https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-08 03:17:372023-11-13 21:25:16سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 227
323نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنام خدای مهربان سلام ب استاد و مریم خانم ودیگر دوستان عزیز از خدای مهربان سپاسگزارم از استاد سپاسگزارم فایل خیلی زیبایی بود منم لذت بردم وباعث شد دیدن نکات زیبا دوباره برام تداعی بش تمام قسمتهاش زیبا واموزنده بود ومن لذت بردم واز خدای مهربانم درخواست کردم مرا هدایت کن ب دیدن چنین زیبایها خدارو بازم سپاسگزارم مرا هدایت کرده ب سایت استاد ومن تمام لحظات زندگی یم رو سپری میکنم دوستان کامنتهای زیبا ی شمارو میخوانم لذت میبرم واستفاده میکنم ممنون ب امید دیدار
سلام بر استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و همه خانواده صمیمی عباس منش
خداوند را سپاسگزارم به خاطر این روز جدید و این قسمت از سریال بینظیر و تماشایی سفر به دور آمریکا
یک اتوبان 5 باند و زیباتر از پاکیزگی و خطکشی عالی این اتوبان ، رانندگی فوقالعاده ماشینها و اینکه همه کاملاً در بین خطوط رانندگی میکردند
تمیزی و پاکیزگی جادهها و خیابانها و مکانهایی که عمومی هستند و زیبایی مسیرهایی که در دل جنگل هستند قابل تحسین هست و مسلما تمام کسانی که از این امکانات استفاده میکنند واقعاً لذت میبرند
این فروشگاههای زنجیرهای والمارت چقدر عالی و بینظیر هست و تمامی نیازهای مشتریان خود را با بهترین کیفیت فراهم کردهاند و پارکینگهای وسیع اون اجازه میده که براحتی در آنجا اتراق کنی و این است اثرات و فواید خلق ثروت که خیر و برکت آن به همه میرسه
وای خدای من غروب زیبای خورشید در بالای این رودخانه چقدر زیبا و تماشایی بود و بعد از اون هم یک سوپر ماه درخشان در آسمان خداوند مشغول جلوهگری و نشان دادن عظمت پروردگار به تمام مردمان زمین و این لحظهها فقط باید در مقابل عظمت خداوند سر تعظیم فرود آورد و اورا سپاس گفت
و آرک فوقالعاده تماشایی حضرت نوح(ع) خیلی جالب بود و اینکه چه استقبالی برای بازدید از آن شده بود
واقعاً خیلی این محل انرژی فوقالعادهای داشت و چه زیبا تمام صحنهها را خلق کرده بودند و چقدر واقعی بنظر میرسید و اون افکتهای صدا را که در هر قسمت پخش میشد حس وحال زیبایی به اون میداد
و با دیدن اندام زیبای این مجسمهها یاد صحبتهای استاد در دوره قانون سلامتی افتادم که میگند در از وقتی سبک تغذیه ما آدمها عوض شد این همه بیماری و اضافه وزن با خودش بهمراه آورده وگرنه در گذشته که انسانها غذای سالم و مطابق بدن مصرف میکردند تمام بدنها عضلهای و زیبا بودند
پیامهای نوشته شده در تصاویر هم جالب بود و اینکه سعی داشتند به هرشکلی شده حقانیت کتاب مقدس را اثبات کنند
بهر حال از شما بابت اینکه این تصاویر زیبا را با ما به اشتراک گذاشتید ممنونم تجربه فوقالعاده جالبی بود
خداروشکر که امروز هم هدایت شدم به این فایل زیبا وپراز عشق شماوخداوند برایم کافیست والان که دارم کامنت مینویسم ساعت 7:28صبح هست وخیلی حس وحال خوبی دارم وبا دیدن این همه زیبایی وکشتی نوح که فوقالعاده بود ومن این رو درک کردم که در هر لحظه زندگی جریان دارد وبه قول شما حتی در دریای طوفانی
ایمان مهمه ایمان مهمه وقتی به خدای بزرگ ایمان داشته باشی روی دریا هم زندگی زیبا باتمام امکانات رو به تو میده از ذره ذره اون لذت میبری
یادمه توی یکی از فایلها میگفتین که. قتی به خدا ایمان میاری وقانون رو درک میکنی فقط خداروشکر میکنی برای قانون ثابت وزیبای جهان
ومن اینو امروز باز بیشتر درک کردم وباز سپاس گزار خدا هستم برای قانون ثابتوزیبای جهان هستی که هر لحظه به نفع من کار میکند تا من راحت وزیبا زندگی کنم
خداروشکر بابت شما استاد بینظیرم وسایت زیباتون که مانند سیستم جهان هدفمند هست ودر هر لحظه در حال دادن آگاهی به من هست
آرزوی بهترینهارو از خداوند دارم برای شما وهمه هم فرکانسی های عزیزم
استاد در تایید صحبتهای شما که بله ما هم از نگاه شما زیبایی های بیشتری در این سفر دیدیم و لذت بردیم اصلا این سفر و همراهی با شما باعث شده نگاهمون زیبابین تر بشه و بقولی شکارچی قهارتری بشه در شکار زیباییها.
چقدر این کشور آباد و سرسبز هست استاد باور کنید اگر یه جاهایی بریم که سرسبز نباشه من تعجب میکنم میگم مگه میشه مگه داریم آمریکا نیست حتما از بس همه جاش آباد و آبادانی هست.
چه غروب زیبایی بود اون نور خورشید که افتاده بود وسط رودخونه انگار یه لیزر انداخته بودند و طول رودخونه خیلی رویایی بود شگفت انگیز بود.
چقدر جالب اومده بودند اون کشتی نوح رو ساخته بودند جالبه اصلا خبری از قانون سلامتی توش نبود همه گیاه خوار بودند شایدم این تفکر هست که فکر کنم مسیحیان این تفکر رو دارند نمیدونم همشون یا یه عده احتمالا اونایی که یکم مذهبی تر و متعصب تر هستند نسبت به دینشون که گیاه خواری باعث میشه روح پاکتر باشه گوشت یه جورایی تو رو از اون حالت معنوی خارج میکنه.ولی انصافا قشنگ ساخته بودند خیلی طبیعی بود همه چیز.اون لوبیا سبزا اصل جنس بود ترو تازه خیلی باحال بود.
ببین تو رو خدا از چی پول میسازند این ملت و چطور میتونند به همین واسطه تاثیر گذار باشند روی اذهان البته که نه همه برای خیلی ها سوالات زیادی پیش میاد مثل استاد ولی خوب روی اونایی که باید تاثیرش رو داره.من کلا به این نتیجه رسیدم میشه به راحتی افراد رو تحت تاثیر قرار داد فقط باید یکم رنگ و لعابش رو بیشتر کرد و از راهش وارد شد که خوب مساله دین و مذهب و یک سری تعصبات دینی چون ریشه دارتر هست تو وجود افراد بهتر جواب میده همونطور که تو کشور خودمون میبینیم نمونه هاش رو.
در کل سفر خیلی چیز خوبیه و کنار گذاشتن عینک تعصب و با دید بازتر و وسیعتر نگاه کردن به همه چیز خیلی جاها تفاوتها رو با یک نگاه ساده هم میشه فهمید که این اصلا با قانون فیزیک ساده که دارم میبینم هم نمیخونه حالا قوانین جهان که بماند.
اون نوح پیامبر معرکه بود چقدر زیبا درستش کرده بودند کبوترشم متحرک بود ای ول. داشت نامه مینوشت برای دعوت غرق شده ها؟اخه دیگه کسی نمونده بود یا شایدم جریانات طوفان رو مینوشت آخه کبوتر نامه رسانشم دم دستش بود.
استاد هیچکی تو کشتی بیکار نبود انگار خیلی ریشه دار تر از این حرفهاست این باور که ارزشمندی به میزان مفید و فعال بودن ربط داره.
نکته مثبت اول مزارع زیبای بلال که قد کشیده بلند هستن و محصول فوقالعاده دادن و به قول معروف شیر بلال هستند آبدار و خوشمزه
نکته مثبت دوم هوای مطبوع 66 فارنهایتی که کمی خنک هست اما بسیار مطبوع هست
نکته مثبت سوم تراک کمپر فوقالعاده و چقدر داخل تراک کمپر خوب و جادار طراحی شده و من واقعاً تحسین میکنم بزرگی داخل تراک کمپر رو خیلی راحت میشه نشست و فضا بزرگ هست و صفحه لمسی که گذاشتن کار مدیریت تراک رو بسیار راحت کرده و برقی که داره جادویی هست و امکانات تراک واقعاً فوقالعاده هست و تحسینش میکنم
نکته مثبت چهارم جاده جنگی بسیار زیبایی که دقیقه سوم داخلش در حال حرکت هستیم بسیار زیبا و فوقالعاده هست
نکته مثبت پنجم آب و آبشار بسیار زیبایی که جاری هست رو تحسین میکنم و مردم زیبا و نایس آمریکا رو که در صلح و صفا و شادی دارن زندگی میکنن رو هم تحسین میکنم
نکته مثبت ششم غروب زیبای خورشید به همراه سوپرمون یا همون ابر ماه خودمون که در ایران هم داشتیم و چقدر ماه بزرگ زیبا شده بود
نکته مثبت هفتم خداروشکر که من رو به مسیر درک قوانین جهان هستی هدایت کرد و از این سردرگمی که مذاهب مختلف بیان میکردن رها کرد و یک مسیر صاف و ساده رو به من معرفی کرد که اگر احساس خوبی داشته باشی اتفاقات خوب برات رخ میده و اگر احساس بدی داشته باشی اتفاقات بدی برات رخ میده و کانون توجه تو هست که زندگیت رو رقم میزنه کانون توجهت رو بگذار روی خواستهها و سپاسگزاری ها و باورهای درست زندگیت خود به خود درست میشه و نگاهت و زاویه دیدت رو جوری بکن که بهت احساس بهتری بده ورودی هایی رو به ذهنت بده که قدرت بیشتری بهت بده اون وقت زندگیت در دستان خودت خواهد بود. نگاهت رو توحیدی کن و تکاملت رو در این نگاه درست کن اون وقت پادشاه زندگیت میشی خدایا شکرت که به این مسیر که مسیر قرآن هم هست هدایت شدیم و هر چقدر بابتش سپاسگزاری کنیم کمه ما رو از سردرگمی نجات داده و به راه مستقیم هدایت کرده
نکته مثبت هشتم تحسین میکنم این موزه و آرک بسیار زیبا و بزرگ رو که در مورد حضرت نوح ساختن چقدر روش کار کردن و چقدر موجودات تاکسی درمی شده ی فراوانی رو ایجاد کردن و چقدر حضرت نوح رو باحال درست کرده بودن که حرف میزد و تکون میخورد و میتونستی ازش سؤال بپرسی چقدر تکنولوژی رو به صورت شگفت انگیز ازش استفاده کرده بودن آفرین بهشون که از علم و تکنولوژی انقدر جذاب استفاده میکنن
نکته مثبت هشتم چقدر طبیعی و حرفهای آدمهای زمان نوح رو ایجاد کردن و هر کدوم مشغول یک کاری هستن خیلی زیبا و طبیعی ایجادشون کردن و واقعاً موزه ارزشمندی رو ایجاد کردن آدم از دیدن این همه خلاقیت لذت میبره و از استاد و مریم جون تشکر میکنم که وقت میگذارن و این ویدیوها رو میگیرن چون واقعاً وقتی ویدیو میگیری تفاوت داره تا وقتی که میری که فقط لذت ببری و موزه رو ببینی وقتی فیلم میگیری بخشی از تمرکز میره روی فیلمبرداری و تشکر میکنم که زمان میگذارید برای ما بچههای سایت و این ویدیوها رو میگیرید.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه همسفرانم در سریال سفر به دور آمریکا
نکاتی را در این فایل از این تجربه بی نظیر یادگرفتم که دوست دارم با همه به اشتراک بگذارم تا در راه صراط مستقیم همه با هم در تعامل باشیم و در این مسیر بیشتر و بیشتر و روزانه پیشرفت کنیم :
اول: استراحت و سپری کردن شب در پارکینگ وال مارت که به من آموخت روش شما استاد در ساده گیری در کارها واقعا بینظیره و برای ما آموزنده است که چقدر راحت فقط و فقط از امکاناتی که به رایگان در اختیار همه هست استفاده کنیم و برای سفر رفتن حتما نیاز نیست فلان هتل یا فلان رستوران را رزرو کنیم ، بلکه همان غذایی رو که همیشه داریم می خوریم همونو برداریم بریم در طبیعت و زیبایی ها و جاهای جدید بخوریم و حتی بخوابیم در این مکان های زیبا (چه اشکالی داره!!!)و از این امکانات نهایت استفاده لذت را ببریم.
دوم: می توانیم از کارهایمان را با لذت بردن از زیبایی ها ادغام کنیم. به این صورت که شما خیلی عالی به ما در دوره قانون سلامتی آموزش دادیدو خودتان در این گونه فایل ها عمل به این آموزه ها را نشان ما می دهید و قدم زدن در دل زیبایی ها را با قانون سلامتی ، توجه به نکات مثبت ، آسان گیری در کار ها ، تمرکز بر روی درک قوانین و…. همه این ها را با هم ادغام کردید و به نشان می دهید که میشود.
سوم: وقتی شما روی آن تخته سنگ نشستید و به آن آبشار زیبا نگاه می کردید مرا به درون خود فرو برد. گاهی اوقات فقط باید بشینی همانجایی که هستی و از لحظه لذت ببری. وقتی شما برگشتید و در دوربین نگاه کردید من از درون چشمان شما و برق چشمان شما احساس رضایت و لعلک ترضی بودن و سپاسگزاری بی انتها را دیدم و این حس را دریافت کردم به طوری که کامل به قلبم نشست و ناخودآگاه من نیز لبخند زدم و سپاسگزاری از الله مهربان کردم که به وسیله دستی به نام سید حسین عباسمنش به این زیبایی ها متصل شدم. مهم نیست که فاصله من تا آمریکا چقدر است یا شما در چه زمانی این فایل را پر کردید ، من خود را آن لحظه بر روی آن تخته سنگ تصور کردم شروع به صحبت کردن با الله مهربانم شدم با آب و رودخانه صحبت کردم و آنان را تحسین کردم با درختان صحبت کردم و آنها را تحسین کردم و این حس از قلب من بدون کنترل ذهن بیرون آمد. احساس رضایت آرامش و پر شدن انکار از تمام دنیا بینیاز شده بودم. همه اینها را درباره خودم در چشمان شما دیدم استاد هر چند که گفتن این کلماتی که از دلم بیرون آمد خیلی سخت بود و در غالب کلمات نمی گنجید و ذره ای از آن را بیان کردم.
چهارم: لذت بردن از همسایگی با مزرعه بلال و تحسین از کیفیت و قد این گیاهان که باور فراوانی را در دل ما ببیشتر رشد می داد که حتی در پارکینگ وال مارت می توانید همسایه برکت ، سرسبزی و فراوانی باشی. همچنین کامیون وال مارت که داشت برای تزریق اجناس به این فروشگاه وارد می شد و خدا می دونه در روز چند تا از این کامیون ها وارد فقط این فروشگاه میشود و باز خبر از باور فراوانی می دهد.همچنین لذت از دیدن سوپر مون که آن هم به بهترین وجه هدایت شدید و این منظره بینظیر را ملاحظه نمودید.
پنجم: تشکر عملی شما حتی از تراک کمپر با اینکه جز جامدات است ولی به ما می آموزد که باید همیشه سپاسگزار باشیم و این سپاسگزاری را به صورت عملی(با دادن سوخت عالی و شستن آن) انجام بدهیم و اگر ما یاد بگیریم این رفتار را با همه (در راس الله مهربان ،جامدات ، نباتات حیوانات و انسان ها و … ) داشته باشیم می توانیم دریایی از زیبایی و عشق و نعمت ها را به زندگی خود وارد کنیم.
ششم: رسیدن به اهدافتان وقتی که کاملا آن را رها کرده بودید ، ولی قانون خداوند مهربان شما را هدایت کرد به سمت خواسته تان و توانستید کشتی نوح که در این ایالت ساخته شده بود را ببینید از نزدیک و لذت ببرید با اینکه در ایران آن خواسته در شما شکل گرفته بود و به ما نشان داد که میشود.(قانون رهایی)
هفتم:سخنان ماکت حضرت نوح که بسیار عالی بود در مورد زمانبندی خداوند که همه چیز در همه ابعاد به ما می رسد فقط کافی است خیلی راحت آن کار را به الله بسپاریم و خیلی آسوده و روان و راحت قدم برداریم تا هدایت شویم. ولی چند نکته هم در این جا من یافتم که نتوانستم از آنها بگذرم و در راستای صحبت های شما در روانشناسی ثروت 1 است و در این تصاویر کاملا مشهود بود که اولا خدا به نوح وحی و الهام کرد که نوح کشتی را بسازد و آن را از آذوقه برای خود و اهل کشتی چه از حیوانات و انسان ها فراهم کنند. ثانیا اگر شما حرکت کنی دستان خدا برای کمک به تو می آیند. ثالثا اهالی کشتی اصلا نمی توانستن بخور بخواب را تحمل کنند و با کارهایی مثل نقاشی یا آهنگری یا چنگ نوازی یا مطالعه و … به حرکت و پویایی خود ادامه می دادند تا به خشکی برسند.
هشتم: وقتی شما نان ها را در آشپزخانه کشتی نوح دید و گفتید دوران جاهلیت به من گوش زد کرد که این که انسان یه زمان هایی برگرده و پشت سرش و گذشته خود را ببینه که چقدر تو در و دیوار بوده باعث میشه که سفت بچسبه به مسیر درستی که الان توش هست و داره قدم بر می داره. و اینکه همچنین در ادامه که فرمودید دین مسیحیت که گاها می خواهند قوانین الهی را نقض کنند و می خواهند پیروانش ایمان بدون منطق بیاوریم و این در طی زمان جوابگو نخواهد بود چون ذهن منطقی ما دلیل و مدرک می خواهد تا باور کند و این گونه کم کم به جای اینکه از نظر ایمان قوی شود نتیجه برعکس می دهد و به شرک و کفر می انجامد که این نیز دباره به ما نشان می دهد که بیشتر و بیشتر به مسیر درست بچسبیم . همچنین در تصویری از روی دیوار خانمی را دیدم که وسط آن یک مهمانی بود و به خودش گفت من اینجا چیکار می کنم . این را درباره خودم می گویم که از وقتی که به روی خودم و قوانین کار کردم نمی توانم دیگر بعضی مهمانی ها و جمع ها را تحمل کنم که نه تنها در آن جمع به من خوش نمی گذشت بلکه برایم جهنم میشد و فقط می خواستم با بیرون شدن از آن جمع خودم را نجات دهم و این احساس خفگی از من برداشته شود که نشان می داد به لطف الله من از نظر فرکانسی به مدار بالاتری هدایت شده ام.
نهم: این درس شاید بزرگترین نکته ای بود که شما در طول این فایل بینظیر مطرح کردید. « نوشتن قوانین و الهامات یا درک جدیدی که ما از قوانین می گیریم».
قرآن به این دلیل توانسته اینقدر محکم و با دلیل و منطق پابرجا بماند و به عنوان معجزه جاویدان بماند که همان موقع از زمان وحی به پیامبر توسط کاتبان نوشته میشد. خود من حدودا از اوایل فروردین امسال دریافتم که چه بهتر است که اگه من قوانین و الهاماتی را که خداوند به دل من می اندازد بیاییم و مکتوب کنم و هر روز آنها را مرور کنم، بصورت تصاعدی نتایج شگفت انگیزی در زندگی من خواهد داشت ، چه در حوزه و زمینه مورد فعالیت خودم و شغلم ، چه در خصوص قوانین جهان چه در زمینه درک و آگاهی که از دوره ها و فایل های رایگان شما استاد عزیز می آموزم همه و همه را مکتوب می کنم و روزی دست کم 30 صفحه از آن را مطالعه می کنم و هر هفته یک دور کامل می زنم. این کار باعث میشود قوانین برایم تکرار و مرور شود و در ناخودآگاهم بنشیند. همچنین در این راستا به تازگی برای خودم تمرین آماده کرده ام که چه قدم هایی می توانم بردارم که با شرایط الآن من سازگار است.به همه شما عزیزان هم پیشنهاد می کنم که همین کار را انجان دهد. زیرا که کمرنگ ترین جوهر ها از قوی ترین حافظه ها ماندگار تر هستند.
در انتها سپاسگزاری می کنم از شما استاد عزیز و خانم شایسته که با عشق به ما این آگاهی ها را می آموزید و با عمل کردن شخص خودتان به این آموزه ها به ما کمک می کنید که بیشتر و عمیق تر مسیر درست را پیدا کنیم و در آن استوار قدم برداریم. خداوند به شما و همه خانواده عزیز عباسمنش برکت صحت سلامتی و ثروت روز افزون بدهد.
الهام من عاشقتم ،مثل خدای که توی وجودته عاشقتم ،همون خدای که میگه تقلا نکن آروم باش من عاشقتم من کنارتم ..
دوست عزیزم چقدر دلبرانه کامنت نوشتی ،خیلی زیبا خدا رو توصیف کردی و رابطشو با ما بهمون گوش زد کردی با یه مثال ساده
الهام خانوم میخوام یه موردی در مورد خودت بهتون بگم چون فکر میکنم باید اینجا گفته بشه
من کارم بیوتی و سالن زیبایی آقایون دارم و 15 سال سابقه کار دارم ،از وقتی یادم میاد توی رابطه با جنس مخالف بشدت افکار بدی داشتم و فقط بچشم یک موجودی که خداوند آفریده تا ازش لذت ببریم بهش نگاه میکردم و بقول معروف گرسنه همیشه در مورد غذا صحبت میکنه ،بی پول در مورد پول و کسی هم که ذهنش دنبال مسائل جنسی باشه در مورد این مسائل
بهمین خاطر حتی ملاک من در ازدواج هم همین فقر ذهنیم در مورد موارد جنسی بود که مشخصا نتیجه این ازدواجم میتونید حدس بزنید که راه به جای نبرد چون یک ذهن پلید نمیتونه خودشو کنترل کنه ،
حالا چرا این مثال زدم ،به این خاطر که سالها این نوع نگرش در وجود من ریشه زده بود تا اینکه واقعا دنبال حلش بودم و خسته شده بودم از این نوع نگاه و عذابی که ازش میکشیدم چون در سیکل معیوب روابط نادرست افتاده بودم که پر از وابستگی پر از جنگ جدال بود ،اما با آشنایی با استاد عزیزمون و فایلهای توحیدی و اینکه همه ما انسانها جزئی از هم هستم و در واقع جسم فیزیکی ما تعریفی از روابط این دنیا و مکانیزمه فیزیکی ،با این نگرش همه چیزش آرام آرام عوض شد برام ،نگاهم به خانومها عوض شد و جنس نگام از عشق میاد و هر بار با یک خانوم زیبا مثل شما برخورد میکنم اولین آلارمی که ذهن من میده اینکه من و الهام خانوم رجبی در واقع یکی هستیم و فقط این کالبد ماست که داره این روابط تعریف میکنه بصورت فیزیکی ،چقدر این نگاه عاشقانه رو دوسدارم ،چقدر حس میکنم خدا در وجود تک تک ما موج میزنه و چقدر آروم شدم و روابطم لذتبخش تر و زیباتر شده
امروز یه مشتری خانوم داشتم که خیلی اصرار داشت از من خدمات بگیره و منم میدونستم که این اصرار فقط بخاطر فرکانس خوده منه و قلبی که با عشق خداوند پر شده بهمین خاطر وقتی که برای اولین بار ایشون ملاقات کردم چنان ارتباط گرم و صمیمانه ای باهاشون داشتم که عشق توی هر لحظش موج میزد و قلبم گوا میداد که با فرکانس خدا یکی شدم..
این نگرش هیچ وقت اینقدر برام لذت بخش نبوده و به عنوان کسی که اونور قضیه رو بودم و الان جایگاه خودمو میدونم و لذتشو چشیدم با تمام وجودم حرفهای شما رو مهر تایید میزنم بهش و با صدای بلند رسا داد میزنم الهام خانوم من عاشق شمام و این نگاه توحیدیتون
خداوند همواره در وجود تک تک ماست و همه ما تکیهای از وجود پاک و مقدسشیم ..
نفهمیدم چطور شد این کامنت نوشتم ولی حسم گفت و جاری شد در قالب کلمات ..
چقدر تحسین برانگیزید که انقدر شجاعانه در مورد گذشته تون نوشتید
ممنونم
قطعا وقتی غرق خدا میشیم وقتی به دنبال منِ حقیقی و کشف خودمون میریم به خدا میرسیم و در نهایت به اینکه هیچ فردی از ما جدا نیست و همه ی ما یکی هستیم و از وجود پاک و مقدس خودش
خوشحالم که به این درک رسیدین تا زندگی رو برای خودتون گلستان کنید
ممنون که برام نوشتید قطعا من باید پیامتون رو میخوندم و ازش درسم رو میگرفتم
بازم چشممون به جمال یه گوشه دیگه از قشنگیهای این جهان روشن شد روی ماه استادوخانم شایسته وروی ماه ماه آسمون که چقدررویایی وزیبا بود من قبلا هم عاشق آسمون بودم ولی الان اونقدر برام جذابه هم شب وهم روزش هم آفتابی وهم صاف ودیگه نیمه ابریشو که نگو دیوانهم میکنه
خدایاشکرت همین الان خورشید درحال غروبه وخداروشکر خونهم توزاویهای هست که میتونمهم طلوع وهم غروب زیبای خورشیدو ببینم خیلی اتفاقی رفتم توحیاط وسرموبالا گرفتم خداااااای من چقدراین غروب زیباست دیدم نمیتونم بهش مستقیم نگاه کنم دویدم داخل وعینکم روآوردم وچند دقیقه محوتماشاش شدمابرهاتیکهتیکه دورخورشیدپخش بودن ونورازلابلای اونا میتابیدویه هارمونی ابروبادی درست شده بودبه چه قشنگی خداااای من
به خودم گفتم ببین چه درسهایی میتونی ازش بگیری
ابرهایی بودن که نزدیک خورشیدبودن امارنگشون تیره بودچون نورازپشت اونا ردمیشد اماتیکه ابرهایی هم بودن که ازخورشید دوربودن امانور از روی اونا ردمیشد وطلایی ونورانی بودن
وهمین پخش نوراز پشت وجلوی ابرها یه هالهی خیلی قشنگی از سایهروشن درست کرده بود که بسیااار دیدنی بود
گفتم ببین ممکنه خیلی ازنور فاصله داشته باشی اماروت به نورباشه اونوقت وجودت نورانی میشه وممکنهم هست خیلی به منبع نورنزدیک باشی اما پشتت به نورباشه درهاروبسته باشی وخونه دلت تاریک باشه
این حرف استادبرام تداعی شدکه همه مابه یک اندازه به خداوند دسترسی داریم همهی مابه یک اندازه…
وگفتم ببین نوروتاریکی کنارهم قشنگن اگه الان این ابرهایی که پشتشون به نوره نبودن این تیره روشنها هم ایجادنمیشدواین صحنه زیبا روتشکیل نمیداد پس ببین تضادها بایدباشن تادنیای ماروقشنگترکنن
خدایاشکرت وقتی خداجونم دیدمن دارم ازاین صحنه لذت میبرم گفت بذار برات جذابترش کنم یه دسته پرنده آوازخوان وپروازکنان اومدن توقاب قشنگی که خداچیده بود دورمیزدن وبرمیگشتن خدایاشکرررررت عاشقتم مرسی که سلامتی دادی چشمای بینا دادی آگاهی دادی که این صحنه زیبارو تماشا کنم ولذت ببرم
چون بدون آگاهی این صحنهها و هزاران صحنه زیبای دیگه که توزندگی هممون هست رونمیشه دید
استاد عاشقتم وممنونم ازشماوهمه عوامل سایت که دست به دست هم دادین تاما این زیباییها روببینیم ولذت ببریم
و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است! ابراهیم 34
زمانی را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر [= مکّه] را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!35
پروردگارا! آنها [= بتها] بسیاری از مردم را گمراه ساختند! هر کس از من پیروی کند از من است؛ و هر کس نافرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی36
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته بزرگوار ، و سلامی گرم خدمت همسفران این سفر رویایی
من امروز میخوام درباره یه داستان بگم که خیلیییی احساسم رو عالی کرد خدای مهربونم ، موضوع از این قرار که من از اونجایی که ارتباط خوبی با بچه ها دارم وقت هایی که مغازه هستم بچه ها میان سوال میپرسن منم از اونا سوال میپرسم که ببینم باورهاشون تو این سن و سال چی ؟ مثلا به تو بحث مالی ازشون میپرسم به نظرتون پول درآوردن راحت ؟ میگن نه عمو سلیمان کی گفته بابای ما فلان موقع میره سرکار فلان موقع میاد خسته میشه ، گفتم از الان داره این باورها وارد هاردشون میشه ، اما یه دختر خانوم کلاس اول ابتدایی هست به اسم ریحانه میاد مغازم میگه بیا خوبی هامون رو بشموریم بیا نعمت های خدا رو بشماریم یدونه اون نعمت میگه یدونه من میگه خداروشکر اینقدر نعمت داریم که واقعا نمیشه شمردشون خلاصه دیروز که مشغول تفسیر زیبای سوره حمد از زبان استاد تو دوره 12قدم بودم اومد کلی نعمت های قشنگ رو یادآوری کردیم رفت کتاب قرآن مدرسشون رو آورد دیدم یه درس دارن به اسم نعمت ها اینقدر کیف کردم چند درس بعدش سوره حمد بود گفتم خدا میگه راحت درسته
رسیدم به سوره اخلاص ، جایی که میگه الله صمد گفتم ریحانه میدونی چی میگه ، گفتم خدا میگه من همه چی دارم هرچی بخوای من میدوم بهت گفت یعنی عمو سلیمان دفترچه رنگی ام میده گفتم آره همین امشب میاره میده بهت خلاصه بغض منو گرفته بود منم شب رفتم خریدم بردم دادم به بهش اینقدر خوشحال شد گفتم خدا داده بهت بدم فقط ریحانه خدا گفت که هر چی خواستی از خودم بخواه من میدم بهت ، آقا سلیمان خودت به این باور رسیدی که هروی خواستی از خدا بخوای ، تو دلم میگفتم برای خدا کار نداره که هرچی ازش بخوای بهت میده ، این داستان برای خودم اینقدر خوب بود اینقدر احساسم عالی شد گفتم باشماهم یه اشتراک بزارم ، چقدر خوشحال شدم دست خدا شدم ،
خدا بی نیاز
همه دوستان ام در پناه تنها فرمانده جهان هستی باشین
چقد این حیوان های ساکن کشتی عالی ساخته شده بودن خییلی طبیعی و واقعی نشون میدادن
خدای من اون کارگاه نجاری نوح
اون اشپز خونه و اون خانوم آشپز چقد زیبا موهاشو بافته بودن چقد طبیعی بود
و چ ایده ی باحالی با اهنگ و آواز های ملایم اون لحظه رو برات قابل باور میکردن
چ حس قشنگی ازش گرفتم
اون تخت چقد حس راحتی بهم میداد
اون مردی ک داشت نامه میخوند اون ابزار و وسایلش خییلی قشنگ درست کرده بودن
الهی صد هزار بارشکرت
چیزی ک از صحبت های استاد متوجه شدم و ایمانم و بیشتر و قوی تر کرد ب
اینکه قرآن تنها کتابی هست ک در زمان پیامبرش نوشته شده
ن انجیل
و ن تورات
هیچ کدوم در زمان اون پیامبرا نوشته نشده بلکه بعد از سالها توسط خیلی ادم ها نوشته شده ک اصل و گم کردن
و هرجور دوست داشتن و هرجور فکر کردن درسته و باور های خودشونو قاطی روایات بقیه کردن و شده یک کتاب
الهی صدهزار بارشکرت
ولی قرآن تنها کتاب و تنها معجزه ی حضرت محمد هست ک در زمان ایشون نوشته شده و کلام خداست
واینکه کاملا منطق و قانون داره
و هیج جای قرآن هیچ قانون فیزیک و نقض نکرده
چیزی ک باز ایمانم و قوی ترکرد درمورد
قران اینه ک بعضی روایت ها ک تو قرآن هست خدا اشاره میکنه ب پیامبر ک این از اخبار غیب بهت گفته شده
چون پیامبر اصلا در زمان اون واقعه نبوده
مث روایت حضرت نوح و موسی
ک خییلی قبل تر از زمان پیامبره
و این نشون میده قرآن از طرف یک نیروی برتر ب پیامبر نازل شده
ک آگاه ب زمان هست
هم گذشته رو میدونه
هم از اسرار دل ها آگاهه
و هم از اینده خبر میده
چن وقت پیش ک داشتم کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم و میخوندم ک استاد گفتن ک حرف منو قبول نکنید برید خودتون سرچ کنید تحقیق کنید
درمورد نوح اونجا اشاره کرده بودن ک شکافتن رود نیل معجزه نبوده بلکه طی شرایط خاص هم میتونه این اتفاق بیفته
ولی این همزمانی و خدا ب حضرت موسی گفته در زمان مناسب در مکان مناسب قرارش داده
من اینو چون استاد گفته بودن باور کردم ولی ذهنم منطق میخواست
پس رفتم سرچ کردم
دلیل علمی شکافته شدن رود نیل
و چندتا ویدئو بالا آورد
ک یکی و باز کردم ی گزارش خبری بود
ک منو شوکه و دگرگون کرد خدای من
عظمتت و شکر
این فیلم مال سال 1998بود فک کنم
تو تصاویر ماهواره ای ک از رود نیل رد میشده متوجه ی چیزی میشن زیر آب
ک عمق آب ی جایی خیلی کمتر و ی جایی بیشتره خوب ک نگاه میکنن یک پل زیر آب میبینن
بعد ی اکیپ مامور میشن ک ببینن قضیه چیه و میرن زیر اب با ابزار و بعد از یک ماه ی چیزایی پیدای میکنن
الان ک دارم مینویسم اشکام داره سرازیر میشه
چرخ هایی از ارابه های سپاه فرعون
و استخوان اسب و استخوان انسان
و ی چرخ ارابه ک از جنس طلا هست
و راز ماندگاری این باقی مانده ها مرجان ها بودن ک ب دستور خداوند مامور بودن ازشون مراقبت کنن تا ب زمان ما برسه
بعد پیگیر میشن ک جسد فرعون کجاست؟ ک متوجه میشن 80سال پیش مقبره ای ک توش مومیایی بوده رو پیدا کردن
و پروفسور موریس بوکایی ک یک مصری مسلمان هست میشه مسئول تحفیق رو جسد فرعون ک علت مرگش چی بوده؟
بعد از چند هفته تحقیق با ابزار پیشرفته متوجه نمک زیادی تو بدن جسد فرعون رامسس دوم میشه
و جالبه ک جسد فرعون خیلی سالم تراز مومیایی های دیگه س
واینکه هیچ زخم و جای شمشیری روی بدنش نیست
و اینکه نشون میده جسد فرعون همون روز ک غرق شده از آب گرفته شده
چرا ک اگه این جسد در اب دریا می ماند طی سال ها متلاشی میشد
ک بعداز پایان تحقیقات ک مبخواد گزارش خبری بده ی نفر سر میرسه و ب ایشون میگه ک دست نگهدارید جواب تحقیقات شما علت مرگ فرعون سالها قبل تو قرآن گفته شده یعنی قرآن از آینده خبرداده
و میگه ک نتایج تمام تحقیقات با گفته های قران کتاب مسلمانان هم خوانی داره
و تنها سوالی ک باقی مونده بوده اینه ک چرا این جسد بعد 3000سال هنوز سالم مونده نسبت به اجساد مومیایی دیگه
اقای بوکایی میگه این حرف از نظر علمی کاملا غیر ممکنه برای رسبدن ب این نتایج تحقیقات باید از ابزار خیلی پیشرفته
استفاده کرد جدایی از اون جسد فرعون 83سال پیش پیدا شده مقربه ش
ولی قرآن مال1400سال پیشه
چطور ممکنه قرآن از جسد پیدا نشده ی فرعون خبر داشته باشه؟
هیچ انسان دیگه ای تا همین اواخر از مومیایی شدن فراعنه خبر نداشتن
تو یه آیه اینو خیلی واضح و روشن میگه قرآن:یونس ایه 92
داستان پروفسور موریس بوکایی جعلی است البته چون نمی توان لینک در این خصوص را در نظرات وارد نمود. بهتر است خودتان البته با فیلتر شکن در این خصوص جستجو کنید . البته حجم باز نشر این داستان و استقبال سایبری ها دینی به حدی زیاد است که پیدا کردن اندک سایتی که واقعیت جعلی بودن این شایعه را بررسی می نمایند برای شما و سایر دوستان مشکل خواهد بود.البته من پاسخ این شایعه را در اینجا فرستادم اما به دلیل تضاد با قوانین سایت از انتشار آن خود داری شد. هر چند نشر نظریات مراجعین به سایت خوب است . اما نقد برخی از نظرات که صحت آن مورد تردید است به نظر لازم است و از انتشار ساده لوحی و فریب اتاق های فکری که حقیقت دغدغه ایشان نیست بلکه رسیدن به اهداف خاص بر طبق منافع مشخص ایشان است را بر ملا می سازد. اگر هر کاربری در انتشار نظریات خویش ولو غیر علمی و بی پایه و اساس آزاد است. من هم حق داشتم که نقد علمی در خصوص برخی از نظرات خانم زکیه لرستانی را منتشر کنم . آن هم فقط در جهت روشن شدن حقایق. چه طور استاد عباس منش در این ویدیو تعجب خویش از اصرار در به همراه بردن دایناسور ها در کشتی نوح اظهار داشته است در حالیکه به روشنی تاریخ جهان قدمت چند هزار ساله را برای پیامبران در نظر گرفته است و اساسا دوران پیش از 7000 سال به عنوان عصر حجر در نظر گرفته شده و فاقد هر نوع تمدن می باشد. دایناسور هایی که میلیون سال پیش منقرض شده اند را در کشتی چند هزار سال پیش تبلیغ می نماید. بنابراین رد شایعه پروفسور موریس بوکایی نیز حقی است برای من و سایر خوانندگان این سایت. مجدد واقعیت در خصوص شایعه پروفسور موریس بوکایی را در زیر می گذارم امیدوارم از اصرار بر حذف آن خود داری شود. هر چند دلیل آن را می دانم . اگر بر اساس نظریات استاد قرار است ایشان و مجموعه همکاران ایشان فقط بر روی خدا حساب کنند چگونه از ترس این پاسخ را حذف می نمایند. هنگامی که والری ژیسکار دستن، در سال ١٩٧6 میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از کشور مصر تقاضا کرد تا جسد مومیایی شدۀ فرعون، رامسس دوم را برای برخی آزمایشها و تحقیقات، همچنین ترمیم آن از مصر به فرانسه منتقل کند، هر چند این تقاضا از نقط نظر علمی و تحقیقاتی قابل اهمیت است، اما در عین حال کمی هم بودار به نظر میرسد، مخصوصا زمانیکه متوجه شویم این تحقیقات زیر نظر فردی صورت می گیرد که چند سال پیش بعنوان پزشک خانواده ملک فیصل تعیین شده بود.
در هر حال جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، ضمن ترمیم، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
موریس بوکای، پزشک خانوادۀ ملک فیصل، که مسئولیت این تحقیقات را بعهده گرفته، می شود رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد، و بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد را داشتند، بدنبال چیز دیگری که احتمالا از سوی ملک فیصل بدو تکلیف شده، یعنی کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون و روشن نمودن این مطلب که بر اساس نوشته های آیۀ ٩٢ سورۀ یونس در قرآن، این بابا قبل از مومیائی در دریا غرق شده است، بود. جوامع مسلمان تا بامروز برای اثبات این مطلب که قرآن یک متن مقدس است، و از آسمان نازل گردیده، هزینه های بسیار هنگفتی پرداخته، و محققین زیادی را به خدمت گرفته، اما هیچ نیروئی قادر نیست تا جلوی روشنگری را بگیرد. خلاصه اینکه این آقای پرفسور بعد از تحقیقات گسترده به خاطر همین جسد مومیائی شده و اشاره بدین مطلب که شرایط این جسد قبلا و قرنها قبل در قرآن ذکر گردیده، بعد از رفتن به مصر و شنیدن آیۀ فوق الذکر در قرآن فریاد بر می آورد که من مسلمان شدم و به دین اسلام اعتقاد پیدا کردم، جل الخالق.
هر چند پاره ای معتقدند که او همچنان مسیحی باقی ماند و فریادهای او بیشتر جهت شنیدن ملک فیصل و قرارداد فی مابین آنان همچنین بلندگوهای تبلیغاتی اسلامگرایان بوده. بااینکه نظریۀ موریس بوکای مورد قبول همگان قرار نگرفته و نظرات دیگری هم در مورد این جسد وجود دارد، ولی از آنجائیکه زمینۀ معجره سازی قرآن نزد اسلامگرایان بسیار قویست، بلافاصله دست به معجزه سازی های عجیب و غریب در مورد این جسد و مسلمان شدن پرفسوری که زیر سایه حاکمیت اسلامی آل سعود زندگی می کند زدند، تا به زور و اجبار نشان دهند که قرآن کتابی ماورایی است.
از مهمترین نکات جناب پرفسور بوکای در زمینه جسد مومیائی فرعون، پی بردن و کشف بقایای نمک پس از ساعتها تحقیق بر روی جسد است. بوکای وجود این نمک را مطابق گفته قرآن که اشاره می کند دلیل مرگ فرعون غرق شدن در دریا بوده، ارزیابی نموده. در حالیکه از نظر علمی کشف وجود نمک بر مومیایی ها احتیاج به ساعتها تحقیق ندارد، ضمن اینکه وجود نمک در مومیایی منحصر به همین یک جسد هم نیست ، در دایره المعارف مصر گفته شده که دورۀ مومیایی کردن یک دوره 6٠ الی ٩٠ روزه میباشد که ابتدا جسد را بطور کامل می شستند، سپس بعد از انجام یک سری مراحل، جسد را مدتی در نمک میگذاشتند پس طبیعیست که در جسد مومیایی نمک پیداشود. و نیز در
همان دایره المعارف گفته شده که از نمک برای ضد عفونی کردن و خشک کردن و نگهداری اجساد استفاده می شده است. به گزارش های دایره المعارف مصری ها ، نمکی به نام نطرون وجود داد که همۀ مومیایی ها مدتی حدودا 4٠ روز، درون آن غوطه ور می شوند که مواد سازنده این نمک همانند مواد سازنده نمک آب دریاست ، بنابراین روی همۀ فرعون ها و مومیایی ها این نمک دیده میشود.
مومیائی مورد ادعا گفته می شود متعلق به رامسس دوم که او را نیرومندترین فرعون تاریخ مصر باستان می دانند، بوده. غرق شدن او در دریا با اطلاعاتی که منابع موثق نظیر ویکی پدیا از او میدهد بسیار متناقض است. حدود سن نود سالگی، رامسس دوم دچار ورم مفاصل و گرفتگی سرخرگ شد. او مصر را در وضعیتی ثروتمند و کامیاب ترک کرد در حالیکه بیشتر از بسیاری از فرزندان و همسرانش از جمله نفرتاری عمر کرده بود. رامسس دوم آن پادشاه افسانهای که دوست میداشت شد، اما این برای مصر کافی نبود. کمتر از صد و پنجاه سال پس از او سلطنت مصر سقوط کرد و پادشاهی نوین مصر به پایان رسید. این بیوگرافی است که در مورد رامسس دوم در ویکی پدیا موجود است، بنابراین غرق شدنش در دریا، و آنچه در قرآن، آیه ٩٢، سوره یونس ذکر گردیده، همچنین اظهار نظرات جناب پرفسور بوکای تقریبا بی معناست. در واقع کسانی که میخواهند آیه های قرآن را هرجوری که شده علمی جلوه داده و بدان تقدس ببخشند، در تلاشند با ترجمه و تفسیر های غیر واقعی، و استفاده از هر روزنۀ اى نشان دهند که این کتابی آسمانی است.
داستان دروغین از این قرار است: وقتی میتران در سال ١٩٨١ میلادی رییس جمهور فرانسه شد از مصر خواست که مومیایی یکی از فراعنه را به فرانسه ببرند، بنا به گفته ی این داستان رییس تحقیقات بزرگترین دانشمند فرانسوی بنام پروفسور موریس بوکای بوده است او کشف می کند که این فرعون غرق شده است و برای همین مسلمان می شود… کل داستان را در اینجا بخوانید
حال ببینیم حقیقت چیست؛
برای این به چند مساله می پردازیم: آیا چنین آزمایشی صورت گرفته؟
تاریخچه ی یهودیان در مصر چیست؟
موریس بوکای چه کسی بوده و چه کرده است؟
خلاصه مقاله: موریس بوکای پزشک مخصوص ملک فیصل پادشاه عربستان و دکتر دستگاه گوارشی بوده و هیچ تخصصی درباره ی باستانشناسی و کالبدشکافی باستانی نداشته است.
ایشان هیچگاه آزمایشی روی مومیایی ها انجام نداده است. رامس دوم به مرگ طبیعی در سن ٩٠ سالگی پس از 66 سال حکومت وفات کرده است و نه غرق شدن در آب.
آقای بوکای از مقاله ی علمی که ١٠ سال برایش زمان برده کپى(دزدى علمى) کرده و به مقاله ی علمی هم پایبند نبوده است. کالبدشکافی جسد رامس دوم در سال ١٩٧6 و دوره ی ریاست جمهوری “والری ژیسکار دستن” بوده است نه “فرانسوا میتران”.
حتی نام اشخاص آزمایشگر هم مشخص بوده و نام آقای بوکای در میان آنها نیست. آقای بوکای پیش از کتاب مومیایی کتاب های دیگری در همین راستا و برای خشنودی ملک فیصل نوشته بوده و بیشتر جنبه ی اخاذی و البته شهرت پاپولیستی داشته و نه فعالیت علمى.در نهایت کل داستان بالا حتی یک کلمه حقیقت نداشته و نویسنده ی آن از دانش و مطالعه ی اندکی درباره ی مصرشناسی بهره می برده.
آیا چنین آزمایشی صورت گرفته؟
بله، چنین آزمایشی صورت گرفته اما نه به شکلی که در داستان دروغین آمده. نخست اینکه بنا به گفته های کتاب های مقدس زمان موسی همزمان با “رامسس دوم” بوده است. در داستان گفته شده هم رامسس هنرپیشه ی اصلی است، اما ایراد کجاست؟
نخست اینکه مومیایی “رامس دوم” تنها یک بار برای کار تحقیقاتی به فرانسه رفته، انهم در سال ١٩٧6بوده و نه ١٩٨١ در زمان رییس جمهوری “والری ژیسکار دستن” بوده نه “فرانسوا میتران”، دلیل انتقال هم آغاز به خراب شدن و کپک زدن مومیایی بوده (بر اثر برخورد با هوا و خارج شدن از مدفن) و برای بازسازی و محافظت رفته است.
اتفاقا در کنار این یک کار تحقیقی انجام شده که آقای بوکای در میان کسانی که روی مومیایی رامس در فرانسه تحقیق کرده اند نبوده است.
در این پژوهش یافته اند که رامسس دوم دارای آرتروز گردن بوده که حاصل یک بیماری مفصلی پیشرونده بنام “اسپوندیلیت آنکیلوزان” بوده و در کل رامسس در سن ٩٠ سالگی و به مرگ طبیعی فوت شده است، نه اینکه در دریا غرق شده باشد. او به مدت 66 سال فرعون مصر بوده و یکی از طولانی ترین دوران حکومت را داشته است.
تاریخ حضور یهودیان در مصر چیست؟
نخست اینکه از نظر باستان شناسی هیچ مدرکی مبنی بر زندگی کردن موسی و حتی کل قوم یهود در مصر یافت نشده است. مزریان معروف به ثبت همه ی وقای روزمره هستند و در هیچ کتیبه یا متن نوشته ای سخن از وجود یهودیان و کسی که در دربار فرعون به عنوان پسر او یا حتی پسر خوانده یا پسر خوانده ی خواهر (روایت های مختلف همه ی ادیان ابراهیمی) وجود خارجی نداشته است. قوم یهود و داستان آنها مهاجرت آنها هم از مصر به فلسطین هم همینطور وجود خارجی ندارد.
با اینحال همچنان برخی از پژوهشگران داستان های نوشته شده در کتاب های مقدس را واقعی می پندارند و گاها به خیال خود شواهدى از آن پیدا کرده اند، اما دانشمندان اکادمیک این رشته بیشتر این مقاله ها را به گونه ای تحت تاثیر جوهای سیاسی و مذهبی می دانند و اصل بودن آن مقاله ها زیر پرسش رفته است.
نخستین یافته درباره ی حضور یهودیان بصورت گروهی در مصر به دوره ای بعد از سال 5٢5 پیش از میلاد یعنی دوران چیره شدن پادشاهی هخامنشیان بر مصر است که ایرانیان در خشکچه ی الفانتین داخل رود نیل در کشور سودان فعلی نه مصر و نزدیک پایتخت فرعون ها [الفانتی یک خشکی کوچک در وسط نیل در سودان شمالی است] پادگانی از سربازان اسراییلی و فلسطینی وجود داشته اند
از پاپیروس های بجا مانده به خط آرامی در آن فهمیده اند که برخی از این سربازان دارای کیش یهودی بوده اند. آن زمان مردمان سرزمین های اسراییل و فلسطین شهروندان یکی از ساتراپ های ایران بوده اند و نیروی سرباز اجیر به سپاه ایران می دادند. در نامه ی ارسطو و متن پنداتیخ اسکندریه هم به این سربازان اشاره شده است.
هرچند البین فان هوناکر دین شناس کاتولیک بلژیکی باور داشته که این پادگان به دورانی پیشتر و زمان حکمرانی کشوری بنام یهودیه توسط “مناسه” فرزند “حزقیا” می داند که گویا سربازان اجیری بوده اند که برای کمک به فرعونی بنام “پسامتیک نخست” و تسخیر این منطقه از سودان فرستاده شده اند، اما با اینحال سربازان ترکیبی از چند دین یهودی و ادیان سومری بوده اند و دور از خانواده در یک پادگان زندگی می کرده اند نه به همراه خانواده.با این تحقیقات بالا نشان داده شد که یهودیان نخستین بار بصورت سرباز نه خانواده در حدود سال های 5٠٠ پیش از میلاد زندگی می کرده اند نه ١٢٠٠ سال پیش از میلاد و زمان موسی که هیچ شواهد تاریخی ندارد.موریس بوکای کیست؟
موریس بوکای (Maurice Bucaille) پزشک مخصوص ملک فیصل پادشاه عربستان و … بوده و تخصص او پزشکی گوارش (Gastroenterology) بوده است.
آقای بوکای داستانی می نویسد بنام مومیایی فرعون که در آن کتاب مدعی می شود که او پزشک مخصوص خانواده ی انور سعادت هم بوده و از انور سادات، اجازه ی بررسی چند مومیایی را گرفته و این کشف بزرگ را نائل آمده.
در صورتی که در سالهایی که آقای بوکای مدعی شده در مصر روی مومیایی کار می کرده مومیایی زیر دست مصرشناسان سرشناس آن زمان آقایان ال. بالو (L. Balout) و سی. روبه (C. Roubet) بوده و جالب اینجاست که آنها مقاله ای بنام “مومیایی رامس دوم: مشارکتی علمی در مصرشناسی” (La momie de Ramsès II: contribution scientifique à l’égyptologie) را پس از ١٠ سال تحقیق علمی نوشتند.
جالب اینجاست که آقای بوکای احتمالا این تحقیق علمی را خوانده و برای خود گفته خوب من هم یک کتاب بنویسم و این داستان را وصل کنم به داستان مسلمانان و چون پزشک مخصوص ملک فیصل بوده احتمالا پول هنگفت و جایگاه خوبی بدست می آورده، ایشان درست یک سال پس از نشر این تحقیق علمی که حاصل تلاش پژوهشی ١٠ ساله بوده است را در کتابی درست یکسال پس از چاپ این مقاله در سال ١٩٨٧ و تقریبا با همان نام مقاله ی اورجینال و اصل علمی اما با کلی داستان سرایی های دروغین چاپ می کند و مورد استقبال شدید مسلمانان قرار می گیرد.(غالبا مسلمانان عاشق چنین دروغهایى هستند).
جالب اینکه در داستان دروغین و ساختگی گفته شده پس از این تحقیق آقای بوکای مسلمان می شود در حالیکه اولا ایشان در سال ١٩٧6 دقیقا پس از رفتن مومیایی به فرانسه و ١١ سال قبل از کتابش درباره ی مومیایی ها کتاب “بایبل، قران و علم” را چاپ کرده است. گویا او علاقه ی زیادی به مومیایی داشته و البته این فرصت طلایی را برای چاپیدن جیب ملک فیصل مناسب دیده است و هیچ جا از مسلمان شدن ایشان سخنی نیامده و اگر هم این کار را کرده احتمالا ترفندی دیگر برای پول درآوردن بوده است.(در هیچ منبع معتبرى چنین چیزى به ثبت نرسیده است).
در کل این آقا با کتاب هایش در میان قشر کم سواد جامعه ی مسلمان نامی برای خود به در کرد و حتی افراد آکادمیک و دانشگاهی جنبشی بنام “بوکایلیسم” را بوجود آورده اند که شامل مغلطه ی “شبه علم” یعنی استفاه ی ابزاری و البته تحریفی از علم برای اثبات کتاب های مقدس میباشد. در روش های تحلیلی ایشان ایرادهای زیادی نهفته است که برای نمونه گفته شده است ایشان با دقت زیادی مسیحیت و یهودیت را نقد می کند، اما وقتی به اسلام رسیده همان نقدها بر اسلام وجود داشته اما او از بکار بردن این نقدها طفره رفته است.
جالب اینجاست که وقتی دروغ های این داستان کشف شده برخی افراد این کشفیات را به پسر رامسس دوم یعنی “مرنپتاه” ربط داده اند. اما مرنپتاه هم که فرزند سیزدهم رامسس دوم بود در کهنسالی و سن شصت و اندی سالگی بر تخت می نشیند و مدت ١٠ سال بر مصر حکومت می کند و در سن هفتاد و چند سالگی به مرگ طبیعی می میرد. علت اینکه او فرعون مصر می شود هم این بوده که رامسس انقدر طولانی عمر کرده که ١٢ فرزند ارشد او پیش از خود او می میرند که قرعه بنام فرزند سیزدهم می رسد.
برخی از منابع مورد استفاده این متن:
٣- Comay, Joan. The Diaspora Story: the Epic of the Jewish People Among the Nations. Random House Inc (T), 1983.
4- Lindenberger, James M., and Kent H. Richards, eds. Ancient Aramaic and Hebrew Letters. Scholars P, 1994.
5- Kraeling, Emil, ed. Brooklyn Museum Aramaic Paryri: New Documents of the Fifth Century B.C. From the Jewish Colony At Elephantine. Brooklyn Museum Bookshop, 1969.
6- Pritchard, James. Collins Atlas of the Bible. Borders P, 2003.
٧- A. van Hoonacker, Une Communité Judéo-Araméenne à Éléphantine, en Egypte, aux vi et v siècles avant J.-C, London 1915 cited, Arnold Toynbee, A Study of History, vol.5, (1939) 1964 p125
بنام خدای مهربان سلام ب استاد و مریم خانم ودیگر دوستان عزیز از خدای مهربان سپاسگزارم از استاد سپاسگزارم فایل خیلی زیبایی بود منم لذت بردم وباعث شد دیدن نکات زیبا دوباره برام تداعی بش تمام قسمتهاش زیبا واموزنده بود ومن لذت بردم واز خدای مهربانم درخواست کردم مرا هدایت کن ب دیدن چنین زیبایها خدارو بازم سپاسگزارم مرا هدایت کرده ب سایت استاد ومن تمام لحظات زندگی یم رو سپری میکنم دوستان کامنتهای زیبا ی شمارو میخوانم لذت میبرم واستفاده میکنم ممنون ب امید دیدار
بنام خداوند زیباییها
سلام بر استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و همه خانواده صمیمی عباس منش
خداوند را سپاسگزارم به خاطر این روز جدید و این قسمت از سریال بینظیر و تماشایی سفر به دور آمریکا
یک اتوبان 5 باند و زیباتر از پاکیزگی و خطکشی عالی این اتوبان ، رانندگی فوقالعاده ماشینها و اینکه همه کاملاً در بین خطوط رانندگی میکردند
تمیزی و پاکیزگی جادهها و خیابانها و مکانهایی که عمومی هستند و زیبایی مسیرهایی که در دل جنگل هستند قابل تحسین هست و مسلما تمام کسانی که از این امکانات استفاده میکنند واقعاً لذت میبرند
این فروشگاههای زنجیرهای والمارت چقدر عالی و بینظیر هست و تمامی نیازهای مشتریان خود را با بهترین کیفیت فراهم کردهاند و پارکینگهای وسیع اون اجازه میده که براحتی در آنجا اتراق کنی و این است اثرات و فواید خلق ثروت که خیر و برکت آن به همه میرسه
وای خدای من غروب زیبای خورشید در بالای این رودخانه چقدر زیبا و تماشایی بود و بعد از اون هم یک سوپر ماه درخشان در آسمان خداوند مشغول جلوهگری و نشان دادن عظمت پروردگار به تمام مردمان زمین و این لحظهها فقط باید در مقابل عظمت خداوند سر تعظیم فرود آورد و اورا سپاس گفت
و آرک فوقالعاده تماشایی حضرت نوح(ع) خیلی جالب بود و اینکه چه استقبالی برای بازدید از آن شده بود
واقعاً خیلی این محل انرژی فوقالعادهای داشت و چه زیبا تمام صحنهها را خلق کرده بودند و چقدر واقعی بنظر میرسید و اون افکتهای صدا را که در هر قسمت پخش میشد حس وحال زیبایی به اون میداد
و با دیدن اندام زیبای این مجسمهها یاد صحبتهای استاد در دوره قانون سلامتی افتادم که میگند در از وقتی سبک تغذیه ما آدمها عوض شد این همه بیماری و اضافه وزن با خودش بهمراه آورده وگرنه در گذشته که انسانها غذای سالم و مطابق بدن مصرف میکردند تمام بدنها عضلهای و زیبا بودند
پیامهای نوشته شده در تصاویر هم جالب بود و اینکه سعی داشتند به هرشکلی شده حقانیت کتاب مقدس را اثبات کنند
بهر حال از شما بابت اینکه این تصاویر زیبا را با ما به اشتراک گذاشتید ممنونم تجربه فوقالعاده جالبی بود
خدایا شکرت
سلام به استاد بینظیرم ومریم بانوی مهربان وهنرمندم
خداروشکر که امروز هم هدایت شدم به این فایل زیبا وپراز عشق شماوخداوند برایم کافیست والان که دارم کامنت مینویسم ساعت 7:28صبح هست وخیلی حس وحال خوبی دارم وبا دیدن این همه زیبایی وکشتی نوح که فوقالعاده بود ومن این رو درک کردم که در هر لحظه زندگی جریان دارد وبه قول شما حتی در دریای طوفانی
ایمان مهمه ایمان مهمه وقتی به خدای بزرگ ایمان داشته باشی روی دریا هم زندگی زیبا باتمام امکانات رو به تو میده از ذره ذره اون لذت میبری
یادمه توی یکی از فایلها میگفتین که. قتی به خدا ایمان میاری وقانون رو درک میکنی فقط خداروشکر میکنی برای قانون ثابت وزیبای جهان
ومن اینو امروز باز بیشتر درک کردم وباز سپاس گزار خدا هستم برای قانون ثابتوزیبای جهان هستی که هر لحظه به نفع من کار میکند تا من راحت وزیبا زندگی کنم
خداروشکر بابت شما استاد بینظیرم وسایت زیباتون که مانند سیستم جهان هدفمند هست ودر هر لحظه در حال دادن آگاهی به من هست
آرزوی بهترینهارو از خداوند دارم برای شما وهمه هم فرکانسی های عزیزم
سلام به استاد و مریم جون نازنین و همه دوستان
استاد در تایید صحبتهای شما که بله ما هم از نگاه شما زیبایی های بیشتری در این سفر دیدیم و لذت بردیم اصلا این سفر و همراهی با شما باعث شده نگاهمون زیبابین تر بشه و بقولی شکارچی قهارتری بشه در شکار زیباییها.
چقدر این کشور آباد و سرسبز هست استاد باور کنید اگر یه جاهایی بریم که سرسبز نباشه من تعجب میکنم میگم مگه میشه مگه داریم آمریکا نیست حتما از بس همه جاش آباد و آبادانی هست.
چه غروب زیبایی بود اون نور خورشید که افتاده بود وسط رودخونه انگار یه لیزر انداخته بودند و طول رودخونه خیلی رویایی بود شگفت انگیز بود.
چقدر جالب اومده بودند اون کشتی نوح رو ساخته بودند جالبه اصلا خبری از قانون سلامتی توش نبود همه گیاه خوار بودند شایدم این تفکر هست که فکر کنم مسیحیان این تفکر رو دارند نمیدونم همشون یا یه عده احتمالا اونایی که یکم مذهبی تر و متعصب تر هستند نسبت به دینشون که گیاه خواری باعث میشه روح پاکتر باشه گوشت یه جورایی تو رو از اون حالت معنوی خارج میکنه.ولی انصافا قشنگ ساخته بودند خیلی طبیعی بود همه چیز.اون لوبیا سبزا اصل جنس بود ترو تازه خیلی باحال بود.
ببین تو رو خدا از چی پول میسازند این ملت و چطور میتونند به همین واسطه تاثیر گذار باشند روی اذهان البته که نه همه برای خیلی ها سوالات زیادی پیش میاد مثل استاد ولی خوب روی اونایی که باید تاثیرش رو داره.من کلا به این نتیجه رسیدم میشه به راحتی افراد رو تحت تاثیر قرار داد فقط باید یکم رنگ و لعابش رو بیشتر کرد و از راهش وارد شد که خوب مساله دین و مذهب و یک سری تعصبات دینی چون ریشه دارتر هست تو وجود افراد بهتر جواب میده همونطور که تو کشور خودمون میبینیم نمونه هاش رو.
در کل سفر خیلی چیز خوبیه و کنار گذاشتن عینک تعصب و با دید بازتر و وسیعتر نگاه کردن به همه چیز خیلی جاها تفاوتها رو با یک نگاه ساده هم میشه فهمید که این اصلا با قانون فیزیک ساده که دارم میبینم هم نمیخونه حالا قوانین جهان که بماند.
اون نوح پیامبر معرکه بود چقدر زیبا درستش کرده بودند کبوترشم متحرک بود ای ول. داشت نامه مینوشت برای دعوت غرق شده ها؟اخه دیگه کسی نمونده بود یا شایدم جریانات طوفان رو مینوشت آخه کبوتر نامه رسانشم دم دستش بود.
استاد هیچکی تو کشتی بیکار نبود انگار خیلی ریشه دار تر از این حرفهاست این باور که ارزشمندی به میزان مفید و فعال بودن ربط داره.
نکات مثبت قسمت 227 سفر به دور آمریکا
نکته مثبت اول مزارع زیبای بلال که قد کشیده بلند هستن و محصول فوقالعاده دادن و به قول معروف شیر بلال هستند آبدار و خوشمزه
نکته مثبت دوم هوای مطبوع 66 فارنهایتی که کمی خنک هست اما بسیار مطبوع هست
نکته مثبت سوم تراک کمپر فوقالعاده و چقدر داخل تراک کمپر خوب و جادار طراحی شده و من واقعاً تحسین میکنم بزرگی داخل تراک کمپر رو خیلی راحت میشه نشست و فضا بزرگ هست و صفحه لمسی که گذاشتن کار مدیریت تراک رو بسیار راحت کرده و برقی که داره جادویی هست و امکانات تراک واقعاً فوقالعاده هست و تحسینش میکنم
نکته مثبت چهارم جاده جنگی بسیار زیبایی که دقیقه سوم داخلش در حال حرکت هستیم بسیار زیبا و فوقالعاده هست
نکته مثبت پنجم آب و آبشار بسیار زیبایی که جاری هست رو تحسین میکنم و مردم زیبا و نایس آمریکا رو که در صلح و صفا و شادی دارن زندگی میکنن رو هم تحسین میکنم
نکته مثبت ششم غروب زیبای خورشید به همراه سوپرمون یا همون ابر ماه خودمون که در ایران هم داشتیم و چقدر ماه بزرگ زیبا شده بود
نکته مثبت هفتم خداروشکر که من رو به مسیر درک قوانین جهان هستی هدایت کرد و از این سردرگمی که مذاهب مختلف بیان میکردن رها کرد و یک مسیر صاف و ساده رو به من معرفی کرد که اگر احساس خوبی داشته باشی اتفاقات خوب برات رخ میده و اگر احساس بدی داشته باشی اتفاقات بدی برات رخ میده و کانون توجه تو هست که زندگیت رو رقم میزنه کانون توجهت رو بگذار روی خواستهها و سپاسگزاری ها و باورهای درست زندگیت خود به خود درست میشه و نگاهت و زاویه دیدت رو جوری بکن که بهت احساس بهتری بده ورودی هایی رو به ذهنت بده که قدرت بیشتری بهت بده اون وقت زندگیت در دستان خودت خواهد بود. نگاهت رو توحیدی کن و تکاملت رو در این نگاه درست کن اون وقت پادشاه زندگیت میشی خدایا شکرت که به این مسیر که مسیر قرآن هم هست هدایت شدیم و هر چقدر بابتش سپاسگزاری کنیم کمه ما رو از سردرگمی نجات داده و به راه مستقیم هدایت کرده
نکته مثبت هشتم تحسین میکنم این موزه و آرک بسیار زیبا و بزرگ رو که در مورد حضرت نوح ساختن چقدر روش کار کردن و چقدر موجودات تاکسی درمی شده ی فراوانی رو ایجاد کردن و چقدر حضرت نوح رو باحال درست کرده بودن که حرف میزد و تکون میخورد و میتونستی ازش سؤال بپرسی چقدر تکنولوژی رو به صورت شگفت انگیز ازش استفاده کرده بودن آفرین بهشون که از علم و تکنولوژی انقدر جذاب استفاده میکنن
نکته مثبت هشتم چقدر طبیعی و حرفهای آدمهای زمان نوح رو ایجاد کردن و هر کدوم مشغول یک کاری هستن خیلی زیبا و طبیعی ایجادشون کردن و واقعاً موزه ارزشمندی رو ایجاد کردن آدم از دیدن این همه خلاقیت لذت میبره و از استاد و مریم جون تشکر میکنم که وقت میگذارن و این ویدیوها رو میگیرن چون واقعاً وقتی ویدیو میگیری تفاوت داره تا وقتی که میری که فقط لذت ببری و موزه رو ببینی وقتی فیلم میگیری بخشی از تمرکز میره روی فیلمبرداری و تشکر میکنم که زمان میگذارید برای ما بچههای سایت و این ویدیوها رو میگیرید.
عاشقتونم.
به نام الله مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه همسفرانم در سریال سفر به دور آمریکا
نکاتی را در این فایل از این تجربه بی نظیر یادگرفتم که دوست دارم با همه به اشتراک بگذارم تا در راه صراط مستقیم همه با هم در تعامل باشیم و در این مسیر بیشتر و بیشتر و روزانه پیشرفت کنیم :
اول: استراحت و سپری کردن شب در پارکینگ وال مارت که به من آموخت روش شما استاد در ساده گیری در کارها واقعا بینظیره و برای ما آموزنده است که چقدر راحت فقط و فقط از امکاناتی که به رایگان در اختیار همه هست استفاده کنیم و برای سفر رفتن حتما نیاز نیست فلان هتل یا فلان رستوران را رزرو کنیم ، بلکه همان غذایی رو که همیشه داریم می خوریم همونو برداریم بریم در طبیعت و زیبایی ها و جاهای جدید بخوریم و حتی بخوابیم در این مکان های زیبا (چه اشکالی داره!!!)و از این امکانات نهایت استفاده لذت را ببریم.
دوم: می توانیم از کارهایمان را با لذت بردن از زیبایی ها ادغام کنیم. به این صورت که شما خیلی عالی به ما در دوره قانون سلامتی آموزش دادیدو خودتان در این گونه فایل ها عمل به این آموزه ها را نشان ما می دهید و قدم زدن در دل زیبایی ها را با قانون سلامتی ، توجه به نکات مثبت ، آسان گیری در کار ها ، تمرکز بر روی درک قوانین و…. همه این ها را با هم ادغام کردید و به نشان می دهید که میشود.
سوم: وقتی شما روی آن تخته سنگ نشستید و به آن آبشار زیبا نگاه می کردید مرا به درون خود فرو برد. گاهی اوقات فقط باید بشینی همانجایی که هستی و از لحظه لذت ببری. وقتی شما برگشتید و در دوربین نگاه کردید من از درون چشمان شما و برق چشمان شما احساس رضایت و لعلک ترضی بودن و سپاسگزاری بی انتها را دیدم و این حس را دریافت کردم به طوری که کامل به قلبم نشست و ناخودآگاه من نیز لبخند زدم و سپاسگزاری از الله مهربان کردم که به وسیله دستی به نام سید حسین عباسمنش به این زیبایی ها متصل شدم. مهم نیست که فاصله من تا آمریکا چقدر است یا شما در چه زمانی این فایل را پر کردید ، من خود را آن لحظه بر روی آن تخته سنگ تصور کردم شروع به صحبت کردن با الله مهربانم شدم با آب و رودخانه صحبت کردم و آنان را تحسین کردم با درختان صحبت کردم و آنها را تحسین کردم و این حس از قلب من بدون کنترل ذهن بیرون آمد. احساس رضایت آرامش و پر شدن انکار از تمام دنیا بینیاز شده بودم. همه اینها را درباره خودم در چشمان شما دیدم استاد هر چند که گفتن این کلماتی که از دلم بیرون آمد خیلی سخت بود و در غالب کلمات نمی گنجید و ذره ای از آن را بیان کردم.
چهارم: لذت بردن از همسایگی با مزرعه بلال و تحسین از کیفیت و قد این گیاهان که باور فراوانی را در دل ما ببیشتر رشد می داد که حتی در پارکینگ وال مارت می توانید همسایه برکت ، سرسبزی و فراوانی باشی. همچنین کامیون وال مارت که داشت برای تزریق اجناس به این فروشگاه وارد می شد و خدا می دونه در روز چند تا از این کامیون ها وارد فقط این فروشگاه میشود و باز خبر از باور فراوانی می دهد.همچنین لذت از دیدن سوپر مون که آن هم به بهترین وجه هدایت شدید و این منظره بینظیر را ملاحظه نمودید.
پنجم: تشکر عملی شما حتی از تراک کمپر با اینکه جز جامدات است ولی به ما می آموزد که باید همیشه سپاسگزار باشیم و این سپاسگزاری را به صورت عملی(با دادن سوخت عالی و شستن آن) انجام بدهیم و اگر ما یاد بگیریم این رفتار را با همه (در راس الله مهربان ،جامدات ، نباتات حیوانات و انسان ها و … ) داشته باشیم می توانیم دریایی از زیبایی و عشق و نعمت ها را به زندگی خود وارد کنیم.
ششم: رسیدن به اهدافتان وقتی که کاملا آن را رها کرده بودید ، ولی قانون خداوند مهربان شما را هدایت کرد به سمت خواسته تان و توانستید کشتی نوح که در این ایالت ساخته شده بود را ببینید از نزدیک و لذت ببرید با اینکه در ایران آن خواسته در شما شکل گرفته بود و به ما نشان داد که میشود.(قانون رهایی)
هفتم:سخنان ماکت حضرت نوح که بسیار عالی بود در مورد زمانبندی خداوند که همه چیز در همه ابعاد به ما می رسد فقط کافی است خیلی راحت آن کار را به الله بسپاریم و خیلی آسوده و روان و راحت قدم برداریم تا هدایت شویم. ولی چند نکته هم در این جا من یافتم که نتوانستم از آنها بگذرم و در راستای صحبت های شما در روانشناسی ثروت 1 است و در این تصاویر کاملا مشهود بود که اولا خدا به نوح وحی و الهام کرد که نوح کشتی را بسازد و آن را از آذوقه برای خود و اهل کشتی چه از حیوانات و انسان ها فراهم کنند. ثانیا اگر شما حرکت کنی دستان خدا برای کمک به تو می آیند. ثالثا اهالی کشتی اصلا نمی توانستن بخور بخواب را تحمل کنند و با کارهایی مثل نقاشی یا آهنگری یا چنگ نوازی یا مطالعه و … به حرکت و پویایی خود ادامه می دادند تا به خشکی برسند.
هشتم: وقتی شما نان ها را در آشپزخانه کشتی نوح دید و گفتید دوران جاهلیت به من گوش زد کرد که این که انسان یه زمان هایی برگرده و پشت سرش و گذشته خود را ببینه که چقدر تو در و دیوار بوده باعث میشه که سفت بچسبه به مسیر درستی که الان توش هست و داره قدم بر می داره. و اینکه همچنین در ادامه که فرمودید دین مسیحیت که گاها می خواهند قوانین الهی را نقض کنند و می خواهند پیروانش ایمان بدون منطق بیاوریم و این در طی زمان جوابگو نخواهد بود چون ذهن منطقی ما دلیل و مدرک می خواهد تا باور کند و این گونه کم کم به جای اینکه از نظر ایمان قوی شود نتیجه برعکس می دهد و به شرک و کفر می انجامد که این نیز دباره به ما نشان می دهد که بیشتر و بیشتر به مسیر درست بچسبیم . همچنین در تصویری از روی دیوار خانمی را دیدم که وسط آن یک مهمانی بود و به خودش گفت من اینجا چیکار می کنم . این را درباره خودم می گویم که از وقتی که به روی خودم و قوانین کار کردم نمی توانم دیگر بعضی مهمانی ها و جمع ها را تحمل کنم که نه تنها در آن جمع به من خوش نمی گذشت بلکه برایم جهنم میشد و فقط می خواستم با بیرون شدن از آن جمع خودم را نجات دهم و این احساس خفگی از من برداشته شود که نشان می داد به لطف الله من از نظر فرکانسی به مدار بالاتری هدایت شده ام.
نهم: این درس شاید بزرگترین نکته ای بود که شما در طول این فایل بینظیر مطرح کردید. « نوشتن قوانین و الهامات یا درک جدیدی که ما از قوانین می گیریم».
قرآن به این دلیل توانسته اینقدر محکم و با دلیل و منطق پابرجا بماند و به عنوان معجزه جاویدان بماند که همان موقع از زمان وحی به پیامبر توسط کاتبان نوشته میشد. خود من حدودا از اوایل فروردین امسال دریافتم که چه بهتر است که اگه من قوانین و الهاماتی را که خداوند به دل من می اندازد بیاییم و مکتوب کنم و هر روز آنها را مرور کنم، بصورت تصاعدی نتایج شگفت انگیزی در زندگی من خواهد داشت ، چه در حوزه و زمینه مورد فعالیت خودم و شغلم ، چه در خصوص قوانین جهان چه در زمینه درک و آگاهی که از دوره ها و فایل های رایگان شما استاد عزیز می آموزم همه و همه را مکتوب می کنم و روزی دست کم 30 صفحه از آن را مطالعه می کنم و هر هفته یک دور کامل می زنم. این کار باعث میشود قوانین برایم تکرار و مرور شود و در ناخودآگاهم بنشیند. همچنین در این راستا به تازگی برای خودم تمرین آماده کرده ام که چه قدم هایی می توانم بردارم که با شرایط الآن من سازگار است.به همه شما عزیزان هم پیشنهاد می کنم که همین کار را انجان دهد. زیرا که کمرنگ ترین جوهر ها از قوی ترین حافظه ها ماندگار تر هستند.
در انتها سپاسگزاری می کنم از شما استاد عزیز و خانم شایسته که با عشق به ما این آگاهی ها را می آموزید و با عمل کردن شخص خودتان به این آموزه ها به ما کمک می کنید که بیشتر و عمیق تر مسیر درست را پیدا کنیم و در آن استوار قدم برداریم. خداوند به شما و همه خانواده عزیز عباسمنش برکت صحت سلامتی و ثروت روز افزون بدهد.
سلام استاد جانم
سلام به روی ماه مریم جان عزیزم و دوستان قدرتمندم که در حال تلاش برای رشد شخصیتی و فردی خودتون هستین
هنوز فایل رو ندیدم و نمیدونم در چه مورده
قلبم گفت این پیام رو بنویسم و ارسال کنم و بعد فایل رو ببینم
امروز پیامی خوندم که شاید بارها خونده بودم ولی الان بهتر درکش کردم
من امیدم بخداست بعد خدا هم بخداست
یعنی تنها امیدم تو هر شرایطی خداست
و بایدم همین باشه
همه مون تجربه ش رو داشتیم رو یکی حساب کردیم و چقدر ضربه خوردیم ازش
شنیدم میگن قلب فقط جایگاه خداست
نمیدونم تا چه حد درسته
ولی مهم اینه که باعث شه خدا تو قلب و ذهنمون انقدر بزرگ شه که کسی نتونه جاشو بگیره
نه تنها کسی نتونه جاشو بگیره
اینکه خودمون جاشو به کسی ندیم مهمه
چون خدا در جا از زندگی مون خارجش میکنه
تعارفم نداره که نکنه یه وقت اذیت و ناراحت شیم
عاشقشم
عاشق تنها قدرت زندگیم
چند روز پیشا یاد این جمله افتادیم با چند تا از بچه ها:
و خداییی که به شدت کافیست
چقدر باعث شد همه مون جدی تر بهش فکر کنیم و تو زندگی مون بکار ببندیمش
و چقدر نتیجه پشتش اومد
هر بار که تامل میکنیم و میاریمش تو زندگی مون در جا پاسخ میده تا ایمانمون قوی تر شه
الهی شکرت رب من
شکرت که تنها قدرت تویی
شکرت که برامون کافی هستی
شکرت که حضور تو ،باعث خیر و برکت به زندگی هامون شده
راستی امروز کلاس شنا بودم،
مربیم بهم یه نکته ای گفت در جا یاد خدا افتادم
گفت الهام وقتی میترسی تو آب بیشتر تقلا میکنه
تند تر دست و پا میزنی و همین تقلا باعث میشه بری زیر آب
آروم باش
بیرون آب نشسته بود و هربار منو میدید میگفت الهام با آرامش حرکت کن
نترس
من هستم
و خدایا همون لحظه تو اومدی جلوی چشمام
که داری میبینیم بهم میگی آروم باش
تقلا نکن
نترس
نگران نباش
من هستم
به هر آنچه میخوای میرسی
فقط تقلا نکن
زور الکی نزن…
خدایا بدجوری عاشقتممم
شکرررت
خدا کارشو بلده
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و درود خدمت شما الهام خانم زیبا و خوش قلب
دیدگاه شما رو خواندم
لذت بردم
چقدر قشنگ صحبت های مربی شنا رو تو ذهنتون تشبیه کردید به ندای خداوند
به الهامات خداوند که…
ﺑﺎﻳـﺪ ﭘـﺎرو ﻧـﺰد وا داد ﺑﺎﻳﺪ دل رو ﺑﻪ درﻳﺎ داد
ﺧﻮدش ﻣﻲﺑﺮَدِت ﻫﺮﺟﺎ دﻟﺶﺧﻮاﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺮد ﺑﺪون ﺳﺎﺣﻞ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎﺳﺖ
ﺑﻪ اﻣﻴﺪی ﻛﻪ ﺳﺎﺣﻞ داره اﻳﻦ درﻳﺎ
ﺑﻪ اﻣﻴﺪی ﻛﻪ آروم ﻣـﻴﺸـﻪ ﺗﺎ ﻓﺮدا
ﺑﻪ اﻣﻴﺪی ﻛﻪ اﻳﻦ درﻳﺎ ﻓﻘﻂ ﺷﺎه ﻣﺎﻫﻲ داره
ﺑﻪ ﻋﺸﻘﻲ ﻛﻪ ﻧـﻤﻲﺑﻴﻨﻲ ﺷـﺒﺎﺷـﻮ ﺑﻲ ﺳﺘﺎره
دل ﻣﺎ رﻓـﺘـﻪ ﻣـﻬﻤﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻳﻚ درﻳﺎی ﻃﻮﻓﺎﻧﻲ
ﺑﺎﻳـﺪ ﭘـﺎرو ﻧـﺰد وا داد ﺑﺎﻳﺪ دل رو ﺑﻪ درﻳﺎ داد
با این حرفای خدا هم خیلی حال دلم خوب شد مرسی :))
بهم میگی آروم باش
تقلا نکن
نترس
نگران نباش
من هستم
به هر آنچه میخوای میرسی
فقط تقلا نکن
زور الکی نزن
خدایا بدجوری عاشقتممم :)))
شکرررت
خدا کارشو بلده
سلام آقای تجلی عزیز
دوست ارزشمندم
ممنون که برام نوشتید
من این روزا خیلی بیشتر از قبل در تلاشم تا قانون رو زندگی کنم و تقریبا هر اتفاقی که برام میافته درونش به دنبال نشونه ای از قانون و کلام رب میگردم
و از اونجایی که قانون جهان بسیار دقیق و ثابته
این قضیه هر بار بیشتر از قبل داره برام تکرار میشه تا درکم از قانون رو بهتر کنه
خوشحالم بخاطر حس خوبی که بهتون منتقل شد…
در پناه رب باشید
سلام الهام خانوم
الهام من عاشقتم ،مثل خدای که توی وجودته عاشقتم ،همون خدای که میگه تقلا نکن آروم باش من عاشقتم من کنارتم ..
دوست عزیزم چقدر دلبرانه کامنت نوشتی ،خیلی زیبا خدا رو توصیف کردی و رابطشو با ما بهمون گوش زد کردی با یه مثال ساده
الهام خانوم میخوام یه موردی در مورد خودت بهتون بگم چون فکر میکنم باید اینجا گفته بشه
من کارم بیوتی و سالن زیبایی آقایون دارم و 15 سال سابقه کار دارم ،از وقتی یادم میاد توی رابطه با جنس مخالف بشدت افکار بدی داشتم و فقط بچشم یک موجودی که خداوند آفریده تا ازش لذت ببریم بهش نگاه میکردم و بقول معروف گرسنه همیشه در مورد غذا صحبت میکنه ،بی پول در مورد پول و کسی هم که ذهنش دنبال مسائل جنسی باشه در مورد این مسائل
بهمین خاطر حتی ملاک من در ازدواج هم همین فقر ذهنیم در مورد موارد جنسی بود که مشخصا نتیجه این ازدواجم میتونید حدس بزنید که راه به جای نبرد چون یک ذهن پلید نمیتونه خودشو کنترل کنه ،
حالا چرا این مثال زدم ،به این خاطر که سالها این نوع نگرش در وجود من ریشه زده بود تا اینکه واقعا دنبال حلش بودم و خسته شده بودم از این نوع نگاه و عذابی که ازش میکشیدم چون در سیکل معیوب روابط نادرست افتاده بودم که پر از وابستگی پر از جنگ جدال بود ،اما با آشنایی با استاد عزیزمون و فایلهای توحیدی و اینکه همه ما انسانها جزئی از هم هستم و در واقع جسم فیزیکی ما تعریفی از روابط این دنیا و مکانیزمه فیزیکی ،با این نگرش همه چیزش آرام آرام عوض شد برام ،نگاهم به خانومها عوض شد و جنس نگام از عشق میاد و هر بار با یک خانوم زیبا مثل شما برخورد میکنم اولین آلارمی که ذهن من میده اینکه من و الهام خانوم رجبی در واقع یکی هستیم و فقط این کالبد ماست که داره این روابط تعریف میکنه بصورت فیزیکی ،چقدر این نگاه عاشقانه رو دوسدارم ،چقدر حس میکنم خدا در وجود تک تک ما موج میزنه و چقدر آروم شدم و روابطم لذتبخش تر و زیباتر شده
امروز یه مشتری خانوم داشتم که خیلی اصرار داشت از من خدمات بگیره و منم میدونستم که این اصرار فقط بخاطر فرکانس خوده منه و قلبی که با عشق خداوند پر شده بهمین خاطر وقتی که برای اولین بار ایشون ملاقات کردم چنان ارتباط گرم و صمیمانه ای باهاشون داشتم که عشق توی هر لحظش موج میزد و قلبم گوا میداد که با فرکانس خدا یکی شدم..
این نگرش هیچ وقت اینقدر برام لذت بخش نبوده و به عنوان کسی که اونور قضیه رو بودم و الان جایگاه خودمو میدونم و لذتشو چشیدم با تمام وجودم حرفهای شما رو مهر تایید میزنم بهش و با صدای بلند رسا داد میزنم الهام خانوم من عاشق شمام و این نگاه توحیدیتون
خداوند همواره در وجود تک تک ماست و همه ما تکیهای از وجود پاک و مقدسشیم ..
نفهمیدم چطور شد این کامنت نوشتم ولی حسم گفت و جاری شد در قالب کلمات ..
سپاسگزارم ازت خانوم رجب پور عزیز
سلام آقای کرمی ارزشمند
چقدر تحسین برانگیزید که انقدر شجاعانه در مورد گذشته تون نوشتید
ممنونم
قطعا وقتی غرق خدا میشیم وقتی به دنبال منِ حقیقی و کشف خودمون میریم به خدا میرسیم و در نهایت به اینکه هیچ فردی از ما جدا نیست و همه ی ما یکی هستیم و از وجود پاک و مقدس خودش
خوشحالم که به این درک رسیدین تا زندگی رو برای خودتون گلستان کنید
ممنون که برام نوشتید قطعا من باید پیامتون رو میخوندم و ازش درسم رو میگرفتم
خدا روشاکرم که از کلام شما برام جاری شد
در پناه رب باشید
بسماللهالرحمنالرحیم
سلام استادعزیزم
سلام مریم نازنینم
وسلام دوستان همفرکانسی ماهم
عاشق همتون هستم
بازم چشممون به جمال یه گوشه دیگه از قشنگیهای این جهان روشن شد روی ماه استادوخانم شایسته وروی ماه ماه آسمون که چقدررویایی وزیبا بود من قبلا هم عاشق آسمون بودم ولی الان اونقدر برام جذابه هم شب وهم روزش هم آفتابی وهم صاف ودیگه نیمه ابریشو که نگو دیوانهم میکنه
خدایاشکرت همین الان خورشید درحال غروبه وخداروشکر خونهم توزاویهای هست که میتونمهم طلوع وهم غروب زیبای خورشیدو ببینم خیلی اتفاقی رفتم توحیاط وسرموبالا گرفتم خداااااای من چقدراین غروب زیباست دیدم نمیتونم بهش مستقیم نگاه کنم دویدم داخل وعینکم روآوردم وچند دقیقه محوتماشاش شدمابرهاتیکهتیکه دورخورشیدپخش بودن ونورازلابلای اونا میتابیدویه هارمونی ابروبادی درست شده بودبه چه قشنگی خداااای من
به خودم گفتم ببین چه درسهایی میتونی ازش بگیری
ابرهایی بودن که نزدیک خورشیدبودن امارنگشون تیره بودچون نورازپشت اونا ردمیشد اماتیکه ابرهایی هم بودن که ازخورشید دوربودن امانور از روی اونا ردمیشد وطلایی ونورانی بودن
وهمین پخش نوراز پشت وجلوی ابرها یه هالهی خیلی قشنگی از سایهروشن درست کرده بود که بسیااار دیدنی بود
گفتم ببین ممکنه خیلی ازنور فاصله داشته باشی اماروت به نورباشه اونوقت وجودت نورانی میشه وممکنهم هست خیلی به منبع نورنزدیک باشی اما پشتت به نورباشه درهاروبسته باشی وخونه دلت تاریک باشه
این حرف استادبرام تداعی شدکه همه مابه یک اندازه به خداوند دسترسی داریم همهی مابه یک اندازه…
وگفتم ببین نوروتاریکی کنارهم قشنگن اگه الان این ابرهایی که پشتشون به نوره نبودن این تیره روشنها هم ایجادنمیشدواین صحنه زیبا روتشکیل نمیداد پس ببین تضادها بایدباشن تادنیای ماروقشنگترکنن
خدایاشکرت وقتی خداجونم دیدمن دارم ازاین صحنه لذت میبرم گفت بذار برات جذابترش کنم یه دسته پرنده آوازخوان وپروازکنان اومدن توقاب قشنگی که خداچیده بود دورمیزدن وبرمیگشتن خدایاشکرررررت عاشقتم مرسی که سلامتی دادی چشمای بینا دادی آگاهی دادی که این صحنه زیبارو تماشا کنم ولذت ببرم
چون بدون آگاهی این صحنهها و هزاران صحنه زیبای دیگه که توزندگی هممون هست رونمیشه دید
استاد عاشقتم وممنونم ازشماوهمه عوامل سایت که دست به دست هم دادین تاما این زیباییها روببینیم ولذت ببریم
درپناه نوروعشق معبودباشید
و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است! ابراهیم 34
زمانی را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر [= مکّه] را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!35
پروردگارا! آنها [= بتها] بسیاری از مردم را گمراه ساختند! هر کس از من پیروی کند از من است؛ و هر کس نافرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی36
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته بزرگوار ، و سلامی گرم خدمت همسفران این سفر رویایی
من امروز میخوام درباره یه داستان بگم که خیلیییی احساسم رو عالی کرد خدای مهربونم ، موضوع از این قرار که من از اونجایی که ارتباط خوبی با بچه ها دارم وقت هایی که مغازه هستم بچه ها میان سوال میپرسن منم از اونا سوال میپرسم که ببینم باورهاشون تو این سن و سال چی ؟ مثلا به تو بحث مالی ازشون میپرسم به نظرتون پول درآوردن راحت ؟ میگن نه عمو سلیمان کی گفته بابای ما فلان موقع میره سرکار فلان موقع میاد خسته میشه ، گفتم از الان داره این باورها وارد هاردشون میشه ، اما یه دختر خانوم کلاس اول ابتدایی هست به اسم ریحانه میاد مغازم میگه بیا خوبی هامون رو بشموریم بیا نعمت های خدا رو بشماریم یدونه اون نعمت میگه یدونه من میگه خداروشکر اینقدر نعمت داریم که واقعا نمیشه شمردشون خلاصه دیروز که مشغول تفسیر زیبای سوره حمد از زبان استاد تو دوره 12قدم بودم اومد کلی نعمت های قشنگ رو یادآوری کردیم رفت کتاب قرآن مدرسشون رو آورد دیدم یه درس دارن به اسم نعمت ها اینقدر کیف کردم چند درس بعدش سوره حمد بود گفتم خدا میگه راحت درسته
رسیدم به سوره اخلاص ، جایی که میگه الله صمد گفتم ریحانه میدونی چی میگه ، گفتم خدا میگه من همه چی دارم هرچی بخوای من میدوم بهت گفت یعنی عمو سلیمان دفترچه رنگی ام میده گفتم آره همین امشب میاره میده بهت خلاصه بغض منو گرفته بود منم شب رفتم خریدم بردم دادم به بهش اینقدر خوشحال شد گفتم خدا داده بهت بدم فقط ریحانه خدا گفت که هر چی خواستی از خودم بخواه من میدم بهت ، آقا سلیمان خودت به این باور رسیدی که هروی خواستی از خدا بخوای ، تو دلم میگفتم برای خدا کار نداره که هرچی ازش بخوای بهت میده ، این داستان برای خودم اینقدر خوب بود اینقدر احساسم عالی شد گفتم باشماهم یه اشتراک بزارم ، چقدر خوشحال شدم دست خدا شدم ،
خدا بی نیاز
همه دوستان ام در پناه تنها فرمانده جهان هستی باشین
بنام الله تنها قدرت جهانیان
سلام ب استاد عزیز، مریم بانوی دوسداشتنی و دوستان عزیزم
خدای من چقد زیبا بود این قسمت
چقد این مسیر زیباست
چقد هرروز زیبایی های بیشتری و هدایت میشم بهش
الهی صدهزار بارشکرت
چقد این پل ها زیبا بودن عجب سازه ای داشتن کلی لذت بردم از دیدنشون وتحسین کردم سازنده شون رو
چقد خورشید از زاویه ی پل زیبا بود
الهی صدهزار بارشکرت
تحسین میکنم مریم عزیز و چقد عالی زیبایی ها رو شکار میکنن و با ما ب اشتراک میزارن
الهی صدهزار بارشکرت عجب جای دنجی تو پارکینگ والمارت پیدا کردین
چقد زیبا بود
ماه ب طرز جادویی خییلی زیبا بود
چقد همیشه میبینم استاد ومریم عزیز اولین حرفی ک میزنن شکر گزاری از خداست بابت خواب آروم وعالی هست ک داشتن دیشب چیزی ک من یادم میره گاهی شکرگزارش باشم
واقعا خیلی وقته ک شب ها ب محض اینکه سرم و میزارم رو بالش با آرامش خیال سریع خوابم میگیره چیزی ک قبلا
اصلا ب ندرت تجربه میکردم بخاطر افکاری ک مدام تو سرم میچرخید
ارامشو از خودم میگرفتم
خدایا ازت سپاسگزارم بابت خواب بسیار راحتی ک همیشه دارم خداروشکر
الهی صدهزار بارشکرت
بابت این همزمانی ها ک میبینم تو زندگی استاد دیدن کشتی نوح
چیزی ک زمانی ک تو ایران بودن درموردش شنیده بودن و الان ب راحتی
ب سمتش هدایت شدن
الهی صدهزار بارشکرت
بابت این قانون ک چقد دقیقه ب شرط اینکه درمورد خواسته ت رها باشی
در زمان مناسب بهش هدایت میشی
مث خانه ی آبشاری ک مریم عزیز معماریشو خونده بودن و دوست داشتن ببینن ک باز هم در زمان مناسب بهش هدایت شدن
الهی صدهزار بارشکرت
چقددد جاده ای ک از جنگل رد میشد فوق العاده بود خدای من
من عاشقش شدم مخصوصا اون درخت های بلند قامتی ک ب زیبایی تمام قد کشیده بودن و تکاملشونو طی کرده بودن
واقعا درختها چ نعمت بزرگی ان
هم هوارو خنک تر میکنن
هم اکسیژن تولید میکنن
هم لونه ی پرنده ها میشن
هم انرژی ب محیط میدن
کلا من عاشق درختهام هرجا سرسبز باشه دلم ضعف میره براش و غرق لذت و ارامش میشم
مخصوصا اون مسیر فوق العاده ای ک با نرده و پله های خوشگل درست کرده بودن ک قشنگ میرسبد ب لب رودخونه
و حتی ی سطح صاف تعبیه کرده بودن پایین راه پله چقد خوشم میاد از این ایده های ناب و بکر ک فقط تواین سریال ها شاهدش بودم واقعا منو ب وجد میاره
الهی صدهزار بارشکر چقد مردم این سرزمین خلاق ان خیلی تحسبنشون میکنم و دوست میدارمشون
چقد راحت ایده هاشونو عملی میکنن و کارو برا بقیه راحت میکنن اسان میکنن
و با حل مسئله ثروت هم خلق میکنن
الهی صدهزار بارشکرت
چقد زیبا نوح و ساخته بودن اول فک کردم واقعیه واقعا شگفت انگیزه
چقد جالب ک میتونستی ازش سوال بپرسی و اونم جواب میداد
خییلی باحال بود دمشون گرم
چقد این حیوان های ساکن کشتی عالی ساخته شده بودن خییلی طبیعی و واقعی نشون میدادن
خدای من اون کارگاه نجاری نوح
اون اشپز خونه و اون خانوم آشپز چقد زیبا موهاشو بافته بودن چقد طبیعی بود
و چ ایده ی باحالی با اهنگ و آواز های ملایم اون لحظه رو برات قابل باور میکردن
چ حس قشنگی ازش گرفتم
اون تخت چقد حس راحتی بهم میداد
اون مردی ک داشت نامه میخوند اون ابزار و وسایلش خییلی قشنگ درست کرده بودن
الهی صد هزار بارشکرت
چیزی ک از صحبت های استاد متوجه شدم و ایمانم و بیشتر و قوی تر کرد ب
اینکه قرآن تنها کتابی هست ک در زمان پیامبرش نوشته شده
ن انجیل
و ن تورات
هیچ کدوم در زمان اون پیامبرا نوشته نشده بلکه بعد از سالها توسط خیلی ادم ها نوشته شده ک اصل و گم کردن
و هرجور دوست داشتن و هرجور فکر کردن درسته و باور های خودشونو قاطی روایات بقیه کردن و شده یک کتاب
الهی صدهزار بارشکرت
ولی قرآن تنها کتاب و تنها معجزه ی حضرت محمد هست ک در زمان ایشون نوشته شده و کلام خداست
واینکه کاملا منطق و قانون داره
و هیج جای قرآن هیچ قانون فیزیک و نقض نکرده
چیزی ک باز ایمانم و قوی ترکرد درمورد
قران اینه ک بعضی روایت ها ک تو قرآن هست خدا اشاره میکنه ب پیامبر ک این از اخبار غیب بهت گفته شده
چون پیامبر اصلا در زمان اون واقعه نبوده
مث روایت حضرت نوح و موسی
ک خییلی قبل تر از زمان پیامبره
و این نشون میده قرآن از طرف یک نیروی برتر ب پیامبر نازل شده
ک آگاه ب زمان هست
هم گذشته رو میدونه
هم از اسرار دل ها آگاهه
و هم از اینده خبر میده
چن وقت پیش ک داشتم کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم و میخوندم ک استاد گفتن ک حرف منو قبول نکنید برید خودتون سرچ کنید تحقیق کنید
درمورد نوح اونجا اشاره کرده بودن ک شکافتن رود نیل معجزه نبوده بلکه طی شرایط خاص هم میتونه این اتفاق بیفته
ولی این همزمانی و خدا ب حضرت موسی گفته در زمان مناسب در مکان مناسب قرارش داده
من اینو چون استاد گفته بودن باور کردم ولی ذهنم منطق میخواست
پس رفتم سرچ کردم
دلیل علمی شکافته شدن رود نیل
و چندتا ویدئو بالا آورد
ک یکی و باز کردم ی گزارش خبری بود
ک منو شوکه و دگرگون کرد خدای من
عظمتت و شکر
این فیلم مال سال 1998بود فک کنم
تو تصاویر ماهواره ای ک از رود نیل رد میشده متوجه ی چیزی میشن زیر آب
ک عمق آب ی جایی خیلی کمتر و ی جایی بیشتره خوب ک نگاه میکنن یک پل زیر آب میبینن
بعد ی اکیپ مامور میشن ک ببینن قضیه چیه و میرن زیر اب با ابزار و بعد از یک ماه ی چیزایی پیدای میکنن
الان ک دارم مینویسم اشکام داره سرازیر میشه
چرخ هایی از ارابه های سپاه فرعون
و استخوان اسب و استخوان انسان
و ی چرخ ارابه ک از جنس طلا هست
و راز ماندگاری این باقی مانده ها مرجان ها بودن ک ب دستور خداوند مامور بودن ازشون مراقبت کنن تا ب زمان ما برسه
بعد پیگیر میشن ک جسد فرعون کجاست؟ ک متوجه میشن 80سال پیش مقبره ای ک توش مومیایی بوده رو پیدا کردن
و پروفسور موریس بوکایی ک یک مصری مسلمان هست میشه مسئول تحفیق رو جسد فرعون ک علت مرگش چی بوده؟
بعد از چند هفته تحقیق با ابزار پیشرفته متوجه نمک زیادی تو بدن جسد فرعون رامسس دوم میشه
و جالبه ک جسد فرعون خیلی سالم تراز مومیایی های دیگه س
واینکه هیچ زخم و جای شمشیری روی بدنش نیست
و اینکه نشون میده جسد فرعون همون روز ک غرق شده از آب گرفته شده
چرا ک اگه این جسد در اب دریا می ماند طی سال ها متلاشی میشد
ک بعداز پایان تحقیقات ک مبخواد گزارش خبری بده ی نفر سر میرسه و ب ایشون میگه ک دست نگهدارید جواب تحقیقات شما علت مرگ فرعون سالها قبل تو قرآن گفته شده یعنی قرآن از آینده خبرداده
و میگه ک نتایج تمام تحقیقات با گفته های قران کتاب مسلمانان هم خوانی داره
و تنها سوالی ک باقی مونده بوده اینه ک چرا این جسد بعد 3000سال هنوز سالم مونده نسبت به اجساد مومیایی دیگه
اقای بوکایی میگه این حرف از نظر علمی کاملا غیر ممکنه برای رسبدن ب این نتایج تحقیقات باید از ابزار خیلی پیشرفته
استفاده کرد جدایی از اون جسد فرعون 83سال پیش پیدا شده مقربه ش
ولی قرآن مال1400سال پیشه
چطور ممکنه قرآن از جسد پیدا نشده ی فرعون خبر داشته باشه؟
هیچ انسان دیگه ای تا همین اواخر از مومیایی شدن فراعنه خبر نداشتن
تو یه آیه اینو خیلی واضح و روشن میگه قرآن:یونس ایه 92
پس امروز پیکر بی جان تورا از آب نجات میدهیم
داستان پروفسور موریس بوکایی جعلی است البته چون نمی توان لینک در این خصوص را در نظرات وارد نمود. بهتر است خودتان البته با فیلتر شکن در این خصوص جستجو کنید . البته حجم باز نشر این داستان و استقبال سایبری ها دینی به حدی زیاد است که پیدا کردن اندک سایتی که واقعیت جعلی بودن این شایعه را بررسی می نمایند برای شما و سایر دوستان مشکل خواهد بود.البته من پاسخ این شایعه را در اینجا فرستادم اما به دلیل تضاد با قوانین سایت از انتشار آن خود داری شد. هر چند نشر نظریات مراجعین به سایت خوب است . اما نقد برخی از نظرات که صحت آن مورد تردید است به نظر لازم است و از انتشار ساده لوحی و فریب اتاق های فکری که حقیقت دغدغه ایشان نیست بلکه رسیدن به اهداف خاص بر طبق منافع مشخص ایشان است را بر ملا می سازد. اگر هر کاربری در انتشار نظریات خویش ولو غیر علمی و بی پایه و اساس آزاد است. من هم حق داشتم که نقد علمی در خصوص برخی از نظرات خانم زکیه لرستانی را منتشر کنم . آن هم فقط در جهت روشن شدن حقایق. چه طور استاد عباس منش در این ویدیو تعجب خویش از اصرار در به همراه بردن دایناسور ها در کشتی نوح اظهار داشته است در حالیکه به روشنی تاریخ جهان قدمت چند هزار ساله را برای پیامبران در نظر گرفته است و اساسا دوران پیش از 7000 سال به عنوان عصر حجر در نظر گرفته شده و فاقد هر نوع تمدن می باشد. دایناسور هایی که میلیون سال پیش منقرض شده اند را در کشتی چند هزار سال پیش تبلیغ می نماید. بنابراین رد شایعه پروفسور موریس بوکایی نیز حقی است برای من و سایر خوانندگان این سایت. مجدد واقعیت در خصوص شایعه پروفسور موریس بوکایی را در زیر می گذارم امیدوارم از اصرار بر حذف آن خود داری شود. هر چند دلیل آن را می دانم . اگر بر اساس نظریات استاد قرار است ایشان و مجموعه همکاران ایشان فقط بر روی خدا حساب کنند چگونه از ترس این پاسخ را حذف می نمایند. هنگامی که والری ژیسکار دستن، در سال ١٩٧6 میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از کشور مصر تقاضا کرد تا جسد مومیایی شدۀ فرعون، رامسس دوم را برای برخی آزمایشها و تحقیقات، همچنین ترمیم آن از مصر به فرانسه منتقل کند، هر چند این تقاضا از نقط نظر علمی و تحقیقاتی قابل اهمیت است، اما در عین حال کمی هم بودار به نظر میرسد، مخصوصا زمانیکه متوجه شویم این تحقیقات زیر نظر فردی صورت می گیرد که چند سال پیش بعنوان پزشک خانواده ملک فیصل تعیین شده بود.
در هر حال جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، ضمن ترمیم، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.
موریس بوکای، پزشک خانوادۀ ملک فیصل، که مسئولیت این تحقیقات را بعهده گرفته، می شود رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد، و بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد را داشتند، بدنبال چیز دیگری که احتمالا از سوی ملک فیصل بدو تکلیف شده، یعنی کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون و روشن نمودن این مطلب که بر اساس نوشته های آیۀ ٩٢ سورۀ یونس در قرآن، این بابا قبل از مومیائی در دریا غرق شده است، بود. جوامع مسلمان تا بامروز برای اثبات این مطلب که قرآن یک متن مقدس است، و از آسمان نازل گردیده، هزینه های بسیار هنگفتی پرداخته، و محققین زیادی را به خدمت گرفته، اما هیچ نیروئی قادر نیست تا جلوی روشنگری را بگیرد. خلاصه اینکه این آقای پرفسور بعد از تحقیقات گسترده به خاطر همین جسد مومیائی شده و اشاره بدین مطلب که شرایط این جسد قبلا و قرنها قبل در قرآن ذکر گردیده، بعد از رفتن به مصر و شنیدن آیۀ فوق الذکر در قرآن فریاد بر می آورد که من مسلمان شدم و به دین اسلام اعتقاد پیدا کردم، جل الخالق.
هر چند پاره ای معتقدند که او همچنان مسیحی باقی ماند و فریادهای او بیشتر جهت شنیدن ملک فیصل و قرارداد فی مابین آنان همچنین بلندگوهای تبلیغاتی اسلامگرایان بوده. بااینکه نظریۀ موریس بوکای مورد قبول همگان قرار نگرفته و نظرات دیگری هم در مورد این جسد وجود دارد، ولی از آنجائیکه زمینۀ معجره سازی قرآن نزد اسلامگرایان بسیار قویست، بلافاصله دست به معجزه سازی های عجیب و غریب در مورد این جسد و مسلمان شدن پرفسوری که زیر سایه حاکمیت اسلامی آل سعود زندگی می کند زدند، تا به زور و اجبار نشان دهند که قرآن کتابی ماورایی است.
از مهمترین نکات جناب پرفسور بوکای در زمینه جسد مومیائی فرعون، پی بردن و کشف بقایای نمک پس از ساعتها تحقیق بر روی جسد است. بوکای وجود این نمک را مطابق گفته قرآن که اشاره می کند دلیل مرگ فرعون غرق شدن در دریا بوده، ارزیابی نموده. در حالیکه از نظر علمی کشف وجود نمک بر مومیایی ها احتیاج به ساعتها تحقیق ندارد، ضمن اینکه وجود نمک در مومیایی منحصر به همین یک جسد هم نیست ، در دایره المعارف مصر گفته شده که دورۀ مومیایی کردن یک دوره 6٠ الی ٩٠ روزه میباشد که ابتدا جسد را بطور کامل می شستند، سپس بعد از انجام یک سری مراحل، جسد را مدتی در نمک میگذاشتند پس طبیعیست که در جسد مومیایی نمک پیداشود. و نیز در
همان دایره المعارف گفته شده که از نمک برای ضد عفونی کردن و خشک کردن و نگهداری اجساد استفاده می شده است. به گزارش های دایره المعارف مصری ها ، نمکی به نام نطرون وجود داد که همۀ مومیایی ها مدتی حدودا 4٠ روز، درون آن غوطه ور می شوند که مواد سازنده این نمک همانند مواد سازنده نمک آب دریاست ، بنابراین روی همۀ فرعون ها و مومیایی ها این نمک دیده میشود.
مومیائی مورد ادعا گفته می شود متعلق به رامسس دوم که او را نیرومندترین فرعون تاریخ مصر باستان می دانند، بوده. غرق شدن او در دریا با اطلاعاتی که منابع موثق نظیر ویکی پدیا از او میدهد بسیار متناقض است. حدود سن نود سالگی، رامسس دوم دچار ورم مفاصل و گرفتگی سرخرگ شد. او مصر را در وضعیتی ثروتمند و کامیاب ترک کرد در حالیکه بیشتر از بسیاری از فرزندان و همسرانش از جمله نفرتاری عمر کرده بود. رامسس دوم آن پادشاه افسانهای که دوست میداشت شد، اما این برای مصر کافی نبود. کمتر از صد و پنجاه سال پس از او سلطنت مصر سقوط کرد و پادشاهی نوین مصر به پایان رسید. این بیوگرافی است که در مورد رامسس دوم در ویکی پدیا موجود است، بنابراین غرق شدنش در دریا، و آنچه در قرآن، آیه ٩٢، سوره یونس ذکر گردیده، همچنین اظهار نظرات جناب پرفسور بوکای تقریبا بی معناست. در واقع کسانی که میخواهند آیه های قرآن را هرجوری که شده علمی جلوه داده و بدان تقدس ببخشند، در تلاشند با ترجمه و تفسیر های غیر واقعی، و استفاده از هر روزنۀ اى نشان دهند که این کتابی آسمانی است.
داستان دروغین از این قرار است: وقتی میتران در سال ١٩٨١ میلادی رییس جمهور فرانسه شد از مصر خواست که مومیایی یکی از فراعنه را به فرانسه ببرند، بنا به گفته ی این داستان رییس تحقیقات بزرگترین دانشمند فرانسوی بنام پروفسور موریس بوکای بوده است او کشف می کند که این فرعون غرق شده است و برای همین مسلمان می شود… کل داستان را در اینجا بخوانید
حال ببینیم حقیقت چیست؛
برای این به چند مساله می پردازیم: آیا چنین آزمایشی صورت گرفته؟
تاریخچه ی یهودیان در مصر چیست؟
موریس بوکای چه کسی بوده و چه کرده است؟
خلاصه مقاله: موریس بوکای پزشک مخصوص ملک فیصل پادشاه عربستان و دکتر دستگاه گوارشی بوده و هیچ تخصصی درباره ی باستانشناسی و کالبدشکافی باستانی نداشته است.
ایشان هیچگاه آزمایشی روی مومیایی ها انجام نداده است. رامس دوم به مرگ طبیعی در سن ٩٠ سالگی پس از 66 سال حکومت وفات کرده است و نه غرق شدن در آب.
آقای بوکای از مقاله ی علمی که ١٠ سال برایش زمان برده کپى(دزدى علمى) کرده و به مقاله ی علمی هم پایبند نبوده است. کالبدشکافی جسد رامس دوم در سال ١٩٧6 و دوره ی ریاست جمهوری “والری ژیسکار دستن” بوده است نه “فرانسوا میتران”.
حتی نام اشخاص آزمایشگر هم مشخص بوده و نام آقای بوکای در میان آنها نیست. آقای بوکای پیش از کتاب مومیایی کتاب های دیگری در همین راستا و برای خشنودی ملک فیصل نوشته بوده و بیشتر جنبه ی اخاذی و البته شهرت پاپولیستی داشته و نه فعالیت علمى.در نهایت کل داستان بالا حتی یک کلمه حقیقت نداشته و نویسنده ی آن از دانش و مطالعه ی اندکی درباره ی مصرشناسی بهره می برده.
آیا چنین آزمایشی صورت گرفته؟
بله، چنین آزمایشی صورت گرفته اما نه به شکلی که در داستان دروغین آمده. نخست اینکه بنا به گفته های کتاب های مقدس زمان موسی همزمان با “رامسس دوم” بوده است. در داستان گفته شده هم رامسس هنرپیشه ی اصلی است، اما ایراد کجاست؟
نخست اینکه مومیایی “رامس دوم” تنها یک بار برای کار تحقیقاتی به فرانسه رفته، انهم در سال ١٩٧6بوده و نه ١٩٨١ در زمان رییس جمهوری “والری ژیسکار دستن” بوده نه “فرانسوا میتران”، دلیل انتقال هم آغاز به خراب شدن و کپک زدن مومیایی بوده (بر اثر برخورد با هوا و خارج شدن از مدفن) و برای بازسازی و محافظت رفته است.
اتفاقا در کنار این یک کار تحقیقی انجام شده که آقای بوکای در میان کسانی که روی مومیایی رامس در فرانسه تحقیق کرده اند نبوده است.
در این پژوهش یافته اند که رامسس دوم دارای آرتروز گردن بوده که حاصل یک بیماری مفصلی پیشرونده بنام “اسپوندیلیت آنکیلوزان” بوده و در کل رامسس در سن ٩٠ سالگی و به مرگ طبیعی فوت شده است، نه اینکه در دریا غرق شده باشد. او به مدت 66 سال فرعون مصر بوده و یکی از طولانی ترین دوران حکومت را داشته است.
تاریخ حضور یهودیان در مصر چیست؟
نخست اینکه از نظر باستان شناسی هیچ مدرکی مبنی بر زندگی کردن موسی و حتی کل قوم یهود در مصر یافت نشده است. مزریان معروف به ثبت همه ی وقای روزمره هستند و در هیچ کتیبه یا متن نوشته ای سخن از وجود یهودیان و کسی که در دربار فرعون به عنوان پسر او یا حتی پسر خوانده یا پسر خوانده ی خواهر (روایت های مختلف همه ی ادیان ابراهیمی) وجود خارجی نداشته است. قوم یهود و داستان آنها مهاجرت آنها هم از مصر به فلسطین هم همینطور وجود خارجی ندارد.
با اینحال همچنان برخی از پژوهشگران داستان های نوشته شده در کتاب های مقدس را واقعی می پندارند و گاها به خیال خود شواهدى از آن پیدا کرده اند، اما دانشمندان اکادمیک این رشته بیشتر این مقاله ها را به گونه ای تحت تاثیر جوهای سیاسی و مذهبی می دانند و اصل بودن آن مقاله ها زیر پرسش رفته است.
نخستین یافته درباره ی حضور یهودیان بصورت گروهی در مصر به دوره ای بعد از سال 5٢5 پیش از میلاد یعنی دوران چیره شدن پادشاهی هخامنشیان بر مصر است که ایرانیان در خشکچه ی الفانتین داخل رود نیل در کشور سودان فعلی نه مصر و نزدیک پایتخت فرعون ها [الفانتی یک خشکی کوچک در وسط نیل در سودان شمالی است] پادگانی از سربازان اسراییلی و فلسطینی وجود داشته اند
از پاپیروس های بجا مانده به خط آرامی در آن فهمیده اند که برخی از این سربازان دارای کیش یهودی بوده اند. آن زمان مردمان سرزمین های اسراییل و فلسطین شهروندان یکی از ساتراپ های ایران بوده اند و نیروی سرباز اجیر به سپاه ایران می دادند. در نامه ی ارسطو و متن پنداتیخ اسکندریه هم به این سربازان اشاره شده است.
هرچند البین فان هوناکر دین شناس کاتولیک بلژیکی باور داشته که این پادگان به دورانی پیشتر و زمان حکمرانی کشوری بنام یهودیه توسط “مناسه” فرزند “حزقیا” می داند که گویا سربازان اجیری بوده اند که برای کمک به فرعونی بنام “پسامتیک نخست” و تسخیر این منطقه از سودان فرستاده شده اند، اما با اینحال سربازان ترکیبی از چند دین یهودی و ادیان سومری بوده اند و دور از خانواده در یک پادگان زندگی می کرده اند نه به همراه خانواده.با این تحقیقات بالا نشان داده شد که یهودیان نخستین بار بصورت سرباز نه خانواده در حدود سال های 5٠٠ پیش از میلاد زندگی می کرده اند نه ١٢٠٠ سال پیش از میلاد و زمان موسی که هیچ شواهد تاریخی ندارد.موریس بوکای کیست؟
موریس بوکای (Maurice Bucaille) پزشک مخصوص ملک فیصل پادشاه عربستان و … بوده و تخصص او پزشکی گوارش (Gastroenterology) بوده است.
آقای بوکای داستانی می نویسد بنام مومیایی فرعون که در آن کتاب مدعی می شود که او پزشک مخصوص خانواده ی انور سعادت هم بوده و از انور سادات، اجازه ی بررسی چند مومیایی را گرفته و این کشف بزرگ را نائل آمده.
در صورتی که در سالهایی که آقای بوکای مدعی شده در مصر روی مومیایی کار می کرده مومیایی زیر دست مصرشناسان سرشناس آن زمان آقایان ال. بالو (L. Balout) و سی. روبه (C. Roubet) بوده و جالب اینجاست که آنها مقاله ای بنام “مومیایی رامس دوم: مشارکتی علمی در مصرشناسی” (La momie de Ramsès II: contribution scientifique à l’égyptologie) را پس از ١٠ سال تحقیق علمی نوشتند.
جالب اینجاست که آقای بوکای احتمالا این تحقیق علمی را خوانده و برای خود گفته خوب من هم یک کتاب بنویسم و این داستان را وصل کنم به داستان مسلمانان و چون پزشک مخصوص ملک فیصل بوده احتمالا پول هنگفت و جایگاه خوبی بدست می آورده، ایشان درست یک سال پس از نشر این تحقیق علمی که حاصل تلاش پژوهشی ١٠ ساله بوده است را در کتابی درست یکسال پس از چاپ این مقاله در سال ١٩٨٧ و تقریبا با همان نام مقاله ی اورجینال و اصل علمی اما با کلی داستان سرایی های دروغین چاپ می کند و مورد استقبال شدید مسلمانان قرار می گیرد.(غالبا مسلمانان عاشق چنین دروغهایى هستند).
جالب اینکه در داستان دروغین و ساختگی گفته شده پس از این تحقیق آقای بوکای مسلمان می شود در حالیکه اولا ایشان در سال ١٩٧6 دقیقا پس از رفتن مومیایی به فرانسه و ١١ سال قبل از کتابش درباره ی مومیایی ها کتاب “بایبل، قران و علم” را چاپ کرده است. گویا او علاقه ی زیادی به مومیایی داشته و البته این فرصت طلایی را برای چاپیدن جیب ملک فیصل مناسب دیده است و هیچ جا از مسلمان شدن ایشان سخنی نیامده و اگر هم این کار را کرده احتمالا ترفندی دیگر برای پول درآوردن بوده است.(در هیچ منبع معتبرى چنین چیزى به ثبت نرسیده است).
در کل این آقا با کتاب هایش در میان قشر کم سواد جامعه ی مسلمان نامی برای خود به در کرد و حتی افراد آکادمیک و دانشگاهی جنبشی بنام “بوکایلیسم” را بوجود آورده اند که شامل مغلطه ی “شبه علم” یعنی استفاه ی ابزاری و البته تحریفی از علم برای اثبات کتاب های مقدس میباشد. در روش های تحلیلی ایشان ایرادهای زیادی نهفته است که برای نمونه گفته شده است ایشان با دقت زیادی مسیحیت و یهودیت را نقد می کند، اما وقتی به اسلام رسیده همان نقدها بر اسلام وجود داشته اما او از بکار بردن این نقدها طفره رفته است.
جالب اینجاست که وقتی دروغ های این داستان کشف شده برخی افراد این کشفیات را به پسر رامسس دوم یعنی “مرنپتاه” ربط داده اند. اما مرنپتاه هم که فرزند سیزدهم رامسس دوم بود در کهنسالی و سن شصت و اندی سالگی بر تخت می نشیند و مدت ١٠ سال بر مصر حکومت می کند و در سن هفتاد و چند سالگی به مرگ طبیعی می میرد. علت اینکه او فرعون مصر می شود هم این بوده که رامسس انقدر طولانی عمر کرده که ١٢ فرزند ارشد او پیش از خود او می میرند که قرعه بنام فرزند سیزدهم می رسد.
برخی از منابع مورد استفاده این متن:
٣- Comay, Joan. The Diaspora Story: the Epic of the Jewish People Among the Nations. Random House Inc (T), 1983.
4- Lindenberger, James M., and Kent H. Richards, eds. Ancient Aramaic and Hebrew Letters. Scholars P, 1994.
5- Kraeling, Emil, ed. Brooklyn Museum Aramaic Paryri: New Documents of the Fifth Century B.C. From the Jewish Colony At Elephantine. Brooklyn Museum Bookshop, 1969.
6- Pritchard, James. Collins Atlas of the Bible. Borders P, 2003.
٧- A. van Hoonacker, Une Communité Judéo-Araméenne à Éléphantine, en Egypte, aux vi et v siècles avant J.-C, London 1915 cited, Arnold Toynbee, A Study of History, vol.5, (1939) 1964 p125