سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 213

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سمیرا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

ایده جالب خانم شایسته خیلی برام تازگی داشت. اینکه تو سفر از آینه ماشین استفاده کنی واسه رخت آویز لباسهای خیس تا زودتر و راحت تر خشک بشن. به قول استاد از این راحت تر،از این آسانتر،از این زیباتر

دم امریکایی ها گرم با این قوانین محکم وبا منطقشون:

اینکه در صورت نبودن توالت در کمپ گراند، باعث کثیفی و آلودگی طبیعت نشویم. بلکه گودالی حفر کنیم، کارمون رو انجام بدیم و روش روبپوشونیم.

اینکه زباله ها وپسماندها رو جمع کنیم که به حیوانات آسیب نرسونیم از همه جالب تر ایده عکس گرفتن از این مقررات هست تا دیگه بهونه ای برای فراموش کاری نداشته باشه. آفرین،آفرین

چه رودخونه بی نظیری چه آب پاک و زلالی. چقدر زیبا به سنگها شکل و حالت داده با موجها و شدتی که داشته تمام صخره ها را صیقلی کرده. خداجونم شکرت به خاطر عظمت و خلق این نعمت حیات بخش. در لابلای شکاف صخره دو تا درخت رشد کردن قد کشیدن که این به ما میگه:در این دنیای بی نظیر، توی هر شرایطی که هستیم فرصت رشد و پیشرفت داریم از زندگیمون باید لذت ببریم. گل سنگهای سبز و خوشرنگ و زیبا که قسمتی از سطح سنگها روپرکردن، بهشون زیبایی بیشتری دادن.

چه جالب در حین لذت بردن از طبیعت اون دوتا موتور سوار اومدن و از دیدنشون کلی لذت بردیم. خیلی جالب بود که وقتی به مانعی نزدیک میشدن روی موتور می ایستادن تا به بدنشون خدمت کنن و به بدنشون آسیب نرسه. 

چه مردم باشعوری. موقع رد شدن از مسیر دستش رو بالا میبره و به نشانه ادب سلام میده. چه استاد بی نظیر و عزیز دل شایسته ای که قطعا پاسخ سلام اون فرد رو با لبخند و اشاره دست میدن.

سنگها انگار در راستای حرکت آب، روشون طراحی و نقاشی شده بود که به قول استاد این آب با شستن سنگهای بین مسیرش، سرشار از آهن و منیزیم و کلسیم و کلی چیزهای مفید دیگست و این باعث شده این آب مثل قند شیرین باشه.

بازهم یک صبح زیبای دل انگیز دیگه با استاد جان و عزیز دلشون توی این طبیعت بی نظیر. چه پل زیبایی وسط این همه زیبایی طبیعت خداوند. چه صخره ی بزرگی. شکاف بزرگی که روی صخره به وجود اومده نشون دهنده ی اینه که قدرت آب چقدر زیاده و این شدت و قدرت باعث این شکاف بزرگ توی صخره به این عظمت شده.

خدایا من توی قدرت آب و خلق این شکاف در وسط این صخره، عظمتت رو میبینم.

چه غاری… چه ساییدگی زیبایی روی صخره ها ایجاد کرده و چه عظمت و شکوهی. «فتبارک الله احسن الخالقین »

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 213
    469MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

319 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Ehsan Moqadam» در این صفحه: 3
  1. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز و خانم شایسته زیبا و دوست داشتنی و همه همسفران خوبم در این سفر رویایی

    خداروسپاس‌گزارم که به‌واسطه هدایت من به این فایل‌ها هر روز داره زندگیم زیباتر و رویایی‌تر میشه

    وقتی یادم افتاد که اصلاً چی شد که من اومدم پیگیر سفر به دور آمریکا شدم، بارها و بارها خدارو سپاس‌گزاری کردم چون دیدن این سریال یکی از اون قدم‌ها و بهبودهای کوچکی بود که برای یکی از اهداف و درمان کمال‌گرایی خودم برنامه‌ریزی کرده بودم و خداوند انگار به قلب شما عزیزان انداخت که جدیدترین آپدیت این سریال را در اختیار ما بگذارید تا از جدیدترین و بالاترین مدار فرکانسی شما بهره‌مند بشیم و نه‌تنها اون مسئله درحال حل شدنه که میتونم به جرئت بگم زیبایی‌هایی که تو همین چند وقته سفر بهتره بگم ازش مطلع شدم(چون این‌ها در جهان وجود داشت و من هربار در مدار بهتری قرار میگیرم و میبینمشون) و وارد زندگیم شده ارزشش بارها و بارها از اون خواسته من بیشتره و ایمان دارم که اون خواسته تنها یک هدیه است که زیبایی‌های زندگیم رو کامل‌تر میکنه.

    وقتی این سریال رو میبینم حس میکنم چشمام داره شسته میشه، نه فقط چشم جسمم، مهم‌تر از اون چشم قلبمه که هر روز داره شفاف‌تر زیبایی‌های زندگیش رو و البته در ابعاد وسیع‌تر میبینه.

    همیشه دوست داشتم وقتی اون فایل مراقبه دوره ثروت1 رو گوش میدم تصویر واضح‌تری از اون فضای دل‌انگیزی که استاد ترسیم میکنند داشته باشم و زمانی‌که داشتم این فایل رو میدیدم به خودم گفتم ببین خداوند پاسخ این خواستت رو هم داره میده و با هر قسمت اون جنگل بهشتی داره تصویرش تو ذهنم کامل‌تر میشه به‌طوری‌که وقتی چشمم به اون حالت برکه افتاد انگار پام بهش خورد و خنکاش رو حس کردم قشنگ.

    حجم زیبایی‌ها انقدر زیاده که فقط از خدا می‌خوام خودش هدایت و یاری کنه تا بتونم تا جایی ممکن ذکر کنم.

    اصلاً از وقتی پیگیر این سریال شدم رنگ و بوی همه چیز جور دیگه‌ای شده برام، یه فکری الان به ذهنم خطور کرد که شما همیشه نتایج دوستان از محصولات رو با ما به‌اشتراک میگذارید و ما عاشقانه از خدا می‌خواهیم که ما رو در زمان مناسب به اون محصول هدایت کنه، به خودم گفتم جای به‌اشتراک گذاشتن نتایج دوستان از مشاهده این سریال‌ها واقعاً خیلی خالیه چون به‌نظرم این سریال‌ها بسیار گران‌بهاتر از محصولات هستند، دست‌کم از نظر مادی.

    نتیجه و چکیده تمام آموزش‌های محصولات رو داریم تو این سریال‌ها میبینم. اصلاً به‌نظر من کسی که این سریال‌ها رو نبینه فحوای کلام شما رو درک نخواهد کرد و شاید 10% تأثیری که می‌تواند داشته باشد را نخواهد داشت. به‌این‌خاطر که خیلی از ما به‌خاطر مسائل مختلف به این سایت هدایت شدیم، خیلی‌هامون برای مسائل مالی، مشکلات خانوادگی و … اومدیم تا بلکه یه مرحمی پیدا کنیم.

    یادم میاد اولین باری که صدای استاد رو شنیدم، با اینکه قبلاً هرگز ایشون رو نه دیده بودم و نه صداشون رو شنیده بودم و می‌شناختمشون، احساس کردم که این آشناترین و دوست‌داشتنی‌ترین صدایی که تا حالا تو عمرم شنیدم. انقدر به عمق جانم نفوذ کرد که هربار عاشقانه‌تر از قبل مشتاق شنیدن دوبارش هستم.

    حالا به خودم میگم حیف نیست که تو فقط این صدا رو بشنوی؟

    حیف نیست که از تمام برکات این مسیر استفاده نکنی؟

    حیف نیست شرایطی رو برای خودت خلق کنی که سرتاسر زندگیت بشه لذت؟ یعنی کار و زندگی و لذت تو ذهنت و زندگیت از هم جدا نباشه؟

    حیف نیست عشق واقعی رو تو زندگیت تجربه نکنی به‌جای اون چیزهایی که از گذشته به‌عنوان عشق شناخته بودی؟

    حیف نیست از موهبت‌های نهفته در جسمت بهره‌مند نشی و از پتانسیل‌های اون حداکثر استفاده رو بکنی؟

    حیف نیست زیبایی‌های زندگیت هر روز بیشتر نشه؟ احساس خوبت وابسته به‌ هیچ چیزی بیرون از خودت نباشه؟

    ما دنبال یه تیکه طلا بودیم اما خدا داره بهمون کیمیاگری رو آموزش میده.

    یه بخش این آموزش داره تو این فضا انجام میشه، بخش مهم‌تر و عظیم‌ترش رو ما داریم توی زندگی تجربه میکنیم.

    امروز داشتم با دخترخاله کوچکم که تازه داره میره کلاس دوم صحبت میکردم درباره اینکه بیاد خونمون و ببرمش محل بازی فوق‌العاده‌ای که نزدیک این خونه جدیدمون هست و ازم پرسید اونجا بچه‌هاش خوشگلن؟ من فقط با بچه‌های خوشگل دوست میشما.

    بهش گفتم آره عزیزم همشون خداروشکر پولدارن خوشگل هم هستند. برگشت بهم با همان ادبیات بچگانش گفت: خوشگلی که به پولداری نیست. هر وقت یکی وقتی باهات حرف زد باادب بود، خودشو الکی لوس نکرد، به همه احترام گذاشت، الکی کلاس نذاشت برا بقیه، خلاصشو بهت بگم احسان وقتی کنارش بودی احساس کردی حالت خوبه اون خوشگله، من به اون میگم آدم قشنگ، من دنبال همچین دوستایی هستم، حالا اگه پولدارم باشه که چه بهتر.

    وقتی این کلمات رو میشنیدم اولش باور نمیکردم که یه بچه که هنوز 10 سالش هم نشده داره این حرفارو میزنه اما خیلی بهتر از امثال منی که ادعا دارم، مهم‌ترین راز ارتباط با دنیا و آدم‌های اطرافش رو بلده چون اون اینو از قبل میدونسته، ما هم میدونستیم، منتهی انقدر با محدودیت‌ها و باورهای ریز و درشت محدودکننده احاطه شدیم که فراموش کردیم، فراموش کردیم چه چیزهایی مهم و اصل هستند و چه چیزهایی فرعیات.

    چه چیزهایی رو باید بهشون توجه کرد و چه چیزهایی رو باید اعراض نمود.

    قشنگ کیش و مات شده بودم.

    به خودم گفتم واقعاً قشنگ‌ترین و باکلاس‌ترین آدما، آدمای خوش‌اخلاق و خده‌رو‌هستند.

    با کلاسی و زیبایی به وضع مالی و برو بیاهای تجکلانی نیست.

    باکلاسی و زیبایی یعنی به همه انقدر ارزش بدی که حس کنند باارزشترین آدم روی زمین هستند، انقدر باهاشون مهربون و خوش برخورد باشی که حس کنند خوشبخت‌ترین آدم روی زمین هستند ازینکه این شانس رو داشتند که با تو باشند.

    وجود همه ما از خداست و خدا خوب مطلقه

    هرچقدر که بزرگ‌تر شدیم و ذهنمون بزرگ شد کار خرابی‌هاش شروع شد.

    اما خداروشکر میکنم که تو این مسیر هستم، مسیری که داریم دوباره به‌یاد میاریم که چجوری خودمون رو متصل کنیم به منبع اصلی خودمون، خدایی که پاسخ همه پرسش‌های ما رو میدونه پس نیازی نیست نگران هیچ‌کدام از پرسش‌های خودمون باشیم.

    یه نمونش رو به‌وضوح میشد در همین فایل مشاده کرد. چند صحنه خود استاد این پرسش براش به‌وجود اومد که خب الان باید از کجا مسیر رو ادامه بدیم و به ثانیه نشد که پاسخ رو پیدا کرد چون مقاومتی دربارش وجود نداشت.

    چه فرقی میکنه ما در چه زمینه‌ای پرسش داریم؟

    قوانین کیهانی که تغییری نمیکنه؟

    پرسش‌های ما همگی به‌محض شکل‌گیری پاسخ داده می‌شوند و اگر مقاومتی نداشته باشیم در سریع‌ترین زمان و به‌بهترین شکل ممکن پاسخ‌ها رو پیدا میکنیم.

    این مقاومت‌های ما هستند که اجازه نمیدن پاسخ‌ها رو ببینیم، برای همینم هست که وقتی پاسخ‌هارو پیدا میکنیم این دیالوگ تکراری رو به خودمون میگیم که: عه، یعنی این بود، میدونستماااا.

    بله. ما همه چیز رو قبل از ورود به این دنیا میدانستیم و از تمام عمر مبارکمون برای به‌یاد آوردن دوباره دانسته‌هامون استفاده میکنیم.

    رفتارهای استاد و خانم شایسته واقعاً بسیار برام آموزندست.

    اولش که من این رفتارها و این ذوق‌زدگی‌ها رو میدیدم احساس میکردم که واقعی نیستند یا برای این هستند که بزرگنمایی کنند یک موضوعی رو اما هرچقدر که در این مسیر عمیق‌تر شدم احساس این عزیزان رو بیشتر درک کردم که با هربار توجه کردن به زیبایی‌ها داره زیبایی‌های بیشتری وارد زندگیمون میشه، البته که میتونه به شکل منفیش هم باشه اما وقتی آدم درحال تجربه یک اتفاق زیباست و به‌یاد میاره که مبدا کجا بود اگر 1 میلیون بار دیگه هم تکرار بشه باز ذوق‌زده میشه و مهم‌تر از همه زیبایی اون زیبایی براش زیباتر میشه. به‌قول استاد مثل گلی که هربار یک لایه ازش باز میشه و زیباتر میشه.

    من پشت اون نگاه‌های خانم شایسته و استاد کوله‌باری از تمرکز رو نکات مثبت و زیبایی‌هارو دیدم که شاید شروعش از بندرعباس و غروب آفتابش تا تنها درخت روبروی خانه و بعدی و بعدی و هربار بزرگ‌ترباشه. این تصاویر نتیجه استمرار در همین عادت فوق‌العاده کیهانیست.

    این فایل‌ها بیش از چیزی که میبینیم فرکانسی هستند چون چنان در عمق زندگیمون نفوذ میکنه که یه دفعه سر میجانبونی میبینی عه من اینو تو سریال دیدم و الان دارم تجربش میکنم، مثل همین امروز من که هدایت شدم به یه تریل خیلی زیبا در دل طبیعت و یه لحظه به خودم اومدم و گفتم عه من که مشابه این صحنه رو تو سریال دیده بودم و اینجاست که بهتر میفهمم قانون چقدر دقیق عمل میکنه. ما به هر چیزی که توجه میکنیم داریم وارد زندگیمون میکنیم، حالا حکایت خیلی از ما اینکه دو قطره توجه میکنیم انتظار داریم که دریایی از نتایج به‌قول استاد وارد زندگیمون بشه، بعد از طرف دیگه بابت سایر جنبه‌های زندگی و کمبودهامون گله و شکایت میکنیم.

    اگر اون اتفاقی که خلق کردی واقعیته، اون نازیبایی هم که تو زندگیت هست واقعیت و نتیجه فرکانس خودته. اگر دوسش نداری بهش توجه نکن، نیا به‌عنوان واقعیت همیشگی زندگیت اون رو حقیقت زندگیت بدون. واقعیت اینکه فردای ما هم از قبل مشخص نیست، پس چرا باید باور کرد که فردا کپی امروز باشه؟ چرا نباید تغییر ایجاد کنیم؟ ما که این همه نتیجه دیدیم از قانون؟ چی میشه که همچنان اسرار داریم منطق‌های واهی ذهنمون رو برای محدودیت بپذیریم؟

    وقتی خدا عمیقاً در عمق جانت نفوذ کنه، تو تا عرش بالا میری چون دیگه هیچ چیزی غیر از خدا برات مهم نیست.

    امروز که رونالدو وارد ایران شد و تصاویری که از استقبالش منتشر شده بود رو میدیم به خودم گفتم ببین چقدر این آدم در درون خدارو باور داره، خیلی احتمالاً بیشتر از مایی که داریم به زبان ازش حرف میزنیم.

    وقتی داشت از پشت پنجره‌های اتوبوس به مردم نگاه میکرد احساس کردم این موضوع اون چیزی نیست که اون به‌دنبالشه، برای اون مهم رضایت روح بزرگیه که در وجودشه، روحی که رضایت اون از همه چیز مهم‌تره، به همین خاطرم هست که همه عاشقش میشن چون به‌خاطر کسی کار اشتباهی انجام نمیده برای اینکه جلبه توجه کنه.

    جالبه که تأثیرگذارترین انسان قرن وارد جایی شده که مردمش خیلی زیاد به عزت نفس نیازمندن.

    وقتی آدم خودش رو ارزشمند بدونه جای خیلی چیزا تو زندگیش تغییر میکنه.

    رضایت دیگران و جلب توجه جاش رو به رضایت روح و زندگی به سبک شخصی میده.

    وابستگی به دیگران جای خودش رو به عدم وابستگی به هر چیزی غیر از خدا میده.

    حساب کردن روی دیگران جای خودش رو به توکل میده.

    انتظار جای خودش رو به حرکت میده، به بهبودهای کوچک اما بسیار مهم.

    رفتارهای ناسالم جای خودش رو به عادت‌های سالم میده.

    و نگرانی و غم جای خودش رو به شادی و سپاس‌گزاری میده.

    تو تمام تصاویری که از رونالدو میبینی یه بار نمیبینی که چیزی جز لبخند روی صورتش باشه.

    این انرژی از کجا میاد؟ جایی غیر از درون؟

    این آدم که همه چیزهایی که ما به‌دنبالش هستیم رو درو کرده، پس چرا باز همان کاری رو میکنه که خدا از ما می‌خواد:

    الا ان اولیاء‌الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون

    نتیجه همچنین الفتی فقط شادیه

    به اندازه‌ای که شاد نیستیم از خدا دور هستیم

    به‌اندازه‌ای که نگرانیم و میترسیم از خدا دور هستیم

    با خدا بودن به حرف نیست

    اون خدایی که وقتی نگران میشی تلفنش رو جواب نمیده رو بلاکش کن، پاکش کن از تو زندگیت.

    برو با خدایی رفاقت کن که وقتی نگران میشی قه قه میخنده میگه بابا شوخی نکن با ما، یعنی تو واقعاً سر همچین موضوع پیش پا افتاده‌ای نگران شدی و ترسیدی؟ واقعاً جدی میگی یا داری مسخره بازی در میاری؟ اگر مسخره بازی در بیاری مسخرمو در میارما!

    اینجاست که میگم وقتی با خدایی خدا گندت نمیکنه، بزرگت میکنه.

    اینجاست که وقتی این حرفارو میشنوی باید خیلی از آدم‌هایی که تو به‌عنوان الگو دنبالشون میکنی رو بریزی دور.

    اصلاً از این به بعد تو الگوهایی که دنبالشون میکنی ببین اگه یه کدومشون خنده رو لبش نبود رو برای همیشه بذارش کنار، بدون اون آدم فکر میکنه که موفقه ولی در واقع هیچ چیزی از زندگیش نفهمیده.

    این اسباب‌بازیایی که ما دنباش هستیم که به درد ما نمیخوره، اون لبخندست که همیشه به کارمون میاد.

    وقتی این حقیقتارو بدونی قدر این مسیر رو خیلی بیشتر از این حرفا میدونی.

    خیلی کار کردن روی خودت رو جدی‌تر میگیری.

    خیلی بیشتر وقت میگذاری برای این رفاقت.

    یادت باشه به هر چیزی که توجه میکنی احسان داری گسترشش میدی تو زندگیت

    می‌خواد حرف زدن و کمک از خدا باشه

    می‌خواد دیدن زیبایی‌ها و تجربشون باشه

    می‌خواد رفتار موجودات باشه

    می‌خواد مشکلات و کمبودها باشه

    به لطف این سریال بیشتر از قبل درخواست قانون سلامتی رو دارم میدم، مقاومت بزرگی که درباره این دوره داشتم این بود که من خب نیازی ندارم به این دوره اما گفتم بیام خودم رو همسان کنم با این دوره، ازونجایی که مطلع شدم که پیاده‌روی یکی از قسمت‌های این دورست به خودم گفتم این قدمه اول توعه، وقتی جهان تو رو متعهد ببینه تو رو با خواستت هم‌مدار میکنه، بیا و اول این قدم رو بردار و شروع کردم به یه برنامه‌ منظم پیاده‌روی.

    اصلاً بگذریم از مزایای سلامتی این کار. انقدر این کار به معنوی‌تر شدن زندگیم کمک کرده که هرگز فکر نمیکردم تو زندگی انقدر من آرام بشم.

    دیروز که داشتم پیاده‌روی میکردم یه جا نشستم تا کامنتارو بخونم دیدم یه گربه خیلی کوچک که اول پیش یه خانمی بود انگار به خدا یکی صداش زد اومد پیش من یکم بالا پایین کرد بعد خیلی زود اومدم رو پاهام نشست و اطراف رو نگاه میکرد، هر از گاهی می‌خوابید دوباره بلند میشد، اولش که اومد پیشم قشنگ صدای قلب و ناآرامی و لرزش درونش رو حس میکردم اما یکم که گذشت و براش یه موسیقی زیبا گذاشتم و نوازشش کردم قشنگ حس کردم آروم شد، برگشت به روال طبیعی خودش. به خدا گفتم خدایا انگار هر دو ما به هم نیاز داشتیم. هم این گربه که بیاد آروم بگیره، هم من که این رفتار گربه رو به‌عنوان نشانه مهر تو ببینم و آروم بگیرم، بهش گفتم هر موقعی که صلاح دونستی این عزیزت رو بلند کن و من برم وگرنه من تا هر موقع که بگی اینجا هستم، تو این رو فرستادی خودت هم به موقعش بلندش میکنی. خلاصه اینو گفتم بعد از یه ساعتی دیدم یه دفعه پرید اونور و کلاً رفت.

    وقتی من خدای درونم توجه کنم آروم میشم و هر چقدر که بیشتر توجه کنم قدرتش برای آرام کردن من بیشتر میشه.

    با تمام وجودم از خدای مهربانم، اساتید عزیز و همه دوستای خوبم در این بهشت زیبا سپاس‌گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 168 رای:
  2. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    درود بر شما پاکیزه جان

    با تمام وجودم سپاس‌گزار محبت‌های شما هستم

    شما نشانه‌ای هستی از خدای خوبم برای صحت مسیرم

    چند ساعت قبل ازینکه نوشته شما رو بخونم داشتم از خودم بابت شخصیتم و بهبودهایی که ایجاد کردم از خودم سپاس‌گزاری میکردم

    به‌نظرم یکی از مهم‌ترین عوامل خوشبختی دیدن و سپاس‌گزاری زیبایی‌های وجود خودته

    در واقع ما با این کار داریم خوبی‌ها و زیبایی‌های وجود خودمون رو گسترش میدیم و بدون شک زیبایی بیشتری دریافت میکنیم

    از شما دوست مهربانم صمیمانه سپاس‌گزارم و آرزوی دیدار روی ماهت رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    درود بر روح و چهره پاک و زیبا و پرمهرت آزاده جان

    هربار که تصویر زیبات رو میبینم پر از احساس خوب و آرامش میشم

    ازت سپاس‌گزارم که انقدر زیبا و پر از عشق نوشتی

    ما از رفتار بچه‌ها خیلی بهتر میتونیم مسیر بهبود رو تشخیص بدیم

    وقتی یه بچه‌ای یه حرف قشنگی میزنه با تمام وجود از شنیدم اون حرف لذت میبریم و عمیق میشیم

    وقتی هم یه حرف یا حرکت اشتباهی میکنه قشنگ شاخکامون تیز میشه که ببین این با روح پاک درون این کودک فاصله داره و به‌همین خاطرم هست که انقدر رو تربیت بچه‌ها حساس میشیم که حتماً درست رفتار کنند و حرف بزنند چون میدونیم اینا تو ذاتشون نیست اگر اشتباهی هست به‌خاطر ورودی‌های نامناسبشه، اگر اون ورودی نامناسب نبود اگر اون حرف زشت رو نمیشنید هرگز بلد نبود که به زبان بیاره، برای همینم هست که وقتی یه بچه حرف زشت میزنه میگیم کی اینو بهت یاد داده؟

    باز از روی صداقت اون به ما میگه فلانی

    حالا سوال اینجاست

    چرا ما فکر میکنیم وقتی بزرگ میشیم دیگه اون روح پاک تو وجودمون نیست؟

    ما چه فرقی با بچه‌ها داریم؟

    مگه خدای درون ما تغییر کرده؟

    چرا فکر نمی‌کنیم کارهای اشتباه و باورهای اشتباهمون از کجا اومده؟

    چرا از خودمون نمی‌پرسیم کی به تو یاد داده این رو باور کنی؟ اینجوری رفتار کنی؟

    اینجوری کار کنی؟

    تو ذات ما نیست که اشتباه عمل کنیم

    اشتباهات زندگی ما به‌خاطر ورودی‌های اشتباهیه که به خودمون دادیم

    اگه یاد بگیریم ورودی درست به خودمون بدیم اینکه اشتباه کنی غیرطبیعیه

    چرا بیخودی پذیرفتیم که چون بزرگ شدیم دیگه نباید پاک باشیم درست باشیم؟

    مگه درخت هرچقدر بزرگتر میشه پربارتر نمیشه؟ پاک‌تر نمیشه؟

    یعنی ما از یه درخت کمتریم؟

    اتفاقاً ما هم که هرچقدر بزرگ‌تر میشیم باید پاک‌تر و پربارتر بشیم

    مگه ما اشرف مخلوقات نیستیم؟

    چرا انقدر روی خودمون و پاک بودن و بهتر بودنمون به‌اندازه‌ای که روی رفتار و تربیت درست یه بچه حساسیم حساس نیستیم؟

    مراقب نیستیم کار خطرناک نکنیم، حرف و کار زشت نبینیم و ادا نکنیم؟

    از خدای مهربانم سپاس‌گزارم که انسان‌های نازنینی مثل شما رو در این مسیر زیبا با من همراه کرده دوست عزیزم

    برات از خدای مهربان بهترین‌هارو می‌خوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: