دیدگاه زیبا و تاثیرگذار سینا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت
من که عاشق جهت دهی به کانون توجهم هستم.
اگر دقت کنیم و توجه کنیم به فایل های سفر به دور آمریکا، متوجه میشیم چقدر زیاد باور های مناسب رو در ذهن ما تقویت میکنه. همین دقایق اول وقتی که کشتی هارو دیدم آگاهانه گفتگو های ذهنیم رو به این شکل جهت دهی دادم که:
خدای من چقدر فراوانی توی جهان هست چقدر ثروت و چقدر نعمت.
دوباره تقویت باور فراوانی توی مغازه ها که فراوانی نوع و تعداد کاملا محسوس به چشم میاد.
نکته بعدی، تغییر نگاه استاد به خوراکی هاست که چطور کشف منطق های قانون سلامتی و ایجاد باور های مناسب، سبب تغییر ما میشه. خب قطعا همه ما گذشته استاد رو دیدیم و اون عادات غذایی نامناسب که قطعا اگر اون شخص میومد توی این مغازه شکلات فروشی، احتمال اینکه حداقل 4،5 مورد از محصولات موجود اون مغازه رو تست کنه بود. اما الان با هر بار دیدن و خوندن مواد اولیه هر کدوم از اون خوراکی ها، کل منطق های قانون سلامتی برای استاد مرور میشه. در نتیجه بدون نیاز به اراده پولادین و به راحتی، استاد حتی میل هم به خوردن همچین چیزایی ندارند.
درسی که میتونیم بگیریم این هست که -برای اینکه یک کاری رو انجام بدیم نیاز نیست که اراده به خرج بدیم و خودمون رو اذیت کنیم بلکه فقط باید منطق های قوی انجام اون کار رو پیدا کنیم و تکرار کنیم تا آسان بشویم برای آسانی ها و این هست که تفاوت استاد رو با 99/99 درصد افراد تعیین میکنه.
توی قسمت قبلی اگر دقت میکردید یک جمله ایی روی دیوار ها نوشته بودند که: nobody say it was easy هیچ کس نگفت آسان بود. اما واکنش استاد این بود که: but it was. یعنی: اما بود.
اهرم های ذهنی وقتی با باور ها و دلایل درست تنظیم بشن دیگه سختی نداره همش لذت و راحتی
واقعا میامی چقدر ثروت درونش هست و چقدر خوبه که ما با این فایل ها داریم جهان رو بیشتر میشناسیم. استاد عزیزم ممنونم بابت اطلاعات فوق العاده ایی که به ما میدین و فقط و فقط آگاهانه (که طی این سالها تبدیل به عادت شده) همواره به فراوانی و ثروت توجه می کنید و هر چیزی رو از فیلتر فراوانی نگاه میکنین.
این سری از سفر به دور آمریکا فقط قراره باور های ثروت ساز مون تقویت بشه. فقط باید از تک تک ثانیه های این فایل ها استفاده کنیم برای توجه به زیبایی ها و فراوانی ها.
چقدر خوب شد که استاد از دوست نزدیکتون که ویس ارسال کردند مثالی زدید تا دوباره به ما یادآوری کنین که چقدر تحسین زیبایی ها در هدایت ما به تجربه زیبایی ها اهمیت داره و باید تحسین زیبایی هارو جزوی از شخصیتمون کنیم!
درس بعدی فایل، صحبت های استاد در مورد خواسته های درونی، فوق العاده ارزشمند بود. اینکه خیلی وقت ها ما به دنبال چیزایی هستم که خواسته واقعی ما نیستند بلکه به خاطر جلب توجه یا نگاه دیگران می خواهیم اون خواسته ها رو داشته باشیم. در حالی که اگر همون نیرو رو برای خواسته های درونی خودمون بزاریم، هم قدرتش بیشتره هم از مسیرش لذت می بریم. این اهمیت خودشناسی و پیدا کردن خواسته های واقعی و درونی خود ماست که: من دوست دارم چجوری زندگی کنم؟ و چه تجربیاتی رو تجربه کنم؟
حالا یا زودتر این سوال رو از خودمون میپرسیم و در مسیر خواسته های واقعی مون قرار میگیریم یا هم که مثل اون سلبریتی های عزیز بعد از تجربه چیزایی که فکر میکردیم خواستمون هستند اما بعد از بدست اوردنشون متوجه شدیم که خواسته های حقیقی ما یک چیز دیگست!
خدایا شکرت چقدر فایل فوق العاده ایی بود. چقدر زیبایی و فراوانی دیدیم توی این فایل.
هر موقع که میخواستم باور فراوانی ثروت ، احساس لیاقت، باور امکان پذیر بودن، باور اینکه فرصت ها زیاده و کلی باور مثبت دیگه رو در ذهنم تقویت کنم، این فایل رو دوباره و دوباره نگاه میکنم و مینویسم و توجه میکنم راجع بهش و منطق های بنیادین میسازم که منجر به احساس خوب دائمی در من بشه و بازم اهمیت جهت دادن به کانون توجه رو به خودم یادآوری میکنم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 234495MB31 دقیقه
سلام به استاد عباسمنش فوقولاده و خانوم شایسته ی عزیز
این روزها که متمرکزانه دارم روی خودم کار میکنم اتفاقات بسیار فوقولاده ی برام رخ میده همزمانی های بسیار فوقولاده راحت پیدا کردن وسایلم و راحت رسیدن به خواسته هام مثال میزنم چند روز پیش خودکارم رنگش تموم شد ولی مداد فشاری داشتم و چند روزی رو با مداد مینوشتم بعد تو ذهنم اومد که یه چک کنم ببینم چقدر داخل مداد نوک دارم دیدم یه دونه و نصف دارم هنوز و خدارو شکر کردم و از خودم پرسیدم که من یک بسته نوک مداد داشتم کجا گذاشتمشون اون چند تا جایی که به ذهنم میرسید رو نگاه کردم پیداش نکردم گفتم خب اشکال نداره خیره میرم چند روز دیگه یکی دیگه میخرم با اینکه دوست داشتم تو خونه باشم و اصلاً بیرون نرم و فقط متمرکزانه روی خودم کار کنم دو سه روز بعدش من در راستای یک هدف دیگه و بهبود داعمی خودم رفتم سراغ یه جایی تو خونه که به صورت نرمال اصلا اونجا نمیرفتم و برای برداشتن یه چیز دیگه رفتم و هم اون چیزی رو که برای برداشتنش رفتم رو برداشتم هم دیدم که جعبه نوکهای مدادم اونجاست و خدا رو بسیار سپاسگزاری کردم برای این همزمانی برای این هدایت برای اینکه من به این خواسته نچسبیدم و نسبت بهش رها بودم و خیلی در زمان مناسب در مکان مناسب بهش هدایت شدم و مثل قبلا عصبی نشدم غر نزدم خودمو ناراحت نکردم و درست زمانی که نصف نوک در مدادم مونده بود تونستم با هدایت رب هدایت بشم و جعبه ی نوک ها مدادم رو در زمان مناسب پیدا کنم
وقتی دارم روی خودم کار میکنم اینجوری اتفاقات خیلی راحت برام رخ میده خیلی راحت هماهنگ میشم یا مثلاً چند روز قبلش نرمافزار جامع تفاسیر رو که نصب کردم روی لپتاپم اسم مترجمی که قبلاً به یاد داشتم و ازش استفاده میکردم رو یک لحظه فراموش کردم بعد گفتم اشکال نداره به خودم سخت نمیگیرم شاید نباید از اون مترجم استفاده کنم شاید باید از یه مترجم دیگه باید استفاده کنم وقتی که به ذهنم رسید اشکال نداره شاید نباید ازش استفاده کنم باورتون نمیشه همون لحظه یه اسکرول کردم دقیقاً چشمم افتاد به همون مترجم یعنی به سه ثانیه نکشید که اون مترجم جلو چشمام بود چون کلی مترجم تو این برنامه بود ولی با هدایت رب من هدایت شدم و پیداش کردم بعد خدا رو بسیار شکرگزاری کردم بسیار سپاسگزاری کردم که از موقعی که دارم روی خودم کار میکنم اینطوری هم زمانیها رخ میده کاری که برای من دفعه ی قبل خیلی روند پیدا کردن اون مترجم طول کشید رو یک ثانیهای خداوند با هدایت برای من انجامش داد خلاصه من به دفعه قبل کلی تو ترجمههای این نرمافزار گشته بودم تا اون مترجمو پیدا کنم از وقتی که دارم روی خودم متمرکزانه کار میکنم مدام هدایت میشم به راحت رسیدن به خواستههام و از موقعی که دارم متعهدانه روی خودم کار میکنم و این باور رو میسازم که من راحت به خواستههام میرسم خداوند هم هدایتم میکنه و تاییدش میکنه که آره تو راحت به خواستههات میرسی اگه که باورهای مناسب رو بسازی ترمز هارو برداری به خواستههات نچسبی رهاشون کنی و تسلیم باشی تسلیم هدایت باشی از داشتههات لذت ببری و در مقابل مساعل و تضادها مقاومت نکنی و نجنگی در لحظه زندگی کنی و هر چیزی رو درش خیر ببینی و از زاویهای بهش نگاه کنی که به احساس بهتری برسی احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب و قرار گرفتن در مسیر رسیدن به خواسته
چند روز پیش ماجرای این رو تعریف کردم که چطوری به دوره 12 قدم قدم 9 بصورت کاملا هدایتی هدایت شدم
علتش هم اینه که دارم متعهدانه روی خودم کار میکنم و رب العالمین من رو به اسانی به مواردی که نیاز دارم تا به خواستم برسم هدایت میکنه توی کامنت قبلیم هست که توی قسمت 233 سریال سفر به دور آمریکا نوشتم و بعد از اون من هم قدم 9 و هم قدم 10 رو خریدم حالا که داشتم متمرکزانه روی خودم کار میکردم فهمیدم که چقدر این دوتا قدم به من کمک کرد خیلی به من کمک کرد در راستای هدف جدید و تمرکز جدیدی که من بر روی خواسته ام داشتم من باید این دو تا قدم رو میشنیدم که اگر نمیشنیدم خیلی توی در و دیوار میرفتم و این دوقدم بسیار همزمانی و مکمل فوقولاده ای بود که من برای این خواسته ی جدید بهش نیاز داشتم و مبهوت شدم از هدایت دقیق رب العالمین این هدایت و این دوره از دوازده قدم خیلی زیاد مسیر مستقیم رو به من نشون دادن که در اون نعمت هست یعنی رب العالمین من رو به وسیله این دو قدم قدم 9 و 10 هدایت کرد که من با انجام تمریناتش خیلی راحت و اسان و ساده به خواستم برسم و به مسیر مستقیم هدایتم کرد که راحت و اسان و سوت زنان و با لذت حرکت کنم و به خواستم برسم و توی در و دیوار نرم و نشتی انرژی نداشته باشم و واقعا اگه از این دو قدم استفاده نمیکردم واقعا بدجوری تو درو دیوار میرفتم چون نکاتی رو استاد تو این دو قدم توضیح دادن که اصلا توی دوره های دیگشون نبود و من برای اولین بار بود که میشنیدمشون
اون اوایل که تو این مسیر اومدم و کامنت بچه هارو میخوندم و دوستان از همین روندهای هدایت عجیب غریبشون میگفتن من تعجب میکردم و میگفتم یعنی میشه برای منم اینقدر واضح از این موارد اتفاق بیفته و الان این اتفاقات داره برای منم رخ میده
بریم سراغ میامی زیبا
یه نکته خیلی خوب و جالبی که من با دیدن این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا متوجه شدم این بود که من الان توی استانبول زندگی میکنم و وقتی که من باتوجه به صحبتهای شما استاد عزیزم یک لحظه به گذشته خودم به زمانی که بچه بودم توجه کردم بخاطر اوردم که من به خاطر توجه زیادم به خارج از کشور و ساختمونهای زیبا و ماشینهای متنوع و آزادی از بس که توجه میکردم از بس که تحسین میکردم من اون موقع بچه بودم نمیدونستم که این قانونه من مدام فیلمهای خارجی رو نگاه میکردم با زیرنویس اصلی نگاه میکردم و عاشق ساختمونای بلند بودم عاشق ماشینهای متنوع بودم عاشق این بودم که با افراد خارجی صحبت کنم یعنی من همیشه اینو میخواستم و تجسم میکردم که اونجا هستم و با آدمای اونجا حرف میزنم من در زندگیم سال ها و سال ها بود که همواره به اون چیزایی که میخواستم توجه میکردم همواره تو فیلما به ساختمونا و ماشینا به دریای زیبا ساحل زیبا به آزادی توجه میکردم و من اصلاً اون موقع اینو نمیگفتم که این برای از ما بهترونه من میگفتم
خدا رو شاهد میگیرم الان که داره یادم میاد میفهمم من داشتم قانون رو نا خوداگاه درست انجام میدادم من میگفتم که من لیاقت اونجا رو دارم من لایقم من باید اونجا باشم چرا من نباید اونجا باشم من لیاقتشو دارم که اونجا باشم من میخوام که اونجا باشم من باید اونجا باشم من باید اونجا باشم با افراد خارجی صحبت کنم و اونا رو ببینم و ساختمونا خیابونا ماشینا دریا همه اینا رو ببینم من باید اونجا باشم و از این امکانات استفاده کنم و اون موقع باورهای محدود کننده هم داشتم با خدا میجنگیدم چون فکر میکردم که من میخوام اما تقدیرم اینه که اینجا تو روستا بزرگ بشم و با این باورهای اشتباه همواره با خدا در جنگ و دعوا بودم گفتم یا من به خواسته هام میرسم یا باید بمیرم من اصلا ادم کنار بیای نبودم که با همینی که هست کنار بیام و بخوام شرایط سخت رو بپذیرم اصلا همچین ویژگی نداشتم و اصلا نمیپذیرفتم که همینی که هست باید بسوزم و بسازم من یا باید میمردم یا به خواستم میرسیدم واسه همین بود که تو سن 17 سالگی به اینکه زندگیمو تموم کنم فکر میکردم چون فکر میکردم نمیشه و باورهای بشدت مخالف خواسته هام داشتم و چون این باورهای مخالف رو داشتم دیگه دوست داشتم به زندگیم پایان بدم و حتی یکبار هم تو سن 17 سالگی برای اینکار اقدام کردم که الان جاش روی دستمه (( حتی قبلا بخاطر حرف مردم و عدم عزت نفس ساعت دستم میکردم که جاش تو دستم نباشه به خودم میگفتم مردم در موردم چی فکر میکنن اگه بدونن فلان و ال و بل اما بعد از یک سال دو سه ماه کار کردن روی خودم و قوانین یه روز ساعتمو از دستم در اوردم چون دیگه خیلی محکم و قوی شده بودم ))اینارو میگم که یادم باشه چه گذشته ای داشتم و الان چه شرایط بهشتی رو دارم تجربه میکنم با عمل به این قوانین و هم اینکه کسی که این متن رو میخونه نا امید نشید و بدونید که میشود و ادامه بدید و به قانون ایمان داشته باشید که هرانچیزی رو که واقعا بخواید میشود واسه همینه میگم خود افشایی های استاد به من خیلی خیلی خیلی کمک کرد و من رو واقعا نجات داد چون من فکر میکردم که این منم که فقط همچین شرایط بدی رو تجربه کردم و احساس قربانی شدن داشتم خلاصه چون خواسته های زیادی داشتم از بچگیم و باورای اشتباه داشتم خیلی جنگ و درگیری درونی با خودم با خدا با همه داشتم و اصلا به همینی که هست قانع نبودم گفتم چرا من باید تو روستای بدون امکانات بزرگ بشم چرا من نباید توی شهر بزرگ بشم با اون آدمای با کیفیت زندگی کنم رفت و آمد داشته باشم و خدا شاهده اینا همه افکاری بود که من داشتم اصلاً از بچگی من با تمام اطرافیانم متفاوت بود ذهنیتم و همه چیم متفاوت بود الان من همون کسیام که به تمام این خواستههاش رسید و اصلا یادم رفته بود که من یه زمانی اینا رو از ته قلبم میخواستم و الان بهش رسیدم و الان دارم زندگیش میکنم الان در استانبول زیبا و پر از انرژی مثبت هستم این شهر سرشار از انرژی مثبته
و به همین دلیله که این قوانین واقعی هستند که من از اون افکار نجات پیدا کردم و کلی زندگیم و شخصیتم رو ساختم که الان اصلا هیچ ربطی به گذشتم ندارم من حتی خودمو قبلا تنبیه میکردم کتک میزدم میزدم تو صورت خودم از خودم متنفر بودم
اینارو میگم که یادم باشه با این قوانین من هزاران درجه تغییر کردم چون نتایجش رو در زندگیم دیدم
و به رب العالمین و به غیب ایمان اوردم و زندگیم متفاوت شد
و اینارو الان به این دلیل به خودم میگم که یادم باشه چه قانونی و چه مسیری من رو به اینجا رسوند و یادم باشه که این اصله و باید روش متمرکز باشم و اگر میخوام به خواسته هام برسم پس باید متمرکزانه و متعهدانه ادامه بدم چون شخصیتم رو میشناسم و میدونم که آدمی نیستم که به کم قانع باشم یا به همینی که هست قانع باشم و میدونم که اگر بخواسته هام نرسم به اینکه زندگیمو تموم کنم فکر خواهم کرد و از اونجایی که الان فهمیدم قانون رسیدن به خواسته ها چیه بنابراین تنبلی رو میگذارم کنار و جای لذت و رنج رو در ذهنم درست قرار میدم تا یه وقت فکر تنبلی به سرم نزنه و نجواهای شیطان رو باور نکنم و متمرکزانه و متعهدانه روی خودم کار کنم من دیروز ازساعت 10 صبح تا 2 نصف شب یک کله داشتم فایل میدیدم و با خودم صحبت میکردم چرا چون گذشتمو یادمه و این مسیر رو هم یادمه یادمه افکار قبلا من چه بلایی سرم اوردن و خوب میبینم که این افکار جدید چه بهشتی رو و چه شخصیت قوی و توحیدی رو برام رقم زدن و اون تضادهایی رو که در بچگی داشتم و خوب بیاد میارم و به خودم قل داده بودم که اگه یه روز راه درست رو پیدا کنم برای همیشه ادامش میدم راهی که جواب بده رو پیدا کنم همیشه ادامش میدادم واسه همینه که من با تعهد صدرصد در گذشته راه های مذهبیون رو انجام دادم و هیچ نتیجه ای نگرفتم که هیچ روانی تر هم شدم خلاصه
هدایت شدم به این راه و این قانون و استاد عباسمنش عزیز و انجامش دادم و کلی نتیجه گرفتم کلی زندگی من تغییر کرد همه چیز من عوض شد و به هیمن دلیله که من میخوام هر ثانیه ذهنم و کنترل کنم و تا آخرین لحظه ی عمرم به این مسیر ادامه بدم و انصافا به لطف همین تضادهایی که باهاش در بچگی روبرو شدم حتی یک روزم رو بعد از این همه مدت که 800 روز از اشنایی من با استاد میگذره از این مسیر حتی یک روز هم از این طرز فکر برنگشم بخاطر تکامل و بهتر فهمیدن شاید بالا پایین داشتم اما برنگشتم و خیلی خوشحالم که حرف های استاد رو آویزه ی گوشم کردم که تا وقتی که روی خودت کار میکنی و ورودی درست میدی نتایج میتونند بهتر و بهتر بشن به همین دلیل که من خواسته های زیادی دارم و الان راه رسیدن بهش رو یاد گرفتم و میدونم که اگه به خواسته هام نرسم چه افکار شیطانی و مخربی وارد ذهنم میشه در این حد که به زندگیم خاتمه بدم به همین دلیل با تعهد و متمرکز ترین حالت ممکن ادامه میدم و هرچیزی رو حاضرم قربانی کنم تا به خواستم برسم هرچیزی از زمانی مالی تمرکزی هرچیزی که نیاز باشه تا بخواستم برسم استاد توی یکی از فایل هاش گفت که من کسیو مثل خودم ندیدم ولی استاد من یکیو نزدیک به شما دیدم و اون خودم هستم
چون الگویی مثل شما دیدم استاد و خوب نگاه میکنم که شما چطور عمل میکنید تمرین میکنید و چطور تمرکز میکنید من هم تمام سعی ام رو میکنم مثل شما انجام بدم
و فقط لب و دهن نباشم که برای دیگران فقط حرف های قشنگ بلد باشم بزنم و هیچ نتیجهای در زندگی خودم نداشته باشم بی خیال بقیه من خودم میخوام لذت ببرم و نتیجه بگیرم و با طی شدن تکامل هر بار دارم به اون استاندارد شما که استاندارد منم هست و با من خیلی هماهنگه نزدیک و نزدیک تر میشم
متن بالا رو برای خودم نوشتم به عنوان دفترچه ی تمرین تا جای اهرم رنج و لذت رو در ذهنم درست کنم تا حرکت در مسیر درست برام به لذت وصف ناپذیر تبدیل بشه و دوری از تمارین و عدم تمرکز و تنبلی و موارد حاشیه ای در ذهنن رنج تبدیل بشه
سپاسگزارم استاد عزیزم که زندگیم با فایلهای شما هیچ ربطی به گذشتم نداره عاشقتم استاد بی نظیر و با صداقت و موحدم
بریم سراغ میامی
و الان هم با نگاه کردن به میامی این خواسته در من شکل گرفت اولاً که من اصلاً نمیدونستم آمریکا مثلاً یه همچین آب و هوایی رو داره من فکر میکردم آمریکا هم مثل اروپا سرده الان خیلی خوشحالم که متوجه شدم که آمریکا یه همچین بخشهایی رو داره که هوا گرمه و چقدر هم زیباست چقدر سرسبزه چه دریای خوش رنگی داره چه آسمون خراشهای بلندی داره این همون چیزیه که من خیلی دوست دارم مدرن بودن دسترسی به امکانات سریع داشتن هوای گرم یعنی هوا رو به گرمی باشه نه زیاد سرد باشه نه زیاد گرم باشه نزدیک بودن دریا و جنگل به هم سواحل زیبا ساختمانهای مدرن امکانات زیاد این چیزیه که واقعاً من خیلی دوسش دارم ولی اگر هوای میامی خیلی گرم باشه من فقط زمستونا رو اونجا میرم و تابستونش رو میام سمت شمال فلوریدا که سردتره
وقتی تو ایران بودم به خودم میگفتم من دوست دارم یه جایی باشم که فقط هوا ابری باشه چون فیلمهای اروپایی رو میدیدم که همیشه هوا ابری بود بخودم میگفتم من میخوام یه جایی باشم که آفتاب پوستمو نسوزونه همیشه هوا ابری باشه و الان این خواسته اجابت شده من توی استانبول دارم زندگی میکنم و اینجا اکثراً هوا سرده و حتی توی اوج تابستونش خیلی گرم نیست و تایمشم بسیار کمه شاید استانبول سر جمع 40 یا 45 روز کلاً تابستون داشته باشه و اون هم خیلی گرم نیست و آب دریاش حتی توی تابستون هم بسیار سرده و این خواسته در من شکل گرفت که جایی باشم که هواش نه سرد باشه نه گرم باشه یاد این حرف استاد افتادم که میگه شما اول به خواستت برس وقتی که بهش رسیدی ببین میخوایش یا نمیخوایش
و ایالت فلوریدا دقیقاً همون چیزیه که من میخوام و الان من میامی رو میبینم با اون کشتیهای فوق العاده بزرگ و زیبا انواع متفاوت از کشتیها شهر بسیار تمیز و زیبا ساختمونهای بسیار قشنگ و مدرن جنگلهای سرسبز تلفیق جنگل و دریاو سواحل زیبا و رویایی و مدرن بودن شهر آسمون خراشها و امکانات زیاد تلفیق این جنگلها و این دریاها و این جزیره های زیبا و این کشتیهای فوق العاده زیبای بزرگ و عظیم و مدرن و انواع کشتیهای کوچولو و خوشگل و مدرن و بسیار زیبا و این ساختمون های زیبا و آسمون خراشها و این مدرن بودن شهر و این امکانات زیاد همون چیز رویاییه که من دوست دارم داشته باشمش واقعا من این پک کامل رو خیلی دوست داشتم و پسندیدم
میامی هم آب و هوای بسیار عالی داره هم بسیار مدرنه هم بسیار با امکانات وبا طبیعت و جنگل به لحاظ دریایی مدرن به لحاظ جنگل بسیار سرسبز و زیبا و تمیز به لحاظ شهرسازی مدرن از هر نوع امکاناتی در این شهر هست واقعاً همون چیزیه که روح من میخواد و اینجا رو من دوست دارم زندگی کنم برای خودم زندگی کنم به تنهایی یعنی خودم توش زندگی کنم برای دل خودم برای روح خودم راحت واسه خودم نه برای مردم برای خودم این چیزیه که برای خودم میخوام و این رو من به خودم ثابت کردم که من آدمیام که همه چیز رو برای دل خودم میخوام نه برای اینکه شو کنم من توی استانبول هستم جاهای بسیار زیبا میرم ولی بعد از آشنای با قانون اینستاگراممو پاک کردم و هیچ عکسی هیچ فیلمی از خودم رو به اشتراک نمیگذارم با هیچکس که بخوام بگم که من فلان جا زندگی میکنم یا فلان جا رفتم یا فلان کار رو کردم اصلاً اما قبل از آشنایی با قانون دوست داشتم که همچین خودنماییهایی بکنم ولی بعد از آشنا شدن با قانون دیگه کاملاً فهمیدم که روند صحیح و درست درست چیه و این کارها کارهای اشتباه و این انگیزههای نامناسب را برای همیشه دارم روش کار میکنم که کمرنگش کنم و همیشه نیاز داره که روش کار کنم چقدر من اون کشتی بزرگ و عظیم تفریحی و فوق العاده رو دوست دارم چقدر دوست دارم که تجربهاش کنم خدایا شکرت برای این همه ثروت و نعمت خدایا شکرت برای این همه امکانات و مدرن بودن البته که برای منم پرایویسی خیلی مهمه و ولی میخوام میامی رو تجربه کنم بعدش اگه دوست داشتم برم یه جایی مثل مزرعه توی مزرعه زندگی کنم مثل استاد که توی پردایس زندگی میکنه
واقعا من خودمو احساس میکنم که تو این شهر هستم من اصلا همچین فکری ندارم که نمیشه اتفاقا قدرت میشودش توی ذهنم خیلی خیلی خیلی خیلی بالاست و به همین دلیل ارامم چون الان دارم از قوانین استفاده میکنم و همه چیز رو به لطف این قوانین امکانپذیر میدونم فقط کافیه طبق قانون عمل کنم
من در استانبول رفتن توی کشتی و توی دریا و از توی دریا نگاه کردن به ساختمونهای بلند رو تجربه کردم و خدا را شکر که منم این تجربه رو داشتم خیلی خوشحالم که همچین تجربهای داشتم که توی دریای استانبول میرفتم با این کشتیهای خوشگل میرفتیم توی دریا و از توی دریا ساختمونهای بلند دیده میشد از دور خیلی نمای شهر زیبا میشد و کاملا رویایی بود بوی دریا نسیمی که تو صورتت میخورد و اون بوی اب دریا خیلی تجربه ی قشنگیه خیلی لذت بخشه هم میامی ویوش خیلی از توی دریا قشنگه هم استانبول
اما من دوست دارم میامی رو تجربه کنم دوست دارم توی شهر کاملا ازاد باشم جای ازاد رو خیلی دوست دارم دوست دارم جاهای مدرن باشم و با امکانات باشم بدون داشتن نگاه های مذهبی کاملا رها و ازاد
من برای زندگی داعمی بخاطر اینکه من خواسته هام متفاوته باید در کشور های اروپایی و یا آمریکا باشم
و استانبول برای مسافرت و دیدن زیبایی هاش خیلی قشنگه اما برای زندگی من میخوام بیام اروپا یا آمریکا چون خواسته های من همخونی شدید با فرهنگ اروپا و امریکا داره استاد شما چقدر خوشتیپ شدی استاد چقدر اندامتون فوقولادست چقدر من از این اعتماد بنفس فوقولادتون خوشم میاد و تحسینتون میکنم شما مصداق سلیمان نبی برای من هستید ثروتمند و با اقتدار و موحد نمونه ی شخصی که در راه درست همه چیز به ان داده شد
برای همه آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم
همه ی شما عزیزان رو به الله یکتا میسپارم فعلا خدانگهدار