سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 214

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار یوسف عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خدا رو شکر میکنم که میتونم با نگاه کردن به این فایل، کلی تمرکز کنم به زیبایی ها. جالبه که شما نفس نفس زنان دنبال جاهای قشنگ هستید و ما رو هم مهمون این زیبایی ها میکنید. واقعا باور نکردنیه که این صخره های حجیم و محکم اینقدر صاف و زیبا هستند و انواع شکلهای هندسی به خودشون گرفتن.

داشتم به این فکر می کردم که این سنگا با این همه زیبایی و این مسیر زیبای آب، از روز اول که اینطور نبودن. حتی مسیر آب هم اینطور نبوده و مرور زمان و تلاش آب واسه پیدا کردن راه باعث شده این راه های پیچ در پیچ تو دل صخره ها بوجود بیان و صخره ها اینقدر صاف و زیبا بشن.

این تصاویر باعث شد به آیه هایی تفکر کنم که خداوند بارها گفته: فقط مردم اهل تفکر هستند که پند میگیرن. باعث شد تفکر بیشتری کنم تو این اشکال و مسیر آب و نتیجه بگیرم که جهان هم در طول زمان و مداومتِ کلی چیز کم کم به شکل جهان امروزی در اومده.

پس هرچیزی که قراره نتیجه بده باید توش مداومت داشت. من هم باید مثل همین آب و مثل کلی عوامل مختلف که باعث شکل گرفتن این جهان شدن، افکارم رو جهت بدم به سمت چیزی که میخوام و در اون مسیر مداومت داشته باشم تا اون چیزی که میخوام رو بسازم.

دیدن تصاویر به یادم اورد که جریان آب از روز اول نمیخواسته اینهمه زیبایی توی دل این سنگ ها درست کنه، بلکه فقط میخواسته راه خودش رو پیدا کنه. ولی چون مسیر درستی رو ادامه داده علاوه بر راهی که واسه خودش درست کرده کلی زیبایی هم بوجود اورده.

از روز اول جهان به این شکل زیبا نبوده، بلکه کلی انسان و جانور و اتفاق ها و… خواسته هایی داشتن و دنبال محقق کردنشون بودن و این سلسله خواسته ها و قدم های اونا برای تحقق شون باعث شده جهان به شکل این جهان ثروتمند و زیبا تبدیل بشه.

پس منم بیام مسیر مد نظرم خودم رو که از نظر خودم و نه دیگران زیباست، مشخص کنم و توی این مسیر بمونم و این مسیر رو ادامه بدم و اونچیزی که میخوام رو محقق کنم. قطعا خود به خود زیبایی هایی برای جهان هم از این مسیر من درست میشه.

استاد شما تو یکی از فایلهای توحید عملی میگین کسی که از نظر مالی مشکل داره نه خدا رو خوب شناخته و نه باوراش در مورد پول خوبن، کسی که تو روابط مشکل داره نه خدا رو خوب شناخته نه باوراش نسبت به روابط خوبن. تو سلامتی هم همینطور.

استاد حرف زدن آسونه که آدم بشینه بگه و بگه… اما چیزی که تو زندگی شما مشهوده اینه که شما دارید به تمام این حرفا عمل میکنید و به خاطر این عمل زندگیتون از همه نظر عالیه.

من یه زمانی میگفتم دیدن 4 تا درخت و تحسینشون، چه ربطی داره به موفق شدن ولی الان وقتی این زیبایی ها رو میبینم روحم شکفته میشه، با تمرکز به این زیبایی ها چقدر دیدم به کشور آمریکا و مردمش بهتر شده، چقد خواسته هام بزرگتر شدن و ظرفم بزرگتر شده، چقدر حالم بهتر میشه با دیدن و تحسین این تصاویر و مدام ایمانم به مسیر استاد بیشتر و بیشتر میشه. مسیر مردی که واقعا درک کرده و عمل کرده و نتایجش هم مشخصه. اینها باعث شده که با اشتیاق بیشتر، به زیبایی ها تمرکز کنم و خدایا رو شکر کنم.

چقدر خانم شایسته معصومانه و زیبا سپاسگزار درختا و ریشه هاشون بود به خاطر آسون کردن پیاده روی توی شیب و سربالاییهایی این تریل. واقعا لحظات زیبایی بودن لحظات سپاسگزاری خانم شایسته.

ماشین ونی که پارک بود و کلی وسایل و امکانات داخل و بیرونش بود، چقدر جالب بود. چقدر زیباست که از انواع نعمات بهره مند بشیم و این خودش اصل سپاسگزاری هست.

چقدر جاده های کوهستانی زیبان و کلی درخت و کلی کوه پهناور که واقعا بی نهایت زیبان. تمرکزمون رو این زیبایی، داره چقدر اتفاقات عالی ای رو برامون بوجود میاره. دوست داشتم کامنتم رو به آیه از قرآن تموم کنم و آیه 40 سوره بقره اومد رو زبونم

یَٰبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتِیَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِیٓ أُوفِ بِعَهۡدِکُمۡ وَإِیَّـٰیَ فَٱرۡهَبُونِ

ای فرزندان اسرائیل، نعمت های مرا که بر شما ارزانی داشتم به یاد آورید و به عهدم وفا کنید تا به عهدتان وفا کنم و فقط از من بترسید

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 214
    390MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

424 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمانه جان صوفی» در این صفحه: 5
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    به نام آفریننده ی همه ی عالم

    سلام و عشق و سلامتی (از سعیده جانم، شهریاری جان، یاد گرفتم) به همه ی عزیزانم.

    یه چیزی تو تماشای این قسمت برام جالب و بولد شد.

    این قسمت رو با مامانم دیدم.

    به محضِ شروع فایل و دیدنِ درختان فراوان و تمیزیِ محیط و صخره ها و آبِ جاری و زیبا و … مامانم لب به تحسین گشود.

    یعنی انقدر آماده بود برای تحسینِ زیبایی های طبیعت که شگفت زده شدم.

    من در سکوت تماشا میکردم، یه جاهایی میگفتم چقدر خوشگله…

    اما مامانم دائم میگفت الهی شکر

    الله اکبر

    پسرم (منظورشون استاد عباس منش بود) و مریم جون نوشِ جونتون که دارین این زیبایی ها رو می‌بینین و اونجایین.

    مامان من هم مریم جون هست و همیشه نسبت به خانم شایسته جان با عشق صحبت میکنه.

    داشتم فکر میکردم تحسین و توجه به زیبایی ها چقدر به ظرفِ ما بستگی داره.

    اینکه من از قسمت 1 تا 214 سریال رو ببینم و توجه کنم به زیبایی هر فایل کجا و اینکه مامانم که فقط چند قسمت رو دیده و اینطوری به وجد میاد کجا.

    فهمیدم ظرفِ مامانم خیلی بزرگه.

    چقدر عالی روند تکاملیشو طی کرده که به محضِ دیدن زیبایی ها اشاره میکنه بهشون.

    با قلبش، نه فقط با زبانش.

    یهو به خودم اومدم سمانه نگاه کن خودتو.

    چقدر کار داری تا ظرفت بزرگتر شه.

    اشکالی نداره ها.

    تا این لحظه هم عالی جلو رفتم، چون قبلا که حتی حوصله تماشای ویدئوها رو نداشتم چه برسه به تحسینشون.

    بیرون قشنگی ها رو میدیدم و عکاسی میکردم سال‌های سال، ولی اینکه اینطوری تمرکز کنم روی فایلهای ویدیویی سرشار از زیبایی، اینجا تو این سایت کم کم یادش گرفتم.

    بیشتر اینو نوشتم که هم مامانمو تحسین کنم برای قلب بزرگ و زیبابینش، و هم خودمو تحسین کنم که دختر کجا بودی چی بودی الان چی شدی، آفرین بهت که تو مسیری و تازه دوزاریت افتاده داری ناخودآگاه تو محل زندگیت در جستجوی زیبایی های بیشتر و بیشتر باشی.

    تحسین کردم مردم آمریکا رو که مالیات خوب پرداخت میکنن و مسئولین هم مالیات ها رو صرفِ بهبود و جذابیتِ بیشتر پارک های ایالتی و ملی و زیبایی های هر ایالت و شهر میکنن.

    این امکانات لازمه اش هزینه است که مردم سخاوتمندانه و با باور فراوانی پرداختش میکنن در عوض لذت میبرن از جای به جایِ این قشنگی های فراوان، این تریل های شگفت انگیز، این فضای سبزِ معرکه، این صخره های جذاب و …

    این صخره ها خوراکِ عکاسی هستن.

    چقدر کیف کردم با عکس این فایل که ازش زندگی و طراوت جاری هست.

    استاد جان، مامانم برای شما و مریم جون عاقبت به خیری آرزو کرد.

    مثل ماه میدرخشید، خداوند حافظتون باشه.

    ممنونم ازتون برای فیلمبرداری و به اشتراک گذاری.

    شما با این ویدئوها دقیقا فرهنگسازی هم میکنین:

    داشتم فکر میکردم مردم آمریکا چقدر تمیزن، چقدر احترام میذارن به طبیعت.

    منم دوست دارم اینطوری باشم.

    داشتم فکر میکردم چقدر با خودشون در صلحن و قضاوت نمیکنن (اینو از عکس العملهاشون، نحوه ی نگاه هاشون و برخوردهاشون میشه تشخیص داد، از لبخندهاشون، از دست تکون دادن هاشون به منظور سلام و احترام و …).

    منم دوست دارم اینطوری باشم.

    چقدر از هر فرصتی یا هر مکان زیبایی به راحتی استفاده میکنن و لذت میبرن و ساده میگیرن.

    منم دوست دارم اینطوری باشم.

    و …

    وای اون ماشینِ غول با اونهمه امکاناتِ تفریحی و آسایشی خیلی به چشمم باحال اومد.

    هر چی بگی داشتن.

    تبر چی میگفت اون وسط:)

    خدایا شکرت برای فراوانی ها و ثروت ها.

    خودم امروز با یه حجمی از فراوانی روبه رو شدم که حسابی گیج و متحیر شدم تا دقایقی…

    من یه چیزی میخواستم، چندین برابرش اومد.

    الهی شکر برای فراوانی.

    برای اینکه خدا روزیِ غیرِ حسابِ فراوان میده و من سپاس گزارشم.

    فقط باید دقت کنم هر لحظه دارم به چی توجه میکنم.

    چون همون میاد تو زندگیم.

    خدایا شکرت که نوشتم هر اون چیزی رو که از قلبم اومد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    سلام به خدای خوبم، که هر لحظه با منه و به من کمک میکنه، هر وقت که ازش بخوام.

    سلام به آقا رضای عزیزِ احمدی.

    سه سالگی تون مبارک.

    کیفیتی که از این سه سال عضویت دریافت کردین اهمیت داره نه تعداد روزهاش…

    خود منم بیشتر از سه سالِ عضوم، اما تلاشِ متمرکزم به صورت روزانه تقریبا از حوالیِ پاییزِ پارساله …

    یعنی هر روز فایل گوش بدم، و هیچ روزی رو بدون فایل استاد نگذرونم…

    همین پشتکار کم کم نتایج رو برام آشکارتر کرد نسبت به تلاش‌های گهگاهِ قبلم.

    بسیار تحسینتون میکنم برای کنجکاوی تون.

    روحِ پرسشگر و جویایِ حقیقتتون.

    نگاهِ قشنگتون به زندگی و هدف از زندگی.

    تک تک جملاتتون رو با عشق و علاقه خوندم و به روحم چسبید.

    چند وقتیه دنبالِ کامنت‌هایی هستم که آن داشته باشن، یه کششِ خاص داشته باشن که وقتی شروع میکنم با عشق خط به خطشون رو بخونم و جلو برم و از تک تک واژه ها لذت ببرم.

    این کامنت همونی بود که میخواستم.

    مدتیه با تعداد بسیار محدودی از کامنتها فقط ارتباط میگیرم، مابقی رو سرسری رد میشم، انگار دنبال یه گمگشته ام تو کامنتها….

    نمیدونم جریان چیه؟ فرکانسم اومده پایین؟ رفته بالا؟ کجاست؟ چه میکنه؟

    نمیدونم، هر چی هست خیره.

    حتما جزئی از نقشه ی مسیرمه.

    من که امید دارم و خوش بینم.

    تغییر چیزِ خوبیه.

    تغییری که انتخابِ خود آدمه خوبه.

    فارغ از نظر یا تایید یا عدم تاکیید دیگران.

    می‌پسندم که خودم دارم تجربه میکنم، بررسی میکنم…

    من آدمی بودم که لاک نمیزدم…

    الان رنگ و وارنگ لاک میزنم.

    چرا؟

    نگاه قبلیم (مذهبی) بهم میگفت خوب نیست…

    الان میزنم گاهی، رنگهای شاد و متنوعم میزنم، رنگ های جیغ هم میزنم…

    اما آنقدر آرومم…

    هیچ اشکالی نداره…

    هیچ خطری تولید نمیکنه…

    هیچ جلب توجهی نمیکنه…

    چون نگاهِ من عوض شده…

    من همونی هستم که میگفتم رنگهای جیغ نامناسبه، جلب توجه میکنه و هزارتا باور مذهبیِ مخربِ دیگه…

    حالا چی شده؟

    خطر منو تهدید میکنه؟

    آیا آسیب میبینم؟

    نه بابا…

    من به نیت شادی و حالِ خوشم میزنم، این حس رو برام آورده.

    هر وقت عشقم بکشه میزنم، پاک میکنم…

    امشب هم 4 تا لاک خوشگل هدیه گرفتم تو تولد خواهرزاده ام از خودش…

    سورپرایز شدم.

    مسئله از لاک و خیلی چیزها نیست.

    مسئله از باور من میاد.

    اینکه چی خوبه، چی بده.

    خودم میخوام بفهمم.

    بسمه هر چی گفتن و راحت پذیرفتم بی هیچ سوال و جوابی.

    کیف میکنم شما کاوشگری.

    نمیدونم چی شد اینارو اینجا نوشتم.

    استقبال میکنم از تغییرات خودم.

    از کوچک تا بزرگ.

    خوشم میاد تازه کم کم متوجه میشم چیا اصل هستن چیا فرع…

    میبینم چیزهایی که بال بال میزدم براشون بی اهمیت بودن، الان راحت تر زندگی میکنم.

    خوشحالم خدا رو دارم.

    خوشحالم خدا انقدر کمکم میکنه.

    امشب ازش درخواست کردم تو مهمونیِ تولد خواهرزاده ام، خودش بهم در کنترل ذهن برای قانون سلامتی، کمکم کنه…

    چه کمکی کرد خدا…

    سربلند شدم در برابر خودش و خودم.

    دیدم اِ سمانه چه باحاله.

    تو همه چی بگو خدا کمکم کن…

    گاهی یادم میره…

    از خودش کمک میخوام که به یادم بیاره که از خودش کمک بگیرم واسه همه چی…

    چه جایزه ها که دریافت کردم امشب:

    4 تا لاک

    یه جوراب

    محبت شدیدِ خواهرم

    توجه خانواده ام بهم و …

    همه شون هم روزیِ غیرِ حساب…

    که من اصلا فکرشو نمیکردم…

    یعنی کاملا سورپرایز طور …

    اینایی که مینویسم اینجا رو بچه های اینجا درک میکنن یعنی چی.

    اینکه میگم یه جوراب طرحِ زنبور، یهویی خواهرزاده ام بیاره برام بگه خاله اینو اون دفعه تو پام دیدی خوشت اومد، تا دیدم برات خریدم یعنی چی…

    من فقط لذت

    ماچش کردم، تشکر کردم، ذوق کردم…

    توجهِ عمیقِ خدا بهم رو قشنگ حس کردم که از طریق اون جوراب شگفت انگیز و خلاقانه رسید دستم.

    از اون جوراب هاست که هر لنگه اش یه طرحه ولی جفتش خانواده میشن.

    همونی که من دوست دارم و عاشقشم…

    بحث جوراب نیست.

    شما متوجه میشین من دارم از چی صحبت میکنم.

    دارم از قانون صحبت میکنم.

    از نشانه.

    از خدا.

    از حس خوب.

    از پرداختِ بها.

    از پاداش…

    خدایا شکرت.

    آخر کامنتم رو با آخر کامنت شما میبندم:

    چون با تحقیق و تفکر با اینجا رسیده اید و نتیجه ها گرفته اید…

    یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادته…

    همین و تمام.

    خدایا مرسی منو به کامنتی هدایت کردی که دوست داشتم بخونم و از خوندنش لذت بردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    سلام نفیسه جانم.

    خیلی خوشحال و سورپرایز شدم نقطه آبی پیامت رو رسوند دستم.

    مرسی که به یادمی.

    نمیدونی چقدر لذت بخشه وقتی میخونم یا میشنوم یکی از دوستانم به یادم بوده و برام مینویسه.

    مرسی که برام نوشتی.

    میخوام تحسینت کنم که فارغ از ستاره و امتیاز هر جا دلت پَر میکشه مینویسی، این عالیه، این رهایی عالیه.

    ممنونم از لطف و تحسینت نسبت به خودم و مامانم.

    روی ماه و مهربونت رو از این نقطه ی جهان میبوسم و یه عالمه فرکانسِ عشق و دوستی میفرستم سمتت هر کجای این جهانِ زیبا که هستی.

    این یاداوریت برای من و همه لازمه و باید دائم تکرار شه، از بس ذهن چموشه:

    فقط توجه و تمرکز رو خودت بگذار نفیس به بقیه چکار داری چقدر جلو تر و ماهر تر و هر چی …..ترند. مهم این‌که پیشرفت خودت را ببینی نفیس خانم ببین نقطه قبلی کجا بودی الان کجایی هر چقدر بهتر کار کنی نتیجه خودت بهتر میشود عوض حسرت و حسادت بهتر است بهانه را بگذاری کنار تا بهای بهشت را پیدا کنی.

    نفیسه جان تو داری عملاً بهبودگرایی رو با کمال گرایی جایگزین میکنی.

    احسنت داری، باریکلا.

    ثانیه به ثانیه بدرخشی و در پناهِ خدا باشی.

    همه مون باشیم.

    خدایا شکرت که دوستانی دارم که روی خودشون و بهبودشون و رشدشون کار میکنن، و این به منم انگیزه میده روی بهبود خودم بیشتر تلاش کنم، اینطوری باعثِ انگیزه ی همدیگه هم میشیم، الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    سلام به فاطمه ی نازنینم.

    سپاس گزارم که این حس خوب و مهربونیتو باهام به اشتراک گذاشتی.

    ممنونم که با قلبت برام نوشتی.

    بهترین ها برای تو و خانواده ی محترم و فرزندِ قشنگتون.

    بوس و عشق فراوان برای شما.

    خدایا شکرت برای تمامِ حس هایِ زیبایِ جهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    سلام و صبح به خیر (الان ساعت 5:54 دقیقه است) به نفیسه جان عزیزم.

    اومدم عرضِ ادب و احوالپرسی کنم باهات دیدم چند روز اخیر کامنت نذاشتی و آخریش همین پاسخِ محبت انگیزیه که برای خودم نوشتی.

    فکر میکنم بدون دلیل نیست که من الان یاد شما افتادم و دوست دارم جویای حال و احوالت باشم.

    حتما که بهترین زمان هست.

    اول اجازه بده برات از پشت زمینه کامنت بنویسم تا بهتر تجسم کنی:

    آسمون دیگه روشن شده.

    پرنده جان ها دارن آواز میخونن.

    صدای ترددِ ماشین‌ها داره میاد که خبر از شروعِ روزِ جدید میده واسه آدم ها و زندگی و فرصتِ زنده بودن.

    هوا هم مطبوع و عالیه.

    امروز رو چطور میسازی سمانه جون؟ نفیسه جون و بقیه؟

    میخوام امروز خیلی لذت ببرم، یه عالمه قشنگی ببینم و حس کنم، میخوام خدا به قول آقا احسانِ مقدم عزیز، امروزمو واسم کارگردانی کنه به بهترین حالتِ ممکن که شادی و لذت و ثروت توش فَوَران کنه.

    میخوام پیاده روی عالی هدایت شم.

    توجهم به شدت معطوف شه به قشنگی ها و به قول عارفه ی عزیزم که دلم براش تنگ شده، شکارچیِ ماهری باشم واسه شکارِ زیبایی ها و نکات مثبت.

    خلاصه خدایا هر گُلی بزنی به سر خودت زدی.

    من بهترین رو میخوام، تو بلدی، تو میتونی، من بلد نیستم.

    نفیسه جان دقت کردی وقتی آدم حالش خوبه از یه دیالوگِ ساده ی یه سریال دلش قنج میره.

    دیشب نون خ2 میدیدم، دلم قنج رفت برای سعید آقاخانی که انقدر قشنگ و جذاب کردی حرف میزنه و کردی رو زندگی میکنه، با ادبیاتش، نحوه ی پدری اش برای دخترهاش، احترامی که میذاره به خانواده اش و آدم ها، شوخ طبعی اش، صورتِ مهربونش، لهجه و گویشِ قشنگش…

    اینکه تکه کلامش اینه:

    دختر باید مهربان باشه، دانا و خوش بیان باشه.

    و دقت کردم وقتی حالم بده، حتی قشنگترین چیز زندگیم رو هم متوجه نمیشم و این واسه عجیبه.

    این قدرتِ افکار رو واسم به شدت آشکار میکنه.

    حالت که خوب باشه، در صلح باشی، دونه به دونه گلهای اطرافت چه کوچک چه بزرگ به چشمت میاد، همه چیز به چشمت میاد، قشنگی ها بولد میشن واسه آدم…

    بهتر دارم درک میکنم سمانه به دنبال زیبایی ها بگرد لحظه های بیشتری از عمرت رو، تا جایی که جا داره باکسِ وجودت رو پر کن از قشنگی ها، خسیس نباش، قانع نباش، پر و پرتر کن ظرفِ وجودتو از قشنگی.

    همینا باعث میشن تو لحظاتِ فرکانس پایینی از باکس ات برداشت کنی و زودتر میزون شی.

    نکنه باکس ات رو کم پر کنی، زیاد پُرش کن.

    بذار مخزنت سرشار شه هر لحظه.

    اینطوری به ثبات فرکانسی نزدیک و نزدیکتر میشی سمانه جانم.

    من که نمیدونستم و هنوزم نمیدونم چی میخواستم برات بنویسم، فقط اولین هدفم این بود جویای حال و احوالت باشم عزیزم و برات روز و روزهای سرشار از آرامش و خوشی و لذت های فراوان و کوچولو موچولوی زیاد رو آرزو کنم…

    لذت های کوچولوی زیاد منو یاد مورچه کوچولوها میندازن.

    در ظاهر کوچیکن، ولی وقتی تجمع می‌کن میشن یه عالمه کوچولوی تاثیرگذار و باقدرت و تحسین برانگیز…

    پیاده روی، گپ و گفتِ سرشار از آرامش و نشاطی رو با خودت و خدا برات آرزو میکنم نفیسه جان.

    ماچ و بغل و عشق فراوان از سمانه جون به نفیسه جونِ مهربون و باصفا و خوش اخلاق.

    خدایا شکرت امروز بیدار شدن در بامداد رو روزی و نعمتِ من کردی، صبحی که اینچنین پر برکت و شاد آغاز شه که واسه دو تا از دوستان عزیزم کامنت بنویسم، معلومه که قراره بمب شادیِ شه واسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: