دیدگاه زیبا و تأثیرگذار داود عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
استاد چند نکته زیبا در این کلیپ از رفتار شما دیدم و درس گرفتم و لذت بردم و آن را اینجا می نویسم تا هم برای خودم و هم برای همه دوستانم در ذهنمان بهتر جا بیفتد:
اول : از همه خریدن کادوی مناسب برای تولد فرزند و خود خانواده که بسیار برای من تحسین برانگیز بود که هم قانون فراوانی و هم بخشش و القای حس خوب به دیگران و همچنین مولفت القلوب را در این کار شما دیدم و نکته درخشان تر اینکه شما از همان چیزی که خود دوست داری و می پسندی و استفاده میکنی و از آن راضی هستی به عنوان کادو انتخاب کردی و در نهایت هم از قانون رهایی استفاده نمودید تا بالاخره به گریل هدایت شدید.
دوم : وقتی که در فروشگاه بودید و می خواستید خرید را تکمیل و پرداخت بنماید کار را برای خود به راحت ترین و آسان ترین طریق ممکن انجام دادید و راهی که مردم از آن می رفتند را نرفتید و در سریع ترین حالت ممکن و فقط با اسکن از طریق گوشی در کنج دنجی از آن فروشگاه خرید را انجام دادید.
سوم : برای خرید فقط وسایل مورد نیاز خود را با بهترین کیفیت خریداری نمودید و چیزهای اضافه نخریدید و تبلیغات و آفرها شما را گمراه نکرد.
چهارم : وقتی در رستوران دعوت شدید و طبق روش ممتاز قانون سلامتی عمل نمودید و این نجواهای ذهن غالب مردم ( امشب جشنه ولش کن یا زشته که همراهی نکنی یا میزبان شاید ناراحت بشه یا حیفه و…) را با احساس لیاقت و در انتها عزت نفس که در کنترل همیشگی دارید بدون رودربایستی گذشتید و به سلامتی و لیاقت خود در خوردن بهترین خوراک که لایق بدن یک انسان است عمل نمودید و خیلی آسوده وقتی به خانه رسیدید و برای خود غذا طبخ کردید (که مطابق با قانون سلامتی)بود.
پنجم: بازی پینگ پونگ که به صورت مداوم 5 ساعت انجام دادید که چون مدتی از این بازی دور بودید و تکاملتان طی نشده بود ، کمی بدن درد گرفتید.
ششم: احترام گذاشتن و محترم شمردن تمام فرزندان خانواده میزبان و بها دادن و سوال پرسیدن هر چند سوالات جزئی و معمولی برای ایجاد رابطه صمیمانه تر با آنها و بها دادن به ایشان و اینکه شما حرف های ایشان را کامل می شنوید.
هفتم: صحبت های یعقوب در خصوص رفتار با خانم معلم که رفتار ایشان را تغییر داد و این پسر فوق العاده به ما درسی داد که ارتباط برقرار کردن یکی از مهمترین توانایی هایی است که ما باید خود را در این زمینه رشد دهیم و حتی ممکن است خیلی ساده با تغییر زاویه دیدمان به دنیا ،آن موضوع را به سود خودمان و در جهت خودمان براحتی تغییر دهیم و این تغییرات آنقدر خوب و عمیق باشد که یک دانشجو بتواند به استاد و معلم خود به زیبایی آموزش دهد(یاد کامنت زیبایی عارفه جان افتادم در فایل شکارچی نکات مثبت که با آن بازی شما استاد عزیز به نکته ای پی بردید و از آن کلیپی با همین موضوع درست کردید یعنی نکته ای که دانشجو گفت استاد را در بیان درسها و واضح تر نمودن درس ها یاری کرد) و سال بعد که این خانم معلم با برادر یعقوب کلاس داشت و ایشان از خانم معلم راضی بودند.
هشتم: فردای صبح روز بعد در بهترین و سریع ترین حالت به سمت زیبایی های جدید حرکت نمودید و باز هم من اینو به احساس لیاقت ربط می دهم که خودتون را لایق دونستید که زیبایی هایی بیشتر از آن خانه دوستتان ببینید و تجربه کنید و سپاسگزاری الله مهربان را بکنید.
سپاسگزارم بخاطر این همه فایل فوق العاده که برای اعضای خانواده عباس منش تولید می کنید که ما را در عمل به قوانین (از خود شخص تان و خانم شایسته عزیز که پا به پای شما در جهت رشد ، تدوین و بیان قوانین قدم به قدم و عملی)، یاری می دهد و با نتیجه روز افزون ایمان ما را قوی تر می نمایید.خداوند به شما برکت صحت و سلامتی و عشق روز افزون عنایت کند و به ما کمک کند با طی تکامل روز افزونمان هر روز جهان را گسترش دهیم و جای بهتری برای زندگی کردن کنیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 226431MB21 دقیقه
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم
و خانم شایسته گرانقدر
و همه دوستان گلم
چه طبیعتی زیبایی
چه باران و رحمت الهی که باعث شده این ماشین هیولا و خوش رنگ ما شسته بشه و هزاران برابر زیبایی هاش بیشتر به چشم بیاد
و صحنه زیبای سپاسگزار بودن خانم شایسته عزیز از خداوند که ابن نعمتها را بهشون عطا کرده
یه وقتهایی فکر میکنم میگم خانم شایسته و استاد خیلی متعهدانه به دانسته هاشون عمل میکنند و چقدر همت والایی دارند که حتی در اوج مسافرت هم صبح ها سپاسگزاری هاشون را مینویسند
در حالیکه من خودم را جای اونها تصور میکنم
فکر میکنم اون لحظه اگر خیلی هم سپاسگزار باشم نهایتا با گفتارم سپاسگزاری میکنم و دیگه زمان برای نوشتن نمیگذارم
البته من با ذهن الآنم و در مدار فعلی که هستم
این تصورات را دارم و مطمئنا خانم شایسته عزیز در فضا و مداری که قرار داره دید دیگری نسبت به خداوند و قوانین جهان هستی داره
که البته آگاهانه و با همین داشتن استمرار و تعهد بدستش آورده
ضمن اینکه استاد عزیزمون و خانم شایسته گرانقدر با سالها تلاش لذت بخش و متعهدانه امروز با خدای وجود خودشون یکی شده اند
و وقتی با خدای وجودت یکی باشی کاری بجز عبادت و سپاسگزاری در جهان نیست که ازش لذت واقعی ببری
این را میگم چون من بعد از سالها آشنایی با قوانین
حدودا دو هفته است که بصورت کاملا مستمر و متعهدانه و
متعهدانه و
متعهدانه
دارم بر روی باورهام و بر روی کنترل ورودی هام که منجر شدن به تلاش برای کنترل ذهنم زمان میگذارم و خدای من شاهده که نتایجی را لمس میکنم و اتفاقاتی را توی همین زمان کم تجربه کردم که رویایی و بینظیر و لذت بخش و شاید بگم باور نکردنی ست
خدای من ازت ممنون و سپاسگزارم که من را از دل مشکلاتم به سمت خودت هدایت و راهنمایی کردی
به قول اختر چرخ ادب بانو پروین اعتصامی
زان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
من سالها در مشکلاتم غرق شده بودم
و به قول خانم شایسته عزیزمون
من آسان شده بودم برای آسانی ها
ولی امروز که مدتیست متعهدانه به صحبتهای استاد عزیزم گوش مطلق فرا دادم و هر آنچه که استاد تدریس کرده و تمرینات را با جون و دل انجامشون میدم و احساس میکنم که لطیف تر شدم
چقدر امیدوار تر شدم
خدای عزیزم چقدر انسان تر شدم
و چقدر هیجان دارم برای اتفاقاتی که میدونم برای من در راه است
استاد عزیزم این یکی دو روز شهر اصفهان و اطرافش غرق در باران بود و رحمت الهی
همه جا شسته و تمیز شده و پر شده از حس وجود خداوند
دیشب از ماشینم پیاده شدم و چند لحظه ای ناخودآگاه خیره شدم به آسمان و بدون اینکه متوجه باشم به نشانه احترام دستم روی سینه ام بود و غرق در سپاسگزاری از خداوند شده بودم
یک لحظه به خودم اومدم گفتم خدای من چه اتفاقی برام افتاده
چقدر احساس میکنم من و خداوند یکی هستیم
چقدر بدون فشار و تمرکز کردن روی خودم غرق در سپاسگزاری هستم
درسته اوایل آگاهانه و با فشار آوردن به ذهنم متقاعدش میکردم تا بتونم بابت نعمتهای زندگیم سپاسگزار باشم
ولی الان من و سپاسگزاری و خداوند یکی هستیم
ما بین ما هیچ چیزی وجود نداره
خدای عزیزم چقدر دو روز پیش تو مجتمع محل کارم غرق در نگاه یک دختر کوچولو شدم که تو عالم خودش در حالی بازی کردن بود و من به خودم اومدم دیدم لبخند زیبایی روی لبهامه و غرق در حس و رویای اون کودک شدم و ناخودآگاه در ذهنم سپاسگزاری میکنم برای وجود اون کودکی که نمیشناسمش و برای حس و حال زیبای خودم که دارم تجربه اش میکنم
حس عجیبیست یا رب
نمیدونم شاید کم کم من هم مثل استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی دارم با خدای وجود خودم یکی میشم
که چقدر زیباست این یکی شدن
و من از دل مشکلات و مسائل زندگیم به اینجا رسیدم و دوست دارم تا ابد تو این مسیر استوار و متعهدانه بمونم و لذت ببرم
یه روزی میگفتم خدایا چرا این کار و برام حل نمیکنی
چرا این مشکلات من سالهاست دست از سر من بر نمیداره
چرا و
چرا و
چرا های زیادی تو سرم بود
تا امروز که میگم خدایا سپاسگزارم ازت اگر بهم فرصت دادی تا به ته خط مشکلاتم رسیدم و فقط تو را پناه خودم میدونم
شاید هر کسی در یک نقطه ای به این ته خط رسیده باشه
من هم از دل مشکلاتم به این نقطه رسیدم
و ایمان دارم با استمرار در این مسیر و اطاعت از تمرینها و گفته های استاد عزیزم میتونم مسیر زندگیمو به سمت دلخواهم سوق بدهم
و چه زیباست این مسیر
و چه زیباست خدایی را داشتن که همه جهان از وجود اوست
و خداوند یعنی همه جهان هستی
و من امروز خدایی را دارم که نه با گریه و غم
بلکه با شادی و لبخند و رقص و آواز و لذت بردن به من پاداش میده
و چقدر زیباست بنده این خدا بودن
استاد عزیزم حال این روزهای من حال اون روزهای شماست در بندر عباس
و من امروز درک میکنم که چرا شما اینقدر متعهدانه در این مسیر ایستاده اید و سخاوتمندانه قوانینی که یاد گرفتید را به همه ما آموزش میدهید
خدا قوت ای مرد خدا
از شما استاد عزیزم صمیمانه سپاسگزاری میکنم
از خانم شایسته عزیز و خانم فرهادی عزیز و آقا ابراهیم عزیز مدیر سایت و همه دوستان با ارزشم در سایت و در این خانواده پر مهر سپاسگزاری میکنم که همگی در تغییر روند زندگی من تاثیر بسیاری داشتید و کنارم بوده اید و من همیشه از دانسته ها و تجربه های شما بهره برده ام
از خدای عزیزم بینهایت سپاسگزارم که شما را در مسیر من قرار داده
من سالها آرزوی همچین فضایی را داشتم و امروز همه شما را در کنار خودم دارم
پس سپاسگزار خداوندم بابت حضور پر مهرتون
استاد عزیزم من چندین برابر بیشتر از سن خودم گشته ام
با آدمهای زیادی با قشرها و صنف های زیادی
با مرام ها و مسلک های متفاوتی
که هر کدومشون ادعای درستی داشتند و مسیرشون را بسیار درست و بی عیب میدونستند
نمیخوام بگم اونها خوب بودند یا نه
چون از همه اونها درسهای زیادی گرفتم
ولی شما مسیرت و کلامت و صداقتت تا ابد برای من حق و درست است و پرچمت تا ابد بالاست
استاد عزیزم پرچمت تا عرش کبریا بالاست
شما مسیر و خدایی را به من نشان دادی که
اصل و واقعی و حق است
ازتون ممنونم و سپاسگزارم
دوست دارم از تجربه الآنم براتون بنویسم
قبل از نوشتن این کامنت لحظه دیدن اول فایل ذهنم بهم گفت که کی حال داره الان به زیبایی های این فایل نگاه کنه و کامنت بنویسه
من هم در جوابش گفتم آره بابا ولش کن
حالا بعدا هم میشه تمرین تمرکز بر زیبایی ها را انجام داد
بعد یک لحظه یاد احساسم تو این چند روز افتادم که چقدر زیبا بوده و یادم اومد که از انجام همین تمرینها من به این تجربه ها و احساس زیبا رسیدم
بی درنگ گوشیمو برداشتم و شروع کردم به نوشتن این کامنت و چقدر الان از خودم راضی هستم و بابت چند قطره اشکی که الان تو چشمهام هست و بابت حال خوبی که دارم سپاسگزار خداوند هستم
در پناه خداوند یکتا تندرست باشید و سرافراز
علی حسین صانعی عزیز سلام
امیدوارم که تندرست و شاد باشید
برادر عزیزم من آدم استرسی ای نیستم و نبودم ولی داشتن دلهره در اکثر مواقع و دغدغه های زیادی که داشتم همیشه آزارم میداد
حالا من واقعا نمیدونم شاید هم به همین دلهره های من بشه استرس هم گفت
البته این فقط در درون ذهن من بود و اصلا برون ریزی نداشتم و کسی متوجه احوالات من نمیشد
من یک تجربه دارم که این مدت که نسبت به تمرینش متعهد هستم خیلی آرامش دارم و لحظاتم با آرامش و صلح درونی سپری میشه
در واقع دغدغه ها و شاید بشه بگیم استرس های من عموما بدلیل بدهی های مالی بود
من حدودا دو هفته است که متعهدانه تمرینات استاد را انجام میدهم و واقعا آرامش عمیقی را بعد از سالها دارم تجربه میکنم
دوست و برادر عزیزم در ابتدا متعهدانه باید ورودی های ذهنت را کنترل کنی
شاید یکم کلیشه ای باشه ولی یک اصل خیلی مهم هست
و چون ساده است ما فکر میکنیم که اصل نیست
من خودم کنترل ورودی ها را به شوخی میگرفتم و میگفتم مثلا فلان فیلم و میبینم فعلا
چون من که بهش توجه نمیکنم و اصلا داستانش را قبول ندارم که بخواد روی من تاثیر بذاره
غافل از اینکه فیلم ها اصلا به توجه ما کاری ندارند اونها بر ناخودآگاه ما تاثیر خودشون را میگذارند و من سالهاست که از این طرز فکر اشتباهم ضربه خوردم
الان دو هفته است که تلویزیون ما خاموش هست به لطف خدای عزیزم و من متعهد هستم به تغییر باورهام
خوب پس ورودی های ذهن باید کنترل بشود
مثل دیدن فیلمها و اخبار و …
مثل شنیدن مشکلات دیگران و درد و دل های مردم که تمومی هم نداره متاسفانه
یا دیدن صحنه های دلخراش و ناراحت کننده مثل تصادفات و رودخانه های خشک و چهره غمگین افراد و چاله چوله های خیابان ها و غر و نق کردن دیگران و هزار صحنه دیگر که میتونه ذهن ما را به سمت مشکلات و نازیبایی ها ببره و گوش دادن به آهنگهای غمگین و اعتراضی
و خلاصه کلام من با کنترل ورودی هام تونستم یک مقدار ذهنم را آرام کنم و در کنترلش دستم باز تر شده
یعنی الان که ورودی نامناسب به ذهنم نمیدم از اون طرف هم میتونم اگر نجوا کرد با آوردن یک سری دلایل منطقی تا حدی ساکتش کنم و عادتش بدم به درست فکر کردن و زیبا دیدن دنیای اطراف ما
دوست عزیزم من با کنترل ذهنم تونستم بر دغدغه هام غلبه کنم
الان تا یه دلهره یا استرسی میاد سراغم خیلی راحت ذهنم تا حد زیادی اهمیت نمیده چون دلایل منطقی ای از من شنیده تو این مدت که خودش دیگه ساکت میشه و گاهی هم من به یادش میارم
دوست عزیزم من به ذهنم فهموندم که ما در زمان حال و در لحظه زندگی میکنیم
گذشته ای وجود نداره
آینده ای هم وجود نخواهد داشت
ما همیشه در لحظه هستیم
پس الان و این لحظه را عشق است
اصلا معلوم نیست که من لحظه بعدی وجود داشته باشم یا نه
پس الان که هستم تو همین لحظه زیبا زندگی میکنم و اینطوری هم به گذشته و خاطرات تلخش بی توجهی میکنم و هم لحظات بعدم را زیباتر میسازم با احساس بهتر و یک حس آرامش
پس جایی هم که آرامش باشه استرس جایی نخواهد داشت
این تجربه شخصی بنده بود تو این مدت دو هفته ای
امیدوارم که خیر باشد
و امیدوارم همیشه تندرست و شاد باشید
عزیزم سلام
محمد حسن عزیز و دوست داشتنی
چقدر زیبا و با احساس نوشتی محمد حسن جاااان
و چقدر خندیدم که گفتی پیتزا سهم مامان و بابا را شما میخورید و چقدر خوبه خخخخخخخخخخخ
احتمالا این هم هدیه استاد و دوره قانون سلامتیست برای شما و هلیسای عزیز
عزیزم چقدر احساس خوبی داری و اینقدر زیبا نوشتی که بزرگ شدی و تونستی تو کلاس انشاء بخونی
کاری که من عاشقش بودم تو دوران مدرسه ولی خجالت میکشیدم انجامش بدم
و تو تونستی انجامش بدی تو فوقالعاده ای محمد حسن جان
از بقالی کوچتون خرید میکنی برای خونه و این یعنی تو پسر مسئولیت پذیری هستی
آفرین که شنا یاد گرفتی این میتونه خیلی لذت بخش باشه برات
آفرین که تونستی دوست جدید پیدا کنی
کاری که من همیشه به بهترین شکل ممکن انجامش میدادم و دوستهای زیادی هم دارم از بچگی تا الان
ماشاالله که اینقدر بزرگ و توانمند شدی که تو خونه با خواهر گلت تنها میمونی و ازش مراقبت میکنی
چقدر لذت بردم که گفتی کتاب میخونی و داستان های تخیلی مینویسی مطمئنا میتونی یک نویسنده خوب بشی
محمد حسن عزیز تو موفق شدی از معلمت سوال بپرسی و ازش بخواهی که دوباره درس را برات توضیح بده
نمیدونم شاید الان برای ما این یک امر طبیعی باشه ولی فقط این و میدونم که تو بهترینی پسر
و اینکه امروز اومدی که اشک من و در بیاری و من را یاد 10 سالگی خودم بندازی
چقدر تو شبیه اون روزهای منی
با این تفاوت که تو تونستی با شجاعت انشاء بخونی ولی من نه
و من فقط تو تنهایی برای خودم میخوندم
تو تونستی داستان های تخیلی بنویسی ولی من طبع شعر داشتم و از همون بچگی ها شعر حفظ میکردم و شعر میگفتم ولی یادداشتشون نمیکردم تا الان که دست به کار شدم برای یادداشت کردن شعرهام
تو بی نظیری پسر
از اینکه تونستی از بوفه مدرسه خرید کنی
و اینکه تو فروشگاه با دستگاه جنس ها را اسکن کنی و با کارت بانکی پرداخت انجام بدی
و اینکه تنهایی رفتی تو پارک بازی کردی
همه اینها را بهت تبریک میگم تو پسر شجاع و قوی ای هستی
محمد حسن جان
از اینجا به بعد کامنتم دوست دارم فقط ازت تشکر کنم
دلیلش هم این هست که تو تونستی این موارد را در این سن و سال کم انجام بدی و تعهد داری و ارادشو داری ولی برای من با 4 برابر سن شما بعد از سالها الان داره اتفاق میفته و من جدیدا دارم این کارها را تمرین میکنم و رعایت میکنم
که البته همین الان هم خیره
کارهایی مثل اینکه
با گوشی کمتر بازی میکنی
بخاطر اینکه تلویزیون نمیبینی و فقط در مسیر درست برنامه میبینی
از اینکه هنگام سوار شدن ماشینتون باهاش احوالپرسی میکنی و هنگام پیاده شدن ازش تشکر میکنی
آره عزیزم خیلی حال میده چون ماشین هم از درک و شعور بالای شما تشکر میکنه و لبخند میزنه به صورت زیبای تو
عزیزم من ازت تشکر میکنم که هر غذایی نمیخوری
پیاده روی و ورزش میکنی
من ازت سپاسگزارم پسر زیبای خدا
که براش نقاشی میکشی و براش بوس میفرستی
آره عزیزم خداوند همیشه ما را هدایت میکنه ولی این ما هستیم که گاهی وقتها خودمون را بالاتر از خدا میبینیم و بهش توجه نمیکنیم
آفرین به تو و پدر و مادرت و هلیسای عزیز که به هدایت خداوند توجه میکنید و زمان کنسل شدن مسافرت هاتون متوجه میشید که خیری در کار بوده
عزیزم امروز اومدی که حسابی اشک من را در بیاری
من تو محل کارم هستم و دارم اشک میریزم و مینویسم که چقدر احساس ناب و پاک و الهی داری که در مورد گم شدن کلید خونتون هم
خدا و هدایتش را در نظر میگیری
و چقدر درک بالایی داری از وجود خداوند
باز هم بهت تبریک میگم و سپاسگزارم ازت
این شعر وصف حال الان من هست و کامنت زیبای تو محمد حسن عزیز
من با هر لحظه خوندن کامنتت دارم تو روی خدای خودم خجالت میکشم که چرا من اینقدر همه چیز را ناسپاسانه میبینم و تو پسر قشنگ خدا اینقدر سپاسگزاری از خداوندی که همه ما را هدایت میکنه و همیشه از ما مراقبت میکنه
خدایی که ما را از هیچ به اینجا رسونده و ما امروز خودمون را برند و بالا و خاص میبینیم و هنرمند در حالی که هنرمند اصلی خداست
….. ما فقط ایفای نقش میکنیم …..
محمد حسن عزیز ازت ممنونم که درسهای بزرگی به من دادی
آمد و آتش به جانم کرد و رفت
با محبت امتحانم کرد و رفت
آمد و بنشست و، آشوبی بپا
در میان دودمانم کرد و رفت
آمد و آیینه گردانم بشد
طوطی بی همزبانم کرد و رفت
آمد و قفل از دهانم بر گشود
چشمه ی آب روانم کرد و رفت
آمد و چون آفتی در من فتاد
سر به سوی آسمانم کرد و رفت
عزیزم پسر دوست داشتنی و ای مرد خدا
تو با نوشتن این کامنت زیبا هم اشک من را در آوردی و هم من را به فکر فرو بردی و هم بهم یاد دادی که به همه نعمتهای خداوند و به هدایتهاش توجه کنم
تو به من درسهایی دادی و میروی به سمت بهترینها
و من میمانم و یک تصمیم بزرگ و خداوندی که همواره به طرق مختلفی به ما گوشزد میکند
من میمانم تصمیم ماندن در مسیر درست یا رفتن و همراه شدن با بقیه آدمها و مسیرهای نادرست گذشته زندگیم
ولی مطمئنم من اگر روزی بخوام تو این مسیر الهی نا امید بشم حتما نوشته ها و احساس زیبای تو را به یاد میارم و به مسیر قشنگم با تعهد بیشتر ادامه میدهم
ازت ممنونم و سپاسگزارم محمد حسن عزیزم
سپاسگزارم که
به من یاد دادی که شب ها حتما به ستاره ها و ماه نگاه کنم و بگم دوست شون دارم وبعد بخوابم
سپاسگزارم که ازت یاد گرفتم با حال خوب هدیه بخرم
سپاسگزارم که بهم یاد دادی به همه احترام بذارم حتی به کسی که اخبار نگاه میکنه
سپاسگزارم که ازت یادگرفتم که برای پروانه ها قلب بفرستم
ازت ممنونم و سپاسگزارم که بهم یاد دادی برای هربار نوشتنم ذوق کنم و شکرگزاری کنم
سپاسگزارم ازت که بهم یاد دادی قبل از خواب حتی با پتو و بالشم حرف بزنم
محمد حسن عزیزم من همچنان اشک میریزم و مینویسم و ازت ممنونم و سپاسگزارم که به من یادآور شدی که اگر هرکسی که ازم کمک بخواد و من کمکش کنم این کار زیبا و پسندیده ایست چون من سالهاست یکی از بزرگترین دستاوردهام کمک کردن به دیگران هست ولی گاهی دلسرد میشم ولی امروز بازهم از تو یاد گرفتم که بدون چشم داشت و با عشقی بلا عوض کمک کنم تا هیچ وقت در این مسیر از کسی دلگیر نشم
ازت ممنونم که ازت یادگرفتم که وقتی چیزی دوست ندارم نه بگم
نه ای که سالهاست نمیتونم بگم و یکی از سخت ترین کارهای زندگی من هست
عزیزم من ازت یاد گرفتم که از نازیبایی ها تو خونه صحبت نکنم و فقط از اتفاق های خوب بگم
من ازت یاد گرفتم که تو مسافرت ها به درختها توجه کنم.
به ابرها و کوهها و علف ها وچمن ها توجه کنم
حتی به تمیزی وخط کشی خیابون ها توجه کنم
به صف مرتب نانوایی ها و لبخند آدمها توجه کنم
محمد حسن عزیزم من از تو یادگرفتم به گنجشکها و به کلاغ ها که صبح صداشون میشنوم حتما سلام کنم و با حیوونها دوست و مهربون باشم
عزیزم من ازت یاد گرفتم که نیازی نیست به حیوونها غذا بدیم تا با ما دوست بشن فقط محبت کردن ما کافیست
و بله تو پسر مهربونی هستی که اون گربه هم حسش میکنه و اون هم تو را دوستت داره
عزیزم تو اینقدر خوبی و مهربونی که حتی دایناسورها هم تو خیالت باهات زندگی میکنن و مهربونن و با تو هم فرکانس هستن
اون هم دایناسورها که همه مردم ازشون وحشت دارند
تو اینقدر خوبی که اونها هم دوستت دارند
عزیزم من ازت یادگرفتم صبح ها تو دفترم شکرگزاری بنویسم
کاری که سالهاست من پشت گوش می اندازمش
و ازت ممنونم که بهم یادآوری کردی و حتما به احترام وجود نازنین خودت از همین الان شروع میکنم به نوشتن سپاسگزاری
عزیزم چقدر زیبا نوشتی که بابات پشت فرمون خسته بود و تو مسیر متوجه شدید که درختهای باغ با سیل آبیاری شدن و نیازی به رفتن نیست و برگشتین خونه و بابات استراحت کرد
و چقدر زیبا گفتی که خدا دید شما خسته ای خودش زحمت کشید درختها را آبیاری کرد
عزیزم بهت تبریک میگم بابت شجاعتی که داری و تونستی امسال زیپ لاین سوار بشی و با ترست از ارتفاع روبرو بشی و بهش غلبه کنی
و بهت قول میدم که به راحتی میتونی در رشته پینگ پنگ و صخره نوردی که دوست داری بهترین خودت باشی
چون همین الان هم بهترین هستی
عزیزم فقط تو خوشحال نیستی که تونستی نامه بنویسی و با حال بهتری راهی مدرسه بشی
من هم خوشحالم که تو تونستی و به ذهنت تسلط داشتی و اومدی و برای همه ما نوشتی
محمد حسن عزیزم تو همه حرفهای دل ما را نوشتی
تو حرفهات از جنس خداست
از اون حرفهایی که خداوند بر زبان بندگان خوبش جاری میکنه برای هدایت کردن انسان ها
و باز هم ازت ممنونم و سپاسگزارم که برای من یک الگوی ناب و پاک و خدایی شدی
کسی آمد که حرف عشقو با ما زد
دل ترسوی ما هم دل به دریا زد
به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی
چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست
یه عمری راهه و در قدرت ما نیست
باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هر جا دلت خواست
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست
به امیدی که ساحل داره این دریا
به امیدی که آروم میشه تا فردا
به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره
به عشقی که نمیبینی شباشو بی ستاره
دل ما رفته مهمانی به یک دریای طوفانی
باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد
خودش میبردت هر جا دلت خواست
به هر جا برد بدون ساحل همونجاست
محمد حسن عزیز
من هربار در این مسیر بخوام بی انگیزه بشم به یاد تو که بیفتم میدونم که با همه قدرتم به مسیر الهی ای که دارم ادامه خواهم داد و امیدوارم هر کجا که باعث انرژی در زندگی من میشی همون لحظه هزاران برابر انرژی زیباتری وارد زندگی خودت و خواهر کوچولوت هلیسای عزیز و پدر و مادر گرامیت بشه
عزیزم محمد حسن جان برای شما و همه اعضای خانوادت آرزوی تندرستی و شادابی دارم
اسم قشنگت همیشه تو ذهنم باقی میمونه
عزیز دلم محمد حسن جاااان
عزیزم من بابت این کلام شیرین و بابت نگاه زیبایی که به زندگی داری ازت ممنونم و از دور هزاررررران بار صورت ماهت را میبوسم که از دیروز که کامنت زیباتو خوندم شرایط حال و احوال من و نگاه من به زندگی تغییر کرد
محمد حسن عزیز
پسر خوب خدا
من از دیروز و بعد از خوندن کامنت شما تا آخر شب فقط متعهدانه بدون وقفه تمریناتم را انجام دادم
و امروز هم با یک حال خوب کاری را انجام دادم که ماه هاست امروز و فردا میکردم برای انجامش
ولی امروز انجامش دادم
یعنی پیاده روی صبح ها قبل از اینکه برم سر کار
و من الان تو یکی از شهرستان های اصفهان بالای قله یک کوه نشستم و دارم برای تو عزیز دلم مینویسم
ضمن اینکه باز هم با خوندن کامنتت من اینجا اشک ریختم و از صداقتت و از پاکی ذهن و کلامت لذت بردم
من اگر امروز اینجا هستم و حال خوبی دارم بخاطر خوندن کامنت زیبای تو بوده پسر خوش قلب خانواده عباس منش
من به خودم قول دادم که همه کارهایی که تو کامنت زیبات نوشته بودی که انجام میدی الگو برداری کنم و ازشون بهره ببرم و انجامشون بدم
چون تو نگاهت خیلی پاک و زلال هست به اتفاقات زندگی
البته یه اعترافی بکنم محمد حسن
صبح که سوار ماشینم شدم یادم رفت بهش سلام کنم
خخخخخخخخخخخخخخ
حتما الان که برگشتم بهش سلام میکنم و ازش تشکر میکنم
محمد حسن جان من اگر کامنت شما را کامل و با جزئیات خوندم بخاطر این بوده که در اون لحظه کاری زیباتر از این نمیتونستم انجام بدهم
اینقدر که نگاهت به زندگی و اتفاقات اطرافت زیبا بود و همه اش برای من درس بود
پس این هنر و صداقت تو بود که من را پای گوشی میخکوب کردی تا کامل و با جزییات همه کامنتت را بخونم و ازش درس بگیرم
اول از وجود نازنین خودت سپاسگزارم که به من درسها آموختی
و بعد هم از پدر و مادر محترمت سپاسگزارم که اینقدر راه و رسم زندگی را به خوبی به تو پسر خوب آموخته اند
و از استاد گرانقدر و ارزشمندمون سپاسگزارم که آموزه هاشون سرشار از صداقت است و تعهد که به دل هر عزیزی مینشینه در هر شرایط و هر سن و سالی
و در پایان هم از بهترین طراح و برنامه نویس عالم هستی سپاسگزارم
از او که خالق ما و این عالم هستی و همه اتفاقات زیباست در این جهان
که من را به کامنت زیبای تو عزیز دل هدایت کرد و این بار از زبان شیرین تو به من درس و راه و رسم زندگی کردن آموخت
خداوند نگهدارت باشه محمد حسن عزیز
برای شما و خانواده محترم و خواهر کوچولوت هلیسای عزیز آرزوی بهترین ها را دارم
سلام و درود بر شما خانم مهاجر سلطانی عزیز و گرامی
واقعا ازتون ممنون و سپاسگزارم که اینقدر به بنده لطف داشتید
من هم از خوندن کامنت شما انرژی گرفتم و در مورد کامنت و نوشته های خودم نسبت به محمد حسن عزیز نمیدونم چی بگم واقعا
این پسر در این و سال فوق العادست
که اینقدر با درک بالا تونسته در حد توانش قوانین را درک کنه و در زندگی خودش در همون عالم بچگی به کار ببره
انصافا یاد لحظه به لحظه زندگی خودم افتادم تو 10 سالگی که چقدر صاف و پاک بودم و زلااااال مثل الان محمد حسن عزیزمون
من در همه دوران کودکی نسبت به همسن های خودم بیشتر به اتفاقات زندگی و البته بیشتر به رفتار بزرگترها توجه میکردم و ازشون الگو میگرفتم
و خیلی زود بزرگ شدم که البته خیلی هم خوب بود و من الان در سن 39 سالگی تجربههای زیادی دارم و دانسته ها و حتی دستاوردهایی که خیلی ها در سن 70 سالگی هم ندارند
من همه صحبتهای محمد حسن عزیز را با بند بند وجودم درک کردم و صادقانه ازش تشکر کردم که باعث شد قوانین جهان هستی و آموزه های استاد عزیزمون یکبار دیگه با انرژی و کلام شیرین این پسر دوست داشتنی برای من تداعی و گوشزد بشه
اگر بخوام با صداقت حسی که داشتم را بیان کنم
واقعا از خودم و از خداوند و حتی از استاد عزیز خجالت کشیدم که این پسر عزیز با این سن کم اینقدر به اجرای قوانین در زندگی متعهد هست و من با اینهمه ادعای علم و دانش و فهمیدگی هر روز کارهام و به فردا و فردا ها موکول میکنم
پس با تمام وجودم از محمد حسن عزیز و دوست داشتنی تشکر کردم که بار دیگر پیام رسان خداوند شد برای من
و من بعد از کامنت محمد حسن متعهدانه تر دارم به تمریناتم عمل میکنم
و انرژی خاصی دارم برای ادامه مسیرم
در مورد این فضای زیبایی که در سایت وجود داره و شما به خوبی بهش اشاره کردید که دستاوردش میشه تربیت یک پسر بچه فوقالعاده مثل محمد حسن عزیز
باید عرض کنم من سالها بدنبال یک راهنما و یک مسیر درست بودم
راه های زیادی را تجربه کردم که شاید درصد بالاییش اصل نبود تا به این مسیر الهی هدایت شدم
من سالها رویا و آرزوی این فضایی را دارم که امروز هر لحظه باهاش زندگی میکنم
رویا خانم عزیز من آدمهای موفقی زیادی دیدم که قله های ترقی زیادی را کشف کرده اند و به موفقیت های بسیاری رسیدن اند
مثل موفقیت در کسب و کار
موفقیت در تحصیلات و کسب علم و دانش
مثل موفقیت در ورزش
مثل خیلی مدیران و کارمندها و کسانیکه سمت های شغلی بالایی دارند
مثل پزشک ها مهندس ها و هنرمندها و …
نمونه های بسیار زیادی که اطراف ما در جامعه هستند
کسانیکه قله های زیادی را فتح کرده اند و در اجتماع از جایگاه بالایی هم برخوردار هستند
ولی هنوز یک درصد از اعماق وجود خودشون را درک نکرده اند
یعنی اصلا نمیدونن از کجا آمده اند و برای چه و همیشه دغدغه و استرس دارند
حالا یکی دغدغه مالی و آینده و دیگری دغدغه سلامتی یا روابط یا حتی مشکلاتی که با فرزندانشان دارند و همیشه درگیر هستند
و بیشتر کسانیکه من میبینم از درون درگیر مسایل شخصیتی و روحی هستند
نمیگم همه افراد موفق ولی تعداد زیادی که من دیدم همین مسایل و سرگردونی ها را داشته اند
و افراد معمولی جامعه که دیگه هزاران برابر این ناآرامی ها و استرس ها را در روز تجربه میکنند
واقعا امروز اگر ما به دستاوردی برسیم مطمئنا با آرامش خاطر و همراه با سلامتی و رابطه خوب با دنیای اطرافمون خواهد بود و همراه با شادی عمیق و واقعی
بدون عجله
بدون حرص و طمع
بدون پا گذاشتن روی دیگران
و این زیباست
همین آرامشی که بچه ها در این فضا و در این سایت دارند به یک دنیااا می ارزد که متاسفانه امروز در جامعه ما وجود ندارد
که البته تجربه همین آرامش و احساس خوب برای ما تبدیل خواهد شد به اتفاقات جالب و دلخواه و خوب
من یکبار دیگه از شما دوست گرامی سپاسگزاری میکنم که به من لطف داشتید و باعث شدید باز هم من از احساسم بنویسم
برای شما بانوی ارزشمند و همه دوستان عزیزمون در سایت آرزوی تندرستی و آرزوی شادابی و ثروت دارم
سلام علی آقای عزیز
دوست و برادر گرامی
دوست داشتم از طرف خودم به شما و مخصوصا به محمد کوچولوی عزیزتون تبریک بگم
بابت کار بزرگی که انجام داده
من عاشق بچه هایی هستم که در اوج کودکی بزرگی میکنند و بر ترسهاسون غلبه میکنند و با غلبه کردن به ترسهاشون به ما هم درسها می آموزند
علی جان از طرف من به محمد عزیز تبریک بگو لطفاً
دوست دارم این قسمت را مستقیم به خود محمد عزیز بگم
پسر شجاع و باهوش تو بینظیری
اگر امروز کنفرانس دادی و با شجاعت ایستادی و توان بیان کردن دانسته هاتو در مقابل دیگران داشتی بدون که روح خداوند در وجود تو به جریان است و میتونی با همین انرژی به موفقیت های خیلی زیادی برسی و هر روز زندگیت میتونه زیباتر از گذشته باشه
محمد عزیز
من امروز برای تو مینویسم تا درسهایی که تو عزیز دل و محمد حسن نازنین به من آموختید تو ذهنم حک بشه و همیشه این شجاعت و تعهد شما را به خودم گوشزد خواهم کرد
من چندین ساله یک آگهی بازرگانی را پشت گوش می اندازم و ذهنم من را از انجامش میترسونه
ولی شما امروز با شجاعت کاری که باید را به درستی انجام دادید و من به احترام محمد عزیز و محمد حسن عزیز دست میزنم و بهتون افتخار میکنم و به خودم می بالم که اینجایی هستم که شما دو عزیز هم حضور دارید
محمد عزیزم هزاران بار برات آرزوی تندرستی و آرزوی شادی و ثروتمندی دارم
مراقب خودت باش پسر خوب خدا
که خداوند هم به داشتن بندگانی مثل شما به خودش افتخار میکنه