سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 235

سلام بر عزیزای دل

واقعا کیفیت فایل روز به روز بیشتر میشه هم کیفیت تصویر هم کیفیت معنوی

اخ جونن مرکز خرییید هوراا منم خیلی حوصلم نمیکشه برای پاساژ گردی و خریدهای طولانی اما عاشق مال های خفن و پاساژ های خیلی دیدنی ام خیلی کیف میده

افرین به احترام علایق و سلایق همدیگه بدون غر زدن حتی

واقعا اگه من عاشق خرید کردن باشم یکی که دوس نداره و بزور میاد نه من میتونم راحت از خریدم لذت ببرم چون غر زدن و نارضایتی اون ناخوداکاه انرژی منم پایین میاره نه ایشون پس چه بهتر که برنامه ریزی درستی در این زمینه داشته باشیم باهم

که مریم جانم در ادامه خودشون اشاره کردن

واقعا خیلی دنیای قشنگی داریم که الزاما این نیست خانمها عاشق خریدن و اقایون بیزار و بالعکس یا حالا اقایون عاشق بازی های کامپیوتری یا موتورسواری مسابقه باشن و‌خانمها بیزار ازین موضوع این تفاوتها قشنگه و حتی عکس این مورد هم خیلی تجربه باحالیه مثل خود من اگه بگن خرید و انتخاب میکنی یا بازی کامپیوتری تو اون لحظه انجام دادن من بازی کردن و انتخاب میکنم

البته دلیلش میتونه این باشه پاساژ یا مال های اونجا برندهای معروف و اورجینال داره ادم از دیدن و خریدن جنس های با کیفیت لذت میبره مثلا تو این مورد من خارج از کشور باشم ترجیح میدم مال گردی کنم بیشتر اینم میتونه تفاوت بزرگی باشه برای انتخاب سلیقه

همین انتخاب مسیر تا اونجا یه دوره تهیه شد اینقدر صحبتها ارزشمند بود

مریم جانم ذوق اول ورودتون به مال از صداتون مشخص بود منم کیف کردم

واااو تسلا رو پسررررمشکیش واقعا مشکیه خخخ خانمها میدونن چی میگم چه برقییی ساده و‌شیک ساده منظورم سیستم داخلی ماشین بود

برعکس ماشین های دیگه که توش از یه خونه بیشتر وسایل و تجهیزات داره

خدایی زارا تو دبی و ترکیه خیلی گرون تره اونجا مفت بود چه عجیب هم به قیمت ما هم نسبت به درامد مردم امریکا چقدر واقعا لذت بخشه اینطور خرید کردن

نایکی که هم که اصلا حرفی نمیمونه همه حرفها رو زده اینقد خفنه

ممنونم که شاید جاهایی که مورد نیاز برای خریدتون هم نبوده رفتین و برامون فیلم گرفتین شاید که قطعا نبوده مثلا لباس عروس اما با عشق برامون فیلم گرفتین سپاسگزارم ازتون بانوی زیبا و مهربان

تکنولوژی خفن اپل و معرفی محصولش ایفون زیبای 15

و فرصت های پولسازی من اون موقع که تو پارچه فروشی کار میکردم و حسابدارشون بودم یادمه یه خانمی رو تومسیر کارم دیدم ادرس عمده فروش های پارچه رو میخواست از اول بازار منم گفتم دارم میرم اون سمتی میتونین با من بیاین کلی تشکر کرد و تو راه تا برسیم کلی حرف زدیم گفت که پارچه ها رو برای خونه یا لباس یا وسایلی که مربوط به سگ و گربست میخره میدوزه و میفروشه به کسایی که تو این کارن تو اصفهان زندگی میکرد و یادمه همون موقع کلی تحسینش کردم و با خودم گفتم دختر ببین خدا از چه راههایی هدایت میکنه بنده هاش و پارچه های ما بکارش نمیومد اسم پارچه رو گفت و من معرفیش کردم به یکی که میشناختم و میدونستم پارچه ای که ایشون میخواد و داره فقط هدایت و دستان خدا رو ببین حتی هنوزم شمارش تو گوشیم سیو هست اصلا یادم نیست شمارش و برای چی گرفتم چند وقت پیش دیدم نوشتم خانم فلانی و استوری تو واتس اپ‌گذاشته بود بعد از طریق اشنام متوجه شدم هنوز با ایشون کار میکنه و مشتری ثابتش شده فقط زمانبندی و هماهنگی خوشگل خدا رو ببینید زنجیره جالبی که فقط با یه خانم ببخشید فلان جا کجاس شروع شد …

ممنونم استاد که رفتی باشگاه تا مریم جان با تمرکز بیشتری برامون هم از لباسا هم از فضای زیبای اونجا فیلم تهیه کنن