سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 229

سلام استاد عزیزتر از جانم ومریم بانوی نازنین

حرف برای گفتن زیاد دارم اما از کجا بگویم….که این روزهای زندگیم معجزه باران خداست ولبریز است از زیبایی ها.من این روزها رویای خودم را زندگی می کنم وهر لحظه خدا را شکر می کنم واین تازه آغاز راهیست که قرار است من تجربه های نابی را داشته باشم وتمااام تلاشم را می کنم که به عنوان شاگرد شما بر طبق قوانین با چالش هایم روبرو شوم.من دوباره متولد شده ام ومی خواهم در این تولد دوباره قوانینی زندگی کنم…

5 سال پیش با آرزوی مهاجرتی نافرجام با شما آشنا شدم از سال 91 با همسرم تصمیم به مهاجرت گرفتیم آن روزها مقصد ما کانادا بود اما به هر شکلی اقدام می کردیم باشکست مواجه می شدیم،دیگه خسته شده بودم ،آرزوی مهاجرت داشتم اما هر کار میکردم نمی شد وقتی عاجزانه از خدا هدایت خواستم مرا با شما آشنا کرد ومن با دوره ی 12 قدم شروع کردم وفهمیدم که ترمزهای زیادی دارم به کمک شما وبا باورسازی مناسب ترمزها کمترو کمتر شد.من شبانه روز فایلهای شما را می دیدم ،این قدر زیاد که گویی فایلهایتان را زندگی می کردم.حدود 3 سال پیش برنامه ی مهاجرت ما مسیر تازه ای به سمت آمریکا آغاز کردو من همچنان کار کردن روی خودم را با فایلهای شما ادامه دادم چون داشتم جواب می گرفتم وبالاخره سال گذشته در چنین روزهایی سفارت آمریکا پاسپورت های ما را برای زدن ویزای آمریکا گرفت همه چیز عالی ورویایی بود ومن هر لحظه سپاسگزار،اما در اوج ناباوری بعد از دوماه ویزاهای ما صادر نشدچالش بزرگی بود اما به حدی همه چیز عالی بود وشرایط خوب پیش رفته بود که بازهم دست از شکرگزاری برنداشتم وتوکل کردم به خدا.وقتی به ایران برگشتم تمام پروسه ی مهاجرت روزها وروزها مثل فیلم سینمایی از جلوی چشمانم رد میشد وهمش از خودم می پرسیدم من که همه ترمزهارو برداشتم چه ترمز مخفی وجود داره که من به خواسته ام نمیرسم؟وقتی دوره ی کشف قوانین زندگی به روزرسانی شد به من گفته شد که حل مشکل تو در این دوره هست.دوره رو خریدم وبه همراه همسرم شروع به کار کردن کردیم ،بسیار فوق العاده بود وبا انجام تمرینها ترمزهای مخفیه جدیدی برایم مشخص شد وباورهای مناسب آن را ساختم باورتان نمی شود شاید در کمتر از دو روز مشکل حل شد ودر زمان کوتاهی ویزاهای ما صادر شد.سفر من آغاز شد من بر دوش خدا سوارم ونمی دانید که خداوند چگونه فرشته هایش را سر راه من قرار می دهد.

استاد حس عجیبیست من قبل از آمدن به آمریکا با شما آمریکا را زندگی کردم ،خیلی چیزها را می دانم از خرید مواد غذایی ،حساب کردن خریدها،گرفتن گواهینامه رانندگی که مریم جان توضیح دادن….من محیط مالهای بزرگ را می شناسم ،حتی در خرید وسایل به سمت وسایلی هدایت می شوم که شما دارید یا در فایلها می خریدید….زیبایی ها وآب وهوا وگیاهان وپرنده ها …هر چیزی که در فایلهای شما دیدم را تجربه میکنم.دو هفته در ایالت زیبای کالیفرنیا بودم هر چی آروی ویا ماشین فورد قرمز میدیدم پیش خودم می گفتم خدایا میشه همزمانی رخ بده واین ماشین استاد باشهسه هفته در تگزاس در شهر کورپس کریستی لب خلیج مکزیک در خانه ای زیبا در کنار دریاچه بودم احساس می کردم همان ویوی پارادایس را می بینم وهمان آب وهوا وهمان بارانها وزیباییها را تجربه میکنم…خلاصه اینکه استاد این روزها فایلهای شما را نه در فکرو خیال بلکه در واقعیت زندگی می کنم️من به شما خیییلی نزدیک شدم وامروز که این فایل را دیدم به خودم گفتم لیلا راهی نمانده تو حتما پارادایس را تجربه خواهی کرد با همه زیبایی هایش.به خودم گفتم همین فرمان را برو جلوقوانینی زندگی کن وآموزه های استاد را رها نکن.

حالا که به کمک شما تا حدودی قوانین زندگی را یاد گرفتم میخواهم که این زندگیه جدید را راحت تر ولذت بخش تر سپری کنم.

می دانم که چالش های زیادی سر راهم هست ولی من دست خدا را باز میگذارم وبه ندای قلبم اعتماد می کنم ومطمئنم خداوند زیباترین پلن ها را برایم می چیند.

استاد عزیر ومریم جان بی صبرانه مشتاق دیدارتون هستم وسپاسگزارم از خداوند که مرا به سمت شما هدایت کرد وسپاسگزارم از شما که با فایلهاتون خالصانه ما را در مسیر پیشرفت ورشد وتعالی خودتون شریک می کنید️️