سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 211 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

سلام استاد جونم خداقوت

سلام مریم جان بسیار شایسته

استاد چقدر عقبید استیکر خنده

رفتم قسمت 194 رو دیدم و کامنت خوندم و خاطراتش برام زنده شد برای یکماه پیشه 21 مرداد و امروز این فایل 24 شهریور منتشر شد واااا چرا دارم به فرعیات می پردازم

ای ذهن چموش

چقدر در طول روز زور این ذهن بیشتر تداعی میکنه و منو و احساس منو بد میکنه ولی انصافا از قبل از خودم بهتر شدم

داشتم خودم رو با قبل‌تر هام مقایسه میکردم خدارو شکر خوب بود چند درجه ای عوض شدم احساس بهتر آرامش بیشتر فکرای بهتر دید مثبت تر، لبخند بیشتر، صحبت بیشتر با خالق خودم

خدارو سپاسگزارم که یک صبح دیگه یک فایل دیگه

میدونی از وقتی که این سری فایلای سفرنامه اومده صبح های من دیگه تکراری نیست خداروشکر چه اتفاق خوبی، لااقل کل روزم اگه به کارهای یکسان میگذره مثل همیشه غذا پختن، مرتب کردن خونه و انجام تکراری کارهای خونه، لااقل صبحام اصلا تکراری نیست یکروز فایل میبینم روز بعد کامنتاشو میخونم و از ساعت 5و نیم صبح تا 8تقریبا اینطور میگذره و تکراری نیست وااااای خدای من شکرت شکر شکر

میدونی استاد ماه‌ها قبل یه روزایی حس میکردم خیلی بخدا نزدیک شدم قشنگ حس میکردم قلبم بازتر شده و یک آگاهی جدید کسب کردم، تصمیم گرفتم به خودم نمره بدم، گفتم از یک که نه از ده شروع میکنم تا ببینم کی میرسم به 100 (چون اونقدرام خودمو صفر یا یک نمیدیدم میگفتم حداقل ده رو میگیرم)

بله از ده شروع کردم و هر از گاهی یک جمله ای یک آگاهی ای یک چیزی در من نفوذ می‌کرد و من اثرش رو در بند بند استخوونم تو تک تک سلول‌هایم درک میکردم و اون وقت یک نمره به خودم میدادم تا اینکه چند وقت پیش شاید یکی دو هفته میشه رسیدم به نمره 17 و الان تو 17 گیر کردم البته کار عملی هم نمره دارهاااا فقط فکری و صرفا اطلاعات نه حتی اگه یک کار خفن و بزرگ از لحاظ خودم انجام بدم هم نمره میگیرم یادمه میخاستم وسایل بلا استفاده رو بفروشم چقدر نجوای ذهن اومد چقدر مقاومت داشتم ولی انجامش دادم و با خوشحالی یک پله بالاتر صعود کردم

خدایا شکر

میدونم روندم خیلی لاک پشتیه خودمو سرزنش نمیکنم ناامید هم نمیشم دوتا نشونه از ثروت هم دیدم یک نشونه هم از روابط، پسرم با من صحبت میکنه قبلا اصلا حرف نمیزد ، خداروشکر خیلی خوشحالم

چقدر در طول روز توجه من به سمت کمبود بود یعنی کلا سرتاسر روز همین حس همین احساس که حالمو بد می‌کرد و به طبع اون…..

ولی الان بهتر شدم خداروشکر

من باید سعی کنم باید تلاش کنم باید بره تو ناخودآگاهم

راستی چقدر طول میکشه یک فکر یک باور بره تو ناخودآگاه؟؟؟؟همونطور که یک باور غلط و مخرب رفته نشسته و چهل و خورده ای سال بامن بوده فکرشو بکن اگه بخاد حتی چهل و خورده ای ماه هم طول بکشه که زیاده!!!! ولی نه طبق اثر مرکب حتما خیلی زودتر اثرشو میزاره همونجور که دارم نشانه هاشو میبینم همونجور که خدا فرموده تو یک قدم بیا سمت من،من صد قدم میام سمت تو پس اینجوری وقایع خوب خیلی خیلی زودتر پیش میاد.

خب خداروشکر اینم روشن شد برام

از زیبایی های این قسمت

تو پمپ بنزین چه موتورهای هیولایی اندازه یه ماشین بار بهشون میشه زد واااووو خدای من موتورسواران ش چقدر شبیه هم بودن فکر کنم دوقلو باشن

چقدر عالی ازین شیشه شورا ما هم داشتیم دسته اش کوتاه تر بود، نمیدونم این وسیله برا خودتونه یا توی پمپ بنزین هست همه میتونن استفاده کنن

خدایا جقدر جاده های اینجا صافه چقدر یکدسته اصلا دست انداز….انقدر از جاده های اونجا خوشم اومده انقدر لذت بردم انقدر تحسین کردم خدایا شکرت چشمم به جمالشون روشن شد

وووووو گاو بازیه فکر کنم یا نه مسابقه گاوگیری شاید

چه حلقه های جادویی زدن اون طناب رو چقدر حرفه ای اسب می رونن و چه حرفه ای طنابو میندارن به پاااای گاوه

وووو خدای من عجب گوشت هیولایی چقدر چاقوی مریم جان تیزه، چقدر قشنگ چاقو رو توی یک جای دم دستی و سیف گذاشتید خداروشکر

خداروشکر به خاطر قانون سلامتی که واقعا همه جانبه آدم رو سلامت میداره از خدا میخام که شرایطش رو فراهم کنه منم برگردم به اجرای قانون

چه استیک های خوشمزه ای دلم خواست

نمک پاشتونم که جادویی یه عجب بابا کار دیگه ازین راحت تر و آسونتر

الله اکبر به نظرم استاد ته همه چی رو درآورده فقط باید دل داد به استاد یعنی قشنگ میبرتت هرجا که بهترینه

خدایا بخاطر وجود این آدم و انسانهای بی‌نظیری که دراین جهان قرار دادی و بقیه از وجودشون مستفیض میشن هزااااارررااان باااار سپاس

تحسین میکنم مهارت مریم جان رو چقدر قشنگ هم فیلم برداری میکنن هم غذا رو سراسامون میده من که بلد نیستم تحسین میکنم هزاااار بار

خدایا شکر که روزی من بود این قسمتو دیدم

خدایا در دنیا و آخرت بما نیکی و خوبی و ثروت و سلامت عطا کن