سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 221 - صفحه 16

461 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 2006 روز

    به نام خدا

    خدایا هزاران بار شاکرت هستم که در این لحظه دارم روی خودم کار می کم تا نتیجه آن رشد دنیا شود و پیش تو بیشتر و بیشتر عزیز تر شوم.

    دوستان عزیزم، من در حین تماشای ویدیو کامنت می نویسم و خیلی حرف ها به ذهنم خطور می کند و معمولا هم بی ربط هستند، این ها حرف های دلم است، ممنونم که درکم می کنید.

    با دیدن رانندگی استاد در در مسیر سربالایی و خاکی یاد آفرود سواری می افتم، افرود سواری حس و حال عجیب و خوبی دارد، چند سال پیش که موتور داشتم عادت داشتم چند روز یکبار با موتور به کوه بروم، کوه پر از فراز و نشیب است و موتور سواری خیلی در کوه حال می دهد، با این که تا به حال در کوه رانندگی نکرده ام ولی می دانم که حس و حال مشابه موتور سواری را دارد، دیروز متوجه قضیه ای شدم که مرا به هدفی که سال هاست دارم تلاش می کنم یک قدم نزدیک تر کرد، امیدوارم این قدم آن قدمی باشد که مرا به هدفم می رساند، اگر این اتفاق رخ دهد وضعیت مالیم به کلی تغییر می کند و تا چند ماه دیگر میتوانم یک ماشین آفرود بخرم، مثلا یک نیسان پاترول و با آن به کوه بروم، با رانندگی و قدم زدن در ارتفاعات عشقم به خداوند را بیشتر حس کنم، دوست دارم به کوه بروم به فایل های استاد گوش بدهم، به شعر های مولانا گوش بدهم، یا مثلا یک گیتار هم داشته باشم و ساعت ها تنهایی آهنگ هایی را بزنم و بخوانم که با آن ها بیشتر حضور خداوند را حس کنم.

    چقدر که دفتر سپاسگزاری خانم شایسته زیبا بود، من مدتی است که نسبت به قبل کمتر در دفترم شکر گزاری می کنم، تا جایی که می توانم در سایت این کار را می کنم، به نظر من اگر در سایت فضایی در پروفایل شخصی وجود داشته باشد که ما بتوانیم در آن سپاسگزاری هایمان را بنویسیم و فقط برای خودمان قابل مشاهده باشد خیلی خوب می شود، من که این وبسایت را خیلی دوست دارم و نتایج کامنت نوشتن در اینجا خیلی قوی تر شکر گزاری در دفتم هست، برای من که این طور هست، ولی خب من که نمی توانم در روی فایل های سایت داشته هایم را بشمارم و از بابت آن ها یکی یکی تشکر کنم، اگر فضایی برای خودم باشد حتما این کار را می کنم، این وبسایت مثل پلتفرم برنامه نویسی است، کافی است بنویسم و اینتر را بزنم تا اتفاق بیوفتد!

    بار ها در کامنت هایم نوشته ام، من چیزی جز عشق از مردم امریکایی ندیدم، واقعا که چه انسان های عزیز و مهربانی هستند، من خودم به شخصه به همین راحتی هر وسیله ای که دارم را به کسی نمی دهم، ولی این مردم شریف خودشان به شما اسلحه دادند تا امتحان کنید! واقعا که چقدر زیباست، خداوند را هزاران بار شکر می کنم که چنین مردم شریف و عزیزی در دنیا وجود دارند، بدون شک، امریکایی ها عزیز ترین مردم برای خداوند هستند چون آن ها از همه بیشتر به رشد این جهان کمک کرده اند، خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمدحسين گفته:
    مدت عضویت: 2636 روز

    سلام به استاد عزیزم سلام به استادشایسته عزیز سلام به دوستان نازنینم وقتی تومسیر درست باشیم باورهای مناسب خوب داشته باشیم وقتی باخودمون درصلح باشیم اتفاقات خوب برامون رخ میده آدم های خوب سر راهمون قرار میگیره وزندگی شیرین ترو لذت بخش تر میشه خدایا منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت ثروت سلامتی آرامش روابط عالی داده ای برای همتون بهترینهارو آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    لیلا هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    سلام ب استاد عزیز و خانم شایسته ی مهربان

    از ی قسمتی از این فایل خوشم اومد. و خاستم مکتوبش کنم

    اون هم قسمتی بود ک خانم شایسته خرید کرده بود و داشت ب دوربین نشون میداد

    اون جورابهای زیبا و رنگی رنگی ک خریده بودن

    من هم عاشق رنگهای شاد در جوراب هستم

    اون دفتر سپاسگزاری ک خریده بودن و جمله ی زیبایی ک روش نوشته شده بود و واقعاااا کل قانون رو در یک جمله گفته بود

    مبارکتون باشه خانم شایسته

    اون جورابها و اون بوت عاالی ک خریده بودین و راضی هستین ازش

    جالبه ک خانم شایسته از کوچکترین خریدهاش سپاسگزاره و ذوق میکنه بخاطرشون

    افرین

    ثروتمند شدن باشکوه است

    ثروتمند شدن لذت بخش است

    ثروتمند شدن معنوی ترین کار در دنیاست

    ممنونم بخاطر این فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    به نام خداوندی ک همیشه از نطفه ای در رحم مادرم مراقبم بوده تا اکنون.

    سلام ب استاد عزیز، خانم شایسته زیبا و دوستانم

    به قول وجیهه بانو ب لطف خدا به سلامت و با کوله باری از ایمان از سفر برگشتم. محبت ها و لطف های پروردگار و دستانش رو مینویسم برای تقویت ایمان.

    دیروز صبح با پاسخ های دلنشین دوستانم همراه شدم، باید قبل از رفتنم با جان میخواندم و پاسخ میدادم ب همین خاطر 1/5 ساعتی دیرتر راه افتادم. از رحمیه خانم خداحافظی کردم و گفتن تنها میری پیاده دیگه آره؟ قاطعانه گفتم بله جزمم را عزم کرده بودم ههههه ک پیاده از روستا خارج شم، چوب دستی یا ب قول خانم شایسته جان عصای موسی رو در دستم دیدن گفتن خوبه چوب رو حتما داشته باش کسی بهت نزدیک شد از خودت دفاع کن بزنش، گفتم برای زدن نیست برای راحتی راهم عه.

    سر اولین کوچه ک رسیدم کلاهم رو ک فکر میکردم دیروز در گشتن هایم گم کردم، بعد از حدود 20 ساعت در همان کوچه بود برداشتم و گفتم اولین جایزه ایمان ؛) این یعنی من کنارتم نترس و نگران نباش.

    از روستا خارج و ب جاده رسیدم، ماشین آفرود قدیمی ک دقایق ورودم ب چلاو برایم بوق زدن ک سوار شم رو دیدم، این بار نگه داشتن و زدن کنار، مانند پدربزرگی مهربان پیاده شدن و ب استقبالم اومدن گفتن شما همانی نبودی ک اولین روزت بوق زدم گفتم بله خودمم. هر دو پشیمان بودیم ک چرا سوار نشدم و چرا نگه نداشتم، قسمت نبوده گویا حتما خیریتی داشته. گفتم دیروز موقع گشت زدن در روستا ماشین تون رو هم رفتنی هم برگشتنی با دقت نظاره کردم و ذوق کردم براش و ب خدا گفتم خدایا میشه حداقل دفعه بعد منو سوار این ماشین کنی؟ خیلی دوست میدارمش. ولی خدا فرداش آرزوم رو برآورده کرد. و حالا جایزه دومم رو هم دریافت کردم، سوار بر ماشین آفرود قدیمی در دل جاده های سبز و کوهستانی.

    هم صحبتی ها و قدردانی ها شروع شد، بهشان گفتم من پاییز این جاده و دشت هارو باید ببینم عمو، من در هوای بارونی با باورنی ام باید این دشت هارو بگردم، گفتن اتفاقا تنها فردی ک تا آخر در روستا میمونه من هستم هر وقت خواستی بیا. بیا من ب تو چوب دستی میدم، میبرمت دشت بالا اونجا خیلی زیباست،گفتم چشم میام و مهمان شما میشم. بعد از 1 کیلومتری پیاده شدم و دستی دادیم و مانند پدربزرگ نداشته ام بغلی کردن مرا. مسیری پاکوب خروج از روستا در دل کوه های سبز بهم نشان دادند. مسیری بی نهایت زیبا، دشت سرسبزی ک احاطه شده بود با کوه های سبز، اگر آنجا لحظه تمام میشد و عمرم تمام، باکی نبود.بس ک زیبا بود. هیچ کس جز من و خدایم آنجا نبود.

    میانبر تمام و ب جاده رسیدم، سگ ها کیلومتری هم نوردی میکردن و خسته توقف میکردن از همراهی. حدود 10 کیلومتری در جاده های پرپیچ و خم پوشیده از درختان سبز و کمی زرد، با کوله سبزم بالا و پایین رفتم.

    در آن جاده ها هم کسی نبود، فقط من و خدایم، همین کافی بود ترسی وجود نداشت. همان جاده های شمالی ک در آرزویم سوار بر ماشین پارتنری می رفتیم رو ابتدا خدا ب خودم عطا کرده بود.

    میخواست شیرینی تجربه اون جاده و ثبت اولین و بهترین خاطره رو با خودش داشته باشم، الحق ک شیرین بود.

    در آن جاده ها ب خودم میگفتم فکرش رو میکردی اینطوری این جاده هارو تجربه کنی؟ ب ذهنت خطور میکرد بتونی؟ شرک داشتم، همون شرکی ک استاد فکر میکرد کس دیگری میتواند برایش 206 آلبالویی بخرد، نه خدایش. کسی میتواند من رو دعوت ب مسافرت کند نه اینکه خودم برم، من هم این شرک رو داشتم.

    پایین تر ک رسیدم ماشین ها برای آخر هفته ب بالا میرفتن و من نگاه های متعجب شان را با لبخند پاسخ میدادم، چقدر خرسند ک از شلوغی ها فرار میکردم ؛) چقدر خرسند بودم از تنهایی ام، راضی ترین بودم، همیشه تنهایی ام برایم مقدس بوده، چون در خلوتم بهترین رفیق و هم صحبت رو داشتم.

    بعد از پیمودن کیلومترها نیسانی سوار شدم، مردی محترم و مهربان مرا ب روستای سنگچال رساندن، غذاخوری ای مرا پیاده کردن،حلیمه خاتون.ب آقای راننده ای ک قرار بود سرچلاو بیایند دنبالم زنگ زدم پاسخ ندادن، خداوند گفت آرام باش و از غذایت لذت ببر، نگران نباش مگر تا الان بارت روی زمین مونده؟ بهترین زرشک پلو با مرغی در ظرف چوبی بزرگ برایم سرو شد، بسیار تشکر و تعریف کردم و گفتم مگر میشه کسی غذای اینجارو بخوره و مشتری همیشه شما نشه؟ گفتن خداروشکر خداروشکر. هم صحبتی کردیم و زدم ب جاده برای هضم غذایی ک از چشمانم بیرون می ریخت ههههه.

    بعد از پیاده روی 20 دقیقه ای دوباره سوار نیسان آبی معروف شدم، مردی بسیار بسیار محترم گفتن میبرمت آمل پلیس راه، اونجا اتوبوس سوار شو. پیاده شدم سوغاتی خریدم، عاشقانه و با باور فراوانی تمام پولم رو در این سفر برای خودم خرج کردم، و این تغییر شخصیت رو ب وضوح در خودم دیدم. از رانندگان تاکسی و اتوبوس با امید و بدون هیچگونه نگرانی درخواست میکردم، چهارمین درخواست اکسپت، سوار بر ماشینی بسیار راحت و روان راهی تهران شدم.

    در این سفر منطق های قوی ساختم برای تقویت ایمانم ک در آینده مطمئنم ب کارم می آید، ترس هایم نگرانی هایم ریخت، مطمئن تر شدم خدا بارم رو رو زمین نمی زاره هیچ وقت هیچ وقت. مطمئن شدم خدا همیشه مراقب و محافظم بوده و هست. فهمیدم انسان ها دست هایی از طرف خداوند هستند ک ب کمکم میاد، وقتی تو با خدا یکی میشی آدم ها خودشون مشتاقانه میان کمکت. مرا بزرگتر کرد، شجاع تر و با ایمان تر،با عزت نفس تر.بسیار سفر باید روم تا پخته تر شوم، این راه ادامه داره.

    بله استاد جای ما در طبیعت عه، انسان وقتی در طبیعت هست با خودش و خدایش یکی میشود، بیشتر خدا رو می بینی، من در اون دشت ها و کوه ها خدا رو می دیدم.

    مریم خانم زیبا عاشق جوراب های رنگی تون شدم مبارک تون باشه، چقدر هم سپاسگزارانه رفتار کردین بابت خریدهاتون من عاشق این متانت و آرامش تون هستم ک از چهره و رفتارتون مشخص عه. رابطه زیبا و پاک تون هر دفعه منو ب تحسین بیشتری وامیداره، استاد جان چه با ذوقی مبارک میگن و تعریف میکنن از خریدهای عزیردلشان.

    دفتر سپاسگزاری بسیار زیبایی داشتین، واجب شد مگ هم مانندش بخرم، مخصوصا نوشته روش ب آدم انگیزه بیشتری میده ک سپاسگزارتر باشه. اتفاقات خوب همینجوری میاد و ادامه داره ب سپاسگزاری و تقوات ادامه بده.

    مشابه هایکنیگی ک داشتین رو من دیروز تجربه کردم، رو ب ویوی محشر از کوهای سبز، واقعا الله اکبر.

    آزادی این کشور رو تحسین میکنم بسیار، ک جلوی علاقه افراد رو نمیگیره از بابت خطر داشتن و بهشون اجازه میده و یه مناطقی رو در اختیارشون میزاره تا ب علاقه شون بپردازن.

    و فرکانس روحیه کنجکاو شما عزیزان باعث شد اون خانواده مهربان بهتون پیشنهاد بدن ک امتحان کنید و توضیحات رو کامل و با صبوری بهتون بدن. برای من هم پیش اومده یعنی خیلی سعی میکنم روحیه کنجکاوی مو تقویت کنم، سوال زیاد میپرسم، مخصوصا در سفر خیلی پیش میاد چون فرهنگ ها متفاوت هست. مثلا رستورانی میرفتم یا کافه ای از غذای های محلی شون میپرسیدم، این چی هست؟ داخلش چی داره؟چند ساله اینجا هستین؟ بهترین جای دیدنی شهرتون کجاست؟ و این روحیه ام باعث شده گاهی افرادی ک اولین بار می بینم شون بدون اینکه من بپرسم از تجربیات و خاطرات شون برام تعریف میکنن.و من رفتارها رو از آموزه های شما یاد گرفته ام.

    سپاسگزارم. در پناه الله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1856 روز

    سلام نازنینان استاد بی نظیرم زیباترین مریم بانو

    چقدر خدارو شاکرم که میتونم این همه صحنه های زیبا ببینم و واااااقعا حالم خوب میشه

    حتی این احساسات خوب در من شوق نوشتن کامنت ایجاد میکنه منی که سااالها از این موضوع طفره میرفتم

    استاد حس شادی که در من ایجاد میشه با کلمه سپاسگزاری از شدت کاسته نمیشه برای همین برای دقایقی بیوقفه باااااااید تکرار کنم و از شادی اشک بریزم

    خدایا شکرت

    استادم ازت هزاران بار متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1886 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

    سریال جذاب سفر به دور آمریکا قسمت | 221

    خدایا شکرت که داریم این همه زیبایی و سبک زندگی درست رو باهم میبینیم من عاشق سفر کردن هستم چیزی که از بچگی دلم میخواست تجربه اش کنم اما هیچ‌وقت این اتفاق نیفتاد و من تا سن 20 سالگی که دیگه از خانواده ام جدا شدم و یک زندگی مستقل رو شروع کردم فقط یک سفر رفته بودم با باورهای کمبودی که پدرم داشت ما هیچوقت به سفر نرفتیم و یادمه همیشه با حسرت به بچه های فامیل نگاه میکردم که هرسال میرفتن مشهد،تهران و جاهای دیگه اما ما هیچوقت سفر نرفتیم و من همیشه با شور وشوق از اون بچه ها و دوستام سوال می پرسیدم میگفتم مثلا تهران چه شکلیه؟آدم هاش شبیه خودمونن؟ (من تا 20 سالگی شهرستان زندگی کردم و از 20 سالگی و تنهایی به تهران مهاجرت کردم و الان هم در سن 32 سالگی همچنان در تهران زندگی میکنم) خیابون هاش چه شکلی و سوالاتی با ذهن کودکانه و البته کنجکاوانه ام و یادمه همیشه میگفتم من یه روزی میرم تهران زندگی میکنم و کلی توی ذهنم زندگی آینده ام رو تجسم میکردم که خدایی هم به خیلی از اون تجسمات رسیدم مثلا به طرز جادویی به تهران مهاجرت کردم و اینجا به طرز جادویی کار پیدا کردم بعد شغلم رو عوض کردم و رشد کردم اونم تنهایی بدون حمایت خانواده و با کمک خدای یکتا خلاصه اینکه اون عشق سفر رفتن و مسافرت همچنان هم در من شعله ور هست تا چند سال پیش اون باورهای کمبود پدرم در من هم به طور ناخودآگاه ‌وجود داشت و کاملا رفتارهای پدرم رو داشتم و بعد از ازدواج همسرم میگفت بریم سفر من میگفتم‌پول ندارم سفر سخته انشالله سال آینده… یعنی نسخه کپی شده پدرم بودم اما به لطف خدا و به لطف آموزش های این سایت از وقتی عضو سایت شدم و با محصولات و فایل های رایگان روی خودم کار کردم و البته با دیدن سریال زندگی در بهشت و سریال سفر به دور آمریکا دارم باورهای بهتری می سازم و توی همین دو سه سالی که عضو سایت شدم به اندازه اون 20 سال سفر رفتم از مشهد و اصفهان و قم تا کاشان و چند شهر شمال و انشالله یک سفر عالی هم تا چند روز دیگه به کیش خواهم داشت اونم با هواپیما یعنی برای اولین بار میخوام سوار هواپیما بشم خیلی خوشحالم و بی نهایت از خداوند سپاسگزاری میکنم بابت این نعمت بدون تغییر بودن قوانین که منی که 20 سال در حسرت سفر بودم حالا با تغییر باورهام تونستم کلی سفر برم و تا چند روز دیگه هم اولین سفر هوایی خودم رو انجام میدم و هرروز این آیه برام بولد تر و قابل فهم تر میشه که خدا در قرآن میگه:

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، درخواست هر درخواست کننده زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا راه و رشد یابند.

    طبق این آیه جواب خدا همیشه به ما اکسپت،اوکی،بله بوده هست و خواهد بود ولی این ما هستیم که خدا رو باور نکردیم این ما هستیم که با باورهای شرک آلود مانع ورود نتایج به زندگی مون میشیم ‌وگرنه خدایی که الان من ر‌و میخواد کیش ببره همون خدای 20 ساله پیش اونموقع ما باورش نداشتیم و سفر نمیرفتیم الان به لطف کارکردن روی خودمون ‌و ایمان آوردن به خدا به اندازه یه ذره باورش کردیم و نتایج از در و دیوار داره وارد زندگیمون میشه الهی صدهزار مرتبه شکرت.

    من همیشه در طول سفرنامه کشور آمریکا رو تحسین کردم و میکنم ردپاهام توی قسمت ها هست ولی در این قسمت واقعا دیگه سورپرایز شدم که در آمریکا حتی یه جاهایی ایجاد کردن برای تیراندازی با فشنگ واقعی این دیگه ته ته احترام به مردم و ارزش قائل بودن برای شادی و تفریح مردمه واقعا کارشون بی نظیره چقدر کشور خوبیه بایدم اینقدر غرق در ثروت و لذت و قدرت باشه بی نهایت تحسین میکنم این کشور بزرگ و پهناور رو خدارو شکر که ما هم در دیدن این تصاویر و لذت بردن از این مناظر زیبا شریک هستیم.

    ممنون از استاد بابت این فایل زیبا

    ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های زیبا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مهسا میهن خواه گفته:
    مدت عضویت: 1645 روز

    سلام بر همسفرهای عزیزم

    به قول یکی از دوستان باید حداکثر استفاده از روزهای پایانی سفر برد و از انرژی طبیعت خودتو جلا بدهی

    درود بر استادم و مریم جان عزیزم

    که اینقدر این بانو عزیز و دوست داشتنیه با این جوراب خشکلاش گل سر زیبا و دوست داشتنیی عشق کیف میکنه آدم از صلح درونش

    از دفتر سپاسگزاری که اینقدر خشکل و قشنگه میتونی با عشق توش سپاسگزاری کنی الهی شکر

    حتماً برای خودم میخرم خیلی دوست داشتم از لذت نوشتن توش

    خدایا لذت هوای خنک همراه با لمس برگهای درخت سوزنی و تنه تنومند و خوش قامت

    زیبایی هایی که لذت دیدنش فقط برای چشمانی است که بیناست و لذت برای قلب های بازه و گشاده که خدا همیشه بهترین و نایس ترین بنده هاش سر راهشون قرار میده

    الحق که دنیا سراسر انسان های ناب و گوهره که دور چینمون هستن

    تا حالا تجربه تیراندازی نداشتم ولی خیلییییییی دوست دارم تجربه کنم مریم جان که عاشق ژست های عالیشم عین فیلم هتی گنگستری و ماشاالله چقدر حرفه ای و عالی تیراندازی میکردن

    چقد مجهزچه اسلحه هایی چه جالب محیطی در نظر بگیرن برای افرادی که دوست دارن این ورزش رو

    سپاسگزارم چشمانم هستم که این زیبایی ها رو دید گوش های عزیزم که لذت صدای استاد و مریم جان و شنید و دستان مهربونم که این زیبایی ها رو تایپ کرد

    الهییییی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز

    شما عشق منی

    خداروشکر بابت این‌قسمت از سفر به دور امریکا

    زیبایی های این سفر تمومی نداره

    از درختان و دشت ها و جاده ها و پوشش گیاهی بگیر تا دریاچه ها و آسمون و مردم این منطقه

    همه چیز زیبا و عالیه

    اون سنجاب زیبا و باهوش که داشت از لونه اش غذا میاورد تا بخوره

    اون تریل فوق العاده با شیب زیاد و کمرکش کوهای راکی و اون تصویر فوق العاده از طبیعت بکر دنور

    اون کلبه چوبی بالای صخره ها

    خرید های زیبای مریم بانو و البته دفتر شکرگزاری که خودم هم رفتم یه دفتر جدید خریدم چون دفتر دوره 12 قدم تموم شد ولی هنوز دوره رو تموم نکردم و کلی‌دفتر‌برای‌شکرگزاری هرشبم دارم میخرم که تمومی نداره

    اون گروه مهربون تیراندازی که هم تیراندازی شون خوب بود هم مهمون نوازیشون

    چقدر باحوصله و مهربون وقت گذاشتن دعوت کردن که شما هم تیراندازی کنید با اینکه غریبه بودید

    چه اسلحه های خفنی داشتن و از همه نوعش یکی داشتن

    بسیار فوق العاده بود این فایل استاد جان سپاس از شما برای به تصویر کشیدن این فایل زیبا

    همراه شما هستیم در این سفر زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2058 روز

    بنام خداوند وهاب من

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    خب من 2 بار این قسمت زیبا رو تماشا کردم و میخوام درس‌های مهمی که گرفتم رو با دوستای توحیدی خودم که عاشقشونم شررررررررررررررر کنم.

    اولین درس آقا فرقی نمیکنه کجای این کره خاکی هستی….وارد اونجا شدی بهش عشق بورز….تمیزش کن….نگو بقیه ریختن به من چه….من چرا جمع کنم؟ انگار استاد بازم یجاهایی قانون نگرفتیم خداوکیلی… خیلی از ماها اگه بودیم مثلا خود من میگفتم اعراض کن آشغال رو نبین…. بابا یه دوتا خم و راست شدن و به قول مریم جان این سخاوتی که طبیعت بهت داره چی میشه حالا به چشم سپاسگذاری بیای پاکسازی کنی؟ بیای عشق پراکنده کنی به منزلگاه جدیدی که بهت عطا شده به سخاوتمندی….

    خدایا شکرت…استاد میگه اومدیم جایی که یخورده تمیز نیست! نمیگه اومدیم جایی که …………….هست… (امیدوارم متوجه شده باشید اگر هم نشدید سرچ کنید فایل پرتاب موشک ایلان ماسک رو ببینید تو همین سایت متوجه میشید)

    تغذیه مناسب و یه سری باورهای عالی هم تبدیل کرده مارو به یه جوون سرحال و قبراق که حسسسس اکسپلور کردن مارو هم بیشتر کرده

    درس بعدی که گرفتم این تحسین و توجه به این کشور آزززززاد و فووووووق العاده‌اس که به هر تفریحی بله گفته….استاد خداوکیلی عجب لذتی داره تو این جنگل بزنی به کوه و کمر….جنگل و ساعت‌ها با موتور بچرخی و تجربه کنی…چقدرم اطلاعات رو قشنگ گذاشتن تو اول تریل که همه بدونن مسیر که میرن چجوریه.

    چقدددر آزادی و تجربه کردن همه چیز راحت و طبیعی و بدیهی هست که نشون از اینه این ملت پاشونو از ترس‌هاشون بیرون گذاشتن و الان بهترین نوع زندگی رو هی دارن هدایت میشن که زندگی کنند. تو سپاسگذاری امروزم تو ذهنم داشت مرور میشد خدایا شکرت بخاطر کشور و مردمان آمریکا با سبک نگاه متفاوتشون به داستان زندگی. خدایا شکرت که هستن آدم‌هایی که جور دیگه‌ای دارند زندگی میکنند. خدایا واقعا ازت ممنونم.

    درس بعدی تکرار لذت بردن از زندگی هست…با وجود همه این زیبایی‌ها چطور میشه تکراری نشه زندگی؟

    به شرط هدف‌ها و حرکت کردن‌ها…از خداوند مچکرم بخاطر هدایت‌هاش به سمت خواسته‌هام و بعد حرکت برای بهبود شرایط…برای قدم بعدی…برای پیشرفت بعدی…

    درس بعدی داشتن احساس خوب دائمی هست که قرارت میده در جایی که نه سرده، نه گرمه، نه خشکه و نه مرطوب. خدایا شکرت بخاطر تمام این زیبایی‌هایی که تو زندگی‌هام آفریدی. قانونی ساده و طبیعی و بدیهی بدون هیچ اما و اگری….بی منت و بی حساب میبخشی و به حساب نمیاری گذشته منو.

    استاد سریع بعد ایشالا آروی رو بکش بیرون یگ رالی هم ببند پشتش موتورا رو هم بنداز بالا که بریم موتور سواری تو دشت و دمن کوه و جنگل….

    یاد مووب یوتا افتادم که کلی موتورسواری کردیم و یه لایو هم رفتیم تو اون غروب رویایی…ایشالا بازم تکرار خواهد شد به یاری خداوند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    … همه ما بصورت ذاتی و بالقوه یک «مرفه بی درد» هستیم

    فقط ازبس این موضوع بصورت منفی تَلَقی شده خواستیم به همه ثابت کنیم که ما یک مرفه بی درد نیستیم و بلکه یک انسان دردمند هستیم

    مثلا در قشر روشنفکر متاسفانه دردمند بودن یک ارزش محسوب میشه و در اشعار مولانا و خیلی شاعران میگن کسی که دردمند نیست هیچی از عالم نمیفهمه و خلاصه مثال زیاد میشه ازین دست که من قبول ندارم

    .

    مدتهاست تصمیم گرفتم آزادیهامو کشف کنم و تصمیم گرفتم یک مرفه بی درد باشم همونطور که قبلا هم بودم و به این افتخار کنم نه به دردهام و زخمهام

    الان که این فیلما رو با شما میبینم داره یادم میاد اون حس و حال درست

    قشنگ آرامش و بی دغدغه بودن رو یادم میاره

    مرسی.

    دیشب تا صبح خواب شماها رومیدیدم و تو کوه بودیم و خیییییلی باهم حرف زدیم.

    احساس میکنم انرژیش بهتون برسه

    و قطعا روح هامون باهم صحبت کرده که باعث شد امروز این سه تا قسمت اخیر سفر بدور امریکا رو ببینم

    .

    زنده‌یاد داریوش مهرجویی یک فیلم معروف داره بنام درخت گلابی. همون که اولین بازیِ گلشیفته فراهانی ست. پیشنهاد میکنم ببینیدش.

    یه قسمتی داره توی اون فیلم که همه خانواده ها یک خواب بعد از ظهر تابستانی انجام میدن در یک باغ، که آرامشش خیلی جلب توجه میکنه. این سکانس در سطح بین المللی هم توجه زیادی رو جلب کرده. چون در فرهنگ خیلیها خواب بعد از ظهر یک چیز دور از ذهنه.

    … اینو گفتم که اشاره کنم به اون حس و حال عجیب قدیمی که ممکنه خیلی از همسن و سالای من و شما یادشون بیاد…

    یکخواب آروم بی دغدغه

    بدون فکر اینکه بعدش چی میشه

    من این خواب عمیق و این آرامش رو توی چُرت زدنهای گربه و سگهای ترکیه دیدم

    چیزی که برای ماها فراموش شده بحساب میاد

    .

    با این فیلما و با آرامشی که خودتون توی طبیعت پیدا میکنید مدام همون جنس آرامش خاطر رو به یادم میارید

    و خوابی که دیشب دیدم و صبح که بیدار شدم مملو ازین حس بود

    صبح توی خواب دیدم که همراه شما نزدیک شما توی یک طبیعت عجیب و خوب بودم با یک ویوی بینظیر بالای یک قله رو به دریا…

    و تمام دغدغه‌های انسانی و دغدغه‌های عصر حاضر… اخبارروز و همه چی رو فراموش کرده بودم

    عین طبیعت بودم

    خیلی حال داد

    روزمو ساخت بخدا

    .

    دمتون گرم

    آرامشتون برقرار باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: