سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 233

سلام به دو عدد عشق

سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته دوسداشتنی که هر روز زیباتر و لبخندتون جذاب تر میشه

زبان از گفتن تشکر برای وجود شما دو عزیز عاجز ،

چه روزهایی بود که توانایی کنترل ذهن نداشتم و تنها پناهم این سایت جادویی و مخصوصا این سریال سفر به دور آمریکا بود و این خودش نشون میده شما دو تا استادان عزیز باید همیشه ازتون تشکر کنم

نکته جالب اینکه استاد وقتی آدم به شما فکر میکنه فقط حس خوب ،فکر خوب ،حال خوب و هر چی چیز خوبه توی ذهنش مرور میشه

مثلا من وقتی به پسرم که عشق زندگیمه فکر میکنم و خاطرات خوبشو با خودم مرور میکنم و لذت میبرم بلاخره یه جای ازش یه خاطر به ظاهر نا خوب هم توی ذهنم مرور میشه هر چند هم کوچک ،ولی این موضوع در مورد شما اصلا صدق نمیکنه و شما فقط خوبی و خوبی بیاد من میارید و چه نعمتی بزرگتر از این

استاد عزیزم داشتم تیکه آخر فیلم میدیدم که هدایت شدین به سمت باربیکیو و احتمالا مثل من دهنتون آب افتاده یه دلی از عزا درآوردین ،داشتم با خودم مرور میکردم اصل و فرع رو در همه ابعاد

بلافاصله وقتی ماشینهای رو که مخصوص خوراکی بود دیدم با خودم گفتم ببین استاد خیلی خوب اصل رو از فرع رعایت میکنه و توی همین مثال سلامتی و غذاهای مختلف اگر بخواهیم جهانم رو با مثال غذا توضیح بدیم چقدر تنوع از انواع و اقسام غذاها توی دنیا وجود داره که خیلیا شونم مضرن و استاد یه روز تصمیم گرفت اصل رو از فرع توی این زمینه در بیاره و اتفاقی که افتاد این بود با وجود این همه غذاهای خوشمزه و مضر هدایت شد به اصل و مهمتر از همه پایبند بود به اصل خودش که به درستیش پی برد و این نکته ای که باید همیشه به خودم یادآور بشم و سعی کنم مثل استاد عمل کنم اگر دنبال نتایجی هستم که الان استاد داره

فقط براتون از خدا آرزوی سلامتی و تندرستی دارم استاد و همیشه سایتون بالا سر این سایت بچها باشه ..دوستون دارم از صمیم قلبم

سلام آقا یونس عزیز

کامنت شما سرشار از آگاهی بود و حیفم اومد نکاتشو که برای من با ارزش بود اینجا ننویسم که یاداور بشه برای من

اولین نکته بحث ارزش قایل شدن برای خط قرمزهای خودته و اینکه تو اولویتی و باید همیشه اصول شخصی خودتو پایبند باشی توی هر شرایطی

من خودم بسیار آدم کم رویی بودم و بیشتر مواقع نمیتونستم نه بگم و این به چشم یک ضعف بزرگ میدیدم و از زمانی که با استاد آشنا شدم سعی کردم برطرفش کنم

چند روز پیش یکی از دوستانم که باهاش رودروایسی داشتم یه وسیله ای رو ازم گرفت که دوس نداشتم بهش بدم و کلی با خودم کلنجار رفتم که چرا بهش نگفتم .بهمین خاطر تصمیم گرفتم با قاطعیت موقع تحویل بهش بگم

روزی که اومد خیلی محترمانه بهش گفتم و اونم طبق حدسم ناراحت شد و شروع کرد به گله کردن ولی من روی حرف خودم موندم و جالب اینجاست بعدش کلی به خودم افتخار کردم بخاطر این کار و انگار از اون روز بزرگتر شدم

این نکته که گفتی بعضی جاها که میشه انعطاف داشت هم بسیار نکته خوبی بود که باید پلن بچینم برای اجراش توی زندگیم

نکته بعدی که اشاره کردین مربوط به فعال بودن استاد که به محض نزدیکی به تمام شدن تارگتشون هدف بعدیشونو مشخص میکنن بسیار حائز اهمیت هستش که خودم با وجود تلاش فراوان هنوز نتونستم اونجوری که باید انجامش بدم

سپاسگزارم ازت دوست عزیزم بخاطر تک تک کلمات با ارزشتون

سلام به آبجی خوشگل خودم

سارا خانوم اشک منو درآوردی و قلبمو نورانی کردی با گفتن نتایجت و اینکه بزودی مسافری و قراره مهاجرت کنی

دمت گرم خانوم چه جسارتی داشتی و چه روزهایی رو سپری کردی .فولاد بود آب میشد اما تو مثل شاگرد اولای این سایت الهی با تعهدی که به خودت دادی همه چیز عوض کردی

من قبلا کامنتای تو رو خوندم وقتی که از تضادهات صحبت میکردی پیش خودم میگفتم سارا هم مثل من درگیر چالشهاشه و چون خود منم توی همچین شرایطی سر میبرم فشارهای که میتونست هر آدمی له کنه و تو با جسارت و البته با کنترل ذهن که در این مواقع شیطان هر کاری میکنه ذهن به بیراه بکشونه بر آومدی و الان با نتایجت اینجا حاضر شدی

میخوام بهت بگم خیلی خوشحالم از اینکه در این سایت با شما هم فرکانس شدم و الان دارم به چشم یک الگو که شرایط مشابه منو داشت و الان با سربلندی میاد از نتایجش میگه واقعا خوشحالم از تک تک نتایجی که بدست آوردی و مخصوصا از مهاجرتت که آغاز مرحله جدیدی از زندگیته

در پناه الله یکتا شاد و خرم باشی عزیزم و بازم از نتایجت برام بنویس دختر زیبا