https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/01/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-01-10 12:24:522024-01-18 10:19:18سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 232
284نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد چقدر خوب که این دفعه روی نقشه نحوه ی پیدا کردن جاهای زیبا رو نشون دادین . راستش من فک میکردم همینجوری میرم هر جا شد و اونجا باید خوب دربیاد . البته نمیگم بده اینجور سفر ولی اینکه شما توی سفر چجوری هدف گذاری میکنید رو خیلی دلم میخواست بدونم …
میامی چقدر باحالهههه یعنی همون عکسای کارت پستالیه . همیشه تصورم یه جای غیر قابل دسترس و دور بود اما این دفعه حس میکنم تجسم به اونجا رفتن برام راحتتر و ملموس تر شده به یُمن سریال سفر به دور آمریکا .
ممنون از شما دو عزیز بابت فیلم های قشنگتون … این زیبایی ها نوش جانتون
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
امشب که برا چندمین بار اومدم اون صحنه های آخر فایل رو نگاه کردم رفتم ویدئوهای سفرم به شمال رو که با توجه به همین زیبایی ها بهش هدایت شدم و تجربش کردم رو ی نگاهی انداختم
خیلی از،صحنه هایی که توی قسمت های،قبلی این سفر دیده بودم رو توی شمال دیدم و تجربه کردم
از آبشار و کوه و جنگل و مه و دریا گرفته تا حتی اون حلزونی که مریم خانم توی یکی از قسمت ها روش زوم کرد یعنی با این دقت جهان به فرکانس های ما پاسخ میده که حتی جزئی ترین توجهات رو هم بهش پاسخ میده
الان که داشتم تصاویر زیبای این قسمت رو نگاه میکردم ی چیزی خیلی برام جالب بود و اون هم صحنه های غروب آسمان میامی بود
این روزها دارم خیلی مواقع این صحنه های رویایی رو توی آسمون همین جایی که هستم تجربه میکنم جوری که بعضی وقتها مات و مبهوت میشم از زیبایی خیره کنندشون
توی همین حین هم داشتم با خودم فکر میکردم که منی که تونستم آسمون زیبای میامی رو با اون غروب های فوق العاده همین جا با تغییر زاویه ی دیدم ببینم و تجربه کنم پس میتونم اون بقول خداوند آیاتی که اون پایین روی زمین میامی بود و توی این فایل دیدم رو هم تجربه کنم پس میشه و امکان پذیره
چقدر با دیدن این صحنه های زیبا توی دو زمان متفاوت یعنی روز و شب مفهوم اون قسم هایی که خداوند توی قرآن به شب و روز میخوره و بقول خودش
اختلاف لیل و النهار
بهتر درک کردم که چرا خداوند اینقدر بر خاصیت پوشانندگی شب و غشا بودنش و خاصیت آشکار کردن روز و کنار زدن غشا تاکید میکنه
همین پوشش شبه که این ساختمون ها و این چراغ ها رو اینقدر زیبا و بقول خداوند جمیل میکنه
و همین هویدایی روز و کنار زدن غشا که اون آبها و کشتی های کروز و قایق ها رو اینقدر چشم نواز میکنه
و براستی که توی،این اختلافه نشانه هایی هست برای اهل تفکر
الان دیگه تعجب نمیکنم که خداوند چرا به روز و شب اینهمه قسم خورده
به ماه و ستاره
به آسمان و زمین
الن دیگه اگر اشک توی چشمام جمع نشه با دیدن این صحنه ها و درکی که از آیه های قرآن بهم دست میده باید تعجب کنم
استاد جان شما توی راهکار عملی کنترل ذهنتون میگین که انگار روح و ذهنتون نیاز داشت به انرژی خداوند بعد از اون همه انرژی منفی که قبلش توی وجودتون بود و این انرژی خداوند کم کم وجود شما رو سیراب میکرد و پر میشدین از انرژی خداوند و واسه همین هم روحتون لطیف شده بود و اشک بود که سرازیر میشد از چشم های شما همینجوری که الان اشک توی چشم های من و خیلی از بچه ها جمع شده با دیدن لین آیات خداوند توی ی،جایی از این کره ی خاکی که ی ذره از جمال خداوند رو داره نشون میده
بقول سعیده ی عزیز چه صلاتی از این بالاتر که در حالی که امروز دو شیفت کلاس بودم و خسته بودم ولی دیدن این تصاویر و جمله ی سنریهم آیاتنا فی االافاق و الانفس که مدام ذهنم میچرخید من رو وادار کرد که بشینم و اونم با گوشی که خیلی راحت نیستم توی رختخواب صلاتم رو انجام بدم و چی از این زیباتر که قبل خواب اتصالت با منبع برقرار بشه و این حال روحانی رو تجربه کنی
سپاسگزارم استاد عزیزم که ما اتصال ما رو با منبع با لین تجربیات برقرار میکنین
اولین سرمشق زندگیم فراموش نکردن انسان هایی است که نمک پرورده محبتشان هستم شاید غفلت کنم دیر یادشان کنم ولی هرگز فراموششان نخواهم کرد اگر به یاد کسی هستیم این هنر اوست نه هنر ما، نامتان در اندیشه و مهرتان درقلب ماست
عید نوروز برشما و خانواده محترمتان مبارک باد.
واز این کامنت لذت بردم وشوق گرفتم واشتیاق داشتم تشکر بانو سلطانی عزیز من نیز شب وروز را بسیار معجزه میبینم وغرق تفکر میشم هر وقت شب یا روز در ذهنم شروع میکند به یاد آوری آگاهی ولذت بودنم در زمین واز این فرصت استفاده کردن به تفکر کردن واندیشیدن
خدایا شکر از با شما حرف زدن خیلی لذت میبرم بانوی عزیر تشکر وسپاس
سلام به دوست الهی ام آقا جمال عزیز . خدای من تازه امشب دقت کردم به اسم و فامیلتون اینهمه مدت برام پاسخ میزارین انگار امشب باید این توجه اتفاق می افتاد :
الله جمیل و یحب الجمال
توحیدی بودنتون و در مسیر توحید بودن و معجزات رو تجربه کردن گوارای وجودتون و تشکر کردنتون هم یادآور:
من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
بود برام .
من از شما سپاسگزارم که باز هم اشک رو مهمان چشمانم کردین با دیدن اون دایره ی آبی و خوندن کامنت خودم و یادآوری حس زیبایی که توی این کامنت بود و شما یادآورش بودین
خدا رو شکر که توی این مسیر زیبا هدایت شدیم با تاکید استاد بر خوندن قرآن به انس گرفتن با این کتاب روشنگر و از طاقچه ی خونه و کنج کتابخونه هامون شده همدم میز کارمون و گنج دورن قلبمون
منم سال نو رو به شما تبریک میگم
ان شا الله سالی توحیدی تر و پربارتر از همه لحاظ داشته باشین
وای قلبم داره سینم درمیاد وای من همینو میخوامدقیقا آرزوی من از زندگی همینه من تالا تصاویر میامی ندیده بودم ولی جایی که همیشه توی ذهنم بوده و دوست داشتم زندگی کنم همینقدر زیبا بوده دقیقا همین طبیعت همین ساختمونا همین خیابونا همین امکانات بعد جالب اینه پس زمینه گوشی من یه همچین شهریه که نگاش میکنم چون من خونه آپارتمانی لوکس دوس دارم که ویو به رودخونه و دریا داشته باشه دقیقا دوس دارم ویو شب خونم همینقدر زیبا و بی نظیر باشه چقدر هیجانی شدم دقیقا دوس دارم تو همین خیابونا با ماشین موردعلاقم دور بزنم . خیلی شهر رویایی هست تالا این حجم از زیبایی چشمام ندیده بود خیلی لذت بردم قلبم باز شدامیدوارم هدایت بشم به یه همچین مکانی واسه زندگی چقدر قلبم و روحم و تک تک سلولای وجودم هر روز و هر روز میطلبه یه همچین جاییو . استاد ممنونم که این زیبایی هارو به ما نشون میدید که در ما خواسته ایجاد بشه چون من اصلا قبلا نمیدونستم چی میخوام . الان یک همچین جایی میخوام نمیدونم چجوری هدایت میشم ولی خیلی میخوام الهی به امید خودت
به به ازاین فایل چقدر به تصورمن کمک کرد چقدرخودمو توی اون فضا دیدم چقدرتحسین کردم لحظه به لحظه کل فایل رو حتی عکسها واطلاعات روی نقشه رو
میام بگم چقدرشبهای میامی قشنگه میبینم درحق روزهاش بی انصافی میکنم چون روزهاشم بینهایت قشنگه
طبق باورعموم مردم شهرهای شلوغی که برج هاوآپارتمانهای سربه فلک کشیده دارن جای مناسبی نیستندبرای زندگی وتکنولوژی باعث شده این شهرها خیلی شلوغ شن
ولی نظرمن کاملا مخالف اینه انقددددددرکه این شهرزیباست وترتمیز
چقدرتحسین برانگیز این حجم اززیبایی ومعماری درساختار شهر.همه چی مرتب ومنظم وزیبا
حتی نورپردازی هاهم دلبرانه اس.شفافیت ووضوح تصاویری که با دِرون بچه هم گرفته شده زیبایی شهر رو خیلی عالی به رخ میکشه
سپاسگزار خدای عزیزم هستم بابت خلق ی همچین مکانهای زیبایی برای لذت بردن مردم برای زندگی وشادی برای گردش وتفریح.
ازشمادوعزیزهم بسیارممنونم که چشمهای زیبای مارو به دیدن هرچه بیشتر زیبایی ها مهمون میکنید.صبورانه منتظر دیدن این همه زیبایی با چشم های خودم هستم وازخدای عزیزم میخوام که سعادت دیدن این شهرزیباوزندگی دراین کشور بی نظیررو نصیبم کنه.آمین
با سلام به استاد عزیزم و عزیزدل همه ما مریم جون نازنین
عجب همزمانی استاد عزیز.من قراره واسه چند روز دیگه یه سفر چند روزه داشته باشم اونم تنهایی بدون همسر و فرزندانم .برای دفاع پایان نامه ارشدم باید برم یکی از شهر های شمالی.راستش هم خوشحالم که قراره سفر برم هم یه خورده نگرانم .آخه سختمه بدون همسر و بچه ها اونم با وسیله عمومی سفر کنم اونم زمستون اینا نجواها هست که منو میترسونه که سرده ،تنها هستی ، قلبم میگه خودت خواستی .مگه نمیخوای تغییر کنی پس از نقطه امنیت خارج شو ،مگه شمال را دوست نداری پس حرکت کن ،مگه دلت تغییر مکان زندگی نمیخواد پس تجربه کن ،مگه دلت توکل و اعتماد به رب را نمیخواد پس توکل کن و فقط با خدا همراه شو .
الان که دارم می نویسم قلبم آروم شد . بله استاد عزیز.دیدن این سفرنامه ها آنچنان شور و شوقی در من زنده کرد و فرکانسی را از من به جهان ارسال نمود که برنامه سفر من اونم به تنهایی چیده شد چون تنها سفرنامه را می دیدم .
راستش گاهی نجوا میاد که تو کجا و استاد کجا .اعتراف می کنم که گاهی نشتی انرژی دارم گاهی میزنم جاده خاکی و از مسیر خارج میشم ولی به سرعت متوجه میشم و از خدای خودم و خودم شرمنده میشم .زمانی که اسیر نجواها میشم و یا در فرکانس افراد دور و اطرافم ناخواسته قرار می گیرم و مقاومت نمی کنم خیلی شکننده میشم و دور دور میشم گویی بین من و خدای مهربونم خیلی فاصله است خجالت می کشند که بگم همین دیروز دو سه ساعت اونقدر درگیر حواشی شدم که فراموشش کردم و باور کنید به نفس تنگی افتادم بعد به خودم اومدم که چه خبره.به کجا چنین شتابان .شرمنده شدم .اربابم را به یاد آوردم .از خودم دلگیر شدم .فوری استغفار کردم و رب مهربونم که سریع الرضا هست و غفور و مهربان .
اینو باور دارم که خداوند منو دوست داره و حواسش به منه،با نشانه ها با من صحبت می کنه .خواسته هایم را در زمان مناسب و به بهترین شکل ممکن اجابت می کنه .مثل همین درخواست سفر کردن که مصادف شد با سفرنامه و سفر من .خدارا شکر
خلاصه مسیر توحید مسیر خاصی هست .توجه می خواد .استمرار و ثبات قدم می خواد .کنترل ذهن میخواد تعهدمی خواد و تسلیم شدن میخواد
سلام استاد عزیزم و مریم عزیز من یه عذر خواهی به شما بدهکار بابت تنبلی در نوشتن کامنت این کمترین کاریه که من میتونم انجام بدم در برابر اینهمه تغییراتی که توی زندگی من به واسطه آموزه های شما ایجاد شده ،شما رو تحسین میکنم بابت استفاده درست از اینترنت و گوگل مپ و هوش مصنوعی که چقدر درست و به جا استفاده میکنید و دارید به ما هم یاد میدید که به جای وقت تلف کردن در مدیا ما هم یاد بگیریم استاد عزیزم انشالله زندگیتون پر از نور خدا عشق ناب و سلامتی و شادی باشه عزیزم خیلی دوستون دارم هم شما رو هم مریم خانم شایسته رو که چقدر خانم موقر و با شخصیتی هستند
سلام استاد عزیزم، سپاسگزارم از گذاشتن این ویدیوی بینظیر و پر از زیبایی.
استاد این ویدیو های سفرتون چه کار هایی که تو زندگیم نکرد، چ اتفاقات جدیدی که برام نکرد، چ آدمایی رو وارد زندگیم نکرد.
استاد من یک شب بعد از اینکه ویدیوی سفر دور آمریکا تون رو دیدم، خیلی لذت بردم و خیلی به فکر سفر رفتن افتادم و همینطور درموردش فکر میکردم، تا اینکه یک صدایی در درونم گفت بیا برنامه couchsurfing رو نصب کن، نمیدونم واقعا این از کجا اومد به ذهنم، من couchsurfing رو واسه اولین بار 5 سال پیش باهاش آشنا شده بودم اونم توی یک کتاب انگلیسی که برای یادگیری میخوندم بعد همون زمان واردش شدم زیاد سر در نیاوردم، بعد بیرون شدم تا اینکه بعد از 5 سال خداوند اون رو به یادم آورد، این برنامه طوری هست که اشخاصی که در جهان سفر میکنند برای تبادل فرهنگی از طریق این برنامه همدیگه رو مهمان میکنند بصورت رایگان، در هر شهر و یا کشور از جهان که بری میتونی استفاده کنی.
من این رو نصب کردم به امید اینکه یک روزی اگه خواستم به کشوری سفر کنم ازش استفاده کنم، بعد همینطور پروفایلم اونارو کامل کردم و بعد از چندین سال داخل برنامه شدم و کمی درک بهتری پیدا کرده بودم.
من اصلا هیچ وقتی فکر نمیکردم توریستی داخل کشور افغانستان میاد فکر میکردم خارجی ها از اینحا میترسند، و فکر میکنند اینجا نا امن هست و ازین باور ها داشتم، و هیچ وقتی هم تو عمرم توریست خارجی ملاقات نکرده بودم و درمورد توریست و این چیزا کاملا ناشناخته بودم.
بعد از مدتی که داخل برنامه بودم دیدم یک پیامی دریافت کردم که یک آقایی از استرالیا همراه یک خانم لهستانی میخاد از مشهد به هرات که شهر خودم میشه بیان و برام درخواست دادن اگه میشه مهمان شون کنم. واییییی استاد نمیدونید چقدر ذوق کرده بودم اصلا خیلی هیجان داشتم خیلی خوشحال بودم داشتم اشخاصی رو ملاقات میکردم که نصف جهان رو گشته بودن 60 تا کشور سفر کرده بودند استاد مثل رویا بود واسم.
سریعا به خانواده گفتم و اصلا در تاریخ خانواده مون واسه اولین بار بود که میخاستن خارجی رو مهمان کنیم واقعا بینظیر بود بخدا، اونا هم کنجکاو بود اولش یک سری افکار منفی داشتن ولی بعدش اونا هم کنجکاو بودن و قبول کردن. بعدش اومدن و چقدر لذت بردم از صحبت کردن باهاشون چقدر انسان های مهربان و با ایمانی بودن اصلا همه چیز واسه شون جور میشد واقعا استاد تک تک این قوانینی ک شما صحبت میکردین اونا بهش عمل میکردن و توی زندگی شون میتونستم ببینم بعدش دیگه اصلا یک دنیای جدید به روم باز شد، بعد از اونا یک آلمه توریست های دیگه بهم درخواست دادن از کشور های مختلف مثل هند، روسیه، مولدووا، مجارستان، چین، مکزیک همه شون رو مهمان کردم اصلا استاد ساعت ها میشستیم و درمورد کشور هایی که رفته بودن صحبت میکردیم، اشخاصی رو ملاقات کردم که سفر کردن شغل شون بود از سن 15 ، 20، 18 سالگی شروع کرده بودن و 132 ، 100، 90 کشور ها رو رفته بودند هر کدام شون برام با صحبت ها شون تو ذهنم ترسیم میکردن جاهای ک رفته بودن فوق العاده بود، من اصلا تو عمرم شغلی بنام guide رو نشنیده بودم، اینو واسه اولین بار توی یک ویدیو که یک خانمی بود میگفت از عشقت پول بساز مثلا عشق و حال دوست داری بیا برو tour guide شو، من همینطور واسم عجیب بود تو ذهنم گفتم این دیگه چیه تا اینکه توی دنیایش شدم، بخدا قسم هر جای که توجه رود تجربیات و اتفاقاات هم آنجا میرود.
بعد اونارو من میبردم چون هم زبانم خوب بود و هم شهرم رو میدونستم، میگردوندم جاهای دیدنی شهرم رو بهشون نشون میدادم و اونا هم از طریق من کلی معلومات میگرفتن و فرهنگ افغانستان و هرات رو بهتر میشناختن، بعدا فهمیدم این اصلا یک شغل هست.
و فهمیدم که من برای فعلا اولین دختری هستم که در کل توی شهر به عنوان گاید داره فعالیت میکنه رفتم با اطلاعات فرهنگ آشنا شدم.
فهمیدم که اشخاصی که سفر میکنند دو نوع هستن،
یکی اونایی که توریست هستن و در کل با گاید سفر میکنند. دوم اونایی هستن که بدون گاید سفر میکنند یعنی independent travelers هستن.
با اشخاصی آشنا شدم که اصلا شغل شون سفر کردن بود و جالب تر از همه اونا کتاب های نوشته بودن که میگفتن بدون پول میشه تمام کشور ها رو رفت و گشت، دنیا مهربان هست آدما توی هر نقطه از جهان حاضرند بهت کمک کنند، با دنیای hitchhiking آشنا شدم که فهمیدم روس های هیچهایکر ها رو باهاشون آشنا شدم ، که بهش مسافرت رایگان میگه.
هیچهایکینگ یعنی اینکه تو از یک منطقه به منطقه دیگه میری کاملا رایگان، اونم اینطور که میری دم جاده ایستاد میشی و هر وسیله نقلیه ای که میاد تو بخش دست میدی تا تورو تا جایی که خودش میره و مسیر ها تون یکسان هست ببره.
اون هیچهایکر های روسی اصلا تمام افغانستان رو همینطور رایگان سفر کرده بودند، از مزار تا هرات، بعد قندهار، کابل و از کابل به سمت مرز واقعا برام باور نکردنی بود، منی که سالهاست تو افغانستانم هنوز اونجاهارو با همین اتوبوس مسافرتی هم نرفتم
اشخاصی رو دیدم که از اروپا با موتور و دوچرخه اش سوار شده بودن اومده بودن افغانستان واقعا عجیب بود.
زن و شوهر ها با موتور آمده بودند افغانستان و پس برگشتن.
واقعا شگفت انگیزه
بعدش فهمیدم که درمورد افغانستان اطلاعات آنلاین خیلی کم هست و کلا یک ایده شکل گرفت که بیام وبسایت درست کنم، و لیست هوتل ها از کمترین تا بلتدترین، جاهای دیدنی ، تاریخچه ، سوالات حمل و نقلی رو تحقیق کنم و بزارم و این کار کردم و امشب قرار هست که وبسایتم رو معرفی کنم، خدایا شکرررررت بابت این همه معجزه در زندگیم ربم سپاسگزارم
خلاصه ملاقات کردن با اونا سفر کردن دور جهان رو برام قابل باور کردن و من هم انشاءالله به زودی سفرها مو شروع میکنم چون میدونم میشود.
استاد خلاصه این ویدیو های سفر تون من رو توی چنین دنیای کرد، و کلا الان نشان دادن و دیدن زیبایی به بغیه شغلم شده
دلم براتون لک زده بود.چند روزی سایت نیومدم، نکه نیام می اومدم چک میکردم ولی فرصت فایل گوش کردن و نوشتن نداشتم.اصلا همین که میای و سر میزنی کلی به آدم انرژی میده و یادآوری میکنه که از مسیر خارج نشی.
الان اومدم ولی با دست پررررر
الان درحالی دارم مینویسم که نتیجه دستمه
اومدم که با ذوق و شوق براتون تعریف کنم و بار دیگه ایمانمون به قوانین و این مسیری که داریم میریم قویتر و محکم تر بشه.
تو آخرین کامنتم از یه تضادی که برام رخ داده بود براتون نوشتم، دوست دارم یه بخشیشو کپی کنم اینجا که در ادامه بگم بعدش چه ها پیش اومد…
«استاد امروز برای کاری رفته بودم تهران ، به یه تضاد سختی برخوردم، حالم دگرگون شد، در حدی که یه آن احساس کردم کل بدنم یخ کرد، توان حرکت نداشتم
نشستم پشت فرمون و فایل باورهای توحیدی علی (ع) در دعای کمیل و تو مسیر گوش کردم.با تک تک حرفاتون اشک ریختم و به خودم گفتم اگه همین الان نتونی آروم باشی و از اینکه خدایی که قدرتمندترین قدرتمندان است و در کنارت داری، تورو به آرامش نرسوند پس ادعایی هم نداشته باش که بخدا ایمان داری.به خودم گفتم من خدایی دارم که از هر مشکلی قوی تره، کنارمه و هوامو داره پس غصه ای نباید بخورم.سپردم بخدا و چنان آرامشی تمام وجودمو گرفت که انگار نه انگار به تضاد سختی برخوردم.
استاد هنوز کرج نرسیده بودم که حالم عالی شد و سبکه سبک شده بودم.اگه منه قبل بودم شاید ماه ها درگیر این مسأله میشدم و نمیتونستم خودمو آروم کنم ولی در عرض چند دقیقه تونستم بر احساس بدم غلبه کنم.
به این مرحله از کنترل ذهن رسیدن برای من از هزاران نتیجه مالی بالاتر و ارزشمند تره.
همین الان رسیدم خونه و فقط خواستم با نوشتن این کامنت ادای دین بکنم به استاد بی نظیرم که حضورش تو زندگیم مثل معجزه ست.»
استاد جانم چند روزی به همین روال گذشت، ادعا نمیکنم تو کل این چند روز کاملا حالم عالی بود ولی هر آن که گفتگوهای ذهنی منفی بهم هجوم می آورد، در عرض چهار پنج دقیقه با جایگزینی جملاتی که بهم قدرت و امید و آرامش میداد، حالمو احساسمو خوب میکردم.
بعد از چند روز تضادی که خیال میکردم دیگه حل شدنی نیست، به طرز معجزه آسایی به نفع من به عالی ترین شکل ممکن برام حل شد.به همین اشک هام قسم من ایمان آوردم که این مسیری که خداوند مارو هدایت کرده، همان مسیر خوشبختی و سعادته.ایمان آوردم که استمرار تو حال خوب معجزه میکنه، ایمان آوردم که کلام استاد حقه، ایمان آوردم که تو فقط تکیه کن به خدا، اونوقت ببین چجوری دستان خداوند برات خدمت میکنند.
این ماجرارو به هر کی تعریف میکردم قطعا اسمشو جز شانس نمیتونستن بذارن و درکی از معجزه ای که برام رخ داده نمی توانند داشته باشن.ولی اینجا مطمئنم تک تک دوستان کاملا آگاهند که چی شده و چرا شده.
دوستان دستان خداوند چنان عالی تو مسیرم قرار گرفتند و ناآگاهانه وسیله ای شدن برای رسیدن من به خواسته م که برام غیرقابل تصور بود.
استاد واقعا دست مریزاد با این آگاهی های که در این سفر در اختیار ما قرار میدین از اینکه رو نقشه هم نشون میدین و هم توضیح میدین در مورد شهرها و زیباییهاشون
و اما از میامی فلوریدا چه شهر قشنگی
چقدر بزرگ و زیباست این درون بچه باز چکار کرده دلم ما رو هم برد فلوریدا
ممنون و سپاسگزارم که با ساخت این سریالها کمک میکنین به ما ذهنمون رو بتونیم کنترل کنیم با دیدن زیباییها
واقعا شبش چقدر زیباتره وای چقدر خوشگله چه کشتی بزرگی چند طبقه است
روزش هم قشنگه زیبایی خاص خودشو داره ساحل تمیز و زیباش با ماسه های سفیدش که مثله برفه چشم هر انسانی رو نوازش میکنه
وقتی درون از بالا زیباییها و آب و ساحل و ساختمانها رو ماشینها رو نشون میده هوش از سر آدم میره که بابا چقدر این شهر زیباست زیباییش تمومی نداره
ساختمانها چقدر مرتب کنار هم ایستادن
چه نظم خاصی
منکه خیلی لذت میبرم هر زمان این سریال رو میبینم یه احساس شادی و خوشحالی و حسه خوب در من بوجود میاد من خودم اونجا حس میکنم
چقدر برای هر چیزی ارزش قائل میشن
میگی همه یه جورایی با خودشون آرومن
خدایا شکرت سپاسگزارتم که منو هدایت میکنی که با چشمام به ذهن زیباییها بدم
ورودی درست بدم و خروجی درست هم میگیرم
من با دیدن این سریال و مستمر و پایدار
باعث شده خیلی جاهای زیبا رو تو ایران برم ببینم آبشارها طبیعت و نماهای زیبا رو جنگلهای سرسبز رو ببینم چند ماه پیش جنگل شیر آباد دراستان گلستان رو رفتیم شب رو خوابیدیم خیلی عالی بود
خدایا ممنونتم از تو میخواهم هر لحظه منو به سمت زیباییها و انسانهای خوب و شهرهای زیبا و سمت خوبیها هدایت کنی
به نام خدای خالق زیبایی ها
سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته ی عزیز
استاد چقدر خوب که این دفعه روی نقشه نحوه ی پیدا کردن جاهای زیبا رو نشون دادین . راستش من فک میکردم همینجوری میرم هر جا شد و اونجا باید خوب دربیاد . البته نمیگم بده اینجور سفر ولی اینکه شما توی سفر چجوری هدف گذاری میکنید رو خیلی دلم میخواست بدونم …
میامی چقدر باحالهههه یعنی همون عکسای کارت پستالیه . همیشه تصورم یه جای غیر قابل دسترس و دور بود اما این دفعه حس میکنم تجسم به اونجا رفتن برام راحتتر و ملموس تر شده به یُمن سریال سفر به دور آمریکا .
ممنون از شما دو عزیز بابت فیلم های قشنگتون … این زیبایی ها نوش جانتون
با سلام خدمت استاد عزیزم وهمه ی دوستان هم سفرم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
امشب که برا چندمین بار اومدم اون صحنه های آخر فایل رو نگاه کردم رفتم ویدئوهای سفرم به شمال رو که با توجه به همین زیبایی ها بهش هدایت شدم و تجربش کردم رو ی نگاهی انداختم
خیلی از،صحنه هایی که توی قسمت های،قبلی این سفر دیده بودم رو توی شمال دیدم و تجربه کردم
از آبشار و کوه و جنگل و مه و دریا گرفته تا حتی اون حلزونی که مریم خانم توی یکی از قسمت ها روش زوم کرد یعنی با این دقت جهان به فرکانس های ما پاسخ میده که حتی جزئی ترین توجهات رو هم بهش پاسخ میده
الان که داشتم تصاویر زیبای این قسمت رو نگاه میکردم ی چیزی خیلی برام جالب بود و اون هم صحنه های غروب آسمان میامی بود
این روزها دارم خیلی مواقع این صحنه های رویایی رو توی آسمون همین جایی که هستم تجربه میکنم جوری که بعضی وقتها مات و مبهوت میشم از زیبایی خیره کنندشون
توی همین حین هم داشتم با خودم فکر میکردم که منی که تونستم آسمون زیبای میامی رو با اون غروب های فوق العاده همین جا با تغییر زاویه ی دیدم ببینم و تجربه کنم پس میتونم اون بقول خداوند آیاتی که اون پایین روی زمین میامی بود و توی این فایل دیدم رو هم تجربه کنم پس میشه و امکان پذیره
چقدر با دیدن این صحنه های زیبا توی دو زمان متفاوت یعنی روز و شب مفهوم اون قسم هایی که خداوند توی قرآن به شب و روز میخوره و بقول خودش
اختلاف لیل و النهار
بهتر درک کردم که چرا خداوند اینقدر بر خاصیت پوشانندگی شب و غشا بودنش و خاصیت آشکار کردن روز و کنار زدن غشا تاکید میکنه
همین پوشش شبه که این ساختمون ها و این چراغ ها رو اینقدر زیبا و بقول خداوند جمیل میکنه
و همین هویدایی روز و کنار زدن غشا که اون آبها و کشتی های کروز و قایق ها رو اینقدر چشم نواز میکنه
و براستی که توی،این اختلافه نشانه هایی هست برای اهل تفکر
الان دیگه تعجب نمیکنم که خداوند چرا به روز و شب اینهمه قسم خورده
به ماه و ستاره
به آسمان و زمین
الن دیگه اگر اشک توی چشمام جمع نشه با دیدن این صحنه ها و درکی که از آیه های قرآن بهم دست میده باید تعجب کنم
استاد جان شما توی راهکار عملی کنترل ذهنتون میگین که انگار روح و ذهنتون نیاز داشت به انرژی خداوند بعد از اون همه انرژی منفی که قبلش توی وجودتون بود و این انرژی خداوند کم کم وجود شما رو سیراب میکرد و پر میشدین از انرژی خداوند و واسه همین هم روحتون لطیف شده بود و اشک بود که سرازیر میشد از چشم های شما همینجوری که الان اشک توی چشم های من و خیلی از بچه ها جمع شده با دیدن لین آیات خداوند توی ی،جایی از این کره ی خاکی که ی ذره از جمال خداوند رو داره نشون میده
بقول سعیده ی عزیز چه صلاتی از این بالاتر که در حالی که امروز دو شیفت کلاس بودم و خسته بودم ولی دیدن این تصاویر و جمله ی سنریهم آیاتنا فی االافاق و الانفس که مدام ذهنم میچرخید من رو وادار کرد که بشینم و اونم با گوشی که خیلی راحت نیستم توی رختخواب صلاتم رو انجام بدم و چی از این زیباتر که قبل خواب اتصالت با منبع برقرار بشه و این حال روحانی رو تجربه کنی
سپاسگزارم استاد عزیزم که ما اتصال ما رو با منبع با لین تجربیات برقرار میکنین
سلام بانوی زیبای دوست داشتنی
سلام وسپاسگذارم هستی بودنت زیباست
یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الحال
اولین سرمشق زندگیم فراموش نکردن انسان هایی است که نمک پرورده محبتشان هستم شاید غفلت کنم دیر یادشان کنم ولی هرگز فراموششان نخواهم کرد اگر به یاد کسی هستیم این هنر اوست نه هنر ما، نامتان در اندیشه و مهرتان درقلب ماست
عید نوروز برشما و خانواده محترمتان مبارک باد.
واز این کامنت لذت بردم وشوق گرفتم واشتیاق داشتم تشکر بانو سلطانی عزیز من نیز شب وروز را بسیار معجزه میبینم وغرق تفکر میشم هر وقت شب یا روز در ذهنم شروع میکند به یاد آوری آگاهی ولذت بودنم در زمین واز این فرصت استفاده کردن به تفکر کردن واندیشیدن
خدایا شکر از با شما حرف زدن خیلی لذت میبرم بانوی عزیر تشکر وسپاس
سلامت وسعادتمند باشی
سلام به دوست الهی ام آقا جمال عزیز . خدای من تازه امشب دقت کردم به اسم و فامیلتون اینهمه مدت برام پاسخ میزارین انگار امشب باید این توجه اتفاق می افتاد :
الله جمیل و یحب الجمال
توحیدی بودنتون و در مسیر توحید بودن و معجزات رو تجربه کردن گوارای وجودتون و تشکر کردنتون هم یادآور:
من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
بود برام .
من از شما سپاسگزارم که باز هم اشک رو مهمان چشمانم کردین با دیدن اون دایره ی آبی و خوندن کامنت خودم و یادآوری حس زیبایی که توی این کامنت بود و شما یادآورش بودین
خدا رو شکر که توی این مسیر زیبا هدایت شدیم با تاکید استاد بر خوندن قرآن به انس گرفتن با این کتاب روشنگر و از طاقچه ی خونه و کنج کتابخونه هامون شده همدم میز کارمون و گنج دورن قلبمون
منم سال نو رو به شما تبریک میگم
ان شا الله سالی توحیدی تر و پربارتر از همه لحاظ داشته باشین
در پناه حق
سلام استاد جان
وای قلبم داره سینم درمیاد وای من همینو میخوامدقیقا آرزوی من از زندگی همینه من تالا تصاویر میامی ندیده بودم ولی جایی که همیشه توی ذهنم بوده و دوست داشتم زندگی کنم همینقدر زیبا بوده دقیقا همین طبیعت همین ساختمونا همین خیابونا همین امکانات بعد جالب اینه پس زمینه گوشی من یه همچین شهریه که نگاش میکنم چون من خونه آپارتمانی لوکس دوس دارم که ویو به رودخونه و دریا داشته باشه دقیقا دوس دارم ویو شب خونم همینقدر زیبا و بی نظیر باشه چقدر هیجانی شدم دقیقا دوس دارم تو همین خیابونا با ماشین موردعلاقم دور بزنم . خیلی شهر رویایی هست تالا این حجم از زیبایی چشمام ندیده بود خیلی لذت بردم قلبم باز شدامیدوارم هدایت بشم به یه همچین مکانی واسه زندگی چقدر قلبم و روحم و تک تک سلولای وجودم هر روز و هر روز میطلبه یه همچین جاییو . استاد ممنونم که این زیبایی هارو به ما نشون میدید که در ما خواسته ایجاد بشه چون من اصلا قبلا نمیدونستم چی میخوام . الان یک همچین جایی میخوام نمیدونم چجوری هدایت میشم ولی خیلی میخوام الهی به امید خودت
سلام به استاد عزیز و همراهان خوبم.
واقعا لذت بردم واقعاً کیف کردم از این همه نعمت.زیبایی.تمیزی.سرسبزی.آسمان آبی.ابرهای سفید.طبیعت سرسبز.خیابانهای خلوت .هوای تمیز.و بینهایت تصاویر قشنگ .
من اصلأ فکر نمیکردم که آمریکا انقدر قشنگ باشه
تو قسمتهای قبلی سفر به دور آمریکا خیلی جاهای قشنگ و شهرهای فوق العاده دیده بودم اما این سری خیلی رویایی بود .ممنون.
سلام ودرود فراوان خدمت استادعزیزم وبانوشایسته نازنینم
به به ازاین فایل چقدر به تصورمن کمک کرد چقدرخودمو توی اون فضا دیدم چقدرتحسین کردم لحظه به لحظه کل فایل رو حتی عکسها واطلاعات روی نقشه رو
میام بگم چقدرشبهای میامی قشنگه میبینم درحق روزهاش بی انصافی میکنم چون روزهاشم بینهایت قشنگه
طبق باورعموم مردم شهرهای شلوغی که برج هاوآپارتمانهای سربه فلک کشیده دارن جای مناسبی نیستندبرای زندگی وتکنولوژی باعث شده این شهرها خیلی شلوغ شن
ولی نظرمن کاملا مخالف اینه انقددددددرکه این شهرزیباست وترتمیز
چقدرتحسین برانگیز این حجم اززیبایی ومعماری درساختار شهر.همه چی مرتب ومنظم وزیبا
حتی نورپردازی هاهم دلبرانه اس.شفافیت ووضوح تصاویری که با دِرون بچه هم گرفته شده زیبایی شهر رو خیلی عالی به رخ میکشه
سپاسگزار خدای عزیزم هستم بابت خلق ی همچین مکانهای زیبایی برای لذت بردن مردم برای زندگی وشادی برای گردش وتفریح.
ازشمادوعزیزهم بسیارممنونم که چشمهای زیبای مارو به دیدن هرچه بیشتر زیبایی ها مهمون میکنید.صبورانه منتظر دیدن این همه زیبایی با چشم های خودم هستم وازخدای عزیزم میخوام که سعادت دیدن این شهرزیباوزندگی دراین کشور بی نظیررو نصیبم کنه.آمین
درپناه خداباشید.آمین
با سلام به استاد عزیزم و عزیزدل همه ما مریم جون نازنین
عجب همزمانی استاد عزیز.من قراره واسه چند روز دیگه یه سفر چند روزه داشته باشم اونم تنهایی بدون همسر و فرزندانم .برای دفاع پایان نامه ارشدم باید برم یکی از شهر های شمالی.راستش هم خوشحالم که قراره سفر برم هم یه خورده نگرانم .آخه سختمه بدون همسر و بچه ها اونم با وسیله عمومی سفر کنم اونم زمستون اینا نجواها هست که منو میترسونه که سرده ،تنها هستی ، قلبم میگه خودت خواستی .مگه نمیخوای تغییر کنی پس از نقطه امنیت خارج شو ،مگه شمال را دوست نداری پس حرکت کن ،مگه دلت تغییر مکان زندگی نمیخواد پس تجربه کن ،مگه دلت توکل و اعتماد به رب را نمیخواد پس توکل کن و فقط با خدا همراه شو .
الان که دارم می نویسم قلبم آروم شد . بله استاد عزیز.دیدن این سفرنامه ها آنچنان شور و شوقی در من زنده کرد و فرکانسی را از من به جهان ارسال نمود که برنامه سفر من اونم به تنهایی چیده شد چون تنها سفرنامه را می دیدم .
راستش گاهی نجوا میاد که تو کجا و استاد کجا .اعتراف می کنم که گاهی نشتی انرژی دارم گاهی میزنم جاده خاکی و از مسیر خارج میشم ولی به سرعت متوجه میشم و از خدای خودم و خودم شرمنده میشم .زمانی که اسیر نجواها میشم و یا در فرکانس افراد دور و اطرافم ناخواسته قرار می گیرم و مقاومت نمی کنم خیلی شکننده میشم و دور دور میشم گویی بین من و خدای مهربونم خیلی فاصله است خجالت می کشند که بگم همین دیروز دو سه ساعت اونقدر درگیر حواشی شدم که فراموشش کردم و باور کنید به نفس تنگی افتادم بعد به خودم اومدم که چه خبره.به کجا چنین شتابان .شرمنده شدم .اربابم را به یاد آوردم .از خودم دلگیر شدم .فوری استغفار کردم و رب مهربونم که سریع الرضا هست و غفور و مهربان .
اینو باور دارم که خداوند منو دوست داره و حواسش به منه،با نشانه ها با من صحبت می کنه .خواسته هایم را در زمان مناسب و به بهترین شکل ممکن اجابت می کنه .مثل همین درخواست سفر کردن که مصادف شد با سفرنامه و سفر من .خدارا شکر
خلاصه مسیر توحید مسیر خاصی هست .توجه می خواد .استمرار و ثبات قدم می خواد .کنترل ذهن میخواد تعهدمی خواد و تسلیم شدن میخواد
خداوندا مرا درمسیر توحید ثابت قدم بدار .
سلام استاد عزیزم و مریم عزیز من یه عذر خواهی به شما بدهکار بابت تنبلی در نوشتن کامنت این کمترین کاریه که من میتونم انجام بدم در برابر اینهمه تغییراتی که توی زندگی من به واسطه آموزه های شما ایجاد شده ،شما رو تحسین میکنم بابت استفاده درست از اینترنت و گوگل مپ و هوش مصنوعی که چقدر درست و به جا استفاده میکنید و دارید به ما هم یاد میدید که به جای وقت تلف کردن در مدیا ما هم یاد بگیریم استاد عزیزم انشالله زندگیتون پر از نور خدا عشق ناب و سلامتی و شادی باشه عزیزم خیلی دوستون دارم هم شما رو هم مریم خانم شایسته رو که چقدر خانم موقر و با شخصیتی هستند
سلام استاد عزیزم، سپاسگزارم از گذاشتن این ویدیوی بینظیر و پر از زیبایی.
استاد این ویدیو های سفرتون چه کار هایی که تو زندگیم نکرد، چ اتفاقات جدیدی که برام نکرد، چ آدمایی رو وارد زندگیم نکرد.
استاد من یک شب بعد از اینکه ویدیوی سفر دور آمریکا تون رو دیدم، خیلی لذت بردم و خیلی به فکر سفر رفتن افتادم و همینطور درموردش فکر میکردم، تا اینکه یک صدایی در درونم گفت بیا برنامه couchsurfing رو نصب کن، نمیدونم واقعا این از کجا اومد به ذهنم، من couchsurfing رو واسه اولین بار 5 سال پیش باهاش آشنا شده بودم اونم توی یک کتاب انگلیسی که برای یادگیری میخوندم بعد همون زمان واردش شدم زیاد سر در نیاوردم، بعد بیرون شدم تا اینکه بعد از 5 سال خداوند اون رو به یادم آورد، این برنامه طوری هست که اشخاصی که در جهان سفر میکنند برای تبادل فرهنگی از طریق این برنامه همدیگه رو مهمان میکنند بصورت رایگان، در هر شهر و یا کشور از جهان که بری میتونی استفاده کنی.
من این رو نصب کردم به امید اینکه یک روزی اگه خواستم به کشوری سفر کنم ازش استفاده کنم، بعد همینطور پروفایلم اونارو کامل کردم و بعد از چندین سال داخل برنامه شدم و کمی درک بهتری پیدا کرده بودم.
من اصلا هیچ وقتی فکر نمیکردم توریستی داخل کشور افغانستان میاد فکر میکردم خارجی ها از اینحا میترسند، و فکر میکنند اینجا نا امن هست و ازین باور ها داشتم، و هیچ وقتی هم تو عمرم توریست خارجی ملاقات نکرده بودم و درمورد توریست و این چیزا کاملا ناشناخته بودم.
بعد از مدتی که داخل برنامه بودم دیدم یک پیامی دریافت کردم که یک آقایی از استرالیا همراه یک خانم لهستانی میخاد از مشهد به هرات که شهر خودم میشه بیان و برام درخواست دادن اگه میشه مهمان شون کنم. واییییی استاد نمیدونید چقدر ذوق کرده بودم اصلا خیلی هیجان داشتم خیلی خوشحال بودم داشتم اشخاصی رو ملاقات میکردم که نصف جهان رو گشته بودن 60 تا کشور سفر کرده بودند استاد مثل رویا بود واسم.
سریعا به خانواده گفتم و اصلا در تاریخ خانواده مون واسه اولین بار بود که میخاستن خارجی رو مهمان کنیم واقعا بینظیر بود بخدا، اونا هم کنجکاو بود اولش یک سری افکار منفی داشتن ولی بعدش اونا هم کنجکاو بودن و قبول کردن. بعدش اومدن و چقدر لذت بردم از صحبت کردن باهاشون چقدر انسان های مهربان و با ایمانی بودن اصلا همه چیز واسه شون جور میشد واقعا استاد تک تک این قوانینی ک شما صحبت میکردین اونا بهش عمل میکردن و توی زندگی شون میتونستم ببینم بعدش دیگه اصلا یک دنیای جدید به روم باز شد، بعد از اونا یک آلمه توریست های دیگه بهم درخواست دادن از کشور های مختلف مثل هند، روسیه، مولدووا، مجارستان، چین، مکزیک همه شون رو مهمان کردم اصلا استاد ساعت ها میشستیم و درمورد کشور هایی که رفته بودن صحبت میکردیم، اشخاصی رو ملاقات کردم که سفر کردن شغل شون بود از سن 15 ، 20، 18 سالگی شروع کرده بودن و 132 ، 100، 90 کشور ها رو رفته بودند هر کدام شون برام با صحبت ها شون تو ذهنم ترسیم میکردن جاهای ک رفته بودن فوق العاده بود، من اصلا تو عمرم شغلی بنام guide رو نشنیده بودم، اینو واسه اولین بار توی یک ویدیو که یک خانمی بود میگفت از عشقت پول بساز مثلا عشق و حال دوست داری بیا برو tour guide شو، من همینطور واسم عجیب بود تو ذهنم گفتم این دیگه چیه تا اینکه توی دنیایش شدم، بخدا قسم هر جای که توجه رود تجربیات و اتفاقاات هم آنجا میرود.
بعد اونارو من میبردم چون هم زبانم خوب بود و هم شهرم رو میدونستم، میگردوندم جاهای دیدنی شهرم رو بهشون نشون میدادم و اونا هم از طریق من کلی معلومات میگرفتن و فرهنگ افغانستان و هرات رو بهتر میشناختن، بعدا فهمیدم این اصلا یک شغل هست.
و فهمیدم که من برای فعلا اولین دختری هستم که در کل توی شهر به عنوان گاید داره فعالیت میکنه رفتم با اطلاعات فرهنگ آشنا شدم.
فهمیدم که اشخاصی که سفر میکنند دو نوع هستن،
یکی اونایی که توریست هستن و در کل با گاید سفر میکنند. دوم اونایی هستن که بدون گاید سفر میکنند یعنی independent travelers هستن.
با اشخاصی آشنا شدم که اصلا شغل شون سفر کردن بود و جالب تر از همه اونا کتاب های نوشته بودن که میگفتن بدون پول میشه تمام کشور ها رو رفت و گشت، دنیا مهربان هست آدما توی هر نقطه از جهان حاضرند بهت کمک کنند، با دنیای hitchhiking آشنا شدم که فهمیدم روس های هیچهایکر ها رو باهاشون آشنا شدم ، که بهش مسافرت رایگان میگه.
هیچهایکینگ یعنی اینکه تو از یک منطقه به منطقه دیگه میری کاملا رایگان، اونم اینطور که میری دم جاده ایستاد میشی و هر وسیله نقلیه ای که میاد تو بخش دست میدی تا تورو تا جایی که خودش میره و مسیر ها تون یکسان هست ببره.
اون هیچهایکر های روسی اصلا تمام افغانستان رو همینطور رایگان سفر کرده بودند، از مزار تا هرات، بعد قندهار، کابل و از کابل به سمت مرز واقعا برام باور نکردنی بود، منی که سالهاست تو افغانستانم هنوز اونجاهارو با همین اتوبوس مسافرتی هم نرفتم
اشخاصی رو دیدم که از اروپا با موتور و دوچرخه اش سوار شده بودن اومده بودن افغانستان واقعا عجیب بود.
زن و شوهر ها با موتور آمده بودند افغانستان و پس برگشتن.
واقعا شگفت انگیزه
بعدش فهمیدم که درمورد افغانستان اطلاعات آنلاین خیلی کم هست و کلا یک ایده شکل گرفت که بیام وبسایت درست کنم، و لیست هوتل ها از کمترین تا بلتدترین، جاهای دیدنی ، تاریخچه ، سوالات حمل و نقلی رو تحقیق کنم و بزارم و این کار کردم و امشب قرار هست که وبسایتم رو معرفی کنم، خدایا شکرررررت بابت این همه معجزه در زندگیم ربم سپاسگزارم
خلاصه ملاقات کردن با اونا سفر کردن دور جهان رو برام قابل باور کردن و من هم انشاءالله به زودی سفرها مو شروع میکنم چون میدونم میشود.
استاد خلاصه این ویدیو های سفر تون من رو توی چنین دنیای کرد، و کلا الان نشان دادن و دیدن زیبایی به بغیه شغلم شده
خدایا شکرت ربم سپاسگزارم سپاسگزارم.
به نام خداوند بی همتا
سلام دوستان و یاران بهشتی من
دلم براتون لک زده بود.چند روزی سایت نیومدم، نکه نیام می اومدم چک میکردم ولی فرصت فایل گوش کردن و نوشتن نداشتم.اصلا همین که میای و سر میزنی کلی به آدم انرژی میده و یادآوری میکنه که از مسیر خارج نشی.
الان اومدم ولی با دست پررررر
الان درحالی دارم مینویسم که نتیجه دستمه
اومدم که با ذوق و شوق براتون تعریف کنم و بار دیگه ایمانمون به قوانین و این مسیری که داریم میریم قویتر و محکم تر بشه.
تو آخرین کامنتم از یه تضادی که برام رخ داده بود براتون نوشتم، دوست دارم یه بخشیشو کپی کنم اینجا که در ادامه بگم بعدش چه ها پیش اومد…
«استاد امروز برای کاری رفته بودم تهران ، به یه تضاد سختی برخوردم، حالم دگرگون شد، در حدی که یه آن احساس کردم کل بدنم یخ کرد، توان حرکت نداشتم
نشستم پشت فرمون و فایل باورهای توحیدی علی (ع) در دعای کمیل و تو مسیر گوش کردم.با تک تک حرفاتون اشک ریختم و به خودم گفتم اگه همین الان نتونی آروم باشی و از اینکه خدایی که قدرتمندترین قدرتمندان است و در کنارت داری، تورو به آرامش نرسوند پس ادعایی هم نداشته باش که بخدا ایمان داری.به خودم گفتم من خدایی دارم که از هر مشکلی قوی تره، کنارمه و هوامو داره پس غصه ای نباید بخورم.سپردم بخدا و چنان آرامشی تمام وجودمو گرفت که انگار نه انگار به تضاد سختی برخوردم.
استاد هنوز کرج نرسیده بودم که حالم عالی شد و سبکه سبک شده بودم.اگه منه قبل بودم شاید ماه ها درگیر این مسأله میشدم و نمیتونستم خودمو آروم کنم ولی در عرض چند دقیقه تونستم بر احساس بدم غلبه کنم.
به این مرحله از کنترل ذهن رسیدن برای من از هزاران نتیجه مالی بالاتر و ارزشمند تره.
همین الان رسیدم خونه و فقط خواستم با نوشتن این کامنت ادای دین بکنم به استاد بی نظیرم که حضورش تو زندگیم مثل معجزه ست.»
استاد جانم چند روزی به همین روال گذشت، ادعا نمیکنم تو کل این چند روز کاملا حالم عالی بود ولی هر آن که گفتگوهای ذهنی منفی بهم هجوم می آورد، در عرض چهار پنج دقیقه با جایگزینی جملاتی که بهم قدرت و امید و آرامش میداد، حالمو احساسمو خوب میکردم.
بعد از چند روز تضادی که خیال میکردم دیگه حل شدنی نیست، به طرز معجزه آسایی به نفع من به عالی ترین شکل ممکن برام حل شد.به همین اشک هام قسم من ایمان آوردم که این مسیری که خداوند مارو هدایت کرده، همان مسیر خوشبختی و سعادته.ایمان آوردم که استمرار تو حال خوب معجزه میکنه، ایمان آوردم که کلام استاد حقه، ایمان آوردم که تو فقط تکیه کن به خدا، اونوقت ببین چجوری دستان خداوند برات خدمت میکنند.
این ماجرارو به هر کی تعریف میکردم قطعا اسمشو جز شانس نمیتونستن بذارن و درکی از معجزه ای که برام رخ داده نمی توانند داشته باشن.ولی اینجا مطمئنم تک تک دوستان کاملا آگاهند که چی شده و چرا شده.
دوستان دستان خداوند چنان عالی تو مسیرم قرار گرفتند و ناآگاهانه وسیله ای شدن برای رسیدن من به خواسته م که برام غیرقابل تصور بود.
مگه میشه عاشق همچین خدایی نشد
استاد من عاشق خدایی شدم که با شما شناختمش….
بنام خالق زیبایی ها ”
سلام و درود بر دختر بی نظیر ”
حال دلتون عالی و متعالی ”
کامنت قبلی شما رو خوندم
خداوند رو شاکرم که تضادتون به بهترین شکل ممکن حل شده ”
خیلی خیلی خوشحال شدم ”
قطعا ما آدم آهنی نیستم و احساس داریم ” ولی همینکه تونستید کنترل کنید اون اصله ”
چند تا جمله کلیدی گفتید ”
که خیلی شما رو تحسین میکنم ”
تحسین میکنم مجدد بابت پروفایل زیباتون ”
مرسی که نوشتید انشاءالله
میآیی و از نتایج بزرگتون میگید من مطمئن هستم ”
ما هم اشک شوق ریختیم ”
با قدرت هرچه بیشتر به مسیر تون ادامه بدید ”
هرکسی تو مدار این حرف ها نیست ”
ما خالق شرایط خودمون هستیم ”
مرسی که نوشتی ”
بهترین ها رو برات آرزومندم ”
امضای الله مهربان پای تک تک خواسته هاتون”
عاشقتم فراوان “
به نام خدای هدایتگرم خدای خوبیها خدای زیبایبها
سلام به استاد عزیزم سلام به مریم بانوی مهربانم
استاد واقعا دست مریزاد با این آگاهی های که در این سفر در اختیار ما قرار میدین از اینکه رو نقشه هم نشون میدین و هم توضیح میدین در مورد شهرها و زیباییهاشون
و اما از میامی فلوریدا چه شهر قشنگی
چقدر بزرگ و زیباست این درون بچه باز چکار کرده دلم ما رو هم برد فلوریدا
ممنون و سپاسگزارم که با ساخت این سریالها کمک میکنین به ما ذهنمون رو بتونیم کنترل کنیم با دیدن زیباییها
واقعا شبش چقدر زیباتره وای چقدر خوشگله چه کشتی بزرگی چند طبقه است
روزش هم قشنگه زیبایی خاص خودشو داره ساحل تمیز و زیباش با ماسه های سفیدش که مثله برفه چشم هر انسانی رو نوازش میکنه
وقتی درون از بالا زیباییها و آب و ساحل و ساختمانها رو ماشینها رو نشون میده هوش از سر آدم میره که بابا چقدر این شهر زیباست زیباییش تمومی نداره
ساختمانها چقدر مرتب کنار هم ایستادن
چه نظم خاصی
منکه خیلی لذت میبرم هر زمان این سریال رو میبینم یه احساس شادی و خوشحالی و حسه خوب در من بوجود میاد من خودم اونجا حس میکنم
چقدر برای هر چیزی ارزش قائل میشن
میگی همه یه جورایی با خودشون آرومن
خدایا شکرت سپاسگزارتم که منو هدایت میکنی که با چشمام به ذهن زیباییها بدم
ورودی درست بدم و خروجی درست هم میگیرم
من با دیدن این سریال و مستمر و پایدار
باعث شده خیلی جاهای زیبا رو تو ایران برم ببینم آبشارها طبیعت و نماهای زیبا رو جنگلهای سرسبز رو ببینم چند ماه پیش جنگل شیر آباد دراستان گلستان رو رفتیم شب رو خوابیدیم خیلی عالی بود
خدایا ممنونتم از تو میخواهم هر لحظه منو به سمت زیباییها و انسانهای خوب و شهرهای زیبا و سمت خوبیها هدایت کنی
خدایا شکرت سپاسگزارتم