سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 230

دیدگاه زیبا و تاثیرگذار غزل عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

در بین تمام ویژگیهایی که شما دارید و باعث شده که زندگیتون انقدر پر از برکت و سعادت و عشق و خوشحالی باشه ، چند مورد که خودتون هم بهش اشاره کردین در این قسمت ، نظرم رو جلب کردن.:

1- منعطف بودن: اینکه سریعا بتونی بر هر چیزی که الان دم دستت هست چیره بشی و بتونی ازش استفاده کنی. نه اینکه بگی نع من نمیتونم و دلم نمیخواد از فلان چیز استفاده کنم!

وقتی منعطف باشی همه دنیا میتونن بهت خدمت کنن. وقتی منعطف باشی ذهنت هم آرومتره. چون به هر چیزی گیر الکی نمیده و نمی خواد که حتما اونطوری پیش بره که خودش میخواد و این باعث میشه که زندگی دلخواهتر باشه. بیشتر خوش بگذره و سپاسگزارتر هم باشیم چون اینطوری جهان به کرنش در میاد در مقابل این قدرت فوق العاده. چون اینطوری دست جهانو باز میذاریم تا بهمون لذت و شادی بده و چه خوب که شما این ویژگی رو دارید .

2_ متمرکز بودن: این ویژگی یک قدرت فوق العاده به ما میده که بتونیم توجه و تمرکز مونو دقیقا جایی معطوف کنیم که خودمون قدرتمندانه و آگاهانه تصمیم میگیریم و انتخابش میکنیم. وقتی تلاشمون بر متمرکز بودنه خیلی سریع و راحت الهامات رو دریافت میکنیم. صدای هدایت رو میشنویم. مسیرهای بهتر رو با ندای قلبمون انتخاب میکنیم و طبق قانون جهان هربار به جای بهتر و زیباتر و شگفت انگیزتر هدایت میشیم. دقیقا همونطور که شما تجربیه ش کردین و با ما به اشتراک گذاشتین‌.

3_ سپاسگزار بودن: به تازگی بیشتر درک کردم که وقتی از خدماتی که جهان در اختیارت میزاره تعریف کنی، چون داری به اون نعمت ها توجه میکنی، پس اون خدمات هربار بیشتر و بهتر میشه .

وقتی که شما انقدر وقت گذاشتین که تراک کمپر رو بشورید و تمیز کنید و لوازمشو جا بجا کنید ، کمپر رو پایین بیارید و هربار هم ازش تعریف میکنید. یعنی دارید بهش احترام میذارید و من چند روزه که متوجه شدم که پول و ثروت و امکاناتی که دارم رفتار منو متوجه میشن مثل یک کودک. وقتی که من به کودکم بی احترامی کنم یا اگر متوجهش نباشم و بی اعتنایی کنم نسبت بهش طبیعتا اون زمانی که من انتظار توجه و احترام ازش دارم، بهم بی اعتنایی و بی توجهی و بی احترامی میکنه. طبیعیه که نخواد با من وقت بگذرونه. 

وقتی که من از نعمتهای زندگیم به درستی استفاده نکنم، طبیعیه که دارم پیام میفرستم براشون که: من نه لایق اینهمه خدمتی که شما به من میکنید هستم و نه میتونم ازاین نعمات استفاده کنم.‌ خب پس طبیعیه که نعمت ها هم بیشتر نشن. طبیعیه که وقتی از نعمات و خدماتی که جهان بهم ارائه میکنه دفاع نکنم و هواشونو نداشته باشم اوناام از من حمایت نمیکنن. 

وگرنه این جهان جهانِ حمایت گره. این جهان جهانیه سخاوتمنده. هرلحظه داره با عشق و مهر خدماتش رو ارائه میکنه. اگر من نتونم ببینم اون خدماتو و همش غر بزنم یا سپاسگزار نباشم خب طبیعیه که جهان نعمتشو به اونی میده که سپاسگزار تر و متوجه تره. و چه خوبه که من این ویژگی ها را در شما میبینم و برام یادآوری میشه که کدوم رفتار قشنگتره .

4-بازگو کردن نعمات: بیاید تصور کنیم نعمتهایی که داریم مثل یک کودک پاک و نازنین هستن . اگر ما ازین کودک تعریف نکنیم. اگر کارهای خوبشو تحسین نکنیم و درباره ش صحبت نکنیم هم اون بچه بزرگ میشه. اما از نظر عزت نفس پایینِ پایینِ. همینطور وقتی تحسین و تعریف نکنیم، نمیتونیم ویژگیهای عالی اون بچه رو برانگیخته کنیم. وقتی شما از تراک کمپر و تمام امکاناتی که داره با دقت تعریف میکنید و وقت میذارید برای توجه و صحبت کردن درباره شون، طبیعیه که این بچه بهتر و عالی تر کار کنه. طبیعیه که اونم از شما حمایت کنه. کارشو عالی انجام بده .

من یک گلی داشتم که حالش روبراه نبود . هدایت شدم بگذارمش پشت پنجره تا هر روز چند ساعت آفتاب بگیره و حالا هرروز صبح که از خواب بیدار میشم میرم بهش سرمیزنم‌. هربار که یه گل جدید جوونه میزنه میارمش به همسرم نشون میدم. هرروز درباره شون صحبت میکنم و این چند وقت متوجه شدم که همه گلهای تو خونه هر روز دارن زیباتر و شفاف تر و شاداب تر میشن. تند تند جوونه میزنن و بزرگ میشن . انگار همه چی درباره گلهام رفتن رو دور تند.

در چند قسمت قبل که عکس زیبای مریم جان روی صفحه اول اون قسمت از سفرنامه بود با خودم فکر کردم که چقدر پوستشون روشن و زیباتر شده. الان که از ننوشیدن چای صحبت کردین، دلیلش رو بیشتر متوجه شدم .چون دیگه خیلی روشن و شفاف بودن مریم جان :)

من به خاطر نوشیدن صبح و عصر چای پوستم و چشمهام خشک تر میشد، داخل بینیم هم همینطور . تا اینکه یروز هدایت شدم به نوشیدن دمنوش پونه . من دیدم فردای اون روز همه اینا کمتر شدن.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 230
    520MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

375 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «mahboube zamani» در این صفحه: 1
  1. -
    mahboube zamani گفته:
    مدت عضویت: 1196 روز

    سلام بر یگانه پروردگار جهانیان که ارام بخش قلب هاست.

    سلام بر استاد عشق و مریم بانو مهربان

    سلام به خواهر و برادرای اگاه و موحد

    میخوام تا اخر کامنت با من همراه باشید خدایا شکرت برای درس بزرگی که امشب دادی و این گریه که ازسربندگی هست

    امشب29ابان1402 ساعت 6دقیقه مونده به2نصف شب، امروز گفتم میشینم ادامه کامنت سفرنامه قسمت230رو میخونم و کامنت های جلسه تکمیلی 8رو طبق روال کارای خونه تموم شدشامو درست کردم تا همسرم بیاد بخوریم و شروع به کامنت خوندن کردم همسرم پیش پدرشون رفتن چون حال مساعدی ندارن و این روزا تا دیروقت اونجان، مشغول کامنت خوندن این قسمت بودم گفتم 12صفحه رو میخونم بعدش که تمام شد فردا میرم سراغ کامنتای دوره احساس لیاقت جلسه تکمیلی8و جالب بود استاد فایل جدید نذاشته بودن و فرصتو قاپیدم گفتم پس همه کامنتارو میخونم تا فردا،صفحه اولو خوندم بعد دوم و… تا رسیدم صفحه پنج کامنت اخر آقای وحید امیری اگر اشتباه نکنم با این شروع

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» ﺑﮕﻮ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺁﻳﻴﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﻳﻜﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ ، ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻴﺪ.(٩5 آل عمران)

    خیلی به دلم نشست شروع کردم به خوندن از سپاسگزاریا از هر انچه دارن از اصول صحیح زندگی از بهبودهای کوچک و اسان تر کردن کارها… از rv، فورد از اینکه ویدیو دیدن از rvها و مستند و کمک خواستن یک نفر و شماره گرفتن و گفتن چرا استاد من شماره نمیگیره اینجاست که موحد بودن رو نشون میده اینجاست رسید به ایه 7 سوره أسرا و ما بودیم که انسان رو در خشکی و دریا به حرکت در اوردیم و قوانین سیستمی حاکم برجهان توضیح دادن داشتم میگفتم چه کامنت خوبی حس میکنم هنوز توحید رو نفهمیدم هنوز موحد نیستم در حد یه سر انگشت هم نیستم چقد مشرکیم و به غیر متوصلیم میدونیم مرگ ما، کار ما، زندگی ما با خداوند وقانون های ثابت خداوند در جریان چقد از خدا دورم داشتم ادامه رو میخوندم تو تختم دراز کشیده بودم دیدم صدا میاد اول توجه نکردم اما هی داشت شدیدتر میشد و تموم خونه به حرکت در اومد صدای مهیب انگار ی چیزی تو زمین منفحر میشد تموم خونه به حرکت در اومد تکون نخوردم ترس تموم وجودمو گرفت کسی خونه نبود گیج شدم نمیدونستم چه کنم سریع پریدم تو هال دیدم داره بدتر میلرزه کلیدو برداشتم همسایمون گفت بیا بیرون زلزلس و من نمیدونم چی پوشیدم و سریع فرار کردم همه این ها تو چند ثانیه و یک ساعت نیم پیش اتفاق افتاد همه مردم ریخته بودن تو کوچه از ترس،من تو ماشین با همسایمون بودم حتی دستم توان تماس با خانواده و همسرمو نداشت سریع زدم سایت زلزله نگاری و همسایمون تند تند خبرارو میخوند یه ان به خودم گفتم محبوبه داری چیکار میکنی تو الان چرا خودتو تو معرض ناخواسته ها قرار دادی چرا شاکر نیستی برای این زلزله 4.5ریشتری در عمق 10اونم مرکزش نزدیک خودت و بیشتر از همه جا لرزید ممکن بود هر اتفاقی بیفته چرا شکر نمیکنی چرا سپاس گزار نعمت ها نیستی دیدی استاد واسه کوچکترین چیزا سپاس گزاری کرد تو الان هنوز شاکر نیستی ممکن بود دیگه نباشی خدا فرصت دوباره داد تا زندگی کنی و مسیر درستو بری و بهش نزدیکتر شی هنوز نمیدونی قدرت بی انتها کیه کسی که میتونست تموم شهرو کن فیکون کنه و هیچ اثری نزاره اما رحم کرد به حالمون یادم استاد یه فایلی از یه شهر گذاشته بودن تو امریکا یه شهر که کلا با سونامی تخریب شد وقتی مصاحبشو نشون دادن چقد اونا توحیدی تر از ما بودن بیشتر سوره اسرا و سوره ال عمران رو عمل کردن تا منی که اسمم مسلمون( شهر شلوغ نمیدونم چه اتفاقی افتاده تو شهر و میگن خسارت دیده) چقدبه تکاپو افتادن همسایه نگاشون میکردم فقط و حالم بد نمیگم از ترس نبود نه اما بیشتر برای کامنتی که بهم یاداوری کرد موحد باشم یکتاپرست و شاکر باشم وقتی این زلزله اومد خدا بهمون یاداوری کرد دنیا ی لحظس ممکن هران بمیریم پس چرا موحدانه یکتاپرستانه و طبق قوانین زندگی نکنیم چرا لذت نبریم چرا با این همه شرک زندگی کنیم یه حال عجیبی دارم نمیدونم ولی خدایا منو ببخش بخاطر خطاها و شرک ها وگناهانی که کردم،ممنونم با این امتحان سخت و ترسناک بهم فهموندی محبوبه حواستو بیشتر جمع کن، و میدونم این زلزله به نفع من هست و خیریتی هست و با ارامش قلب و یقین و باور میگم خیریتی هست که به نفع من است خدایا شکرت. تا اومدم تو خونه قرانو همینجوری باز کردم و سوره یونس اومد و اشک ریختم داری با من چ میکنی بار الهی شکرت چقد مسیرم کج بود و بی راهه و تو تباهی زندگی میکردم امشب درس بزرگی بهم دادی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 82 رای: