سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 233 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

243 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    استاد عزیزم سلام

    تو کامنت قبلیم نوشتم که با همسفر شدن با شما و دیدن زیبایی ها

    هدایت شدم ب ی خونه عالی با ویو بسیار زیبا

    ب سفر ب یکی از زیباترین مناطق ایران

    و اون روز که دوره سفر جدیدتون شروع کردین

    گفتم با خودم که ، من تماشا میکنم و لذت میبرم ولی بخاطر شرایطی که توش هستیم

    اصلا ب فکر سفر رفتن که هیچ

    ب فکر بیرون بردن ناهار به پارک هم نبودم

    که

    کهههه

    دیروز زنگ زدم احوال دوستم بگیرم و گفت بیا بریم نرگس زار و

    ما ساعت ١/5 راه میوفتیم فاطمه ( دوست مشترک مان) هم هست

    شب قبلش ( پنجشنبه) تو دلم گفتم کاش میشد بریم این هفته نرگس زار ( تا حالا نرفته بودم)

    ولی وقتی قیافه دمغ همسرم دیدم

    حرفم خوردم

    فرداش که دوستم گفت

    گفتم نشونه اس

    بذار ب همسرم بگم

    و ایشونم ( برعکس قبل که همیشه طفره میرفت و حوصله نداشت ) گفت باشه

    تا ١/5 کارات بکن و وسایل جمع کن

    منم خوشحال زود ناهارم راه انداختم و جمع و جور کردم و ٢ از پمپ بنزین اول شهر زدیم بیرون

    دوستامون تو مسیر منتظر ما بودن

    خلاصه را افتادیم و هدایت شدیم به ی نرگس زار

    اینقدررر شلوغ بود که نگو

    تو اون مزرعه بساط کیبورد و اهنگ برقرار بود و حسابی مجلس گرم بود و انگار که عروسی باشه

    نوازنده و خواننده عالی بودن

    بساطمون پهن کردیم

    ناهار خوردیم

    میوه و چای و تنقلات

    کلی هم عکس گرفتیم

    قسمت جذاب گوش کن

    وقتی ناهار خوردیم

    داشتم تند تند جمع میکردم که تا نور خوبه بریم چندتا عکس بندازیم

    ک ی خانمی با دست زد ب شونم

    برگشتم دیدم

    ی لیوان کاغذی دستش

    گفت یکم پلو برای زینب ( دختر بچه اش) میریزی

    گفتم بله

    لیوان پرکردم و بلند شدم رفتم عکس بگیرم

    چند دقیقه بعد اون خانم اومد طرفم و یک دسته گل بزرگ نرگس. ب من هدیه داد (

    وااای اینقدر خوشحال شدم

    و تو دلم گفتم این از نتایج دوره احساس لیاقت

    من ارزشمندم

    و این خانوم برای قدر دانی

    این دسته گل ب من هدیه داد

    ب جمعی دعوت شدم که قبلا دعوت نمیشدم

    و میدونم که توجه ب زیبایی ها بیشتر و بیشتر نعمت و برکت وارد زندگیم میکنه

    الهی الحمدالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 929 روز

    سلااام به روی ماهتون

    به چشمون سیاهتون

    من اووووومدم

    چه صبح زیبایی خدایا شکرت تا چشمامو باز کردم اومدم تو سایت و دوسدارم خوابی که دیدم رو براتون تعریف کنم الان نمیدونی چه صدای بارون شدیدی داره میاد منم که عاشق صدای بارون

    کاشکی بارون بزنه

    که ساز محبوب منه

    صدای بارون

    خب بریم سراغ خوابم وای استاد جانم دیشب خوابتون رو دیدم نمیدونیدد چقد خوبه خوابتون رو دیدن

    آقا جریان این بود من دیشب پیشتون بودم توی پرادایس بعد پاشدم رفتم rv رو بشورم شروع کردم با این وسایل خودم که اینجا دارم به شستن ماشینتون نصفش رو شستم استاد اومدید ماشین رو بردید یه جا دیگه پارک کردید بعد من گفتم عه rv کجاست دیدم بردین جلوتر اومدم اونجا شروع کنم به شستن که باز ورداشتید ماشین. رو بردید زدید تو یه جای دورتر که دیگه نه شیلنگم می‌رسید نه دسترسی بهش داشتم خلاصه استاد من چقدرر ناراحت شدم که نزاشتین rv رو بشورم و تا صبح ناراحت بودم ازتون آخه استاد این چه کاریه با من کردید؟

    بعد که گفتم چرا گفتید که ترسیدم آب بره تو ماشین واین مساعل بعد منکه ناراحت ازتون هر چقدر هم منتظر موندم نمیومدید از دلم دربیاریداستاد خخخ به خودم میگفتم ببین چه اخلاقی داره استاد نمیاد چه چیزی بگه من بهتر بشم

    خلاصه استاد پاسخ گو باشید برای کارای دیشبتون منو ببرید اونجا و بزارید این rv رو کامل بشورم تا این وضع درست بشه و منم حالم خوب بشه

    اصلا همینکه خوابتون رو میبینم حس خیلی خوبی میگیرم انگار که توی مسیرم انگار که از بس رو خودم کار میکنم که خوابتونم میبینم و حس خوب و اعتماد بنفس میگیرم

    اینم از خواب من هنوز من تو رختخوابم و حسم گفت بیا اول قبل اینکه فایل رو ببینی خوابت رو تعریف کن و استاد این صدای بارون چقد زیباست و رویایی دوسدارم بمونم تو رختخواب و فقط گوش کنم آخه بعد از مدتها که بارون نمیومد و همه نگران بودن ولی من همش میگفتم نه بابا نگرانی نداره اون کارش درسته و حالا دیروز شروع کرد به نم نم باران و من گفتم خداجونم ببار واسمون تا همه سیراب بشیم از رحمتت

    وای که اینجا بزرگترین و بهترین دفتر شکرگزاری منه سایت عزیزمممم عاشقتم که همیشه در دسترسی و تموم نمیشی دفتر قشنگم

    خدایا شکرت روزم رو چه قشنگ شروع کردم چه روز بشه امروزم

    ولی هنوز تو دلم هست نصف rv رو نزاشتید بشورمااااا

    عاشقتونم استاد جانم مریم خانوم و دوستهای ناب و الهی و خوش قلم خودم

    امیدوارم سلامتی و ثروت و فراوانی مثل این باران بر سر همتون بباره

    بوس به کله ی همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    آراز شادفر گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    سلام ب استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز اول از همه سپاسگزار خداوند بزرگ و هدایت کننده هستم ک منو با سایت عباسمنش و شخص بزرگ و دوس داشتنی مثل شما آشنا کرد و منو هدایت کرد ب این مسیر ک هر روز بتونم چیزهای زیادی یاد بگیرم و بهتر بتونم افکار و شخصیت خودمو تغییر بدم در مورد این فایل زیبایی ک گذاشتین بگم ک وقتی شخصی ی فایلیو میبینه برای بار اول شاید در ظاهر با خودش بگه واو عجب جای خفنی چ جای باحالی چ نقاشیهای زیبایی ولی ب نظر من چ فایلهای رایگان سایت چ فایلهای دوره ها برای اولین بار ادم نظر انچنانی نمیتونه درموردش داشته باشه چون ب قول معروف ادم هر چقدر هم روی خودش کار کنه و ب گمان خودش دیگه ادم پخته و پر تجربه ای هم باشه باز هم ی سری باگهایی تو ذهنش داره ک باید برطرف بشه چون ب نظر من وقتی انسان در مورد چیزی خودشو کامل نبینه . جای رشدی برا خودش بزاره ب خودش کمک زیادی کرده برا پیشرفت مثل داستان فنجانت را خالی کن وقتی یک فایلیو ادم برای بار اول میبینه اون تجربیات و داده های ذهنی ک از اطرافیان و رسانه ها و تجارب گذشته کسب کرده بالا میاد پس نمیتونه برا بار اول دیدگاه مناسبی در مورد اون فایل یا اون مکان داشته باشه دیدگاه یا برداشتی ک از ی فایل برا بار اول ادم داره قطعا با دیدگاهیی ک برا بار چندم اون فایلو میبینه کاملا فرق داره چون در هر بار دیدن و دیدن ظرف وجودی انسان بزرگتر میشه و درک انسان از اون مسیله بیشتر میشه ولی در کل من برای این فایل زیبا برا بار اول ک الان دیدم تنها دیدگاهی ک میتونم انتشار بدم این ک وقتی ویدیو شروع میشه ی اقای تقریبا سن بالا با موی سفید توجه منو جلب کرد ک پشت ی ماشینی در حال شادی کردن ولذت بردن بود فارغ از سنی ک داره یا فارغ از این ک تو چ ماشینی تو چ شرایطی نشسته تنها داشت از لحظه حالش لذت میبرد و لحظرو داشت زندگی میکرد یا ی قسمتی بود شخصی داشت تو نقاشی با طناب بالا میرفت و از کوله پشتیش سنگهایی پایین میفتاد یاد اون حرف استاد تو فایل خوش امدید شدم ک میگفتن وقتی تو مسیر سعادت حرکت میکنی اوایل ی کفش پیدا میکنی تا پاهات کمتر اذیت بشه بعد یواش یواش اون قاری سبکتر میشه ی روغن پیدا مکنی براچرخای زنگ زده قاری و ب سمت جاده خوشبختی و ثروت حرکت میکنی برا این فایل دیدگاههای زیادی میشه نوشت چون زاویه دید انسانها با فرکانسشون ک تو اون زمانی ک دارن این فایلو یافایلهای دیگرو نگاه میکنن فرق میکنه شاید شخصی این فایلو توفرکانس نسبتا خوبی ببین و ی برداشتی داشته باشه یا ی فرد دیگه اینو توفرکانس دیگه ای ببینه و برداشت دیگه ای داشته باشه خود من مثلا اون قسمت آخر ک مخصوص خوراکیها بود مثلا با خودم میگفتم من الان اونجا بودمو اول میرفتم ابمیوه بعدش سوخاری بعدش مثلا قهوه شاید ی نفر دیگه بگه من بودم این نقاشیو اینجوری میکشیدم و …….. خلاصه برای بار اول چیزی نمیشه برداشت کرد از ی ویدیو باید چندین بار دید تا تونست اون مطلب ویدیو رو درک کرد در اخرم شاکر خداوند بزرگ هستم ک دوباره این فرصتو ب من داد تا بیام داخل سایت و هدایت شدم ب سمت این فایل زیبا و بالاخره تونستم این تنبلی رو در مورد دیدگاه نوشتن بزارم کنار و بیام دیدگاه خودمو بنویسم فارغ از این ک دیگران خوششون بیباد یانه من دیدگاه خودمو در مورد این فایل میزارم باشد روزی ک دوستانی ک تو مسیر موفقیت قدم گذاشتن بتونن اون تنبلی ک حالا در مورد هر چیزی ک دارن و میخوان اقدام کنن و باعث پیشرفتشون میشرو کنار بزارن و بجای حرف عمل کنن ب قول استاد عزیزم ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است در پناه خداوند بزرگ و هدایت کننده ب مسیر خوشبختی شاد و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    فاطمه فضائلی گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام

    امروز به یکی از ارزوهایی که یادم رفته بود رسیدم ,دلیلی هم که تو این قسمت مینویسمش چون دقیقا ارزوم همین بود

    دیشب بعد دیدن این فایل انقدر ذوق زده شده بودم و تحسینشون میکردم چون من قبلا شاید دوسه سال پیش می دیدم یکسری ازین گروههای هنری هستند که رو دیوارهای خونه ها یا کافه ها نقاشی میکنند ,یا همیشه دیوارهای کافه های اصفهان که می دیدم مینیاتور کشیدند میگفتم ببییین منم باید نقاشی هامو اینجور جاهام بکشما کلا عاااشق این تجربه بودم که منم رو دیوار بزرگ نقاشی کنم بجای تابلو یا کارهای صنایع دستیم

    دیشب دقیقا بعد دیدن این فایل یاد خواستم افتادم و رفتم تو برنامه دیوار و درخواست کار قسمت هنری رو زدم دیدم ای دل غافل یه اگهی هست راجب همین نفاشی سنتی و همه هم گروه هنری خانم ,من تماس گرفتم و امروز رفتم یه جاااای بی نظیر دقیقا همون چیزایی که میگفتم یه خونه سنتی بزرگ با گچبری های فوق العاده و نقاشی سنتی و نگارگری!!!

    و واااای که این مدت همه چقدر تحویلم میگیرن مخصوصا تو هنرم , من ایستادم به نقاشی و گفتم عههه خدایاااا انقدر راحت اخه؟

    حتی سرگروه میگفت من اگهی را برمیدارم اگه شما بمونی یعنی اگهی سه روز پیش برا من زده شده بود انگار و حالا که رفتم بسته شد و میگفتن میخواسنم لباسهای جدید سفارش بدم الان که شما اومدی اینکار میکنم ,اینم از برکات دوره احساس لیاقته دیگه

    خلاصه من از امروز شروع به کار کردم نمیدونم تا کی بمونم ادامه بدم یا نه ولی اولا به خواسته ی فراموش شدم رسیدم دوما قدرت فایلهای سفرنامه رو در خلق خواسته ها و ارسال فرکانس جدی بگیرم سوما تجربه جدید امان ازین تجربات که هربار بزرگترم کرده!

    خدایا ممنونم ازت که این روز رو برام ساختیش

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    فیروزه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 1200 روز

    بنام خداوند مهربان

    سلام استادعزیز ومریم جان نازنین وهمسفران عزیز وگرامی

    این قسمت سفربسیار مکان جالبی بود ایده خلاقانه نقاشی روی دیوار آنهم طرحهای زیبا وبسیار مفهومی

    جای جای این منطقه وهریک ازنقاشی ها وطرحهای مجسمه ها همه عالی وجذاب بود

    ورودی زیبا با آن قلب قشنگ که نقاشی های گل وپروانه وسایر شکل‌ها عالی بود

    دیدن تعداد زیادی قفل روی دیوار جالب بود مثل ایران که به امامزاده پارچه وقفل وچیزهای دیگه آویزان می‌کنند بود پس آمریکا هم به این چیزها اعتقاد دارند

    اون مجسمه ها که مادر داشت دنیا راتقدیم بچه می‌کرد تمثیل این است که خداوند تمام دنیا را دودستی تقدیم بنده هایش کرده تا سپاسگزار باشند وبیشتر وبیشتر دریافت کنند

    آن طرحی که یکی چتر خودش راروی سر دیگری گرفته بود خیلی قطرات آب وآن آبی که زمین ریخته بود راقشنگ وطبیعی نشان دادند وازخودگذشتگی وعشق رانشان داد

    فردی درتابلو بود پشت میله ها که نشان میده انسان زندانی افکار وباورهای محدود کننده اش میتونه باشه

    اون آدمی که روی پول نشسته بود وبه عشقش فکر می‌کرد جالب بود شاید میگه به عشقم رسیدم وپول وعشق باهم است

    تقابل فرشته وشیطان برای اینکه انسان رابه طرف خود بکشند هم عالی بود واقعأ کارشیطان راحت است وبدون زحمت کار می‌کنه

    طراحی جالب تابلو که استاد توضیح دادند عدم توجه به ریشه ها وظاهر را دیدن که وقتی موفقیت فردی رامیبینیم حتمآ ریشه در افکار وباورهای درست داره واصل ریشه است که قوی باشه

    استاد دکمه reset خیلی محشربود که نقاشی روی زمین بود وازیک زاویه دیگر انگار دکمه است وسه بعدی وواقعی وخوب شد شما ازهردو زاویه نشان دادید

    دربرخورد با تضادها وهرموضوعی اگر زاویه دیدخودمان راعوض کنیم کلا موضوع تغییر میکنه ودربرخورد با موضوعات ناخوشایند تلاش کنیم از یک زاویه دیگر وبادید مثبت بنگریم تا حالمان عالی تر شود

    نقاشی چهره خانمی که روی سر وصورتش انواع نقش های دیگری بود خیلی جالب بود انگار میگه داخل سر آدم پر افکار مختلف است

    استادجان ومریم جان بسیار مکان جذاب وزیبای مارابردید سپاسگزارم

    ودراخر کباب وجوجه کباب روی ذغال که حتمآ خیلی خوشمزه بود نوش جان

    اساتید گلم شادوسلامت باشید وبسیار ازشما سپاسگزارم انشالا همیشه سلامت وشاد وسرفراز باشید وسفر بسلامت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    مریم حسینی مطلق گفته:
    مدت عضویت: 1020 روز

    بنام الله تنها پروردگار جهانیان

    سلام به همه

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته ام

    اول از همه عکس ویدیو چقد دلبره خدای من

    چقدر عشق هست تو این قاب

    خداروشکر برای همچین رابطه ی عالی و عاشقانه بدون کوچکترین وابستگی

    مریم جانم صورتت تپل تر شده ماشالله

    بیشترین چیزی که نظرمو جلب کرد این بود و چقدر هم بهت میاد صورت تپلتر

    بریم سراغ میامی

    گرونترین شهرجهان پراز بار و کاباره و رقص و کلا شادی و خوشحالی

    ولی استاد اونجارو برای زندگی انتخاب نکرده چون خیلی شلوغه و پارادایس آرامشش به مراتب بیشتره

    و البته که چه چیزی با آرامش برابری میکنه؟!

    ولی برای مسافرت خوبه

    استاد چه ایده خفنی داشتن برای این دیوار نوشته ها و عکسهای گرافیکی و این تابلوهای امیدبخش و مجسمه های پراز حرف البته بدون هیچ کلامی.

    اون مجسمه که فرشته زووور میزد آدمو به سمت خوبی ها بکشه و قیافه شیطونک که با کوچکترین تلاشی آدمو به سمت خودش جذب میکرد

    واقعا چرا ؟!

    قلب همه ماها که دنبال خوبیه ولی چرا اینجوریه؟!

    در مورد کنترل ذهن میشد نگاه کرد بهش که خیلی سخت میشه به افکار مثبت فکر کنیم البته که با تمرین طبق قانون تکامل هی بهتر و بهتر میشیم ولی افکار منفی زووود بهمون هجوم میارن و همینه که استاد میگن

    ذهن شیطان و قلب خداست

    خداوند میگه نبوده که ما به همه پیامبرا بگیم و شیطانم نجوا نکنه

    اونم داشته نجواهاشو میگفته

    اما ما کلام الله رو بالا بردیم و کلام شیطان رو پست کردیم

    این تفاوتشه

    تفاوتش مثل روغن و آب

    نه شک ایجاد میکنه و نه تردید

    بسیار بسیار واضحه که

    شیطان هر حرفی میزنه نتیجه احساسیش ترسه،تردیده ،نگرانیه ،عصبانیته،خشم و افسردگی و احساس گناهه

    و خداوند هر حرفی میزنه نتیجه احساسیش آرامشه،قدرته،احساس خوبه،لذته،آگاهیه،عشقه…

    مهم اینه قدرت رو بدی دست قلبت یا ذهنت

    هر چی که بهمون آرامش میده از خداست

    الان برای چند دقیقه آروم بشین ی جا چنتا نفس عمیق بکش بدور از هیاهو

    ذهنتو خالی کن و ببین که میشنوی صدای خدارو

    پس سپاسگزاری کن بابتش

    بابت احساس خوب

    و ببین چه راحت معجزه ها رخ میده

    استاد سپاسگزارم ازتون

    خدایا دوستت دارم

    مریم دوستت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3669 روز

    سلام به همه

    حسم گفت در مورد این فایل بنویسم پس من شروع کردم به نوشتن در حین نگاه کردن فایل.

    اول اینکه چقدر مردمان شادن و راحت ارتباط برقرار میکنن حالا میخواد پیر باشه یا جوون مثل همین پیرمردی که منو یاد مارتین اسکورسیزی انداخت. چقدر واقعا با خودشون در صلحن و حرف مردم براشون مهم نیست.

    دوما اون صحنه ای که قفل ها رو نشون داده بودید جالب بود. یادمه توی یکی از قسمت های قبلی سفر به دور آمریکا هم نشون داده بودید روی یه پلی مردم همینطور قفل هاشون رو زده بودن به حصار و گفتید انگار میخوان اینطوری خودشونو به عشقشون قفل کنن و از این دست اعتقادات و تعداد این قفل ها بهم نشون داد که چقدر زیادن آدمایی که وابسته هستن و بود و نبودشون وصله به بود و نبود شخص دیگری و نتیجه هم که مشخصه.

    مورد سوم اون نقاشی های دیواری بود که خیلی هم زیباست و وقتی گفتید که چند سالی یکبار عوض میشه با خودم گفتم ببین بینهایت فرصت. چقدر همین کسایی که عاشق این نقاشی کردن روی دیوار هستن و فکر و ذکرشون صبح تا شب اینه که طرح جدیدی بزنن، خدا واسشون این فرصت ها رو فراهم کرده که پول هم بسازن و تازه هر چند سال دوباره مجددا نقاشی های جدیدی کنن و آدمای جدید با طرحهای جدید و خلاقانه و متفاوت و حتی همون آدمای قبلی با طرحهای جدید و خلاقانه و منحصر به فرد باز بیان پول بیشتری در بیارن. تازه اینکه چندتا از میلیون ها و میلیاردها و تریلیاردها فرصتی هست که این افراد دارن برای لذت بردن از کار مورد علاقشون و پول ساختن. حساب کنید چندتا دیوار توی شهر هست و چه آدمایی دلشون میخواد محیط زندگیشون با این نقاشی ها قشنگ تر بشه و چقدر فضاهای عمومی مثل مترو، بازار و … هست که دولتها حاضرن پول کلان بپردازن که نقاشی هایی با مضمون های فرهنگی و … روی دیوارها باشن. مخ آدم سوت می‌کشه از اینهمه فراوانی.

    تازه این یک رسته از بینهایت رسته ای هست که توی هنر وجود داره و ببینید که کسی که کارشو خوب انجام میده و باورهای خوبی داره توی هر علاقه ای می‌تونه غنی باشه. مثل همون تابلوهایی که فردی اومده با خلاقیت یه سری مفاهیم رو خیلی زیبا انتقال داده.‌

    خیلی برام جالب بود که فردی اومده واژه پرفکت رو نشون داده روی دیوار که خود اون کلمه پرفکت به معنای خود کلمه نیست یعنی کامل نیست و یکی داره میتراشه اونو تا خوشگل تر بشه، یکی داره جوشش میده تا سرپا باشه، یکی داره تخته می‌زاره تا اصلا معنا پیدا کنه کلمه و آدمایی که دور و برش ایستادن و هر کدوم این کلمه براشون معنایی داره. یعنی خود کلمه کامل هم داره کامل میشه و هیچ کاملی توی این دنیا وجود نداره و از نظر هرکسی می‌تونه این پرفکت فرق کنه و یک شرایطی رو کامل بدونه ولی بازم درنهایت همیشه بهتر از اونم هست.

    در ادامه هم کلمه مموریز هم جالب بود و نشون میداد که هرکسی با یه چیزی خاطره داره و بازم تکمیل کننده معنای کلمه پرفکت بود یعنی یکی با یه گل خاطره خوبی داره یکی با قدم زدن با عشقش یکی با عکس گرفتن و شکلک درآوردن یکی با رنگ آمیزی و از نظر هر فرد اون لحظه کاملی بوده که بسیار لذت برده و هض کرده.

    تابلوی بعدی آدمی بود که داشت بهش عشق تزریق میشد. جالبه دنیاش سیاه سفیده و با تزریق عشق داره کم کم دنیاش رنگی میشه. این به نظرم همون عشقی هست که ما به خودمون داریم و فارق از هرچیزی خودمون رو ارزشمند میدونیم.

    رسیدیم به تابلوی زیبایی که یکی با غرور ایستاده به خاطر یه سری چیزای ظاهری و یکی سرش پایینه فقط به خاطر دیدن ظاهر قضیه. یعنی این تابلو منو یاد آدمایی میندازه که های و هو دارن. یعنی از درون پوچن و احساس بی ارزشی میکنن ولی یه جوری خودشون رو نشون بقیه میدن که ما خیلی قوی هستیم و مثل همین آدمه خیلی احساس اعتماد به نفس میکنن و خیلی به ظاهرشون میرسن که یکی ندونه فکر می‌کنه طرف مولتی میلیاردره.‌

    یکی دیگه هم هست که آدمیه که با خودش در صلحه و اهل شو آف و نشون دادن به بقیه نیست و ساده زندگی می‌کنه و احساس خود ارزشمندی بیشتری داره نسبت به فرد قبلی ولی هنوز نتیجه ملموسی نیامده براش ولی نتایج هستن و کافیه کمی ادامه بده و راه حل هایی مثل کندن زمین حالا تو مثال این عکس رو دنبال کنه تا به نتیجه برسه و نتیجه ای که میگیره 100 ها برابر اون فرد قبلیه ولی متاسفانه میان و خودشونو با بقیه مقایسه میکنن و اینطوری سرشون می‌افته پایین و احساس بی ارزشی میکنن و نتیجه این میشه که کم کم بجای اینکه توی همون مسیر صاف و ساده و درست شون بمونن که به هرچی میخواستن میرسیدن، میخوان شبیه اونایی بشن که دنبال یه چیزی بیرونی برای چنگ زدن بهش و حس ارزشمندی کردن هستن و کلا مسیر رو گم میکنن و در جاده ی سنگلاخی و سربالا یه کوله پر از سنگ هم به خودشون حمل میکنن و دارن گاری پر از سنگی رو هم میکشن و با پای لخت دارن این شیب شدید کوه رو میرن بالا و کلی پاشون هم زخمی میشه ولی دوست دارن دیگه چون ارزشمندی خودشونو گم کردن.

    تابلوی بعدی خیلی جالب بود. نشون میده که فردی روی یه کیسه بزرگ پول نشسته ولی به فکر عشقه. حالا می‌تونه عشق به آدمی باشه که نداره یا عشق به کاری می‌تونه باشه. برداشت من چیه؟ وقتی آدم پول داشته باشه ولی روابط خوبی نداشته باشه جالب نیست و باید هردو با هم باشن. یا وقتی آدم پول داشته باشه ولی کاری که انجام میده رو دوست نداره، بازم جالب نیست و آدم از زندگیش راضی نیست هرچقدرم نتیجه گرفته باشه و از درون پر نشده و دلش پر می‌کشه واسه انجام کار مورد علاقش و پول ساختن نه صرفا پول ساختن.

    تصویر بعدی ما آدما رو نشون میده قبل ورودمون به کره زمین و خیلی لذت بردم ازش. پدر و مادرمون که دروازه ورود ما به این دنیای شگفت انگیز شدن. به چشمای اون بچه نگاه کنید. ببینید چه ذوقی داره از اینکه دارن این دنیا رو در اختیارش میزارن و چقدر شور و شوق داره که بیاد خودشو تجربه کنه. این ما بودیم وقتی می‌خواستیم بیام تو این دنیا و سر از پا نمی‌شناختیم برای تجربه خودمون و همه ما به قول خداوند این دنیا مسخر ما شده.

    اون مجسمه ها که طرف چترو گرفته واسه اون یکی و خودش خیسه خیسه داستان زندگی خیلی از ماست که خودمونو له میکنیم واسه دیگران و تازه خیلیم خوشحالیم که عجب کار انسان دوستانه ای. جالبه مجسمه کناریش که چتر بالای سرش گرفته شده دستش رو به حالتی آورده بالا و ابروهاش به حالتی رفته بالا که یعنی چی اینکار. چرا واسه خودت ارزش قائل نیستی. توی دنیای واقعی هم همینه که وقتی یه نفر از خودش میزنه برای دیگران، بقیه بهش بی احترامی هم ممکنه بکنن و رفتار بدی هم باهاش داشته باشن چون احساس بی ارزشی قطعا بازخوردش همینه از سوی جهان و به احساس بی ارزشی بیشتری می انجامه.

    دوباره میریم جلوتر و میرسیم به یه ایده خلاقانه دیگه و یه سری نوشته ها رو با پس زمینه تصاویر زیاد و مختلف ترکیب کرده و شده یه هنر و اینم یه فراوانی دیگه.

    جمله ای که باید از استاد بارها نوشت و گفت، خطاب به نوشته روی تابلو:

    nobody said it was easy but it was

    هیچکسی نگفته(مسیر موفقیت) آسون بوده ولی آسون بوده

    عجب جمله طلایی ای شد

    در ادامه اون نقاشی دکمه قرمز روی زمین که چقدر هوشمندانه اومدن جای عکاس و سوژه رو مشخص کردن که مردم راحت بیان و عکس بگیرن و لذت ببرن. اینم یه ایده خلاقانه برای راحت کردن کار. چقدر این ایده ها در زندگیمون هست که کارها رو راحتتر، سریع تر و لذتبخش تر می‌کنه و در بحث کاری و مالی، نتایج رو سریع تر، راحتتر، با بازده بهتر، با هزینه کمتر، با زمان و مکان آزاد، با کیفیت بهتر و نتایج بزرگتر و به صورت رودی جاری و یکجا وارد زندگیمون میکنه.

    در ادامه باز فراوانی جهان و متنوع بودن علایق و اینکه میشه از هرکاری هنری خلق کرد حتی از پلاستیک های ضایعاتی که چه اثر هنری زیبایی رو خلق کرده. چیزایی که هیچ ارزشی نداشته و مردم دور ریخته بودن، تبدیل به یه اثر هنری با ارزش شده و برای صاحبش ثروت به ارمغان آورده‌. یعنی ببینید توانایی ما انسانها رو که از هرچیزی میتونیم پول بسازیم و هیچ محدودیتی نداریم.

    کل مسیر هم از این نقاشیهای دیواری زیبا داره که هرکدومش آدمو به وجد میاره از زیباییشون و ایده ها و خلاقیت هایی که داره. چقدر فراوانی هست برای دادن ایده. تمامی نداره.

    در ادامه هم می بینیم چادرهایی که برپا شده و دارن محصولات غذایی مختلف رو به مردمی که اومدن دیدن‌ کنن از اونجا ارائه میدن و ببینید که چقدر فرصتهای پولساز هست که اطراف یه ایده ی ثروت ساز دیگه وجود داره و افراد میتونن با دادن خدمات به مسافرین کلی پول بسازن. از نوشیدنی گرفته تا باربیکیو و …

    خدایا شکرت بابت اینکه اجازه دادی به ما برای خلق و گسترش جهانت. چقدر این دنیا زیباست.

    متشکرم استاد عزیزم و خاله مریم مهربونم که این فایل زیبا رو تهیه کردید. واقعا لذت بردم ازش و کلی درس واسم داشت

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    سلام به همه عزیزان

    نکات مثبت قسمت 233 سفر به دور آمریکا

    نکته مثبت اول نقاشی‌های پر مفهومی که کشیدن مخصوصا اونی که نشون میداد گول ظاهر رو نخورید ریشه خیلی مهمه، چقدر تاثیرگذار هست

    نکته مثبت دوم خلاقیتی که افراد در نقاشی ها به خرج دادن واقعا تحسین برانگیز هست

    نکته مثبت سوم استفاده کردن از فضاهایی که میتونست بیهوده هدر بشه و تبدیل کردن دیوارها به محلی که هم نقاش‌ها کار گیرشون بیاد و پول سازی بشه و هم توریستی بشه محیط و زیباسازی شهری اتفاق بیفته و جاذبه گردشگری ایجاد بشه

    نکته مثبت چهارم نقاشی سه بعدی که روی زمین کشیدن که دکمه reset هست، چقدر خلاقانه ایجادش کردن

    نکته مثبت پنجم نگاره هایی که روی دیوارها کشیدن خیلی شبیه به عکس‌هایی هست که من دیدم توسط هوش مصنوعی ایجاد شده، انگار ذهن نقاشان این محیط و هوش مصنوعی هایی مثل میدجرنی و لئوناردو که هوش مصنوعی تولید عکس هستن یک طور کار میکنه در همین حد عجیب و غریب هستن هر دوتاشون (البته هوش مصنوعی اون چیزی رو میسازه که کاربر بهش میگه و ذهنیت کاربران هم همین نوع نقاشی ها رو بیان کرده)

    نکته مثبت ششم اینکه نقاش‌ها بی پروا میتوانن آن مفهومی که در ذهنشون هست رو پیاده سازی کنن و به نمایش بگذارند برام تحسین برانگیز هست که اینم بازیک جنبه دیگه از آزادی در آمریکا هست که افراد میتوانند اعتقادات یا حتی نظریات و دیدگاه‌ها و حرف‌هاشون رو آزادانه بیان کنن و در نقاشی ها هم دیدیم که چقدر راحت افراد با دیدگاه‌های مختلف در صلح هستن و این باعث شده که آمریکا انقدر جای خوبی برای مهاجرها و زندگی کردن باشه چون آزادی و بهت احترام گذاشته میشه و میتونی حرفت رو هم بزنی

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3376 روز

    بنام خداوند زیبایی‌ها

    سلام بر استاد عباس‌منش گرامی و سرکار خانم شایسته عزیز

    توی گوشه گوشه این شهر زیبا ثروت و فراوانی موج میزد

    شادی و خوشحالی و انرژی بالای آن را میشه از توی تصویر هم حس کرد و مردمانی که از هرلحظه داشتند لذت میبردند و نشان میداد که از همه چیز میشه ثروت ساخت حتی از دیوارهایی که به شکل زیبایی نقاشی شده‌‌اند نیز میتوان پول ساخت و چقدر زیبا و عالی میتوان باور فراوانی مردمان این شهر را درک کرد استاد و خانم شایسته عزیز هم که هم‌مدار و هم‌فرکانس باور فراوانی هستند نیز هدایت میشند به جایی که باور فراوانی در آنها تقویت شود خدایا شکرت

    یعنی بقول مریم جان همه سودِ و سودِ و سود

    هم طراحان و نقاشان برای خودشان پول ساخته‌اند

    هم صاحبان این منطقه و هم آدمهایی که برای بازدید به این مکان می‌آیند با حس و حال عالی روبرو میشوند و احساس خودشان نیز عالی میشه و در نتیجه احساس عالی مساوی است با اتفاقات عالی

    دیگه چی بهتر از این

    تازه حال و هوای شهر هم عالی میشه و شادی در همه جا موج میزنه

    واقعاً عجب ایده خلاقانه‌ای

    توی دقیقه3.43 چه تصویر زیبایی از آزادی این کشور به نمایش گذاشته شده بود هم آزادی نوع پوشش که خانمهای باحجاب و بی‌حجاب در کنار یکدیگر و از کشوهای مختلف هریک مشغول انجام کار خودش بود و تمرکز روی خودش گذاشته بود و لذت بردن از اون لحظه‌ای که در آن بود و خانمهای بغل دستی نیز کاری به هم نداشتند و آنها هم آزادانه مشغول خودشان بودند

    واقعاً تحسین میکنم این کشور و این آزادی و این فراوانی را

    توضیحاتی که استاد در خصوص اون دو شخص که به ظاهر گیاه توجه داشتند مطابق با جلسه اول دوره فوق‌العاده احساس لیاقت بود جلسه‌ای که استاد در رابطه با مقایسه کردن خودمان با ظاهر زندگی دیگران صحبت داشتند

    اون شخص که داشت ظاهر گیاه خودش که پژمرده و خشک بود را با ظاهر گیاه کس دیگری که رشد کرده بود و بزرگ شده بود مقایسه میکرد احساس بدی پیدا کرده بود و غمگین و افسرده بود و این کاری است که مقایسه کردن خودمان با دیگران با ما میکند و ما را از فرکانس خوشبختی دور میکنه و استاد دو جلسه را به این موضوع در این دوره اختصاص داده‌اند

    عجب تابلوهای زیبایی بود با چه مفاهیم عمیق و ریشه‌داری

    اون یکی تابلو که شخص روی گنج نشسته بود و خبر نداشت و در رویاهایش به الماس فکر میکرد برگرفته شده از داستان مرد و گنج در دفتر ششم مثنوی و همچنین داستان کتاب کیمیاگر اثر پائولوکوئیلو بود و به زیبایی نشان میده که ما انسان‌ها درون خودمان بزرگی و عظمتی داریم و خداوند این را درون ما به ودیعه گذاشته ولی متاسفانه این عظمت و شکوه را فراموش کرد و دست به گدایی میزنیم و بقول استاد عزیز به دنبال خورده نان‌های دیگران هستیم

    خیلی لذت بردم از مفاهیم این تابلو‌ها که در عین سادگی پیامهای عمیقی را بیان میکردند و تحسین میکنم استاد عزیز را که با دقت و تفکر این پیامها را از درون این تابلوها بیرون میکشیدند

    از دیدن این تصاویر زیبا لذت بردم و غرق در احساس عالی شدم و از شما بخاطر این تصاویر سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1903 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

    سریال جذاب سفر به دور آمریکا | قسمت 233

    خدارو شکر این قسمت هم پر از زیبایی و عشق و صلح و دوستی بود از تصاویر زیبا پر بود از باور فراوانی پر بود از افرادی که با خودشون در صلح هستن پر بود از نکته های جذاب و درس هایی که فقط میشه تو این سایت پیدا کرد…

    دو تا نکته در این قسمت نظر من رو به خودش جلب کرد

    نکته اول اینکه ما از رفتارها و صحبت ها و مکان هایی که دو استاد بزرگوار میرن میتونیم باورهای درست رو تشخیص بدیم و در الگوسازی استفاده کنیم و چه الگوهایی بهتر و والاتر از استاد عباس منش و استاد شایسته وقتی میبینم شما هرجایی میرید اونجا بهترین مکان دنیاست که همه ی بچه ها هم در کامنت ها بهش اشاره میکنند باید به من این سرنخ رو بده که اگه استاد به مکان های زیبا هدایت میشه دلیلش اینه که همیشه به دنبال زیبایی هاست اگه استاد به مکان هایی میره که همه با خودشون در صلح اند به این دلیل که استاد با خودش در صلحه…

    جهان بیرون ما بازتابی از جهان درون ماست و اگه استاد این نتایج رو گرفته منم میتونم بگیرم چون قانون یکیه برای همه و این تصاویر مستندترین و بهترین تصاویری است که من میتونم برای انگیزه بخشیدن به خودم برای ادامه این مسیر نشون بدم.

    اما نکته دوم این بود برام اون دوتا مجسمه خیلی من رو به فکر فرو برد همون مجسمه خرگوش و هویج و همون مجسمه شیطان و فرشته.

    داستان اون مجسمه شیطان و فرشته قطعا در تمامی کتب آسمانی بهش اشاره شده و تحسین میکنم خالق اون مجسمه رو که چقدر ظریف این موضوع رو خلق کرده بود با یک اثر هنری جذاب… در کتاب قرآن هم این موضوع اومده اما ما از زاویه ی دیگه ای به این موضوع نگاه کردیم و خدا رو در محافل مداحی مظلوم نشون میدن و بقیه هم های های گریه میکنن و در نتیجه فرکانس ظالم و مظلوم ارسال میشه و نتیجه هم میشه احساس قربانی داشتن بیشتر خودم به شخصه با دیدن این مجسمه کلی تحت تاثیر قرار گرفتم و باعث شد کلی فکر کنم و بیشتر مراقب باشم که بیشتر از هدایت های خدا پیروی کنم

    می‌خوام بگم وقتی زاویه ی دیدت رو عوض کنی میتونی بدون گفتن حتی یک جمله مسیر زندگی افراد رو عوض کنی و اینطور بر جهان اطرافت تاثیر مثبت بزاری تا اینکه بخوای با کلی حرف و داد و بیداد یه موضوع رو به بقیه بفهمونی آخرشم طرف بدتر گمراه میشه

    این زاویه دید خیلی مهمه

    به قول استاد در جلسه پنجم قدم چهارم دوره دوازده قدم همیشه از خودت بپرس :

    چطور از این راحت تر؟

    چطور از این آسون تر؟

    ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل زیبا

    ممنون از بچه های سایت بابت کامنت های عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: