سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 228

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار جواد عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

الهی شکرت برای شروع اولین روز هفته با دیدن بهترین سریال زندگیم و همسفر شدن با بهترین استاد زندگیم و بهترین دوستانم در نظیرترین سریال در کل عمرم. 

سریالی که کلا دو نفر کار تولید و تدوین و فیلمبرداری اون رو انجام می دهند. اما تاثیرِ مثبتش و آگاهی های اون قابل مقایسه با سریال ها و مجموعه های ساخته شده ، نیست. چون این سریال هدفش نشر و گسترش زیبایی است.

چون کارگردان اصلی این سریال ، خالق کل عالم هاست و به همین دلیل این سریال به این اندازه زیبا و بی نظیر شده که تهیه کننده هاش ، همه چیز رو به هدایت و کنترل او واگذر کردند.

به همین دلیل زیبایی ها و فراوانی هاش انتهایی نداره.

هدف این سریال جهت دهی آگاهانه به کانون توجهات کسانیست که به دنبال زیبایی ها هستند. هدفش، آموزش ساده بودن و ساده زیستی است. هدفش آموزش زیبا بین بودن و تقویت باورهای خوب هست. هدفش نشان دادن مسیر خوشبختی است. نه تبلیغاتی داره و نه اسپانسری!

بازیگر و کارگردان و فیلم نامه نویس و تهیه کننده و تدوین کننده و تیم تدارکات و …. همه و همه به دست دو نفر انجام میشه. از همین جا تقویت با‌ورها شروع میشه که کارهای بزرگ و تاثیرگذار ، می تونه خیلی ساده و راحت انجام بشه.

سریالی که بر خلاف همه سریال ها داستانش صد در صد واقعی هست. هیچ دیالوگی از قبل نوشته نشده.

بر خلاف تمام سریال ها ، تعداد قسمت هاش از قبل مشخص نشده و همین جوری ادامه داره.

بر خلاف همه سریال های ساخته شده به دست انسان ها، اتفاقات و موضوعاتش فی البداهه هست و چیزی از قبل برنامه ریزی نشده ، هیچ تمرینی قبلش انجام نشده.

همه چیزش بی ریا ، ساده ، واقعی و بسیار دلنشینِ و به همین دلایل برای من تبدیل شده به بهترین سریال زندگیم . سریالی که بازیگر اصلی اون ، اتفاقا بهترین استاد زندگیم هست. با دیدن سریال هم در حال دیدن زیبایی ها هستم هم در حال لذت بردن از سفر هستم و هم در حال مرور کردن دروه ها هستم و مهم تر از در حال مشاهده عمل کردن استاد به همین قوانین هستم. این بهترین مثال برای درک بهتر قوانین هست. دیدن لحظه به لحظه زندگی استادم .

چه کسی تا الان جرات کرده از تمام لحظات زندگیش فیلم بگیره و منتشر کنه ؟

دیدن این سریال یعنی دیدن زیبایی و تفریح و لذت و آگاهی و آموزش یکجا کنار هم. چی از این بهتر و تاثیر گذار تر؟

همه اینها و کلی نکات مثبت دیگه ، این سریال و سایر مستند های استادم رو به بهترین و تاثیرگذارترین و کاربردی ترین سریال زندگیم تبدیل کرده. که کاملا کاربردی و عملی می تونم از آگاهی هاشون برای زندگی شخصی خودم ایده بگیرم و اصولش رو برای خودم شخصی سازی کنم و خیلی مهمه که من این اصول رو برای خودم شخصی سازی کنم ، به جای اینکه کپی کنم.

بعد از 1000 روز شاگردی استاد، تازه به این درک رسیدم که باید اصل رو یاد بگیرم و بر اساس اصل به دنبال سبک شخصی خودن باشم. دیر فهمیدم ولی خدا رو شکر فهمیدم.

خدایا شکرت برای دیدن این حجم از زیبایی ها و تمرکز کردن و نوشتن در مورد این نعمت ها. چقدر این مزرعه ذرت زیبا و قشنگ هست. نظم بسیار زیبای ذرت ها خیره کننده است. خدای من این کانگوروها چقدر باحال و دوست داشتنی هستند. کارهاشون چقدر جالب و حیرت انگیز هست.خدای شکرت برای این همه تنوع جانوری و امکانات عالی این کشور که از همه ابزار ها و امکانات برای معرفی گونه های مختلف حیوانی استفاده میشه.

استاد چقدر خواسته هاتون سریع اجابت میشه؟آدم لذت می بره از این معجزات و هم زمانی های عالی در زندگی شما. الهی شکر. واقعا خوشبختی همینه که بخوای و بشود. این یعنی اتصال همیشگی به خداوند. این باور رو در ما تقویت کردید که خداوند هر لحظه در حال اجابت کردن خواسته های ماست. بهترین الگو برای این باور شما هستید.

خدای من ، خانه ای زیبا و شیک و فول امکانات با قابلیت جابجایی!

واقعا حیرت انگیز و تحسین برانگیز این کشور. هر کسی هر ایده ای داره اجرا می کنه و هم خلق ارزش می کنه و هم ثروت خلق میکنه. واقعا جالب بود. این ایده الان اومد که چقدر لذت بخش هست که شما با داشتن یکی از این خانه های زیبا، می تونی هر جایی که دوست داشته باشی بری زندگی کنی. ترکیبی از امکانات عالی و سادگی و راحتی و لذت چوبی بودن خونه . وااای خدای من خیلی خوبه. یک بار بری تو دل کویر و با تمام امکانات یک خونه کامل ، کویر رو تجربه کنی.

بعدش حرکت کنی بری به سمت دریا و خونه ات رو جابجا کنی و چند وقتی رو کنار دریا با ویوی دریا زندگی کنی.

خدای من . فکر کردن بهش حال آدم رو خوب می کنه.

بعدش دلت جنگل میخواد ، دوباره کل خونه رو میبری تو دل یک جنگل زیبا و وقتی پرده رو کنار می زنی ویوی جنگل رو می بینی.

اگه از یک ویو خوشت نیومد مثل آب خوردن کل زندگی رو جابجا می کنی .

الله اکبر چقدر زندگی در‌حال زیباتر شدن و آسان تر شدنه . چقدر همه چیز راحت در دسترس هست . تمام رویاهای انسان در حال محقق شدنه . یه جورایی انسان داره برمی گرده به اصل خودش. یعنی تجربه زندگی در حال حرکت کردن و ثابت نبودن.

ذات انسان حرکت و تجربه جدید و جابجاییِ رو می خواد و ایده ها و پیشرفت ها داره به سمتی میره که دوباره انسان به اصل خودش برگرده. زندگی به سبک گذشتگان . مثل روش‌های تغذیه و سبک غذایی  که بعد از سالها پیشرفت و آزمایشات بسیار بسیار دقیق و وسیع رسیدن به این موضوع که باید به سبک گذشتگان غذا بخوریم.

استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز ، بی نهایت از شما بزرگواران برای تولید و تهیه این سریال زیبا سپاسگزارم.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 228
    679MB
    36 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

254 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهراء» در این صفحه: 1
  1. -
    زهراء گفته:
    مدت عضویت: 3473 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم که دیگه الان حق پدری به گردنم داره اینقدر که زندگی کردن به من یاد داده .سلام به مریم جان که هر روز زیباتر میشن .مریم جان اندامت چقدر زیبا و موزون شده مبارکت باشه. و سلام به دوستان خیلی عزیزم که توحیدی هستن و بهشون افتخار میکنم.

    خداروشکر الان خیلی خوشحالم و پر از ذوق و شور و اطمینان خاطر هستم. و این پس از آگاهی های فصل پنج (ایمان و ترس) کتاب رویاها هست و نتایجی که گرفتم هست. احساس قدرتی که دارم و تاثیرگزاری. پریشب در جمع جشن عروسی بودم و نتایج خودم رو در ارتباطات میدیدم.گفتم من چه ناسپاس هستم که ته ذهنم همش میگم چرا در روابط نتیجه نمیگیرم .به خودم گفتم زهرا بدیهی شده برات وگرنه اگر یکم دقت کنی میبینی چه نتایج شگفت انگیزی گرفتی . همه با نگاهاشون یا با کلامشون تحسینم میکنن.کسانی که هیچ میونه ای باشون نداشتم. همه میخان با من ارتباط بگیرن و با من صحبت کنن. دخترای نوجوون فکر میکنن من فقط چن سال ازشون بزرگترم و میخان فقط با من برقصن (خنده ی زیاد که من خیلییی بزرگترشون هستم) خداروصد هزار مرتبه شکر اینقدر روحیم قویه و شادم و با نشاط که فکر میکنن من خیلی کم سن هستم. من مثل یک ستاره در جمع میدرخشم. اخلاقم چقدر سنجیده تر شده .چقدر بیشتر بلدم که چه رفتاری و چه حرفی بزنم. چقدر مسلط هستم در روابط اجتماعی فامیلی..یه دختر 13 ساله اومده به من میگه من با اولین نگاه طرف یا به دلم میشینه یا نمیشینه و تو خیلییی به دلم نشستی و دوستت دارم. همه خیلی قبولم دارن. انگار تا من نباشم یه چیزی توی جمعشون کمه. اما راستش یه جاهای دیگه میلنگم هنوز.مثلا دیشب یه مشکلی بوجود اومد اما من تونستم خیلی خوب مدیریتش کنم و اتش رو به گلستان تبدیل کنم چون خودمو وصل کردم به نیروی برتر. بعد از اون دلخوری که توی خونه بوجود اومد من از هر بحثی کناره گرفتم. با قاطعیت به احساسم احترام گذاشتم و نشانه ای که خدا فرستاد رو گرفتم که میگفت امشب هیچ جا نرو بمون خونه.بعد رفتم کلی بادکنک که عاشقشونم رو روبروم تزیین کردم (خودمو با یه چیزی که خیلی دوست دارم مشغول کردم که از اون حس دربیام). بعد نشستم نوشتم که درسته اینطور شد اما من حالم عالیه چون با خدا هستم. بعدش نشستم فصل پنج رو که چند صفحه اخرش مونده رو خوندم و یادداشت برداری کردم.کنترل ذهن رو خوب انجام دادم. بعد رفتم اموزشهامو توی کارم پیگیری کردم. بعد با خدا حرف زدم که خدایا خودت گفتی این پروژه رو بگیر من نمیدونم خودت انجامش بده و یه سوال خوب پرسیدم که خدایا چکار کنم این ترس شروع این پروژه به ایمان تبدیل بشه و من دیگه کار رو شروع کنم . دیگه انجامش بدم برم تو دلش. بعد توی اموزش ها متوجه شدم که اتفاقا میتونه خیلی راحت باشه اصلا شبیه غولی که تو ذهنم هست نیست.

    و بعد بووم با سیلی از محبت و مهر مادری مواجه شدم و برطرف شدن دلخوری. و بعد صحبت کردن با دوست خوب و بعد کامنت نوشتن و بعد یک خواب ارام و راحت که سحر هم بیدار شدم نماز خوندم.

    استاد جان الان یک تغییری در من ایجاد شده که هنوز نتیجش رو ندیدم اما میدونم یک نقطه عطف خیلی مهمی هست که به موقعش نتیجه بزرگ به من میده. یه چیزی که هیچ وقت نبود. جدیده. استاد اصلا احساس نیاز حاصل از کمبود ندارم در مورد رابطه . احساس حسرت از کمبود. اصلا احساس نیاز نمیکنم که یکی باشه حواسش بهم باشه به من زنگ بزنه و از این حرفها. جالبه هدایت شدم به صحبتهای یک استاد بزرگ عرفان که صحبتاش کاملا منطبق قانونه و که این مفهوم و درک من رو خیلی تقویت کرد. ناز و نیاز خالق و مخلوق عاشق و معشوق یا به عبارت قران تجلی خداوند. قبلا خیلی شنیدم از استاد و توی سایت از دوستان خودم کلی درموردش با خودم حرف میزدم یا مینوشتم که خدا برای من کافیه و اون برای من محبت میشه و دوست میشه و مهر مادر میشه و حمایت پدر میشه اما الان در این مورد به اطمینان رسیدم و ثبات. این پاییز انتخاب کردم که خدا پارتنر من باشه ( کلی خنده) ( این کاملا انتخاب خودمه با اینکه خیلی ها هستن میخان با من باشن) چرا؟ برای اینکه ظرف وجودی دریافت من بزرگ بشه برای حضور کسی که از جنس خداست و خواسته منه از همه لحاظ و نه خوب نصف و نیمه.

    یه نتیجه دیگه قدرت تمرکز و تمام کردن کاره قبلا چقدر طول میکشید یه کاری رو تموم کنم و من بودم و کلی کار ناقص الان افتادم رو دور تمام کردن و تکمیل کارا. دیروز نشستم صفر تا صد کار دوخت پیراهن مادرم رو انجام دادم و تا کامل نشد نرفتم سراغ کار دیگه ای در حالی که قبلا همین کار هر یه ذره که انجام میدادم کلی وقت تلف میکردم. و تا چندین روز براش صرف نیمکردم کار انجام نمیشد. الان تموم میکنم سریع کار رو (من خیاطی بلدم چون به لباس خیلی اهمیت میدم و علاقه دارم و معروفم تو شیک پوشی در بین اطرافیانم.اما کار اصلی من نیست برای خودم و مادرم و گاهی خواهر یا زن داداشم)

    _

    برسم به فایل جدید سفر

    وقتی داشتم نگاه میکردم به خودم گفتم زهرا حواست هست که چقدر داری زیبایی میبینی که خودت خیلی دوست داری که اگر بخای همه رو بشماری یه کتاب میشه. یکی از زیبایی ها اینه که توی خیابون یا جاده که داری میری همه چیز تمیز مرتب و شیکه .چیزی که من خیلی دوستش دارم.و خیلی برام مهمه مثلا همین ماشینهای شیک و با کیفیت و تمیز توی جاده ها.من اصلا اهل نوستالژی نیستم مثلا پیکان قدیمی میبینم راستش حالم بهم میخوره. چیزی که الان من تجربه میکنم رفتن تو جاده هایی که پر از پرایده که حس خوبی به من نمیده و خواسته ای که استاد به من نشون میده رفتن جاده پر از ماشینهای عالی. چقدر برام مهمه و دوست دارم که اینطور ساختمان ها زیبا تمیز جدید و شیک هستن. جاده پیاده روها طبیعت. و من چقدر دوست دارم در همچین شهرها و مکانهایی زندگی کنم.

    و یه دنیا زیبایی از خونه های متحرک تمام چوبی . معلومه حس همچین خونه، خیلی خوبه وقتی از بهترین چوب ساخته شده فکرشو بکن توی خونه ای باشی همش از چوبه و اینقدر زیبا چیدمان شده و اینقدر تمیزه تا خونه ای که از سیمان و بتونه. یادم اومد وقتی بچه بودم چالش ذهنم این بود که مردم چطور نقل مکان میکنن ایا چرخ میزارن زیر خونه و میبرنش چکار میکنن واقعا اخه من تجربه نقل مکان رو نداشتم.(با کلی خنده عرض کنم که من از وقتی به دنیا اومدم تا الان که 34 سالمه در یک خانه زندگی کردم. و حالا دیدم که هستن خونه هایی که زیرشون چرخی هست و میشه منتقلشون کرد. اون هم چه خونه ای وااااو دیدنشون منو پر ذوق کرد.اینو ببری توی دل جنگل انبوه بکر . وااااااااااااااو.

    خداروشکر چقدر اون حیوونا کییوت و نگاه معصومی دارن.

    خداروشکر برای همه چیز خدای خوبم

    نهایت سپاسگزاری که در کلام نمیگنجه از استاد عزیزم که پدید اورنده این مکان هستن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: