سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 221

به نام یگانه فرمانروای هستی

سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و همسفران عزیزم در سفر به دور آمریکا _ قسمت 29

استاد امروز که این قسمت از سفرنامه را نگاه کردم و چند بار هم نگاه کردم؛ گفتگوی ذهنی ام با خودم این بود که اسداله از این قسمت های آخر سفرنامه نهایت بهره و استفاده را ببر و این زیبائی ها را بیشتر و بیشتر غنیمت بشمار تا روح و جانت تا شروع سفرنامه بعدی سیراب گردد.

الان که دارم این کامنت را می نویسم همراه با خانواده در سایه درخت تنومند بلوطی بر روی صندلی تاشو بدون پایه لم داده ام و نسیم خنکی از روبرو در حال وزیدن است که روح و روانم را نوازش می دهد.نهار را کباب مهمان خانواده کردم و با کمی فاصله چایی آتیشی خوشرنگی نیز میل کردم و جای شما و همه عزیزانم را سبز نگه داشتم.

قانون دوره سلامتی سبب شده همکاری بیشتری با خانمم داشته باشم و خانواده ام هم وعده های بیشتری را به شیوه قانون سلامتی با من همراه باشند. و از این بابت شکرگزار و سپاسگزار خداوندم.

وقتی که شما گفتید از گرما و شلوغی شهر به مکان نزدیکی در حومه شهر پناه آورده اید تا در دامن طبیعت باشید. این حرفتون رو با تمام وجود درک کردم. آرامش و سبکبالی ای که در طبیعت داریم را نمیشه با هیچ چیزی عوض کرد. انگار اینجا آدم راحتتر می تواند با خدایش رابطه برقرار کند. انگار روح و جسم ما بهم نزدیکتر و منطبق ترند! به همین دلیل است که احساس آرامش بیشتری داریم.

وقتی که در دامن طبیعتیم انگار آدم ارتباط بهتری با محیط اطرافش دارد. شاید دلیلش این باشد که طبیعت عاری از زرق و برق و چشم و هم چشمی و زرق و برق و هیاهوهای ظاهری زندگی شهری است.

این روزها هوا بقدری دلپذیر است که لذت پیاده روی و بودن در طبیعت را چند برابر نموده است و استفاده از این لحظات برایم واقعآ غنیمت است. و پس از ارسال این کامنت میخواهم تنهایی خودم را مهمان پیاده روی و عشق بازی با طبیعت و نعمتهای خداوند کنم و از شما استاد عزیز تشکر کنم بخاطر همه درس هایی که بما آموختید، بخاطر همه آگاهی هایی که سبب شده به سبک شخصی خودمان زندگی کنیم.با خود درونمان آشنا و دوست شویم، خدا را هر لحظه در کنارمان احساس کنیم، از تنهایی و بودن با خودمان نترسیم، خودمان را در آغوش بگیریم و بیشتر و بیشتر و بهتر و بهتر زندگی کنیم.قدردان نعمت وجودتان هستیم و شکر گزار خداوند که هدایتمان کرد تا از جاهلان نباشیم.یا حق

سلام و درود بر رسول جانم

امروز دومین کامنتی است که دارم برات مینویسم و این نشان از لطف و محبت و سخاوت بی دریغت دارد رفیق.

چقدر لذت بردم از تجربه هایی که داشتی! هر موردی که گفتید منم تجربه کردم بخدا قند تو دلم آب میشد! گفتم بابا رسول میگه منم تجربه تو رو رو داشتم چرا اینقدر کیف میکنی؟ میدونی چی ندا اومد؟ سخن دل شنیدن از زبان دوست خوش است نمیدانم این بیت از کجا آمد!! از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون گفتم ببینم اینو کی گفته که بمن الهام شد بگم؟ واسه همین سرچ کردم ولی چیزی دستگیرم نشد! به هر حال تقدیم شما و مال شما! هر چند در مقابل شعرها و بیت های فاطمه جان که برات می سرایند به چشم نمیاد ولی ” برگ سبزی است تحفه درویش ” ( استیکر چشم ستاره ای و چشم قلبی و ذوق) این دو بیت سعدی برام بالا اومد که اینم تقدیم نگاه زیباتون میکنم و بخدای بزرگ میسپارمتون.یا حق

ای پیکِ پی‌خجسته که داری نشانِ دوست

با ما مگو به‌جز سخنِ دل‌نشانِ دوست

حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بُوَد

یا از دهانِ آن‌ که شنید از دهانِ دوست

سلام و درود خداوند بر خواهر عزیزم

فاطمه جان در درون ما دوچیز وجود داره یکی روح که از جنس خداست و یکی جسم که از جنس دنیاست.

هر چقدر این جسم بر روح منطبق تر میشه زندگی ما زیباتر و الهی تر و خدایی تر میشه درست مثل گذاشتن کاربن زیر برگه! هر چقدر بهتر و دقیقتر تنظیمش کنیم نتیجه کار زیباتر و دقیقتر برایمان خواه شد. و برعکس هر چقدر از این خود درونیمان فاصله بگیریم نتایجمان هم به همان اندازه زشت و نادلخواه خواهد بود.

خداوند یک منبع و یک انرژی است که به همه جهان داره نور میپاشه. هر چقدر ما به خداوند نزدیکتر بشیم بیشتر از این نعمت و زیبایی و ثروت و صفات متعالیش بهره مند میشویم و برعکس. و ما با کار کردن روی خودمان داریم در به منبع خودمان را نزدیک میکنیم و به تبع نعمت و زیبایی و ثروت و حال خوبتری را دریافت می کنیم. برایتان در این مسیر زیبا بهترینها رو آرزو میکنم فاطمه عزیز. در پناه حق سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشید.یا حق