سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 216

دیدگاه زیبا و تاثیرگذار حسین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

طبیعتی که تشریف بردین خیلی زیبا و فوق العادس محیطی ساکت و آروم با دریاچه آروم چقدر رنگ دریاچه آبی و زیباست چقدر این کوه های اطراف دریاچه زیبا کردن دریاچه رو دقیقا مثل کارت پستال میمونه خدارو شکر. خیلی ابر ها زیبا هستن. الله اکبر از آسمون به این زیبایی. ابرها به این سفیدی دریاچه زیبا محیط آروم واقعا خدارو بی نهایت شکر بابت این حجم از زیبایی. اون خونه ها که اون طرف دریاچه بودن معلوم بود خیلی ویوو زیبایی رو تجربه میکنن و بسیار محیط آروم و بی سر صدایی دارن چقدر خوبه من اصلا فضای شهری رو دوست ندارم چند روز پیش رفته بودم (ارم سبز )شهر بازی ولی حس خوبی نداشتم ولی وقتی میرم یه جایی که خیلی خلوته اونجا حسم خیلی خوبه خداروشکر که حالم با خودم عالیه

خیلی برام جالب بود که اونور دریاچه سبز و اینور خشک بود چقدر جالب بود و این موضوع خیلی زیباتر کرده بود محیط رو این متفاوت بودن این ور و اون ور دریاچه. تصور میکنم قایق انداختم سمت کویری دریاچه و دارم پارو میزنم و میرم اونور دریاچه و میگم woow چقدر سرسبزه اینجا و کلی لذت میبرم خدایا عاشقتم. اون نیروگاه برق خیلی جالب بود ساختمونش انگار یه پایگاه نظامی بود خیلی باحال درستش کرده بودن

اون دِرُنِ هم خیلی کار کرد باحالی داره توی یه جاده سرسبز رانندگی کنی آهنگ مورد علاقت هم پلی کنی و این درن بچه دنبالت کنه خیلی زیبا میشه واقعا زندگی میتونه بسیار زیبا باشه.

چقدر خوب بود اونجایی که پارک کردین لب دریاچه ،پله داشت ، سرویس داشت، نیمکت داشت، واقعا خیلی لذت بخشه وقتی جایی زندگی کنی که این حد از احترام و آرامش و احساس خوب هست واقعا آدم خیلی بیشتر به درونش وصل میشه و سپاسگزار تر هم میشه. 

واقعا هرچقدر آمریکا رو تحسین کنم بازم کمه. اصلا کیفیت موج میزنه توی آمریکا اون تیکه ایی که از شهر فیلم گرفته بودین چقدر فضا تمیز ،ماشینها فوق العاده ،خونه ها بزرگ و بی نظیر واقعا تحسین بر انگیزه خدارو صد هزار مرتبه شکر اصلا کیفیت یه چیز دیگس بی نهایت سپاسگزارم اون جیپ هارو هم 6 تا بودن چقدر جالب بودن چه لاستیک های هیولایی داشتن چه جالب خدایا شکرت

اون خانم هایی که امدن بودن از یه ایالت دیگه واقعا دمشون گرم تحسین بر انگیزه اصلا سفر یکی از لذت بخش ترین تجربه هاست خدارو سپاس گذارم چقدر خوبن آمریکایی ها راحت و آسوده خاطر لذت میبرن دمشون گرم واقعا تحسین بر انگیزه خدارو صد هزار مرتبه شکر

اون باغ هم بسیار زیبا بود از مغازه هایی که داشت از نوع و تنوع گل هایی و درخت هایی که داشت از تریل های زیبای که داشت و خداروشکر کلی لذت بردم ازتون سپاسگزارم.

اون زنبور ها هم منو یاد آیه ایی از قرآن انداخت که خداوند می فرماید ما به زنبور عسل وحی میکنیم بعد استاد هم توی یه فایل میگن که خداوند به همه وحی میکنه همه رو هدایت میکنه و مثال آیه زنبور عسل رو میزنین خدایا شکرت سپاسگزارم استاد عزیزم.

چقدر من لذت میبرم از دیدن این فورد زیبا مخصوصا شبکه و چراغ های جلوش و واقعا دمشون گرم میری TA ماشینتو میشوری و آب هم پر میکنی و بنزین هم بابت قدردانی میزنی واقعا بی نهایت سپاسگزارم از خداوند و مریم خانم خیلی زیبا گفتن که توی لحظه پاسخ داده میشه وقتی پای در راه میزاری و هیچی نمی پرسی میگی خدایا من میخوام لذت ببرم خودت هدایتم کن نیازها در لحظه برآورده میشه دقیقا همون موضوع زمان مناسب مکان مناسب اتفاق میفته.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 216
    498MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

501 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Ehsan Moqadam» در این صفحه: 3
  1. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت جانانه‌تر از همیشه خدمت استاد عزیز، خانم مهربان شایسته و همه همسفران خوب در این سفر جذاب، آموزنده و پر از خیر و برکت

    احساسم از سکانس به سکانس این ویدئو تکرار این عبارت بود: خدایا شکرت

    می‌خوام بیشتر از همیشه سپاس‌گزاری خودم رو به شما استاد عزیز و همه عزیزان خودم در خانواده صیمیمی عباس‌منش اعلام کنم و بگم چقدر واقعاً احساس خوشبختی دارم از اینکه در اینجا هستم

    چقدر از کیفیت آموزش‌هاتون راضی هستم

    هر روز و هربار و هر فایلی که گوش میدم بیشتر متوجه دقت و تمرکز شما بر اصل و اساس قوانین جهان و تسلط خوبتون به نحوه ارائه اون‌ها میشم

    احساس این روزهای من با دوره کشف قوانین و مرور سایر دوره‌ها در کنار این دوره اینکه من تابه‌حال اصلاً داشتم به اشتباه در خیلی از موارد و روزهای زندگیم از قانون استفاده میکردم، یعنی با اینکه این جمله که “کانون توجه ما داره اتفاقات رو رقم میزنه” رو بارها و بارها و بارها شنیده بودم اما متوجه نمیشدم که چقدر در زندگی من قدرتمنده و چقدر من انتظار بی‌جایی از خودم و جهان و خداوند داشتم و چقدر طبیعی بوده که نعمت‌های بیشتر و خواسته‌هام وارد زندگیم نمیشده.

    الان نزدیک 3-4 روزه که دوره ثروت1 رو به‌تازگی دوباره از اول شروع کردم چون می‌خواستم برای دوره ثروت3 برنامه‌ریزی کنم اما از خودم پرسیدم که آیا تو دوره‌های ثروت 1 و 2 رو به‌خوبی فهمیدی و ازشون نتیجه گرفتی؟ و الان 3-4 روزه که دقیقاً دارم سعی میکنم که بفهمم فقط همان جلسه اول رو چون من دست کم تو زمینه ثروت اصلاً متوجه این نبودم که چقدر دارم برعکس از قانون استفاده میکنم یعنی نشانه‌ها که خیلی واضح و شفاف داشتن میگفتن که اوضاع از چه قراره اما من انگار دوست داشتم که ایراد در جای دیگه‌ای پیدا کنم و دنبال چیزهای جدیدتر باشم که این هم باز برمیگرده به قانون تکامل و درک ما از قوانین.

    یه نمونه خیلی قابل بحث در استفاده از قانون همین موضوع انتظارات مثبت داشتن و پیش‌فرض‌هاست که من دارم میبینم چقدر دقیقاً ما داشتیم برعکس از قانون استفاده میکردیم.

    قبل از اینکه فایل رو ببینم اومدم این پیش‌فرض مثبت رو برای خودم ایجاد کردم که آره تو این فایل قراره تو پاسخ پرسش‌هات رو پیدا کنی، قراره کلی زیبایی ببینی، قرار این زیبایی‌ها الهام‌بخش تو بشند تا بخوای یه کامنت خیلی خوب بنویسی، توکامنتت خیلی خوب بتونی قانون رو به‌یاد خودت و دوستای دیگت بیاری، از تجربه‌های خودت در جهت مثبت و منفی ،یعنی اونجاهایی که طبق قانون عمل کردی و نتیجه دلخواهت رو گرفتی و اونجاهایی که برخلاف قانون عمل کردی بگی، خدا میدونه که چقدر هم به خودت هم به دوستای دیگت کمک بکنی، خدا میدونه که چقدر این کار برای خودت و دوستای دیگت مفید و الهام‌بخش باشه و اومدم کلی انتظار مثبت ایجاد کردم با اینکه خیلی خیلی حس میکنم ذهنم مقاومت داره اما قشنگ میبینم که مثل یک عضله هر چقدر که بیشتر ازش استفاده میکنم داره قوی‌تر و واکنش دنیا هم دقیق‌تر میشه.

    یه سوالی که برای خودم هنوز به منطق مشخصی نرسیده بود یعنی بهتره بگم به‌دنبال نمود عینیش بودم و تو قرآن بهش برخورد کرده بودم و اون هم این موضوع بود که مثلاً وقتی در شرایط سخت قرار میگیری، چه از نظر مالی، چه از نظر عاطفی، چه از هر لحاظ دیگه، چطور خداوند به تو کمک میکنه و از خشکی تو رو به دریای نعمت میرسونه؟

    وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ

    دقیقاً صحنه‌ای که در اوی فایل دیدم پاسخ همین پرسش بود. مهم نیست الان چقدر زندگی تو شبیه این کویره. جنگل‌های سرسبز و چشمه‌های روان در جوار همین وضعیته. وقتی که تو از قانون استفاده میکنی و سوار بر جریان طبیعت میشی از کویر به این جنگل سرسبز تبدیل میشی. ما نمیدونیم که از نظر جغرافیایی دقیقاً چه اتفاقی افتاده که اون قسمت سرسبز و اون قسمت دیگه کویریه اما مطمئن هستیم که این یک علت علمی و کاملاً مشخصی داره که فعلاً بر ما پوشیده است.

    علت اینکه ما در زندگی هم در ابعاد مختلف احساسی شبیه این کویر رو داریم اینکه ما از قانون نتونستیم به‌درستی استفاده کنیم، وگرنه جریان نعمت همیشه هست ما باید سوار بر این جریان بشیم، چطور؟ با استفاده از قانون. قانون چی میگه؟ با توجه به هر چیزی داریم اصل و اساس اون موضوع رو وارد زندگیمون می‌کنیم و گسترش میدیم.

    برای این که ببینیم دقیقاً داریم چقدر از قانون استفاده میکنیم و برخلاف ادعای خودمون اصلاً هم اتفاقات زندگیمون مخالف کانون توجهمون نیست کافیه که فقط برای یه روز افکار خودتون رو ثبت و ضبط کنید، یعنی گفت‌وگوهای ذهنیمون رو در روز ثبت کنیم، وقتی می‌خواهیم روزمون رو شروع کنیم، وقتی می‌خواهیم یه کار جدیدی رو شروع کنیم، وقتی یه اتفاقی تازه‌ای برامون میفته، وقتی با یکی یه برخوردی داریم و …

    یعنی اگر فقط یه بار این کار رو انجام بدیم برای تمام عمرمون کافیه تا این حجت باشه که آقا شرایطی که الان من دارم اتفاقاً خیلی خیلی منطقی هم هست، تازه به نظرم خدا بهم حالم داده که اینجوریه.

    یعنی واقعاً فهم و شناخت قانون و استفاده و تمرین عملی قانون تبدیل شده به مهم‌ترین کار زندگی من.

    یکی از نکات مثبت کامنت نوشتن برای من همین تمرین درکم از درس‌هایی که از یه فایل دارم میگیرم، این رو هم به تکامل فهمیدم که چقدر این موضوع مهمه، اونجایی که استاد انقدر تو دور‌ه‌ها میگن تمرین تمرین تمرین تمرین به همین خاطره.

    هزار بار هزار ویدئو هم مثلاً ما درخصوص آموزش روپایی زدن ببینیم اما یه بار هم توپ رو لمس نکرده باشیم هرگز ما یاد نخواهیم گرفت که چطور باید روپایی بزنیم

    دقیقاً قانون همه به همین شکل میره تو خورد زندگی ما و به همین شکل یادش میگیریم که ازش استفاده کنیم.

    شاید مهم‌ترین درک این روزهای من درخصوص قانون در مورد قانون تکامل باشه که میبینم چقدر مهم استفاده و عمل به این قانون.

    یعنی انقدر درک این قانون آدم رو آروم میکنه، اعتمادبه‌نفس آدم رو میبره بالا، توقع آدم رو از خودش کم و عمل‌گراییش رو زیادتر میکنه، چقدر گفت‌وگوهای درونیت رو مثبت‌تر میکنه، انقدر بدیهی میکنه مسیر رسیدن به خواسته رو که تو خیلی خیلی ساده میبینی که داری خواستت رو تجربه میکنی.

    من همیشه در درک قانون احساس لیاقت دچار مشکل بودم یعنی همیشه ذهنم لنگ میزد از اینکه بفهمم داستان این احساس لیاقت چیه؟ چرا یه سری آدما لیاقت دریافت نعمت‌هارو پیدا میکنند و یه سریایی دیگه نه؟

    متوجه شدم که چقدر عمل به قانون تکامل آرام آرام ظرف آدم رو آماده‌تر میکنه، یعنی هربار تو یه قدم آماده‌تر میشه و انقدر در فضای اون خواستت قرار میگیری که به راحتی و عزتمندانه میبینی که داری خواستت رو تجربه میکنی، یعنی بیای به‌جای اینکه بخوای سرعت رو بیشتر کنی از زمانی که قانون تکامل در اختیارت قرار میده بیای برای ایجاد انتظارات مثبت و پیدا کردن منطق‌ها و الگوهای هم‌جهت با خواستت و بیشتر ماندن در احساس خوب استفاده کنی.

    یعنی به‌جای اینکه زور قدم‌های فیزیکی رو زیاد کنی بیای با درک قانون جهان رو به‌شکل دلخواه‌تری برای خودت رقم بزنی.

    وقتی به این درک میرسی که اتفاقات زندگیت حتی برای یک ثانیه بعد هم از قبل مشخص نیست و اگر درباره موضوعات مختلف تو همچنان داری مثل قبل فکر و عمل میکنی و نتیجه میگیری، میای و این فضا رو برای خودت ایجاد میکنی که این روند رو تغییر بدی، یعنی به‌جای اینکه بیای بپذیری و به قطعیت رسیدی باشی در مورد واکنش جهان به خودت، بیای و شرطی‌سازی ذهنت رو بشناسی و به‌سمت دلخواهت جهت بدی و باور کنی که این خودت هستی که اتفاقات زندگی خودت رو داری خالق میکنی.

    یعنی خیلی آسان با استناد به دستاوردهای گذشته زندگی خودت این منطق رو در ذهن خودت برای شکل دادن به اتفاقات دلخواه ایجاد کنی و به قول استاد: “نپذیری همینی که هست”

    نه

    همینکی هست حاصل دیمی نگاه کردن به زندگیه

    حاصل عدم درک صحیح قانون

    اصلاً یکی از مهم‌‌ترین نشانه‌های ثروتمند شدن همین آرام شدن و تلاش (در شروع کار) و تعهد به عمل به شیوه قانون تکامله.

    هیچ کسب‌وکاری، هیچ موفقیتی، هیچ رشدی یک شبه ایجاد نمیشه

    تا وقتی که چیزی تو ذهن ما بزرگ باشه هرگز امکان نداره که بهش برسیم

    پس باید به‌جای اینکه توقع بی‌جا از خودمون داشته باشیم و بخواهیم با حرکت‌های عجیب و غریب یه دفعه یه نتیجه خاص رو تو زندگیمون ایجاد کنیم سعی می‌کنیم هر روز این قانون رو به خودمون یادآوری کنیم و از خودمون بپرسیم:

    من اگر بخوام یه قدم خیلی خیلی کوچک الان برای این خواسته بردارم، چیکار میتونم بکنم؟

    چرا میگم خیلی خیلی کوچک چون ذهن در مقابل این سوال واکنش منفی نشان نمیده و انقدر به نظرش این کار کوچک و بدیهیه که تو رو هدایت میکنه به راه‌هایی که خیلی ساده بری اون کار رو انجام بدی

    و وقتی که این کار رو انجام میدی بعدش به خودت آفرین بگی و تایید کنی مسیر رو و بگی من یه قدم حرکت کردم

    مثلاً من می‌خواستم با یه فردی ارتباط برقرار کنم بعد چندبار هم قبلش تلاش کرده بودم اما هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیداد

    بعد من خیلی فکر کردم درباره این موضوع که چرا این مسئله به جای درستی نمیرسه، چطور منی که انقدر خوبم تو ارتباط گرفتن با آدم‌ها اما نمیتونم با این فرد ارتباط به‌خوبی ارتباط برقرار کنم

    اول به این نتیجه رسیدم که خب من احساس لیاقت نمیکنم دراین باره

    بعد اومدم روی این موضوع یکم کار کردم و مرور ارزش‌های خودم رو تبدیل کردم به یه عادت برای خودم

    بعد به این نتیجه رسیدم که من خیلی خیلی زیاد درخصوص این فرد پیش‌فرض‌های اشتباهی دارم یعنی انقدر این پیش‌فرض‌ها قدرتمند بودند که اجازه نمیدادند که من بخوام ادامه بدم، یه قدم برمیداشتم ده قدم برمیگشتم عقب

    و اومدم روی این پیش‌فرض‌ها کار کردم و اومدم به جای اینکه بیام خیالبافی‌های مسخره کنم با خودم اتفاقات خوب رو ساختم

    بعد به خودم گفتم نیازی نیست کارهای خیلی بزرگ انجام بدی، الان چه کار کوچکی میتونی انجام بدی که بهتر ارتباط برقرار کنی و نزدیک‌تر بشی به این فرد

    اومدم یکم ارتباط رو بیشتر کردم و پیشرفت‌ها دیدم و تحسینش کردم

    یعنی از هدایت‌هایی که اتفاق افتاد، واکنش‌هایی که آرام آرم متفاوت و نرم‌تر میشد و کلاً هر بهبود کوچکی رو اومدم بزرگ کردم تو ذهنم و الان دارم میبینم که چقدر همین موضوع اولاً باعث بهبودهای مهم در تمام جنبه‌های زندگی من شد و دوماً چقدر احساس لیاقتم داره بیشتر میشه و برام بدیهی میشه، یعنی به خودم میگم اگر من انقدر قدرتمند تونستم که از اون حالت منفی برسونم دست‌کم به یه حالت خنثی این خودش نتیجه خیلی بزرگیه، کافیه که من فقط این مسیر رو ادامه بدم چون قدرت دادن تو ذهنم به دیگران مساوی با شرکه همیشه و از این جهت این موضوع برام مهم شد که اصلاً دوست ندارم مشرکانه رفتار کنم.

    یعنی درخصوص کسب‌وکار خیلی بهم کمک کرده که بیام و به خودم یادآوری کنم مسیر رو، همین موضوع باعث شده که ایده‌های خودم رو براساس فاصله فرکانسی خودم با اون حالتی که اون ایده داره وعدش رو میده طبقه‌بندی کنم و از وقت، انرژی و تمرکزم در مقرون به صرفه‌ترین حالت ممکن خودم استفاده کنم.

    انصافاً هرچقدر هم که بیشتر استاد رو میشناسم بیشتر به این درک میرسم که طرز فکر و عمل‌گرایی خاص استاد باعث به‌وجود آمدن این نتایج فوق‌العاده شده

    منظورم از این طرز فکر خاص دیدن هدف و خواسته به‌جای پذیرفتن واقعیت کنونی به‌عنوان حقیقت زندگیه، کنترل احساسات در زمان‌هایی که به‌ظاهر شرایط روند دلخواه رو نداره، جهت دادن آگاهانه به کانون توجه از طریق اعراض از ناخواسته‌ها و توجه کردن با روش صحبت کردن، نوشتن، فکر و تجسم، خوابیدن و موارد دیگه که حالا برای هر کسی باتوجه به خودش میتونه روش‌های متفاوتی رو انتخاب کنه اما مهم اینکه اصل رو بتونیم درک کنیم که: “تمام اتفاقات زندگی ما حاصل کانون توجه ماست”

    یعنی بیایم تمرین کنیم که بهانه‌های ذهن رو آروم آروم ازش بگیریم

    مثلاً یه موردی که همیشه من خیلی سستی میکنم دربارش تمرین زبانه اما اومدم به خودم گفتم هر روز 5 دقیقه زبان بخون، یعنی حتماً 5 دقیقه‌ها حتی یه ثانیه هم بیشتر نشه چون خواندن زبان برای ذهنم این تعریف شده بود که آره حتماً باید با یه فرد نیتیو صحبت کنی، حتماً باید با فلان معلم خاص آموزش ببینی و …. و دیدم الان من مدت‌هاست در این خصوص برنامه دارم اما هیچ پیشرفتی عملاً نداشتم و دلیلش این بوده که کارکرد ذهنم رو خوب نشناختم و نتونسته بودم که این روندی که در پیش گرفته رو تغییر بدم.

    مثلاً وقتی دیشب بازی رئال-اتلتیکو رو داشتم میدیم به خودم گفت ببین حتی تیمی مثل رئال هم از خودش توقع نداره که همیشه برنده باشه، شاید هواداران همچین توقعی رو داشته باشند اما خود مربی و بازیکن‌ها هرگز چنین عقیده‌ای ندارند، این رو با استناد به صحبت‌های خود کارلتو میگم و یه قهرمانی حاصل بهبودهای دائمی و تمرکز بر قدم کنونی است، یعنی تو یه چشم‌اندازی به هدف داشته باشی و بیای و فقط برای همین امروزت برنامه‌ریزی کنی و از خودت بپرسی که چطور می‌تونم بهتر عمل کنم؟ الان تو این لحظه چه کاری رو انجام بدم؟

    اینجوری هم خیلی حالت خوبه و همین حال خوب تو رو هدایت میکنه به مسیرهای هموارتر و هم خیلی ساده به خواستت میرسی

    درخصوص بحث ثروت هم دقیقاً دارم همین کار رو انجام میدم، به خودم میگم اصلاً من تو این مرحله توقعی از تو ندارم که بخوای حتی 1 ریال درآمد بیشتر ایجاد کنی، الان تمرکزت رو بگذار برای اینکه این آموزش‌هارو خوب درک کنی چون به این یقین رسیدم که وقتی آموزش‌ها به‌خوبی جا میفته، ناخودآگاه عمل‌گرایی رخ میده و نتایج به‌راحتی ایجاد میشن اما تا زمانی‌که من توقعم این بود که الان بیا رو این دوره کار کن و زندگیت به یک باره کن‌فیکون میشه رو تا حد میتونم بگم نزدیک به صفر از بین بردم.

    این سبک خیلی بهم کمک کرده با شجاعت بیشتری قدم بردارم برای خواسته‌هام

    رسیدن به نقطه دلخواه برام باورپذیرتر بشه

    خدارو هزاران بار شکر میکنم برای هدایت خودم به این مسیر

    انقدر از دیدن پیشرفت دوستام حال میکنم که خدا میدونه خود این موضوع چه نعمت بزرگیه و چه درهایی رو داره به روم باز میکنه

    دیروز که یه صحبتی با یه عزیزی درخصوص خوشبختی بود با هم به این نتیجه رسیدیم که ثروت و خوشبختی واقعی یعنی توانایی بیشتر پیدا کردن در دیدن نعمت‌های خداوند، در لمس حضور خداوند در تک تک لحظات زندگیت و کشف قدرت درونت برای شکل دادن به اتفاقات زندگیت

    یعنی زندگی به سبک استاد عباس‌منش

    که فقط لذت باشه و لذت باشه و لذت باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
  2. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    درود بر شما سعیده جان که با هر بار خوندن نوشته‌های غرق در نور و آگاهیت چندین مدار در توحید و تسلیم و اخلاص بالاتر میرم

    خداروشکر برای چشم‌هایی که این کلمات موزون رو میبینه و مهم‌تر ازون فرکانسی که درک میکنه به‌اندازه ظرفش ازش بهره‌مند میشه

    خدایی که همه چیز رو از اول برای ما معنی کرد

    عشق

    ثروت

    خوشبختی

    آرامش

    سلامتی

    محاله این لطف‌ها یادمون بره

    اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد

    باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود

    هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ

    از یمن دعای شب و ورد سحری بود

    چه چیزی زیباتر ازینکه چشم و گوشمون به پدیده‌های اطرافمون باز شده

    مگه بهشت چیزی غیر ازینه؟

    مگه نمیگن همه چی گل و بلبله؟

    خب اینجا هم که ما داریم این گل و بلبل‌هارو میبینیم

    روی تراس خونمون یه حالت باغ مانندی هست این پرنده‌ها میان یه عاشقی بازی میکنن

    صبح‌ها با صدای این پرنده‌ها از خواب پا میشی

    بعد که نگاهشون میکنی میبینی ساعت‌ها میشینند روی شاخه‌ها و مراقبه می‌کنند تسبیح می‌کنند خدای مهربان رو

    انقدر این فضا زیبا و روحانیه که فقط میگم خدایا شکرت

    این‌ها همه به لطف این جریان هدایته

    جریانی که در زمان مناسب ما رو سوار بر خودش کرد

    همه آدم‌هایی که تو زندگیمون هستند

    همشون

    جلوه‌ای از جمال پروردگارند

    همه آدم‌ها حتی اون‌هایی که مطابق میل و مسیر ما نیستند عزیزدردانه‌های خدا هستند و در پیشگاه خدا بسیار ارزشمند

    خیلی باید بیشتر مراقب رفتارها و حرف‌هامون باشیم

    خدا از ما توقع داره

    مثل همان موقع که موسی را فرستاد پیش فرعون گفت حواست باشه باهاش زیبا حرف بزنی‌ها

    مثل اون موقع که یونس رو انداخت تو دل نهنگ گفت حواست باشه با بنده‌های من کج‌خلقی نکنی‌ها

    یه وقت فکر نکنی چون یونسی برام از بقیه عزیزتری

    مثل همان موقع که به محمد گفت آقا گوش به حرفت نمیدن

    تو‌ کاری بهشون نداشته باش

    تو‌ کار خودت رو بکن

    تو میگی مسیرم درسته

    اوکی

    راهت رو ادامه بده

    تو‌ وکیل اون‌ها نیستی

    در یک کلام حق نداری به خاطر رابطه‌ خوبی که بین من و تو ایجاد شده بخوای با رفتار اشتباهت حتی برای یه لحظه هم حقیقت نادرستی رو برای بنده‌های عزیزم جا بندازی

    نه

    این خبرا نیست

    خدا به همه ما به یه اندازه نزدیکه

    دلیلی نداره اگه داریم عشق بیشتری حس می‌کنیم فکر کنیم خدا فقط برا خودمونه

    اگه خطاکارارو دوست نداشت که انقدر پیامبر نمی‌فرستاد

    انقدر نمیگفت برو باهاشون حرف بزن

    کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

    ما باید جلوه خداوند باشیم

    نباید رابطه دیگران رو با خدا قضاوت کنیم

    این اشتباه رو یه بار من انجام دادم و میدونم که چقدر دلشکنندست

    واسه همین به خودم قول دادم که هر کسی که در برابرم قرار میگیره از رفتار و کلام و منشم بوی خدارو حس کنه

    حتی اگه شده 1٪ به یاد بیاره مهر خدارو

    از شما دوست نازنیم بسیار سپاس‌گزارم

    مثل همیشه خودش هدایت کرد

    ایده‌ای نداشتم که دراین‌باره بنویسم

    اما گفت بگو

    ما هم اطاعت امر کردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  3. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    درود بر شما دوست عزیزم

    سپاس‌گزار حضور شما هستم که انقدر زیبا و قدرتمند هستی و این زیبایی و قدرت بر قلمت هم جاری میشه

    یه احساس وقار و عزت‌نفس بالایی از انرژی نوشتت همیشه دریافت میکنم که برام قابل تحسینه همیشه و دوست داشتم که این رو بهتون بگم

    دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش

    وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

    گفت آسان گیر کارها کز روی طبع

    سخت می‌گردد جهان بر مردمان سخت‌کوش

    علی بی‌غم بودن راز قانونمند زندگی کردنه

    قبلاً فکر میکردم اگه می‌خوای از قانون به‌درستی استفاده کنی باید قشنگ وقت بگذاری همه چیزو تجزیه تحلیل کنی و حساب کتابی باشی

    مثلاً یه ساعت مشخصی بشینی حتماً مطالعه کنی مدیتیشن کنی و فایل گوش بدی

    یه جور خاصی رفتار کنی صحبت کنی

    یه جور خاصی لباس بپوشی

    با یه سری آدم خاص بگردی

    اما متوجه شدم نه تنها این نگاه قانونمند نیست

    بلکه کاملاً برخلاف قانونه

    کسی که قانون رو یاد میگیره از قلبش پیروی میکنه و احساسش میشه الویت زندگیش

    همیشه تو هر روز آدم یه حال یکسان نداره

    همیشه آدم‌های اطراف ما مطابق میل ما رفتار نمیکنند

    بنابراین نمیشه یه دستورالعمل خاص رو برای همه روزها و ساعت‌ها به‌شکل یکسان استفاده کرد

    مثلاً من اوایل که حالم بد میشد می‌خواستم حتماً یه فایل گوش بدم و حالم خوب بشه

    بعد میدیدم نه بابا من اصلاً الان حوصله خودمم ندارم چه برسه حوصله خدا و استاد و قانون

    من الان باید اجازه بدم فضا بدم به خودم یه ذره حالم بهتر بشه

    از خودم بپرسم تو این مرحله من چکار میتونم انجام بدم که یکم حالم بهتر بشه

    یعنی قشنگ تکامل رو رعایت کنم تو زمینه رسیدن به حال خوب و سخت نگرفتن

    شاید اوج این داستان دوران سربازی بود

    به‌خاطر پیش‌فرض‌های اشتباهی که ناآگاهانه داشتم با اینکه شرایط سربازیم خیلی رویایی بود اما گاهی هم کارهایی بهم داده میشد که خیلی برام زور داشت یعنی آدم‌هایی که خیلی باهاشون حال میکردم یه کارهایی بهم میدادن که دلم می‌خواست کلشون رو بکوبم به دیوار

    اولش لجبازی میکردم یه جورایی

    اما بعدش گفتم با لجبازی که کاری از پیش نمیره

    بیا و یه راهی پیدا کن که این کار رو برای خودت لذت‌بخش کنی

    مثلاً یه موزیک میذاشتم

    رو پروژه‌هایی که زمان مهم نبود به خودم میگفتم لازم نیست عجله کنی وسطش میرفتم قدم میزدم فایل گوش میدادم گل‌هارو آب میدادم با بچه‌ها حرف میزدم چون من همیشه عادت داشتم کار رو در سریع‌ترین زمان تحویل بدم

    یا میومدم به خودم میگفتم ببین تو چقدر توانمندی که فقط این کار از تو بر میاد که انجامش بدی

    به خودم انگیزه و اعتمادبه‌نفس میدادم

    یا میومدم با خودم میگفتم الان این کار رو‌ تحویل میدی چقدر همه ازت تشکر میکنند چقدر تو قابل ستایش‌تر میشی و میومدم مزایای انجام این کار رو برای خودم متصور میشدم

    یعنی یه جورایی اهرم رنج و لذت رو تو ذهنم درست میکردم

    این کار تا زمان ترخیص هم ادامه داشت یعنی زمانی من ترخیص شدم که قشنگ عاشق اونجا بودم و همه هم عاشق من بودن و زمان ترخیص طوری من رو تودیع کردند که انگار یه فرمانده داره تودیع میشه

    دوست داشتم به پاس نوشته‌های قشنگت یه بار دیگه با هم قانون رو مرور کنیم بیایم جای اهرم رنج و لذت رو تو ذهنمون تغییر بدیم تا با بیشتر موندن تو احساس خوب اتفاق‌های بهتری رو تجربه کنیم

    برای شما همسر نازنین و خانواده محترم بهترین لحظات و ناب‌ترین احساسات رو آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: