https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/01/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-01-14 03:49:312024-01-18 11:23:51سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 234
343نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من دو سری قبل سفر به دور امریکا که سوار کشتی شده بودین این خواسته در من شکل گرفت که دوست دارم منم سوار کشتی بشم، هیچوقت تجربه ش نکرده بودم …
3؛4 ماه بعدش یه سفر با کشتی رفتم و این باورم رو بیشتر تقویت کرد که وقتی خواسته رو مشخص کنم امکان نداره بهش نرسم ، یه خورده فاصله فرکانسی فقط هست تا وقتی که من باهاش هماهنگ بشم
یه عالمه مغازه که میشه باهاش باور «فراوانی» رو تقویت کرد
این همه ثروت که موجوده و این همه خریدار که کمک میکنن به گسترش دنیا و هم لذت بردن خودشون
فقط همین فروشگاه شکلات و آب نبات که این همه تنوع رو داره… در مقیاس جهانی ببین چقدر تنوع و فراوانی هست
چقدر خوب که مردم برای احساس و حال بهترشون ارزش قائل هستند و به سفر میرن که به خودشون لذت بیشتری از این جهان رو بدن و اتفاقا مناطق دریایی یکی از بهترین انتخاباس … آرامش خاصی میده آبی دریا و رودخونه ها
و اتفاقا چه بهتر که به مناطق قرکانس بالا از نظر ثروت مسافرت کرد تا هم لذت بیشتری ببریم، هم فراوانی رو تمرین کنیم و هم این باور رو تقویت کنیم که ما هم میتونیم همونطور که بقیه تونستن و باور کردن که میتونن داشته باشن
منم همین چند روز قبل هم Dream Board رو آماده کردم و هم اینکه مطمئنم به همش میرسم و چه بسا بهتر از اونایی که انتخاب کردم..
مهم اینه که آدم به این شناخت دقیق از خودش برسه که واقعا چه خواسته هایی داره و «باور و ایمان» هم داشته باشه که بهشون صددرصد میرسه و البته باز هم میرسیم به «احساس لیاقت» که خودمون رو لایق بدونیم برای رسیدن به چنین خواسته های زیبایی
دقیقا این صحنه ها رو من همین 5 روز قبل داشتم توی یوتیوب و گوگل دنبال میکردم.. عکس های کروزها و خونه های لب ساحل که دقیقا همین شکلی بودن…چقدر «کانون توجه» ما موثره و اتفاقات رو می سازه… واقعا حس میکنم همین الان «باور و ایمانم» بیشتر تقویت شد که قطعا به امید خدا جذب میکنم این صحنه ها رو
*اوایل یه سری خواسته ها رو داریم برای اینکه به بقیه نشون بدیم.. منم همینجوری بودم ، یه جوری انگار که بخوای به بقیه ثابت کنی.. اما به مرور فهمیدم تمرکز باید فقط و فقط روی خودم باشه.. بقیه و زندگیشون به من ربطی ندارن و زندگی و دستاوردهای منم به بقیه ربطی نداره هرکس باید سرش توی زندگی خودش باشه برای اینکه فقط «لذت» ببره
بریم که زیبایی های خیره کننده فایل جدید رو ببینیم با هم
به به …ی کشتی گرفتیم که دور تا دور جریزه زیبای میامی رو ببینیم و لذت ببریم
و نم نم بارون و هوای فوق العاده …نفس عمیییییق…
تا تایم کشتی سواری بشه یکم مغازه گردی میکنیم.
چقدر آدما آرومن
چقدر همه سرشون تو کار خودشونه
چقدر با خودشون در صلحن
واقعا مردم آمریکا تحسین برانگیزن همیشه
مغازه های تمیز…بزرگ…رنگی رنگی و خلاقانه
چقدر آب قشنگه
چقدر اون پرنده زیباست
وااای خدای من نماد ثروت و فراوانی
قایق های تفریحی زیبا
چقدر کشتی های زیبا و گرانقیمت
زیبایی خیره کننده شهر
چرخ و فلک هیولا
کشتی های کروز فوق العاده
میامی بزرگترین هاب کشتی های کروز دنیاست
خدایا منم میخوام..منم لیاقتشو دارم…سفر چند ماهه با کشتی کروز به دور دنیا…واااای که چه لذتی داره..لذتش دیوانه کننده اس
چقققدر زیباست چققدر زیباست خدااای من
کشتی های سفید فوق العاده زیبا
ویلاهای فوق العاده زیبا
چقدر سرسبز و تمیز و زیبا و اصن خارق العاده چقد قشنگن چقد قشنگن خدایا چقدر آخه زیبایی تو این فایل هست دیوانه شدم من خدایاااا
توضیحات فوق العاده استاد برای داشتن سبک شخصی و زندگی دلخواه خود نه زندگی به حرف مردم
چقدر از هر فرصتی میشه استفاده کرد واسه ثروت ساختن…چقدر راه هست واسه ثروت ساختن
قسمت اصلی ماجرا باور ساختن برای لایق بودن چنین تجربه های بی نظیری است
توجه کردن و تحسین زیبایی ها باعث میشه جهان من رو هدایت کنه به تجربه زیبایی ها
هیچ اهمیتی نداره الان تو چه وضعیتی هستی بااااید بتونی خودت رو توی شرایط فوق العاده…توی سفرهای خارجی فوق العاده ببینی خودت رو لایق بدون رطوبت هوارو احساس کن .. خودت رو تو اون شرایط و تو اون فضا احساس کن…احساس کن برای تو هم شدنی است…تجسم کن..با خودت در موردش صحبت کن..فقط با خودت نه دیگران
قانون جهان این است: به هر چه توجه کنی از اون جنس بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه
بی نظیر بود این فایل بی نظیر
چقدر روحم تازه شد…چقدر لذت بردم..روزم ساخته شد..خدایا شکرت..خدایا میلیاردها بار شکرت چقققدر این جهانت زیباست .
کشور امریکای ثروتمند و شهر میامی زیبا،که خواسته ایی رو در دلمون انداخت که باید یکی از اولویت هامون باشه این سفر و دیدن این کشور سراسر زیبایی و ثروت!که ذهن های ثروتمند زیادی این کشور داره که تونسته این قدر رشد کنه!!!وهمون مثال معروف و قدیمی،کمال همنشین در من اثر کرد به مانند الگوی واقعی از این کشور هست که مردم با دیدن ثروت ها و فراوانی و پول های هنگفت،ذهنشون رو بزرگ کردند و بزرگ فکر کردند و از ایده های کوچکتر به چنین ثروت های عظیمی دست پیدا کردند که در همه جای شهر به وفور دیده میشه و برعکس همین هم هست که دیروز مستندی رو میدیدم که مردم یه کشور فقیر در کناره رود و دریاهای بزرگ فقط و فقط به زندگی ساده و خانه هایی از چوب ساخته بودند، بسنده کرده بودند و همون نعمت آب و دریا رو ندیده بودند و نتونسته بودند ازش استفاده کنند و فرصت های زیادی که میشد بواسطه ی همین آب و دریا ازش پول ساخت رو با ذهن کوچیکشون پس زده بودن که برای گذران زندگی لاک پشت از آب رودخونه می گرفتند و برای یه هفته شکم خودشون رو سیر میکردن که همون جا گفتم همین فاصله ی مدارهایی ست که استاد همیشه میگن،همین تفاوت ذهن ثروتمند با ذهن فقیره که امثال مردمان امریکا و میامی میان از همین آب و همین نعمت،فرصت های زیادی رو برای رشد و گسترش خودشون،شهرشون ،کشورشون و حتی ماهایی که نگاه میکنیم درست میکنند با اون کشورها و مردمانی که در کناره همون آب و دریاها و اقیانوس ها و فرصت ها،در نهایت به یه زندگی ساده کفایت کردند…
خدا رو هزاران هزار بار شکر بواسطه ی وجوده استاد نازنین،که خواسته ی بودن و خواستن و داشتن رو در وجوده ما رشد دادند و که بخواهی میشود و این قدر برامون این سفرها بدیهی شده و در دسترس،که به زودی زود با تمرکز و توجه با این زیبایی ها به سمتون کشیده میشم…
چقدرتحسین میکنم اینهمه فراوانی رو من اینقدرکشتی ندیده بودم والبته کشتی های بزرگ به خصوص چقدرآدم هابرای لذت بردن وقت میزارن وچقدرتحسین میکنم این آب وهوای خنک کناردریارو تحسین میکنم این دوریین روکه شکارچی کوچیک ترین زیبایی هااست چقدرتنوع لباس وچقدررنگ هاس متفاوت وچقدرشکلات ازهرچیزی فراوان وجودداره ولی اینجامن انتخاب میکنم کدوم لباس وکدوم کلاه وکدوم غذاوشکلات روبخورم اونجاکه استاددرمورداون شکلات حرف زدنندمن یادقانون افتادم که میگه همچی تواین جهان هست بالا پایین سرد گرم زشت زیباتوهستی که انتخاب میکنی کدومش روتجربه کنی وباتوجه به هرکدومش واردزندگیت میشه وتجربش میکنی استادچقدرتحسین میکنم این بدنتون روکه درست وشیک ساختیدش وتحسین میکنم این قانون سلامتی که چه باورسلامتی درشماایجادشده که الان بایه تیشرت کناردریاوایستادین لذت میبرین چقدرتحسین میکنم این موج های دریاروکه نگاه کردن بهش انرژی ام روبیشترمیکنه وهمش دوست دارم تحسین کنم این آب روکه جاری به هرچی میخوردمتوقف نمیشه وحرکت میکنه چقدرلذت میبرم ازصدای شماکه روی زیبایی ها وقشنگی ها حرف میزنیدانگارکه به عمق وجودم رسوخ میکنه چقدراین آدم هاخودشون هستندوراحت همه جااحساس شون روباهم تقسیم میکنن وراحت بهم عشق میدن وتوی ذهنشون مردم کم رنگه که همون جاهمدیگه رومیبوسن چقدردوست دارم برم داخل اون کشتی های بزرگ دونه دونه اتاق هاشوببینم واقعابه میگن زیبایی چون همچین کشتی بزرگی روی آب وایستاده وچندصد نفریاشایدبیشترهم سوارش میشن ولی روی آب میمونه وحرکت میکنه ولی بیایه میخ کوچیک بندازدرجامیره زیرآب به خاطراینکه خداوند دریارو رام کرده تاکشتی هابرروی آب حرکت کنند که ماازهرچی که هست لذت ببریم چقدرتحسین میکنم این خدارو وازش تشکرمیکنم به خاطراین رحمان ورحیم بودنش که داره به من میگه همه چی هست باورکن تولایق این همه نعمتی لایق این ثروتی که هستی که میبنی حالاانتخاب باخودت هست
استادازت سپاسگزارم به خاطرضبط این ویدوئوواین همه زیبایی واین حرفهای قشنگی که توی این فایل زدی سپاسگزارم
سلام استاد جان و مریم جان زیبا چه زوج زیبا خوش تیپ و خوش قلبی
خداوند پشت و پناهجو باشه
چه فایل بی نظیری چهزیبابیهای نابی در این قسمت روزی من شد
چقدر از صحبتهاتون در مورد دوستتون که پیام صوتی براتون فرستاده بودن و نتیجه توجه به تمرکز بر زیباییها و زیباییهای سفر به دور آمریکا و کنترل ذهنشون به این همه زیبایی و ثروت شده مهاجرتشون به بهترین جا و در بهترین زمان و دقیقا به همان جاهایی که قبلا در ذهنشون دیدن و تحسین کردن
خدارو صد هزار مرتبه شکر برای این همه زیبایی آگاهی و ایمان
قبل از دیدن فایل با خودم گفتم خوب که چی حالا بعدا میبینم بازم استاد رفته یه جاهای زیبا ر و دیده و فایل گرفته خوب که چی حالا من اینارو هم دیدم تحسینم کردم خوب تو فیلمها و اینستا و تلوزیون کلی جاهای زیبا رو نشون میده من که شرایطشو ندارم من که مایلها فاصله درام تا به اون خواسته که دیدن این زیباییها از نزدیک و توسط دریچه چشمان خودم و مهاجرت به همیچین جهانیه
که چی اینا مال از ما بهترینه به قول استاد مال سلبرتیهاست و استاد هم الان شرایط مالیش و آزادی زمانی و مکانی داره که میتونه بره و اینجور زیباییهارو تجربه کنه من خیلی فاصله دارم با شرایط الان من امکانش خیلی کمه
ولی وقتی استاد گفت دوستشون اوضاع خوبی نداشت و با توجه کردن به زیباییها و دیدن سریالهای سفر به دور آمریکا هدایت شدن به مهاجرت و شغل خوب و درآمد عالی ایمانم قویتر شد و اینکه استاد وقتی هیچی نداشتن و راننده تاکسی بودن و دیرین بردشونو و تجسم میکردن که تو همچین فضایی هستن و احساس لیاقت میکردن که داشتن این خواسته و رسیدن به خواسته هاشونو در خودشون میدیدن و ایمان داشتن که میرسن بهشون بهم انگیزه داد که دوباره با جدیت بیشتر و رهاتر و لذت بردن از دیدن زیباییها ادامه بدم و منم لایق داشتن چنین خواسته ای لایق مهاجرت به بهترین مکانها و زیباترین جاهای دنیا لایق داشتن آزادی مالی و آرامش مالی لایق داشتن عشق و احترام و شادی هستم فقط باورها و توجه منه که زندگیمو خلق میکنه و اگر بتونم باورهامو تعییر بدم و استمرار داشته باشم رو تغییر و بهبود هر روز خودم و ببینم بهبودهای هر روز مو و تشویق کنم خودمو و تواناییهامو ببینم پیشرفتهامو ببینم احساس لیاقتهامو همینطور که هستم درک کنم و فراموش نکنم دارم بهتر بهتر میشم و جا نزنم و دلسرد از ادامه مسیر نشم لاجرم جهان پاسخ میده با تکامل و آرام آرام من هدایت میشم به سمت خواسته هام همه اینها رو میدونم که باید رها باشم تجسم کنم با احساس خوب شکر گزار باشم با احساس خوب تلاش کنم تغییر کنم و باورهامو درست کنم نه فقط بگم عمل کنم شناخت ترمزها دیدن الگوها هزاران بار شنیدن و تفکر کردم ولی عمل نکردم نتایج کوچیک اومده و همش گفتم شانس بوده یا خیلی کمه واون کمه رو ندیدم و ذوق نکردم و اشتیاق برای هدفم نداشتم و انتظار داشتم اوضاع تعییر کنه
پاشنه اشیلم کمالگرایی عجول بودن و پست گوش انداختن تمرینات بوده ولی باز خدا خیلی بزرگه که چک و لگدهاش خیلی دردناک نبوده و حتی جایزه هم برام در بر داشته که همون نتیحه مالی بعد از چهار ماه ازدوره احساس لیاقت دارمد دوبرابری که خیلی زود عادی شد و حتی با ناسپاسی و احساس بعد داره نزول میکنه به جای سعود
ولی من دوباره بلند میشم جدی تر رهاتر و خوشحالتر ادامه میدم و نتایج و تغییر میدم و به جاهای زیبا هدایت میشم
انسان فراموشکاره من با دوره قبلی سفر به دور آمریکا علاوه بر احساس خوبم شرایط مالیم کمی بهتر شد آرامشم روابطم اینکه سه تا سفر عالی برام رقم خورد ولی فراموش کروم که اینها همش نتیحه دیدن سریال سفر به دور آمریکا و همون کم کار کردن رو دوره است و باز کمالگرایی من کار خودش و کرد که دلسرد بشم و شرایط به حالت قبل برگرده
دوباره شروع میکنم و تعهد میدم همراه باشم با سفر به دور آمریکا و هر قسمت و بارها ببینم کامنت بدارم و کامنت بچه هارو بخونم و به زیباییهای توجه کنم و نتایج میاد و میام از نتایج میگم
چقدر عشق ورزیدن اون زوج رو اون کشتی زیبا در همچین فضای زیبایی رومانتیک بود یاد فیلم کشتی تایتانیک افتادم چقدر زیبایی چقدر نعمت و ثروت و چه آسمان خراشهایی چقدر ثروت خدای من شکرت بابت وجود چنین زیبایی هایی
چقدر آسمان قشنگ و با عظمت بود و همه این زیبایی ها نشان از قدرت خالق زیبامون خداونده تمام این جهان تمام این ثروتها و تمام این زیباییها رو خداوند صاحبه
خدایا شکرت برای چشمان بینا و زیباییم که این همه زیبایی رو میبینه شکرت برای گوشهای شنوا که صحبتهای باارزش و دلنشین استاد و میشنوه و اون عاشقتم گفتنهای مریم بانوی زیبا که هر وروز زیباتر میشه رو با تمام وجودم حس کردم
اونجایی که استاد گفت هوا رو حس کنم وزیدن باد و لمس کردن پوست صورتم توسط باد بوهای خوب اون فضارو حس کن من با تمام وجود حس کروم خودم تجسم کردم تو اون فضا آسمان پر از ابر آفتاب و نور خورشید که انعکاسش با رنگ سبز و آبی در آسمان لابلای ابرها تداعی میکرد بی نظیر بود وایی از این عظمت و زیبایی کشتی کروز عاشقشم و حتما یه سفر خوب خداوند نصیبم میکنه خدایا شکرت برای این همه ثروت
چقدر شکلات و پاستیل و آبنبات های رنگارنگ که همشون چقدر واسه بدن مضره ولی به هر حال تقاضا میشه و خیلیها هم از خوردنشون لذت میبره و برای هر سلیقه ای عرضه شده
خدای من توی اون همه زیبایی اون ادرک زیبا وسط دریا چقدر زیبا خودنمایی میکرد و طبق معمول شکارچی لحظه های زیبا مریم جان شکار و زد
خدایا شکرت
بی نظیر بود این قسمت پر از درس آگاهی زیبایی و ثروت خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز
اول بریم سراغ بخشی که مربوط میشد به قانون سلامتی، چیزی که از موقعی که خودم شروع کردم خداروشکر از چندین جهات بهتر شدم و خداروشکر سلامتی خیلی خوبی دارم و متعهد بودنم رو تحسین میکنم همینطور متعهد بودن شمارو تحسین میکنم که هر چیزی رو وارد بدنتون نمیکنید،
اون بالشتها و کوسن های باحال طرح خوراکی هم زیبا بودن من اول فکر کردم خوردنی هستن
اون عکس دو نفره زیبا با هم و در کنار هم که همونجا پرینت میگرفتن و آماده میکردن و نشون از ایجاد ثروت در هر جا که بخوایم داشت
اون ویلاهای زیبا ومجلل و بی نظیر که قطعا ویو عالی رو به دریا دارن و چقدر سر سبز رویایی بودن
منطقه ای که افراد معروف و مشهور در اونجا سکونت داشتن و دارن
و صحبت های زیبای شما در خصوص رسیدن به اهداف، من هم قبلا فکر میکردم این جور جا ها مال از ما بهترونه و من نمیتونم بهش دست پیدا کنم ولی الان به لطف الله مهربان و آموزه های شما یکسری باورها در مورد ثروت تغییر دادم مثل احساس لیاقت مثل ارتباط خدا و پول مثل ایجاد ثروت مثل فراوانی که کمک کردن به اینکه این اواخر به جاهای زیبا و ثروتمند نشین چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور هدایت بشم، نمیگم پرفکت شدم ولی یکم که این باورهارو تغییر دادم به همون نسبت جهان اطرافم تغییر کرد، وقتی یکم سیمان درون ذهنمون شل کردم بهتر تونستم این جور زیبایی های رو ببینم و احساس کنم که من هم میتونم این خواسته هارو داشته باشم من هم لایق هستم و دست یافتنیه برام
وقتی صبح ها ویدیویی از خواسته هامو میبینم سعی میکنم خودمو تم اون شرایط تجسم کنم سعی میکنم احساس کنم که اونجام و دارم روی خودم کار میکنم،
چه همزمانی خوبی بود که دوست تون هم مهاجرت کردن و هدایت شدن به جاهای زیبا در کشور استرالیا
و استاد الان که دارم این فایلو مینویسم همسر سابقم چند دقیقه قبل تماس گرفت و گفت که به صحبت کردن باهام نیاز داره و یکم دلداریش دادم و به حرف هاش گوش دادم و منی که دوست نداشتم جدا بشیم و از خدامه دوباره کنار هم باشیم الان این نشونه رو دریافت کردم و حتی تو ویدیوتون دیدم زوجی که دارن همدیگرو میبوسن؛ این هم واسم نشونه خوبی بود، نمیدونم به کجا قراره هدایت بشم ولی اجازه میدم خداوند به بهترین جاها هدایتمکنه ، اینو از شما یاد گرفتم هرجا میرم هرکاری میکنم سعی میکنم اجازه بدم خداوند هدایتم کنه و میگم هر اتفاقی بیفته همون خیرست
ممنونم از شما استاد عزیز دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
سلام ودرود بر مرد توحیدی که با توکل وایمان تونست از کارگری به یکی از ثروتمندان امریکا برسه. مقام استاد برات کمه. استاد عزیزم. تو پیامبر زمانه هستی. زمانی که هیچ امیدی نبود. فقط با وعده ی خداوند باتوکل شروع کردی وهربار هدایت شدی عملگرایانه قدم به قدم پیش رفتی تا برقله ی موفقیت رسیدی.
تحسینت میکنم استاد نازنینم افرین برتو که تونستی به تمام خواسته های خودت برسی. وباعث گسترش زمین شدی .الگوی میلیون ها نفر شدی که با الگوبرداری از تو راه رو پیدا کردند. توحید رافریاد زدی با نتیجه هایت. ایمان دارم باور ویقین دارم منم میتوانم به خواسته هایم برسم. چطوری اون با خدا. من فقط میبینم اگه یکی تونسته پس میشود. منم میخواهم. میتوانم. میشود
تحسین میکنم ازادی مالی شما را که به راحتی میتونید مسافرت کنید به یکی از گرانترین شهرهای امریکا. اونم فقط یک روز تصمیم میگرید وفرداش عملی میشه. چقدر دوست دارم اینچنین سفر کردن را. افرین برشما
تحسین میکنم ازادی زمانی که دارید. هرزمان بخوای باروبندین رو برمیدارید ومیرید سفر
واقعا انسان لایق همچین زندگی هست
تحسین میکنم. کشور امریکا را به این حد گسترش وزیبایی. چقدر سفرها ی زیادی به گوشه گوشه ی این کشور پهناور وزیبا داشتم وچقدر باورهای فراوانی وثروت درمن تقویت میشه باهر بار دیدن این سفرنامه ها
میامی. شهر توریستی. شهر زیبا لاکچری. شهری کوچک ولی ثروتمند. خدای من چه برج های عظیم وغول پیکری. نماد ثروت وثروتمند ی
چقدر مصالح. چقدر اهن الات. چقدر شغل ها ودرامدهای زیاد ی با هر برج به وجود اومده چقدر انسان ها باساخته شدن هرکدوم از این برج ها ثروتمند شدند. وچه انسان های ثروتمندی توی این برج ها زندگی میکنند
خداوند فقط با نشون دادن بخش کوچکی از این شهر بهم میگه ثروت من فراوان هست نعمت فراوان هست.
امروز یه اتفاق جالبی افتاد. کارم خیلی امروز سبک بود وتنها کار گاه بودم. درخواست کدنویسی صبح از خداوند خواستم برام مشتری بشه کارفراوان واسان.
صبح تقریبا ساعت نه. یکی از مشتریهام اومد کارهای دوخته شده رو ببره. وقتی دید کارگاه خلوت هست. شروع کرد به حرف های مزخرف که اقا مشتری کجا بوده. مردم پول ندارن پول اب وبرق بدن کی میاد سرویس بخره. فقط لبخند زدم وبه خودم میگفتم. خدابرای من مشتری میشه. پول وثروت فراوان هست. کار فراوان هست. خدارو شاهد میگیرم هنوز این مشتریم نرفته بود دوتا مشتری با کاروسفارش فراوان اومدند. یک ساعت بعد که همین مشتری صبح کار اورد انقدر سرم شلوغ بود و کارهای زیادی اورده بودن که بهش گفتم زودتر از شنبه کارها اماده نمیشه. خودش بیچاره هنگ کرده بود .اینه خدای من خخخ
استاد مگه میشه این همه ثروت رادید وتحسین نکرد. در برابر خالقم سربه سجده ی شکر میگذارم ومیگم سبحان الله العطیم وبحمده. استغفرالله واسعله من فضلک. خدایا من تورا نشناختم. خدایا این همه ثروت. این همه شکوه این همه کشتی. چقدر ثروت هست وچقدر هرلحظه داره ساخته میشه. چقدر مردم ثروت دارن که به میامی میان تا از اونجا تازه سفردریای شروع کنند.
شهر میامی منتظر من باش که به زودی میام. قدم من پراز خیر وبرکت ورحمت هست زمانی که به دنیا اومدم. به هرکجا که بروم. زمانی که پیش پروردگارم برگردم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت به خاطر فراوانی اب. هرکجا نگاه میکنی برکت وثروت. کنار دریا. خانه های ویلایی بسیار شیک که نشون میده مردم زیادی ثروتمند هستند که همچین خانه های دارند. داخل دریا پراز کشتی لنکروز. چقدر زیاد. منم دلم میخواد یه سفر چند ماهه با کشتی داشته باشم. منم میخوام تجربه کنم زندگی توی کشتی رو
. خداوند به من وعده ی رزق بی حساب داده. من به وعده ی خداایمان دارم. خداوند به وعده ی خود عمل میکنه منم یک روز توی میامی سوار کشتی عکس میگیرم وکامنت میفرستم براتون که وعده ی خداوند حق است. خدابه وعده ی خود عمل کرد
خدایا شکرت به خاطر وجود استاد عباس منش عزیز ومریم جوووون که اینقدر دلبری میکنه.
خدایا شکرت بخاطر این سایت الهی. بخاطر این بچه های الهی
خدایا شکرت که من درمسیر هدایت الهی. هدایت شدم به سمت این سایت.
من لایق هستم وخداوند عاشقانه دوستم داره وهدایتم میکنه
من میخوام با تو فقط درمورد عملگرایی درمورد قانون صحبت کنم
از اونجا که قبلا هم باهات صحبت کردم،، فهمیدم هم شما خیلی به این موضوع پی بردی هم من که باید دنبال این باشیم که در عمل استفاده کنیم تا نتایج رخ بده و این میزان عملگرایی واقعا نهایتی نداره و خیلی خوشحالم که میخوام درمورد این موضوع بازم بیشتر صحبت کنم
یعنی هرموقع که باهات درمورد این موضوع صحبت کردم یک درجه عملگرا تر شدم و بازم میخوام این روند رو تکرار و تکرار کنم تا جایی که میدونم
(چون من یک ادم به شدت بهبودگرا هستم)
اصلا برام مهم نیست که کجا کامنت گذاشتی یا هرچی…
یا زیاد شده پاسخ هام بهت یا هرچیزی که جنس کمالگرایی میده
بلکه من فقط دارم به این توجه میکنم که این یک فرصت بینظیری هست برای رشد و بهبود
اونم در زمینه عمل گرایی خیلی خیلی بیشتر
مثلا من اگر سینای قبلی کمال گرا بودم میگفت سینا! بسه دیگه شورشو در اوردی چی هعی میای به مرجان و این یکی و اون یکی پاسخ میدی و فلان و اینا
اما الان میبینم اصلا از این خبرا نیست چون دنبال اینم از هر لحظه ام استفاده کنم همین کامنت رو اگه نمینوشتم خدا میدونست باز کی میخوام به بهبود گرایی و عمل گرایی فکر کنم و اومارو گسترش بدم و تا اون موقع چه بلایی سر شخصیت خودم میاوردم چون به خودم یاد اوری نمیکردم
اما الان حس کردم میخوام این موضوعات رو توی خودم بازم تقویت کنم تا بهتر و بهتر بشم توش و سریع ایده اولی که اومد و اجرا کردم که گفتم بیایم باهم صحبت کنیم
من میتونستم توی دفترچه گوشیم هم اینکار رو انجام بدم که البته سینای کمالگرای قبلی خیلی شاید میل بیشتری به این کار داشت چون میترسید قضاوتش کنن یا….
اما به دو دلیل گفتم این کار که کامنت بنویسم بهبودگرایانه تره!
•یک: اینکه امکان داره حتی فقط یک جمله من سبب یک کوچولو رشد در مرجان یا هرکسی که این کامنت رو بخونه بشه که اگر من میخواستم توی گوشیم یادداشت کنم و درموردش بنویسم همچین چیزی اتفاق نمیفتاد
•سه: لحنی که توی کامنت هام استفاده میکنم یکم فرق میکنه با توی دفترچه گوشیم و امکان داره توی دفترچه یک جوری قاطی پاتی بنویسم که خودمم به زور بفهمم که چی نوشتم اما توی کامنت نوشتن خیلی دقیق تر و منظم تر و البته تاثیر گذار تر مینویسم که این خیلی به نفع منه و باعث رشد بیشتری میشه
پس این منطقیه که این کامنت رو بنویسم (رفع ترمز های ذهنی برای نوشتن کامنت میتونه اینطوری خلاقانه باشه ،، من یعنی خوب ادم خلاقی هستم که اینطوری استفاده میکنم افرین بهت سینا! :))
اما توی این کامنتی که نوشتی که سرشار از قشنگی بود
یک جایی که خیلی برام جذاب بود توی کامنت شما این بود که گفتی همون لحظه که یکی اومده گفته کار نیست وپول نیست و فلان و اینا من سریع اومدم به خودم گفتم: چرا همه چی هست فراوان هست و… و همینطوری تکرار کردی
این یعنی عمل به چیزایی که میدونیم از اون جنس عمل هایی که جهان مجبوره بهش پاسخ بده از اون جنس عمل های که فرکانس رو درست ارسال میکنه طوری که جهان لاجرم به اون فرکانس دقیق پاسخ میده
و توی مثالی که زدی هم کامل و واضح دیدیم که این جنس از عمل گرایی چه تاثیری داره و البته بهبودگرایی چرا بهبود گرایی چون همون لحظه دست به عمل زدی همون لحظه رو فرصتی دیدی!
نگفتی حتما باید روی این فراوانی توی دفترچه گوشیم کار کنم روی دفترم بنویسم تا راضی بشم!
نه بلکه فهمیدی اصل و اساس ارسال فرکانس هست پس همین الان من میفرستم!
و چقدر دوست دارم من هم هرروز بیشتر این عمل گرایی و بهبود گرایی رو گسترش بدم
یعنی بیام اقا هر وقتی که گیر اوردم با خدا درمورد خواسته هام صحبت کنم،،، روی باور هام کار کنم،،، تو پیاده روی توی ماشین تو کامنت، هنگام کار و…
خب من اومدم الان این کامنت رو بنویسم تا همین کار رو بکنم یعنی خودم رو قوی تر کنم!
یک فرمول جادویی که از سه تا عنصر تشکیل شده رو میخوام بگم بهت
1.بهبود گرایی+2.عملگرایی3.تمرکز لیزری
درمورد این سه تا میخوام صحبت کنم که وقتی باهم ترکیب میشن چقدر قدرت میدن به ما و روزمون چندین برابر میشه بازدهیش!
اول حالا دوست دارم از عملگرایی صحبت کنم چون الهاماتم خیلی بیشتر داره درمورد اون موضوع صحبت میکنه
ببین ما خیلییییییی چیزا میدونیم
ببین یعنی ما دقیق میدونیم برای اینکه به هرچیزی برسیم باید چیکار کنیم از بس اطلاعات کسب کردیم از بس اموزش دیدیم دوره دیدیم
من میدونم مثلا باید بهبودگرا باشم،، من میدونم باید تمرکز داشته باشم،، من میدونم که باید توجهم رو کنترل کنم،، من میدونم باید بها بدم،، من میدونم باید به زیبایی ها توجه کنم و…
اما موضوع اینجاست
یکسری رشد ها مثل دونستن به تنهایی چیزی نیستن که نتیجه محور باشن
کلا هم من به توصیه خود استاد دنبال نتیجم! دنبال حرف قشنگ و تئوری نیستم!
عمل کردن یک ارتباطی داره با این که استاد همیشه میگن حرف منو وحی منزل بدونین!
من تا یک مدت دقیق متوجه این موضوع نمیشدم که اقا وحی منزل یعنی چی اصلا خب الان چیکار کنم و نشونه اش چیه که من یک چیزی رو وحی منزل میدونم
اما بعد فهمیدم که یعنی اقا هر جمله که از استاد میشنوی
1.بلافاصله تغییر کن
2.بلافاصله عمل کن
مثلا استاد میگه من سعی. میکنم همیشه زیبایی هارو ببینم
دیگه به این فکر نکن که من هم ایا میخوام همچین کاری بکنم یا نه بلکه بعد همون جمله باید ویدیو رو استپ کنی و ده تا/صدتا از زیبایی های زندگیت رو بنویسی
این میشه همون ترکیب عمل گرایی و بهبود گرایی یعنی
•من هم به چیزی عمل کردم که نتیجه رو میاره(فقط به دونستن اینکه به زیبایی ها توجه کردم خوبه اکتفا نکردم)
•همون لحظه بلافاصله عمل کردم که این نشون میده چقدر من بهبودگرا هستم
یک نکته ایی رو بگم. که اتفاقا اینو توی یک کامنت دیگه ایی هم که برات نوشتم اما هنوز منتشر نشده هم اشاره کردم
ما خیلی وقت ها انگار ترمز داریم از اینکه از خودمون تعریف کنیم
مثلا بگیم
من خیلییییی خلاق هستم
من خیلیییی خوب عمل میکنم
من….
دوست داریم بجاش بگیم:
من خیلیی جاها خوب عمل نکردم
من کمال گرا هستم و…
ولی باید این تغییر کنه باید بشکنه
باید استادِ دیدن ویژگی های مثبت خودمون باشیم
باید خودمون رو باهوش و زیرک و نابغه صدا کنیم
و میدونی این باعث چی میشه
باعث این میشه که اگر هم میبینیم نقطه ضعفی داریم و جایی هم خوب عمل نمیکنیم سریع تغییرش میدیم چون به خودمون میگیم اصلا این نقطه ضعف در شأن من نیست
اما کسی که همش از بدی های خودش میگه یک دنبال اینه که یک نقطه ضعف دیگه در خودش پیدا کنه تا درموردش صحبت کنه
یعنی اولی نقطه ضعف رو پیدا میکنه تا اصلاحش کنه
دومی نقطه ضعف رو پیدا میکنه تا بیشتر بهش توجه کنه و گسترشش بده
اینه که استاد میگن ما خیلی جاها هست که حواسمون نیست از قانون علیه خودمون استفاده میکنیم !
اما درمورد تمرکز لیزری که گفتم
و چی میشه که ترکیب میشه با اینا
من یک تضادی همیشه توی ذهنم بود که عجیب بود برام اونم اینکه وقتایی که میخواستم طبق اصل تمرکز لیزری رفتار کنم اون جنبه بهبود گرایی من کمرنگ تر میشد و بیشتر تمرکز لیزری رو حالت کمال گرایانه بهش داشتم
مثلا من میگفتم خب بازه های زمانی تمرکز لیزری من 50 دقیقه باید باشه یعنی پنجاه دقیقه تمرکز لیزری
ته ذهنمم این بود که مثلا ساعت رند باشه برای مثال 4 تا 4:5٠ من کار کنم و ده دقیقه استراحت
بعد اگر ساعت رند نبود مثلا 4:37 بود این موضوع باعث میشد که من بگم اوکی باشه ساعت 5 شروع میکنم دیگه تمرکزی کار کردن که این توش تمرکز داره اما بهبودگرایی نداره
حالا چطوری اینارو ترکیب کنم یعنی میخوام منطق های رو بیارم که میگه میشه در عین حال که بهبودگرا هستیم میتونیم تمرکز فوق العاده رو داشته باشیم
بزار از مثال استفاده کنم چون باعث درک بیشتر میشه
ببین من الان که دارم این کامنت رو مینویسم
دارم ترکیبی از اینارو انجام میدم چطوری؟
خب اولا بهبود گرایی فارغ از اینکه ساعت رند هست یا اینکه چه کلماتی رو دارم به کار میبرم بدون هیچ گونه کمال گرایی فقط دنبال رشد هستم
درمورد عملگرایی درمورد چیزایی صحبت میکنم که کاربردی باشه و بشه در عمل ازش نتیجه گرفت و البته که داریم در حین اینکه کامنت مینویسم ریز به ویژگی های مثبتم و توجه به نکات موبت استفاده میکنم(اگر توجه کنی)
و درمورد تمرکز لیزری
در حین نوشتن کامنتم: نه چیزی میخورم نه خیال پردازی میکنم نه به نوشتن وقفه میدم مثل یک ضرب العجل باهاش برخورد میکنم و با تمام عصب های بیکار مغزم چسبیدم به کامنت نوشتن درواقع ترکیب بهبود گرایی و تمرکز لیزری اینطوری میشه:
از هرفرصتی که گیر اوردی تغییر حالت بده به حالد تمرکزی و یک رشد و بهبود رو در خودت ایجاد کن
مثلا فکر کن من ده دقیقه فرصت اضافی گیر اوردم
خب ده دقیقه از نظر یک آدم کمال گرا اونقدر تایم مناسب و قابل قبولی نیست برای رشد کردن و ترجیح میده که الکی پرش کنه و سرش رو با چیزای الکی در کنه اما یک دیدگاه دیگه به این ده دقیقه چیه؟
میگه ده دقیقه با تمام توانم حمله میکنم به ترمز کمبود!
یعنی ده دقیقه فقط میشینم منطق های باور فراوانی رو روش کار میکنم
درواقع این ده دقیقه رو فرصتی میبینه برای کار کردن روی باور هاش
خیلی از ماها فکر میکنیم وقت نداریم روی باور هامون کار کنیم
و از اونجایی که بارها شنیدیم کار کردن روی باور ها یک پروسه تمرکزی هست حتما باید پشت دفترمون بشینیم و یک جای خلوت شروع به نوشتن کنیم
حتی یکی از رفتار هایی که من میکردم و دیگه قرار نیست بعد این کامنت تکرارش کنم!(چون من هر لحظه دارم رشد میکنم)
این بود که من مثلا میخواستم فایل جلسه یک کشف قوانین رو نگاه کنم
خب میگفتم این فایل یک ساعت و پنجاه دقیقه هست زمانش
خب پس یک تایم یک ساعت و پنجاه دقیقه ایی خالی بزار و نگاهش کن
و میدیدی مثلا یک هفته این تایم خالی نمیشد
اما این دیدگاه بازم کمال گرایانه است
دیدگاه بهبودگرایانه چی میگه؟
میگه اقا الان پنج دقیقه زمان داری
بشین فقط پنج دقیقه از فایل و “با تمرکز ” نگاه کن
خب این دیدگاه بوی بهبودگرایی رو میده این دیدگاه سرشار از رشده
این دیدگاهه که معجزه میکنه
من خیلی روی بهبودگرایی خودم خوب کار کردم “با مثال ها مختلفی که میزدم برای خودم این کار رو میکردم”
حتی من سینا قبلی امکان داشت حتی باور کن اگه میخواستم این کامنت رو بنویسم الان هنوز توی جمله سوم گیر کرده بودم
چون میخواستم بینقص بنویسم!
اما الان بدون وقفه مینویسم و کیفیتش هم اتفاقا از اونی که کلی فکر میکردم میره بالاتر
خیلی جالبه اونجوری که من یکبار خوندم: اومدن نویسندگانی که با فکری کمالگرایانه خیلی فکر میکنن که بینقص بنویسن رو با نویسندگانی که خیلی دیدگاه کمالگرایی نداشتن و سریع تر راضی میشدن از خودشون رو باهم مقایسه کردن
متوجه شدن که به مراتب اینایی که دنبال کمالگرایی نیستن بهتر مینویسن…
خیلی وقعا جالبه
چون با بهبودگرایی اصلا مغز ادم بهتر کار میکنه
خیلی حرفه ایی تر میشه
وقتی من بهبودگرا باشم و از هر فرصتی برای تمرین استفاده کنم این باعث میشه که تمرین بیشتری کنم و تمرین بیشتر باعث بهتر شدن من در تمرین کردن میشه
بهبودگرایی بیشتر—-> تعداد عمل های بیشتر—–> بازخورد های بیشتر—–> بهبود های بیشتر
یعنی به میزانی که ما توی هرکاری بهبودگرایی به خرج بدیم توی اون کار حرفه ایی تر میشیم
چیزی که فکر میکنیم برعکسه
فکر میکنیم که اگر برنامه ریزی کنیم یک کاری رو عالی انجام بدیم و زیاد فکر کنیم و بعد انجامش بدیم میتونیم حرفه ایی تر توش عمل کنیم
درصورتی که با همون چیزی که الان میدونیم اگر شروع کنیم به عمل اون موقع میتونیم هعی بهبود و بهبود بدیم
چون همینطوری که انیشتن میگه: دانش حقیقی از تجربه میاد!
خیلی از ماها دنبال یک فرمول خیلی خوب برای ساختن مثلا باور ها همش میگردیم
درصورتی که هر دفعه که انجامش میدیم با هرچیزی که الان میدونیم توش بهتر میشیم!
مثلا اول یکی فکر میکنه که با عبارت تاکیدی باور هاش رو میخواد تغییر بده بعد انجام میده میبینه عبارت تاکیدی اونقدر تاثیر نداره و بیشتر منطق اوردن براش تاثیر داره و بعد دیگه یاد میگیره که منطق بیاره
اما اونی که روی باور هاش هنوز کار نکرده و داره فقط فکر و برنامه ریزی میکنه مثلا میگه که: خب من ده دقیقه اول مثلا بیام عبارت تاکیدی بگم بیست دقیقه منطق هارو کار کنم سی دقیقه ترمز هارو کار کنم وو..
و عمل نمیکنه و. فقط این تایم هارو میاد هعی دستکاری میکنه (امیدوارم منظورم رو خوب رسونده باشم یکم حس کردم قاطی پاتی نوشتم چون حجم و سرعت افکاری که میاد به شدت زیاده خداروشکر)
حالا اینا همه رو من که توی کامنت هام دارم میگم فقط به این دلیل میگم که مثال های بیشتری زده بشه تا درک بیشتری داشته باشیم. وگرنه منظور من یک. مثال خاص نیست.
چقدر ولی خوشحالم که تصمیم گرفتم بنویسم!
این کاری که شما کردی هم خیلی خیلی جالب بود واقعا توی کارگاهت دمت گرم بینهایت خودت رو تشویق کن که اینقدر بهبودگرا تر شدی!
یک چیز جالب بگم در حین اینکه داشتم نوشته های بالا رو میدیدم خدا بهم این ایده رو الهام کرد که
برم 5 دقیقه فایل جلسه یک کشف قوانین رو ببینم (که البته تا 10 دقیقه ادامه اش دادم)
اینکار رو برای تقویت ماهیچه های ذهنی بهبود گرایی انجام دادم(این ماهیچه های ذهنی بهبودگرایی ازخودم دراوردم خخ)
اونم نه از اول،، از جایی که صحبت های خانم شایسته شروع میشه شروع کردم به دیدن
چون قبلا این کمالگرایی که حتما باید از اول شروع کنی هم داشتم
قشنگ یعنی مخ کمالگرایی رو هدف کردم و بهش شلیک کردم!
وقتی ما اینطوری هعی بهبود گرایی رو انجام میدیم در عمل داریم تقویتش میکنیم!
••••••
مرجان جان من متن بالا رو داشتم تا ساعت 5 و خورده ایی بعد از ظهر ادامه میدادم وسطش گفتم برم یک کاری رو بکنم بعد بیام ادامه کامنت رو دوباره بنویسم
امااا واییی چه ها که بر من گذشت اصلاا ببین بهبودگرایی و عملگرایی رو به اوج خودش رسوندم “البته اوج نسبت به اون سینای قبلی وگرنه هرروز از روز قبل دارم بهتر میشه”
ببین امروز بینظیر بود برام واقعا رشد های فوق العاده ایی در عین بهبود گرایی داشتم و مهم تر از همه به همه اون چیزایی که گفتم با تمام وجودم عمل کردم و اینقدر احساس رضایت میکنم و اینقدر خودم رو تحسین میکنم که حد نداره
داستان از این قراره که من وسط متن نوشتن یک لحظه نمیدونم چی شد حسم گفت که برم یک دوش بگیرم،، حین دوش برای اینکه دوش گرفتنم با اصل بهبودگرایی هم ترکیب بشه به اون پنج دقیقه ایی که فایل دیدم فکر کنم و برای خودم گسترشش بدم تا درکش کنم(این کاریه که همیشه برای درک فایل ها میکنم) خلاصه گفتم یک دوش بگیرم و بعد بیام جواب مرجان رو ادامش رو بنویسم.
یک وظایفی داشتم که به فردا موکولش کرده بودم! یکم داشت اذیتم میکرد که چرا فردا؟
خلاصه من به خودم گفتم از حموم بلافاصله که اومدم بیرون اون کار رو و وظایف اون کار رو تا هرچقدر که تونستم با اصل بهبود گرایی انجام میدم و بعد میرم ادامه جواب مرجان رو میدم!
و حتی گفتم درمورد این موضوع میگم که چقدر بهبود گرا اون کار به تعویق انداخته رو سریعا شروع کردم. و تونستم بازم بهبود گرا باشم و اینطوری خیلی بهبودگرایی رو باز دوباره در شخصیتم گسترش بدم.
توی فکرمم این بود که خب دیگه تا ساعت 7/8 تموم میشه و میرم پای کامنت
اما بهبود گرایی و تمرکز لیزری و دریافت افکار هم جهت کاری که دارم میکنم چنان من رو نشوند پای کار که باورم نمیشد
ایده هایی رو داشتم دریافت میکردم که اصلا بینظیر بود
فکر کن در این حد رسیده بودم که دلم نمیومد روند رو حتی برای یک اب خوردن ساده قطع کنم و پشت سرهم فقط فکر بود که میومد حالا منم که شخصیت جدیدمم یاد گرفته توجه کنه و خودشو تحسین کنه ببین نمیدونم میتونه تصور کنی چه اتفاقی داشت میفتاد یا نه! ولی اینطوری بود که هعی من بهتر میشدم و ایده های خوب میومد باز هعی توجه میکردم به این ایده هایی که داره میاد و از کانون توجه هر لحظه استفاده میکردم باز این کانون توجه باعث ایده های بهتر میومد،، باز من تحسین میکردم خودم و همینطوری هعی برو جلو و جلو تر و وای که با بهبودگرایی چه رشد هایی که نمیشه کرد یعنی قشنگ همین چندساعت شاید اندازه ده روز قبلا های سینا که کمال گرا بود ارزش داشت.
حالا مغزم گرم شده بود از طرفی هعی به خودم میگفت سینا تو نابغه ایی که همچین افکاری داری،، سینا چقدر بهبودگرا شدی،، چقدر خوب داری عمل میکنی و همینطوری منو چسبوند به کاری که دارم انجام میدم!
باز از یک طرف وسط اون کار یکسری ایده ها و تصمیم هایی که میتونه زندگیم رو بهبود بده هم گرفتم که درمورد اونم صحبت میکنم
ببین به طرز عجیبی و بینظیری دارم عادت میکنم از قانون بیشتر در هر لحظه استفاده کنم
اینطوری که مثلا همین الان که دارم این کامنت رو مینویسم دارم توی ذهنم این سناریو رو میچینم که چقدر کامنت فوق العاده ایی قراره بشه چقدر قراره در زمان و مکان مناسب به دست دوست عزیزم برسه و همینطوری احساسم رو بهتر میکنم و هعی توجه میکنم چقدر خوب نوشتم
از طرفی توی کل این بخش کامنت فقط دارم از بهبود هام و پیشرفت هام میگم
یعنی اگر بخوام بهبود ها و پیشرفت ها و چیزایی که امروز یادگرفتم رو توی گوگل کیپ توی تمرین شب بنویسم نمیدونم واقعا تا چه حد میتونم بنویسن از بس زیاده!
میدونی اصلا به اول قضیه که فکر میکنم چطوری بود و چی شد که اصلا تصمیم گرفتم کامنت براتون بنویسم و این رشد هاشروع شد،،، همینطوری داشتم توی سایت میگشتم اول میخواستم برم توی ص الگو های تکرار شونده درمورد عقب انداختن کارها و کمال گرایی و اینجور چیزا صحبت کنم
اخر سر هدایت شدم به صفحه ایی منسوب به “نتایج دانشجویان دوره حل مسائل” یک جایی از سایتم هست که سخت میشه پیداش کرد ولی خب قبلا هم توی اون صفحه کامنت گذاشتم میتونی توی پرفایلم بخش نظرات پیداش کنی اگر بری حدود ده بیست تا کامنت قبل رو ببینی صفحه خیلی فوق العاده اییه
حالا بگذریم
اصلا از نیم ساعت قبلش فکر نمیکردم بخوام برای شما کامنت بزارم
خلاصه رفتم توی اون صفحه و در جواب به یکی از نتایج نوشتم و درمورد عملگرایی و بهبود گرایی و همین مسائل میخواستم صحبت کنم حس میکردم باید حسابی تقویتش کنم چون یکم داشت بنظرم باز کم رنگ میشد خلاصه ادامه دادم و ادامه دادم تا اون کامنت تموم شد حالا دقیق نمیدونم چی شد که هدایت شدم به کامنت شما اما متوجه شدم که من یک درجه بهبود گرا تر شدم! و اون بهبود گرایی اجازه داد بیام برای شما بنویسم بعد که نوشتم اصلا نمیدونستم قراره درمورد چی بنویسم و. فکر میکردم سریع تموم میشه (و میخواستم بعدش توی یک صفحه یک کامنت دیگه بزارم “خیلی بهبود گراییم زیاد شده!”)
ولی بازم داشتم اون کارِ رو مینداختم به فردا و این اونقدر جالب برام نبود واقعا هم فکر میکردم دیگه فردا انجامش میدم اصلا فکر نمیکردم در این حد بهبود گرا بشم که واقعا امروز استارتش بزنم اما وای که چقدر ظرفم بزرگ شد
خلاصه شروعش کردم و. نمیدونی چقدرررر مسیرم کلا بهبود پیدا کرد و اصلا رفت یک سمتی که باید میرفت
یعنی ببین پر شدم از وظایفی که باید انجام بدم و نمیدونی چقدر روزم هدفمند شده در این حد بگم که حتی من از اتاق از اون موقع بیرون نرفتم و ثانیه به ثانیه دارم هعی تیک میزنم کارایی که باید بکنم رو و هعی بیشتر و بیشتر.
فکر کن دیگه به یک جایی رسیده بودم که از بس تمرکز داشتم و فکرام زیاد شده بود درمورد یک موضوع واحد که این خود افکار زیاد باز باعث عدم تمرکز شده بود:)
خلاصه تا حد خیلی خوب و فوق العاده ایی پیش رفتم بعد گفتم نیاز دارم یکم ذهنم اروم تر بشه! گفتم چیکار کنم؟
ورزش… خب من از موقعی که بهبودگرایی رو روش کار کردم هرروز یک کوچولو هم شده تو خونه ورزش میکنم و چقدرر از این کار و تاثیری که روی من گذاشته خوشحالم
خلاصه منم که بهبودگراییم در اوج بود ورزش رو شروع کردم یکم ورزش کردم،،، بعد ورزش تنفس عمیق برای دوباره برگشتن تمرکز و دوباره ادامه دادن کارهام!
در این بین یکسری تصمیمات هیولا هم برای بیشتر استفاده کردن از این شخصیت بهبود گرا هم گرفتم.
من یکی از کارهایی که خیلی به تعویق انداختم تاحالا،، کار کردن روی باور های ثروت ساز (مخصوصا حذف ترمز هایی که شناسایی کرده بودم) بود اما یک یاداور روزانه برای وظایف ام گذاشتم از این به بعد هرروز قراره طبق اصل بهبود گرایی روی این موضوع کار کنم و هر ایده ایی و هرچی اومد روش کار کنم یعنی بیین قشنگ روزم هدفمند شده و دقیقا همون چیزی که میخواستم
و اون بهبود گرایی ها دقیقا توی زمینه کاری ام هم دقیقا همینطوری شد و کلی اونم الان هرروز هدفمند شده.
اینم بگم راستی
بعد از ورزش و کمی تنفس عمیق برای برگشتن تمرکز شروع کردم یک ویسی از خودم ساختم و توی کامپیوتر موزیک بیکلام هم بهش اضافه کردم و یکم تنظیم هم کردم صدامو (به نرم افزار موسیقی در حدی که این کارارو بکنم مسلطم) و یک ویس فوق العاده ساختم
اینم یکی از کارهایی بود که فقط امکان انجامش از سینای بهبود گرا بود و اینم از لیست اون کارهایی که شاید یک کوچولو پشت گوش مینداختم در اوردم
مرجان جان کلییی حرف داشتم بزنم از رشد هایی که کردم شاید یک دهم این چیزایی که گفتم نبود و خیلی سعی کردم سریع تر بنویسم چون تایم تمرین شبم هست و من باید تمرین شب رو انجام بدم با عشق و تعهدی که به خودم دادم برای انجامش
اما الان دیگه افسوس و حسرت جایی نداره چون این سینایی که من میبینم با این بهبود گرایی دیگه هر فرصتی که گیر میاره بازم مینویسه و از رشد هاش میگه
اینقدر روزم هدفمند شده با عشق تصمیم دارم فردا ساعت 4 صبح بیدار بشم و چقدر مشتاقم که بیدار بشم ساعت 4 و روتین صبح رو که انجام دادم برای تنظیم فرکانس
تمرکز لیزری خیلی فوق العاده ایی رو شروع خواهم کرد! خیلی خیلی خیلی مشتاقم خیلی هم بیشتر بازم سعی میکنم توجهم رو ببرم روی چیزایی که مشتاق ترم میکنه تا این انگیزه رو نگه دارم
راستی اون ویسی هم که گفتم یک حالتی داره که اهمیت و مهم بودن انجام یکسری کارها رو بهم یاداوری میکنه و یک حالت حماسی خیلی عالی ساختمش
یک اشتراک یک ماهه توی یک سایت موزیک بیکلام خریدم تا موزیک بیکلامی که مدنظرم هست رو دانلود کنم و بزارم برای پشت زمینه اش و همچنین برای ویس های اینده ایی که میخوام اماده کنم بتونم دانلود کنم بازم
چون احتمالا با این بهبود گرایی تعداد ویس ها خیلی زیاد تر بشه
به نام خدای مهربون. وقتی با نام تو شروع میکنم حسم عالی میشه کمکم کن تا بتونم آسان وروان بنویسم
سلام سینای عزیزم. وااای ممنون به خاطر کامنت عالی پراز درسی که برایم فرستادی. چقدر خوشحال وسپاسگزارم که داری مینویسی کامنت مینویسی هم خودت رشد میکنی هم من. ومعلوم نیست کیا از کامنت وجواب وپاسخ ما هدایت بشن وزندگی بهتری داشته باشن. این میشه همون گسترش جهان که خدا هم داره کمکمون میکنه. به قول خودش وقتی دونفر جمع بشن نفر سوم میشه خدا. اگه سه نفر جمع بشن چهارمی میشه خدا. وااای چقدر خوشحالم بخاطر جمع سه نفره ی الانمون
در بهترین زمان ممکن کامنتت بدستم رسید. میدونی عادت داشتم جمعه ها تا ساعت یازده همیشه بخوابم. همیشه میگفتم فقط یه روز تعطیلم اونم میخوام بخوابم. یدفعه ساعت شش ونیم خدا بیدارم کرد وهدایت شدم به سایت. نقطه ی آبی دیونم کرد تو خواب وبیداری کامنتت رو خوندم. خدارو بارها شکر کردم. هی تحسینت کردم. افرین سینا. باریکلا که اینقدر عملگرا داری پیش میری. چقدر خدارو شکر کردم. چقدر تحسینت کردم. چند تا درس عالی از کامنتت یاد گرفتم که قراره کلی باهات درموردش صحبت کنم.
یکی توجه
دومیش عملگرا بودن
سومیش بهبود گرا یی
اولین چیز. بعداز خوندن کامنتت. پاشدم. گفتم مرجان عزیزم. اگه قراره عملگرا باشی عزیز پاشو تمرین صبح کدنویسی را انجام بده .موقع نوشتن وشکرگزاری تو دفترم. یدفعه شروع کردم توجه به تو به کامنتت. هی از خداتشکر کردم. خدایا مرسی بخاطر هدایتت به سمت سینا. همیشه دلم میخواست یه دوست عباس منشی داشته باشم که راحت بتونم باهاش حرف بزنم ودیدگاهم رابگم. ازش درس یاد بگیرم. انگیزه بگیرم. ایده بگیرم وامروز یدفعه هدایت خدابود که ببین تو درخواست داده بودی. کدش راقبلا زده بودی سینا هم بوده تو سایت .ولی حالا که با او همفرکانس شدی تونستید همدیگه را به راحتی پیداکنید پس برام منطقی شدکه آره پس هرکدی من بنویسم خلق شده فقط باید باتکرار وتمرکز باهاش همفرکانس بشم
خدایا بی نهایت سپاسگزارم که قدرت خلق روبه دادی
کد امروز که نوشتم دلم میخواست اهرم رنج ولذت فراوانی هم بنویسم وبعد کدنویسی شروع کردم به نوشتن اهرم. یدفعه همسرم با تعجب کنارم اومد که چی شده صبح زود بیدار شدم. ولی نمیدونست من نزدیک دوساعته که بیدارم. افرین مرجان. عملگرا که باشی یعنی منتظر نتیجه باش. کارهای جدید نتیجه های جدید.
توی کامنتت توجه کرده بودی به عملگرایی من. که وقتی مشتریم باور منفی میگفت عملگرا عمل کردم. وااااای اصلا اون موقع من متوجه نشدم که عملگرا بودم. خیلی به خودم افرین گفتم. ومیدونی چی شد بیشتر عملگرا شدم حالا چطوری. میگم بهت. این خانم عملگرا. چطوری بیشتر عملگرا باشه.
امروز چون جمعه هست همسرم خونه هست ومن سعی میکنم تمرینات رابیشتر عملی انجام بدم .وقتی کنار همسرم نشستم وشروع کرد دیدن کلیپ ها. منم شروع کردم تحسین کردن. یه کلیپ که درمورد یه چیز مسخره بود ولی یه کلبه ی توی شمال باجنگل داشت شروع کردم در مورد جنگل وشمال صحبت کردم که واای چقدر دلم میخواد برم شمال. چقدر خوبه توجنگلها چادر بزنیم. ایندفعه تابستون رفتیم شمال بیشتر میریم طرف جنگل. وکلا مسیر صحبت رفت درمورد جنگل ومسافرت
وقتی دوباره توجه کردم دیدم صبح هم توکد نویسی بخاطر خرید ماشین توجه ام روی مسافرت وشمال بوده .
خیلی دلم میخواست بیام جواب کامنتت بدم وازت تشکر کنم که چقدر کمکم کردی با این کانون توجه.
ولی چون قرار بود عملگرا باشم. درکنار همسرم تو ذهنم شروع کردم به تحسین ونوشتن کامنت که چیا میخوام درموردش بنویسم. واااای باورت میشه بعد نیم ساعت که خیلی حالم خوب بود دوباره اومدم سایت. نقطه ی آبی. فکر کردم همون کامنت قبلی هست که فرستادی. ولی دیدم نه. یه کامنت جدید پراز درس ونکته برام فرستادی. دیگه جیغم دراومد از شادی. من از صبح به تو توجه کردم به کامنت های پراز درست تشکر وسپاسگزاری. ازتو وخدا. ودریک روز فاصله ی چند ساعت دوباره یک کامنت دیگه
خدایا شکرت.
بهبود گرایی وعملگرایی وتمرکز بهم یاد داد خوب منم از وقتم استفاده کنم هردفعه برات بنویسم. الان دوتا یک ربع زمان مناسب گذاشتم وتا اینجا برات نوشتم. نمیدونی چقدر حالم خوبه وقراره چه اتفاقات خوبی برام بیفته فقط با انجام سه تا کار آسون عملگرابودن بهبودگرایی وتمرکز وتوجه. خدایا شکرت من لایق بهترین هاهستم. افرین به من که تونستم هرچی این چندروزه یاد گرفتم رو عملی کنم وچقدر حس قدرت پیدا کردم. چقدر عالی هست این دوره ی کشف قوانین. قراره بترکونم تو این دوره. من همون شاگرد زرنگه هستم که تو گفتی. افرین برمن. افرین برتو. افرین به همهی بچه های عملگرا
الان که دوباره آمدم ادامه ی کامنتم رابنویسم ساعت 4 بعدازظهر هست فول انرژی احساس خوب هستم
یک بهبود دیگه که انجام دادم را میخوام برات بنویسم هم رد پا برای خودم باشه هم شاید شماهم لذت ببری
توچکاپ فرکانسی یکی از 4سوال روابط بود که نوشته بودم روابطم با پسرم خیلی کم شده وبیشتر حالت اذیت وآزار داره. بخاطر طرفداری از اهنگ های تتلو واقعا ازش فاصله گرفته بودم. چون حالم رابد میکرد. حالا که چند روز پیش تو کد نویسی نوشتم دوست دارم رابطه ام با پسرم بهتر بشه. یه اتفاق عالی افتاد تو بخواه بهبود بدی خدا هدایتت میکنه. این مدت بیشتر توجه ام رو گذاشتم روی نکات مثبتش. خوب یکی از کارهایی که تعریف میکرد. ودعواش میکردم تقلبی کردنش بود. توی درس ریاضی وزبان که بلد بود تقلب میرسوند به دوستاش. تو درس های دیگه که خوندی بود مخصوصا عربی تقلب میکرد. حالا من توجه ام را گذاشتم به نکات مثبتش. هم به خودش میگفتم. هم به خودم. هم برا دوستم. آقا. افرین به این پسر که اینقدر اعتماد به نفس داره. حالا چرا؟؟تو امتحان تقلبی کرده بردنش توی دفتر که تنها باشه. خود معلم اومده بهش کمک کرده جواب بهش رسونده. یا تو امتحان عربی رفته به معلم گفته اقا من 4 تا سوال بلد نیستم دوتاش شما بهم بگو. معلمش هم تحت تاثیر صداقتش جواب دوتا سوال رابهش میگه یکی رو مینویسه اون یکی یادش میره با اعتماد به نفس دوباره میره از معلم میپرسه میگه آقا جواب این چی بود یادم رفت. چقدر خودش رو قبول داشته چه اعتماد به نفسی. افرین
حالا توجه به این اعتماد به نفس. افرین گفتن ها. نتیجه دیروز که خانه نبودم کل لباس های خودش رو تک به تک شسته بود. افرین برتو
حالا باز توجه کردم تحسین کردم. بهش گفتم.
نتیجه .دیشب هدایت شدم به فایل تحسین موفقیت دیگران. استاد از امیرتتلو نام میبره که با این آدم رامن نمیشناسم ولی خیلی تحسین برانگیزه که تو فرودگاه میاد با رئیسی صحبت میکنه وباز خورد میگیره. هرکی هست افرین که اینقدر موفق شده. وااای خدای من. اینو که امروز به پسرم گفتم داشت بال در میآورد از خوشحالی .عملگرایی من. گفتم حالا یه آهنگی که مثبت خونده اگه داری منم گوش میکنم. چشاش برق میزد از خوشحالی. برام اهنگ امام رضا که تتلو خونده گذاشت. من واقعیت رفتم تو فاز مشهد ومسافرتم ودس هایی که گرفته بودم. وفقط دوتا کلمه ی اهنگ رو فهمیدم. ولی خوشحالی رو تو نگاه پسرم میدیدم.
من فقط تمرکز گذاشتم روی بهبود روابطمون هدایت پشت هدایت.
افرین برتو مرجان. وقتی تمرکز گذاشتی روی بهبود وعمل کردی از درودیوار کمک اومد
حالا نکته ی بعدی. وااای خدای من. چقدر خوشحالم.
پسرم همیشه جمعه ها تا یک میخوابه. حالا که من امروز صبح زود بیدار شدم. اونم ساعت ده ونیم بیدار شده. میگه مامان اومدم زودی کمکت همه جا رو جاروبرقی کنم وظرف ها هم بشورم. بعدش میخوام اتاق خودم رومرتب کنم. متوجه شدی دوست من.
هم صبح زودتر بیدار شده. هم کمکم کرد هم بدون اینکه من ازش بخوام اتاق خودش رو مرتب کرد. دیگه اشک شوقم لبریز شد خدایا من فقط یه ذره توجه وتمرکز وبهبود وعمل کردم. امروز چند بار بوسیدمش. چقدر رابطمون بهتر شده. چقدر باهم خندیدیم وحرف زدیم. آره همینه.
افرین برتو مرجان نازنین. همینجوری پیش بری کن فیکون میکنی
سینا ممنونتم. تو با کامنت نوشتن چقدر دراین مسیر کمکم کردی. بازم برام کامنت بنویس. با جزئیات. خوشحال میشم از کامنتت تمریناتت ایده بگیرم.
منم قول دادم عملگرا باشم بازم میام برات مینویسم
منتظر موفقیت هات هستم
وااای که چقدر خوشحالم. چقدر تمرکز کردن عالیه. چقدر میشه عملگرا بود ولذت برد. فقط یه ذره دیدم راعوض کردم. خدایا شکرت بخاطر هدایت های تو
خداروشکر میکنم که دوباره فرصتی دارم تا کاملا ازادانه و با احساس فوق العاده بینظیر بنویسم
خداا میدونه بعد از این کامنت چقدرررر اتفاقات بینظیری برام بیفته و چه اگاهی هایی رو خدا برام مرور کنه
چقدر عملگرا تر بشم
چقدر بهبود گرا تر بشم
چقدر کدنویس ماهر تری برای زندگیم بشم
مرجان عزیزم کامنتت فوق العاده درس های زیبایی برای من داشت،، افرین به تو با این عملگرایی که داری روز به روز به اوج میرسونیش و چقدرر قشنگ تونستی رابطه ات با پسرت رو کدنویسی کنی.
میدونی این داستان شما با پسر نازنینت یک درسی رو برام مرور کرد: درس اینکه جهان به بینهایت طریق که ما فکرشو نمیکنیم مارو به خواستمون میرسونه و کار ما اینه که سمت خودمون رو انجام بدیم
فکر کن شما میای به نکات مثبتش توجه میکنی و فرکانس مثبت رو ارسال میکنی…و خدا دقیقا از همون چیزی که باعث شده که تو از پسرت یکم فاصله بگیری استفاده میکنه که تورو به خواستت برسونه
اصلا فکرشو میکردی از طریق همین موضوع امیر تتلو باعث بشه رابطه شما بهتر بشه! چیزی که یکی از اصلی ترین عواملی بوده که باعث شده توجهت روی نکات نازیبا بره سبب خیر و برکت شده حالا که پسر تو بعد از این که بهش میگی درموردچیزی که اون دوست داره. عاشق این میشه که بیشتر باهات ارتباط داشته باشه تا بیشتر بهش بگی
و البته یک درس دیگه ایی رو خیلی واضح برام داشت اونم مفهوم إن مع العسر یسری
قطعا “با”(در درون) هر سختی آسانی است
یعنی همین گوش دادن موسیقی های امیر تتلو دوتا جنبه آسان و سخت داره در درون خودش
1.باعث دوری تو از پسرت بشه
2.اتفاقا باعث نزدیکی تو بشه
وایییی که گه درس بزرگی هست همین موضوع که همهههه چیز توی زندگی ما دقیقا همین دو جنبه رو داره
یعنی همه چیز رو میتونیم به دید فرصت نگاه کنیم…
خیلی خیلی این درس برام ارزشمند بود که با خوندن کامنتت و به صورت شفاف تر با پاسخ من به کامنتت برای من مرور شد
(مرسیی که برام مینویسی دوست عزیزممم.)
خیلی جاها هست خیلی چیزارو امکان داره من به عنوان یک محدودیت ببینم توی زندگیم و بگم این سختی و محدودیت زندگی منه اما میشه با تغییر نگاه هرچیزی رو فرصت دید و ازش بهترین استفاده رو کرد
فکر کن یک اتفاقی برای گوشیم میفته و من کلا به گوشیم و اینترنت و سایت و… دسترسی ندارم
خب بیا دو دیدگاه به این موضوع رو ببینیم
دیدگاه اول: ای بابا دیگه نمیتونم برم توی سایت، دیگه نمیتونم توی سایت بنویسم، و هزارتا موضوع که از جنس سختی و محدودیته از جنس قربانی بودنِ
دیدگاه دوم: خب این که الان من دیگه گوشیم رو ندارم و اینترنت رو ندارم فرصت فوق العاده بینظیری برای خلوت با خودم و رفتن با خودم،، اتفاقا فرصت عالی هست تا من بجای اینکه بیشتر اموزش ببینم تمام چیزایی که یاد گرفتم رو بیام تمرین کنم و در عمل استفاده کنم و. تمام وقتم رو بزارم برای عمل کردن،، چقدر این کمک میکنه که یاد بگیرم وابسته به عوامل بیرونی نباشه چه بسا یک گوشی باشه و یاد بگیرم با بودن یا نبودن هرچیزی به راحتی کنار بیام!
میبینیی چقدر همین فرصت خوبی شد
و حالا این دو دیدگاه نه تنها احساس مارو بهتر میکنه بلکه واکنش جهان به مارو تغییر میده.
مرجان اینکه صحبت هام رو باهات شروع کردم تغییرات بنیادین در شخصیت من به وجود اورده و این فوق العادست و این از بهبود گرایی خود من اول از همه شروع شد که گفتم بزار همین که مرجان برام کامنت گذاشته اون رو فرصتی ببینم که منم براش بنویسم و رشد کنیم و این ادامه پیداکرد.
خیلی این مفهوم کانون توجه اساسی و عملا کل زندگی مارو داره در بر میگیره اگر دقت کنیم میبینیم ما هر لحظه در حال توجه کردن و گسترش دادن هستیم اگر همین الان که دارم مینویسم به این توجه کنم که چقدر قنشگ مینویسم اونو گسترش میدم، اگر توجه کنم هر لحظه که چقدر تمرکزم خوبه اونو دارم گسترشش میدم و تمرکزِ بهتر میشه .
قبل اینکه بیشتر بنویسم یک موضوعی رو به خودم یاد اوری کنم که سینا مهم بی نقص نوشتن نیست مهم اینه که رشد حاصل بشه حالا هر چیزی که نوشتی هر موضوعی رو که گفتی به چشم یک رشد بهش نگاه کن و درمورد هرچیزی خواستی صحبت کن(چون حس کردم یکم دارم درگیر کمال گرایی میشم)
و اینکه سینا تو توی این کار خیلیی خوبی و واقعا قشنگ مینویسی
اینقدر قشنگ مینویسی که کامنتت به عنوان متن منتخب این قسمت یعنی قسمت 234 سفر به دور امریکا انتخاب شده
وای درمورد این موضوع که کامنتم انتخاب شده خیلی برام جالب بود من اصلا به همین دید نوشتم برای این فایل و خیلی این فایل برای من ارزشمند بود چون درونش سرشار از ثروت و نعمت بود و اصلا اولین فایل از این سفر نامه بود که من براش کامنت منتشر کردم و باورت نمیشه من اینقدر کامنت خودم رو دوست داشتم و اینقدر به خودم گفتم که زیبا مینویسی که باعث شد واقعا دیدگاه من ارزشمند بشه
همچنین این فایل از اونجا که برای من خیلی خاص بود دوست داشتم یک نقشی توی گسترش این فایل داشته باشم و انگار قشنگ کدنویسی کردم که کامنت من دیدگاه تاثیر گذار این قسمت بشه
یعنی همش میگفتم سینا دیدگاهی که نوشتی بینظیره، حتی تجسم میکردم که انتخاب شده به عنوان متن انتخای شده و خیلی خودم رو تحسین کردم و آفرین گفتم به خودم،، واقعا هم نکات خیلی خوبی رو خدا بهم گفت تا بنویسم که مربوط به این فایل هست توی توضیحات متن همین قسمت میتونی کامنتم رو که مختصر شده بری بخونی:)
و خب بعد از اینکه کامنتم انتخاب شد بارها به خودم گفتم سینا تو فوق العاده مینویسی، کارت خیلی درسته، دمت گرم،
میدونی اصلا مهم نیست که این اتفاق چیه! بلکه مهم این گفتگو های ذهنی بعدش هست که من به خودم گفتم عالی مینویسی
یعنی امکان داره برای یک کسی خیلی عادی باشه اینکه متنش انتخاب شده ولی اگر زرنگ باشیم توی فکر خدا رو خوندن متوجه میشیم که خدا داره به فرکانس ما نگاه میکنه اصلا کاری نداره که چی باعث ایجاد اون فرکانس شده
من خب این موضوع رو فرصتی دیدم تا فرکانس اینکه من عالی مینویسم رو به خدا ارسال کنم تا گسترشش بدم
این اگاهی فکر خدا رو خوندن خیلی برام ارزشمنده و درموردش با احساسی لطیف توی جلسه یک کشف قوانین نوشتم و میتونی بری بخونیش
اینکه مهم نیست ما چه رشدی واقعا انجام دادیم
بلکه مهم اینه که چقدر احساس رشد کنیم یعنی من وقتی این کامنت رو مینویسم به این توجه کنم خدایِ مننن چقدر من رشد کردم چقدر پیشرفت کردم چقدر شخصیتم مثبت شد.
این باعث ارسال فرکانس و رشد میشه
مهم نیست عملی که کردیم چقدر بزرگه یا کوچیکه مهم اینه که عملگرایی رو احساس کنیم و فرکانسش رو بفرستیم و بگیم سیناااا تو عالیی عمل میکنی حتی اگر یک عملگرایی کوچیک مثل اعراض از یک نا خواسته باشه
این مهارت توی ارسال فرکانس خیلی درک منو از کدنویسی بیشتر کرد که اقا میخوای اصلا باهوش بودن خودت رو کدنویسی کنی
مهم نیست که چقدر داری هوشمندانه عمل میکنی بلکه مهم اینه که اگر میتونی یک سوال ساده ریاضی رو حل کنی احساس باهوش بودن خیلی خوبی داشته باشی و این باعث میشه که اون موضوع گسترش پیدا کنه.
این موضوع رو من خیلی دوست دارم بیشتر یاد بگیرم و بیشتر بهش عمل کنم
میدونی همه چیز اخر سر برمیگرده به اون فرکانسی که میفرستی خدا فقط اونو میبینه به بقیش کاری نداره و همونو پاسخ میده
اگر من بگم که این کامنت رو الان مینویسم چقدررررر قراره چیزای خوبی بنویسم من فرکانسش رو میفرستم. و امکان نداره که همچین اتفاقی نیفته و اگر نیفته مشکل از قانون نیست باید ببینم ایا من واقعا احساس کردم که میخوام زیبا بنویسم یا فقط ادا در اوردم و به کلمه گفتم.
یعنی این دری از اگاهی به روم باز کرد برای شیوه تمرین انجام دادن که اقا اصلااا مهم نیست تو چه جمله ایی برای تمرین انجام میدی، اصلا مهم نیست چند ساعت تمرین میکنی تنها چیزی که مهمه ارسال فرکانس است اصلا تمام این تمرین ها برای ارسال اون فرکانس طراحی شده.
میخوام درمورد این موضوع خیلی بیشتر صحبت کنم تا گسترشش بدم توی زندگیم و بیشتر درکش کنم.
حتی درمورد دوره های استاد به میزانی که ما قبلش این فرکانس رو بفرستیم که خدایااا چقدررر قراره زندگیم بعد این دوره تغییر کنه چقدر اتفاقات عالی میفته و انتظار تغییر و تحول داریم اون اتفاق واقعا میفته و لاجرم میفته ها! یعنی امکان نداره که اون دوره تغییر بنیادین در تو به وجود نیاره فارغ از اینکه اصلا استاد. چی گفته یا چه اگاهی هایی درون اپن دوره نهفته شده. بلکه این فرکانس ظرف تورو به شکلی در میاره که از اون دوره جوری استفاده کنی که سبب تغییر بشه
حتی من برای اینکه بیشتر این رو استفاده کنم ازش به خدا گفتم خدایااا شکرت بخاطر این اگاهی چقدر قراره بهبود بده زندگیم رو
حتی من رابطه ام با خدا رو اینطوری بهبود دادم
باورت نمیشه این چند روز چقدر لطیف شدم و رابطه ام با خدا تغییر کرده
اشک شوق چقدر ریختم اشک خوشحالی و عشق چقدر ریختم و چقدر لطیف شدم.
فکر کن یکی توی خیابون بهم نگاه میکنه خب(فارغ از اینکه دلیل و معنی اون اتفاق چیه) من میام میگم خدایااا چقدرر منو خوشگل افریدی که همه مجذوب من میشن و البته مهم ترین نکتش اینه که واقعا احساس میکنم همچین چیزی رو من فرکانسی به خدا میفرستم که من چقدر زیبا ام و خدا بیشتر اون رو در زندگیم گسترش میده:)
میدونی این اگاهی موضوع اینکه ماییم که به این انرژی شکل میدیم رو نحوه استفاده ازش به صورت عملی رو برام روشن کرد
که اقا من به این انرژی اون جوری که دوست دارم شکل بدم
یعنی یکی از اصلی ترین چیزایی که باعث شده احساس عدم لیاقت در ما شکل بگیره در بچگی همینه که مثلا یکی نمره بالاتر از ما گرفته ما این رو اینطوری معنی کردیم که اون از من با ارزش تره!
ببین اگر دقت کنی گفتم ما اینطوری معنی کردیم اصلا اون نمره کاری به ارزشمندی یا عدم ارزشمندی من نداره
اون نگاه کردن تو خیابون ربطی به خوشگل بودن و نبودن من نداره بلکه منم که بهش شکل میدم
من میتونم همینکه مرجان تو برام مینویسی رو اینطوری قلمداد کنم که سینااا تو خیلیی ارزشمندی
اما یکی اصلا اهمیت نمیده به این موضوع
یکی میاد مثل ما اینکه صبح زود بیدار شده رو اینطوری معنی میکنی که ایولل چقدر عمل گرا تر شدی چقدر برای رشد خودت ارزش قائل شدی و اتفاقی که میفته چیه؟ ععملگرایی بیشتر
مرجان جان تو خوب متوجه میشی که چی میگم ببین توی همین چند وقت چقدر ما عمل گرا تر و بهبود گرا تر شدیم
این از کِی شروع شد؟ وقتی که من بارها به خودم گفنم سینا تو خیلی بهبودگرایی دمت گرم ایول بهت
وقتی تو گفتی: ایول مرجان خیلی بهبود گرا و عمل گرا شدی
وای که درک این موضوع قشنگ کمک میکنه مثل یک مجسمه ساز به شخصیت خودمون شکل بدیم.
من خودم یادمه قبلا همش میگفتم من تمرکز فوق العاده ایی دارم،، من بهره وریم خیلی بالاست و هرروز تمرکزم میرفت بالا
حالا این روند تاجایی که ما همواره به اینا توجه کنیم و احساس رضایت داشته باشیم هست
میخوام بگم مرجان ما باید مثل همون اوایل از کوچکترین تا بزرگترین بهبود هامون رو ببینیم و خودمون رو تشویق کنیم
چون امکان دارع بین مسیر کمال گرای بیاد انتظار مارو ببره از خودمون خیلی بالا و دیگه فقط جاهایی که بد عمل میکنیم رو بیینیم
((وایی که سینا من عاشقتم که اینقدر روز به روز داری قشنگ تر درک میکنی قانون رو))
الان من برم دوباره متن خودم رو توی جلسه یک کشف قوانین بخونم تا بعدش بیام بیشتر درمورد این موضوع صحبت کنم
(ماشالا به این بهبود گرایی سینا)
وای قبل از اینکه کامنت خودم رو بخونم هدایت شدم به کامنت شما مربوط به رروز هفتم کدنویسی
یک نکته ایی که خیلی برام جالب بود این بود که چقدرررر خوببب یاد گرفتی خودت رو تحسین کنی و چقدر خوب یاد گرفتی دیدگاهت به مسائل رو تغییر بدی، چقدر خوب یاد گرفتی رشد و پیشرفت هات رو ببینی
وای که مرجان تو فوق العاده ایی عاشقتممم چقدرر درس داشت برام کامنتت بینظیری تو
اصلا حال کردم بیشتر یاد گرفتم توجه کنم به رشد و پیشرفت هام:)
و ایول به من که یاد گرفتم سریع در عمل هرچیزی رو استفاده کنم
میدونی این یعنی چی این یعنی اینکه مااا لایقق نتایج فوق العاده بزرگ هستیم یعنی خیلیی بزرگ ها! خیلی خیلی
و واقعا احساس کن این جنس از احساس لیاقت رو دوست خوبم.
من،تو.. با این دیدگاه عمیقی که داریم جهان باید در برابر ما کرنش کنه و مارو غرق در نعمت کنه.
من واقعا یک نعمتی که صحبت با تو مرجان جان برام داشته این بوده که یاد گرفتم بارها بیشتر به خودم بگم سینا تو بینظیری
سینا تو فوق العاده ایی
و جهان هم کارش اینه که بهم بیشتر ثابت کنه که من بینظیرم
خیلیی واقعا قشنگه این قانون اصلا از یک جایی به بعد اینقدر لذت بخش میشه برامون که به قول استاد توی جلسه یک کشف قوانین مثل یک بازی میمونه برامون که الان میگم به خودم: خب الان دوست دارم چه شخصیتی داشته باشم؟ بیام کدنویسی اش کنم،، دوست دارم چی داشته باشم،، بیام کدنویسی اش کنم.
چقدر فرصت بینظیری واقعا برای ما فراهم شده که بیشتر باهم صحبت کنیم واقعا میبینی خدا چقدر قشنگ هدایت میکنه و چقدر ما دوتا رو دوست داشته
فکر کن من حالم بد بوده اومدم هدایت شدم به کامنت های سفر به دور امریکا تا حالم رو خوب کنم،، همون موقع ها بوده شما هم هدایت شدی به کامنت های من (و این اتفاق بعد از اینکه حالم خوب بوده اتفاق میفته) بعد ما بیشتر باهم صحبت میکنیم،، یاد میگیریم کارهای عقب افتادمون رو انجام بدیم،، چقدررر بهبود گرا تر شدیم،، چقدر عمل گرا تر شدیم
شما بعد از صحبت با من مقاومت هات درمورد دوره کشف قوانین برداشته میشه و شروعش میکنی.. چقدر نتیجه چقدر پیشرفت چقدر بهبود توی مدت زمان کوتاه؟
باید این بهبود ها و این پیشرفت ها همیشه یادمون باشه و بگیم به خودمون که خدااا چقدررر عاشق ماست چقدررر مارو دوست داره
مرجان عزیزم عاشقتمم دوست خوبم..
چقدر واقعا عالی شدی تو چقدر بهبود گرا شدی تحسینت میکنم خیلیی هم زیاد و خیلیی هم خودمو تحسین میکنم
شاید قبل این کامنت یکم داشت منو ذهنم اذیت میکرد و میگفت هنوز ازت راضی نیستم اما الان میگم سیناا دمت گرممم تو عالی شدی خیلی رشد کردی و مطمئن باش اتفاقات بینظیر و نشونه ها رگباری میاد سراغت
بازم دوست دارم خیلی زیاد باهات صحبت کنم و فرصت بینظیری هست برای رشد و پیشرفت
توی طول روز حواسم به این مواردی که گفتم حتما هست.
وای که روز به روز داره مهارتم توی استفاده از قانون بیشتر میشه
چقدر این نشون میده من لایقم برای هرچیزی که میخوام برای اون شخصیتی که میخوام اخه سینااا من عاشقتمممم باشه؟
ببین میترکونی امروز با یک فوق انرژی کارام رو انجام میدم
چقدررر خوب تمرین شب رو مرجان انجام دادی که سرشار از تحسین کردن خودت بود
توی تمرین شب کدنویسی به ما گفته شده که بهبود ها و پیشرفت هامون رو ببینیم و الان بیشتر بازم درک کردم که این نوع از دیدن بهبود ها و پیشرفت ها باید چه احساسی رو درمن به وجود بیاره
چقدررر مفهوم کانون توجه قشنگه
واقعا همیشه چیزایی توی زندگی ما هست که احساس مارو خوب کنه
من هرموقع کخ حس کردم احساسم بده بخاطر عوامل مختلف میتونم توجهم رو بزارم روی اینکه: باهوشم، قانون رو میدونم، تمرکزم خوبه، دوست خوبی مثل مرجان دارم، عضو سایت هستم، دوره کشف قوانین رو دارم و کدنویسی رو دارم یاد میگیرم و هرروز بهتر میشم، و همواره کلی چیز دیگه که احساس خوب رو همون لحظه به ما بده
چقدرر من خوشبختم که توی یک همچین مسیری هستم
و این حال خوب من اتفاقااات عالیی رو برای من رقم میزنه چون خدا کارش رو عالی انجام میده
مرجان مرسی که فرصتی رو برام فراهم میکنی تا برات بنویسم و مرسی که اینقدر خوبی و خوب به قانون عمل میکنی!
دارم با اشکانی که از چشمام سرازیر شده برات مینویسم این دومین کامنتی که امروز دارم برات مینویسم
و این اشک از سپاسگزاری از خدا نشات میگیره،،، داشتم ورزش میکردم و فکر میکردم به اینکه چی شد که هدایت شدم که باهات بیشتر صحبت کنم و وقتی جریان هدایت رو با جزئیات بهش دقت کردم دیگه نتونستم جلوی اشکام رو بگیرم اومدم برات بنویسم و از این حالم بهت بگم مرجان واقعاا ممنونممم ازت
چقدر ازت این مدت چیزی یاد گرفتم،، چقدر ازت انرژی گرفتم،، چقدر تحسینت کردم،،، چقدر کامنت های تو فرصتی شد تا من بیشتر شخصیتم رو رشد بدم،، چقدر احساس لیاقتم رشد کرد، چقدر استفاده کردنم از قانون رشد کرد،، چقدر اتفاقات مثبتی افتاد
بعد یادم اومد اولین بار تو اومدی روی کامنتی از من پاسخ داده بودی که من از تموم شدن رابطه عاطفیم یکم کنترل ذهن برام سخت بود اما اون اتفاق بعد از کنترل ذهن من تبدیل به خیر مطلق شد و پاسخ تو به کامنتم
اون کامنتی که اولین بار برام نوشتی رو حدود یکی دو هفته بعد از کامنت من پاسخ داده بودی
یعنی وقتی که من کاملا با کنترل ذهن و کانون توجه احساس بد رابطه ام رو تموم کردم و قشنگ پاسخ خدا به اون احساس من و فرکانس مثبتم رو گرفتم و تو بهم پاسخ دادی و باعث این اتفاقات فوق العاده شد
دقیق یادمه اول نمیخواستم پاسخ بدم دیدگاهت رو اما یک نیروی قدرتمندی بهم گفت بنویس و واقعا هم انرژی خیلی خوبی از کامنتت گرفته بودم و دوست داشتم بنویسم و اون که میگفت ننویس نجوای کمال گرایی بود اما من نوشتم و کلی رشد حاصل شد
خیلی جالبه تو با کامنت های من به دوره کشف قوانین هدایت شدی و من با کامنت های تو در دوره کشف قوانین دارم کلی چیزی یاد میگیرم که چقدر قشنگ داری پیشرفت هات رو میبینی
مرجان عزیزم چقدر ردپاهای خوبی ثبت کردیم:)
من بارها میرم کامنت هامون رو میخونم و کلی باز چیزی یاد میگیرم
حتی از چیزایی که خودم نوشتم کلی چیزی یاد میگیرم
دوباره میگم
خدا خیلی عاشق ماست
یک روزی یک جایی این خواسته جفت ما بوده که یک همچین احساساتی رو تجربه کنیم و در عمل از قانون استفاده کنیم.
خدا میدونه چه تغییراتی دیگه ایی رخ بده در زندگیمون
همین الانشم حالم عالیه و میدونم حال توهم عالیه
اصلا یکی از انگیزه های من به عمل گرایی بیشتر حرفایی بوده که بهت زدم و به خودم بارها میگم سینا تو که این حرفا رو زدی باید عمل کنی ها! و اصلا اجازه نمیده که عمل نکنم
چقدر کامنت هات توی کشف قوانین رو دوست دارم عاشقانه دنبالشون میکنم.
دیگه هر وقت احساس کردم.
مرجان حالم خیلی خوبه و دوست داشتم این حال عالی رو باهات به اشتراک بزارم
من میدونم خدا در جواب به کدوم فرکانس هام تورو هدایت کرد به کامنتم که بنویسی
در پاسخ به اون گریه های شوق در وسط حال بدی های اون روزم بعد از دیدن فایل 11 کشف قوانین که من تونستم از دل اون نازیبایی ها زیبایی بکشم بیرون و بعدش شما اومدی و هدایت شدی به کامنت من
خدای عزیزم همش خودت بودی همه پازل هارو خودت چیدی تو اینطوری پاسخ میدی.
خدایا از این به بعد هم بهم یاد بده بیشتر تسلیمت باشم
همش خودتی الان اینجایی بین من و مرجان به قول خود مرجان که مثال زد نفر سوم تویی (درواقع همش خودتی)
اره فایل انرژی که ان را خدا مینامیم اولین بار این ایه رو از اون فایل شنیدم:)
خیلی جالبه مرجان ظهر مغزم بعد از مدت ها میخواست نجوا بده درمورد رابطه اما الان که دیدم تموم شدن اون رابطه سبب این کامنت ها شده و پیش زمینه رو فراهم کرده از خدا سپاسگزاری کردم که همچین رابطه ایی تموم شد
حتی من قبلا بخاطر احساس عدم لیاقت کم و بیش پیگیر کاراش بودم اما الان میدونی چیه مرجان؟ من تغییر کردم،، من صد درجه عمل گرا تر شدم،، من ایمانم بیشتر شده.
من لطیف شدم…
میخوام ایمانم به خدا رو تقویت کنم:)
همینطوری که عمل گراییم رو بیشتر کردم همینطور که بهبود گراییم رو بیشتر کردم ایمانم رو هم میخوام بیشتر کنم، توحیدم رو هم میخوام بیشتر کنم.
همه چیز که دوست دارم رو بهبود میدم، عاشق رشد کردن شدم:)
چقدر من باز با خوندن کامنت هات توی کشف قوانین بیشتر درک کردم که باید خودم رو هموازه تشویق کنم.
من مرجان خیلی سریع درس هارو میگیرم و در عمل اجرا میکنم،، من خیلی خوب میتونم چیزی رو درک کنم
از قبل خیلی توی درک کردم خوب بودم اما نه توی عملگرایی اما الان که روی عمل گراییم کار کردم خدا میدونه چه اتفاقات بینظیری قراره رخ بده.
راستی دوره کشف قوانین رو دوباره شروع کردی چند ماهه دوره رو داری نمیدونم همه فایل هاش رو دیدی یا نه اما اگر ندیدی میخوام بگم ادامه بده خیلی دوره بینظیریه
خود من مرجان میخوام همراهت باشم،،، من هم چند ماهه دوره رو دارم اما کمال گرایی کاری با من کرده بود که رشد نکنم و تمرین هارو انجام ندم!
اما من هم همراهت هستم…
من البته کدنویسی هارو هرروز مرتب انجام دادم
الان توی سی روزِ نمیدونم چندم هستم و در روز دومش هستم یعنی ماه به ماه هست امروز دو بهمن روز دوم کدنویسی من هست.
اما این سری خیلی فرق میکنه،، من صد درجه عمل گرا تر شدم، من صد درجه بهبود گرا تر شدم،، دنبال حرفای قشنگ نیستم بلکه دنبال استفاده به طوری که نتیجه بده هستم.
یاد گرفتم خودم رو تشویق کنم و بهبود بدم و بهبود بدم،،،
میدونی الان دیگه توی این فاز هستم که قانون رو واقعا تست کنم کدنویسی رو واقعا تست کنم ببینم اقا اگر واقعا کدنویسیه بیام کد بنویسم دیگه
اگر واقعا کد من لاجرم به خودم برمیگرده بیام کدنویسی کنم دیگه
هرروز کدنویسی کنم و ماهر تر بشم
یکی از نکاتی که خیلی باعث شد کدهای سازنده تری بنویسم میدونی چی بود؟
درک انرژی بودن خداوند
با خوندن کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم و دیدن فایل انرژی که ان را خدا مینامیم این درک خیلی بیشتر شد
اون زمان که کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم رو شروع کردم به خوندن تصمیم گرفتم روش کامنت بزارم و یکسری ردپاهم اونجا برای خودم ثبت کردم که خیلی اونام قشنگن و دوستانی هم برام نقطه ابی اونجا فرستادن:)
من وقتی درمورد موضوع انرژی بودن خدا رو درک بیشتری بهش رسیدم خیلی کمکم کرد
فکر کن شما میخوای کد اینکه مشتری برات زیاد بیاد رو بزنی خب منطق اینکه خدا از جنس انرژی عه و این انرژی همه چیز هست خیلی باعث میشه احساست خوب بشه و اون مد رو ارسال کنی چطوری؟ اینکه اقا اون مشتری هم که میخواد بیاد خداست اون دست خودش نیست اصلا،، باید بیاد جای من! میدونی این خیلی خوبه…
دیگه اگر یک درصد هم احتمال داشت این سری از مسیر خارج بشم با گفتگو هام با تو و کامنت هامون این کامل برطرف شد اصلا دیگه نمیتونم به خودم اجازه بدم توی قانون تقلب کنم.
شخصیتم خیلی بهتر شده
افرین به خودم واقعا ایول ایول ایول
قبلا مرجان ماه به ماه میگذشت خب بعد اخر اون ماه من حسم بد بود چون میگفتم من که پیشرفتی نکردم!
میدونی قبل از کامنت هامون من اونقدر بلد نبودم به پیشرفت هام توجه کنم. بلد بودم ها اما عمل نمیکردم
ولی الان یاد گرفتم ببینم پیشرفت هارو و تحسین کنم و همچنین یاد گرفتم که مهم نیست اون پیشرفته واقعا چی بوده مهم میزانی هست که احساس پیشرفت کنی و اگر خیلی بیشتر احساس پیشرفت کنی جهان کاری میکنی که پیشرفت کنی
مرجان اولین کامنتی که برام نوشتی 13 دی بود
از اون موقع تا الان چقدر پیشرفت کردیم؟ چقدر بهبود انجام دادیم؟
میخوام یک موردی رو در تو تحسین کنم که تو واقعا شاگرد زرنگه بودی و سریع عمل کردی به چیزایی که این مدت باهم یاد گرفتیم
قشنگ حس و حالت رو توی کامنت هات در دوره کشف قوانین فهمیدم! چقدر جالب شد که شروع کردی دوره رو و کامنت گذاشتن روی صفحه اون دوره و ردپاهای فوق العاده ایی رو ثبت کردن این کار رو طبق اصل بهبود گرایی تا جایی که حس میکنی نیازه ادامه بده که منم میخونم حتما
من خیلی ازت ممنونم باشه؟
تمام وجودم سرشار از سپاسگزاری و شور و اشتیاق هست.
هوشمندانه از قانون استفاده کردن،، شاگرد زرنگه بودن خیلی موضوع قشنگیه
روز به روز خلاقیتمون بیشتر میشه در استفاده از اصل قانون! و خوشحالم که تپی این مسیر هستم
من که واقعا روز به روز خلاقیتم داره بیشتر میشه از قانون،، اصل رو بیشتر درک میکنم و بهتر میفهمم که داستان چیه
خدا نمیدونی چه الهاماتی رو بهم میکنه راستی یکی از کارایی که توی این سری از کدنویسی هام انجام میدم اینه که هرروز صبح توی تمرین و هرشب به خدا بیشتر شکل میدم و انگار رابطه ام باهاش رو دارم کدنویسی میکنم و نتیجه اش بینظیره و حتما ادامه اش میدم.
مرجان من بینظیرم،، تو هم بینظیری!
متوجه شدم که به فراوانی داری توجه میکنی
یکی از اون مواردی که یادمه با وجود اینکه روش یک مدت کمی کار کردم ولی سبب احساس بینظیری در من شد فراوانی بود. خیلی اصلا حالم رو خوب کرد با هدایت ام به کامنت هات تصمیم گرفتم که دوباره شروع کنم دیدن فراوانی رو
اون موقع که شروع کرده بودم یادمه هرچیزی رو به دید فراوانی نگاه میکردم.
مثلا میگفتم خدایاااا این همه کامنت توی این سایت وجود داره و روز به روز داره منتشر میشه چقدررر فراوان که اگر یکی صبح تا شب تا اخر عمرش بخواد متن هایی که توی همین سایت هست رو بخونه فکر نمیکنم بتونه بخونه! چون هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه
مثلا میدیدم که اینقدر شهر ها و کشور ها زیادن که هیچ کس نمیتونه تمام شهر های دنیا رو سفر کنه و زیبایی هارو ببینه این یعنی فراوانی این یعنی زیبایی ها اینقدر زیاده که اگر تا آخر عمر فقط بخوایم بریم سفر و زیبایی و ببینیم تموم نمیشه،، این خاصیت فراوانی هست.
به این همه افراد که ماشین دارن، خونه دارن،، ثروت دارن توجه میکردم و تحسین میکردم
یادمه به درخت هایی که اینهمه زیادن توجه میکردم چقدرر برگ هاشون زیادن
میدونی جنس خدا ار فراوانیه یعنی کمبود کلا تضاد داره با خدا
یک مسئله رو خدا بینهایت براش راه حل داره اگر نداشته باشه یا راه حل هاش کم باشه پس خدای نا توانی هست که اصلا نمیشه اسمش رو گذاشت خدا
اگر نداشته باشه یعنی خدای محدودی هست و نمیشه اسمش رو گذاشت خدا
حالا میخوام بگم توی کار من باید بینهایت ثروت و فرصت همین الانش وجود داشته باشه چون خاصیت جهان خدا اینطوریه فرصت ها خیلی زیادن با یک ایده ساده هم میشه کلی ثروت ساخت که همین الان واقعا در دسترسه برام اصلا جلوی چشممه فقط باید ظرفم اماده بشه!
(حتی همین الان که اینارو نوشتم احساسم بهتر شد چون روی فراوانی کار کردم)
اتفاقا همین فایل 234 سفر به دور امریکا وای سرشار از فراوانی عه من میگم عاشق این فایل شدم،، این فایل هم عاشق من شد چون کامنت منو منتخب کرد:))
چقدر فراوانی خداروشکر زیاده!
فکر کن این همه وقت هست استاد توی امریکا داره سفر میکنه هنوز کلی جا هست که نرفتن و تا اخر عمر اگر فقط توی امریکا بخوان سفر کنن بازم جا هست تا برن
سلام ودرود من رااز شهر زیبای یزد بامردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید
سلام دوست خوبم. حال دلت چطوره. ؟؟؟مطمعنا زیر سایه ی الله مهربان روی خودت کار میکنی وهرروز پیشرفت داری
امروز هدایت الله مهربان اومدم روی نشانه ام بزنم وازخداهدایت بخوام. کامنت خودم وبعد کامنت های شما رو خوندم. خدای من چه حس بی نظیری دارم چقدر این کامنت هایی که نوشته بو دیم درمدار فوق العاده عالی بودیم وخداراشکر هرروز بهتر وبهتر شدیم
به لطف الله مهربان همچنان درمسیر الهی قدم برمیدارم وامروز با خوندن کامنت ها یادم اومد بهبود گرا بودن چقدر کمکم کرد چقدر توانستم عالی عمل کنم. سینای عزیزم. دوست خوبم. ممنون وسپاسگزارتم بخاطر تمام کامنت هایی که برام نوشتی. واقعا من ارزشمند بودم ولایق دریافت کامنت های عالی تو بودم که قدم به قدم خداهدایتم میکرد تا خودم رابهبود بدم وعمل کنم
الان که شاید بیشتر از یک سال از کامنتی که برام نوشتی گذشته به لطف الله واستاد ودوستی با تو دلم میخواد چند تا از دستاوردهای رابنویسم برات
سینای عزیزم باکار کردن روی خودم توانستم عزت نفس واعتماد به نفس بیشتری پیداکردم. روابطم باهمسرم فوق العاده عالی وعاشقانه شده. تمرکزم روی خوبی هاش هست. برای اول بار تو این همه سال زندگی مشترک تو یک ماه سه برا برایم دسته گل خرید .برای اولین بار والنتاین برام گل خرید وعاشقانه بغلم کرد وبابت بودنم در زندگیش ازم تشکر کرد
به لطف خدای مهربان دیشب که حساب کتاب میکردم درامدم ظرف مدت چندماه دوباره دوبرابرشده با اینکه کارم کمتر وروان تر شده
به لطف الله مهربان دوست عزیزم که پارسال ناگهان ترکم کرد اونم بخاطر شرک های خودم بود آلان 6ماهه که تو کارگاهم همکاری میکنه
اول مهرماه توانستم ماشین x22بخرم
روابطم با پسرم فوق العاده عالی شده .هرروز شاهد موفقیت ها ودستاوردهای جدیدش هستم. من توانستم پسرم رارها کنم وبه خدا بسپارم وبه لطف الله هدایت شده به مسیری که دوست داره وهرروز پیشرفت میکنه
روابطم باخودم. خدایم عالی شده واینقدر لطیف شدم کع با هرنشانه ای اشک شوق میریزم
سینای عزیزم به خاطر دوستی باتو بی نهایت سپاسگزارخداهستم تو دستی ازخدابودی که بی نهایت کمکم کردی. دوستت دارم وبرات آرزوی موفقیت دارم
سلام به استاد خوشتیپ و زیبا و مریم بانوی عزیززز و دوست داشتنی
و سلام به خونواده عزیز صمیمی
خدایا هزاران بار سپاسگزارتم برای تمام این زیبایی ها، ثروتها،نعمتها،فراوانی ها اصلا قابل شمارش نیست اینهمه نعمت و برکت و ثروت در این قسمت کوچک از جهان!!!!…. کل جهان چه خبره ؟؟؟؟
بی راه نیست که خود مالک ذکر کرده که اگر تمام درختان قلم و تمام آبها جوهر نمیتوان نعمتها رو نوشت ….
روی این زمین پهناور …در اعماق آبها و آسمان ها نعمت ها و فراوانی ها بی شمارند ….
خداوندا به من درک و فهم و عملی کردن ذره ای سپاسگزاری این نعمتها را بده و یاری ام کن برای استفاده و لذت بردن از اینهمه آفریدههای زیبایت ….
خدای من این سفر چقدررر لذت بخش بود چند بار دیدم و سیر نشدم هنوز از دیدنش .. تا چشم کار میکرد زیبایی بود و ثروت…نم بارون خدای من …مطبوع بودن هوا و اون طروات و تازگی هوا رو قشنگ حس کردم آسمون آبی و ابرهای قشنگش.. آبهای آبی لاجوردی … برج های زیبا ،درختان زیبا و چشم نواز …ویلای لب ساحل…خدای من کشتی های کروز چقدرررر ثروت ، لذت و آرامش در کنار هم موج میزد ….خدایا شکرت ….
خدایاااا طبق قانون بدون تغییر گفتی: با توجه و تمرکز بر زیبایی ها (صلوه ) و کنترل ذهن (تقوا ) میتونید از هر نعمتی که میخواید بهرمند بشید نا محدود …. چرا به خودم واجب نکنم این عملکردها رو چرا حرام نکنم نادرستی ها رو ….
چرا به خودم ظلم کنم و خودم رو ازینهنه نعمت محروم ….
خدایا کمکمون کن
به لطف و هدایت تو و ذره ای تلاش خودمون (صلوه و تقوا) تونیستیم اینجا دور هم جمع بشیم و در این فضای پاک و روحانی شاهد موفقیتهای استاد عزیزمون باشیم و ببینیم و بهمون ثابت بشه اگر این مرد بزرگ تونسته ما هم میتونیم از کجا به کجا برسیم خدایا شکرت برای وجود استاد متعهدمون …
عهد میبندم با تعهدی بیشتر از تک تک لحظاتم استفاده کنم و با صلوه و تقوا و باورسازی خود ارزشمندم رو به تجربه خواسته هام برسونم …
باسلام خدمت استاد عباسمنش ومریم شایسته عزیز ،ودیگر دوستان که در کنار هم آگاهی پیدا میکنیم وبه رشد میرسیم. اول از همه یک تشکر ویژه میکنم از خانم شایسته که واقعا اینقدر زیبا فیلمبرداری میکنند که ما احساس میکنیم خودمون اونجا هستیم واز تمامی صحنه ها لذت میبریم. با دیدن این مناظر زیبا ودیدن اینهمه آدمهای متفاوت به فراوانی ،ثروت ونعمتهای زیاد خداوند ایمان می آوریم وباور میکنیم که اگر برای اونها شده برای ما هم میشود. چقدر دیدن اینهمه کشتی بزرگ وزیبا به ما یاد آوری میکنه که ثروت در همه جای جهان هست فقط باید بخواهی وبدستش بیاری .چقدر ایده هست برای پول در آوردن ،چقدر دیدن موجهای بزرگ دریا حس خوبی میده ..من واقعا خوشحالم که در این سایت هستم وخودم رو لایق دیدن این فیلمهای زیبا وشنیدن آگاهی هایی که داده میشه میدونم ،دوست دارم سفرهای زیاد برم وهمه اینها رو خودم تجربه کنم ،البته دوبار به ترکیه همراه خانواده سفر کردم وخاطرات خوبی هم دارم انشالله جاهای دیگه هم برم ولذت ببرم ممنون از شما
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
من دو سری قبل سفر به دور امریکا که سوار کشتی شده بودین این خواسته در من شکل گرفت که دوست دارم منم سوار کشتی بشم، هیچوقت تجربه ش نکرده بودم …
3؛4 ماه بعدش یه سفر با کشتی رفتم و این باورم رو بیشتر تقویت کرد که وقتی خواسته رو مشخص کنم امکان نداره بهش نرسم ، یه خورده فاصله فرکانسی فقط هست تا وقتی که من باهاش هماهنگ بشم
یه عالمه مغازه که میشه باهاش باور «فراوانی» رو تقویت کرد
این همه ثروت که موجوده و این همه خریدار که کمک میکنن به گسترش دنیا و هم لذت بردن خودشون
فقط همین فروشگاه شکلات و آب نبات که این همه تنوع رو داره… در مقیاس جهانی ببین چقدر تنوع و فراوانی هست
چقدر خوب که مردم برای احساس و حال بهترشون ارزش قائل هستند و به سفر میرن که به خودشون لذت بیشتری از این جهان رو بدن و اتفاقا مناطق دریایی یکی از بهترین انتخاباس … آرامش خاصی میده آبی دریا و رودخونه ها
و اتفاقا چه بهتر که به مناطق قرکانس بالا از نظر ثروت مسافرت کرد تا هم لذت بیشتری ببریم، هم فراوانی رو تمرین کنیم و هم این باور رو تقویت کنیم که ما هم میتونیم همونطور که بقیه تونستن و باور کردن که میتونن داشته باشن
منم همین چند روز قبل هم Dream Board رو آماده کردم و هم اینکه مطمئنم به همش میرسم و چه بسا بهتر از اونایی که انتخاب کردم..
مهم اینه که آدم به این شناخت دقیق از خودش برسه که واقعا چه خواسته هایی داره و «باور و ایمان» هم داشته باشه که بهشون صددرصد میرسه و البته باز هم میرسیم به «احساس لیاقت» که خودمون رو لایق بدونیم برای رسیدن به چنین خواسته های زیبایی
دقیقا این صحنه ها رو من همین 5 روز قبل داشتم توی یوتیوب و گوگل دنبال میکردم.. عکس های کروزها و خونه های لب ساحل که دقیقا همین شکلی بودن…چقدر «کانون توجه» ما موثره و اتفاقات رو می سازه… واقعا حس میکنم همین الان «باور و ایمانم» بیشتر تقویت شد که قطعا به امید خدا جذب میکنم این صحنه ها رو
*اوایل یه سری خواسته ها رو داریم برای اینکه به بقیه نشون بدیم.. منم همینجوری بودم ، یه جوری انگار که بخوای به بقیه ثابت کنی.. اما به مرور فهمیدم تمرکز باید فقط و فقط روی خودم باشه.. بقیه و زندگیشون به من ربطی ندارن و زندگی و دستاوردهای منم به بقیه ربطی نداره هرکس باید سرش توی زندگی خودش باشه برای اینکه فقط «لذت» ببره
در پناه الله یکتا
سلااام گرررم به استاد عزیز و مریم جون
واااای خدااای من
چه عکسی
چه ویویی
دیوانه کننده اس
بریم که زیبایی های خیره کننده فایل جدید رو ببینیم با هم
به به …ی کشتی گرفتیم که دور تا دور جریزه زیبای میامی رو ببینیم و لذت ببریم
و نم نم بارون و هوای فوق العاده …نفس عمیییییق…
تا تایم کشتی سواری بشه یکم مغازه گردی میکنیم.
چقدر آدما آرومن
چقدر همه سرشون تو کار خودشونه
چقدر با خودشون در صلحن
واقعا مردم آمریکا تحسین برانگیزن همیشه
مغازه های تمیز…بزرگ…رنگی رنگی و خلاقانه
چقدر آب قشنگه
چقدر اون پرنده زیباست
وااای خدای من نماد ثروت و فراوانی
قایق های تفریحی زیبا
چقدر کشتی های زیبا و گرانقیمت
زیبایی خیره کننده شهر
چرخ و فلک هیولا
کشتی های کروز فوق العاده
میامی بزرگترین هاب کشتی های کروز دنیاست
خدایا منم میخوام..منم لیاقتشو دارم…سفر چند ماهه با کشتی کروز به دور دنیا…واااای که چه لذتی داره..لذتش دیوانه کننده اس
چقققدر زیباست چققدر زیباست خدااای من
کشتی های سفید فوق العاده زیبا
ویلاهای فوق العاده زیبا
چقدر سرسبز و تمیز و زیبا و اصن خارق العاده چقد قشنگن چقد قشنگن خدایا چقدر آخه زیبایی تو این فایل هست دیوانه شدم من خدایاااا
توضیحات فوق العاده استاد برای داشتن سبک شخصی و زندگی دلخواه خود نه زندگی به حرف مردم
چقدر از هر فرصتی میشه استفاده کرد واسه ثروت ساختن…چقدر راه هست واسه ثروت ساختن
قسمت اصلی ماجرا باور ساختن برای لایق بودن چنین تجربه های بی نظیری است
توجه کردن و تحسین زیبایی ها باعث میشه جهان من رو هدایت کنه به تجربه زیبایی ها
هیچ اهمیتی نداره الان تو چه وضعیتی هستی بااااید بتونی خودت رو توی شرایط فوق العاده…توی سفرهای خارجی فوق العاده ببینی خودت رو لایق بدون رطوبت هوارو احساس کن .. خودت رو تو اون شرایط و تو اون فضا احساس کن…احساس کن برای تو هم شدنی است…تجسم کن..با خودت در موردش صحبت کن..فقط با خودت نه دیگران
قانون جهان این است: به هر چه توجه کنی از اون جنس بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میشه
بی نظیر بود این فایل بی نظیر
چقدر روحم تازه شد…چقدر لذت بردم..روزم ساخته شد..خدایا شکرت..خدایا میلیاردها بار شکرت چقققدر این جهانت زیباست .
استاد عزیز بی نهایت سپاسگزارم ازتون
سلام به استاد عزیزم
و مریم جان وقتی این ویدیوهای سفر به دور امریکا یا زندگی در بهشت رو میبینم دقیقا مثل حرف استاد تجسم میکنم خودم دارم از این زیبایی ها عکس و فیلم میگیرم
و از وقتی تمرکز بر نکات مثبت رو در این ویدیوها انجام دادم
انگار در دنیای واقعی هم تمرکزم بیشتر شده بر زیبایی ها و شکرگزار تر هستم و به سمت زیبایی های بیشتر هم هدایت میشم
بنظرم علاوه بر زیبایی این ویدیو ها نکته مهمش این هست که ما یادبگیریم تمرکز کنیم
چون بعضی اوقات در یک شرایط کاملا زیبا هستیم ولی بهمون نمیچسبه ولی این سریال ها و دوره های استاد باعث میشه زیبایی های اطراف دلنشین تر بشه برام
از شما ممنونم که این لحظات زیبا رو با ما به اشتراک میزارین و از همه مهمتر حرفای خودتون هست که یادآور میشه دوباره تمام درس های قبلی برامون
دوستتون دارم
زهرا️
به نام خودش
سلام خدمت همگی
کشور امریکای ثروتمند و شهر میامی زیبا،که خواسته ایی رو در دلمون انداخت که باید یکی از اولویت هامون باشه این سفر و دیدن این کشور سراسر زیبایی و ثروت!که ذهن های ثروتمند زیادی این کشور داره که تونسته این قدر رشد کنه!!!وهمون مثال معروف و قدیمی،کمال همنشین در من اثر کرد به مانند الگوی واقعی از این کشور هست که مردم با دیدن ثروت ها و فراوانی و پول های هنگفت،ذهنشون رو بزرگ کردند و بزرگ فکر کردند و از ایده های کوچکتر به چنین ثروت های عظیمی دست پیدا کردند که در همه جای شهر به وفور دیده میشه و برعکس همین هم هست که دیروز مستندی رو میدیدم که مردم یه کشور فقیر در کناره رود و دریاهای بزرگ فقط و فقط به زندگی ساده و خانه هایی از چوب ساخته بودند، بسنده کرده بودند و همون نعمت آب و دریا رو ندیده بودند و نتونسته بودند ازش استفاده کنند و فرصت های زیادی که میشد بواسطه ی همین آب و دریا ازش پول ساخت رو با ذهن کوچیکشون پس زده بودن که برای گذران زندگی لاک پشت از آب رودخونه می گرفتند و برای یه هفته شکم خودشون رو سیر میکردن که همون جا گفتم همین فاصله ی مدارهایی ست که استاد همیشه میگن،همین تفاوت ذهن ثروتمند با ذهن فقیره که امثال مردمان امریکا و میامی میان از همین آب و همین نعمت،فرصت های زیادی رو برای رشد و گسترش خودشون،شهرشون ،کشورشون و حتی ماهایی که نگاه میکنیم درست میکنند با اون کشورها و مردمانی که در کناره همون آب و دریاها و اقیانوس ها و فرصت ها،در نهایت به یه زندگی ساده کفایت کردند…
خدا رو هزاران هزار بار شکر بواسطه ی وجوده استاد نازنین،که خواسته ی بودن و خواستن و داشتن رو در وجوده ما رشد دادند و که بخواهی میشود و این قدر برامون این سفرها بدیهی شده و در دسترس،که به زودی زود با تمرکز و توجه با این زیبایی ها به سمتون کشیده میشم…
به نام خدای مهربان
سلام به استادوخانم شایسته
چقدرتحسین میکنم اینهمه فراوانی رو من اینقدرکشتی ندیده بودم والبته کشتی های بزرگ به خصوص چقدرآدم هابرای لذت بردن وقت میزارن وچقدرتحسین میکنم این آب وهوای خنک کناردریارو تحسین میکنم این دوریین روکه شکارچی کوچیک ترین زیبایی هااست چقدرتنوع لباس وچقدررنگ هاس متفاوت وچقدرشکلات ازهرچیزی فراوان وجودداره ولی اینجامن انتخاب میکنم کدوم لباس وکدوم کلاه وکدوم غذاوشکلات روبخورم اونجاکه استاددرمورداون شکلات حرف زدنندمن یادقانون افتادم که میگه همچی تواین جهان هست بالا پایین سرد گرم زشت زیباتوهستی که انتخاب میکنی کدومش روتجربه کنی وباتوجه به هرکدومش واردزندگیت میشه وتجربش میکنی استادچقدرتحسین میکنم این بدنتون روکه درست وشیک ساختیدش وتحسین میکنم این قانون سلامتی که چه باورسلامتی درشماایجادشده که الان بایه تیشرت کناردریاوایستادین لذت میبرین چقدرتحسین میکنم این موج های دریاروکه نگاه کردن بهش انرژی ام روبیشترمیکنه وهمش دوست دارم تحسین کنم این آب روکه جاری به هرچی میخوردمتوقف نمیشه وحرکت میکنه چقدرلذت میبرم ازصدای شماکه روی زیبایی ها وقشنگی ها حرف میزنیدانگارکه به عمق وجودم رسوخ میکنه چقدراین آدم هاخودشون هستندوراحت همه جااحساس شون روباهم تقسیم میکنن وراحت بهم عشق میدن وتوی ذهنشون مردم کم رنگه که همون جاهمدیگه رومیبوسن چقدردوست دارم برم داخل اون کشتی های بزرگ دونه دونه اتاق هاشوببینم واقعابه میگن زیبایی چون همچین کشتی بزرگی روی آب وایستاده وچندصد نفریاشایدبیشترهم سوارش میشن ولی روی آب میمونه وحرکت میکنه ولی بیایه میخ کوچیک بندازدرجامیره زیرآب به خاطراینکه خداوند دریارو رام کرده تاکشتی هابرروی آب حرکت کنند که ماازهرچی که هست لذت ببریم چقدرتحسین میکنم این خدارو وازش تشکرمیکنم به خاطراین رحمان ورحیم بودنش که داره به من میگه همه چی هست باورکن تولایق این همه نعمتی لایق این ثروتی که هستی که میبنی حالاانتخاب باخودت هست
استادازت سپاسگزارم به خاطرضبط این ویدوئوواین همه زیبایی واین حرفهای قشنگی که توی این فایل زدی سپاسگزارم
بنام خدای هدایتگر
سلام استاد جان و مریم جان زیبا چه زوج زیبا خوش تیپ و خوش قلبی
خداوند پشت و پناهجو باشه
چه فایل بی نظیری چهزیبابیهای نابی در این قسمت روزی من شد
چقدر از صحبتهاتون در مورد دوستتون که پیام صوتی براتون فرستاده بودن و نتیجه توجه به تمرکز بر زیباییها و زیباییهای سفر به دور آمریکا و کنترل ذهنشون به این همه زیبایی و ثروت شده مهاجرتشون به بهترین جا و در بهترین زمان و دقیقا به همان جاهایی که قبلا در ذهنشون دیدن و تحسین کردن
خدارو صد هزار مرتبه شکر برای این همه زیبایی آگاهی و ایمان
قبل از دیدن فایل با خودم گفتم خوب که چی حالا بعدا میبینم بازم استاد رفته یه جاهای زیبا ر و دیده و فایل گرفته خوب که چی حالا من اینارو هم دیدم تحسینم کردم خوب تو فیلمها و اینستا و تلوزیون کلی جاهای زیبا رو نشون میده من که شرایطشو ندارم من که مایلها فاصله درام تا به اون خواسته که دیدن این زیباییها از نزدیک و توسط دریچه چشمان خودم و مهاجرت به همیچین جهانیه
که چی اینا مال از ما بهترینه به قول استاد مال سلبرتیهاست و استاد هم الان شرایط مالیش و آزادی زمانی و مکانی داره که میتونه بره و اینجور زیباییهارو تجربه کنه من خیلی فاصله دارم با شرایط الان من امکانش خیلی کمه
ولی وقتی استاد گفت دوستشون اوضاع خوبی نداشت و با توجه کردن به زیباییها و دیدن سریالهای سفر به دور آمریکا هدایت شدن به مهاجرت و شغل خوب و درآمد عالی ایمانم قویتر شد و اینکه استاد وقتی هیچی نداشتن و راننده تاکسی بودن و دیرین بردشونو و تجسم میکردن که تو همچین فضایی هستن و احساس لیاقت میکردن که داشتن این خواسته و رسیدن به خواسته هاشونو در خودشون میدیدن و ایمان داشتن که میرسن بهشون بهم انگیزه داد که دوباره با جدیت بیشتر و رهاتر و لذت بردن از دیدن زیباییها ادامه بدم و منم لایق داشتن چنین خواسته ای لایق مهاجرت به بهترین مکانها و زیباترین جاهای دنیا لایق داشتن آزادی مالی و آرامش مالی لایق داشتن عشق و احترام و شادی هستم فقط باورها و توجه منه که زندگیمو خلق میکنه و اگر بتونم باورهامو تعییر بدم و استمرار داشته باشم رو تغییر و بهبود هر روز خودم و ببینم بهبودهای هر روز مو و تشویق کنم خودمو و تواناییهامو ببینم پیشرفتهامو ببینم احساس لیاقتهامو همینطور که هستم درک کنم و فراموش نکنم دارم بهتر بهتر میشم و جا نزنم و دلسرد از ادامه مسیر نشم لاجرم جهان پاسخ میده با تکامل و آرام آرام من هدایت میشم به سمت خواسته هام همه اینها رو میدونم که باید رها باشم تجسم کنم با احساس خوب شکر گزار باشم با احساس خوب تلاش کنم تغییر کنم و باورهامو درست کنم نه فقط بگم عمل کنم شناخت ترمزها دیدن الگوها هزاران بار شنیدن و تفکر کردم ولی عمل نکردم نتایج کوچیک اومده و همش گفتم شانس بوده یا خیلی کمه واون کمه رو ندیدم و ذوق نکردم و اشتیاق برای هدفم نداشتم و انتظار داشتم اوضاع تعییر کنه
پاشنه اشیلم کمالگرایی عجول بودن و پست گوش انداختن تمرینات بوده ولی باز خدا خیلی بزرگه که چک و لگدهاش خیلی دردناک نبوده و حتی جایزه هم برام در بر داشته که همون نتیحه مالی بعد از چهار ماه ازدوره احساس لیاقت دارمد دوبرابری که خیلی زود عادی شد و حتی با ناسپاسی و احساس بعد داره نزول میکنه به جای سعود
ولی من دوباره بلند میشم جدی تر رهاتر و خوشحالتر ادامه میدم و نتایج و تغییر میدم و به جاهای زیبا هدایت میشم
انسان فراموشکاره من با دوره قبلی سفر به دور آمریکا علاوه بر احساس خوبم شرایط مالیم کمی بهتر شد آرامشم روابطم اینکه سه تا سفر عالی برام رقم خورد ولی فراموش کروم که اینها همش نتیحه دیدن سریال سفر به دور آمریکا و همون کم کار کردن رو دوره است و باز کمالگرایی من کار خودش و کرد که دلسرد بشم و شرایط به حالت قبل برگرده
دوباره شروع میکنم و تعهد میدم همراه باشم با سفر به دور آمریکا و هر قسمت و بارها ببینم کامنت بدارم و کامنت بچه هارو بخونم و به زیباییهای توجه کنم و نتایج میاد و میام از نتایج میگم
چقدر عشق ورزیدن اون زوج رو اون کشتی زیبا در همچین فضای زیبایی رومانتیک بود یاد فیلم کشتی تایتانیک افتادم چقدر زیبایی چقدر نعمت و ثروت و چه آسمان خراشهایی چقدر ثروت خدای من شکرت بابت وجود چنین زیبایی هایی
چقدر آسمان قشنگ و با عظمت بود و همه این زیبایی ها نشان از قدرت خالق زیبامون خداونده تمام این جهان تمام این ثروتها و تمام این زیباییها رو خداوند صاحبه
خدایا شکرت برای چشمان بینا و زیباییم که این همه زیبایی رو میبینه شکرت برای گوشهای شنوا که صحبتهای باارزش و دلنشین استاد و میشنوه و اون عاشقتم گفتنهای مریم بانوی زیبا که هر وروز زیباتر میشه رو با تمام وجودم حس کردم
اونجایی که استاد گفت هوا رو حس کنم وزیدن باد و لمس کردن پوست صورتم توسط باد بوهای خوب اون فضارو حس کن من با تمام وجود حس کروم خودم تجسم کردم تو اون فضا آسمان پر از ابر آفتاب و نور خورشید که انعکاسش با رنگ سبز و آبی در آسمان لابلای ابرها تداعی میکرد بی نظیر بود وایی از این عظمت و زیبایی کشتی کروز عاشقشم و حتما یه سفر خوب خداوند نصیبم میکنه خدایا شکرت برای این همه ثروت
چقدر شکلات و پاستیل و آبنبات های رنگارنگ که همشون چقدر واسه بدن مضره ولی به هر حال تقاضا میشه و خیلیها هم از خوردنشون لذت میبره و برای هر سلیقه ای عرضه شده
خدای من توی اون همه زیبایی اون ادرک زیبا وسط دریا چقدر زیبا خودنمایی میکرد و طبق معمول شکارچی لحظه های زیبا مریم جان شکار و زد
خدایا شکرت
بی نظیر بود این قسمت پر از درس آگاهی زیبایی و ثروت خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز
اول بریم سراغ بخشی که مربوط میشد به قانون سلامتی، چیزی که از موقعی که خودم شروع کردم خداروشکر از چندین جهات بهتر شدم و خداروشکر سلامتی خیلی خوبی دارم و متعهد بودنم رو تحسین میکنم همینطور متعهد بودن شمارو تحسین میکنم که هر چیزی رو وارد بدنتون نمیکنید،
اون بالشتها و کوسن های باحال طرح خوراکی هم زیبا بودن من اول فکر کردم خوردنی هستن
اون عکس دو نفره زیبا با هم و در کنار هم که همونجا پرینت میگرفتن و آماده میکردن و نشون از ایجاد ثروت در هر جا که بخوایم داشت
اون ویلاهای زیبا ومجلل و بی نظیر که قطعا ویو عالی رو به دریا دارن و چقدر سر سبز رویایی بودن
منطقه ای که افراد معروف و مشهور در اونجا سکونت داشتن و دارن
و صحبت های زیبای شما در خصوص رسیدن به اهداف، من هم قبلا فکر میکردم این جور جا ها مال از ما بهترونه و من نمیتونم بهش دست پیدا کنم ولی الان به لطف الله مهربان و آموزه های شما یکسری باورها در مورد ثروت تغییر دادم مثل احساس لیاقت مثل ارتباط خدا و پول مثل ایجاد ثروت مثل فراوانی که کمک کردن به اینکه این اواخر به جاهای زیبا و ثروتمند نشین چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور هدایت بشم، نمیگم پرفکت شدم ولی یکم که این باورهارو تغییر دادم به همون نسبت جهان اطرافم تغییر کرد، وقتی یکم سیمان درون ذهنمون شل کردم بهتر تونستم این جور زیبایی های رو ببینم و احساس کنم که من هم میتونم این خواسته هارو داشته باشم من هم لایق هستم و دست یافتنیه برام
وقتی صبح ها ویدیویی از خواسته هامو میبینم سعی میکنم خودمو تم اون شرایط تجسم کنم سعی میکنم احساس کنم که اونجام و دارم روی خودم کار میکنم،
چه همزمانی خوبی بود که دوست تون هم مهاجرت کردن و هدایت شدن به جاهای زیبا در کشور استرالیا
و استاد الان که دارم این فایلو مینویسم همسر سابقم چند دقیقه قبل تماس گرفت و گفت که به صحبت کردن باهام نیاز داره و یکم دلداریش دادم و به حرف هاش گوش دادم و منی که دوست نداشتم جدا بشیم و از خدامه دوباره کنار هم باشیم الان این نشونه رو دریافت کردم و حتی تو ویدیوتون دیدم زوجی که دارن همدیگرو میبوسن؛ این هم واسم نشونه خوبی بود، نمیدونم به کجا قراره هدایت بشم ولی اجازه میدم خداوند به بهترین جاها هدایتمکنه ، اینو از شما یاد گرفتم هرجا میرم هرکاری میکنم سعی میکنم اجازه بدم خداوند هدایتم کنه و میگم هر اتفاقی بیفته همون خیرست
ممنونم از شما استاد عزیز دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
به نام خدای مهربان.
الیس الله بکاف عبده
سلام ودرود بر مرد توحیدی که با توکل وایمان تونست از کارگری به یکی از ثروتمندان امریکا برسه. مقام استاد برات کمه. استاد عزیزم. تو پیامبر زمانه هستی. زمانی که هیچ امیدی نبود. فقط با وعده ی خداوند باتوکل شروع کردی وهربار هدایت شدی عملگرایانه قدم به قدم پیش رفتی تا برقله ی موفقیت رسیدی.
تحسینت میکنم استاد نازنینم افرین برتو که تونستی به تمام خواسته های خودت برسی. وباعث گسترش زمین شدی .الگوی میلیون ها نفر شدی که با الگوبرداری از تو راه رو پیدا کردند. توحید رافریاد زدی با نتیجه هایت. ایمان دارم باور ویقین دارم منم میتوانم به خواسته هایم برسم. چطوری اون با خدا. من فقط میبینم اگه یکی تونسته پس میشود. منم میخواهم. میتوانم. میشود
تحسین میکنم ازادی مالی شما را که به راحتی میتونید مسافرت کنید به یکی از گرانترین شهرهای امریکا. اونم فقط یک روز تصمیم میگرید وفرداش عملی میشه. چقدر دوست دارم اینچنین سفر کردن را. افرین برشما
تحسین میکنم ازادی زمانی که دارید. هرزمان بخوای باروبندین رو برمیدارید ومیرید سفر
واقعا انسان لایق همچین زندگی هست
تحسین میکنم. کشور امریکا را به این حد گسترش وزیبایی. چقدر سفرها ی زیادی به گوشه گوشه ی این کشور پهناور وزیبا داشتم وچقدر باورهای فراوانی وثروت درمن تقویت میشه باهر بار دیدن این سفرنامه ها
میامی. شهر توریستی. شهر زیبا لاکچری. شهری کوچک ولی ثروتمند. خدای من چه برج های عظیم وغول پیکری. نماد ثروت وثروتمند ی
چقدر مصالح. چقدر اهن الات. چقدر شغل ها ودرامدهای زیاد ی با هر برج به وجود اومده چقدر انسان ها باساخته شدن هرکدوم از این برج ها ثروتمند شدند. وچه انسان های ثروتمندی توی این برج ها زندگی میکنند
خداوند فقط با نشون دادن بخش کوچکی از این شهر بهم میگه ثروت من فراوان هست نعمت فراوان هست.
امروز یه اتفاق جالبی افتاد. کارم خیلی امروز سبک بود وتنها کار گاه بودم. درخواست کدنویسی صبح از خداوند خواستم برام مشتری بشه کارفراوان واسان.
صبح تقریبا ساعت نه. یکی از مشتریهام اومد کارهای دوخته شده رو ببره. وقتی دید کارگاه خلوت هست. شروع کرد به حرف های مزخرف که اقا مشتری کجا بوده. مردم پول ندارن پول اب وبرق بدن کی میاد سرویس بخره. فقط لبخند زدم وبه خودم میگفتم. خدابرای من مشتری میشه. پول وثروت فراوان هست. کار فراوان هست. خدارو شاهد میگیرم هنوز این مشتریم نرفته بود دوتا مشتری با کاروسفارش فراوان اومدند. یک ساعت بعد که همین مشتری صبح کار اورد انقدر سرم شلوغ بود و کارهای زیادی اورده بودن که بهش گفتم زودتر از شنبه کارها اماده نمیشه. خودش بیچاره هنگ کرده بود .اینه خدای من خخخ
استاد مگه میشه این همه ثروت رادید وتحسین نکرد. در برابر خالقم سربه سجده ی شکر میگذارم ومیگم سبحان الله العطیم وبحمده. استغفرالله واسعله من فضلک. خدایا من تورا نشناختم. خدایا این همه ثروت. این همه شکوه این همه کشتی. چقدر ثروت هست وچقدر هرلحظه داره ساخته میشه. چقدر مردم ثروت دارن که به میامی میان تا از اونجا تازه سفردریای شروع کنند.
خدایا شکرت. منم لایقش هستم. منم میتونم اگه اونها تونستند منم میتونم
شهر میامی منتظر من باش که به زودی میام. قدم من پراز خیر وبرکت ورحمت هست زمانی که به دنیا اومدم. به هرکجا که بروم. زمانی که پیش پروردگارم برگردم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت به خاطر فراوانی اب. هرکجا نگاه میکنی برکت وثروت. کنار دریا. خانه های ویلایی بسیار شیک که نشون میده مردم زیادی ثروتمند هستند که همچین خانه های دارند. داخل دریا پراز کشتی لنکروز. چقدر زیاد. منم دلم میخواد یه سفر چند ماهه با کشتی داشته باشم. منم میخوام تجربه کنم زندگی توی کشتی رو
. خداوند به من وعده ی رزق بی حساب داده. من به وعده ی خداایمان دارم. خداوند به وعده ی خود عمل میکنه منم یک روز توی میامی سوار کشتی عکس میگیرم وکامنت میفرستم براتون که وعده ی خداوند حق است. خدابه وعده ی خود عمل کرد
خدایا شکرت به خاطر وجود استاد عباس منش عزیز ومریم جوووون که اینقدر دلبری میکنه.
خدایا شکرت بخاطر این سایت الهی. بخاطر این بچه های الهی
خدایا شکرت که من درمسیر هدایت الهی. هدایت شدم به سمت این سایت.
من لایق هستم وخداوند عاشقانه دوستم داره وهدایتم میکنه
مرجان جان سلام
من میخوام با تو فقط درمورد عملگرایی درمورد قانون صحبت کنم
از اونجا که قبلا هم باهات صحبت کردم،، فهمیدم هم شما خیلی به این موضوع پی بردی هم من که باید دنبال این باشیم که در عمل استفاده کنیم تا نتایج رخ بده و این میزان عملگرایی واقعا نهایتی نداره و خیلی خوشحالم که میخوام درمورد این موضوع بازم بیشتر صحبت کنم
یعنی هرموقع که باهات درمورد این موضوع صحبت کردم یک درجه عملگرا تر شدم و بازم میخوام این روند رو تکرار و تکرار کنم تا جایی که میدونم
(چون من یک ادم به شدت بهبودگرا هستم)
اصلا برام مهم نیست که کجا کامنت گذاشتی یا هرچی…
یا زیاد شده پاسخ هام بهت یا هرچیزی که جنس کمالگرایی میده
بلکه من فقط دارم به این توجه میکنم که این یک فرصت بینظیری هست برای رشد و بهبود
اونم در زمینه عمل گرایی خیلی خیلی بیشتر
مثلا من اگر سینای قبلی کمال گرا بودم میگفت سینا! بسه دیگه شورشو در اوردی چی هعی میای به مرجان و این یکی و اون یکی پاسخ میدی و فلان و اینا
اما الان میبینم اصلا از این خبرا نیست چون دنبال اینم از هر لحظه ام استفاده کنم همین کامنت رو اگه نمینوشتم خدا میدونست باز کی میخوام به بهبود گرایی و عمل گرایی فکر کنم و اومارو گسترش بدم و تا اون موقع چه بلایی سر شخصیت خودم میاوردم چون به خودم یاد اوری نمیکردم
اما الان حس کردم میخوام این موضوعات رو توی خودم بازم تقویت کنم تا بهتر و بهتر بشم توش و سریع ایده اولی که اومد و اجرا کردم که گفتم بیایم باهم صحبت کنیم
من میتونستم توی دفترچه گوشیم هم اینکار رو انجام بدم که البته سینای کمالگرای قبلی خیلی شاید میل بیشتری به این کار داشت چون میترسید قضاوتش کنن یا….
اما به دو دلیل گفتم این کار که کامنت بنویسم بهبودگرایانه تره!
•یک: اینکه امکان داره حتی فقط یک جمله من سبب یک کوچولو رشد در مرجان یا هرکسی که این کامنت رو بخونه بشه که اگر من میخواستم توی گوشیم یادداشت کنم و درموردش بنویسم همچین چیزی اتفاق نمیفتاد
•دو: اینکه توی سایت وقتی دارم کامنت مینویسم خیلی تمرکزم بیشتره
•سه: لحنی که توی کامنت هام استفاده میکنم یکم فرق میکنه با توی دفترچه گوشیم و امکان داره توی دفترچه یک جوری قاطی پاتی بنویسم که خودمم به زور بفهمم که چی نوشتم اما توی کامنت نوشتن خیلی دقیق تر و منظم تر و البته تاثیر گذار تر مینویسم که این خیلی به نفع منه و باعث رشد بیشتری میشه
پس این منطقیه که این کامنت رو بنویسم (رفع ترمز های ذهنی برای نوشتن کامنت میتونه اینطوری خلاقانه باشه ،، من یعنی خوب ادم خلاقی هستم که اینطوری استفاده میکنم افرین بهت سینا! :))
اما توی این کامنتی که نوشتی که سرشار از قشنگی بود
یک جایی که خیلی برام جذاب بود توی کامنت شما این بود که گفتی همون لحظه که یکی اومده گفته کار نیست وپول نیست و فلان و اینا من سریع اومدم به خودم گفتم: چرا همه چی هست فراوان هست و… و همینطوری تکرار کردی
این یعنی عمل به چیزایی که میدونیم از اون جنس عمل هایی که جهان مجبوره بهش پاسخ بده از اون جنس عمل های که فرکانس رو درست ارسال میکنه طوری که جهان لاجرم به اون فرکانس دقیق پاسخ میده
و توی مثالی که زدی هم کامل و واضح دیدیم که این جنس از عمل گرایی چه تاثیری داره و البته بهبودگرایی چرا بهبود گرایی چون همون لحظه دست به عمل زدی همون لحظه رو فرصتی دیدی!
نگفتی حتما باید روی این فراوانی توی دفترچه گوشیم کار کنم روی دفترم بنویسم تا راضی بشم!
نه بلکه فهمیدی اصل و اساس ارسال فرکانس هست پس همین الان من میفرستم!
و چقدر دوست دارم من هم هرروز بیشتر این عمل گرایی و بهبود گرایی رو گسترش بدم
یعنی بیام اقا هر وقتی که گیر اوردم با خدا درمورد خواسته هام صحبت کنم،،، روی باور هام کار کنم،،، تو پیاده روی توی ماشین تو کامنت، هنگام کار و…
خب من اومدم الان این کامنت رو بنویسم تا همین کار رو بکنم یعنی خودم رو قوی تر کنم!
یک فرمول جادویی که از سه تا عنصر تشکیل شده رو میخوام بگم بهت
1.بهبود گرایی+2.عملگرایی3.تمرکز لیزری
درمورد این سه تا میخوام صحبت کنم که وقتی باهم ترکیب میشن چقدر قدرت میدن به ما و روزمون چندین برابر میشه بازدهیش!
اول حالا دوست دارم از عملگرایی صحبت کنم چون الهاماتم خیلی بیشتر داره درمورد اون موضوع صحبت میکنه
ببین ما خیلییییییی چیزا میدونیم
ببین یعنی ما دقیق میدونیم برای اینکه به هرچیزی برسیم باید چیکار کنیم از بس اطلاعات کسب کردیم از بس اموزش دیدیم دوره دیدیم
من میدونم مثلا باید بهبودگرا باشم،، من میدونم باید تمرکز داشته باشم،، من میدونم که باید توجهم رو کنترل کنم،، من میدونم باید بها بدم،، من میدونم باید به زیبایی ها توجه کنم و…
اما موضوع اینجاست
یکسری رشد ها مثل دونستن به تنهایی چیزی نیستن که نتیجه محور باشن
کلا هم من به توصیه خود استاد دنبال نتیجم! دنبال حرف قشنگ و تئوری نیستم!
عمل کردن یک ارتباطی داره با این که استاد همیشه میگن حرف منو وحی منزل بدونین!
من تا یک مدت دقیق متوجه این موضوع نمیشدم که اقا وحی منزل یعنی چی اصلا خب الان چیکار کنم و نشونه اش چیه که من یک چیزی رو وحی منزل میدونم
اما بعد فهمیدم که یعنی اقا هر جمله که از استاد میشنوی
1.بلافاصله تغییر کن
2.بلافاصله عمل کن
مثلا استاد میگه من سعی. میکنم همیشه زیبایی هارو ببینم
دیگه به این فکر نکن که من هم ایا میخوام همچین کاری بکنم یا نه بلکه بعد همون جمله باید ویدیو رو استپ کنی و ده تا/صدتا از زیبایی های زندگیت رو بنویسی
این میشه همون ترکیب عمل گرایی و بهبود گرایی یعنی
•من هم به چیزی عمل کردم که نتیجه رو میاره(فقط به دونستن اینکه به زیبایی ها توجه کردم خوبه اکتفا نکردم)
•همون لحظه بلافاصله عمل کردم که این نشون میده چقدر من بهبودگرا هستم
یک نکته ایی رو بگم. که اتفاقا اینو توی یک کامنت دیگه ایی هم که برات نوشتم اما هنوز منتشر نشده هم اشاره کردم
ما خیلی وقت ها انگار ترمز داریم از اینکه از خودمون تعریف کنیم
مثلا بگیم
من خیلییییی خلاق هستم
من خیلیییی خوب عمل میکنم
من….
دوست داریم بجاش بگیم:
من خیلیی جاها خوب عمل نکردم
من کمال گرا هستم و…
ولی باید این تغییر کنه باید بشکنه
باید استادِ دیدن ویژگی های مثبت خودمون باشیم
باید خودمون رو باهوش و زیرک و نابغه صدا کنیم
و میدونی این باعث چی میشه
باعث این میشه که اگر هم میبینیم نقطه ضعفی داریم و جایی هم خوب عمل نمیکنیم سریع تغییرش میدیم چون به خودمون میگیم اصلا این نقطه ضعف در شأن من نیست
اما کسی که همش از بدی های خودش میگه یک دنبال اینه که یک نقطه ضعف دیگه در خودش پیدا کنه تا درموردش صحبت کنه
یعنی اولی نقطه ضعف رو پیدا میکنه تا اصلاحش کنه
دومی نقطه ضعف رو پیدا میکنه تا بیشتر بهش توجه کنه و گسترشش بده
اینه که استاد میگن ما خیلی جاها هست که حواسمون نیست از قانون علیه خودمون استفاده میکنیم !
اما درمورد تمرکز لیزری که گفتم
و چی میشه که ترکیب میشه با اینا
من یک تضادی همیشه توی ذهنم بود که عجیب بود برام اونم اینکه وقتایی که میخواستم طبق اصل تمرکز لیزری رفتار کنم اون جنبه بهبود گرایی من کمرنگ تر میشد و بیشتر تمرکز لیزری رو حالت کمال گرایانه بهش داشتم
مثلا من میگفتم خب بازه های زمانی تمرکز لیزری من 50 دقیقه باید باشه یعنی پنجاه دقیقه تمرکز لیزری
ته ذهنمم این بود که مثلا ساعت رند باشه برای مثال 4 تا 4:5٠ من کار کنم و ده دقیقه استراحت
بعد اگر ساعت رند نبود مثلا 4:37 بود این موضوع باعث میشد که من بگم اوکی باشه ساعت 5 شروع میکنم دیگه تمرکزی کار کردن که این توش تمرکز داره اما بهبودگرایی نداره
حالا چطوری اینارو ترکیب کنم یعنی میخوام منطق های رو بیارم که میگه میشه در عین حال که بهبودگرا هستیم میتونیم تمرکز فوق العاده رو داشته باشیم
بزار از مثال استفاده کنم چون باعث درک بیشتر میشه
ببین من الان که دارم این کامنت رو مینویسم
دارم ترکیبی از اینارو انجام میدم چطوری؟
خب اولا بهبود گرایی فارغ از اینکه ساعت رند هست یا اینکه چه کلماتی رو دارم به کار میبرم بدون هیچ گونه کمال گرایی فقط دنبال رشد هستم
درمورد عملگرایی درمورد چیزایی صحبت میکنم که کاربردی باشه و بشه در عمل ازش نتیجه گرفت و البته که داریم در حین اینکه کامنت مینویسم ریز به ویژگی های مثبتم و توجه به نکات موبت استفاده میکنم(اگر توجه کنی)
و درمورد تمرکز لیزری
در حین نوشتن کامنتم: نه چیزی میخورم نه خیال پردازی میکنم نه به نوشتن وقفه میدم مثل یک ضرب العجل باهاش برخورد میکنم و با تمام عصب های بیکار مغزم چسبیدم به کامنت نوشتن درواقع ترکیب بهبود گرایی و تمرکز لیزری اینطوری میشه:
از هرفرصتی که گیر اوردی تغییر حالت بده به حالد تمرکزی و یک رشد و بهبود رو در خودت ایجاد کن
مثلا فکر کن من ده دقیقه فرصت اضافی گیر اوردم
خب ده دقیقه از نظر یک آدم کمال گرا اونقدر تایم مناسب و قابل قبولی نیست برای رشد کردن و ترجیح میده که الکی پرش کنه و سرش رو با چیزای الکی در کنه اما یک دیدگاه دیگه به این ده دقیقه چیه؟
میگه ده دقیقه با تمام توانم حمله میکنم به ترمز کمبود!
یعنی ده دقیقه فقط میشینم منطق های باور فراوانی رو روش کار میکنم
درواقع این ده دقیقه رو فرصتی میبینه برای کار کردن روی باور هاش
خیلی از ماها فکر میکنیم وقت نداریم روی باور هامون کار کنیم
و از اونجایی که بارها شنیدیم کار کردن روی باور ها یک پروسه تمرکزی هست حتما باید پشت دفترمون بشینیم و یک جای خلوت شروع به نوشتن کنیم
حتی یکی از رفتار هایی که من میکردم و دیگه قرار نیست بعد این کامنت تکرارش کنم!(چون من هر لحظه دارم رشد میکنم)
این بود که من مثلا میخواستم فایل جلسه یک کشف قوانین رو نگاه کنم
خب میگفتم این فایل یک ساعت و پنجاه دقیقه هست زمانش
خب پس یک تایم یک ساعت و پنجاه دقیقه ایی خالی بزار و نگاهش کن
و میدیدی مثلا یک هفته این تایم خالی نمیشد
اما این دیدگاه بازم کمال گرایانه است
دیدگاه بهبودگرایانه چی میگه؟
میگه اقا الان پنج دقیقه زمان داری
بشین فقط پنج دقیقه از فایل و “با تمرکز ” نگاه کن
خب این دیدگاه بوی بهبودگرایی رو میده این دیدگاه سرشار از رشده
این دیدگاهه که معجزه میکنه
من خیلی روی بهبودگرایی خودم خوب کار کردم “با مثال ها مختلفی که میزدم برای خودم این کار رو میکردم”
حتی من سینا قبلی امکان داشت حتی باور کن اگه میخواستم این کامنت رو بنویسم الان هنوز توی جمله سوم گیر کرده بودم
چون میخواستم بینقص بنویسم!
اما الان بدون وقفه مینویسم و کیفیتش هم اتفاقا از اونی که کلی فکر میکردم میره بالاتر
خیلی جالبه اونجوری که من یکبار خوندم: اومدن نویسندگانی که با فکری کمالگرایانه خیلی فکر میکنن که بینقص بنویسن رو با نویسندگانی که خیلی دیدگاه کمالگرایی نداشتن و سریع تر راضی میشدن از خودشون رو باهم مقایسه کردن
متوجه شدن که به مراتب اینایی که دنبال کمالگرایی نیستن بهتر مینویسن…
خیلی وقعا جالبه
چون با بهبودگرایی اصلا مغز ادم بهتر کار میکنه
خیلی حرفه ایی تر میشه
وقتی من بهبودگرا باشم و از هر فرصتی برای تمرین استفاده کنم این باعث میشه که تمرین بیشتری کنم و تمرین بیشتر باعث بهتر شدن من در تمرین کردن میشه
بهبودگرایی بیشتر—-> تعداد عمل های بیشتر—–> بازخورد های بیشتر—–> بهبود های بیشتر
یعنی به میزانی که ما توی هرکاری بهبودگرایی به خرج بدیم توی اون کار حرفه ایی تر میشیم
چیزی که فکر میکنیم برعکسه
فکر میکنیم که اگر برنامه ریزی کنیم یک کاری رو عالی انجام بدیم و زیاد فکر کنیم و بعد انجامش بدیم میتونیم حرفه ایی تر توش عمل کنیم
درصورتی که با همون چیزی که الان میدونیم اگر شروع کنیم به عمل اون موقع میتونیم هعی بهبود و بهبود بدیم
چون همینطوری که انیشتن میگه: دانش حقیقی از تجربه میاد!
خیلی از ماها دنبال یک فرمول خیلی خوب برای ساختن مثلا باور ها همش میگردیم
درصورتی که هر دفعه که انجامش میدیم با هرچیزی که الان میدونیم توش بهتر میشیم!
مثلا اول یکی فکر میکنه که با عبارت تاکیدی باور هاش رو میخواد تغییر بده بعد انجام میده میبینه عبارت تاکیدی اونقدر تاثیر نداره و بیشتر منطق اوردن براش تاثیر داره و بعد دیگه یاد میگیره که منطق بیاره
اما اونی که روی باور هاش هنوز کار نکرده و داره فقط فکر و برنامه ریزی میکنه مثلا میگه که: خب من ده دقیقه اول مثلا بیام عبارت تاکیدی بگم بیست دقیقه منطق هارو کار کنم سی دقیقه ترمز هارو کار کنم وو..
و عمل نمیکنه و. فقط این تایم هارو میاد هعی دستکاری میکنه (امیدوارم منظورم رو خوب رسونده باشم یکم حس کردم قاطی پاتی نوشتم چون حجم و سرعت افکاری که میاد به شدت زیاده خداروشکر)
حالا اینا همه رو من که توی کامنت هام دارم میگم فقط به این دلیل میگم که مثال های بیشتری زده بشه تا درک بیشتری داشته باشیم. وگرنه منظور من یک. مثال خاص نیست.
چقدر ولی خوشحالم که تصمیم گرفتم بنویسم!
این کاری که شما کردی هم خیلی خیلی جالب بود واقعا توی کارگاهت دمت گرم بینهایت خودت رو تشویق کن که اینقدر بهبودگرا تر شدی!
یک چیز جالب بگم در حین اینکه داشتم نوشته های بالا رو میدیدم خدا بهم این ایده رو الهام کرد که
برم 5 دقیقه فایل جلسه یک کشف قوانین رو ببینم (که البته تا 10 دقیقه ادامه اش دادم)
اینکار رو برای تقویت ماهیچه های ذهنی بهبود گرایی انجام دادم(این ماهیچه های ذهنی بهبودگرایی ازخودم دراوردم خخ)
اونم نه از اول،، از جایی که صحبت های خانم شایسته شروع میشه شروع کردم به دیدن
چون قبلا این کمالگرایی که حتما باید از اول شروع کنی هم داشتم
قشنگ یعنی مخ کمالگرایی رو هدف کردم و بهش شلیک کردم!
وقتی ما اینطوری هعی بهبود گرایی رو انجام میدیم در عمل داریم تقویتش میکنیم!
••••••
مرجان جان من متن بالا رو داشتم تا ساعت 5 و خورده ایی بعد از ظهر ادامه میدادم وسطش گفتم برم یک کاری رو بکنم بعد بیام ادامه کامنت رو دوباره بنویسم
امااا واییی چه ها که بر من گذشت اصلاا ببین بهبودگرایی و عملگرایی رو به اوج خودش رسوندم “البته اوج نسبت به اون سینای قبلی وگرنه هرروز از روز قبل دارم بهتر میشه”
ببین امروز بینظیر بود برام واقعا رشد های فوق العاده ایی در عین بهبود گرایی داشتم و مهم تر از همه به همه اون چیزایی که گفتم با تمام وجودم عمل کردم و اینقدر احساس رضایت میکنم و اینقدر خودم رو تحسین میکنم که حد نداره
داستان از این قراره که من وسط متن نوشتن یک لحظه نمیدونم چی شد حسم گفت که برم یک دوش بگیرم،، حین دوش برای اینکه دوش گرفتنم با اصل بهبودگرایی هم ترکیب بشه به اون پنج دقیقه ایی که فایل دیدم فکر کنم و برای خودم گسترشش بدم تا درکش کنم(این کاریه که همیشه برای درک فایل ها میکنم) خلاصه گفتم یک دوش بگیرم و بعد بیام جواب مرجان رو ادامش رو بنویسم.
یک وظایفی داشتم که به فردا موکولش کرده بودم! یکم داشت اذیتم میکرد که چرا فردا؟
خلاصه من به خودم گفتم از حموم بلافاصله که اومدم بیرون اون کار رو و وظایف اون کار رو تا هرچقدر که تونستم با اصل بهبود گرایی انجام میدم و بعد میرم ادامه جواب مرجان رو میدم!
و حتی گفتم درمورد این موضوع میگم که چقدر بهبود گرا اون کار به تعویق انداخته رو سریعا شروع کردم. و تونستم بازم بهبود گرا باشم و اینطوری خیلی بهبودگرایی رو باز دوباره در شخصیتم گسترش بدم.
توی فکرمم این بود که خب دیگه تا ساعت 7/8 تموم میشه و میرم پای کامنت
اما بهبود گرایی و تمرکز لیزری و دریافت افکار هم جهت کاری که دارم میکنم چنان من رو نشوند پای کار که باورم نمیشد
ایده هایی رو داشتم دریافت میکردم که اصلا بینظیر بود
فکر کن در این حد رسیده بودم که دلم نمیومد روند رو حتی برای یک اب خوردن ساده قطع کنم و پشت سرهم فقط فکر بود که میومد حالا منم که شخصیت جدیدمم یاد گرفته توجه کنه و خودشو تحسین کنه ببین نمیدونم میتونه تصور کنی چه اتفاقی داشت میفتاد یا نه! ولی اینطوری بود که هعی من بهتر میشدم و ایده های خوب میومد باز هعی توجه میکردم به این ایده هایی که داره میاد و از کانون توجه هر لحظه استفاده میکردم باز این کانون توجه باعث ایده های بهتر میومد،، باز من تحسین میکردم خودم و همینطوری هعی برو جلو و جلو تر و وای که با بهبودگرایی چه رشد هایی که نمیشه کرد یعنی قشنگ همین چندساعت شاید اندازه ده روز قبلا های سینا که کمال گرا بود ارزش داشت.
حالا مغزم گرم شده بود از طرفی هعی به خودم میگفت سینا تو نابغه ایی که همچین افکاری داری،، سینا چقدر بهبودگرا شدی،، چقدر خوب داری عمل میکنی و همینطوری منو چسبوند به کاری که دارم انجام میدم!
باز از یک طرف وسط اون کار یکسری ایده ها و تصمیم هایی که میتونه زندگیم رو بهبود بده هم گرفتم که درمورد اونم صحبت میکنم
ببین به طرز عجیبی و بینظیری دارم عادت میکنم از قانون بیشتر در هر لحظه استفاده کنم
اینطوری که مثلا همین الان که دارم این کامنت رو مینویسم دارم توی ذهنم این سناریو رو میچینم که چقدر کامنت فوق العاده ایی قراره بشه چقدر قراره در زمان و مکان مناسب به دست دوست عزیزم برسه و همینطوری احساسم رو بهتر میکنم و هعی توجه میکنم چقدر خوب نوشتم
از طرفی توی کل این بخش کامنت فقط دارم از بهبود هام و پیشرفت هام میگم
یعنی اگر بخوام بهبود ها و پیشرفت ها و چیزایی که امروز یادگرفتم رو توی گوگل کیپ توی تمرین شب بنویسم نمیدونم واقعا تا چه حد میتونم بنویسن از بس زیاده!
میدونی اصلا به اول قضیه که فکر میکنم چطوری بود و چی شد که اصلا تصمیم گرفتم کامنت براتون بنویسم و این رشد هاشروع شد،،، همینطوری داشتم توی سایت میگشتم اول میخواستم برم توی ص الگو های تکرار شونده درمورد عقب انداختن کارها و کمال گرایی و اینجور چیزا صحبت کنم
اخر سر هدایت شدم به صفحه ایی منسوب به “نتایج دانشجویان دوره حل مسائل” یک جایی از سایتم هست که سخت میشه پیداش کرد ولی خب قبلا هم توی اون صفحه کامنت گذاشتم میتونی توی پرفایلم بخش نظرات پیداش کنی اگر بری حدود ده بیست تا کامنت قبل رو ببینی صفحه خیلی فوق العاده اییه
حالا بگذریم
اصلا از نیم ساعت قبلش فکر نمیکردم بخوام برای شما کامنت بزارم
خلاصه رفتم توی اون صفحه و در جواب به یکی از نتایج نوشتم و درمورد عملگرایی و بهبود گرایی و همین مسائل میخواستم صحبت کنم حس میکردم باید حسابی تقویتش کنم چون یکم داشت بنظرم باز کم رنگ میشد خلاصه ادامه دادم و ادامه دادم تا اون کامنت تموم شد حالا دقیق نمیدونم چی شد که هدایت شدم به کامنت شما اما متوجه شدم که من یک درجه بهبود گرا تر شدم! و اون بهبود گرایی اجازه داد بیام برای شما بنویسم بعد که نوشتم اصلا نمیدونستم قراره درمورد چی بنویسم و. فکر میکردم سریع تموم میشه (و میخواستم بعدش توی یک صفحه یک کامنت دیگه بزارم “خیلی بهبود گراییم زیاد شده!”)
ولی بازم داشتم اون کارِ رو مینداختم به فردا و این اونقدر جالب برام نبود واقعا هم فکر میکردم دیگه فردا انجامش میدم اصلا فکر نمیکردم در این حد بهبود گرا بشم که واقعا امروز استارتش بزنم اما وای که چقدر ظرفم بزرگ شد
خلاصه شروعش کردم و. نمیدونی چقدرررر مسیرم کلا بهبود پیدا کرد و اصلا رفت یک سمتی که باید میرفت
یعنی ببین پر شدم از وظایفی که باید انجام بدم و نمیدونی چقدر روزم هدفمند شده در این حد بگم که حتی من از اتاق از اون موقع بیرون نرفتم و ثانیه به ثانیه دارم هعی تیک میزنم کارایی که باید بکنم رو و هعی بیشتر و بیشتر.
فکر کن دیگه به یک جایی رسیده بودم که از بس تمرکز داشتم و فکرام زیاد شده بود درمورد یک موضوع واحد که این خود افکار زیاد باز باعث عدم تمرکز شده بود:)
خلاصه تا حد خیلی خوب و فوق العاده ایی پیش رفتم بعد گفتم نیاز دارم یکم ذهنم اروم تر بشه! گفتم چیکار کنم؟
ورزش… خب من از موقعی که بهبودگرایی رو روش کار کردم هرروز یک کوچولو هم شده تو خونه ورزش میکنم و چقدرر از این کار و تاثیری که روی من گذاشته خوشحالم
خلاصه منم که بهبودگراییم در اوج بود ورزش رو شروع کردم یکم ورزش کردم،،، بعد ورزش تنفس عمیق برای دوباره برگشتن تمرکز و دوباره ادامه دادن کارهام!
در این بین یکسری تصمیمات هیولا هم برای بیشتر استفاده کردن از این شخصیت بهبود گرا هم گرفتم.
من یکی از کارهایی که خیلی به تعویق انداختم تاحالا،، کار کردن روی باور های ثروت ساز (مخصوصا حذف ترمز هایی که شناسایی کرده بودم) بود اما یک یاداور روزانه برای وظایف ام گذاشتم از این به بعد هرروز قراره طبق اصل بهبود گرایی روی این موضوع کار کنم و هر ایده ایی و هرچی اومد روش کار کنم یعنی بیین قشنگ روزم هدفمند شده و دقیقا همون چیزی که میخواستم
و اون بهبود گرایی ها دقیقا توی زمینه کاری ام هم دقیقا همینطوری شد و کلی اونم الان هرروز هدفمند شده.
اینم بگم راستی
بعد از ورزش و کمی تنفس عمیق برای برگشتن تمرکز شروع کردم یک ویسی از خودم ساختم و توی کامپیوتر موزیک بیکلام هم بهش اضافه کردم و یکم تنظیم هم کردم صدامو (به نرم افزار موسیقی در حدی که این کارارو بکنم مسلطم) و یک ویس فوق العاده ساختم
اینم یکی از کارهایی بود که فقط امکان انجامش از سینای بهبود گرا بود و اینم از لیست اون کارهایی که شاید یک کوچولو پشت گوش مینداختم در اوردم
مرجان جان کلییی حرف داشتم بزنم از رشد هایی که کردم شاید یک دهم این چیزایی که گفتم نبود و خیلی سعی کردم سریع تر بنویسم چون تایم تمرین شبم هست و من باید تمرین شب رو انجام بدم با عشق و تعهدی که به خودم دادم برای انجامش
اما الان دیگه افسوس و حسرت جایی نداره چون این سینایی که من میبینم با این بهبود گرایی دیگه هر فرصتی که گیر میاره بازم مینویسه و از رشد هاش میگه
اینقدر روزم هدفمند شده با عشق تصمیم دارم فردا ساعت 4 صبح بیدار بشم و چقدر مشتاقم که بیدار بشم ساعت 4 و روتین صبح رو که انجام دادم برای تنظیم فرکانس
تمرکز لیزری خیلی فوق العاده ایی رو شروع خواهم کرد! خیلی خیلی خیلی مشتاقم خیلی هم بیشتر بازم سعی میکنم توجهم رو ببرم روی چیزایی که مشتاق ترم میکنه تا این انگیزه رو نگه دارم
راستی اون ویسی هم که گفتم یک حالتی داره که اهمیت و مهم بودن انجام یکسری کارها رو بهم یاداوری میکنه و یک حالت حماسی خیلی عالی ساختمش
یک اشتراک یک ماهه توی یک سایت موزیک بیکلام خریدم تا موزیک بیکلامی که مدنظرم هست رو دانلود کنم و بزارم برای پشت زمینه اش و همچنین برای ویس های اینده ایی که میخوام اماده کنم بتونم دانلود کنم بازم
چون احتمالا با این بهبود گرایی تعداد ویس ها خیلی زیاد تر بشه
مرسی که فرصت نوشتن بهم میدی!
به به! به این زندگی زیبا
من برم سراغ تمرین شب و خوابی آروم از احساس رضایت
خداوند یار و نگهدارت دوست عزیزم…
به نام خدای مهربون. وقتی با نام تو شروع میکنم حسم عالی میشه کمکم کن تا بتونم آسان وروان بنویسم
سلام سینای عزیزم. وااای ممنون به خاطر کامنت عالی پراز درسی که برایم فرستادی. چقدر خوشحال وسپاسگزارم که داری مینویسی کامنت مینویسی هم خودت رشد میکنی هم من. ومعلوم نیست کیا از کامنت وجواب وپاسخ ما هدایت بشن وزندگی بهتری داشته باشن. این میشه همون گسترش جهان که خدا هم داره کمکمون میکنه. به قول خودش وقتی دونفر جمع بشن نفر سوم میشه خدا. اگه سه نفر جمع بشن چهارمی میشه خدا. وااای چقدر خوشحالم بخاطر جمع سه نفره ی الانمون
در بهترین زمان ممکن کامنتت بدستم رسید. میدونی عادت داشتم جمعه ها تا ساعت یازده همیشه بخوابم. همیشه میگفتم فقط یه روز تعطیلم اونم میخوام بخوابم. یدفعه ساعت شش ونیم خدا بیدارم کرد وهدایت شدم به سایت. نقطه ی آبی دیونم کرد تو خواب وبیداری کامنتت رو خوندم. خدارو بارها شکر کردم. هی تحسینت کردم. افرین سینا. باریکلا که اینقدر عملگرا داری پیش میری. چقدر خدارو شکر کردم. چقدر تحسینت کردم. چند تا درس عالی از کامنتت یاد گرفتم که قراره کلی باهات درموردش صحبت کنم.
یکی توجه
دومیش عملگرا بودن
سومیش بهبود گرا یی
اولین چیز. بعداز خوندن کامنتت. پاشدم. گفتم مرجان عزیزم. اگه قراره عملگرا باشی عزیز پاشو تمرین صبح کدنویسی را انجام بده .موقع نوشتن وشکرگزاری تو دفترم. یدفعه شروع کردم توجه به تو به کامنتت. هی از خداتشکر کردم. خدایا مرسی بخاطر هدایتت به سمت سینا. همیشه دلم میخواست یه دوست عباس منشی داشته باشم که راحت بتونم باهاش حرف بزنم ودیدگاهم رابگم. ازش درس یاد بگیرم. انگیزه بگیرم. ایده بگیرم وامروز یدفعه هدایت خدابود که ببین تو درخواست داده بودی. کدش راقبلا زده بودی سینا هم بوده تو سایت .ولی حالا که با او همفرکانس شدی تونستید همدیگه را به راحتی پیداکنید پس برام منطقی شدکه آره پس هرکدی من بنویسم خلق شده فقط باید باتکرار وتمرکز باهاش همفرکانس بشم
خدایا بی نهایت سپاسگزارم که قدرت خلق روبه دادی
کد امروز که نوشتم دلم میخواست اهرم رنج ولذت فراوانی هم بنویسم وبعد کدنویسی شروع کردم به نوشتن اهرم. یدفعه همسرم با تعجب کنارم اومد که چی شده صبح زود بیدار شدم. ولی نمیدونست من نزدیک دوساعته که بیدارم. افرین مرجان. عملگرا که باشی یعنی منتظر نتیجه باش. کارهای جدید نتیجه های جدید.
توی کامنتت توجه کرده بودی به عملگرایی من. که وقتی مشتریم باور منفی میگفت عملگرا عمل کردم. وااااای اصلا اون موقع من متوجه نشدم که عملگرا بودم. خیلی به خودم افرین گفتم. ومیدونی چی شد بیشتر عملگرا شدم حالا چطوری. میگم بهت. این خانم عملگرا. چطوری بیشتر عملگرا باشه.
امروز چون جمعه هست همسرم خونه هست ومن سعی میکنم تمرینات رابیشتر عملی انجام بدم .وقتی کنار همسرم نشستم وشروع کرد دیدن کلیپ ها. منم شروع کردم تحسین کردن. یه کلیپ که درمورد یه چیز مسخره بود ولی یه کلبه ی توی شمال باجنگل داشت شروع کردم در مورد جنگل وشمال صحبت کردم که واای چقدر دلم میخواد برم شمال. چقدر خوبه توجنگلها چادر بزنیم. ایندفعه تابستون رفتیم شمال بیشتر میریم طرف جنگل. وکلا مسیر صحبت رفت درمورد جنگل ومسافرت
وقتی دوباره توجه کردم دیدم صبح هم توکد نویسی بخاطر خرید ماشین توجه ام روی مسافرت وشمال بوده .
خیلی دلم میخواست بیام جواب کامنتت بدم وازت تشکر کنم که چقدر کمکم کردی با این کانون توجه.
ولی چون قرار بود عملگرا باشم. درکنار همسرم تو ذهنم شروع کردم به تحسین ونوشتن کامنت که چیا میخوام درموردش بنویسم. واااای باورت میشه بعد نیم ساعت که خیلی حالم خوب بود دوباره اومدم سایت. نقطه ی آبی. فکر کردم همون کامنت قبلی هست که فرستادی. ولی دیدم نه. یه کامنت جدید پراز درس ونکته برام فرستادی. دیگه جیغم دراومد از شادی. من از صبح به تو توجه کردم به کامنت های پراز درست تشکر وسپاسگزاری. ازتو وخدا. ودریک روز فاصله ی چند ساعت دوباره یک کامنت دیگه
خدایا شکرت.
بهبود گرایی وعملگرایی وتمرکز بهم یاد داد خوب منم از وقتم استفاده کنم هردفعه برات بنویسم. الان دوتا یک ربع زمان مناسب گذاشتم وتا اینجا برات نوشتم. نمیدونی چقدر حالم خوبه وقراره چه اتفاقات خوبی برام بیفته فقط با انجام سه تا کار آسون عملگرابودن بهبودگرایی وتمرکز وتوجه. خدایا شکرت من لایق بهترین هاهستم. افرین به من که تونستم هرچی این چندروزه یاد گرفتم رو عملی کنم وچقدر حس قدرت پیدا کردم. چقدر عالی هست این دوره ی کشف قوانین. قراره بترکونم تو این دوره. من همون شاگرد زرنگه هستم که تو گفتی. افرین برمن. افرین برتو. افرین به همهی بچه های عملگرا
الان که دوباره آمدم ادامه ی کامنتم رابنویسم ساعت 4 بعدازظهر هست فول انرژی احساس خوب هستم
یک بهبود دیگه که انجام دادم را میخوام برات بنویسم هم رد پا برای خودم باشه هم شاید شماهم لذت ببری
توچکاپ فرکانسی یکی از 4سوال روابط بود که نوشته بودم روابطم با پسرم خیلی کم شده وبیشتر حالت اذیت وآزار داره. بخاطر طرفداری از اهنگ های تتلو واقعا ازش فاصله گرفته بودم. چون حالم رابد میکرد. حالا که چند روز پیش تو کد نویسی نوشتم دوست دارم رابطه ام با پسرم بهتر بشه. یه اتفاق عالی افتاد تو بخواه بهبود بدی خدا هدایتت میکنه. این مدت بیشتر توجه ام رو گذاشتم روی نکات مثبتش. خوب یکی از کارهایی که تعریف میکرد. ودعواش میکردم تقلبی کردنش بود. توی درس ریاضی وزبان که بلد بود تقلب میرسوند به دوستاش. تو درس های دیگه که خوندی بود مخصوصا عربی تقلب میکرد. حالا من توجه ام را گذاشتم به نکات مثبتش. هم به خودش میگفتم. هم به خودم. هم برا دوستم. آقا. افرین به این پسر که اینقدر اعتماد به نفس داره. حالا چرا؟؟تو امتحان تقلبی کرده بردنش توی دفتر که تنها باشه. خود معلم اومده بهش کمک کرده جواب بهش رسونده. یا تو امتحان عربی رفته به معلم گفته اقا من 4 تا سوال بلد نیستم دوتاش شما بهم بگو. معلمش هم تحت تاثیر صداقتش جواب دوتا سوال رابهش میگه یکی رو مینویسه اون یکی یادش میره با اعتماد به نفس دوباره میره از معلم میپرسه میگه آقا جواب این چی بود یادم رفت. چقدر خودش رو قبول داشته چه اعتماد به نفسی. افرین
حالا توجه به این اعتماد به نفس. افرین گفتن ها. نتیجه دیروز که خانه نبودم کل لباس های خودش رو تک به تک شسته بود. افرین برتو
حالا باز توجه کردم تحسین کردم. بهش گفتم.
نتیجه .دیشب هدایت شدم به فایل تحسین موفقیت دیگران. استاد از امیرتتلو نام میبره که با این آدم رامن نمیشناسم ولی خیلی تحسین برانگیزه که تو فرودگاه میاد با رئیسی صحبت میکنه وباز خورد میگیره. هرکی هست افرین که اینقدر موفق شده. وااای خدای من. اینو که امروز به پسرم گفتم داشت بال در میآورد از خوشحالی .عملگرایی من. گفتم حالا یه آهنگی که مثبت خونده اگه داری منم گوش میکنم. چشاش برق میزد از خوشحالی. برام اهنگ امام رضا که تتلو خونده گذاشت. من واقعیت رفتم تو فاز مشهد ومسافرتم ودس هایی که گرفته بودم. وفقط دوتا کلمه ی اهنگ رو فهمیدم. ولی خوشحالی رو تو نگاه پسرم میدیدم.
من فقط تمرکز گذاشتم روی بهبود روابطمون هدایت پشت هدایت.
افرین برتو مرجان. وقتی تمرکز گذاشتی روی بهبود وعمل کردی از درودیوار کمک اومد
حالا نکته ی بعدی. وااای خدای من. چقدر خوشحالم.
پسرم همیشه جمعه ها تا یک میخوابه. حالا که من امروز صبح زود بیدار شدم. اونم ساعت ده ونیم بیدار شده. میگه مامان اومدم زودی کمکت همه جا رو جاروبرقی کنم وظرف ها هم بشورم. بعدش میخوام اتاق خودم رومرتب کنم. متوجه شدی دوست من.
هم صبح زودتر بیدار شده. هم کمکم کرد هم بدون اینکه من ازش بخوام اتاق خودش رو مرتب کرد. دیگه اشک شوقم لبریز شد خدایا من فقط یه ذره توجه وتمرکز وبهبود وعمل کردم. امروز چند بار بوسیدمش. چقدر رابطمون بهتر شده. چقدر باهم خندیدیم وحرف زدیم. آره همینه.
افرین برتو مرجان نازنین. همینجوری پیش بری کن فیکون میکنی
سینا ممنونتم. تو با کامنت نوشتن چقدر دراین مسیر کمکم کردی. بازم برام کامنت بنویس. با جزئیات. خوشحال میشم از کامنتت تمریناتت ایده بگیرم.
منم قول دادم عملگرا باشم بازم میام برات مینویسم
منتظر موفقیت هات هستم
وااای که چقدر خوشحالم. چقدر تمرکز کردن عالیه. چقدر میشه عملگرا بود ولذت برد. فقط یه ذره دیدم راعوض کردم. خدایا شکرت بخاطر هدایت های تو
سلام مرجان عزیزم
خداروشکر میکنم که دوباره فرصتی دارم تا کاملا ازادانه و با احساس فوق العاده بینظیر بنویسم
خداا میدونه بعد از این کامنت چقدرررر اتفاقات بینظیری برام بیفته و چه اگاهی هایی رو خدا برام مرور کنه
چقدر عملگرا تر بشم
چقدر بهبود گرا تر بشم
چقدر کدنویس ماهر تری برای زندگیم بشم
مرجان عزیزم کامنتت فوق العاده درس های زیبایی برای من داشت،، افرین به تو با این عملگرایی که داری روز به روز به اوج میرسونیش و چقدرر قشنگ تونستی رابطه ات با پسرت رو کدنویسی کنی.
میدونی این داستان شما با پسر نازنینت یک درسی رو برام مرور کرد: درس اینکه جهان به بینهایت طریق که ما فکرشو نمیکنیم مارو به خواستمون میرسونه و کار ما اینه که سمت خودمون رو انجام بدیم
فکر کن شما میای به نکات مثبتش توجه میکنی و فرکانس مثبت رو ارسال میکنی…و خدا دقیقا از همون چیزی که باعث شده که تو از پسرت یکم فاصله بگیری استفاده میکنه که تورو به خواستت برسونه
اصلا فکرشو میکردی از طریق همین موضوع امیر تتلو باعث بشه رابطه شما بهتر بشه! چیزی که یکی از اصلی ترین عواملی بوده که باعث شده توجهت روی نکات نازیبا بره سبب خیر و برکت شده حالا که پسر تو بعد از این که بهش میگی درموردچیزی که اون دوست داره. عاشق این میشه که بیشتر باهات ارتباط داشته باشه تا بیشتر بهش بگی
و البته یک درس دیگه ایی رو خیلی واضح برام داشت اونم مفهوم إن مع العسر یسری
قطعا “با”(در درون) هر سختی آسانی است
یعنی همین گوش دادن موسیقی های امیر تتلو دوتا جنبه آسان و سخت داره در درون خودش
1.باعث دوری تو از پسرت بشه
2.اتفاقا باعث نزدیکی تو بشه
وایییی که گه درس بزرگی هست همین موضوع که همهههه چیز توی زندگی ما دقیقا همین دو جنبه رو داره
یعنی همه چیز رو میتونیم به دید فرصت نگاه کنیم…
خیلی خیلی این درس برام ارزشمند بود که با خوندن کامنتت و به صورت شفاف تر با پاسخ من به کامنتت برای من مرور شد
(مرسیی که برام مینویسی دوست عزیزممم.)
خیلی جاها هست خیلی چیزارو امکان داره من به عنوان یک محدودیت ببینم توی زندگیم و بگم این سختی و محدودیت زندگی منه اما میشه با تغییر نگاه هرچیزی رو فرصت دید و ازش بهترین استفاده رو کرد
فکر کن یک اتفاقی برای گوشیم میفته و من کلا به گوشیم و اینترنت و سایت و… دسترسی ندارم
خب بیا دو دیدگاه به این موضوع رو ببینیم
دیدگاه اول: ای بابا دیگه نمیتونم برم توی سایت، دیگه نمیتونم توی سایت بنویسم، و هزارتا موضوع که از جنس سختی و محدودیته از جنس قربانی بودنِ
دیدگاه دوم: خب این که الان من دیگه گوشیم رو ندارم و اینترنت رو ندارم فرصت فوق العاده بینظیری برای خلوت با خودم و رفتن با خودم،، اتفاقا فرصت عالی هست تا من بجای اینکه بیشتر اموزش ببینم تمام چیزایی که یاد گرفتم رو بیام تمرین کنم و در عمل استفاده کنم و. تمام وقتم رو بزارم برای عمل کردن،، چقدر این کمک میکنه که یاد بگیرم وابسته به عوامل بیرونی نباشه چه بسا یک گوشی باشه و یاد بگیرم با بودن یا نبودن هرچیزی به راحتی کنار بیام!
میبینیی چقدر همین فرصت خوبی شد
و حالا این دو دیدگاه نه تنها احساس مارو بهتر میکنه بلکه واکنش جهان به مارو تغییر میده.
مرجان اینکه صحبت هام رو باهات شروع کردم تغییرات بنیادین در شخصیت من به وجود اورده و این فوق العادست و این از بهبود گرایی خود من اول از همه شروع شد که گفتم بزار همین که مرجان برام کامنت گذاشته اون رو فرصتی ببینم که منم براش بنویسم و رشد کنیم و این ادامه پیداکرد.
خیلی این مفهوم کانون توجه اساسی و عملا کل زندگی مارو داره در بر میگیره اگر دقت کنیم میبینیم ما هر لحظه در حال توجه کردن و گسترش دادن هستیم اگر همین الان که دارم مینویسم به این توجه کنم که چقدر قنشگ مینویسم اونو گسترش میدم، اگر توجه کنم هر لحظه که چقدر تمرکزم خوبه اونو دارم گسترشش میدم و تمرکزِ بهتر میشه .
قبل اینکه بیشتر بنویسم یک موضوعی رو به خودم یاد اوری کنم که سینا مهم بی نقص نوشتن نیست مهم اینه که رشد حاصل بشه حالا هر چیزی که نوشتی هر موضوعی رو که گفتی به چشم یک رشد بهش نگاه کن و درمورد هرچیزی خواستی صحبت کن(چون حس کردم یکم دارم درگیر کمال گرایی میشم)
و اینکه سینا تو توی این کار خیلیی خوبی و واقعا قشنگ مینویسی
اینقدر قشنگ مینویسی که کامنتت به عنوان متن منتخب این قسمت یعنی قسمت 234 سفر به دور امریکا انتخاب شده
وای درمورد این موضوع که کامنتم انتخاب شده خیلی برام جالب بود من اصلا به همین دید نوشتم برای این فایل و خیلی این فایل برای من ارزشمند بود چون درونش سرشار از ثروت و نعمت بود و اصلا اولین فایل از این سفر نامه بود که من براش کامنت منتشر کردم و باورت نمیشه من اینقدر کامنت خودم رو دوست داشتم و اینقدر به خودم گفتم که زیبا مینویسی که باعث شد واقعا دیدگاه من ارزشمند بشه
همچنین این فایل از اونجا که برای من خیلی خاص بود دوست داشتم یک نقشی توی گسترش این فایل داشته باشم و انگار قشنگ کدنویسی کردم که کامنت من دیدگاه تاثیر گذار این قسمت بشه
یعنی همش میگفتم سینا دیدگاهی که نوشتی بینظیره، حتی تجسم میکردم که انتخاب شده به عنوان متن انتخای شده و خیلی خودم رو تحسین کردم و آفرین گفتم به خودم،، واقعا هم نکات خیلی خوبی رو خدا بهم گفت تا بنویسم که مربوط به این فایل هست توی توضیحات متن همین قسمت میتونی کامنتم رو که مختصر شده بری بخونی:)
و خب بعد از اینکه کامنتم انتخاب شد بارها به خودم گفتم سینا تو فوق العاده مینویسی، کارت خیلی درسته، دمت گرم،
میدونی اصلا مهم نیست که این اتفاق چیه! بلکه مهم این گفتگو های ذهنی بعدش هست که من به خودم گفتم عالی مینویسی
یعنی امکان داره برای یک کسی خیلی عادی باشه اینکه متنش انتخاب شده ولی اگر زرنگ باشیم توی فکر خدا رو خوندن متوجه میشیم که خدا داره به فرکانس ما نگاه میکنه اصلا کاری نداره که چی باعث ایجاد اون فرکانس شده
من خب این موضوع رو فرصتی دیدم تا فرکانس اینکه من عالی مینویسم رو به خدا ارسال کنم تا گسترشش بدم
این اگاهی فکر خدا رو خوندن خیلی برام ارزشمنده و درموردش با احساسی لطیف توی جلسه یک کشف قوانین نوشتم و میتونی بری بخونیش
اینکه مهم نیست ما چه رشدی واقعا انجام دادیم
بلکه مهم اینه که چقدر احساس رشد کنیم یعنی من وقتی این کامنت رو مینویسم به این توجه کنم خدایِ مننن چقدر من رشد کردم چقدر پیشرفت کردم چقدر شخصیتم مثبت شد.
این باعث ارسال فرکانس و رشد میشه
مهم نیست عملی که کردیم چقدر بزرگه یا کوچیکه مهم اینه که عملگرایی رو احساس کنیم و فرکانسش رو بفرستیم و بگیم سیناااا تو عالیی عمل میکنی حتی اگر یک عملگرایی کوچیک مثل اعراض از یک نا خواسته باشه
این مهارت توی ارسال فرکانس خیلی درک منو از کدنویسی بیشتر کرد که اقا میخوای اصلا باهوش بودن خودت رو کدنویسی کنی
مهم نیست که چقدر داری هوشمندانه عمل میکنی بلکه مهم اینه که اگر میتونی یک سوال ساده ریاضی رو حل کنی احساس باهوش بودن خیلی خوبی داشته باشی و این باعث میشه که اون موضوع گسترش پیدا کنه.
این موضوع رو من خیلی دوست دارم بیشتر یاد بگیرم و بیشتر بهش عمل کنم
میدونی همه چیز اخر سر برمیگرده به اون فرکانسی که میفرستی خدا فقط اونو میبینه به بقیش کاری نداره و همونو پاسخ میده
اگر من بگم که این کامنت رو الان مینویسم چقدررررر قراره چیزای خوبی بنویسم من فرکانسش رو میفرستم. و امکان نداره که همچین اتفاقی نیفته و اگر نیفته مشکل از قانون نیست باید ببینم ایا من واقعا احساس کردم که میخوام زیبا بنویسم یا فقط ادا در اوردم و به کلمه گفتم.
یعنی این دری از اگاهی به روم باز کرد برای شیوه تمرین انجام دادن که اقا اصلااا مهم نیست تو چه جمله ایی برای تمرین انجام میدی، اصلا مهم نیست چند ساعت تمرین میکنی تنها چیزی که مهمه ارسال فرکانس است اصلا تمام این تمرین ها برای ارسال اون فرکانس طراحی شده.
میخوام درمورد این موضوع خیلی بیشتر صحبت کنم تا گسترشش بدم توی زندگیم و بیشتر درکش کنم.
حتی درمورد دوره های استاد به میزانی که ما قبلش این فرکانس رو بفرستیم که خدایااا چقدررر قراره زندگیم بعد این دوره تغییر کنه چقدر اتفاقات عالی میفته و انتظار تغییر و تحول داریم اون اتفاق واقعا میفته و لاجرم میفته ها! یعنی امکان نداره که اون دوره تغییر بنیادین در تو به وجود نیاره فارغ از اینکه اصلا استاد. چی گفته یا چه اگاهی هایی درون اپن دوره نهفته شده. بلکه این فرکانس ظرف تورو به شکلی در میاره که از اون دوره جوری استفاده کنی که سبب تغییر بشه
حتی من برای اینکه بیشتر این رو استفاده کنم ازش به خدا گفتم خدایااا شکرت بخاطر این اگاهی چقدر قراره بهبود بده زندگیم رو
حتی من رابطه ام با خدا رو اینطوری بهبود دادم
باورت نمیشه این چند روز چقدر لطیف شدم و رابطه ام با خدا تغییر کرده
اشک شوق چقدر ریختم اشک خوشحالی و عشق چقدر ریختم و چقدر لطیف شدم.
فکر کن یکی توی خیابون بهم نگاه میکنه خب(فارغ از اینکه دلیل و معنی اون اتفاق چیه) من میام میگم خدایااا چقدرر منو خوشگل افریدی که همه مجذوب من میشن و البته مهم ترین نکتش اینه که واقعا احساس میکنم همچین چیزی رو من فرکانسی به خدا میفرستم که من چقدر زیبا ام و خدا بیشتر اون رو در زندگیم گسترش میده:)
میدونی این اگاهی موضوع اینکه ماییم که به این انرژی شکل میدیم رو نحوه استفاده ازش به صورت عملی رو برام روشن کرد
که اقا من به این انرژی اون جوری که دوست دارم شکل بدم
یعنی یکی از اصلی ترین چیزایی که باعث شده احساس عدم لیاقت در ما شکل بگیره در بچگی همینه که مثلا یکی نمره بالاتر از ما گرفته ما این رو اینطوری معنی کردیم که اون از من با ارزش تره!
ببین اگر دقت کنی گفتم ما اینطوری معنی کردیم اصلا اون نمره کاری به ارزشمندی یا عدم ارزشمندی من نداره
اون نگاه کردن تو خیابون ربطی به خوشگل بودن و نبودن من نداره بلکه منم که بهش شکل میدم
من میتونم همینکه مرجان تو برام مینویسی رو اینطوری قلمداد کنم که سینااا تو خیلیی ارزشمندی
اما یکی اصلا اهمیت نمیده به این موضوع
یکی میاد مثل ما اینکه صبح زود بیدار شده رو اینطوری معنی میکنی که ایولل چقدر عمل گرا تر شدی چقدر برای رشد خودت ارزش قائل شدی و اتفاقی که میفته چیه؟ ععملگرایی بیشتر
مرجان جان تو خوب متوجه میشی که چی میگم ببین توی همین چند وقت چقدر ما عمل گرا تر و بهبود گرا تر شدیم
این از کِی شروع شد؟ وقتی که من بارها به خودم گفنم سینا تو خیلی بهبودگرایی دمت گرم ایول بهت
وقتی تو گفتی: ایول مرجان خیلی بهبود گرا و عمل گرا شدی
وای که درک این موضوع قشنگ کمک میکنه مثل یک مجسمه ساز به شخصیت خودمون شکل بدیم.
من خودم یادمه قبلا همش میگفتم من تمرکز فوق العاده ایی دارم،، من بهره وریم خیلی بالاست و هرروز تمرکزم میرفت بالا
حالا این روند تاجایی که ما همواره به اینا توجه کنیم و احساس رضایت داشته باشیم هست
میخوام بگم مرجان ما باید مثل همون اوایل از کوچکترین تا بزرگترین بهبود هامون رو ببینیم و خودمون رو تشویق کنیم
چون امکان دارع بین مسیر کمال گرای بیاد انتظار مارو ببره از خودمون خیلی بالا و دیگه فقط جاهایی که بد عمل میکنیم رو بیینیم
((وایی که سینا من عاشقتم که اینقدر روز به روز داری قشنگ تر درک میکنی قانون رو))
الان من برم دوباره متن خودم رو توی جلسه یک کشف قوانین بخونم تا بعدش بیام بیشتر درمورد این موضوع صحبت کنم
(ماشالا به این بهبود گرایی سینا)
وای قبل از اینکه کامنت خودم رو بخونم هدایت شدم به کامنت شما مربوط به رروز هفتم کدنویسی
یک نکته ایی که خیلی برام جالب بود این بود که چقدرررر خوببب یاد گرفتی خودت رو تحسین کنی و چقدر خوب یاد گرفتی دیدگاهت به مسائل رو تغییر بدی، چقدر خوب یاد گرفتی رشد و پیشرفت هات رو ببینی
وای که مرجان تو فوق العاده ایی عاشقتممم چقدرر درس داشت برام کامنتت بینظیری تو
اصلا حال کردم بیشتر یاد گرفتم توجه کنم به رشد و پیشرفت هام:)
و ایول به من که یاد گرفتم سریع در عمل هرچیزی رو استفاده کنم
خدای من چقدر پیشرفت چقدر هدایت های خدا قشنگه،،، خدایا عاشقتم
میدونی این یعنی چی این یعنی اینکه مااا لایقق نتایج فوق العاده بزرگ هستیم یعنی خیلیی بزرگ ها! خیلی خیلی
و واقعا احساس کن این جنس از احساس لیاقت رو دوست خوبم.
من،تو.. با این دیدگاه عمیقی که داریم جهان باید در برابر ما کرنش کنه و مارو غرق در نعمت کنه.
من واقعا یک نعمتی که صحبت با تو مرجان جان برام داشته این بوده که یاد گرفتم بارها بیشتر به خودم بگم سینا تو بینظیری
سینا تو فوق العاده ایی
و جهان هم کارش اینه که بهم بیشتر ثابت کنه که من بینظیرم
خیلیی واقعا قشنگه این قانون اصلا از یک جایی به بعد اینقدر لذت بخش میشه برامون که به قول استاد توی جلسه یک کشف قوانین مثل یک بازی میمونه برامون که الان میگم به خودم: خب الان دوست دارم چه شخصیتی داشته باشم؟ بیام کدنویسی اش کنم،، دوست دارم چی داشته باشم،، بیام کدنویسی اش کنم.
چقدر فرصت بینظیری واقعا برای ما فراهم شده که بیشتر باهم صحبت کنیم واقعا میبینی خدا چقدر قشنگ هدایت میکنه و چقدر ما دوتا رو دوست داشته
فکر کن من حالم بد بوده اومدم هدایت شدم به کامنت های سفر به دور امریکا تا حالم رو خوب کنم،، همون موقع ها بوده شما هم هدایت شدی به کامنت های من (و این اتفاق بعد از اینکه حالم خوب بوده اتفاق میفته) بعد ما بیشتر باهم صحبت میکنیم،، یاد میگیریم کارهای عقب افتادمون رو انجام بدیم،، چقدررر بهبود گرا تر شدیم،، چقدر عمل گرا تر شدیم
شما بعد از صحبت با من مقاومت هات درمورد دوره کشف قوانین برداشته میشه و شروعش میکنی.. چقدر نتیجه چقدر پیشرفت چقدر بهبود توی مدت زمان کوتاه؟
باید این بهبود ها و این پیشرفت ها همیشه یادمون باشه و بگیم به خودمون که خدااا چقدررر عاشق ماست چقدررر مارو دوست داره
مرجان عزیزم عاشقتمم دوست خوبم..
چقدر واقعا عالی شدی تو چقدر بهبود گرا شدی تحسینت میکنم خیلیی هم زیاد و خیلیی هم خودمو تحسین میکنم
شاید قبل این کامنت یکم داشت منو ذهنم اذیت میکرد و میگفت هنوز ازت راضی نیستم اما الان میگم سیناا دمت گرممم تو عالی شدی خیلی رشد کردی و مطمئن باش اتفاقات بینظیر و نشونه ها رگباری میاد سراغت
بازم دوست دارم خیلی زیاد باهات صحبت کنم و فرصت بینظیری هست برای رشد و پیشرفت
توی طول روز حواسم به این مواردی که گفتم حتما هست.
وای که روز به روز داره مهارتم توی استفاده از قانون بیشتر میشه
چقدر این نشون میده من لایقم برای هرچیزی که میخوام برای اون شخصیتی که میخوام اخه سینااا من عاشقتمممم باشه؟
ببین میترکونی امروز با یک فوق انرژی کارام رو انجام میدم
چقدررر خوب تمرین شب رو مرجان انجام دادی که سرشار از تحسین کردن خودت بود
توی تمرین شب کدنویسی به ما گفته شده که بهبود ها و پیشرفت هامون رو ببینیم و الان بیشتر بازم درک کردم که این نوع از دیدن بهبود ها و پیشرفت ها باید چه احساسی رو درمن به وجود بیاره
چقدررر مفهوم کانون توجه قشنگه
واقعا همیشه چیزایی توی زندگی ما هست که احساس مارو خوب کنه
من هرموقع کخ حس کردم احساسم بده بخاطر عوامل مختلف میتونم توجهم رو بزارم روی اینکه: باهوشم، قانون رو میدونم، تمرکزم خوبه، دوست خوبی مثل مرجان دارم، عضو سایت هستم، دوره کشف قوانین رو دارم و کدنویسی رو دارم یاد میگیرم و هرروز بهتر میشم، و همواره کلی چیز دیگه که احساس خوب رو همون لحظه به ما بده
چقدرر من خوشبختم که توی یک همچین مسیری هستم
و این حال خوب من اتفاقااات عالیی رو برای من رقم میزنه چون خدا کارش رو عالی انجام میده
مرجان مرسی که فرصتی رو برام فراهم میکنی تا برات بنویسم و مرسی که اینقدر خوبی و خوب به قانون عمل میکنی!
خداوند یار و نگهدارمون
مرجان عزیزم سللامم
دارم با اشکانی که از چشمام سرازیر شده برات مینویسم این دومین کامنتی که امروز دارم برات مینویسم
و این اشک از سپاسگزاری از خدا نشات میگیره،،، داشتم ورزش میکردم و فکر میکردم به اینکه چی شد که هدایت شدم که باهات بیشتر صحبت کنم و وقتی جریان هدایت رو با جزئیات بهش دقت کردم دیگه نتونستم جلوی اشکام رو بگیرم اومدم برات بنویسم و از این حالم بهت بگم مرجان واقعاا ممنونممم ازت
چقدر ازت این مدت چیزی یاد گرفتم،، چقدر ازت انرژی گرفتم،، چقدر تحسینت کردم،،، چقدر کامنت های تو فرصتی شد تا من بیشتر شخصیتم رو رشد بدم،، چقدر احساس لیاقتم رشد کرد، چقدر استفاده کردنم از قانون رشد کرد،، چقدر اتفاقات مثبتی افتاد
بعد یادم اومد اولین بار تو اومدی روی کامنتی از من پاسخ داده بودی که من از تموم شدن رابطه عاطفیم یکم کنترل ذهن برام سخت بود اما اون اتفاق بعد از کنترل ذهن من تبدیل به خیر مطلق شد و پاسخ تو به کامنتم
اون کامنتی که اولین بار برام نوشتی رو حدود یکی دو هفته بعد از کامنت من پاسخ داده بودی
یعنی وقتی که من کاملا با کنترل ذهن و کانون توجه احساس بد رابطه ام رو تموم کردم و قشنگ پاسخ خدا به اون احساس من و فرکانس مثبتم رو گرفتم و تو بهم پاسخ دادی و باعث این اتفاقات فوق العاده شد
دقیق یادمه اول نمیخواستم پاسخ بدم دیدگاهت رو اما یک نیروی قدرتمندی بهم گفت بنویس و واقعا هم انرژی خیلی خوبی از کامنتت گرفته بودم و دوست داشتم بنویسم و اون که میگفت ننویس نجوای کمال گرایی بود اما من نوشتم و کلی رشد حاصل شد
خیلی جالبه تو با کامنت های من به دوره کشف قوانین هدایت شدی و من با کامنت های تو در دوره کشف قوانین دارم کلی چیزی یاد میگیرم که چقدر قشنگ داری پیشرفت هات رو میبینی
مرجان عزیزم چقدر ردپاهای خوبی ثبت کردیم:)
من بارها میرم کامنت هامون رو میخونم و کلی باز چیزی یاد میگیرم
حتی از چیزایی که خودم نوشتم کلی چیزی یاد میگیرم
دوباره میگم
خدا خیلی عاشق ماست
یک روزی یک جایی این خواسته جفت ما بوده که یک همچین احساساتی رو تجربه کنیم و در عمل از قانون استفاده کنیم.
خدا میدونه چه تغییراتی دیگه ایی رخ بده در زندگیمون
همین الانشم حالم عالیه و میدونم حال توهم عالیه
اصلا یکی از انگیزه های من به عمل گرایی بیشتر حرفایی بوده که بهت زدم و به خودم بارها میگم سینا تو که این حرفا رو زدی باید عمل کنی ها! و اصلا اجازه نمیده که عمل نکنم
چقدر کامنت هات توی کشف قوانین رو دوست دارم عاشقانه دنبالشون میکنم.
دیگه هر وقت احساس کردم.
مرجان حالم خیلی خوبه و دوست داشتم این حال عالی رو باهات به اشتراک بزارم
من میدونم خدا در جواب به کدوم فرکانس هام تورو هدایت کرد به کامنتم که بنویسی
در پاسخ به اون گریه های شوق در وسط حال بدی های اون روزم بعد از دیدن فایل 11 کشف قوانین که من تونستم از دل اون نازیبایی ها زیبایی بکشم بیرون و بعدش شما اومدی و هدایت شدی به کامنت من
خدای عزیزم همش خودت بودی همه پازل هارو خودت چیدی تو اینطوری پاسخ میدی.
خدایا از این به بعد هم بهم یاد بده بیشتر تسلیمت باشم
همش خودتی الان اینجایی بین من و مرجان به قول خود مرجان که مثال زد نفر سوم تویی (درواقع همش خودتی)
اره فایل انرژی که ان را خدا مینامیم اولین بار این ایه رو از اون فایل شنیدم:)
خیلی جالبه مرجان ظهر مغزم بعد از مدت ها میخواست نجوا بده درمورد رابطه اما الان که دیدم تموم شدن اون رابطه سبب این کامنت ها شده و پیش زمینه رو فراهم کرده از خدا سپاسگزاری کردم که همچین رابطه ایی تموم شد
حتی من قبلا بخاطر احساس عدم لیاقت کم و بیش پیگیر کاراش بودم اما الان میدونی چیه مرجان؟ من تغییر کردم،، من صد درجه عمل گرا تر شدم،، من ایمانم بیشتر شده.
من لطیف شدم…
میخوام ایمانم به خدا رو تقویت کنم:)
همینطوری که عمل گراییم رو بیشتر کردم همینطور که بهبود گراییم رو بیشتر کردم ایمانم رو هم میخوام بیشتر کنم، توحیدم رو هم میخوام بیشتر کنم.
همه چیز که دوست دارم رو بهبود میدم، عاشق رشد کردن شدم:)
چقدر من باز با خوندن کامنت هات توی کشف قوانین بیشتر درک کردم که باید خودم رو هموازه تشویق کنم.
من مرجان خیلی سریع درس هارو میگیرم و در عمل اجرا میکنم،، من خیلی خوب میتونم چیزی رو درک کنم
از قبل خیلی توی درک کردم خوب بودم اما نه توی عملگرایی اما الان که روی عمل گراییم کار کردم خدا میدونه چه اتفاقات بینظیری قراره رخ بده.
راستی دوره کشف قوانین رو دوباره شروع کردی چند ماهه دوره رو داری نمیدونم همه فایل هاش رو دیدی یا نه اما اگر ندیدی میخوام بگم ادامه بده خیلی دوره بینظیریه
خود من مرجان میخوام همراهت باشم،،، من هم چند ماهه دوره رو دارم اما کمال گرایی کاری با من کرده بود که رشد نکنم و تمرین هارو انجام ندم!
اما من هم همراهت هستم…
من البته کدنویسی هارو هرروز مرتب انجام دادم
الان توی سی روزِ نمیدونم چندم هستم و در روز دومش هستم یعنی ماه به ماه هست امروز دو بهمن روز دوم کدنویسی من هست.
اما این سری خیلی فرق میکنه،، من صد درجه عمل گرا تر شدم، من صد درجه بهبود گرا تر شدم،، دنبال حرفای قشنگ نیستم بلکه دنبال استفاده به طوری که نتیجه بده هستم.
یاد گرفتم خودم رو تشویق کنم و بهبود بدم و بهبود بدم،،،
میدونی الان دیگه توی این فاز هستم که قانون رو واقعا تست کنم کدنویسی رو واقعا تست کنم ببینم اقا اگر واقعا کدنویسیه بیام کد بنویسم دیگه
اگر واقعا کد من لاجرم به خودم برمیگرده بیام کدنویسی کنم دیگه
هرروز کدنویسی کنم و ماهر تر بشم
یکی از نکاتی که خیلی باعث شد کدهای سازنده تری بنویسم میدونی چی بود؟
درک انرژی بودن خداوند
با خوندن کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم و دیدن فایل انرژی که ان را خدا مینامیم این درک خیلی بیشتر شد
اون زمان که کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم رو شروع کردم به خوندن تصمیم گرفتم روش کامنت بزارم و یکسری ردپاهم اونجا برای خودم ثبت کردم که خیلی اونام قشنگن و دوستانی هم برام نقطه ابی اونجا فرستادن:)
من وقتی درمورد موضوع انرژی بودن خدا رو درک بیشتری بهش رسیدم خیلی کمکم کرد
فکر کن شما میخوای کد اینکه مشتری برات زیاد بیاد رو بزنی خب منطق اینکه خدا از جنس انرژی عه و این انرژی همه چیز هست خیلی باعث میشه احساست خوب بشه و اون مد رو ارسال کنی چطوری؟ اینکه اقا اون مشتری هم که میخواد بیاد خداست اون دست خودش نیست اصلا،، باید بیاد جای من! میدونی این خیلی خوبه…
دیگه اگر یک درصد هم احتمال داشت این سری از مسیر خارج بشم با گفتگو هام با تو و کامنت هامون این کامل برطرف شد اصلا دیگه نمیتونم به خودم اجازه بدم توی قانون تقلب کنم.
شخصیتم خیلی بهتر شده
افرین به خودم واقعا ایول ایول ایول
قبلا مرجان ماه به ماه میگذشت خب بعد اخر اون ماه من حسم بد بود چون میگفتم من که پیشرفتی نکردم!
میدونی قبل از کامنت هامون من اونقدر بلد نبودم به پیشرفت هام توجه کنم. بلد بودم ها اما عمل نمیکردم
ولی الان یاد گرفتم ببینم پیشرفت هارو و تحسین کنم و همچنین یاد گرفتم که مهم نیست اون پیشرفته واقعا چی بوده مهم میزانی هست که احساس پیشرفت کنی و اگر خیلی بیشتر احساس پیشرفت کنی جهان کاری میکنی که پیشرفت کنی
مرجان اولین کامنتی که برام نوشتی 13 دی بود
از اون موقع تا الان چقدر پیشرفت کردیم؟ چقدر بهبود انجام دادیم؟
میخوام یک موردی رو در تو تحسین کنم که تو واقعا شاگرد زرنگه بودی و سریع عمل کردی به چیزایی که این مدت باهم یاد گرفتیم
قشنگ حس و حالت رو توی کامنت هات در دوره کشف قوانین فهمیدم! چقدر جالب شد که شروع کردی دوره رو و کامنت گذاشتن روی صفحه اون دوره و ردپاهای فوق العاده ایی رو ثبت کردن این کار رو طبق اصل بهبود گرایی تا جایی که حس میکنی نیازه ادامه بده که منم میخونم حتما
من خیلی ازت ممنونم باشه؟
تمام وجودم سرشار از سپاسگزاری و شور و اشتیاق هست.
هوشمندانه از قانون استفاده کردن،، شاگرد زرنگه بودن خیلی موضوع قشنگیه
روز به روز خلاقیتمون بیشتر میشه در استفاده از اصل قانون! و خوشحالم که تپی این مسیر هستم
من که واقعا روز به روز خلاقیتم داره بیشتر میشه از قانون،، اصل رو بیشتر درک میکنم و بهتر میفهمم که داستان چیه
خدا نمیدونی چه الهاماتی رو بهم میکنه راستی یکی از کارایی که توی این سری از کدنویسی هام انجام میدم اینه که هرروز صبح توی تمرین و هرشب به خدا بیشتر شکل میدم و انگار رابطه ام باهاش رو دارم کدنویسی میکنم و نتیجه اش بینظیره و حتما ادامه اش میدم.
مرجان من بینظیرم،، تو هم بینظیری!
متوجه شدم که به فراوانی داری توجه میکنی
یکی از اون مواردی که یادمه با وجود اینکه روش یک مدت کمی کار کردم ولی سبب احساس بینظیری در من شد فراوانی بود. خیلی اصلا حالم رو خوب کرد با هدایت ام به کامنت هات تصمیم گرفتم که دوباره شروع کنم دیدن فراوانی رو
اون موقع که شروع کرده بودم یادمه هرچیزی رو به دید فراوانی نگاه میکردم.
مثلا میگفتم خدایاااا این همه کامنت توی این سایت وجود داره و روز به روز داره منتشر میشه چقدررر فراوان که اگر یکی صبح تا شب تا اخر عمرش بخواد متن هایی که توی همین سایت هست رو بخونه فکر نمیکنم بتونه بخونه! چون هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه
مثلا میدیدم که اینقدر شهر ها و کشور ها زیادن که هیچ کس نمیتونه تمام شهر های دنیا رو سفر کنه و زیبایی هارو ببینه این یعنی فراوانی این یعنی زیبایی ها اینقدر زیاده که اگر تا آخر عمر فقط بخوایم بریم سفر و زیبایی و ببینیم تموم نمیشه،، این خاصیت فراوانی هست.
به این همه افراد که ماشین دارن، خونه دارن،، ثروت دارن توجه میکردم و تحسین میکردم
یادمه به درخت هایی که اینهمه زیادن توجه میکردم چقدرر برگ هاشون زیادن
میدونی جنس خدا ار فراوانیه یعنی کمبود کلا تضاد داره با خدا
یک مسئله رو خدا بینهایت براش راه حل داره اگر نداشته باشه یا راه حل هاش کم باشه پس خدای نا توانی هست که اصلا نمیشه اسمش رو گذاشت خدا
اگر نداشته باشه یعنی خدای محدودی هست و نمیشه اسمش رو گذاشت خدا
حالا میخوام بگم توی کار من باید بینهایت ثروت و فرصت همین الانش وجود داشته باشه چون خاصیت جهان خدا اینطوریه فرصت ها خیلی زیادن با یک ایده ساده هم میشه کلی ثروت ساخت که همین الان واقعا در دسترسه برام اصلا جلوی چشممه فقط باید ظرفم اماده بشه!
(حتی همین الان که اینارو نوشتم احساسم بهتر شد چون روی فراوانی کار کردم)
اتفاقا همین فایل 234 سفر به دور امریکا وای سرشار از فراوانی عه من میگم عاشق این فایل شدم،، این فایل هم عاشق من شد چون کامنت منو منتخب کرد:))
چقدر فراوانی خداروشکر زیاده!
فکر کن این همه وقت هست استاد توی امریکا داره سفر میکنه هنوز کلی جا هست که نرفتن و تا اخر عمر اگر فقط توی امریکا بخوان سفر کنن بازم جا هست تا برن
اینقدر فراوان هست اینقدر ثروت هست اینقدررر ایده هست ببین خداا کارشو بلده خدا خیلی ایده داره
من همیشه یک سوال از خودم میپرسم،، میگم بنظرت اگه همین الان خدا بیاد جلوت نمیتونه یک ایده بهت بده که کلی از لحاظ مالی رشد کنی؟ تواناییش ذو نداره؟
+چرا
خب اون ایده رو اصلا خدا میخواد چیکار؟ غیر اینه که داره اون ایده رو تا به من بده؟ اصلا نده میخواد چیکار کنه با اون هوم؟؟
من کسی هستم که اون ایده متعلق به منه
ایده اش مال منه
باز مرجان عزیزم بیشتر باهم صحبت میکنیم:)
با اشک چشمام بهم الهام شد بیام برات بنویسم و رسید صحبت هام به اینجا و تصمیم به کار کردن و توجه به فراوانی
دوست عزیزم واقعا ازت ممنونم که هستی
مرسی که برام مینویسی خدا یار و نگهدارت عزیزم
به نام خدای مهربان
سلام ودرود من رااز شهر زیبای یزد بامردمانی مهربان ودوست داشتنی پذیرا باشید
سلام دوست خوبم. حال دلت چطوره. ؟؟؟مطمعنا زیر سایه ی الله مهربان روی خودت کار میکنی وهرروز پیشرفت داری
امروز هدایت الله مهربان اومدم روی نشانه ام بزنم وازخداهدایت بخوام. کامنت خودم وبعد کامنت های شما رو خوندم. خدای من چه حس بی نظیری دارم چقدر این کامنت هایی که نوشته بو دیم درمدار فوق العاده عالی بودیم وخداراشکر هرروز بهتر وبهتر شدیم
به لطف الله مهربان همچنان درمسیر الهی قدم برمیدارم وامروز با خوندن کامنت ها یادم اومد بهبود گرا بودن چقدر کمکم کرد چقدر توانستم عالی عمل کنم. سینای عزیزم. دوست خوبم. ممنون وسپاسگزارتم بخاطر تمام کامنت هایی که برام نوشتی. واقعا من ارزشمند بودم ولایق دریافت کامنت های عالی تو بودم که قدم به قدم خداهدایتم میکرد تا خودم رابهبود بدم وعمل کنم
الان که شاید بیشتر از یک سال از کامنتی که برام نوشتی گذشته به لطف الله واستاد ودوستی با تو دلم میخواد چند تا از دستاوردهای رابنویسم برات
سینای عزیزم باکار کردن روی خودم توانستم عزت نفس واعتماد به نفس بیشتری پیداکردم. روابطم باهمسرم فوق العاده عالی وعاشقانه شده. تمرکزم روی خوبی هاش هست. برای اول بار تو این همه سال زندگی مشترک تو یک ماه سه برا برایم دسته گل خرید .برای اولین بار والنتاین برام گل خرید وعاشقانه بغلم کرد وبابت بودنم در زندگیش ازم تشکر کرد
به لطف خدای مهربان دیشب که حساب کتاب میکردم درامدم ظرف مدت چندماه دوباره دوبرابرشده با اینکه کارم کمتر وروان تر شده
به لطف الله مهربان دوست عزیزم که پارسال ناگهان ترکم کرد اونم بخاطر شرک های خودم بود آلان 6ماهه که تو کارگاهم همکاری میکنه
اول مهرماه توانستم ماشین x22بخرم
روابطم با پسرم فوق العاده عالی شده .هرروز شاهد موفقیت ها ودستاوردهای جدیدش هستم. من توانستم پسرم رارها کنم وبه خدا بسپارم وبه لطف الله هدایت شده به مسیری که دوست داره وهرروز پیشرفت میکنه
روابطم باخودم. خدایم عالی شده واینقدر لطیف شدم کع با هرنشانه ای اشک شوق میریزم
سینای عزیزم به خاطر دوستی باتو بی نهایت سپاسگزارخداهستم تو دستی ازخدابودی که بی نهایت کمکم کردی. دوستت دارم وبرات آرزوی موفقیت دارم
دوست دارم بازم برام کامنت بنویسی از همون کامنت های طولانی وبهبود گرایانه
به نام صاحب و مالک این جهان پهناور
سلام به استاد خوشتیپ و زیبا و مریم بانوی عزیززز و دوست داشتنی
و سلام به خونواده عزیز صمیمی
خدایا هزاران بار سپاسگزارتم برای تمام این زیبایی ها، ثروتها،نعمتها،فراوانی ها اصلا قابل شمارش نیست اینهمه نعمت و برکت و ثروت در این قسمت کوچک از جهان!!!!…. کل جهان چه خبره ؟؟؟؟
بی راه نیست که خود مالک ذکر کرده که اگر تمام درختان قلم و تمام آبها جوهر نمیتوان نعمتها رو نوشت ….
روی این زمین پهناور …در اعماق آبها و آسمان ها نعمت ها و فراوانی ها بی شمارند ….
خداوندا به من درک و فهم و عملی کردن ذره ای سپاسگزاری این نعمتها را بده و یاری ام کن برای استفاده و لذت بردن از اینهمه آفریدههای زیبایت ….
خدای من این سفر چقدررر لذت بخش بود چند بار دیدم و سیر نشدم هنوز از دیدنش .. تا چشم کار میکرد زیبایی بود و ثروت…نم بارون خدای من …مطبوع بودن هوا و اون طروات و تازگی هوا رو قشنگ حس کردم آسمون آبی و ابرهای قشنگش.. آبهای آبی لاجوردی … برج های زیبا ،درختان زیبا و چشم نواز …ویلای لب ساحل…خدای من کشتی های کروز چقدرررر ثروت ، لذت و آرامش در کنار هم موج میزد ….خدایا شکرت ….
خدایاااا طبق قانون بدون تغییر گفتی: با توجه و تمرکز بر زیبایی ها (صلوه ) و کنترل ذهن (تقوا ) میتونید از هر نعمتی که میخواید بهرمند بشید نا محدود …. چرا به خودم واجب نکنم این عملکردها رو چرا حرام نکنم نادرستی ها رو ….
چرا به خودم ظلم کنم و خودم رو ازینهنه نعمت محروم ….
خدایا کمکمون کن
به لطف و هدایت تو و ذره ای تلاش خودمون (صلوه و تقوا) تونیستیم اینجا دور هم جمع بشیم و در این فضای پاک و روحانی شاهد موفقیتهای استاد عزیزمون باشیم و ببینیم و بهمون ثابت بشه اگر این مرد بزرگ تونسته ما هم میتونیم از کجا به کجا برسیم خدایا شکرت برای وجود استاد متعهدمون …
عهد میبندم با تعهدی بیشتر از تک تک لحظاتم استفاده کنم و با صلوه و تقوا و باورسازی خود ارزشمندم رو به تجربه خواسته هام برسونم …
در پناه مالک زمین و آسمان
ارزشمند باشید و متعهد
باسلام خدمت استاد عباسمنش ومریم شایسته عزیز ،ودیگر دوستان که در کنار هم آگاهی پیدا میکنیم وبه رشد میرسیم. اول از همه یک تشکر ویژه میکنم از خانم شایسته که واقعا اینقدر زیبا فیلمبرداری میکنند که ما احساس میکنیم خودمون اونجا هستیم واز تمامی صحنه ها لذت میبریم. با دیدن این مناظر زیبا ودیدن اینهمه آدمهای متفاوت به فراوانی ،ثروت ونعمتهای زیاد خداوند ایمان می آوریم وباور میکنیم که اگر برای اونها شده برای ما هم میشود. چقدر دیدن اینهمه کشتی بزرگ وزیبا به ما یاد آوری میکنه که ثروت در همه جای جهان هست فقط باید بخواهی وبدستش بیاری .چقدر ایده هست برای پول در آوردن ،چقدر دیدن موجهای بزرگ دریا حس خوبی میده ..من واقعا خوشحالم که در این سایت هستم وخودم رو لایق دیدن این فیلمهای زیبا وشنیدن آگاهی هایی که داده میشه میدونم ،دوست دارم سفرهای زیاد برم وهمه اینها رو خودم تجربه کنم ،البته دوبار به ترکیه همراه خانواده سفر کردم وخاطرات خوبی هم دارم انشالله جاهای دیگه هم برم ولذت ببرم ممنون از شما