سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 234

دیدگاه زیبا و تاثیرگذار سینا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت

من که عاشق جهت دهی به کانون توجهم هستم.

اگر دقت کنیم و توجه کنیم به فایل های سفر به دور آمریکا، متوجه میشیم چقدر زیاد باور های مناسب رو در ذهن ما تقویت میکنه. همین دقایق اول وقتی که کشتی هارو دیدم آگاهانه گفتگو های ذهنیم رو به این شکل جهت دهی دادم که: 

خدای من چقدر فراوانی توی جهان هست چقدر ثروت و چقدر نعمت.

دوباره تقویت باور فراوانی توی مغازه ها که فراوانی نوع و تعداد کاملا محسوس به چشم میاد.

نکته بعدی، تغییر نگاه استاد به خوراکی هاست که چطور کشف منطق های قانون سلامتی و ایجاد باور های مناسب، سبب تغییر ما میشه. خب قطعا همه ما گذشته استاد رو دیدیم و اون عادات غذایی نامناسب که قطعا اگر اون شخص میومد توی این مغازه شکلات فروشی، احتمال اینکه حداقل 4،5 مورد از محصولات موجود اون مغازه رو تست کنه بود. اما الان با هر بار دیدن و خوندن مواد اولیه هر کدوم از اون خوراکی ها، کل منطق های قانون سلامتی برای استاد مرور میشه. در نتیجه بدون نیاز به اراده پولادین و به راحتی، استاد حتی میل هم به خوردن همچین چیزایی ندارند.

درسی که میتونیم بگیریم این هست که -برای اینکه یک کاری رو انجام بدیم نیاز نیست که اراده به خرج بدیم و خودمون رو اذیت کنیم بلکه فقط باید منطق های قوی انجام اون کار رو پیدا کنیم و تکرار کنیم تا آسان بشویم برای آسانی ها و این هست که تفاوت استاد رو با 99/99 درصد افراد تعیین میکنه.

توی قسمت قبلی اگر دقت میکردید یک جمله ایی روی دیوار ها نوشته بودند که: nobody say it was easy هیچ کس نگفت آسان بود. اما واکنش استاد این بود که: but it was. یعنی: اما بود.

اهرم های ذهنی وقتی با باور ها و دلایل درست تنظیم بشن دیگه سختی نداره همش لذت و راحتی

واقعا میامی چقدر ثروت درونش هست و چقدر خوبه که ما با این فایل ها داریم جهان رو بیشتر میشناسیم. استاد عزیزم ممنونم بابت اطلاعات فوق العاده ایی که به ما میدین و فقط و فقط آگاهانه (که طی این سالها تبدیل به عادت شده) همواره به فراوانی و ثروت توجه می کنید و هر چیزی رو از فیلتر فراوانی نگاه میکنین.

این سری از سفر به دور آمریکا فقط قراره باور های ثروت ساز مون تقویت بشه. فقط باید از تک تک ثانیه های این فایل ها استفاده کنیم برای توجه به زیبایی ها و فراوانی ها.

چقدر خوب شد که استاد از دوست نزدیکتون که ویس ارسال کردند مثالی زدید تا دوباره به ما یادآوری کنین که چقدر تحسین زیبایی ها در هدایت ما به تجربه زیبایی ها اهمیت داره و باید تحسین زیبایی هارو جزوی از شخصیتمون کنیم!

درس بعدی فایل، صحبت های استاد در مورد خواسته های درونی، فوق العاده ارزشمند بود. اینکه خیلی وقت ها ما به دنبال چیزایی هستم که خواسته واقعی ما نیستند بلکه به خاطر جلب توجه یا نگاه دیگران می خواهیم اون خواسته ها رو داشته باشیم. در حالی که اگر همون نیرو رو برای خواسته های درونی خودمون بزاریم، هم قدرتش بیشتره هم از مسیرش لذت می بریم. این اهمیت خودشناسی و پیدا کردن خواسته های واقعی و درونی خود ماست که: من دوست دارم چجوری زندگی کنم؟ و چه تجربیاتی رو تجربه کنم؟

حالا یا زودتر این سوال رو از خودمون میپرسیم و در مسیر خواسته های واقعی مون قرار میگیریم یا هم که مثل اون سلبریتی های عزیز بعد از تجربه چیزایی که فکر میکردیم خواستمون هستند اما بعد از بدست اوردنشون متوجه شدیم که خواسته های حقیقی ما یک چیز دیگست!

خدایا شکرت چقدر فایل فوق العاده ایی بود. چقدر زیبایی و فراوانی دیدیم توی این فایل.

هر موقع که میخواستم باور فراوانی ثروت ، احساس لیاقت، باور امکان پذیر بودن، باور اینکه فرصت ها زیاده و کلی باور مثبت دیگه رو در ذهنم تقویت کنم، این فایل رو دوباره و دوباره نگاه میکنم و مینویسم و توجه میکنم راجع بهش و منطق های بنیادین میسازم که منجر به احساس خوب دائمی در من بشه و بازم اهمیت جهت دادن به کانون توجه رو به خودم یادآوری میکنم.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 234
    495MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

343 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده شهریاری» در این صفحه: 1
  1. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقًا ۙ قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ ۖ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(25 بقره)

    و کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، مژده ده که بهشت هایی ویژه آنان است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ هرگاه از آن بهشت ها میوه ای آماده به آنان دهند، گویند: این همان است که از پیشْ روزیِ ما نمودند، و از میوه های گوناگون که [در طعم و گوارایی و زیبایی] شبیهِ هم است، نزد آنان آورند؛ در آنجا برای ایشان همسرانی پاکیزه [از هر آلودگی] است؛ و در آن بهشت ها جاودانه اند.

    إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا ۘ یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا ۚ وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ(26 بقره)

    خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) می‌گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می‌کند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‌سازد!

    =======================================================================================

    خدای عزیز و دلبر و شیرین و قدرتمندم

    آلمست!شما نه هیچ وقت خوابت میبره،نه هیچ چیزی یادت میره،نه گمراه میشی،نه حساب یکی از موجوداتت از دستت در میره،نه اشتباه میکنی،نه محدودی،نه ضعیفی،نه کاری هست که از پسش برنیای!

    اما منِ انسان همه ی این ویژگی هارو دارم!خب؟!اما با این تفاوت که شما امانتی رو بهم دادی که حتی کوه ها از گرفتنش سرباز کردند،خدایا به روحی که از خودت در من دمیدی،از نور خودت ببار و به من کمک کن تا هرچی که توی سرم هست به رشته ی تحریر دربیارم و از تو،از قوانین ثابتت،از قرآن و از خودم بنویسم ….من مثل همیشه سخعععععت به تو،به نورت،به عشقت،محتاج و فقیر و نیازمندم.

    =======================================================================================

    سلام به استاد عزیزم،سلام به تموم رفیق های غار حرای من و اما سلام به خانم شایسته جانم،سوالی که الان به ذهنم میرسه ازتون بپرسم اینکه استاد من،الگو و اسوه ی من توی زندگی، دور سرت بگردم،میگم خودت اذیت نمیشی انقدر قششنگی؟و هر روز به زیبایی و دلنشینیت اضافه میشه؟ اینجاست که حافظ در وصف شما میگه:

    جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا

    چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

    خداوند حافظ و حامی و همراه شما باشه در تموم طول عمرتون و الهی که هرروز مثل زیباییتون،نور خداوند به سلامتی و روشنی قلبتون و احساس خوشبختیتون بباره،الهی که همیشه کنار استادعباسمنشم مثل الماس بدرخشی(استاد در جریانی که ما بعد دوره شیوه حل مسئله،فامیل عروس حساب میشیم دیگه؟یا لازمه دوباره بگم؟:) )

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای اییین همه قشنگی،این همه زیبایی،این همه ثررروت در دویست وسی و چهارمین قسمت سریال توحیدی سفر به دور آمریکا!

    آقااا،من میگم،اگر یک جایی ازین دنیا هست که انقدر قشنگه،انقدر آدم هاش ثروتمندند،انقدر همه چیز پرفکته،انقدر همه چیز دلنشین و خواستنیه و من دارم از قاب دوربین شخصی این تصاویر رو میبنیم که روزگاری نه چندان دور،توی پیکان دنده آرژانتینی تو گرمای بندرعباس،برای دوقرون کرایه بیشتر،داشته جون میکنده و همیشه اون موقعیت رو از سخت ترین روزهای زندگیش یاد میکنه،چرا باور نکنم که این اتفاق برای من هم میفته؟چرا برای رسیدن به هدفم قدم برندارم؟

    خدای ما باهم فرق میکنه؟یا دست استاد 6 تا انگشت داشته؟

    یا استاد پدر پولدار داشته؟ یا مدرک تحصیلی خاصی؟

    شما هر فاکتور و ویژگی بیرونی رو بخوای بزاری وسط،استاد اون رو رد کرده!

    آلمست،فقط با قدرت توحیدی ،ایمان،جسارت،توکل،قدم های عملی و البته با تکامل رسیده به اینجایی که الان هست،که آرزوی همه ی ماست!

    یعنی ما میوه ی درختی که استاد سال های پیش کاشته رو داریم میبینیم و میگیم ما هم میخوایم!

    این رابطه ی عاطفی ،این ثروت،این محبوبیت،این زندگی،این تفریح ….

    اما وقتی نگاه میکنیم به رد پاهای مسیری که استاد رفته و توی تموم فایل ها و دوره ها توضیح داده،وقتی میرسیم به عمل میگیم نههه …این کار رو که نمیتونیم بکنیم،این که امکان پذیر نیست،اینم که شدنی نیست!

    پس چون ما به این دلایل و این شرایط نمیتونیم این مسیر رو بریم،کلا بیخیال اهدافمون میشیم.

    به قول استاد تو جلسه 5 قدم 10:

    تو بحث الگو برداری،بچه ها به جای اینکه باور کنند که رسیدن به این هدف امکان پذیره،نگاه میکنند به مسیری که طرف رفته،بعد میبیند یکسری ویژگی های اون الگو رو ندارند پس نمیتونند به اون هدف برسند و بازی همین جا براشون تموم میشه!

    اما توی بحث الگو برداری مهم اینکه ما باور کنیم میشود!

    اگر کسی به این موفقیت رسیده است،پس رسیدن به این موفقیت امکان پذیر است!

    وقتی ما باور کنیم میشود:

    قدم ها به ما گفته میشه،قدم های عملی با توجه به شرایط و ویژگی ها و توانایی های خودمون…

    خود خدا میگه:

    لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا

    خدا هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند.

    خب اگر خود خدا داره اینو میگه،من دیگه از چی میترسم؟چرا حرکت نمیکنم؟

    چرا قدم های عملی برنمیدارم؟چرا منتظر معجزه و افتادن یک کیسه پول ازون بالام؟

    دوماهه اومدم به یک بیمارستان جدید و تعداد شیفت های من و حجم کار و مسئولیتم،میزان سختی کارم هیییچ ربطی به 8 سال شیفت های سابق من نداره،البته که من کاملا فهمیدم پلن خدا برام چیه و دارم براش قدم های عملی برمیدارم اما فشار ذهن و نجوای شیطان توی این دوماه انقدر کمرشکن بود برام که اگر من از قبل روی آموزش ها تسلط پیدا نمیکردم،اگر قبلا از خودم رد پا نزاشته بودم،اگر قرآن رو مطالعه نمیکردم،حتما و قطعا من زیر این فشار کار و ذهن گیوآپ میکردم!

    چی منو تا الان نجات داده از تسلیم شدن؟چی کمکم کرده به جای اینکه تسلیم شرایط بشم،حرکت کنم و برم توی دل ترس هام؟

    چی باعث شده (همینه که هست و باید بسوزی و بسازی) رو نپذیرم؟

    برای اینکه من باور کردم استاد رو،من آموزش های استاد رو وحی منزل دونستم،من منتظر ننشستم توی خونه تا معجزه رخ بده،من باور کردم

    من توانایی تغییر شرایط رو دارم

    خدا توی سوره ی حدید میگه:

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٢٨﴾

    ای مؤمنان! از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا دو سهم از رحمتش را به شما عطا کند، و برای شما نوری قرار دهد که به وسیله آن [در میان مردم] راه سپارید و شما را بیامرزد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (28)

    وقتی شما خودتون رو ببندید به آموزش ها و به حرف های استاد ایمان بیارید و بدون هیچ چون وچرا قبولش کنید،میشه همون نوووری که کمکتون میکنه توی مسیر موفقیت،راه رو از بیراهه تشخیص بدید،توی مسیر درست بمونیدو تسلیم حرف های معمول جامعه ونجوای شیطان نشید!حتی اگر اوضاع خیلی سخت بشه!

    إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَٰئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

    آنان که به دین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند، که خدا بخشاینده و مهربان است.

    ای الهی دور سرت بگردم که اینجوری توی آیه های قرآن دلبری نکنی برای من!

    ایمان آوردی؟

    مهاجرت کردی؟

    داری جهاد میکنی؟

    پس منتظر رحمت خداااا باش،حالشو ببر که خدا برای تو بسیارمهربون و بخشنده ست!

    حالا این سعیده که الان داره با عشق مینویسه،اصلا آدم با ایمانی نیستا،خیلی جاها کم آورده،خیلی جاها احساس ناامیدی کرده،خیلی جاها گفته نه دیگه جواب نمیده …اصلا همین بعداز ظهر که از شیفت اومدم بخاطر یکسری حرف های همکارام که هیییچی از قانون نمیدونند!

    ذهنم درگیر شد …و بعد نماز ظهرم …افتادم به سجده و گریه که خدایا من دیگه نمیکشم…بامن حرف بزن…کمکم کن …بگو چیکار کنم…خدایا نورت رو بفرست و این تاریکی ها رو ازم بگیر …

    و خداوند با دستان نازنینش من رو دوباره هدایت کرد به داستان حضرت نوح در سوره مومنون،یکبار دیگه من رو دعوت به آرامش کرد که من حواسم بهت هست،آروم باش و با جریان هدایت پیش برو:

    قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ ﴿٢6﴾

    [نوح] گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیب آنان یاری ده. (26)

    فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ ۙ فَاسْلُکْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ ۖ وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا ۖ إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿٢٧﴾

    پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و پیام ما کشتی بساز و هنگامی که فرمان ما به هلاکت آنان بیاید و آن تنور [از آب] فوران کند از هر گونه ای [از حیوان] دو عدد و نیز خانواده ات را وارد کشتی کن، جز افرادی از آنان که فرمان [عذاب] بر او گذشته [و درباره او قطعی شده] است، و درباره کسانی که ستم ورزیده اند، با من سخن مگوی، زیرا [همه] آنان بدون تردید غرق شدنی اند. (27)

    فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿٢٨﴾

    پس هنگامی که تو و آنان که با تو هستند، بر کشتی سوار شدید، به خاطر این نعمت بگو: همه ستایش ها ویژه خداست که ما را از این گروه ستم پیشه نجات داد. (28)

    وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ ﴿٢٩﴾

    و بگو: پروردگارا! مرا در جایگاهی پرخیر و برکت فرود آور، که تو بهترین فرودآورندگانی. (29)

    إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ وَإِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ ﴿٣٠﴾

    همانا در این [سرگذشت] نشانه هایی برای عبرت گیرندگان است؛ و یقیناً ما آزمایش کننده بندگانیم. (30)

    یک درکی ازین آیه های شیرین داستان نجات نوح و اهل ایمان در حد ظرف پلاستیکی خودم دریافت کردم که اینجا مینویسمش :

    به نظر من نجات نوح 3 تا مرحله داشته:

    اولا ساخت کشتی با کمک خداوند که نسخه ی پرکتیکالش برای ما میشه کار کردن روی باورهامون و اقدامات عملی در راستای الهامات دریافتی و اعراض از ناخواسته ها و حتی صحبت نکردن درموردشون با خدا و توجه نکردن به صحبت های بقیه وتمرکز صددرصدی روی زندگی خودت

    وقتی این مرحله رو درست انجام میدی،اون طوفان وسیلی که قراره تورو از ناخواسته ها جدا کنه و به خواسته هات برسونه از راه میرسه،شما با تمرکزی که روی ایمانت داشتی درحالیکه همه دارند توی آب غرق میشند،در پناه خداوندی،اینجا خدا میگه شکرگزاری یادت نره!یادت نره من تورو از ناخواسته هات جدا کردم و توی این کشتی امن آوردمت،درسته بیرون طوفانه اما تو با این ایمانی که ساختی،با باور هایی توحیدیت، در امن و امانی.

    اینجاست که استاد میگه اگر قرآن رو مطالعه کنید متوجه میشید که هیچ وقت تروخشک باهم نمیسوزند،هیچوقت

    و اما مرحله سوم!

    من خودم به شخصه احساس میکنم یک اضطرابی ته دل نوح هنوز بوده،که خدا این دعا رو بهش الهام میکنه:

    و بگو: پروردگارا! مرا در جایگاهی پرخیر و برکت فرود آور، که تو بهترین فرودآورندگانی.

    درسته نوح و اهل ایمان توی کشتی ان،ولی اون بیرون هنوز طوفانه،کشتی در تلاطمه!نجوای شیطان هم میاد میگه اگر کشتیت درست کار نکنه چی؟اگر سوراخ بشه و آب بیاد داخل چی؟اگر تموم زحمت هات هدر بره چی؟اگر نجات پیدا نکنید چی؟

    همین نجواهای روزمره ی خودمون دیگه،اگر نشه،اگر ایده ش نیاد،اگر فلانی نزاره،اگر موفق نشم،اگر شکست بخورم…نوح با اون همه قدمت پیامبریش باز این نجواهارو داشته،دیگه ما چرا نداشته باشیم؟

    نجوای شیطان توی هر مرحله هست،حتی وقتی سوار کشتی نجاتی!

    اما مهم اینکه صدای آرامش بخش الله همیشه بالاتره!

    وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

    هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می‌کرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می‌ریخت)، شیطان القائاتی در آن می‌کرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان می‌برد، سپس آیات خود را استحکام می‌بخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است.

    این الگو برداری از داستان های قرآنی که استاد همیشه بهش تاکید میکنه مخصوصا جلسه 5 قدم 10 که برید داستان های قرآنی رو مطالعه کنید که خدا چه جوری داره باور ایجاد میکنه با این الگو ها…

    توی مرحله هایی از زندگی که یکم اوضاع سخت میشه و فکر میکنی دیگه راهی وجود نداره و باید تسلیم شد،به یادآوردن داستان های نجات اهل ایمان میشه یک نور برای آرامش قلبت …یک انرژی برای حرکت …یک قوت قلب برای ادامه ی مسیر …برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت

    به قول استاد جان: وقتی حرکت میکنی با ایمان،مسیرها بهت گفته میشه،درها برات باز میشه،نگران دونستن کل مسیر نباش،حرکت کن و قدم بردار…قدم بعدی حتما بهت گفته میشه

    و به قول پائولو کوئلیوی عزیز:

    تحقق بخشیدن به افسانه ی شخصی،یگاه وظیفه ی آدمیان است،همه چیز تنها یک چیز است،و هنگامی که آرزوی چیزی را داری سراسر کیهان همدست میشود تا این آرزو را تحقق بخشی

    خدارو صدهزارمرتبه شکر برای فرصت یک صلات دیگه و هم نشینی با بندگان صالح خداوند

    بوس خدا به کله ی مبارک همتون

    تا قسمت بعد…خداوند یارو نگهدارررتان

    قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 278 رای: