https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-02 05:52:372023-11-09 06:33:58سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 217
227نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
واقعا از همین جا تحسین میکنم تون که کارهارو چقدر سریع و تو یه روز انجام دادین که تازه ، لذتشو هم بردین
و تعجب کردن از انتخواب استاد که باربی رو انتخواب کرد راستش منم فیلم باربی رو دیدم و اوپنهایمر رو نه و فکر میکردم نظر استاد و خانم شایسته بر عکس باشه تو این مورد، اما خب این جهان جای تفاوت هاست .
و این که من فیلم باربی رو دوست داشتم به خاطر این که کمی موزیکال بود و چه رنگ های شادی داشت .
نکته بعدی استاد من توی پوشش تو مکان عمومی خیلیییی راحتم با این که دخترم اما خب راحتیم خیلییی برام مهمه و گاهی شده با دمپایی عربی و ..
میرم بیرون چون خیلی توش راحتم .
اما من باز امروز فهمیدم میشه باز بیشتر راحتی خودت برات مهم باشه نوع پوششتون رو که دیدم با خودم گفتم استاد با یک شلوارک هاوایی و یه رکابی رفته سینماااا و تازهههه کفش فروشییی و اینا ذهنم گفت بابا اونجا امریکاست این پوشش طبیعیه اما ایران نه .
میدونید استاد اینجا یاد فیلم باربی افتادم چرا باید دنباله رو افراد دیگه باشیم و مثل یه قانون بپذیریمش و چون از قبل بهمون این طور آموختن تا انتها هم همین روشو بریم .
یه جای کار میلنگه نه ؟ پس من چی پس راحتی و شادی من چی
و تا وقتی که گله مند از دیگران و گذشتگان و کشور و فرهنگ باشیم همینه که هست .
به قولی اگه راحتی رو اکه تغییر رو میخوای خب انجامش بده خودت، از خودت،
به قول شما .
[[[ اگه تا الان کسی انجامش نداده بزار من اولی باشم]]
و من چقدررر با این حرف شما تو دل ترسهام رفتم و دیدم چقدررر پوچ بودن
از کوتاهی موهام گرفته تا نوع پوششم از نوع سفر کردن گرفته تا نوع زندگیم .
و در اخررر چقدررر تو این شهر همه چی صورتیه از اون بنای قلعه مانند که مجسمه روش بود تا وسایل باشگاه حتی پنکه سقفی باشگاهم صورتی بود .
انگار شهر تم باربی گرفته بود .
و سپاس گزار شما هستم که نشونمون میدین دنیا چقدررر داره به سمت راحتی میره .
میخواستم کامنت رو تموم کنم اما یه چیزی یادم اومد بزارین تعریف کنم :
اون موقعه ها که مدرسه میرفتم و با مادرم میرفتم خرید مدرسه همیشه از خرید کفش متنفر بودم .
چون من سایز پام 42 بود و کفش برای یه دختر به سایز 42 خیلی کم بود .
کاش میشد بگم کم اصلا فوقش من پیدا میکردم تا 41 و از ترس مادرم که تو فروشگاه جلو فروشنده بهم تیکه نندازه و مسخره نکنه میگفتم خوبه اندازه پامه با این که کفشی بود که اصلا توش راحت نبودم و پام به شدت درد میگرفت توش و من 8 ماه مدرسه رو با اون میرفتم و گاهی میشد تو فروشگاه اشک از چشمام در میومد .
این قضیه باعث شد اعتماد بنفس من تو خرید کفش بره زیر صفر من الان هر فروشگاه کفشی میبینم جرعت نمیکنم برم داخل فکر میکنم همه مسخرم میکنن .
.
تو این قسمت دیدم چقدرررررررررر همه چیز راحت تر شده راحت با یه دستگاه سایز دقیق پاتو میگیرن و تازهههههها کفشو پات میکنن بندشو قشنگ میبندن .
و چه فروشنده خوبی .
دیدم عوض شد باورام به هم ریخت .
و خوشحالم که یه ریشه هرز رو که خیلی وقت بود تو ذهنم زیررر کلی خاک دفن شده بود تونستم بکشم بیرون و قراره جاش یه گل زیبا از جنس باور خوب بکارم .
خدایاااا چطور این همه زیبایی رو میشه تحسین کرد با چه زبانی ؟
اون جاده ی زیبا اون آسمون قشنگ و آبی و اون درختهای سرسبز و سر به فلک کشیده ،
خدایاااا تو بهترین نقاشی
خدایاااا خودت زندگی من و دوستانم رو در این سایت به بهترین شکل نقاشی کن
استاد عزیزم و مریم جون و دوستان هم فرکانسی خودم سلام
چه خوب که بعد از مدتها طبیعت گردی رسیدیم به دنور کلورادو خدایا شکرت
خب طبق معمول یک دستی به سر و روی تراک زیباتون کشیدیم منبابِ تشکر از اینکه کیلومترها راه ما رو آورده تا اینجا
خدایا شکرت بخاطر وجود تراک کمپر خوشرنگمون
مرررریم جوووون کفشات مبااااارک
چه کفشای زیبااای قطعا که لایقشی
تحسین میکنم اون آقای فروشنده رو که با اینهمه علاقه داره به کارش ادامه میده و چقدر اطلاعات دقیقی از کفش داره
چه دستگاه جالبی که اندازه دقیق کفش رو میگه ،احسنت به تکنولوژی
استاد من از زمان جوونی عاشق کفش کیکرز بودم و هستم ، من همین الانم یکی از همین کفش ها رو دارم و چه جالب که منم بیشتر برای کوهنوردی ازشون استفاده میکنم (البته که مال من اصل نیست) استیکر دست روی پیشونی
باز هم خداروشکر که این کفش رو دارم
چقدر تحسین میکنم اون حد از احترام رو که برای مشتری هاشون قائل هستن که خود آقای فروشنده داره کفش رو پای مریم جون میکنه
مریم جون چقدر راحت پاتون توی کفش جا گرفت
مریم جون تحسینتون میکنم بخاطر اندام زیباتون خدایاشکرت
واااای چقدر خرید کردن خوبه خدایا شکرت بخاطر آزادی مالی استاد جان
خدایا شکرت بخاطر خرید روتختی جدید مبااارکتون باشه ، احسنت به شما استاد جان که برای خودتون ارزش قائل شدین و فقط خواستین که 100٪ کتان باشه
خدایااا شکرررت بخاطر بودن ی مکانهایی مثل لاندری که مردم با خیال راحت میان و لباسهاشون رو میشورن
چقدر هم که تمیز بود اونجا و چقدر فراوانی ماشین لباسشویی و خشک کن
یکی از خواسته هایی که در من شکل گرفت همین داشتن خشک کن بود ، راستی چرا ما هنوز باید همیشه یک جایی رو داشته باشیم که بخوایم رخت پهن کنیم تا خشک شه؟؟؟ (استیکر در افق خیره شدن)
مریم جون تحسینت میکنم که در هر شرایطی به پاکیزه گی اهمیت میدی و علاوه بر لباسها کفشها رو هم شستی ، الحق و الانصاف وقتی کفشها رو تو ماشین میشوری، کفشها نو میشن خدایاشکرت بخاطر وجود ماشین لباسشویی
استاد عجب تخت خفنی ،خیلی جالب بود ، تحسین میکنم سازنده همچین تختی رو که اینقدر به تمام نکات دقت کرده بود ، مخصوصا جریان هوا در زیر تشک
خدایاااا شکرت بخاطر وجود این ایده های عالی که استاد جان و مریم جان از این تخت لذت ببرن
خب بریم سراغ سینما که عشقِ پسرمه مخصوصا فیلمهای کریستوفر نولان که همه ی فیلمهاش و پسرم به ما نشون داده و کلی با ذوق تعریف میکنه
یادمه وقتی میخواستیم فیلم اینترستالار رو ببینیم من اونموقع داشتم سریال شهرزاد رو دنبال میکردم که پسرم میگفت: مامان توروخدا یکم فیلمهای مفهومی نگاه کن ،شهرزاد چیه آخه؟؟
حالا میفهمم که من به قول استاد دوست دارم فیلم مفهمومش رو ساده به مخاطب برسون
البته که من هم برای سازندگان شهرزاد و هم فیلمهای کریستوفر نولان احترام قائل هستم و هر دو رو تحسین میکنم
باربی هم که همراه با فیلم کریستوفر نولان در یک روز اکران شد باعث شده بود که تو شبکه های اجتماعی خیلی طنز راه بیوفته که میگفتن: همه دست اندرکاران فیلم نولان با لباسهای صورتی برای اکران حاضر شدن
البته من خوشبختانه که هیچگونه شبکه اجتماعی ندارم فقط اینها رو شنیدم
ولی استااااد عاااااشقتم که گفتی: من ترجیحم فیلم باربیِ ، یعنی کاملا معلومه که روحتون خیلی لطیفه استاد جااان
خب استادمون هم بعد از مدتها رفتن باشگاه ، تحسین میکنم اینهمه فراوانی رو چه باشگاه زیبایی چه رنگهایی قشنگی ،خدایی رفتن به همچین باشگاهی آدم رو سر ذوق میاره
استاد عزیزم تحسینتون میکنم بابت هیکل ورزیده تون و اینکه متعهدانه دارین در هر شرایطی ورزش میکنین
مررریم جونم از شما هم سپاسگزارم که با عشق برامون فیلم میگیرین تا ما هم هرلحظه با شما باشیم
خدایاااا بی نهایت سپاسگزارم که به من فرصت دادی که ببینم و بنویسم و زیباییهات رو تحسین کنم
خدایااااسپاسگزارم بابت وجود استاد عباسمنش و مریم جون همیشه شایسته
خدایاااسپاسگزارم بخاطر چشمای هر کدام از دوستانم که کامنت منو خوندن
خدایااا سپاسگزارم که منوبه این مسیر زیبا هدایت کردی
خدایا هدایتم کن به سمت زیبایی ها و به سمت آسانی ها
بعد یه روز پر چالش اما مثبت خداروشکر مثله یه تشنه ای که بلخره به اب خنک گوارا رسیده با دیدن این فایل الان دقیقا همین حاله که همه چی عالیه الان خدارو میلیاردها بار شکر من رسیدم این فایل بهشتی رو ببینم و چقد درس یاد گرفتم که یه سری چیزا واقعا طبیعیه و تو زندگی عادی همه حتی انسانهای بزرگ مثل استاد عباسمنش عزیزم و مریم جون خوشگلم هست این که طبیعیه ادم یه روتختی رو اینقد دوسش داشته باشه و ازش استفاده کنه و لذت ببره ازش تا پاره بشه بعد عوض کنه و چقد لذت بردم از تمیزیه این لندری خدایاشکرت و یه چیزی ما که ترکیه که هستیمث تو ترکیه استانبول ما خشک کن داریم و اون رزیدانسی که گرفتیم الان این خشک کن و ماشین ظرفشویی حتی جز خونمون حساب میشه و خیلی خشک کن خوبه واقعا استاد دقیقا درست میگن باعث مقاومت لباس میشه خدارو میلیاردها بار شکرت
وااای عجب فروشگاه بینظیری این ردوینگ اگه اشتباه نگم اسمشو بود خیلی فوق العاده بود و نکته ای که استاد تو دوازده قدم و تو کشف قوانین زندگی مدام و بارها بهمون میگن که علاقه داشته باشین به کارتون عشق کنین با کارتون و اطلاعات کسب کنین مهارت کسب کنین تا حرفه ای بشین توش دقیقا مثل این اقا که اینقد حرفه ای اطلاعات داشت راجع به این کفش ها چه لهجه ی قشنگی داشت این اقا خیلی ارامبخش و قشنگ انگلیسی حرف میزد خیلی دلنشین بود برام خدایاشکرت و مریم جون خوشگل ک روز به روز خوشگلتر و بیبی فیس تر میشین خدارو میلیاردها بارشکرت مبارکتون باشه بهترین بوته دنیارو خریدین خدارو میلیاردها بارشکرت
و استاد خوشتیپم که هرلحظه خوش تیپ تر میشن الهی میلیاردها بار شکرت
و اما سینما چقد قشنگ که استاد و مریم جون خوشگلم رفتین سینمای عالی چقد سینماش خوشگل و بینظیر و رویایی بود من خیلی وقته فیلم امریکایی ندیدم اما مامان و خواهرم که استانبول هستن همین فیلم باربی رو رفته بودن و کلی تعریف میکردن از فیلم باربی ایشالله منم اینجا ماشینم رو خریدم زودی یه سر میرم استانبول و حتما فیلم باربی رو میبینم چون شما ها دیدین عشقهای من خدارو میلیاردها بار شکرت
استاد همیشه روحیه ساده گی و ساده پذیری رو دوس دارن و این مدلی هستن کلا همینجوری که مدام دارن به ما یاد میدن و خدارومیلیاردها بار شکرت منم این مدلی شدم الهی میلیاردها بار شکرت
خیلی طبیعت بکر و زیبایی بعدش فیلم گرفتین مریم جون عشق و همینطور بدنسازی استاد بزرگم که هرلحظه خوش تیپر بیبی فیس تر و خوش هیکل تر میشن از موهبت های دوره ی قانون سلامتی خودمون هست الهی میلیاردها بار شکرت برای این حجم از ثروت فراوانی زیبایی و سلامتی و قدرت بیش از همیشه الهی میلیاردها میلیارد بار شکرت
عاشقتونم عاشقانه و مشتاقانه منتظر فایل بهشتی و توحیدی بعدی مون هستم
روی ماه جفتتون رو میبوسم
در پناه الله یکتا شاد سلامت خرم عاشق و لیاقتمند باشید
وای خداروشکرمن هرروزی که بیدارشم وببینم یه فایل جدیداومده کیف میکنم روزم روباانرژی شروع میکنم اول یه قسمت سفربه دورامریکامیبینم بعدمیرم سراغ زندگیم خداروشکربابت اینهمه فراوانی وثروت ونعمت که میتونیدتوسفربهترین برندروپیداکنیدوبهترین کفش روبخریدکه 30سال براتون کارکنه وثروتمندبودن باشکوه است روبه نمایش دراوردیدچقدرباشکوهه که هروقت هرجای دنیاباشه یه چیزی نیازداشته باشی راحت بخری توکشوری باشی که همه چیزفراوان ودردسترس هست ومیتونی بهترین فروشگاه بری روتختی عالی بخری اونجاکه مریم جون روی ملحفه روبرداشت وگفت این مال منه حسش خیلی قشنگ بودوچقدرامکانات عالی هست میتونی بری لباسهاروبشوری یه جای تمیزراحت لباسهاروبشوری خشک کنی هما چیزعالیه به خداکه این همون بهشتیه که خداوعدش روداده بهشتی به وسعت آسمانهاوزمین همه چیزدردسترس هروقت هرچی بخواهی برات فراهمه زیردرختانی که نهرهاجاریه همسران پاکیزه وشادابی ورضایت پروردگاروایمان واقعی که نشونش اینکه نه ترسی دارندونه غمگین میشوندخیلی عالی بهشت روبرای مابه تصویرمیکشیداستادخداروشکرکه اینهمه آگاهی وزیبایی رومیبینیم خداروشکرکه شماهستیدخداروشکربابت اینهمه نعمت وثروت وفراوانی ومردی که شکرگزاره وهمه چیزبراش عالی پیش میره وقتی فایلهاروگوش میدیم واین سفرهارومیبینیم انگارهمه اون حرفهاواقعیش رومیبینیم وچقدربه ایمان وباورمااضافه میشه خداروشکربابت این جمع باشکوه
سلام و درود بر استاد عباسمنش گرانقدر، مریم جان و همسفران عزیزم
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که پس از وقفه و استراحتی کوتاه بار دیگر نگاه مان را به زیبائی ها باز می کنیم و از باقیمانده سفرمان نهایت استفاده و لذت را خواهیم برد.
امروز برایم روز متفاوتی بوده و هست! آنجا که در ساعات اولیه صبح هدایت شدم به کامنت پاکیزه عزیز در جلسه قبل سفرنامه که برایم نشانه ای بود از سمت خدای مهربان و حکیم و دیدم چقدر زیبا مناجات کرده بود و حرف زده بود با خدا و حال دلم رو منقلب و تطهیر شد تا بعدش که فایل جدید سفرنامه اومد روی سایت در بهترین زمان ممکن تا تائید کامنت هام در دوره عزت نفس و احساس لیاقت و بعدش دیدن آسمانی ابری زیبا که قطره قطره روی شیشه های ماشین مینشست و منو همسر و شینا رو به وجد و سپاس آورده بود. به محل کارمم که رسیدم و سایتو طبق معمول نگاه کردم دیدم از طرف دوست عزیزم فاطمه علی پور پیام دارم که برای این ساعت از روز غیر معمول بود و دیدم وقتی حالت خیلی خوبه؛ معجزه پشت معجزه و حال خوب پشت حال خوب سراغتو میگیره و احساس بد دسترسی نداره به فرکانست.
هوای خنک و باران پائیزی هم لطف و عنایت خداوند رو بر ما تکمیل کرد و امروز هوای متفاوتی رو داریم تجربه میکنیم و قطرات باران و هوای ابری ما رو برد به خاطرات شمال که به قول شاعر محاله یادم بره خخخ و استارت پائیز زیبا از امروز در شهر ما زده شد و با تابستان گرم و دل انگیز با خاطرات خوبش تا سال دیگه خداحافظی کردیم و قبل اینکه کامنتم رو آغاز کنم شینا دست منو گرفت و برد پشت بام (چون راضی نمیشد از تراس خونه فقط بارون رو نظاره کنه) تا بارون و لمس کنه و لذت ببره و آنجا دست های همو گرفتیم و مثل کودکی ها زیر بارون دور هم چرخیدیم و کلی خندیدیم و ذوق کردیم و لذت بردیم. خدایا شکرررررت برای این همه نعمت های بی منتت!
بریم سراغ سفرنامه که 24 قسمتش انگار برامون به 24 ساعت گذشت و قسمت 25 رو تماشا کنیم که کلی برامون درس داشت با زیبائی های بسیار.
یه شروع زیبا در مسیری زیبا که خلوتی جاده هایش لذت دیدن مناظر و زیبائی های طبیعت رو برایمان دو چندان نموده است.واقعآ همین دیدن این زیبائی ها و خلوتی که اجازه میده فارغ از هر چیزی رها باشی و فقط لذت ببری از جاده و دیدن این بهشت خداوند چه نعمت بزرگی است! شاید اگر ترافیک 30 کیلومتری شمال رو بیاد نمی آوردم دیدن این جاده و مسیری که تا دوردست ها و تا چشم کار می کنه قابل دیدنه برام بدیهی بود و اصلا به چشمم نمی اومد! و فکر کردم و دیدم واقعآ نعمت های زندگی مونم همینطور هستن. تا وقتی داریم برامون عادی و بدیهی ان اما وقتی شرایط دیگه ای رو تجربه می کنیم آنوقت سپاسگزار داشتنشون میشیم!خدایااااا شکرررررت بابت اینهمه زیبایی.
نکته جالبی که در این فروشگاه دیدم گذاشتن تصاویر خندانی از خانم ها برای تبلیغ اجناس بود و دیدم چقدر آدم احساس خوبی پیدا میکنه وقتی وارد چنین جاهایی میشه! بعضی از مغازه ها و بوتیک ها هم دیدم شکلک میزارن یا می نویسن که لطفا با لبخند وارد شوید و متوجه شدم وقتی آدم حالش خوب باشه، احتمال خرید کردنش خیلی بالاتره زیرا همه چیز رو میتونه زیبا ببینه تا وقتی که ناراحته یا تو افکار بدش غرق شده و این یک درس و نکته ظریف بازاریابی بود برام.
مورد جالب بعدی این Laaundry یا خشکشویی ها بود که اولا تمام موارد لازم برای استفاده از این دستگاه ها فراهم شده و در دسترس است (از جمله تهیه سکه که ممکنه اصلا به چشم نیاد) و مورد دیگه تفاوت این خشکشویی ها با خشکشویی هایی است که ما داریم تجربه می کنیم و اینجا چقدر کار راحت تر؛ شخصی تر؛ تمیز تر و مهمتر از همه سریعتر داره انجام میشه و لازم نیست طرف منتظر بمونه که تعداد سفارش هاش به حد لازم برسه تا براش به صرفه بشه لباسشویی رو کار بندازه! و مهمتر از همه این دستگاه های خشک کنه که بصورت دو قلو در کنار لباسشویی ساخته شده و سیکل شستشو رو کامل کرده و مثل استاد برام جای سواله برام چرا از این تکنولوژی در کشورمان استفاده نمیشه که دیگه نیاز نباشه لباس رو رو طناب یا آویز پهن کنی تا نمش گرفته بشه و خشک خشک بشه!
یه سوالم از عزیزانی که این کامنت رو میخونن میخوام داشته باشم بخصوص عزیزان شمالی که با این مسئله همواره روبرو هستند و در مدتی که شمال بودم با خودم گفتم حتما بپرسم از دوستان که خدا باز به وسیله این فایل به این خواسته ام پاسخ داد و آن اینه که نم لباسهاشون رو چجور می گیرن که خشک خشک بشه چون با توجه به رطوبت هوا در شهر های شمالی و نبود چنین دستگاه هایی که لباس و کامل خشک کنه؛ چه راه حلی برای این موضوع دارن؟ که ممنون میشم اگه پاسخ بدین.
تراکمپر هم با خرید این روتختی، نو و نوار شد که مبارکتون باشه.این سیستم زیر تختی هم واقعآ زیبا و جالب بود که به قول استاد هم باعث میشه که هوا دائما جریان داشته باشه و رطوبت نگیره و هم این نزدیکی پایه های زیر تشک به همدیگه سبب میشه تشکی که روش قرار میگیره کامل مهار بشه و دیگه از جیر جیر کردن تخت خبری نباشه! در حالی که تخت هایی که تو کشورمان ساخته میشه این اهرم های مهار کننده زیرش فاصلشون از همدیگه زیاده و امکان صدا دادن تخت وجود داره.این جارو برقی میلواکی هم وسیله کار راه اندازیه و برای جارو کردن داخل ماشین هم خیلی بکار میاد که اینم رفت بین خواسته هام که به امید خدا در زمان مناسبش خریداری بشه.
این فروشگاه _ تولیدی بوت هم ایده خفنی بود و بی دلیل نبود که اینقدر معروف شده چون کارش رو خیلی شخصی سازی کرده و این متفاوتش کرده از هر جای دیگری. اینکه اطلاعات کامل راجع نوع چرم و کاردش داشت و بخوبی برای مشتری وقت میگذاشت و توضیح می داد (بماند که خیلی از این بوتیک فروشها زورشون میاد جواب سلام بدن چه برسه به توضیح و راهنمایی و …) و مهمتر از همه کفشی رو تحویلت می داد که برای پای خودت ساخته شده و منحصر پای خودته نه یه چیز عام که مثل آش خاله باشه بخوری پاته نخوری پاته!
به قول استاد خیلی مهمه که راجع به کاری که انجام میدی اطلاع کافی داشته باشی و به مشتری کمک کنی در پی بردن به سلیقه اش تا انتخاب بهتری داشته باشه. من خودم یه عادتی دارم که معمولا خریدهامو از یک مغازه انجام میدم اگه بدونم آن شخص کارشو بلده و همیشه این برای همسرم جای سوال و تعجبه که چرا نمی گردم و از هر جایی چیزی بخرم و میگه ممکنه پشیمان بشی یا چیز بهتری ببینی و دیگه اینا رو دوست نداشته باشی! ولی من عادتی که در خرید (فرق نمیکنه چه چیزی باشه) دارم اینه که اگه چیزی باب میلم باشه امکان نداره از خریدش پشیمان بشم یا دلمو بزنه و اگه واقعآ پسندش کنم آنوقت دیگه قیمت برام اصلا اهمیتی نداره و در خریدش تردید نمی کنم.صحبت از خرید شد بد نیست یه خاطره هم بگم که در منطقه آزاد انزلی وارد فروشگاهی شدم و میخواستم یک شلوار پارچه ای مشکی بگیرم. فروشنده این فروشگاه اینقدر قشنگ جنس ها رو میشناخت و مهمتر از همه رنگ ها رو میشناخت که چه رنگی با چه رنگی میشه ست کرد یا چه رنگی برای چه رنگی مناسبه که من از همون فروشگاه دو شلوار و دو پیراهن خریدم و بقیه اجناسش سایز منو نداشت و گرنه مطمئنآ بیشتر هم میشد و من از صبر و لذتی که از کارش میبرد لذت بردم و به قول خودش که تکیه کلامش بود و با لهجه زیبای رشتی میگفت داداش؛ آبجی من لباس ست میکنم میفرستم اسپانیا؛ حالا کجاشو دیدی ( ایموجی خنده اشکدار) و منم بهش گفتم داداش من کارتو قبول دارم هر چی مغازه مناسب من داری بیار من ازت میخرم و قیافه بانمکش جلوی چشممه و هر وقت لباساشو می پوشم خانمم میگه خیلی قشنگه و تکیه کلامشو با لهجه زیبای خودش میگه و کلی لذت میبریم. و اینم درس دیگه ای بود که استاد بهمون دادن که وقتی محصولی رو میفروشیم حتی جواب سوالاتی رو که عقل جن هم بهشون نمیرسه رو بگردیم پیدا کنیم و بهترین مشاوره و توضیحاتو به خریدار عرضه کنیم.مبارکه مریم جان باشه بوت های جدید و لذتشو ببره الهی و چقدر برام جالب بود که زود پوشیده و عکس زیبائی رو هم باهاش گرفته که قابل تحسینه برام و یاد قبلنا افتادم که وقتی چیز نویی میخریدیم میزاشتیم مهمونی ای بشه؛ عیدی بشه؛ شروع مدرسه ای بشه که استارتشو بزنیم (ایموجی دست رو پیشونی+ خنده اشکدار).
حالا که مریم جان بوت هاشو پوشید و مثل آهو زده به کوه و کمر یه سوال از ابتدای سفرنامه استاد هی میخواستم بپرسم ازتون و هی نمیشد ( انگار تو این وقفه بین سفرنامه همه سوالات من دارن لود میشن و میان بالا خخخ) این بود که واقعآ چجور تو مسیرهای کوهستانی با صندل انگشنی اینور و آنور میرفتین؟! واقعآ سختتون نبود؟ سنگ و خار پاهاتونو زخم نمی کرد؟ من هر بار تصورتون می کردم می دونستم چقدر سخته اینکار و هنوزم متعجبم چجور شما اینقدر راحت هستین با این صندل ها در حالیکه تو پیاده روی های داخل شهر از کفش های کتونی و اسپرت استفاده می کردید! اگه فرصتی شد ممنون میشم جواب این سوال منم بدین چون مطمئنم جواب این سوال من داده خواهد شد و من پاسخ سوالم رو مثل سوالات قبلیم دریافت خواهم کرد.که پیشاپیش ازین بابت هم ممنون و سپاسگزارم.
دیدن این راهروهای سینما منو برد به سال 1370 که فیلم عروس اکران شده بود و اولین فیلم متفاوت آن سالها بود که عمدتا فیلم ها جنگی بودن و ستاره یکه تاز سینما جمشید هاشم پور بود. بازی دو آرتیست جوان (نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب) با موضوعی عاشقانه توجه و سر و صدای زیادی در آن زمان در کشور بپا کرده بود و استقبال بی نظیری از این فیلم شده بود که من هرگز در عمرم نه دیدم و نه فراموش میکنم. یادمه آن سال ها در شهرکی در اطراف ایلام که برای مهاجرین جنگ ساخته بودن سکونت داشتیم و تا به حال تو عمرمان سینما نرفته بودیم و خیلی دلم میخواست سینما رو تجربه کنم. آن سالها رفتن به سینما عین خوردن مشروب یا کشیدن تریاک بین خانواده های ما بود به همین دلیل همراه برادر بزرگترم تصمیم گرفتیم بدون اطلاع خانواده به شهر بریم و فیلمو ببینیم. وقتی که برای تهیه بلیط رفتیم صفی رو مشاهده کردیم که هنوز که هنوزه اون صحنه در شهر ما تکرار نشده بگونه ای که انتهای صف معلوم نبود و در خیابان مجاور سینما امتداد می یافت. خلاصه به قول شینا با هر خوشبختی ای بود (که داستان اینم در ادامه میگم) بلیط تهیه کردیم و بوسیله نور چراغ قوه از راهرو تنگ و تاریکی گذشتیم و روی دو تا صندلی نشستیم و صدای کف و هورا و سوت ممتد تماشاگران حال و هوای عجیبی رو ساخته بود و ما هنوز تو شوک بودیم و با محیط عادت نکرده بودیم و هر لحظه که نیکی کریمی رو نشون میداد سالن میرفت رو هوا. یه نفر پشت سر ما نشسته بود اینقدر فیلمو دیده بود که تک تک دیالوگهای فیلم رو از بر کرده بود و قبل از اینکه آرتیست های فیلم حرفی بزنن این دیالوگشونو میگفت و هر چی بهش اعتراض کردیم که اومدیم فیلم ببینیم نه صدای شما رو بشنویم گوشش بدهکار نبود و تا پایان فیلم کل دیالوگ ها رو گفت. و این خاطره من از اولین سینما رفتنم بود که این فیلم سبب شد این دو بازیگر پله های ترقی رو براحتی طی کنند و جزء بزرگان سینما بشن.
حالا که تا اینجا اومدین بزارین خاطره شینا جانمم بگم و از حضورتان مرخص بشم خخخ
از وقتی که با استاد من آشنا شدم و فایل های استاد رو با لپ تاب گوش میدم؛ دخترمم این حرفای استاد رو گوش می داد بدون اینکه من ازش بخوام و چون مقاومتی نداشت راحتتر و بهتر از ما بهشون عمل می کرد.بگونه ای که از مامانش میخواست موقع خواب براش فایل های استاد و بذاره تا بخوابه. آگاهی های استاد سبب شده بود که آگاهانه حرفای منفی به زبان نیاره. یه روز که رفته بودیم دامن طبیعت یه مسیری رو با مادرش پیاده روی کرده بود و وقتی که برگشته بودن خاله اش ازش سوال کرده بود عزیزم تا کجا رفتید؟ دخترمم بهش گفته بود خاله با خوشبختی زیاد (مااینمواقع میگیم با بدبختی زیاد) تا بالای کوه رفتیم و بر گشتیم و این خوشبختی زیاد هم شده بود تکیه کلام فامیلمون و همه این داستانو واسه هم تعریف می کردن و کلی می خندیدن.
دمبل زدن های استااااد و این باشگاه تمیز هم خیلی برام تحسین برانگیزه بخصوص سینه ها عضلانی ای که استاد ساخته اند.استاد اینم خدمتتون بگم که هین انجام تمریناتتون شینا اومد کنار دستم پای لپ تاب نشست و وقتی تمریناتتونو می دید بهم گفت به استادتون بگو خیلی بخودش سخت میگیره خخخ ولی خوشم میاد ازش که رنگای شاد و گل گلی میپوشه (اشارشون به شلوارکی بود که هین تمرین پوشیدی بود) . در پناه حق عزیزانم عاشقتووووونم خیلی زیاااااد.یا حق
ممنونم از لطف و محبتتون دوست عزیز و تشکر می کنم از وقتی که گذاشتید و این کامنت طولانی رو مطالعه کردید. تو کامنت هاتون خوندم که از شهر بوئین زهرایی و دوست دارید به قزوین مهاجرت کنید. امیدوارم بهترینها براتون رقم بخوره و آسان بشید برای آسانی ها.شینا جانمم سلام میرسونه خدمتتون و نقش ناظر بر اجرای قوانین رو در منزلمون ایفا می کنه (ایموجی خنده اشک دار). در پناه حق دوست عزیز
اومدم کامنتتون بخونم اما نمی دونم چرا چشمم همون اول افتاد به اون سوالتون که خواستید از شمالیها بپرسید.
من در شهر رشت زندگی می کنم.
آن شالله یه روز بشه تمام دوستان عباسمنشی در زمان مناسب در مکان مناسب دور هم جمع بشن وفقط از زیبایی های جهان وقوانین واز الله صحبت کنند.
این آرزوی قلبی منه که وقتی صبح از خواب پامیشم فقط از خدا و قوانین بینظیر وآیات زیباش حرف بزنم وسیر نشم و خوابم ببره مثل زندگی استاد عزیزم وخانم شایسته ی عزیز.
نمی دونم چرا اینها رو نوشتم.
ولی برگردم به پاسخ سوالتون:
آقا اسدالله عزیز ،دوست گرامی جهت اطلاع به شما عرض کنم که ما از شهریور بعضی از شوفاژهای خونه رو برای خشک کردن لباس روشن می کنیم و همزمان کولرهامون هم روشنه.
مخصوصا که ما بچه کوچیک داریم و دائم در حال عوض کردن لباس هستند.
ما فقط خرداد وتیر ومرداد شوفاژمون خاموشه.اونم گاهی اون وسطا اگر چند روز پشت هم بارون باشه باز روشن می کنیم وبعد خاموش می کنیم.
وگرنه به قول شما اصلا نمیشه نم لباسها رو با هوای مرطوب شمال گرفت.
آن شالله به زودی ما هم در مدار دریافت نعمتهای عالی تر خداوند قرار بگیریم واین دستگاه خشک کن لباس به کشور ما هم بیاد وماازش بهره مند بشیم.
خوشحالم از اینکه که با یک دوست عزیز دیگه از شهر زیبای رشت آشنا شدم و این از برکات این سایت الهی است که خداوند را بابتش سپاسگزارم.
بانو سادات عزیز آرزوی قشنگی که کردید؛ خواسته قلبی همه فرشته های خداوند در این سایت است و مطمئنم این خواسته هم توسط خداوند پاسخ داده شده و در زمان و مکان مناسب این اتفاق خواهد افتاد.
ممنونم از این که وقت گذاشتید و پاسخ سوال منو دادید. این سوال سالها در ذهن من بود ولی به فاصله کوتاهی فراموش میشد تا اینکه دیدن این فایل سبب شد بیاد بیاورم و پاسخ سوالم رو توسط خداوند از دستان پر مهرت دریافت کنم که صمیمانه ازتون سپاسگزارم. پاسختون و راه حل موضوع هم برایم جالب بود! اینکه فقط سه ماه از سال شوفاژ ها رو خاموش می کنید و در ماه هایی از فصل گرما همزمان هم کولر روشنه و هم شوفاژ! و این هم از تنوع آب و هوایی و شگفتی های خداوند است.
برای شما و فرزند دلبندتان و خانواده محترمتان بهترینها رو آرزو میکنم و امیدوارم همواره سالم و سعادتمند و ثروتمند زندگی کنید دوست عزیز.یا حق
پیشنهاد رفتن به پشت بام با شینا بود و دستهای همو گرفتن و دور هم چرخیدن پیشنهاد من (ایموجی چشم ستاره دار و قلبی). انگار یاد بازی های دخترانه کودکی هام در کوچه پس کوچه های زندگیم افتاده باشم.
انداختن قایق و اشیا توی آب و دنبال کردن مسیرشون یکی از بازی های دوران کودکی ما هم بود ولی وقتی خوندم که نوشته بودید با همدیگه می پرید توی چاله آب خیلی تعجب کردم! حالا اگه آقا رسول اینو میگفت برای من عادی بود ولی از زبان شما شنیدن این بازی برایم باور کردنی نبود چون می بینم که چقدر به خاطر اینکه لباس های بچه ها کثیف نشن یا بچه ها مریض نشن مادرها مانع اینجور بازی ها و شادمانی های کودکانه و تجربه های لذت بخش میشن صرفآ به دلیل اینکه یه دست لباس کثیف نشه! و واقعا تحسینتون میکنم که نه تنها به هلیسا جانت اجازه این تجربه زیبای کودکانه رو میدید بلکه کودک درون خودتونم در این بازی سهیم می کنید و لذت بازی کردن های هلیسا رو چند برابر می کنید و اینکارتون واقعآ برایم جالب و ستودنیست.
روی ماه هلیسا جان را جای من ببوسید و سلام منو به آقا رسول برسونید. برای این خانواده عزیز و دوست داشتنی و هنرمند بهترینها رو آرزو میکنم. یا حق
من حدود 3 ساله که شمال زندگی میکنم وچون میدونم وقتی ادم یه سوالی داره چقدر براش مهمه حداقل یکی حوابشو بده
خواستم از تجربه کمم براتون بگم
تو زمستون وپاییز که شوفاژ عالیه برا لباس خشک کردن
میمونه 6 ماه دیگه سال
وقتی خورشید باشه که کاملا لباس خشک میشه فقط روزای ابری و بارونی یکم کار مشکله
که من با ماشین لباسشویی تا اخر رطوبتش رو میگیرم و بعد هم هوای داخل خونه بهتر از بیرون عمل میکنه فک کنم بخاطر اینکه داخل اجاق گاز روشن میشه نمیدونم دقیق
ولی هوای داخل بهتر از بیرونه شاید دوروزی بمونه تاخشک بشه
ممنونم سعیده عزیز از این که وقت گذاشتید و تجربه ارزشمندتون رو با ما به اشتراک گذاشتین. امیدوارم در این سه سالی که مهاجرت کردید و در شمال زندگی می کنید بهتون خوش گذشته باشه و بهترین و زیباترین لحظات و اتفاقات رو پیش رو داشته باشید. در پناه حق دوست عزیز
سلام گرم خدمت برادر بزرگ و دوست داشتنیم اقا اسدالله..سرخط خبر(استیکر خنده) رو با جمله طلایی خوده بزرگوارت شروع میکنم که نوشته بودی وقتی حالت خوبه معجزه پشت معجزه و حال خوب پشت خوب برات میفته و احساس بد به فرکانست دسترسی نداره (استیکر اشک شوق و قلبی که موقع خوندن داشت از سینه میزد بیرون از اینکه خدا بازم از طرف اقا اسدالله باهام حرف زد..یعنی من ندیدمتون از نزدیک ولی وان رابطه الهی که بین خانواده شما در جزیانه ورابطه پدر دختری رو من قشنگ حس کردم چون مشابه ش رو دیده بودم و از همینجا براتون ارزو میکنم خداوند اینقدر نعمت و ثروت و سعادت تو زندگیتون جاری کنه که بشید مصداق لعلک ترضی کما اینکه الان هم این رو از انرژی کلامتون میشه گرفت که دارید…..قبلا هم کامنتت رو تو یکی از فایل های سفر به دور امریکا خوندم وکلی حس سپاسگزاری اومد تو رگهام وانرژیشو برات فرستادم وکامنت هم نوشتم که الخیر فی ماوقع شده و نخونده بودید شاید نتونسته بودید پاسخ بدید…خلاصه که تحسین و پشت تحسین از داداش کوچیک امیر برای داداش بررگتر اقا اسدالله عزیز…واینکه من خودم هم کورد زبان هستم شهر تکاب از شهرستان های(استان آذربایجانغربی که کلی زیبایی داره و با میراث جهانی تخت سلیمان ومعادن طلا وسنگ معروفه …لهجه شمالی رو خیلی خیلی دوست دارم و وقتی نوشته بودید که اون داداش فروشنده که براش ارزوی سعادت میکنم اینجوری گفته بود که من لباس ست میکنم میفرستم اسپانیا گفتم این از همون ادم حرفه ای ها بوده که من عاشق اینم فقط ازشون خرید کنم دوست دارم تاصبح برات بنویسم ولی خب بسنده میکنم تا اینجا به امید دیدنتحال خوب پشت حال خوب معجزه پشت مجزه از مدیریت محترم کائنات رو برات میطلبم..خدایا شکرت
آقا پوزش منو پذیرا باشید. من کامنتتون رو ندیده بودم و الان که رفتم یکبار دیگه کامنت ها رو جستجو کردم کامنتتون رو دیدم و خواندم.
خوشحالم از اینکه نوشته ای کامنتم برایت نشانه ای بوده از طرف خدا و خداوند را ازین بابت شکرگزار و قدردانم.
داداش امیر عزیزم دوست عزیزم؛ برادر هم زبانم خیلی ممنونم که باز برایم کامنت گذاشتید و یادآوری کردید کامنت قبلی تونو بخونم. برای خودمم این اتفاق بارها افتاده که به قول خودتون الخیر فی ما وقع است. برایتان از خداوند بخشنده سلامتی و سعادت و ثروت آرزومندم عزیزم.یا حق
اول از همه تبریک بگم به اون عکس پروفایل و نتایج فوقالعاده ای که کرفتید که بسیار قابل تحسین و لذت بخش بود برام و چه فکت قویی برای منه که هر وقت ذهنم زر زر کرد نتایج شمارو بکوبم تو دهنش بگم :
ببین داداش اسداله تونسته منم میتونم
ببین چه اراده و پشتکار و جدیتی داره ، حبیب تو هم میتونی اگر همینطور جدی و توحیدی و شاد باشی
خلاصه که
خیلی حال کردم با خوندن کامنتت و پروفایل تم که خوندم دیگه داشتم از ذوق متلوف میشدم(افعال جدید میسازم خخخخخ)
اما در پاسخ به سوال شما در باره خشک کردن لباس در مناطق شرجی، من مدتی بندرعباس بودم و اونجا به شدت شرجی و رطوبت واقعا بالاست
اونجا آبگرمکن ها برقی بود و گاز نداشت و لباس هارو کنار آبگرمکن آویزون میکردند
بعضیا هم از اتو استفاده میکردن و اکثراً با دمای بدن خشک میشن
دیگه عادت کردن
برات آرزوی سلامتی و موفقیت و شادکامی و ثروت دارم.
منتظر خبرهای خوبتم
در پناه حضرت عشق و در پرتو آگاهی، رستگار باشید ان شاءالله
چند روزی به واسطه اومدن دوره جدید استراحتی بین سفرنامه پیش اومد که به فال نیک گرفتیم ولی سعی می کردم سر بزنم و کامنت هاتونو دنبال کنم و وقتی دیدم برای سفرنامه کامنت شما و همسر عزیزتون نیومده تعجب کردم. امیدوارم در این تاخیر خیریت و برکتی نهفته باشه و واقعا جای خالی پیام هاتون احساس می شد و وقتی پیامت برام بالا اومد خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم بابت حضورتون.
ممنونم از توضیحات مفیدتون در مورد خشک کردن لباسها در هوای شرجی که تجربه زیباتون از بندرعباس رو برامون تعریف کردید و به آگاهی هامون اضافه کردید.
ممنونم بابت نگاه زیباتون به پروفایلم و بابت جملات زیبایی که بیان نمودید و افعال جدیدی که به زبان فارسی افزودین با اجازه از حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (استیر چشمک و خنده). بهترین ها سهم لحظه لحظه زندگیتون دوست عزیز.یا حق
امروز روز تولد پیامبر بود تعطیل و ما یه زمین کوچیک در اطراف رشت داریم گفتیم بریم سبزی بکاریم و
خیلی نزدیک به زمینمون یه دشت چند هکتاری زیباست در کنار رودخونه زیبای سپیدرود هربار که میرم اونجا زیباییهای بی نظیرش با روزهای قبل فرق میکنه چه از گاوهای زیبا با گوساله هاش گرفته چه از ابرهای زیبا، غروب زیبای خورشید ساحل شنی رودخونه اش، .چه سبزی محلی خوش بو چوچاق که خداوند متواضعانه و رایگان تو این دشتهاش برا عموم گذاشته تا حالشو ببرن چه بوته های خار تمشکش که از اوایل تابستون تا آذر ماه پابرجاست ،هر بار میریم این بوته ها و تمشکهای رنگانگش بهت چشمک میزنه اصلا دلت نمیاد بدون خوردنش و شکر کردن خدا به خاطر نعمتش از اونجا رد شی. بخاطر وجود گاوهای رنگارنگو و زیبا با اسبها، چمنش همیشه کوتاست و زیبا ، در صورتیکه زمین 250 متری ما که دورش حصاره همیشه پر علف هرز هست که باید برای کاشت ده متر از زمین برا سبزی هر بار میری علفها رو بکنی
آهان اصلا یادم رفت برا چی دارم کامنت مینویسم ، در مورد دختر زیباتون گفتید،یاد امروز افتادم رفتم کنار رودخونه ده دقیقه مراقبه کنم به صدای طبیعت گوش بدم آسمون طبیعت زیبا رو ببینم که یهویی دو تا دختر شیرین زبون که خواهر بودن از راه دور اومدن کنار من نشستن ، با هم صحبت کردیم ، گل پوچ بازی کردیم ، واقعا وقت گذروندن با بچه ها حال آدمو خوب میکنه
بعدش سوالی که پرسیدین در مورد خشک کردن لباسها، واقعا خشک کردن لباسها در شمال مخصوصا تغییر فصل میشه برامون سخت میشه به طوریکه بعضی اوقات لباس شسته چون بعد از یه روز خشک نمیشه بو بد میگیره دوباره مجبوری بشوری، یکی از روشها اینه بعد از چند ساعت طرف دیگه لباس رو رو بند بندازی، یا حتی گاهی پیش اومده وقتی بارون تو تابستون اومد یه شوفاژ رو روشن کنی لباسها رو بذاری روش خشک شه یا مثلا دوبار از خشک کن ماشین لباسشویی استفاده کنی تا لباس خشکتر بشه ولی وقتی این اتفاقا میوفته الان دیگه مثل قبل نمیگم اه چرا لباسها خشک نمیشن … بلکه میگم خدا روشکر بخاطر همین رطوبت هست که شمال سر سبزه ، نمیگم اه چرا هی عرق میکنیم میگم خدا رو شکر این رطوبت باعث میشه یه عالمه مناطق زیبا تو این منطقه داشته باشیم آب فراوان داشته باشیم
خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر اینهمه فراوانی و نعمتش
ممنونم که بازم یادم انداختین که سپاسگزار خدای مهربونم باشم
چقدر قشنگ توصیف کرده بودید منطقه زیبایی که در اطراف رشت رفتید و منم مثل شما غرق تصور آن فضا و زیبائی هایش شدم و واقعآ هر چقدر نعمتهای بی پایان خداوند را شکر و سپاس بگوئیم کم است.ممنونم مریم جان بابت این نگاه زیباتون که اینقدر زیبا دیده و زیبا توصیف کردین.
تشکر می کنم از اینکه وقت گذاشتین و به سوال من در مورد خشک کردن لباسها در ایام مختلف سال به خوبی پاسخ دادین و این قانون بدون تغییر خداوند است که به سوالات و خواسته های ما بی درنگ پاسخ داده می شود و ازین بابت هم خداوند مهربان را شاکر و سپاسگزارم. آرزو میکنم بهترین لحظات و زیباترین ثانیه ها را در زندگیتان داشته باشید و غرق سلامت و نعمت و ثروت باشید دوست عزیز.یا حق
اسداله جان چقدر از کامنتت لذت بردم چقدر تحسینت کردم که خاطراتت رو طوری اینجا نوشتی که آن ذوق وانرژی که داشتید رو به خواننده میده آنجا که گفتی شینای عزیز ازت خواسته بری بالا پشت بام به معنای واقعی این احساس شعف وهیجان درونیتون رو درک کردم
یادمه هروقت اینجا باران بیاد شاید باورت نشه ساعت 2 نصف شب هم باشه همسرم میگه پاشو بریم بیرون زیر بارون ببین چه کیفی میده واین روزها با دیدن فایلهای سفر به دور آمریکا وسپاسگزاری استاد ومریم جان خیلی خوب فرکانس این حال خوب رو درک میکنم
ووقتی گفتی شینای عزیز سعی میکنه از جملات منفی استفاده نکنه چقدر این نازنین دختر رو تحسین کردم وخندیدم چون خودم هم دقیقا این کار رو دارم میکنم وقتی میرم تو آشپزخانه یکاری انجام بدم همسرم میگه تونستی بری قبلا میگفتم به سختی ولی چند وقته دارم تمرین میکنم میگم به راحتی
خلاصه اسداله عزیز ممنون از وجود پر برکتت ممنون که هستی ومینویسی من از کامنت دوستان سعی میکنم نشانه ها را بگیرم چون هر لحظه درخواستی دارم منتظر پاسخ الله مهربان هستم
اسداله جان زندگی سراسر عشق ،صداقت وثروت وسلامتی وموفقیت را برات در کنار خانواده آرزو میکنم
باران همواره با خودش عشق و شور و هیجان و ذوق میاره و نعمت های خداوند همینطورند. این چند روز نیز به لطف خداوند شهر ما هم حال و هوای شمال رو داشت و باران رحمت الهی باریدن گرفت آنهم از نوع قطره های ریز و آرام آرامش که دقیقآ تداعی کننده شمال بود و شینا هم همینو میگفت زیرا بارانی که در غرب و جنوب میباره معمولا شدیده و هر قطره اش هم شاید بیشتر از 100 قطره باران ریز شمال باشد.
چقدر خوشحال شدم از اینکه عشقتان اینقدر ذوق دارند و پایه و همراهت اند برای تجربه این لذتها و ازین بابت بسیار تحسینشان می کنم. و واقعآ هم باریدن باران در کویر رو نباید از دست داد و در هر ساعتی که باشد مهم نیست.
فهیمه جان عزیز بسیار تحسینتون میکنم که اینقدر خوب دارید روی خودتون کار می کنید و شاهد رشد و پیشرفت و تکاملتون در این مسیر زیبا هستم.برایتان سلامتی و سعادت و ثروت آرزو میکنم رفیق.یا حق
در مورد سوال شما برای خشک کردن لباس ها در شمال با وجود رطوبت همیشگی….
مطمئنا مامانهامون که بچه بودن و تو بزرگسالی محدودیت داشتن
ولی از وقتی یادم میاد لباسشویی اومده و کمتر با مسائل خشک کردن لباس ها مواجه بودیم و ….
الان با همین لباسشویی های اتوماتیک و یا جدا از هم
لباس ها تا 95درصد خشک میشن ، و اون رطوبت کمی که هست با یه ساعت موندن رو رخت آویز یا بند ، لباس ها خشک و عالی میشن، اگر هم عجله باشه یه ده دقیقه رو شوفاژ تموم ….
تکامل طی شده و حالا شمالی ها هم مثل بقیه راحت لباساشون با فن آوری خشک میکنن و اصلا صحبتی راجع به لباس توبارون و برف مونده نیست.
از سوال شما به شکرگزاری بیشتر رسیدم، وخداروشاکرم بابت حضور ارزشمند شما و آرزوی ناب ترین ها
ممنونم از توضیحات کاملتون و اشاره زیبایی که به طی کردن تکامل در هر کاری نمودید.من هم از شما ممنونم که به من یاد آوری کردید که هر چالشی در زندگیمان هست دلیلش اینست که حرکت کنیم و بهبود بدیم و یاد بگیریم و رشد و پیشرفت کنیم و خدا رو شکر شما این مطلب رو بدرستی درک کردید و به ما هم یاد دادید و اینم از خیر و برکت این سایت الهی است.خداوند رو شاکر و سپاسگزارم که به واسطه این سوال و این کامنت با فرشتگان بیشتری از شمال سرسبز و زیبا آشنا شدم که برایم عزیزترینید. ممنونم که وقت گذاشتید و جواب سوال منو دادید.در پناه خداوند بهترینها رو براتون آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
سلام جناب زرگوشی عزیز . من همیشه کامنتهای عالی شما رو دنبال میکنم و از مطالبتون بسیار استفاده میکنم
اما الان فقط اومدم دختر زیباتون رو هزاران بار تحسین کنم ک از الان تقوی پیشه کرده . از الان ک ذهن پاک و مطهرش خالی از هر گونه محدودیت و باور نامناسبه و آگاهانه حتی حرف محدود کننده هم ب زبون نمیاره و شما رو هم تحسین میکنم ک دختر تون رو با خودتون در صراط مستقیم همراه کردین . و انشالله ک منم بتونم دختر عزیزم رو ک الان یک سالش هست با خودم همراه کنم.
و منم بادیدن عکس پروفایلتون مثل آقای حافظیان تبریک میگم بابت نتایج عالیتون . انشالله ک روز ب روز برکت بیشتری دریافت کنید
آقا فرهاد عزیز همانطور که اشاره کردید بچه ها به علت ضمیر پاکی گه دارند جسم و روحشان بر هم منطبقه برای همین در لحظه زندگی می کنند و با خودشان در صلح اند. بقول استاد نیازی نیست که ما کاری برای فرزندانمان انجام بدیم! همین که باورهایی رو که دارند رو خراب نکنیم بزرگترین لطف رو در حقشون کردیم و لازمه اینکار اینست که آگاهی های خودمان را بالا ببریم و با قوانین الهی و جهان آشنا باشیم. آنوقت است که آنها مسیر خودشونو پیدا می کنند. برای دختر گلتون هم مثل خودتان آرزوی سلامتی و سعادت و خوشبختی دارم دوست عزیز. یا حق
راه آنان که گرامى شان داشته اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان (7)
دعای هر روزم همینه
پروردگارم هدایتم کن ،منو به حال خودم نزار ،من همیشه هدایت تورو میخوام ،همیشه میخوام بهم بگی که چکار کنم ….
من دست میکشم ،تو دستگیرم باش
من رها میکنم تو نگهدارم باش
خدای خوبم تویی راهنمای هرلحظه من.
سلاااااام استاد عزیززززززم
سلام مریم بانوی ،شایسته.
صبح که از خواب بیدار شدم با دیدن قسمت جدید سریال خیلی ذوق زده شدمممممم و چشمام قلبی شد،بعد از دیدن سه بار از این قسمت تصمیم گرفتم کامنت بزارم.
لذت میبرم از شروع سریال با آهنگی که منو ناخودآگاه بیاد زیبایی ها و تحسین اونا میندازه.
خدایاشکرت برای این
فضای زیبای جاده ،زدن تو دل جاده و سفر ،تغییری که تو هر لحظه بهمون یاد میدهد،در حال زندگی کن ،لذت ببر،و بگذر وابسته نباش به زیبایی هایی که میبینی ،لذت همون لحظه ببر و شکرگزار باش که طبق قانون تحسین زیبایی ها ،هدایت شدن به زیبایی های بیشتر به همراه داره ،عاشق پوشش گیاهی درختان سوزنی برگ کاجم ،این مناطق کوهستانی،منو یاد برنامه کودک های هایدی و بجه های کوه های آلپ میندازه که تو این جنگل های کاج میرفتن و گوسفنداشونو میبردن برای چرا،واقعااا حس خوبی بهم میده و دلم میخواد یه روزی تجربش کنم ،رفتن تو دل جنگل های پوشیده شده از درخت کاج.
چقدر آسمون با ابرای سفیدش ،چشم نوازه و ترکیب آبی و سفید چقدر زیباست.
خونه های شیوانی و ویلایی خوشگل تو دل جنگللللل،فوق العادس،دقیقا مثل پرودایس:)
خداروشکر رسیدیدم به مقصد جدید ،امکاناتی مثل لاندری،پلنت فیتنس ،واقعا انگار نه انگار تو سفرین ،همه جا خونه شماست ،همه کامکاناتی و ثروتی هست ،و فوق العاده است .
ثروتتتتتتت
شریف ترین کار جهانه
معنوی ترین کار جهانه
تنها راه نزدیکی من بخداست…..
باعث گسترش جهان هستی میشه…..
ثروت بی نهایته و فراوانه:)
اینا همه نمود هاش هست ،نمونه هایی که من تو سریال های شما به وضوح میبینم و تحسین میکنم،این روزه نشانع ها بهم میگن وقتشه دوره روانشناسی ثروتو بخری،تکاملت طی شده و وقتشه قدم بزاری برای سرمایه گزاری کردن روی باور هات،واقعااا تک تک دوره هاتون استاد ،سرمایه گزاری هست:)
برام جالب بود،محلی بنام لاندری،هست ،تا افرادی که تو سفرن به راحتی لباس هاشونو بشورن،تفاوتی که به قول شما تو ماشین لباس شویی های امریکا هست ،اینکه خشک کن هم دارن،چقدر خوبه نیازی نیست لباس رو بند بندازی ،بلکه راحت و تمیز و عالی میتونی لباستو خشک کنی،باعث راحت تر شدنه کارا میشه:)
خدایاشکرتتتتتت.
من عاشقتونممممم بخاطره همفکری که باهم دارین و این هماهنگی که نشان از درونی که با خودش در صلحه،استاد عزیزمممممم بهشت چی میتونه باشه ؟؟؟
یه رابطه عالی
ثروت
سلامتی
آرامش
توحید
اینا همش اسمش بهشته ،اینا همش اسمش خداست،به قول شمااا تو دوره راهنمای عملی ،دنبال خدا کجا میگردیم،،،
جان من جهان من،تو همون عطر گل های یاسی که اول صبح کل کوچه رو پر میکنه،،،،تو لبخند مادرمی که با عشق تو آغوشم میگیره،تووو همون غروب و طلوع خورشیدی که با دیدنش ،ناخودآگاه میگم الله الکبررررر،تووو نزدیک از من به منی :)
چقدر دیدن رابطه شما منو سر ذوق میاره،رابطه ای که پر از حال عالی و عشق:)
رابطه ای که مدام عشقم ،عاشقتممممم،قربونت برممممم،توشه:)
دلم رفتتتتتت بخدا براتون:)
چقدر عااالی شد لباسارو شستین ،حموم کردین،رو تختی عالی بهترین جنسو خریدین،،،،اضافه کنم اینو من لذت بردم از این فروشگاه پر از جنس ،منو سر ذوق میاره خرید کردن،جالبه دیشب تو گوگل مپ داشتم فروشگاهای ونکور میدیدم ،بخدا انقدر خودمو بردم تو مدار مهاجرت به اون شهر که تک تک کوچه خیابون هاشو عین کف دستم بلد شدم ،هرکسی ببینم میدونم برای کدوم محله و خیابونه،اونقدر کههه جست و جو کردم و دیدم،دیشب دقیقا یه همچین فروشگاهی تو مپ دیدم و گفتم یه روز میرم اونجااا و کلی خرید میکنم ،ایمان دارمممممم ،:)که مهاجرتم:
آسون
راحت
با خوشحالی
با شادی
با عشق
شاهانه با ثروت و پول
میشه ،من مطمعنم که با خیال راحت و پول زیااااد مهاجرت میکنم ،ایمان دارم:)
خدایاشکرتتتتتتتت،خدایا من ایمان دارم لیاقت ثروتو نعمتو دارم ،چون متعهد بودم به اموزش هاا،چون ورودی هامو کنترل کردم و کسانی که تقوای خدا پیشع کنند ،لاجرم پاداش میگیرند :)
خدای خوووبم ،ممنون که چشمامو به این همه ثروت و نعمت باز میکنی.
به به چه باشگاه خفنی،به خودم قول دادم همیشه و تا آخر عمرم ورزش کنم ،چون عااشقشمممممم:)
چقدر لذت میبرم از این باشگاه که مجهز به همه دستگاهای عالی،اونم از هر کدوم چندتاااا:))))
خدمه ام هست و مدام وسایل شستشو میاره و تمیز و عاالی،حمومم داره و کلی خدمات.
مریم جوووون ،مبارکت باشه کفشای خفنت:))))))
چقدر خوشگل و ملوسن:)منم عاشق بوتم ،لذت میبرم از بوت های کوهنوردی،چه مغازه خفنی ،کفشا از بهترین متریال ساخته شدن و چقدر عااالی ان :)
منم تحسین میکنم فروشنده رو که تو کارش این همه تمرکز گذاشتع و جدی و کاملا اطلاعات داره:)
چقدر عااالی تو هر حرفه ای که هستیم،سعی کنیم تو حوزه شغلیمون بیشترین اطلاعاتو داشته باشیم،تمرکز تمرکز تمرکز ،قدرتی داره که میتونه کوهو جا به جا کنه،مثه یه ذربین که وقتی رو یه نقطه میزاری،آتیش به پا میکنه:)
اینه فرق آدمای موفق از ادمایی که هنوز اندر خم یه کوچه ان:)
بعد چند روز فشرده روی دوره های احساس لیاقت و کشف قوانین کار کردن، سریال سفر به دور امریکا خیلی جنبه فان داره .. خداروشکر که باز قراره تمرکز بذاریم روی زیبایی ها و فراوانی های نعمت
ایالت کلرادو رو من با شهر دنور می شناختم … خیلی زیباست و همیشه عکسها و فیلمهاشو می دیدم
خدا میدونه من چقدر این سفر رو دوست داشتم و دارم بخاطر اینکه ایالت مورد علاقه من بود و الان هم که امیدوارم شهر مورد علاقه م رو از دوربین شما ببینم..
من تا حالا laundry ندیده بودم که خداروشکر الان باهاش آشنا شدم
چه فضای بزرگی و چه همه لباسشویی های حرفه ای… سالن تمیز و آروم ..عالی
من چیزی که متوجه شدم اینه که استاد خیلی به gadget های مختلف علاقه دارن .. انواع و اقسام وسایل برقی و فنی .. برای رفع نیازهای مختلف… خیلی جالبه برام
کفش های فوق العاده زیبایی بود و خوشحالم که این برند رو الان میشناسم و چقدر جالب که یه شرکت همیشه در صدر جدول کیفیت و فروش بوده
وقتی علاقه به کارمون باشه ته اطلاعاتش رو در میاریم و با اشتیاق به اشتراک میذاریم که این فروشنده جزو همین دسته بود
واقعا حیرت انگیزه که بشه یه کفش رو 40 سال پوشید …ببین چه جنسی داره
و واقعا احترام به مشتری فوق العاده بود ..ندیده بودم که فروشنده کفش رو پای مشتری کنه …جالب بود
استاد بدن فوق العاده ای ساختین که تحسین برانگیز هست واقعا حس خوشحالی شما و فرکانس رضایت شما از وضعیت فیزیکی و سلامتی تون کامل حس میشه.. خداروشکر
واین چنین ما مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق بدانند که وعده خدا به حق بوده و ساعت قیامت البته بیهیچ شک خواهد آمد، آنگاه که میانشان تنازع و خلاف در امر آنها بود،پس بعضی گفتند: باید گرد آنها حصار و بنایی بسازیم،خدا به احوال آنها آگاهتر است و آنان که بر واقع احوال آنها ظفر و اطلاع یافتندگفتند: البته بر ایشان مسجدی بنا کنیم.
به زودى خواهند گفت: «سه تن بودند [و] چهارمین آنها سگشان بود.» و مىگویند: «پنج تن بودند [و] ششمین آنها سگشان بود.» تیر در تاریکى مىاندازند. و [عدهاى] مىگویند: «هفت تن بودند و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است، جز اندکى [کسى شماره] آنها را نمىداند.» پس در باره ایشان جز به صورت ظاهر جدال مکن و در مورد آنها از هیچ کس جویا مشو.
مگر اینکه [بگویی: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن ان شاءالله را] از یاد بردی، پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزی که از این به صواب و مصلحت نزدیک تر باشد، راهنمایی کند.
سلام به استاد نازنینم،سلام به دلبر شیرینِ استادم و به تموم بندگان صالح خداوند،مقیم در غار حرا!
خداروصدهزارمرتبه شکر برای یک فرصت هم نشینی دیگه با دوستان،تمرکز بر نکات مثبت،دیدن زیبایی های جهان،یاد گرفتن اصول زندگی به بهترین روش…
قبل از هرچیز من یکم از شیرین زبونی الله تو قرآن بگم؟ که خودم وقتی از قرآن هدایت خواستم برای نوشتن کامنت و به این آیات سوره ی کهف هدایت شدم متوجهش شدم.
تو آیه های قبلی سوره کهف،خداوند داستان اصحاب کهف رو تعریف میکنه که هممون دیگه داستانشون رو میدونیم.
بعد الله به پیامبر اسلام میگه داستان اصحاب کهف رو برای این گفتیم که بدونید وعده ی خداوند حقه، و همونطور که اصحاب کهف سیصد ونه سال توی غار خوابیده بودند و وقتی که بیدار شدند،فکر کردند که فقط یکی دوروز از خستگی خوابشون برده،خلاصه مردن هم اینطوریه،شما حتما بعد از مرگ دوباره زنده میشید و برمیگردید به سمت خداوند!
حالا وضعیت مردم زمانه ی پیامبر رو میبینیم که مثل نودو نه درصد جامعه ی الان ما،تمرکز بر حاااشیه دوووری از اصل بوده!
خداوند میگه الان بعد این داستان،ملت میان میگن اصحاب کهف سه تا بودن،چهارمی سگ شون :)
بعد میگن پنج تا بودن،شیشمی سگ شون :)
بعد میگن نههه! هفت تا بودن، هشتمی سگشون بود! :)
این وسط یک شوخی ریزی هم میکنه خداوند، که من خودم بعد خوندن چندتا ترجمه،متوجهش شدم.
خداوند به اینایی که تمرکز گذاشتن روی حاشیه میگه: رَجْماً بِالْغَیْبِ اینا تیر توی تاریکی میندازن :)))))
یعنی من انقدر کیف کردم با این یک تیکه :) از شیرینی آیه های قرآن…
دعا میکنم ما برعکس جمعیت غالب جامعه،به جای تیر توی تاریکی انداختن،وقت و انرژیمون رو بزاریم روی اصل و ریشه،راهی که استاد رفته و نتایجش هم گواهه درستی این مسیره!
چندتا نکته از همین آیه توی تفسیر نور نوشته بود که جالب بود،براتون اینجا میزارم انشالله به کارتون بیاد.
1- قرآن از آینده خبر مىدهد. «سَیَقُولُونَ»
2- سخن بىدلیل نگوییم و به تخمین و حدس تکیه نکنیم. «رَجْماً بِالْغَیْبِ»
3- در موارد غیر لازم باید از بحث و جدل چشم پوشید. فَلا تُمارِ فِیهِمْ …
4- به جاى اندیشیدن به عدد، به هدف بیندیشید و دنبال دانستنىهاى بىفایده نروید. «لا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً»
5- دانستن وسؤال از هرکسى جایز نیست، از نااهلان نپرسیم. لا تَسْتَفْتِ … مِنْهُمْ
و آماااا بریم سر این قسمت از سریال و نکته ای که برای من خیلی جالب بود.همزمانی شروع دوره ی احساس لیاقت و دیدن زندگی استاد از نزدیک که گواهه حرفاشون هست،تاثیرپذیری آموزش هارو صد برابر بیشتر میکنه برام …
اینکه چطور استاد به سبک شخصی خودش زندگی میکنه و کوچکترین اهمیتی برای حرف بقیه قائل نیست،و براش مهم نیست بقیه چطور دارند زندگی میکنند،بلکه اونطور که خودش میپسنده و لذت میبره رو اصل زندگیش قرارمیده!
بزارید من یک تیکه از صحبت های استاد رو در جلسه تکمیلی جلسه 1 احساس لیاقت رو بنویسم.
از لحاظ مالی من هیچ مشکلی ندارم،که همین الآن،همین الآن زنگ بزنم بگم آقا، ده تا لامبورگینی میخوام بخرم،با ده تا رنگ متفاوت،بفرستید درِ خونه،ولی یک درصد این فکر به ذهن من نرسیده،و بسیار بسیار لذت میبرم ازهمین ماشین ساده ای که مثلا شاید از نظر بقیه ماشین معمولی ای باشه
آقاااا،من کاری با بقیه ی دارایی های استاد ندارم،من الان با همین جمله ی استاد کار دارم،خرید ده تا لامبورگینی به راحتی!
خودش چقد ثروته؟میتونیم تصورش رو بکنیم؟
حالا برگردیم به این قسمت از سریال،این آدم با این همه ثروت،با این اعتبار،این مقامِ استادی
توی سفر از حموم باشگاه برای دوش گرفتن،از لاندری عمومی برای شستن لباس هاش استفاده میکنه،تازه فیلم هم میگیره و میزاره توی سایتی که بزرگترین سایت موفقیت توی جهانه!
واقعا من بهش فکر میکنم مغزم رگ به رگ میشه،چطور استاد انقدر دقیق به آموزش های خودش عمل میکنه و بدون رقابت،بدون مقایسه کردن،بدون مهم بودن نظر بقیه،اونطور که براش راحت تره،کارهاش رو پیش بره…
این دیگه به قول اون استاد ریاضی،معنیِ مصدری تنها راه گذر از ثروت،رسیدن به ثروت است
وگواهه این حرف استاد توی دوره ست که واقعا هرچقدر ثروتمندبشی،اولا باز کسایی هستند که از شما بیشتر دارند،پس هیچ وقت خودت رو مقایسه نکن،دوما درنهایت شما اونطوری که راحت تری و دوست داری باید زندگی کنی تا از زندگیت لذت ببری،اگر همش به فکر این باشی که بقیه دارند چیکار میکنند،چی ترنده،کی چی داره،شما از اصل خودت دور میشی.
ولی وقتی خودت رو با دیگران مقایسه نمیکنی،هی برمیگردی به چیزی که روحت میخواد،درونت میخواد،بخاطرش متولد شدی و از جنس احساس آرامشی که داری میفهمی که در مسیری هستی که دقیقا قبل از تولد تصمیم گرفته بودی واردش بشی!
کی این اتفاق میفته؟وقتی به دیگران کاری نداشته باشی،کاری که دوست داری انجام میدی،لباسی که راحتی ودوسش داری میپوشی نه اینکه چی مده!
خداروصدهزارمرتبه شکر،برای همزمانی دیدن زندگی استاد از نزدیک،و دریافت آگاهی های دوره ی احساس لیاقت
که هرچیزی تو دوره میشنوم و یاد میگیرم به صورت زنده و واقعی میبینمش…
که آها!آره! اینه!استاد داره اون موضوع رو گفت،الان توی این قسمت فهمیدم دقیقا یعنی چی!
بچه ها یک چیزی در مورد دوره بگم،اگر دلتون میخواد ولی به هر دلیلی تهیه ش نکردید.
این داشتنِ پول دوره نیست که بچه ها رو وارد این آموزش ها میکنه،این مداره که باعث میشه شما دانشجوی یک دوره بشی یا نشی!
خیلی ها هستند از ما ثروتمندترن،اما نه خبری از سایت دارند نه از قوانین
خیلی ها هستند توی سایت عضوند اصلا فعال نیستن
خیلی ها فعالن توی دوره های دیگه مشغولن
خیلی ها چندین برابر پولِ این دوره رو دارند اما توی مدار دریافتش نیستند!
مدار! همه چیز بر طبق مداره،اگر روی خودمون کار کنیم،ما هم مدار میشیم با چیز هایی که میخوایم،اونوقت اگر واقعا این دوره رو بخوای،پولش برات میرسه،چه 5میلیون باشه،چه 8 میلیون،چه 80 میلیون ….
من همون آدمی ام که وقتی دوره ی دوازده قدم آنلاین روی سایت قرار میگرفت،من نتنها عضو سایت نبودم که توی درو دیوار هم بودم،بیشتر از پول هر قدم رو خرج چیزهای دیگه توی زندگیم میکردم،امامدارم،هیچ ربطی به این سایت و آموزش های استاد نداشت.
این من بودم که روی خودم کار کردم،ممارست کردم،تمرکز گذاشتم و الان رسیدم به اینجا که هم مدار با بروز ترین آگاهی های با ارزش استاد قرار بگیرم.
معجزه پول توی حساب نیست!
معجزه مائیم!
معجزه تمرکز ماست!
به قول استاد ما در سطح ذهنی و باوری باید روی خودمون کار کنیم،اونوقت جهان به باور های جدید ما پاسخ میده و شرایط رو برای ما تغییر میده، این همون قانونی که به قول قرآن
دوست الهی عزیزم بسیار ازکامنت زیبا وتاثیرگذار شما لذت بردم وازشرح وتفسیر آیات قرآن که عالی مینویسید درس میگیرم قلب نورانی شما ودرک عمیق شما ازقران که باعث میشه بسیار شیوا وروان بنویسید وماراهم با کلام خدا آشنا تر کنید گوارای وجودتان باشد انشالا سلامت وشاد باشید وهرچه میخواهید خداوند مهربان به شما بدهد
درمورد اینکه استاد چطور بااین ثروت سبک زندگی ساده ای راانتخاب کرده برای من هم جالب توجه است ونشان از احساس لیاقت عمیق ایشان دارد
بارها استاد خودشان وهمچنین مریم جان اشاره کرده اند که اولویت اصلی استاد آزادی درهمه جنبه هاست وایشان درپوشش وروش زندگی خود به این اصل وهمچنین ساده وراحت بودن کارها تاکید دارند
باخواندن کامنت پرازاگاهی شما وکامنت سایردوستان دیدم بیشتر دوستان به این همه ساده وراحت بودن استاد توجه کرده اند ومن هم خیلی برایم جالب است
دوست گلم اشاره کردید داشتن پول خرید دوره مهم نیست بلکه درمداربودن مهم است کاملأ درست است وانشالا بتونم روز به روز مدارم رابالاتر ببرم
نمیدونم کامنت شما چه انرژی داره که از حرف هات لبخند وحال خوب بهم میده
ایه اول کامنتت من تو قرآن دقیقا همین آیه خیلی توجه من را جلب کرد
هروقت به.ایمکاری انجام بدیم از انشالله استفاده کنیم که چقدر خدادقیق به ما تقلب رسونده که از پیش خودمون حرفی نزنیم بگیم اگر خدا بخواد میشه وواقعا هم میشه
سعیده جان خوشحالم که هم دوره ای هستیم در دوره بی نظیر احساس لیاقت وواقعا اگر در مدارس نباشی هیچ وقت این حرف ها را نمیشنوی
خداراشکر به خاطر دوستان هم فرکانسی وتوحیدی همچون شما در این سایت
از خدا بهترین ها را برات آرزومندم
سلامتی وثروت روابط عالی وهرچی که آرزوی قلب مهربان وبزرگت هست
سلام و درود فراوان به سعیده نورانی پروردگارم ، الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه و قلب نازنینت منور به هدایت های رب العالمین.
همیشه عالی و بینظیری ، عجب کامنتی نوشتی و چقدر نکات مهم و طلایی که بهش توجه کردی. واقعاً تحسین برانگیز هستی. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت.
حضور شما برای همه دوستان توی سایت یه موهبت الهیه. خدا رو شاکرم که با شما هم مدار شدم و میتونم ازتون یاد بگیرم.
بعضی از نکاتی که توی فایل بود و یه سری نکات رو که توی دوره احساس لیاقت و جلسه تکمیلی از استاد شنیدم دقیقاً برام سوال بود. و اینجا توی کامنت شما من به پاسخ برخی از سوالاتم رسیدم.
بسیار تحسینتون میکنم سعیده جان. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
ببخشید کامنتم کوتاه بود.امروز یه کم تمرکزم جای دیگه است.
اتفاقا امروز داشتم برای همسرم تعریف میکردم میگفتم فکر کن بهترین کتونی ها و کفش هارو داشته باشی اونوقت با به صندل لاانگشتی کل مسافرتت رو بگذرونی بهترین ماشینارو داشته باشی اونوقت همه جا به تراک کمپر بری بهترین وسایلهای خونه رو بتونی بخری اما ساده ترین وسایل رو داشته باشی تو خونت تو بهترین پنت هاوس امریکا بتونی ساکن بشی اما یه روستا تو طبیعت رو واسه زندگی انتخاب کنی
بعدش هم گفتم واقعا استاد راست میگه تنها راه گذر از ثروت بدست اوردنشه!!!
نمیدونی چه قدر درونم رو متبلور کردی از اینکه خودم باشم
اصلا این تیکه از کامنتت برا من عین طلا با ارزش بود ولی وقتی خودت رو با دیگران مقایسه نمیکنی،هی برمیگردی به چیزی که روحت میخواد،درونت میخواد،بخاطرش متولد شدی و از جنس احساس آرامشی که داری میفهمی که در مسیری هستی که دقیقا قبل از تولد تصمیم گرفته بودی واردش بشی!
کی این اتفاق میفته؟وقتی به دیگران کاری نداشته باشی،کاری که دوست داری انجام میدی،لباسی که راحتی ودوسش داری میپوشی نه اینکه چی مده!
تا زنده هستم اسم زیبایت فریاد میزنم و در قلبم حک میکنم
(((یا الله ))
همین کلمه چقدرر انرژی دارد
یا الله
سلاممم سعیده عزیزم سلام خواهر زیبا روی من خواهر خداگونه من خواهر بهشتی من
سلامم سعیده عزیزم
من هم در ادامه صحبت هایت بگویم بچه ها خودتان به خدا بسپارین خدا معجزه میکند خدا کار نمیکند خدا شاهکار میکند به خدا ایمان داشته باشین روی خدا حساب کنید به هر چی ضرورت داشته باشین میرساند او خداست
او خداست
او میداند شما بیشتر به چی ضرورت دارین روی چی باید کار کنید رشد تان را به خدا بسپارید او هدایت میکند
میخواهم از خودم بگویم در دوره احساس لیاقت هم گفتم اینجا هم میگم
من وقتی طالبان به افغانستان آمدند خوب تخلیه کابل توسط نیروی امریکای صورت میگرفت و من که یک مشرک واقعی بودم رفتم به سوی میدان هوایی که نجات دهنده گان من میروند من هم باید بروم از این کشور اگر نی میمانم
سه شب در میدان هوایی بودم به امید اینکه از این کشور بروم و چنان سختی را دیدم که تا حالا نه دیده بودم پشت آب دویدم یک روز از بس حالم بد بود و مردم هجوم آورده بودند من از خود بی حال شدم به زمین افتیدم حالی هم صدایی او سرباز امریکایی به گوشم میاید که گفت چقدر محکم به زمین افتاد همین قدر محکم به زمین خوردم
با همه سختی های که دیدم نرفتم چون به خدا تکیه نکرده بودم و از دورن احساس لیاقت نداشتم
امروز با مادرم در همین باره صحبت میکردیم ولی نی از سختی هایش برعکس پاکیزه امروز از زیبایی او مکان میگفت و می خندیدم
به مادرم گفتم مادر ذره پشیمان نیستم که چرا نرفتم چرا نشد
((در دلم گفتم زیاد خوشحال هم هستم چون خدا را یافتم چون خدا را شناختم و حالا زیبایی جهان با خدا تجربه میکنم با خدا همه چیز میبینم و لذت میبرم ))
و همین گونه من در صدد تغییر خودم شدم و به سایت هدایت شدم
وقتی من به سایت آمدم میخواستم پول قرض بیگرم و دوره روانشناسی ثروت یک را بیگرم که زود پولدار شوم هنوز یک ماه من هم نشده بود از یک دوستم که پول هم داشت درخواست کردم پول قرض نداد یادم هست نشستم با خدا و گریه کردن آغاز کردم که خدایا چرا این رقم میکنی چرا پول نمیاری که من دوره را بیگرم من باید تغییر کنم از خدا گله داشتم
خوب من بیشتر فایل های دانلودی را گوش میدادم و تمرکز میکردم تا اینکه یک روز در یکی از فایل های استاد شنیدم که بچه ها پول قرض نگیرید که دوره را بخرید چون باید در مدارش باشید اگر نی هیچ آگاهی دریافت نمیکنید
نمیدانی چنان خوشحال شدم و اشک شوق ریختم که خدایاا تو چقدرر هوای من را داری عاشقانه خدایی میکنی
اگر نی من با خود چی میکردم
بعدا پول به دستم آمد و من خواستم دوره رهنمای عملی را بیگرم ( با این وجود که این خواسته در دلم بود که دوره جدید استاد باشد که یکجا شروع کنیم شور شوق زیاد باشد ولی میگفتم نمیشود همه این دوره ها از گذشته هست )) یعنی من از هر جا که شد پرسان کردم که چگونه پول درسایت شارش میکنید هیچکس در کابل بلد نبود هیچ کس نمیفامید و میگفتن این طریقه در اینجا نیست و به تعویق میفتاد باز یگان بار حالم بد میشد میگفتم خدایا حالا که من پول دوره استاد که آرزویم بود دارم نمیتوانم بخرم چون طریقه خرید را کسی بلد نیست و هیچ کس نمیفامد
از رضوان عزیزم درخواست کردم برایم بگیرد اما سایت استاد کمنت را خودکار پاک میکند اگر آدرس چیزی باشد
خلاصه هر چی کردم نشد تا استاد از دوره احساس لیاقت گفت و در دل من غوغا شد همان روزی که روی سایت قرار گرفت من که دیدم زود صرافی رفتم و مبلغ خودم را با تومان سنجیدم وقتی که من دوره رهنمایی عملی را میگرفتم تومان بلند شده بود و من به همین مبلغ دوره احساس لیاقت پول جور کرده بودم دیدم پول برابر هست ( چیدمان خدا ) بعد خانه آمدم و هدایت شدم به یک دوست عزیز ما که در همین سایت هست و چقدرر قلب بزرگ و مهربان دارد سپاسگذارش هستم
با کمک او در ظرف چند ساعت پول را برایش ارسال کردم و دوره را برایم گرفت
وقتی جلسه اول را گوش دادم در باره چی بود مقایسه
چیزی که برای من هر لحظه صورت میگرفت و آنقدر پاشنه اشیل من بود چیزی که واقعا من ضرورت داشتم
و ها راستی من پول از کجا دریافت کردم ؟
از همان دوستم که پول قرض خواستم ولی قرض نداد این بار بدون گفتن من خودش ارسال کرد یعنی فقط دیوانه شده بودم از عشق خدا از معجزات توکل کردن به خدا
سپردن کار ها به خدا
خدا بی نظیر هست
خدایااا کرور کرور شکرت
الهی شکرت
خدایا تو آنقدر مهربانی تو آنقدر بزرگی تو پشتیبان و هوا خواه ما هستی رب من
و چقدر برای بنده ات کافی هستی خدای قشنگم
سعیده عزیزم از خدا عشق خدا را برایت میخواهم که سبب سعادت هر دو دنیا میشود
سلام به سعیده عزیز ودوست داشتنی سعیده جان احسنت به تو چقدر تحسینت کردم از این تسلطی که به قرآن داری وآیه ها را تفسیر میکنی ومهم تر از آن این آگاهی ها رو در اینجا برای ما به اشتراک میذاری من از صمیم قلبم ازت سپاسگزارم وتحسینت میکنم بخاطر وجود ارزشمندت وقلب پاکت
روح بزرگت
ووجود خداییت
دوست دارم ،دوست زیبای من
بهترین بهترینها را برای تو دردانه خداوند وهمه عزیزان آرزو دارم
سلام به همه هم دوره ایهای عزیزو هم کلاسهای عزیزم در بهترین و بزرگترین و عالیترین کلاس درس های زندگی
سعیده عزیزم سلام
استاد و مریم بانو سلام
سعیده جان من همین الان ساعت 11 شب به وقت ایران سه شنبه مصادف با عید ولادت حضرت محمد (ص) 11 مهر 1402 دارم این کامنت برای شخص با ارزش شما مینویسم
که البته هدایت شدم به پاسخ حمید امیری به شما و تعریف از کامنتتون توسط ایشان
که البته خودمم خیلی عاشق کامنتهای شما هستم و دنبال میکنم کامنتهای بی نطیرتونو
اولا یه عیدی همین الان تو این ایام خجسته ولادت رسول اکرم خداوند بهم دادن واونم خرید دوره احساس لیاقت بود اونم خیلی هدایتی و خرید این دوره رو در این ساعت به فال نیک میگیرم
چون من برای خرید دوره خیلی تردید داشتم نه از نظر محتوا که البته تمام دوره های استاد بی نظیرن و وحی ملزم و نقصی درش نیست
تردید من بخاطر خودم بود که نمیدونستم واقعا از پس هزینه اش بر میام یا میتونم به آگاهیها و تمرینات عمل کنم
و اینکه اصلا من لایق این دوره هستم تو مدار این دوره هستم چون من به تازگی دوره کشف قوانین و تهیه کردم و هنوز تو اون دوره موندم و تمومش نکردم و حتی هنوز تا جلسه ششم رسیدم و تو درو دیوارم
سعیده جان من عاشق جسارت و ادب و سوادتم
عاشق اینکه چقدر با قرآن مأنوس شدی و چقدر خالصانه و آگاهانه کامنت میذاری
و اینکه امشب به کامنت شما هدایت شدم خودش برام اینو ثابت کرد که من اگر میخوام احساس لیاقت کنم باید تو مدارش باشم وقتی من خودم و با خریدن دوره احساس لیاقت لایق میدونم میتونم لیاقت و بفهمم وقتی میخوام ارزشمندی خودمو بفهمم باید این دوره رو به خودم هدیه بدم و احساس لیاقت کنم
وقتی شما تو کامنتت گفتی در مورد
خرید دوره
بچه ها یک چیزی در مورد دوره بگم،اگر دلتون میخواد ولی به هر دلیلی تهیه ش نکردید.
این داشتنِ پول دوره نیست که بچه ها رو وارد این آموزش ها میکنه،این مداره که باعث میشه شما دانشجوی یک دوره بشی یا نشی!
خیلی ها هستند از ما ثروتمندترن،اما نه خبری از سایت دارند نه از قوانین
خیلی ها هستند توی سایت عضوند اصلا فعال نیستن
خیلی ها فعالن توی دوره های دیگه مشغولن
خیلی ها چندین برابر پولِ این دوره رو دارند اما توی مدار دریافتش نیستند!
مدار! همه چیز بر طبق مداره،اگر روی خودمون کار کنیم،ما هم مدار میشیم با چیز هایی که میخوایم
و همون لحظه به خودم گفتم نسرین تو لایق رشد و پیشرفتی پس با این دوره میتونی خودت و رشد بدی و رو دوره هایی که داری بهتر کار کنی و در کل بیشتر نتیجه بگیری
اولش گفتم پولش و نیاز دارم بعد گفتم هنوز دورهای دیگه رو تموم نکردی بعد گفتم وقت نداری روش کار کنی ووووو
ولی قلبم گفت بخرش همه چیزو خدا واست میچبینه تو لایقی خدا خودش میخواد تو به خواسته هات برسی پس دل و بزن به دریا و بخرش و همه چیز و بسپار به خدا و انجامش دادم
و مطمئنم با اگاهیهای این دوره مدارم بالاتر میره و به خواسته هام نزدیک و نزدیکتر میشم به لطف الله مهربان
سعیده جان من هم تقریبا باشما وارد سایت شدم و با 12 قدم شروع کردم و دورهای خوبی و تهیه کروم و کار کردم ولی نه به صورت مستمر و تمرکزی
و وقتی شما رو و امثال شما مثل آقای زرگوشی و….
که همزمان با من وارد سایت شدید با خودم مقایسه میکنم میبینم من کجا و شما کجا
شما چقدر خوب کار کردید چقدر خوب قانون و فهمیدند و کار کردید و نتیجه گرفتید و لی من یویو و یه روز خوب ده و روز بد و دلیلش هم عدم تمرکز عدم لیاقت و تنبلی و ترمزهای چون نداشتن وقت کافی شرایط زندگی شاغل بودنم بچه داری خانه داری همسر داری نبود درآمد کافی ووو
وقتی پروفایلتتو نو خوندم چقدر تحسینتون کردم
که از کجا به کجا رسید ید آفرین بر تو که اینقدر سریع مدارتو بالا بردی و در این مدت چه دستاوردهای خوبی داشتید
همیشه شما و آقای زرگوشی و اقای خوش دل و برای خودم الگو قرار دادم و از کامنتاتون کلی یاد میگیرم
وقتی دیدم هم شما و هم آقای زرگوشی دوره رو تهیه کرده با اینکه خیلی دستاورد داشتید و شاید حتی به این دوره با توجه به رشدتون نیازی نداشتید ولی بازم احساس لیاقت کردید و دوره رو تهیه کردید پس چرا من نکنم من که به شدت نیاز دارم من هیچ دستاوردی به نسبت شما ندارم چرا تهیه نکنم پس چطور میخوام رشد کنم و به خواسته هام برسم وقتی احساس لیاقت ندارم که دوره رو داشته باشم
از شما و بقیه دوستان تشکر میکنم که باعث شدید من هم با شما در این دوره و هم مدار شما باشم آن شالله بیانات استاد عزیزو وحی منزل میدونم و عمل میکنم و میام و از نتایج براتون میگم
فردا روز خوبیه برای من با شروع دوره و استارت جلسه اول انشاالله
سعیده جان این فایل سه بار اومده توی نشانه امروز من و من وقتی زندگی در بهشت یا سفر به دور آمریکا میاد یکم ناراحت میشم که من میخوام آموزش ببینم ولی گفتم آقا من بیام کامنت ها رو بخونم و کامنت شما اومد و من واقعا لذت بردم از خواندن کامنت لذت که چی بگم خیلی کمکم کرد وقتی زدم بر اساس امتیاز گفتم ای بابا بازم سعیده شهریاری ولی به نظر من شما و کامنت لایق لایک رو داره و الان 30 جولای 2024 و رد پا گذاشتن رو از تو یاد گرفتم.
و سعیده جان کامنت هات به من انگیزه میده هر روز حرکت کنم.و با کامنت هات برگشتم.
بینهایت ازت سپاسگزارم که به ندای قلبت گوش کردی وبرام نوشتی.
من در بهترین زمان ومکان هدایت شدم به کامنت خودم و مثل هزاران بار قبلی،خدا از کامنت خودم باهام حرف زد.
به قول استاد ما در سطح ذهنی و باوری باید روی خودمون کار کنیم،اونوقت جهان به باور های جدید ما پاسخ میده و شرایط رو برای ما تغییر میده، این همون قانونی که به قول قرآن
چقدر شما کامنت هات عالیه ،، پر از نکتس ، پر از محتواس .. کلی نکته و چیز جدید از این کامنت شما من یاد گرفتم ..
من خودم خیلی دوست دارم دوره ی احساس لیاقت رو داشته باشم ولی همش فکر میکردم باید پولش را داشته باشم تا تهیش کنم و همش با خودم میگفتم ای خدا چرا نمیشه ؟؟ من دوره ی احساس لیاقت رو میخوام چرا نمیشه ؟؟ پس کی ؟؟ پس کو ؟؟ بهش نیاز دارم.. یالا فوری !!! ولی در واقع باید لیاقتش رو داشته باشم تا تهیش کنم و توی مدارش باشم این جملتون خیلی قشنگ و دقیق پاسخ سوال منو میده :
(( مدار! همه چیز بر طبق مداره،اگر روی خودمون کار کنیم،ما هم مدار میشیم با چیز هایی که میخوایم،اونوقت اگر واقعا این دوره رو بخوای،پولش برات میرسه،چه 5میلیون باشه،چه 8 میلیون،چه 80 میلیون ….))
ممنونم از شما دوست الهی که اینقدر متن های زیبا و نابی مینویسی و خوشحالم که در مدار خوندن کامنت های شما هستم..
باز هم یک جاده خوشگل تمیزززز دیگه با یک آسمانی که دلبری می کنه با ابرهای قشنگش…..یعنی هر چقدر که از تمیززی اینکشور تعریف کنیمکه انقدررر که حس خوب و انرژی مثبت منقل می کنه خدا رو سکر واقعاااا
و یکی از ویژگی های مثبت این کشور این رنگهای خوشگلی که استفاده میشه توی ساختمانهای مختلف چقدر حس خوبی داره….چقدر نمای شهر قشنگتر می کنه…..و چقدر به ادمروحیه و انرژی مثبت میده…..اون ساختمان صورتی چقدرررر دلبررررر بود اخه…..لذت بردم از دیدنش……..چقدر خوبه این همه رنگ توی معماری استفاده بشه…..واقعاا لذت بخشه و خدا رو شگر که من میبینم این زیبایها من هنیشه دلممی خواست شهر و خانه ها دیوارها رتگی رنگی باسه نه هنه چی یک رنگ….
و اما امکانات فوق العاده ….همین ایده خیلی باحاله که کمک کن به مسافر ها که لباسهاشون راحت و تمیز بشورن…..چقدر خوبه و چقدر تمیز ان خداییی …..آدم دوست داره لباساش بسورخ توی این ماشینها…..و ایت ایده خشک کردن لباسهااااا واقعا شگفت انگیزه اینجا همچنان ما لباس ها رو می ندازیم روی بند و واقعا زمان بر……. و چقدر اون پدها باحال بودن من هنیشه میگفتن چرا چنین چیزی نیست که کمک کنه لباسها چروک نشن….. البته نمی دونم توی ایران هست یا نه امیدوارم باسه یا به زودی بیاد ….
و اما کفشهای خوشکل وای که چقدر خوشگل بودن این کفشها ، اصلا جنس خوب از پشت دوربین هممشخصه ….انگار باهات حرف میزنه……و چقدر جالب بود این روس اندازه گبری واقعا حال کردم
چقدر خلاقاته و باحال….که کفشی بگیری که دقیقا اتدازت باسه چونمنخودن هنیشه با کفش گرفتن مسکل دارم…..با اتدازه ها…..واقعا جذاب بودن این کفش ها دم این فروشنده هن گرم که چقدر با حوصله توضیح نیداد و انقدر اطلاعات داشت….دمس گرم
.. مریم جونکفشات مبارکت باشه….انشالله باهاش جای خوشگللل و جذاب بری ….
و چقدر این ذوق و شوق شما ها خوبه اصلا ادملذت میبره با لدت میرین فیلممیبینمممم منم فیلم باربی دیدم و اقعا دوسش داشتم …
و در نهایت باسگاهاش خوشگل تمیزززز با امکانت قشنگش….یعنی با عشق اینرنگدستگهاشم چقدر خوشگل مرتبن……اصلا من ادم دلش می خواد فقط وایسه نگاه کنه…..به نظرم کسی از ورزشم منتفر باشه این باسگاه رو ببینه عاشق ورزش کردنمیشه انقدر که همه چی نو….تمیزززز….مرتب و قشنگه…..واقعه دمشون گرمممم دم شما همگرماستاد قشنکممم و مریم عزیز….. مرسی برای اشتراک گداشت این زیبایهااا و واقعاااااا لذا بخش بود و بهن اترزی داد….خدا روشکررررررر
اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزّه از هر عیب و ناشایست، ایمنی بخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر (از حدّ فکرت)، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و (از آنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند) مبرّ است.
سلام به دو زوج خوشبخت بهشتی
سلام به تک تک دوستان با عشقم
زیبایهای سفرنامه قسمت217
خداروشکر میکنم که سفرنامه همچنان ادامه داره و همچنان شاهد زیبایها و ماجراجویها هستیم، چه لذتی داره یه خرید عالی از فروشگاه لوکس و ترو تمیز،اونم یه روتختی شیک و درجه یک، چقدر خشکشویی زیبا و باکلاسی و چقدر فراونی ماشین لباسشویهای شیک و با تکنولوژی و چقدر جالبه با سکه کار میکنند الهی شکرت بابت این همه زیبایی،چقدر روتختی زیبایی انتخاب کردید و چقدر سلیقتون رو تحسین میکنم و چقدر تخت حرفه ای با کلی قابلیت داره و چقدر خوبه از همه چیز با امکانات درجه یکش استفاده کنی.
چه لذتی داره از هر چیزی برندش رو داشته باشی، و چقدر این فروشگاه کفش جنسها و برندهای عالی داره، چقدر تتو دست فروشنده زیبا و عاشقانه بود.
چقدر خوبکه هر کسی تو هر شغلی مخصوصا فروشندگی هست اطلاعات کامل رو داشته باشه و بتونه بهترین راهنمایی رو به خریدار کنه و رضایت بیشتری جلب کنه، و چقدر کفش خانم شایسته زیباس واقعا مبارکتون باشه.
و چه لذتی داره تجربه سینما و چقدر استاد نظرشو در مورد فیلم داد که دوست دارم ساده باشه پیچیدگی نباشه چون استاد باور داره همه چیز براش باید ساده باشه دیدن اینجور فیلمها که پیچیدگی داره با باورای استاد در تضاده و یجورای وقتی تو فیلما تو همه چی پیچیدگی و سخت شدن هست این تو ذهن مخاطب میره که برای حل مسئله یا رسیدن به خواسته باید سخت یا پیچیده باشه.
خدای من چقدر این باشگاه زیباست با ست بنفش و کلی امکانات و تمیزی خاصش چه دلبری میکنه، ماشالا استاد چقدر با قدرت تمرین میکنه و چقدر خانم شایسته با عشق شکارچی لحظاته.
سلاااااام عزیزای دل
واقعا از همین جا تحسین میکنم تون که کارهارو چقدر سریع و تو یه روز انجام دادین که تازه ، لذتشو هم بردین
و تعجب کردن از انتخواب استاد که باربی رو انتخواب کرد راستش منم فیلم باربی رو دیدم و اوپنهایمر رو نه و فکر میکردم نظر استاد و خانم شایسته بر عکس باشه تو این مورد، اما خب این جهان جای تفاوت هاست .
و این که من فیلم باربی رو دوست داشتم به خاطر این که کمی موزیکال بود و چه رنگ های شادی داشت .
نکته بعدی استاد من توی پوشش تو مکان عمومی خیلیییی راحتم با این که دخترم اما خب راحتیم خیلییی برام مهمه و گاهی شده با دمپایی عربی و ..
میرم بیرون چون خیلی توش راحتم .
اما من باز امروز فهمیدم میشه باز بیشتر راحتی خودت برات مهم باشه نوع پوششتون رو که دیدم با خودم گفتم استاد با یک شلوارک هاوایی و یه رکابی رفته سینماااا و تازهههه کفش فروشییی و اینا ذهنم گفت بابا اونجا امریکاست این پوشش طبیعیه اما ایران نه .
میدونید استاد اینجا یاد فیلم باربی افتادم چرا باید دنباله رو افراد دیگه باشیم و مثل یه قانون بپذیریمش و چون از قبل بهمون این طور آموختن تا انتها هم همین روشو بریم .
یه جای کار میلنگه نه ؟ پس من چی پس راحتی و شادی من چی
و تا وقتی که گله مند از دیگران و گذشتگان و کشور و فرهنگ باشیم همینه که هست .
به قولی اگه راحتی رو اکه تغییر رو میخوای خب انجامش بده خودت، از خودت،
به قول شما .
[[[ اگه تا الان کسی انجامش نداده بزار من اولی باشم]]
و من چقدررر با این حرف شما تو دل ترسهام رفتم و دیدم چقدررر پوچ بودن
از کوتاهی موهام گرفته تا نوع پوششم از نوع سفر کردن گرفته تا نوع زندگیم .
و در اخررر چقدررر تو این شهر همه چی صورتیه از اون بنای قلعه مانند که مجسمه روش بود تا وسایل باشگاه حتی پنکه سقفی باشگاهم صورتی بود .
انگار شهر تم باربی گرفته بود .
و سپاس گزار شما هستم که نشونمون میدین دنیا چقدررر داره به سمت راحتی میره .
میخواستم کامنت رو تموم کنم اما یه چیزی یادم اومد بزارین تعریف کنم :
اون موقعه ها که مدرسه میرفتم و با مادرم میرفتم خرید مدرسه همیشه از خرید کفش متنفر بودم .
چون من سایز پام 42 بود و کفش برای یه دختر به سایز 42 خیلی کم بود .
کاش میشد بگم کم اصلا فوقش من پیدا میکردم تا 41 و از ترس مادرم که تو فروشگاه جلو فروشنده بهم تیکه نندازه و مسخره نکنه میگفتم خوبه اندازه پامه با این که کفشی بود که اصلا توش راحت نبودم و پام به شدت درد میگرفت توش و من 8 ماه مدرسه رو با اون میرفتم و گاهی میشد تو فروشگاه اشک از چشمام در میومد .
این قضیه باعث شد اعتماد بنفس من تو خرید کفش بره زیر صفر من الان هر فروشگاه کفشی میبینم جرعت نمیکنم برم داخل فکر میکنم همه مسخرم میکنن .
.
تو این قسمت دیدم چقدرررررررررر همه چیز راحت تر شده راحت با یه دستگاه سایز دقیق پاتو میگیرن و تازهههههها کفشو پات میکنن بندشو قشنگ میبندن .
و چه فروشنده خوبی .
دیدم عوض شد باورام به هم ریخت .
و خوشحالم که یه ریشه هرز رو که خیلی وقت بود تو ذهنم زیررر کلی خاک دفن شده بود تونستم بکشم بیرون و قراره جاش یه گل زیبا از جنس باور خوب بکارم .
سپاس گزارم از شما که دیدمو به همه چیز تغییر دادین
بنام خداوندی که تنها فرمانروای کل جهانیان است
خدایاااا چطور این همه زیبایی رو میشه تحسین کرد با چه زبانی ؟
اون جاده ی زیبا اون آسمون قشنگ و آبی و اون درختهای سرسبز و سر به فلک کشیده ،
خدایاااا تو بهترین نقاشی
خدایاااا خودت زندگی من و دوستانم رو در این سایت به بهترین شکل نقاشی کن
استاد عزیزم و مریم جون و دوستان هم فرکانسی خودم سلام
چه خوب که بعد از مدتها طبیعت گردی رسیدیم به دنور کلورادو خدایا شکرت
خب طبق معمول یک دستی به سر و روی تراک زیباتون کشیدیم منبابِ تشکر از اینکه کیلومترها راه ما رو آورده تا اینجا
خدایا شکرت بخاطر وجود تراک کمپر خوشرنگمون
مرررریم جوووون کفشات مبااااارک
چه کفشای زیبااای قطعا که لایقشی
تحسین میکنم اون آقای فروشنده رو که با اینهمه علاقه داره به کارش ادامه میده و چقدر اطلاعات دقیقی از کفش داره
چه دستگاه جالبی که اندازه دقیق کفش رو میگه ،احسنت به تکنولوژی
استاد من از زمان جوونی عاشق کفش کیکرز بودم و هستم ، من همین الانم یکی از همین کفش ها رو دارم و چه جالب که منم بیشتر برای کوهنوردی ازشون استفاده میکنم (البته که مال من اصل نیست) استیکر دست روی پیشونی
باز هم خداروشکر که این کفش رو دارم
چقدر تحسین میکنم اون حد از احترام رو که برای مشتری هاشون قائل هستن که خود آقای فروشنده داره کفش رو پای مریم جون میکنه
مریم جون چقدر راحت پاتون توی کفش جا گرفت
مریم جون تحسینتون میکنم بخاطر اندام زیباتون خدایاشکرت
واااای چقدر خرید کردن خوبه خدایا شکرت بخاطر آزادی مالی استاد جان
خدایا شکرت بخاطر خرید روتختی جدید مبااارکتون باشه ، احسنت به شما استاد جان که برای خودتون ارزش قائل شدین و فقط خواستین که 100٪ کتان باشه
خدایااا شکرررت بخاطر بودن ی مکانهایی مثل لاندری که مردم با خیال راحت میان و لباسهاشون رو میشورن
چقدر هم که تمیز بود اونجا و چقدر فراوانی ماشین لباسشویی و خشک کن
یکی از خواسته هایی که در من شکل گرفت همین داشتن خشک کن بود ، راستی چرا ما هنوز باید همیشه یک جایی رو داشته باشیم که بخوایم رخت پهن کنیم تا خشک شه؟؟؟ (استیکر در افق خیره شدن)
مریم جون تحسینت میکنم که در هر شرایطی به پاکیزه گی اهمیت میدی و علاوه بر لباسها کفشها رو هم شستی ، الحق و الانصاف وقتی کفشها رو تو ماشین میشوری، کفشها نو میشن خدایاشکرت بخاطر وجود ماشین لباسشویی
استاد عجب تخت خفنی ،خیلی جالب بود ، تحسین میکنم سازنده همچین تختی رو که اینقدر به تمام نکات دقت کرده بود ، مخصوصا جریان هوا در زیر تشک
خدایاااا شکرت بخاطر وجود این ایده های عالی که استاد جان و مریم جان از این تخت لذت ببرن
خب بریم سراغ سینما که عشقِ پسرمه مخصوصا فیلمهای کریستوفر نولان که همه ی فیلمهاش و پسرم به ما نشون داده و کلی با ذوق تعریف میکنه
یادمه وقتی میخواستیم فیلم اینترستالار رو ببینیم من اونموقع داشتم سریال شهرزاد رو دنبال میکردم که پسرم میگفت: مامان توروخدا یکم فیلمهای مفهومی نگاه کن ،شهرزاد چیه آخه؟؟
حالا میفهمم که من به قول استاد دوست دارم فیلم مفهمومش رو ساده به مخاطب برسون
البته که من هم برای سازندگان شهرزاد و هم فیلمهای کریستوفر نولان احترام قائل هستم و هر دو رو تحسین میکنم
باربی هم که همراه با فیلم کریستوفر نولان در یک روز اکران شد باعث شده بود که تو شبکه های اجتماعی خیلی طنز راه بیوفته که میگفتن: همه دست اندرکاران فیلم نولان با لباسهای صورتی برای اکران حاضر شدن
البته من خوشبختانه که هیچگونه شبکه اجتماعی ندارم فقط اینها رو شنیدم
ولی استااااد عاااااشقتم که گفتی: من ترجیحم فیلم باربیِ ، یعنی کاملا معلومه که روحتون خیلی لطیفه استاد جااان
خب استادمون هم بعد از مدتها رفتن باشگاه ، تحسین میکنم اینهمه فراوانی رو چه باشگاه زیبایی چه رنگهایی قشنگی ،خدایی رفتن به همچین باشگاهی آدم رو سر ذوق میاره
استاد عزیزم تحسینتون میکنم بابت هیکل ورزیده تون و اینکه متعهدانه دارین در هر شرایطی ورزش میکنین
مررریم جونم از شما هم سپاسگزارم که با عشق برامون فیلم میگیرین تا ما هم هرلحظه با شما باشیم
خدایاااا بی نهایت سپاسگزارم که به من فرصت دادی که ببینم و بنویسم و زیباییهات رو تحسین کنم
خدایااااسپاسگزارم بابت وجود استاد عباسمنش و مریم جون همیشه شایسته
خدایاااسپاسگزارم بخاطر چشمای هر کدام از دوستانم که کامنت منو خوندن
خدایااا سپاسگزارم که منوبه این مسیر زیبا هدایت کردی
خدایا هدایتم کن به سمت زیبایی ها و به سمت آسانی ها
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت اساتید بزرگم
بعد یه روز پر چالش اما مثبت خداروشکر مثله یه تشنه ای که بلخره به اب خنک گوارا رسیده با دیدن این فایل الان دقیقا همین حاله که همه چی عالیه الان خدارو میلیاردها بار شکر من رسیدم این فایل بهشتی رو ببینم و چقد درس یاد گرفتم که یه سری چیزا واقعا طبیعیه و تو زندگی عادی همه حتی انسانهای بزرگ مثل استاد عباسمنش عزیزم و مریم جون خوشگلم هست این که طبیعیه ادم یه روتختی رو اینقد دوسش داشته باشه و ازش استفاده کنه و لذت ببره ازش تا پاره بشه بعد عوض کنه و چقد لذت بردم از تمیزیه این لندری خدایاشکرت و یه چیزی ما که ترکیه که هستیمث تو ترکیه استانبول ما خشک کن داریم و اون رزیدانسی که گرفتیم الان این خشک کن و ماشین ظرفشویی حتی جز خونمون حساب میشه و خیلی خشک کن خوبه واقعا استاد دقیقا درست میگن باعث مقاومت لباس میشه خدارو میلیاردها بار شکرت
وااای عجب فروشگاه بینظیری این ردوینگ اگه اشتباه نگم اسمشو بود خیلی فوق العاده بود و نکته ای که استاد تو دوازده قدم و تو کشف قوانین زندگی مدام و بارها بهمون میگن که علاقه داشته باشین به کارتون عشق کنین با کارتون و اطلاعات کسب کنین مهارت کسب کنین تا حرفه ای بشین توش دقیقا مثل این اقا که اینقد حرفه ای اطلاعات داشت راجع به این کفش ها چه لهجه ی قشنگی داشت این اقا خیلی ارامبخش و قشنگ انگلیسی حرف میزد خیلی دلنشین بود برام خدایاشکرت و مریم جون خوشگل ک روز به روز خوشگلتر و بیبی فیس تر میشین خدارو میلیاردها بارشکرت مبارکتون باشه بهترین بوته دنیارو خریدین خدارو میلیاردها بارشکرت
و استاد خوشتیپم که هرلحظه خوش تیپ تر میشن الهی میلیاردها بار شکرت
و اما سینما چقد قشنگ که استاد و مریم جون خوشگلم رفتین سینمای عالی چقد سینماش خوشگل و بینظیر و رویایی بود من خیلی وقته فیلم امریکایی ندیدم اما مامان و خواهرم که استانبول هستن همین فیلم باربی رو رفته بودن و کلی تعریف میکردن از فیلم باربی ایشالله منم اینجا ماشینم رو خریدم زودی یه سر میرم استانبول و حتما فیلم باربی رو میبینم چون شما ها دیدین عشقهای من خدارو میلیاردها بار شکرت
استاد همیشه روحیه ساده گی و ساده پذیری رو دوس دارن و این مدلی هستن کلا همینجوری که مدام دارن به ما یاد میدن و خدارومیلیاردها بار شکرت منم این مدلی شدم الهی میلیاردها بار شکرت
خیلی طبیعت بکر و زیبایی بعدش فیلم گرفتین مریم جون عشق و همینطور بدنسازی استاد بزرگم که هرلحظه خوش تیپر بیبی فیس تر و خوش هیکل تر میشن از موهبت های دوره ی قانون سلامتی خودمون هست الهی میلیاردها بار شکرت برای این حجم از ثروت فراوانی زیبایی و سلامتی و قدرت بیش از همیشه الهی میلیاردها میلیارد بار شکرت
عاشقتونم عاشقانه و مشتاقانه منتظر فایل بهشتی و توحیدی بعدی مون هستم
روی ماه جفتتون رو میبوسم
در پناه الله یکتا شاد سلامت خرم عاشق و لیاقتمند باشید
وای خداروشکرمن هرروزی که بیدارشم وببینم یه فایل جدیداومده کیف میکنم روزم روباانرژی شروع میکنم اول یه قسمت سفربه دورامریکامیبینم بعدمیرم سراغ زندگیم خداروشکربابت اینهمه فراوانی وثروت ونعمت که میتونیدتوسفربهترین برندروپیداکنیدوبهترین کفش روبخریدکه 30سال براتون کارکنه وثروتمندبودن باشکوه است روبه نمایش دراوردیدچقدرباشکوهه که هروقت هرجای دنیاباشه یه چیزی نیازداشته باشی راحت بخری توکشوری باشی که همه چیزفراوان ودردسترس هست ومیتونی بهترین فروشگاه بری روتختی عالی بخری اونجاکه مریم جون روی ملحفه روبرداشت وگفت این مال منه حسش خیلی قشنگ بودوچقدرامکانات عالی هست میتونی بری لباسهاروبشوری یه جای تمیزراحت لباسهاروبشوری خشک کنی هما چیزعالیه به خداکه این همون بهشتیه که خداوعدش روداده بهشتی به وسعت آسمانهاوزمین همه چیزدردسترس هروقت هرچی بخواهی برات فراهمه زیردرختانی که نهرهاجاریه همسران پاکیزه وشادابی ورضایت پروردگاروایمان واقعی که نشونش اینکه نه ترسی دارندونه غمگین میشوندخیلی عالی بهشت روبرای مابه تصویرمیکشیداستادخداروشکرکه اینهمه آگاهی وزیبایی رومیبینیم خداروشکرکه شماهستیدخداروشکربابت اینهمه نعمت وثروت وفراوانی ومردی که شکرگزاره وهمه چیزبراش عالی پیش میره وقتی فایلهاروگوش میدیم واین سفرهارومیبینیم انگارهمه اون حرفهاواقعیش رومیبینیم وچقدربه ایمان وباورمااضافه میشه خداروشکربابت این جمع باشکوه
به نام یگانه فرمانروای هستی
سلام و درود بر استاد عباسمنش گرانقدر، مریم جان و همسفران عزیزم
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که پس از وقفه و استراحتی کوتاه بار دیگر نگاه مان را به زیبائی ها باز می کنیم و از باقیمانده سفرمان نهایت استفاده و لذت را خواهیم برد.
امروز برایم روز متفاوتی بوده و هست! آنجا که در ساعات اولیه صبح هدایت شدم به کامنت پاکیزه عزیز در جلسه قبل سفرنامه که برایم نشانه ای بود از سمت خدای مهربان و حکیم و دیدم چقدر زیبا مناجات کرده بود و حرف زده بود با خدا و حال دلم رو منقلب و تطهیر شد تا بعدش که فایل جدید سفرنامه اومد روی سایت در بهترین زمان ممکن تا تائید کامنت هام در دوره عزت نفس و احساس لیاقت و بعدش دیدن آسمانی ابری زیبا که قطره قطره روی شیشه های ماشین مینشست و منو همسر و شینا رو به وجد و سپاس آورده بود. به محل کارمم که رسیدم و سایتو طبق معمول نگاه کردم دیدم از طرف دوست عزیزم فاطمه علی پور پیام دارم که برای این ساعت از روز غیر معمول بود و دیدم وقتی حالت خیلی خوبه؛ معجزه پشت معجزه و حال خوب پشت حال خوب سراغتو میگیره و احساس بد دسترسی نداره به فرکانست.
هوای خنک و باران پائیزی هم لطف و عنایت خداوند رو بر ما تکمیل کرد و امروز هوای متفاوتی رو داریم تجربه میکنیم و قطرات باران و هوای ابری ما رو برد به خاطرات شمال که به قول شاعر محاله یادم بره خخخ و استارت پائیز زیبا از امروز در شهر ما زده شد و با تابستان گرم و دل انگیز با خاطرات خوبش تا سال دیگه خداحافظی کردیم و قبل اینکه کامنتم رو آغاز کنم شینا دست منو گرفت و برد پشت بام (چون راضی نمیشد از تراس خونه فقط بارون رو نظاره کنه) تا بارون و لمس کنه و لذت ببره و آنجا دست های همو گرفتیم و مثل کودکی ها زیر بارون دور هم چرخیدیم و کلی خندیدیم و ذوق کردیم و لذت بردیم. خدایا شکرررررت برای این همه نعمت های بی منتت!
بریم سراغ سفرنامه که 24 قسمتش انگار برامون به 24 ساعت گذشت و قسمت 25 رو تماشا کنیم که کلی برامون درس داشت با زیبائی های بسیار.
یه شروع زیبا در مسیری زیبا که خلوتی جاده هایش لذت دیدن مناظر و زیبائی های طبیعت رو برایمان دو چندان نموده است.واقعآ همین دیدن این زیبائی ها و خلوتی که اجازه میده فارغ از هر چیزی رها باشی و فقط لذت ببری از جاده و دیدن این بهشت خداوند چه نعمت بزرگی است! شاید اگر ترافیک 30 کیلومتری شمال رو بیاد نمی آوردم دیدن این جاده و مسیری که تا دوردست ها و تا چشم کار می کنه قابل دیدنه برام بدیهی بود و اصلا به چشمم نمی اومد! و فکر کردم و دیدم واقعآ نعمت های زندگی مونم همینطور هستن. تا وقتی داریم برامون عادی و بدیهی ان اما وقتی شرایط دیگه ای رو تجربه می کنیم آنوقت سپاسگزار داشتنشون میشیم!خدایااااا شکرررررت بابت اینهمه زیبایی.
نکته جالبی که در این فروشگاه دیدم گذاشتن تصاویر خندانی از خانم ها برای تبلیغ اجناس بود و دیدم چقدر آدم احساس خوبی پیدا میکنه وقتی وارد چنین جاهایی میشه! بعضی از مغازه ها و بوتیک ها هم دیدم شکلک میزارن یا می نویسن که لطفا با لبخند وارد شوید و متوجه شدم وقتی آدم حالش خوب باشه، احتمال خرید کردنش خیلی بالاتره زیرا همه چیز رو میتونه زیبا ببینه تا وقتی که ناراحته یا تو افکار بدش غرق شده و این یک درس و نکته ظریف بازاریابی بود برام.
مورد جالب بعدی این Laaundry یا خشکشویی ها بود که اولا تمام موارد لازم برای استفاده از این دستگاه ها فراهم شده و در دسترس است (از جمله تهیه سکه که ممکنه اصلا به چشم نیاد) و مورد دیگه تفاوت این خشکشویی ها با خشکشویی هایی است که ما داریم تجربه می کنیم و اینجا چقدر کار راحت تر؛ شخصی تر؛ تمیز تر و مهمتر از همه سریعتر داره انجام میشه و لازم نیست طرف منتظر بمونه که تعداد سفارش هاش به حد لازم برسه تا براش به صرفه بشه لباسشویی رو کار بندازه! و مهمتر از همه این دستگاه های خشک کنه که بصورت دو قلو در کنار لباسشویی ساخته شده و سیکل شستشو رو کامل کرده و مثل استاد برام جای سواله برام چرا از این تکنولوژی در کشورمان استفاده نمیشه که دیگه نیاز نباشه لباس رو رو طناب یا آویز پهن کنی تا نمش گرفته بشه و خشک خشک بشه!
یه سوالم از عزیزانی که این کامنت رو میخونن میخوام داشته باشم بخصوص عزیزان شمالی که با این مسئله همواره روبرو هستند و در مدتی که شمال بودم با خودم گفتم حتما بپرسم از دوستان که خدا باز به وسیله این فایل به این خواسته ام پاسخ داد و آن اینه که نم لباسهاشون رو چجور می گیرن که خشک خشک بشه چون با توجه به رطوبت هوا در شهر های شمالی و نبود چنین دستگاه هایی که لباس و کامل خشک کنه؛ چه راه حلی برای این موضوع دارن؟ که ممنون میشم اگه پاسخ بدین.
تراکمپر هم با خرید این روتختی، نو و نوار شد که مبارکتون باشه.این سیستم زیر تختی هم واقعآ زیبا و جالب بود که به قول استاد هم باعث میشه که هوا دائما جریان داشته باشه و رطوبت نگیره و هم این نزدیکی پایه های زیر تشک به همدیگه سبب میشه تشکی که روش قرار میگیره کامل مهار بشه و دیگه از جیر جیر کردن تخت خبری نباشه! در حالی که تخت هایی که تو کشورمان ساخته میشه این اهرم های مهار کننده زیرش فاصلشون از همدیگه زیاده و امکان صدا دادن تخت وجود داره.این جارو برقی میلواکی هم وسیله کار راه اندازیه و برای جارو کردن داخل ماشین هم خیلی بکار میاد که اینم رفت بین خواسته هام که به امید خدا در زمان مناسبش خریداری بشه.
این فروشگاه _ تولیدی بوت هم ایده خفنی بود و بی دلیل نبود که اینقدر معروف شده چون کارش رو خیلی شخصی سازی کرده و این متفاوتش کرده از هر جای دیگری. اینکه اطلاعات کامل راجع نوع چرم و کاردش داشت و بخوبی برای مشتری وقت میگذاشت و توضیح می داد (بماند که خیلی از این بوتیک فروشها زورشون میاد جواب سلام بدن چه برسه به توضیح و راهنمایی و …) و مهمتر از همه کفشی رو تحویلت می داد که برای پای خودت ساخته شده و منحصر پای خودته نه یه چیز عام که مثل آش خاله باشه بخوری پاته نخوری پاته!
به قول استاد خیلی مهمه که راجع به کاری که انجام میدی اطلاع کافی داشته باشی و به مشتری کمک کنی در پی بردن به سلیقه اش تا انتخاب بهتری داشته باشه. من خودم یه عادتی دارم که معمولا خریدهامو از یک مغازه انجام میدم اگه بدونم آن شخص کارشو بلده و همیشه این برای همسرم جای سوال و تعجبه که چرا نمی گردم و از هر جایی چیزی بخرم و میگه ممکنه پشیمان بشی یا چیز بهتری ببینی و دیگه اینا رو دوست نداشته باشی! ولی من عادتی که در خرید (فرق نمیکنه چه چیزی باشه) دارم اینه که اگه چیزی باب میلم باشه امکان نداره از خریدش پشیمان بشم یا دلمو بزنه و اگه واقعآ پسندش کنم آنوقت دیگه قیمت برام اصلا اهمیتی نداره و در خریدش تردید نمی کنم.صحبت از خرید شد بد نیست یه خاطره هم بگم که در منطقه آزاد انزلی وارد فروشگاهی شدم و میخواستم یک شلوار پارچه ای مشکی بگیرم. فروشنده این فروشگاه اینقدر قشنگ جنس ها رو میشناخت و مهمتر از همه رنگ ها رو میشناخت که چه رنگی با چه رنگی میشه ست کرد یا چه رنگی برای چه رنگی مناسبه که من از همون فروشگاه دو شلوار و دو پیراهن خریدم و بقیه اجناسش سایز منو نداشت و گرنه مطمئنآ بیشتر هم میشد و من از صبر و لذتی که از کارش میبرد لذت بردم و به قول خودش که تکیه کلامش بود و با لهجه زیبای رشتی میگفت داداش؛ آبجی من لباس ست میکنم میفرستم اسپانیا؛ حالا کجاشو دیدی ( ایموجی خنده اشکدار) و منم بهش گفتم داداش من کارتو قبول دارم هر چی مغازه مناسب من داری بیار من ازت میخرم و قیافه بانمکش جلوی چشممه و هر وقت لباساشو می پوشم خانمم میگه خیلی قشنگه و تکیه کلامشو با لهجه زیبای خودش میگه و کلی لذت میبریم. و اینم درس دیگه ای بود که استاد بهمون دادن که وقتی محصولی رو میفروشیم حتی جواب سوالاتی رو که عقل جن هم بهشون نمیرسه رو بگردیم پیدا کنیم و بهترین مشاوره و توضیحاتو به خریدار عرضه کنیم.مبارکه مریم جان باشه بوت های جدید و لذتشو ببره الهی و چقدر برام جالب بود که زود پوشیده و عکس زیبائی رو هم باهاش گرفته که قابل تحسینه برام و یاد قبلنا افتادم که وقتی چیز نویی میخریدیم میزاشتیم مهمونی ای بشه؛ عیدی بشه؛ شروع مدرسه ای بشه که استارتشو بزنیم (ایموجی دست رو پیشونی+ خنده اشکدار).
حالا که مریم جان بوت هاشو پوشید و مثل آهو زده به کوه و کمر یه سوال از ابتدای سفرنامه استاد هی میخواستم بپرسم ازتون و هی نمیشد ( انگار تو این وقفه بین سفرنامه همه سوالات من دارن لود میشن و میان بالا خخخ) این بود که واقعآ چجور تو مسیرهای کوهستانی با صندل انگشنی اینور و آنور میرفتین؟! واقعآ سختتون نبود؟ سنگ و خار پاهاتونو زخم نمی کرد؟ من هر بار تصورتون می کردم می دونستم چقدر سخته اینکار و هنوزم متعجبم چجور شما اینقدر راحت هستین با این صندل ها در حالیکه تو پیاده روی های داخل شهر از کفش های کتونی و اسپرت استفاده می کردید! اگه فرصتی شد ممنون میشم جواب این سوال منم بدین چون مطمئنم جواب این سوال من داده خواهد شد و من پاسخ سوالم رو مثل سوالات قبلیم دریافت خواهم کرد.که پیشاپیش ازین بابت هم ممنون و سپاسگزارم.
دیدن این راهروهای سینما منو برد به سال 1370 که فیلم عروس اکران شده بود و اولین فیلم متفاوت آن سالها بود که عمدتا فیلم ها جنگی بودن و ستاره یکه تاز سینما جمشید هاشم پور بود. بازی دو آرتیست جوان (نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب) با موضوعی عاشقانه توجه و سر و صدای زیادی در آن زمان در کشور بپا کرده بود و استقبال بی نظیری از این فیلم شده بود که من هرگز در عمرم نه دیدم و نه فراموش میکنم. یادمه آن سال ها در شهرکی در اطراف ایلام که برای مهاجرین جنگ ساخته بودن سکونت داشتیم و تا به حال تو عمرمان سینما نرفته بودیم و خیلی دلم میخواست سینما رو تجربه کنم. آن سالها رفتن به سینما عین خوردن مشروب یا کشیدن تریاک بین خانواده های ما بود به همین دلیل همراه برادر بزرگترم تصمیم گرفتیم بدون اطلاع خانواده به شهر بریم و فیلمو ببینیم. وقتی که برای تهیه بلیط رفتیم صفی رو مشاهده کردیم که هنوز که هنوزه اون صحنه در شهر ما تکرار نشده بگونه ای که انتهای صف معلوم نبود و در خیابان مجاور سینما امتداد می یافت. خلاصه به قول شینا با هر خوشبختی ای بود (که داستان اینم در ادامه میگم) بلیط تهیه کردیم و بوسیله نور چراغ قوه از راهرو تنگ و تاریکی گذشتیم و روی دو تا صندلی نشستیم و صدای کف و هورا و سوت ممتد تماشاگران حال و هوای عجیبی رو ساخته بود و ما هنوز تو شوک بودیم و با محیط عادت نکرده بودیم و هر لحظه که نیکی کریمی رو نشون میداد سالن میرفت رو هوا. یه نفر پشت سر ما نشسته بود اینقدر فیلمو دیده بود که تک تک دیالوگهای فیلم رو از بر کرده بود و قبل از اینکه آرتیست های فیلم حرفی بزنن این دیالوگشونو میگفت و هر چی بهش اعتراض کردیم که اومدیم فیلم ببینیم نه صدای شما رو بشنویم گوشش بدهکار نبود و تا پایان فیلم کل دیالوگ ها رو گفت. و این خاطره من از اولین سینما رفتنم بود که این فیلم سبب شد این دو بازیگر پله های ترقی رو براحتی طی کنند و جزء بزرگان سینما بشن.
حالا که تا اینجا اومدین بزارین خاطره شینا جانمم بگم و از حضورتان مرخص بشم خخخ
از وقتی که با استاد من آشنا شدم و فایل های استاد رو با لپ تاب گوش میدم؛ دخترمم این حرفای استاد رو گوش می داد بدون اینکه من ازش بخوام و چون مقاومتی نداشت راحتتر و بهتر از ما بهشون عمل می کرد.بگونه ای که از مامانش میخواست موقع خواب براش فایل های استاد و بذاره تا بخوابه. آگاهی های استاد سبب شده بود که آگاهانه حرفای منفی به زبان نیاره. یه روز که رفته بودیم دامن طبیعت یه مسیری رو با مادرش پیاده روی کرده بود و وقتی که برگشته بودن خاله اش ازش سوال کرده بود عزیزم تا کجا رفتید؟ دخترمم بهش گفته بود خاله با خوشبختی زیاد (مااینمواقع میگیم با بدبختی زیاد) تا بالای کوه رفتیم و بر گشتیم و این خوشبختی زیاد هم شده بود تکیه کلام فامیلمون و همه این داستانو واسه هم تعریف می کردن و کلی می خندیدن.
دمبل زدن های استااااد و این باشگاه تمیز هم خیلی برام تحسین برانگیزه بخصوص سینه ها عضلانی ای که استاد ساخته اند.استاد اینم خدمتتون بگم که هین انجام تمریناتتون شینا اومد کنار دستم پای لپ تاب نشست و وقتی تمریناتتونو می دید بهم گفت به استادتون بگو خیلی بخودش سخت میگیره خخخ ولی خوشم میاد ازش که رنگای شاد و گل گلی میپوشه (اشارشون به شلوارکی بود که هین تمرین پوشیدی بود) . در پناه حق عزیزانم عاشقتووووونم خیلی زیاااااد.یا حق
بنام خداوند مهربان رزاق و وهابم
سلام به دوست عزیزم اقا اسدالله عزیز
چقدر از خوندن کامنتتون لذت بردم
یجاهاییش خندیدم
یجاهاییش تحسین کردم
واقعن حرف دخترتون خیلی عالی و درعین حال باهال بود
بینهایت لذت بردم خیلی خوب از داستان ها و خاطراتتون گفتید .
امیدوارم هرکجا هستید در پناه الله یکتا در کنار خانواده عزیزتون باشید و همیشه شاد و خوشبخت و ثروتمند باشید
صورت گل دخترتون شینا جان رو از طرف من ببوسید
سلام و درود خدا بر فرشته عزیز
ممنونم از لطف و محبتتون دوست عزیز و تشکر می کنم از وقتی که گذاشتید و این کامنت طولانی رو مطالعه کردید. تو کامنت هاتون خوندم که از شهر بوئین زهرایی و دوست دارید به قزوین مهاجرت کنید. امیدوارم بهترینها براتون رقم بخوره و آسان بشید برای آسانی ها.شینا جانمم سلام میرسونه خدمتتون و نقش ناظر بر اجرای قوانین رو در منزلمون ایفا می کنه (ایموجی خنده اشک دار). در پناه حق دوست عزیز
سلام آقا اسدالله عزیز.
ممنون از کامنتهای عالی که می نویسید .
اومدم کامنتتون بخونم اما نمی دونم چرا چشمم همون اول افتاد به اون سوالتون که خواستید از شمالیها بپرسید.
من در شهر رشت زندگی می کنم.
آن شالله یه روز بشه تمام دوستان عباسمنشی در زمان مناسب در مکان مناسب دور هم جمع بشن وفقط از زیبایی های جهان وقوانین واز الله صحبت کنند.
این آرزوی قلبی منه که وقتی صبح از خواب پامیشم فقط از خدا و قوانین بینظیر وآیات زیباش حرف بزنم وسیر نشم و خوابم ببره مثل زندگی استاد عزیزم وخانم شایسته ی عزیز.
نمی دونم چرا اینها رو نوشتم.
ولی برگردم به پاسخ سوالتون:
آقا اسدالله عزیز ،دوست گرامی جهت اطلاع به شما عرض کنم که ما از شهریور بعضی از شوفاژهای خونه رو برای خشک کردن لباس روشن می کنیم و همزمان کولرهامون هم روشنه.
مخصوصا که ما بچه کوچیک داریم و دائم در حال عوض کردن لباس هستند.
ما فقط خرداد وتیر ومرداد شوفاژمون خاموشه.اونم گاهی اون وسطا اگر چند روز پشت هم بارون باشه باز روشن می کنیم وبعد خاموش می کنیم.
وگرنه به قول شما اصلا نمیشه نم لباسها رو با هوای مرطوب شمال گرفت.
آن شالله به زودی ما هم در مدار دریافت نعمتهای عالی تر خداوند قرار بگیریم واین دستگاه خشک کن لباس به کشور ما هم بیاد وماازش بهره مند بشیم.
سلام و درود خداوند بر بانو سادات عزیز
خوشحالم از اینکه که با یک دوست عزیز دیگه از شهر زیبای رشت آشنا شدم و این از برکات این سایت الهی است که خداوند را بابتش سپاسگزارم.
بانو سادات عزیز آرزوی قشنگی که کردید؛ خواسته قلبی همه فرشته های خداوند در این سایت است و مطمئنم این خواسته هم توسط خداوند پاسخ داده شده و در زمان و مکان مناسب این اتفاق خواهد افتاد.
ممنونم از این که وقت گذاشتید و پاسخ سوال منو دادید. این سوال سالها در ذهن من بود ولی به فاصله کوتاهی فراموش میشد تا اینکه دیدن این فایل سبب شد بیاد بیاورم و پاسخ سوالم رو توسط خداوند از دستان پر مهرت دریافت کنم که صمیمانه ازتون سپاسگزارم. پاسختون و راه حل موضوع هم برایم جالب بود! اینکه فقط سه ماه از سال شوفاژ ها رو خاموش می کنید و در ماه هایی از فصل گرما همزمان هم کولر روشنه و هم شوفاژ! و این هم از تنوع آب و هوایی و شگفتی های خداوند است.
برای شما و فرزند دلبندتان و خانواده محترمتان بهترینها رو آرزو میکنم و امیدوارم همواره سالم و سعادتمند و ثروتمند زندگی کنید دوست عزیز.یا حق
سلاااااااااام
کامنت خیلی زیبا
یعنی حضور شینا
سپاسگزارم آقای زرگوشی از کامنت خوشگل تون و بیان زیبایی ها وتوجه تون به فایل سفرنامه.
سپاس از بیان خاطره هاتون
اینکه گفتین رفتین پشت بام خونه و لذت از بارون بردین
یادم افتاد بارون که شدید میباره
کار هلیسا جان منم اینه که برگای خشک بندازه تو آب بارون کنار جوب باغ های اطراف مون و مسابقه راه بندازه ودنبال برگا میره …..
و بهترین بهترین لذت ما پریدن باهم توی چاله های آب بارونه و اون صدای شالاپ وشلوپ همراه با گل.
اینو گفتم که خودم قبل از مادرشدنم
تو چاله بارون از ترس کثیفی و وسواسی مامانم نپریده بودم
اما خداروشکر با مادرشدن خودم، قشنگ این کارهارو با بچه هام تجربه ش کردم ومیکنم…..
الهی که خدا حفظ کنه شینا جان وهر لحظه سرشارباشین از خوشبختی وجودش .
درپناه خداوند لحظه هاتون پرازنور.
سلاااام و درود خداوند بر فاطمه عزیز
پیشنهاد رفتن به پشت بام با شینا بود و دستهای همو گرفتن و دور هم چرخیدن پیشنهاد من (ایموجی چشم ستاره دار و قلبی). انگار یاد بازی های دخترانه کودکی هام در کوچه پس کوچه های زندگیم افتاده باشم.
انداختن قایق و اشیا توی آب و دنبال کردن مسیرشون یکی از بازی های دوران کودکی ما هم بود ولی وقتی خوندم که نوشته بودید با همدیگه می پرید توی چاله آب خیلی تعجب کردم! حالا اگه آقا رسول اینو میگفت برای من عادی بود ولی از زبان شما شنیدن این بازی برایم باور کردنی نبود چون می بینم که چقدر به خاطر اینکه لباس های بچه ها کثیف نشن یا بچه ها مریض نشن مادرها مانع اینجور بازی ها و شادمانی های کودکانه و تجربه های لذت بخش میشن صرفآ به دلیل اینکه یه دست لباس کثیف نشه! و واقعا تحسینتون میکنم که نه تنها به هلیسا جانت اجازه این تجربه زیبای کودکانه رو میدید بلکه کودک درون خودتونم در این بازی سهیم می کنید و لذت بازی کردن های هلیسا رو چند برابر می کنید و اینکارتون واقعآ برایم جالب و ستودنیست.
روی ماه هلیسا جان را جای من ببوسید و سلام منو به آقا رسول برسونید. برای این خانواده عزیز و دوست داشتنی و هنرمند بهترینها رو آرزو میکنم. یا حق
سلام دوست عزیز
ممنون از کامنت زیباتون
من حدود 3 ساله که شمال زندگی میکنم وچون میدونم وقتی ادم یه سوالی داره چقدر براش مهمه حداقل یکی حوابشو بده
خواستم از تجربه کمم براتون بگم
تو زمستون وپاییز که شوفاژ عالیه برا لباس خشک کردن
میمونه 6 ماه دیگه سال
وقتی خورشید باشه که کاملا لباس خشک میشه فقط روزای ابری و بارونی یکم کار مشکله
که من با ماشین لباسشویی تا اخر رطوبتش رو میگیرم و بعد هم هوای داخل خونه بهتر از بیرون عمل میکنه فک کنم بخاطر اینکه داخل اجاق گاز روشن میشه نمیدونم دقیق
ولی هوای داخل بهتر از بیرونه شاید دوروزی بمونه تاخشک بشه
واگه عجله داشته باشیم اتو کشیدن برا یکم رطوبت باقی مانده اخرین گزینه هست
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
سلام و درود خداوند بر بانو آیت عزیز
ممنونم سعیده عزیز از این که وقت گذاشتید و تجربه ارزشمندتون رو با ما به اشتراک گذاشتین. امیدوارم در این سه سالی که مهاجرت کردید و در شمال زندگی می کنید بهتون خوش گذشته باشه و بهترین و زیباترین لحظات و اتفاقات رو پیش رو داشته باشید. در پناه حق دوست عزیز
سلام گرم خدمت برادر بزرگ و دوست داشتنیم اقا اسدالله..سرخط خبر(استیکر خنده) رو با جمله طلایی خوده بزرگوارت شروع میکنم که نوشته بودی وقتی حالت خوبه معجزه پشت معجزه و حال خوب پشت خوب برات میفته و احساس بد به فرکانست دسترسی نداره (استیکر اشک شوق و قلبی که موقع خوندن داشت از سینه میزد بیرون از اینکه خدا بازم از طرف اقا اسدالله باهام حرف زد..یعنی من ندیدمتون از نزدیک ولی وان رابطه الهی که بین خانواده شما در جزیانه ورابطه پدر دختری رو من قشنگ حس کردم چون مشابه ش رو دیده بودم و از همینجا براتون ارزو میکنم خداوند اینقدر نعمت و ثروت و سعادت تو زندگیتون جاری کنه که بشید مصداق لعلک ترضی کما اینکه الان هم این رو از انرژی کلامتون میشه گرفت که دارید…..قبلا هم کامنتت رو تو یکی از فایل های سفر به دور امریکا خوندم وکلی حس سپاسگزاری اومد تو رگهام وانرژیشو برات فرستادم وکامنت هم نوشتم که الخیر فی ماوقع شده و نخونده بودید شاید نتونسته بودید پاسخ بدید…خلاصه که تحسین و پشت تحسین از داداش کوچیک امیر برای داداش بررگتر اقا اسدالله عزیز…واینکه من خودم هم کورد زبان هستم شهر تکاب از شهرستان های(استان آذربایجانغربی که کلی زیبایی داره و با میراث جهانی تخت سلیمان ومعادن طلا وسنگ معروفه …لهجه شمالی رو خیلی خیلی دوست دارم و وقتی نوشته بودید که اون داداش فروشنده که براش ارزوی سعادت میکنم اینجوری گفته بود که من لباس ست میکنم میفرستم اسپانیا گفتم این از همون ادم حرفه ای ها بوده که من عاشق اینم فقط ازشون خرید کنم دوست دارم تاصبح برات بنویسم ولی خب بسنده میکنم تا اینجا به امید دیدنتحال خوب پشت حال خوب معجزه پشت مجزه از مدیریت محترم کائنات رو برات میطلبم..خدایا شکرت
سلام و درود خداوند بر آقا امیر گل
آقا پوزش منو پذیرا باشید. من کامنتتون رو ندیده بودم و الان که رفتم یکبار دیگه کامنت ها رو جستجو کردم کامنتتون رو دیدم و خواندم.
خوشحالم از اینکه نوشته ای کامنتم برایت نشانه ای بوده از طرف خدا و خداوند را ازین بابت شکرگزار و قدردانم.
داداش امیر عزیزم دوست عزیزم؛ برادر هم زبانم خیلی ممنونم که باز برایم کامنت گذاشتید و یادآوری کردید کامنت قبلی تونو بخونم. برای خودمم این اتفاق بارها افتاده که به قول خودتون الخیر فی ما وقع است. برایتان از خداوند بخشنده سلامتی و سعادت و ثروت آرزومندم عزیزم.یا حق
سلام داش اسداله عزیز
اول از همه تبریک بگم به اون عکس پروفایل و نتایج فوقالعاده ای که کرفتید که بسیار قابل تحسین و لذت بخش بود برام و چه فکت قویی برای منه که هر وقت ذهنم زر زر کرد نتایج شمارو بکوبم تو دهنش بگم :
ببین داداش اسداله تونسته منم میتونم
ببین چه اراده و پشتکار و جدیتی داره ، حبیب تو هم میتونی اگر همینطور جدی و توحیدی و شاد باشی
خلاصه که
خیلی حال کردم با خوندن کامنتت و پروفایل تم که خوندم دیگه داشتم از ذوق متلوف میشدم(افعال جدید میسازم خخخخخ)
اما در پاسخ به سوال شما در باره خشک کردن لباس در مناطق شرجی، من مدتی بندرعباس بودم و اونجا به شدت شرجی و رطوبت واقعا بالاست
اونجا آبگرمکن ها برقی بود و گاز نداشت و لباس هارو کنار آبگرمکن آویزون میکردند
بعضیا هم از اتو استفاده میکردن و اکثراً با دمای بدن خشک میشن
دیگه عادت کردن
برات آرزوی سلامتی و موفقیت و شادکامی و ثروت دارم.
منتظر خبرهای خوبتم
در پناه حضرت عشق و در پرتو آگاهی، رستگار باشید ان شاءالله
سلام و درود خداوند بر برادر عزیزم عالیجناب عشق
چند روزی به واسطه اومدن دوره جدید استراحتی بین سفرنامه پیش اومد که به فال نیک گرفتیم ولی سعی می کردم سر بزنم و کامنت هاتونو دنبال کنم و وقتی دیدم برای سفرنامه کامنت شما و همسر عزیزتون نیومده تعجب کردم. امیدوارم در این تاخیر خیریت و برکتی نهفته باشه و واقعا جای خالی پیام هاتون احساس می شد و وقتی پیامت برام بالا اومد خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم بابت حضورتون.
ممنونم از توضیحات مفیدتون در مورد خشک کردن لباسها در هوای شرجی که تجربه زیباتون از بندرعباس رو برامون تعریف کردید و به آگاهی هامون اضافه کردید.
ممنونم بابت نگاه زیباتون به پروفایلم و بابت جملات زیبایی که بیان نمودید و افعال جدیدی که به زبان فارسی افزودین با اجازه از حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (استیر چشمک و خنده). بهترین ها سهم لحظه لحظه زندگیتون دوست عزیز.یا حق
سلام دوست عزیز آقا اسداله
سلام به استادان گرامی و دوستان
عزیز به قول سعیده جون دوستان غار حرایی
امروز روز تولد پیامبر بود تعطیل و ما یه زمین کوچیک در اطراف رشت داریم گفتیم بریم سبزی بکاریم و
خیلی نزدیک به زمینمون یه دشت چند هکتاری زیباست در کنار رودخونه زیبای سپیدرود هربار که میرم اونجا زیباییهای بی نظیرش با روزهای قبل فرق میکنه چه از گاوهای زیبا با گوساله هاش گرفته چه از ابرهای زیبا، غروب زیبای خورشید ساحل شنی رودخونه اش، .چه سبزی محلی خوش بو چوچاق که خداوند متواضعانه و رایگان تو این دشتهاش برا عموم گذاشته تا حالشو ببرن چه بوته های خار تمشکش که از اوایل تابستون تا آذر ماه پابرجاست ،هر بار میریم این بوته ها و تمشکهای رنگانگش بهت چشمک میزنه اصلا دلت نمیاد بدون خوردنش و شکر کردن خدا به خاطر نعمتش از اونجا رد شی. بخاطر وجود گاوهای رنگارنگو و زیبا با اسبها، چمنش همیشه کوتاست و زیبا ، در صورتیکه زمین 250 متری ما که دورش حصاره همیشه پر علف هرز هست که باید برای کاشت ده متر از زمین برا سبزی هر بار میری علفها رو بکنی
آهان اصلا یادم رفت برا چی دارم کامنت مینویسم ، در مورد دختر زیباتون گفتید،یاد امروز افتادم رفتم کنار رودخونه ده دقیقه مراقبه کنم به صدای طبیعت گوش بدم آسمون طبیعت زیبا رو ببینم که یهویی دو تا دختر شیرین زبون که خواهر بودن از راه دور اومدن کنار من نشستن ، با هم صحبت کردیم ، گل پوچ بازی کردیم ، واقعا وقت گذروندن با بچه ها حال آدمو خوب میکنه
بعدش سوالی که پرسیدین در مورد خشک کردن لباسها، واقعا خشک کردن لباسها در شمال مخصوصا تغییر فصل میشه برامون سخت میشه به طوریکه بعضی اوقات لباس شسته چون بعد از یه روز خشک نمیشه بو بد میگیره دوباره مجبوری بشوری، یکی از روشها اینه بعد از چند ساعت طرف دیگه لباس رو رو بند بندازی، یا حتی گاهی پیش اومده وقتی بارون تو تابستون اومد یه شوفاژ رو روشن کنی لباسها رو بذاری روش خشک شه یا مثلا دوبار از خشک کن ماشین لباسشویی استفاده کنی تا لباس خشکتر بشه ولی وقتی این اتفاقا میوفته الان دیگه مثل قبل نمیگم اه چرا لباسها خشک نمیشن … بلکه میگم خدا روشکر بخاطر همین رطوبت هست که شمال سر سبزه ، نمیگم اه چرا هی عرق میکنیم میگم خدا رو شکر این رطوبت باعث میشه یه عالمه مناطق زیبا تو این منطقه داشته باشیم آب فراوان داشته باشیم
خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر اینهمه فراوانی و نعمتش
ممنونم که بازم یادم انداختین که سپاسگزار خدای مهربونم باشم
همیشه حال دلتون شاد شاد شاد باشه
سلام و درود خداوند بر مریم عزیز
چقدر قشنگ توصیف کرده بودید منطقه زیبایی که در اطراف رشت رفتید و منم مثل شما غرق تصور آن فضا و زیبائی هایش شدم و واقعآ هر چقدر نعمتهای بی پایان خداوند را شکر و سپاس بگوئیم کم است.ممنونم مریم جان بابت این نگاه زیباتون که اینقدر زیبا دیده و زیبا توصیف کردین.
تشکر می کنم از اینکه وقت گذاشتین و به سوال من در مورد خشک کردن لباسها در ایام مختلف سال به خوبی پاسخ دادین و این قانون بدون تغییر خداوند است که به سوالات و خواسته های ما بی درنگ پاسخ داده می شود و ازین بابت هم خداوند مهربان را شاکر و سپاسگزارم. آرزو میکنم بهترین لحظات و زیباترین ثانیه ها را در زندگیتان داشته باشید و غرق سلامت و نعمت و ثروت باشید دوست عزیز.یا حق
بنام یگانه فرمانروای هستی
سلام به اسداله عزیز وثروتمند
اسداله جان چقدر از کامنتت لذت بردم چقدر تحسینت کردم که خاطراتت رو طوری اینجا نوشتی که آن ذوق وانرژی که داشتید رو به خواننده میده آنجا که گفتی شینای عزیز ازت خواسته بری بالا پشت بام به معنای واقعی این احساس شعف وهیجان درونیتون رو درک کردم
یادمه هروقت اینجا باران بیاد شاید باورت نشه ساعت 2 نصف شب هم باشه همسرم میگه پاشو بریم بیرون زیر بارون ببین چه کیفی میده واین روزها با دیدن فایلهای سفر به دور آمریکا وسپاسگزاری استاد ومریم جان خیلی خوب فرکانس این حال خوب رو درک میکنم
ووقتی گفتی شینای عزیز سعی میکنه از جملات منفی استفاده نکنه چقدر این نازنین دختر رو تحسین کردم وخندیدم چون خودم هم دقیقا این کار رو دارم میکنم وقتی میرم تو آشپزخانه یکاری انجام بدم همسرم میگه تونستی بری قبلا میگفتم به سختی ولی چند وقته دارم تمرین میکنم میگم به راحتی
خلاصه اسداله عزیز ممنون از وجود پر برکتت ممنون که هستی ومینویسی من از کامنت دوستان سعی میکنم نشانه ها را بگیرم چون هر لحظه درخواستی دارم منتظر پاسخ الله مهربان هستم
اسداله جان زندگی سراسر عشق ،صداقت وثروت وسلامتی وموفقیت را برات در کنار خانواده آرزو میکنم
وجودت سرشار از عشق خدا
یاحق
سلام و درود خداوند بروی ماه فهیمه عزیز
باران همواره با خودش عشق و شور و هیجان و ذوق میاره و نعمت های خداوند همینطورند. این چند روز نیز به لطف خداوند شهر ما هم حال و هوای شمال رو داشت و باران رحمت الهی باریدن گرفت آنهم از نوع قطره های ریز و آرام آرامش که دقیقآ تداعی کننده شمال بود و شینا هم همینو میگفت زیرا بارانی که در غرب و جنوب میباره معمولا شدیده و هر قطره اش هم شاید بیشتر از 100 قطره باران ریز شمال باشد.
چقدر خوشحال شدم از اینکه عشقتان اینقدر ذوق دارند و پایه و همراهت اند برای تجربه این لذتها و ازین بابت بسیار تحسینشان می کنم. و واقعآ هم باریدن باران در کویر رو نباید از دست داد و در هر ساعتی که باشد مهم نیست.
فهیمه جان عزیز بسیار تحسینتون میکنم که اینقدر خوب دارید روی خودتون کار می کنید و شاهد رشد و پیشرفت و تکاملتون در این مسیر زیبا هستم.برایتان سلامتی و سعادت و ثروت آرزو میکنم رفیق.یا حق
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلاااام و آرزوی ناب ترین ها برای شما
در مورد سوال شما برای خشک کردن لباس ها در شمال با وجود رطوبت همیشگی….
مطمئنا مامانهامون که بچه بودن و تو بزرگسالی محدودیت داشتن
ولی از وقتی یادم میاد لباسشویی اومده و کمتر با مسائل خشک کردن لباس ها مواجه بودیم و ….
الان با همین لباسشویی های اتوماتیک و یا جدا از هم
لباس ها تا 95درصد خشک میشن ، و اون رطوبت کمی که هست با یه ساعت موندن رو رخت آویز یا بند ، لباس ها خشک و عالی میشن، اگر هم عجله باشه یه ده دقیقه رو شوفاژ تموم ….
تکامل طی شده و حالا شمالی ها هم مثل بقیه راحت لباساشون با فن آوری خشک میکنن و اصلا صحبتی راجع به لباس توبارون و برف مونده نیست.
از سوال شما به شکرگزاری بیشتر رسیدم، وخداروشاکرم بابت حضور ارزشمند شما و آرزوی ناب ترین ها
سلام و درود خداوند بر شما دوست عزیز
ممنونم از توضیحات کاملتون و اشاره زیبایی که به طی کردن تکامل در هر کاری نمودید.من هم از شما ممنونم که به من یاد آوری کردید که هر چالشی در زندگیمان هست دلیلش اینست که حرکت کنیم و بهبود بدیم و یاد بگیریم و رشد و پیشرفت کنیم و خدا رو شکر شما این مطلب رو بدرستی درک کردید و به ما هم یاد دادید و اینم از خیر و برکت این سایت الهی است.خداوند رو شاکر و سپاسگزارم که به واسطه این سوال و این کامنت با فرشتگان بیشتری از شمال سرسبز و زیبا آشنا شدم که برایم عزیزترینید. ممنونم که وقت گذاشتید و جواب سوال منو دادید.در پناه خداوند بهترینها رو براتون آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
سلام جناب زرگوشی عزیز . من همیشه کامنتهای عالی شما رو دنبال میکنم و از مطالبتون بسیار استفاده میکنم
اما الان فقط اومدم دختر زیباتون رو هزاران بار تحسین کنم ک از الان تقوی پیشه کرده . از الان ک ذهن پاک و مطهرش خالی از هر گونه محدودیت و باور نامناسبه و آگاهانه حتی حرف محدود کننده هم ب زبون نمیاره و شما رو هم تحسین میکنم ک دختر تون رو با خودتون در صراط مستقیم همراه کردین . و انشالله ک منم بتونم دختر عزیزم رو ک الان یک سالش هست با خودم همراه کنم.
و منم بادیدن عکس پروفایلتون مثل آقای حافظیان تبریک میگم بابت نتایج عالیتون . انشالله ک روز ب روز برکت بیشتری دریافت کنید
با آرزوی سلامتی و سعادت برای شما و دختر زیباتون
درپناه الله مهربان باشید
سلام و درود خداوند بر جناب نجاتی گل
آقا فرهاد عزیز همانطور که اشاره کردید بچه ها به علت ضمیر پاکی گه دارند جسم و روحشان بر هم منطبقه برای همین در لحظه زندگی می کنند و با خودشان در صلح اند. بقول استاد نیازی نیست که ما کاری برای فرزندانمان انجام بدیم! همین که باورهایی رو که دارند رو خراب نکنیم بزرگترین لطف رو در حقشون کردیم و لازمه اینکار اینست که آگاهی های خودمان را بالا ببریم و با قوانین الهی و جهان آشنا باشیم. آنوقت است که آنها مسیر خودشونو پیدا می کنند. برای دختر گلتون هم مثل خودتان آرزوی سلامتی و سعادت و خوشبختی دارم دوست عزیز. یا حق
بنام پروردگار عشق و زیبایی
بنام پروردگار ثروت و سلامتی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿1﴾
به نام خداوند رحمتگر مهربان (1)
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿2﴾
ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان (2)
الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿3﴾
رحمتگر مهربان (3)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿4﴾
[و] خداوند روز جزاست (4)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿5﴾
[بار الها] تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم (5)
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿6﴾
ما را به راه راست هدایت فرما (6)
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿7﴾
راه آنان که گرامى شان داشته اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان (7)
دعای هر روزم همینه
پروردگارم هدایتم کن ،منو به حال خودم نزار ،من همیشه هدایت تورو میخوام ،همیشه میخوام بهم بگی که چکار کنم ….
من دست میکشم ،تو دستگیرم باش
من رها میکنم تو نگهدارم باش
خدای خوبم تویی راهنمای هرلحظه من.
سلاااااام استاد عزیززززززم
سلام مریم بانوی ،شایسته.
صبح که از خواب بیدار شدم با دیدن قسمت جدید سریال خیلی ذوق زده شدمممممم و چشمام قلبی شد،بعد از دیدن سه بار از این قسمت تصمیم گرفتم کامنت بزارم.
لذت میبرم از شروع سریال با آهنگی که منو ناخودآگاه بیاد زیبایی ها و تحسین اونا میندازه.
خدایاشکرت برای این
فضای زیبای جاده ،زدن تو دل جاده و سفر ،تغییری که تو هر لحظه بهمون یاد میدهد،در حال زندگی کن ،لذت ببر،و بگذر وابسته نباش به زیبایی هایی که میبینی ،لذت همون لحظه ببر و شکرگزار باش که طبق قانون تحسین زیبایی ها ،هدایت شدن به زیبایی های بیشتر به همراه داره ،عاشق پوشش گیاهی درختان سوزنی برگ کاجم ،این مناطق کوهستانی،منو یاد برنامه کودک های هایدی و بجه های کوه های آلپ میندازه که تو این جنگل های کاج میرفتن و گوسفنداشونو میبردن برای چرا،واقعااا حس خوبی بهم میده و دلم میخواد یه روزی تجربش کنم ،رفتن تو دل جنگل های پوشیده شده از درخت کاج.
چقدر آسمون با ابرای سفیدش ،چشم نوازه و ترکیب آبی و سفید چقدر زیباست.
خونه های شیوانی و ویلایی خوشگل تو دل جنگللللل،فوق العادس،دقیقا مثل پرودایس:)
خداروشکر رسیدیدم به مقصد جدید ،امکاناتی مثل لاندری،پلنت فیتنس ،واقعا انگار نه انگار تو سفرین ،همه جا خونه شماست ،همه کامکاناتی و ثروتی هست ،و فوق العاده است .
ثروتتتتتتت
شریف ترین کار جهانه
معنوی ترین کار جهانه
تنها راه نزدیکی من بخداست…..
باعث گسترش جهان هستی میشه…..
ثروت بی نهایته و فراوانه:)
اینا همه نمود هاش هست ،نمونه هایی که من تو سریال های شما به وضوح میبینم و تحسین میکنم،این روزه نشانع ها بهم میگن وقتشه دوره روانشناسی ثروتو بخری،تکاملت طی شده و وقتشه قدم بزاری برای سرمایه گزاری کردن روی باور هات،واقعااا تک تک دوره هاتون استاد ،سرمایه گزاری هست:)
برام جالب بود،محلی بنام لاندری،هست ،تا افرادی که تو سفرن به راحتی لباس هاشونو بشورن،تفاوتی که به قول شما تو ماشین لباس شویی های امریکا هست ،اینکه خشک کن هم دارن،چقدر خوبه نیازی نیست لباس رو بند بندازی ،بلکه راحت و تمیز و عالی میتونی لباستو خشک کنی،باعث راحت تر شدنه کارا میشه:)
خدایاشکرتتتتتت.
من عاشقتونممممم بخاطره همفکری که باهم دارین و این هماهنگی که نشان از درونی که با خودش در صلحه،استاد عزیزمممممم بهشت چی میتونه باشه ؟؟؟
یه رابطه عالی
ثروت
سلامتی
آرامش
توحید
اینا همش اسمش بهشته ،اینا همش اسمش خداست،به قول شمااا تو دوره راهنمای عملی ،دنبال خدا کجا میگردیم،،،
جان من جهان من،تو همون عطر گل های یاسی که اول صبح کل کوچه رو پر میکنه،،،،تو لبخند مادرمی که با عشق تو آغوشم میگیره،تووو همون غروب و طلوع خورشیدی که با دیدنش ،ناخودآگاه میگم الله الکبررررر،تووو نزدیک از من به منی :)
چقدر دیدن رابطه شما منو سر ذوق میاره،رابطه ای که پر از حال عالی و عشق:)
رابطه ای که مدام عشقم ،عاشقتممممم،قربونت برممممم،توشه:)
دلم رفتتتتتت بخدا براتون:)
چقدر عااالی شد لباسارو شستین ،حموم کردین،رو تختی عالی بهترین جنسو خریدین،،،،اضافه کنم اینو من لذت بردم از این فروشگاه پر از جنس ،منو سر ذوق میاره خرید کردن،جالبه دیشب تو گوگل مپ داشتم فروشگاهای ونکور میدیدم ،بخدا انقدر خودمو بردم تو مدار مهاجرت به اون شهر که تک تک کوچه خیابون هاشو عین کف دستم بلد شدم ،هرکسی ببینم میدونم برای کدوم محله و خیابونه،اونقدر کههه جست و جو کردم و دیدم،دیشب دقیقا یه همچین فروشگاهی تو مپ دیدم و گفتم یه روز میرم اونجااا و کلی خرید میکنم ،ایمان دارمممممم ،:)که مهاجرتم:
آسون
راحت
با خوشحالی
با شادی
با عشق
شاهانه با ثروت و پول
میشه ،من مطمعنم که با خیال راحت و پول زیااااد مهاجرت میکنم ،ایمان دارم:)
خدایاشکرتتتتتتتت،خدایا من ایمان دارم لیاقت ثروتو نعمتو دارم ،چون متعهد بودم به اموزش هاا،چون ورودی هامو کنترل کردم و کسانی که تقوای خدا پیشع کنند ،لاجرم پاداش میگیرند :)
خدای خوووبم ،ممنون که چشمامو به این همه ثروت و نعمت باز میکنی.
به به چه باشگاه خفنی،به خودم قول دادم همیشه و تا آخر عمرم ورزش کنم ،چون عااشقشمممممم:)
چقدر لذت میبرم از این باشگاه که مجهز به همه دستگاهای عالی،اونم از هر کدوم چندتاااا:))))
خدمه ام هست و مدام وسایل شستشو میاره و تمیز و عاالی،حمومم داره و کلی خدمات.
مریم جوووون ،مبارکت باشه کفشای خفنت:))))))
چقدر خوشگل و ملوسن:)منم عاشق بوتم ،لذت میبرم از بوت های کوهنوردی،چه مغازه خفنی ،کفشا از بهترین متریال ساخته شدن و چقدر عااالی ان :)
منم تحسین میکنم فروشنده رو که تو کارش این همه تمرکز گذاشتع و جدی و کاملا اطلاعات داره:)
چقدر عااالی تو هر حرفه ای که هستیم،سعی کنیم تو حوزه شغلیمون بیشترین اطلاعاتو داشته باشیم،تمرکز تمرکز تمرکز ،قدرتی داره که میتونه کوهو جا به جا کنه،مثه یه ذربین که وقتی رو یه نقطه میزاری،آتیش به پا میکنه:)
اینه فرق آدمای موفق از ادمایی که هنوز اندر خم یه کوچه ان:)
خدایاشکرت که در فرکانس دیدن این همه
نعمت
ثروت
فراوانی
زیبایی
روابط عاشقانه ،هستم:)
ما بخدا اعتماد داریم:)
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
سفر به سلامت:)
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
بعد چند روز فشرده روی دوره های احساس لیاقت و کشف قوانین کار کردن، سریال سفر به دور امریکا خیلی جنبه فان داره .. خداروشکر که باز قراره تمرکز بذاریم روی زیبایی ها و فراوانی های نعمت
ایالت کلرادو رو من با شهر دنور می شناختم … خیلی زیباست و همیشه عکسها و فیلمهاشو می دیدم
خدا میدونه من چقدر این سفر رو دوست داشتم و دارم بخاطر اینکه ایالت مورد علاقه من بود و الان هم که امیدوارم شهر مورد علاقه م رو از دوربین شما ببینم..
من تا حالا laundry ندیده بودم که خداروشکر الان باهاش آشنا شدم
چه فضای بزرگی و چه همه لباسشویی های حرفه ای… سالن تمیز و آروم ..عالی
من چیزی که متوجه شدم اینه که استاد خیلی به gadget های مختلف علاقه دارن .. انواع و اقسام وسایل برقی و فنی .. برای رفع نیازهای مختلف… خیلی جالبه برام
کفش های فوق العاده زیبایی بود و خوشحالم که این برند رو الان میشناسم و چقدر جالب که یه شرکت همیشه در صدر جدول کیفیت و فروش بوده
وقتی علاقه به کارمون باشه ته اطلاعاتش رو در میاریم و با اشتیاق به اشتراک میذاریم که این فروشنده جزو همین دسته بود
واقعا حیرت انگیزه که بشه یه کفش رو 40 سال پوشید …ببین چه جنسی داره
و واقعا احترام به مشتری فوق العاده بود ..ندیده بودم که فروشنده کفش رو پای مشتری کنه …جالب بود
استاد بدن فوق العاده ای ساختین که تحسین برانگیز هست واقعا حس خوشحالی شما و فرکانس رضایت شما از وضعیت فیزیکی و سلامتی تون کامل حس میشه.. خداروشکر
در پناه الله یکتا
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَکَذَٰلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَهَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ ۖ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیَانًا ۖ رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ ۚ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا
واین چنین ما مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق بدانند که وعده خدا به حق بوده و ساعت قیامت البته بیهیچ شک خواهد آمد، آنگاه که میانشان تنازع و خلاف در امر آنها بود،پس بعضی گفتند: باید گرد آنها حصار و بنایی بسازیم،خدا به احوال آنها آگاهتر است و آنان که بر واقع احوال آنها ظفر و اطلاع یافتندگفتند: البته بر ایشان مسجدی بنا کنیم.
سَیَقُولُونَ ثَلَاثَهٌ رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَهٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ ۖ وَیَقُولُونَ سَبْعَهٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ ۚ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ ۗ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا
به زودى خواهند گفت: «سه تن بودند [و] چهارمین آنها سگشان بود.» و مىگویند: «پنج تن بودند [و] ششمین آنها سگشان بود.» تیر در تاریکى مىاندازند. و [عدهاى] مىگویند: «هفت تن بودند و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگارم به شماره آنها آگاهتر است، جز اندکى [کسى شماره] آنها را نمىداند.» پس در باره ایشان جز به صورت ظاهر جدال مکن و در مورد آنها از هیچ کس جویا مشو.
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَٰلِکَ غَدًا
و هرگز درباره چیزی مگو که من فردا آن را انجام می دهم
إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَاذْکُرْ رَبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا
مگر اینکه [بگویی: اگر] خدا بخواهد. و هرگاه [گفتن ان شاءالله را] از یاد بردی، پروردگات را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به چیزی که از این به صواب و مصلحت نزدیک تر باشد، راهنمایی کند.
=======================================================================================
سلام به استاد نازنینم،سلام به دلبر شیرینِ استادم و به تموم بندگان صالح خداوند،مقیم در غار حرا!
خداروصدهزارمرتبه شکر برای یک فرصت هم نشینی دیگه با دوستان،تمرکز بر نکات مثبت،دیدن زیبایی های جهان،یاد گرفتن اصول زندگی به بهترین روش…
قبل از هرچیز من یکم از شیرین زبونی الله تو قرآن بگم؟ که خودم وقتی از قرآن هدایت خواستم برای نوشتن کامنت و به این آیات سوره ی کهف هدایت شدم متوجهش شدم.
تو آیه های قبلی سوره کهف،خداوند داستان اصحاب کهف رو تعریف میکنه که هممون دیگه داستانشون رو میدونیم.
بعد الله به پیامبر اسلام میگه داستان اصحاب کهف رو برای این گفتیم که بدونید وعده ی خداوند حقه، و همونطور که اصحاب کهف سیصد ونه سال توی غار خوابیده بودند و وقتی که بیدار شدند،فکر کردند که فقط یکی دوروز از خستگی خوابشون برده،خلاصه مردن هم اینطوریه،شما حتما بعد از مرگ دوباره زنده میشید و برمیگردید به سمت خداوند!
حالا وضعیت مردم زمانه ی پیامبر رو میبینیم که مثل نودو نه درصد جامعه ی الان ما،تمرکز بر حاااشیه دوووری از اصل بوده!
خداوند میگه الان بعد این داستان،ملت میان میگن اصحاب کهف سه تا بودن،چهارمی سگ شون :)
بعد میگن پنج تا بودن،شیشمی سگ شون :)
بعد میگن نههه! هفت تا بودن، هشتمی سگشون بود! :)
این وسط یک شوخی ریزی هم میکنه خداوند، که من خودم بعد خوندن چندتا ترجمه،متوجهش شدم.
خداوند به اینایی که تمرکز گذاشتن روی حاشیه میگه: رَجْماً بِالْغَیْبِ اینا تیر توی تاریکی میندازن :)))))
یعنی من انقدر کیف کردم با این یک تیکه :) از شیرینی آیه های قرآن…
دعا میکنم ما برعکس جمعیت غالب جامعه،به جای تیر توی تاریکی انداختن،وقت و انرژیمون رو بزاریم روی اصل و ریشه،راهی که استاد رفته و نتایجش هم گواهه درستی این مسیره!
چندتا نکته از همین آیه توی تفسیر نور نوشته بود که جالب بود،براتون اینجا میزارم انشالله به کارتون بیاد.
1- قرآن از آینده خبر مىدهد. «سَیَقُولُونَ»
2- سخن بىدلیل نگوییم و به تخمین و حدس تکیه نکنیم. «رَجْماً بِالْغَیْبِ»
3- در موارد غیر لازم باید از بحث و جدل چشم پوشید. فَلا تُمارِ فِیهِمْ …
4- به جاى اندیشیدن به عدد، به هدف بیندیشید و دنبال دانستنىهاى بىفایده نروید. «لا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً»
5- دانستن وسؤال از هرکسى جایز نیست، از نااهلان نپرسیم. لا تَسْتَفْتِ … مِنْهُمْ
=======================================================================================
و آماااا بریم سر این قسمت از سریال و نکته ای که برای من خیلی جالب بود.همزمانی شروع دوره ی احساس لیاقت و دیدن زندگی استاد از نزدیک که گواهه حرفاشون هست،تاثیرپذیری آموزش هارو صد برابر بیشتر میکنه برام …
اینکه چطور استاد به سبک شخصی خودش زندگی میکنه و کوچکترین اهمیتی برای حرف بقیه قائل نیست،و براش مهم نیست بقیه چطور دارند زندگی میکنند،بلکه اونطور که خودش میپسنده و لذت میبره رو اصل زندگیش قرارمیده!
بزارید من یک تیکه از صحبت های استاد رو در جلسه تکمیلی جلسه 1 احساس لیاقت رو بنویسم.
از لحاظ مالی من هیچ مشکلی ندارم،که همین الآن،همین الآن زنگ بزنم بگم آقا، ده تا لامبورگینی میخوام بخرم،با ده تا رنگ متفاوت،بفرستید درِ خونه،ولی یک درصد این فکر به ذهن من نرسیده،و بسیار بسیار لذت میبرم ازهمین ماشین ساده ای که مثلا شاید از نظر بقیه ماشین معمولی ای باشه
آقاااا،من کاری با بقیه ی دارایی های استاد ندارم،من الان با همین جمله ی استاد کار دارم،خرید ده تا لامبورگینی به راحتی!
خودش چقد ثروته؟میتونیم تصورش رو بکنیم؟
حالا برگردیم به این قسمت از سریال،این آدم با این همه ثروت،با این اعتبار،این مقامِ استادی
توی سفر از حموم باشگاه برای دوش گرفتن،از لاندری عمومی برای شستن لباس هاش استفاده میکنه،تازه فیلم هم میگیره و میزاره توی سایتی که بزرگترین سایت موفقیت توی جهانه!
واقعا من بهش فکر میکنم مغزم رگ به رگ میشه،چطور استاد انقدر دقیق به آموزش های خودش عمل میکنه و بدون رقابت،بدون مقایسه کردن،بدون مهم بودن نظر بقیه،اونطور که براش راحت تره،کارهاش رو پیش بره…
این دیگه به قول اون استاد ریاضی،معنیِ مصدری تنها راه گذر از ثروت،رسیدن به ثروت است
وگواهه این حرف استاد توی دوره ست که واقعا هرچقدر ثروتمندبشی،اولا باز کسایی هستند که از شما بیشتر دارند،پس هیچ وقت خودت رو مقایسه نکن،دوما درنهایت شما اونطوری که راحت تری و دوست داری باید زندگی کنی تا از زندگیت لذت ببری،اگر همش به فکر این باشی که بقیه دارند چیکار میکنند،چی ترنده،کی چی داره،شما از اصل خودت دور میشی.
ولی وقتی خودت رو با دیگران مقایسه نمیکنی،هی برمیگردی به چیزی که روحت میخواد،درونت میخواد،بخاطرش متولد شدی و از جنس احساس آرامشی که داری میفهمی که در مسیری هستی که دقیقا قبل از تولد تصمیم گرفته بودی واردش بشی!
کی این اتفاق میفته؟وقتی به دیگران کاری نداشته باشی،کاری که دوست داری انجام میدی،لباسی که راحتی ودوسش داری میپوشی نه اینکه چی مده!
خداروصدهزارمرتبه شکر،برای همزمانی دیدن زندگی استاد از نزدیک،و دریافت آگاهی های دوره ی احساس لیاقت
که هرچیزی تو دوره میشنوم و یاد میگیرم به صورت زنده و واقعی میبینمش…
که آها!آره! اینه!استاد داره اون موضوع رو گفت،الان توی این قسمت فهمیدم دقیقا یعنی چی!
بچه ها یک چیزی در مورد دوره بگم،اگر دلتون میخواد ولی به هر دلیلی تهیه ش نکردید.
این داشتنِ پول دوره نیست که بچه ها رو وارد این آموزش ها میکنه،این مداره که باعث میشه شما دانشجوی یک دوره بشی یا نشی!
خیلی ها هستند از ما ثروتمندترن،اما نه خبری از سایت دارند نه از قوانین
خیلی ها هستند توی سایت عضوند اصلا فعال نیستن
خیلی ها فعالن توی دوره های دیگه مشغولن
خیلی ها چندین برابر پولِ این دوره رو دارند اما توی مدار دریافتش نیستند!
مدار! همه چیز بر طبق مداره،اگر روی خودمون کار کنیم،ما هم مدار میشیم با چیز هایی که میخوایم،اونوقت اگر واقعا این دوره رو بخوای،پولش برات میرسه،چه 5میلیون باشه،چه 8 میلیون،چه 80 میلیون ….
من همون آدمی ام که وقتی دوره ی دوازده قدم آنلاین روی سایت قرار میگرفت،من نتنها عضو سایت نبودم که توی درو دیوار هم بودم،بیشتر از پول هر قدم رو خرج چیزهای دیگه توی زندگیم میکردم،امامدارم،هیچ ربطی به این سایت و آموزش های استاد نداشت.
این من بودم که روی خودم کار کردم،ممارست کردم،تمرکز گذاشتم و الان رسیدم به اینجا که هم مدار با بروز ترین آگاهی های با ارزش استاد قرار بگیرم.
معجزه پول توی حساب نیست!
معجزه مائیم!
معجزه تمرکز ماست!
به قول استاد ما در سطح ذهنی و باوری باید روی خودمون کار کنیم،اونوقت جهان به باور های جدید ما پاسخ میده و شرایط رو برای ما تغییر میده، این همون قانونی که به قول قرآن
سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا
خدا روشی ثابت و قطعی مقرّر کرده است که از پیش جاری بوده است، و هرگز برای روش خدا تغییر و تبدیلی نخواهی یافت.
خداروصدهزارمرتبه شکر برای فرصت یک صلات دوباره و هم نشینی با بندگان صالح خداوند.
الهی که در پناه نورِ آسمون ها و زمین،همیشه غرق احساس عمیقِ خوشبختی باشید.
قلبِ فراوانِ فراوان
بنام خالق هستی
سلام برسعیده عزیز شاگرد زرنگ سایت عباسمنش
دوست الهی عزیزم بسیار ازکامنت زیبا وتاثیرگذار شما لذت بردم وازشرح وتفسیر آیات قرآن که عالی مینویسید درس میگیرم قلب نورانی شما ودرک عمیق شما ازقران که باعث میشه بسیار شیوا وروان بنویسید وماراهم با کلام خدا آشنا تر کنید گوارای وجودتان باشد انشالا سلامت وشاد باشید وهرچه میخواهید خداوند مهربان به شما بدهد
درمورد اینکه استاد چطور بااین ثروت سبک زندگی ساده ای راانتخاب کرده برای من هم جالب توجه است ونشان از احساس لیاقت عمیق ایشان دارد
بارها استاد خودشان وهمچنین مریم جان اشاره کرده اند که اولویت اصلی استاد آزادی درهمه جنبه هاست وایشان درپوشش وروش زندگی خود به این اصل وهمچنین ساده وراحت بودن کارها تاکید دارند
باخواندن کامنت پرازاگاهی شما وکامنت سایردوستان دیدم بیشتر دوستان به این همه ساده وراحت بودن استاد توجه کرده اند ومن هم خیلی برایم جالب است
دوست گلم اشاره کردید داشتن پول خرید دوره مهم نیست بلکه درمداربودن مهم است کاملأ درست است وانشالا بتونم روز به روز مدارم رابالاتر ببرم
درپناه خداوند مهربان روزگارتان خوش وشیرین باشد
سلام به سعیده عزیزم
نمیدونم کامنت شما چه انرژی داره که از حرف هات لبخند وحال خوب بهم میده
ایه اول کامنتت من تو قرآن دقیقا همین آیه خیلی توجه من را جلب کرد
هروقت به.ایمکاری انجام بدیم از انشالله استفاده کنیم که چقدر خدادقیق به ما تقلب رسونده که از پیش خودمون حرفی نزنیم بگیم اگر خدا بخواد میشه وواقعا هم میشه
سعیده جان خوشحالم که هم دوره ای هستیم در دوره بی نظیر احساس لیاقت وواقعا اگر در مدارس نباشی هیچ وقت این حرف ها را نمیشنوی
خداراشکر به خاطر دوستان هم فرکانسی وتوحیدی همچون شما در این سایت
از خدا بهترین ها را برات آرزومندم
سلامتی وثروت روابط عالی وهرچی که آرزوی قلب مهربان وبزرگت هست
بنام خداوند رزاق و وهاب
سلام سعیده عزیزم خاهر گل و زیبای من
هروقت کامنت میزاری با عشق اینکه اخ جون الان سعیده جون از ایات قران نوشته میام کامنتت رو میخونم
چقدر شیرین نوشتید
چقدر لذت بردم ازتونسپاسگزارم
اینکه درمورد مدارها گفتید
دقیقا شما درست میگید
من خیلی احساس تنهایی میکردم وقتی دیدم همه کسایی ک ایمیلشون براممیومد دارن تو دوره کامنت میزارن و من نمیتونمکامنتشون رو بخونم
شما درست میگید من حتما درمدار دوره نبودم
وقتی من خوب روی خودم کارکنم حتما از جاهای طبیعی پول دوره میاد تو زندگیم
سپاسگزارم برای کامنت قشنگت
خیلی لذت بردم
و ازخداوند برای شما عمر با عزت و ثروت و خوشبختی بینهایت خاهان هستم خاهر گلم
.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَٰئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْرًا عَظِیمًا»
(ﻣﮕﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﻭ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ، ﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻤﺴّﻚ ﺟﺴﺘﻨﺪ ، ﻭﻋﺒﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺧﺎﻟﺺ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ; ﭘﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﻧﺪ ، ﻭﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ)
«مَّا یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِکُمْ إِن شَکَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَکَانَ اللَّهُ شَاکِرًا عَلِیمًا»
(ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻳﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ؟ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ)
سلام و درود فراوان به سعیده نورانی پروردگارم ، الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه و قلب نازنینت منور به هدایت های رب العالمین.
همیشه عالی و بینظیری ، عجب کامنتی نوشتی و چقدر نکات مهم و طلایی که بهش توجه کردی. واقعاً تحسین برانگیز هستی. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت.
حضور شما برای همه دوستان توی سایت یه موهبت الهیه. خدا رو شاکرم که با شما هم مدار شدم و میتونم ازتون یاد بگیرم.
بعضی از نکاتی که توی فایل بود و یه سری نکات رو که توی دوره احساس لیاقت و جلسه تکمیلی از استاد شنیدم دقیقاً برام سوال بود. و اینجا توی کامنت شما من به پاسخ برخی از سوالاتم رسیدم.
بسیار تحسینتون میکنم سعیده جان. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
ببخشید کامنتم کوتاه بود.امروز یه کم تمرکزم جای دیگه است.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
سلام سعیده ی عزیزم
اتفاقا امروز داشتم برای همسرم تعریف میکردم میگفتم فکر کن بهترین کتونی ها و کفش هارو داشته باشی اونوقت با به صندل لاانگشتی کل مسافرتت رو بگذرونی بهترین ماشینارو داشته باشی اونوقت همه جا به تراک کمپر بری بهترین وسایلهای خونه رو بتونی بخری اما ساده ترین وسایل رو داشته باشی تو خونت تو بهترین پنت هاوس امریکا بتونی ساکن بشی اما یه روستا تو طبیعت رو واسه زندگی انتخاب کنی
بعدش هم گفتم واقعا استاد راست میگه تنها راه گذر از ثروت بدست اوردنشه!!!
سعیده جان سلام به روی ماهت
وااایی سپاسگزارم از این کامنت زیبات
نمیدونی چه قدر درونم رو متبلور کردی از اینکه خودم باشم
اصلا این تیکه از کامنتت برا من عین طلا با ارزش بود ولی وقتی خودت رو با دیگران مقایسه نمیکنی،هی برمیگردی به چیزی که روحت میخواد،درونت میخواد،بخاطرش متولد شدی و از جنس احساس آرامشی که داری میفهمی که در مسیری هستی که دقیقا قبل از تولد تصمیم گرفته بودی واردش بشی!
کی این اتفاق میفته؟وقتی به دیگران کاری نداشته باشی،کاری که دوست داری انجام میدی،لباسی که راحتی ودوسش داری میپوشی نه اینکه چی مده!
ممنونتم اونچه که بهت الهام شد رو به اشتراک گذاشتی
به عشق وثروت و سلامتی باشه
به نام خداوند مهربان بزرگم
میدانن چی میگویم خداییی بزرگ
یعنی بی نهایت بزرگ
خدایاااا کرور کرور شکرت الهی صد هزارررر مرتبه شکرت
خدایاااا کرور کرور شکرت که خدایی نظیر تو داریم
خدایاااااااااااااا فقط خودت میدانی که چقدرررر دوستتت دارم و چقدرررر به تو اشتیاق دارم الهی شکرت
خودت میدانی چقدررر محتاجت هستم چقدرر وابسته ات هستم
تا زنده هستم اسم زیبایت فریاد میزنم و در قلبم حک میکنم
(((یا الله ))
همین کلمه چقدرر انرژی دارد
یا الله
سلاممم سعیده عزیزم سلام خواهر زیبا روی من خواهر خداگونه من خواهر بهشتی من
سلامم سعیده عزیزم
من هم در ادامه صحبت هایت بگویم بچه ها خودتان به خدا بسپارین خدا معجزه میکند خدا کار نمیکند خدا شاهکار میکند به خدا ایمان داشته باشین روی خدا حساب کنید به هر چی ضرورت داشته باشین میرساند او خداست
او خداست
او میداند شما بیشتر به چی ضرورت دارین روی چی باید کار کنید رشد تان را به خدا بسپارید او هدایت میکند
میخواهم از خودم بگویم در دوره احساس لیاقت هم گفتم اینجا هم میگم
من وقتی طالبان به افغانستان آمدند خوب تخلیه کابل توسط نیروی امریکای صورت میگرفت و من که یک مشرک واقعی بودم رفتم به سوی میدان هوایی که نجات دهنده گان من میروند من هم باید بروم از این کشور اگر نی میمانم
سه شب در میدان هوایی بودم به امید اینکه از این کشور بروم و چنان سختی را دیدم که تا حالا نه دیده بودم پشت آب دویدم یک روز از بس حالم بد بود و مردم هجوم آورده بودند من از خود بی حال شدم به زمین افتیدم حالی هم صدایی او سرباز امریکایی به گوشم میاید که گفت چقدر محکم به زمین افتاد همین قدر محکم به زمین خوردم
با همه سختی های که دیدم نرفتم چون به خدا تکیه نکرده بودم و از دورن احساس لیاقت نداشتم
امروز با مادرم در همین باره صحبت میکردیم ولی نی از سختی هایش برعکس پاکیزه امروز از زیبایی او مکان میگفت و می خندیدم
به مادرم گفتم مادر ذره پشیمان نیستم که چرا نرفتم چرا نشد
((در دلم گفتم زیاد خوشحال هم هستم چون خدا را یافتم چون خدا را شناختم و حالا زیبایی جهان با خدا تجربه میکنم با خدا همه چیز میبینم و لذت میبرم ))
و همین گونه من در صدد تغییر خودم شدم و به سایت هدایت شدم
وقتی من به سایت آمدم میخواستم پول قرض بیگرم و دوره روانشناسی ثروت یک را بیگرم که زود پولدار شوم هنوز یک ماه من هم نشده بود از یک دوستم که پول هم داشت درخواست کردم پول قرض نداد یادم هست نشستم با خدا و گریه کردن آغاز کردم که خدایا چرا این رقم میکنی چرا پول نمیاری که من دوره را بیگرم من باید تغییر کنم از خدا گله داشتم
خوب من بیشتر فایل های دانلودی را گوش میدادم و تمرکز میکردم تا اینکه یک روز در یکی از فایل های استاد شنیدم که بچه ها پول قرض نگیرید که دوره را بخرید چون باید در مدارش باشید اگر نی هیچ آگاهی دریافت نمیکنید
نمیدانی چنان خوشحال شدم و اشک شوق ریختم که خدایاا تو چقدرر هوای من را داری عاشقانه خدایی میکنی
اگر نی من با خود چی میکردم
بعدا پول به دستم آمد و من خواستم دوره رهنمای عملی را بیگرم ( با این وجود که این خواسته در دلم بود که دوره جدید استاد باشد که یکجا شروع کنیم شور شوق زیاد باشد ولی میگفتم نمیشود همه این دوره ها از گذشته هست )) یعنی من از هر جا که شد پرسان کردم که چگونه پول درسایت شارش میکنید هیچکس در کابل بلد نبود هیچ کس نمیفامید و میگفتن این طریقه در اینجا نیست و به تعویق میفتاد باز یگان بار حالم بد میشد میگفتم خدایا حالا که من پول دوره استاد که آرزویم بود دارم نمیتوانم بخرم چون طریقه خرید را کسی بلد نیست و هیچ کس نمیفامد
از رضوان عزیزم درخواست کردم برایم بگیرد اما سایت استاد کمنت را خودکار پاک میکند اگر آدرس چیزی باشد
خلاصه هر چی کردم نشد تا استاد از دوره احساس لیاقت گفت و در دل من غوغا شد همان روزی که روی سایت قرار گرفت من که دیدم زود صرافی رفتم و مبلغ خودم را با تومان سنجیدم وقتی که من دوره رهنمایی عملی را میگرفتم تومان بلند شده بود و من به همین مبلغ دوره احساس لیاقت پول جور کرده بودم دیدم پول برابر هست ( چیدمان خدا ) بعد خانه آمدم و هدایت شدم به یک دوست عزیز ما که در همین سایت هست و چقدرر قلب بزرگ و مهربان دارد سپاسگذارش هستم
با کمک او در ظرف چند ساعت پول را برایش ارسال کردم و دوره را برایم گرفت
وقتی جلسه اول را گوش دادم در باره چی بود مقایسه
چیزی که برای من هر لحظه صورت میگرفت و آنقدر پاشنه اشیل من بود چیزی که واقعا من ضرورت داشتم
و ها راستی من پول از کجا دریافت کردم ؟
از همان دوستم که پول قرض خواستم ولی قرض نداد این بار بدون گفتن من خودش ارسال کرد یعنی فقط دیوانه شده بودم از عشق خدا از معجزات توکل کردن به خدا
سپردن کار ها به خدا
خدا بی نظیر هست
خدایااا کرور کرور شکرت
الهی شکرت
خدایا تو آنقدر مهربانی تو آنقدر بزرگی تو پشتیبان و هوا خواه ما هستی رب من
و چقدر برای بنده ات کافی هستی خدای قشنگم
سعیده عزیزم از خدا عشق خدا را برایت میخواهم که سبب سعادت هر دو دنیا میشود
مست عشق الله باشی عزیز خواهررخود
بنام خدا
سلام به سعیده عزیز ودوست داشتنی سعیده جان احسنت به تو چقدر تحسینت کردم از این تسلطی که به قرآن داری وآیه ها را تفسیر میکنی ومهم تر از آن این آگاهی ها رو در اینجا برای ما به اشتراک میذاری من از صمیم قلبم ازت سپاسگزارم وتحسینت میکنم بخاطر وجود ارزشمندت وقلب پاکت
روح بزرگت
ووجود خداییت
دوست دارم ،دوست زیبای من
بهترین بهترینها را برای تو دردانه خداوند وهمه عزیزان آرزو دارم
یاحق
بنام خداوند روزی دهنده بی حساب
سلام به همه هم دوره ایهای عزیزو هم کلاسهای عزیزم در بهترین و بزرگترین و عالیترین کلاس درس های زندگی
سعیده عزیزم سلام
استاد و مریم بانو سلام
سعیده جان من همین الان ساعت 11 شب به وقت ایران سه شنبه مصادف با عید ولادت حضرت محمد (ص) 11 مهر 1402 دارم این کامنت برای شخص با ارزش شما مینویسم
که البته هدایت شدم به پاسخ حمید امیری به شما و تعریف از کامنتتون توسط ایشان
که البته خودمم خیلی عاشق کامنتهای شما هستم و دنبال میکنم کامنتهای بی نطیرتونو
اولا یه عیدی همین الان تو این ایام خجسته ولادت رسول اکرم خداوند بهم دادن واونم خرید دوره احساس لیاقت بود اونم خیلی هدایتی و خرید این دوره رو در این ساعت به فال نیک میگیرم
چون من برای خرید دوره خیلی تردید داشتم نه از نظر محتوا که البته تمام دوره های استاد بی نظیرن و وحی ملزم و نقصی درش نیست
تردید من بخاطر خودم بود که نمیدونستم واقعا از پس هزینه اش بر میام یا میتونم به آگاهیها و تمرینات عمل کنم
و اینکه اصلا من لایق این دوره هستم تو مدار این دوره هستم چون من به تازگی دوره کشف قوانین و تهیه کردم و هنوز تو اون دوره موندم و تمومش نکردم و حتی هنوز تا جلسه ششم رسیدم و تو درو دیوارم
سعیده جان من عاشق جسارت و ادب و سوادتم
عاشق اینکه چقدر با قرآن مأنوس شدی و چقدر خالصانه و آگاهانه کامنت میذاری
و اینکه امشب به کامنت شما هدایت شدم خودش برام اینو ثابت کرد که من اگر میخوام احساس لیاقت کنم باید تو مدارش باشم وقتی من خودم و با خریدن دوره احساس لیاقت لایق میدونم میتونم لیاقت و بفهمم وقتی میخوام ارزشمندی خودمو بفهمم باید این دوره رو به خودم هدیه بدم و احساس لیاقت کنم
وقتی شما تو کامنتت گفتی در مورد
خرید دوره
بچه ها یک چیزی در مورد دوره بگم،اگر دلتون میخواد ولی به هر دلیلی تهیه ش نکردید.
این داشتنِ پول دوره نیست که بچه ها رو وارد این آموزش ها میکنه،این مداره که باعث میشه شما دانشجوی یک دوره بشی یا نشی!
خیلی ها هستند از ما ثروتمندترن،اما نه خبری از سایت دارند نه از قوانین
خیلی ها هستند توی سایت عضوند اصلا فعال نیستن
خیلی ها فعالن توی دوره های دیگه مشغولن
خیلی ها چندین برابر پولِ این دوره رو دارند اما توی مدار دریافتش نیستند!
مدار! همه چیز بر طبق مداره،اگر روی خودمون کار کنیم،ما هم مدار میشیم با چیز هایی که میخوایم
و همون لحظه به خودم گفتم نسرین تو لایق رشد و پیشرفتی پس با این دوره میتونی خودت و رشد بدی و رو دوره هایی که داری بهتر کار کنی و در کل بیشتر نتیجه بگیری
اولش گفتم پولش و نیاز دارم بعد گفتم هنوز دورهای دیگه رو تموم نکردی بعد گفتم وقت نداری روش کار کنی ووووو
ولی قلبم گفت بخرش همه چیزو خدا واست میچبینه تو لایقی خدا خودش میخواد تو به خواسته هات برسی پس دل و بزن به دریا و بخرش و همه چیز و بسپار به خدا و انجامش دادم
و مطمئنم با اگاهیهای این دوره مدارم بالاتر میره و به خواسته هام نزدیک و نزدیکتر میشم به لطف الله مهربان
سعیده جان من هم تقریبا باشما وارد سایت شدم و با 12 قدم شروع کردم و دورهای خوبی و تهیه کروم و کار کردم ولی نه به صورت مستمر و تمرکزی
و وقتی شما رو و امثال شما مثل آقای زرگوشی و….
که همزمان با من وارد سایت شدید با خودم مقایسه میکنم میبینم من کجا و شما کجا
شما چقدر خوب کار کردید چقدر خوب قانون و فهمیدند و کار کردید و نتیجه گرفتید و لی من یویو و یه روز خوب ده و روز بد و دلیلش هم عدم تمرکز عدم لیاقت و تنبلی و ترمزهای چون نداشتن وقت کافی شرایط زندگی شاغل بودنم بچه داری خانه داری همسر داری نبود درآمد کافی ووو
وقتی پروفایلتتو نو خوندم چقدر تحسینتون کردم
که از کجا به کجا رسید ید آفرین بر تو که اینقدر سریع مدارتو بالا بردی و در این مدت چه دستاوردهای خوبی داشتید
همیشه شما و آقای زرگوشی و اقای خوش دل و برای خودم الگو قرار دادم و از کامنتاتون کلی یاد میگیرم
وقتی دیدم هم شما و هم آقای زرگوشی دوره رو تهیه کرده با اینکه خیلی دستاورد داشتید و شاید حتی به این دوره با توجه به رشدتون نیازی نداشتید ولی بازم احساس لیاقت کردید و دوره رو تهیه کردید پس چرا من نکنم من که به شدت نیاز دارم من هیچ دستاوردی به نسبت شما ندارم چرا تهیه نکنم پس چطور میخوام رشد کنم و به خواسته هام برسم وقتی احساس لیاقت ندارم که دوره رو داشته باشم
از شما و بقیه دوستان تشکر میکنم که باعث شدید من هم با شما در این دوره و هم مدار شما باشم آن شالله بیانات استاد عزیزو وحی منزل میدونم و عمل میکنم و میام و از نتایج براتون میگم
فردا روز خوبیه برای من با شروع دوره و استارت جلسه اول انشاالله
در پناه الله مهربان شاد و سلامت و عاشق باشید
سلام خانم خانما دلبر خانم سایت
سعیده جان
الان بدون اینکه کامنت شما رو بخونم دوست داشتم برات بنویسم و کیف کنم
مثل بچه ها قبل از دیدن فایل استاد کامنت مینویسن
سعیده عزیزم نوش جونت و گوارای وجودت عشقبازی و دلبری با خدا
نوش جونت نتیجه ها توحیدیت
نوش جونت نور قلبت که باعث روشنی چشم شده
نوش جونت تمام نتایج گرفتی
مسیرت هموار و پر از لذت
بی نهایت دوست دارم و تحسینت میکنم
از تمام کامنت هات لذت میبرم و رنگ و بوی خدا رو حس میکنم
در پناه خدا
سلام عزیز من خخ
سعیده جان این فایل سه بار اومده توی نشانه امروز من و من وقتی زندگی در بهشت یا سفر به دور آمریکا میاد یکم ناراحت میشم که من میخوام آموزش ببینم ولی گفتم آقا من بیام کامنت ها رو بخونم و کامنت شما اومد و من واقعا لذت بردم از خواندن کامنت لذت که چی بگم خیلی کمکم کرد وقتی زدم بر اساس امتیاز گفتم ای بابا بازم سعیده شهریاری ولی به نظر من شما و کامنت لایق لایک رو داره و الان 30 جولای 2024 و رد پا گذاشتن رو از تو یاد گرفتم.
و سعیده جان کامنت هات به من انگیزه میده هر روز حرکت کنم.و با کامنت هات برگشتم.
عزیز منی
خدانگهدار
سلام به برادر عزیزم آقا امیر
بینهایت ازت سپاسگزارم که به ندای قلبت گوش کردی وبرام نوشتی.
من در بهترین زمان ومکان هدایت شدم به کامنت خودم و مثل هزاران بار قبلی،خدا از کامنت خودم باهام حرف زد.
به قول استاد ما در سطح ذهنی و باوری باید روی خودمون کار کنیم،اونوقت جهان به باور های جدید ما پاسخ میده و شرایط رو برای ما تغییر میده، این همون قانونی که به قول قرآن
سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا
خدا روشی ثابت و قطعی مقرّر کرده است که از پیش جاری بوده است، و هرگز برای روش خدا تغییر و تبدیلی نخواهی یافت.
درپناه نورباشی همیشه امیر عزیز
به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازت
قلبِ فراوان از جزیره ی زیبای توحیدی کیش به هرجای دنیا که هستی
سلام به دوست خوبم سعیده عزیز ..
چقدر شما کامنت هات عالیه ،، پر از نکتس ، پر از محتواس .. کلی نکته و چیز جدید از این کامنت شما من یاد گرفتم ..
من خودم خیلی دوست دارم دوره ی احساس لیاقت رو داشته باشم ولی همش فکر میکردم باید پولش را داشته باشم تا تهیش کنم و همش با خودم میگفتم ای خدا چرا نمیشه ؟؟ من دوره ی احساس لیاقت رو میخوام چرا نمیشه ؟؟ پس کی ؟؟ پس کو ؟؟ بهش نیاز دارم.. یالا فوری !!! ولی در واقع باید لیاقتش رو داشته باشم تا تهیش کنم و توی مدارش باشم این جملتون خیلی قشنگ و دقیق پاسخ سوال منو میده :
(( مدار! همه چیز بر طبق مداره،اگر روی خودمون کار کنیم،ما هم مدار میشیم با چیز هایی که میخوایم،اونوقت اگر واقعا این دوره رو بخوای،پولش برات میرسه،چه 5میلیون باشه،چه 8 میلیون،چه 80 میلیون ….))
ممنونم از شما دوست الهی که اینقدر متن های زیبا و نابی مینویسی و خوشحالم که در مدار خوندن کامنت های شما هستم..
موفق باشی
خدایا شکرت
به نام خالق زیبایی
باز هم یک جاده خوشگل تمیزززز دیگه با یک آسمانی که دلبری می کنه با ابرهای قشنگش…..یعنی هر چقدر که از تمیززی اینکشور تعریف کنیمکه انقدررر که حس خوب و انرژی مثبت منقل می کنه خدا رو سکر واقعاااا
و یکی از ویژگی های مثبت این کشور این رنگهای خوشگلی که استفاده میشه توی ساختمانهای مختلف چقدر حس خوبی داره….چقدر نمای شهر قشنگتر می کنه…..و چقدر به ادمروحیه و انرژی مثبت میده…..اون ساختمان صورتی چقدرررر دلبررررر بود اخه…..لذت بردم از دیدنش……..چقدر خوبه این همه رنگ توی معماری استفاده بشه…..واقعاا لذت بخشه و خدا رو شگر که من میبینم این زیبایها من هنیشه دلممی خواست شهر و خانه ها دیوارها رتگی رنگی باسه نه هنه چی یک رنگ….
و اما امکانات فوق العاده ….همین ایده خیلی باحاله که کمک کن به مسافر ها که لباسهاشون راحت و تمیز بشورن…..چقدر خوبه و چقدر تمیز ان خداییی …..آدم دوست داره لباساش بسورخ توی این ماشینها…..و ایت ایده خشک کردن لباسهااااا واقعا شگفت انگیزه اینجا همچنان ما لباس ها رو می ندازیم روی بند و واقعا زمان بر……. و چقدر اون پدها باحال بودن من هنیشه میگفتن چرا چنین چیزی نیست که کمک کنه لباسها چروک نشن….. البته نمی دونم توی ایران هست یا نه امیدوارم باسه یا به زودی بیاد ….
و اما کفشهای خوشکل وای که چقدر خوشگل بودن این کفشها ، اصلا جنس خوب از پشت دوربین هممشخصه ….انگار باهات حرف میزنه……و چقدر جالب بود این روس اندازه گبری واقعا حال کردم
چقدر خلاقاته و باحال….که کفشی بگیری که دقیقا اتدازت باسه چونمنخودن هنیشه با کفش گرفتن مسکل دارم…..با اتدازه ها…..واقعا جذاب بودن این کفش ها دم این فروشنده هن گرم که چقدر با حوصله توضیح نیداد و انقدر اطلاعات داشت….دمس گرم
.. مریم جونکفشات مبارکت باشه….انشالله باهاش جای خوشگللل و جذاب بری ….
و چقدر این ذوق و شوق شما ها خوبه اصلا ادملذت میبره با لدت میرین فیلممیبینمممم منم فیلم باربی دیدم و اقعا دوسش داشتم …
و در نهایت باسگاهاش خوشگل تمیزززز با امکانت قشنگش….یعنی با عشق اینرنگدستگهاشم چقدر خوشگل مرتبن……اصلا من ادم دلش می خواد فقط وایسه نگاه کنه…..به نظرم کسی از ورزشم منتفر باشه این باسگاه رو ببینه عاشق ورزش کردنمیشه انقدر که همه چی نو….تمیزززز….مرتب و قشنگه…..واقعه دمشون گرمممم دم شما همگرماستاد قشنکممم و مریم عزیز….. مرسی برای اشتراک گداشت این زیبایهااا و واقعاااااا لذا بخش بود و بهن اترزی داد….خدا روشکررررررر
یارب العالمین
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ(سوره حشرآیه23)
اوست خدای یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان مقتدر عالم، پاک از هر نقص و آلایش، منزّه از هر عیب و ناشایست، ایمنی بخش دلهای هراسان، نگهبان جهان و جهانیان، غالب و قاهر بر همه خلقان، با جبروت و عظمت، بزرگوار و برتر (از حدّ فکرت)، زهی منزّه و پاک خدای یکتا که از هر چه بر او شریک پندارند منزّه و (از آنچه در وهم و خیال و عقل اندیشند) مبرّ است.
سلام به دو زوج خوشبخت بهشتی
سلام به تک تک دوستان با عشقم
زیبایهای سفرنامه قسمت217
خداروشکر میکنم که سفرنامه همچنان ادامه داره و همچنان شاهد زیبایها و ماجراجویها هستیم، چه لذتی داره یه خرید عالی از فروشگاه لوکس و ترو تمیز،اونم یه روتختی شیک و درجه یک، چقدر خشکشویی زیبا و باکلاسی و چقدر فراونی ماشین لباسشویهای شیک و با تکنولوژی و چقدر جالبه با سکه کار میکنند الهی شکرت بابت این همه زیبایی،چقدر روتختی زیبایی انتخاب کردید و چقدر سلیقتون رو تحسین میکنم و چقدر تخت حرفه ای با کلی قابلیت داره و چقدر خوبه از همه چیز با امکانات درجه یکش استفاده کنی.
چه لذتی داره از هر چیزی برندش رو داشته باشی، و چقدر این فروشگاه کفش جنسها و برندهای عالی داره، چقدر تتو دست فروشنده زیبا و عاشقانه بود.
چقدر خوبکه هر کسی تو هر شغلی مخصوصا فروشندگی هست اطلاعات کامل رو داشته باشه و بتونه بهترین راهنمایی رو به خریدار کنه و رضایت بیشتری جلب کنه، و چقدر کفش خانم شایسته زیباس واقعا مبارکتون باشه.
و چه لذتی داره تجربه سینما و چقدر استاد نظرشو در مورد فیلم داد که دوست دارم ساده باشه پیچیدگی نباشه چون استاد باور داره همه چیز براش باید ساده باشه دیدن اینجور فیلمها که پیچیدگی داره با باورای استاد در تضاده و یجورای وقتی تو فیلما تو همه چی پیچیدگی و سخت شدن هست این تو ذهن مخاطب میره که برای حل مسئله یا رسیدن به خواسته باید سخت یا پیچیده باشه.
خدای من چقدر این باشگاه زیباست با ست بنفش و کلی امکانات و تمیزی خاصش چه دلبری میکنه، ماشالا استاد چقدر با قدرت تمرین میکنه و چقدر خانم شایسته با عشق شکارچی لحظاته.
الهی شکرت بابت این همه زیبایی و لذت.