https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-19 01:37:152023-09-21 06:18:23سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 213
319نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدایی که پیوسته ما رو به آسانی به سوی آسانی ها و زیبایی ها هدایت می کند …
سلام به استاد عزیز، و مریم خانم شایسته ام …
امروز چه روز بی نهایت خوبی برای من بشود، انگار قلبم مثل یک غنچه باز شده …
نعمت های خدا رو، هدایت های و خدا رو توی قلبم احساس می کنم ، و خدایی که دارد در کمال سکوت برای من فریاد می زند، مهدیه عزیزم، بی نهایت دوست دارم، و هرآنچه بخواهی از زیبایی و نعمت رو بهت می دهم …
و حالا بریم سراغ این قسمت فوق العاده از سریال زندگی در بهشت …
چندین صفحه نکته برداری کردم و نوشتم، البته خلاصه برداری کردم …
صحنه ی اول مربوط به یک راه کوچک و کمی ناهموار که دورتا دور انبوه درختان رو گرفته بودند و ما واردش می شیم …
از ناهموار بودن راه اصلا نمی ترسیم، چون خداوند ما رو با بهترین تجهیزات فرستاده، و شاید اصلا متوجهش هم نشیم …
بعد یک جایی پارک می کنیم، و پیاده می زنیم به دل طبیعت …
چرا که طبیعت مادر ما هست، درونش آرامش می گیریم، و زمزمه های ریزش هم به ما آرامش می دهد و هم درس زندگی یادمی گیریم، طبیعت بهترین آموزگار ماست …
و درونش هم نعمت پیدا می کنیم، و چالش هایی که ما رو بزرگ می کند … نفس کشیدن در طبیعت تو رو آدم دیگری می کند …
درختای بی نهایت بلندی توی این جنگل زیبا هست …
وقتی به اندازه قد خودمون نگاه کنیم فقط ریشه های غولپیکرش و کمه از تنه ی نزدیک به زمین هست ، برای دیدن بزرگی اش باید کامل سر تو عقب بندازی تا متوجه هیبت و بزرگی اش بشی …
جالب اینکه احساس کردم که درخت های بلند و انبوه این جنگل جلوی نور خورشد رو نگرفته ، و محیط رو خیلی نسر نکرده ، من از تابیدن نور آفتاب به خودم بی نهایت لذت می برم…
مریم جان چقدر شکارچی خوبی برای زیبایی ها هستید، موقعی که اون نهال کوچولو که برای له نشدن زیر پا دورش سنگ گذاشته بودند، واقعا عالی بود …
دست خدایی اومده و برای تو این کار رو انجام داده، و شاید اصلا رشدش از دانه هم او انجامش داده، البته خداوند خودش بهترین حافظ هست و بهترین پرورش دهنده …
و حالا چقدر این نهال رشد کند، عمرش صد ها سال بشود و یا در اثر حادثه ای خشک بشود و یا نه به خودش بستگی دارد ولی باید به خودم یادآوری کنم، خداوند در تمام مراحل رشد از من هدایت می کند، و آدم ها و شرایط و اصلا دست های زیادی می فرستد تا منو کمک کنند، و این شرایط برای همه هست، مهم این هست که چقدر خودم بخواهم، چقدر خودم رو به طبیعت بسپارم، چقدر ظرفیتم را بزرگ تر کنم…
عاشق اینم که همسفر کسانی شدم، که جز زیبایی و خوشحالی چیزی رو نمی بینند، و با تقوا ترین هستند … من عاشق پیوسته حمد و سپاس خداوند رو گفتنم …
آب به من آرامش عجیبی می دهد، نگاه به آب روان حالمو بدجور دگرگون می کند …
این آب انگار هزار رنگ داشت در اوج بی رنگی اش !
کناره های این رود روان قهوه ای بود، و بعد در عمق بیشترش سبز پررنگ …
یکی از آرزوهام این هست که خانه ای داشته باشم ، که آب روان درونش داشته باشد … زمزمه ی آب فوق العاده آرامش هست، هنوز که دارم می نویسم انگار زمزمه ی این آبو متوجه می شم، در حالی که در پست زمینه ی فیلم شما آهنگ دیگری گذاشته بود …
تخته سنگ های درون آب فوق العاده به شکل های زیبا شده بودند، و چه کسی بهتر از صاحب طبیعت قرار است تو رو شکل بدهد، کاملا صاف و صیقلی داده شده بودند، اونی که استاد پایشان را داخلش کردند، شبیه یک لیوان بود… چهکسی بهتر از خداوند می تواند به این شکل به سنگ ها شکل بدهد،و البته ایده ای هست برای انسان ها تا شروع به تراشیدن سنگ ها کنند …
ما آفریننده ی چیزی هیچ وقت در این طبیعت نمی شویم، ما همیشه الهام گیرنده از خداوند هستیم …
ما هر چه داریم از طبیعت داریم، و چیزی جدا از طبیعت نیستیم، تمام ایده های ما از طبیعت میاد ..
و طبیعت ما رو پروش می دهد …
وقتی می رسیم به این تخته سنگ های بزرگ ، که به اندازه کوهی بزرگ هستند، برخلاف کوههایی که دیدم، لایه لایه نیستند، انگار یک غولی اینو رو از آسمان پرت کرده پائین…
یک جورایی به نظرم ماورایی به اومدند …
مریم جان باید هنر فیلم برداری شما رو برای بار هزارم تحسین کنم، با اینکه دارید از جای لیز و ناهمواری عبور می کنید، اصلا دستتون نمی لرزد، و باز دارید صحنه ها رو به شکل زیباایی فیلم برداری می کنید …
و بعد می رسیم به یک چشمه …
اینکه خداوند چطور شما رو دقیق هدایت کرد، نمی دونم، مثل هزار بار هایی که خداوند در زندگیمون معجزه می کند و متوجه نمی شیم، و فقط می دونیم اتفتق افتاد دیگر !
ولی ما به آبی از بهترین آب های جهان رسیدیم …
باز هم بگم عاشق اینم که همسفر کسانی ام که به خدواند و به طبیعت اعتماد دارند و نگاه زیبا بین دارند
با ایمان کامل این آب رو می خوریم ، به جای اینکه به آلودگی و میکروب که در مقابل سیستم ایمنی ما هیچ چی نیستند فکر کنیم، که البته اصلا وجود ندارند، از گوارایی ، آب لذت می بریم، از شیرین بودنش ، از املاحش لذت می بریم …
خدایا تو نعمت هایت برسر تمام انسان ها می ریزد، بستگی دارد ، که ما ببینیم و یا نه .به زیبایی استفاده کنیم، و یا با کفر اونها رو از خودمان بپوشانیم…
قلب منو برای نعمت هات بزرگ کن …
مریم جان زیبا گفتید ، و البته همیشه زیبا می گویید،زبان شما نرم، ملایم، زیباست …
اینکه ما این مکانو ترک می کنیم و اینجا رو به خدا می سپاریم …
راستش ، قبلنا همیشه دل کندن برایم سخت بود، مخصوصا اگر چیزی رو دوست داشتم، اما می دونم ،حالا اگر با چیزی خداحافظی کنم، قرار است اتفاق بهتر پیش بیاد، من مرتب اتفاق های فوق العاده و فوق العاده تری برام می افتد، و این یعنی اعتماد به جریان طبیعت …
یک نکته ی مهم و جالب دیگری که دوست داشتم دربارش بنویسم، این بود که استاد می خواستند، لبه ی یکی از این صخره ها بروند و مریم جون گفتند ، من از اینجا فیلم می گیرم،و نمیام، و استاد به تنهایی خودشون رفتند، این یعنی من آزادم، و اصلا وابسته نیستم…
اگر مدارم تا اینجاست، اگر لحظه ای حتی می ترسم، نیاز به تظاهر در مقابل کسی ندارم، و منم همه جوره خودم هستم، و بعدا خودشون تصمیم گرفتند و تا لبه ی صخره ها رفتید، از سنگ های لیز عبور کردید ، و این برای من لذت بخش بود دیدنش …
و بعد از عبور و کاوش کردن در بین این صخره های صیقلی داده شده، می رسیم به بارگاه سنگ ها …
جایی که انگار یک قدم به خداوند نزدیک تر شدی…
قشنگ می فهمیدم که چطور روحتون پرواز می کرد…
واقعا صحنه های درون فیلمش فوق العاده بود …
استاد جان می گفتند، می بینی؟؟
من زیر لب گفتم ، به اندازه ی ظرفیتم بله … و می دونم از اونی که دارم می بینم بی نهایت تره …
فیلم فوق العاده ای بود. و تاثیرات بینهایت زیبایی روی من داشت و در آخر فیلم دوست دارم این ها رو خطاب به خودم بگویم..
مهدیه ی عزیزم ، با خیال تخت ، به این سفر ادامه بده، که خداوند در هرلحظه نزدیک تو می باشد، و وقتی تو به او (الله) ایمان بیاری ، هیچ کاری نشد ندارد …
او نابینا رو بینا می کند، با ایمان و باور به او فلج روی پاهایش می ایستد و سلامتی رو رر وجودش پیدا می کند …
عاشق به معشوقش می رسد و او هر در بسته ای رو باز می کند …
استاد عزیزم ، به خاطر این فایل زیبا باز هم از شما سپاسگزارم…
کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند براى آنان باغهایى است که از زیر [درختان] آن جویها روان است این است [همان] رستگارى بزرگ »
شما عزیزان شایسته و لایق چنین سفری هستید تا بهشتی که ما فقط وصفشو خوندیم و شنیدیم ، شما از نزدیک ببینید و لمسش کنید و حالشو ببرید
چرا که به معنای واقعی ایمان دارید و خداهم که هرگز خلف وعده نکرده.
«صدق الله العلی العظیم»
دیشب قبل از خواب یک سوال از خداوند جان پرسیدم و پاسخ در سحرگاه دریافت شد.
(چه لحظه های جادویی من در این سحر دیدم، اوقاتی از بهشته)
سوال من: خدایا بگو برای تکامل و تعالی سریعتر چه کنم؟
و از طریق بیسیم قلب پاسخ از حضرت عشق چنین آمد:
«کدهای غلطی که فرستادی رو پاک کن.
گفتم چجوری ؟ یه غلطی تو گذشته کردم چجوری تو زمان حال پاکش کنم ؟
(اون زمانی که هنوز با برنامه نویسی برای زندگیم هیچ آشنایی و مهارتی نداشتم)
و باز پاسخ: استفار کن
«أستغفرالله ربّی و أتوب إلیه»
این همون تکنیک قدرتمند پاکسازی کنندست
«هوآپونوپونو» که دکتر جو ویتالی شاگرد دکتر هیولن به من یاد داده بود.
فیلسوف بزرگ معاصر دکتر الهی قمشه ای هم چه زیبا مراحل استغفار و دعا رو شرح دادند
ایشون فرمودند: دعا که میکنیم این دعا از محدودیت های زمانی این عالم خارج میشه و به ازل میره جایی که نقطه آغاز همه خواسته های ما بوده ، در واقع نقطه آغاز ما
سپس کدهای غلطی که ارسال شده پاک و کد درستی که خود خداوند با تقلب و ارفاق بهمون رسونده جایگزین میشن
پاکسازی مارو به نقطه شروع یا محدودیت صفر میبره و میتونیم یک آغاز بی نقص داشته باشیم.
دلیل تاکید بر استغفار های بسیار همینه
پاک کردن و برداشتن ترمزهای ما در مسیر تعالی
اولین و مهمترین گام برای آغاز رشد و خروج از شرایط نامطلوب فعلی مونه
برای ورود به بهشت ابتدا باید از جهنمی که در دوران جاهلیت مون ساختیم خارج بشیم
محدودیت صفر در واقع مرز بین همون جهنم و بهشتیه که توسط افکار و اعمال و کدهای ما شکل گرفتند.
برای من این هدایت بزرگ الهی بسیار ارزشمند بود که بفهمم چرا رشدم مطلوب نیست و احساس درجا زدن داشتم.
الان فهمیدم که هر کد اشتباه از بین نمیره و تا زمانی که پاکش نکردیم آثار و نتایج اون دامنگیر ما در کل زندگی مون خواهد بود تا زمانی که تصمیم بگیریم با استعانت از خداوند و مدد و یاری او پاکش کنیم.
خداوند رو هزاران مرتبه شکررررررررر برای این هدایت زیبا و عظیم
هزاران سلام پر از مهر از قلبم به قلب پر مهرت حبیب جان
اول که بسیاااااااار ازت ممنونم عزیزم که با توجه به حجم کاری که داری برامون نوشتی و من خوندم و لذت بردم سپاسگزارتم..
دوم اینکه : چقدر خوبه آدم فکر کنه و سوالات خوب از قلبش بپرسه …
و خداوند عزیز که از رگ گردن بهمون نزدیکتره چه زیبا پاسخ میده!! الله اکبر
منم کنجکاو شدم و سوال شما رو از خودم پرسیدم :
خدایا بگو برای تکامل و تعالی سریعتر چه کنم؟
و دیدم هم پاسخ شما و هم پاسخی که من بهش هدایت شدم تقریبا از یک جنسه : خودشناسی
انگار به هر شناختی که میرسیم از یک بند آزاد میشیم و پا از ترمزی برداشته میشه !!
اصلااااااااا خودشناسی ، شناختن بندها و ترمزهاست..
واقعا در حیطه معنوی کاری بالاتر از خودشناسی نداریم..
و دقیقاااااا رحمت الهی زمانی در زندگی جاری میشه که خودمونو بهتر بشناسم ، چرا که برای شناخت کاملِ خودم باید کاملا تسلیم الله یکتا باشم…
و وقتی تسلیم معبودِ یکتا شدم اولین کار و اولین قدم اعتراف به خطاها و اعتراف به ناتوانی و جهل و کوچیک ی من در مقابل حکمت و غفران و عظمت اربابمه …
عجب چرخه قشنگی شد !!!!!!
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
ببین : برای اینکه سریعتر به تکامل برسین اول خودشناسی … بعد تسلیم …. بعد درک عظمت معبود به اندازه ذهن و قلبمون و اعتراف و استغفار برای اعمالی که از سر جهل انجام شده و دستاوردهای ناخوبی که برامون به وجود آورده !!!!
واقعا مسیر معنویت ، مسیر بیداری و هوشیاریِ…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
ممنونم عزیزم که با این کامنت قشنگت ذهنم به چالش کشیده شد.
من ک خطایی نکردم، مالی نخوردم، ظلمی در حق کسی نکردم. پس این توبه برای چی هست ؟
برای پاک کردن خودم، بری شرک زدایی هایم چون شرک رو من متوجه نمیشم مگر وقتی ب در بسته بخورم.
نمونه اش داغ داغ همین 2 روز پیش رو دارم و فهمیدم ک هرچه حرکت کنی و با ایمان قدم هات رو برداری در این مسیر آزمایش هایی هم میشی ک شرک هات رو پیدا کنی.
شرک هایی ک قبلا روتین رفتارت بوده و ضربه ای هم نمیخوردی ولی از وقتی در مسیر ایمان و خداوند قدم برمیداری باید خیلی خیلی مواظب رفتارت باشی چون تا خطا کنی نتیجه اشم می بینی؟
برای چه انقدر زود؟ تا با شناخت شرکهات پاک و خالص بشی
داستان : میخواستم خودم با پاسپورت خواهرم سیم کارت بگیرم، خواهرم شاغل و من هم وقت کمی دارم و باید سریع تر این مرحله از کارم رو پیش ببرم، روی عقل خودم حساب کردم و گفتم موهام رو بالایی میزنم و اگر پرسید خودتون هستید صاف تو چشاش نگاه میکنم بدون لرزش صدا میگم بله بینی ام رو عمل کردم. اینا راهکارهای عقل زرنگم بود، خواستم خودم با عقلم برم جلو و میگفتم خودم با زرنگ بازی ام از پسش برمیام خداجون ممنون شما نمیخواد زحمت بکشی.
رفتم و دقیقا همون مکالمه صورت گرفت و من فیلم خوبی بازی کردم.
جهان کارش رو خوب انجام میده بلدم بلدم کردی خب جوابش رو میگیری یادم رفته بود اگر خداوند یاری ام نکند حتی قدمی هم نمیتونم بردارم.
نتیجه : سیستم کار نمیکنه خانم یه سری مراحل انجام شده ولی دیگه جلو نمیره 3 روز بعد سر بزنید ببینم درست میشه یا خیر.
جالبه و خنده دار البته گفتم خدایا خودت برام درستش کن
چی شد ؟ حالا ک کارهات با برنامه ریزی عقلت پیش نرفت حالا نیازمند خدا شدی ؟ از اول سپردی بهش ؟
این خدا چقدر رحیم عه چقدر ستار عه
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
من کجا رو دارم ب غیر از درگاه تو ؟
کجا برم ک سریع تر کارهام رو راه بندازن ؟
بعدازظهر در خلوتم داشتم قرآن میخوندم با تلاوت آرام استاد عبدالباسط و همزمان معنی اش رو میخوندم. دیدم ذهنم پراکنده شد تمرکز ندارم قطع کردم گفتم چی شده ؟
خدا گفت شرک ورزیدی استغفار کن، فهمیدم تنها ضربه شرک ب خودم میخوره، خودم ب خودم ظلم میکنم.
گفتم خدایا منو ببخش ک من ب خودم ظلم کردم من خطا کردم دارم تاتی تاتی توحیدت رو یاد میگیرم. خودت دستم رو بگیر و بهم یاد بده.
فهمیدم حتی اگر آخرین راهم همون سیم کارت گرفتن با پاس خواهرم بود باز حق نداشتم روی میثاق هام پا بزارم.
دروغ دروغه با هر دلیلی ک بخوای برا خودت منطقی اش کنی.
اگر ناعمه قبل از شناخت توحید بودم فکر میکردم بهترین ترفند رو زدم و بقیه میگفتن افرین چه زرنگی، شاید اصن کارم پیش هم میرفت ولی من در شرک خودم غوطه ور تر میشدم.
خوب شد ک خداوند سیم کارت رو ب من نداد.
رزق زان معنی ندادندم خسان، تا تورا دانم پناه بی کسان
بهش گفتم من از خودت میخوام کار اداری ام رو راحت پیش ببری، دیگه من از این ترفندا نمیزنم. شنبه میرم و ازشون عذرخواهی میکنم بابت ناراستی ام. تا ب ذهنم بفهمونم تو هیچ کاره ای عزیزم. تا بهش بفهمونم ک روی میثاق پا گذاشتن عذرخواهی داره.
سپاسگزارم بابت آگاهی هایی ک نشر میدین و باعث کمک و خیر ب هزاران نفد میشید
سلام خدایاشکرت به خاطر فرهنگ این مردم که به تمیزی وپاکیزگی انقدر اهمیت میدن ، میدونی امروز تو ده لولمان برای پیاده روی رفتم رودخونه نزدیک خونمون که حالم بهتر بشه ، جای همه ی عزیزان خالی نم نم بارون میبارید هوا عالی بود همینجور خداروشکر میکردم ولذت میبردم
ولی یکم که جلوتر رفتم تمام اطراف رودخونه پر بود از زباله حدود نیم ساعت راه رفتم وعین این نیم ساعت سرتاسر رود پر بود از آشغال
همونجا زدم زیرگریه ،باورتون نمیشه انقدر دلم گرفت آخه چرا مردم ما امکانات ندارن یه سطل آشغال وجود نداره که این بندگان خدا آشغالشون رو بریزن ،ما خودمون برای زباله ها چندروز یه بار باماشین تا شهر فومن میریم که زباله هامون رو خالی کنیم اما پیرزن وپیرمردی که وسیله ندارن چیکار باید بکنن ؟ راستش تمام انرژیمو گذاشتم رو درختا وآسمون آبی وبارون وسردی هوا واُردکای خوشگل که بازی میکردن
نمیدونم والا حالم بهتر شد یا نه ولی با گریه کلی با خدای خودم عشق بازی کردم ،
خدایا نگاه کن رنگ رودخونه ی آمریکایی ها خوشگل وخوش رنگه سبز ملایم که دلمنو میبره به کودکیم ، تجسم میکنم وسط آب نشستم وآب بازی میکنم
راستش اینجا ماشاءالله انقدر بارون باریده که رودخونه رنگش گل آلود بود
سنگا رو نگاه چه صاف وصیغلی شده ، ببین آب به این لطیفی چه قدرتی داره که سنگ با اون همه سختی رو صاف کرده وبه هرشکلی که دوست داشته درآورده، پس ببین ما چه قدرتی در درونمون نهفته فقط باید خودمون وقدرتهامون رو باور کنیم وماهم عمل کنیم وادامه بدیم
شکرت خدا که این دو عزیز دل انقدر دل پاکن ومهربون وشکرگزاروبخشنده ، نگاه مریم جون چه شجاعتی داره ماشاءالله گوشی به دست داره میره پایین ، درصورتی که اینجا باید از دوتا دستش استفاده کنه وبیشتر مراقب باشه ولی ببین ما چقدربراش مهم هستیم که اینجوری خودش رو میندازه به زحمت ، خدا قوت مریم عزیزم الگوی ماه من دوستت دارم عشقم پایداروتوانمندتر از همیشت باشی
واینم بگم که من عاشق رنگ ماشینمون هستم چقدر خوبه که استادمون انقدر خوش سلیقه س واین ماشین خوشگلو باقدرت وباکلاسو وهمه چیزتمومو برامون خریده خدایاشکرت ازت میخام لذت سوارشدنش رو قسمت تک تک بچه های عباسمنشی بکنه ، آمین
الهی، الهی، حمد و سپاس به درگاهت که هر ذره از نعمت های زندگی ام که دریافت میکنم از جانب توست، الهی الهی، حمد و سپاس بر نعمت قلم و زبان و کلمات که از تو بنویسم و از تو بشنوم و از تو بخوانم. خدایا یاری کن این بنده ات را که اگر تو مرا چیزی نیاموزی من از خود هیچ ندانم و هیچ نتوانم. الهی از نور بینهایت خودت قلب تاریک مرا منور کن که تو خود میپسندی قلب بنده ات نورانی باشد و نه تاریک؛ توحیدی باشد و نه مشرک؛ الهی باشد و نه شیطانی. از خودم بر خودم نه پناهی دارم و نه امیدی، ای همه پناه و امید عالم، هدایتم کن، و حمایتم کن که تو خود فرمودی :وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
سلام و درود و رحمت و برکت و آرامش رب العالمین بر همه اعضای خانواده ام ، سلام استاد عباس منش عزیز و سلام استاد شایسته بزرگوار و سلام دوستان نازنینم. الهی که در سایه رحمت پروردگار عالم از بینهایت مغفرت و فراوانی نعمات بهرمند باشید و باشیم که خداوند بر خودش واجب کرده و سند مکتوب دستمون داده که وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ . ببینید اینجا توی این آیه غفور و رحیم «الف و لام» نداره، یعنی گشتم نبود، نگرد نیست ، غفور فقط و فقط الله، رحیم فقط و فقط الله ، چقدر غفور؟؟ چقدر رحیم؟؟ بییییییییینهاااااایییتتتت. اونقدری که ذهن انسان نمیتونه تجسم کنه.
بازم یه فایل دیگه و جلوه هایی از زیبایی و قدرت پروردگار عالم. یه خداقوت ویژه و قدردانی عرض کنم به خانم شایسته عزیز که اینقدر فایل تهیه میکنه، کل جاده رو پیاده میره تا دوربینش رو نگه از حرکت تراک کمپر فیلم بگیره. یا روی صخره هایی که راه رفتن اینقدر سخته و نیاز به احتیاط کامل هست بازم برامون فیلم میگیره، استاد شایسته، بینهایت ازتون ممنون و سپاسگزارم که برای تهیه این فایلها اینقدر تلاش میکنید و تک تک مراحل تدوین و ادیت و آپلود کردن رو با عشق برای ما انجام میدین. یه تشکر و خدا قوت ویژه هم خدمت کودک درون و کنجکاو استاد عباس منش عزیز که تمام سوراخ سمبه های آمریکا رو یه جوری بهمون نشون داده که ساکنین همون ایالت هنوز ندیدن.(استاد دمپایی قشنگتو هم عشقه که آخه کی با دمپایی میره غارنوردی) اون روز سر صحبت شد که کلیولند کجاست میگم توی ایالت اوهایو، یا یبار با بچه ها بحث اینو داشتیم که سنپترزبورگ کجاست، میگم یه سنپترزبورگ داریم توی روسیه، یکی هم داریم توی فلوریدای آمریکا، باورشون نمیشه. وقتی از جغرافیا و تاریخ آمریکا برای بقیه سخنرانی میکنم بهم میگن تو بیکاری رفتی این چیزا رو خوندی؟! دیوانه… (نامبرده فرق بیرجند و بروجرد و بجنورد و بروجن رو نمیدونه، و همینطور سلسله افشاریه و زندیه و ایلخانی، با اینکه رشته دبیرستانش بوده)؛ نمیدونن 90٪ اینا رو از سفر به دور آمریکا یاد گرفتم. اون روز با یه دوست عزیزی داشتم سر موضوع قانون تکامل گفتگو میکردم، ماجرا از اینجا شروع شد که چرا پیامبر چندتا همسر داشته، گفتم ببین تو اگه یه قانون خیلی خوب رو هم به تصویب برسونی ولی جامعه آماده پذیرشش نباشه و تکاملش رو طی نکرده باشه احتمالاً مثل آبراهام لینکلن میکشنت. به همون دلیل پیامبر نمیتونست ناگهانی چند همسری رو لغو کنه، ناگهانی مشروب رو حرام اعلام کنه، و برده داری رو ممنوع کنه، که جامعه به تکامل نیاز داشته. همون آبراهام لینکلن بزرگوار هم دو ماه و نیم بعد از امضای متمم سیزدهم ترور شد، با اینکه امروز مردم آمریکا به متمم سیزدهم افتخار میکنن… بماند که اون عزیز از شدت خنده داشت روده بر میشد که تو چطوری تاریخ اسلام رو ربط دادی به آبراهام لینکلن؟! بنده خدا حق داشت، بدجوری قیمه ها رو ریخته بودم تو ماستا (خداوند همه دیوونه ها رو شفا بده)
امروز که هدایت شدم به آیات «160 تا 165 سوره انعام» واقعاً حیفم اومد این آیات رو براتون کپی نکنم. دیدم هر آیه زیبایی خاص خودشو داره، و دستچین کردن یکی دو تا آیه لذت ماجرا رو کم میکنه. بماند که چقدر درس توش داره و بقول سعیده جان نورانی (خانم شهریاری) اینها فقط گنجایش سطل پلاستیکی منه زیر آبشار توحید . آیه 160 یه نکته خیلی جالبی در مورد قانون مدارها به آدم یاد میده. اونم اینکه اگه بخوای کار خیر کنی ده برابر پاداش میگیری و اگه کار منفی انجام بدی فقط به اندازه همون یه کار سختی دریافت میکنی. دیدم مثل قایق سواری توی رودخانه است، اگه موافق با جریان رودخانه یه پارو بزنی خود جریان آب کلی تو رو به جلو میبره ، ولی اگه بخوای خلاف رودخانه پارو بزنی زیاد جلو نمیری، فقط خودتو عذاب میدی. حکایت حرکت در مدار انرژی مثبت و هدایت الهیه، کافیه یه روز حالتو خوب نگه داری، صبح و شب تمرین ستاره قطبی بنویسی تا کلی اتفاق خوب و مثبت تجربه کنی ولی یه روز حالت بد باشه، فرکانس منفی به جهان بدی، خداییش اتفاق بد چندانی نمیاد، عذاب الهی نمیاد، فقط خودمون رو عذاب الکی دادیم. خب وقتی میشه موافق جریان رودخانه پارو زد و با هر پارو کلی جلو رفت، کلی زیبایی دید، کلی حال خوب رو تجربه کرد و خندید و شاد بود چرا خلاف جریان پارو بزنیم؟؟ (نامبرده خودش مخاطب این جمله است). کافیه هر کاری رو میخوایم انجام بدیم با احساس خوب و مثبت و علاقه باشه، تا انرژی مون بوست بشه. از خداوند هدایت بخوایم تا سرعت مون چندبرابر بشه. (اونهایی که دارن عذاب میکشن نتیجه یه عمر خلاف رودخانه پارو زدنشون رو دارن میگیرن، یه روز و دو روز نیست)
آیه 161 میگه دین و صراط مستقیم فقط یکتاپرستیه به درگاه خداوند و بس ، فقط یکتاپرستی و دوری از هر چیز و هر کس و هر عنوان و هر امتیاز که منتسب به غیر خدا باشه. ولو در حد یه نگاه کردن باشه به دست دیگری. منو باش تا همین چند وقت پیش فکر میکردم ما پیرو آیین حضرت محمد هستیم، درحالیکه خداوند داره به حضرت محمد توصیه میکنه پیرو آیین یکتاپرستی ابراهیم باش… (خدا وکیلی اینو برم توی مسجد محملمون بگم، منو تکفیر میکنن)؛ آیه 162 به زیبایی میگه هر نماز و نیایشی فقط و فقط مخصوص خداست، حتی زنده بودنمون برای خداست و مردن مون هم برای خداست، ما از خودمون چی داریم؟؟!! هر وقت منِ حمید امیری یاد گرفتم کامنتم رو هم بخاطر رضای خدا بنویسم نه برای امتیاز گرفتن و به به گفتن و تحسین بندگانش اون موقع میتونم ادعا کنم توحیدی عمل کردم.
ای خدا، ای خدا خودت بهم یاد بده چطوری از شرک به دور باشم و یکتاپرست بمونم. و حتی به اندازه راه همون مورچه سیاه در دل تاریکی شب روی سنگ سیاه. مشرک نباشم. خدایا، از خودت، خودت رو میخوام ، توحید و یکتاپرستی رو میخوام و آزادی و رهایی از شرک.
حتی لازم نیست روز حساب برسه تا ببینیم هیچکسی، سنگینی بار دیگری رو بر دوش نمیکشه، همین الان توی یک جامعه و حتی توی یک خانواده هر کسی نتیجه باورهای خودش رو میگیره، هر کسی نتیجه مدار خودش رو دریافت میکنه.
چقدر زیبا قانون مدارها رو گفته، چقدر زیبا تاثیر باورها رو بر نتایج توضیح داده. اگه باور داری خداوند غفورالرحیم ه پس بینهایت مغفرت میده و در مدار دریافت نعمتها انسان رو بالاتر میبره. حتی از کلمه «رفع» استفاده میکنه، به معنی اوج دادن و بالا بردن. در چه چیزی در عطا کردن نعمتها، مدار بالاتر عطای نعمت بیشتر. خداوند خیلی سریع بهمون پاسخ میده. الهی صد هزار مرتبه شکر.
امروز از صبح که فایل رو دیدم مطمئن نبودم که میخوام کامنت بنویسم یا نه. ولی ظهر احساسم خوب بود و هدایت شده بودم به این آیات و تصمیم گرفتم کامنت رو بنویسم. آیات رو کپی کردم ولی چون اون لحظه یه کاری داشتم به کلی یادم رفت کامنتم رو بنویسم. چراشو الان بهتون میگم…
فایل نشانه روزانه دو روز پیش من جلسه پنج گفتگوی استاد بود با دوستان در کلاب هوس بود، که استاد از حرکت کردن در مسیر عشق و علاقه صحبت میکنه و دوستان از نتایج شون میگن(لینکشو براتون میذارم)
abasmanesh.com
خب من بارها و بارها اینو از استاد شنیده بودم و هر بار اینو میشنیدم که در مسیر علاقه تون حرکت کنید من طراحی صنعتی یادم میومد. که من به طراحی صنعتی علاقه دارم. یادمه زمانی که دبیرستان بودم با اینکه رشته ام علوم انسانی بود، یه دوستی داشتم یه رشته صنعتی(فنی حرفه ای یا کاردانش) بود، رسم فنی هاش رو میداد تا من براش بکشم. زمان دانشگاه هم رسم فنی های من از همه بهتر بود و نمره ام 20 بود. من به صورت Self-Study نرم افزار اسکچاپ رو یاد گرفتم. و چند وقت پیش طی یه حرکت انتحاری از سوی رئیسمون افتادم توی مسیر کار با نرم افزار اتوکد. فکرشو بکنید توی اولین تجربه آشنایی با نرم افزار اتوکد نقشه شبکه آب پالایشگاه رو بذارن پیش روت و بگن اینو درستش کن و باگها رو پیدا کن و فلان ویژگی ها رو کم و زیاد کن. بماند که روزهای اول چقدر سخت بود برام ولی خداوکیلی از هر چیز جدیدی که یاد میگرفتم کلی ذوق میکردم. (شاید اتوکد برای خیلی از دوستان آب خوردن باشه، ولی من از هدایت الهی ذوق میکردم و نه خود نرم افزار) وقتی پای لپتاپ نشسته بودم و داشتم کار میکردم صدای اذان مغرب از گوشی بلند ، با تعجب گوشی رو نگاه کردم… یادم افتاد من بعد از ناهار نشستم پای اتوکد، الان اذان مغربه. بقول استاد اصلا متوجه گذر زمان نشدم. لذت میبردم از اینکه دارم تجهیزات سایت رو یکی یکی جایگذاری میکنم. یه جایی توی یکی از خیابانهای سایت(محوطه صنعتی پالایشگاه) شک داشتم که مسیر چطوری بود، فلان تقاطع چطوری بود، یهو به ذهنم رسید برو با گوگل مپ ببین. دیدم وقتی به چیزی علاقه داشته باشی از جایی که فکرشو نمیکنی خلاقیتت میزنه بیرون، خداوند هدایتت میکنه. من حس میکنم این همون نعمتیه که خداوند به من عطا کرده. مثال های هواپیمایی من یه وقتایی باعث خنده دوستان میشه، ولی نامبرده قبل از کلاس اول ابتدایی وقتی نقاشی میکشید همش عکس هلیکوپتر و هواپیما میکشید(ایموجی خنده فراوان)، بارها ازم پرسیدن تو به خلبانی علاقه داری، میگفتم آره ولی بیشتر به مسائل فنی و طراحی هواپیما علاقه دارم تا خود پرواز. بین نماز مغرب و عشاء بود که تازه یادم افتاد راستی من قرار بود کامنت بنویسم. و اون موقع دست به کار شدم. حس میکنم مسیر علاقه ام رو پیدا کردم. شاید بعد از اتوکد برم سراغ کتیا یا سالید ورکس یا شاید هم تریدی مکس…
میدونم طبق قانون مَن جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا خداوند در مسیر عشق و علاقه من، هر قدم منو ده برابر میکنه، و به ازای هر ده قدم من اون ده هزار قدم به سمت من برمیداره، صد ها در رو باز میکنه، هزاران مسیر رو روشن میکنه. کافیه هر قدم رو با احساس خوب بردارم، من هیچ ایده ای ندارم چطوری ولی جان جانانی رو دارم که بر هر آشکار و هر نهان من از خود من آگاه تره. به کنه ذات من، از خودم داناتره و بر من احاطه داره.
«الهی، الهی، اگرچه شب فراق تاریک است؛ دل خوش دارم که صبح وصال نزدیک است؛ پس دست در عشق زدم هر چه بادا باد»(مناجات خواجه عبدالله انصاری)
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید. از صمیم قلبم دوستتون دارم خانواده نازنینم در این سایت.
چقدرررر کامنتتون پر محتوا و پر بار و پر برکته واقعا تمام مدتی که میخوندمش حس میکردم کلی آگاهی به سمتم سرازیر شد و خداروشکر میکنم بابت وجود دوستانی مثل شما .چقدر زیبا از علایقتون و رسیدن بهش گفتید واقعا آدم انرژی و امید میگیره که بله میشه
کلی حس خوب و آگاهی کسب کردم از کامنتتون
سپاسگزارم ازتون امیدوارم همیشه شاد و سلامت و موفق باشید و از موفقیت هاتون برامون بنویسید
و گهگاهی میام و عکس پروفایلتا نگاه میکنم و کیف میکنم
نمیدونی چقدر حال خوشی دارم به خاطر اومدن نشانه ها و پیدا کردن مسیر علاقه ات
چقدر لذت بخشه
حمید عزیز
منم یه ماهی هست قدمهای عملی را برای مسیر علاقه ام برداشتم
و هر بار اینقدر احساس عالی دارم که حد نداره
دوستهای جدید پیدا کردم
کلی دارم تجربه های ناب کسب میکنم
شاید در کنار این شغل و علاقه هام
بینهایت تجربه ناب دارم کسب میکنم
توی جمع 15 نفری
تمرین عزت نفس میکنم با دوستان خانم و آقا ارتباط برقرار میکنم ،
تحسینشون میکنم
حمید جان چی بگم از معجزه الله
یه ماهی که کار جدیدم را در 48 ساعتی که اف هستم شروع کردم
چند روز پیش داشتم از مترو برمیگشتم که یه جوون خوش انرژی را دیدم که ازم سوال کرد میخوام برم کرج منم با عشق گفتم مسیرم به سمت کرجه بیا تا یه جایی راهنماییت میکنم
خیلی پسر خوش انرژی و پاکی بود
اهل لرستان و علیگودرز بود
گفتم کجا میری
گفت 120 میلیون معامله کردم دارم میرم پولشا بگیرم
گفتمکارت چیه ،و وقتی عنوان کرد به الله اشک از چشمام سرازیر شد
همون شغل من بود که شروعش کردم
به الله هیچ سواد خاصی نداشت ولی تمام قوانین کاملا بلد بود
تمام درسهایی که استاد تودوره 12 قدم بهمون داده را داشت مو به مو بهم میگفت
قانون فراوانی
گفتم چطوری معامله کردی جنس را دادی ولی الان پولا داری میگیری
بهم گفت ببین آدمهای خوب فراوانند تو این جهان و هر چی خوبش هست به پست من میخوره
من جنسی دادم و الان دارم میرم پولما بگیرم
و این اولیم معامله من با این آقا نیست
میگفت به خدا اینقدر پول درآوردن راحته
در عرض دوسال دوتا خونه خریده بود
و بهم گفت ماشین ندارم ولی همه جا با آژانس میرم
بالاخره منی که خوب دارم پول در میارم باید به بقیه هم نون بدم
یه جمله بهم گفت کیف کردم
گفت تا جیبت خالی نشه
خدا پرش نمیکنه
منظورش پس انداز کردن برای روز مبادا بود
گفت هروقت اینطوری پول خرج کردی و دلت قرص بود، پول از در و دیوار برات میباره
و چیزی که برا من جالب بود خدا قدم بعدی منا بهم گفت از زبون این جوون
اون روز من مات و مبهوت بودم
و فقط میگفتم الله اکبر
چقدر اشک شوق ریختم
توی مترو ساعت 10 و 10 دقیقه مادرش بهش زنگ زد و و بعد از گفتگو با مادرش
گفت آقا رسول ببین این نشونه هست 10 :10 دقیقه اعداد جفت همیشه برام نشونه هست و من اونا را دنبال میکنم
گفتم شروع کردم کارا
منم که یه لحظه اون شرک درونیم بروز کرد گفتم میخوام باهات ارتباط داشته باشم
گفت ببین آقا رسول الان کار خیلی خیلی راحت شده
تو هر حوزه بینهایت فایل تو گوگل هست سرچ کن و یاد بگیر
به هیچ کس احتیاجی نداری
یه لحظه از خودم خجالت کشیدم
یاد حرف ارشیا افتادم که که استاد باهاش مصاحبه کرده بود و ارشیا گفت یه مدت فقط و فقط مسیر علاقه ام را در یوتویوپ و اپارات دنبال کردم و بعد هدایت شدم به رفتن به آمریکا
خلاصه که قدم بعدی من مشخص شد
نمیدونم چه پلنهایی خدا برام ریخته
ولی هرچی هست خیلی الان حس و حال خوبی دارم که قبلا هرگز تجربش نکردم
زنداداش فاطمه هم خیلی بهت سلام میرسونه
من چون کامنتتا دیر گزاشته بودی ، متوجه نشدم
و فاطمه جان بهم گفت یه خبر خوب
گفتن چیه ؛
گفت داداش حمید مسیر علاقش را پیدا کرده
وای که چقدر خوشحال شدم
انگار دنیا را بهم دادن
اینم یادم نره بهت بگم
هفته پیش با فرزندان دلبندم رفتم جاده چالوس و کلی کیف کردیم
صحبت شما شد که فاطمه جان گفت تو سریال زندگی در بهشت قسمت 131 درباره حضرت سلیمان یه مطلبی گفته بودی
و یه باور مخرب که داشتی و شنیده بودی که حضرت سلیمان آخرین نفری هست که میره جهنم چون خیلی ثروتمند بوده
چقدر خندیدم
و اینکه شما گفتی که نمیدونم شاید منظورشون اینه که باید به همه حساب کتابهای مالیش رسیدگی بشه و خدا ماشین حساب باید دست بگیره دونه دونه تراکنشهای مالی سلیمان نبی را محاسبه کنه تازه باید 9درصد مالیات بر ارزش افزوده همه تراکنش هارا هم حساب کنه.
(استیکر خنده)
و اینکه گفته بودی خدایا
من هم خدا را میخوام هم خرمارا هم خیلی زود هم خیلی زیاد و به راحتی
و سعیده عزیز این جمله شمارا اسکرین گرفته بوده و به عنوان عبارت تاکیدی ازش استفاده میکنه
خلاصه که شاید از لحاظ جسمی و مادی از هم دور باشیم ولی هر لحظه داریم با شما دوستان نازنین و تجربیات ارزشمندتون زندگی میکنیم
خیلی خیلی از لطف و محبت شما سپاسگزارم. بسیار ذوق زده شدم از خوندن کامنت ارزشمند شما و دریافت این همه لطف و مهربانی. الهی صد هزار مرتبه شکر ، الهی صد هزار مرتبه شکر.
رسول جان، حواست هست چقدر انسان خوشبختی هستی، خدا رو صد هزار مرتبه شکر، اینکه زن داداش هم مدارت هست و اینقدر با هم در مسیر پیشرفت انرژی همدیگه رو بوست میکنید و بال پرواز هستید برای همدیگه، این خودش یه گنج بزرگه که روزی هزاران بار باید شاکر خداوند باشی. الهی صد هزار مرتبه شکر.
از خداوند این چنین زندگی رو میخوام که با انسانی توحیدی هم مدار باشم که بال پرواز هم باشیم و نه یه تیکه سرب.
رسول جان خیلی تحسینت میکنم. ببین اون اتفاق و اون ملاقات با اون شخص ، اصلا اتفاقی نبوده، خداوند همه چیز رو به دقت برامون چیدمان میکنه. ابر و باد و مه و خورشید و فلکی رو در کار میندازه تا نکات طلایی رو به اطلاع شما برسونه. چرا شما باید این ملاقات رو تجربه میکردی؟ چون شما در مدار بالاتری از نظر باورهای توحیدی و مالی قرار داشتی و این نکات رو باید دریافت میکردی و البته سخاوتمندانه به من هم هدیه اش دادی.
ولی من هنوز درگیر کنترل ذهنم، هنوز درگیر وزنه های شرک هستم.
در مورد اون ماجرای سلیمان، آره بخدا، من شنیدم این باور مخرب رو که سلیمان چون ثروتمند بود دیر تر از همه به بهشت میره. یاد سکانس با ماشین حساب کار کردن آقای کاووسی افتادم (مرحوم فتحعلی اویسی) نمیدونم یادته یا نه. خداوند میخواد چرتکه بندازه. انسان به جایی رسیده که با نرم افزارهای حسابداری میتونه ظرف چند دقیقه حسابهای مالی چند سال رو جمع و جور کنه، بعد از نظر این آقایون استغفرالله یا خدا ضعیفه برای محاسبه کردن، یا میخواد حال سلیمان رو بگیره مردم آزاری کنه الکی معطلش کنه. غافل از اینکه توی قرآن ما آیه داریم «کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا» امروز خودت برای حسابرسی خودت کافی هستی. خودت میدونی چکاره ای. مگه سلیمان در مدار توحید نبود؟ مگه رسالتش گسترش نام خداوند نبود؟ چرا باید برای بهشت رفتن معطل بشه؟
چقدر باورهای مخرب که باید زرورق مذهب به خوردمون دادن، الله اکبر. چقدر توی قرآن این ترکیب غفورالرحیم و تواب الرحیم تکرار شده، بینهایت آمرزش دهنده و توبه پذیر و بی نهایت نعمت دهنده است خداوند.
میگه ای مردم شما فقیر به درگاه خداوند هستین، و خداوند همان ثروتمند ستایش شده است.
«یا ایها الناس انتم الفقرا الی الله، والله هو الغنی الحمید»
امشب توی دفتر شکرگزاری نوشتم خدایا ازت سپاسگزارم که رزاق من تویی،و من محتاج و فقیر و ملتمس و خاکسار درگاه خودت هستم. و محتاج بندگانت نیستم. چقدر ما میتونیم شاکر باشیم. هر ثانیه و هر روز ، بخدا قسم بازم کمه. هر چقدر در مدار شکرگزاری به تکامل برسیم و اوج بگیریم بازم کمه.
رسول جان بازم این حمید کنتر سخنرانیش از کار افتاد شروع کرد از هر دری آسمون و ریسمون بهم بافت . (ایموجی خنده به مقدار لازم)
خانوادگی در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
سپاس که کامنت منا خوندی و پاسخ دادی و من مورد محبت خودت قرار دادی
خیلی لطف کردی بابت انرژی که به من دادی
یادمه وقتی این خواسته من خیلی درونی شد که خداوند عنایتی کنه و یه نفر را که همفرکانس من باشه به من برسونه
به طرز جادویی به زندگیم وارد شد که داستانش مفصله
ولی اون وقتها که تازه ازدواج کرده بودم خیلی فرکانسهای درب و داغونی داشتم و یه سه سالی طول کشید که زندگیمون به یه آرامش نسبی برسه
چند سالی که گذشت من به دوره امیر شریفی هدایت شدم و یه دوسالی رو خودم کار کردم و بعدش
اونم به صورت کاملا هدایتی به سمت سایت و استاد عزیز هدایت شدم
یه دوسالی بود که فایلهای دانلودی را دنبال میکردم و هنوز عضو سایت نشده بودم
یه مقدار تغییرات رفتاریم
ملموس شده بود
و فاطمه جان منا رسد میکرد
ولی با دیدن اینکه من فایلهای استادا میبینم مقاومت شدید داشت
منم اصلا هیچ گونه زوری برای تغییرش نمیکردم
یه روز یادمه سر کار بودم که بهم پیام داد
رسول تو داری با خودت چی کار میکنی به نظرم نباید تو این سایت فعالیت کنی
منم که راهم را پیدا کرده بودم و هر گونه بهایی را برای پرداختش حاضر بودم بدم
گفتم
ببین فاطمه جان من راهم مشخصه و به این راه ایمان دارم
و شما هم به عنوان یه انسان مختار هستی راهت را انتخاب کنی
این در شرایطی بود که فاطمه جان یه خانم کاملا مذهبی بود
چادری با باورهای بسیار بسیار شدید مذهبی
من موضعم را مشخص کردم
یه روز اومدم خونه دیدم 6 تا از فایلهای حجاب را تا صبح گوش داده و فکر کنم تاصبح گریه کرده بود
اومدم دیدم چشمانش پف کرده
یادمه اون روزا من شاید دوهفته ای بود عضو سایت شده بودم
خلاصه اینکه ایشون بدون اینکه من چیزی بگم عضو سایت شدن
حمید جان من تو کامنتهام گفتم
یه ادم چقدر میتونه تغییر کنه وقتی ایمانش به یه حدی برسه
خلاصه فاطمه جان کل سایت را در عرض یک ماه شبانه روز
شخم زد
به حدی که من مات و مبهوت از این همه تعییر بودم و این همه تعهد و من به این باور رسیدم که اصلا تعداد روزهای عضو شدن در سایت مهم نیست ،اینکه چقدر این مسیر را باور کردی و چقدر زمان گزاشتی و با عشق و جدیت رو باورهات کار کردی مهمه
شبانه روز دو سه ساعت میخوابید
بعد یک ماه دقیقا قبل از این
شلوغیها که شروع بشه
جلوی کل خانوادش وایستاد و به من گفت من میخوام ماتو بپوشم
تمام خواسته های من برای یه هم مسیر خوب داشت تیک میخورد
دونه به دونه
نمیدونی چه شجاعتی را به خرج داد
من هنوز از تغییرات آسانسوری ایشون متعجبم
اینم بگم که خانواده ایشون و مخصوصا برادرش فاطمه جان بارها به فاطمه جان گفته که خوب شد تو شوهر کردی و رسول تو را کوبید و از نو ساخت
بنده خداها نمیدونن که واقعا تصمیم و خواسته و تلاش شبانه روزی خودش بوده(استیکر خنده)
الان جوری شده ایشون خیلی از مواقع اشتباهات منا گوشزد میکنه
اینقدر که تو قدمها شبانه روز کامنت بچه ها را خوند و فایلها ها را گوش داد
اینم بگم من دوسالی واقعا قلبم به دوره دوازده قدم داشت کشیده میشد و خیلی دوست داشتنم این دوره را تهیه کنم
حالا ببیم وقتی آماده شدم
اصلا یادم نیست چطور شد که با لب تاب دوره را خریدیم و با ایمیل ایشون
و این شد که من بیشتر فایلها نصیبم شد و فاطمه جان
هم فایلها و هم کامنت دوستان و فعالیت در سایت نصیبش شد(استیکر خنده)
خلاصه خدا را صد هزار مرتبه شکر
الان من دارم طعم خوشبختی را به صورت خیلی عالی میچشم و باهم با قدرت داریم پیش میریم
الهی صدهزار مرتبه شکر
با چشمانی اشکبار این نوشته ها را برات نگاشتم
حمید جان من با تمام وجودم این شرایط را خواستم و شد و خداوند منا مودر لطف خودش قرار داد و راه را برآن هموار کرد
الهی صد هزار مرتبه شکر
ایشالله در همه زمینه ها روابط و ثروت و آزادی مالی زمانی و مکانی به بهترین درجات برسی رفیق که مطمئن هستم لایق هستی
ایشالله خیلی نزدیکه که با کلی نتایج عالی همدیگه را ببینیم و با هم کلی گپ بزنیم و از مسیری که با عشق طی کردیم صحبت کنیم و لذتشو ببریم.
چقدر از خوندن این کامنتتون لذت بردم اینکه با خانومتون هم فرکانس هستید و باهم این سایت رو دنیال میکنید
قطعا هر کدوم جدا از هم روی خودتون کار کردید و خودتون با خودتون هماهنگ شدید ک جدب همدیگه شدید و کبوتر با کبوتر باز با باز مصداق شماست
من خیلی خوشحالم ک الگوهای بینظیری برای رابطه ی دلخواهم دارم اینکه میتونم باور کنم ک همچین زوج هایی هست ک هر دو عباس منشی باشن و یکی از خواسته های من هم از رابطه همینه و میوکنم ک ب زودی قانون برای منم جواب میده چون برای شما دو بزرگوار اتفاق افتاده
خدایا شکرت ک منو هدایت میکنی ب این دوستان عزیزم و خیلی خوشحالم برای رابطه قشنگتون و تحسینتون میکنم بسیار زیاد
امیدوارم سالیان سال در کنار هم این عشق خدایی ادامه دار باشه براتون و لذت ببرید
خداروشکر که برگشتی به سایت و با یک کامنت طولانی قلب مارو روشن کردی.
مخلوطی از قرآن شیرین و خاطرات جالب شما،همراه با علم ایرودینامیک و تاریخچه ی آمریکای کبیر…
این کامنت طولانیِ پر از محتوا،جز از ذهن باهوش شما،برنمیاد….
درود الله بر استعداد و هوش و ذکاوتت،الهی که این استعداد و هوش بینظیرت بزودی همراستا با مسیر علاقه ت قرار بگیره،و باورود شما به این عرصه،قطعا گسترش جهان در صنعت به تصاعد میرسه…
ازت سپاسگزارم که باز هم من رو مورد لطف و محبت قلب روشنت قرار دادی و از من به نیکی در کامنتت یاد کردی،این مودت و رحمت جز از الله برنمیاد …وگرنه من کجا و این لطف خانواده ی توحیدی بینظیرم کجا …..
آمادگی یک کامنت طولانی و پرحرفی های سعیده رو داری…؟
راستش بعد از نماز ظهر امروزم هدایت شدم به آیات اولیه سوره ی ابراهیم خلیل الله
همون ابتدا یک ترکیب به چشمم اومد که تو اولین آیه و پنجمین آیه تکرار شده
مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ ۖ
تکرار این ترکیب به فاصله 4 تا آیه از هم، من رو Inspire کرد که برم این ترکیب رو سرچ کنم توی قرآن ببینم چی دستگیرم میشه یا به قول معروف خودمون دریافتی ظرف پلاستیکیم در چه حده!
از خداوند طلب هدایت و نور و رحمت و کمک میکنم برای اینکه قلبم رو به سمت آگاهی خودش باز کنه،چشم هام رو به نور خودش بینا کنه و به عقل و درکم بباره تا بتونم به یک قطره از اقیانوس علمش دسترسی داشته باشم.
قبل از بررسی این ترکیب،ازین آیه شروع میکنم که بدونیم سرمنشا و اصل و اساس این نور کجاست:
خدا نور آسمان ها و زمین است؛ وصف نورش مانند چراغدانی است که در آن، چراغ پر فروغی است، و آن چراغ در میان قندیل بلورینی است، که آن قندیل بلورین گویی ستاره تابانی است، [و آن چراغ] از [روغن] درخت زیتونی پربرکت که نه شرقی است و نه غربی افروخته می شود، [و] روغن آن [از پاکی و صافی] نزدیک است روشنی بدهد گرچه آتشی به آن نرسیده باشد، نوری است بر فراز نوری؛ خدا هر کس را بخواهد به سوی نور خود هدایت می کند، و خدا برای مردم مثل ها می زند [تا حقایق را بفهمند] و خدا به همه چیز داناست.
طبق سرچ من در سایت پایگاه جامع قرآن این ترکیب 7 بار توی قرآن توی 6 تا سوره تکرار شده که اگر به ترتیب مصحف قرآن ببینیم اولین بار توی ایه الکرسی اومده اما اگر به ترتیب نزول بگردیم اولین بار در سوره ابراهیم و اونم دوبار تکرار شده …
سلام بر ابراهیم ….سلام بر رفیق خدا….سلام بر عزیز کرده الله …
خدایا به ما کمک کن پیرو آیین ابراهیم باشیم و با قلب سلیم زندگی کنیم.
قبل از شروع بررسی آیه ها این تیکه از تفسیر نور رو که برای خودم جالب بود،اینجا برات کپی میکنم.
خارج کردن مردم از ظلمات به نور، در قرآن بارها تکرار شده است
گاهى به خدانسبت داده شده. «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» «1»
گاهى به پیامبران نسبت داده شده. «أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» «2»
وگاهى به کتاب نسبت داده شده است. «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»
تشبیه کفر و تفرقه و جهل و شرک و شک به «ظلمات» بخاطر آن است که انسان در آن حالتها متحیّر است، مثل زمانى که در تاریکى به سر مىبرد.
و ما موسی عمران را با آیات خود فرستادیم که قومت را از ظلمات بیرون آور و به عالم نور رسان و روزهای خدا را به یاد آنها آور، که در این یادآوری بر هر شخصی که صبور و شکرگزار است دلایل روشنی نهفته است
(ایّام اللّه را برخی به ایام عهد الست و روزگار عالم ذر، و برخی به ایام ظهور پیغمبران و برخی حوادث عظیم لطف بر مؤمنان و قهر بر کافران تفسیر کردهاند).
در دومین تکرار این عبارت،داستان موسی اومده که خداوند بهش میگه ما بهت این نشانه ها رو دادیم که قومت رو از تاریکی ها به سمت نور ببری.
معنی های مختلفی برای ایام الله نوشتند و تفسیرش کردند اما تو تفسیر نور یه یک تعبیر جالب برخوردم.
(توجّه به تاریخ، زمینهى صبر و شکر را در انسان به وجود مىآورد. یادآورى مصیبتها و تلخىهاى گذشته و برطرف شدن آنها، انسان را به شکر وادار مىکند. توجّه به پایدارى امّتها و پیروزى آنان، آدمى را به صبر و مقاومت دعوت مىکند. «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ»)
اگربخوایم یک نسخه ی پرکتیکال ازش برای خودمون بیرون بکشیم میرسیم به آموزش های استاد که باید همیشه به یاد بیاریم گذشته مون رو،یک چکاب فرکانسی داشته باشیم از خودمون توی هرمرحله تا یادمون بمونه از کجا به کجا رسیدیم،تا هم از حالت شکرگزاری خارج نشیم،هم اگر به مشکل یا تضادی برخوردیم با یاد آوری تموم اتفاقات گذشته و مسائلی که حل شد،صبرمون رو بیشتر کنیم و از حالت توکل بر خداوند خارج نشیم.
نکته ی بعدی که برام خیلی جالب بود که اینکه که هم برای صبر و هم برای شکر از صفت مبالغه استفاده شده
شکور: بسیار سپاسگزار.
صبّار: بسیار خویشتندار.
به قول اون معلم ریاضی معروف،یعنی معنی مصدری میده!
ما چقدر میتونیم به معنی مصدری شکرگزاری و خویشتن داری نزدیک بشیم؟
به همون میزان از ظلمات نفسمون،به سمت نور الله هدایت میشیم….
خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.
سومین تکرار این ترکیب،آیه ی بینظیر 257 بقره یا همون ایه الکرسی خودمونه!
و اینجا خداوند خودش رو سرپرست کسانی که ایمان آوردند معرفی میکنه و میگه از تاریکی ها به سمت نور خارجشون میکنه…
ببین گفتن و نوشتنش خیلی راحته
ولی چقدر باورش میتونیم بکنیم؟
که بابا خودِ خدا میگه سرپرست شماها که ایمان آوردید منم!
اوست خدایی که هم او و هم فرشتگانش بر شما بندگان رحمت میفرستند تا شما را از ظلمتها بیرون آرد و به عالم نور رساند، و او بر اهل ایمان بسیار مهربان است.
تو آیه های قبلی از اهمیت ذکر و یاد الله میگه و توصیه میکنه که صبح و شب به عبادت خدا بپردازید و درنهایت توی آیه 43 باز در تعریف الله میگه که اون کسی که همراه با فرشتگانش برای شما رحمت میفرسته و شمارو از تاریکی ها به سمت نور هدایت میکنه و نسبت به مومنین خیلی مهربونه.
نکات جالبی که تو تفسیر نور خوندم رو برات اینجا کپی میکنم.
انسان در خارج شدن از ظلمات، به امداد الهى نیاز دارد و عقل و علم بشر کافى نیست. هُوَ الَّذِی یُصَلِّی … لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ
تاریکىها، متعدّد است. «الظُّلُماتِ» تاریکى جهل، شرک، تفرقه، غفلت و خرافات.
ایمان به خداوند و حقایق الهى، نور راه انسان است. «إِلَى النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ»
ایمان، کلید دریافت رحمت ویژهى الهى است. «بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً»
و اما تفسیر نمونه چقددددر دلنشین و آرامش بخش بود:
این آیه در حقیقت نتیجه و علت غایی ذکر و تسبیح مداوم است، میفرماید: «او کسی است که بر شما درود و رحمت میفرستد، و فرشتگان او نیز (برای شما تقاضای رحمت میکنند) تا شما را از ظلمات (جهل و شرک و کفر) بیرون آورد و به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون شود» (هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ).
«چرا که او نسبت به مؤمنان رحیم و مهربان است» (وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً).
و به همین دلیل هدایت و رهبری آنها را بر عهده گرفته و فرشتگانش را نیز مأمور امداد آنها نموده است.
آری! این آیه بشارتی است بزرگ برای همه سالکان راه حق و به آنها نوید میدهد که از جانب معشوق کششی نیرومند است، تا کوشش عاشق بیچاره به جایی برسد! آری! این رحمت خاص خداست که مؤمنان را از ظلمات اوهام و شهوات و وساوس شیطانی بیرون میآورد و به نور یقین و اطمینان و تسلط بر نفس رهنمون میگردد که اگر رحمت او نبود این راه پرپیچ و خم هرگز پیموده نمیشد.
[و آن] پیامبری [است] که آیات روشن خدا را بر شما می خواند، تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند از تاریکی ها به سوی نور بیرون آورد. و هر کس به خدا ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، او را در بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، درآورد، در حالی که در آنها جاودانه اند. همانا رزق و روزی را برای او نیکو قرار داده است.
هفتمین تکرار این ترکیب در سوره طلاق اومده،و باز همون مفهوم که به پیامبر و قرآن ایمان بیارید تا از تاریکی ها به سمت نور هدایت بشید.
من کل سوره ی طلاق رو خوندم و به یک مفهوم جالبی برای خودم رسیدم که ترجیح میدم برای خودم نگهش دارم تا پیش فرض کسی قرارش ندم.اما هرکسی این سوره رو بخونه خودش قطعا به این درک میرسه مفهوم طلاق در قرآن چقدر با چیزی که از جامعه دریافتش کردیم متفاوته …
ای اهل کتاب! یقیناً پیامبر ما به سوی شما آمد که بسیاری از آنچه را که شما از کتاب [تورات و انجیل درباره نشانه های او و قرآن] همواره پنهان می داشتید برای شما بیان می کند، و از بسیاری [از پنهان کاری های ناروای شما هم] درمی گذرد. بی تردید از سوی خدا برای شما نور و کتابی روشنگر آمده است.
خدا به وسیله آن کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راه های سلامت راهنمایی می کند، و آنان را به توفیق خود از تاریکی ها به سوی روشناییِ بیرون می آورد، و به جانب راه راست هدایت می کند.
حقیقتا در مقابل عظمت این آیات دیگه چیزی برای گفتن ندارم.
همه چیز واضح و روشن و گواه برماست که چطور میتونیم از ظلمات نفس خودمون به سمت نور الله بریم …
این کامنت هدایتی رو با این شعر مولانا تموم میکنم و از خداوند طلب هدایت و رحمت میکنم
دوستان عزیزم(سعیده عزیز و حمید جان) سفر دو ،سه روزه خودم را از مبدا کرج آغاز کردم
و بعد از 5 ساعت عشق بازی با خداوند و دیدن زیباییها و عظمت پروردگارم
از شهر و بلاد خواهر عزیزم فریدونکنار گذر کردم و همان جا سلامم را به خواهر عزیزم رساندم و یاد هجرت توحیدی شما افتادم
و یادت کردم
و وقتی رسیدیم به جاده فرح اباد
و اسکانی که داشتیم
من و فاطمه جانم بعد از قدم زدن در ساحل و دیدن شکوه و عظمت پروردگار یکتا
یه 4 ساعتی داشتیم درباره قوانینش صحبت میکردیم
و خدا چقدر خوب هدایت میکنه
صحبت ما به اینجا رسید که فاطمه جان گفت
ببین رسول این انسان شریف(استاد عباسمنش) با اینکه به ثروت و رفاه رسیده،باز هم براش عادی نشده و همیشه برای هر چیزی که اونا یاد خدا میندازه شکرگزاری میکنه ،هر چند کوچیک باشه
منم به ایشون گفتم اصلا میدونی قضیه باور چیه؟
توحید ،توحید و توحیده
کسی که اون طرف(خداوند یکتارا باور داشته باشه که هر لحظه داره به ما جواب میده) ،و براش مسجل شده باشه
دیگه سمت خودشا با تمام قوا انجام میده و بعد از چندی صحبت رسیدیم به کلمه جادویی شکرگزاری و صبر
صبار و شکور که سعیده عزیز بهش پرداخته بود.
من و فاطمه جانم 4 بار فایل 4 قدم 5 را داشتیم گوش میدادیم.
که استاد از کنترل ذهن و صبر و آرامش قلبی و ایمانش داشت در این فایل مثال میزد.
و میگفت هر چه درباره ایمان گفتن ولش کنید
ایمان و توکل اینجاها خودشا نشون میده.
من به فاطمه جان گفتم این طور نیست که تو برای دو تا درخت در خونه که داری مثلا چند بار شکرگزاری کردی دیگه تموم شد
نه باید هر بار که هر چیزی رادیدی که عظمت خدا را یادت انداخت تا آخر عمرت سپاسگزارش باشی
و کلمه استمرار که سعیده به خوبی از قلب روشنش بهش هدایت شده بود را گفتم
میدونی چیه این ما اگه تا آخر عمرمون هم هر لحظه و هر آنی شکرشا به جا بیاریم بازم کمه و حق مطلب را نمیتونیم به جا بیاریم
ولی جالبش اینه که هر چقدر باور میسازیم و صبوری میکنیم خدا هر لحظه داره ظرف مارا بزرگتر میکنه و بهمون پاسخ میده (دهندگی و بخشش ) و جالبه که صحبتمون به جایی رسید که
من گفتم همون طور که استاد در بند عباس میگه من خودمم نمیدونم بعد سرقت ماشینم چطور اون رفتارا کردم و گفتم خدایا شکرت
ولی به نظر من اون خودش با هدایتش قلب آدما آروم میکنه و اگه هدایتش نباشه ما ول معطلیم
و بعد از 4 ساعت صحبت پیرامون توحید و نور و شکر و صبر .
اومدم از قرآن روزی امروزم را ببرم و قرآن را باز کردم و هدایت شدم به آیه 257 سوره بقره
و از خدا در خواست هدایت کردم که قلبم را روشن کنه .
بعد از چند دقیقه سرچ قرآنی
ناخداگاه اومدم سایت و هدایت شدم به کامنت شما بنده صالح
و اشکم در اومد که بعد خوندن کامنت پر از آگاهی که واقعا برام سنگین بود و باعث شد بیام اتاق و تنهایی با تمرکز کامنتت را بخونم .و خیلی برام جالب بود که خدا بهم گفت کجا دنبال چی میگردی
دو تا بنده صالح خودش این لطف و محبت را انجام دادن و منا درست اوورد گذاشت در دل ماجرا.
و چقدر و چقدر قلبم را روشن کردی خواهر عزیزم و حمید جان .
الحق که لقبی که حمید حنیف بر شما قرار داده و به اون معروفتون کرده برازنده شماست حقا شایسته شماست لقب نورانی
اگه یک نفر شما رو ببینه که یک پرستار در یک بیمارستانی در یک گوشه این دنیا دارین کار میکنین اصلا به مخیله اش راه نمیده که این خانم درهایی از نور پروردگار به روش باز شده و کلامش و قلمش اینقدر مطیع حق شده که اصلا قابل تصور نیست.
یعنی من یه مطلبی همین الان به دلم افتاد که کسی که همپای نور بشه و در نور حل بشه با سرعت نور هم حرکت میکنه و شما افتادین تو این مسیر
عبث نیست که حمید حنیف میگه اگه دیگه نتونستین برامن کامنت بنویسید یا من بهتون جواب بدم خدا حافظ تون باشه شما خواهر من سوار آسانسور که چه عرض کنم سوار نور شدین.
یعنی به درکهایی از قران رسیدین که توی سن و سال شما معدود کسانی رسیدند و تقریباً هیچ کس در شغل شما
نوش جانتون این لقب زیبای نورانی
که اینجوری افتادین به جون قران و واو به واوش رو درک میکنید
این ظرف دیگه پلاستیکی نیست
من دو شب رفتم آخر شب کامنت شما رو بخونم نتونستم تمومش کنم خوابم گرفت امروز دیگه نشستم تا تهش خوندم
خداییش دمتون گرم که اینقدر وقت میزارین و اینچنین موشکی برای حمید میفرستید که اگه به هر کی بخوره باورای شرک آلودشو نیست و نابود میکنه
این موشک شما از جایی که با سرعت نور حرکت میکنه میره بعد برخورد با حمید و بعضی دوستان برمیگرده از اونور کره زمین میاد پیشتون و همه برکاتش میریزه در قلبتون اما جنسش نوره و رد میشه
گفتم خدااایااااا،یکی از عذاب وجدان های قبل خواب من،بی پاسخ گذاشتن نقطه های آبی آقای یوسفی بزرگواره،ی مرحمتی بکن قد چند ثانیه با جرثقیل مدار منو بیار بالا،من لطف برادرمو بی پاسخ نززاااارم بابا!
آلردی الان بالای جرثقیل هستم،تا پرت نشدم پایین سریع کامنتمو ببندم،فقط امددم بگم خییییلی ممننننونم،لطفا ازون مدارهای بالا،به ما پایینی ها لطف کنید و بازم برام بنویسید …نثر بی نظیر شما،قلب منو روشن میکنه،ممنونم که نور خدارو گسترش میدی…
داداش جواد عزیزم،برای نوشتن کامنت برای شما،علاوه بر درخواست جرثقیل توحیدی،برای دسترسی به مدارتون،از قرآن طلب هدایت کردم گفتم خدااایاااروی منو زمین نزار:)چندتا آیه ی خوب بزار کف دستم،ازین پایین بفرستم بالا برای برادرم
و هدایت شدم به آیه های 6 تا 23 سوره حج…
برید آیه هارو بخونید خودتون متوجه میشید،چرا من انقدر باید تلاش میکردم برای دسترسی به مدار شما …
پیشاپیش نوشِ جانِ روح توحیدیتون
ازتون سپاسگزارم بی نهایت
به امید دریافت نقطه ی آبی پربرکت دیگه ازون بالاماالاااها…
حمید جان مثل کامنت های عالی، خودت حتما می دونی که عالی هستند هم بادشتوبر و شوق می نویسی هم با هدایت الله . در کامنت خودت در مورد هر حرکتی فقط به خاطر خدا نوشتی . مورد ی یادم اومد دوست داشتم اینجا بنویسم . من چند وقت پیش برنامه های زندگی پس از زندگی که ماه رمضان گذشته پخش شده را نگاه می کردم . تجربه کسانی که مرگ موقت داشتند . اقایی می گفت حتی در مورد لباس پوشیدن هم باید فقط برای خدا باشه ( دقیق جمله یادم نیست ولی جوری که مورد حساب و کتاب و یاد اوری اعمالش بهش نشان داده شده ، نیت برای تمام کارها مهم أست ). من از این برنامه ها درسهای زیادی گرفتم و اینکه واقعا خواسته ما ، درخواست کردن ما چقدر مهم أست و خدا واقعا سریع الجابه هست .
امیدوارم در پرتو نور حق هر روز بیشتر و بیشتر در جهت توحیدی ، روابط و ثروت و سلامتی پیشرفت کنی .
سلام بردار عزیزم..بازم هدایت الله و هدایت شدنم به فایل شما…
و باز هدایت دیشبم از سوی پروردگارم خوندن کامنت سریال زندگی در بهشت قسمت جدید…
امروز طبق هدایت …بازم هدایت بسوی کامنت شما!
حمید عزیز همین چند دقیقه پیش هدایت شدم بعد از چند روز تصویر نمایه پروفایلمو حل کنم..باز هدایت الله!درست در زمان و مکان مناسب..
و نکته بعد! از اول کامنتتون اشکانم مثل بارش باران همینجور ریخت تا کامنتتون تمام شد..
خیلی ممنونم بابت کلمات زیباتون که همه بخاطر باورهای توحیدیه..چقدر خداوند اینجا برای هر کدوممون عشق بازی میکنه…..ممنونم بابت نوشته زیباتون بریید سراغ عشق و علاقتون!
دقیقا منم عاشق کار کردن طراحی پارچه و لباس هستم.(استفاده از طبیعت)هدایتشم از سمت پرودگار اومده..انشالله منم در اینراه دارم ادامه میدم..چقدر قدرت یادگیریم نسبت به گذشته قوی شده..که همه لطف پرودگار هست!
.دارم کم کم پیش میرم از بس لطف پروردگار شامل حالمه .دارم نکات خوبی رو یاد میگیرم..فقط میگم خدایا ممنونم که نقطعه قوتم را هر روز داری قوی تر میکنی.و بهم گفتی ادامه بده فقط یادگیریتو قوی کن!…
فکر میکنم که چند سال توی آمریکا باشیم بتونیم این جاها رو بریم و ببینیم و لذت ببریم شاید بودن در اونجا لذتی دیگه داره ولی اینکه با شما استاد عزیز هستیم و خانم شایسته که اسرار داره از اون لبه هم فیلم بگیره لذتی صد چندان دیگر داره همسفر شدن با شما ها که جهان رو جور دیگه ای میبینید این سالها رو من (و البته که چون خودم عاشق سفر و جاها و ماجراجویی های جدید هستم گفتم من )مدیون شما هستم، یه چیز در این قسمت در ذهنم اومد که گفتم بیام بنویسم شاید جالب باشه هرچند که هر چی میگم و مینویسم درس پس دادن در محضر استاد و شما بزرگان همراه استادهست ،
اونجا که خانم شایسته رفتند لبه اون پرتگاه چون خودم با ارتفاع مشکل دارم و خیلی هم دارم روی این ترس کار میکنم یک لحظه گفتم ،خیلی خیلی ببخشید از نوشتن این کلمه ،(دیونه) . هر چند که در دورانها و تاریخ همه دانشمندان رو هم دیونه خطاب میکردند،
بعد یادم افتادهر جای که من رفتم و پرتگاه داشته اون جاهایی که جلو من کسانی بودند که ترس نداشت اند من هم ترس کمتری داشتم و اونجاها که نفر جلوی من میترسید من هم ترس وجودم را میگرفت و وقتی هم که ترس سراغم میآمد دیگر هیچ چیز در وجودم درست کار نمیکرد، نه چشم ،نه دست ،نه گوش ،…هیچ کدام به فرمان من نبودند یادم به این جمله در ورزشی که کار میکنم می افتد که(ترس حاصل فساد اندیشه هاست …)
خلاصه اونجایی که استاد میرود پایین اون دره خانم شایسته هم کمی با ترس ولی میرود که اگر من بودم به این راحتی ها نمیرفتم که شما میروید ، و اونجا هم گفتم که استاد گشته یکی مثل خودش پیدا کرده ،خیلی خیلی معذرت میخواهم که اینها رو مینویسم شاید برای این مینویسم که شدت ترسم را بنویسم من که برای مقابله با این ترسم توی این یکی دو سال سعی کردم و چند تا کوه که از نظر خودم ترس داشت اند مثل شیرکوه رو رفتم دره رغز رو همین چند هفته پیش رفتم . خیلی کوه ها رو که اطرافمان بوده رفتم و میدونم که باید کم کم بروم داخل ترسهام و اینها رو که مینویسم هم از داخل همین فیلمها و فایلهای شما استاد عزیز دیده ام و یاد گرفتم که همه چیز رو دارید پله پله تجربه میکنید، و به ما با تصویر و عملی آموزش میدهید.
سپاس گذارم از شما
یک نکته دیگه چقدر این جهان جای پول ساختن داره ،تویوتا هایلوکس ساخت ژاپن اومد اونجا در کنار فورد داره میگه از متوسط به بالا باشی هر جایی میتونه جای تو باشه این هم چون به این شرکت تویوتا و این ماشین علاقه خاصی دارم چشم من دنبالش هست دیدم و خواستم توی این جایی که رفتن به اونجا ماشین متفاوت میخواد هایلوکس هم در امریکا متفاوت هست در کنار اون همه غول ماشین سازی
سلام به همه دوستان و استاد که من دو روزه گوشیم شکسته بود و نتونستم فایل ها رو ببینم وقتی گوشی شکست هیچ پولی نداشتم و1.5میلیون تومن هزینه تعمیر بود و من هیچی پول نداشتم دو تا درس بزرگ بهم داد خدا:
دعوا کاملا اشتباهه و عواقب تصمیمات احساسی همیشه بده.
باید ورودی داشت باشی و همیشه حرکت کنی و خداوند من رو هل داد برای نتایج مالی
و ن فقط به اسمون نگاه کردم و گفتم خدایا فقط دستای تورو میبینم و بعد به طور معجزه آسا مادرم صبح رفته بود و از بابام چند میلیون گرفته بود و بهم داد تا برم گوشیم رو بگیرم و خدا رو شکر میکنم به خاطر این لطف و بخششش و خیلی دلم برای استاد تنگ شده بود و برای اعضای سایت.
چقدر لذت بردم از روحیه استاد و خانم شایسته که مثل یک جوون 20 ساله روحیه دارن و از کلمات و جملاتی استفاده میکنید که خیلی از جوان ها استفاده میکنن و خب خیلی برام جالب بود (و امروز رونالدو هم اومد ایران و خیلی ها دیدگاه این رو داشتند که ملت بی نظم هستند و ایران خیلی آبرو ریزی کرده و خیلیا میگفتن از هجوم ملت و لذت میبردن و و خیلی یک اتفاق میتونه مثبت یا منفی بشه با توجه به نکات مثبت یا منفی اون و من ذهنم رو کنترل کردم وقتی که گوشیم شکست و توجه کردم به نکات مثبت و دوستان و افرادی رو که دوست داشتم دیدم و خیلی خوشحالم از این بابت و در جواب این کنترل ذهن خداوند من رو هدایت کرد که فردا عروسی پسر خالم دعوت شدم و الان خیلی خوشحالم چون عروسی ها توی روستای ما خیلی لذت بخشه و اصلا خیلی رویایی اش میشد یک ویدیوش رو اینجا آپلود کنم بعدا بزنین رقص کرمانج و لذت ببرید.
و اون چشمه که یکی از اون ها بالای خونه ما هست که من هر وقت عصبانی میشم میرم اونجا و آب میخورم و خدا میدونه چقدر مواد معدنی توشه
و اون رود بود آبشار بود چی بود آبش واقعا آبی بود و رنگ رویایی داشت و خدا رو شکرت بهاطر اون آبشار زیبا و بعدا با رفیقام میریم اونجا شنا میکنیم
و اون غار که خیلی هم ترسناک بود من معمولا توی طبیعت جاهای ترسناک رو تنها میرم و کسی باهام نمیاد و تنها میرم
امیدوارم در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
دیروز هدایت شدم تو ی سایت به قسمت 90 سریال به دوره آمریکا ”
چقدر روند رو به رشد استاد خوبان
رو می تونی ببینی. چقدر مشخص و واضح پیشرفت کردن و کاملا مشخص هست .
بچه ها دقت کردید وقتی استاد پیاده میشن از ماشین چقدر هیجان دارن و چهار چشمی همه جا رو نگاه میکنن.
و اینور رو نگاه میکنه ” و انور رو نگاه میکنه. و چقدر من لذت میبرم .از این رفتارش. بسیار کنجکاو هستن ”
ایشون هر کجا تشریف میبرن تابلو ها رو نگاه میکنن و قوانین او نجا رو می خونن
الحق که استاد قوانین هستن.
چقدر خوب خانم شایسته نکات رو روی تابلو مطالعه کردن و تحسین میکنم .
هم خوندن مطالب رو ” هم رعایت کردن
قوانین این کشور بی نظیر رو …
به قول استاد فقط لذت ببرید.
همین ”
استاد میشه آب بببنه و ازش بگذره”
نوش جونت این آب گوارا ”
این آب معدنی ”
یاد یه چشمه افتادم تو ی روستای خودمون ”
که همیشه در حالی که توی خونه آب بود ” می رفتیم با دوستان از چشمه آب می خوردیم ” و می گفتیم بریم آب معدنی بخوریم ” و دقیقا مثل استاد یه بطری پر میکردیم و توی راه می خوردیم ”
بازم نوش جونت ”
استاد ” بخور و ما رو به همه جای آمریکا ببر ”
دهنم آب افتاد ”
استاد شما چقدر کنجکاوی ”
عجب غاره بزرگی
و واقعا جذاب ” الله اکبر
چقدر زیبا ”
استاد مواظب خودتون باشید ”
چقدر خانم شایسته شجاع بودن و جای تحسین داره، هم فیلم برداری کردن و برای ما فیلم گرفتن و هم خودشون رفتن پایین
بچه ها ” شجاعت به معنای نترسیدن
نیست. به معنای عمل کردن ، با وجود ترسه.
جای که نرفتی و دفعه ی اولت هست .
به هر حال طبیعی هستش.
شجاعت خانم شایسته قابل تحسینه ”
استاد شما بی نظیری ”
اگر کل آمریکا رو بهتون بدن لایقتشو دارید ”
استاد من به زبان انگلیسی علاقه دارم .
از وجود و برکت شما هر وقت خانم شایسته فیلم میگیرن و تابلو و نوشته ها رو نشون میدن من فیلم رو نگه میدارم و تا معنی شو متوجه نشم ” و پیدا نکنم
ازش نمیگذرم. اینم یک مزیت خوب سریال هست که گفتم به همسفران عزیز
بگم ”
بچه ها زیبایی ها این کشور تمومی نداره
چقدر بی نظیرن ”
فک کنم قسمت قبلی بود آگه دقت کنید استاد اومد از اون خانم سوال بپرسه هر چند خانمه مثل اینکه میخاست تابلو نصب کنه و به محض اینکه استاد رو دید تابلو رو گذاشت زمین و اومد سمت استاد و به ایشون جواب داد و جواب سوال های استاد رو داد واقعا دمشون گرم ”
چه انسانهای بزرگی ”
چه انسان های با اخلاقی و مودبی”
چقدر این کشور بزرگه و مردمانش بزرگتر ”
چقدر جاده های زیبایی داره ”
چقدر تمیزن ”
استاد دارم دیوانه میشم ”
چقدر رعایت میکنن ”
چقدر اهمیت میدن ”
درود بر تک به تکشون ”
همینه این کشور اینقدر بی نظیره ”
واقعا حقشه ”
استاد این کشور چقدر منابع داره
چقدر آب داره ”
این همه نعمت و ثروت داره ” به نظرم
آمریکا به تنهایی می تونه خرج کل دنیا رو بده ”
مرسی استاد که دید ما رو عوض کردی ”
استاد من طوری شدم باید یک سریال و فیلم و یا فایلی گوش بدم اول صبح بعد برم سر کار ”
دستتون درد نکنه”
از استاد شایسته هم سپاسگزاریم برای این فیلم برداری زیبا ”
خدا را شاکرم که امروز هم بهم فرصت داد تا یکبار دیگه هم توانستم فایل های زیبا و عالی شما عزیزان را از سفر به دور آمریکا را ببینم خیلی خوشحالم که هروز مکان های خوب و زیبا را دارین کشف میکنین چقدر این مناظر زیبا هستن خیلی جای تحسین داره
مکان های پر از آب و دریاچه و طبیعت سرسبز و زیبا
خیلی حال میکنم با دیدن این تصاویر زیبا و عالی
من با دیدن این همه زیبایی فقط دارم رو باورهای خودم کار میکنم تا خدا از این همه زیبایی و نعمت و ثروت نصیب من هم بکنه و میدونم که در زمان مناسب خودش همه اینا به من خواهد رسید و من به مسیر خودم ایمان دارم
استاد از خداوند تنی سالم و سرحال برای شما و مریم جان عزیزم آرزومندیم منتظر تصاویر زیبای شما عزیزان هستیم عاشقانه دوستون داریم
به نام او که نقاش این زیبایی هاست و به نام او که از ماهرترین طراحان نیز ماهرتر است.
سلام و شب بخیر به همه دوستان عزیزم
سلام و شب بخیر به استاد جان و مریم جان
انشالله همگی در پناه رب تندرست باشید
از کدوم زیبایی بگم از رنگ سبز زیبا درخت بگم یا از زیبایی جاده در اون فضا.یا بیام از زیبایی این دو فرد توحیدی بگم.خدایا کمک کن تا بتونم مطالب توی ذهنم رو بازگو کنم هدایتم کن رب من،فرمانروای من،محبوب من و ای معشوقه ی زیبای من که زیبایی همه جهان تجلی از زیبایی توست.
به به استاد اب چشمه گوارای وجودتون.چقدر حس کردم که من الان این ابو خوردم و همون طعمشو احساس کردم.و اما برسیم به این غول مرحله اخر چه پیچ و خمی ای خدای من این چه شگفتی طبیعیه انقدر زیباست که تا چشم بتونه ببینه و تا زبان بتونه از زیبایی این تونل پیچ در پیچ بگه.انگار ی خونس برای زندگی برای مراقبه برای گفت و گو با خدای درونت برای وصل شدن بهش تو اون ارامش برای ازاد کردن فکرت از همه چیز و از همه کس پایبند باشی به خودت و مسیرت و درخواست کنی برا هدایت برای رفتن تو دل ترسا و اجابت بشه همونطور که وعده داده شده.
استاد وقتی داشتین وارد این نمای سنگی میشدین با خودم گفتم که اصلا راه داره مگه بعد وقتی دیدم گفتم woww مگه داریم از این هیولاوارتر خدای من شبیه همون هدایت دقیقا درخواست میکنی بعد میگه برو فلان جا فلان کارو کن میگی بابا تا چشم کار میکنه که هیچ خبری نیس هندونه سر بستس ولی وقتی گوش میدی میبینی که به به یجوری جواب داده میشه که مبهوتی و این نتیجه اون ایمان و تسلیم بودنه خدا کمکمون کنه که هممون تسلیم این نیرو بشیم و فقط سر تسلیم در مقابل خودت فرو بیاریم.خدایا شکرت.چقد این صحنه بالا پایین رفتن شما دو عزیز از این سنگا قشنگه.تشقویق کردنتون به رفتن و انرژی دادن بهم دیگه فوق العادس.دمتون گرم.
عزیزم مریم جان وقتی اون اخر اومدید بالا با خوشحالی گفتید خدایا شکرت چه ذوقی کردید چه حس رضایت و ارامش از چهرتون پیدا بود.خدارو صدهزاران بار شکرت.
قبل اینکه از زیبایی های این مناظر شگفت انگیز بنویسم یک جمله خانم شایسته که اوایل این فایل گفته شد بدجوری ذهن من رو درگیر خودش کرد
جمله این بود :
” بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم ”
این یک حرف معمولی نیست بقول استاد آدما باورهاشون رو حرف میزنن و من تفاوت فرکانسی این کلمات رو حس کردم
بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم
این یک باورِ
چون نتایجش در زندگی خانم شایسته میشه:
1. در صلح بودن با خود
2. در کنار همفرکانسی خودت موندن و از بودن در کنار هم لذت بردن
3. تجربه دیدن این طبیعت های فوق العاده
4. سالم زندگی کردن و در سلامتی کامل جسم بودن
5. نگران هیچ چیز نبودن و در لحظه حال زندگی کردن
6. انرژی فوق العاده داشتن
7. از تک تک لحظات لذت بردن
8. ایجاد پتانسیلی مناسب برای آینده یعنی ادیت دوره های قبلی استاد و انتشار در سایت
9. طبق قانون جذب ، جذب موارد همسنگ و همفرکانس با باورهای قدرتمند جدید از نظر افراد موقعیت ها و شرایط
10. دور بودن از اجتماعی که افراد تلاش می کنن برای زنده بودن نه زندگی کردن
11. ارتباط با خدایی که آفریننده این همه زیبایی هاست و حس کردن آثار خدا و تقویت ایمان به خدایی که پدیدآورنده این زیباهاست
12. تقویت ربوبیت به رب وقتی با فکری باز و قلبی سرشار از آرامش به طبیعت و مناظر فکر می کنی و مهمتر در موقعیتش قرار می گیری متوجه میشه قدرت در دستان چه پدیده ایست و اون پدیده چطور هدایتت می کنه به جایی که وقتی غار رو من دیدم یه جوری شدم بدنم لرزید مگه همچین چیزی هم داریم
13. ارتباط با خود واقعی وقتی تطهیر میشی از گناه وقتی عقلت سرجاشه و خطا و اشتباهی در زندگیت نمی کنی ، میشی مثل بچگی هات شادی ، نگران چیزی نیستی در همون مکان در همون لحظه ای یه جور داری انگار بازی می کنی گشنه نمیشه تشنه ات نمیشه خسته نمیشی دوست داری راه بری یا حتی بدویی حیونی مثل سنجاب می بینی دوست داری تماشاش کنی یا حتی بدویی دنبالش بگیریش نازش کن کیف کنی
14. هدایت میشی به بهترین کشور جهان از هر نظر : زیبایی ، ثروت ، افراد ، تکنولوژِی و …
و این معنای زندگی واقعیه
وقتی کسی متعهدانه روی باورهاش کار می کنه نتیجه اش میشه این
افتان و خیزان فایده ای نداره
تلاش روزانه صبح رو به شب دوختن و شب رو به روز دوختن برای درآمد بیشتر فایده نداره
از امکاناتی که داری استفاده نمی کنی بازم در مسیر درست نیستی
اینکه بتونی با نیروی هدایتگرت ارتباط بگیری و گوش به فرمانش باشی در یک کلام بندگی ش رو کنی اون خدایی کردنش رو خوب بلده
خیلی هم خوب بلده میبردت به همچین جاهایی که لذتش رو ببری و شکرگزارش باشی و احساس سبکی و آرامش کنی
واقعا آالان که بخودم اومم دیدم واقعا من این جملاتم رو ننوشتم
حسم میگفت و من سریع تایپ می کردم
یاد کتاب گفتگو با خدا افتادم جلد اول قرمز رنگ
نیل والش اینطوری تو کتاب با خدا ارتباط گرفت و چه جواب هایی خدا بش میداد تو این کتاب
یادمه من امتحان داشتم ولی اینقدر جذب این کتاب شدم که بی خیال خوندن کتاب دانشگاهیم شدم و کتاب قطور گفتگو با خدا رو خوندم
بعضی وقتا که خوب با خودم فکر می کنم میبینم چقدر گذشته من به گذشت شما استادعباس منش شبیه بوده و این جسارت و شجاعت شما در تغییر باورهاتون و اعتماد به ربوبیت و اعتماد ب هدایت ، شما رو به این مرحله رسونده منم انرژی میگیرم میگم اگه استاد تونسته پس منم میتونم
استاد من بالای 90 درصد فایل های دانلود شما رو دیدم 90 درصد محصولات شما رو هم خریدم با عشق و راضی ام از خریدهام
ولی نتایج ام نشد اونطوری که باید بشه و بی هیچ بهانه میگم مقصر خودمم چون فکر میکردم آگاهی هایی که از فایل ها و محصولات می گیرم رو باور کردم
ولی الان متوجه شدم نه هنوز اول اول راهم من فقط میشنیدم تمرینات رو جدی نمیگرفتم عملکرد ضعیفی داشتم
به خودم میگفتم تغییر کردم ولی در شرایط به ظاهر سخت کار غلط گذشته ام رو می کردم
اون فایل کنترل احساساتون رو من هرروز گوش میدم بش فکر می کنم تمریناتش رو انجام میدم چون میدونم پاشنه آشیلمه
فایل فقط روی الله حساب کن رو هرروز گوش میدم چون میدونم تکرار نشه شرک میاد و بیچاره ام می کنه
میدونم باور فراوانی چقدر مهمه و چقدر مشکل دارم توش پس سعی ام اینکه تایید کنم فراوانی جهان رو تا جایی که یادمه
و احساس لیاقت و خودارشی همون عزت نفس که واقعا واقعا من به حرفتون رسیدم که در دوره عزت نفس میگین اول دوره هم میگید ” اگر همه عوامل موفقیت رو در یک کفه ترازو بزارین و عزت نفس رو در کفه دیگر بمراتب وزن عزت نفس سنگین تره ”
و وقتی خانم شایسته میگن :
” بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم ”
یعنی سریع ترین ، در دسترس ترین ، لذتبخش ترین ، راه برای تقویت عزت نفس همینه بریم در دل طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم
و آخرین موردی که می خوام بگم باورهای استاد در دوره ثروت 2 هست که میگن در لذت و شادی وقت آزاد و طبیعت باشی و پول بسازی
یعنی خود من هروقت از سایت شما خرید کردم با دل و جون خرید کردم و وقتی مشتری راضیه خدا همه راضیه و میشه برکت تو زندگی فروشنده اش
واقعا بی نهایت از شما و خانم شایسته سپاسگزارم که با به تصویر کشیدن این مناظر در لحظه احساس ما رو خوب می کنید و این باور رو در ذهن ما تقویت می کنید که میشود
تو تلاش ذهنیت رو جلو ببر از نیروی هدایت درونت استفاده کن احساس ناراحتی نداشته باشه متعهدانه روی باورهات کار کن ، شخصیتت رو تغییر بده ، عادت ها درست رو جایگذین عادت های غلط قبلیت کن بعد منتظر نتایجش باش
سپاسگذارم بابت این احساسات زیبا پاک ومکتوبات عالی ممنون که هستی تشکر عزیزم واقعا حال کردم تا پایان کامنت لذت بردم وخدا رو شکر کردم که دوستانی این همه دانا دارم
سپاسگذارم
نکه از زیبایی های این مناظر شگفت انگیز بنویسم یک جمله خانم شایسته که اوایل این فایل گفته شد بدجوری ذهن من رو درگیر خودش کرد
جمله این بود :
” بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم ”
این یک حرف معمولی نیست بقول استاد آدما باورهاشون رو حرف میزنن و من تفاوت فرکانسی این کلمات رو حس کردم
بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم
این یک باورِ
چون نتایجش در زندگی خانم شایسته میشه:
1. در صلح بودن با خود
2. در کنار همفرکانسی خودت موندن و از بودن در کنار هم لذت بردن
3. تجربه دیدن این طبیعت های فوق العاده
4. سالم زندگی کردن و در سلامتی کامل جسم بودن
5. نگران هیچ چیز نبودن و در لحظه حال زندگی کردن
6. انرژی فوق العاده داشتن
7. از تک تک لحظات لذت بردن
8. ایجاد پتانسیلی مناسب برای آینده یعنی ادیت دوره های قبلی استاد و انتشار در سایت
9. طبق قانون جذب ، جذب موارد همسنگ و همفرکانس با باورهای قدرتمند جدید از نظر افراد موقعیت ها و شرایط
10. دور بودن از اجتماعی که افراد تلاش می کنن برای زنده بودن نه زندگی کردن
11. ارتباط با خدایی که آفریننده این همه زیبایی هاست و حس کردن آثار خدا و تقویت ایمان به خدایی که پدیدآورنده این زیباهاست
12. تقویت ربوبیت به رب وقتی با فکری باز و قلبی سرشار از آرامش به طبیعت و مناظر فکر می کنی و مهمتر در موقعیتش قرار می گیری متوجه میشه قدرت در دستان چه پدیده ایست و اون پدیده چطور هدایتت می کنه به جایی که وقتی غار رو من دیدم یه جوری شدم بدنم لرزید مگه همچین چیزی هم داریم
13. ارتباط با خود واقعی وقتی تطهیر میشی از گناه وقتی عقلت سرجاشه و خطا و اشتباهی در زندگیت نمی کنی ، میشی مثل بچگی هات شادی ، نگران چیزی نیستی در همون مکان در همون لحظه ای یه جور داری انگار بازی می کنی گشنه نمیشه تشنه ات نمیشه خسته نمیشی دوست داری راه بری یا حتی بدویی حیونی مثل سنجاب می بینی دوست داری تماشاش کنی یا حتی بدویی دنبالش بگیریش نازش کن کیف کنی
14. هدایت میشی به بهترین کشور جهان از هر نظر : زیبایی ، ثروت ، افراد ، تکنولوژِی و …
و این معنای زندگی واقعیه
وقتی کسی متعهدانه روی باورهاش کار می کنه نتیجه اش میشه این
افتان و خیزان فایده ای نداره
تلاش روزانه صبح رو به شب دوختن و شب رو به روز دوختن برای درآمد بیشتر فایده نداره
از امکاناتی که داری استفاده نمی کنی بازم در مسیر درست نیستی
اینکه بتونی با نیروی هدایتگرت ارتباط بگیری و گوش به فرمانش باشی در یک کلام بندگی ش رو کنی اون خدایی کردنش رو خوب بلده
خیلی هم خوب بلده میبردت به همچین جاهایی که لذتش رو ببری و شکرگزارش باشی و احساس سبکی و آرامش کنی
واقعا آالان که بخودم اومم دیدم واقعا من این جملاتم رو ننوشتم
حسم میگفت و من سریع تایپ می کردم
یاد کتاب گفتگو با خدا افتادم جلد اول قرمز رنگ
نیل والش اینطوری تو کتاب با خدا ارتباط گرفت و چه جواب هایی خدا بش میداد تو این کتاب
یادمه من امتحان داشتم ولی اینقدر جذب این کتاب شدم که بی خیال خوندن کتاب دانشگاهیم شدم و کتاب قطور گفتگو با خدا رو خوندم
بعضی وقتا که خوب با خودم فکر می کنم میبینم چقدر گذشته من به گذشت شما استادعباس منش شبیه بوده و این جسارت و شجاعت شما در تغییر باورهاتون و اعتماد به ربوبیت و اعتماد ب هدایت ، شما رو به این مرحله رسونده منم انرژی میگیرم میگم اگه استاد تونسته پس منم میتونم
استاد من بالای 90 درصد فایل های دانلود شما رو دیدم 90 درصد محصولات شما رو هم خریدم با عشق و راضی ام از خریدهام
ولی نتایج ام نشد اونطوری که باید بشه و بی هیچ بهانه میگم مقصر خودمم چون فکر میکردم آگاهی هایی که از فایل ها و محصولات می گیرم رو باور کردم
ولی الان متوجه شدم نه هنوز اول اول راهم من فقط میشنیدم تمرینات رو جدی نمیگرفتم عملکرد ضعیفی داشتم
به خودم میگفتم تغییر کردم ولی در شرایط به ظاهر سخت کار غلط گذشته ام رو می کردم
اون فایل کنترل احساساتون رو من هرروز گوش میدم بش فکر می کنم تمریناتش رو انجام میدم چون میدونم پاشنه آشیلمه
فایل فقط روی الله حساب کن رو هرروز گوش میدم چون میدونم تکرار نشه شرک میاد و بیچاره ام می کنه
میدونم باور فراوانی چقدر مهمه و چقدر مشکل دارم توش پس سعی ام اینکه تایید کنم فراوانی جهان رو تا جایی که یادمه
و احساس لیاقت و خودارشی همون عزت نفس که واقعا واقعا من به حرفتون رسیدم که در دوره عزت نفس میگین اول دوره هم میگید ” اگر همه عوامل موفقیت رو در یک کفه ترازو بزارین و عزت نفس رو در کفه دیگر بمراتب وزن عزت نفس سنگین تره ”
و وقتی خانم شایسته میگن :
” بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم ”
یعنی سریع ترین ، در دسترس ترین ، لذتبخش ترین ، راه برای تقویت عزت نفس همینه بریم در دل طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم
و آخرین موردی که می خوام بگم باورهای استاد در دوره ثروت 2 هست که میگن در لذت و شادی وقت آزاد و طبیعت باشی و پول بسازی
یعنی خود من هروقت از سایت شما خرید کردم با دل و جون خرید کردم و وقتی مشتری راضیه خدا همه راضیه و میشه برکت تو زندگی فروشنده اش
واقعا بی نهایت از شما و خانم شایسته سپاسگزارم که با به تصویر کشیدن این مناظر در لحظه احساس ما رو خوب می کنید و این باور رو در ذهن ما تقویت می کنید که میشود
تو تلاش ذهنیت رو جلو ببر از نیروی هدایت درونت استفاده کن احساس ناراحتی نداشته باشه متعهدانه روی باورهات کار کن ، شخصیتت رو تغییر بده ، عادت ها درست رو جایگذین عادت های غلط قبلیت کن بعد منتظر نتایجش باش
به نام خدایی که پیوسته ما رو به آسانی به سوی آسانی ها و زیبایی ها هدایت می کند …
سلام به استاد عزیز، و مریم خانم شایسته ام …
امروز چه روز بی نهایت خوبی برای من بشود، انگار قلبم مثل یک غنچه باز شده …
نعمت های خدا رو، هدایت های و خدا رو توی قلبم احساس می کنم ، و خدایی که دارد در کمال سکوت برای من فریاد می زند، مهدیه عزیزم، بی نهایت دوست دارم، و هرآنچه بخواهی از زیبایی و نعمت رو بهت می دهم …
و حالا بریم سراغ این قسمت فوق العاده از سریال زندگی در بهشت …
چندین صفحه نکته برداری کردم و نوشتم، البته خلاصه برداری کردم …
صحنه ی اول مربوط به یک راه کوچک و کمی ناهموار که دورتا دور انبوه درختان رو گرفته بودند و ما واردش می شیم …
از ناهموار بودن راه اصلا نمی ترسیم، چون خداوند ما رو با بهترین تجهیزات فرستاده، و شاید اصلا متوجهش هم نشیم …
بعد یک جایی پارک می کنیم، و پیاده می زنیم به دل طبیعت …
چرا که طبیعت مادر ما هست، درونش آرامش می گیریم، و زمزمه های ریزش هم به ما آرامش می دهد و هم درس زندگی یادمی گیریم، طبیعت بهترین آموزگار ماست …
و درونش هم نعمت پیدا می کنیم، و چالش هایی که ما رو بزرگ می کند … نفس کشیدن در طبیعت تو رو آدم دیگری می کند …
درختای بی نهایت بلندی توی این جنگل زیبا هست …
وقتی به اندازه قد خودمون نگاه کنیم فقط ریشه های غولپیکرش و کمه از تنه ی نزدیک به زمین هست ، برای دیدن بزرگی اش باید کامل سر تو عقب بندازی تا متوجه هیبت و بزرگی اش بشی …
جالب اینکه احساس کردم که درخت های بلند و انبوه این جنگل جلوی نور خورشد رو نگرفته ، و محیط رو خیلی نسر نکرده ، من از تابیدن نور آفتاب به خودم بی نهایت لذت می برم…
مریم جان چقدر شکارچی خوبی برای زیبایی ها هستید، موقعی که اون نهال کوچولو که برای له نشدن زیر پا دورش سنگ گذاشته بودند، واقعا عالی بود …
دست خدایی اومده و برای تو این کار رو انجام داده، و شاید اصلا رشدش از دانه هم او انجامش داده، البته خداوند خودش بهترین حافظ هست و بهترین پرورش دهنده …
و حالا چقدر این نهال رشد کند، عمرش صد ها سال بشود و یا در اثر حادثه ای خشک بشود و یا نه به خودش بستگی دارد ولی باید به خودم یادآوری کنم، خداوند در تمام مراحل رشد از من هدایت می کند، و آدم ها و شرایط و اصلا دست های زیادی می فرستد تا منو کمک کنند، و این شرایط برای همه هست، مهم این هست که چقدر خودم بخواهم، چقدر خودم رو به طبیعت بسپارم، چقدر ظرفیتم را بزرگ تر کنم…
عاشق اینم که همسفر کسانی شدم، که جز زیبایی و خوشحالی چیزی رو نمی بینند، و با تقوا ترین هستند … من عاشق پیوسته حمد و سپاس خداوند رو گفتنم …
آب به من آرامش عجیبی می دهد، نگاه به آب روان حالمو بدجور دگرگون می کند …
این آب انگار هزار رنگ داشت در اوج بی رنگی اش !
کناره های این رود روان قهوه ای بود، و بعد در عمق بیشترش سبز پررنگ …
یکی از آرزوهام این هست که خانه ای داشته باشم ، که آب روان درونش داشته باشد … زمزمه ی آب فوق العاده آرامش هست، هنوز که دارم می نویسم انگار زمزمه ی این آبو متوجه می شم، در حالی که در پست زمینه ی فیلم شما آهنگ دیگری گذاشته بود …
تخته سنگ های درون آب فوق العاده به شکل های زیبا شده بودند، و چه کسی بهتر از صاحب طبیعت قرار است تو رو شکل بدهد، کاملا صاف و صیقلی داده شده بودند، اونی که استاد پایشان را داخلش کردند، شبیه یک لیوان بود… چهکسی بهتر از خداوند می تواند به این شکل به سنگ ها شکل بدهد،و البته ایده ای هست برای انسان ها تا شروع به تراشیدن سنگ ها کنند …
ما آفریننده ی چیزی هیچ وقت در این طبیعت نمی شویم، ما همیشه الهام گیرنده از خداوند هستیم …
ما هر چه داریم از طبیعت داریم، و چیزی جدا از طبیعت نیستیم، تمام ایده های ما از طبیعت میاد ..
و طبیعت ما رو پروش می دهد …
وقتی می رسیم به این تخته سنگ های بزرگ ، که به اندازه کوهی بزرگ هستند، برخلاف کوههایی که دیدم، لایه لایه نیستند، انگار یک غولی اینو رو از آسمان پرت کرده پائین…
یک جورایی به نظرم ماورایی به اومدند …
مریم جان باید هنر فیلم برداری شما رو برای بار هزارم تحسین کنم، با اینکه دارید از جای لیز و ناهمواری عبور می کنید، اصلا دستتون نمی لرزد، و باز دارید صحنه ها رو به شکل زیباایی فیلم برداری می کنید …
و بعد می رسیم به یک چشمه …
اینکه خداوند چطور شما رو دقیق هدایت کرد، نمی دونم، مثل هزار بار هایی که خداوند در زندگیمون معجزه می کند و متوجه نمی شیم، و فقط می دونیم اتفتق افتاد دیگر !
ولی ما به آبی از بهترین آب های جهان رسیدیم …
باز هم بگم عاشق اینم که همسفر کسانی ام که به خدواند و به طبیعت اعتماد دارند و نگاه زیبا بین دارند
با ایمان کامل این آب رو می خوریم ، به جای اینکه به آلودگی و میکروب که در مقابل سیستم ایمنی ما هیچ چی نیستند فکر کنیم، که البته اصلا وجود ندارند، از گوارایی ، آب لذت می بریم، از شیرین بودنش ، از املاحش لذت می بریم …
خدایا تو نعمت هایت برسر تمام انسان ها می ریزد، بستگی دارد ، که ما ببینیم و یا نه .به زیبایی استفاده کنیم، و یا با کفر اونها رو از خودمان بپوشانیم…
قلب منو برای نعمت هات بزرگ کن …
مریم جان زیبا گفتید ، و البته همیشه زیبا می گویید،زبان شما نرم، ملایم، زیباست …
اینکه ما این مکانو ترک می کنیم و اینجا رو به خدا می سپاریم …
راستش ، قبلنا همیشه دل کندن برایم سخت بود، مخصوصا اگر چیزی رو دوست داشتم، اما می دونم ،حالا اگر با چیزی خداحافظی کنم، قرار است اتفاق بهتر پیش بیاد، من مرتب اتفاق های فوق العاده و فوق العاده تری برام می افتد، و این یعنی اعتماد به جریان طبیعت …
یک نکته ی مهم و جالب دیگری که دوست داشتم دربارش بنویسم، این بود که استاد می خواستند، لبه ی یکی از این صخره ها بروند و مریم جون گفتند ، من از اینجا فیلم می گیرم،و نمیام، و استاد به تنهایی خودشون رفتند، این یعنی من آزادم، و اصلا وابسته نیستم…
اگر مدارم تا اینجاست، اگر لحظه ای حتی می ترسم، نیاز به تظاهر در مقابل کسی ندارم، و منم همه جوره خودم هستم، و بعدا خودشون تصمیم گرفتند و تا لبه ی صخره ها رفتید، از سنگ های لیز عبور کردید ، و این برای من لذت بخش بود دیدنش …
و بعد از عبور و کاوش کردن در بین این صخره های صیقلی داده شده، می رسیم به بارگاه سنگ ها …
جایی که انگار یک قدم به خداوند نزدیک تر شدی…
قشنگ می فهمیدم که چطور روحتون پرواز می کرد…
واقعا صحنه های درون فیلمش فوق العاده بود …
استاد جان می گفتند، می بینی؟؟
من زیر لب گفتم ، به اندازه ی ظرفیتم بله … و می دونم از اونی که دارم می بینم بی نهایت تره …
فیلم فوق العاده ای بود. و تاثیرات بینهایت زیبایی روی من داشت و در آخر فیلم دوست دارم این ها رو خطاب به خودم بگویم..
مهدیه ی عزیزم ، با خیال تخت ، به این سفر ادامه بده، که خداوند در هرلحظه نزدیک تو می باشد، و وقتی تو به او (الله) ایمان بیاری ، هیچ کاری نشد ندارد …
او نابینا رو بینا می کند، با ایمان و باور به او فلج روی پاهایش می ایستد و سلامتی رو رر وجودش پیدا می کند …
عاشق به معشوقش می رسد و او هر در بسته ای رو باز می کند …
استاد عزیزم ، به خاطر این فایل زیبا باز هم از شما سپاسگزارم…
به نام خالق عشق و زیبایی
سلامی به زیبایی طبیعت کلورادو
و سپاسی به وسعت دشتها و کوهستان بینظیرش
سپاسگزار اساتید عزیزم هستم برای زحمت تهیه این فایل بینظیر که مارو به عمق بهشت میبره
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْکَبِیرُ
کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند براى آنان باغهایى است که از زیر [درختان] آن جویها روان است این است [همان] رستگارى بزرگ »
شما عزیزان شایسته و لایق چنین سفری هستید تا بهشتی که ما فقط وصفشو خوندیم و شنیدیم ، شما از نزدیک ببینید و لمسش کنید و حالشو ببرید
چرا که به معنای واقعی ایمان دارید و خداهم که هرگز خلف وعده نکرده.
«صدق الله العلی العظیم»
دیشب قبل از خواب یک سوال از خداوند جان پرسیدم و پاسخ در سحرگاه دریافت شد.
(چه لحظه های جادویی من در این سحر دیدم، اوقاتی از بهشته)
سوال من: خدایا بگو برای تکامل و تعالی سریعتر چه کنم؟
و از طریق بیسیم قلب پاسخ از حضرت عشق چنین آمد:
«کدهای غلطی که فرستادی رو پاک کن.
گفتم چجوری ؟ یه غلطی تو گذشته کردم چجوری تو زمان حال پاکش کنم ؟
(اون زمانی که هنوز با برنامه نویسی برای زندگیم هیچ آشنایی و مهارتی نداشتم)
و باز پاسخ: استفار کن
«أستغفرالله ربّی و أتوب إلیه»
این همون تکنیک قدرتمند پاکسازی کنندست
«هوآپونوپونو» که دکتر جو ویتالی شاگرد دکتر هیولن به من یاد داده بود.
فیلسوف بزرگ معاصر دکتر الهی قمشه ای هم چه زیبا مراحل استغفار و دعا رو شرح دادند
ایشون فرمودند: دعا که میکنیم این دعا از محدودیت های زمانی این عالم خارج میشه و به ازل میره جایی که نقطه آغاز همه خواسته های ما بوده ، در واقع نقطه آغاز ما
سپس کدهای غلطی که ارسال شده پاک و کد درستی که خود خداوند با تقلب و ارفاق بهمون رسونده جایگزین میشن
پاکسازی مارو به نقطه شروع یا محدودیت صفر میبره و میتونیم یک آغاز بی نقص داشته باشیم.
دلیل تاکید بر استغفار های بسیار همینه
پاک کردن و برداشتن ترمزهای ما در مسیر تعالی
اولین و مهمترین گام برای آغاز رشد و خروج از شرایط نامطلوب فعلی مونه
برای ورود به بهشت ابتدا باید از جهنمی که در دوران جاهلیت مون ساختیم خارج بشیم
محدودیت صفر در واقع مرز بین همون جهنم و بهشتیه که توسط افکار و اعمال و کدهای ما شکل گرفتند.
برای من این هدایت بزرگ الهی بسیار ارزشمند بود که بفهمم چرا رشدم مطلوب نیست و احساس درجا زدن داشتم.
الان فهمیدم که هر کد اشتباه از بین نمیره و تا زمانی که پاکش نکردیم آثار و نتایج اون دامنگیر ما در کل زندگی مون خواهد بود تا زمانی که تصمیم بگیریم با استعانت از خداوند و مدد و یاری او پاکش کنیم.
خداوند رو هزاران مرتبه شکررررررررر برای این هدایت زیبا و عظیم
الهم اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
صِراطَ الَّذینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم
آمین
درپرتو عشق و آگاهی
باشد تا رستگار شویم ( ان شاءالله)
هزاران سلام پر از مهر از قلبم به قلب پر مهرت حبیب جان
اول که بسیاااااااار ازت ممنونم عزیزم که با توجه به حجم کاری که داری برامون نوشتی و من خوندم و لذت بردم سپاسگزارتم..
دوم اینکه : چقدر خوبه آدم فکر کنه و سوالات خوب از قلبش بپرسه …
و خداوند عزیز که از رگ گردن بهمون نزدیکتره چه زیبا پاسخ میده!! الله اکبر
منم کنجکاو شدم و سوال شما رو از خودم پرسیدم :
خدایا بگو برای تکامل و تعالی سریعتر چه کنم؟
و دیدم هم پاسخ شما و هم پاسخی که من بهش هدایت شدم تقریبا از یک جنسه : خودشناسی
انگار به هر شناختی که میرسیم از یک بند آزاد میشیم و پا از ترمزی برداشته میشه !!
اصلااااااااا خودشناسی ، شناختن بندها و ترمزهاست..
واقعا در حیطه معنوی کاری بالاتر از خودشناسی نداریم..
و دقیقاااااا رحمت الهی زمانی در زندگی جاری میشه که خودمونو بهتر بشناسم ، چرا که برای شناخت کاملِ خودم باید کاملا تسلیم الله یکتا باشم…
و وقتی تسلیم معبودِ یکتا شدم اولین کار و اولین قدم اعتراف به خطاها و اعتراف به ناتوانی و جهل و کوچیک ی من در مقابل حکمت و غفران و عظمت اربابمه …
عجب چرخه قشنگی شد !!!!!!
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
ببین : برای اینکه سریعتر به تکامل برسین اول خودشناسی … بعد تسلیم …. بعد درک عظمت معبود به اندازه ذهن و قلبمون و اعتراف و استغفار برای اعمالی که از سر جهل انجام شده و دستاوردهای ناخوبی که برامون به وجود آورده !!!!
واقعا مسیر معنویت ، مسیر بیداری و هوشیاریِ…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
ممنونم عزیزم که با این کامنت قشنگت ذهنم به چالش کشیده شد.
دوستت دارم
خدا قوتت بده
در پناه نور و عشق الهی باشی عشقم
استغفار کن
أستغفرالله ربّی و أتوب إلیه
پاک کن خودت رو
دلیل تاکید بر استغفار های بسیار همینه
پاک کردن و برداشتن ترمزهای ما در مسیر تعال
به نام خداوند سریع الجوابم
سلام آقای حافظان دوست خوبمان
اواخر سوال من وقتی قران میخوندم این بود:
خدایا چرا انقدر تاکید میکنی توبه کنم ؟
من ک خطایی نکردم، مالی نخوردم، ظلمی در حق کسی نکردم. پس این توبه برای چی هست ؟
برای پاک کردن خودم، بری شرک زدایی هایم چون شرک رو من متوجه نمیشم مگر وقتی ب در بسته بخورم.
نمونه اش داغ داغ همین 2 روز پیش رو دارم و فهمیدم ک هرچه حرکت کنی و با ایمان قدم هات رو برداری در این مسیر آزمایش هایی هم میشی ک شرک هات رو پیدا کنی.
شرک هایی ک قبلا روتین رفتارت بوده و ضربه ای هم نمیخوردی ولی از وقتی در مسیر ایمان و خداوند قدم برمیداری باید خیلی خیلی مواظب رفتارت باشی چون تا خطا کنی نتیجه اشم می بینی؟
برای چه انقدر زود؟ تا با شناخت شرکهات پاک و خالص بشی
داستان : میخواستم خودم با پاسپورت خواهرم سیم کارت بگیرم، خواهرم شاغل و من هم وقت کمی دارم و باید سریع تر این مرحله از کارم رو پیش ببرم، روی عقل خودم حساب کردم و گفتم موهام رو بالایی میزنم و اگر پرسید خودتون هستید صاف تو چشاش نگاه میکنم بدون لرزش صدا میگم بله بینی ام رو عمل کردم. اینا راهکارهای عقل زرنگم بود، خواستم خودم با عقلم برم جلو و میگفتم خودم با زرنگ بازی ام از پسش برمیام خداجون ممنون شما نمیخواد زحمت بکشی.
رفتم و دقیقا همون مکالمه صورت گرفت و من فیلم خوبی بازی کردم.
جهان کارش رو خوب انجام میده بلدم بلدم کردی خب جوابش رو میگیری یادم رفته بود اگر خداوند یاری ام نکند حتی قدمی هم نمیتونم بردارم.
نتیجه : سیستم کار نمیکنه خانم یه سری مراحل انجام شده ولی دیگه جلو نمیره 3 روز بعد سر بزنید ببینم درست میشه یا خیر.
جالبه و خنده دار البته گفتم خدایا خودت برام درستش کن
چی شد ؟ حالا ک کارهات با برنامه ریزی عقلت پیش نرفت حالا نیازمند خدا شدی ؟ از اول سپردی بهش ؟
این خدا چقدر رحیم عه چقدر ستار عه
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
من کجا رو دارم ب غیر از درگاه تو ؟
کجا برم ک سریع تر کارهام رو راه بندازن ؟
بعدازظهر در خلوتم داشتم قرآن میخوندم با تلاوت آرام استاد عبدالباسط و همزمان معنی اش رو میخوندم. دیدم ذهنم پراکنده شد تمرکز ندارم قطع کردم گفتم چی شده ؟
خدا گفت شرک ورزیدی استغفار کن، فهمیدم تنها ضربه شرک ب خودم میخوره، خودم ب خودم ظلم میکنم.
گفتم خدایا منو ببخش ک من ب خودم ظلم کردم من خطا کردم دارم تاتی تاتی توحیدت رو یاد میگیرم. خودت دستم رو بگیر و بهم یاد بده.
فهمیدم حتی اگر آخرین راهم همون سیم کارت گرفتن با پاس خواهرم بود باز حق نداشتم روی میثاق هام پا بزارم.
دروغ دروغه با هر دلیلی ک بخوای برا خودت منطقی اش کنی.
اگر ناعمه قبل از شناخت توحید بودم فکر میکردم بهترین ترفند رو زدم و بقیه میگفتن افرین چه زرنگی، شاید اصن کارم پیش هم میرفت ولی من در شرک خودم غوطه ور تر میشدم.
خوب شد ک خداوند سیم کارت رو ب من نداد.
رزق زان معنی ندادندم خسان، تا تورا دانم پناه بی کسان
بهش گفتم من از خودت میخوام کار اداری ام رو راحت پیش ببری، دیگه من از این ترفندا نمیزنم. شنبه میرم و ازشون عذرخواهی میکنم بابت ناراستی ام. تا ب ذهنم بفهمونم تو هیچ کاره ای عزیزم. تا بهش بفهمونم ک روی میثاق پا گذاشتن عذرخواهی داره.
سپاسگزارم بابت آگاهی هایی ک نشر میدین و باعث کمک و خیر ب هزاران نفد میشید
در پناه الله باشید دوست خوبم.
سلام خواهر خوبم
چقدر خوشحالم که گفتگوی من با خدایم تونست کمکی کنه
داستان زیبای شما هم برای من کلی درس داشت
سپاسگزارم که آگاهی های نابتونو به اشتراک گذاشتید
برای من هم بارها این داستان های شرک آلودم تکرار شده و البته مربوط به دوره جاهلیتم بوده اما همه اونها برام درسهای ارزشمندی داشتند.
تا چندی پیش اصلا نمیدونستم که میشه با خدای عزیزم صحبت کنم و ازش راهکار بخوام
حتی کوچکترین جزئیات رو میپرسم و پاسخ با اشکال مختلف میاد
اما در مورد دریافت سیمکارت راه حل های ساده زیادی وجود دارند که بهش هدایت خواهید شد.
خدایا برما آسان کن آسانی ها را
آمین
در پرتو آگاهی و عشق الهی
شاد و تندرست و پیروز و ثروتمند باشید.
سلام خدایاشکرت به خاطر فرهنگ این مردم که به تمیزی وپاکیزگی انقدر اهمیت میدن ، میدونی امروز تو ده لولمان برای پیاده روی رفتم رودخونه نزدیک خونمون که حالم بهتر بشه ، جای همه ی عزیزان خالی نم نم بارون میبارید هوا عالی بود همینجور خداروشکر میکردم ولذت میبردم
ولی یکم که جلوتر رفتم تمام اطراف رودخونه پر بود از زباله حدود نیم ساعت راه رفتم وعین این نیم ساعت سرتاسر رود پر بود از آشغال
همونجا زدم زیرگریه ،باورتون نمیشه انقدر دلم گرفت آخه چرا مردم ما امکانات ندارن یه سطل آشغال وجود نداره که این بندگان خدا آشغالشون رو بریزن ،ما خودمون برای زباله ها چندروز یه بار باماشین تا شهر فومن میریم که زباله هامون رو خالی کنیم اما پیرزن وپیرمردی که وسیله ندارن چیکار باید بکنن ؟ راستش تمام انرژیمو گذاشتم رو درختا وآسمون آبی وبارون وسردی هوا واُردکای خوشگل که بازی میکردن
نمیدونم والا حالم بهتر شد یا نه ولی با گریه کلی با خدای خودم عشق بازی کردم ،
خدایا نگاه کن رنگ رودخونه ی آمریکایی ها خوشگل وخوش رنگه سبز ملایم که دلمنو میبره به کودکیم ، تجسم میکنم وسط آب نشستم وآب بازی میکنم
راستش اینجا ماشاءالله انقدر بارون باریده که رودخونه رنگش گل آلود بود
سنگا رو نگاه چه صاف وصیغلی شده ، ببین آب به این لطیفی چه قدرتی داره که سنگ با اون همه سختی رو صاف کرده وبه هرشکلی که دوست داشته درآورده، پس ببین ما چه قدرتی در درونمون نهفته فقط باید خودمون وقدرتهامون رو باور کنیم وماهم عمل کنیم وادامه بدیم
وای استادونگاه چقدردوستاشتنی تر میشه وقتی کودک درونش فعال میشه وبازیگوشی میکنه
شکرت خدا که این دو عزیز دل انقدر دل پاکن ومهربون وشکرگزاروبخشنده ، نگاه مریم جون چه شجاعتی داره ماشاءالله گوشی به دست داره میره پایین ، درصورتی که اینجا باید از دوتا دستش استفاده کنه وبیشتر مراقب باشه ولی ببین ما چقدربراش مهم هستیم که اینجوری خودش رو میندازه به زحمت ، خدا قوت مریم عزیزم الگوی ماه من دوستت دارم عشقم پایداروتوانمندتر از همیشت باشی
واینم بگم که من عاشق رنگ ماشینمون هستم چقدر خوبه که استادمون انقدر خوش سلیقه س واین ماشین خوشگلو باقدرت وباکلاسو وهمه چیزتمومو برامون خریده خدایاشکرت ازت میخام لذت سوارشدنش رو قسمت تک تک بچه های عباسمنشی بکنه ، آمین
اینم بگم بهتون وقتی شما دوعزیزرو میبینم دلم شاد میشه لبم خندون میشه ونا خودآگاه همش میگم عزیزم عاشقتونم شما خود خودعشقید
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«مَن جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ»
(ﻫﺮﻛﺲ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻚ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ، ﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻛﺎﺭ ﺑﺪ ﺑﻴﺎﻭﺭﻧﺪ، ﺟﺰ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻧﻴﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﻰﮔﻴﺮﻧﺪ.)
«قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِّلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
(ﺑﮕﻮ: ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩ ، ﺑﻪ ﺩﻳﻨﻲ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ، ﺩﻳﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻳﻜﺘﺎﭘﺮﺳﺖ (ﺣﻖ ﮔﺮﺍ بود) ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ)
الهی، الهی، حمد و سپاس به درگاهت که هر ذره از نعمت های زندگی ام که دریافت میکنم از جانب توست، الهی الهی، حمد و سپاس بر نعمت قلم و زبان و کلمات که از تو بنویسم و از تو بشنوم و از تو بخوانم. خدایا یاری کن این بنده ات را که اگر تو مرا چیزی نیاموزی من از خود هیچ ندانم و هیچ نتوانم. الهی از نور بینهایت خودت قلب تاریک مرا منور کن که تو خود میپسندی قلب بنده ات نورانی باشد و نه تاریک؛ توحیدی باشد و نه مشرک؛ الهی باشد و نه شیطانی. از خودم بر خودم نه پناهی دارم و نه امیدی، ای همه پناه و امید عالم، هدایتم کن، و حمایتم کن که تو خود فرمودی :وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
سلام و درود و رحمت و برکت و آرامش رب العالمین بر همه اعضای خانواده ام ، سلام استاد عباس منش عزیز و سلام استاد شایسته بزرگوار و سلام دوستان نازنینم. الهی که در سایه رحمت پروردگار عالم از بینهایت مغفرت و فراوانی نعمات بهرمند باشید و باشیم که خداوند بر خودش واجب کرده و سند مکتوب دستمون داده که وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ . ببینید اینجا توی این آیه غفور و رحیم «الف و لام» نداره، یعنی گشتم نبود، نگرد نیست ، غفور فقط و فقط الله، رحیم فقط و فقط الله ، چقدر غفور؟؟ چقدر رحیم؟؟ بییییییییینهاااااایییتتتت. اونقدری که ذهن انسان نمیتونه تجسم کنه.
بازم یه فایل دیگه و جلوه هایی از زیبایی و قدرت پروردگار عالم. یه خداقوت ویژه و قدردانی عرض کنم به خانم شایسته عزیز که اینقدر فایل تهیه میکنه، کل جاده رو پیاده میره تا دوربینش رو نگه از حرکت تراک کمپر فیلم بگیره. یا روی صخره هایی که راه رفتن اینقدر سخته و نیاز به احتیاط کامل هست بازم برامون فیلم میگیره، استاد شایسته، بینهایت ازتون ممنون و سپاسگزارم که برای تهیه این فایلها اینقدر تلاش میکنید و تک تک مراحل تدوین و ادیت و آپلود کردن رو با عشق برای ما انجام میدین. یه تشکر و خدا قوت ویژه هم خدمت کودک درون و کنجکاو استاد عباس منش عزیز که تمام سوراخ سمبه های آمریکا رو یه جوری بهمون نشون داده که ساکنین همون ایالت هنوز ندیدن.(استاد دمپایی قشنگتو هم عشقه که آخه کی با دمپایی میره غارنوردی) اون روز سر صحبت شد که کلیولند کجاست میگم توی ایالت اوهایو، یا یبار با بچه ها بحث اینو داشتیم که سنپترزبورگ کجاست، میگم یه سنپترزبورگ داریم توی روسیه، یکی هم داریم توی فلوریدای آمریکا، باورشون نمیشه. وقتی از جغرافیا و تاریخ آمریکا برای بقیه سخنرانی میکنم بهم میگن تو بیکاری رفتی این چیزا رو خوندی؟! دیوانه… (نامبرده فرق بیرجند و بروجرد و بجنورد و بروجن رو نمیدونه، و همینطور سلسله افشاریه و زندیه و ایلخانی، با اینکه رشته دبیرستانش بوده)؛ نمیدونن 90٪ اینا رو از سفر به دور آمریکا یاد گرفتم. اون روز با یه دوست عزیزی داشتم سر موضوع قانون تکامل گفتگو میکردم، ماجرا از اینجا شروع شد که چرا پیامبر چندتا همسر داشته، گفتم ببین تو اگه یه قانون خیلی خوب رو هم به تصویب برسونی ولی جامعه آماده پذیرشش نباشه و تکاملش رو طی نکرده باشه احتمالاً مثل آبراهام لینکلن میکشنت. به همون دلیل پیامبر نمیتونست ناگهانی چند همسری رو لغو کنه، ناگهانی مشروب رو حرام اعلام کنه، و برده داری رو ممنوع کنه، که جامعه به تکامل نیاز داشته. همون آبراهام لینکلن بزرگوار هم دو ماه و نیم بعد از امضای متمم سیزدهم ترور شد، با اینکه امروز مردم آمریکا به متمم سیزدهم افتخار میکنن… بماند که اون عزیز از شدت خنده داشت روده بر میشد که تو چطوری تاریخ اسلام رو ربط دادی به آبراهام لینکلن؟! بنده خدا حق داشت، بدجوری قیمه ها رو ریخته بودم تو ماستا (خداوند همه دیوونه ها رو شفا بده)
«قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» (ﺑﮕﻮ: ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺗﻢ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ)
امروز که هدایت شدم به آیات «160 تا 165 سوره انعام» واقعاً حیفم اومد این آیات رو براتون کپی نکنم. دیدم هر آیه زیبایی خاص خودشو داره، و دستچین کردن یکی دو تا آیه لذت ماجرا رو کم میکنه. بماند که چقدر درس توش داره و بقول سعیده جان نورانی (خانم شهریاری) اینها فقط گنجایش سطل پلاستیکی منه زیر آبشار توحید . آیه 160 یه نکته خیلی جالبی در مورد قانون مدارها به آدم یاد میده. اونم اینکه اگه بخوای کار خیر کنی ده برابر پاداش میگیری و اگه کار منفی انجام بدی فقط به اندازه همون یه کار سختی دریافت میکنی. دیدم مثل قایق سواری توی رودخانه است، اگه موافق با جریان رودخانه یه پارو بزنی خود جریان آب کلی تو رو به جلو میبره ، ولی اگه بخوای خلاف رودخانه پارو بزنی زیاد جلو نمیری، فقط خودتو عذاب میدی. حکایت حرکت در مدار انرژی مثبت و هدایت الهیه، کافیه یه روز حالتو خوب نگه داری، صبح و شب تمرین ستاره قطبی بنویسی تا کلی اتفاق خوب و مثبت تجربه کنی ولی یه روز حالت بد باشه، فرکانس منفی به جهان بدی، خداییش اتفاق بد چندانی نمیاد، عذاب الهی نمیاد، فقط خودمون رو عذاب الکی دادیم. خب وقتی میشه موافق جریان رودخانه پارو زد و با هر پارو کلی جلو رفت، کلی زیبایی دید، کلی حال خوب رو تجربه کرد و خندید و شاد بود چرا خلاف جریان پارو بزنیم؟؟ (نامبرده خودش مخاطب این جمله است). کافیه هر کاری رو میخوایم انجام بدیم با احساس خوب و مثبت و علاقه باشه، تا انرژی مون بوست بشه. از خداوند هدایت بخوایم تا سرعت مون چندبرابر بشه. (اونهایی که دارن عذاب میکشن نتیجه یه عمر خلاف رودخانه پارو زدنشون رو دارن میگیرن، یه روز و دو روز نیست)
آیه 161 میگه دین و صراط مستقیم فقط یکتاپرستیه به درگاه خداوند و بس ، فقط یکتاپرستی و دوری از هر چیز و هر کس و هر عنوان و هر امتیاز که منتسب به غیر خدا باشه. ولو در حد یه نگاه کردن باشه به دست دیگری. منو باش تا همین چند وقت پیش فکر میکردم ما پیرو آیین حضرت محمد هستیم، درحالیکه خداوند داره به حضرت محمد توصیه میکنه پیرو آیین یکتاپرستی ابراهیم باش… (خدا وکیلی اینو برم توی مسجد محملمون بگم، منو تکفیر میکنن)؛ آیه 162 به زیبایی میگه هر نماز و نیایشی فقط و فقط مخصوص خداست، حتی زنده بودنمون برای خداست و مردن مون هم برای خداست، ما از خودمون چی داریم؟؟!! هر وقت منِ حمید امیری یاد گرفتم کامنتم رو هم بخاطر رضای خدا بنویسم نه برای امتیاز گرفتن و به به گفتن و تحسین بندگانش اون موقع میتونم ادعا کنم توحیدی عمل کردم.
«لَا شَرِیکَ لَهُ وَبِذَٰلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ» (ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﺮﻳﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ [یکتاﭘﺮﺳﺘﻲ] ﻣﺄﻣﻮﺭم، ﻭ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﻭﻳﻢ)
ای خدا، ای خدا خودت بهم یاد بده چطوری از شرک به دور باشم و یکتاپرست بمونم. و حتی به اندازه راه همون مورچه سیاه در دل تاریکی شب روی سنگ سیاه. مشرک نباشم. خدایا، از خودت، خودت رو میخوام ، توحید و یکتاپرستی رو میخوام و آزادی و رهایی از شرک.
«قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ وَلَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» (ﺑﮕﻮ: ﺁﻳﺎ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻱ ﺑﺠﻮﻳﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ؟! ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﻧﻤﻰﺷﻮﺩ، ﻭ ﻫﻴﭻ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺑﺎﺭﻱ ﺑﺎﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻧﻤﻰﺩﺍﺭﺩ؛ ﺳﭙﺲ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻣﻰﻛﺮﺩﻳﺪ، ﺁﮔﺎﻩ ﻣﻰﻛﻨﺪ)
حتی لازم نیست روز حساب برسه تا ببینیم هیچکسی، سنگینی بار دیگری رو بر دوش نمیکشه، همین الان توی یک جامعه و حتی توی یک خانواده هر کسی نتیجه باورهای خودش رو میگیره، هر کسی نتیجه مدار خودش رو دریافت میکنه.
«وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ»
(ﺍﻭﺳﺖ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ، ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ، ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺮﺧﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﺭﺟﺎﺗﻲ ﺑﺎﻟﺎ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ، ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﺪ؛ ﻗﻄﻌﺎً ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺯﻭﺩ ﻛﻴﻔﺮ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ)
چقدر زیبا قانون مدارها رو گفته، چقدر زیبا تاثیر باورها رو بر نتایج توضیح داده. اگه باور داری خداوند غفورالرحیم ه پس بینهایت مغفرت میده و در مدار دریافت نعمتها انسان رو بالاتر میبره. حتی از کلمه «رفع» استفاده میکنه، به معنی اوج دادن و بالا بردن. در چه چیزی در عطا کردن نعمتها، مدار بالاتر عطای نعمت بیشتر. خداوند خیلی سریع بهمون پاسخ میده. الهی صد هزار مرتبه شکر.
امروز از صبح که فایل رو دیدم مطمئن نبودم که میخوام کامنت بنویسم یا نه. ولی ظهر احساسم خوب بود و هدایت شده بودم به این آیات و تصمیم گرفتم کامنت رو بنویسم. آیات رو کپی کردم ولی چون اون لحظه یه کاری داشتم به کلی یادم رفت کامنتم رو بنویسم. چراشو الان بهتون میگم…
فایل نشانه روزانه دو روز پیش من جلسه پنج گفتگوی استاد بود با دوستان در کلاب هوس بود، که استاد از حرکت کردن در مسیر عشق و علاقه صحبت میکنه و دوستان از نتایج شون میگن(لینکشو براتون میذارم)
abasmanesh.com
خب من بارها و بارها اینو از استاد شنیده بودم و هر بار اینو میشنیدم که در مسیر علاقه تون حرکت کنید من طراحی صنعتی یادم میومد. که من به طراحی صنعتی علاقه دارم. یادمه زمانی که دبیرستان بودم با اینکه رشته ام علوم انسانی بود، یه دوستی داشتم یه رشته صنعتی(فنی حرفه ای یا کاردانش) بود، رسم فنی هاش رو میداد تا من براش بکشم. زمان دانشگاه هم رسم فنی های من از همه بهتر بود و نمره ام 20 بود. من به صورت Self-Study نرم افزار اسکچاپ رو یاد گرفتم. و چند وقت پیش طی یه حرکت انتحاری از سوی رئیسمون افتادم توی مسیر کار با نرم افزار اتوکد. فکرشو بکنید توی اولین تجربه آشنایی با نرم افزار اتوکد نقشه شبکه آب پالایشگاه رو بذارن پیش روت و بگن اینو درستش کن و باگها رو پیدا کن و فلان ویژگی ها رو کم و زیاد کن. بماند که روزهای اول چقدر سخت بود برام ولی خداوکیلی از هر چیز جدیدی که یاد میگرفتم کلی ذوق میکردم. (شاید اتوکد برای خیلی از دوستان آب خوردن باشه، ولی من از هدایت الهی ذوق میکردم و نه خود نرم افزار) وقتی پای لپتاپ نشسته بودم و داشتم کار میکردم صدای اذان مغرب از گوشی بلند ، با تعجب گوشی رو نگاه کردم… یادم افتاد من بعد از ناهار نشستم پای اتوکد، الان اذان مغربه. بقول استاد اصلا متوجه گذر زمان نشدم. لذت میبردم از اینکه دارم تجهیزات سایت رو یکی یکی جایگذاری میکنم. یه جایی توی یکی از خیابانهای سایت(محوطه صنعتی پالایشگاه) شک داشتم که مسیر چطوری بود، فلان تقاطع چطوری بود، یهو به ذهنم رسید برو با گوگل مپ ببین. دیدم وقتی به چیزی علاقه داشته باشی از جایی که فکرشو نمیکنی خلاقیتت میزنه بیرون، خداوند هدایتت میکنه. من حس میکنم این همون نعمتیه که خداوند به من عطا کرده. مثال های هواپیمایی من یه وقتایی باعث خنده دوستان میشه، ولی نامبرده قبل از کلاس اول ابتدایی وقتی نقاشی میکشید همش عکس هلیکوپتر و هواپیما میکشید(ایموجی خنده فراوان)، بارها ازم پرسیدن تو به خلبانی علاقه داری، میگفتم آره ولی بیشتر به مسائل فنی و طراحی هواپیما علاقه دارم تا خود پرواز. بین نماز مغرب و عشاء بود که تازه یادم افتاد راستی من قرار بود کامنت بنویسم. و اون موقع دست به کار شدم. حس میکنم مسیر علاقه ام رو پیدا کردم. شاید بعد از اتوکد برم سراغ کتیا یا سالید ورکس یا شاید هم تریدی مکس…
میدونم طبق قانون مَن جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا خداوند در مسیر عشق و علاقه من، هر قدم منو ده برابر میکنه، و به ازای هر ده قدم من اون ده هزار قدم به سمت من برمیداره، صد ها در رو باز میکنه، هزاران مسیر رو روشن میکنه. کافیه هر قدم رو با احساس خوب بردارم، من هیچ ایده ای ندارم چطوری ولی جان جانانی رو دارم که بر هر آشکار و هر نهان من از خود من آگاه تره. به کنه ذات من، از خودم داناتره و بر من احاطه داره.
«الهی، الهی، اگرچه شب فراق تاریک است؛ دل خوش دارم که صبح وصال نزدیک است؛ پس دست در عشق زدم هر چه بادا باد»(مناجات خواجه عبدالله انصاری)
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید. از صمیم قلبم دوستتون دارم خانواده نازنینم در این سایت.
سلام به دوست عزیز آقای امیری
چقدرررر کامنتتون پر محتوا و پر بار و پر برکته واقعا تمام مدتی که میخوندمش حس میکردم کلی آگاهی به سمتم سرازیر شد و خداروشکر میکنم بابت وجود دوستانی مثل شما .چقدر زیبا از علایقتون و رسیدن بهش گفتید واقعا آدم انرژی و امید میگیره که بله میشه
کلی حس خوب و آگاهی کسب کردم از کامنتتون
سپاسگزارم ازتون امیدوارم همیشه شاد و سلامت و موفق باشید و از موفقیت هاتون برامون بنویسید
در پناه الله یکتا باشید
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام رفیق عزیز
دلتنگت بودم
و گهگاهی میام و عکس پروفایلتا نگاه میکنم و کیف میکنم
نمیدونی چقدر حال خوشی دارم به خاطر اومدن نشانه ها و پیدا کردن مسیر علاقه ات
چقدر لذت بخشه
حمید عزیز
منم یه ماهی هست قدمهای عملی را برای مسیر علاقه ام برداشتم
و هر بار اینقدر احساس عالی دارم که حد نداره
دوستهای جدید پیدا کردم
کلی دارم تجربه های ناب کسب میکنم
شاید در کنار این شغل و علاقه هام
بینهایت تجربه ناب دارم کسب میکنم
توی جمع 15 نفری
تمرین عزت نفس میکنم با دوستان خانم و آقا ارتباط برقرار میکنم ،
تحسینشون میکنم
حمید جان چی بگم از معجزه الله
یه ماهی که کار جدیدم را در 48 ساعتی که اف هستم شروع کردم
چند روز پیش داشتم از مترو برمیگشتم که یه جوون خوش انرژی را دیدم که ازم سوال کرد میخوام برم کرج منم با عشق گفتم مسیرم به سمت کرجه بیا تا یه جایی راهنماییت میکنم
خیلی پسر خوش انرژی و پاکی بود
اهل لرستان و علیگودرز بود
گفتم کجا میری
گفت 120 میلیون معامله کردم دارم میرم پولشا بگیرم
گفتمکارت چیه ،و وقتی عنوان کرد به الله اشک از چشمام سرازیر شد
همون شغل من بود که شروعش کردم
به الله هیچ سواد خاصی نداشت ولی تمام قوانین کاملا بلد بود
تمام درسهایی که استاد تودوره 12 قدم بهمون داده را داشت مو به مو بهم میگفت
قانون فراوانی
گفتم چطوری معامله کردی جنس را دادی ولی الان پولا داری میگیری
بهم گفت ببین آدمهای خوب فراوانند تو این جهان و هر چی خوبش هست به پست من میخوره
من جنسی دادم و الان دارم میرم پولما بگیرم
و این اولیم معامله من با این آقا نیست
میگفت به خدا اینقدر پول درآوردن راحته
در عرض دوسال دوتا خونه خریده بود
و بهم گفت ماشین ندارم ولی همه جا با آژانس میرم
بالاخره منی که خوب دارم پول در میارم باید به بقیه هم نون بدم
یه جمله بهم گفت کیف کردم
گفت تا جیبت خالی نشه
خدا پرش نمیکنه
منظورش پس انداز کردن برای روز مبادا بود
گفت هروقت اینطوری پول خرج کردی و دلت قرص بود، پول از در و دیوار برات میباره
و چیزی که برا من جالب بود خدا قدم بعدی منا بهم گفت از زبون این جوون
اون روز من مات و مبهوت بودم
و فقط میگفتم الله اکبر
چقدر اشک شوق ریختم
توی مترو ساعت 10 و 10 دقیقه مادرش بهش زنگ زد و و بعد از گفتگو با مادرش
گفت آقا رسول ببین این نشونه هست 10 :10 دقیقه اعداد جفت همیشه برام نشونه هست و من اونا را دنبال میکنم
گفتم شروع کردم کارا
منم که یه لحظه اون شرک درونیم بروز کرد گفتم میخوام باهات ارتباط داشته باشم
گفت ببین آقا رسول الان کار خیلی خیلی راحت شده
تو هر حوزه بینهایت فایل تو گوگل هست سرچ کن و یاد بگیر
به هیچ کس احتیاجی نداری
یه لحظه از خودم خجالت کشیدم
یاد حرف ارشیا افتادم که که استاد باهاش مصاحبه کرده بود و ارشیا گفت یه مدت فقط و فقط مسیر علاقه ام را در یوتویوپ و اپارات دنبال کردم و بعد هدایت شدم به رفتن به آمریکا
خلاصه که قدم بعدی من مشخص شد
نمیدونم چه پلنهایی خدا برام ریخته
ولی هرچی هست خیلی الان حس و حال خوبی دارم که قبلا هرگز تجربش نکردم
زنداداش فاطمه هم خیلی بهت سلام میرسونه
من چون کامنتتا دیر گزاشته بودی ، متوجه نشدم
و فاطمه جان بهم گفت یه خبر خوب
گفتن چیه ؛
گفت داداش حمید مسیر علاقش را پیدا کرده
وای که چقدر خوشحال شدم
انگار دنیا را بهم دادن
اینم یادم نره بهت بگم
هفته پیش با فرزندان دلبندم رفتم جاده چالوس و کلی کیف کردیم
صحبت شما شد که فاطمه جان گفت تو سریال زندگی در بهشت قسمت 131 درباره حضرت سلیمان یه مطلبی گفته بودی
و یه باور مخرب که داشتی و شنیده بودی که حضرت سلیمان آخرین نفری هست که میره جهنم چون خیلی ثروتمند بوده
چقدر خندیدم
و اینکه شما گفتی که نمیدونم شاید منظورشون اینه که باید به همه حساب کتابهای مالیش رسیدگی بشه و خدا ماشین حساب باید دست بگیره دونه دونه تراکنشهای مالی سلیمان نبی را محاسبه کنه تازه باید 9درصد مالیات بر ارزش افزوده همه تراکنش هارا هم حساب کنه.
(استیکر خنده)
و اینکه گفته بودی خدایا
من هم خدا را میخوام هم خرمارا هم خیلی زود هم خیلی زیاد و به راحتی
و سعیده عزیز این جمله شمارا اسکرین گرفته بوده و به عنوان عبارت تاکیدی ازش استفاده میکنه
خلاصه که شاید از لحاظ جسمی و مادی از هم دور باشیم ولی هر لحظه داریم با شما دوستان نازنین و تجربیات ارزشمندتون زندگی میکنیم
ایشالله که بهترینها برات اتفاق بیوفته و همیشه
سلامت و ثروتمند باشی رفیق.
سلام و درود به شما رسول جان.
خیلی خیلی از لطف و محبت شما سپاسگزارم. بسیار ذوق زده شدم از خوندن کامنت ارزشمند شما و دریافت این همه لطف و مهربانی. الهی صد هزار مرتبه شکر ، الهی صد هزار مرتبه شکر.
رسول جان، حواست هست چقدر انسان خوشبختی هستی، خدا رو صد هزار مرتبه شکر، اینکه زن داداش هم مدارت هست و اینقدر با هم در مسیر پیشرفت انرژی همدیگه رو بوست میکنید و بال پرواز هستید برای همدیگه، این خودش یه گنج بزرگه که روزی هزاران بار باید شاکر خداوند باشی. الهی صد هزار مرتبه شکر.
از خداوند این چنین زندگی رو میخوام که با انسانی توحیدی هم مدار باشم که بال پرواز هم باشیم و نه یه تیکه سرب.
رسول جان خیلی تحسینت میکنم. ببین اون اتفاق و اون ملاقات با اون شخص ، اصلا اتفاقی نبوده، خداوند همه چیز رو به دقت برامون چیدمان میکنه. ابر و باد و مه و خورشید و فلکی رو در کار میندازه تا نکات طلایی رو به اطلاع شما برسونه. چرا شما باید این ملاقات رو تجربه میکردی؟ چون شما در مدار بالاتری از نظر باورهای توحیدی و مالی قرار داشتی و این نکات رو باید دریافت میکردی و البته سخاوتمندانه به من هم هدیه اش دادی.
ولی من هنوز درگیر کنترل ذهنم، هنوز درگیر وزنه های شرک هستم.
در مورد اون ماجرای سلیمان، آره بخدا، من شنیدم این باور مخرب رو که سلیمان چون ثروتمند بود دیر تر از همه به بهشت میره. یاد سکانس با ماشین حساب کار کردن آقای کاووسی افتادم (مرحوم فتحعلی اویسی) نمیدونم یادته یا نه. خداوند میخواد چرتکه بندازه. انسان به جایی رسیده که با نرم افزارهای حسابداری میتونه ظرف چند دقیقه حسابهای مالی چند سال رو جمع و جور کنه، بعد از نظر این آقایون استغفرالله یا خدا ضعیفه برای محاسبه کردن، یا میخواد حال سلیمان رو بگیره مردم آزاری کنه الکی معطلش کنه. غافل از اینکه توی قرآن ما آیه داریم «کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا» امروز خودت برای حسابرسی خودت کافی هستی. خودت میدونی چکاره ای. مگه سلیمان در مدار توحید نبود؟ مگه رسالتش گسترش نام خداوند نبود؟ چرا باید برای بهشت رفتن معطل بشه؟
چقدر باورهای مخرب که باید زرورق مذهب به خوردمون دادن، الله اکبر. چقدر توی قرآن این ترکیب غفورالرحیم و تواب الرحیم تکرار شده، بینهایت آمرزش دهنده و توبه پذیر و بی نهایت نعمت دهنده است خداوند.
میگه ای مردم شما فقیر به درگاه خداوند هستین، و خداوند همان ثروتمند ستایش شده است.
«یا ایها الناس انتم الفقرا الی الله، والله هو الغنی الحمید»
امشب توی دفتر شکرگزاری نوشتم خدایا ازت سپاسگزارم که رزاق من تویی،و من محتاج و فقیر و ملتمس و خاکسار درگاه خودت هستم. و محتاج بندگانت نیستم. چقدر ما میتونیم شاکر باشیم. هر ثانیه و هر روز ، بخدا قسم بازم کمه. هر چقدر در مدار شکرگزاری به تکامل برسیم و اوج بگیریم بازم کمه.
رسول جان بازم این حمید کنتر سخنرانیش از کار افتاد شروع کرد از هر دری آسمون و ریسمون بهم بافت . (ایموجی خنده به مقدار لازم)
خانوادگی در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
سلام حمید جان
سپاس که کامنت منا خوندی و پاسخ دادی و من مورد محبت خودت قرار دادی
خیلی لطف کردی بابت انرژی که به من دادی
یادمه وقتی این خواسته من خیلی درونی شد که خداوند عنایتی کنه و یه نفر را که همفرکانس من باشه به من برسونه
به طرز جادویی به زندگیم وارد شد که داستانش مفصله
ولی اون وقتها که تازه ازدواج کرده بودم خیلی فرکانسهای درب و داغونی داشتم و یه سه سالی طول کشید که زندگیمون به یه آرامش نسبی برسه
چند سالی که گذشت من به دوره امیر شریفی هدایت شدم و یه دوسالی رو خودم کار کردم و بعدش
اونم به صورت کاملا هدایتی به سمت سایت و استاد عزیز هدایت شدم
یه دوسالی بود که فایلهای دانلودی را دنبال میکردم و هنوز عضو سایت نشده بودم
یه مقدار تغییرات رفتاریم
ملموس شده بود
و فاطمه جان منا رسد میکرد
ولی با دیدن اینکه من فایلهای استادا میبینم مقاومت شدید داشت
منم اصلا هیچ گونه زوری برای تغییرش نمیکردم
یه روز یادمه سر کار بودم که بهم پیام داد
رسول تو داری با خودت چی کار میکنی به نظرم نباید تو این سایت فعالیت کنی
منم که راهم را پیدا کرده بودم و هر گونه بهایی را برای پرداختش حاضر بودم بدم
گفتم
ببین فاطمه جان من راهم مشخصه و به این راه ایمان دارم
و شما هم به عنوان یه انسان مختار هستی راهت را انتخاب کنی
این در شرایطی بود که فاطمه جان یه خانم کاملا مذهبی بود
چادری با باورهای بسیار بسیار شدید مذهبی
من موضعم را مشخص کردم
یه روز اومدم خونه دیدم 6 تا از فایلهای حجاب را تا صبح گوش داده و فکر کنم تاصبح گریه کرده بود
اومدم دیدم چشمانش پف کرده
یادمه اون روزا من شاید دوهفته ای بود عضو سایت شده بودم
خلاصه اینکه ایشون بدون اینکه من چیزی بگم عضو سایت شدن
حمید جان من تو کامنتهام گفتم
یه ادم چقدر میتونه تغییر کنه وقتی ایمانش به یه حدی برسه
خلاصه فاطمه جان کل سایت را در عرض یک ماه شبانه روز
شخم زد
به حدی که من مات و مبهوت از این همه تعییر بودم و این همه تعهد و من به این باور رسیدم که اصلا تعداد روزهای عضو شدن در سایت مهم نیست ،اینکه چقدر این مسیر را باور کردی و چقدر زمان گزاشتی و با عشق و جدیت رو باورهات کار کردی مهمه
شبانه روز دو سه ساعت میخوابید
بعد یک ماه دقیقا قبل از این
شلوغیها که شروع بشه
جلوی کل خانوادش وایستاد و به من گفت من میخوام ماتو بپوشم
تمام خواسته های من برای یه هم مسیر خوب داشت تیک میخورد
دونه به دونه
نمیدونی چه شجاعتی را به خرج داد
من هنوز از تغییرات آسانسوری ایشون متعجبم
اینم بگم که خانواده ایشون و مخصوصا برادرش فاطمه جان بارها به فاطمه جان گفته که خوب شد تو شوهر کردی و رسول تو را کوبید و از نو ساخت
بنده خداها نمیدونن که واقعا تصمیم و خواسته و تلاش شبانه روزی خودش بوده(استیکر خنده)
الان جوری شده ایشون خیلی از مواقع اشتباهات منا گوشزد میکنه
اینقدر که تو قدمها شبانه روز کامنت بچه ها را خوند و فایلها ها را گوش داد
اینم بگم من دوسالی واقعا قلبم به دوره دوازده قدم داشت کشیده میشد و خیلی دوست داشتنم این دوره را تهیه کنم
حالا ببیم وقتی آماده شدم
اصلا یادم نیست چطور شد که با لب تاب دوره را خریدیم و با ایمیل ایشون
و این شد که من بیشتر فایلها نصیبم شد و فاطمه جان
هم فایلها و هم کامنت دوستان و فعالیت در سایت نصیبش شد(استیکر خنده)
خلاصه خدا را صد هزار مرتبه شکر
الان من دارم طعم خوشبختی را به صورت خیلی عالی میچشم و باهم با قدرت داریم پیش میریم
الهی صدهزار مرتبه شکر
با چشمانی اشکبار این نوشته ها را برات نگاشتم
حمید جان من با تمام وجودم این شرایط را خواستم و شد و خداوند منا مودر لطف خودش قرار داد و راه را برآن هموار کرد
الهی صد هزار مرتبه شکر
ایشالله در همه زمینه ها روابط و ثروت و آزادی مالی زمانی و مکانی به بهترین درجات برسی رفیق که مطمئن هستم لایق هستی
ایشالله خیلی نزدیکه که با کلی نتایج عالی همدیگه را ببینیم و با هم کلی گپ بزنیم و از مسیری که با عشق طی کردیم صحبت کنیم و لذتشو ببریم.
یا حق
سلام عشق دلم
سپاس از کامنتت
یعنی اون تیکه که گفتی داداشم میگه خوبه تو شوهر کردی طبق معمول ترکیدم از خنده من
اره این جمله بارها خانواده م به من میگن و از اول ازدواجم هرتغییری میکنم ربطش میدن به شما که چقدر رسول تورو عوض کرده
ساختمون ذهنتو کوبیده ، از نو ساخته
منم میخندم اونم از نوع بلندش چون اصلا خنده ی اروم تو کارم نیست
و میگم بذا اینطوری فکر کنن
واقعا خداروشکر که هدایت شدم به استاد عباسمنش و سایت و این همه آگاهی ناب
چقدر خوب دارم همچنان قانون جهان رو یادمیگیرم در کنارت .
خداروشکر مقاومت هام و باورهای غلط مو پذیرفتم وکنار گذاشتم
خیلی لذت بخشه الان برام حال وروزم بهتره
خودمو دوست دارم
زیبایی هارو تحسین میکنم
باخودم در صلحم
و از درون شاد و آرومم
خداروشاکرم که واقعا همیشه در همه ی انتخاب هام آزادم گذاشتی و میذاری
این آزاد گذاشتن و تغییر کردن هات و نتیجه گرفتن هات باعث شد در کمتراز 5دقیقه عضوسایت بشم و واقعا قرارنداشتم برای شنیدن فایل های قرآنی
من تا یک ماه واقعا هنگ بودم که نمیدونستم خدا سیستمه و از روی عادت عبادتش میکردم .
عاشقتم خیلی خوشحالم که الان باهم تو دوره های استادیم ، در کنار بچه های سایتیم .
دمت گرم عزیزم .
سلام آقا رسولِ عزیز دوست هم فرکانسی
چقدر از خوندن این کامنتتون لذت بردم اینکه با خانومتون هم فرکانس هستید و باهم این سایت رو دنیال میکنید
قطعا هر کدوم جدا از هم روی خودتون کار کردید و خودتون با خودتون هماهنگ شدید ک جدب همدیگه شدید و کبوتر با کبوتر باز با باز مصداق شماست
من خیلی خوشحالم ک الگوهای بینظیری برای رابطه ی دلخواهم دارم اینکه میتونم باور کنم ک همچین زوج هایی هست ک هر دو عباس منشی باشن و یکی از خواسته های من هم از رابطه همینه و میوکنم ک ب زودی قانون برای منم جواب میده چون برای شما دو بزرگوار اتفاق افتاده
خدایا شکرت ک منو هدایت میکنی ب این دوستان عزیزم و خیلی خوشحالم برای رابطه قشنگتون و تحسینتون میکنم بسیار زیاد
امیدوارم سالیان سال در کنار هم این عشق خدایی ادامه دار باشه براتون و لذت ببرید
دوستون دارم
با آرزوی بهترین ها برای شما و خانواده ی محترمتون
سلام مهدیه جان عزیزم
سپاس از کامنت خوشگلت که برامون نوشتی
حتما قانون جواب میده
ان شاالله بهترین روابط رو تو زندگیت تجربه کنی
وبه رابطه دلخواه
وعالی برسی
برامون از نتایج رابطه دلخواهت بنویسی
کلی کیف کنیم ولذت ببریم
همیشه سالم و شاد و ثروتمند باشی درپناه الله یکتا.
سلام رفیق جانم
ببخشید مفهوم کامنتت
اشتباه تایپ کردم
شهر الیگودرز
و
گفته بودی سلیمان نبی
آخرین پیامبری که میره به بهشت
هههههه
زندگی دربهشت قسمت 131
نشونه روز خانومم بود که هم فایل دیده بود وهم کامنت هارو خوندنی به کامنت شما هدایت شده بود .
خیلی خندیدم حمید
چه جوری این به ذهنت اومد
داداش دمت گرم
پیش به سوی نتایج بهتر وبزرگتر به امید الله یکتا.
سلام به حمیدِ حنیف عزیز،بنده ی موحد پروردگار
خداروشکر که برگشتی به سایت و با یک کامنت طولانی قلب مارو روشن کردی.
مخلوطی از قرآن شیرین و خاطرات جالب شما،همراه با علم ایرودینامیک و تاریخچه ی آمریکای کبیر…
این کامنت طولانیِ پر از محتوا،جز از ذهن باهوش شما،برنمیاد….
درود الله بر استعداد و هوش و ذکاوتت،الهی که این استعداد و هوش بینظیرت بزودی همراستا با مسیر علاقه ت قرار بگیره،و باورود شما به این عرصه،قطعا گسترش جهان در صنعت به تصاعد میرسه…
ازت سپاسگزارم که باز هم من رو مورد لطف و محبت قلب روشنت قرار دادی و از من به نیکی در کامنتت یاد کردی،این مودت و رحمت جز از الله برنمیاد …وگرنه من کجا و این لطف خانواده ی توحیدی بینظیرم کجا …..
آمادگی یک کامنت طولانی و پرحرفی های سعیده رو داری…؟
راستش بعد از نماز ظهر امروزم هدایت شدم به آیات اولیه سوره ی ابراهیم خلیل الله
همون ابتدا یک ترکیب به چشمم اومد که تو اولین آیه و پنجمین آیه تکرار شده
مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ ۖ
تکرار این ترکیب به فاصله 4 تا آیه از هم، من رو Inspire کرد که برم این ترکیب رو سرچ کنم توی قرآن ببینم چی دستگیرم میشه یا به قول معروف خودمون دریافتی ظرف پلاستیکیم در چه حده!
از خداوند طلب هدایت و نور و رحمت و کمک میکنم برای اینکه قلبم رو به سمت آگاهی خودش باز کنه،چشم هام رو به نور خودش بینا کنه و به عقل و درکم بباره تا بتونم به یک قطره از اقیانوس علمش دسترسی داشته باشم.
قبل از بررسی این ترکیب،ازین آیه شروع میکنم که بدونیم سرمنشا و اصل و اساس این نور کجاست:
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
خدا نور آسمان ها و زمین است؛ وصف نورش مانند چراغدانی است که در آن، چراغ پر فروغی است، و آن چراغ در میان قندیل بلورینی است، که آن قندیل بلورین گویی ستاره تابانی است، [و آن چراغ] از [روغن] درخت زیتونی پربرکت که نه شرقی است و نه غربی افروخته می شود، [و] روغن آن [از پاکی و صافی] نزدیک است روشنی بدهد گرچه آتشی به آن نرسیده باشد، نوری است بر فراز نوری؛ خدا هر کس را بخواهد به سوی نور خود هدایت می کند، و خدا برای مردم مثل ها می زند [تا حقایق را بفهمند] و خدا به همه چیز داناست.
======================================================================
طبق سرچ من در سایت پایگاه جامع قرآن این ترکیب 7 بار توی قرآن توی 6 تا سوره تکرار شده که اگر به ترتیب مصحف قرآن ببینیم اولین بار توی ایه الکرسی اومده اما اگر به ترتیب نزول بگردیم اولین بار در سوره ابراهیم و اونم دوبار تکرار شده …
سلام بر ابراهیم ….سلام بر رفیق خدا….سلام بر عزیز کرده الله …
خدایا به ما کمک کن پیرو آیین ابراهیم باشیم و با قلب سلیم زندگی کنیم.
قبل از شروع بررسی آیه ها این تیکه از تفسیر نور رو که برای خودم جالب بود،اینجا برات کپی میکنم.
خارج کردن مردم از ظلمات به نور، در قرآن بارها تکرار شده است
گاهى به خدانسبت داده شده. «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» «1»
گاهى به پیامبران نسبت داده شده. «أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» «2»
وگاهى به کتاب نسبت داده شده است. «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»
تشبیه کفر و تفرقه و جهل و شرک و شک به «ظلمات» بخاطر آن است که انسان در آن حالتها متحیّر است، مثل زمانى که در تاریکى به سر مىبرد.
===========================================================================
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الر ۚ کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ﴿ابراهیم١﴾
الف، لام، را. کتابى است که بر تو نازل کردیم تا مردم را به فرمان پروردگارشان از تاریکى به روشنایى ببرى و به راه خداى پیروزمند ستودنى راه نمایى
دراولین ترکیب به ترتیت نزول
خداوند به حضرت محمد میگه قرآن به این دلیل برات نازل شده که مردم رو از تاریکی به سمت نور ببری…
کدوم نور ؟
إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ
نوری که مارو به سمت خداوندی که اینجا با صفت عزیز و حمید خودش رو معرفی کرده میبره
تو تفسیر برگزیده نمونه نوشته بود:
خداوندی که عزتش دلیل قدرت اوست، و حمید بودنش نشانه مواهب و نعمتهای بیپایان او میباشد.
=============================================================================
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ
و ما موسی عمران را با آیات خود فرستادیم که قومت را از ظلمات بیرون آور و به عالم نور رسان و روزهای خدا را به یاد آنها آور، که در این یادآوری بر هر شخصی که صبور و شکرگزار است دلایل روشنی نهفته است
(ایّام اللّه را برخی به ایام عهد الست و روزگار عالم ذر، و برخی به ایام ظهور پیغمبران و برخی حوادث عظیم لطف بر مؤمنان و قهر بر کافران تفسیر کردهاند).
در دومین تکرار این عبارت،داستان موسی اومده که خداوند بهش میگه ما بهت این نشانه ها رو دادیم که قومت رو از تاریکی ها به سمت نور ببری.
و اما تیکه ی دوم آیه:
وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّه
إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ
معنی های مختلفی برای ایام الله نوشتند و تفسیرش کردند اما تو تفسیر نور یه یک تعبیر جالب برخوردم.
(توجّه به تاریخ، زمینهى صبر و شکر را در انسان به وجود مىآورد. یادآورى مصیبتها و تلخىهاى گذشته و برطرف شدن آنها، انسان را به شکر وادار مىکند. توجّه به پایدارى امّتها و پیروزى آنان، آدمى را به صبر و مقاومت دعوت مىکند. «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ»)
اگربخوایم یک نسخه ی پرکتیکال ازش برای خودمون بیرون بکشیم میرسیم به آموزش های استاد که باید همیشه به یاد بیاریم گذشته مون رو،یک چکاب فرکانسی داشته باشیم از خودمون توی هرمرحله تا یادمون بمونه از کجا به کجا رسیدیم،تا هم از حالت شکرگزاری خارج نشیم،هم اگر به مشکل یا تضادی برخوردیم با یاد آوری تموم اتفاقات گذشته و مسائلی که حل شد،صبرمون رو بیشتر کنیم و از حالت توکل بر خداوند خارج نشیم.
نکته ی بعدی که برام خیلی جالب بود که اینکه که هم برای صبر و هم برای شکر از صفت مبالغه استفاده شده
شکور: بسیار سپاسگزار.
صبّار: بسیار خویشتندار.
به قول اون معلم ریاضی معروف،یعنی معنی مصدری میده!
ما چقدر میتونیم به معنی مصدری شکرگزاری و خویشتن داری نزدیک بشیم؟
به همون میزان از ظلمات نفسمون،به سمت نور الله هدایت میشیم….
==============================================================================
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.
سومین تکرار این ترکیب،آیه ی بینظیر 257 بقره یا همون ایه الکرسی خودمونه!
و اینجا خداوند خودش رو سرپرست کسانی که ایمان آوردند معرفی میکنه و میگه از تاریکی ها به سمت نور خارجشون میکنه…
ببین گفتن و نوشتنش خیلی راحته
ولی چقدر باورش میتونیم بکنیم؟
که بابا خودِ خدا میگه سرپرست شماها که ایمان آوردید منم!
کجا دنبال چی میگردین؟
به قول آیه 40 سوره انفال
أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاکُمْ ۚ نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ
بدانیدخداوند سرپرست شماست! چه سرپرست خوبی! و چه یاور خوبی!
کاش همیشه در پناه بهترین سرپرست جهان بمونیم و همزات شیطان مارو از نورش به تاریکی ها جهل خودمون روونه نکنه ….
===========================================================================
هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا(احزاب 43)
اوست خدایی که هم او و هم فرشتگانش بر شما بندگان رحمت میفرستند تا شما را از ظلمتها بیرون آرد و به عالم نور رساند، و او بر اهل ایمان بسیار مهربان است.
تو آیه های قبلی از اهمیت ذکر و یاد الله میگه و توصیه میکنه که صبح و شب به عبادت خدا بپردازید و درنهایت توی آیه 43 باز در تعریف الله میگه که اون کسی که همراه با فرشتگانش برای شما رحمت میفرسته و شمارو از تاریکی ها به سمت نور هدایت میکنه و نسبت به مومنین خیلی مهربونه.
نکات جالبی که تو تفسیر نور خوندم رو برات اینجا کپی میکنم.
انسان در خارج شدن از ظلمات، به امداد الهى نیاز دارد و عقل و علم بشر کافى نیست. هُوَ الَّذِی یُصَلِّی … لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ
تاریکىها، متعدّد است. «الظُّلُماتِ» تاریکى جهل، شرک، تفرقه، غفلت و خرافات.
ایمان به خداوند و حقایق الهى، نور راه انسان است. «إِلَى النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ»
ایمان، کلید دریافت رحمت ویژهى الهى است. «بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً»
و اما تفسیر نمونه چقددددر دلنشین و آرامش بخش بود:
این آیه در حقیقت نتیجه و علت غایی ذکر و تسبیح مداوم است، میفرماید: «او کسی است که بر شما درود و رحمت میفرستد، و فرشتگان او نیز (برای شما تقاضای رحمت میکنند) تا شما را از ظلمات (جهل و شرک و کفر) بیرون آورد و به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون شود» (هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ).
«چرا که او نسبت به مؤمنان رحیم و مهربان است» (وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً).
و به همین دلیل هدایت و رهبری آنها را بر عهده گرفته و فرشتگانش را نیز مأمور امداد آنها نموده است.
آری! این آیه بشارتی است بزرگ برای همه سالکان راه حق و به آنها نوید میدهد که از جانب معشوق کششی نیرومند است، تا کوشش عاشق بیچاره به جایی برسد! آری! این رحمت خاص خداست که مؤمنان را از ظلمات اوهام و شهوات و وساوس شیطانی بیرون میآورد و به نور یقین و اطمینان و تسلط بر نفس رهنمون میگردد که اگر رحمت او نبود این راه پرپیچ و خم هرگز پیموده نمیشد.
============================================================================
هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ بِکُمْ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ(الحدید 9)
اوست که بر بنده اش آیات روشنی نازل می کند تا شما را از تاریکی ها به سوی نور بیرون آورد. و یقیناً خدا نسبت به شما رؤوف و مهربان است.
بِبیییین در قشنگی های آیه های قبل و بعد این آیه هییییچی ندارم بگم جز اینکه خودت بری و بخونیش و غرررق عشق الله بشی….
مگه میشه انقدر شیرین ؟انقدر جذاب؟ انقدر تو دل برو؟خداوکیلی هیچ راهی نیست کله ی خدارو ببوسی؟
اصلا من میخوام همون شبانی باشم که میخواست چاکر خدا بشه،موهاشو شونه کنه چه اشکالی داره؟
دید موسی یک شبانی را به راه
کو همیگفت ای گزیننده اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت
جامهات شویم شپشهاات کُشم
شیر پیشت آورم ای محتشم
دستکت بوسم بمالم پایکت
وقت خواب آید بروبم جایکت
ای فدای تو همه بزهای من
ای بیادت هیهی و هیهای من…….
دعوتت میکنم این مثنوی مولانا رو بخونی …خیلی قشنگه …خیلی
=======================================================
رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۖ قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا(11طلاق)
[و آن] پیامبری [است] که آیات روشن خدا را بر شما می خواند، تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند از تاریکی ها به سوی نور بیرون آورد. و هر کس به خدا ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، او را در بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، درآورد، در حالی که در آنها جاودانه اند. همانا رزق و روزی را برای او نیکو قرار داده است.
هفتمین تکرار این ترکیب در سوره طلاق اومده،و باز همون مفهوم که به پیامبر و قرآن ایمان بیارید تا از تاریکی ها به سمت نور هدایت بشید.
من کل سوره ی طلاق رو خوندم و به یک مفهوم جالبی برای خودم رسیدم که ترجیح میدم برای خودم نگهش دارم تا پیش فرض کسی قرارش ندم.اما هرکسی این سوره رو بخونه خودش قطعا به این درک میرسه مفهوم طلاق در قرآن چقدر با چیزی که از جامعه دریافتش کردیم متفاوته …
و باز میرسم به آیه …
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ …..
======================================================================
برای آخرین تکرار این ترکیب به ترتیب نزول بر پیامبر بیا برگردیم به یک آیه ی قبل تا متوجه عظمت این عشق بشیم که چطور این موضوع رو به اتمام رسونده.
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ ۚ قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ(مائده 15)
ای اهل کتاب! یقیناً پیامبر ما به سوی شما آمد که بسیاری از آنچه را که شما از کتاب [تورات و انجیل درباره نشانه های او و قرآن] همواره پنهان می داشتید برای شما بیان می کند، و از بسیاری [از پنهان کاری های ناروای شما هم] درمی گذرد. بی تردید از سوی خدا برای شما نور و کتابی روشنگر آمده است.
یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ(16مائده)
خدا به وسیله آن کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راه های سلامت راهنمایی می کند، و آنان را به توفیق خود از تاریکی ها به سوی روشناییِ بیرون می آورد، و به جانب راه راست هدایت می کند.
حقیقتا در مقابل عظمت این آیات دیگه چیزی برای گفتن ندارم.
همه چیز واضح و روشن و گواه برماست که چطور میتونیم از ظلمات نفس خودمون به سمت نور الله بریم …
این کامنت هدایتی رو با این شعر مولانا تموم میکنم و از خداوند طلب هدایت و رحمت میکنم
که زندگیمون رو پر از نور ورحمت و برکت قرآن کنه…..
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی
روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا
سلام و درود به آبجی سعیده عزیزم و حمید جانم
الله اکبر
الله اکبر
دوستان عزیزم(سعیده عزیز و حمید جان) سفر دو ،سه روزه خودم را از مبدا کرج آغاز کردم
و بعد از 5 ساعت عشق بازی با خداوند و دیدن زیباییها و عظمت پروردگارم
از شهر و بلاد خواهر عزیزم فریدونکنار گذر کردم و همان جا سلامم را به خواهر عزیزم رساندم و یاد هجرت توحیدی شما افتادم
و یادت کردم
و وقتی رسیدیم به جاده فرح اباد
و اسکانی که داشتیم
من و فاطمه جانم بعد از قدم زدن در ساحل و دیدن شکوه و عظمت پروردگار یکتا
یه 4 ساعتی داشتیم درباره قوانینش صحبت میکردیم
و خدا چقدر خوب هدایت میکنه
صحبت ما به اینجا رسید که فاطمه جان گفت
ببین رسول این انسان شریف(استاد عباسمنش) با اینکه به ثروت و رفاه رسیده،باز هم براش عادی نشده و همیشه برای هر چیزی که اونا یاد خدا میندازه شکرگزاری میکنه ،هر چند کوچیک باشه
منم به ایشون گفتم اصلا میدونی قضیه باور چیه؟
توحید ،توحید و توحیده
کسی که اون طرف(خداوند یکتارا باور داشته باشه که هر لحظه داره به ما جواب میده) ،و براش مسجل شده باشه
دیگه سمت خودشا با تمام قوا انجام میده و بعد از چندی صحبت رسیدیم به کلمه جادویی شکرگزاری و صبر
صبار و شکور که سعیده عزیز بهش پرداخته بود.
من و فاطمه جانم 4 بار فایل 4 قدم 5 را داشتیم گوش میدادیم.
که استاد از کنترل ذهن و صبر و آرامش قلبی و ایمانش داشت در این فایل مثال میزد.
و میگفت هر چه درباره ایمان گفتن ولش کنید
ایمان و توکل اینجاها خودشا نشون میده.
من به فاطمه جان گفتم این طور نیست که تو برای دو تا درخت در خونه که داری مثلا چند بار شکرگزاری کردی دیگه تموم شد
نه باید هر بار که هر چیزی رادیدی که عظمت خدا را یادت انداخت تا آخر عمرت سپاسگزارش باشی
و کلمه استمرار که سعیده به خوبی از قلب روشنش بهش هدایت شده بود را گفتم
میدونی چیه این ما اگه تا آخر عمرمون هم هر لحظه و هر آنی شکرشا به جا بیاریم بازم کمه و حق مطلب را نمیتونیم به جا بیاریم
ولی جالبش اینه که هر چقدر باور میسازیم و صبوری میکنیم خدا هر لحظه داره ظرف مارا بزرگتر میکنه و بهمون پاسخ میده (دهندگی و بخشش ) و جالبه که صحبتمون به جایی رسید که
من گفتم همون طور که استاد در بند عباس میگه من خودمم نمیدونم بعد سرقت ماشینم چطور اون رفتارا کردم و گفتم خدایا شکرت
ولی به نظر من اون خودش با هدایتش قلب آدما آروم میکنه و اگه هدایتش نباشه ما ول معطلیم
و بعد از 4 ساعت صحبت پیرامون توحید و نور و شکر و صبر .
اومدم از قرآن روزی امروزم را ببرم و قرآن را باز کردم و هدایت شدم به آیه 257 سوره بقره
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
و از خدا در خواست هدایت کردم که قلبم را روشن کنه .
بعد از چند دقیقه سرچ قرآنی
ناخداگاه اومدم سایت و هدایت شدم به کامنت شما بنده صالح
و اشکم در اومد که بعد خوندن کامنت پر از آگاهی که واقعا برام سنگین بود و باعث شد بیام اتاق و تنهایی با تمرکز کامنتت را بخونم .و خیلی برام جالب بود که خدا بهم گفت کجا دنبال چی میگردی
دو تا بنده صالح خودش این لطف و محبت را انجام دادن و منا درست اوورد گذاشت در دل ماجرا.
و چقدر و چقدر قلبم را روشن کردی خواهر عزیزم و حمید جان .
خدا را برای بودنتون شکرگزارم.
یا حق.
سلام خانم شهریاری
الحق که لقبی که حمید حنیف بر شما قرار داده و به اون معروفتون کرده برازنده شماست حقا شایسته شماست لقب نورانی
اگه یک نفر شما رو ببینه که یک پرستار در یک بیمارستانی در یک گوشه این دنیا دارین کار میکنین اصلا به مخیله اش راه نمیده که این خانم درهایی از نور پروردگار به روش باز شده و کلامش و قلمش اینقدر مطیع حق شده که اصلا قابل تصور نیست.
یعنی من یه مطلبی همین الان به دلم افتاد که کسی که همپای نور بشه و در نور حل بشه با سرعت نور هم حرکت میکنه و شما افتادین تو این مسیر
عبث نیست که حمید حنیف میگه اگه دیگه نتونستین برامن کامنت بنویسید یا من بهتون جواب بدم خدا حافظ تون باشه شما خواهر من سوار آسانسور که چه عرض کنم سوار نور شدین.
یعنی به درکهایی از قران رسیدین که توی سن و سال شما معدود کسانی رسیدند و تقریباً هیچ کس در شغل شما
نوش جانتون این لقب زیبای نورانی
که اینجوری افتادین به جون قران و واو به واوش رو درک میکنید
این ظرف دیگه پلاستیکی نیست
من دو شب رفتم آخر شب کامنت شما رو بخونم نتونستم تمومش کنم خوابم گرفت امروز دیگه نشستم تا تهش خوندم
خداییش دمتون گرم که اینقدر وقت میزارین و اینچنین موشکی برای حمید میفرستید که اگه به هر کی بخوره باورای شرک آلودشو نیست و نابود میکنه
این موشک شما از جایی که با سرعت نور حرکت میکنه میره بعد برخورد با حمید و بعضی دوستان برمیگرده از اونور کره زمین میاد پیشتون و همه برکاتش میریزه در قلبتون اما جنسش نوره و رد میشه
بنویسید تا بخوانیم خانم شهریاری
در پناه حق باشید سپاسگزارم
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ یُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَأَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿6﴾
[همه] این [امور] برای این است که [بدانید] خدا همان حق است، و اینکه او مردگان را زنده می کند، و اینکه او بر هر کاری تواناست.
=======================================================================================
برادر عزیزِ توحیدی مشرق نشین من،سلام
سلام و سلامتی و نور وعشق و رحمت الله به جسم و جان وروح و قلبم سلیمت
آقااااا،آقااااا،چه خبرتووووونه؟ چه خبرتوووووونه؟؟؟؟
داداش شما خودت تو چه مداری هستی،که هی من دست و پا میزنم،تلگرافت رو جواب بدم ولی به مدارتون دسترسی ندارم؟دست مرییزاد!
میدونید چند بار قصد پاسخ داشتم و جهان اجازه نوشتن نداد؟
یکبار کلییی توی نت گوشی نوشتم، خوشحال و خندان،تا اومدم کپی پیس کنم توی سایت،دستم خورد همش پرییید :((((
یعنی باید قیافه ی منو اون لحظه میدیدید:)))
گفتم خدااایااااا،یکی از عذاب وجدان های قبل خواب من،بی پاسخ گذاشتن نقطه های آبی آقای یوسفی بزرگواره،ی مرحمتی بکن قد چند ثانیه با جرثقیل مدار منو بیار بالا،من لطف برادرمو بی پاسخ نززاااارم بابا!
آلردی الان بالای جرثقیل هستم،تا پرت نشدم پایین سریع کامنتمو ببندم،فقط امددم بگم خییییلی ممننننونم،لطفا ازون مدارهای بالا،به ما پایینی ها لطف کنید و بازم برام بنویسید …نثر بی نظیر شما،قلب منو روشن میکنه،ممنونم که نور خدارو گسترش میدی…
داداش جواد عزیزم،برای نوشتن کامنت برای شما،علاوه بر درخواست جرثقیل توحیدی،برای دسترسی به مدارتون،از قرآن طلب هدایت کردم گفتم خدااایاااروی منو زمین نزار:)چندتا آیه ی خوب بزار کف دستم،ازین پایین بفرستم بالا برای برادرم
و هدایت شدم به آیه های 6 تا 23 سوره حج…
برید آیه هارو بخونید خودتون متوجه میشید،چرا من انقدر باید تلاش میکردم برای دسترسی به مدار شما …
پیشاپیش نوشِ جانِ روح توحیدیتون
ازتون سپاسگزارم بی نهایت
به امید دریافت نقطه ی آبی پربرکت دیگه ازون بالاماالاااها…
قلبِ فراوانِ فراوان
سلام بر برادر موحد اتشنشان ،
حمید جان مثل کامنت های عالی، خودت حتما می دونی که عالی هستند هم بادشتوبر و شوق می نویسی هم با هدایت الله . در کامنت خودت در مورد هر حرکتی فقط به خاطر خدا نوشتی . مورد ی یادم اومد دوست داشتم اینجا بنویسم . من چند وقت پیش برنامه های زندگی پس از زندگی که ماه رمضان گذشته پخش شده را نگاه می کردم . تجربه کسانی که مرگ موقت داشتند . اقایی می گفت حتی در مورد لباس پوشیدن هم باید فقط برای خدا باشه ( دقیق جمله یادم نیست ولی جوری که مورد حساب و کتاب و یاد اوری اعمالش بهش نشان داده شده ، نیت برای تمام کارها مهم أست ). من از این برنامه ها درسهای زیادی گرفتم و اینکه واقعا خواسته ما ، درخواست کردن ما چقدر مهم أست و خدا واقعا سریع الجابه هست .
امیدوارم در پرتو نور حق هر روز بیشتر و بیشتر در جهت توحیدی ، روابط و ثروت و سلامتی پیشرفت کنی .
بنام خداوندی که همه چیز از آن اوست…
سلام بردار عزیزم..بازم هدایت الله و هدایت شدنم به فایل شما…
و باز هدایت دیشبم از سوی پروردگارم خوندن کامنت سریال زندگی در بهشت قسمت جدید…
امروز طبق هدایت …بازم هدایت بسوی کامنت شما!
حمید عزیز همین چند دقیقه پیش هدایت شدم بعد از چند روز تصویر نمایه پروفایلمو حل کنم..باز هدایت الله!درست در زمان و مکان مناسب..
و نکته بعد! از اول کامنتتون اشکانم مثل بارش باران همینجور ریخت تا کامنتتون تمام شد..
خیلی ممنونم بابت کلمات زیباتون که همه بخاطر باورهای توحیدیه..چقدر خداوند اینجا برای هر کدوممون عشق بازی میکنه…..ممنونم بابت نوشته زیباتون بریید سراغ عشق و علاقتون!
دقیقا منم عاشق کار کردن طراحی پارچه و لباس هستم.(استفاده از طبیعت)هدایتشم از سمت پرودگار اومده..انشالله منم در اینراه دارم ادامه میدم..چقدر قدرت یادگیریم نسبت به گذشته قوی شده..که همه لطف پرودگار هست!
.دارم کم کم پیش میرم از بس لطف پروردگار شامل حالمه .دارم نکات خوبی رو یاد میگیرم..فقط میگم خدایا ممنونم که نقطعه قوتم را هر روز داری قوی تر میکنی.و بهم گفتی ادامه بده فقط یادگیریتو قوی کن!…
کامنتتتون بسیاررررررر زیبا بود.تشکرتون میکنم.چقدر باورهامونو چنگ میزنه!
سلام به استاد و خانم شایسته
و همه همسفران عزیز
فکر میکنم که چند سال توی آمریکا باشیم بتونیم این جاها رو بریم و ببینیم و لذت ببریم شاید بودن در اونجا لذتی دیگه داره ولی اینکه با شما استاد عزیز هستیم و خانم شایسته که اسرار داره از اون لبه هم فیلم بگیره لذتی صد چندان دیگر داره همسفر شدن با شما ها که جهان رو جور دیگه ای میبینید این سالها رو من (و البته که چون خودم عاشق سفر و جاها و ماجراجویی های جدید هستم گفتم من )مدیون شما هستم، یه چیز در این قسمت در ذهنم اومد که گفتم بیام بنویسم شاید جالب باشه هرچند که هر چی میگم و مینویسم درس پس دادن در محضر استاد و شما بزرگان همراه استادهست ،
اونجا که خانم شایسته رفتند لبه اون پرتگاه چون خودم با ارتفاع مشکل دارم و خیلی هم دارم روی این ترس کار میکنم یک لحظه گفتم ،خیلی خیلی ببخشید از نوشتن این کلمه ،(دیونه) . هر چند که در دورانها و تاریخ همه دانشمندان رو هم دیونه خطاب میکردند،
بعد یادم افتادهر جای که من رفتم و پرتگاه داشته اون جاهایی که جلو من کسانی بودند که ترس نداشت اند من هم ترس کمتری داشتم و اونجاها که نفر جلوی من میترسید من هم ترس وجودم را میگرفت و وقتی هم که ترس سراغم میآمد دیگر هیچ چیز در وجودم درست کار نمیکرد، نه چشم ،نه دست ،نه گوش ،…هیچ کدام به فرمان من نبودند یادم به این جمله در ورزشی که کار میکنم می افتد که(ترس حاصل فساد اندیشه هاست …)
خلاصه اونجایی که استاد میرود پایین اون دره خانم شایسته هم کمی با ترس ولی میرود که اگر من بودم به این راحتی ها نمیرفتم که شما میروید ، و اونجا هم گفتم که استاد گشته یکی مثل خودش پیدا کرده ،خیلی خیلی معذرت میخواهم که اینها رو مینویسم شاید برای این مینویسم که شدت ترسم را بنویسم من که برای مقابله با این ترسم توی این یکی دو سال سعی کردم و چند تا کوه که از نظر خودم ترس داشت اند مثل شیرکوه رو رفتم دره رغز رو همین چند هفته پیش رفتم . خیلی کوه ها رو که اطرافمان بوده رفتم و میدونم که باید کم کم بروم داخل ترسهام و اینها رو که مینویسم هم از داخل همین فیلمها و فایلهای شما استاد عزیز دیده ام و یاد گرفتم که همه چیز رو دارید پله پله تجربه میکنید، و به ما با تصویر و عملی آموزش میدهید.
سپاس گذارم از شما
یک نکته دیگه چقدر این جهان جای پول ساختن داره ،تویوتا هایلوکس ساخت ژاپن اومد اونجا در کنار فورد داره میگه از متوسط به بالا باشی هر جایی میتونه جای تو باشه این هم چون به این شرکت تویوتا و این ماشین علاقه خاصی دارم چشم من دنبالش هست دیدم و خواستم توی این جایی که رفتن به اونجا ماشین متفاوت میخواد هایلوکس هم در امریکا متفاوت هست در کنار اون همه غول ماشین سازی
استاد کجا بودی دلم برات تنگ شده بود
سلام به همه دوستان و استاد که من دو روزه گوشیم شکسته بود و نتونستم فایل ها رو ببینم وقتی گوشی شکست هیچ پولی نداشتم و1.5میلیون تومن هزینه تعمیر بود و من هیچی پول نداشتم دو تا درس بزرگ بهم داد خدا:
دعوا کاملا اشتباهه و عواقب تصمیمات احساسی همیشه بده.
باید ورودی داشت باشی و همیشه حرکت کنی و خداوند من رو هل داد برای نتایج مالی
و ن فقط به اسمون نگاه کردم و گفتم خدایا فقط دستای تورو میبینم و بعد به طور معجزه آسا مادرم صبح رفته بود و از بابام چند میلیون گرفته بود و بهم داد تا برم گوشیم رو بگیرم و خدا رو شکر میکنم به خاطر این لطف و بخششش و خیلی دلم برای استاد تنگ شده بود و برای اعضای سایت.
چقدر لذت بردم از روحیه استاد و خانم شایسته که مثل یک جوون 20 ساله روحیه دارن و از کلمات و جملاتی استفاده میکنید که خیلی از جوان ها استفاده میکنن و خب خیلی برام جالب بود (و امروز رونالدو هم اومد ایران و خیلی ها دیدگاه این رو داشتند که ملت بی نظم هستند و ایران خیلی آبرو ریزی کرده و خیلیا میگفتن از هجوم ملت و لذت میبردن و و خیلی یک اتفاق میتونه مثبت یا منفی بشه با توجه به نکات مثبت یا منفی اون و من ذهنم رو کنترل کردم وقتی که گوشیم شکست و توجه کردم به نکات مثبت و دوستان و افرادی رو که دوست داشتم دیدم و خیلی خوشحالم از این بابت و در جواب این کنترل ذهن خداوند من رو هدایت کرد که فردا عروسی پسر خالم دعوت شدم و الان خیلی خوشحالم چون عروسی ها توی روستای ما خیلی لذت بخشه و اصلا خیلی رویایی اش میشد یک ویدیوش رو اینجا آپلود کنم بعدا بزنین رقص کرمانج و لذت ببرید.
و اون چشمه که یکی از اون ها بالای خونه ما هست که من هر وقت عصبانی میشم میرم اونجا و آب میخورم و خدا میدونه چقدر مواد معدنی توشه
و اون رود بود آبشار بود چی بود آبش واقعا آبی بود و رنگ رویایی داشت و خدا رو شکرت بهاطر اون آبشار زیبا و بعدا با رفیقام میریم اونجا شنا میکنیم
و اون غار که خیلی هم ترسناک بود من معمولا توی طبیعت جاهای ترسناک رو تنها میرم و کسی باهام نمیاد و تنها میرم
امیدوارم در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام دارم خدمت استاد خوبان
و خانم شایسته عزیز ”
و تمام همسفران دوست داشتنی”
و بازم تصاویر زیبا و جذاب
مگه تمومی داره. چقدر جالب
چقدر زیبا”
چقدر زیبا ”
دیروز هدایت شدم تو ی سایت به قسمت 90 سریال به دوره آمریکا ”
چقدر روند رو به رشد استاد خوبان
رو می تونی ببینی. چقدر مشخص و واضح پیشرفت کردن و کاملا مشخص هست .
بچه ها دقت کردید وقتی استاد پیاده میشن از ماشین چقدر هیجان دارن و چهار چشمی همه جا رو نگاه میکنن.
و اینور رو نگاه میکنه ” و انور رو نگاه میکنه. و چقدر من لذت میبرم .از این رفتارش. بسیار کنجکاو هستن ”
ایشون هر کجا تشریف میبرن تابلو ها رو نگاه میکنن و قوانین او نجا رو می خونن
الحق که استاد قوانین هستن.
چقدر خوب خانم شایسته نکات رو روی تابلو مطالعه کردن و تحسین میکنم .
هم خوندن مطالب رو ” هم رعایت کردن
قوانین این کشور بی نظیر رو …
به قول استاد فقط لذت ببرید.
همین ”
استاد میشه آب بببنه و ازش بگذره”
نوش جونت این آب گوارا ”
این آب معدنی ”
یاد یه چشمه افتادم تو ی روستای خودمون ”
که همیشه در حالی که توی خونه آب بود ” می رفتیم با دوستان از چشمه آب می خوردیم ” و می گفتیم بریم آب معدنی بخوریم ” و دقیقا مثل استاد یه بطری پر میکردیم و توی راه می خوردیم ”
بازم نوش جونت ”
استاد ” بخور و ما رو به همه جای آمریکا ببر ”
دهنم آب افتاد ”
استاد شما چقدر کنجکاوی ”
عجب غاره بزرگی
و واقعا جذاب ” الله اکبر
چقدر زیبا ”
استاد مواظب خودتون باشید ”
چقدر خانم شایسته شجاع بودن و جای تحسین داره، هم فیلم برداری کردن و برای ما فیلم گرفتن و هم خودشون رفتن پایین
بچه ها ” شجاعت به معنای نترسیدن
نیست. به معنای عمل کردن ، با وجود ترسه.
جای که نرفتی و دفعه ی اولت هست .
به هر حال طبیعی هستش.
شجاعت خانم شایسته قابل تحسینه ”
استاد شما بی نظیری ”
اگر کل آمریکا رو بهتون بدن لایقتشو دارید ”
استاد من به زبان انگلیسی علاقه دارم .
از وجود و برکت شما هر وقت خانم شایسته فیلم میگیرن و تابلو و نوشته ها رو نشون میدن من فیلم رو نگه میدارم و تا معنی شو متوجه نشم ” و پیدا نکنم
ازش نمیگذرم. اینم یک مزیت خوب سریال هست که گفتم به همسفران عزیز
بگم ”
بچه ها زیبایی ها این کشور تمومی نداره
چقدر بی نظیرن ”
فک کنم قسمت قبلی بود آگه دقت کنید استاد اومد از اون خانم سوال بپرسه هر چند خانمه مثل اینکه میخاست تابلو نصب کنه و به محض اینکه استاد رو دید تابلو رو گذاشت زمین و اومد سمت استاد و به ایشون جواب داد و جواب سوال های استاد رو داد واقعا دمشون گرم ”
چه انسانهای بزرگی ”
چه انسان های با اخلاقی و مودبی”
چقدر این کشور بزرگه و مردمانش بزرگتر ”
چقدر جاده های زیبایی داره ”
چقدر تمیزن ”
استاد دارم دیوانه میشم ”
چقدر رعایت میکنن ”
چقدر اهمیت میدن ”
درود بر تک به تکشون ”
همینه این کشور اینقدر بی نظیره ”
واقعا حقشه ”
استاد این کشور چقدر منابع داره
چقدر آب داره ”
این همه نعمت و ثروت داره ” به نظرم
آمریکا به تنهایی می تونه خرج کل دنیا رو بده ”
مرسی استاد که دید ما رو عوض کردی ”
استاد من طوری شدم باید یک سریال و فیلم و یا فایلی گوش بدم اول صبح بعد برم سر کار ”
دستتون درد نکنه”
از استاد شایسته هم سپاسگزاریم برای این فیلم برداری زیبا ”
و از وقتی که میذارن و برای ما فیلم میگیرن ”
سفرتون سلامت ”
وجود دوستان پراز عشق ”
همتون رو به خداوند متعال می سپارم ”
دوستون دارم و عاشقتونم “
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم جان عزیز
خدا را شاکرم که امروز هم بهم فرصت داد تا یکبار دیگه هم توانستم فایل های زیبا و عالی شما عزیزان را از سفر به دور آمریکا را ببینم خیلی خوشحالم که هروز مکان های خوب و زیبا را دارین کشف میکنین چقدر این مناظر زیبا هستن خیلی جای تحسین داره
مکان های پر از آب و دریاچه و طبیعت سرسبز و زیبا
خیلی حال میکنم با دیدن این تصاویر زیبا و عالی
من با دیدن این همه زیبایی فقط دارم رو باورهای خودم کار میکنم تا خدا از این همه زیبایی و نعمت و ثروت نصیب من هم بکنه و میدونم که در زمان مناسب خودش همه اینا به من خواهد رسید و من به مسیر خودم ایمان دارم
استاد از خداوند تنی سالم و سرحال برای شما و مریم جان عزیزم آرزومندیم منتظر تصاویر زیبای شما عزیزان هستیم عاشقانه دوستون داریم
ارادتمند شما : محبوب ایرانی نمینی
به نام او که نقاش این زیبایی هاست و به نام او که از ماهرترین طراحان نیز ماهرتر است.
سلام و شب بخیر به همه دوستان عزیزم
سلام و شب بخیر به استاد جان و مریم جان
انشالله همگی در پناه رب تندرست باشید
از کدوم زیبایی بگم از رنگ سبز زیبا درخت بگم یا از زیبایی جاده در اون فضا.یا بیام از زیبایی این دو فرد توحیدی بگم.خدایا کمک کن تا بتونم مطالب توی ذهنم رو بازگو کنم هدایتم کن رب من،فرمانروای من،محبوب من و ای معشوقه ی زیبای من که زیبایی همه جهان تجلی از زیبایی توست.
به به استاد اب چشمه گوارای وجودتون.چقدر حس کردم که من الان این ابو خوردم و همون طعمشو احساس کردم.و اما برسیم به این غول مرحله اخر چه پیچ و خمی ای خدای من این چه شگفتی طبیعیه انقدر زیباست که تا چشم بتونه ببینه و تا زبان بتونه از زیبایی این تونل پیچ در پیچ بگه.انگار ی خونس برای زندگی برای مراقبه برای گفت و گو با خدای درونت برای وصل شدن بهش تو اون ارامش برای ازاد کردن فکرت از همه چیز و از همه کس پایبند باشی به خودت و مسیرت و درخواست کنی برا هدایت برای رفتن تو دل ترسا و اجابت بشه همونطور که وعده داده شده.
استاد وقتی داشتین وارد این نمای سنگی میشدین با خودم گفتم که اصلا راه داره مگه بعد وقتی دیدم گفتم woww مگه داریم از این هیولاوارتر خدای من شبیه همون هدایت دقیقا درخواست میکنی بعد میگه برو فلان جا فلان کارو کن میگی بابا تا چشم کار میکنه که هیچ خبری نیس هندونه سر بستس ولی وقتی گوش میدی میبینی که به به یجوری جواب داده میشه که مبهوتی و این نتیجه اون ایمان و تسلیم بودنه خدا کمکمون کنه که هممون تسلیم این نیرو بشیم و فقط سر تسلیم در مقابل خودت فرو بیاریم.خدایا شکرت.چقد این صحنه بالا پایین رفتن شما دو عزیز از این سنگا قشنگه.تشقویق کردنتون به رفتن و انرژی دادن بهم دیگه فوق العادس.دمتون گرم.
عزیزم مریم جان وقتی اون اخر اومدید بالا با خوشحالی گفتید خدایا شکرت چه ذوقی کردید چه حس رضایت و ارامش از چهرتون پیدا بود.خدارو صدهزاران بار شکرت.
ممنون و سپاس فراوان از مهر و محبتتون
خدا پشت و پناه هممون باشه
به نام خدا
با سلام و احترام
قبل اینکه از زیبایی های این مناظر شگفت انگیز بنویسم یک جمله خانم شایسته که اوایل این فایل گفته شد بدجوری ذهن من رو درگیر خودش کرد
جمله این بود :
” بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم ”
این یک حرف معمولی نیست بقول استاد آدما باورهاشون رو حرف میزنن و من تفاوت فرکانسی این کلمات رو حس کردم
بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم
این یک باورِ
چون نتایجش در زندگی خانم شایسته میشه:
1. در صلح بودن با خود
2. در کنار همفرکانسی خودت موندن و از بودن در کنار هم لذت بردن
3. تجربه دیدن این طبیعت های فوق العاده
4. سالم زندگی کردن و در سلامتی کامل جسم بودن
5. نگران هیچ چیز نبودن و در لحظه حال زندگی کردن
6. انرژی فوق العاده داشتن
7. از تک تک لحظات لذت بردن
8. ایجاد پتانسیلی مناسب برای آینده یعنی ادیت دوره های قبلی استاد و انتشار در سایت
9. طبق قانون جذب ، جذب موارد همسنگ و همفرکانس با باورهای قدرتمند جدید از نظر افراد موقعیت ها و شرایط
10. دور بودن از اجتماعی که افراد تلاش می کنن برای زنده بودن نه زندگی کردن
11. ارتباط با خدایی که آفریننده این همه زیبایی هاست و حس کردن آثار خدا و تقویت ایمان به خدایی که پدیدآورنده این زیباهاست
12. تقویت ربوبیت به رب وقتی با فکری باز و قلبی سرشار از آرامش به طبیعت و مناظر فکر می کنی و مهمتر در موقعیتش قرار می گیری متوجه میشه قدرت در دستان چه پدیده ایست و اون پدیده چطور هدایتت می کنه به جایی که وقتی غار رو من دیدم یه جوری شدم بدنم لرزید مگه همچین چیزی هم داریم
13. ارتباط با خود واقعی وقتی تطهیر میشی از گناه وقتی عقلت سرجاشه و خطا و اشتباهی در زندگیت نمی کنی ، میشی مثل بچگی هات شادی ، نگران چیزی نیستی در همون مکان در همون لحظه ای یه جور داری انگار بازی می کنی گشنه نمیشه تشنه ات نمیشه خسته نمیشی دوست داری راه بری یا حتی بدویی حیونی مثل سنجاب می بینی دوست داری تماشاش کنی یا حتی بدویی دنبالش بگیریش نازش کن کیف کنی
14. هدایت میشی به بهترین کشور جهان از هر نظر : زیبایی ، ثروت ، افراد ، تکنولوژِی و …
و این معنای زندگی واقعیه
وقتی کسی متعهدانه روی باورهاش کار می کنه نتیجه اش میشه این
افتان و خیزان فایده ای نداره
تلاش روزانه صبح رو به شب دوختن و شب رو به روز دوختن برای درآمد بیشتر فایده نداره
از امکاناتی که داری استفاده نمی کنی بازم در مسیر درست نیستی
اینکه بتونی با نیروی هدایتگرت ارتباط بگیری و گوش به فرمانش باشی در یک کلام بندگی ش رو کنی اون خدایی کردنش رو خوب بلده
خیلی هم خوب بلده میبردت به همچین جاهایی که لذتش رو ببری و شکرگزارش باشی و احساس سبکی و آرامش کنی
واقعا آالان که بخودم اومم دیدم واقعا من این جملاتم رو ننوشتم
حسم میگفت و من سریع تایپ می کردم
یاد کتاب گفتگو با خدا افتادم جلد اول قرمز رنگ
نیل والش اینطوری تو کتاب با خدا ارتباط گرفت و چه جواب هایی خدا بش میداد تو این کتاب
یادمه من امتحان داشتم ولی اینقدر جذب این کتاب شدم که بی خیال خوندن کتاب دانشگاهیم شدم و کتاب قطور گفتگو با خدا رو خوندم
بعضی وقتا که خوب با خودم فکر می کنم میبینم چقدر گذشته من به گذشت شما استادعباس منش شبیه بوده و این جسارت و شجاعت شما در تغییر باورهاتون و اعتماد به ربوبیت و اعتماد ب هدایت ، شما رو به این مرحله رسونده منم انرژی میگیرم میگم اگه استاد تونسته پس منم میتونم
استاد من بالای 90 درصد فایل های دانلود شما رو دیدم 90 درصد محصولات شما رو هم خریدم با عشق و راضی ام از خریدهام
ولی نتایج ام نشد اونطوری که باید بشه و بی هیچ بهانه میگم مقصر خودمم چون فکر میکردم آگاهی هایی که از فایل ها و محصولات می گیرم رو باور کردم
ولی الان متوجه شدم نه هنوز اول اول راهم من فقط میشنیدم تمرینات رو جدی نمیگرفتم عملکرد ضعیفی داشتم
به خودم میگفتم تغییر کردم ولی در شرایط به ظاهر سخت کار غلط گذشته ام رو می کردم
اون فایل کنترل احساساتون رو من هرروز گوش میدم بش فکر می کنم تمریناتش رو انجام میدم چون میدونم پاشنه آشیلمه
فایل فقط روی الله حساب کن رو هرروز گوش میدم چون میدونم تکرار نشه شرک میاد و بیچاره ام می کنه
میدونم باور فراوانی چقدر مهمه و چقدر مشکل دارم توش پس سعی ام اینکه تایید کنم فراوانی جهان رو تا جایی که یادمه
و احساس لیاقت و خودارشی همون عزت نفس که واقعا واقعا من به حرفتون رسیدم که در دوره عزت نفس میگین اول دوره هم میگید ” اگر همه عوامل موفقیت رو در یک کفه ترازو بزارین و عزت نفس رو در کفه دیگر بمراتب وزن عزت نفس سنگین تره ”
و وقتی خانم شایسته میگن :
” بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم ”
یعنی سریع ترین ، در دسترس ترین ، لذتبخش ترین ، راه برای تقویت عزت نفس همینه بریم در دل طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم
و آخرین موردی که می خوام بگم باورهای استاد در دوره ثروت 2 هست که میگن در لذت و شادی وقت آزاد و طبیعت باشی و پول بسازی
یعنی خود من هروقت از سایت شما خرید کردم با دل و جون خرید کردم و وقتی مشتری راضیه خدا همه راضیه و میشه برکت تو زندگی فروشنده اش
واقعا بی نهایت از شما و خانم شایسته سپاسگزارم که با به تصویر کشیدن این مناظر در لحظه احساس ما رو خوب می کنید و این باور رو در ذهن ما تقویت می کنید که میشود
تو تلاش ذهنیت رو جلو ببر از نیروی هدایت درونت استفاده کن احساس ناراحتی نداشته باشه متعهدانه روی باورهات کار کن ، شخصیتت رو تغییر بده ، عادت ها درست رو جایگذین عادت های غلط قبلیت کن بعد منتظر نتایجش باش
“یا حق”
سلام ایمان جان
سلام وصد سلام
سپاسگذارم بابت این احساسات زیبا پاک ومکتوبات عالی ممنون که هستی تشکر عزیزم واقعا حال کردم تا پایان کامنت لذت بردم وخدا رو شکر کردم که دوستانی این همه دانا دارم
سپاسگذارم
نکه از زیبایی های این مناظر شگفت انگیز بنویسم یک جمله خانم شایسته که اوایل این فایل گفته شد بدجوری ذهن من رو درگیر خودش کرد
جمله این بود :
” بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم ”
این یک حرف معمولی نیست بقول استاد آدما باورهاشون رو حرف میزنن و من تفاوت فرکانسی این کلمات رو حس کردم
بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم
این یک باورِ
چون نتایجش در زندگی خانم شایسته میشه:
1. در صلح بودن با خود
2. در کنار همفرکانسی خودت موندن و از بودن در کنار هم لذت بردن
3. تجربه دیدن این طبیعت های فوق العاده
4. سالم زندگی کردن و در سلامتی کامل جسم بودن
5. نگران هیچ چیز نبودن و در لحظه حال زندگی کردن
6. انرژی فوق العاده داشتن
7. از تک تک لحظات لذت بردن
8. ایجاد پتانسیلی مناسب برای آینده یعنی ادیت دوره های قبلی استاد و انتشار در سایت
9. طبق قانون جذب ، جذب موارد همسنگ و همفرکانس با باورهای قدرتمند جدید از نظر افراد موقعیت ها و شرایط
10. دور بودن از اجتماعی که افراد تلاش می کنن برای زنده بودن نه زندگی کردن
11. ارتباط با خدایی که آفریننده این همه زیبایی هاست و حس کردن آثار خدا و تقویت ایمان به خدایی که پدیدآورنده این زیباهاست
12. تقویت ربوبیت به رب وقتی با فکری باز و قلبی سرشار از آرامش به طبیعت و مناظر فکر می کنی و مهمتر در موقعیتش قرار می گیری متوجه میشه قدرت در دستان چه پدیده ایست و اون پدیده چطور هدایتت می کنه به جایی که وقتی غار رو من دیدم یه جوری شدم بدنم لرزید مگه همچین چیزی هم داریم
13. ارتباط با خود واقعی وقتی تطهیر میشی از گناه وقتی عقلت سرجاشه و خطا و اشتباهی در زندگیت نمی کنی ، میشی مثل بچگی هات شادی ، نگران چیزی نیستی در همون مکان در همون لحظه ای یه جور داری انگار بازی می کنی گشنه نمیشه تشنه ات نمیشه خسته نمیشی دوست داری راه بری یا حتی بدویی حیونی مثل سنجاب می بینی دوست داری تماشاش کنی یا حتی بدویی دنبالش بگیریش نازش کن کیف کنی
14. هدایت میشی به بهترین کشور جهان از هر نظر : زیبایی ، ثروت ، افراد ، تکنولوژِی و …
و این معنای زندگی واقعیه
وقتی کسی متعهدانه روی باورهاش کار می کنه نتیجه اش میشه این
افتان و خیزان فایده ای نداره
تلاش روزانه صبح رو به شب دوختن و شب رو به روز دوختن برای درآمد بیشتر فایده نداره
از امکاناتی که داری استفاده نمی کنی بازم در مسیر درست نیستی
اینکه بتونی با نیروی هدایتگرت ارتباط بگیری و گوش به فرمانش باشی در یک کلام بندگی ش رو کنی اون خدایی کردنش رو خوب بلده
خیلی هم خوب بلده میبردت به همچین جاهایی که لذتش رو ببری و شکرگزارش باشی و احساس سبکی و آرامش کنی
واقعا آالان که بخودم اومم دیدم واقعا من این جملاتم رو ننوشتم
حسم میگفت و من سریع تایپ می کردم
یاد کتاب گفتگو با خدا افتادم جلد اول قرمز رنگ
نیل والش اینطوری تو کتاب با خدا ارتباط گرفت و چه جواب هایی خدا بش میداد تو این کتاب
یادمه من امتحان داشتم ولی اینقدر جذب این کتاب شدم که بی خیال خوندن کتاب دانشگاهیم شدم و کتاب قطور گفتگو با خدا رو خوندم
بعضی وقتا که خوب با خودم فکر می کنم میبینم چقدر گذشته من به گذشت شما استادعباس منش شبیه بوده و این جسارت و شجاعت شما در تغییر باورهاتون و اعتماد به ربوبیت و اعتماد ب هدایت ، شما رو به این مرحله رسونده منم انرژی میگیرم میگم اگه استاد تونسته پس منم میتونم
استاد من بالای 90 درصد فایل های دانلود شما رو دیدم 90 درصد محصولات شما رو هم خریدم با عشق و راضی ام از خریدهام
ولی نتایج ام نشد اونطوری که باید بشه و بی هیچ بهانه میگم مقصر خودمم چون فکر میکردم آگاهی هایی که از فایل ها و محصولات می گیرم رو باور کردم
ولی الان متوجه شدم نه هنوز اول اول راهم من فقط میشنیدم تمرینات رو جدی نمیگرفتم عملکرد ضعیفی داشتم
به خودم میگفتم تغییر کردم ولی در شرایط به ظاهر سخت کار غلط گذشته ام رو می کردم
اون فایل کنترل احساساتون رو من هرروز گوش میدم بش فکر می کنم تمریناتش رو انجام میدم چون میدونم پاشنه آشیلمه
فایل فقط روی الله حساب کن رو هرروز گوش میدم چون میدونم تکرار نشه شرک میاد و بیچاره ام می کنه
میدونم باور فراوانی چقدر مهمه و چقدر مشکل دارم توش پس سعی ام اینکه تایید کنم فراوانی جهان رو تا جایی که یادمه
و احساس لیاقت و خودارشی همون عزت نفس که واقعا واقعا من به حرفتون رسیدم که در دوره عزت نفس میگین اول دوره هم میگید ” اگر همه عوامل موفقیت رو در یک کفه ترازو بزارین و عزت نفس رو در کفه دیگر بمراتب وزن عزت نفس سنگین تره ”
و وقتی خانم شایسته میگن :
” بریم در دلت طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم ”
یعنی سریع ترین ، در دسترس ترین ، لذتبخش ترین ، راه برای تقویت عزت نفس همینه بریم در دل طبیعت و به خودمون نزدیک تر بشیم
و آخرین موردی که می خوام بگم باورهای استاد در دوره ثروت 2 هست که میگن در لذت و شادی وقت آزاد و طبیعت باشی و پول بسازی
یعنی خود من هروقت از سایت شما خرید کردم با دل و جون خرید کردم و وقتی مشتری راضیه خدا همه راضیه و میشه برکت تو زندگی فروشنده اش
واقعا بی نهایت از شما و خانم شایسته سپاسگزارم که با به تصویر کشیدن این مناظر در لحظه احساس ما رو خوب می کنید و این باور رو در ذهن ما تقویت می کنید که میشود
تو تلاش ذهنیت رو جلو ببر از نیروی هدایت درونت استفاده کن احساس ناراحتی نداشته باشه متعهدانه روی باورهات کار کن ، شخصیتت رو تغییر بده ، عادت ها درست رو جایگذین عادت های غلط قبلیت کن بعد منتظر نتایجش باش
سپاسگذارم