https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-13 20:51:402023-11-26 04:45:17سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 229
388نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
چقدر این سفر به دور آمریکا در از آموزش های ناب هست اصلا میتونم بگم فایل های دانلودی کم از دور ها نیستند از اموزش هایی که استاد برامون صحبت میکنند
چقدر پرودایس زیباست و چقدر ذهن استاد عالی و زیبا بین هست که با اینکه آنقدر دور زدن یکماه تو سفر بودند و این همه زیبایی رو دیدند بازهم وقتی می‌خواهد از پرودایس صحبت کنند انگار خودش یه سفر جدید و یه مکان جدید دیگه هست و با این همه لذت ازش صحبت میکنند
چقدر استاد و مریم خانم سفرهاشون بهشون انرژی میده که وقتی نیمه شب میرسن بازم صبح زود از خواب بیدار می‌شوند و کار های مربوط به تراک کمپر رو انجام میدم و با شوق و ذوق از تجربه های سفرشون میگن و همه اینها واقعا تحسین بر انگیز هست
من داشتم فکر میکردم اگر این فایل ها قرار بود به مستند بشه و از جایی پخش بشه حداقل ده نفری باید این کار رو با وسایل مختلف انجام میدادند و باز هم مشخص بود که خیلی از کارها تکراری هست ولی اینجا آنقدر همه چی سرای جای خودش هست که همین طوری که استاد و مریم خانم دارن از زندگی لذت میبرن با یک گوشی دارند به ما آموزش های می‌دهند که به جرات میتونم بگم نمونه اش در این دنیا وجود ندارد .
خدایا هزاران مرتبه شکرت
چقدر صحبت های مریم خانم تحسین میکنم که همیشه دقیقا بعد از سفر ها که تمام میشه حتما حتما این جمله رو میگن که خدایا شکرت که این سفر باعث شد ما به آدم های جدید تری تبدیل بشیم و کلی احساس خوب از سفر ها دارند و کلی شکر گزاری میکنند ..
منم خدایا هزاران مرتبه شکرت میکنم که توی این سفر پر از پختگی کنار شما عزیزان بودم و کلی ازتون مثل همیشه درس یاد گرفتم و کلی باورهای عالی نصیبم شد خدایا هزاران مرتبه شکرت
وای چقد منم دلم واسه قشنگیای پرادایس زیبامون تنگ شده بود ، استاد ماشاله اون جنگل و دریاچه پهناورتون خودش یه سفر چندین ماهه میتونه باشه ، میشه هرروز تو یه گوشه ش کمپ کرد و حالشو برد انقد که قشنگه و انرژی خوب توش جریان داره ، چقدر هروقت پرادایس زیبارو میبینم خواسته داشتنش تو وجودم پررنگ تر شکل میگیره ، از اونورم ذهن محدودم میگه مگه میشه یه نفر یه جنگل با یه دریاچه به اون عظمت واسه خودش تو خونه ش داشته باشه، و دیدن مثال عینی شما میگه بله میشود ، برو رو باورای فراوانیت بیشتر و مستمر تر و لیزری تر کار کن ذهن محدودم ، محدودیتا ساخته ی ذهن تو از ورودی های فقرآلودیه که توسط هزااااااارتا منبع محدود کننده وارد ذهنت شده ، اونا دروغی بیش نیستن
وعده خداوند فراوانیه ، خداوند بیشتر از من مشتاق ثروتمند شدنمه چون هدفش گسترش جهانه
.
استاد گوارای وجودتون اون مکان رویایی زندگیتون
بی صبرانه منتظر پیگیری سفرای بعدیتونم ، هربار بعد اتمام سفرای شما ، یه سفر واسم پیش میاد ، منتظر سفر جدیدمم :)
سپاسگزارم قبل از هر چیز از خدایی که ما را گرد هم آورد تا روی دیگری از جهان را نشانمان دهد.
از خالق درختان و جنگل‌های زیبا، کوه‌های ستبر و استوار ، رودخانه‌ها و آب‌های زلال، آسمان با عظمت زیبا و هر آنچه از زیبایی در این سفر دیدید و سخاوتمندانه به ما نشان دادید.
استاد جان، مریم عزیز
بابت تمام سخاوتتون ممنونم. بابت اینکه این فایلهای زیبا رو به ما هدیه دادید و سخاوتمندانه ما رو با خودتون همسفر کردین.
یکی از راه‌هایی که گاهی ازش استفاده میکنم اینه که با خودم میگم فقط فکر کن الان استاد کجاست. بعد منظرهٔ پارادایس و زیبایی‌های بی‌نظیرش می‌آد تو ذهنم. حالا وقتایی که تو سفر هستین این حال خوش مضاعف میشه. یاد مناظری که دیدیم، جاده‌های قشنگ، مهربونی آدما، فراوانی دنیا، یه زندگی که میتونه تو زیبایی پیچیده باشه، یاد و تصور همهٔ اینها یه گنجینهٔ عظیمه که به مرور زمان شخصیتمون رو می‌سازه و شیرین‌ترین اتفاق با هر سفر شما تو آمریکا اینه که اکثر ما نیز یه سفر خیلی عالی رو جذب می‌کنیم. چون اونچه می‌بینیم فقط زیباییه. من هر بار با سفرهای شما یه سفری رفتم که دقیقا میتونم همون جملهٔ مریم‌جون رو در موردش بگم:
این بهترین سفری بود که تا حالا رفته بودم.
و این یعنی ما همگی داریم تکاملمون رو طی می‌کنیم، تو جذب زیبایی، خوشی، شادی.
استاد عزیزم
من سپاسگزار خدا هستم که من رو در مسیری قرار داد تا با شما آشنا بشم و زندگی‌ای رو بسازم که سراسر آرامشه، شادیه، حال خوبه.
سپاسگزارم از شما که خدایی تا این حد قدرتمند رو بهم معرفی کردین.
سپاسگزارم ازتون که نشون دادین دنیایی که مخلوق دست این خداست، سرشار از فراوانی است که نشان از بخشندگی و عظمت این خدا دارد، نه دنیایی که نشان از یک فرمانروای بخیل، سختگیر خشن داره.
استاد جان، سپاسگزارم ازتون که نشونم دادین چقدر میشه با وجود این خدا آروم بود. چقدر تو دنیا فرصت وجود داره برای تغییر، برای زندگی خوب،
باورم نمیشه وقتی نگاه مردم رو به زندگی میبینم، وقتی میبینم چطور خودشون رو مقهور جامعه و قدرت‌های حکومت و محدودیت‌های خودشون می‌بینند.
استادجان سپاسگزارتم بابت هر آگاهی که تو این مسیر ازتون یاد گرفتم و با اون خودم رو بزرگ کردم.
وقتی دیدم چه صادقانه از تراک سپاسگزاری میکنید، شرمم اومد که با وجود این همه زیبایی و معرفتی که از شما آموختم، از این فایل بگذرم و سپاسم رو تقدیمتون نکنم.
دلم برای خودت و خواندن دلنوشته های دلبرت تنگ شده بود .
اما خیالم راحت بود که حالت خوب است ،در آرامشی ، در حال رشد و بلند قامت تر شدن برای نزدیک شدن به نور .
نور
نور
خوشحال شدم دوباره با انرژی خوبت هم مسیر شدم.
رنگ رخسار خبر می دهد از سرّ درون ، منظورم این است که:گاهی اوقات لازم نیست از نتایج و دستاورد هات بگی تا بقیه متوجه بشن که راه درست همینه ، پیشرفت چه شکلیه. خود نوشته با صدای بلند پیشرفت نویسنده را فریاد می زند .
ممنونتم. خیلی جالبه که من هم دلتنگ دوستانی که توی سایت داشتم میشم، دوستانی ندیده و نشناخته؛ اما آشنا با قلب و روحت.
آره عزیزدلم، حالم فوق‌العاده است.
دیگه از شدت شوق، گاهی توی ستاره‌ی قطبی که بیشتر نقش مراقبه رو داره، به گریه می‌افتم.
گاهی حس میکنم تو سپاسگزاری‌هام از ذوق قلبم داره از تپش می‌ایستد، گاهی حس میکنم جسمم نمی‌تونه بزرگی و رحمت خدا را تاب بیاره، به نیرویی فراتر از آنچه در وجودم هست نیاز دارم و اونجاست که دست به دامان خود خدا میشم،
چیزی که این روزها تجربه میکنم، ورای چیزی است که در تمام عمر چشیده‌ام.
قلبم به عشق می‌تپه. بیشتر دوست دارم و بیشتر دوست داشته می‌شوم. حتی اشیا پیچیده در مهر خدا شدن و این مهر رو به من تقدیم میکنند.
خلاصه که در وضعیتی هستم که دوستان بهم میگن: «زهرا دقیقا بگو ساقی‌ت کیه؟» (حیف که استیکرها بسته است. شما با استیکر خنده بخون)
نفیسه جانم، حقیقت اینه که من دیگه منتظر روزهای خوب نیستم، من توی روزهای خوبم.
دارم در سرزمین تنهایی پادشاهی میکنم و از در و دیوار و زمین و آسمون هم مهر خداست که جاری میشه.
من راضی‌ام، هر صبح همه‌ی کائنات رو شاهد می‌گیرم که گواهی بدید که من از این خدا چقدر راضی‌ام (رضی الله عنهم و رضوا عنه)
شادم، چون سررشتهٔ امور افتاده دست پادشاه جهان، تنها قدرت جهان.
سرم تو دنیا بالاست چون دوباره شدم دختر پادشاه عالم.
یه بار سیدعلی خوشدل عزیز،که هر کجا هست خدایا به سلامت دارش، برام نوشت این تنهایی که داری بالاترین ثروته. و من امروز تمام گذشته‌ام رو شکر میکنم و سپاسگزار خدا هستم که من رو به این نقطه از زندگی رسوند؛ نقطه‌ای که همه کس من ،بی‌چون و چرا، خود خود خداست. و مابقی همه دست‌های خدایند.
الان که دارم برات مینویسم، ساعت 6:25 صبح چهارشنبه است. موبایلم رو برداشتم تا طبق روال هر روز ستارهٔ قطبی رو انجام بدم و به خودم یادآوری کنم که دنیام یه جادهٔ آسفالت راحت میون یه دنیا زیباییه، اما یه حسی که همهٔ ما باهاش آشنا هستیم، من رو کشوند طرف سایت و سمانهٔ صوفی.
شاید مراقبهٔ امروز من قراره با کامنتی توی سایت باشه. به قول سعیده جان شهریاری صلاه امروزم اینجاست. پس بسم الله الرحمن الرحیم
هر صبح چشم که باز میکنم توی صفحهٔ نوت گوشی‌م مینویسم:
سلام داروندارم
سلام تمام هویت زهرا
تمام اعتبارم
بعد بلند میشم نماز میخونم و بعد از نماز ادامهٔ شکرگزاری‌م رو توی همون نوت انجام میدم.
سمانه جانم
این زندگی رو تا حالا تجربه نکرده بودم، این زندگی خیلی شیرین‌تر از اونیه که بخوام توصیفش کنم، زندگی‌ای که صبح در آغوش خدا چشم باز کنی. اولین کلامت این باشه: سلام عزیزدلم بعد تا ته روز دلت قرص باشه؛ مثل طفلی که بچسبد به پدر.
دلت قرص باشه که سکان زندگیت افتاده دست تنها قدرت جهان.
دلگرم باشی به نگاهش چون صبح تو ستارهٔ قطبی بهش گفتی که چشم بر هم زدنی چشم از زهرات بر ندار.
تمام روز شاد باشی چون صبح به خودت یادآوری کردی که امروز من دست بزرگتریه که وهابه، کریمه، ودوده، رئوفه، رحیمه، سمیعه، بصیره، حکیمه، شکوره.
اگه یه روز صبح یکی بیاد بگه امروز کارت دست کسیه که خیلی مهربونه یا مثلا طرف خیلی کار درسته یا بگه نگران نباشی‌ها طرفی که قراره کارت رو راست و ریس کنه خیلی زورش میرسه، خیلی هم بزرگواره، تا حالا کار کسی رو رد نکرده، دیگه خیالمون راحته که طرف مقابلمون آدم حسابیه.
الان هر روزِ زهرا تو دست کسیه که رو دستش وکیل نیست، رو دستش کفیل نیست، رو دستش روزی‌دهنده نیست. رو دستش مهربون نیست. بالاتر از او قدرتی نیست.
سمانه‌جانم
ما خیلی خوشبختیم که بنده‌های این خداییم. خانواده این خداییم.
یکی از شکرگزاری‌های هر روزهٔ من اینه که ممنونتم که من رو خلق کردی، به این دنیا آوردی، و ممنونتم که مسیری رو طی کردم که الان به این حس ناب برسم، که این دنیای تو دنیای بی‌نظیریه. ممنونتم که روزگارم چنان گذشت که تو بشی همه‌کسم. من با تک تک سلول‌های بدنم سپاسگزار مسیر گذشتهٔ زندگیم هستم. سپاسگزار اونی هستم که اگرچه به قهر و تندی و تحقیر، اما نمی‌دونست که زبان مهر خداست وقتی داره میگه: مگه تو کی رو داری که ازت مراقبت کنه؟ و من هر روز خدا رو شکر میکنم که این زهرا توی این دنیا همه کسش خداست. سرم بالاست، پزم به دنیاست که من دختر پادشاه جهانم.
رفیق ندیدهٔ پرمهرم
به نفیسه جان هم گفتم. من الان توی روزهای خوبم نه اینکه منتظر روزهای خوب باشم. و خیلی از این موضوع خوشحالم.
آنچه را این روزها دارم تجربه میکنم به یقین در بیست و چند سال گذشته، حتی ثانیه‌ای تجربه نکرده‌ام. من سپاسگزار این خدا هستم که با تمام خطاهایم چنین آغوش مهرش رو بر من باز کرده.
استاد یه جایی میگن: من تو بندرعباس که بودم، راه میرفتم و از شوق گریه میکردم. یه جا قسم می‌خورن که حال الانم با حال روزی که تو بندرعباس بودم یکیه. توی جلسهٔ هشتم یا نهم کشف هم یه حرف خوب از اپرا وینفری نقل میکنند که اگه برگردی چه کار میکنی، میگه خودم رو اذیت نمیکنم. یقین دارم که اونچه میخوام حتی بیشتر از اونچه میخوام خدا بهم میده، پس آرومم و لذت میبرم.
من به این قسمت از حرف استاد رسیده‌ام.
تو ستارهٔ قطبیم مینویسم من میدونم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است، اما عمل من فقط در حد ابراز ایمانمه. فقط یه اعلام وجوده به خودش. من مثل موسی تو جمع سحرهٔ فرعون فقط یه تکه چوب خشکم رو پرت میکنم، اژدها کردنش هم با خودشه.
خلاصه که سمانه‌جانم
شکرگزاری هر روزه، توجه به نکات مثبت، حال خوب که بدون سپاسگزاری امکان‌پذیر نیست، همه جزوی از همون عملیه که نشوندهندهٔ ایمانمونه. و باور داشته باش که «دریا شود آن رود که پیوسته روان است»
برای تو و خودم و تمام دوستان این سایت و هر کس در این مسیر است آرزو میکنم تو شکرگزاری‌ها به چنان مرحله‌ای از شعف برسند که احساس کنند اگه خدا کمکشون نکنه الان از ذوق قالب تهی میکنند. این مرحله بالاترین مرحلهٔ موفقیت تو این دنیاست.
چقدر خوب شد که باهات حرف زدم. انگار دلتنگ دوستی بودم که سال‌هاست ندیده‌ام. دلتنگ فضایی که سراسر بوی توحید میده.
من هستم، تک‌تکتون رو دنبال میکنم و از موفقیت‌هاتون لذت میبرم؛ هستم گاهی به سکوت و گاهی با سخن.
سمانهٔ قشنگم
برات دنیا دنیا شادی رو از خدا میخوام. خوش بدرخشی عزیزم.
نمیدونم به سایت سر میزنی یا نه، ولی من مینویسم برات…
چون دلم برات تنگ شده و این روزهای اخیر کاملا به یادت بودم.
دیشب هم کامنتی خوندم از نفیسه جان که اسمت رو نوشته بود، برای همین الان ایده اومد چرا منتظری سمانه جان تا از زهرا جان خبری بشه، خودت اقدام کن و احوالاتش رو بپرس.
امیدوارم در بهترین شرایط باشی از همه لحاظ.
شاداب باشی.
حس های خوب خلق و تجربه کنی.
غرق شی تو اتفاقاتِ خوب در هر لحظه.
سعادت و ثروت و نعمتِ فراوان بیاد سمتت.
دو ماه پیش این کامنت رو برام نوشتی و خوندمش، همون موقع یه کامنت برات نوشتم مفصل و یادمه از خوشی های اون روزم هم نوشتم…
یادمه رفته بودم تنهایی بستنی قیفی بخورم، نشستم پشت میز و صندلی بیرون از قنادی و داشتم از بستنیم لذت میبردم و برای تو هم مینوشتم…
اما کامنت ارسال نشد، یادم نمیاد چرا.
اصراری هم نکردم چون متوجه شدم در بهترین زمان پیام هامون، به دست همدیگه میرسه، در بهترین مدار و فرکانس…
این پاسخ بهانه ای شد تا دوباره کامنتِ زیبا و دلنشینت رو مجدد بخونم و لذت ببرم از توحیدی که لحظه به لحظه بیشتر باهاش لذت میبری.
نی نیِ تو دلم هم همین الان بهت سلام میرسونه :)
امیدوارم خودت و دختر نازنینت در پناهِ اللهِ یکتا، شاد و سعادتمند باشین هر لحظه.
همه مون باشیم.
سلام و عشقِ من رو پذیرا باش و بذار روی قلبِ قشنگت عزیزم.
من همیشه به جریانِ هدایت، عشق میورزم و بهش اعتماد دارم.
به اندازه ی درک و ظرفیتم دارم دنبالش میکنم تو لحظاتم و بسیار راضی و خوشنودم.
اینقدر از خبر مامان‌شدنت خوشحال شدم که واقعا دلم خواست پاشم از ذوق برقصم و‌بچرخم و پایکوبی کنم.
این حس برای خود من هم عجیبه.
چرا باید خبر بچه‌دارشدن کسی که اصلا ندیدمش، اینقدر ذوق به دلم بنشونه؟ آیا این غیر از همون محبتیه که خدا تو قرآن وعده‌ش رو داده؟ «و الف بین قلوبهم، لو انفقت ما فی الارض ما الفت بین قلوبهم» (و بین قلب‌های آنها محبتی را ایجاد کردیم که اگر تمام ثروت زمین را خرج می‌کردند نمی‌توانستند چنین محبتی را ایجاد کنند).
بهت تبریک میگم عزیزدلم.
امیدوارم تمام این دوران برات یه تجربهٔ ناب عاشقانه باشه و سراسر حس رضایت و لذتمندی رو برات ایجاد کنه.
مادرشدن تجربهٔ خوشایندیه که تو با آموزه‌های استاد خوشایندترش هم میکنی.
چقدر خوشحالم که توی سایت فعال هستی و ستاره‌هات روزبه‌روز بیشتر میشه.
من هستم، بعضی از کامنت‌هاتون رو دنبال میکنم؛ اما چون از ایمیل وارد میشم، هر کار میکنم حتی امتیاز هم نمی‌تونم بدم.
بی‌تعارف بگم که یه مقدار هم تنبل شدم. گاهی خیلی کارم زیاده ولی خیلی وقت‌ها هم تنبلی میکنم. هنوز دو تا فایل آخر سفرنامه رو ندیدم؛ اما به هر جهت خوراک روحم رو هنوز از سایت می‌گیرم.
شاید یادداشت پرمهر تو پیامی باشه از جانب خدای مهربانم که باید برگردم و جدی‌تر کار کنم. تلنگری برای جمع شدن حواسم.
اما یک چیز رو مطمئنم. اینکه تو اتفاق خوب امروز من بودی.
امروز صبح قبل از اینکه ستاره قطبی رو بنویسم یه حس عجیبی وجودم رو گرفت. به وضوح می‌شنیدم که یکی بهم میگه: داری فراموش میکنی که بزرگترین هدف زندگی تو شاد بودن و بهره بردن از همین امروزه نه فردا و نه آینده. شاید فردا رو هرگز نبینی، پس حسرت شادبودن همین امروز رو تو دل خودت نذار. خلاصه با این پیغام حس بی‌نظیری وجودم رو فرا گرفت؛ حس بی‌نظیری از یادآوری لینکه همین لحظه من چقدر غرق نعمتم.
تو شکرگزاری امروزم خیلی چیزها رو نوشتم و یقین داشتم امروز بی‌نظیر خواهد بود و الان ساعت 1:11 نیمه شب که من مشغول پاسخ به تو بودم، باز هم همون صدا بهم یادآوری کرد که ببین چقدر خوشبختی که دوستان بی‌ریایی بین توحیدی‌ترین افراد جهان هستی.
مطلب نفیسهٔ عزیزم رو ندیدم وگرنه بی‌جواب نمی‌ذاشتمش. با اینکه من نفیسه جان رو فالو دارم اما نمیدونم چرا نوتیف پیامش برام نمی‌رسه. شاید دوباره باید چک کنم.
سمانه جان
رفیق توحیدی‌ام
ممنونتم بابت محبت بیکرانت و خودت و کودک شیرینت رو به دست پادشاه قدرتمند جهان میسپارم.
سلام به سمانه جان و نی نی گل پسرش عزیزم مبارکتون باشد خیلی خیلی خوشحال شدم بابت این خبر اصلا سورپرایز شدم .
بارها خواستم برات پیام بگذارم اما هر وقت میزدم رو گزینه پاسخ یک صفحه دیگر باز می کرد و اجازه دسترسی بهم نمی داد منم اصرار نکردم حتی برای تبریک تولدت که 28 آبان بود هم نشد منم تسلیم شدم .
اما الان گفتم ببینم میشه زیر این کامنت برات پیام بدهم نمی دونم چه ویژگی دارد اینجا ولی بیشتر از 10 کامنت را امتحان کردم باز نشد اما اینجا اجازه داده شد فقط خدا خودش میدونه برای هر کسی هدایت مخصوص خودش را دارد.
بهترین راه رسیدن به توحید تسلیم و آرام بودن است .
الان هم تولدت مبارک هم مادر شدنت پرنده بهشت .
بچه امید و شور زندگی است بچه خود زندگی است .
خیلی خوبه که الان که تو مسیری تحت هدایت الله هستی آرامی و توکل داری، مادر شدی.
یکبار تو خیابون بودم برگ های پاییزی مثل باران ریز ریز می امدند پایین منظره رویایی بود از شوق خدا اشک تو چشمم جمع شده بود همون جا یاد تو افتادم که برگی را نگه داشتی و هر بار برگ ها را می بینی میگویی سبحان الله که هیچ برگی بدون اذن تو خدا نمیفتد.
نمیدونم برات چه آرزویی بکنم فقط میدونم و کفی بالله نصیرا این روزها خیلی بهم حال خوب می‌دهد ، پس هر چی حال خوبه واسه تو
سلام نفیسه جانِ عزیزم که هر بار با کامنتهات، شاد و پر انرژیم می کنی.
ممنونتم برای تبریک تولدم و حضورِ نی نی جون.
بهترین حالِ جهان برای تو و عزیزانت هر لحظه.
خدا رو شکر تو مسیر توحیدی هستیم، چون خیلی کمک میکنه به کنترل ذهن و شاد بودن و سپاس گزاری بهتر.
این روزها برگ های پاییزی رو که میبینم غرقِ لذت میشم، از بس که خوشگلن.
الهی شکر برای این همه قشنگی.
ممنونم که به یادم هستی، منم به یادتم و هر بار که ایمیلم میگه شما پیامی تو سایت گذاشتی با اشتیاق میخونم.
بوس و عشق و قلب فراوان از سمانه جون به نفیسه جون.
خدایا شکرت برای چیدمان ها و همزمانی های جذابِ امروزت. برای اینکه دارم تمرین کنم هر لحظه خوشی رو در همون لحظه محترم بدونم و سپاس گزار باشم فارغ از لحظه ی قبل یا بعد که چی پیش میاد.
الان توی جشن نشستم و چه بهتر از این حال خوب که برای دوست همدلم بنویسم.
گاهی اوقات همه چیز خیلی خوب پیش می‌رود گاهی نه اما مهم این است که نقشه راه دستمون است فقط باید تو راه بمونیم .گاهی کنترل ذهن برام مثل پرنده ای که از قفس پریده میشود ، گم گم . اما دوباره جای خالیش را میبینم یادم می افته که ای بابا جا تر است بچه نیست، می آورمش ، گاهی خیلی سخت پیداش می کنم مثل بز گری که رفته سر کوه و بر نمی گردد ، امروز همونطور شده بودم با اینکه می دیدم آتیش را اما رفته بود روی بای دیفالت و ول کن نبود . خدا با چی گولش زد! یک برگ بزرگ با باد می‌رقصید ، می گفت الان را دریاب!
دیروز هم خیلی سرم کار ریخته بود ظرف می شستم ،ذهنم هم در رفته بود داشت می تازوند ، شیطانی میکرد از جهت اینکه ببین تو چقدر خوبی اما فلانی باید اینجوری بکند اینطور بگه، رفته بود تو نخ نصیحت و بولد کردن معایب اون ها و اینکه تو که خوبی اون ها مشکل دارند ای دفعه خدا چطور بهم فهموند ، با یک چیز خیلی ساده ، دیدی یک موقع هایی وقتی مایع ظرفشویی می ریزی روی اسکاچ خود به خودی حباب ازش بیرون می آید ، با همین ! به همین سادگی به همین خوشمزگی. ببین این حبابها چه راحت تو هوا پرواز می کنند و بعد می ترکند ، زندگی همینقدر کوتاه است پس فضولی ممنون سرت تو زندگی خودت باشد لطفاً .
دلم برات تنگ شده بود شاید بی ربط نوشتم اما حالم خوب بود موقع نوشتن .
نگران ستاره هات هم نباش که کم یا زیاد شدند . ستاره های اصلی تو قلبت است تو ذهنت است چراغ راهت است. تو بعضی مصاحبه ها با استاد افرادی را میبینم که اصلاً یک خط هم ننوشتن ولی نتایجی دارند که ذهن من سوت زنان سرش را سمت آسمان می‌چرخاند، با هر استیکری دوست داری بخون.
عزیزم این ها همه بهانه بودن برای گپ زدن باهات ، بیشتر اوقات سر سمانه جان صوفی را درد می آورم ، سمانه جان خیلی عالی مینویسد من با خوندن نوشته هاشون خودم را پیدا می کنم دوست خوب دست منو گرفته دارد خودش که جلو می رود به من هم کمک می کند بهتر خودم را بشناسم . اما نفیسه جان ، مِیلی می نویسد گاهی مود نوشتنش می آید گاهی هم به زور ، از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان برای حفظ ستاره هاش می نویسد . اما واقعا سعی می کنم کمتر برای این امتیازات… بنویسم و بیشتر برای رد پا گذاشتن موندن تو حس خوب و یاد آوری قانون و مرورش بنویسم.هر جا که شد
سوره یس که قلب قرآن است
یس والقران الحکیم انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم .
نوشته منو از فردا ش می خونید ، باید بگم دیشب جشن مختصر ولادت حضرت علی تمام شد و منم فرصتم برای نوشتن ، فردا صبح پاشدم ادامه بدهم دیدم تمام نوشته هام پریده گفتم ای وای و بعدش گفتم حتماً خیرتی توش بوده زمانش نبوده یا هرچی اگر فرصت شد یک روز دیگر برات می نویسم رفتم سراغ کارهام نظافت و پاکیزگی خانه و چون با وایتکس قوی بدون ماسک وان حمام را شستم چشم ها و گلوم خیلی اذیت شدن با اینکه کلی کار دیگر داشتم به بدن نازنینم اجازه استراحت و ریلکس شدن دادم و حدود دو ساعت خوابیدم بعد خواب خواستم برای سمانه جان صوفی عزیزم پاسخ بگذارم در کامنت اخیر شون راجع به فایل نحوه عملکرد مغز و اراده
دیدم این صفحه باز است (قبلش دیدم هواشناسی گوشی هم به انگلیسی چنج شده همونی که می خواستم به راحتی فقط با اعراض از ناخواسته نفیسه جانم ایمانش به راحت پیش رفتن کارها توسط خدا بیشتر شد ) اومدم دوباره بنویسم دیدم تمام مانی که دیشب نوشته بودم سر جاش است می‌دونی چقدر ذوق کردم زهرا جانم
هر جا هستی صاحب قلب قرآن سوره یس محافظت بادی گاردت مشاورت ،مونست وهمراهت باشد
به خودم میبالم به خاطر داشتن شما؛ تو، سمانه جان که وجودش به زلالی یه رودخونهٔ زیباست.
از خدایی که چنین محبت‌هایی رو تو دلمون گذاشته، سپاسگزارم.
عزیزدلم؛ نفیسهٔ مهربانم
امروز، اگه دقیق بخوام بگم، از دیشب نشستم جلسهٔ آخر روانشناسی ثروت رو یه دوره کردم، بعد داشتم خودم رو حلاجی میکردم که من قبل و بعد از دوره چه تفاوت‌هایی کردم. ناشکری نمیکنم؛ خیلی اتفاقهای خوبی برام افتاده، بی‌تردید من در مسیر پیشرفت بودم، مهارت یاد گرفتم، پول خلق کردم (شاید چنان که میخواستم نبوده؛ اما الان پولی توی حسابمه که هرگز اینقدر نبوده) و همین برام یه نشونه است که مسیر رو درست اومدم؛ اما تو این بررسی و چکاپی که انجام دادم، می‌دونی چه چیزی بیشتر از همه چیز توجهم رو جلب کرد؟
وجود دوستان مهربونی مثل شما بزرگترین ثروتیه که یه انسان میتونه داشته باشه. نقطهٔ آبی امروزم که هدیهٔ زیبای تو بود، حرفم را تایید کرد.
امروز با دخترم رفتیم تماشاخانه ملک، توی خیابان شریعتی، یه تئاتر دیدیم، تمام مسیر رو با هم خندیدیم، آن قدر که گاهی عابران ما رو با تعجب نگاه می‌کردند، مغازه‌ها رو دیدیم، یه عالمه خریدهای خوب کردیم، رفتیم یه جا نشستیم آش خوردیم (جای همه دوستان خالی)، اینقدر فضای باصفایی داشت، روی سماور چای ایرانی دم کرده بود، برامون توی سینی‌های قدیمی چایی گذاشت.
اونجا بود که به دخترم گفتم اینها همه ثروت ماست(انکار نمیکنم که بی‌تردید باید مدار مالیم رو خیلی خیلی بالاتر از آنچه الان هستم ببرم؛ اما زندگی الان عالیه و صد هزار مرتبه شکر)
دخترم وضعیت مالی من رو با پدرش مقایسه می‌کند و خیلی غصه میخوره که او چرا اینقدر داره؛ ولی وضعیت من معمولیه. برای همین بهش گفتم: فکر کن امروز آخرین هدیهٔ ما از این زندگی باشه، ببین چقدر بهمون خوش گذشت؟ تنها چیزی که مهمه همین زندگی در همین لحظه است.
خلاصه که از دیشب تا حالا دارم ثروت‌هام رو می‌شمرم و میبینم که این زهرا چقدر ثروتمنده!
برای این زهرا از در و دیوار مهر می‌باره.
باور کن نفیسهٔ عزیزم، آنچه می‌گویم اغراق نیست؛ واقعا از در و دیوار مهربانی می‌باره.
وقتی تو با این حس قشنگت از اون ور دنیا، وسط یه جشن، به یاد من هستی و شادی‌هات رو با من در میون می‌ذاری، وقتی سمانهٔ عزیزم خبر خوشحالی مادرشدنش رو به من میده، وقتی تو یه کلاس آنلاین، رفیق مهربونی که اصلا ندیدمش، میگه: خانم نظام‌الدینی، کاش می‌شد قلبم رو باز کنم و بهت نشون بدم که وقتی داری حرف میزنی چطور قلب من روشن میشه، من چی بگم؟!
چجوری شکر این همه نعمت رو به جا بیارم؟!
من که میدونم همهٔ اینها لطف خداست، وقتی بهش گفتم دیگه همه‌کس من تویی، گفت: اگه من همه‌کست هستم، همه دنیا رو رفیق راهت میکنم، من یقین کردم که از در و دیوار برای زهرا جز مهر نمی‌باره.
نفیسه جانم،
خوشحالم که در حال مراقبه و کنترل ذهن هستی. همهٔ ما همین وضعیت رو داریم، گاهی شیطان خیلی بازی در میاره، مهم اینه که بالاخره زمینش می‌زنیم، یه جوری حواسمون رو پرت می‌کنیم که خودش شرمنده بشه، دمش رو بذاره رو کولش و بره. مهم اینه که وقتی داری روی خودت کار میکنی، مسیرت پر از یاس و اقاقیاست، پر از گل‌های خوشبو، حالا اگه هر از گاهی، دامنمون به خاری هم گیر کرد، آنقدر زیبایی در مسیر هست که به آنها توجه کنیم.
چند روز پیش نقطهٔ آبی از طرف سمانه عزیزم بود، پیام پرمهرش خوشحالم کرد؛ اما گزینهٔ پاسخ برای من فعال نشده بود و با خودم گفتم شاید این یه نشونه است که در یه موقعیت بهتر باید بهش پاسخ بدم، اما به نقطهٔ آبی سمانه و نفیسهٔ عزیزم و دوست بزرگوارم، آقای محمدعلی، که چند روز پیش برام ارسال شد، یه پیغام عالی داشت و آن اینکه دوست خوب واقعا باعث میشه انسان مسیر رو گم نکنه، من با سایت در ارتباطم، بعضی از کامنت‌ها رو میخونم، فایلها رو هم که میبینم؛ اما کم کارتر شده‌ام. پیام شما عزیزان باعث شد دوباره به خواندن مدام کامنت‌ها روی بیارم، برای همین شروع کردم از جلسه آخر ثروت کامنت‌ها رو بخونم. اول میخواستم دوباره به نوشتن روی بیارم، اما یه چیزی مانع میشه، من قسم خوردم کلماتم رو در صلدقانه‌ترین حالت ممکن ثبت کنم، شاید تایید و تشویق و ستاره این صداقت رو از من میگیره و ناخودآگاهم مانع نوشتن میشه، شاید هم تنبلی و سهل‌انگاری داره دنبال بهانه می‌گرده، هر چی هست، مهم اینه که وجود شما دوستان عزیزم باعث میشه رشتهٔ اتصالم از سایت قطع نشه و ردپایی از خودم به جا بذارم.
از موبایل دخترم داره یه آهنگ پخش میشه که من از ته دل برات آرزو کردم: «هر چی آرزوی خوبه مال تو»
نفیسهٔ قشنگم
یقین بدون، یقین بدون، یقین بدون که ما که تو این مسیر داریم حرکت می‌کنیم، انتخاب شدیم برای یه اتفاق بزرگ، یه زندگی شیرین که هر کی دید بگه: «کار خوبه خدا بکنه!»
همونطور که استاد خواستن پرچم توحید رو بالا ببرن، ما هم پرچم‌های توحیدی هستیم که قراره تو دنیا به اهتزار در بیایم.
خیلی زیاد صحبت کردم، مثل خواهری که دلش برای خواهرش تنگ شده و دوست داره از هر دری سخن بگه، منم از هر جایی صحبت کردم.
به دستان مهربان قدرتمندترین پادشاه جهان میسپارمت.
سلام به همه اونایی که عاشق این سایت و آگاهی هاش هستند
الهی به امید تو مینویسم هدایت و حمایتم کن
الهی هزاران بار شکرت که همواره حامی و هادی من در این مسیر درست و زیبا و حال خوب کن هستی و کمکم میکنی که سلامتی آرامش و حال خوب بیشتر رو هر روز بیشتر و بیشتر تجربه کنم
من باید همیشه از شما و فایل هایتون که با درون ضبط میکنید بارها و بارها سپاسگذاری کنم
اون زیبایی که درون نشون میده، ما از روی زمین و از دید پایین نمیتونیم تجربه کنیم اما چقدر لذت میبرم از اون لحطه ای که شما درون رو پرواز میدید و من چقدر لذذذذتتتتتت میبرم
در کل فایل، لبخند روی لبمه و انگار با چشمام، همه اون زیبایی ها و نعمت ها و فراوانیها رو میخورم و حالم عالی عالی عالی میشه
چقدر دیدن اون همه سر سلزی در کنار اون دریاچه شخصی شما، سوی چشمانم رو بیشتر میکنه و دیدم رو شفاف میکنه
اصلا این همه زیبایی ها، وجودم رو جلا میده
تا جایی که چشم کار میکنه، درخت و سر سلزی هست
و چه مه ملایمی هم بابای اون فضا رو گرفته و چقدددررر حسم رو خدایی میکنه
پس باید خداوند رو شاکر باشم بابت لیاقتم که میتونم این تصاویر رو ببینم و یپاسگذاری کنم از شما که بانی این لذت و این عشق و این حال خوب هستید
خدا بهتون قوت بده
سفر بخیر باشه خیلی خوش آمدید به بهشت زمینیتون
شما همواره لایق بهشت و تجربه هاش هستید
هم در سفر همواره به بهشت هدایت میشید و هم در حالت عادی هم در بهشت زندگی میکنید و این نشون میده که شما چقدر عالی و عمیق روی شخصیتتون کار کردید که همه شرایط همواره برای لذت بردن و شادی و حال خوب شما، حاضره
مربم نازنینم به شما هم خدا قوت میگم که یار و همراه هر لحظه استادمون در این سفر بودید و قطعا شما باعث تجربه های مثبت بیشتر برای استاد هستید
شما در کنار استاد یه مکمل عالی هستید که بهترین فایلها و آگاهی ها رو در اختیار ما قرار بدید و ما همواره سپاسگذار شما هستیم و قدر و ارزش شما رو عمیقا میدونیم
مریم نازنین از صبح زود بیدار شدن و دوباره بهبود و رشد رو از سر گرفتن
اول کار که تراک رو خالی کردن
هر وسیله ای رو سر جای خودش قرار دادن
اباس ها رو ریختن ماشین برای پاکسازی و داخل رو کامل اسپری و تر و تمیز کردن و با این کارشون، یه سپاسگذاری عملی از تراک و فورد قدرتمند کردن و اینجوری فرکانس سفرها و لذت های بیشتر رو ارسال کردن و استاد هم اومدن و بیرون رو تمیزکاری کردن صفر تا صد
عاشق این تقسیم کارهاتون هستم و میخواید هر دو سهیم باشید و همه کارها روی دوش یه نفر نباشه
آفرین و هزار احسنت به این دو انسان ارزشمند با صلح درونی که این قلح و آرامش، در بیرون و در کارها و اعمال شما کاملا نمایان هست
بر خودم میبالم که الگوهایی چون شما دارم
با دیدن فرچه دیته کوتاه و کاربردی شما برای تمیزکاری تراک، این هینت رو به من دادید که من هم باید به چای اون برس دسته بلند که شستن ماشین رو برای من سخت کرده و همه جاهای ریز و درزها رو نمیشه تمیز کرد، جایگزین کنم با یه فرچه تو مایه های مال شما
باید برم یه فروشگاه و به مدل خوب و کاربردیش رو بخرم
اصلا من عاشقتوتم که حتی در ساده ترین کارها میتونم ازتون باد بگیرم، الگوبرداری کنم و جهان اطرافم رو یاده ترین و لذت بخش تر برای خودم کنم
خداوند به یمن ورود شما به پرادایس، شما رو به یه باران الهی دعوت کرد و خدا رو شکر از دیشب هم طرف ما داره یه بارون ناز و ریز میاد و چقددددررر حال من موقع بارون، مثبته
انگار توی این لحظه های بارندگی، خداوند دروازه های نعمت و رحمت و سلامتی رو روی سر ما بنده ها باز کرده پس من عاشقانه این خداوند رحمان و رحیم و رزاق رو سپاسگذارم
چه شیرجه جانانه ای
چقدر شما ارزش داشته هاتون رو میدونید
با استفاده ازش و لذت بردن، وجودتون رو لایق دریافت بیشتر میکنید و خداوند هم میگه به چشم، تگر به شما ندم پس کی بابد از این خوان نعمت استفاده کنه؟؟
خدای عزیزم همواره حمایتم کن که من هم وجودم رو رشد بدم و ظرفم رو گسترش بدم برای دریافت نعمتها و ثروتهای ببشتر
ایتادانم و دوستان عزیزم، این روزها برای من پر از خیر و برکت بوده و هست و خیلی اتفاقای مثبت و خوبی در شغلم و در حیطه مورد علاقم داره میفته که تکاملی باید برم جلو و گامها رو برمیدارم تا برسم به نتیجه و به امید خداوندم، از نتایج عالیم و اون هدف عالی و در راستای علاقم خواهم نوشت
مثل استاد که در حیطه علاقشون کارهای متفاوت انجام میدن، حتی دوره قانون سلامتی که کمی متفاوت بود اما در راستای علاقه استاد بوده و چقدر هم نتایجش عالی و بزرگ بوده و هست، برای منم این هدف جدید، به بخشی از کارم هست که افزایش مهارت و رشد دانشم هست و کاری رو قصد دارم انجام بدم که خیلی از سالها پیش بهش علاقه دارم
دارم از همینجا اعلام میکنم که اولین قدم رو برداشتم و بسیار جالب و زیبا هدایت و حمایت شدم بعد از گام اول و قطعا در ادامه بطور تکاملی، اتفاقای مثبت و در راستای هدافم رخ خواهد داد چون من دقیقا میدونم چی میخوام و خداوند هم پاسخی درست و در همان راستا رو خواهد داد
خدایا هزاران بار شکرت که همواره هستی و همه وجودم از توست
از دیشب چله شکرگذاری رو با به گروه عالی آغاز کردم و قطعا این یه جنبه مثبت دیگه در راستای رشد و بهبود درون من خواهد بود که قطعا ازش مینویسم
من در این هفته نتایج جالبی از انجام کار های روز مره ام گرفتم که می خواهم نمونه هایی از آنها را بگویم روز شنبه موقع نوشتن املابا خودکار قرمز شروع کردم و یکی از حرف را اشتباه نوشتم وفکر کردم با لاک غلط گیر آن راپاک کنم ولی کاملا پاک نشد و نتیجه این شد که فهمیدم ذهن مانیز همینطور عمل می کندو کارهای اشتباه مان را در بار بعدی باز هم گوشزد می کند و اشتباه ها را به رویمان می آورد ولی اگر به قلبمان که جای خداست گوش کنیم اشتباه نمی کنیم .
دومین کار مثبتی که انجام دادم شمرده شمرده خواندن کتاب قرآن در کلاس بود و نتیجه ی این کار این بود که خدا مرا به سرگروه درس قرآن هدایت کرد ومن خوشحال شدم و وقتی که به نام سوره دقت کردم نام سوره ابراهیم بود که شما از این سوره نتیجه های زیادی گرفتید.
سومین پیشرفتم در شنا کردن بود.
کار دیگری که باز هم پیشرفت زیادی درآن داشتم آزمون تعیین سطح شنا بود ومعلمم که خیلی سخت گیر بود به من گفت آفرین وتو یک لول بالاتر رفتی خوشحالی من از این بود که فقط من و یک نفر دیگر از این مرحله موفق بیرون آمدیم .
پیشرفت دیگر من در درس زبان انگلیسی بود که‌در جلسه انجمن واولیا معلمم به مادرم گفته بود که شینا نسبت به ترم قبل پیشرفت زیادی داشته است وجزء دانش آموزان زرنگ کلاس است.
معلم شنام که اسمش فاطمه است معنی اسمم را پرسید ومن گفتم معنی اسمم یعنی توانا ،شناگر .گفت تو از اول هم شناگر بودی
راستی استاد من هر شب با فایل هایی که شما در سایت می گذارید خوابم می برد.
ممنونم از خاله فاطمه و پسرشون محمد حسن ممنونم از خاله ساره خاله نوراآقا رسول خاله زیبا خاله رضوان خاله شهلا خاله سعیده خاله فاطمه_خاله سمیه و خاله فهیمه که برام پیام گذاشتن و من خیلی شماها رو دوست دارم.خداحافظ
الهی که همیشه پراز حال خوب باشی در کنار پدرومادرعزیزت .
ازطرف محمدحسن :
سلام شینا جان
دوست خوبم خداروشکر که خوب زبان یادگرفتی و برای من نشانه است وهدایت خداست که منم به راحتی بتونم یادبگیرم ، خیلی شادم کردی که گفتی با فایل های استاد عباس منش میخوابی خیلی لذت بردم.
چقدرم خوبه مثل من و خود استاد شنا دوست داری .
منتظرم بازهم برای استاد وهمه ما بنویسی و هدایت ونشونه برای ما بشی ، خیلی دوستت دارم
و اتفاقهای مثبتت را به ما هم میگی و ما با خوندنشون لذت می‌بریم و ایمانمون قوی میشه
چقدر لذت میبرم عکس پروفایلت را در کنار بابا مامان عزیزت میبینم.
امیدوارم کلی اتفاقهای عالی براتون بیوفته و همیشه لبتون خندون باشه خدارا شکر که در یادگیری زبان پیشرفت کردی ،محمد حسن هم خیلی علاقه مند شده به زبان و دوست داره یاد بگیره و وقتی رفت پیش استاد بتونه با استاد انگلیسی صحبت کنه.
برای داشتن شما فرزندان صالح خدارا هزاران بار شکرت.
خدایاااا شکرت که اینجا معنی اسم خوشگل و قشنگت رو گفتی مرسی مرسی شینا جان زرگوشی نازنین
خدا رو شکر که اومدی از موفقیت هات گفتی بخصوص اون قسمت که گفتی..موقع نوشتن املابا خودکار قرمز شروع کردم و یکی از حرف را اشتباه نوشتم وفکر کردم با لاک غلط گیر آن راپاک کنم ولی کاملا پاک نشد و نتیجه این شد که فهمیدم ذهن مانیز همینطور عمل می کندو کارهای اشتباه مان را در بار بعدی باز هم گوشزد می کند و اشتباه ها را به رویمان می آورد ولی اگر به قلبمان که جای خداست گوش کنیم اشتباه نمی کنیم . چقدر قشنگ از یک پاکن و غلط گیر تجربه ی خوبی کسب کردی عزیزم ..
شینا جون بهت افتخار می کنم برای وجود یک پدر و مادر آگاه که دختر نازنینی مثل تو را در مسیر آگاهی و الهی مانند دو بال فرشته برات هستند خدایا شکرت
شینا جان زودتر از اینا میخواستم ورودتو به این سایت تبریک بگم ولی امشب این اتفاق افتاد و خدا رو شکر که به جمع این سایت الهی استاد عباسمنش هدایت شدی مرسی مرسی ممنونم از حضورت بازم بیا و برامون از تجربه های خوبت بنویس . من که خیلی با دقت کامنت زیباتو می خونم چون تو یکی از فرستادگان خداوند هستی . تو فرشته ی روی زمین هستی باید تمام حرف هاتو با دقت بیشتری بخونم .قربون اون موهای سیاه و خوشکلت و قربون اون چشمان و نگاه زیبات .. عاشقتم عزیزم . خوب کاری کردی اومدی … اومدی خوش اومدی قدمت مبارک می بوسمت شینای شناگر توانا ..قلب قلب چشم ها قلب!!!
به رسم ادب بر خود واجب دانستم تا از شما دو عزیز دل و نازنین بابت تنظیم این سفرنامه و امکان همراهی دادن به ما جهت لذت همسفر بودن با شما تشکر و قد دانی نمایم .
استاد عزیزم من هم از شما بسیار سپاسگزارم که این امکان را فراهم نمودید تا با دیدن این تصاویر زیبا ،زیبایی ها و خواسته های ناب در وجودم شکل بگیرد .هر زمان که فایلی از سفرنامه بر روی سایت قرار می گیرد غرق شادی می شدم و به وجد می آمد که باز هم قسمتی از سفر ودریافت لحظات ناب
و تجربیات بی نظیر از سفر به آمریکا .
استاد. نگاه و نگرش من یکی به آمریکا واقعاتغییر کرده .امروز برای آمریکا و مردمانش احترام قائلم .
برای این سرزمین که سرشار از ثروت و نعمت و آزادی است .
امروز خلوص شما در سپاسگزاری از پروردگار برایم درس بزرگی داشت و فروتنی و تواضع شما در مقابل پروردگار ستودنی بود .
قدر دانی از همسفر خوش سخن و ماهرو هم دیدنی و لذت بخش بود .
استاد از شما و مریم جان می آموزم .
از خداوندمهربان برای هدایتم به این سایت و به این مسیر توحیدی سپاسگزارم .
تمیز کردن تراک کمپر در اولین اقدام بسیار تحسین برانگیز بود و توجه شما به جزییات و لذت بردن از آنها مثل توجه به خروس وفادار پارادایس شیرین و جالب بود .
استاد می آموزم در لحظه باشم و در لحظه زندگی کنم . به قول شما خداوند همین جریان جاری در زمان حال است .پس برای درک خداوند و اتصال به جریان هدایت می آموزم که در لحظه زندگی کنم و از داشته هایم لذت ببرم .آنوقت هست که کنترل ذهن اتفاق می افتاد و احساس خوب شکل می گیرد و اتفاقات زیبا روی می دهد و شیرینی پس از شیرینی و خوبی پس از خوبی .
خدارا بابت درس امروز شکر می گویم و از تقلا کردن و تلاش خسته کننده می پرهیزم و آرامش و شاد بودن و در لحظه بودن را معیار سنجش قرار خواهم داد .خداوند مهربانم مرادر این مسیر و تحقق این خواسته یاری بفرما
از نگاه مهربان شما دوستان همراه سایت هم صمیمانه سپاسگزارم .
باعرض سلام خدمت استادعزیز وخانم شایسته مهربان واعضای محترم سایت،واقعا خدارو بینهایت شکر که منو هدایت کرده به سایت شما که این همه زیبایی ببینم و لذت ببرم،من خیلی روی خودم کار کردم وامیدوارم اتفاقات خوب خیلی سریع برام بیفته واز لحاظ مالی وضع مالیم عالی بشه تا من هم بتونم مثل شما از این دنیا لذت ببرم واقعا خوشا به حالتون و خوشا به سعادتتون،اینو از حسادت نمیگم،از اینکه از دیدن فایلهاتون لذت میبرم میگم،همیشه شاد وسلامت باشید.
واقعا خوشحالم بعد از مدت نسبتا طولانی تونستم کامنت بنویسم.
چقدر زیباست این فایل واقعا حالم خوب شد و انرژی مثبت مضاعفی بهم تزریق شد.
خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر اتمام این سفر به خوبی و خوشی و بدون کوچکترین موردی.
اینقدر دلم برای پارادایس تنگ شده بود که وقتی دیدم استاد درون بچه را فرستاد بالا تا این بهشت را دوباره نشونمون بده حس کردم قلبم باز شد و نفس تازه ای کشیدم.
خداروصدها هزار مرتبه شکر بخاطر وجود این دنیای زیبا و در رأس آن کشور فوق العاده آمریکا که روز به روز زیبایی های بیشتری برامون داره.
چقدر تحسین کردم تمیز کردن تراک کمپر بلافاصله بعد از اتمام سفر و بدون معطلی و دست دست کردن سریع هر کدوم از شما عزیزان دل یک قسمت از کار را گرفتین و انجامش دادین.
مرسی از وجود شما و آموزشهای بینظیرتون.
وقتی دیشب فایل قبلی سفر به دور آمریکا را میدیم هنگامی که از اتوبان وسط شهر گذر میکردین محو تماشای ماشینهای فوق لاکچری شده بودم که هر کدوم میلیاردها تومان در ایران ارزش مادی دارن.
اونجاست که فهمیدم بابا چقدر فراوانی در این جهان هست.
چه ساختمانهای عظیم و زیبایی که هر کدوم صدها هزار میلیارد تومان ارزش مادی دارن.
چقدر درک کردم این حرف استاد را که وقتی شما از لحاظ باورسازی باورهای ثروت آفرین بسازید لاجرم در مدار ثروت قرار میگیرید جایی که ثروث هست و لازم نیست ما کار خاصی کنیم.
وقتی در این جهان اینقدر آدم ثروتمند مولتی میلیاردر هست لازم نیست ما معجزه کنیم کافیه در مسیر علایقمون با یکی از این افراد معامله یا رابطه کاری برقرار کنیم دیگه تموم.
خیلی خیلی سپاسگزارم از وجود شما دوتا عزیز و حس سپاسگزاری که از همدیگه دارین که عاشقانه به هم عشق می‌ورزید.
چقدر اون تیکه فایل زیبا و روحانی بود که شما درون آب دریاچه خودتون پریدین
اون لحظه یاد آیات توصیف بهشت افتادم که میگه مومنین در بهشت در باغهایی ساکن میشن که نهرهایی از زیر آنها جاریست و همون لحظه میگن این چیزیست که ما قبلاً تجربه کردیم و سپاسگزار خداوند خواهند بود.
استاد جان گوارای وجودتان باشه این همه خوشی و زیبایی و آسایش و راحتی
قطعا یروز میاد منم در یکی از ایالتهای زیبای آمریکا زندگی جدیدم را شروع میکنم و با هرقدم برداشتنم در این کشور بهشتی خداروشکر میکنم.
عاشقانه دوستتون دارم و از تماشای هر کدوم از فایلهای شما شخصیتم رشد میکنه.
خیلی وقت ها با شوق و لذت می شینم و کامنت های شما رو می خوانم ، حتی کامنت های قدیمی رو
چند ماه پیش قسمتی رو فعال کردم که وقتی شما کامنت می گذاری، از طریق ایمیل به من اطلاع می‌دهد.
در واقع شما یکی از اعضای سایت هستید که پیگیر مطالب شما هستم و از آنجا که ماشاء الله قلم خوبی هم داری و جزئیات را هم می نویسی، از روند تکامل و پیشرفت شما در کارتان هم با خبر هستم
علی جانم، کامنت های شما عجیب حس و حال خوبی دارد
خیلی ساده و خالص و بی ریاست و اکثر مواقع می زنی تو خال، یعنی قشنگ توضیح می‌دهی که به خاطر فلان عامل (مثل کنترل نجواهای ذهن و دیدن فایل خاصی از استاد ، و تمرکز بر زیبایی های زندگی ات و ….) موفق شدی فلان چالش را با موفقیت از سر بگذرانی و لذت حل مشکل را با تمام وجودت بچشی و سپاسگزارتر باشی
من در صفحه مرورگر کامپیوترم، از پروفایل شما، قسمت دیدگاه های شما در فایلهای دانلودی رو فعال کردم و دانه به دانه دارم کامنت های قشنگ تون رو می خوانم و لذت می برم و درس می‌گیرم.
چقدر عالی احساس تان رو بیان میکنید
چقدر عالی جزئیات چالش‌ها و موفقیت های کاری و زندگی تان رو بیان میکنید
اینها همه برای من درس دارد
بعضی وقت ها از این که فلان مشکل شما حل شد و اینقدر خوشحال و سپاسگزار شدید، اشک شوق در چشمانم جمع میشود
به هر حال مشتاق خواندن کامنت های بیشتر و بیشتر از شما هستم
و همینطور امیدوارم به زودی زود شما به یکی از بزرگترین و موفق ترین و ثروتمندترین افراد و تجار در حوزه یخچال های صنعتی و ویترینی و فروشگاهی و تجاری ….. تبدیل شوید و باز هم در سایت استاد ، ما رو به کامنت های پرشور و احساس تان مهمان کنید و ما با خواندن آنها یک عالمه لذت و شادی و درس رو تجربه کنیم
(این رو هم بگم که من از یخچال چیزی سر در نمی آورم و این چیزی هایی که در بالا نوشتم سرچ کردم (ایموجی خنده)
شاد و موفق و ثروتمند باشید و در کنار همسر و دختر گل تان، زیباترین زندگی رو تجربه کنید. آمین
سلام به همه ی دوستان بخصوص به استاد عزیزم و مریم خانم گل
رسیدنتون بخیر و شادی باشه.
استاد گفتید:
_هروقت یه نیازی بوجود میاد خداوند پاسخش رو‌میده خداوند از ما به نیازهامون آگاهتره.
_ما در زمان مناسب هدایت میشیم به جاییکه نیازمون برآورده بشه.
_اگر آدم به خدا اعتماد کنه همه چیز خیلی راحتتر از اونکه خودش فکر میکنه انجام میشه.
درباره ی باور فراوانی گفتید اخخخ که من چقدر به این باور احتیاج دارم، چند وقت پیش با دوستام رفتیم بیرون من تو ذهنم بود که اون خیابون شلوغه و جای پارک نیست واسه همین جلوتر پارک کردم و تو برگشت پسرم یکم خسته شده بود ولی باید دو سه دقیقه پیاده میرفتیم اما دوستم که بعد از ما رسید مستقییم اومد توی اون خیابون شلوغ و باریک و دقییقا اون سمت خیابون جلوی خانه‌ی بازی (که قرار بود بچه ها رو ببریم) جای پارک پیدا کرد.
و من چقدر احساس ضعف کردم راستش همیشه فکر میکردم از رانندگی میترسم بعد دیدم نه و رانندگیم الان خوبه بعد گفتم خب شلوغه و جای پارک نیست و الان فهمیدم نه این کارهام از جای دیگه آب میخوره، من باید باور فراوانیم رو تقویت کنم و فهمیدم که این باور فراوانی چقدرر به توحید ربط داره، مثلا من اگه بااور داشتم که خدا برام جای پارک جور میکنه که دیگه مشکلی نبود. دوباره مثل اوایل که تو سایت اومده بودم و یه لیست طولانی از ثروتهایی که تو شهرم میدیدم رو نوشته بودم شروع کردم به اون لیست اضافه کردن و جملات امروز شما خیلی برام تأکید بود که باید بیشتر به خدا باور داشته باشم گفتید اگه کار رو به خدا بسپاریم راحتتر میشه، من اگه میسپردم به خدا و میرفتم تو اون خیابون شلوغ مجبور نبودم تو هوای پاییزی با یه بچه ی کوچولو مقداری پیاده راه برم تا به ماشین برسم، خدایا کمکم کن بیشتر بهت اعتماد کنم.
حقیقتش اومدم دفتر سپاسگزاریم رو باز کردم طبق بهترین عادتی که مدتها بهش خو گرفتم شکر گزاری بنویسم نمیدونم حسی بهم میگفت برو تو کامنت هر چی که دلت میخواد شکر گزاریاتو بنویس
من هم به حرف دلم گوش میدم ومیگم چشم
استاد عزیزم در تمام شکرگزاریهام اسم شما ومریم عزیزم مدتهاست که حک میشه به خاطر وجود شما در زندگیم از خدا هزاران بارسپاسگزارم
شما به من یاد دادین در لحظه زندگی کنم نه دیگه به گذشته فکر کنم ونه غرق آینده باشم (دم رو غنیمت بشمرم)
از خنده ی زیبای یک کودک هم لذت تمام میبرم
لحظه ای که ناخودآگاه به انگشتان دستم نگاهم میفته به یاد میارم که خالق من چقدر بزرگ که این تن وبدن مقدس رو به من هدیه داده وقدرشو بدونم وهوای خودمو بیشتر داشته باشم وسپاسگزار باشم
خدایا پروردگار من اینقدر حالم باخودت عالی شده که وقتی خودکارم جوهرش تموم میشه چون میدونم این جوهر بابت نوشتن چه عاشقانه هایی تموم شده گریه م میگیره واشک شوق میزیزم یادم بچه که بودیم خدا خدا میکردیم جوهر خودکارمون تموم بشه تا بتونیم خودکار نو بخریم حتی زودتر به مامانمون میگفتیم میشه خودکارجدید بخریم این دیگه آخرش
اون جوهر تمام شدنها وذوق خودکار جدید صفای دل پاک بچگی رو نشون میداد این جوهر تموم شدن ای خدای من لذت بخش ترین جوهر تموم شدن خودکار دنیاست الان برای من وخرید جدید برای نوشتن عاشقانه های جدید
الهی شکرت
لحظه ای رو که صبح زود چشمام باز میشه خدا میدونه از ذوق چطور باحال خوب اولش میگم خدایا شکرت که امروز رو به من هدیه دادی قوووول میدم با بهترین حال ممکن به شب برسم وبیام از معجزات تو بنویسم مهربان من
وقتی میخوام برم سرکار باتمیزترین وخوش عطر ترین حالت میرم سوار ماشینم میشم وقتی استارت میزنم با عشق باتمام سلول به سلول بدنم میگم الهههههی به امید تو
ای دورت بگردم خدا بزار چند دقیقه بگذره بعد اشک شوقم ریخته بشه
الان مدتهاست اینقدر حالم باخودت خوب که وارد محیط کارم میشم خودم حس میکنم انرژیم به همه جا وهمه کس ساطع مبشه از بازخوردها متوجه میشم
باعشق به کارم میرسم ولذت میبرم همه ی جهان تو به دستور تو برام ثروت وحال خوب میفرستن الهی شکرت
من قدر میدونم خدای خوبم
خیالم از بچه هام راحت راحت به خودت سپردمشون وقتی تو هستی چرا باید از جراحی که نیاز برای پسرم انجام بشه هراسی داشته باشم به خودت سپردمش
به بزرگی خودت اگه لحظه ای حسم بد باشه
وقتی تو هستی هوس غذا میکنم برام میفرستی
وقتی تو هستی با آرامش لحظه ها میگذره
خدای مهربانم اینقدر قانون رو خوب یاد گرفتم که تو هیچ مسئله ای مثل قبلا درمانده نمیمونم میدونم آبشخورش کجاست طرف خودم رو درست میکنم بقیه ش رو میسپارم به خودت
از قدرت تجسمم اینقدر عالی استفاده میکنم که انگار تو واقعیت برام اتفاق داره میفته ولذتش رو میبرم
همین برام غنیمت ویاد گرفتم که میشود/ من باید بخواهم
خدایا ساده بودن رو یاد گرفتم صداقت رو پاکدامنی رو
ایمان وتوکل واقعی رو
کاری به هیچ تنابنده ای ندارم چون من در جایگاه قضاوت نیستم وچقدر برام لذت بخش که سرم تو زندگی خودم حتی بچه هام رو هم قضاوت نمیکنم
به این درجه رسیدن از صد تا دکترا که روزی آرزوم بود باارزشمندتر
اصلا حسادت کردن یادم رفته
قدرت فراموشی بالایی به من دادی خیلی چیزا یادم نیست انگار نبودن
روزبه روز جوانتر میشم خودم حس میکنم
صورتی که باید شکسته تر بشه جوان تر داره میشه
به هیچ کس وابستگی ندارم جز خودت معبود من وچه ثروتی بالاتر ازین
زندگیم ساده وقشنگ ودر اوج سادگی شیک
دیگه عجله ای ندارم
از کسی یا کسانی جا نموندم/ خودمم
حسرت هیچ چیزو دیگه نمیخورم /الان رو عشق است
عاشق خودم هستم چون تو من رو خلق کردی
برای خودم خیلی ارزش بیشتری قائل هستم وقدر خودم رو میدونم
به همه بدون استثنا احترام میزارم
برای یک روز تا شب زندگی میکنم وبه خاطر این یک روز هر ثانیه از تو سپاسگزارم معبود من
سلام به استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
چقدر این سفر به دور آمریکا در از آموزش های ناب هست اصلا میتونم بگم فایل های دانلودی کم از دور ها نیستند از اموزش هایی که استاد برامون صحبت میکنند
چقدر پرودایس زیباست و چقدر ذهن استاد عالی و زیبا بین هست که با اینکه آنقدر دور زدن یکماه تو سفر بودند و این همه زیبایی رو دیدند بازهم وقتی می‌خواهد از پرودایس صحبت کنند انگار خودش یه سفر جدید و یه مکان جدید دیگه هست و با این همه لذت ازش صحبت میکنند
چقدر استاد و مریم خانم سفرهاشون بهشون انرژی میده که وقتی نیمه شب میرسن بازم صبح زود از خواب بیدار می‌شوند و کار های مربوط به تراک کمپر رو انجام میدم و با شوق و ذوق از تجربه های سفرشون میگن و همه اینها واقعا تحسین بر انگیز هست
من داشتم فکر میکردم اگر این فایل ها قرار بود به مستند بشه و از جایی پخش بشه حداقل ده نفری باید این کار رو با وسایل مختلف انجام میدادند و باز هم مشخص بود که خیلی از کارها تکراری هست ولی اینجا آنقدر همه چی سرای جای خودش هست که همین طوری که استاد و مریم خانم دارن از زندگی لذت میبرن با یک گوشی دارند به ما آموزش های می‌دهند که به جرات میتونم بگم نمونه اش در این دنیا وجود ندارد .
خدایا هزاران مرتبه شکرت
چقدر صحبت های مریم خانم تحسین میکنم که همیشه دقیقا بعد از سفر ها که تمام میشه حتما حتما این جمله رو میگن که خدایا شکرت که این سفر باعث شد ما به آدم های جدید تری تبدیل بشیم و کلی احساس خوب از سفر ها دارند و کلی شکر گزاری میکنند ..
منم خدایا هزاران مرتبه شکرت میکنم که توی این سفر پر از پختگی کنار شما عزیزان بودم و کلی ازتون مثل همیشه درس یاد گرفتم و کلی باورهای عالی نصیبم شد خدایا هزاران مرتبه شکرت
سلام استاد جونم سلام مریم بانو جونم
وای چقد منم دلم واسه قشنگیای پرادایس زیبامون تنگ شده بود ، استاد ماشاله اون جنگل و دریاچه پهناورتون خودش یه سفر چندین ماهه میتونه باشه ، میشه هرروز تو یه گوشه ش کمپ کرد و حالشو برد انقد که قشنگه و انرژی خوب توش جریان داره ، چقدر هروقت پرادایس زیبارو میبینم خواسته داشتنش تو وجودم پررنگ تر شکل میگیره ، از اونورم ذهن محدودم میگه مگه میشه یه نفر یه جنگل با یه دریاچه به اون عظمت واسه خودش تو خونه ش داشته باشه، و دیدن مثال عینی شما میگه بله میشود ، برو رو باورای فراوانیت بیشتر و مستمر تر و لیزری تر کار کن ذهن محدودم ، محدودیتا ساخته ی ذهن تو از ورودی های فقرآلودیه که توسط هزااااااارتا منبع محدود کننده وارد ذهنت شده ، اونا دروغی بیش نیستن
وعده خداوند فراوانیه ، خداوند بیشتر از من مشتاق ثروتمند شدنمه چون هدفش گسترش جهانه
.
استاد گوارای وجودتون اون مکان رویایی زندگیتون
بی صبرانه منتظر پیگیری سفرای بعدیتونم ، هربار بعد اتمام سفرای شما ، یه سفر واسم پیش میاد ، منتظر سفر جدیدمم :)
دوستون درام :*
استاد عزیزم، مریم بانوی دوست‌داشتنی
این چند خط فقط به رسم سپاسگزاری است.
سپاسگزارم قبل از هر چیز از خدایی که ما را گرد هم آورد تا روی دیگری از جهان را نشانمان دهد.
از خالق درختان و جنگل‌های زیبا، کوه‌های ستبر و استوار ، رودخانه‌ها و آب‌های زلال، آسمان با عظمت زیبا و هر آنچه از زیبایی در این سفر دیدید و سخاوتمندانه به ما نشان دادید.
استاد جان، مریم عزیز
بابت تمام سخاوتتون ممنونم. بابت اینکه این فایلهای زیبا رو به ما هدیه دادید و سخاوتمندانه ما رو با خودتون همسفر کردین.
یکی از راه‌هایی که گاهی ازش استفاده میکنم اینه که با خودم میگم فقط فکر کن الان استاد کجاست. بعد منظرهٔ پارادایس و زیبایی‌های بی‌نظیرش می‌آد تو ذهنم. حالا وقتایی که تو سفر هستین این حال خوش مضاعف میشه. یاد مناظری که دیدیم، جاده‌های قشنگ، مهربونی آدما، فراوانی دنیا، یه زندگی که میتونه تو زیبایی پیچیده باشه، یاد و تصور همهٔ اینها یه گنجینهٔ عظیمه که به مرور زمان شخصیتمون رو می‌سازه و شیرین‌ترین اتفاق با هر سفر شما تو آمریکا اینه که اکثر ما نیز یه سفر خیلی عالی رو جذب می‌کنیم. چون اونچه می‌بینیم فقط زیباییه. من هر بار با سفرهای شما یه سفری رفتم که دقیقا میتونم همون جملهٔ مریم‌جون رو در موردش بگم:
این بهترین سفری بود که تا حالا رفته بودم.
و این یعنی ما همگی داریم تکاملمون رو طی می‌کنیم، تو جذب زیبایی، خوشی، شادی.
استاد عزیزم
من سپاسگزار خدا هستم که من رو در مسیری قرار داد تا با شما آشنا بشم و زندگی‌ای رو بسازم که سراسر آرامشه، شادیه، حال خوبه.
سپاسگزارم از شما که خدایی تا این حد قدرتمند رو بهم معرفی کردین.
سپاسگزارم ازتون که نشون دادین دنیایی که مخلوق دست این خداست، سرشار از فراوانی است که نشان از بخشندگی و عظمت این خدا دارد، نه دنیایی که نشان از یک فرمانروای بخیل، سختگیر خشن داره.
استاد جان، سپاسگزارم ازتون که نشونم دادین چقدر میشه با وجود این خدا آروم بود. چقدر تو دنیا فرصت وجود داره برای تغییر، برای زندگی خوب،
باورم نمیشه وقتی نگاه مردم رو به زندگی میبینم، وقتی میبینم چطور خودشون رو مقهور جامعه و قدرت‌های حکومت و محدودیت‌های خودشون می‌بینند.
استادجان سپاسگزارتم بابت هر آگاهی که تو این مسیر ازتون یاد گرفتم و با اون خودم رو بزرگ کردم.
مریم عزیزم، ممنونتم بابت وجودت، همراهی‌ت، صداقتت، سخاوتت.
وقتی دیدم چه صادقانه از تراک سپاسگزاری میکنید، شرمم اومد که با وجود این همه زیبایی و معرفتی که از شما آموختم، از این فایل بگذرم و سپاسم رو تقدیمتون نکنم.
نگاه مهربان خدا بدرقهٔ ادامهٔ زندگیتون باد!
سلام به زهرای شکوفا شده در عشق.
دلم برای خودت و خواندن دلنوشته های دلبرت تنگ شده بود .
اما خیالم راحت بود که حالت خوب است ،در آرامشی ، در حال رشد و بلند قامت تر شدن برای نزدیک شدن به نور .
نور
نور
خوشحال شدم دوباره با انرژی خوبت هم مسیر شدم.
رنگ رخسار خبر می دهد از سرّ درون ، منظورم این است که:گاهی اوقات لازم نیست از نتایج و دستاورد هات بگی تا بقیه متوجه بشن که راه درست همینه ، پیشرفت چه شکلیه. خود نوشته با صدای بلند پیشرفت نویسنده را فریاد می زند .
غرق نور باشی زهرا
سلام نفیسهٔ عزیزم.
ممنونتم. خیلی جالبه که من هم دلتنگ دوستانی که توی سایت داشتم میشم، دوستانی ندیده و نشناخته؛ اما آشنا با قلب و روحت.
آره عزیزدلم، حالم فوق‌العاده است.
دیگه از شدت شوق، گاهی توی ستاره‌ی قطبی که بیشتر نقش مراقبه رو داره، به گریه می‌افتم.
گاهی حس میکنم تو سپاسگزاری‌هام از ذوق قلبم داره از تپش می‌ایستد، گاهی حس میکنم جسمم نمی‌تونه بزرگی و رحمت خدا را تاب بیاره، به نیرویی فراتر از آنچه در وجودم هست نیاز دارم و اونجاست که دست به دامان خود خدا میشم،
چیزی که این روزها تجربه میکنم، ورای چیزی است که در تمام عمر چشیده‌ام.
قلبم به عشق می‌تپه. بیشتر دوست دارم و بیشتر دوست داشته می‌شوم. حتی اشیا پیچیده در مهر خدا شدن و این مهر رو به من تقدیم میکنند.
خلاصه که در وضعیتی هستم که دوستان بهم میگن: «زهرا دقیقا بگو ساقی‌ت کیه؟» (حیف که استیکرها بسته است. شما با استیکر خنده بخون)
نفیسه جانم، حقیقت اینه که من دیگه منتظر روزهای خوب نیستم، من توی روزهای خوبم.
دارم در سرزمین تنهایی پادشاهی میکنم و از در و دیوار و زمین و آسمون هم مهر خداست که جاری میشه.
من راضی‌ام، هر صبح همه‌ی کائنات رو شاهد می‌گیرم که گواهی بدید که من از این خدا چقدر راضی‌ام (رضی الله عنهم و رضوا عنه)
شادم، چون سررشتهٔ امور افتاده دست پادشاه جهان، تنها قدرت جهان.
سرم تو دنیا بالاست چون دوباره شدم دختر پادشاه عالم.
یه بار سیدعلی خوشدل عزیز،که هر کجا هست خدایا به سلامت دارش، برام نوشت این تنهایی که داری بالاترین ثروته. و من امروز تمام گذشته‌ام رو شکر میکنم و سپاسگزار خدا هستم که من رو به این نقطه از زندگی رسوند؛ نقطه‌ای که همه کس من ،بی‌چون و چرا، خود خود خداست. و مابقی همه دست‌های خدایند.
ممنونتم عزیزدلم
خوش بدرخشی
سلام زهرا جانم.
وقتی ایمیلم بهم اطلاع داد تو کامنت نوشتی، سورپرایز شدم.
خوشحال شدم بعد از مدتِ طولانی اومدی و نوشتی.
کامنتی که نفیسه جانم برات نوشت، به منم انگیزه داد بیام و برات بنویسم.
امیدوارم در هر شرایطی هستی سرشار باشی از حس های خوب.
کامنتِ سپاس گزاری که نوشتی برام خیلی زیبا بود، اینکه قدردانی کردی از استاد و مریم جون و این سفرنامه.
قدردانِ زیبایی های خداوند هستی و …
امیدوارم در بهترین زمان و بهترین حس، دوباره برگردی به کامنت نوشتن های جذابت در سایت و بیشتر اسمِ قشنگت تو ایمیلم آشکار بشه.
ماچ بهت با بهترین آرزوها با بغل و عشق فراوان.
خدایا شکرت برایِ نعمتِ نوشتن، خوندن، حس کردن، شنیدن، درک کردن، تجربه کردن.
سمانه جانم
الان که دارم برات مینویسم، ساعت 6:25 صبح چهارشنبه است. موبایلم رو برداشتم تا طبق روال هر روز ستارهٔ قطبی رو انجام بدم و به خودم یادآوری کنم که دنیام یه جادهٔ آسفالت راحت میون یه دنیا زیباییه، اما یه حسی که همهٔ ما باهاش آشنا هستیم، من رو کشوند طرف سایت و سمانهٔ صوفی.
شاید مراقبهٔ امروز من قراره با کامنتی توی سایت باشه. به قول سعیده جان شهریاری صلاه امروزم اینجاست. پس بسم الله الرحمن الرحیم
هر صبح چشم که باز میکنم توی صفحهٔ نوت گوشی‌م مینویسم:
سلام داروندارم
سلام تمام هویت زهرا
تمام اعتبارم
بعد بلند میشم نماز میخونم و بعد از نماز ادامهٔ شکرگزاری‌م رو توی همون نوت انجام میدم.
سمانه جانم
این زندگی رو تا حالا تجربه نکرده بودم، این زندگی خیلی شیرین‌تر از اونیه که بخوام توصیفش کنم، زندگی‌ای که صبح در آغوش خدا چشم باز کنی. اولین کلامت این باشه: سلام عزیزدلم بعد تا ته روز دلت قرص باشه؛ مثل طفلی که بچسبد به پدر.
دلت قرص باشه که سکان زندگیت افتاده دست تنها قدرت جهان.
دلگرم باشی به نگاهش چون صبح تو ستارهٔ قطبی بهش گفتی که چشم بر هم زدنی چشم از زهرات بر ندار.
تمام روز شاد باشی چون صبح به خودت یادآوری کردی که امروز من دست بزرگتریه که وهابه، کریمه، ودوده، رئوفه، رحیمه، سمیعه، بصیره، حکیمه، شکوره.
اگه یه روز صبح یکی بیاد بگه امروز کارت دست کسیه که خیلی مهربونه یا مثلا طرف خیلی کار درسته یا بگه نگران نباشی‌ها طرفی که قراره کارت رو راست و ریس کنه خیلی زورش میرسه، خیلی هم بزرگواره، تا حالا کار کسی رو رد نکرده، دیگه خیالمون راحته که طرف مقابلمون آدم حسابیه.
الان هر روزِ زهرا تو دست کسیه که رو دستش وکیل نیست، رو دستش کفیل نیست، رو دستش روزی‌دهنده نیست. رو دستش مهربون نیست. بالاتر از او قدرتی نیست.
سمانه‌جانم
ما خیلی خوشبختیم که بنده‌های این خداییم. خانواده این خداییم.
یکی از شکرگزاری‌های هر روزهٔ من اینه که ممنونتم که من رو خلق کردی، به این دنیا آوردی، و ممنونتم که مسیری رو طی کردم که الان به این حس ناب برسم، که این دنیای تو دنیای بی‌نظیریه. ممنونتم که روزگارم چنان گذشت که تو بشی همه‌کسم. من با تک تک سلول‌های بدنم سپاسگزار مسیر گذشتهٔ زندگیم هستم. سپاسگزار اونی هستم که اگرچه به قهر و تندی و تحقیر، اما نمی‌دونست که زبان مهر خداست وقتی داره میگه: مگه تو کی رو داری که ازت مراقبت کنه؟ و من هر روز خدا رو شکر میکنم که این زهرا توی این دنیا همه کسش خداست. سرم بالاست، پزم به دنیاست که من دختر پادشاه جهانم.
رفیق ندیدهٔ پرمهرم
به نفیسه جان هم گفتم. من الان توی روزهای خوبم نه اینکه منتظر روزهای خوب باشم. و خیلی از این موضوع خوشحالم.
آنچه را این روزها دارم تجربه میکنم به یقین در بیست و چند سال گذشته، حتی ثانیه‌ای تجربه نکرده‌ام. من سپاسگزار این خدا هستم که با تمام خطاهایم چنین آغوش مهرش رو بر من باز کرده.
استاد یه جایی میگن: من تو بندرعباس که بودم، راه میرفتم و از شوق گریه میکردم. یه جا قسم می‌خورن که حال الانم با حال روزی که تو بندرعباس بودم یکیه. توی جلسهٔ هشتم یا نهم کشف هم یه حرف خوب از اپرا وینفری نقل میکنند که اگه برگردی چه کار میکنی، میگه خودم رو اذیت نمیکنم. یقین دارم که اونچه میخوام حتی بیشتر از اونچه میخوام خدا بهم میده، پس آرومم و لذت میبرم.
من به این قسمت از حرف استاد رسیده‌ام.
تو ستارهٔ قطبیم مینویسم من میدونم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است، اما عمل من فقط در حد ابراز ایمانمه. فقط یه اعلام وجوده به خودش. من مثل موسی تو جمع سحرهٔ فرعون فقط یه تکه چوب خشکم رو پرت میکنم، اژدها کردنش هم با خودشه.
خلاصه که سمانه‌جانم
شکرگزاری هر روزه، توجه به نکات مثبت، حال خوب که بدون سپاسگزاری امکان‌پذیر نیست، همه جزوی از همون عملیه که نشوندهندهٔ ایمانمونه. و باور داشته باش که «دریا شود آن رود که پیوسته روان است»
برای تو و خودم و تمام دوستان این سایت و هر کس در این مسیر است آرزو میکنم تو شکرگزاری‌ها به چنان مرحله‌ای از شعف برسند که احساس کنند اگه خدا کمکشون نکنه الان از ذوق قالب تهی میکنند. این مرحله بالاترین مرحلهٔ موفقیت تو این دنیاست.
چقدر خوب شد که باهات حرف زدم. انگار دلتنگ دوستی بودم که سال‌هاست ندیده‌ام. دلتنگ فضایی که سراسر بوی توحید میده.
من هستم، تک‌تکتون رو دنبال میکنم و از موفقیت‌هاتون لذت میبرم؛ هستم گاهی به سکوت و گاهی با سخن.
سمانهٔ قشنگم
برات دنیا دنیا شادی رو از خدا میخوام. خوش بدرخشی عزیزم.
سلام به زهرا جانِ عزیزم.
دوستِ نازنینِ نادیده ی دوست داشتنی ام.
نمیدونم به سایت سر میزنی یا نه، ولی من مینویسم برات…
چون دلم برات تنگ شده و این روزهای اخیر کاملا به یادت بودم.
دیشب هم کامنتی خوندم از نفیسه جان که اسمت رو نوشته بود، برای همین الان ایده اومد چرا منتظری سمانه جان تا از زهرا جان خبری بشه، خودت اقدام کن و احوالاتش رو بپرس.
امیدوارم در بهترین شرایط باشی از همه لحاظ.
شاداب باشی.
حس های خوب خلق و تجربه کنی.
غرق شی تو اتفاقاتِ خوب در هر لحظه.
سعادت و ثروت و نعمتِ فراوان بیاد سمتت.
دو ماه پیش این کامنت رو برام نوشتی و خوندمش، همون موقع یه کامنت برات نوشتم مفصل و یادمه از خوشی های اون روزم هم نوشتم…
یادمه رفته بودم تنهایی بستنی قیفی بخورم، نشستم پشت میز و صندلی بیرون از قنادی و داشتم از بستنیم لذت میبردم و برای تو هم مینوشتم…
اما کامنت ارسال نشد، یادم نمیاد چرا.
اصراری هم نکردم چون متوجه شدم در بهترین زمان پیام هامون، به دست همدیگه میرسه، در بهترین مدار و فرکانس…
این پاسخ بهانه ای شد تا دوباره کامنتِ زیبا و دلنشینت رو مجدد بخونم و لذت ببرم از توحیدی که لحظه به لحظه بیشتر باهاش لذت میبری.
نی نیِ تو دلم هم همین الان بهت سلام میرسونه :)
امیدوارم خودت و دختر نازنینت در پناهِ اللهِ یکتا، شاد و سعادتمند باشین هر لحظه.
همه مون باشیم.
سلام و عشقِ من رو پذیرا باش و بذار روی قلبِ قشنگت عزیزم.
من همیشه به جریانِ هدایت، عشق میورزم و بهش اعتماد دارم.
به اندازه ی درک و ظرفیتم دارم دنبالش میکنم تو لحظاتم و بسیار راضی و خوشنودم.
:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-
الهی شکرت برای تمامِ دوستانِ نازنینم در سایت که با قلبم دوستشون دارم.
سمانه قشنگم
عزیزدلم
یار توحیدی‌ام
اینقدر از خبر مامان‌شدنت خوشحال شدم که واقعا دلم خواست پاشم از ذوق برقصم و‌بچرخم و پایکوبی کنم.
این حس برای خود من هم عجیبه.
چرا باید خبر بچه‌دارشدن کسی که اصلا ندیدمش، اینقدر ذوق به دلم بنشونه؟ آیا این غیر از همون محبتیه که خدا تو قرآن وعده‌ش رو داده؟ «و الف بین قلوبهم، لو انفقت ما فی الارض ما الفت بین قلوبهم» (و بین قلب‌های آنها محبتی را ایجاد کردیم که اگر تمام ثروت زمین را خرج می‌کردند نمی‌توانستند چنین محبتی را ایجاد کنند).
بهت تبریک میگم عزیزدلم.
امیدوارم تمام این دوران برات یه تجربهٔ ناب عاشقانه باشه و سراسر حس رضایت و لذتمندی رو برات ایجاد کنه.
مادرشدن تجربهٔ خوشایندیه که تو با آموزه‌های استاد خوشایندترش هم میکنی.
چقدر خوشحالم که توی سایت فعال هستی و ستاره‌هات روزبه‌روز بیشتر میشه.
من هستم، بعضی از کامنت‌هاتون رو دنبال میکنم؛ اما چون از ایمیل وارد میشم، هر کار میکنم حتی امتیاز هم نمی‌تونم بدم.
بی‌تعارف بگم که یه مقدار هم تنبل شدم. گاهی خیلی کارم زیاده ولی خیلی وقت‌ها هم تنبلی میکنم. هنوز دو تا فایل آخر سفرنامه رو ندیدم؛ اما به هر جهت خوراک روحم رو هنوز از سایت می‌گیرم.
شاید یادداشت پرمهر تو پیامی باشه از جانب خدای مهربانم که باید برگردم و جدی‌تر کار کنم. تلنگری برای جمع شدن حواسم.
اما یک چیز رو مطمئنم. اینکه تو اتفاق خوب امروز من بودی.
امروز صبح قبل از اینکه ستاره قطبی رو بنویسم یه حس عجیبی وجودم رو گرفت. به وضوح می‌شنیدم که یکی بهم میگه: داری فراموش میکنی که بزرگترین هدف زندگی تو شاد بودن و بهره بردن از همین امروزه نه فردا و نه آینده. شاید فردا رو هرگز نبینی، پس حسرت شادبودن همین امروز رو تو دل خودت نذار. خلاصه با این پیغام حس بی‌نظیری وجودم رو فرا گرفت؛ حس بی‌نظیری از یادآوری لینکه همین لحظه من چقدر غرق نعمتم.
تو شکرگزاری امروزم خیلی چیزها رو نوشتم و یقین داشتم امروز بی‌نظیر خواهد بود و الان ساعت 1:11 نیمه شب که من مشغول پاسخ به تو بودم، باز هم همون صدا بهم یادآوری کرد که ببین چقدر خوشبختی که دوستان بی‌ریایی بین توحیدی‌ترین افراد جهان هستی.
مطلب نفیسهٔ عزیزم رو ندیدم وگرنه بی‌جواب نمی‌ذاشتمش. با اینکه من نفیسه جان رو فالو دارم اما نمیدونم چرا نوتیف پیامش برام نمی‌رسه. شاید دوباره باید چک کنم.
سمانه جان
رفیق توحیدی‌ام
ممنونتم بابت محبت بیکرانت و خودت و کودک شیرینت رو به دست پادشاه قدرتمند جهان میسپارم.
سلام به زهرا جانِ نازنینم.
الان که دایره ابی رو دیدم ذوق کردم، بعد دیدم به به از طرف شماست…
و خوشحالیم مضاعف شد و ناخودآگاه از دهانم خارج شد عزیزم …
و محبتی که خدا گذاشته تو دل ادم ها برای هم…
خیلی قشنگه.
خوشحالم که متصل هستی به سایت.
چند روز پیش به این فکر میکردم بچه های فعال سایت، دوستان عزیزی مثل تو که من دوستشون دارم و دلم براشون تنگ میشه و یه مدتی نیستن، در چه احوالاتی هستن؟
چیکار میکنن؟
اتصالشون با سایت وصله یا قطع شده…
و این پیام به خودم که دقت کن هر چقدر هم که غرقِ شادی بودی و نتایج خوب تو زندگیت، تلاش کن این حلقه ی اتصال رو قطع نکن سمانه جانم.
این اتصال راهی هست برای تو برای یاداوری و تکرارِ دائمِ اگاهی ها و درس هایی که بهشون نیاز داری برای بهبودت در مسیر…
(میان برنامه: نی نی سلام میرسونه بهت الان)
شما، اقای سید خوشدل و فاطمه جان، سه دوستی بودین که از دلم رد شد خبری نیست ازتون، در چه حالین؟
ان شاالله که در بهترین حال باشین همه تون، همه مون همیشه.
الان دیگه میتونم بگم کامنت نوشتن در سایت خیلی ارزشمنده، همون صلاه هست که سعیده جانم تعبیر کرده…
چرا؟
چون هم ردپایی هست برای خودم.
هم کامنتهای بچه ها رو میخونم و دائم برام قوانین و زیبایی ها یاداوری میشه.
هم یه روزی مثلِ امروز، هدایت میشم به خوندنِ کامنت خودم برای دوست عزیز دیگری، که دقیقا برای حالِ امروز خودم اومده…
پس این اتصال، سوده و سوده و سود.
خوشحالم از بازگشتت به سایت از طریقِ نوشتنِ کامنت.
خوشحالم که مخاطبِ کامنتت من بودم.
ممنونم از تحسینت، تبریکت و انرژیِ زیبا و دل انگیزی که برام فرستادی…
صبح امروز، حس کردم که پیامِ تو برام تو راهه…
دریافتش کردم، خوشحال شدم.
امیدوارم تعدادِ تیک های ستاره قطبی هات هر روز بیشتر و بیشتر شه و برسی به همه ی خواسته های قلبیت.
بوس و عشق و بغلِ فراوان از سمانه جانم به زهرا جانم.
خدایا شکرت برای همه ی روزی های حساب و غیر حسابِ فراوانت.
سلام به سمانه جان و نی نی گل پسرش عزیزم مبارکتون باشد خیلی خیلی خوشحال شدم بابت این خبر اصلا سورپرایز شدم .
بارها خواستم برات پیام بگذارم اما هر وقت میزدم رو گزینه پاسخ یک صفحه دیگر باز می کرد و اجازه دسترسی بهم نمی داد منم اصرار نکردم حتی برای تبریک تولدت که 28 آبان بود هم نشد منم تسلیم شدم .
اما الان گفتم ببینم میشه زیر این کامنت برات پیام بدهم نمی دونم چه ویژگی دارد اینجا ولی بیشتر از 10 کامنت را امتحان کردم باز نشد اما اینجا اجازه داده شد فقط خدا خودش میدونه برای هر کسی هدایت مخصوص خودش را دارد.
بهترین راه رسیدن به توحید تسلیم و آرام بودن است .
الان هم تولدت مبارک هم مادر شدنت پرنده بهشت .
بچه امید و شور زندگی است بچه خود زندگی است .
خیلی خوبه که الان که تو مسیری تحت هدایت الله هستی آرامی و توکل داری، مادر شدی.
یکبار تو خیابون بودم برگ های پاییزی مثل باران ریز ریز می امدند پایین منظره رویایی بود از شوق خدا اشک تو چشمم جمع شده بود همون جا یاد تو افتادم که برگی را نگه داشتی و هر بار برگ ها را می بینی میگویی سبحان الله که هیچ برگی بدون اذن تو خدا نمیفتد.
نمیدونم برات چه آرزویی بکنم فقط میدونم و کفی بالله نصیرا این روزها خیلی بهم حال خوب می‌دهد ، پس هر چی حال خوبه واسه تو
سلام نفیسه جانِ عزیزم که هر بار با کامنتهات، شاد و پر انرژیم می کنی.
ممنونتم برای تبریک تولدم و حضورِ نی نی جون.
بهترین حالِ جهان برای تو و عزیزانت هر لحظه.
خدا رو شکر تو مسیر توحیدی هستیم، چون خیلی کمک میکنه به کنترل ذهن و شاد بودن و سپاس گزاری بهتر.
این روزها برگ های پاییزی رو که میبینم غرقِ لذت میشم، از بس که خوشگلن.
الهی شکر برای این همه قشنگی.
ممنونم که به یادم هستی، منم به یادتم و هر بار که ایمیلم میگه شما پیامی تو سایت گذاشتی با اشتیاق میخونم.
بوس و عشق و قلب فراوان از سمانه جون به نفیسه جون.
خدایا شکرت برای چیدمان ها و همزمانی های جذابِ امروزت. برای اینکه دارم تمرین کنم هر لحظه خوشی رو در همون لحظه محترم بدونم و سپاس گزار باشم فارغ از لحظه ی قبل یا بعد که چی پیش میاد.
سلام زهرای قشنگم
الان توی جشن نشستم و چه بهتر از این حال خوب که برای دوست همدلم بنویسم.
گاهی اوقات همه چیز خیلی خوب پیش می‌رود گاهی نه اما مهم این است که نقشه راه دستمون است فقط باید تو راه بمونیم .گاهی کنترل ذهن برام مثل پرنده ای که از قفس پریده میشود ، گم گم . اما دوباره جای خالیش را میبینم یادم می افته که ای بابا جا تر است بچه نیست، می آورمش ، گاهی خیلی سخت پیداش می کنم مثل بز گری که رفته سر کوه و بر نمی گردد ، امروز همونطور شده بودم با اینکه می دیدم آتیش را اما رفته بود روی بای دیفالت و ول کن نبود . خدا با چی گولش زد! یک برگ بزرگ با باد می‌رقصید ، می گفت الان را دریاب!
دیروز هم خیلی سرم کار ریخته بود ظرف می شستم ،ذهنم هم در رفته بود داشت می تازوند ، شیطانی میکرد از جهت اینکه ببین تو چقدر خوبی اما فلانی باید اینجوری بکند اینطور بگه، رفته بود تو نخ نصیحت و بولد کردن معایب اون ها و اینکه تو که خوبی اون ها مشکل دارند ای دفعه خدا چطور بهم فهموند ، با یک چیز خیلی ساده ، دیدی یک موقع هایی وقتی مایع ظرفشویی می ریزی روی اسکاچ خود به خودی حباب ازش بیرون می آید ، با همین ! به همین سادگی به همین خوشمزگی. ببین این حبابها چه راحت تو هوا پرواز می کنند و بعد می ترکند ، زندگی همینقدر کوتاه است پس فضولی ممنون سرت تو زندگی خودت باشد لطفاً .
دلم برات تنگ شده بود شاید بی ربط نوشتم اما حالم خوب بود موقع نوشتن .
نگران ستاره هات هم نباش که کم یا زیاد شدند . ستاره های اصلی تو قلبت است تو ذهنت است چراغ راهت است. تو بعضی مصاحبه ها با استاد افرادی را میبینم که اصلاً یک خط هم ننوشتن ولی نتایجی دارند که ذهن من سوت زنان سرش را سمت آسمان می‌چرخاند، با هر استیکری دوست داری بخون.
عزیزم این ها همه بهانه بودن برای گپ زدن باهات ، بیشتر اوقات سر سمانه جان صوفی را درد می آورم ، سمانه جان خیلی عالی مینویسد من با خوندن نوشته هاشون خودم را پیدا می کنم دوست خوب دست منو گرفته دارد خودش که جلو می رود به من هم کمک می کند بهتر خودم را بشناسم . اما نفیسه جان ، مِیلی می نویسد گاهی مود نوشتنش می آید گاهی هم به زور ، از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان برای حفظ ستاره هاش می نویسد . اما واقعا سعی می کنم کمتر برای این امتیازات… بنویسم و بیشتر برای رد پا گذاشتن موندن تو حس خوب و یاد آوری قانون و مرورش بنویسم.هر جا که شد
سوره یس که قلب قرآن است
یس والقران الحکیم انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم .
نوشته منو از فردا ش می خونید ، باید بگم دیشب جشن مختصر ولادت حضرت علی تمام شد و منم فرصتم برای نوشتن ، فردا صبح پاشدم ادامه بدهم دیدم تمام نوشته هام پریده گفتم ای وای و بعدش گفتم حتماً خیرتی توش بوده زمانش نبوده یا هرچی اگر فرصت شد یک روز دیگر برات می نویسم رفتم سراغ کارهام نظافت و پاکیزگی خانه و چون با وایتکس قوی بدون ماسک وان حمام را شستم چشم ها و گلوم خیلی اذیت شدن با اینکه کلی کار دیگر داشتم به بدن نازنینم اجازه استراحت و ریلکس شدن دادم و حدود دو ساعت خوابیدم بعد خواب خواستم برای سمانه جان صوفی عزیزم پاسخ بگذارم در کامنت اخیر شون راجع به فایل نحوه عملکرد مغز و اراده
دیدم این صفحه باز است (قبلش دیدم هواشناسی گوشی هم به انگلیسی چنج شده همونی که می خواستم به راحتی فقط با اعراض از ناخواسته نفیسه جانم ایمانش به راحت پیش رفتن کارها توسط خدا بیشتر شد ) اومدم دوباره بنویسم دیدم تمام مانی که دیشب نوشته بودم سر جاش است می‌دونی چقدر ذوق کردم زهرا جانم
هر جا هستی صاحب قلب قرآن سوره یس محافظت بادی گاردت مشاورت ،مونست وهمراهت باشد
نفیسهٔ عزیزم
سلام به روی ماهت
من چقدر خوشبختم که چنین دوستانی دارم.
به خودم میبالم به خاطر داشتن شما؛ تو، سمانه جان که وجودش به زلالی یه رودخونهٔ زیباست.
از خدایی که چنین محبت‌هایی رو تو دلمون گذاشته، سپاسگزارم.
عزیزدلم؛ نفیسهٔ مهربانم
امروز، اگه دقیق بخوام بگم، از دیشب نشستم جلسهٔ آخر روانشناسی ثروت رو یه دوره کردم، بعد داشتم خودم رو حلاجی میکردم که من قبل و بعد از دوره چه تفاوت‌هایی کردم. ناشکری نمیکنم؛ خیلی اتفاقهای خوبی برام افتاده، بی‌تردید من در مسیر پیشرفت بودم، مهارت یاد گرفتم، پول خلق کردم (شاید چنان که میخواستم نبوده؛ اما الان پولی توی حسابمه که هرگز اینقدر نبوده) و همین برام یه نشونه است که مسیر رو درست اومدم؛ اما تو این بررسی و چکاپی که انجام دادم، می‌دونی چه چیزی بیشتر از همه چیز توجهم رو جلب کرد؟
وجود دوستان مهربونی مثل شما بزرگترین ثروتیه که یه انسان میتونه داشته باشه. نقطهٔ آبی امروزم که هدیهٔ زیبای تو بود، حرفم را تایید کرد.
امروز با دخترم رفتیم تماشاخانه ملک، توی خیابان شریعتی، یه تئاتر دیدیم، تمام مسیر رو با هم خندیدیم، آن قدر که گاهی عابران ما رو با تعجب نگاه می‌کردند، مغازه‌ها رو دیدیم، یه عالمه خریدهای خوب کردیم، رفتیم یه جا نشستیم آش خوردیم (جای همه دوستان خالی)، اینقدر فضای باصفایی داشت، روی سماور چای ایرانی دم کرده بود، برامون توی سینی‌های قدیمی چایی گذاشت.
اونجا بود که به دخترم گفتم اینها همه ثروت ماست(انکار نمیکنم که بی‌تردید باید مدار مالیم رو خیلی خیلی بالاتر از آنچه الان هستم ببرم؛ اما زندگی الان عالیه و صد هزار مرتبه شکر)
دخترم وضعیت مالی من رو با پدرش مقایسه می‌کند و خیلی غصه میخوره که او چرا اینقدر داره؛ ولی وضعیت من معمولیه. برای همین بهش گفتم: فکر کن امروز آخرین هدیهٔ ما از این زندگی باشه، ببین چقدر بهمون خوش گذشت؟ تنها چیزی که مهمه همین زندگی در همین لحظه است.
خلاصه که از دیشب تا حالا دارم ثروت‌هام رو می‌شمرم و میبینم که این زهرا چقدر ثروتمنده!
برای این زهرا از در و دیوار مهر می‌باره.
باور کن نفیسهٔ عزیزم، آنچه می‌گویم اغراق نیست؛ واقعا از در و دیوار مهربانی می‌باره.
وقتی تو با این حس قشنگت از اون ور دنیا، وسط یه جشن، به یاد من هستی و شادی‌هات رو با من در میون می‌ذاری، وقتی سمانهٔ عزیزم خبر خوشحالی مادرشدنش رو به من میده، وقتی تو یه کلاس آنلاین، رفیق مهربونی که اصلا ندیدمش، میگه: خانم نظام‌الدینی، کاش می‌شد قلبم رو باز کنم و بهت نشون بدم که وقتی داری حرف میزنی چطور قلب من روشن میشه، من چی بگم؟!
چجوری شکر این همه نعمت رو به جا بیارم؟!
من که میدونم همهٔ اینها لطف خداست، وقتی بهش گفتم دیگه همه‌کس من تویی، گفت: اگه من همه‌کست هستم، همه دنیا رو رفیق راهت میکنم، من یقین کردم که از در و دیوار برای زهرا جز مهر نمی‌باره.
نفیسه جانم،
خوشحالم که در حال مراقبه و کنترل ذهن هستی. همهٔ ما همین وضعیت رو داریم، گاهی شیطان خیلی بازی در میاره، مهم اینه که بالاخره زمینش می‌زنیم، یه جوری حواسمون رو پرت می‌کنیم که خودش شرمنده بشه، دمش رو بذاره رو کولش و بره. مهم اینه که وقتی داری روی خودت کار میکنی، مسیرت پر از یاس و اقاقیاست، پر از گل‌های خوشبو، حالا اگه هر از گاهی، دامنمون به خاری هم گیر کرد، آنقدر زیبایی در مسیر هست که به آنها توجه کنیم.
چند روز پیش نقطهٔ آبی از طرف سمانه عزیزم بود، پیام پرمهرش خوشحالم کرد؛ اما گزینهٔ پاسخ برای من فعال نشده بود و با خودم گفتم شاید این یه نشونه است که در یه موقعیت بهتر باید بهش پاسخ بدم، اما به نقطهٔ آبی سمانه و نفیسهٔ عزیزم و دوست بزرگوارم، آقای محمدعلی، که چند روز پیش برام ارسال شد، یه پیغام عالی داشت و آن اینکه دوست خوب واقعا باعث میشه انسان مسیر رو گم نکنه، من با سایت در ارتباطم، بعضی از کامنت‌ها رو میخونم، فایلها رو هم که میبینم؛ اما کم کارتر شده‌ام. پیام شما عزیزان باعث شد دوباره به خواندن مدام کامنت‌ها روی بیارم، برای همین شروع کردم از جلسه آخر ثروت کامنت‌ها رو بخونم. اول میخواستم دوباره به نوشتن روی بیارم، اما یه چیزی مانع میشه، من قسم خوردم کلماتم رو در صلدقانه‌ترین حالت ممکن ثبت کنم، شاید تایید و تشویق و ستاره این صداقت رو از من میگیره و ناخودآگاهم مانع نوشتن میشه، شاید هم تنبلی و سهل‌انگاری داره دنبال بهانه می‌گرده، هر چی هست، مهم اینه که وجود شما دوستان عزیزم باعث میشه رشتهٔ اتصالم از سایت قطع نشه و ردپایی از خودم به جا بذارم.
از موبایل دخترم داره یه آهنگ پخش میشه که من از ته دل برات آرزو کردم: «هر چی آرزوی خوبه مال تو»
نفیسهٔ قشنگم
یقین بدون، یقین بدون، یقین بدون که ما که تو این مسیر داریم حرکت می‌کنیم، انتخاب شدیم برای یه اتفاق بزرگ، یه زندگی شیرین که هر کی دید بگه: «کار خوبه خدا بکنه!»
همونطور که استاد خواستن پرچم توحید رو بالا ببرن، ما هم پرچم‌های توحیدی هستیم که قراره تو دنیا به اهتزار در بیایم.
خیلی زیاد صحبت کردم، مثل خواهری که دلش برای خواهرش تنگ شده و دوست داره از هر دری سخن بگه، منم از هر جایی صحبت کردم.
به دستان مهربان قدرتمندترین پادشاه جهان میسپارمت.
به نام الله هدایتگرم به سمت بهترین مسیرها
سلام و درود به عزیزان عباسمنشی
سلام به همه اونایی که عاشق این سایت و آگاهی هاش هستند
الهی به امید تو مینویسم هدایت و حمایتم کن
الهی هزاران بار شکرت که همواره حامی و هادی من در این مسیر درست و زیبا و حال خوب کن هستی و کمکم میکنی که سلامتی آرامش و حال خوب بیشتر رو هر روز بیشتر و بیشتر تجربه کنم
من باید همیشه از شما و فایل هایتون که با درون ضبط میکنید بارها و بارها سپاسگذاری کنم
اون زیبایی که درون نشون میده، ما از روی زمین و از دید پایین نمیتونیم تجربه کنیم اما چقدر لذت میبرم از اون لحطه ای که شما درون رو پرواز میدید و من چقدر لذذذذتتتتتت میبرم
در کل فایل، لبخند روی لبمه و انگار با چشمام، همه اون زیبایی ها و نعمت ها و فراوانیها رو میخورم و حالم عالی عالی عالی میشه
چقدر دیدن اون همه سر سلزی در کنار اون دریاچه شخصی شما، سوی چشمانم رو بیشتر میکنه و دیدم رو شفاف میکنه
اصلا این همه زیبایی ها، وجودم رو جلا میده
تا جایی که چشم کار میکنه، درخت و سر سلزی هست
و چه مه ملایمی هم بابای اون فضا رو گرفته و چقدددررر حسم رو خدایی میکنه
پس باید خداوند رو شاکر باشم بابت لیاقتم که میتونم این تصاویر رو ببینم و یپاسگذاری کنم از شما که بانی این لذت و این عشق و این حال خوب هستید
خدا بهتون قوت بده
سفر بخیر باشه خیلی خوش آمدید به بهشت زمینیتون
شما همواره لایق بهشت و تجربه هاش هستید
هم در سفر همواره به بهشت هدایت میشید و هم در حالت عادی هم در بهشت زندگی میکنید و این نشون میده که شما چقدر عالی و عمیق روی شخصیتتون کار کردید که همه شرایط همواره برای لذت بردن و شادی و حال خوب شما، حاضره
مربم نازنینم به شما هم خدا قوت میگم که یار و همراه هر لحظه استادمون در این سفر بودید و قطعا شما باعث تجربه های مثبت بیشتر برای استاد هستید
شما در کنار استاد یه مکمل عالی هستید که بهترین فایلها و آگاهی ها رو در اختیار ما قرار بدید و ما همواره سپاسگذار شما هستیم و قدر و ارزش شما رو عمیقا میدونیم
مریم نازنین از صبح زود بیدار شدن و دوباره بهبود و رشد رو از سر گرفتن
اول کار که تراک رو خالی کردن
هر وسیله ای رو سر جای خودش قرار دادن
اباس ها رو ریختن ماشین برای پاکسازی و داخل رو کامل اسپری و تر و تمیز کردن و با این کارشون، یه سپاسگذاری عملی از تراک و فورد قدرتمند کردن و اینجوری فرکانس سفرها و لذت های بیشتر رو ارسال کردن و استاد هم اومدن و بیرون رو تمیزکاری کردن صفر تا صد
عاشق این تقسیم کارهاتون هستم و میخواید هر دو سهیم باشید و همه کارها روی دوش یه نفر نباشه
آفرین و هزار احسنت به این دو انسان ارزشمند با صلح درونی که این قلح و آرامش، در بیرون و در کارها و اعمال شما کاملا نمایان هست
بر خودم میبالم که الگوهایی چون شما دارم
با دیدن فرچه دیته کوتاه و کاربردی شما برای تمیزکاری تراک، این هینت رو به من دادید که من هم باید به چای اون برس دسته بلند که شستن ماشین رو برای من سخت کرده و همه جاهای ریز و درزها رو نمیشه تمیز کرد، جایگزین کنم با یه فرچه تو مایه های مال شما
باید برم یه فروشگاه و به مدل خوب و کاربردیش رو بخرم
اصلا من عاشقتوتم که حتی در ساده ترین کارها میتونم ازتون باد بگیرم، الگوبرداری کنم و جهان اطرافم رو یاده ترین و لذت بخش تر برای خودم کنم
خداوند به یمن ورود شما به پرادایس، شما رو به یه باران الهی دعوت کرد و خدا رو شکر از دیشب هم طرف ما داره یه بارون ناز و ریز میاد و چقددددررر حال من موقع بارون، مثبته
انگار توی این لحظه های بارندگی، خداوند دروازه های نعمت و رحمت و سلامتی رو روی سر ما بنده ها باز کرده پس من عاشقانه این خداوند رحمان و رحیم و رزاق رو سپاسگذارم
چه شیرجه جانانه ای
چقدر شما ارزش داشته هاتون رو میدونید
با استفاده ازش و لذت بردن، وجودتون رو لایق دریافت بیشتر میکنید و خداوند هم میگه به چشم، تگر به شما ندم پس کی بابد از این خوان نعمت استفاده کنه؟؟
خدای عزیزم همواره حمایتم کن که من هم وجودم رو رشد بدم و ظرفم رو گسترش بدم برای دریافت نعمتها و ثروتهای ببشتر
ایتادانم و دوستان عزیزم، این روزها برای من پر از خیر و برکت بوده و هست و خیلی اتفاقای مثبت و خوبی در شغلم و در حیطه مورد علاقم داره میفته که تکاملی باید برم جلو و گامها رو برمیدارم تا برسم به نتیجه و به امید خداوندم، از نتایج عالیم و اون هدف عالی و در راستای علاقم خواهم نوشت
مثل استاد که در حیطه علاقشون کارهای متفاوت انجام میدن، حتی دوره قانون سلامتی که کمی متفاوت بود اما در راستای علاقه استاد بوده و چقدر هم نتایجش عالی و بزرگ بوده و هست، برای منم این هدف جدید، به بخشی از کارم هست که افزایش مهارت و رشد دانشم هست و کاری رو قصد دارم انجام بدم که خیلی از سالها پیش بهش علاقه دارم
دارم از همینجا اعلام میکنم که اولین قدم رو برداشتم و بسیار جالب و زیبا هدایت و حمایت شدم بعد از گام اول و قطعا در ادامه بطور تکاملی، اتفاقای مثبت و در راستای هدافم رخ خواهد داد چون من دقیقا میدونم چی میخوام و خداوند هم پاسخی درست و در همان راستا رو خواهد داد
خدایا هزاران بار شکرت که همواره هستی و همه وجودم از توست
از دیشب چله شکرگذاری رو با به گروه عالی آغاز کردم و قطعا این یه جنبه مثبت دیگه در راستای رشد و بهبود درون من خواهد بود که قطعا ازش مینویسم
باز هم سپاس
باز هم خدا قوت
باز هم با عشق، فایلها رو میبینم و مینویسم
همتون رو ساده ساده دوست دارم
با عشق
تا بعد ….
سلام بر استاد عزیزم
من در این هفته نتایج جالبی از انجام کار های روز مره ام گرفتم که می خواهم نمونه هایی از آنها را بگویم روز شنبه موقع نوشتن املابا خودکار قرمز شروع کردم و یکی از حرف را اشتباه نوشتم وفکر کردم با لاک غلط گیر آن راپاک کنم ولی کاملا پاک نشد و نتیجه این شد که فهمیدم ذهن مانیز همینطور عمل می کندو کارهای اشتباه مان را در بار بعدی باز هم گوشزد می کند و اشتباه ها را به رویمان می آورد ولی اگر به قلبمان که جای خداست گوش کنیم اشتباه نمی کنیم .
دومین کار مثبتی که انجام دادم شمرده شمرده خواندن کتاب قرآن در کلاس بود و نتیجه ی این کار این بود که خدا مرا به سرگروه درس قرآن هدایت کرد ومن خوشحال شدم و وقتی که به نام سوره دقت کردم نام سوره ابراهیم بود که شما از این سوره نتیجه های زیادی گرفتید.
سومین پیشرفتم در شنا کردن بود.
کار دیگری که باز هم پیشرفت زیادی درآن داشتم آزمون تعیین سطح شنا بود ومعلمم که خیلی سخت گیر بود به من گفت آفرین وتو یک لول بالاتر رفتی خوشحالی من از این بود که فقط من و یک نفر دیگر از این مرحله موفق بیرون آمدیم .
پیشرفت دیگر من در درس زبان انگلیسی بود که‌در جلسه انجمن واولیا معلمم به مادرم گفته بود که شینا نسبت به ترم قبل پیشرفت زیادی داشته است وجزء دانش آموزان زرنگ کلاس است.
معلم شنام که اسمش فاطمه است معنی اسمم را پرسید ومن گفتم معنی اسمم یعنی توانا ،شناگر .گفت تو از اول هم شناگر بودی
راستی استاد من هر شب با فایل هایی که شما در سایت می گذارید خوابم می برد.
ممنونم از خاله فاطمه و پسرشون محمد حسن ممنونم از خاله ساره خاله نوراآقا رسول خاله زیبا خاله رضوان خاله شهلا خاله سعیده خاله فاطمه_خاله سمیه و خاله فهیمه که برام پیام گذاشتن و من خیلی شماها رو دوست دارم.خداحافظ
سلام به شینا جان عزیزم
خیلی ممنون که از نتایج قشنگت برامون نوشتی و کلی حالمون خوشگل کردی دختر زیبا .
چقدر عالی هستی شما و چقدر عالی توضیح دادی برامون ولذت بردم .
الهی که همیشه پراز حال خوب باشی در کنار پدرومادرعزیزت .
ازطرف محمدحسن :
سلام شینا جان
دوست خوبم خداروشکر که خوب زبان یادگرفتی و برای من نشانه است وهدایت خداست که منم به راحتی بتونم یادبگیرم ، خیلی شادم کردی که گفتی با فایل های استاد عباس منش میخوابی خیلی لذت بردم.
چقدرم خوبه مثل من و خود استاد شنا دوست داری .
منتظرم بازهم برای استاد وهمه ما بنویسی و هدایت ونشونه برای ما بشی ، خیلی دوستت دارم
خدانگهدارت.
به نام خدای مهربانم
سلام به روی ماهت شینای من شناگر من
ای جان دلم
من هم از شما ممنونم که اینقدر زیبا کامنت نوشتی ومن رو سر ذوق آوردی
عزیزدلم که من رو خاله خطاب کردی.
نازنین من ،دختر قشنگم، خدا میدونه که بهترین اتفاقات در انتظارت چون خیلی زودتر از ما به مسیر درست هدایت شدی
شینای قشنگم کلمه به کلمه کامنتت رو باعشق خوندم ولذت بردم عزیزدلم
به خدای بررگ ومهربانم میسپارمت
دوست دارم
سلام به شینای قشنگم، فرشته کوچولوی سایتمون و خونه ی بهشتیمون
عزیزم چقدر قشنگ مینویسی شما، چه نتایج و تجربه های قشنگی برامون نوشتی، من کلی از تجربه ی اولت درس گرفتم و برام یادآوری شد:)
چقدر خوشحال شدم که انقدر پیشرفت های خوبی داشتی، تو شنا، تو زبان، سرگروه قرآن شدی…
(: Good job
واقعا خدا رو شکر میکنم برای هم شاگردی ها و هم سفرای جدیدمون، شینا جان و محمدحسن جان
و از استاد و مریم بانو هم هرچی تشکر کنیم کمه
شینا جان اسمت هم بسیار زیباست، هم خودش، هم معنیش:)
خیلی خوشحالمون کردی با کامنت قشنگت
همیشه خوشحال و سلامت و موفق باشی کنار مامان و بابا:)
سلام به شینا جانم
عمو جان من تازه کامنتت را خوندم
و کلی لذت بردم
چقدر خوبه که شنا یاد گرفتی
چقدر عالی که داری فایلهای استاد را گوش میدی
و اتفاقهای مثبتت را به ما هم میگی و ما با خوندنشون لذت می‌بریم و ایمانمون قوی میشه
چقدر لذت میبرم عکس پروفایلت را در کنار بابا مامان عزیزت میبینم.
امیدوارم کلی اتفاقهای عالی براتون بیوفته و همیشه لبتون خندون باشه خدارا شکر که در یادگیری زبان پیشرفت کردی ،محمد حسن هم خیلی علاقه مند شده به زبان و دوست داره یاد بگیره و وقتی رفت پیش استاد بتونه با استاد انگلیسی صحبت کنه.
برای داشتن شما فرزندان صالح خدارا هزاران بار شکرت.
سلام شینای عزیز ودوست داشتنی
امیدوارم که همیشه موفق و سربلند باشی در کنار پدر مادر عزیزت
من از کامنت های پدرتون درسهای زیادی گرفتم
وامروز هم اولین کامنتی که الان خوندم کامنت تو بود عزیز دلم
که درس مهمی گرفتم که اشتباهات ما مثل خودکار کامل پاک نمیشود اما اگر به قلبمون گوش کنیم که جایگاه خداونده اشتباه نمیکنیم
ممنونم از کامنتت عزیز دل یه دنیا عشق از طرف من برای تو
(خوا قزاکت نازار گیان)
سلام بر شینای زیبا
عزیزم بهت تبریک میگم بابت پیشرفت های عالیت توی درس ،زبان و شنا
تو فوق العاده ای عزیزم
بهت خوشامد میگم که وارد این سایت الهی شدی
شینا جان بهت افتخار میکنم که از الان مسیر موفقیت رو شروع کردی و حتما خیلی زود به موفقیت میرسی
من خیلی تحسینت میکنم بااین سن کم ولی زیبا میتونی بنویسی
به پدر ومادرت هم تبریک میگم که دخترشون هم مسیرشون هست .
عزیزم میبوسمت و برات سعادت ثروت و سلامتی از خدا میخوام .
به نام خداوندم و سلام به شینای نازنین
عزیز دلم چقدر اسم شما زیباست قطعا خودت و وجودت هم به همین زیبایی هستی
خیلی تحسینت میکنم گلم که این همه نتایج خوب و مثبت گرفتی و اومدی اینجا با ما در میان گذاشتی و اینقدر حال خوب و مثبت رو بهم هدیه دادی
احسنت به تو دختر نازنین که داری آگاهانه حرکات و اقدامات مثبت انجام میدی و اینقدر فرکانس های مثبت رو ارسال میکنی و خداوند هم به زیبایی به شما پاسخ میده
برات کلی آرزوهای زیبا دارم و کلی می بوسمت
بنام خداوند جان ”
سلام بر شینای گل ”
سلام بر دختر توانا ”
شما چقدر خوب پیشرفت کردی ، و از نتایجت گفتی ”
چقدر خوشحال شدیم .
شما کوچولوها ”
بهشت روی زمین هستید .
به پدر و مادرت احترام بذار .
من مطمئن هستم به همه ی خواسته هات میرسی .
خیلی خیلی دوست داریم .
بازم برامون از نتایج خوبت بنویس ”
شما بی نظیری ”
شما یک فرشته ایی”
خدا هر چی فرشته ها بخوان بهشون میده …
مواظب خودت باش.
فرشته ی نازنین ”
شینا جان ”
درپناه الله مهربان باشید.
به نام خدای مهربان
خداجونم شکرت که هر روز فرسته های نازنینت رو در این سایت الهی قرار میدی تا من ببینم و لذت ببرم از کامنت هاشون
به به
اینجا باید بگم
دختر کو ندارد نشان از پدر
آفرین به دختر نازنینی که اینقدر رشد و پیشرفت کرده و اومده حالا توی این سایت الهی تا به من هم بیاموزه
شینا جونم عزیزم
اسمت رو خیلی دوست دارم
ممنونم که معنی اسمت رو نوشتی تا من هم بفهمم
ممنونم که راجب ذهن و غلط گیر نوشتی آفرین که چقدر خوشگل متوجه این نکته شدی
شینا ی زیبای من دوست دارم عزیزم
باز هم میبینم و میخونم کامنت هات رو عزیزم
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
وااااااااااااییییی
وااااااااااااییییی
ببین کیییی اینجاست
شینای قشنگم..
شینای داداش اسدالله عزیز
خدای من…
چقدررررر زیبا
سلاااااااااااااااامممممم شیناجون
خوش اومدی به اینجا خاله..
چه عکسی… واویلااااااااااا:))))
من که غش کردم از این همه خوشی..
سلاااااااااااااااامممممم مامان شینای عزیز ، چقدررررر شما دوست داشتنی هستین ماشاءالله ..
چقدر خوبه این عکس :))))))))))))
اشک تو‌چشام جمع شد از ذوق..
خدا رو شکر که این کامنت رو دیدم …
شینا جون همیشه بابایی کلی ازت تعریف میکرد ، و الان خیلی خوشحالم اومدی اینجا عزیزم..
آفرین بهت که اینقدر دختر توانایی هستی عزیزم ..
دوست دارم و منتظرم کامنتهای قشنگتو بخونم دختر گلم….
در پناه خداوند ، شاد و سلامت و موفق باشی دخترم
شینا جان توانا شناگر عزیزم سلام
خدایاااا شکرت که اینجا معنی اسم خوشگل و قشنگت رو گفتی مرسی مرسی شینا جان زرگوشی نازنین
خدا رو شکر که اومدی از موفقیت هات گفتی بخصوص اون قسمت که گفتی..موقع نوشتن املابا خودکار قرمز شروع کردم و یکی از حرف را اشتباه نوشتم وفکر کردم با لاک غلط گیر آن راپاک کنم ولی کاملا پاک نشد و نتیجه این شد که فهمیدم ذهن مانیز همینطور عمل می کندو کارهای اشتباه مان را در بار بعدی باز هم گوشزد می کند و اشتباه ها را به رویمان می آورد ولی اگر به قلبمان که جای خداست گوش کنیم اشتباه نمی کنیم . چقدر قشنگ از یک پاکن و غلط گیر تجربه ی خوبی کسب کردی عزیزم ..
شینا جون بهت افتخار می کنم برای وجود یک پدر و مادر آگاه که دختر نازنینی مثل تو را در مسیر آگاهی و الهی مانند دو بال فرشته برات هستند خدایا شکرت
شینا جان زودتر از اینا میخواستم ورودتو به این سایت تبریک بگم ولی امشب این اتفاق افتاد و خدا رو شکر که به جمع این سایت الهی استاد عباسمنش هدایت شدی مرسی مرسی ممنونم از حضورت بازم بیا و برامون از تجربه های خوبت بنویس . من که خیلی با دقت کامنت زیباتو می خونم چون تو یکی از فرستادگان خداوند هستی . تو فرشته ی روی زمین هستی باید تمام حرف هاتو با دقت بیشتری بخونم .قربون اون موهای سیاه و خوشکلت و قربون اون چشمان و نگاه زیبات .. عاشقتم عزیزم . خوب کاری کردی اومدی … اومدی خوش اومدی قدمت مبارک می بوسمت شینای شناگر توانا ..قلب قلب چشم ها قلب!!!
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و بانوی نازنین
به رسم ادب بر خود واجب دانستم تا از شما دو عزیز دل و نازنین بابت تنظیم این سفرنامه و امکان همراهی دادن به ما جهت لذت همسفر بودن با شما تشکر و قد دانی نمایم .
استاد عزیزم من هم از شما بسیار سپاسگزارم که این امکان را فراهم نمودید تا با دیدن این تصاویر زیبا ،زیبایی ها و خواسته های ناب در وجودم شکل بگیرد .هر زمان که فایلی از سفرنامه بر روی سایت قرار می گیرد غرق شادی می شدم و به وجد می آمد که باز هم قسمتی از سفر ودریافت لحظات ناب
و تجربیات بی نظیر از سفر به آمریکا .
استاد. نگاه و نگرش من یکی به آمریکا واقعاتغییر کرده .امروز برای آمریکا و مردمانش احترام قائلم .
برای این سرزمین که سرشار از ثروت و نعمت و آزادی است .
امروز خلوص شما در سپاسگزاری از پروردگار برایم درس بزرگی داشت و فروتنی و تواضع شما در مقابل پروردگار ستودنی بود .
قدر دانی از همسفر خوش سخن و ماهرو هم دیدنی و لذت بخش بود .
استاد از شما و مریم جان می آموزم .
از خداوندمهربان برای هدایتم به این سایت و به این مسیر توحیدی سپاسگزارم .
تمیز کردن تراک کمپر در اولین اقدام بسیار تحسین برانگیز بود و توجه شما به جزییات و لذت بردن از آنها مثل توجه به خروس وفادار پارادایس شیرین و جالب بود .
استاد می آموزم در لحظه باشم و در لحظه زندگی کنم . به قول شما خداوند همین جریان جاری در زمان حال است .پس برای درک خداوند و اتصال به جریان هدایت می آموزم که در لحظه زندگی کنم و از داشته هایم لذت ببرم .آنوقت هست که کنترل ذهن اتفاق می افتاد و احساس خوب شکل می گیرد و اتفاقات زیبا روی می دهد و شیرینی پس از شیرینی و خوبی پس از خوبی .
خدارا بابت درس امروز شکر می گویم و از تقلا کردن و تلاش خسته کننده می پرهیزم و آرامش و شاد بودن و در لحظه بودن را معیار سنجش قرار خواهم داد .خداوند مهربانم مرادر این مسیر و تحقق این خواسته یاری بفرما
از نگاه مهربان شما دوستان همراه سایت هم صمیمانه سپاسگزارم .
باعرض سلام خدمت استادعزیز وخانم شایسته مهربان واعضای محترم سایت،واقعا خدارو بینهایت شکر که منو هدایت کرده به سایت شما که این همه زیبایی ببینم و لذت ببرم،من خیلی روی خودم کار کردم وامیدوارم اتفاقات خوب خیلی سریع برام بیفته واز لحاظ مالی وضع مالیم عالی بشه تا من هم بتونم مثل شما از این دنیا لذت ببرم واقعا خوشا به حالتون و خوشا به سعادتتون،اینو از حسادت نمیگم،از اینکه از دیدن فایلهاتون لذت میبرم میگم،همیشه شاد وسلامت باشید.
بنام خداوند خوبی ها و زیبایی های بی انتها
سلام دارم خدمت استاد عزیز و مریم خانم گل
واقعا خوشحالم بعد از مدت نسبتا طولانی تونستم کامنت بنویسم.
چقدر زیباست این فایل واقعا حالم خوب شد و انرژی مثبت مضاعفی بهم تزریق شد.
خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر اتمام این سفر به خوبی و خوشی و بدون کوچکترین موردی.
اینقدر دلم برای پارادایس تنگ شده بود که وقتی دیدم استاد درون بچه را فرستاد بالا تا این بهشت را دوباره نشونمون بده حس کردم قلبم باز شد و نفس تازه ای کشیدم.
خداروصدها هزار مرتبه شکر بخاطر وجود این دنیای زیبا و در رأس آن کشور فوق العاده آمریکا که روز به روز زیبایی های بیشتری برامون داره.
چقدر تحسین کردم تمیز کردن تراک کمپر بلافاصله بعد از اتمام سفر و بدون معطلی و دست دست کردن سریع هر کدوم از شما عزیزان دل یک قسمت از کار را گرفتین و انجامش دادین.
مرسی از وجود شما و آموزشهای بینظیرتون.
وقتی دیشب فایل قبلی سفر به دور آمریکا را میدیم هنگامی که از اتوبان وسط شهر گذر میکردین محو تماشای ماشینهای فوق لاکچری شده بودم که هر کدوم میلیاردها تومان در ایران ارزش مادی دارن.
اونجاست که فهمیدم بابا چقدر فراوانی در این جهان هست.
چه ساختمانهای عظیم و زیبایی که هر کدوم صدها هزار میلیارد تومان ارزش مادی دارن.
چقدر درک کردم این حرف استاد را که وقتی شما از لحاظ باورسازی باورهای ثروت آفرین بسازید لاجرم در مدار ثروت قرار میگیرید جایی که ثروث هست و لازم نیست ما کار خاصی کنیم.
وقتی در این جهان اینقدر آدم ثروتمند مولتی میلیاردر هست لازم نیست ما معجزه کنیم کافیه در مسیر علایقمون با یکی از این افراد معامله یا رابطه کاری برقرار کنیم دیگه تموم.
خیلی خیلی سپاسگزارم از وجود شما دوتا عزیز و حس سپاسگزاری که از همدیگه دارین که عاشقانه به هم عشق می‌ورزید.
چقدر اون تیکه فایل زیبا و روحانی بود که شما درون آب دریاچه خودتون پریدین
اون لحظه یاد آیات توصیف بهشت افتادم که میگه مومنین در بهشت در باغهایی ساکن میشن که نهرهایی از زیر آنها جاریست و همون لحظه میگن این چیزیست که ما قبلاً تجربه کردیم و سپاسگزار خداوند خواهند بود.
استاد جان گوارای وجودتان باشه این همه خوشی و زیبایی و آسایش و راحتی
قطعا یروز میاد منم در یکی از ایالتهای زیبای آمریکا زندگی جدیدم را شروع میکنم و با هرقدم برداشتنم در این کشور بهشتی خداروشکر میکنم.
عاشقانه دوستتون دارم و از تماشای هر کدوم از فایلهای شما شخصیتم رشد میکنه.
سلام سید علی جان
من پیگیر کامنت های شما هستم
خیلی وقت ها با شوق و لذت می شینم و کامنت های شما رو می خوانم ، حتی کامنت های قدیمی رو
چند ماه پیش قسمتی رو فعال کردم که وقتی شما کامنت می گذاری، از طریق ایمیل به من اطلاع می‌دهد.
در واقع شما یکی از اعضای سایت هستید که پیگیر مطالب شما هستم و از آنجا که ماشاء الله قلم خوبی هم داری و جزئیات را هم می نویسی، از روند تکامل و پیشرفت شما در کارتان هم با خبر هستم
علی جانم، کامنت های شما عجیب حس و حال خوبی دارد
خیلی ساده و خالص و بی ریاست و اکثر مواقع می زنی تو خال، یعنی قشنگ توضیح می‌دهی که به خاطر فلان عامل (مثل کنترل نجواهای ذهن و دیدن فایل خاصی از استاد ، و تمرکز بر زیبایی های زندگی ات و ….) موفق شدی فلان چالش را با موفقیت از سر بگذرانی و لذت حل مشکل را با تمام وجودت بچشی و سپاسگزارتر باشی
من در صفحه مرورگر کامپیوترم، از پروفایل شما، قسمت دیدگاه های شما در فایلهای دانلودی رو فعال کردم و دانه به دانه دارم کامنت های قشنگ تون رو می خوانم و لذت می برم و درس می‌گیرم.
چقدر عالی احساس تان رو بیان میکنید
چقدر عالی جزئیات چالش‌ها و موفقیت های کاری و زندگی تان رو بیان میکنید
اینها همه برای من درس دارد
بعضی وقت ها از این که فلان مشکل شما حل شد و اینقدر خوشحال و سپاسگزار شدید، اشک شوق در چشمانم جمع میشود
به هر حال مشتاق خواندن کامنت های بیشتر و بیشتر از شما هستم
و همینطور امیدوارم به زودی زود شما به یکی از بزرگترین و موفق ترین و ثروتمندترین افراد و تجار در حوزه یخچال های صنعتی و ویترینی و فروشگاهی و تجاری ….. تبدیل شوید و باز هم در سایت استاد ، ما رو به کامنت های پرشور و احساس تان مهمان کنید و ما با خواندن آنها یک عالمه لذت و شادی و درس رو تجربه کنیم
(این رو هم بگم که من از یخچال چیزی سر در نمی آورم و این چیزی هایی که در بالا نوشتم سرچ کردم (ایموجی خنده)
شاد و موفق و ثروتمند باشید و در کنار همسر و دختر گل تان، زیباترین زندگی رو تجربه کنید. آمین
سلام به همه ی دوستان بخصوص به استاد عزیزم و مریم خانم گل
رسیدنتون بخیر و شادی باشه.
استاد گفتید:
_هروقت یه نیازی بوجود میاد خداوند پاسخش رو‌میده خداوند از ما به نیازهامون آگاهتره.
_ما در زمان مناسب هدایت میشیم به جاییکه نیازمون برآورده بشه.
_اگر آدم به خدا اعتماد کنه همه چیز خیلی راحتتر از اونکه خودش فکر میکنه انجام میشه.
درباره ی باور فراوانی گفتید اخخخ که من چقدر به این باور احتیاج دارم، چند وقت پیش با دوستام رفتیم بیرون من تو ذهنم بود که اون خیابون شلوغه و جای پارک نیست واسه همین جلوتر پارک کردم و تو برگشت پسرم یکم خسته شده بود ولی باید دو سه دقیقه پیاده میرفتیم اما دوستم که بعد از ما رسید مستقییم اومد توی اون خیابون شلوغ و باریک و دقییقا اون سمت خیابون جلوی خانه‌ی بازی (که قرار بود بچه ها رو ببریم) جای پارک پیدا کرد.
و من چقدر احساس ضعف کردم راستش همیشه فکر میکردم از رانندگی میترسم بعد دیدم نه و رانندگیم الان خوبه بعد گفتم خب شلوغه و جای پارک نیست و الان فهمیدم نه این کارهام از جای دیگه آب میخوره، من باید باور فراوانیم رو تقویت کنم و فهمیدم که این باور فراوانی چقدرر به توحید ربط داره، مثلا من اگه بااور داشتم که خدا برام جای پارک جور میکنه که دیگه مشکلی نبود. دوباره مثل اوایل که تو سایت اومده بودم و یه لیست طولانی از ثروتهایی که تو شهرم میدیدم رو نوشته بودم شروع کردم به اون لیست اضافه کردن و جملات امروز شما خیلی برام تأکید بود که باید بیشتر به خدا باور داشته باشم گفتید اگه کار رو به خدا بسپاریم راحتتر میشه، من اگه میسپردم به خدا و میرفتم تو اون خیابون شلوغ مجبور نبودم تو هوای پاییزی با یه بچه ی کوچولو مقداری پیاده راه برم تا به ماشین برسم، خدایا کمکم کن بیشتر بهت اعتماد کنم.
به نام الله یکتا
سلام به تک تک عزیزانم
این دومین کامنت من تو این قسمت
حقیقتش اومدم دفتر سپاسگزاریم رو باز کردم طبق بهترین عادتی که مدتها بهش خو گرفتم شکر گزاری بنویسم نمیدونم حسی بهم میگفت برو تو کامنت هر چی که دلت میخواد شکر گزاریاتو بنویس
من هم به حرف دلم گوش میدم ومیگم چشم
استاد عزیزم در تمام شکرگزاریهام اسم شما ومریم عزیزم مدتهاست که حک میشه به خاطر وجود شما در زندگیم از خدا هزاران بارسپاسگزارم
شما به من یاد دادین در لحظه زندگی کنم نه دیگه به گذشته فکر کنم ونه غرق آینده باشم (دم رو غنیمت بشمرم)
از خنده ی زیبای یک کودک هم لذت تمام میبرم
لحظه ای که ناخودآگاه به انگشتان دستم نگاهم میفته به یاد میارم که خالق من چقدر بزرگ که این تن وبدن مقدس رو به من هدیه داده وقدرشو بدونم وهوای خودمو بیشتر داشته باشم وسپاسگزار باشم
خدایا پروردگار من اینقدر حالم باخودت عالی شده که وقتی خودکارم جوهرش تموم میشه چون میدونم این جوهر بابت نوشتن چه عاشقانه هایی تموم شده گریه م میگیره واشک شوق میزیزم یادم بچه که بودیم خدا خدا میکردیم جوهر خودکارمون تموم بشه تا بتونیم خودکار نو بخریم حتی زودتر به مامانمون میگفتیم میشه خودکارجدید بخریم این دیگه آخرش
اون جوهر تمام شدنها وذوق خودکار جدید صفای دل پاک بچگی رو نشون میداد این جوهر تموم شدن ای خدای من لذت بخش ترین جوهر تموم شدن خودکار دنیاست الان برای من وخرید جدید برای نوشتن عاشقانه های جدید
الهی شکرت
لحظه ای رو که صبح زود چشمام باز میشه خدا میدونه از ذوق چطور باحال خوب اولش میگم خدایا شکرت که امروز رو به من هدیه دادی قوووول میدم با بهترین حال ممکن به شب برسم وبیام از معجزات تو بنویسم مهربان من
وقتی میخوام برم سرکار باتمیزترین وخوش عطر ترین حالت میرم سوار ماشینم میشم وقتی استارت میزنم با عشق باتمام سلول به سلول بدنم میگم الهههههی به امید تو
ای دورت بگردم خدا بزار چند دقیقه بگذره بعد اشک شوقم ریخته بشه
الان مدتهاست اینقدر حالم باخودت خوب که وارد محیط کارم میشم خودم حس میکنم انرژیم به همه جا وهمه کس ساطع مبشه از بازخوردها متوجه میشم
باعشق به کارم میرسم ولذت میبرم همه ی جهان تو به دستور تو برام ثروت وحال خوب میفرستن الهی شکرت
من قدر میدونم خدای خوبم
خیالم از بچه هام راحت راحت به خودت سپردمشون وقتی تو هستی چرا باید از جراحی که نیاز برای پسرم انجام بشه هراسی داشته باشم به خودت سپردمش
به بزرگی خودت اگه لحظه ای حسم بد باشه
وقتی تو هستی هوس غذا میکنم برام میفرستی
وقتی تو هستی با آرامش لحظه ها میگذره
خدای مهربانم اینقدر قانون رو خوب یاد گرفتم که تو هیچ مسئله ای مثل قبلا درمانده نمیمونم میدونم آبشخورش کجاست طرف خودم رو درست میکنم بقیه ش رو میسپارم به خودت
از قدرت تجسمم اینقدر عالی استفاده میکنم که انگار تو واقعیت برام اتفاق داره میفته ولذتش رو میبرم
همین برام غنیمت ویاد گرفتم که میشود/ من باید بخواهم
خدایا ساده بودن رو یاد گرفتم صداقت رو پاکدامنی رو
ایمان وتوکل واقعی رو
کاری به هیچ تنابنده ای ندارم چون من در جایگاه قضاوت نیستم وچقدر برام لذت بخش که سرم تو زندگی خودم حتی بچه هام رو هم قضاوت نمیکنم
به این درجه رسیدن از صد تا دکترا که روزی آرزوم بود باارزشمندتر
اصلا حسادت کردن یادم رفته
قدرت فراموشی بالایی به من دادی خیلی چیزا یادم نیست انگار نبودن
روزبه روز جوانتر میشم خودم حس میکنم
صورتی که باید شکسته تر بشه جوان تر داره میشه
به هیچ کس وابستگی ندارم جز خودت معبود من وچه ثروتی بالاتر ازین
زندگیم ساده وقشنگ ودر اوج سادگی شیک
دیگه عجله ای ندارم
از کسی یا کسانی جا نموندم/ خودمم
حسرت هیچ چیزو دیگه نمیخورم /الان رو عشق است
عاشق خودم هستم چون تو من رو خلق کردی
برای خودم خیلی ارزش بیشتری قائل هستم وقدر خودم رو میدونم
به همه بدون استثنا احترام میزارم
برای یک روز تا شب زندگی میکنم وبه خاطر این یک روز هر ثانیه از تو سپاسگزارم معبود من
هزاران هزاران هزاربار سپاسگزارم
در پناه حق