سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 213 - صفحه 6

319 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2108 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی

    سلام به همه مسافران راه درک توحید و قوانین الهی و تمرکز بر زیبایی ها

    استاد عزیزم از شما سپاسگزارم که مرا با درک زیبای استعینوا بالصبر و صلوه آشنا کردید.

    به من آموزش دادید مسیر رسیدن به خواسته هایم را با صبر و تمرکز بر زیبایی ها و توجه به خدا سپری کنم.

    همان مسیری که باعث شد در طوفان های زندگی ام سر سلامت بیرون آورم.

    اینک نیز همان مسیر را در پیش گرفته ام. و تمام سعی ام بر این است فاصله زمانی رسیدن به خواسته هایم را با گشت و گذار در بهترین کنسرت ها و کافه گردی در بهترین هتل ها و کاخ ها سپری کنم.

    چند روز پیش بود با یکی از دوستان عزیزم در آزادی زمانی و مکانی و استقلال مالی در کافه سعد آباد صبحانه میخوردیم و در مورد قوانین و قرآن و موفقیتهایمان صحبت میکردیم.

    بودن در آنجا برایم یادآور باغهایی بود که طبق وعده الهی نهرها از زیر آن جاریست و پاداش متقین است.

    هربار به عکسهایم مینگرم گویی خود را وسط بهشت وعده داده شده الهی میبینم.

    هربار خدا را سپاسگزاری میکنم که پارسال در چه شرایطی بودم و اینک خدا مرا از بالا پایین رفتن از پله های مجتمع های قضایی و… نجات داد و مرا به آرامش و امنیت و گشت و گذار در باغهای بهشتی هدایت کرد.

    این روزها کارم کافه گردی و کاخ گردی و گشت و گذار های حلال و پاک الهیست.

    همان عمل به امر الهی که به مریم س شد تا بتواند مسیر و چالش هایش را با حال خوب طی کند.

    بخور ،بیاشام و چشم روشن دار

    و نیز عمل به دومین وصیت الهی بعد از توحید احسانا بالوالدین شادی را در چشمان پدر مادرم میبینم.

    مادرم اذعان دارد همینکه کنارم هستی برایم یک دنیاست دستبوسشان هستم که همیشه مرا بی قید و شرط دوست داشتند.

    همینکه به ورود من به این جهان کمک کردند همچون گوهری در زندگی ام هستند که لازم هست این را هربار به خودم یادآوری کنم تا تفاوت باورهایشان مرا دچار کج فهمی نکند.

    به یاد خواندن شعر یک دختر دارم شاه نداره پدرم ،برایش غذاهای درباری با تزئینات لاکچری درست میکنم و احساس ارزشمندی را به او انتقال میدهم.

    عاشقانه دستپختم را تحسین میکند و همچون یک ملکه با من رفتار کرده و همیشه نسبت به کارهایم قدردان و متواضع و سپاسگزار است.

    گرچه به عجز و ناتوانی ام در تغییر این دو گوهر ارزشمند در زندگی ام پیش خدایم اقرار کرده ام ، اما هربار به خود الا ابتغی وجه ربه الاعلی را را گوشزد کرده و سعی میکنم عمل کننده به وصیت الهی باشم.

    ضعفم در این بخش همانیست که لازم است لیزری رویش کار کنم.

    من از او فرزندی صالح میخواستم ، مرا برگرداند و به من فرصتی داد تا نسبت به والدینم نیکوکار باشم و حقوقشان را رعایت کنم و این بخش را اصلاح کرده و تقویت کنم.

    قسمت پنجم

    شماره ای ناشناس بود که از پیش شماره آن احتمال دادم از انتشارات باشد.

    آقای فرسایی بود به دلیل اینکه در پیغام نتوانسته بودند مرا متقاعد کنند ،گویا تصمیم گرفته بودند تماس گرفته و مرا برای تغییر متن مقدمه مجاب کنند.

    همان توضیحاتی که به صورت متنی در پیغام ارسال کردند با توضیحات بیشتری بیان کردند.

    تصمیم گرفتم فارغ از نتیجه و تقلا برای به کرسی نشاندن دیدگاهم ، صادقانه احساس و باورها و نگاه اکثریت جامعه را به خیاطی که خودم نیز با تضادش دست و پنجه نرم کرده بودم را به اختصار توضیح دهم و برایشان توضیح دهم که چرا لازم دیدم چاشنی باورهای خوب را قبل از آموزش به کتاب اضافه کنم.

    وقتی برایشان توضیح دادم کاملا مجاب شده و سکوت کردند.

    در پایان روند تصویرسازی جلد بودیم که متوجه شدم ، تصویر سازی جلد ، ویراستاری و صفحه آرایی بر عهده انتشارات است.

    گویا یک قالب خاص برای جلد ها در نظر گرفته شده بود که همان روی جلد چاپ می‌شد و این فرمت جزو قوانین آن انتشارات بود.

    هربار تأکید کرده بودم که میخواهم تصویر سازی طراحی شده خودمان روی کتاب چاپ شود ، با همان جواب مواجه میشدم که انتشارات قالب خاص خودش را دارد و نهایتا بتوانیم بخشی از عناصر تصویرسازی شما را در جلد کتاب استفاده کنیم.

    در نهایت تصمیم گرفتم از قانون کد نویسی خواسته ها استفاده کرده و لحظه نهایی را تجسم کنم.

    در تک تک لحظاتی که نجوا سعی میکرد این تضاد را در ذهنم جلوه داده و برایم مشغولیت ذهنی ایجاد کند از اعراض استفاده میکردم و مسئولیتش را به خدایی واگذار میکردم که به دستان پاک و الهی زهرا جان آن تصویر زیبا را خلق کرده بود خودش هم موظف بود آن را دقیق و کامل روی جلد کتاب چاپ کند.

    من از پذیرش بارهای خارج از حد توانم استعفا داده ام. کراهت به دوش کشیدن مسئولیت امور خارج از طبیعت زنانگی ام همه وجودم را فراگرفته است.

    دلم همان بخور ، بیاشام و چشم روشن دار و سکوت های مریمی را پذیراست.

    همان مسئولیت های زنانگی ام را پذیراست.

    همان که تو در لذت و سکوت اجازه دهی خدا صحبت کند و امورات تو را سامان دهی کند.گرچه بارها و بارها شیطان ذهن مرا از این مسیر خارج میکند و باز هم بارهای اضافه را متحمل میشوم.

    اما مقاومتهای قلبی ام به من یادآوری میکند که اموراتم را به خودش واگذار کنم که او بصیر بالعباد است.

    وقتی خیالت راحت است که در مسیری الهی و تبعیت از هدایت الهی قدم برداشته ای ، در تک تک تضادهای مسیر امنیت خاطری سراسر وجودت را فرا می‌گیرد حتی اگر ظاهر شرایط بر خلاف میل تو پیش برود.

    چیزی تو را به صبر و سکوت فرا میخواند، و اگر تو درک درستی از اعتماد به خدایت داشته باشی عقب نشسته و اجازه میدهی خودش امور را ساماندهی کند.

    وقتی زهرا جان اعلام کردند من دوست ندارم کارم ناقص چاپ شود ،هم لازم دیدم کنترل ذهنی داشته باشم و ناشر را خدایی بدانم که کاری به خواسته و قوانینی که آدم‌ها وضع کردند ندارد و به او این اطمینان خاطر را دادم که اجازه بدهیم خدا هدایتش را جاری کند.

    وقتی فایل پی دی اف کتاب برای بازبینی و تأیید نهایی به دستم رسید ، وجودم سراسر شادی و سپاسگزاری بود.

    خدا همچون همیشه کارش را به نیکوترین شکل برایم انجام داده بود.

    من به قوانینش عمل کرده و از هدایتش تبعیت کرده بودم و او هم طبق وعده حقش قوانینی که آدم‌ها وضع کرده بودند را برایم تغییر داده بود.

    اینکه خدا قوانین آدم‌های را برایم تغییر دهد احساس قدرت را در رگهایم تزریق میکند.

    احساس لذت بخشیست در کمال متانت و آرامش و بدون تقلا همچون قلدرها زندگی کنی.

    متن مقدمه بدون اینکه حتی یک واو از آن کم شود در بخش مقدمه قرار گرفته بود ، تصویر جلد کتاب دقیق و کامل روی جلد قرار گرفته بود.

    همان چیزی که میخواستم فارغ از قوانین انتشارات اجرا شده بود.

    همان اجرا عبارت تأکیدی ام.

    هرآنچه در آسمان‌ها و زمین و مابین آن است به تسخیر نفیسه درآمده است

    هر روز که این عبارت را بارها و باره مینویسم احساس قدرت همه وجودم را فرا می‌گیرد.

    وقتی هم که در طی مسیر زندگی ام به وقوع میپیوندد غرق شادی و لذت شده و دفعه بعد با ایمان بیشتری آن را مکتوب میکنم.

    تصویر جلد شامل دو خانم بوده که در یک مزون مشغول کار پرو و طراحی لباس هستند ، موهای یکی از خانم ها باز و دیگری دامن به پا داشته و پاهایش بدون جوراب ،تنها تغییری که در تصویر ایجاد کرده بودند یک مقنعه سر خانم کرده و پاهای خانم دیگر را نیز پوشانده بودند که حجاب اسلامی شان را حفظ کرده باشند.

    بخش خنده دار داستان آنجا بود که یک مقنعه از نوع شلختگی و کج سر خانم طراح لباس کرده و پوشش پای خانم خیاط را نیز به گونه ای مضحک ادیت کرده بودند، محال بود با دیدنش از خنده ریسه نروید.

    حدس میزدم که به پوششان ایراد بگیرند لذا از قبل ایده کلاه حجاب داده شده بود. میماند اجرا کردنش که از زهرا جان درخواست کردم آن را اجرا کنند و برایم ارسال کنند.

    زمان زیادی نداشتم و زهرا جان هم در سفر بودند.

    ادامه دارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 107 رای:
    • -
      خدیجه غلام زاده گفته:
      مدت عضویت: 1910 روز

      سلام به نفیسه عزیز و توحیدی.

      چقدر از خوندن کامنتون لذت بردم و احسنت میگم و تحسین میکنم شما رو، و شگفت زده شدم.

      من حدودا دو ماه ونیم هست که متعهدشدم به بودن درسایت و کار کردن و سعی اگاهانه در حدتوانم. چند ساله با استادم ولی اون وقتا فقط گوش میدادم.

      در این مسیر دو ماه چه همزمانی ها که دیدم و ترمز ها و درک و فهمم از قانون برام واضح تر شد. و یقیق کردم که وقتی تمرکز پاره پاره باشه و و ورودی ها نامناسب ندای الهامات ضعیفه و به گوش نمیرسه و وقتی متمرکز بر زندگی خودم شدم اون موقع تونستم ببینم و بشنوم. بالا نوشتم شگفت زده چون از روزی که فهمیدم باید و باید مولد ثروت باشیم بدون توجه به نیاز به پول بدون توجه به میزان درامد همسر، بعد از خداوند هدایت خواستم و رسیدم به خیاطی. (کاری که سال 89 در دوران دانشجویی یه مدت کوتاهی یادش گرفتم.) و بعد اون هر روز توی ستاره قطبی ازش خواستم قدم اول رو بهم بگه و تو همین مدت هدایت میشم به بچه هایی توی سایت که خیاط اند و فوق العاده موفق اند و توحیدی اند مثل شما. و دیدم که با اشنایی با این عزیزان منطق های واهی که این همه سال ذهنم ساخته بود فرو ریخت. و امروزم کامنت عالی شما و کتاب تون و مقدمه بینظیرش. جالبه که تو این مدت اسمتون دیده بودم ولی انگار الان باید تمرکز و توجه ام معطوف کامنت و شخصیت شما میشد. درک و نگاه و مقدس دونستن و ارزشمند دونستن وعشق شما به هنر خیاطی کلید و رمزه، و این در نوشته ها تون کاملا پیداست. به نظرم شما هنرمند هستید هم نویسندگی و هم خیاطی.

      راستی چه برداشت های ناب و عالی از سوره مبارکه نساء دارید و باعث شد برم و سرچ کنم در موردش. عالی بود عالی.

      خداروشکر که بازم هدایتم کرد ممنونم از شما دوست عزیز. امیدوارم همیشه بدرخشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1445 روز

      سلام به نفیسه عزیز و دوست داشتنی

      چقدر کامنتت زیبا بود خیلی حس و حال خوب باهاش گرفتم

      مخصوصا اون قسمتهایی که در مورد احسان به والدین گفتی و باعشق براشون غذا درست میکنی و تزیین میکنی و بهشون ارزش میدی کلی درس برام داشت که آزاده اگه میخای موفق بشی همین کارو با پدر و داداشات و خواهرت انجام بده

      و خیلی تحسینت کردم عزیزم برای این قلب بزرگت

      باید زیاد رو این مورد کار کننم

      البته اینم تکامل میخاد یه شبه اینجور نمیشه شخصیت تغییر داد کم کم قدم به قدم

      اتفاقا چند روز پیش چند بار از داداشم که مهمونمون بود درخواست کردم بره یه جایی چن تا ام دی اف که برای کارم سفارش داده بودم بیاره داداسم هی پشت گوش مینداخت دیروز که خواستن برن مهمون خواهرم بودیم نهار بهش گفتم ببین سر راهته از این مسبر بریم هم کار منو راه بنداز هم میریم مهمونی دیگه ایشون ناراحت شد اولش که همه کارها رو بهش واگذار میکنن جون ماشین داره

      منم گفتم خب من گفتم ماشین داری و تو شهر یه قدمه گفتم ازت درخواست کنم که الان ناراضی هستی نمیخاد بری داداش من بریم خونه خواهرم که داداشم گفت بیا بهشونم بر میخوره الان میرم برات میارم گفتم نه من ناراحت نمیشم فقط نمیخام کسی زوری یا اجبار بره اگه قراره کسی کاری و انجام بده با عشق انجام بده نه اجباری چون الان میبینی هرچیزی که با اجبار باشه حس خوب نمیده و امکان هزار اتفاق بد داره بعد گفت نه میرم قسمش دادم نره گفت میرم زنداداشمم گفت خب راست میگه اگه قراره کاریو انجام بدی با عشق انجام بده نه اجبار

      هی من گفتم برگرد ایشون گفت نه اخرشیم رفتیم و اون ام دی اف کار که کار من پیشش بود بسته بود خیلی جالب بود گفت 10 دقیقه قبل بستم وقتی باهاش تماس گرفتم

      بعد به داداشم گفتم ببین وقتی میگم کاری با اجبار انجام نشه و با عشق باشه همینه دیگه

      بعد گفت نه شماها همه وقتی من میام منتظرید من کارهاتونوانجام بدم تو وقتی کار خودته همیشه که من نیستم با اژانس برو گفتم چشم دفه بعد منتظر کسی نمیمونم سپاسگزارم که گفتی

      و خیلی خوشحال شدم با ارامش گفتم

      وقتی رفتیم خونه خواهرم زنداداشم گفت خیلی خوشم اومده انقد با آرامش باهاش حرف زدی و ناراحت نشدی و عصبی نشدی فک کردم الان عصبی میشی اما خیلی تغیبر کردی و خیلی خوشم اومده

      اخه من نفسیه جان قبلا اینطور نبودم خیلی سریع تر عصبی میشدم یا حاصر جواب بودم الان نمیگم صدرصد اوکی شدم اما دارم رو خودم کار میکنم و آرومتر شدم

      حتی دامادمون که هیج وقت تعریف نمیکنه گفتم خیلی خوشم میاد از آزاده که مثبت فکر میکنه حتی نداره میگه خداراشکر دارم و این خیلی خوبه

      و کلی دیروز تحسین شدم از طرف زنداداشم و دامادمون

      رفتارم با پدرم نمیگم خیلی اوکی اوکی شدم اما خیلی خوب شدم همه میکن و اینا همه به لطف فایلهای استاد و کار کردن این چند ماهه رو خودمه که خیلی جا داره خوب و بهتر و بهتر بشم که هنوز 5 درصد اوکی شدم

      در مورد اینکه گفتی برای مقدمه و تصویر جلد هرچیزی گفتم اونا خواستن حرف خودشونو مجاب کنن منم از خدا درخواست کردم من نمیدونم من عقب میکشم تو درستش کن چقدر درس داشت خیلی عالی بود وقتی توکل میکنی وقتی کارها رو اسان میگیری بر خوو وقتی در برابر رب عجزو ناتوانی خود رو نشون میده ادم خدا به قول ملاصدار همه چیز میشه براش به شرط ایمان و باور قلبی بهش و چقدر قشنگ خدا کارها رو برات انجام داد

      خدایا شکرت به این کامنتت هدایت شدم عزیز دلم

      سپاسگزارم برای وجودت

      مرسی که نوشتی

      خیلی دوست دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    Shahsavari گفته:
    مدت عضویت: 2329 روز

    بنــــــــام خـــــــدای هـــــــــدایتــــــگرم

    و خدایی که در این نزدیکی ست

    لای این شب بوها پای آن کاج بلند

    روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه

    من مسلمانم

    قبله ام یک گل سرخ

    جانمازم چشمه ، مهرم نور

    دشت ، سجاده من

    من وضو با تپش پنجره ها میگیرم

    در نمازم جریان دارد ماه

    جریان دارد طیف

    سنگ از پشت نمازم پیداست

    همه ذرات نمازم متبلور شده است

    من نمازم را وقتی میخوانم

    که اذانش را باد گفته باشد

    سر گلدسته سرو

    من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف میخوانم

    پی قد قامت موج

    کعبه ام بر لب آب

    کعبه ام زیر اقاقی هاست

    کعبه ام مثل نسیم ، باغ به باغ میرود ؛ شهر به شهر ( چه زیبا گفت سهراب سپهری عزیز)

    مریم عزیزم چه زیبا گفتی روزی : دیدن زیبایی ها عبادته منه انشالله عبادتت قبول عزیز دلم ، که به من هم معنای عبادت رو یاد دادی

    به قول دوست عزیزی توی قانون سلامتی :

    دستمو میبرم بالا و میگم : استاد جانم سه روزه که پاکم از تمام شیرینیجات و اشغال خوریها آه خدایا شکرت ، که داره بدنم پاکسازی میشه

    خدایا ممنونم که دارم زیبایی هاتو بهتر میبینم و درک میکنم خدایا ممنونم که دوستانی نورانی سایت رو بهم هدیه دادی

    که با دلنوشته هاشون ؛ دلگرم میشم توی این تنهایی ام خدایا ممنونم که خودمو خودتی فقط …

    استاد شاید این حرف جاش اینجا نباشه ولی دوس دارم بگم : من 43 کیلو وزن دارم از اون دوستای مزخرفی هستم که هر چی میخورم هم چاق نمیشم :) استاد هدف من چاق شدن نیس ، استاد میخوام پرانرژی باشم ، میخوام به هدفهام برسم من نمیتونم با این انرژی کم و تمرکز پایین بدون قانون سلامتی روی هدفهام تمرکز کنم ،به قول دوستی شدم مث یه معتاد که از نخوردن شیرینی میخوام زمینو گاز بگیرم ،:) قربونت برم استاد میدونم که اجازه میدی به شاگردت که توی این دوره باشم

    من تعهدمو دادم من دارم بها میدم …فقط توکلم به اون بالایی هست …

    استاد ببخش که اینقدر شاگرد خیره ای هستم :)

    استاد ، صلاتم ، نمازم ؛ عبادتگاهم دیدن این زیبایی هاست

    پس میرم برای عبادت امروزم ….

    عجب رودخانه ای یعنی فقط حال میده همگی بریم توی این اب و لذتشو ببریم و مث اون آقا هیزم جمع کنیم و دور هم همگی یه اتیش بزرگ روشن کنیم لب رود خونه کباب کنیم :) الان میخوام واسه خودم کباب درست کنم خدایا شکرت

    لباستون چه زیبا؛ ست شده با این طبیعت زیبا

    چقدر قشنگ خدا هداییتتون کرد به سمت اون تنه درخت افتاده توی اب که از روش رد بشین و برید اون طرف جنگل

    خدااای من چه قدر برگای این درختا برق میزنن و توی باد میرقصن الله اکبر از این همه زیبایی خدایا شکرت

    تحسین میکنم این مردم عزیز رو که قانونهای پارکهاشون رو رعایت میکنن واقعا دست مریزاد

    تحسین میکنم اون دو بانوی عزیز رو که واسه خودشون کمپ کرده بودن فقط خودشون بودن و حال خوبشون بدور از هیاهوی شهر

    واقعا قدرت اب فوق العاده ست که این صخره های زیبا رو شکل داده خدایا شکرت که از دل این صخره ها درختو علف در اومده و برکه و لونه درست شده واسه پرنده های زیبا

    چه جاده زیبای جنگلی هست که میشه هم پیاده روی کنیم ، هم موتور سواری و هم ماشین سواری

    چه چشمه زیبایی چه اب گوارایی نوش جانت استاد جانم واقعا تازه الان میفهمم چه خواص بسیاری داره این چشمه ها که اجدادمون هم بخاطرش اینقدر سرحال و قبراق بودن

    و اما برویم برای دیدن زیبایی بعدی که تریل زیبا وچوبی درست کرده بودن

    خداااای من چه کودک زیبایی با پدر مادرش اومده پیاده روی الهیییی دورش بگردم من :)

    و اما این قسمت غار و سنگهای زیبا چه همزمانی زیبایی بود برام که دیشب فایل سفرنامه فصل اول که رفته بودین زیر اون پلهای زیبا و الوووو الوووو و صدا میپیچه میپیچه میگفتین ، خدایا ممنونتم استاد ممنونتم مریم بانوجان عاشق این رنگ لباستم , عاشقتم که به تنهایی از این سنگ و صخره ها میایی بالا و با خودت در صلحی …

    خدایا سپاسگذارم برای این عبادتگاه زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  3. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به همه استادان عزیز و دوستان خوبم

    اگر روزی هزاران بار هم شکر خداوند رو بجا بیارم برای اینکه در این مسیر الهی و این سایت الهی هستم باز هم کم هست

    از اینکه خدا بهم لطف داشته و من رو جز بندگان مقربش قرار داده تا زیبایی های جهانم رو ببینم

    تا ثروت های جهانم رو ببینم

    تا دوستان خوبم و کامنت های خودشون رو ببینم

    تا با استادان عزیزم همسفر بشم و از اینکه خوان نعمت بهره ببرم

    خدایا ای پروردگار من چطور میشه شکر همین یک نعمت رو بجا بیارم در حالی که همین یک نعمت درون خودش هزاران نعمت دیگه نهفته

    خدایا چطور میتونم این زیبایی ها رو ببینم شکر نکنم از عظمت و بزرگی تو

    خدایا چطور میشه یک زوج موحد و یکتاپرست رو ببینم و الگو بگیرم ازشون و شکر تورو نکنم

    خدایا چطور میشه که این همه ثروت رو ببینم از تو سپاسگزاری نکنم بابت این همه فراوانی

    استاد دو سه روز پیش به لطف خدا هدایت شدم به سمت بی بی سیدان سمیرم نزدیک اصفهان

    وااااتو خدای من چه بهشتی

    چه منظره های

    چه زیبایی هابی

    چقدر محو زیبایی ها شدم

    چقدر شکرگزاری کردم که خدای بزرگ من رو در این مکان الهی قرار داده

    چقدر مردمی رو دیدم که اونها هم از دیدن این همه زیبایی به وجد اومده بودند

    خدایا شکرت که بواسطه دیدن زیبایی های صفر به دور آمریکا ما هم هدایت میشیم به مکان های زیبا و قشنگ

    هدایت میشیم به اصل خودمون به طبیعت به خدا

    استاد این شفافی و این ضلالی آبی که شما دیدید من هم دیدم اینقدر آب شفاف بود که قشنگ ماهی های کف رودخونه رو میشه دید

    یک جاهایی دقیقا این سبزی آب رو دیدم از بسکه جلبک داشت

    خدای من شکرت خدای من شکرت

    اینقدر فراوانی آب بود که دل صخره با اون عظمت رو سوراخ کرده بود از دلش آب فراوان و گوارا میزد بیرون متاسفانه شما بلد نیستم اما از رفتن توی آب سرد ترسی ندارم و لذت میبرم

    و چقدر عشق کردم خداروشکر

    از یک گوشه ای آب گوارا میومد ولی هیچکس توجهی نمی‌کرد بهش و خیلی ها میگفتند که این آب کثیفه اما من رفتم و خوردم واااای مثل همین آبی که شما نوش جان کردید و گفتید مثل قند شیرینه اون آب هم شیرین بود

    همینکه من از اون آب خوردم پشت سر من هم اومدند و از اون آب خوردند خیلی جالب بود برام کافیه یک نفر یک کاری رو انجام بده بقیه هم پشت بند اون طرف میان و انجام می‌دهند

    شب شد و اومدم که بخوابم ولی مگر این زیبایی آسمان و روشنایی ستاره ها گذاشتند بخوابم اینقدر زیبا و باشکوه بودند که تا ساعت 2 شب بیدار بودم و کنار آتیش فقط لذت بردم و خداروشکر کردم که من رو هم فرکانس با اون همه نعمت و زیبایی قرار داده

    اصلا باورکردنی نبود اینقدر کوه ها و صخره ها بلند بودند و عظیم که از دیدن اون همه عظمت خوفت میگرفت

    رفتم بالای کوه و از اون بالا به این همه زیبایی که خداخلق کرده نگاه کردم و فقط بزرگی خودش رو دیدم

    و اونجا بود که نشستم و سر به سجده گذاشتم و ازش تشکر کردم که من رو توی اون مکان قرار داده خدایا شکرت

    استاد این فایل ها فقط نگاه کردنشون شکرخداوند رو داره چه برسه به رفتن در این مکان ها

    و خودتون خیلی بهتر از من این مسئله رو میدونید

    از همه دوستان عزیز هم تشکر میکنم بابت کامنت های زیبا و تاثیر گذارشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3560 روز

    به نام پروردگار زیبایی ها، مثل طبیعت زیبا که در کل کره زمین و کل کهکشان ها زیبایی های پروردگار موج میزند….

    سلام بر اساتید عزیز و همه دوستان همسفر و دوست داشتنی ام

    خدا قوت به همه از این کامنت نویسی که ما کلی لذت می‌بریم از خواندن کامنت ها و کلی هم درس جدید یاد میگیریم با حال خووووووب.

    استاد غزیزم، من در فایل گذشته نشد که کامنت بنویسم. الحق که چه غاری بود با بخار … خیلی خیلی عااالی. ممنون خدا جون با این آفریده هات که بنده هات می‌توانند دایم لذت ببرن و کیف کنند و همینطور سپاسگزار باشند. خیلی ممنون از ‌‌افرادیکه اون مکان رو به مکانی برای بازدید افراد تبدیل کرده بودند و بسیار زیبا آنجا را دیزاین کرده بودند. اولش که دیدم، میگفتم من اگر اونجا بودم، خفه می شدم که … ولی وقتی استاد و مریم جون را آنجا دیدم به خودم گفتم که ابن افراد الگویی هستند که میشه از هر چیزی لذت برد، کافیه بخوای و به بهترین شکل هدایت بشی.

    ممنون استاد از معرفی این مکان ها

    من هم که استخر میرم، اوایل فقط فقط شنا میکردم و نهایتا جکوزی می رفتم. اما الان اول شنا میکنم، بعد جکوزی و بعد حوضچه آب سرد که اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که بتونم برم توش، اما سعی کردم با رعایت تکامل، بتونم این کار را به نحو احسنت انجام دهم و بعدش سونای بخار به همراه اکالیپتوس و در آخر بیرون استخر. این هم بگم که مدتی است که خدا را شکر برام شرایطی جور شده که هفته ای یک روز 6:30 صبح میتونم برم رایگان استخر محل کارم و تا 8:30 آنجا باشم و بعد برم شروع به کار کنم، با کلی انرژی مضاعف. واقعا خدا را سپاس. کلا هم 10 نفر تو استخر تو این سانس دیده میشه …

    حالا استاد جانم، چی بگم از زیبایی های این فایل. طبیعت سبز که بسیار زیبا، طببعت سخره ها و آب هم که نگو … دهنم باز مونده از دیدن این زیبایی ها … نوش جونتون باشه از هدایت شدن به این مکان ها. چقدر شجاعت ایجاد شده در مریم جان که تکاملش را از ابتدا طی کرده تا به اینجا رسیده. احسنت مریم جان که بهترین الگوی ما هستین.

    ممنون هستم ازتون. در پناه خدا جون باشین با این ایمان ثابت قدمتان

    شیما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1825 روز

      سلام و صد سلام به شیمای عزیزم

      درست در همین لحظه مقدس

      دقیقا ساعت 1:30 ظهر هدایت شدم اینجا به کامنت شما :)))

      در حالی که از یک پیاده روی و خرید عالی تازه رسیده م به خونه قشنگمون و فک کن که چقدرررررررررررررر لذت داره بیای و ببینی شیما جان دوست خوبت داره 6 ونیم صبح میره استخر :)))

      انگار که خودمو اونجا تصور کردم

      واقعا بعد از پیاده روی پریدن توی آب حالی داره که با کلام وصف نمیشه :) خدایا شکرت

      آفرین به شما دوست عزیزم که اینقدر فرکانست عالی بوده که همچین شرایط ایده آلی رو‌ جذب کردی …

      حتماااااااااا اون قسمت هایی از فایل رو که استاد میرفتن آب گرم و استخر حسابی با همه وجودت نگاه کردی :))

      خوندن کامنت شما منو به تحسین وا داشت شیما جان ، نوش روح و وجودت استخر تمیز ساعت 6 ونیم صبح :)))

      به ویژه قسمت بخور اکالیپتوس ش :))))

      الهی همه خواسته هات همینطور قشنگ و عالی و رایگان در مسیر زندگیت قرار بگیره…

      در پناه نور و عشق الهی باشی شیمای عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        شیما محسنی گفته:
        مدت عضویت: 3560 روز

        سلااااااام بر وجیهه بانوی عزیز که خیلی دوستشون دارم.

        خیلی خیلی خوشحال شدم از کامنتتان که من رو تحسین کرده بودین. به امید خدا که حتما شرایطی براتون جور بشه و امتحانش کنین. بله خیلی خیلی انرژی اون ساعت با استخر بسیار خلوت، عاااالیه … راحت و راحت شنا می‌کنی و از امکانات استفاده می بری …. خیلی به خودم افتخار میکنم که اراده میکنم و تو اون ساعت میرم. خدا را سپاس که این موقعیت برام جور شده و خدا را شکر که دوستی مثل شما بیاد و من رو تحسین کنه که بررررررررم رو آسمون ها.

        در پناه خدا جووووون

        شیما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نوشین تقی پور گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    به نام خداوندی که تنها زیبایی خلق میکنه

    سلام

    خدای من! باز هم یک فایل دیگه. باز هم 25 دقیقه ی تمام، زیبایی! باز هم 25 دقیقه جلوه ی عمل به قانون به بهترین شکل!

    خبببب.. ببین چی داریممم..

    به به چقدر این جاده های جنگلی و پر از درخت زیبان خدایا!

    خداروشکر ازین کیفیت دوربین و دست آقای استیو جابز هم در این بین درد نکنه =)

    چقدر ترکیب تراک قرمز خوشگلتون بین درخت های سبز و آسمون آبی جذااااابه!

    من از دیدن این جاده ها سیر نمیشم خدا! مرسی مریم جون که حتی از جاده ها هم برامون فیلم میگیرید.

    دوست دارم هر قسمت ازین سری جدید سفرنامه رو 10 بار نگاه کنم. انقدر که زیباااااان!

    (خدایا شکرت که دارم صدای خنده های مامانمو از تو هال میشنوم. واقعا از زیباترین صداهاست این صدا..از زیباترین صداهای دنیا)

    آخجووون یه پیاده روی دیگه تو جنگل! هورا! بزن بریم که خیلی پیاده روی دوست دارم. اونم تو جنگل به این زیبایی! خدایا شکرت! همیشه دوست دارم بزرگترین و سرسبز ترین و زیباترین مکان ها پیاده روی کنم. از پارک پردیسان که میخوره به نهج البلاغه شروع کردم. چون پر از درخت بود و خیلی بزرگ بود. و بعد هدایت شدم به پارکی که همچنان خیلی بزرگه، و سبز تره و پر از چمن و فواره های فوق العاده، وسطشم یه دریاچه ی بزرگ داره و حالام که دارم تو این جنگل زیبا و فوق العاده پیاده روی میکنم! واقعا خداروشکر! اجازه بدین از ذوق گریه کنم ممنون.

    استاد من همین یکی دو روز یه چیزی فهمیدم. متوجه شدم که من به عنوان یک خانوم، به خاطر یه سری مسائل رایج تو جامعه و برتر دونستن جنس مرد در خیلی از مواقع و دیدن خانواده های مرد پرست و دیدن ضعیف و آسیب پذیری زنان در این جامعه، یه جایی یه روزی تو بچگی، به خاطر اینکه ضعیف و آسیب پذیر نباشم، تصمیم گرفتم خیلی از روحیات زنانه و ویژگی های زنانه ی درونم رو سرکوب کنم و بروز ندم. چون متاسفانه اون فضا و باورها، این رو در ذهن من شکل داده بودند که زن بودن = ضعیف بودن.

    و من تصمیم گرفتم زن بودن رو از خودم بگیرم تا ضعیف و آسیب پذیر نباشم!

    خیلی کم خودم رو ابراز میکردم، خیلی کم احساساتم رو بروز میدادم، خیلی کم لطافت خودم رو آشکار میکردم، خیلی کم میتونستم ابراز علاقه کنم، خیلی جاها، توانایی همدردی، توانایی درک دیگران، توانایی همکاری مسالمت آمیز، توانایی عشق ورزی با تمام وجود، حتی توانایی آسیب پذیر بودن در یه سری مواقع که نیاز هست رو از کاملا دست داده بودم و از خودم گرفته بودمش. به شدت تلاش میکردم که هیچوقت و هیچجا هیچ آسیبی نبینم! روحی، روانی، جسمی. اونجوری یه قدمم نباید برمیداشتم دیگه! به شدت ترس از صمیمیت، ترس از شروع کار، ترس از هر انتخاب! خودمو ایزوله کردم تا یه وقت یه جایی یه طوری آسیبی نبینم! برای همینه که ادم باید اجازه بده که یه جاهایی آسیب پذیر باشه. و این اتفاقا عالیه!!! و این آسیب پذیری یکی از خصلت های بخش زنانه ی درونمونه. (هم خانم ها، هم آقایون)

    خلاصه، هیچوقت فکرشم نمیکردم که من انقدر تاثیر پذیرفته باشم و اصلا همچین چیزی رو درونم داره!!! وقتی پیدا کردم که یه سری صفات زنانه م رو انقدر انکار و سرکوب کردم، اصلا باورم نمیشد!

    اول که عمیقا ناراحت شدم و دلم به حال خودم سوخت.

    اما بعدش تصمیم گرفتم که صفات زنانه رو مساوی با ضعیف بودن ندونم..

    چیزی که متاسفانه دنیای امروز داره بیشتر و بیشتر رقمش میزنه. همه ی انسان ها، درونشون هم صفات زنانه دارند و هم مردانه، چیزی که مهمه تعادل بین این یین و یانگه.

    تو دنیای امروز و مخصوصا با گسترش فمنیسم، خانوم ها سعی میکنند بیشتر صفات مردونه شون، مثل پیشی گرفتن منطق از احساس و شهود یا کسب دستاوردهای مداوم، تلاش بسیار زیاد و مدام سرشلوغی و انجام برنامه های مختلف و رهبری و راه اندازی بیزنس های مختلف و فتح قله های مختلف رو در زندگیشون پیش بگیرند و هروز بیشتر و بیشتر شبیه به مردها میشن.. و اون بخش های زنونه شون مدام سرکوب و دچار بی توجهی میشه.. برعکسش توی آقایون دنیای امروز هم این موضوع داره زیاد اتفاق میفته، مردها بخش های زنانه شون رو بیشتر ابراز میکنند و زن ها بخش های مردونه شون رو! به نظرم همه ی ما داریم از تعادل خارج میشیم و بخش زنانه مون (یین) و مردانه (یانگ) باید در درونمون به تعادل برسه.

    من خودم قبل این الهامات و آگاهی ها، دختری بودم که به شدت موافق بودم زن و مرد هیچ فرقی با هم ندارند و خیلی ام خوشحال بودم که روز به روز زن ها دارن قوی تر و جسور تر و موفق تر و (ساده بگم) مرد تر میشن!

    درواقع الان هم ابدا موفقیت و دستاورد رو برای خانوم ها نفی نمیکنم و همچنان زنان موفق و پرتلاش برام قابل تحسین اند. صحبت من فقط درمورد عدم تعادله..

    وقتی دیدم خودم چقدر بخش های لطیف روحیه ی زنانه م رو سرکوب کردم، چقدر با کمال گرایی و معیارهای سخت گیرانه خواستم هم ردیف مردها بشم، چقدر کوچکترین شکستی در این مسیر بی انتهای کسب دستاوردهای مختلف من رو از پا در میورد، فهمیدم که دارم یه جای کار رو اشتباه میرم.. کلی درموردش تحقیق کردم و چیزی خوندم و دیدم جور درنمیاد که واقعا زن و مرد هیچ تفاوتی با هم نداشته باشند! (چیزی که عمیقا قبلا بهش باور داشتم) این شد که فهمیدم جنس زن، جنس “بودن” و جنس مرد، جنس “انجام دادن”ه.

    ما خانوم ها خیلی از اوقات باید از این مسابقه ی همیشگی انجام دادن و کسب دستاوردهای پشت سر هم، انصراف بدیم و فقط “باشیم”. از “بودن” لذت ببریم و آروم بگیریم.. خیلی وقت ها بذاریم مرد ها کنترل امور رو بدست بگیرند و انقدر خودمون نخوایم همه چیز رو تحت کنترل داشته باشیم. اینجوری هم مردها حس مردونگیشون اغنا میشه و هم زن ها در جای درستشون قرار میگیرند. و همینطور خیلی از کارها و مسئولیت های دیگه که نقش هامون جا به جا شده.

    لطفا اگر این صحبت ها یه مقدار گیج یا کنجکاوتون کرده، خودتون برید و یه مقدار درموردش سرچ کنید.. انرژی زنانه چیه، مردانه چیه، عدم تعادلشون چه شکلیه و ..

    خلااااصه،

    من تازگی این عدم تعادل رو در درونم کشف کردم و اینه که تصمیم گرفتم بخش های زنانه ی درونم رو احیا کنم و بیشتر ابرازشون کنم..

    میخوام احساسات لطیفم رو نشونه ی ضعف ندونم، نرم تر و مهربان تر باشم با همه ی موجودات به خصوص انسان ها، درک و همدلیم رو بالاتر ببرم، فعالیت های خلاقانه مثل رقص و نقاشی و نوشتن رو بیشتر انجام بدم، انقدر همش دنبال کسب کردن و به دست آوردن نباشم، بیشتر در آرامش باشم و بیشتر برای خلوت خودم و مراقبه وقت بذارم.. خلاصه که میخوام بیشتر و بیشتر درونم رو کشف و ابراز کنم.

    آقا!

    اصلا نمیدونم چی شد که یهو اینارو گفتم!

    میخواستم فایل رو تحسین کنم ها! یهو چشم باز کردم دیدم میکروفون دستمه و دارم از ابراز زنانگی و مردانگی و مشکلات حال حاضر دنیای مدرن صحبت میکنم =))))

    استاد ما اعضای سایتتون چرا اینجوریم؟؟ چرا یهو میایم زیر فایل چشمه های طبیعی، از شباهت ژنتیکی موز به شامپانزه حرف میزنیم؟؟؟ =))))

    جدی من هیچ جا ندیدم کامنت های زیر یک پست، انقدر بی ربط به خود پست باشه :)))))))) عالی ایم به خدا!

    با اجازه تون من دیگه از سِن میام پایین و این جایگاه رو به دیگران میدم:))

    با تشکر فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    زهره صانعی گفته:
    مدت عضویت: 1703 روز

    سلام و درودب فرمانروای جهان و جهانیان ،خداوندگاار زمین و زمان

    سلام ب سفیران عششق و توحید عملی ، و دوستان گرامی

    بازم عجایب های خداوند بازم فیلمهای حرفه ای مریم شایسته ،با حوصله و اشتیاق .ممنون از شما که زیبایی های خداوند را ب اشتراک میزاریید.خدای من راه ها،آسمان پر از ابر،پیاده روی استاد ،رودخانه ای زیبا ، خدایا شکرت

    خدای من ،اون صخره سنگی بزرگ ،بخاطر این کشور زیبا .بخاطر اینکه در دل طبیعت با تابلوهای راهنما مردم را ب تمیزی و زیبایی تشویق میکنند

    خدای من ،رودخانه پایین کوه و اون دره چقدر باعظمت است سنگهای صیقل شده در آب ،چقدر زیبا و با شکوه هستند.

    و چه هیولاوآر شکل گرفتن.حفره های زیبا که داخل سنگ ،انگار خدا نقاشی و کنده کاری و تراشیده .

    (دیگه رفتم -مریم ،که شجاعانه ب استاد گفت.احسنت)

    خدای من یک چشمه آب یخ از دل کوه ب پای کوه ریخته میشه چه لذتی داره (گوارای وجودت استاد)

    خوابیدن در دل طبیعت و حیات وحش.

    چه با مهارت در دل طبیعت هرجایی از جاده هاکه لازم بود گاردن را حفاظ کردن .خدایا شکر.

    مریم جان من در میان این سنگها صدای سکوت را میشنوم .این سکوت واااااای ،لای این سنگها و حفرهها و شکل ها و غار،ها

    و منعکس شدن و برگشت صدا.خدااااا این تجربه را میخواهم.

    آن حالت پیروزمندانه مریم جان که دستانش را ب نشانه شکر رو ب آسمان میکند و پیروزمندانه میگویید

    خداااااایا شکرت.

    سفیران صلح،عششق،توحید عملی خداااقوت و خدایاااااشکرت.

    (من ب دستان خدا،خیره شدم معجزه کرد)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    زهرا عابد گفته:
    مدت عضویت: 785 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    استاد من هر ساعت سایت شما رو چک میکنم تا ببینم فایل جدید چی گذاشتین،من در کنار دوره 12 قدم که الان قدم پنجم هستم فقط ویدئو های سایت شمارو میبینم چون تمامش تمرکز بر نکات مثبت هست و دیگه نه هیچ سریال و نه فیلم و نه هیچ شبکه اجتماعی رو پیگیری نمیکنم و من اونروزی رو میبینم که انشالله توی امریکا شمارو ملاقات کنم ،استاد عزیز ممنون میشم از سفر به امریکا بیشتر فایل بذارید و مخصوصا از خرید ها و آشپزی مریم جون و لحظه لحظه های سفرتون ،البته میدونم که وقتی مشغول فیلم گرفتنید کمتر میتونید لذت ببرید از دنیای اطرافتون ،یک دنیا ممنون از وقتی که میذارید واسه فایلهایی که واسه ما تهیه میکنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فرهاد نجاتی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    بنام خالق این همه زیبایی و ثروت

    سلام

    و باز هم تراک زیبا و قدرتمند4WD خودش رو از جاده های خاکی و سربالای میکشه بالا تا به زیبایی های بیشتری برسه

    الله اکبر به این همه زیبایی و شکوه به این همه درختان زیبا و سربه فلک کشیده صخره ها کوها این همه آب فراوان زلال و پاک

    بخاطر نعمت باران های همیشگی چقد تمیزه همه جا درختا صخرها شن ها برق میزنن انگار که دستمال کشیدیشون همین پاکی و تمیزی زیبایی ها رو چند برابر کرده . چقد این صخره های ک آب سیقلشون داده زیبا هستن چقد حال میده سرت رو بزاری روشون و بخوابی چقدر لذت بخشه ک تو طبیعت و جنگل دشت و صحرا بخوابی .خدایا شکرت بابت این همه زیبایی و برکت

    آقا مگه چند نمونه رنگ سبز وجود داره که این درختا هر کدوم یه رنگ سبز خاصی دارن هر کدوم رنگشون با هم متفاوته

    استاد نوش جونتون اون آب گوارا و خنکی ک زدین بر بدن

    و این غار زیبا و دالان های ک به وسیله صخرها درست شده بود محشر بود . جسارت و کنجکاوی استاد و مریم خانوم ک دوست دارن همه جا رو ببینن و از همه چی سر در بیارن. خدایا شکرت بابت این همه زیبایی

    و باز هم تحسین میکنم آزادی زمانی. مکانی و آزادی مالی استاد عزیز رو . در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سهیلا نوری گفته:
    مدت عضویت: 1214 روز

    به نام خالق زیباییها

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم بانو

    و سلام به همه دوستان همفرکانسم

    خیلی خدا را شکر میکنم که تونستم از قاب این گوشی و با لطف خداوند و همت استاد عزیزم

    منم این زیباییهای و این عجاییب را ببینم

    و ایمان و یقینم بیشتر بشه به بودن فراوانی ها

    فراوانی آب

    فراونی درختان

    فراوانی هوای پاک

    جنگل و طبیعت بکر

    استاد نوش جانت دیدن اینهمه زیبایی

    نوش جانت خوردن اون آب شیرینی که مثل قنده

    ازت خیلی ممنونم که این طبیعتهای بکر و جذاب را میبینی و تا اونجایی که میشه میری توی دل طبیعتهایی دست نیافتنی و به نگاه ما میرسونی

    من خدا را شکر میکنم از بودنت

    خدا را شکر میکنم از اینکه باهات همفرکانس میشم و میتونم این همه زیبایی را باهات ببینم

    و از خدا میخام خدا من را هدایت کنه تا خودم هم بتونم این طبیعت را از نزدیک ببینم

    خیلی لذت بردم از دیدنشون

    و باز هم ازت سپاسگذارم

    فقط اگه امکانش هست موزیک روی فیلمهایی که میگیرید را تنوعش را بیشتر کنید

    ازتون ممنون میشم

    دوستتون دارم

    خدا نگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    به نام خدای زیبایبها

    خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان که اینقدر قشنگ فیلم میگیره از ریز ریز زیباییهای این جهان و با ما به استراک میگذاره ممنونتیم

    ردپای 46

    استاد یه چیز جالب اول نوشتنم بگم

    الان که این فایل زیبا و قشنگ رو دیدم درست مثل جای چند روز پیش ما بود که ما رفتیم مسافرت جنگل شیر آباد نزدیک گرگان

    درست همون طبیعت و همون آبشار همون درختان بزرگ و سرسبز

    خیلی زیبا بود لذت بردیم همش خدا رو شکر میکردیم بابت این همه زیبایی که ما رو هدایت کرده بود سمتش مسیر جاده اش مثل این جاده قشنگ بود

    با همسرم صبح بلند شدیم رفتیم کنار آبشار مسیر راهش مثل این مسیر ی که تو فایل دیدم بود پر از درخت و زمین سنگ فرش تخته سنگهای بزرگ و یه پل چوبی که زده بودن تا کنار آبشار راحت بریم

    7 تا آبشار داشت اما ما فقط سه تا شو رفتیم بقیه رو نتونستیم راهش یکم سخت بود من نتونستم همسرم میتونست به خاطر من نرفت شب رو تو جنگل خوابیدیم اولین بارم بود که تجربش میکردم با تمام ترسهاش خوب بود بر ترسهام غلبه کردم دو شب اونجا موندیم

    یه غار هم داشت من نرفتم خیلی مخوف بود واقعا ایران رو هم بگردیم خیلی جاهای زیبا و طبیعت سرسبز و تمیز داره

    رودخانه و آبشارهای بزرگ و پر آب داره

    تو این فایل دیدم چه آبشار پر آب و زلالی بود از دیدنش لذت بردم روز سوم هم رفتیم آبشار کبود وال اونجا هم خیلی زیبا بود هر چی از زیباییش بگم کم گفتم

    مسیر تا آبشار همه پله بود وای که چقدر زیبا بود آبشار بلند و خوشگل داشت پیشنهاد میدم یه بار هم شده برین ارزش داره دیدنش

    خدارو بابت تمام زیباییهای این جهان شکر میگویم واقعا به قول استاد وقتی توجه کنی به زیباییها و تمرکز کنی و تحسنین و شکر گزاری کنی جهان تو رو هدایت میکنه به همون جا و چه بسا زیباتر از اونجا

    ما هر شب سریال سفر دور آمریکا رو نگاه میکنیم و خدا ما رو هدایت مبکنه

    ممنونم از این خدای بزرگ و مهربون

    خدایا شکرت سپاسگزارتم

    از شما استاد عزیز و مریم جان ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: