دیدگاه زیبا و تاثیرگذار محمد صادق عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت
نکات مثبت قسمت 233 سفر به دور آمریکا
نکته مثبت اول نقاشیهای پر مفهومی که کشیدن مخصوصا اونی که نشون میداد گول ظاهر رو نخورید ریشه خیلی مهمه، چقدر تاثیرگذار است
نکته مثبت دوم خلاقیتی که افراد در نقاشی ها به خرج دادن واقعا تحسین برانگیز هست
نکته مثبت سوم استفاده کردن از فضاهایی که میتونست بیهوده هدر بشه و تبدیل کردن دیوارها به محلی که هم نقاشها کار گیرشون بیاد و پول سازی بشه و هم توریستی بشه محیط و زیباسازی شهری اتفاق بیفته و جاذبه گردشگری ایجاد بشه
نکته مثبت چهارم نقاشی سه بعدی که روی زمین کشیدن که دکمه reset هست، چقدر خلاقانه ایجادش کردن
نکته مثبت پنجم نگاره هایی که روی دیوارها کشیدن خیلی شبیه به عکسهایی هست که من دیدم توسط هوش مصنوعی ایجاد شده، انگار ذهن نقاشان این محیط و هوش مصنوعی هایی مثل میدجرنی و لئوناردو که هوش مصنوعی تولید عکس هستن یک طور کار میکنه در همین حد عجیب و غریب هستن هر دوتاشون (البته هوش مصنوعی اون چیزی رو میسازه که کاربر بهش میگه و ذهنیت کاربران هم همین نوع نقاشی ها رو بیان کرده)
نکته مثبت ششم اینکه نقاشها بی پروا می توانند آن مفهومی که در ذهنشون هست رو پیاده سازی کنن و به نمایش بگذارند برام تحسین برانگیز هست که اینم بازیک جنبه دیگه از آزادی در آمریکا هست که افراد میتوانند اعتقادات یا حتی نظریات و دیدگاهها و حرفهاشون رو آزادانه بیان کنن و در نقاشی ها هم دیدیم که چقدر راحت افراد با دیدگاههای مختلف در صلح هستن و این باعث شده که آمریکا انقدر جای خوبی برای مهاجرها و زندگی کردن باشه چون آزادی و بهت احترام گذاشته میشه و میتونی حرفت رو هم بزنی
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 233382MB23 دقیقه
سلام به همه
حسم گفت در مورد این فایل بنویسم پس من شروع کردم به نوشتن در حین نگاه کردن فایل.
اول اینکه چقدر مردمان شادن و راحت ارتباط برقرار میکنن حالا میخواد پیر باشه یا جوون مثل همین پیرمردی که منو یاد مارتین اسکورسیزی انداخت. چقدر واقعا با خودشون در صلحن و حرف مردم براشون مهم نیست.
دوما اون صحنه ای که قفل ها رو نشون داده بودید جالب بود. یادمه توی یکی از قسمت های قبلی سفر به دور آمریکا هم نشون داده بودید روی یه پلی مردم همینطور قفل هاشون رو زده بودن به حصار و گفتید انگار میخوان اینطوری خودشونو به عشقشون قفل کنن و از این دست اعتقادات و تعداد این قفل ها بهم نشون داد که چقدر زیادن آدمایی که وابسته هستن و بود و نبودشون وصله به بود و نبود شخص دیگری و نتیجه هم که مشخصه.
مورد سوم اون نقاشی های دیواری بود که خیلی هم زیباست و وقتی گفتید که چند سالی یکبار عوض میشه با خودم گفتم ببین بینهایت فرصت. چقدر همین کسایی که عاشق این نقاشی کردن روی دیوار هستن و فکر و ذکرشون صبح تا شب اینه که طرح جدیدی بزنن، خدا واسشون این فرصت ها رو فراهم کرده که پول هم بسازن و تازه هر چند سال دوباره مجددا نقاشی های جدیدی کنن و آدمای جدید با طرحهای جدید و خلاقانه و متفاوت و حتی همون آدمای قبلی با طرحهای جدید و خلاقانه و منحصر به فرد باز بیان پول بیشتری در بیارن. تازه اینکه چندتا از میلیون ها و میلیاردها و تریلیاردها فرصتی هست که این افراد دارن برای لذت بردن از کار مورد علاقشون و پول ساختن. حساب کنید چندتا دیوار توی شهر هست و چه آدمایی دلشون میخواد محیط زندگیشون با این نقاشی ها قشنگ تر بشه و چقدر فضاهای عمومی مثل مترو، بازار و … هست که دولتها حاضرن پول کلان بپردازن که نقاشی هایی با مضمون های فرهنگی و … روی دیوارها باشن. مخ آدم سوت میکشه از اینهمه فراوانی.
تازه این یک رسته از بینهایت رسته ای هست که توی هنر وجود داره و ببینید که کسی که کارشو خوب انجام میده و باورهای خوبی داره توی هر علاقه ای میتونه غنی باشه. مثل همون تابلوهایی که فردی اومده با خلاقیت یه سری مفاهیم رو خیلی زیبا انتقال داده.
خیلی برام جالب بود که فردی اومده واژه پرفکت رو نشون داده روی دیوار که خود اون کلمه پرفکت به معنای خود کلمه نیست یعنی کامل نیست و یکی داره میتراشه اونو تا خوشگل تر بشه، یکی داره جوشش میده تا سرپا باشه، یکی داره تخته میزاره تا اصلا معنا پیدا کنه کلمه و آدمایی که دور و برش ایستادن و هر کدوم این کلمه براشون معنایی داره. یعنی خود کلمه کامل هم داره کامل میشه و هیچ کاملی توی این دنیا وجود نداره و از نظر هرکسی میتونه این پرفکت فرق کنه و یک شرایطی رو کامل بدونه ولی بازم درنهایت همیشه بهتر از اونم هست.
در ادامه هم کلمه مموریز هم جالب بود و نشون میداد که هرکسی با یه چیزی خاطره داره و بازم تکمیل کننده معنای کلمه پرفکت بود یعنی یکی با یه گل خاطره خوبی داره یکی با قدم زدن با عشقش یکی با عکس گرفتن و شکلک درآوردن یکی با رنگ آمیزی و از نظر هر فرد اون لحظه کاملی بوده که بسیار لذت برده و هض کرده.
تابلوی بعدی آدمی بود که داشت بهش عشق تزریق میشد. جالبه دنیاش سیاه سفیده و با تزریق عشق داره کم کم دنیاش رنگی میشه. این به نظرم همون عشقی هست که ما به خودمون داریم و فارق از هرچیزی خودمون رو ارزشمند میدونیم.
رسیدیم به تابلوی زیبایی که یکی با غرور ایستاده به خاطر یه سری چیزای ظاهری و یکی سرش پایینه فقط به خاطر دیدن ظاهر قضیه. یعنی این تابلو منو یاد آدمایی میندازه که های و هو دارن. یعنی از درون پوچن و احساس بی ارزشی میکنن ولی یه جوری خودشون رو نشون بقیه میدن که ما خیلی قوی هستیم و مثل همین آدمه خیلی احساس اعتماد به نفس میکنن و خیلی به ظاهرشون میرسن که یکی ندونه فکر میکنه طرف مولتی میلیاردره.
یکی دیگه هم هست که آدمیه که با خودش در صلحه و اهل شو آف و نشون دادن به بقیه نیست و ساده زندگی میکنه و احساس خود ارزشمندی بیشتری داره نسبت به فرد قبلی ولی هنوز نتیجه ملموسی نیامده براش ولی نتایج هستن و کافیه کمی ادامه بده و راه حل هایی مثل کندن زمین حالا تو مثال این عکس رو دنبال کنه تا به نتیجه برسه و نتیجه ای که میگیره 100 ها برابر اون فرد قبلیه ولی متاسفانه میان و خودشونو با بقیه مقایسه میکنن و اینطوری سرشون میافته پایین و احساس بی ارزشی میکنن و نتیجه این میشه که کم کم بجای اینکه توی همون مسیر صاف و ساده و درست شون بمونن که به هرچی میخواستن میرسیدن، میخوان شبیه اونایی بشن که دنبال یه چیزی بیرونی برای چنگ زدن بهش و حس ارزشمندی کردن هستن و کلا مسیر رو گم میکنن و در جاده ی سنگلاخی و سربالا یه کوله پر از سنگ هم به خودشون حمل میکنن و دارن گاری پر از سنگی رو هم میکشن و با پای لخت دارن این شیب شدید کوه رو میرن بالا و کلی پاشون هم زخمی میشه ولی دوست دارن دیگه چون ارزشمندی خودشونو گم کردن.
تابلوی بعدی خیلی جالب بود. نشون میده که فردی روی یه کیسه بزرگ پول نشسته ولی به فکر عشقه. حالا میتونه عشق به آدمی باشه که نداره یا عشق به کاری میتونه باشه. برداشت من چیه؟ وقتی آدم پول داشته باشه ولی روابط خوبی نداشته باشه جالب نیست و باید هردو با هم باشن. یا وقتی آدم پول داشته باشه ولی کاری که انجام میده رو دوست نداره، بازم جالب نیست و آدم از زندگیش راضی نیست هرچقدرم نتیجه گرفته باشه و از درون پر نشده و دلش پر میکشه واسه انجام کار مورد علاقش و پول ساختن نه صرفا پول ساختن.
تصویر بعدی ما آدما رو نشون میده قبل ورودمون به کره زمین و خیلی لذت بردم ازش. پدر و مادرمون که دروازه ورود ما به این دنیای شگفت انگیز شدن. به چشمای اون بچه نگاه کنید. ببینید چه ذوقی داره از اینکه دارن این دنیا رو در اختیارش میزارن و چقدر شور و شوق داره که بیاد خودشو تجربه کنه. این ما بودیم وقتی میخواستیم بیام تو این دنیا و سر از پا نمیشناختیم برای تجربه خودمون و همه ما به قول خداوند این دنیا مسخر ما شده.
اون مجسمه ها که طرف چترو گرفته واسه اون یکی و خودش خیسه خیسه داستان زندگی خیلی از ماست که خودمونو له میکنیم واسه دیگران و تازه خیلیم خوشحالیم که عجب کار انسان دوستانه ای. جالبه مجسمه کناریش که چتر بالای سرش گرفته شده دستش رو به حالتی آورده بالا و ابروهاش به حالتی رفته بالا که یعنی چی اینکار. چرا واسه خودت ارزش قائل نیستی. توی دنیای واقعی هم همینه که وقتی یه نفر از خودش میزنه برای دیگران، بقیه بهش بی احترامی هم ممکنه بکنن و رفتار بدی هم باهاش داشته باشن چون احساس بی ارزشی قطعا بازخوردش همینه از سوی جهان و به احساس بی ارزشی بیشتری می انجامه.
دوباره میریم جلوتر و میرسیم به یه ایده خلاقانه دیگه و یه سری نوشته ها رو با پس زمینه تصاویر زیاد و مختلف ترکیب کرده و شده یه هنر و اینم یه فراوانی دیگه.
جمله ای که باید از استاد بارها نوشت و گفت، خطاب به نوشته روی تابلو:
nobody said it was easy but it was
هیچکسی نگفته(مسیر موفقیت) آسون بوده ولی آسون بوده
عجب جمله طلایی ای شد
در ادامه اون نقاشی دکمه قرمز روی زمین که چقدر هوشمندانه اومدن جای عکاس و سوژه رو مشخص کردن که مردم راحت بیان و عکس بگیرن و لذت ببرن. اینم یه ایده خلاقانه برای راحت کردن کار. چقدر این ایده ها در زندگیمون هست که کارها رو راحتتر، سریع تر و لذتبخش تر میکنه و در بحث کاری و مالی، نتایج رو سریع تر، راحتتر، با بازده بهتر، با هزینه کمتر، با زمان و مکان آزاد، با کیفیت بهتر و نتایج بزرگتر و به صورت رودی جاری و یکجا وارد زندگیمون میکنه.
در ادامه باز فراوانی جهان و متنوع بودن علایق و اینکه میشه از هرکاری هنری خلق کرد حتی از پلاستیک های ضایعاتی که چه اثر هنری زیبایی رو خلق کرده. چیزایی که هیچ ارزشی نداشته و مردم دور ریخته بودن، تبدیل به یه اثر هنری با ارزش شده و برای صاحبش ثروت به ارمغان آورده. یعنی ببینید توانایی ما انسانها رو که از هرچیزی میتونیم پول بسازیم و هیچ محدودیتی نداریم.
کل مسیر هم از این نقاشیهای دیواری زیبا داره که هرکدومش آدمو به وجد میاره از زیباییشون و ایده ها و خلاقیت هایی که داره. چقدر فراوانی هست برای دادن ایده. تمامی نداره.
در ادامه هم می بینیم چادرهایی که برپا شده و دارن محصولات غذایی مختلف رو به مردمی که اومدن دیدن کنن از اونجا ارائه میدن و ببینید که چقدر فرصتهای پولساز هست که اطراف یه ایده ی ثروت ساز دیگه وجود داره و افراد میتونن با دادن خدمات به مسافرین کلی پول بسازن. از نوشیدنی گرفته تا باربیکیو و …
خدایا شکرت بابت اینکه اجازه دادی به ما برای خلق و گسترش جهانت. چقدر این دنیا زیباست.
متشکرم استاد عزیزم و خاله مریم مهربونم که این فایل زیبا رو تهیه کردید. واقعا لذت بردم ازش و کلی درس واسم داشت
عاشقتونم