دیدگاه زیبا و تاثیرگذار سمانه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
استاد جان یه چیزی توی این قسمت برام خیلی جالب بود. اینکه شما فارغ از نگاهِ اعتقادیِ خودتون، به راحتی میرین جاهای مختلف، عقاید دیگران رو می شنوید و تجربه های متفاوتی رو به دست میارین.
داشتم فکر میکردم خودِ من وقتی صحبت از اعتقادی، غیر از اعتقادات درک شده و پذیرفته شده ی خودم بشه، اصلا اونجا نمیرم، چه برسه به اینکه بخوام بی طرفانه حضور داشته باشم و با عقاید دیگه آشنا یا روبه رو شم.
درسته در حال تغییر و رشد و بهبود هم هستم، اما متوجهم این یه باگه و باعث تعصب میشه. برام جالب بود شما در مورد نگاه انجیل و تورات صحبت کردین و روایات انجیل از نوحِ پیامبر و … رو کاملاً غیرِ متعصبانه خوندید. حتی خود قرآن رو هم با آرامش و بی تعصب وسط اوردین.
خب این به من تفهیم میکنه من تعصبات مذهبیِ ریشه داری دارم که با اینکه تو این سالها کمی کمرنگ شده اما تو اون عمقش چسبیدم به بعضیاش.
یکیش این که: چیزی که من میدونم یا فکر میکنم میدونم درسته و مابقی میرن تو هاله ای از ابهام و شک…
یه چیز جالب گفتین: اینکه نمیان حرفها رو با فیزیک و قانون تطبیق بدن و صحتش رو بررسی کنن. بلکه میخوان هر طور شده، باورها رو منطبق کنن با واقعیت. این یه تلنگر هست برای من من بابِ همون تعصبی که حرفش رو زدم.
از کشتیِ نوحِ شبیه سازی شده خوشم اومد، عینِ یه موزه بود.
نوحِ نبی که داشت توضیح میداد شگفت زده ام کرد. هم طراحیِ مجسمه ی متحرکش و هم این که چقدر طبیعی صورتش طراحی و اجرا شده بود و هم سوالات هوشمندی که از طریق یه صفحه نمایش توسط کاربر انتخاب میشن و توضیح داده میشن.
حقیقتا دَمِ هنرمندانش گرم.
همینطور سایر کاراکترهای کشتی، انسان ها و حیوانات.
بعضی حیوانات خیلی گوگولی بود، چشم های نازی داشتن، آشپزخونه ی کشتی خیلی باحال بود، صداهای محیطی اونجا باحال بود، مثلاً زمزمه ی آواز طورِ بانویی که تو آشپزخونه بود، یا آقای آهنگر و …
به صورت کلی جزئیات زیادی اونجا بود که کشتی رو شگفت انگیز میکرد. استاد اولش گفتن یه مجتمع هست و واقعا مثلِ یه تورِ سیاحتی بود داخلِ کشتی. مسیرِ باغ طوری که ورودیِ کشتی بود با اون فضای زیبا، چشمم رو نوازش داد.
ماهِ بزرگِ زیبا، میتونم تصور کنم چقدر زیبا بوده، چون خودمم چند بار ماه رو به صورتِ خیلی بزرگ دیدم و تعجب کردم از سایزش، چون اکثرا دور و کوچک بوده. اینم از جذابیت های بی شمارِ جهانِ زیبای خداوند هست.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 227567MB30 دقیقه
به نام الله مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه همسفرانم در سریال سفر به دور آمریکا
نکاتی را در این فایل از این تجربه بی نظیر یادگرفتم که دوست دارم با همه به اشتراک بگذارم تا در راه صراط مستقیم همه با هم در تعامل باشیم و در این مسیر بیشتر و بیشتر و روزانه پیشرفت کنیم :
اول: استراحت و سپری کردن شب در پارکینگ وال مارت که به من آموخت روش شما استاد در ساده گیری در کارها واقعا بینظیره و برای ما آموزنده است که چقدر راحت فقط و فقط از امکاناتی که به رایگان در اختیار همه هست استفاده کنیم و برای سفر رفتن حتما نیاز نیست فلان هتل یا فلان رستوران را رزرو کنیم ، بلکه همان غذایی رو که همیشه داریم می خوریم همونو برداریم بریم در طبیعت و زیبایی ها و جاهای جدید بخوریم و حتی بخوابیم در این مکان های زیبا (چه اشکالی داره!!!)و از این امکانات نهایت استفاده لذت را ببریم.
دوم: می توانیم از کارهایمان را با لذت بردن از زیبایی ها ادغام کنیم. به این صورت که شما خیلی عالی به ما در دوره قانون سلامتی آموزش دادیدو خودتان در این گونه فایل ها عمل به این آموزه ها را نشان ما می دهید و قدم زدن در دل زیبایی ها را با قانون سلامتی ، توجه به نکات مثبت ، آسان گیری در کار ها ، تمرکز بر روی درک قوانین و…. همه این ها را با هم ادغام کردید و به نشان می دهید که میشود.
سوم: وقتی شما روی آن تخته سنگ نشستید و به آن آبشار زیبا نگاه می کردید مرا به درون خود فرو برد. گاهی اوقات فقط باید بشینی همانجایی که هستی و از لحظه لذت ببری. وقتی شما برگشتید و در دوربین نگاه کردید من از درون چشمان شما و برق چشمان شما احساس رضایت و لعلک ترضی بودن و سپاسگزاری بی انتها را دیدم و این حس را دریافت کردم به طوری که کامل به قلبم نشست و ناخودآگاه من نیز لبخند زدم و سپاسگزاری از الله مهربان کردم که به وسیله دستی به نام سید حسین عباسمنش به این زیبایی ها متصل شدم. مهم نیست که فاصله من تا آمریکا چقدر است یا شما در چه زمانی این فایل را پر کردید ، من خود را آن لحظه بر روی آن تخته سنگ تصور کردم شروع به صحبت کردن با الله مهربانم شدم با آب و رودخانه صحبت کردم و آنان را تحسین کردم با درختان صحبت کردم و آنها را تحسین کردم و این حس از قلب من بدون کنترل ذهن بیرون آمد. احساس رضایت آرامش و پر شدن انکار از تمام دنیا بینیاز شده بودم. همه اینها را درباره خودم در چشمان شما دیدم استاد هر چند که گفتن این کلماتی که از دلم بیرون آمد خیلی سخت بود و در غالب کلمات نمی گنجید و ذره ای از آن را بیان کردم.
چهارم: لذت بردن از همسایگی با مزرعه بلال و تحسین از کیفیت و قد این گیاهان که باور فراوانی را در دل ما ببیشتر رشد می داد که حتی در پارکینگ وال مارت می توانید همسایه برکت ، سرسبزی و فراوانی باشی. همچنین کامیون وال مارت که داشت برای تزریق اجناس به این فروشگاه وارد می شد و خدا می دونه در روز چند تا از این کامیون ها وارد فقط این فروشگاه میشود و باز خبر از باور فراوانی می دهد.همچنین لذت از دیدن سوپر مون که آن هم به بهترین وجه هدایت شدید و این منظره بینظیر را ملاحظه نمودید.
پنجم: تشکر عملی شما حتی از تراک کمپر با اینکه جز جامدات است ولی به ما می آموزد که باید همیشه سپاسگزار باشیم و این سپاسگزاری را به صورت عملی(با دادن سوخت عالی و شستن آن) انجام بدهیم و اگر ما یاد بگیریم این رفتار را با همه (در راس الله مهربان ،جامدات ، نباتات حیوانات و انسان ها و … ) داشته باشیم می توانیم دریایی از زیبایی و عشق و نعمت ها را به زندگی خود وارد کنیم.
ششم: رسیدن به اهدافتان وقتی که کاملا آن را رها کرده بودید ، ولی قانون خداوند مهربان شما را هدایت کرد به سمت خواسته تان و توانستید کشتی نوح که در این ایالت ساخته شده بود را ببینید از نزدیک و لذت ببرید با اینکه در ایران آن خواسته در شما شکل گرفته بود و به ما نشان داد که میشود.(قانون رهایی)
هفتم:سخنان ماکت حضرت نوح که بسیار عالی بود در مورد زمانبندی خداوند که همه چیز در همه ابعاد به ما می رسد فقط کافی است خیلی راحت آن کار را به الله بسپاریم و خیلی آسوده و روان و راحت قدم برداریم تا هدایت شویم. ولی چند نکته هم در این جا من یافتم که نتوانستم از آنها بگذرم و در راستای صحبت های شما در روانشناسی ثروت 1 است و در این تصاویر کاملا مشهود بود که اولا خدا به نوح وحی و الهام کرد که نوح کشتی را بسازد و آن را از آذوقه برای خود و اهل کشتی چه از حیوانات و انسان ها فراهم کنند. ثانیا اگر شما حرکت کنی دستان خدا برای کمک به تو می آیند. ثالثا اهالی کشتی اصلا نمی توانستن بخور بخواب را تحمل کنند و با کارهایی مثل نقاشی یا آهنگری یا چنگ نوازی یا مطالعه و … به حرکت و پویایی خود ادامه می دادند تا به خشکی برسند.
هشتم: وقتی شما نان ها را در آشپزخانه کشتی نوح دید و گفتید دوران جاهلیت به من گوش زد کرد که این که انسان یه زمان هایی برگرده و پشت سرش و گذشته خود را ببینه که چقدر تو در و دیوار بوده باعث میشه که سفت بچسبه به مسیر درستی که الان توش هست و داره قدم بر می داره. و اینکه همچنین در ادامه که فرمودید دین مسیحیت که گاها می خواهند قوانین الهی را نقض کنند و می خواهند پیروانش ایمان بدون منطق بیاوریم و این در طی زمان جوابگو نخواهد بود چون ذهن منطقی ما دلیل و مدرک می خواهد تا باور کند و این گونه کم کم به جای اینکه از نظر ایمان قوی شود نتیجه برعکس می دهد و به شرک و کفر می انجامد که این نیز دباره به ما نشان می دهد که بیشتر و بیشتر به مسیر درست بچسبیم . همچنین در تصویری از روی دیوار خانمی را دیدم که وسط آن یک مهمانی بود و به خودش گفت من اینجا چیکار می کنم . این را درباره خودم می گویم که از وقتی که به روی خودم و قوانین کار کردم نمی توانم دیگر بعضی مهمانی ها و جمع ها را تحمل کنم که نه تنها در آن جمع به من خوش نمی گذشت بلکه برایم جهنم میشد و فقط می خواستم با بیرون شدن از آن جمع خودم را نجات دهم و این احساس خفگی از من برداشته شود که نشان می داد به لطف الله من از نظر فرکانسی به مدار بالاتری هدایت شده ام.
نهم: این درس شاید بزرگترین نکته ای بود که شما در طول این فایل بینظیر مطرح کردید. « نوشتن قوانین و الهامات یا درک جدیدی که ما از قوانین می گیریم».
قرآن به این دلیل توانسته اینقدر محکم و با دلیل و منطق پابرجا بماند و به عنوان معجزه جاویدان بماند که همان موقع از زمان وحی به پیامبر توسط کاتبان نوشته میشد. خود من حدودا از اوایل فروردین امسال دریافتم که چه بهتر است که اگه من قوانین و الهاماتی را که خداوند به دل من می اندازد بیاییم و مکتوب کنم و هر روز آنها را مرور کنم، بصورت تصاعدی نتایج شگفت انگیزی در زندگی من خواهد داشت ، چه در حوزه و زمینه مورد فعالیت خودم و شغلم ، چه در خصوص قوانین جهان چه در زمینه درک و آگاهی که از دوره ها و فایل های رایگان شما استاد عزیز می آموزم همه و همه را مکتوب می کنم و روزی دست کم 30 صفحه از آن را مطالعه می کنم و هر هفته یک دور کامل می زنم. این کار باعث میشود قوانین برایم تکرار و مرور شود و در ناخودآگاهم بنشیند. همچنین در این راستا به تازگی برای خودم تمرین آماده کرده ام که چه قدم هایی می توانم بردارم که با شرایط الآن من سازگار است.به همه شما عزیزان هم پیشنهاد می کنم که همین کار را انجان دهد. زیرا که کمرنگ ترین جوهر ها از قوی ترین حافظه ها ماندگار تر هستند.
در انتها سپاسگزاری می کنم از شما استاد عزیز و خانم شایسته که با عشق به ما این آگاهی ها را می آموزید و با عمل کردن شخص خودتان به این آموزه ها به ما کمک می کنید که بیشتر و عمیق تر مسیر درست را پیدا کنیم و در آن استوار قدم برداریم. خداوند به شما و همه خانواده عزیز عباسمنش برکت صحت سلامتی و ثروت روز افزون بدهد.