ایده جالب خانم شایسته خیلی برام تازگی داشت. اینکه تو سفر از آینه ماشین استفاده کنی واسه رخت آویز لباسهای خیس تا زودتر و راحت تر خشک بشن. به قول استاد از این راحت تر،از این آسانتر،از این زیباتر
دم امریکایی ها گرم با این قوانین محکم وبا منطقشون:
اینکه در صورت نبودن توالت در کمپ گراند، باعث کثیفی و آلودگی طبیعت نشویم. بلکه گودالی حفر کنیم، کارمون رو انجام بدیم و روش روبپوشونیم.
اینکه زباله ها وپسماندها رو جمع کنیم که به حیوانات آسیب نرسونیم از همه جالب تر ایده عکس گرفتن از این مقررات هست تا دیگه بهونه ای برای فراموش کاری نداشته باشه. آفرین،آفرین
چه رودخونه بی نظیری چه آب پاک و زلالی. چقدر زیبا به سنگها شکل و حالت داده با موجها و شدتی که داشته تمام صخره ها را صیقلی کرده. خداجونم شکرت به خاطر عظمت و خلق این نعمت حیات بخش. در لابلای شکاف صخره دو تا درخت رشد کردن قد کشیدن که این به ما میگه:در این دنیای بی نظیر، توی هر شرایطی که هستیم فرصت رشد و پیشرفت داریم از زندگیمون باید لذت ببریم. گل سنگهای سبز و خوشرنگ و زیبا که قسمتی از سطح سنگها روپرکردن، بهشون زیبایی بیشتری دادن.
چه جالب در حین لذت بردن از طبیعت اون دوتا موتور سوار اومدن و از دیدنشون کلی لذت بردیم. خیلی جالب بود که وقتی به مانعی نزدیک میشدن روی موتور می ایستادن تا به بدنشون خدمت کنن و به بدنشون آسیب نرسه.
چه مردم باشعوری. موقع رد شدن از مسیر دستش رو بالا میبره و به نشانه ادب سلام میده. چه استاد بی نظیر و عزیز دل شایسته ای که قطعا پاسخ سلام اون فرد رو با لبخند و اشاره دست میدن.
سنگها انگار در راستای حرکت آب، روشون طراحی و نقاشی شده بود که به قول استاد این آب با شستن سنگهای بین مسیرش، سرشار از آهن و منیزیم و کلسیم و کلی چیزهای مفید دیگست و این باعث شده این آب مثل قند شیرین باشه.
بازهم یک صبح زیبای دل انگیز دیگه با استاد جان و عزیز دلشون توی این طبیعت بی نظیر. چه پل زیبایی وسط این همه زیبایی طبیعت خداوند. چه صخره ی بزرگی. شکاف بزرگی که روی صخره به وجود اومده نشون دهنده ی اینه که قدرت آب چقدر زیاده و این شدت و قدرت باعث این شکاف بزرگ توی صخره به این عظمت شده.
خدایا من توی قدرت آب و خلق این شکاف در وسط این صخره، عظمتت رو میبینم.
چه غاری… چه ساییدگی زیبایی روی صخره ها ایجاد کرده و چه عظمت و شکوهی. «فتبارک الله احسن الخالقین »
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 213469MB25 دقیقه
خدای من خدای من دارم دیوانه میشمممم قلبم داره عین یه دسته گنده از پروانه ها بال بال میزنه برای اینهمه شگفتی و نور و زیبایی…
الهی به اندازه تمام آسمانها و زمین و هرچه در آنهاست شکرت. خدای من تو چقدر بخشنده ای که به ما نعمت چشم و عقل و گوش و احساس دادی تا بتونیم اینهمه زیبایی های طبیعتت رو درک کنیم و برسیم به لحظه وصل و سجده کنیم به درگاهت.
استااااااد عاشقتونم سلاممم. مریم خانووووم عزیزدلم چقدر شما زیبایی گل نازم…..
الهییییی شکرت که هرجا پای مجازی میذاریم جای پای حقیقی اساتیدمون پر از نعمت و برکت و زیباییه. یکیش مسافرت خانوادگی. یکیش وجود یه دخترکوچولوی ناز مامانی با مامانش توی دل این طبیعت. یکی دیگه قلمرو خرسهای واقعی، نه کارتونی. وااااقعی! دل شیر میخواد که پا بذاری تو شهر خرسها. و این دل شیر تو سینه استاد موحد ما و عشق نازنینش هست. چون اعتقاد دارن فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
یعنی وقتی روی رودخونه زومکردید گفتم الان یه خرس قهوه ای گنده میاد واسه صبحونه یه ماهی شکار میکنه و اتفاقی میفته تو فیلم ما.
چقدر من عاشق این فرهنگشون شدم. همه چیز رو توضیح میدن، همه جای طبیعت رو خودشون تریل درست کردن، اتمام حجت هم کردن که آقا راهت چیه چاهت چیه، چطور رفتار کن اصلا احترامی که به طبیعتشون میگذارن آدم رو وسوسه میکنه بهترین وجه وجود خودش رو نشون بده تا مثل این طبیعت زیبا باقی بمونه.
خدای من چقدر این آسمون عجیب آبیه نمیتونم هضمش کنم! چقدر این درختها تر و تازه و شادابن. اصلا آدم بی سواد هم باشه شاعر و فیلسوف میشه توی این طبیعت.
بازم ردپای آب…. چه هنرمندیه این آب، کدوم مجسمه ساز و سنگ تراش میتونه همچین اثری خلق کنه که آب خلق کرده؟ بجز ذات پاک الله کی میتونه توی آب چشمه اینهمه مواد معدنی قرار بده اونم بدون طعم و رنگ و بو؟ ای خدا اونطوری که حق شماست ما شما رو نشناختیم و قدرت رو ندونستیم.
خدایا خدایا اون رگه های نارنجی روی سنگها چیه؟ خیلی کنجکاوم بدونم جنس این سنگا از چیه؟ این نقش و نگارها و امضاها کی و چطوری رو تن این سنگها نقش بسته؟ خدایا چندهزار سال از عمر همین سنگها داره میگذره. آدمها و حیوانات و بارانها و طوفانها و برف و تابستون و زمستون از پی هم اومدن و رفتن ولی شما هنوز همینجایید و دارید لذت میبرید.
هرچی هستید و هرطوری که به وجود اومدید کاری ندارم، ممنونم که هستید و به ما لذت و شادی میدید.
استادجان سلام صبح بخیر!
سنجاب شیطونک رو دنبال می کنیم و می رسیم به غاااااررررررر. الله اکبر دیگه قفل شدم. دلم می خواست فقط جیبیییغ بکشم و بچرخم و برقصم اونجا. یه کوه و یه غار با ذات سررررد و خشک، و یه کوه و یه غار با ذات گرم و مرطوب تو فایل قبلی! هر دو زیبا، هردو با کاربرد خاص خودشون، هردو شگفت انگیز.
یاد این شعر معروف سایت از مولانا افتادم
در جهان هر چیزی جذب کرد
گرم گرمی را کشید و سرد سرد…
الهی شکرت که استادی دارم که حواسش به همه چی هست. تعیین کرده سایتش مثل زندگی واقعی باشه. وقتی از مدار رشد خارج بشی نتایج هم کم و کمتر میشه، اگر دانشجوی فعالی باشی ستاره طلایی می گیری ولی اگه شل برخورد کنی و نتونی حالت رو خوب نگه داری، اگه برای رشدت تلاش نکنی ستاره ها خاموش میشن. این یه انگیزه خیلی خوبه برای اینکه همیشه متعهد به پیشرفت و تلاش باشیم. خدایا شکرت که با خاموش شدن نیم ستاره ام فهمیدم هیچ چیزی در جهانم گم نمیشه و اثرش روی زندگیم باقی میمونه مگر اینکه خودم آگاهانه تغییرش بدم.
می دونم که استاد هم مثل خدا هیچ خصومتی با هیچکس نداره، اتفاقا برعکس منو دوست داره، ولی قانون سیستم الهی سایت (به تبعیت از قوانین جهان خداوند) اینه که اگه رو به بالا حرکت نکنی حتما رو به پایین سر میخوری.
استادهای عزیز و دوستان بهتر از کتاب، عاشقتونم.
در پناه رب العالمین شاد و سرزنده باشید.
سلام به دوست خوب و خانم زیبا مونا جان عزیزم
نوشته هات رو با عشق خوندم و از نکته های قشنگی که گفتی لذت بردم.
یکیش اینکه دقت کردم و دیدم از وقتی کمی روی خودم کار کردم و بیشتر فایلهای استاد رو با تمرکز گوش دادم فرکانس بعضی رفتارهاشون رو منم دریافت کردم و نتیجه اش واقعا فوق العاده است.
من بطور ناخودآگاه ابراز علاقه کلامی بیشتری به عزیزانم می کنم و این پاسخ رو قویتر از همه از ترانه 4 ساله ام دارم دریافت می کنم. چون روح بچه پاکترین و نزدیکترین به خداونده. اینو از خواهرزاده شما (خدا حفظش کنه) که صحبتش رو کردی به یاد آوردم.
دوست داشتم دوستان خوب و سرحال پیدا کنم که هدایت شدم به کلاس ژیمناستیک ترانه، از همین طریق با مامانهای شاد و مهربون بچه های کلاس آشنا شدم و طوری شده که از دور منو می بینن که وارد باشگاه میشم همه باهم دست میزنن و میگن به افتخار ماسور حرفه ای (چون کار ماساژ هم انجام میدم) هووورررراااا و من مثل شاهزاده ها وارد میشم. چون آگاهانه خواستم که دیگران رو تحسین کنم و در مدار شادی و مهربانی قرار بگیرم. اینم نتیجه اش!
برای شما خیلی خوشحالم و بهت تبریک میگم که با اراده ایراداتت رو داری پیدا و رفعشون می کنی. به هرکسی مهربونی میکنی و حس خوبش به خودت برمی گرده.
خیلی زیبا نوشتی و روحمو شاد کردی. ممنونم
ای عشق سلام. ای نور سلام
صدای مرا از فرکانس شادی و سپاسگزاری و لبخند بی اختیار می شنوید. وجدانا میتونی لبخند دندونی روی صورتمو از اونحا ببینی؟ اینه تاثیر عشق پشت کلامت.
اینه تاثیر دل سپردن فقط به خدا و هدایت خواستن. و اینه معجزه غفار و تواب بودن دلبرمون. همون الله قشنگی که دلهای ما رو دچار این مودت و رحمت کرده.
نشستم روی مبل کنار استند گلدونام. پاهامو جمع کردم مثل حالتی که دوتا رفیق کنار هم بی تعارف پخش میشن رو مبلا و گرم صحبت میشن تصورت می کنم که کنارم نشستی و بوی گل میدی.
شیطنت هم که از چشم سیات میریزه. هی مزه می ریزی و من غش غش می خندم. بعد وسط حرفامون از خلوت دل میگیم. از رب رزاق میگیم، از نتایج عمل به توحیدمون میگیم و اشک می ریزیم. دریغ از یه دونه تخمه آفتابگردون…. دریغ از یه جمله یا یه کلمه مشکوک به منفی چه در مورد خودمون چه در مورد دیگران که دیگه خط قرمزه.
القصه…. جونم واست بگه خواااهررر که یه دو سه هفته ای بود تو بکگراند ذهنم درگیر یه تضاد بودم که بشدت نشتی انرژیم شده بود. دست و دلم به نوشتن نمی رفت. حس تحسین سفرنامه رو زیاد نداشتم چون حس می کردم ریاکاریه که بیام الکی ذوق کنم و بعد دوباره اخم کنم.
اما نکته اینجاست که فرق من با بزرگترهایی مثل استاد و خانم شایسته و شما عزیزدلم اینه که شما تعهد دارید به پایدار موندن به انجام تمرین ها. به مثبت نگاه کردن به هر تضادی از زاویه ای که احساس بهتری بهت میده.
یه جایی دیگه از دست خودم خسته شدم و گفتم ببین راهی نداری جز اینکه حالتو خوب کنی وگرنه تو دور باطل اتفاقات منفی میفتی. پس باز پناه آوردم به قرآن نورانی. به دوازده قدم محکمتر از قبل. به سفرنامه با عشق. نه ساختگی بلکه واقعی.
عشقم واقعی شد چون خواستم که بشه. شروع کردم شکرگزاری دقیقتر از قبل از کوچکترین داشته هام. به لبخند زدن بیشتر. و اصلا عجییییب سعیده جونم مسئله اصلا تو ذهنم حل شد. بار ذهنیم سبک شد.
اصلا الان ناخودآگاه لبخند رو لبمه. نفسم سبکه. کارام روتینه. خوابم کافیه. شاد و شوخ و شنگولم. برنامه های روزانه ام همه تیک میخوره. و می دونم باید برای اینکه هدایتهای الهی رو دریافت کنم حالم خوب و خوبتر باشه.
چقدر من سبک نوشتنتو دوست دارم. چقدر خودت و دلتو دوست دارم رفیق. شکندارم که ذره ای تلاش نمی کنی که شیرین باشی ولی عسل وجودت نمیتونه شیرین نباشه. ذره ای زور نمیزنی مورد توجه قرار بگیری چون توجهت به ربه و رب تو رو عزیز کرده. چه اینجا چه اونجا چه هرجا…
چقدر من باید از تو و بقیه رفقام، از استاد و مریم جان بیشتر و بیشتر یاد بگیرم. الهی شکر که هدایتم کرد به این بخش از جامعه. من همینو می خواستم، که از حواشی دور باشم. و استادی دارم که ید بیضاش تشخیص اصل از فرعه.
میگم آخرش بیمار آلزایمریت زد یا نه؟؟!!!! باور کن تو فکرشم !!!!!!! ایموجی روده بر از خنده کدومه؟ همون هزارتا
با این حس خوب شما رو به خدای حرم امن قلب المومنین و المومنات می سپارم.
می بوسمت و در آغوشم میفشارمت با عشششششققققق