سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 234

سلاااااام و هزاران عشق تقدیم استاد عزیزم و مریم جان زیبا و جذااااب…

من اول میخوام تبریک بگم به اون دوستی که استاد گفتن هدایت شدن به استرالیا و با تضادهایی که در زندگیشون داشتن بسیار راحت و آسون وارد سیدنی شدن و همه اینها با توجه کردن به زیبایی های سفر به دور آمریکا براشون راحت و راحت تر شد. استاد چقدر من قدردانتون هستم بابت انرژی و فرکانس بالاتون و داستان هدایت‌هایی که برامون گفتین از خودتون، یعنی یکی از زیباترین ماجراهای هدایتی تون که من همیشه amazed میشم داستانتون در سفارت امریکا در پاریس مصاحبه تون با اون خانوم که فارسی حرف میزد و میگفت من اصلا میخوام که شما وارد امریکا بشید.. ورودتون ب خاک امریکا اون آفیسر که به همه گیر میداد اما با شما اصلا انگار که میخواست بهتون خدمت کنه و فقط کارتونو آسونو آسون تر کنه. آخه چقدر زیباس، چقدددر هیجان انگیزه این همه آسونی و زیبایی.. الله اکبر. من عاشق داستان هدایت‌های شمام. اینم بگم من اول یه مقاومتی داشتم میگفتم این آسونی ها اونم به این شکل خیلی به ندررت اتفاق می افته. استاد اییینقدر فرکانس هاش خالصه میدونی چقققدر باید آدم رو خودش کار کنه و چه نجواهایی.. اما گفتم نه همین که استاد داره تعریف میکنه و من دارم میشنوم این خودش یه هم فرکانسیه منم میتونم و باز هدایت شدم به ماجراهای هدایتی دوستان دیگه تو همین سایت، تو کامنتا، تو گفت وگوی دوستان با استاد عباسمنش، داستان عرشیای عزیز، و حتی افرادی بیروون از فضای سایت واااای خدااای من. میشه و چه زیبا و آسون میشه و امروز هم استاد عزیزم ماجرای مهاجرت راحت دوستشون رو تعریف کردن و هزاران هزااار بار سپاسگزار الله مهربانم هستن بابت این هدایت ها و موفقیت ها.

استاد تو صحبتهاشون اشاره کردن به احساس لیاقت و باور پذیر کردن خواسته ها و توجه به زیبایی ها که چقدر سرعت میده به رسیدن به خواسته ها… من خودم یادم اومد یه فایل تصویری با کامتازیا برا خودم ساخته بودم و چه تصاویری گذاشتم توش با آهنگ “ولله ستاره تویی” که استاد قبلا رو یکی از فایلای سفر به دور آمریکا گذاشته بودن.. یادم اومد چ جااالب دقیقا تصاویر دوچرخه سواری تو فلوریدا از یه خانم و آقای موفقی رو گذاشته بودم و کلی عکس از خونه و ماشین و شرایط دلخواهم و مدتهاااست بهش سر نزدم… وای اولین کار بعد نوشتن کامنت اینه برم ببینمش…

بریم سراغ مطالب زیبای دیگه از ویدیو.. اون پرنده زیبا ناخدا جاناتان :)) ، اون یکی پرنده زیبا که فکر کنم حواصیل بود رو آب، اون کلاها که میشد کاستمایزشون کرد چه باحال بودن…

استاد و مریم جان تو فاصله ای ک کروز سوار شن رفتن به دو تا فروشگاه، اولی اون لباس فروشیه که معلوم بود استاد اصلا حال نکردن و میخواستن زود برن بیرون، یاد صحبت مریم جون افتادم که استاد چیزی که دوست ندارن رو تحمل نمیکنن چون حس خوب و آزادی براشون مهمه. این نکته برام یادآوری شد که تحمل کردن چیزی فقط اتلاف وقت و انرژیه و دور شدن از حس خوب و تجربه بهتر… و فروشگاه دوم که پر از شکلات و کندی و کوسن های بامزه به شکل شیرینی های معروف بود. خیلی بانمک بودن. و تحلیل استاد ازون مواد تشکیل دهنده بی کیفیتی که فقط و فقط ضرره و هیچ سودی ب بدنمون نمیرسونه. یادآوری خوبی بود، اینقدر زرق و برق و زیبایی دارن که خیلیا فراموش می کنن چ سمی وارد بدنشون میکنن. توجه به اصل تو همه چیز مهمه دیگه، غذا خوردن، خرید کردن، دیدن و شنیدن، تنظیم کانون توجه..

و… اون کشتی های کروزی که تو بزرگترین هاب کروز دنیا دارن خدمات میدن به مردمی ک عاشق این تفریحاتن. و نکته جالب دیگه مساله خودشناسی هست ک اونم یه مساله تکاملیه، اون سلبریتی هایی ک واسه داشتن پرایوسی خونه های زیباشونو فروختن. شاید برا دیگران اصلا مساله خاصی نباشه. چقدر ارزشمنده خواسته هامونو بر اساس شناختن خودمون تعیین کنیم نه اون چیزی که رایج شده و ملاک ثروت و خوشبختی شناخته میشه توسط عموم. استاد عزیزم بی نهایت ممنونم از فایل بی نظیرتووون، رااااستی اون عکسی که با مریم جون گرفتن ازتوون چقدددر زیبا بود. ژست مریم جون فوق العاده بوووود :)

منتظر فایل های بی نظیر بعدی هم هستیم…

خووووووش باااشید عزیزاانم :)