزو میکنم دائما غرق زیبایی و نعمت و ثروت باشید دوست عزیز.یا حق
سلام اقای زرگوشی
امیدوارم از سفرتون نهایت لذت رو برده باشین ...
من ساکن رشت هستم و ازهمینجا بهتون میگم خوش آمدید به شهر باران
امیدوارم بتونم دوستانی از سراسر ایران رو در این شهر زیبا و در این روزهای زیباتر ملاقات کنم و لذت ببرم از معاشرت بادوستان هم فرکانسی
ممنونم از شما بابت کامنت هایی ک میذارین ..
سلام و درود خداوند بر بانو صادقی عزیز
زهرای عزیز امروز وارد استان زیباتون و شهر رشت شدم و چقدر کامنت شما برایم لذت بخش و بموقع بود و از دیدن کامنتتون خوشحال شدم . خدا رو شکر که با یه فرشته نازنین دیگه در این مکان بهشتی آشنا شدم و احساس خوبی که به اینجا داشتم رو چند برابر کرد.
خدا رو شکر سفر امسالم متفاوت تر از سفر سالهای قبلم بود و کاملا احساس کردم که رشد کردم و مدارم ارتقا یافته. امروزم که هوای رشت دلبر بود و شما میتونید تائید کنید که هوای خنک و ابری لذت سفر ما رو چند برابر کرد و دائما منو همسرم حرکت ابرها رو کوههای سرسبز مسیر را دنبال می کردیم و خدا رو بابت اینهمه زیبایی شکر می کردیم.
یه چیزیم بگم خدمتتون که برام باز ردی از فرکانس هایی که میفرستم رو نشون میده و آن این بود که دیروز که داشتم مهیای ادامه سفر به سمت رشت میشدم با خودم گفتم چرا هیچکسی تو سایت ندیدم از رشت باشه یا کسی نمیگه از کدوم شهره در کامنت هاش و امروز کامنت شما عزیز دل خداوند رو دیدم و جواب فرکانسم رو گرفتم.
آرزو میکنم در شهر باران، شهر زیبائی های خداوند غرق نعمت و ثروت و شادی باشید دوست عزیز.یا حق
بنام نامی یزدان
اسدالله عزیزم سلام چقدر کامنت هایی که بچه ها از سفر کردن خودشون مینویسن من رو به وجد میاره ،اشکمو در میاره
خوش بحالتون که یه فرشته کوچولو دارین که نماد بارز خواستن و شدن رو در لحظه جلوی چشمت اجرا کنه،خدا حفظش کنه،واقعا جهان به همین سادگی و آسونیه ایمان قلبی داشته باش که خدا همه جور بساط عشق و حالت رو فراهم میکنه ،اونم به بی نقص ترین شکل ممکن انجامش میده مثل فرشته کوچولوی شما که به یقین گفت من میدونم بارون نمیاد چقدر عشق کردم با این سبک یقین و ایمان
اسدالله عزیزم بی نهایت کیف کردم خداوند کیفتو کوک تر کنه
سفر بی خطر داداشم
سلام و درود خداوند به روی ماه پوریای عزیز
ممنونم از لطف و محبتتون داداش عزیز.
باور کنید روزی نیست که من خشکرگزار خداوند بابت وجودش در زندگیم نباشم و درسی ازش نیاموزم!
هر جا که من یا مادرش داریم خلاف قوانین عمل میکنیم بهمون قانونو یادآوری میکنه و شخصیت شوخ و پر شور و نشاطی داره بگونه ای که هر کسی میبینتش عاشقش میشه و اینو خودش هم بهمون میگه خخخ
توی مجتمع نوشهر که بودیم همه بچه ها برای شب بعدش باهاش قرار میذاشتن که فلان ساعت بیا شهر بازی با همدیگه بازی کنیم و جالبه خودش به هیچکسی وابسته نیست یا مثل بچه های دیگه رو چیزی اصرار و قفل نمیکنه. خلاصه من احساس نمیکنم دخترمه و همیشه مثل یه همراه یه فرشته از بودنش کنارم لذت میبرم.
من این گفته استاد رو که بچه ها بیشتر از ما در مسیر درستند و بیشتر از ما به خداوند نزدیکند رو با پوست و گوشت و استخوانم درک و لمس کرده ام و در زندگی دخترم مشاهده کرده ام.
ممنون پوریاجان بابت کامنت قشنگت، براتون برآورده شدن هر آنچه در دل دارید را آرزو میکنم دوست عزیز.در پناه حق
سلام آقای زرگوشی بزرگوار
خوشحالم ک ب مسافرت های عالی هدایت شدین و دارین با خانواده ی عزیزتون کیف میکنید
ی موضوع خوبی ک مطرح کردین ک نتونستین وارد اون منطقه ی ویلایی بشین من یاد خودم افتادم(واقعا خیلی مهمه کار کردن روی احساس لیاقتمون من امروز هدایت شدم ب جلسه3قدم10عالی بود پیشنهاد میکنم شمام ببینید)
آره خلاصه یاد این افتادم
من چند وقت پیش ب عنوان تمرین عزت نفس میخواستم برم ماشین های گرون قیمت رو قیمت بگیرم و سوار بشم و تستش کنم ببینم چ احساسی داره
تا اونجا رفتم همه ی ماشینام دیدمهر چند جایی ک من رفتم ماشینای کمی بود باید میرفتم ی جای دیگه(ک از بابام پرسیدم گفت باید میرفتی خیابون شریعتی اونجا پره از ماشینای لوکس)ک قطعا میرم اونجا ولی من نتونستم برم از آقای فروشنده بپرسم امکانات و آپشن های اون ماشینا رو و ترس ها ب من غلبه کرد
ولی من حتما انجامش میدم خدا منو هدایت میکنه ب بهترین خیابون شهرمون ک پر از ماشین های لوکس و همه ام برای من کامل آپشن ها رو توصیح میدن و من امتحانشون میکنم انگار ک واقعا میخوام بخرمشون
آره آقای زرگوشی اینم از تجربه ی من ک یادم افتاد دوست داشتم با شما ب اشتراک بزارم
امیدوارم در لحظه لحظه ی سفر ب خودتون و دختر گلتون و خانوم نازنینتون خوش بگذره
در پناه خداوند مهربان باشید
سلام و درود خداوند بر بانو گازرانی عزیز
ممنونم از لطف و محبت و توجه و تجربه ای که در کامنتتون به اشتراک گذاشتین دوست عزیز.
تجربه و مثالتون این قانون رو برای من بولد میکنه که جهان بیرون ما بازتاب جهان درون ماست
من یکبار تنهایی و به راحتی وارد اون شهرک لاکچری شده بودم و اینبار میخواستم برای تقویت باورهای خودم و دختر و خانمم بار دیگه این شهرک رو ببینم و تفاوتی که این دفعه با قبل داشت این بود که بار قبل من رها بودم و اصلا برایم اهمیتی نداشت که راهم بدن یا نه و اطمینان بیشتری داشتم برای ورود زیرا شهرک های دیگه هم رفته بودم بدون اینکه سوال کنند آقا کجا؟ ولی اینبار یه لحظه این احتمال اومد تو ذهنم که نکنه راهمون ندن و این فکر در چند ثانیه فرکانس بدی رو از من منتقل کرد و جهان فرکانسمو بخودم برگشت داد. در حالی که گیت برای من باز شده بود و نگهبان با صورت و چشم و حرفاش داد میزد که دوست داره منو راه بده با اینکه مسئولیت داشت براش و واقعا هر کسی رو نمیشه اونجا راه داد. و وقتی خودت باور نداشته باشی ، جهان هم باورت نمی کند. و مطمئنم با همه محدودیتهایی که وجود داره من تین توانایی رو دارم که مثل استاد نگهبان رو یجورایی مسخ کنم که گیر نده به من برای ورود و اینم درسی بود که ازین اتفاق گرفتم.
شما هم مطمئنم فرکانستو تنظیم خواهی کرد و این اتفاق به راحتی و احترام و عزت برایت انفاق خواهد افتاد. بهترینها روزیت باشه دوست عزیز.یا حق
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیز سلام به خانم شایسته
سلام به همه بچهها دوست داشتی
سلام به این طبیعت زیبا
خدارو شکر به خاطر این همه زیبایی
باز هم طبیعت باز هم آرامش و آسمان ابری زیبا چه آرامشی دارم اول صبح به قدری حس خوب دارم مثل اینکه خودم هم اونجا هستم
ممنون ممنون از شما تشکر
خدا یا شکر به خاطر وجود شما دوتا استاد خوب
ساعت 6صبح که بیدار شدم اول سایت رو باز کردم دیدم شما یک فایل رو گذاشتید چقدر انرژی من و بالا بردید
ممنون از شما روز من رو ساختی چه حس خوبی گرفتم
مرسی از شما استاد عزیز و دوستان خوبم
به قدری این موسیقی و طبیعت زیبا هست
که من رو احساساتی میکنه این طبیعت مثل یک مادر که در کنارش آرامش میگیری همه چی رو فراموش میکنی انگار خدا تورو در آغوش خودش گرفته
و چه دریاچه زیبایی به قدری این صحنه ها زیبا هست که از اول فایل تا آخر لبخند روی لب های من بود
استاد مریم جان مرسی مرسی ممنون
واقعا طبیعت انسان رو از تعلقات میکنه حرف شما کاملاً درست هست من هم این حس رو تجربه کردم
و اینکه طبیعت باعث میشه انسان با خودش در صلح باشه سپاسگزار خداوندی هستم که این طبیعت وجهان رو مسخره ما کرد
انرژی این طبیعت خیلی بالا هست که اینجوری روی انسان تاثیر میگذاره
واین وال مارت بزرگ و تمیز واین همه فراوانی و تنوع غذایی وچه خوبه که شما هر چیزی رو نمی خرید و سلامتی خودتون اهمیت میدید
خدارو شکر به خاطر این همه فراوانی و نعمت
چه زیبا این آقا موسیقی مینواختن چه صدای زیبایی آفرین به این هنرمند خوش صدا چه آرامشی چه انرژی مثبتی دار حس خوبی گرفتم ممنون از این هنرمند آفرین به این هنر زیبا واقعا عالی بود من ایشون رو تحسین میکنم
تشکر میکنم از شما استاد عزیز و مریم جان
دروداستادعزیزم ومریم جانم
وهمه دوستان عالیم
بازهم دیدن فایل بی نظیرجلوی دیدگانم وحس قدرت خداونددرجای جای این سفرهیجان انگیز که همه چیزرویایی وخارق العاده است ودوفرشته که همه چیزشان راباماتقسیم می کنند،خدایاشکرت.
چقدرآرامش بخش شده این روزهازندگیم لبریزشده ازفایل های استاد،صدای استاد،دیدن استادوابن هابرایم دستمزدش آرامش وحال عالیست چون من دل کندم ازتمام تعلقات قبلی ام وبه لطف خداوندمتعلق شدن به جایی که فقط روزبه روزموجب رشدوپیشرفتم شده است درتمام زمینه هاخدایا شکرت.
چه قدراین خانم مسن باعشق استادومریم جان رایاعشق وروی بازراهنمایی می کننددراین سن ،وقتی خانم های این سن رادرایران می بیننم چقدرتفاوت اززمین تاآسمان است واکثریت یافوت کرده اندیابه وضعیت وخیمی دچارواکثرایخچال هالبریزازقرص ودواوبعداین خانم چقدرسرزنده وخنده رو،خدایاشکرت.
بازدیدن سازوساززدن اون آقاچقدرعالی ودرادامه آهنگ اصلی که چاشنی این فایل زیباشده بوددراین فضای زیباکه ازبالا نشان دادیدومناظروانسان های شادوخوشحال ممنون.
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم