سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 210

دیدگاه زیبا و تاثیرگذار ناعمه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

دقت کردین همیشه اول صبح ها انرژی استاد و خانم شایسته رو !؟ هر کدام به نوبه خودشون با سپاسگزاری شروع میکنن مکالمه رو. استاد بیشتر اوقات از خواب آرام دیشب شون میگن درصورتی ک من هنوز انقدر شخصیت سپاسگزاری در خودم نساختم. خداروشکر من هم دیشب با نسیم عالی در بهترین جای خونه نزدیک ترین پنجره به خواب آرامی رفتم. اره درسته من هم باید شروع صبحم با سپاسگزاری از خدام بابت خواب آرام دیشبم باشه.

میدونید خیلیا هستن ک همین خواب آرام شب بدون هیچ نگرانی و غصه و عذاب وجدان و یا هرچی رو آرزوشون هست. 

اون آسمون زیبا با ابرهای پفکی اش چقدر رویایی بود من عاشق آسمون هستم از نگاه کردن بهش ب قدرت خدا فکر میکنم. چقدر پارکینگ بزرگ و پر از فضا بود، چقدر این کشور وسیع و پهناور و پر از فراوانی و ثروت بود. انواع ماشین های لاکچری و زیبا.

وارد ویزیتور سنتر طرح چوب میشیم. البته در رو استاد عزیز با احترام برامون باز میکنن. بزرگ و پر از امکانات انواع ماکت ها با ریزترین جزئیات ساخته شده.

آقا و خانم محترم و خوش برخوردی ک در قسمت اطلاعات بودن و اصلا ذوق و عشق ب کار رو میشد در لحن صحبت شون دید چقدر متشخص و درستکار بودن انقدر با حوصله سلام و میتونم کمکتون کنم گفتن. استاد عزیز که با عزت نفس کامل ازشون درخواست راهنمایی میکنن.

چقدر زیباست که  هزینه کردن و این تریل هارو در دل کوه ها ساختن تا بازدیدکنندگان لذت بیشتری از زیبایی های و طبیعت این جهان ببرن. 

توی این نشنال پارک من زن و مردهای مسن زیاد دید. خدای من چقدر زیبا بودن عاشق تیپ هایکینگ طورشون شدم و این تصاویر این باورها رو دارم برام می سازه که در هر سنی میشه لذت برد. اینکه باور کنم همیشه وقت هست و تا آخر عمرم میتونم برم و زیبایی هارو بگردم. اینکه نگران نباشم از بالا رفتن سنم. چون من قبلا  فوبیای بالارفتن سن رو داشتن و خیلی احساس بدی میگرفتم. ولی الان واقعا ترسی از سنم ندارم چون میدونم قراره حالا حالاها لذت این زندگی رو ببرم و امیدم رو از دست نمیدم و ادامه میدم.

اینکه این باور رو نداشته باشم اگر سنم رفت بالا دیگه از خیلی از لذت ها و تفریحات محروم میشم. چون من افرادی رو اطرافم می دیدم ک فکر میکنن لذت و تفریح و مسافرت فقط تا یه سنی هست و بعدش باید بشینی خونه و از نوه هات مراقبت کنی ولی با دیدن سفر دور آمریکا فهمیدم نه من تا آخر عمر میتونم لذت ببرم اگر توی ذهنم خودم رو محروم نکنم.

من فاز اون آقایی که روبروی اون ویوی محشر ایستاده بودن و لیوان قهوه در دست تماشا میکردن اون منظره خارق العاده رو بسیااااار خریدارم. من اگر بودم از اونجا تکون نمیخوردم. یه صندلی بدین ممنون، نه اصن میشینم رو زمین.

و اون آهوی زیبا و معصوم و چشم قهوه ای جیگر که براتون عطسه کرد تا هزاران نفر ببینش و هم فرکانس بشن با دیدن زیبایی هاش.

من تحسین میکنم این رابطه زیبای شمارو ک انقدر در کنار هم از تحسین زیبایی ها لذت میبرید و چقدر باعث رشد وجودی یکدیگر میشین. این ذوق هاتون، این چشمهای نعمت بین تون زندگی رو زیباتر کرده براتون. انقدر پاک و در صلح هستین ک همفرکانس میشین برای دیدن و تحسین کردن زیبایی های بیشتر.

سپاسگزام استاد عزیز بابت اطلاعاتی ک در مورد دره گفتید. این روحیه کنجکاو و جستجوگر تون رو خیلی تحسین میکنم.

دیدن اون همه کوهای پوشیده از سرسبزی و رودخانه پایینش بهم نشان از فراوانی نعمت جهان رو داد. جهان همیشه در حال پیشرفت و افزایش نعمت هاش هست. روز ب روز انسان های ثروتمند دارن بیشتر و بیشتر میشن. نشون به این نشونی ک ماشین های خفن تو محل ما داره بیشتر و بیشتر میشه و من هربار میبینم میگم دمتون گرم اره پس میشه. نشون ب اون نشونی ک داره در عرض نیم ساعت از بالا سر من 5 تا هواپیما رد میشه و داخلش کلی آدم ثروتمند هستن ک برا تفریح و بیزینس شون میرن نقاط مختلف کشور و یا جهان و من هربار میبینم میگم آره این یعنی انسانها دارن ثروت بیشتری خلق میکنن.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 210
    417MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

394 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 1
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و گرانقدر و شایسته ام

    و سلام به استادیار و همراه و همسفر همیشه پایه و باحالم

    و یک سلام جانانه هم به تمام اون دوستان عزیزی که با کامنت هاشون،پیام هاشون و ردپاهاشون منو شگفت زده میکنن و قدردان و خوشحالم برای اینکه اینجا با هم هستیم و یک سلام هم به “سفر به دور امریکا قسمت 210”

    یک صبح دیگه میایم بیرون از خونه قابل حمل مون اونم یک جای متفاوت دیگه،حیاط خونه رو ببین، حیاطی به وسعت پارکنیگ یک فروشگاه زنجیره ایی و بزرگ وال مارت (walmart)خدایا شکرت

    مریم جان یک ویو رو بهمون نشون داد و رفت سمت تراک کمپر داشتین استاد جان انگار نتونست حرفی نزنه از اینکه چه هوای عالی رو تجربه کردن، چه نعمتی بود که صبح قشنگ دستشویی هم نزدیکشون بوده و رفتن از سرویس بهداشتی وال مارت استفاده کردن. امن،راحت، خوب و آروم و… (دقت کردین بچه ها وقتی در سفر هستی همین چیزای ساده چقدر مهم میشن، چقدر قدرشون رو بیشتر میدونیم. مثلا ما از خواب پامیشیم اغلب بخاطر شکل معماری جدید خونه ها فاصله کمی تا سرویس بهداشتی داریم یا اینکه براحتی شیرآب رو باز میکنیم و دست و صورت مون رو میشوریم و آب همیشه در دسترس و براحتی هست. اینا برامون اینقدر عادی و طبیعی شده و در روتین زندگی مون گم شده که یادمون میره اینا هم نعمته، اینا هم کلی توش راحتی و ثروت و ایده خوابیده.خدایا شکرت که سفر و بیرون اومدن از محیط همیشگی این چیزای ساده رو بهمون یادآوری میکنه.)

    به به استاد جان گفتن از اینجا قراره بریم یک نشنال پارک زیبا بنام “بلک کانیون”.

    به به مریم جان چه گزارشی دادی از اینکه کامنت هامون رو خوندین و منتشر کردین و چقدر قشنگ از دوستانی که فعال هستن و کامنت های زیبا مینویسن همون لحظه تشکر کردین.منم همینجا از شما و استاد عزیز سپاسگزارم.

    یک نگاهی هم به همسایه هامون در پارکینگ وال مارت انداختیم.چقدر تنوع ماشین برای سفر هست. اینکه حتی یک آر وی هیولا هم بود که واسه خودشون یک قطار درست کرده بودن از چیزایی که لازم داشتن یک قطاری که با وصل شدن تراک+آر وی+ جیپ بود(البته ما نشد ببینیم مریم جان برامون با زبان کلمات توصیف کردن.)

    _عجب اسمونی عجب ابرهای زیبایی…چقدر قشنگ گفتین:خدایا شکرت برای نعمت هایی که جمع شد و روزمون رو ساخته.(تا اینجای روز البته) خــب میــریــم به سمت زیــبایــی های مقصــد بـعــدی…بزنیم بریم که زیبایی ها منتظرمون هستن میریم که سوار اون ماشین خوش رکاب و خوش رنگ مون بشیم اونم با آهنگ این سفر…

    _خدایا چه شهری تمیزی، چه خیابون هایی چه آسفالت های تمیزی، چه درخت های سرسبز و زیبایی، چه خط کشی های سفید و زردی، چه خونه ها و چمن های یکدست و مرتبی. وای وقی از اون میدان یا فلکه نمیدونم چی بود دور ریز زدیم و رسیدیم به یک خیابونی که وسطش رو با یکسری بوته های کُپلی که یک هارمونی از سبز و بنفش داشتن دیدم ذوق زده شدم، چقدر زیبا بود اون بوته های فضای وسط خیابون.چقدر این فضای سبز و گل و گیاه هایی که تو فضاهای شهر برای زیباسازی انجام میدن زیباست، چقدر تنوع، چقدر ایده، چقدر چشم نواز و چقدر میشه محل زندگی رو با چیزهای طبیعی تزیین کرد.

    _ به به داریم از این شهر زیبا دور میشیم تا برسیم به یک جای زیبا و در مسیر انگار یکسری زمین های کشاورزی رو میبینیم که با پرچین ها و دیوارهای چوبی حصارکشی کرده بودن و محدوده هاشون مشخص شده بود. چقدر زمین، چقدر فرصت، چقدر رشد،…

    _چقدر حال و هوای جنگل های شمال رو میده، چقدر کوه ها سرسبز هستن.

    BLACK CANYONE

    of the gunnison

    NATIONAL PARK

    _خدای من چه زیبایی، چه صخره هایی چقدر زیبا چقدر معرکه…اصلا روحم پرواز کرد استاد.چه بادی هم میومد که قشنگ اون درخت ها رو تکون میداد. ابر و باد و مـه و خورشید و فلک همه درکارند که ما فقط لذت ببریم و فراموش نکنیم که برای لذت بردن اینجا اومدیم برای تجربه کردن و دیدن مخلوقات و آفریده ها و نشونه های حضور خدا…

    _خب از اون سکوی دیده بانی میریم که بازم این نشنال پارک زیبا رو بگردیم و ببینیم، چقدر ماشین چقدر آدم اومده تا ببینه خداروشکر. اوه تازه رسیدیم به ویزیتور سنترش. خدای من چه ساختمون زیبایی. یک ساختمون چوبی وسط این طبیعت و منظره زیبا. لیدرمون داره میره و برامون در رو هم باز میکنه تا ببینیم و بیشتر آشنا بشیم.

    _به بــه با هم میریم داخل، چقدر شلوغه، ساعت دیوار نشون میده ساعت حدود 9:15 صبح هست و یک عالمه انسان جویای زیبایی خدایا شکرت.

    چقدر جالب بود سقفش رو با پرنده های اونجا تزیین کرده بودن. عقــاب. داشتین عقابه چشم تو چشم ما شد. من این شعر رو هم اینجا جا داره اینجوری یادآوری کنم با کمی تغییر بدم: (هر چیز، چیزی را جذب کرد) عقاب با عقاب و کرکس با کرکس. کُند هم جنس با هم جنس پــرواز…

    دیگه بقیه اش با خودتون بچه ها.

    چقدر زیبا دکور کردن و تصویرسازی محیط طبیعی رو در ابعاد کوچیک بهمون نشون دادن.

    چقدر اون ماکت سه بعدی که از اون دره و منطقه ی دیدنی نشنال پارک ساخته بودن باحال بود. چه ماکت واقعی و زیبایی. چه جالب دفعه سوم که دیدم تو ماکت مسیرهایی تریل رو هم مشخص کرده بودن و جالب ترش این بود که هم این طرف دره مسیر داشت هم اون طرف. که هر استپ یا هر پیچ رو با شماره گذاری مشخص کرده بودن. یک سمت شماره های آبی رنگ بود یک سمت دره با شماره های قرمز رنگ علامت گذاری شده بود.واقعا طراح اون ماکت و ایده پردازها و مجری این طرح ها رو تحسین میکنم.خلاصه که خیلی لذت بردم و برام خیلی تحسین برانگیز بود.

    _چقدر اون خانم راهنما و مسئول اونجا قشنگ و مسلط داشت توضیح میداد و راهنمایی میکرد.چه لبخند زیبایی داشت حتی وقتی داشت حرف میزد. چقدر حس خوب داد، چقدر جای درستش بود، چقدر با عشق پاسخ داد و استاد جان رو راهنمایی میکرد.چقدر اون مرد که همکارش بود هم مشغول کار خودش بود و چقدر به نظم و تمیزی میزشون اهمیت میداد.

    خدایا این مسیر رو از نمای دور ببینید چه مسیر راحتی رو روی صخره ها و لبه این دره طراحی کردند. چقدر زیبا، چقدر راحت.

    _چقدر تریل های زیبایی رو ساختن تا بتونی تو این طبیعت قدم بزنی و ببینی و لذت ببری.

    _چقدر زیبا ایجاد کردن این مسیر پیاده روی رو. اونم از جنس چوب و سنگ.طبیعیه طبیعیه. هماهنگه هماهنگ با خوده طبیعت.

    _بــه بــه میریم که بریم توی تریل و این مسیر زیبا.چقدر باحال ساختن. اصلا یک لحظه متوقف شدم نمیدونستم مسیر رو نگاه کنم یا اطرافم رو. اینقدر همه چی زیبا بود. بماند که آسمان هم بود که اصلا فقط سرم پایین بود و به دیدن آسمون این قسمت نرسیدم.

    _یعنی فقط فیلمبرداری ها معرکه، تدوین عرکه یکهو سریع میشدیم و هیجان میداد یکهو آروم و ریلکس مون میکرد و یواش میشد.خدایا چقدر توی این فایل ها همه چی زیباست حتی نوع ضبط شون.خدایا متشکرم که همه جا هستی و با من حرف میزنی.

    _چه منظره ایی ازکوه ها و دره های عمیق دیدیم

    چقدر دوربین قشنگ این طرفو اون طرف میشد، زوم میشد و اصلا یکجورایی نگاه دوربین بهمون میگفت باید چطور دید

    عجب دره عمیقی، چه سنگ های زیبایی…

    یـــک مسیر پیاده روی لبه ی کوه های صخره ایی، دره میشد دید.خدایا تــه دره آب جاری بود، رود بودد.یعنی هر ثانیه این فایل رو با استپ زد ده بار دید. خیلی قشنگه. خیلی زیباست صخره های سنگی که شکل مثلثهای مختلف رو نشون میده انگار یک مثلث از دل یکمثلث دیگه در اومده.اصلا چطور میشه این نقاشی و نقش و طرح های خدا رو توصیف کرد. واقعا دارم خیلی تلاش میکنم تا به جمله بیارم چیزهایی که میبینم و هربار که تلاش میکنم کمتر موفق میشم و بیشتر یادم میفته مگه تو توانایی گفتن چیزهایی رو داری که قلب و چشمت رو مسحور کرده.واقعا رویایی و سحرامیزه. واقعا باشکوهــه، واقعا حیرت انگیز ترکیب همه ی این چیزها که خیلی دوستشون دارم. اصلا چقدر هوای زمین شناسی خوندن کردم. چقدر رشته ام رو دوست داشتم.چقدر این فایل منو بیشتر منو به سمت علاقمندی هام سوق میده.اصلا دیوانه شدم… فقط میتونم بگم ملــکا ذکر تو گویم که پاکی و خدایی، نـروم جز به همان ره که توام راهنمایی… میخوام مثل اون آب جاری باشم و منو هدایت کنی از میان این سنگ ها صخره ها و به خروش بیفتم جایی که مسیر پرپیچ و خم میشه و بیشتر شتاب بگیرم. چنان شتابی که تنها صدا بشه صدایی دل نشین مثل برخورد آب به صخره ها. میخوام بی شکل و بی رنگ و بی بو باشم و شبیه تر به خودت باشم و زندگی بخش و شادمان بتازم و بتازم.

    _خدایا چه سگ تمیز سفید برفی بود

    rim rock tril campground

    _بَــه بَـه میریم به سمت یک “مسیر در لبه صخره ایی که خبر از یک اردوگاه در همون نزدیکی و حوالی یک مایلی میده.”

    _خدایا چقدر این طبیعت زیباست،چقدر این صخره استوار و پاپرجاست چقدر در زیبایی و نمایش شکوه خداوند مداومت دارند.نمیدونم امروز ذهنم زده تو کانال پخش اهنگ و یاده اهنگ می افتم. اون تنه درخت خشک رو وسط تصویر دیدم این شعر حبیب اومد تو ذهنم بی ربط و باربط نمیدونم. یک درخت خشک و بی برگ میون کویر داغ

    (سرچش کردم اسم شعرش کویر باوره. جالب بود بعد خوندم و شبیه شرایطی هست که الان هستم تضادهایی که تو این سفر دیدم و از کویر باور عبور کردم. این سفرمون خیلی برای من درس داره)

    اون درخت امّا هنوزم؛ توو کویرِ باوره●

    گفتن وُ از جا پریدن؛ با یه دنیا خاطره…●

    اون درخت امّا هنوزم؛ توو کویرِ باوره●

    یه درختِ خشک وُ بی برگ؛ میونِ کویرِ داغ…●

    توی ته مونده ی ذهنش؛ نقشِ پر رنگِ یه باغ●

    خدایا شکرت برای اینکه دارم یاد میگیرم تو حاشیه نرم اما ناظر بر افکار شدنم و دیدن افکار و لحظه لحظه ایی که فکرها میاد منو میبره، برای اینکه خودمو بیشتر بشناسم و خودمو شخم بزنم گاهی لازمه…اما در نهایت فرمون دست منه حتی اگر بزنم تو جاده خاکی و حاشیه. گاهی باید درس های حاشیه ها رو هم بگیرم که دیگه تکرار نشه.

    خدایا شکرت برای بودن در این مسیر زیباخدایا شکرت که استاد جان زیبا دیدن و دنبال زیبایی گشتن رو بهمون یاد میده. _خدایا شکرت برای اینکه من هم در مسیر سلامتی و سفر های شگفت انگیز هسم و در فرکانس دیدن و تجربه کردن تجربه های شما هستم. خدایا شکرت

    _uplands trail مسیر مرتفع بــه بــه داریم ارتفاع میگیریم. یاده این افتادم که داریم اوج میگیریم و وقتی اوج میگیری از زمین و زمینی ها جدا میشی. از بدنه زمین، از بدنه جامعه. بعد این فکرا این تابلو برام یک نشونه بود که مسیر درسته، حله با همین فرمون برو جــلــو…

    چقدر قشنگ با این تابلوها مسیر رو بهمون میگن و خوب راهنمایی کردن قطعا به این دلیله که چون خوب منطقه رو میشناسن و خوب ارزش کارشون رو میدونن که چه خدمتی میکنن با نصب همین تابلوهای کوچیک و ساده.

    _وواووووووووووووو آهــــــو. خدای من چقدر آروم بود، چقدر زیبا به دوربین سفر به دور آمریکا خیره شده بود. ما محو زیبایی اون و اونم محو زیبایی ما الله اکبــر.

    یعنی شما یک صدای عطسه شنیدین و کار این آهو بود. خدای من چطور ما رو هدایت میکنی.چطور ما رو سورپرایز میکنی.چطور زیبایی هاتو لای این همه خار و خاشاک نشون مون میدی.خدایا خیلی سپاسگزارتیم.چه چشم های معصومی، چه خال های سفیدی.

    فقط اون صحنه که استاد گفت حرف بزن برامون…یعنی عاشق شما عزیزان هستم که اینجوری اینقدر خودتون هستین و اینقدر قشنگ و هدایتی برامون فیلم ضبط میکنین و اینقدر خوبین.از شما هم سپاسگزارم.واقعا خدایا شکرت که ما رو هم فرکانس کردین با تمام موجودات و انسان های زیبات مثل شما دو تا عشق، مثل اون آهو با اعتماد و زیبا. عجب اعتمادی به خدا داره همون آهوی کوچولوی زیبا. چقدر باحال داشت دوربین رو نگاه میکرد. داشت با نگاهش یک چیزایی رو بهمون میگفت. شاید اون آهو بهمون داشت میگفت مــن بـخدا اعتماد دارم و در عمل نشون دادم شما چطور؟!

    _بــه بـه کانی میکا میبینیم بقول مریم جان مثل شیشه است یک کانی ورقه ایی که توی سنگ های گرانیتی و دگرگونی زیاد دیده میشه.(میکا هم دونوع داریم که بهشون میگیم اگر درست یادم باشه بیوتیت و مسکویت میکای سفید و سیاه.) گفتم اصلا هوس رشته زمین شناسی کردم یاد اردوهای دانشگاهی و کشف شگفتی ها کردم.دلم میخواد برم دانشگاه از اول زمین شناسی بخونم.

    ممنون از این کنجکاوی هاتون. ممنون از دقت تون. ممنون که اینقدر قشنگ به محیط اطراف تون و چیزهای مختلف حتی سنگ و گیاه ها و حیوان ها توجه میکنید. واقعا سپاسگزارتونم همه جوره…بدونید این همسفر کوچیک خیلی با ثانیه ثانیه فایل هایی که ضبط میکنید عشق میکنه و قدردان شون هست.

    _چه پارکنیگ و امکاناتی که کار رو برای ما در سفر راحت تر کرده

    _چه مراکز اطلاعات باحال وو زیبا و خوبی که با اون اطلاعات و راهنماهای باعشق و خوبش بازم سفر رو برامون لذت بخش تر کرده.

    _به به 4کیلومتر پیاده روی اونم در چه بهشتی، در چه هوا و ارتفاعی.

    پیش بسوی مسیر visitor center>

    _سفری با تحرک بیشتر که در جهت پیشرفت و بهبودهای دائمی نوش جون تون این تجربه ها

    _چقدر خوب شد استا جان توضیحی در مورد نامگذاری اونجا بهمون دادن. بلک کانیون یا دره سیاه. بخاطر عمق زیاد این دره هست. (عمیق ترین دره آمریکای شمالی هست.) یکسری مناطق هم هست که در اون دره فقط 33 دقیقه آفتاب داره بخاطر اینکه این دیوار اینقدر بلند و مرتفع هست.

    _استاد جان دوباره با اون خانم راهنمای ویزیتور سنتر در حال صحبته و قطعا ازش درخواست کرده تا بازم راهنمایی اش کنه و بیشتر براش توضیح بده که گجا میتونن با تراک کمپر برن. خدایا شکرت برای قانون

    درخواست

    painted Wallدیوار نقـاشی شــده

    خدایا میخوایم بریم نقاشی خدا رو ببینیم.

    اون تابلو که مقایسه ارتفاع این دیوار در کلرادو رو با سازه های دیگه جهان مقایسه میکرد و تیترش هم جالب بود نوشته بود:

    reaching new heights

    رسیدن به ارتفاعات جدید

    که ارتفاع اون دیوار رو با برج ایفل در فرانسه، ساختمان امپایر استیت در نیویورک، تایپه101 در تایوان، برخ خلیفه دبی در عربستان

    خدایا اون دیوار چقدر زیبا بود که خداوند نقاشی کرده با رگ های زیبا از کانی و سنگ ها.خدایا شکرت که ما رو بینا کردی برای دیدن نقاشی هات.

    _واقعا زیبا بود ممنونم از فیلمبرداری با دقت و با عشقتون.کوه و آب و رود باد و درخت …یعنی توصیف کردنش سخته و در وصف نمیگنجه این همه زیبایی و عظمت و شکوه و خلقت…

    _ موتورسوزوکی و ماشین خفن برقی هیبریدی که دیگه آخرت آسان شدن و لذت بردن و استفاده از امکانات موجوده. آخرت تنوع و تکامل برای هربار بهتر زندگی کردن و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردنه. وقتی ما هربار به خواسته هامون میرسیم دنیا رو بهتر وزیباتر میکنیم پس بیایـم خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم. این صرفا شعار از طرف استاد به ما نیست این جمله رو نه تنها بارها گفتن بلکه زندگی و سبک و سیاقِ استاد عزیزمون هست.

    خب من به یک خواسته ام رسیدم یک خلوت درست کردم وسط این شلوغی و کارها و سفر و نشستم با جون و دل توجه کردم و خودمو وافکارم رو شخم زدم و تا جای امکان نوشتم. و حالا میرم سراغ یک تحقق یک خواسته. میشه گفت یک درخواست که میخوام به نحو احسنت انجامش بدم و در عمل، خوب زندگی کنم و جهان رو در حد توان اکنون خودم جای بهتری برای تجربه کردن و زندگی کنم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: