سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 211

سلام به دو استاد عشقم که خیلیییی عاشقتونم.

و سلام به همسفرای عزیز و دوست داشتنی که کلی حال خوب بهم هدیه می دن با کامنتای فوق العاده شون…خیلی دوستون دارم :)

خدایا شکرت بخاطر این حال خوب که موقع نوشتن بهم دست می ده، یه شادی مضاعف، یه قند آب شدن تو دلم، خدایا شکرت.

هر فایلی که شروع میشه میگم خیلی نباید فرقی با قبلی داشته باشه، طبیعته دیگه قشنگه، ولی هر فایل که میاد و می بینم میگم مگه میشه؟؟؟ مگه داریم؟؟ چقدر زیباتر هی دلرباتر هی زیباتر… خدایا چه قدرت عظیمی داری… آبشار، رودخونه، دریاچه… چقدر این ایالت کلرادو زیباست آخه. خدایا چه نعمت و رحمتی عطا کردی به مردمان توحیدی امریکا و به ما که به امید تو بزودی می ریم و این زیبایی ها رو از نزدیک می بینیم (کلییی چشمای قلبی).

(( قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ))

خداوند در قران سفارش کرده به سفر و گشتن به دنبال زیبایی ها و نشانه های خلقت خدا… سفر واقعا اتفاق مبارکیه. اونم اگه تو دل طبیعت باشه که بقول مریم بانو آدم رو از هرآنچه بهش وابسته س می کنه و انگار بخدا نزدیکتر میشی…

خیلی لذت بردم از این جاده های زیبا و آسمون زیباتر که انقدر ابرای خوشگلی داره. دیروز که از کار برمی گشتم دقیقا یه همچین آسمون خوشگلی دیدم و انقدر ذوق کردم که نمی دونستم چجوری خدا رو شکر کنم.

اون پمپ بنزین هم که دوباره دیدیم که امکان شستن شیشه ماشین رو خیلی راحت بدون هزینه برای همه فراهم کرده، وقتی استاد رو از پشت پنجره ی ماشین دیدم با اون عینک خفن خیلی شبیه بازیگره Dwayne Johnson بنظر اومدن… باحال بود.

چقدر جالب بود برام که اسبا رو که مریم بانو دیدن رفتن ببینن چه خبره و جالب بود که مسابقه ی متفاوتی بود. اینکه بریم دنبال کنجکاویمون خیلی خصلت خوبیه که همه ندارن. مسابقه ش هم خیلی cowboy طور بود و فک کنم هدف این بود که مهارت ترپ کردن با طناب رو نشون بدن.

وااای از تصاویر آخر فایل… دیوانه کننده بود از زیبایی… اون کوههای پوشیده با درخت، اون تصویر آخر که خورشید زده بود و بالای کوهها نارنجی بود… یاد نقاشیهای باب راس افتادم ولی خب این اصل اقل بود… آسمون رنگی… خدایا فقط می تونم بگم شکرت. چقدر دیدنش از صفحه موبایل لذت داشت ببین چه حال خوبی به آدم می ده اگه از نزدیک ببینه این صحنه ها رو. خیلی زیبا بود اصلا کلمات نمی تونه بیان کنه حس آدم رو. اون استیک آخر هم که اصلا حرف می زد با آدم. نوش جان هردوتون… دست مریم بانو درد نکنه که انقدر حواسش به همه چی هست و تشکر و قدردانی از رانندگی و زحمات استاد رو همیشه داره و اینبار با یه غذای فوق العاده خوشمزه و راحت… از خدای مهربون می خوام عشقتون ‌پاینده تر، سفرهاتون مداوم تر و زیباتر و سلامتی و خوشبختی تون روز افزون باشه.

خدایا شکرت که این فرصت رو بهم دادی برای گذاشتن این ردپا و بهتر شدن احساسم…

همه تون رو به خدای مهربون می سپارم.

سلام به دوست خوش قلب و توحیدی من پاکیزه ی عزیز.

چقدر از دریافت پاسخت خوشحال شدم. همیشه تحسینت می کنم برای کامنتها و ردپاهایی که از خودت بجا می گذاری. تو 180 روز عضویت واقعا بی نظیر داری عمل می کنی و بزودی از نتایج بزرگت خواهی گفت برامون. دقیقا همین هست که می گی. اگر بتونیم هدایت خداوند رو دریافت کنیم، اگر گیرنده هامون روشن باشه، اگر باور داشته باشیم که خدا همیشه داره ما رو هدایت می کنه چقدر قضایا متفاوت میشه. به میزانی که به قدرت خداوند مهربان باور داشته باشیم نتایجمون میاد. امیدوارم همه ی ما که داریم کار می کنیم رو خودمون هر روز باورمون قویتر از روز قبل باشه. در پناه الله مهربون شاد و سلامت و ثروتمند باشی.