https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-22 22:39:532023-09-25 02:08:50سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 215
519نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دیدن سریال سفر به دور امریکا ذهن شما را تغییر میدهد و ثروتمند میکند
از جاده ای که هر لحظه زیباتر میشه و ما هدایت شده خدا و جستجوگر زیبایی ها هستیم
وای خدای من دره رو ببین چه ارتفاعی الله اکبر .
دمشون گرم واقعا چه جاده های زیبایی درست کردن لذت میبرم
دیدن این سرسبزی، طبیعت بخشنده و فراوانی و هوای پاک و این همه نعمت که رایگان در اختیار ما هست و داریم رایگان استفاده می کنیم و روی هیچ کدومش نمیشه ارزش گذاشت
الحمدلله رب العالمین.
چرا راحت با گذاشتن سنگ زیر ماشین شیب رو درست کردین، دمتون گرم
استاد جان خیلی حس و حالتون رو دوست دارم که در هر شرایطی فقط می خواهید لذت ببرید. این شعار ماست :
چطور از این راحت تر
،چطوز از این لذت بخش تر
خیلی صدای آب زیبا و آرامش بخشه
این صدارو باید ضبط کنی و شبا با این صدای آب بخوابی
ابرهای آسمان خداوند فوق العاده زیبا و این اب نامحدود و سبزی چشم نواز منو عاشق خدایم کرده.الحمدالله رب العالمین
دیدن فایل های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت رو به عنوان یک تمرین برای تمرکز بر نکات مثبت و تحسین زیبایی ها هر روز صبح بعد از بیدار شدن انجام میدم که بسیار تاثیر مثبتی در ادامه روز در من ایجاد میکنه.
خانم شایسته عزیز مارو از مسیری ک دو طرفش پر از درخت کاج هست رد میکنه و به حیاط جدید میرسونه.
چقدر ذوق میکنم وقتی این جمله رو میشنوم.
من عاشق جنگل و طبیعتم اما موقعیت ندارم زیاد به جنگل برم .
فکر کنم. اینکه استاد خودشون رو با مسئله هماهنگ نمیکنند بلکه اون رو حل میکنند.در همه جا میبینیم.
ماشین روی شیب قرار گرفته بود و استاد ایده ای ک به ذهنش رسیده بود رو اجرایی کردن به جای اینکه موقع خواب هی بخوان با تکون ریزی سر بخورند و خوابشون رو نا آرام کنند.و بگن حالا شد دیگه رو شیب هستیم.یا جایی در سریال زندگی در بهشت وقتی میخواستنم خرده چوبهارو بریزن تو خونه مرغا متوجه شدن چوبی جلوی سرشونه ک هی بهش برخورد میکنن. و اون رو بریدن به جای اینکه هی بخوان سرشونو بیارن پایین و از تمرکزشون کم شه.
اگر دقت کنید در رفتار روزانه میبینید خیلی جاها با ما مسئله هماهنگ شدیم به جای اینکه حلش کنیم.
مثلا مهمونی رفته بودیم و صاحبخونه یه جعبه دستمال کاغذی رو توی جعبه فلزی ک خودش داشت و با وسایل خونش ست بود قرار داد.
اما تعداد دستمال کاغذیا برای اون جعبه فلزی زیاد بودن و درِ جعبه به خوبی بسته نمیشد.تا میخواستی دستمال برداری درِ جعبه میفتاد .باید دست میزاشتی رو درِ جعبه یواش یواش دستمال برمیداشتی. بعد از دیدن این سختی ها ک چند نفری درگیرش شدند با خودم گفتم خب چرا تعداد دستمال هارو کم نمیکنیم و بقیه رو جای دیگ نگه نمیداریم؟
این جعبه فلزی برای یک تعدادمشخصی ساخته شده.
یا مثلا میخواییم سینی چایی رو ببریم چند تا لیوان لبریز هستند.استرس اینکه چایی نریزه و آروم و آهسته راه برم رو به جون میخریم به جای اینکه اون چندتا لیوان لبریز رو کمش کنیم .
نکته دیگه این هست. با اینکه استاد و مریم جون یک دریاچه در پرادایس دارند اما مریم جون به خاطر وجود این رود آب شیرین در حیاط جدید بسیار شکرگذاری میکنند.
از خدا میخوام چشم های من رو برای دیدن این نعمت های زیادی که اطرافم هست باز کنه تا من به خوبی ببینم و شکر گذار باشم.
خدارو شکر میکنم بابت این طبیعت زیبا و وجود دِرون که استاد باهاش این صحنه های فوقالعاده و به قول خودشون جادویی رو ثبت میکنند.نور خورشید که به سطح رودها میخورد رنگهای نارنجی و صورتی و ابی واقعا چشم نواز بودند .
انگار روی دوربین نشستم و دارم طبیعت رو تماشا میکنم .
سلام به همه همسفرانم در مسیر زیبای زندگی و تجربه کردن
خدایا شکرت برای دیدن یک قسمت دیگه و نوشتن براش…قسمت 215 و ماجرایی دیگه از تجربه کردن و دیدن.
خدایا شکرت برای این ماشین فورد خوشگل مون
خدایا شکرت برای این همه جاده راحت در دل این همه کوه و جنگل
خدایا شکرت برای این آهنگ بی کلامی که راه رو برای حس ماجراجویی در من بیشتر و بیشتر میکنه.
چقدر این آسمان آبی و این کوه ها زیباهستند.
چقدر درخت ها مرتب و منظم روی کوه ها انگار کنار هم چیده شدن و این منظره های فوق العاده رو ایجاد کردند.
چقدر این فیلمبرداری ها و ما رو همسفر و هم راه خودتون میکنید رو دوست دارم. این به اشتراک گذاشتن هاتون.
عجب جایی رسیدیم و یک حیاط جدید و یک جای جدید برای اتراق کردن.
استاد الان لباس شما رو دیدم یک لحظه لباس تن خودم و رنگش به چشمم خورد دیدم چقدر جالب تیشرتی که الان من تنم دارم همون رنگ تیشرت شماست و من این هدیه تولدم بوده که در همین سفر به لباس هام اضافه شد.
چقدر دنیا قشنگ جواب میده.
همون روزی که این قسمت اومد ما رفتیم سمت پاتوق های مورد علاقه ی من در مشهد و کلی گشت گذار کردیم. رفتیم تقی آباد و کتابفروشی ها و بعد سه راه ادبیات و پردیس کتاب و چرخیدن لای این همه کتاب و فراوانی و بعد باز هم پیاده رفتیم و رفتیم تا به کارگاه کفاشی عموها رسیدیم. چقدر دستگاه لیزر خفن خریده بود و چقدر کارها از این راحت تر. من در این سفر فقط دارم سعی میکنم با تمام تفاوت هام به بقیه فقط زیبایی ها و نعمت ها و فراوانی ها و رشدها و کسب و کارها رو ببینم. این روزا من فقط دارم درس کنترل ذهن رو عملی اجرا میکنم. این روزا دارم سعی میکنم فقط دنبال نکات مثبت باشم حتی میان شرک ها و چیزهای منفوری که میبینم یا میشنوم و تا جای ممکن اعراض میکنم و هدفونم رو میذارم و فقط با فایلای ارامش در پرتو آگاهی خودمو پرت میکنم به دنیای آگاهی.
خلاصه اون روز بعد دیدن عموها و با دست خداوند و ماشین زن عموبزرگم که همزمان همو موقع اومد کارگاه، ما رو رسوند به حرم امام رضا.(یعنی گفت نمیخواد بقیه راه رو پیاده برین)خلاصه این بار از سمت متفاوتی وارد حرم شدیم. تضاد چادر نداشتن رو با نگاه به اینکه این قانون اینجاست ازش رد شدم و باز تضاد اینکه هیچ کارت شناسایی نداشتم تا بتونم چادر امانت بگیرم رو با کنترل ذهن و پیگیری تونستم بگیرم و بهم بدون کارت ملی چادر تحویل دادن(خدا پارتی بازی کرد یعنی شاید بهتره بگم خدا و قوانین خدا جور برای من پیش رفت که منو به خواسته ام برسونه و اینطوری شد که اون آدم های سخت گیر به من اینطور خدمت کردند تا منو به خواسته ام برسونن.)خلاصه رفتیم دم ورودی هجب بازرسی خفنی. چقدر عرب زبان و عراقی دیدم. یک لحظه فکر کردم خارج از ایرانم. چقدر این فرعیات باعث شده اصل رو بیخیال بشن. چقدر دیدم امام رضا رو بعضی از آدم ها بتش کردند.چقدر آدم معلول ذهنی و فکر ی دیدم. چقدر دلم تنگ شد اینجا بین انسان های ارزشمندی چون شما و این فضا باشم. ووووای چقدر صحن حرم زیبا بود چقدر گسترش، چقدر معماری باحال دیدم، چقدر آینه کاری. برای من یک عرض ادب به امام هشتم نیست منو میکشونه به سمت حرم، چون اونو همین جا هم میشه عرض ارادت و ادب روو نشون بدم و در دلم به یاد این بزرگ مرد تاریخ باشم. اما برای من چندین ساله حرم امام رضا رفتن شده دیدن زیبایی و فراوانی. یعنی فراوانی همراه با آپدیت بودن وبه روز بودن امکانات رفاهی. از اون وسیله پلاستیک برای کفش ها میداد گرفته تا اون چترهای بزرگ تو حیاط صحن ها و فرش ها و آبخوری ها،خلاصه که حرم رفتن جذابیت خاص خودش رو دره اگر صرفا تعصب و کذهبی بودن رو قاطی اش نکنیم. بوی خوش، تمیزی و نظافت، احترام و ادب و کلی چیزهای زیبا و نکات مثبت دیگه. حالا یک سری مشرک بازی ها هم دیدم و بیشتر سپاسگزار خدا شدم تا راه درست رو بیشتر درک کردم و قاطی این کور و کرها به خدا نیستم.
خلاصه که این تضاد اول ورودی و نیوردن چادر ونداشتن کارت ملی باعث شد از هر دری که میخوایم خارج بشیم و به آسانی مسیرمون رو عوض کنیم(چون دیگه لازم نبود برای تحویل دادن چادر و پس گرفتن کارت ملی همون غرفه تحویل چادر برم.) از سمت نواب صفوی خارج شدیم سمتی که من اصلا شاید یکبار دیدم تو کل عمرم. و چقدر مغازه دیدم، چقدر سوغاتی، چقدر مسافر خلاصه همینطوری پیاده رفتیم و رفتیم تا به مجتمع تجاری آرمان رسیدیم. قبل از افتتاحش اسمش رو شنیده بودم اما هیچ وقت ندیده بودیم و اصلا یادم نبود همچین چیزی بود رفتیم و چقدر زیبایی و ثروت دیدیم. جالب بود شنیدن صدای اب و اون نمای غاری که در محوطه مجتمع درست کرده بودن اونجا رو شبیه سازی کرده بود به اینکه انگار تو طبیعتی. واقعا لذت بردیم صدای آب و رفتیم داخل غار مصنوعی و کلی عکس گرفتیم و لذت بردیم.واقعا زیبا بود و کلی چیزهای تفریحی دیگه هم داشت مثل زیپ لاین،…
خلاصه که جهان در حال گسترش هست و همه چیز در همه جا دار زیباتر و باحال تر و راحت تر و آسون تر میشه.
دیگه اومدیم بیرون گفتیم نزدیک خونه یکی از عموها هستیم که این سمت حرم هستند و از اونجایی که اون عموم یعنی عموحسین رو هم توی کارگاه کفاشی دیدیم و تعارف کرد که شب بیاین خونه ما و شام دور هم باشیم، با همسرم تصمیم گرفتیم تماس بگیرم و بگیم میایم پیش تون. با زن عمو هم صحبت کردم گفتم ما شام نمیخوریم و کلا سبک خوردن مون رو یکم توضیح دادم بعد از اونجایی گه کلا بیرون بودیم بازم میشد بخوریم و ایشون لطف کرد برامون مرغ درست کرد. حالا جالبه من گفتم مرغ زن عمو پلو مرغ درست کرده بود و گفتم ما برنج نمیخوریم. یکم بیشتر باور کردن که ما متعهدیم به ماندن در این مدل خوردن هامون. خلاصه که ما فقط مرغ رو خوردیم و بعد ازشون پرسیدم روغن چی مصرف میکنن متوجه شدم عجب روغن سمی بود. به هرحال خوردیم و برای من یادگاری یکی دوتا جوش روی صورتم ثبت کرد این یعنی بدنم چقدر تا حدخوبی تخته سفیده و واکنش نشون داد چون یکسری ورودی ناهماهنگ وارد بدنم شده.
اون روز خیلی روز خوب و پرماجرا و پر اتفاقی بودبا کلی درس و تجربه و تازه شدن دیدارها…اینا رو گفتم که بگم دارم تمرین میکنم توجه به نکات مثبت رو، توجه به زیبایی در هرچیز و هرکسی و هرجایی رو بصورت جدی تر و میشود و خدا هدایتت میکنه به جای درست…خداروشکر برای این تجربه ها.
_بیشتر ببینم جریان نامرئی ایی رو که همواره در حال حرکته و من خودمو باید باهاش هماهنگ کنم و درمسیرش قرار بدم.اون جریان نامرئی بنظرم همون هــدایت الله یکتاست. جــریــان نامرئی یعنی بدون تقلا بزاری تا جهان درس هاو تجربه هایی رو که باید دریافت رو کنی بهت بده و درس ها رو بگیری و بگذری و رها باشی برای دریافت…
_چه باحال گفتین یک عینک اونجا بود، یاد عینک هایی که تو اردوهای دانشگاهم جا گذاشتم یا گم کردم افتادم.که این الگو تکرارشونده بود و الان چندسالیه خداروشکر نه جا گذاشنم نه گم کردم.
_خب حالا برای کمپ کردن یک مسئله شیب بودن زمین رو داشتیم که استاد جان مسئله رو حل کرد به آسانی. راه حل همه یمسائل تو دل خودشون هستند در همون نزدیکی هستند.
_خوردن غذا در یک طبیعت زیبا، اونم در یک ارتفاع بسیار بالا حدود 12 هزار و پانصد فیتی…نوش جونتون گوارای وجودتون.
به به میرم لب آب میشینم و با یک از فانتزی های استاد بیشتر اشنا میشیم. اینکه صندلی رو برداره وسط رود بزاره وپاهاشو بزاره داخل آب خنک و لذت ببره.اونم آبی که حاصل جاری شدن برف کوه هاست. یک آب قابل خوردن مثل قند شیرین و خوشمزه.
_سپاسگزارم برای ضبط این فایلی که فقط صدای اب رو بشنویم.شنیدن صدای پای آبچقدر زیبا چقدر گوش نواز،چقدر رویایی، چقدر دلچسب. منو که برد تو طبیعت. و قطعا بازهم به زودی صدای اب رو تجربه میکنم.واقعا سپاسگزارمم استاد جان برای اینکه اینجوری با عشق ما رو مشترک میکنید با تجربه های ناب و زیبای خودتون.
_وووای دِرون بچه رفت که پرواز کنه و باز هم ما رو حیرت زده کنه و استاد عزیز هم با تکون دادن دستش منو به وجد میاره. خــدایا شــکرت
چه طبیعت بکری
رود
آب جاری
کوه های پوشیده از درخت و سرسبزی
پیچ های زیبا و شکلی که رود در سطح زمین میان سرسبزی ها ایجاد کرده و ترکیب اون با آبی آسمان و کوه ها. واقعا زیبـا بــود.سپاسگزارم
سلام به استاد عباسمنش عزیز، شایسته بانوی نازنین و همه خوبان همراه
وقتی ویدیوهای سفر به دور آمریکا رو می بینم به خصوص اونایی که تو قلب طبیعته حالم خیلی بهتر می شه لحظاتی احساس می کنم خودم اونجام هوای تازه رو احساس می کنم گرمای آفتاب رو نسیم روح نواز رو حتی صدای جریان رودخونه رو… ممنونم به خاطر انتقال این حس و حال خوب
سلام و درود به استاد عزیز و همراه گرامیش مریم خانم و کسانی که با گذاشتن کامنت به من انگیزه نوشتن میدهند..
حال دلتون خوب سپاس گزارم که یه سیستمی هست که خودم رو بروز رسانی کنم .با دیدن کامنت بچه ها یاد تعهدی میفتم که تو رواشناسی به خودم دادم استاد از خدا گفتن خوب بلدم و از عمل کردن به روش یکتا پرستی نه بلد نیستم وقتی رسیدی به جای که نیاز داشتی که به سطح همکفی برسی تونستی به یه روش ساده زمین ماشین با دو تا سنگ هموار تر کنی خوب این کار شما نشون میده که
به راحتی تو دسترس هست اگه قدری فکر کنی نمیتوانم بگم حسادت نمیکنم به زندگیت استاد چون اگه بگم دروغ گفتم …
وقتی انقدر با سادگی تمام میگردی و با دمپایی لا انگشتی میچرخی و برات اصلا قضاوت آدم ها که شما رو میبینم مهم نیست من بهم میریزم چرا من نمیتونم ..
استاد تصویر آب خاک و درخت و جنگل آرامش و زیاد میکنه …
من تشکر میکنم از شما دو زوج خوشبخت که حتی صدای آب رو هم برای درک ما میگذارید
این روزها میبینم استاد حرفی نمیزنه تصاویری میزاره که جای برای حرف زدن نداره ولی استاد عزیز بنده حرف زدنت رو دوستدارم وقتی از قوانین میگی وقتی از زیبای میگی و وقتی از رفاقت با خدا میگی ..
نمیدانم چه باوری دارم که از دستم در میره بابت کارم دروغ میگم و وقتی این اتفاق میفته ارتباط با الله خیلی کم میشه احساس خوبی ندارم وبهم میریزم ..
سپاس گزار این سایت هستم که با فشار یه دکمه باز وارد چرخه میشم …
دوستان و استاد عزیز من خیلی با وجود سه فرزند سپاس گزارم ولی بعضی مواقع نمیدونم چیکار کنم از لحاظ فرکانسی بهم میریزم …
دلیل اولش اینکه دوستدارم از ثروت رد شم ولی همش پام رو گازه…عجله دارم….
هی ایمانت و استاد به خودم گوش زد میکنم از این راحتی که توسفر داری از ماشینت من خیلی سپاس گزارم چون عشق میکنم با دیدنش…درون و بیرونم یکی نیست …
درونم فراوانی بیرونم احساس کمبود …
درونم صبر بیرونم عجله که دیر شده…
درونم سادگی و راستی بیرونم دروغگوی…
کتاب میخونم ویس گوش میدم ولی چون احساس منو شیطنت بچها بالا پایین میکنن بهم میریزم ..باعث میشه بچه ام و نوازش منفی کنم…استاد همیشه دنبال این میگشتم که باید ثروتمند شم باید در سلامتی کامل باش
به لطف خدا با این سایت با این معجزه بااین مرد بی ریا بااین زن ساده پوش و یه خانواده بزرگ و موفق و مثبت اندیش آشنا شدم …
خدا یا شکرت که اینترنت تو دسترسم هست برای دیدن بهترین سریال مستند و واقعی دنیا..
استاد سپاس …مریم خانم سپاس….دوستان سپاس…
و در آخر روح الله چرا ترس داری با وجود الله مهربان ….خدایا بیشتر هدایتم کن …..
خدای من چقدر تومهربونی چقدرباعظمت وباشکوهی که جهانی رودراختیارماگذاشتی تا هرچقدر هم بخوایم نمیتونیم نعمتهاتوبشماریم واقعا فکر کردن به عظمت وقدرت تو دیوانه کنندست
هوش ازسرهرادمی میبره
الله اکبر ازاین همه جلال و جبروت
خدایا با خلق این همه زیبایی واقعا ما انسانها چقدر باید شکربه درگاهت به جا بیاریم؟
چرا خیلی وقتها نمیبینیم این نعمتهارو
اجازه میدیم احساس بد ونجواهای شیطان غلبه کنه و راحت خودمون رو از رسیدن به نعمت محروم میکنیم
چرا جور دیگه زندگی نکنیم ؟؟؟
یه جور جدید از زندگی
یه مدل جدید از زندگی
مثل زندگی استاد
چرا استادروالگوقرارندیم
وای که چقدر باید ازت سپاسگزاری کنم خدای من تافقط شکر نشون دادن این مسیر واین استاد همه چی تموم رو توزندگیم به جا بیارم؟؟
خودت بگو چقدرباید سپاسگزارت باشم فقط برای همین یه دونه نعمت بقیش که بماند
خدایا بارالها پروردگارا هزاران هزار بار سپاسگزارت هستم باتمام قلبم با همه وجودم سجده شکربه درگاهت به جا میارم و عاشقانه میپرستمت ای هر انچه خیرو خوبی هستی در این جهان
استاد هزاران بار سپاسگزاروجودتون تعهدتون ایمانتون عملتون کنترل ذهنتون و…….
هستم هزارارن بار ازتون سپاسگزارم
وقتی این مسیرو ادامه میدی و جلومیری اروم اروم میفهمی که اگه واقعا عمل کنی چه زندگی میشه ساخت
مثلا من تازه دارم قدرت تحسین کردن رو میفهمم دارم لمسش میکنم دارم معجزات این کاری که استادمیگه بایدانجام بدید رو اروم اروم توزندگیم میبینم
واقعا برای کوچکترین درک از حرفهای استاد خوشحال میشم وکلی ذوق میکنم
که تحسین به جای حسادت چقدر معجزه میکنه
چیزی که من توبعضی موارد واقعا نمیتونستم ذهن واحساسمو کنترل کنم ومیزدم جاده خاکی
ولی الان دارم درک میکنم که اگه میخوام توزندگیم داشته باشمش باید تحسین کنم وخوشحال باشم برای داشتن این نعمت توزندگی بقیه که حالا این مورداصلا مالی هم نیست ولی من تا هفته پیش نمیتونستم ذهنمو کنترل کنم وناخوداگاه وقتی میدیدم دوباره نجواهامیومد ولی تصمیم گرفتم عشق کنم برای بودن این نعنت تورندگی فامیلمون و دیشب بادیدنشون اینقدر خوشحال بودم وذوق کردم و درموردش حرف زدم باهاشون وخداروشکر کردم که ا مروزدوباره میخوان بیان پیش ما(چیزی که تاحالا اتفاق نیوفتاده بودکه مادوبارهموببینیم توی تعطیلات) ولی من خودم میدونم که برای حس وحال خوبی که من داشتم وبهشون انتقال دادم ومطمئنم که خودم به زودی توزندگیم این نعمت روتجربش میکنم چون قانون جواب میده واین بهم ثابت شده
انگار جهان و کائنات دست به دست هم میدن که جاده ها تمیزن بمونن
الله اکبر
درختارو نگاه
آسمون ابریه آبی رو نگاه
چقدر زیباست
چقدر حس و حال این فایل ها خوبه
چه تنظیم فرکانسی میکنن
اون درختچه های کوچولوی کنار مسیر رو نگاه چقدر دلبری میکنن
خدایاااا
خدایا نگاه کنن چند ده هزارتا درخت روی این کوه و تپه ها هستن
خدایا بازم رودخونه
انتهایی واسه برکت و نعمت ها نیست
خدا همه چی رو در فراوان ترین حالت ممکن آفریده
الله اکبر
اون برف رو روی کوه ها نگاه کن
چقدر زیباست این کلرادو
بینظیره واقعا
عاشق این ایالت شدم
یعنی برای بهار تابستون حس میکنم بهترین مکان زندگی برای منه انقدر که همونیه که میخوام
آخ آخ چقدر این تراک کمپر لذت بخشه
چقدر باعث خلق این همه زیبایی شده
خدایا شکرت بابت این تراک کمپر با اون رنگ چشم نوازش که انقدر حسو حال خوب رو به ما تقدیم کرده
خدای من صندلی و میز رو نگاه
چقدر لذت بخشه با عشقت بشینی روی این صندلی ها اونم تو این فضا و ساعت ها بشینین راجع به قانون و زیبایی ها صحبت کنین
Wow
اصلا لذت بخش تر از اینم مگه هستتتت
خدیااا دقیقه 15 رو نگاه
چه صدایی
چقدر زیباست
کاملا چشمامو بستم
صدام زیاد کردم تا آخر
عجب حس خوبیه
چقدر جالب همینطور که داشتم به فراوانی آب فکر میکردم یه صحبتی از دیروز رو یادم اومد
که یکی از آشناها میگفت من رفتم تعمیرگاه و اون آقایی که تعمیرگاه ماشین داشت بهم گفت ماشینمو دیدیبعد یهو نشونم داد که یه شاسی بلند خوشگل خریده
و جدای از اینکه به خودم گفتم این صحبت خداست با من
خدا داره از زبون این آدم الان با من صحبت میکنم
به خودم گفتم کوروش میبینی نه دلار نه کشور نه سن نه شغل نه قیافه نه هیکل نه رنگ مو نه تحصیلات هیچی هیچی هیچی در وارد شدن ثروت و نعمت و شادی و لذت به زندگیت اثری نداره
فقط باور ها و کانون توجهت هست که اتفاقات رو رقم میزنه
الله اکبر 18.23 رو فقط
انگار خوده خوده بهشته
چقدر زیباست خدای من
خداروشکر بابت وجود درون
خداروشکر بابت این موزیک بک گراند زیبا
خداروشکر بابت این همه فراوانی درختان
خداروشکر بابت این طبیعت پاک
خداروشکر بابت این زندگی آزادانه
خداروشکر بابت این آزادی مالی
خداروشکر بابت این آزادی مکانی و زمانی
خداروشکر بابت این رابطه عاشقانه
خداروشکر بابت فضای بهشتیه این محیط
خداروشکر بابت وجود این سایت بینظیر
من واقعا سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز و استاد عزیز بابت ویدئو گرفتن و تدوین و آپلود کردن این سفرنامه ی الهی
واقعا متشکرم بابت این همه زحمتی که کشیدین و مطمئنم بینهایت معجزه رقم میزنن این فایل ها تو زندگی همه ی ما
خدایا وقتی به آسمون نگاه میکنم انگار دیگه توی این جهان نیستم یه جای دیگه یه جهان دیگه از زیبایی ها رو دارم میبینم ، چقدررر زیباست چقدر خوشکل چیده شده ، در لحظه وقتی نگاه میکنی شکل ورنگ ابرا تغییر میکنه ، وااای از نور وای از روزو روشنایی که چقد من عاشقشم ،
وای از صدای آب ، خدای من داشتم با خودم میگفتم کاش استاد بذارن یکمی از صدای آب روی ویدیو بشنویم که دقیقا همیم اتفاق افتاد ، خدای من تو چه زیبایی ،
و چقدر مهربونی ،
وقتی میگم منم میخوام از این زیبایی ها دقیقا به جایی هدایت میشم که ببینم و لذت ببرم ازش ،
خدایا شکرت برای بودن استاد عباس منش ،
شکرت برای تمام وسیله هایی که توی جهان موجود شده تا ما بتونیم زیبایی هارو به تصویر بکشیم ،
خدایا من روزه بگیرم یا نگیرم؟ من از سال 94 که شرایطم جوری بود دیگه بعد اون سال روزه نگرفتم 7 سال شد ولی هی میگفتم خدایا کاش روزه بگیرم
بعد من دیشب که داشتم فکر میکردم گفتم روزه میگیرم و با توجه به فایلایی که از استاد از معرفی دوره قانون سلامتی گوش دادم خیلی دوست داشتم منم این دوره رو تهیه کنم
ولی فعلا در مدار دریافتش نیستم
بعد من طبق گفته استاد که میگفت بین وعده های غذایی سعی کنید چیزی نخورید تمرین کردم و واقعا مغزم دیگه دوست نداره تنقلات بخوره و منو وادار کنه تا بی اراده برم سمت کمد تنقلات و کیک یا بیسگوییت با چای بخورم بین میان وعده هام
این کارو تا جایی که تونستم سعی کردم درست انجام بدم ولی تغذیه غذایی رو خیلی کنجکاوم بدونم چی باید خورد و میدونم وقتش برسه خدا خودش به راحتی برای من امکان پذیر میکنه خرید دوره سلامتی رو
حالا من تو روز شمار تحول 88 نوشتم که دوست دارم روزه بگیرم و امروز امتحان میکنم
ولی انگار یه حسی بهم میگفت این کارو نکن
با اصولش برو و بعد روزه بگیر
خواستم بخوابم پرسیدم خدایا تو خودت بهتر از من آگاهی به وضعیت جسمیم تو بگو آیا برای من که 7 ساله نشده روزه بگیرم الان میخوام بگیرم
روزه بگیرم یا نگیرم تو برام نشونه بده خدا
وقتی اومدم سایت تا نشانه ام رو انتخاب کنم
تو نظرم بود اگر قانون سلامتی اومد نمیگیرم
یهویی دیدم نوشته سفر به دور امریکا گفتم خدا یعنی چی؟
من الان از کجا بفهمم روزه بگیرم یا نگیرم
یه صدایی باز گفت آروم باش و فقط فیلم رو ببین و کار دیگه نمیخواد انجام بدی
بعد شروع کردم به دیدن این همه زیبایی
بعد که رسیدم قسمتی که استاد گفت غذامونو خوردیم
دقیقه 12:37بود
اولش سوال شد برام قانون سلامتی استاد گفت که در روز یه وعده غذا میخورن ،یعنی اون یه وعده تو ظهر هست؟
بعد یهو مثل یه فیلم رد شد از جلو چشمم
که خوردیم جواب سوالت هست
دقت کن
روزه تو بخور تا وقتی که از دوره قانون سلامتی استفاده کنی و شرایطتت که سال هاست به خاطرش نتونستی روزه بگیری ،اونموقع به راحتی هر روزت مثل روزه گرفتنه برات
تا وقتی چیزی نمیدونی اشتباه نرو مسیر رو
جالبه من که سوالمو کردم کل کلام استاد در مورد آب بود و یه تیکه اش غذامونو خوردیم و بعدش دیدن این همه زیبایی خدا و لذت بردن از طبیعت و آب و صدای خاص آب
و من داشتم به خدا قبل نگاه کردن میگفتم که اینجا که چیز خاصی نمیگن سفر به دور امریکا با سوال من روزه گرفتن چقدر فاصله داره
و حتی میشنیدم یه صدایی میگفت صبر کن آروم باش میبینی جواب سوالت رو
که دقیقه 12 ام دیدم
و جوابم این بود که روزه ات رو بخور و امسال هم روزه نگیر تا خوب بشی
بعد ادامه فایل که کلا موزیک بود گفتم وای ببین هدایتم کرد خدا به این فایل تا من با این یه کلمه جواب بگیرم نیازی به حرف طولانی نیست
یه کلمه جواب هست فقط باید دقت کنی
خداروسپاسگزارم که انقدر خوب هدایتم میکنه
و باید سعی کنم یه وقتایی که پیش میاد و ذهنم میخواد قبول نکنه ،سعی کنم که اعتماد کنم و یادم بیارم همیشه خدا بهم خیلی راحت جواب داده اینبارم جواب میده و دفه های قبلو یادم بیارم و بارها تکرار کنم تو این مواقع تا نذارم ذهنم فکرمو درگیر این سوالات کنه
یَا أَنِیسَ الْقُلُوب
پیش از من و تو لیل و نهاری بودهست
گردنده فلک نیز بکاری بوده است
هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمک چشم نگاری بودهست
توجه
دیدن سریال سفر به دور امریکا ذهن شما را تغییر میدهد و ثروتمند میکند
از جاده ای که هر لحظه زیباتر میشه و ما هدایت شده خدا و جستجوگر زیبایی ها هستیم
وای خدای من دره رو ببین چه ارتفاعی الله اکبر .
دمشون گرم واقعا چه جاده های زیبایی درست کردن لذت میبرم
دیدن این سرسبزی، طبیعت بخشنده و فراوانی و هوای پاک و این همه نعمت که رایگان در اختیار ما هست و داریم رایگان استفاده می کنیم و روی هیچ کدومش نمیشه ارزش گذاشت
الحمدلله رب العالمین.
چرا راحت با گذاشتن سنگ زیر ماشین شیب رو درست کردین، دمتون گرم
استاد جان خیلی حس و حالتون رو دوست دارم که در هر شرایطی فقط می خواهید لذت ببرید. این شعار ماست :
چطور از این راحت تر
،چطوز از این لذت بخش تر
خیلی صدای آب زیبا و آرامش بخشه
این صدارو باید ضبط کنی و شبا با این صدای آب بخوابی
ابرهای آسمان خداوند فوق العاده زیبا و این اب نامحدود و سبزی چشم نواز منو عاشق خدایم کرده.الحمدالله رب العالمین
سلام به همگی
دیدن فایل های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت رو به عنوان یک تمرین برای تمرکز بر نکات مثبت و تحسین زیبایی ها هر روز صبح بعد از بیدار شدن انجام میدم که بسیار تاثیر مثبتی در ادامه روز در من ایجاد میکنه.
خانم شایسته عزیز مارو از مسیری ک دو طرفش پر از درخت کاج هست رد میکنه و به حیاط جدید میرسونه.
چقدر ذوق میکنم وقتی این جمله رو میشنوم.
من عاشق جنگل و طبیعتم اما موقعیت ندارم زیاد به جنگل برم .
ویدیو های این سریال طوری تهیه میشه ک انگار منم اونجام. منم دقیقا چیزی رو تجربه میکنم ک شما تجربه میکنید.
یک نکته باعث میشه خیلی
فکر کنم. اینکه استاد خودشون رو با مسئله هماهنگ نمیکنند بلکه اون رو حل میکنند.در همه جا میبینیم.
ماشین روی شیب قرار گرفته بود و استاد ایده ای ک به ذهنش رسیده بود رو اجرایی کردن به جای اینکه موقع خواب هی بخوان با تکون ریزی سر بخورند و خوابشون رو نا آرام کنند.و بگن حالا شد دیگه رو شیب هستیم.یا جایی در سریال زندگی در بهشت وقتی میخواستنم خرده چوبهارو بریزن تو خونه مرغا متوجه شدن چوبی جلوی سرشونه ک هی بهش برخورد میکنن. و اون رو بریدن به جای اینکه هی بخوان سرشونو بیارن پایین و از تمرکزشون کم شه.
اگر دقت کنید در رفتار روزانه میبینید خیلی جاها با ما مسئله هماهنگ شدیم به جای اینکه حلش کنیم.
مثلا مهمونی رفته بودیم و صاحبخونه یه جعبه دستمال کاغذی رو توی جعبه فلزی ک خودش داشت و با وسایل خونش ست بود قرار داد.
اما تعداد دستمال کاغذیا برای اون جعبه فلزی زیاد بودن و درِ جعبه به خوبی بسته نمیشد.تا میخواستی دستمال برداری درِ جعبه میفتاد .باید دست میزاشتی رو درِ جعبه یواش یواش دستمال برمیداشتی. بعد از دیدن این سختی ها ک چند نفری درگیرش شدند با خودم گفتم خب چرا تعداد دستمال هارو کم نمیکنیم و بقیه رو جای دیگ نگه نمیداریم؟
این جعبه فلزی برای یک تعدادمشخصی ساخته شده.
یا مثلا میخواییم سینی چایی رو ببریم چند تا لیوان لبریز هستند.استرس اینکه چایی نریزه و آروم و آهسته راه برم رو به جون میخریم به جای اینکه اون چندتا لیوان لبریز رو کمش کنیم .
نکته دیگه این هست. با اینکه استاد و مریم جون یک دریاچه در پرادایس دارند اما مریم جون به خاطر وجود این رود آب شیرین در حیاط جدید بسیار شکرگذاری میکنند.
از خدا میخوام چشم های من رو برای دیدن این نعمت های زیادی که اطرافم هست باز کنه تا من به خوبی ببینم و شکر گذار باشم.
خدارو شکر میکنم بابت این طبیعت زیبا و وجود دِرون که استاد باهاش این صحنه های فوقالعاده و به قول خودشون جادویی رو ثبت میکنند.نور خورشید که به سطح رودها میخورد رنگهای نارنجی و صورتی و ابی واقعا چشم نواز بودند .
انگار روی دوربین نشستم و دارم طبیعت رو تماشا میکنم .
مچکرم
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد زیباصورت و زیبا سیرت و زیبا اندیشم
سلام به همه همسفرانم در مسیر زیبای زندگی و تجربه کردن
خدایا شکرت برای دیدن یک قسمت دیگه و نوشتن براش…قسمت 215 و ماجرایی دیگه از تجربه کردن و دیدن.
خدایا شکرت برای این ماشین فورد خوشگل مون
خدایا شکرت برای این همه جاده راحت در دل این همه کوه و جنگل
خدایا شکرت برای این آهنگ بی کلامی که راه رو برای حس ماجراجویی در من بیشتر و بیشتر میکنه.
چقدر این آسمان آبی و این کوه ها زیباهستند.
چقدر درخت ها مرتب و منظم روی کوه ها انگار کنار هم چیده شدن و این منظره های فوق العاده رو ایجاد کردند.
چقدر این فیلمبرداری ها و ما رو همسفر و هم راه خودتون میکنید رو دوست دارم. این به اشتراک گذاشتن هاتون.
عجب جایی رسیدیم و یک حیاط جدید و یک جای جدید برای اتراق کردن.
استاد الان لباس شما رو دیدم یک لحظه لباس تن خودم و رنگش به چشمم خورد دیدم چقدر جالب تیشرتی که الان من تنم دارم همون رنگ تیشرت شماست و من این هدیه تولدم بوده که در همین سفر به لباس هام اضافه شد.
چقدر دنیا قشنگ جواب میده.
همون روزی که این قسمت اومد ما رفتیم سمت پاتوق های مورد علاقه ی من در مشهد و کلی گشت گذار کردیم. رفتیم تقی آباد و کتابفروشی ها و بعد سه راه ادبیات و پردیس کتاب و چرخیدن لای این همه کتاب و فراوانی و بعد باز هم پیاده رفتیم و رفتیم تا به کارگاه کفاشی عموها رسیدیم. چقدر دستگاه لیزر خفن خریده بود و چقدر کارها از این راحت تر. من در این سفر فقط دارم سعی میکنم با تمام تفاوت هام به بقیه فقط زیبایی ها و نعمت ها و فراوانی ها و رشدها و کسب و کارها رو ببینم. این روزا من فقط دارم درس کنترل ذهن رو عملی اجرا میکنم. این روزا دارم سعی میکنم فقط دنبال نکات مثبت باشم حتی میان شرک ها و چیزهای منفوری که میبینم یا میشنوم و تا جای ممکن اعراض میکنم و هدفونم رو میذارم و فقط با فایلای ارامش در پرتو آگاهی خودمو پرت میکنم به دنیای آگاهی.
خلاصه اون روز بعد دیدن عموها و با دست خداوند و ماشین زن عموبزرگم که همزمان همو موقع اومد کارگاه، ما رو رسوند به حرم امام رضا.(یعنی گفت نمیخواد بقیه راه رو پیاده برین)خلاصه این بار از سمت متفاوتی وارد حرم شدیم. تضاد چادر نداشتن رو با نگاه به اینکه این قانون اینجاست ازش رد شدم و باز تضاد اینکه هیچ کارت شناسایی نداشتم تا بتونم چادر امانت بگیرم رو با کنترل ذهن و پیگیری تونستم بگیرم و بهم بدون کارت ملی چادر تحویل دادن(خدا پارتی بازی کرد یعنی شاید بهتره بگم خدا و قوانین خدا جور برای من پیش رفت که منو به خواسته ام برسونه و اینطوری شد که اون آدم های سخت گیر به من اینطور خدمت کردند تا منو به خواسته ام برسونن.)خلاصه رفتیم دم ورودی هجب بازرسی خفنی. چقدر عرب زبان و عراقی دیدم. یک لحظه فکر کردم خارج از ایرانم. چقدر این فرعیات باعث شده اصل رو بیخیال بشن. چقدر دیدم امام رضا رو بعضی از آدم ها بتش کردند.چقدر آدم معلول ذهنی و فکر ی دیدم. چقدر دلم تنگ شد اینجا بین انسان های ارزشمندی چون شما و این فضا باشم. ووووای چقدر صحن حرم زیبا بود چقدر گسترش، چقدر معماری باحال دیدم، چقدر آینه کاری. برای من یک عرض ادب به امام هشتم نیست منو میکشونه به سمت حرم، چون اونو همین جا هم میشه عرض ارادت و ادب روو نشون بدم و در دلم به یاد این بزرگ مرد تاریخ باشم. اما برای من چندین ساله حرم امام رضا رفتن شده دیدن زیبایی و فراوانی. یعنی فراوانی همراه با آپدیت بودن وبه روز بودن امکانات رفاهی. از اون وسیله پلاستیک برای کفش ها میداد گرفته تا اون چترهای بزرگ تو حیاط صحن ها و فرش ها و آبخوری ها،خلاصه که حرم رفتن جذابیت خاص خودش رو دره اگر صرفا تعصب و کذهبی بودن رو قاطی اش نکنیم. بوی خوش، تمیزی و نظافت، احترام و ادب و کلی چیزهای زیبا و نکات مثبت دیگه. حالا یک سری مشرک بازی ها هم دیدم و بیشتر سپاسگزار خدا شدم تا راه درست رو بیشتر درک کردم و قاطی این کور و کرها به خدا نیستم.
خلاصه که این تضاد اول ورودی و نیوردن چادر ونداشتن کارت ملی باعث شد از هر دری که میخوایم خارج بشیم و به آسانی مسیرمون رو عوض کنیم(چون دیگه لازم نبود برای تحویل دادن چادر و پس گرفتن کارت ملی همون غرفه تحویل چادر برم.) از سمت نواب صفوی خارج شدیم سمتی که من اصلا شاید یکبار دیدم تو کل عمرم. و چقدر مغازه دیدم، چقدر سوغاتی، چقدر مسافر خلاصه همینطوری پیاده رفتیم و رفتیم تا به مجتمع تجاری آرمان رسیدیم. قبل از افتتاحش اسمش رو شنیده بودم اما هیچ وقت ندیده بودیم و اصلا یادم نبود همچین چیزی بود رفتیم و چقدر زیبایی و ثروت دیدیم. جالب بود شنیدن صدای اب و اون نمای غاری که در محوطه مجتمع درست کرده بودن اونجا رو شبیه سازی کرده بود به اینکه انگار تو طبیعتی. واقعا لذت بردیم صدای آب و رفتیم داخل غار مصنوعی و کلی عکس گرفتیم و لذت بردیم.واقعا زیبا بود و کلی چیزهای تفریحی دیگه هم داشت مثل زیپ لاین،…
خلاصه که جهان در حال گسترش هست و همه چیز در همه جا دار زیباتر و باحال تر و راحت تر و آسون تر میشه.
دیگه اومدیم بیرون گفتیم نزدیک خونه یکی از عموها هستیم که این سمت حرم هستند و از اونجایی که اون عموم یعنی عموحسین رو هم توی کارگاه کفاشی دیدیم و تعارف کرد که شب بیاین خونه ما و شام دور هم باشیم، با همسرم تصمیم گرفتیم تماس بگیرم و بگیم میایم پیش تون. با زن عمو هم صحبت کردم گفتم ما شام نمیخوریم و کلا سبک خوردن مون رو یکم توضیح دادم بعد از اونجایی گه کلا بیرون بودیم بازم میشد بخوریم و ایشون لطف کرد برامون مرغ درست کرد. حالا جالبه من گفتم مرغ زن عمو پلو مرغ درست کرده بود و گفتم ما برنج نمیخوریم. یکم بیشتر باور کردن که ما متعهدیم به ماندن در این مدل خوردن هامون. خلاصه که ما فقط مرغ رو خوردیم و بعد ازشون پرسیدم روغن چی مصرف میکنن متوجه شدم عجب روغن سمی بود. به هرحال خوردیم و برای من یادگاری یکی دوتا جوش روی صورتم ثبت کرد این یعنی بدنم چقدر تا حدخوبی تخته سفیده و واکنش نشون داد چون یکسری ورودی ناهماهنگ وارد بدنم شده.
اون روز خیلی روز خوب و پرماجرا و پر اتفاقی بودبا کلی درس و تجربه و تازه شدن دیدارها…اینا رو گفتم که بگم دارم تمرین میکنم توجه به نکات مثبت رو، توجه به زیبایی در هرچیز و هرکسی و هرجایی رو بصورت جدی تر و میشود و خدا هدایتت میکنه به جای درست…خداروشکر برای این تجربه ها.
_بیشتر ببینم جریان نامرئی ایی رو که همواره در حال حرکته و من خودمو باید باهاش هماهنگ کنم و درمسیرش قرار بدم.اون جریان نامرئی بنظرم همون هــدایت الله یکتاست. جــریــان نامرئی یعنی بدون تقلا بزاری تا جهان درس هاو تجربه هایی رو که باید دریافت رو کنی بهت بده و درس ها رو بگیری و بگذری و رها باشی برای دریافت…
_چه باحال گفتین یک عینک اونجا بود، یاد عینک هایی که تو اردوهای دانشگاهم جا گذاشتم یا گم کردم افتادم.که این الگو تکرارشونده بود و الان چندسالیه خداروشکر نه جا گذاشنم نه گم کردم.
_خب حالا برای کمپ کردن یک مسئله شیب بودن زمین رو داشتیم که استاد جان مسئله رو حل کرد به آسانی. راه حل همه یمسائل تو دل خودشون هستند در همون نزدیکی هستند.
_خوردن غذا در یک طبیعت زیبا، اونم در یک ارتفاع بسیار بالا حدود 12 هزار و پانصد فیتی…نوش جونتون گوارای وجودتون.
به به میرم لب آب میشینم و با یک از فانتزی های استاد بیشتر اشنا میشیم. اینکه صندلی رو برداره وسط رود بزاره وپاهاشو بزاره داخل آب خنک و لذت ببره.اونم آبی که حاصل جاری شدن برف کوه هاست. یک آب قابل خوردن مثل قند شیرین و خوشمزه.
_سپاسگزارم برای ضبط این فایلی که فقط صدای اب رو بشنویم.شنیدن صدای پای آبچقدر زیبا چقدر گوش نواز،چقدر رویایی، چقدر دلچسب. منو که برد تو طبیعت. و قطعا بازهم به زودی صدای اب رو تجربه میکنم.واقعا سپاسگزارمم استاد جان برای اینکه اینجوری با عشق ما رو مشترک میکنید با تجربه های ناب و زیبای خودتون.
_وووای دِرون بچه رفت که پرواز کنه و باز هم ما رو حیرت زده کنه و استاد عزیز هم با تکون دادن دستش منو به وجد میاره. خــدایا شــکرت
چه طبیعت بکری
رود
آب جاری
کوه های پوشیده از درخت و سرسبزی
پیچ های زیبا و شکلی که رود در سطح زمین میان سرسبزی ها ایجاد کرده و ترکیب اون با آبی آسمان و کوه ها. واقعا زیبـا بــود.سپاسگزارم
به نام یگانه آفریننده هستی
سلام به استاد عباسمنش عزیز، شایسته بانوی نازنین و همه خوبان همراه
وقتی ویدیوهای سفر به دور آمریکا رو می بینم به خصوص اونایی که تو قلب طبیعته حالم خیلی بهتر می شه لحظاتی احساس می کنم خودم اونجام هوای تازه رو احساس می کنم گرمای آفتاب رو نسیم روح نواز رو حتی صدای جریان رودخونه رو… ممنونم به خاطر انتقال این حس و حال خوب
بنام خداوند بخشاینده مهربان
سلام و درود به استاد عزیز و همراه گرامیش مریم خانم و کسانی که با گذاشتن کامنت به من انگیزه نوشتن میدهند..
حال دلتون خوب سپاس گزارم که یه سیستمی هست که خودم رو بروز رسانی کنم .با دیدن کامنت بچه ها یاد تعهدی میفتم که تو رواشناسی به خودم دادم استاد از خدا گفتن خوب بلدم و از عمل کردن به روش یکتا پرستی نه بلد نیستم وقتی رسیدی به جای که نیاز داشتی که به سطح همکفی برسی تونستی به یه روش ساده زمین ماشین با دو تا سنگ هموار تر کنی خوب این کار شما نشون میده که
به راحتی تو دسترس هست اگه قدری فکر کنی نمیتوانم بگم حسادت نمیکنم به زندگیت استاد چون اگه بگم دروغ گفتم …
وقتی انقدر با سادگی تمام میگردی و با دمپایی لا انگشتی میچرخی و برات اصلا قضاوت آدم ها که شما رو میبینم مهم نیست من بهم میریزم چرا من نمیتونم ..
استاد تصویر آب خاک و درخت و جنگل آرامش و زیاد میکنه …
من تشکر میکنم از شما دو زوج خوشبخت که حتی صدای آب رو هم برای درک ما میگذارید
این روزها میبینم استاد حرفی نمیزنه تصاویری میزاره که جای برای حرف زدن نداره ولی استاد عزیز بنده حرف زدنت رو دوستدارم وقتی از قوانین میگی وقتی از زیبای میگی و وقتی از رفاقت با خدا میگی ..
نمیدانم چه باوری دارم که از دستم در میره بابت کارم دروغ میگم و وقتی این اتفاق میفته ارتباط با الله خیلی کم میشه احساس خوبی ندارم وبهم میریزم ..
سپاس گزار این سایت هستم که با فشار یه دکمه باز وارد چرخه میشم …
دوستان و استاد عزیز من خیلی با وجود سه فرزند سپاس گزارم ولی بعضی مواقع نمیدونم چیکار کنم از لحاظ فرکانسی بهم میریزم …
دلیل اولش اینکه دوستدارم از ثروت رد شم ولی همش پام رو گازه…عجله دارم….
هی ایمانت و استاد به خودم گوش زد میکنم از این راحتی که توسفر داری از ماشینت من خیلی سپاس گزارم چون عشق میکنم با دیدنش…درون و بیرونم یکی نیست …
درونم فراوانی بیرونم احساس کمبود …
درونم صبر بیرونم عجله که دیر شده…
درونم سادگی و راستی بیرونم دروغگوی…
کتاب میخونم ویس گوش میدم ولی چون احساس منو شیطنت بچها بالا پایین میکنن بهم میریزم ..باعث میشه بچه ام و نوازش منفی کنم…استاد همیشه دنبال این میگشتم که باید ثروتمند شم باید در سلامتی کامل باش
به لطف خدا با این سایت با این معجزه بااین مرد بی ریا بااین زن ساده پوش و یه خانواده بزرگ و موفق و مثبت اندیش آشنا شدم …
خدا یا شکرت که اینترنت تو دسترسم هست برای دیدن بهترین سریال مستند و واقعی دنیا..
استاد سپاس …مریم خانم سپاس….دوستان سپاس…
و در آخر روح الله چرا ترس داری با وجود الله مهربان ….خدایا بیشتر هدایتم کن …..
به نام یزدان بی همتا
سلام به استادعزیزم ومریم بانوی شایسته
سلام به همه دوستان گلم
چقدرخدا قشنگی افریده توجهان چقدرزیادن این نعمتهای خدا
الله اکبر
اگرهمه دریاها مرکب شوند وهمه درختان قلم شوندبازهم نمیتوانید نعمتهای خدارو شماره
کنید!!!!!
خدای من چقدر تومهربونی چقدرباعظمت وباشکوهی که جهانی رودراختیارماگذاشتی تا هرچقدر هم بخوایم نمیتونیم نعمتهاتوبشماریم واقعا فکر کردن به عظمت وقدرت تو دیوانه کنندست
هوش ازسرهرادمی میبره
الله اکبر ازاین همه جلال و جبروت
خدایا با خلق این همه زیبایی واقعا ما انسانها چقدر باید شکربه درگاهت به جا بیاریم؟
چرا خیلی وقتها نمیبینیم این نعمتهارو
اجازه میدیم احساس بد ونجواهای شیطان غلبه کنه و راحت خودمون رو از رسیدن به نعمت محروم میکنیم
چرا جور دیگه زندگی نکنیم ؟؟؟
یه جور جدید از زندگی
یه مدل جدید از زندگی
مثل زندگی استاد
چرا استادروالگوقرارندیم
وای که چقدر باید ازت سپاسگزاری کنم خدای من تافقط شکر نشون دادن این مسیر واین استاد همه چی تموم رو توزندگیم به جا بیارم؟؟
خودت بگو چقدرباید سپاسگزارت باشم فقط برای همین یه دونه نعمت بقیش که بماند
خدایا بارالها پروردگارا هزاران هزار بار سپاسگزارت هستم باتمام قلبم با همه وجودم سجده شکربه درگاهت به جا میارم و عاشقانه میپرستمت ای هر انچه خیرو خوبی هستی در این جهان
استاد هزاران بار سپاسگزاروجودتون تعهدتون ایمانتون عملتون کنترل ذهنتون و…….
هستم هزارارن بار ازتون سپاسگزارم
وقتی این مسیرو ادامه میدی و جلومیری اروم اروم میفهمی که اگه واقعا عمل کنی چه زندگی میشه ساخت
مثلا من تازه دارم قدرت تحسین کردن رو میفهمم دارم لمسش میکنم دارم معجزات این کاری که استادمیگه بایدانجام بدید رو اروم اروم توزندگیم میبینم
واقعا برای کوچکترین درک از حرفهای استاد خوشحال میشم وکلی ذوق میکنم
که تحسین به جای حسادت چقدر معجزه میکنه
چیزی که من توبعضی موارد واقعا نمیتونستم ذهن واحساسمو کنترل کنم ومیزدم جاده خاکی
ولی الان دارم درک میکنم که اگه میخوام توزندگیم داشته باشمش باید تحسین کنم وخوشحال باشم برای داشتن این نعمت توزندگی بقیه که حالا این مورداصلا مالی هم نیست ولی من تا هفته پیش نمیتونستم ذهنمو کنترل کنم وناخوداگاه وقتی میدیدم دوباره نجواهامیومد ولی تصمیم گرفتم عشق کنم برای بودن این نعنت تورندگی فامیلمون و دیشب بادیدنشون اینقدر خوشحال بودم وذوق کردم و درموردش حرف زدم باهاشون وخداروشکر کردم که ا مروزدوباره میخوان بیان پیش ما(چیزی که تاحالا اتفاق نیوفتاده بودکه مادوبارهموببینیم توی تعطیلات) ولی من خودم میدونم که برای حس وحال خوبی که من داشتم وبهشون انتقال دادم ومطمئنم که خودم به زودی توزندگیم این نعمت روتجربش میکنم چون قانون جواب میده واین بهم ثابت شده
خدایابرای تک تک قوانین بدون تغییرت هزاران بارشکر
درپناه خدا باشید
به نام خدای هدایتگرم
سلام استاد خوبم سلام مریم زیبایم
فتبارک الله احسن الخالقین
چقدر شگفت انگیز و زیباست این مسیر
هرچه از زیباییش بگم بازم کمه
استاد شما نمیدونید با جسم وروح ما چه میکنید
هربار وارد سایت میشوم واین فایلهای سفرنامه را میبینم فارغ از تمام مشکلات و مسائل میشم
فقط وفقط لذت میبرم عشق میکنم در کنار شما دو عزیز
حال میکنم وشکر گزار خداوندم برای هدایتم به زیبایی ها هزاران بار خدا را شکر میکنم برای این مسیر الهی
چقدر این جاده رویایی است ترکیب آسمان آبی با ابرهای سفید فوقالعاده است
چه حیاط عالی وبکر وزیبایی
چه ویو شگفت انگیز ی چه رودخانه ذلال وتمیزی
وصدای عالی ورویایی آب که من عاشق این صدا هستم
چقدر آرامش بخشه
استاد چقدر نحسینتون کردم برای ایده خوبتون برای تعادل ماشین چه خوبه که به محض اینکه یه ایده ای
بهتون الهام میشه بلافاصله عملی میکنید آزمون وخطا
میکنید تا به نتیجه برسید واین یکی از دلایل موفقیت شما در این مسیر هست
چقدر آزادی زمانی ومکانی داشتن شما عالیه از هر جایی خوشتون اومد وبه دلتون نشست همانجا ساکن میشید
چقدر من نشستن شما در آب و گذاشتن پاها را تو آب رودخانه دوست دارم منم عاشق این کارم
وتصاویر عالی که از بالا برای ما گرفتید فوقالعاده زیباست مسیر زیبای رودخانه کوههای سبز وقشنگ
ترکیب آسمان آبی با ابرها جاده ی زیبا با ماشینهای
هیولا وزیبا تماما عالی ورویایی هستن
ممنونم استاد برای اینکه مارا همسفر خود کردید
در پناه حق باشید ️
سلام به زیبا ترین و الهی ترین زوج دنیا
امیدوارم که حالتون فوق العاده باشه
بریم برای شکارچی نکات زیبا بودن
الله اکبر
تمیزی جاده رو نگاه فقط
جالبه حتی یه برگ خشک شده هم تو جاده نیست حتی
انگار جهان و کائنات دست به دست هم میدن که جاده ها تمیزن بمونن
الله اکبر
درختارو نگاه
آسمون ابریه آبی رو نگاه
چقدر زیباست
چقدر حس و حال این فایل ها خوبه
چه تنظیم فرکانسی میکنن
اون درختچه های کوچولوی کنار مسیر رو نگاه چقدر دلبری میکنن
خدایاااا
خدایا نگاه کنن چند ده هزارتا درخت روی این کوه و تپه ها هستن
خدایا بازم رودخونه
انتهایی واسه برکت و نعمت ها نیست
خدا همه چی رو در فراوان ترین حالت ممکن آفریده
الله اکبر
اون برف رو روی کوه ها نگاه کن
چقدر زیباست این کلرادو
بینظیره واقعا
عاشق این ایالت شدم
یعنی برای بهار تابستون حس میکنم بهترین مکان زندگی برای منه انقدر که همونیه که میخوام
آخ آخ چقدر این تراک کمپر لذت بخشه
چقدر باعث خلق این همه زیبایی شده
خدایا شکرت بابت این تراک کمپر با اون رنگ چشم نوازش که انقدر حسو حال خوب رو به ما تقدیم کرده
خدای من صندلی و میز رو نگاه
چقدر لذت بخشه با عشقت بشینی روی این صندلی ها اونم تو این فضا و ساعت ها بشینین راجع به قانون و زیبایی ها صحبت کنین
Wow
اصلا لذت بخش تر از اینم مگه هستتتت
خدیااا دقیقه 15 رو نگاه
چه صدایی
چقدر زیباست
کاملا چشمامو بستم
صدام زیاد کردم تا آخر
عجب حس خوبیه
چقدر جالب همینطور که داشتم به فراوانی آب فکر میکردم یه صحبتی از دیروز رو یادم اومد
که یکی از آشناها میگفت من رفتم تعمیرگاه و اون آقایی که تعمیرگاه ماشین داشت بهم گفت ماشینمو دیدیبعد یهو نشونم داد که یه شاسی بلند خوشگل خریده
و جدای از اینکه به خودم گفتم این صحبت خداست با من
خدا داره از زبون این آدم الان با من صحبت میکنم
به خودم گفتم کوروش میبینی نه دلار نه کشور نه سن نه شغل نه قیافه نه هیکل نه رنگ مو نه تحصیلات هیچی هیچی هیچی در وارد شدن ثروت و نعمت و شادی و لذت به زندگیت اثری نداره
فقط باور ها و کانون توجهت هست که اتفاقات رو رقم میزنه
الله اکبر 18.23 رو فقط
انگار خوده خوده بهشته
چقدر زیباست خدای من
خداروشکر بابت وجود درون
خداروشکر بابت این موزیک بک گراند زیبا
خداروشکر بابت این همه فراوانی درختان
خداروشکر بابت این طبیعت پاک
خداروشکر بابت این زندگی آزادانه
خداروشکر بابت این آزادی مالی
خداروشکر بابت این آزادی مکانی و زمانی
خداروشکر بابت این رابطه عاشقانه
خداروشکر بابت فضای بهشتیه این محیط
خداروشکر بابت وجود این سایت بینظیر
من واقعا سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز و استاد عزیز بابت ویدئو گرفتن و تدوین و آپلود کردن این سفرنامه ی الهی
واقعا متشکرم بابت این همه زحمتی که کشیدین و مطمئنم بینهایت معجزه رقم میزنن این فایل ها تو زندگی همه ی ما
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خالق تمام زیبایی ها
الحمدالله الرب العالمین
خدایا وقتی به آسمون نگاه میکنم انگار دیگه توی این جهان نیستم یه جای دیگه یه جهان دیگه از زیبایی ها رو دارم میبینم ، چقدررر زیباست چقدر خوشکل چیده شده ، در لحظه وقتی نگاه میکنی شکل ورنگ ابرا تغییر میکنه ، وااای از نور وای از روزو روشنایی که چقد من عاشقشم ،
وای از صدای آب ، خدای من داشتم با خودم میگفتم کاش استاد بذارن یکمی از صدای آب روی ویدیو بشنویم که دقیقا همیم اتفاق افتاد ، خدای من تو چه زیبایی ،
و چقدر مهربونی ،
وقتی میگم منم میخوام از این زیبایی ها دقیقا به جایی هدایت میشم که ببینم و لذت ببرم ازش ،
خدایا شکرت برای بودن استاد عباس منش ،
شکرت برای تمام وسیله هایی که توی جهان موجود شده تا ما بتونیم زیبایی هارو به تصویر بکشیم ،
خدایا شکرت برای گسترش جهان تا بی نهایت ،
خدایا شکرت ، شکرت شکرت .
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق
بازم خدا به راحتی جوابمو داد
نشونه من بود این فایل
دو دل بودم که سوالم این بود
خدایا من روزه بگیرم یا نگیرم؟ من از سال 94 که شرایطم جوری بود دیگه بعد اون سال روزه نگرفتم 7 سال شد ولی هی میگفتم خدایا کاش روزه بگیرم
بعد من دیشب که داشتم فکر میکردم گفتم روزه میگیرم و با توجه به فایلایی که از استاد از معرفی دوره قانون سلامتی گوش دادم خیلی دوست داشتم منم این دوره رو تهیه کنم
ولی فعلا در مدار دریافتش نیستم
بعد من طبق گفته استاد که میگفت بین وعده های غذایی سعی کنید چیزی نخورید تمرین کردم و واقعا مغزم دیگه دوست نداره تنقلات بخوره و منو وادار کنه تا بی اراده برم سمت کمد تنقلات و کیک یا بیسگوییت با چای بخورم بین میان وعده هام
این کارو تا جایی که تونستم سعی کردم درست انجام بدم ولی تغذیه غذایی رو خیلی کنجکاوم بدونم چی باید خورد و میدونم وقتش برسه خدا خودش به راحتی برای من امکان پذیر میکنه خرید دوره سلامتی رو
حالا من تو روز شمار تحول 88 نوشتم که دوست دارم روزه بگیرم و امروز امتحان میکنم
ولی انگار یه حسی بهم میگفت این کارو نکن
با اصولش برو و بعد روزه بگیر
خواستم بخوابم پرسیدم خدایا تو خودت بهتر از من آگاهی به وضعیت جسمیم تو بگو آیا برای من که 7 ساله نشده روزه بگیرم الان میخوام بگیرم
روزه بگیرم یا نگیرم تو برام نشونه بده خدا
وقتی اومدم سایت تا نشانه ام رو انتخاب کنم
تو نظرم بود اگر قانون سلامتی اومد نمیگیرم
یهویی دیدم نوشته سفر به دور امریکا گفتم خدا یعنی چی؟
من الان از کجا بفهمم روزه بگیرم یا نگیرم
یه صدایی باز گفت آروم باش و فقط فیلم رو ببین و کار دیگه نمیخواد انجام بدی
بعد شروع کردم به دیدن این همه زیبایی
بعد که رسیدم قسمتی که استاد گفت غذامونو خوردیم
دقیقه 12:37بود
اولش سوال شد برام قانون سلامتی استاد گفت که در روز یه وعده غذا میخورن ،یعنی اون یه وعده تو ظهر هست؟
بعد یهو مثل یه فیلم رد شد از جلو چشمم
که خوردیم جواب سوالت هست
دقت کن
روزه تو بخور تا وقتی که از دوره قانون سلامتی استفاده کنی و شرایطتت که سال هاست به خاطرش نتونستی روزه بگیری ،اونموقع به راحتی هر روزت مثل روزه گرفتنه برات
تا وقتی چیزی نمیدونی اشتباه نرو مسیر رو
جالبه من که سوالمو کردم کل کلام استاد در مورد آب بود و یه تیکه اش غذامونو خوردیم و بعدش دیدن این همه زیبایی خدا و لذت بردن از طبیعت و آب و صدای خاص آب
و من داشتم به خدا قبل نگاه کردن میگفتم که اینجا که چیز خاصی نمیگن سفر به دور امریکا با سوال من روزه گرفتن چقدر فاصله داره
و حتی میشنیدم یه صدایی میگفت صبر کن آروم باش میبینی جواب سوالت رو
که دقیقه 12 ام دیدم
و جوابم این بود که روزه ات رو بخور و امسال هم روزه نگیر تا خوب بشی
بعد ادامه فایل که کلا موزیک بود گفتم وای ببین هدایتم کرد خدا به این فایل تا من با این یه کلمه جواب بگیرم نیازی به حرف طولانی نیست
یه کلمه جواب هست فقط باید دقت کنی
خداروسپاسگزارم که انقدر خوب هدایتم میکنه
و باید سعی کنم یه وقتایی که پیش میاد و ذهنم میخواد قبول نکنه ،سعی کنم که اعتماد کنم و یادم بیارم همیشه خدا بهم خیلی راحت جواب داده اینبارم جواب میده و دفه های قبلو یادم بیارم و بارها تکرار کنم تو این مواقع تا نذارم ذهنم فکرمو درگیر این سوالات کنه
خدایا بی نهایت شکرت و سپاسگزارم ازت