سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 231 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

318 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2068 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    چقدر این خونه جمع و جور و خوشگل بود… برای زندگی هم دوسش داشتم چه برسه به کوتاه مدتش … حیاط زیبا که میشه نشست و لذت برد از آرامش و قشنگیهاش

    *واقعا «هدایت» رو از سریال های سفر به دور امریکا یاد گرفتم

    قبلا در حالت تئوری می شنیدم و استفاده کلامی میکردم ولی با این سفرها بصورت عملی به ما آموزش دادین که چطوری «رها و آزاد» باشیم و خودمون رو به «خدا» بسپریم

    با این باور که:

    « خدا هدایت میکنه به بهترین ها و زیباترینها که من لایقش هستم در بهترین زمان و در بهترین مکان »… و چقدر این باور انسان رو قوی میکنه و مطمئن از آینده

    *خانم شایسته همیشه فضای بیرون ماشین رو نشون میدن میگن اینم حیاط خونه جدیدمون و چقدر ذوق ایشون مثال زدنیه … این دفعه واقعا دیگه حیاط خونه جدیده

    چقدر زیبا که عملا به ما آموزش میدین که مدام از زیبایی ها صحبت کنیم و تمرکز رو میذارین روی زیبایی های خونه ای که تازه بهش ورود کردین… قبلنا یادمه اولین کاری که من توی سفر میکردم پیدا کردن ایرادات هتل بود! البته این عادت ترک شده خداروشکر

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

    سریال جذاب سفر به دور آمریکا قسمت 231

    خیلی خوشحالم که دوباره سریال جذاب سفر به دور آمریکا شروع شده راستش خیلی دلتنگ استاد و خانم شایسته بودم خیلی دلتنگ سفرنامه و کشور آمریکا و کامنت نوشتن بودم به قول خانم شهریاری نوشتن کامنت در سایت مثل صلات میمونه و خدایی جیگر آدم رو جلا میده

    در دور قبلی سفرنامه من همزمان 3 قدم اول دوازده قدم به همراه سفرنامه رو میدیدم و کار میکردم و کامنت میزاشتم اونقدر زندگی من دستخوش تغییرات شد که اگه الان خودم رو با چند ماه پیش مقایسه کنم خودم یکی باورم نمیشه که اینقدر در تمام جنبه های زندگی تغییر کردم و الان هم که قدم چهارم رو شروع کردم و دیدم استاد هم دور جدید سفر رو شروع کردن خیلی خوشحال شدم و به خودم گفتم خوب پس جهش مالی و روابط و سلامتی جدید تو راهه الهی شکرت .

    به طرز عجیبی فایل های سفرنامه با فایل های دوره دوازده قدم سینک و هماهنگ هست مثلا در قدم چهارم و در جلسه سوم استاد توضیح دادند که مسیر رسیدن به این آزادی و زیبایی ها که الان دارن رو چطور طی کردند و در این قسمت هم من به طور عملی دیدم که اون تمریناتی که استاد توضیح دادند و البته خودشون انجام دادند چطور جواب داده که ایشون الان در دل کشوری با این همه آزادی دارن زندگی میکنن و این برای من بسیار درس داره.

    خیلی لذت بردم از این همه آزادی در کشور آمریکا خیلی همه چی مرتبه خیلی همه چی سرجاشه

    این که شما هدایت میشید به خونه ای که همه ی اون وسایلی که مدنظرشماست رو داره این اتفاقی نیست

    اینکه شما هدایت میشید به خونه ای که انرژی مثبت و کلمات مثبت داره این اتفاقی نیست

    اینکه شما هدایت میشید به لحظه ای که نمایشگاه افتتاح شده و خانم شایسته هم دوست داشتن اون نمایشگاه رو ببینن این اتفاقی نیست

    این که شما زمانی از اون محل عبور کردید که اون کوروت آبی خوشگل که هوش از سر من برو اونجا پارک بود این اتفاقی نیست

    شما همه ی این ها رو خلق کردید خودتون با فرکانس هاتون با باورها و افکارتون و با کلام تون چیزی که توی قدم چهارم توضیح میدید و من هم در کمال خوشبختی همزمان دارم نتایجش رو میبینم پس انگیزه ام برای ادامه دادن هزار نه میلیون ها برابر میشه.

    توضیحات آخر فایل خیلی جالب و آموزنده بود مخصوصا جمله خانم شایسته که خدا از من محافظت میکنه پس نیازی به اسلحه ندارم

    حالا من همین رو تعمیم میدم به سایر جنبه های زندگی

    خدا از من محافظت میکنه پس نیازی به پارتی ندارم

    خدا از من محافظت میکنه پس نیازی به شغل خاص برای ثروتمندشدن ندارم

    خدا از من محافظت میکنه پس نیازی به کشور خاص برای خوشبختی ندارم

    باید یادم باشه کسی که به دنبال محافظت از خودش حالا چه با اسلحه چه با آدم ها چه با مدرک تحصیلی چه با شغل خاص چه با . . . هست داره این فرکانس رو به جهان هستی میفرسته که از جنس همون اتفاقاتی که نیاز به اسلحه،مدرک تحصیلی، آدم ها،شغل خاص و . . .داره وارد زندگیش میکنه و از اونجایی که این نوع تفکر خلاف توحید عملی هست پس نتیجه هم مشخصه نتیجه میشه شکست میشه بدبختی و میشه کوچیک شدن پیش آدم ها و هی هات من الذله اگه کسی بخواد در اوج اشرف مخلوقات بودن خودش رو خار و ذلیل کنه هی هات.

    حتی خود خدا هم اون دنیا یقه اش رو میگیره:

    که بگو ببینم در دنیا چطور زندگی کردی

    میگویند ما مستضعف بودیم

    و خدا میگه بیخود کردی مگه زمین خدا پهناور نبود مگه آسمان ها و زمین در تسخیرت نبود مگه اشرف مخلوقات نبودی چرا مستضعف بودی

    حالا برو جهنم تا ادب بشی….

    انشالله که ما جزو این دسته نباشیم.

    ممنونم استاد عزیزم بابت این فایل زیبا ممنونم از بچه های سایت بابت کامنت های زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1292 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلااامی گرم به استاد عزیزم مریم جانم،و تمام دوستان

    چقدرررر دلم تنگ شده بود برای دیدن روی ماهتون

    خدا رو شکر یه سفر هیجان انگیز دیگه ای رو پیش رو داریم،که خدا میدونه چه معجزه هایی قراره رخ بده

    مریم عزیزم چقدر مدل موی جدیدتون بهتون میاد

    چقدر رنگ آبی و سفیدی که تو دکور خونه استفاده شده بود قشنگ بود،چقدر همه جا تمیزه

    چه حیاط نقلی و زیبایی داره

    همین اول سفر شما تسلیم هستین،نشانه ها رو میبینین و به صدای قلبتون گوش میدن

    همیشه وقتی ذهنت رو از قبل آماده میکنی برای دیدن زیبایی ها،و میای درمورد اون چیزهایی که میخاد صحبت میکنی،نه اون چیزهایی که نمیخای و انتظار دیدن زیباییهای بیشتر رو داری هدایت میشی ب جاهای زیبا و قشنگی که هیچ ایده ای دربارش نداری

    این حرف شما شاه کلید این فایل بود بنظرم

    .

    چقدر این اسلحه ها زیبا بودن

    چقدر تنوع و مدلهای مختلفی داشتن

    اون اسلحه صورتیه خیلی بانمک بود

    اسلحه نوشابه پرت کن و نیزه پرت کن خیلی باحال بود

    فراوانی رو میشه تو همه چی دید

    حتی اسلحه

    در طرح های مختلف و شکلهای مختلف

    حتی میشه تکامل و پیشرفت رو تو اسلحه ها دید

    که به مروز زمان چقدر پیشرفت داشتن

    تحسین میکنم آزادی این کشور رو که میشه به هر شکلی که بخای زندگی کنی

    خیلی خوشحالم بخاطر شروع دوباره سفرنامه

    خوندن کامنتهای دوستان،و شروع اون جو مثبتی که موقع شروع سفرنامه تو سایت بوجود میاد

    الهی شکر

    هر کجا که هستین در پناه الله مهربان باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    الهه پوراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1464 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیزم.

    چقدرررر از دیدن این فایل خوشحال شدم. دوبار تا الان دیدمش.

    چقدررر دلم برای سفرهامون تنگ شده بود.

    تا زمانش رو دیدم با خودم گفتم اخجوووون 70 دقیقه با استااااد.

    چقدر همیشه من از مهیا کردن وسایل سفرتون لذت میبرم. چقدر از دیدن فایلهای سفر به دور امریکا من نکته در مورد مسافرت یادگرفتم . چقدر الان نسبت به قبل راحت تر و بهتر میرسم سفر. چقدررر لذت بخش تر.

    چقدررر این فایل نکته داشت. چقدر اموزش و آگاهی داشت.

    خدااای من چه خونه قشنگیییی

    من عاشق این خونه شدم. چقدررر تمیز ، خوشگل و خوشرنگ. چه ترکیب رنگ قشنگی، آبی و سفید.

    چقدر من خودم رو تو اون خونه تجسم کردم. چه مبلای ابی تیره قشنگی، چه وسایل اشپزخونه اش خوشرنگ بود. چه حیاط دنج و باحالی داره.

    خدایاااا شکرت برای زیبایی هایی که دیدم.

    چقدر از نکاتی که برای اسلحه گفتین من لذت بردم و چقدرررر من موافق شما هستم. وقتی تو نمایشگاه بودین من همش با خودم میگفتم ولی قانون میگه که ادمها نیازی به اسلحه ندارن و برام کلی سوال پیش اومده بود که شما توضیحش دادین. ممنونم از توضیحات تون. و چقدر از جمله مریم جون لذت بردم که گفتن حافظ من خداست پس من نیازی به اسلحه ندارم.

    خدایا من هم ازت ممنونم که همیشه از من حفاظت میکنی.

    چقدرررر از اون توضیح برای تنظیم ساعت برای رانندگی در طلوع لذت بردم و متوجه شدم چقدر در عین هدایت خداوند ، شما حواستون هست و چقدررر ارحت یک مسئله رو حل کردین.

    دوست تون داااارم استاد .

    ممنونم ازتون . از شما زوج درجه یک.

    خدایاااا ازت ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1805 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم

    سلام به مریم بانو جان

    و سلام به همه دوستان عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش

    به به چقدر عالی! سری جدیدی از سفر بدور امریکا شروع شد و خدا می دونه که در این سری چه زیباییهایی رو ببینیم و چه آگاهی های خوبی دریافت کنیم، چیزهای جدید یاد بگیریم و رشد کنیم

    این بار استاد و مریم جان شکل متفاوتی رو برای سفر انتخاب کردن، تصمیم گرفتن که با ماشین برن و از هتل و ایر بی اند بی استفاده کنن تا بتونن کل منطقه میامی رو با فراغ بال بگردن و همینطور بتونن دوچرخه هاشونو همراه خودشون ببرن

    تحسین میکنم ثروت و آزادی مالی استاد رو که هر جوری که دوست دارن به سفر  میرن، و هر بار بشکل متفاوت، گاهی با آروی و گاهی با تراک کمپر، و اینبار با ماشین

    تحسین می کنم گاراژ استاد رو که همه جور وسایل نقلیه و از هر کدوم چند مدل توش وجود داره، و علاوه بر اون هزاران وسیله و ابزار دیگه توش هست، خیلی هم بزرگه… و باور فراوانی رو در ذهنم تقویت می کنه

    تحسین می کنم چهره شاداب و پوست لطیف استاد و مریم جون رو که با استفاده از قانون سلامتی روز بروز شادابتر و لطیفتر میشه

    وااای مریم جان چه جالب!موهات اونقدر بلند شده که با کلیپس جمعشون کردی چقدر هم بهت میاد چه رنگ قشنگی داره

    اتفاقاً منم چند روز پیش موهامو خودم تو خونه رنگ کردم و شبیه همین رنگ شد اینقدر دوسش داشتم که با وجودی که تصمیم داشتم موهامو کوتاه کنم ولی دست نگه داشتم گفتم بزار لذت ببرم هر بار که تو آینه به موهام نگاه می کنم اینقدر بلند و صاف و خوشرنگه

    چه خونه نقلی و قشنگی رو برای اقامت چند روزتون انتخاب کردین چه رنگهای شادی و متنوعی رو توی دیزاین خونه ازش استفاده کردن و چه سلیقه خوبی دارن خانم و آقایی که این خونه رو اجاره دادن تحسینشون می کنم که با یه سری وسایل ساده چه زیباییهای فوق العاده ای رو خلق کردن  چه حس خوبی میده،از دیدنش و تماشاش واقعاً  آدم شاد میشه

    همیشه وقتی آدم از قبل ذهنشو آماده می کنه برای دیدن زیباییها، و میاد در مورد اون چیزهایی که میخواد اتفاق بیفته صحبت می کنه، نه در مورد اون چیزایی که نمیخواد اتفاق بیفته، و انتظار دیدن زیباییهای بیشتر رو داره باعث میشه هدایت بشه به جاهای زیبا و قشنگ

    می رسیم به Gun Show که انواع و اقسام اسلحه و ابزارهای مربوط به اونها رو توش به نمایش گذاشتن…و مریم جان جمله خیلی زیبایی گفت که بشدت باهاش موافق و هم عقیده هستم:

    والا من ترجیح میدم که روی خودم کار کنم همیشه با اتفاقات عالی هم مدار بشم و خداوند همه کارها رو انجام بده

    و نظر استاد هم این بود که گفت:

    من احساس می کنم که وقتی آدم اسلحه داره یه جورایی انگار آماده می کنه خودشو برای مسئله و مشکل یه جورایی انگار دعوت می کنی دردسرو به سمت خودت غیر از اینکه خیلی هم احتمال داره اشتباهی یه اتفاقی بیفته و انسان بخودش ویا دیگران آسیب برسونه

    و خود استاد اصلاً حسش به اینکه اسلحه داشته باشه خوب نیست یه جورایی هم احساس می کنه که وقتی که از لحاظ فکری کلاً تو فضاهای اسلحه و این داستانا نیست به سمتش هم هدایت نمیشه به جایی که نیاز باشه هم هدایت نمیشه

    من هم باورم اینه که امنیت هست و آدمای خوب و درستکار همه جا وجود دارن، و خداست که از انسان محافظت می کنه، نه اسلحه

    فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ

    و بارها امنیت رو تجربه کردم در صورتی که احتمال خلافش از نظر دیگران زیاد بوده مثلاً کلید روی در خونه شب تا صبح مونده یا توی خونه شهرستانمون یه بار کرکره پارکینگ باز مونده بود و ما اومدیم تهران و بعد از چندین روز  که دوباره رفتیم شهرستان متوجه این موضوع شدیم هیچ اتفاقی هم نیفتاد خدا رو شکر و باور من هر روز قویتر میشه که اطراف من پر از آدمای خوب و درسته و من به جایی هدایت میشم که امنیت وجود داره

    خدا رو شکر که زیباییهای زیادی رو تو این فایل دیدم و صحبتهای ارزشمند استاد و مریم جون رو به گوش جان شنیدم

    و موفق شدم برای این فایل کامنت بنویسم

    بینهایت از استاد و مریم بانو سپاسگزارم که اینقدر با محبت ما رو همسفر خودشون قرار میدن

    در پناه خدا پر از امنیت و آرامش باشیم همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    امیر قره قاشلو گفته:
    مدت عضویت: 872 روز

    سلام به عاشقان

    و استاد گلم و خانم شایسته

    به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

    دیروز پس از مدت ها فایل روی سایت قرار گرفت (الیته دانلودی)

    و گفتم خدایا شکرت بالاخره یک فایل سفر به دور آمریکای طولانی روی سایت قرار گرفت.

    اول اینجا به خودم قول بدم که دوره احساس لیاقت رو بخرم.

    و اتفاقات خوب این چند روزه:

    پریروز یک ایده برای خریدن دوره عزت نفس بهم گفته شد چون من نمیتونم پولم رو نگه دارم و توی کیف پول دیجیتال دیجی کالا پولم رو میریزم و تا برسه به قیمت دلخواهم من توی اول مسیر که بودم کوچکترین نتیجه میومد من فک میکردم یک آدم موفق هستم و چنان شوقی در وجود من ایجاد میشد که خودم رو رونالدو میدونستم و خب کم کم نتایج دوستان رو دیدم اوی سایت و کمرنگ تر شد امید من تا به کمالگرایی رسید و این کمالگرایی هم من تاحالا نشنیده بودم ولی خب گیر کرده بودم توی روز ها نمیدونستم چرا یه روزم همینطوری میره دیگه کلی برنامه مینوشتم برای روز و آخر روز هیچی به هیچی و اصلا ارزشی قائل نبودم برای ارزش های کوچک راست کردن یک قوطی افتاده اتاقم

    برداشتن یک کتاب از روی زمین

    جارو زدن اتاقم

    مسواک زدن هر شب

    همینطور انجام می‌دادم و میگفتم خب که چی الان من که کاری نکردم و خب ای سیکل ادامه پیدا کرد تا استاد آزمون پیدا کردن ترمز های ذهنی رو گذاشت من هم با انگیزه فراوان و صداقت پاسخ دادم و گفتم یا علی دقیقاً داره شب و روز من رو میگه و دیشب من تقریبا بیشتر از نصف فایل های دانلودی رو دانلود کردم و خب گوشی شیائومی یک قابلیت داره ویدیو پلیرش که رندوم یک فایل رو میاره و مثل نشانه امروز من سایت میشه

    و خب فایلی اومد که میگفت مسیر رسیدن به خواسته مهمه نه مقصد و استاد گفت مقصدی وجود ندارد.و این داستان ادامه دارد…

    منظور داستان تراشکاری باور ها

    و بریم سراغ شرک:

    من روی روابط کار میکردم و خب نتایجم نسبت به قبل اصلأ زمین تا آسمون بود و خب چند روز بود که اصلا همه چیز بهم ریخته بود و همه انگار میخواستن با من دعوا کنن (توی) و من هر جور فکر میکردم هر کاری میکردم نمی‌رسیدم به ریشش اصلا فقط فکر میکردم من دارم همون رفتار رو میکنم تا اینکه یکی از بچه ها سر یک داستانی من رو لو داد و دیگه من اصلا جوش آووردم و گفتم خدایا چیه چیشده.

    و وقتیکه فهمیدم من انتظار دارم از بقیه انتظار دارم راز هام رو بگم و نگه دارن انتظار دارم من رو قبول داشته باشن میخواستم که بگن امیر اومد.

    من گفتم:

    من یاد گرفتم که هرگز نمیشه روی آدم ها

    حساب کرد هرگز و هرگز و هر…

    من خیلی آدم شوخ طبعی هستم و تمام ثواب هام خندوندن تمام افرادیه که من رو دیدن و حداقل 15 دقیقه با من بودنه

    یعنی من که 16 سالمه از خیلی از بزرگتر ها هم شوخ تر هستم و اصلا همه رو بی استثنا میخندونم و خب راهش هم یاد گرفت.

    یعنی اگه این یک ثواب هم باشه من جام توی بهشت گارانتی شده

    امیدوارم خدا بپذیره️

    یعنی یادم میاد یک پیرزن اومد مغازه و گفت آبمیوه بده و من گفتم سن ایچ نداریم و گفت من طبیعی میخوام(منظورش مارک معتبر بود) و من گفتم نداریم و رانی خواست دادم بهش

    گفت چنده

    -20 تومن

    +چقدر گرونه

    -گفتم خب طبیعیه دیگه

    پیرزنه از خنده غش کرده بود

    و امیدوارم خدا گناهانم رو با این ثوابی که من همیشه انجام میدم و خدا شاهده مثلا چند نفر ناراحتن من میرم میگم سلام اصلا انگار روحیشون عوض میشه یعنی خدا یک دل نرمی برام انجام میده که انسان ها انگار من رو منبع صلح میدونن

    استاد راجب ممنوعیت تفنگ توضیح میداد و من پیش خودم گفتم یک کشوری یک قانون داره حالا تو یا شکایت میکنی صبح تا شب و ناراحتی و یا هم میگی نه مثلا باعث میشه حکومت علیه مردم در نیاد و دزد بترسع از دزدی یا هم بلعکس و اینکه به این قانون از زاویه ای نگاه میکنه که بهش حس بهتری بده و این باعث میشه اتفاقات بد کاملا عوض بشه ولی خب ما نمیبینم این رو رابطه بین نگاه خوب به اتفاق بد و مثبت شدن ان رو نمیبینیم

    من هم نمی‌بینم و امیدوارم همواره بهتر باشم از دیروزم.

    یک آیه قرآن هم رندوم براتون الان باز کنم

    (40) عنکبوت

    مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل لبیت العنکبوت لوکانوالیعملون

    مثل حال آنانکه غیر خدا را به دوستی برگرفتند و مثل خانه ایست که عنکبوت بنیان کند و اگر بدانید سست ترین خانه خانه عنکبوت است.

    من وقتی دنبال رفیق فابریک بودم این آیه رو

    دیدم و گفتم دوست؟

    من دوستی ندارم جز او جز خدا که هست و همواره بهترین رفیق من خواهد ماند.

    این پیام رو خودم قطعا بارها و بارها میخونم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2878 روز

    به نام تنها رب فرمانروای هستی

    سلام به همگی عزیزان

    مثل همیشه درس ها،هماهنگی ها و نشانه های این فایل ها همزمان و هم جنس با اتفاقات و تجربیات زندگی ما روزی که این قسمت رو نگاه کردم و به نکاتش توجه و گوش کردم اتفاقا یه اتفاق خیلی غیرمنتظره و غافلگیرانه برام رخ داد چقدر اون لحظات استاد یاد حرفات افتادم میگی وقتی یه اتفاق ناخواسته هم برات رخ میده یا برا کسی میبینی وظیفه تو اینه که بهش قدرت ندی و به نکات خوب توجه کنی،،منم سریع شروع کردم به مرور این آگاهی که خدایا در همین اتفاق هم خیری وجود داره که من بیشتر و بهتر چشمام باز بشه و حواسمو جمع کنم به نشانه ها و هدایت ها وقتی که همینطور ذهنم همش میرفت رو اون اتفاق چونکه خیلی داغ و تازه بود اما توجهمو میبردم سمت هدایت و خیر بیشتر در زندگیم که نیم ساعت نشد طرف بهم زنگ زد گفت سجاد بیا این اتفاق بد نشد که هیچ بلکه خوب هم شد بیا سریع منتظرت هستم ،اصلا اون لحظه تا شب من همینجور فقط مبهوت شده بودم که خدایا مگه میشه من که فاتحه رو خونده بودم ولی چطور شد که اینجوری شد الان چندروز گذشته من دارم در هر لحظه میگم خدایا فقط میتونم بگم شکرت چونکه اون لحظاتی که من در اون موقعیت بودم و اتفاق رخ داده بود درست داشتم نجوای ذهنمو میشنیدم داشت فقط میگفت ببین پسر دیگه کارت تموم شد بدبخت شدی بیچاره شدی منم سریع راه افتادم رفتم پیاده روی و تو پارک نشستم که اتفاقا اون پارک هم اولین بار بود پیداش کردم و داشتم میگفتم خدایا خودت بهم بگو چکار کنم خودت کمکم کن که خدا خودش کارهارو انجام داد

    و بازم چندروز قبل چندتا تماس داشتم که خبر از اتفاقات ناخواسته و ناراحتی بودن اما من مدتهاست که اینو خوب میدونم که نباید به ناخواسته ها قدرت بدم و بهشون توجه کنم وگرنه بزرگتر و مشکل ساز زندگیم میشند

    نقل از انیشتین: شما نمیتونی خودتو آماده جنگ کنی ولی خواهان صلح باشی، عجب جمله ای واقعا ،خب راست میگه این یه جمله کلی هست برا خیلی نکات دیگه ما نمیتونیم خودمونو برا اتفاقات ناخواسته ،فقر و…آماده کنیم ولی انتظار موفقیت و ثروت و اتفاقات خوب باشیم

    بازم یاد خودم افتادم سالها پیش من مدام دنبال پیدا کردن سیم کارت بودم که به نام خودم نباشه بعد از یه مدت نشستم بهش فکر کردم گفتم چرا من اینقدر دارم به این موضوع فکر میکنم گفتم وقتی من دارم به این موضوع فکر میکنم به این معناست که من در انتظار یسری اتفاقات منفی و ناخواسته هستم که همش دارم بهش فکر میکنم مگه من میخوام خلاف کنم؟ گفتم ،بعد گفتم خب پس دیگه چه دلیلی داره که من دنبالش باشم و از اونجا به بعد هرچی سیم کارت هم داشتم همه رو ریختم بیرون و گفتم این انرژی ارزشمندمو سعی میکنم صرف اهداف و خواسته هام کنم

    نکته مثبت دیگه: تو این فصل با این هوای بسیار سرد اما شما دارید میرید یه جایی که گرم ترین نقطه آمریکاست،چقدر زیبایی و تنوع جهان رو داره بهمون نشون میده که این جهان بی نهایت متنوع و فراوانی داره

    چقدر آزادی و فرهنگ در این کشور وجود داره که با وجود اینهمه آزادی در هرچیز و اسلحه اما مردم چقدر در صلح و صفا دارن در کنار هم زندگی میکنند البته در هر کشوری مشکل وجود داره اما اتفاقات عمده امسال این کشور اغلب زیبا و مثبته

    نکته زیبای دیگه ،اینکه دوتا استاد عزیزمون با یه تیپ خیلی زیبا و عالی اومدن جلو دوربین با یه بدن سلامت و چهره با کیفیت که باعث حال بهترمون میشه

    مثل همیشه عاشق تونم

    راستی الان هم داشتم با یه فرد مولتی میلیاردر حرف میزدم انگیزه ام بیشتر شد گفتم خدایا به اون دادی به منم بده

    خدا در زندگی همتون بشکل نعمت و ثروت جاری باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    می نویسم برای ناعمه عزیزم.

    ناعمه میدونی من تو رو از همه از همه ی همه بیشتر تو این دنیا دوست دارم؟

    بزار بقیه بگن خودخواه یا مغرور، آخه بقیع ارزش و شایستگی روحِ وجودشون رو درک نکردن. ناعمه تو لیاقت بهترین هارو داری باشه؟ یادت باشه ک ب کمتر از بهترین ها راضی نباشی، یادت باشه ک همیشه گرون بمونی.

    همیشه رو اصول درست خودت بمون، رو توحید و عزت نفست، رو احساس شایستگی ات بمون، ببین این مکان این فضا این مکالمات ب تو چیزی اضافه میکنه؟

    خدا دلیل حالِ خوب من خودمم، حضور تو توی قلب مه، خدا حال خوب کنِ اصلی منم، تویی، یاد توعه، نور قرآنه، هدایت هاته.

    خدا همه میان و میرن، بنده هات میرن و میان، تویی ک تا ابد پایداری، پابرجایی، تویی ک همیشه هستی.

    رابطه من با توعه ک پایدار و ابدیه.

    چه لیاقتی عطایم کردی ک عشق اول و آخرم شدی، آرامشِ قلبم شدی، صلح درونم شدی، عدم وابستگی ام ب بندگانت شدی.

    خدا درسهای توحید در عمل رو خیلی خوب ب ناعمه یاد میدی ها، عاشقتم باشه!؟

    خدا من عاشق سکوت شدم، عاشق صلح، عاشق آرامش. از سرو صدا از حرف های لغو و باطل فراری شدم، چیزی در قلبم میگه جای تو اینجا نیست.

    خدا این قلب میخواد فقط با افرادی معاشرت و هم صحبتی کنه ک تو رو یادم بندازن.

    راستی دیروز تو باغ کتاب اون آیه رو نشونم دادی، اون آهنگ مورد علاقه ام تو بودی؟ خدا تو اوج خوشی هام خودتو بهم نشون میدی ک یادم بندازی منبع همه خوشیا خودتی.

    خدا تو همه جا حضور داشتی و من ندیدمت، من تو را همه لحظاتم در یاد نداشتم ولی تو هرگز لحظه ای مرا رها نکردی، تو حافظ من، نگهبان من، عشق اول و آخر منی.

    خدا تو باشی و تو باشی و تو باشی، دیدم یه موقعیت هایی رو پیش میاری ک خودتو بهم ثابت کنی، ک یادم بمونه تو روزای سخت کی باهام بوده، همونو سفت می چسبم تو روزای خوب همه هستن.

    خانواده عزیزم همیشه مهرو محبت شون با من بوده، حتی اگر من کم لطفی کردم و سرم تو لاک خودم بوده، همیشه عشق و محبت و احترام هاشون همراهم بوده، تو همه آنها را از بچگی مسخر من کرده بودی ک رزقم دهند، محبتم دهند، عشقم دهند.

    خدا من عاشقِ خودم شدم، حرمت این گوهر نایاب را بیشتر نگه میدارم، لیاقتش را بهتر میفهمم. قدرش را بیشتر میدانم، بیشتر ارجش می نهم.

    بیشتر مواظبم چه کسی رابطه ی صمیمانه تری با من میتواند داشته باشد. آدم ها می آیند، ولی نمی مانند.

    ما از هم می گذریم، یادم دادی ب راحتی گذر کنم، بدون هیچ حسرتی، در صلح، بدون باور ب کمبود.

    هر فردی میاد بهم درسامو یاد میده میره، آدم ها میان ب من خدمت میکنن و زودی میرن. شخصیت من بزرگتر میشه، رها تر میشم، غیر وابسته تر.

    عزت نفسم درونی تر شده، توحیدی تر شدم. قبلا عزت نفسم را بر موفقیت مالی، موفقیت کاری، پول در حسابم، تیپم، چهره ام، ارتباط با افراد موفق میدانستم. ولی حالا لیاقتم را فقط و فقط ب روحِ خودم ب قلبم ب حضور ارزشمندم میدانم.

    فهمیدم بودن با من بها دارد، گفتی ناعمه جانم خودت رو، وقتت رو، ورودی ات رو ارزون نفروش، تو حرمت داری.

    این روح، این قلب، این خدایی ک در قلب تو جای گرفته حرمت داره.

    این روزها گریه هایم بیشتر شده، با یه آهنگ یادِ تو می افتم، و اشکها میان، اهمیتی نداره کی اونجا هست و چه فکری میکنه راجع بهم، خیلی راحت جلوی خواهرم قرآن میخونم و اشک هام رو پاک میکنم و اون هیچی نمیگه، اصلا انگار منو نمی بینه.

    خدا دیدی لحظات نابی ک با تو هستم رو هیچ کس نمیتونه بهم بزنه؟ انگار اون لحظات همه میرن از دورم و فقط منو تو می مونیم.

    بین انسانها هستم و انگار نیستم، مثل آنها زندگی میکنم، میپوشم میخورم، با آنها حرف میزنم و یک هو یادم می افته دنیای درونم چه تفاوتی داره، یادم می افته دنیای من، در عالَم خیالم با خدایم چه دنیای متفاوتیه. مثل آنها هستم ولی نیستم.

    قلبم سیقل داده میشه وقتی قرآن میخونم و می بینم مکالمه ای بین خودم و خودت هست، اشک ها میان و میان و لطف هایی ک در حقم کردی مثل فیلم از جلوی چشمانم می گذرن.

    وقتی برام از قدرتت میگی، وقتی یادم میاد چه کسانی رو معبود خودم قرار دادم و حتی میدهم، وقتی میگی این معبودان حتی نمیتونن خودشون رو یاری بدن، بعد تو انتظار کمک و یاری از اینها داری؟ آیا من پروردگار تو نیستم!؟ الست بربّکم!؟

    خدا بنده هات ک میرن و میان… دولت ها میرن و میان. کی برای من میمونه؟ کی از اول بوده؟

    خدا زورِ تو تو زندگیم دیدم، کمکم کن هیچ وقت یادم نره کی از اول باهام بود، کمکم کن هر نعمتی بهم میرسه از تو بدونم.

    هر خنده ای، هر شادی ای، تفریحی، عشقی، محبتی، هر عزتی هر تعریفی، اعتبارش همه ب تو برمیگرده. همه از فضل توست، ربِ عالمین… مالک هرآن کسی ک در این جهانه، مالک آسمان ها و زمین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    محمد جولان پور گفته:
    مدت عضویت: 1629 روز

    درودبرشمااستادعزیزم

    ممنون بابت این تصاویرزیبایی که به تصویرکشیدید

    اینکه میشه درچه میزان ازفراوانی مالی بودوچه فرل ان نوع مسافرت کرد

    ممنونم بابت این فایل زیباوجانانه که ازشروع تدارکات سفرشروع شدوچقدرتواین زمان توجهه وتمرکزمن روسمت خودش بردباخودم گفتم این همون کانون توجهه درستی است که استادهمیشه درموردش صحبت میکنه

    این همون نتیجه ساختن باورهای قدرتمندکننده ای هست که استادهمواره بهش تاکیدمیکنه

    یه خودروخوب وباکیفیت که سفروآسون ترمیکنه وبهت کیفیت وامنیت بیشتری میده

    فضامناسب برای حمل لوازم میده و…

    اینکه هدف ازسفرومشخص کرده بودیدکه برای چی قراره به این مسافرت بریدچی ومیخوایدتجربه کنیدوبرای تجربه ای باکیفیت تربه چه لوازمی احتیاج داریدبرام خیلی جالب بود

    ممنونم ازاستادعزیزم وازیگانه فرمانروای جهان هستی که من روبه این سایت هدایت کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    فاطمه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1676 روز

    درود بر شما

    چقدر خوشحال شدم که دوباره سفر به دور آمریکا شروع شد. داشتم بعضی روزها قسمت های گذشته را نگاه می کردم بخصوص تصاویری که با درون گرفته می شد خیلی برام جذاب بود. وقتی این قسمت جدید را دیدم خیلی خیلی ذوق زده شدم.

    چون بر این باورم که تمرکز به این زیبایی ها و نکات مثبت من را به سمت زیبایی ها هدایت می کند همانطور که چند ماه پیش که تمرکزی روی سفر به دور آمریکا وقت گذاشته بودم بارها و بارها سفر کوتاه یا بلند مدت در دل طبیعت و جاهای دیدنی را تجربه کردم.

    این بار وقتی خواستید متفاوت از دفعه پیش که خانه ای برای چند روز اجاره کنید خوشحال شدم که استاد هم دوست دارند به صورت متنوع در سفرها از امکانات مختلف استفاده کند و سعی در تجربه همه نوع سبکی دارد.

    خانه بسیار زیبا و دوست داشتنی بود. خیلی حسم به ان خوب بود. ولی چیزی که من را از دیشب که این فایل را همراه پسرم دیدم نمایشگاه تفنگ ها بود.

    خیلی برای ما شگفت انگیز بود. برای پسرم که بخاطر بازی های کامپیتوری از دیدن هر کدام از اسلحه ها خیلی ذوق زده می شد بگذریم، اما من از اینکه یک کشور چقدر می تواند رشد یافته باشد چقدر می تواند از نظر سطح فکر و اخلاق و رفتار رشد یافته باشد که داشتن انواع و اقسام اسلحه بزرگ و کوچک در آن آزاد باشد و این اندازه امنیت در این کشور بالا باشد. خدای من باور کردنی نیست.

    با خود گفتم این نشان از رشد و تعالی انسان دارد که می تواند در همینه زمینه ها خودش را بالا بکشد و یکی از آنها اخلاق و تفکر است که با وجود وسایل خطرناک و جنگ افروز که در اختیار همه هست اما در امنیت بالایی باشد که هنوز کشورهای دیگر تجربه نکرده اند.

    خدای بزرگم به راستی هنوز برایم قابل هضم نیست اما با تمام وجود از خداوند می خواهم من را به جایی برساند که تجربه زندگی در چنین کشورهایی را داشته باشم.

    توضیحات استاد درباره استفاده از قانون برای بودن در امنیت خداوند با ایمان به او همیشه مُهر پایان است بر تفکرات حاشیه ای که ما را ممکن است با خود ببرد.

    در کل سپاسگزارم و خوشحال از اینکه با شما همسفرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: