سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 224

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سِودا عزیز به عنان متن انتخابی این قسمت:

تبدیل جیپ به اتوبوس زرد رنگ با لاستیک‌های بزرگ و حرفه ای و کلی صندلی و استیل دور فرمون، چقدر خلاقیت زیبایی رو با هدایت خداوند خلق کردن. درک ارزشمندی و لیاقت درونی این مردم، اونها رو چقدر راحت و آسون به اجرای ایده و رشد و پیشرفت میرسونه. تحسین برانگیز بود چه ها میکنه این ارزشمندی درونی وقتی تو وجودت احیاش میکنی چقدر طبق ذات ارزشمند خودت آسون میشی برای اسونیها

بازدید از ویزیتور سنتر باغ خدایی چقدر رویایی دیزاین شده بود نورپردازی عالی تابلوهای سه بعدی از تصاویر طبیعت و حیوانات که در طی تکامل چقدر طبق قانون اصل بقای اصلح دایناسورها با اون همه بزرگی جسته از بین رفتند چون منطبق با جریان رشد دائمی جهان مادی نشدند و این طبیعت باشکوه طی یه روند تکاملی رشد یافته تر شده، زیباتر شده، وسیع تر شده.

ماکت دایناسورها خرس و عقاب،مار ،قوچ ،گوزن ،آهو، بوقلمون که منو یاد جورج و جیلی انداخت.

چقدر ایده آموزشی زیبایی بود که با لمس تصویر حیوانات روی اون مانیتور اطلاعات کامل رو می‌آورد و خیلی زیبا با ایده سوال کردن و رسیدن به جواب درست و جایزه دادن، آدم رو مشتاق می‌کردند تا اطلاعات در مورد رد پای حیوانات کسب کنی.

غذاهایی که می‌خورند: چقدر از قدرت سوال کردن و رسیدن به جواب درست و نتیجه خوب، برای نشون دادن اطلاعات این محیط، عالی استفاده کرده بودند. چقدر تکامل رو با این تصاویر از طبیعت بهتر میشه درک کرد و از رشد دائمی جهان مادی آگاه شد. سنگهای کریستالی شیشه ای رنگ و بعضی ها هم رنگی و تصاویر رویایی از پرنده های این منطقه چقدر باشکوه بود. نقاشی زنی بلند قامت روی دیوار که با انگشت اشاره، مقررات رو که درج شده رو دیوار بود نشون میداد. تحسین برانگیز بود بهداشت و تمیزی سرویس بهداشتی عمومی که چقدر تمیز و مجهز به دستمال و کاور دور دستشویی و همه موارد بهداشتی بود.

 چقدر تمیز و زیبا بود این نظم و تمیزی که تو یه محیط عمومی آدم میبینه خدایا صد میلیارد بار شکرت

نمایی که از بیرون این ساختمان زاویه دید شما به صخره ای بلند و استوار وسط درختها و خلاقیت شما در تشبیه اون شکل صخره به بوسه دو حیوان خرگوش و لاک پشت خیلی باحال بود

مسیر ورود به باغی که خیلی زیبایش منحصر بفرد بود درختها و درختچه ها و علفزار و و گلهای ریز زرد رنگ یه ویوی عالی به صخره های بلند قامت به رنگ قرمز آسمان آبی رنگ و با هلال سفید رنگ ماه تو آسمون چقدر رویایی بود خدای من چه صلحی بین مردم و این گوزنها و آهو ها بود راحت از اون فضای سبز لذت میبرند. حتی از بین مردم از روی تریل مخصوص پیاده روی عبور می‌کردند. چقدر رنگ پوست خالدار و دم کوتاه و چشمان درشت و زیباشون ارامششون ستودنی بود.

مسیری که در طی زمان طبیعت رو تغییر داده، شکل و انحنا و قوسی که لای سنگها و صخره ها بود چقدر بی‌نظیر بود.

عاشقتونم مریم جان و استاد جان که از این مسیر ها عبور کردید از زوایای متنوع و مختلف این زیبایی و شکوه صخره ها و درختها و کوهها رو دیدید. سطح وسیعی از دشت سرسبزی که با نور آفتاب سایه و روشن شده بود. استاد و مریم عزیزم تحسین میکنم این اندام عضله ای و زیبایی که تو این مسیر رویایی رفتن بالای صخره ها چقدر جای شکر گزاری داره این دوره قانون سلامتی که موهبت هاش بی نهایت هست. مریم جانم گل زرد آفتاب گردون روی موی شما زیبایی رو صد چندان کرده

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 224
    456MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

262 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زکیه لرستانی» در این صفحه: 1
  1. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1754 روز

    بنام خدایی ک رحمتش بی انتهاست و مهربانیش همیشگی

    سلاااام ب استاد عزیزم ،مریم بانوی نازنین

    و دوستان فوق العاده ام

    چقد من خوشبختم خدایا

    ک میتونم این زیبایی ها روببینم

    این همه نعمت و فراوانی

    این همه زیبایی

    این همه ثروت

    این همه شکوه وعظمت الله

    الهی صدهزاررر بارشکرت خدای من

    ازت سپاسگزارم ک منو همدار با این زیبایی ها قراردادی

    چقد عکس این زیبا و باشکوهه

    تصویر مردی قوی

    باایمان

    موحد

    یکتاپرست

    خودساخته

    ورزشکار

    ک پراز عشق و محبته

    و

    صخره ای با رنگ قرمز محکم واستوار ک با دیدنش ب وجد میایی

    الله اکبر

    وقتی داشتم عکس و با دقت نگاه میکردم

    این آگاهی از ذهنم رد شد:

    جهان را برای تو آفریدم وتورا برای خودم

    یعنی همین کوه های زیبای باشکوه

    آسمان بی کران آبی

    ابرهای سفید

    چهارپایان

    جنگل

    دریا

    دشت

    گلها

    پروانه ها

    میوها

    زیبایی های جهان

    آسمان ها وزمین

    وهرآنچه هست

    برای من افریده شده تا ازش لذت ببرم

    و منو خدا برای خودش افریده

    چه آفرینش زیبایی ک ب خودش هم احسنت گفته

    الهی صدهزار بارشکرت

    چقد این ویزیتور سنتر زیبا فوق العاده وسرشار از رنگها بود

    چقد قشنگ تکامل خلقت و نشون میداد

    چقد کارشون درسته خدایی این ملت

    خییلی تحسینشون میکنم

    چقد اون اتوبوس جیپی باحال بود

    چ طراحی قشنگی

    چ استاندارد بود

    هر صندلی کمربند داشت

    کمکی هاش این نشون میده ک میشه همه جا باهاش بری

    کوه و جنگل حتی

    خدایاشکرت جهان هرروز در حال رشدو پیشرفته هر روز ی سری چیزایی ک فکرشو هم نمیکنی ب وجود میاد

    از عملی کردن ایده ها و الهاماتی ک ب آدم هامیشه اونایی ک آماده دریافت هستند فقط عمل میکنن بهشون

    یابهتر بگم اونایی ک ایمان دارن

    من چن روز پیش رفتم ی شرکت تولیدی تست دادم برای کار و گفتن بهت خبر میدیم

    دیروز رفتم بازار چیزایی ک لازم داشتم و خداروشکر خریدم ولی پولم زود تموم شد

    ذهنم شروع کرد ک چن ساله بیکاری

    خودتو سرگرم کردی باخیاطی ببین شرکت باهات تماس نگرفت

    اونا نیروی حرفه ای میخوان

    تو ک چیزی بلد نیستی

    باید بفکر ی کار دیگه باشی

    این همه کار میکنی روخودت

    هیچ تغییری نکرده زندگیت

    کو نتبجه ت

    کو درآمدت

    و حسم بد شد اومدم خونه

    فکرم درگیر بود ک چیکار کنم

    چطور درآمد داشته باشم

    ب اجیم گفتم اگه باهام تماس نگرفتن

    باید دنبال کار دیگه باشم

    اجیم گفت من ک خیلی وقته دارم بهت میگم برو منشی درمانگاه شو خودت نمیری

    اجیم کلا با اینکه من خیاطی کنم مخالف بود میگفت اذیت میشی برو سراغ ی کار دیگه

    گفتم فعلا میخوام فقط ورودی مالی داشته باشم تا بعد

    و وقتی داشتم ب کارم فک میکردم ک چرا

    بهم زنگ نزدن برای کار تو تولیدی پوشاک

    یادم اومد ک من تقریبا27روز پیش این ایده بهم الهام شد ک برم اونجا کار کنم

    وتازع دو روزه ک شرایط فراهم شد ک برم

    یادم اومد من تواین فاصله دوره احساس لیاقت و خریدم و حتما فرکانسم تغییر کرده و حس ارزشمندیم ی کم بهتر شده

    چون ساعت کاری تولیدی8صبح تا5بعداظهر هست

    و این زمان زیادیه و من وقت کم میارم روخودم کار کنم

    حتما خیری توش بوده ک باهام تماس نگرفتن

    شاید قراره از ی راه دیگه ب خواسته م برسم

    ی راه آسون تر و بهتر

    و اینو باخودم باها تکرار کردم ک :

    هر اتفاقی بیفته ب نفع منه

    خدا خیر منو میخواد و منو ب سمت بهترین ها هدایت میکنه

    و ی چیزی یادم اومد

    حرف داداشم قبل اینکه بیام اندیمشک با داداشم صحبت کردم ک میخوام برم تولیدی مجید کار کنم یادته دختر عموم ک الان کارگاه زده، اونم یک سال ونیم تو تولیدی کار کرد والان خودش کارگاه زده

    داداشم گفت قرار نیست ک تو راه اونو بری تو راه خودتو پیدا کن

    گفتم ببین زکی خانوم تو داشتی برای رسبدن ب خواسته ت مسیر تعیین میکردی ک منم باید ی مدت تو تولیدی

    کار کنم و بعد کار گاه بزنم

    درصورتی ک یکی از اقوام مادر ک الان مزون لباس عروس داره وآموزش میده شاگرد داره

    اصلا تو تولیدی کار نکرد

    اول توخونه شروع کرد

    مغازه اجاره کرد

    کارگاه زد

    و الان مزون داره

    هرکی ب طریقی هدایت میشه

    خداروشکر فهمیدم علت شو

    و گفتم خدایا من تسلیم ام من ب هر خیری از سمت تو فقیر و محتاجم خودت هدایتم کن

    و یاد فایل آرامش در پرتو آگاهی افتادم

    سریع رفتم پلی کردم:

    وقتی فراموشم میکنی، و فراموش میکنی ک این زندگی تنها ی تجربه ی کوچک در ابدی توست، سقوط میکنی

    و تو تنها وقتی نجات میبابی ک مرا پیدا کنی، خود لایتناهی ات را اصلت را

    من فقط باید روی خودم وباورهام کار کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای: