سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 235 - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

244 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید حسن گفته:
    مدت عضویت: 1096 روز

    سلام به استاد عزیز وخانوم شایسته عزیز

    ممنونم اول از خدا بابت این فایل زیبایی که دیدم

    وبعد ممنونم از استاد وخانوم شایسته که کلی با ذوق واشتیاق فایل هایی عالی را به روی سایت میگذارند

    چقدر مورد تحسین بود استاد ومریم خانوم که به علایق یک دیگر احترام میگذارند

    واین که یک دیگر را اجبار نمی‌کنند که از چیزهایی که قرار است اذیت کند طرف دیگر را نمیان اجبار کنند یکدیگر را وله هم احترام میگذارند وهر کس پی علایق خودشان میروند

    چه برای من هم لذت بخش بود این کار استاد وخانوم شایسته عزیز

    واین که چه عالی بود خانوم شایسته که کلی فیلم برامون گرفت از بازارهای زیبای که رفته بود

    چه خوشگل بود ماشینهای تسلا

    کلی علاقه مند شدم به خودروهای تسلا

    واین که این خواسته در من ایجاد شد که باید یک خودرو تسلا خریداری کنم

    نمی‌دونم چطور ولی ایمان دارم همین که خواسته در وجود من شکل گرفت من فرکانس آن را فرستادم

    واین که من طبق قوانینی که باید رعایت کنم

    وبه صورت تکاملی طی کنم مسیرم را تا راهی برام باز بشه برای خرید این خودرو زیبا

    ومن این. را ایمان دارم که این اتفاق برام رخ میدهد و چگونگی این را من نمی‌دونم

    اگر این نعمت خلق شده پس من لایق داشتن این نعمت هستم کلی کیف کردم از این ماشین وحالا من دارم خودم را در کنار اون ماشین وپشت فرمان اون ماشین احساس میکنم

    خیلی صندلی های قشنگی داره عالی عالی عالی.

    وچه لباس های قشنگی بود چه قیمت های عالی این همه ثروت واقعا این یعنی فراوانی

    قیمت یک لباس و که تو ذهنم هست قیمتش بود 165دلار یعنی تغریبا به پول ایران 8250000 هزار تومان این یعنی ثروت فراوان هست که افرادی هستند این چنین خریدهایی میکنند پس منم میتونم بخرم این چنین لباس ها با قیمت های میلیونی

    ویک لباس دیدم قیمتش تغریبا با پول ایران 10 میلیون بود این فراوانی نیست

    البته که هست

    من در جهانی هستم سرشار از فراوانی سرشار از ثروت سرشار از نعمات که حتی افرادی هستند که برای سگ هایشان هم لباس میخرند این یعنی این که ثروت زیاد هست

    وبرای محبت به حیوانات هم داره پول خرج می‌کنه داره تولید ثروت می‌کنه

    ایول که این همه زیبایی را نشانمان دادین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1823 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم..

    به نام خدایی که بخشندگی ای تمام موجودات رو در برمی گیرد …

    و به نام خدایی که قلب منو برای زیبایی ها بی نهایت باز می کند …

    سلام به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته ی عزیز …

    بسیار بسیار خوشحالم و توی قلبم عشق بی نهایتی هست …

    امروز برای من فوق العاده زیبا و آسان گذشت …

    دارم هدایت می شوم به سوی آسانی ها …

    اینجا داریم یک هوای آفتابی با نورهای مهربانی رو تجربه می کنیم …

    تکه های ابر سایه های کوچک رو ایجاد کرده ..‌

    بی نهایت آسمان آبی هست …

    کوها هنوز به رنگ قهوه ای هستند ولی اگر کمی دور تر رو نگاه کنی کوه های سفید برفی هم می بینی … و اگر بادی سردی خورد بهت مطمئن باش از طرف اون کوه ها هست و حتما می خواهند بهت سلام کنند …

    و تو رو متوجه احوالات خودشون بکنند …

    برای این فایل شما بی نهایت ذوق کردم …

    البته که برای این مال فوق العاده … واقعا که کیف کردم …

    چقدر همراه شما مریم جان عزیز من با دقت جنس ها رو دیدم و ارزیابی کردم و چقدر خرید کردم .‌..

    اون لباس شلوار های ست فوق العاده زیبا بودند و اون کت های خوشگل و اون لباس های بلندی که من واقعا عاشقشونم … مخصوصا قهوه ای روشن …

    اگر خریدید ، لطفا بپوشید …

    من مطمئنم توی تن فوق العاده زیبا هست …

    و لباس های ورزشی … منو همیشه به وجد میارد …

    یکی از زیباترین لحظه های زندگی من زمان های توی باشگاه هست … فوق العاده دوست دارم …

    مخصوصا وقتی دارم تنهایی ورزش می کنم …

    و ذهنم پر می شود از اتفاق های خوبی که مطمئنم به زودی برام می افتد …( این روز ها بی نهایت خدا به قلب من نزدیک و نزدیک تر می شود . و بزرگ شدنم ملموس تر می شود …

    اینها همه زیبا بود …

    ولی از آن باحال تر ، زیبا تر صحبت های شما در ماشین بود …

    استاد ، شما الگوی نابی بودید در زندگیم …

    و بهم یاد دادید خودم. و برای خودم دوست داشته باشم …

    حرف های شما بی نهایت آموزنده هست و آموزنده تر می شو. و درکم ازش عمیق تر می شود …

    چقدر اصول همسرداری ای که در ذهنم به من یاد داده بودند نا زیبا بود . اینکار رو بکن چون همسرت اینجوری دوست خواهد داشت . برای بچه ات … برای پدرت … مادرت و و و …

    اما بعد کم کم یاد گرفتم . برای کسی زندگی نکنم . دوست داشتن کسی رو به دوست داشتن خودم ترجیح ندهم …

    وجودم ارزشمنده … خودم . نظراتم .. ایده های ارزشمنده و ارزشمندی من در سایه ی ارزشمندی کسی دیگری نیست …

    جهان بینی ام ، احساساتم و باورهایم در جهت گسترشجهان هست …

    و زندگی رو زندگی کنم . هرلحظه اش رو … و به هیچ بهانه و دلیلی و برای خوش آمد کسی نخواهم این حق طبیعی رو از خودم بگیرم …

    و این باور در در وجودم بسازم که اگر خودم این حق رو از خودم نگیرم کسی دیگر نمی تواند بگیرد …

    استادم چه درس بزرگی بهم دادید …

    و هر چه ازش بنویسم و حتی کتاب های قطر تمام نمی شود . اما شما با یک صحنه ی کوچک این درس بزرگ رو در کلمات کوچک خلاصه می کنید …

    چه بی نیاز شدم در روابط …

    دوست دارم فریاد بزنم . برای عاشق بودنم نیاز به کسی ندارم … من همینطوری می توانم عاشق باشم …

    برای خوشگذرانی ام به وجود کسی احتیاج نبست… من یک جزیره ای خوش آب و هوا در خیالاتی دارم که در آن می شینم و با خودم خلوت می کنم و حرف می زنم و می زنم چایی می خورم…

    می نویسم … و بعد می گویم فهمیدم . درک کردم خودمو … من از بودن با خودم راضی هستم …

    وقتی شما و مریم خانم از هم جدا شدید … انگار من احساساتم کاملا دیدم و فهمیدم . چیزی که شاید دو سه سال پیش قادر به درکش نبودم …

    دوست داشتن بدون وابستگی … دوست داشتنی که توی هوا شناوره … به وجود و جسمت احتیاج نیست …به اینکه مدل خاصی باشی و یا کلر خاصی بکنی … به شیوه ی خودت باش ، درست یا غلط (قضاوتش با من نیست )

    خواسته ی این روزهای من که در دفتر ستاره ی قطبی نوشتم و زیرش خط کشیدم با این فایل همراه شد … با دیدن این صحنه ی کوچک و پر معنی …

    اینکه تفاوت ها باعث جدایی ما نیست . باعث اذیت و آزار ما نیست .دنیا با تفاوت هایش با سلایق متنوعش گسترش پیدا می کند . بر خلاف تصور ما که محدود می شود …

    و یکی از پایه های مهم برای اینکه انسانی را به شکلی منفی قضاوت نکنی این هست که تو خودت رو آزاد و رها ببینی … مثل باد و نه وابسته …

    که افکارش ، رفتارش قرار است تاثیری در زندگی من داشته باشد…

    آن زمان می توانی مثل پرنده ای کوچک کا روحی خداوند درش جریان دارد به پرواز در بیای ، زندگی کنی و تماشا کنی و خودت رو وابسته ی موجودی نبینی … اسیر کسی نبینی … اجازه بدهید اتفاق ها بیفتد . افراد تصمیم های خودشان رو بگیرند و تو هم خودت تصمیمت رو بگیری و کاری که دوست داری رو انجام بدهی …

    و بدونی که زندگی کردن زیبا هست . نه به قاعده و قوانین خاصی که دیگران تعیین می کنند . به شیوه ی خداوندی و به شیوه ی خودت …

    بین شیوه ی خداوندی. خودمان تفاوتی قائل نیست . هر دو یکی هست …

    تنها کسی که او نمی خواهد برایت چارچوب خاصی تعیین کند خداوند هست …

    بندی رو به پایت نمی بنده او هست …

    او گسترش یافتن رو دوست دارد و اتفاقا چیزهایی که تو رو وابسته و کوچک می کند . رو حرام کرده ….

    واقعا سپاس گزارش هستم …

    و او از رگ گردن به نزدیک تره و هزار هزار بار شکرش … و په خوب که درکش برای من آسان شده … و حالا دیگر خدا رو فقط احساس نمی کنم . می بینم …قلبم مثل غنچه گلی شده که هر لحظه می شکفد … با رنگ های مختلف …ارغوانی با رگه های طلایی … آبی با رگه های نقره ای …

    زرد با رگه های قرمز آتشین …

    و هرکدام احساس می کنم به احساس خاصی همراه هست … شادی . عشق . سپاس گزاری …

    امروز روز رنگ قلب من بنفش با رگه های صورتی ناز براق هست …

    به رنگ آگاهی … البته که گاهی به سفیدی هم می زند چون ترکیب همه ی رنگ ها یا هم بی رنگی و یا رنگ خداوند هست …

    حرف هایم عجیب است نه ؟؟ به نظر خودم که این طور هست … اما من تصمیم گرفتم که به شیوه و سیاق خودم زندگی کنم. و انجامش بدهم . و امتحانش کنم …

    ببینم چطور می شود و اینجا بهترین جا هست برای خودت بودن …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    فاطمه قانعی گفته:
    مدت عضویت: 995 روز

    سلام استاد جان و خانم شایسته عزیز

    دوباره به فایل فوق العاده دیگه واقعا سپاسگزارم بابت این همه آگاهی که در اختیار ما قرار میدین

    امروز درس بزرگ خود ارزشمندی رو به ما آموزش دادین

    چقدر خوب تعریف کردین خود ارزشمندی رو و اینکه با رعایت حریم علایق همدیگه چقدر میشه رابطه عالی تری داشت و چقدر میشه از کنار هم بودن بیشتر لذت ببریم .چیزی که ما هیچ وقت ندیدیم و کسی هم به ما آموزش نداد ،ما با این باور محدود کننده بزرگ شدیم و وارد رابط شدیم و زندگی کردیم اینکه همیشه از خودت بگذر به خاطر دیگران ،اینکه برای اینکه طرف مقابلت ناراحت نشه با عقاید و سلایق اون همراه بشیم ،برای اینکه دلگیر نشه همیشه اون و سلیقه هاش رو تایید کنیم ،اینکه همیشه وابسته باشیم به نظر طرف مقابل یا هر کس دیگه ای و چقدر حسرت ها و چقدر بی ارزشی ها برای خودمون رقم زدیم .

    چقدر شما زیبا توصیف کردین داشتن یک رابطه ایده آل رو ،چقدر شما زیبا توصیف کردین ارزش یک آدم رو .چقدر زیبا عشق رو توصیف کردین که در رابطه عاشقانه محدودیت وجود نداره ،محدود کردن طرف مقابل از علاقه و عقاید معنی نداره و قرار نیست ما کسی رو تغییر بدیم یا تلاش کنیم که اون هم شبیه ما بشه و کاری که ما دوست داریم رو انجام بده .

    واقعا استاد جان رابطه شما با عزیز دلتون رو تحسین میکنم که با اونکه آنقدر عاشقانه اس و آنقدر برای هم احترام قائل هستین ،خانم شایسته عزیز خیلی راحت و با شجاعت حرفش رو میزنه و میگه تو این مورد دوست ندارم با استاد برم ،دوست دارم تنها برم بگردم ،این همون امنیت ،عشق ،علاقه یا نمی‌دونم اسمش رو چی میشه گذاشت که تو این رابطه ایده‌آل شکل گرفته .

    بازم میرسیم به حرف شما استاد که میگین تا شما خودتون برای خودتون ارزش قائل نباشید ،جهان هم برای شما ارزش قائل نمیشه ،حالا ما هی زور بزنیم خودمون رو به دیگران ثابت کنیم یا هی زور بزنیم از دیگران تایید بگیریم .

    یکی از پاشنه آشیل های اصلی خودم همین احساس ارزشمندی و احساس لیاقت هست که هنوز خیلی خیلی کار داره ،البته که الان خیلی بهتر شدم نسبت به قبل از آشنایی با شما ولی هنوز خیلی خیلی کار داره .

    جالب اینجاست که وقتی شروع کردم روی خودم کار کردن یواش یواش یه چیزایی تغییر کرد خودم برای خودم مهم شدم و این باعث شد که برای دیگران هم نظرم ،علایقم مهم بشه.

    وقتی خودم برای علاقه مندی های خودم ارزش قایل شدم و حس کردم که این من هستم که ارزشمندم ،مثلاً اون لباسی که دوست دارم رو پوشیدم یا خیلی چیزهای دیگه کسی کاری نداشت که من چی می‌پوشم یا چرا این لباس پوشیدم.

    الان رابطه عاشقانه تری در زندگی دارم ،وابستگی و محدودیت ها کنار رفته و این باعث شده که بیشتر برای خودم زندگی کنم و لذت ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  4. -
    زهرا کاسه ساز گفته:
    مدت عضویت: 1516 روز

    سلام به استادعزیزم ومریم جون وهمه دوستان گلم

    من اووومدم باکلی خبرااااای خوش

    توکامنتهای قبلیم گفتم که این سفر شما یه ایده بودبرای من برای سفر به بندرعباس

    جنوب ایران که تاحالا نرفتم

    اصلا شرایط ازنظرمن جورنبود ولی قانون اینه که من توجه کنم به خواستم وبه چطور وچگونه انجام شدنش کاری نداشته باشم

    توی سایت برای فایلهای زیبا فرصت نشد کامنت بذارم اما درمورد تک تکشون تودفترم نوشتم و ازخداسپاسگزاری کردم برای این همه ثروت فراوانی وزیبایی درمیامی زیبا

    نگران انجام شدنش نبودم یعنی به خواستم نچسبیدم و رها کردم وفقط لذت بردم واما نتیجه::::

    ما انشالله شنبه راهی جزیره زیبای قشم درجنوب ایران هستیم .واااای خدای من شکرت

    استاد ازنشونه ها بگم

    ازهدایتهای خدابگم

    ازهتلی که باقیمت باورنکردنی برامون جور شد ازکجابگم؟؟؟

    به همسرم مطرح کردم خواستمو که دوست دارم بریم جنوب بندرعباس

    ایشون گفتن الان که نمیشه ….

    ومن هر بارتوجه میکردم جاهای دیدنی قشم روسرچ میکردم ومیدیدم

    یه شب همسرم گفتن باید بیخیاله سفرشی کلا چون قطارها کلا پره وظرفیت ها تکمیل تمام سایتها رفتم و… اونجا جاهم که نداریم

    خلاصه ایناروبه من گفت

    ومن اولش یه کم ناراحت شدم شاید چند دقیقه بعد گفتم همون خدایی که منوتابستون شمال برد الانم هم برام جامیشه و هم هتل وخودم رواروم کردم

    فرداشبش همسرم گفت استوری دوستشودیده که روی لنج سواربودن توجزیره قشم

    من خییییلی خوشحال شدم گفتم این یک نشونست

    خداداره میگه بیخیال این سفرنشید پیگیر باشید تا جورش کنم براتون …. وهمسرم دوباره پیگیرشد برای هتل.

    فردا صبح من تودفترنتایجم این نشونه زیبارونوشتم وازخدا به خاطرش تشکر کردم

    همین که دفترم روبستم همسرم بهم زنگ زد که یه هتل عالی کنسلی داشته بگیرم. بایه قیمت باورنکردنی گفتم اره حتمابگیر گفت اخه همه قطارها پره چجوری بریم؟؟

    گفتم همون خدایی که برامون هتل جورکرده قطارهم جورمیکنه

    وهتل رزرو شد به لطف خدا

    فرداصبح که دوباره من داشتم از زیبایی های قشم تودفترم مینوشتم همسرم پیام دادکه بلیط رفت وبایه قیمته عااالی گرفتم یه قطارعالی وتمیز و4ستاره

    البته این یه روز کلا توسایت علی بابابود برای بلیط گرفتن و خیلی جاها زنگ زدیم که نشد ولی خدا هیچ وقت دیرنمیکنه

    الان هم بلیط برای برگشت نداریم ولی مطمئنم که به موقع اون روهم خدا جورمیکنه برامون

    استادخیلی خوشحالم برای این سفر یهویی اصلا ما برنامه برای سفر نداشتیم و سفرشما این ایده رو درونم بیدارکرد که ماهم بریم

    ازتون سپاسگزارم

    باسفرقبلیه شما من یه سفر عالی وبینظیر به شمال رفتم

    والان هم به قشم

    خدایااااشکرت برای این قوانین ثابت وبدون تغییرت

    خدامیدونه چه زیبایی های روبایدببینیم چقدر شادی وخوشی منتظرمونه خدایاشکرت

    استاد چقدر به قدرت خلق کنندگی خودم بیشتر ایمان اوردم بااین سفر وچقدر مطمئن ترشدم که به تمام ارزوهم به راحتی میتونم برسم

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  5. -
    سامان سادین گفته:
    مدت عضویت: 1710 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد چقدر میشه توحید و تو صلح بودن با خود جهان در رفتار شما تجربه کرد این احترام به علایق هم وآزادی در فضا دادن به هم زیباست و این تفاهم در رابطه که زیبای و ماندگاری رابطه را مثال زدنی میکنه بدون محدود کردن از کنار هم بودن لذت برد این جا الگو رابطه صحیح را می شود در رفتار شما دید این هم راهی و هم دلی رو نشان میده من خودم علاقه به گشتن و دیدن فروشگاه های مختلف و دارم و انسان صبوری هستم ولذت میبرم از گشتن مخصوصا وقتی با همسفرم در مسیر زندگی باهم میریم من علاقه عجیبی برای خرید کردن برای عزیز دلم دارم و بسیار خوش سلیقه هستم این فضا من و یاد ازمیر ترکیه انداخت البته این سفر و تنها رفته بودم و پیش دوستی که من و با سایت و شما آشنا کرد بیست روزی بودم و بارها و بارها فروشگاه های مختلف رفتم و از تنوع و آزادی که در فضای اون کشور بود لذت بردم و هر لحظه خودم و در کنار عشق زندگیم تجسم کردم که در حال خرید هستیم و تجسم میکردم لحظه های که پروو می‌کرد لباس هارو و من نظر میدادم البته لازم به ذکر هست من به خودم هم خوب سرویس میدم و لباس برای خودم به صورت عالی میخرم جوری که این دوست من بارها از خرید کردن من برای خودم سوپرایز میشد این حال و هوا من و به تجربه تجسم خودم دوباره ترقیب کرد حال و هوای اون لحظه هارو برام تجلی کرد چقدر زیباست که برای هر سلیقه وعلاقه لباس هست به صورت فراوانی حتی برای حیوانات خانگی که می‌شد عشق و تو طراحی و تنوع دید چقدر این لباس های عروسی زیبان و وقتی عزیز دلم رو تجسم کردم که داره لباس انتخواب میکنه شوق این لحظه تو دلم موج زد شکر که میتونم تجسم کنم اون لحظه رو شکر دیدن فروشگاه اپل و احترامی که برای خریدار ها میزاشتن و آموزش برای استفاده بهینه از ابزار که هست عالی هست گوشی 15 که عجیب دلم خواسته و قطعا به زودی تهیه میکنم برای خودم که از دوربینش و لرزه گیره حرفه ایش میشه چه لذتی برد شکر برای این گسترش جهان که هر بار با بهبود لذت بردن هارو بیشتر میکنه از ماشین تسلا چی بگم چه طراحی عالی چه ماشین زیبای که با موتور برقی که داره میشه چه جاهای رفت و تجربه های عالی از نوع متفاوتی از خودرو داشت چه رنگ های و چه زیبای هست در جهان اون قسمت که خانم شایسته عزیز از مایو ها لباسی که خانم ها بعد از بیرون اومدن از آب میپوشن گفت برام با ارزش بود که با تمام آزادی افکار و پوشش چطور به خودشون و وجود خودشون احترام میزارن نه این که آزادی نیست یا ترس از نگاه و برخورد دیگران باشه این راحتی که برای خودشون هست شکر از این کشور با مردم که در صلح هستن با خودشون میشه ساعت ها در این فضا غرق شد در زیبای های که برای رفاه و لذت از لحظه حال دید استاد شکر که این فایل ها من و به خواستن و تجربه کردن ها هدایت میکنه جوری که در ذهنم خودم و آماده کردم برای همچین سفر دل انگیزی و تجربه مهاجرت به کشور آزاد و زیبای که جهان خدارو بیشتر ببینم بگردم شکر وسپاس از شما که این گونه در راستای رسالت خود گسترش جهان قدم بر می‌دارید بسیار از شما خانم شایسته عزیز متشکرم که تو این گردش من رو هم سهیم کردین شکر و سپاس موفق و شاد باشی استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  6. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2637 روز

    سلام

    واقعا چقدر لذت بردم از دیدن این همه زیبایی ..

    چقدر خوبه که به علایق همدیگه احترام میذارید و هر کدوم از طرفین میتونه ازادانه علایق خودش رو انتخاب کنه و در جهتش حرکت کنه و این نشانه ی در صلح بودن واقعی طرفین با خودشونه که سبک شخصی خودشون رو به دیگری تحمیل نمیکنند…

    و چقذر از دیدن این فروشگاه بزرگ لذت بردم..

    انواع و اقسام لباس ها ..

    انواع و اقسام برنذ ها ..

    مثل زارا… مثل نایک … مثل لاکوسته .. وووو

    اون لباس عروس ها هم خیلی زیبا بودن ..

    خودروی فوق العاده ی تسلا ..

    و چقدر فراوانی رو در اینجا میسه دید و چقدر ذهن ادم با دیدن این همه زیبایی و فراوانی باز تر میشه..

    امیداورم با دیدن این همه زیبایی من هم به سمت تجربه این ها هدایت بشم …

    مورد بعدی در مورد خلق ثروت از وسایل و پوشاک برای سگ ها !!! با چه قیمت هایی !!!

    و این فرد چقدر خلاقانه داره از این فرصت ثروت میسازه ….

    مورد بعدی در مورد مایو ها بود … من فکر میکردم امریکایی ها پوشش براشون مهم نیست ولی با دیدن این لباس ها ی گشاد و راحت که بعد از حمام افتاب و آب تنی در واقع این ها استفاده میکنند متوجه شدم که اتفاقا برعکس ان چه من تصور داشتم خیلی به پوشش اهمیت میدن و نوع پوششون لباس های راحت و پوشیده هست….

    مورد بعدی فراوانی در مورد گوشی های ایفون بود که چقدر مشتری هم براش زیاد بود…

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  7. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2177 روز

    قسمت ٢٣5

    سلام ب استادان عزیزم

    شاکرم برای بودن و تجربه دیدن این زیبایی ها

    شاکرم که توی عصری زندگی میکنم که تکنولوژی به من امکان دیدن دورترین نقاط رو میده

    تنوع زندگی، اب و هوا، فرهنگ

    استاد خیلی خوشم اومد از تعبیر تقسیم سلایق

    و من ب فکر برد

    چون دوتا از رفتارهای همسرم برای من ب نوعی رو مخ

    ولی الان فهمیدم که علاقه ایشون و باید بهش احترام بذارم

    هرچند اصلا دوست ندارم

    ولی باید بپذیرم که ما ازاد خلق شدیم و متفاوت

    ممنوون از مریم عزیز که مغازه ها رو ب ما نشون داد

    من عاشق خریدم

    و دوست دارم ساعتها بچرخم و البته خرید کنم

    یادم سال ٩٩ که باردار بودم

    با خواهرم رفتم بیرون و چندین ساعت توی مجتمع خرید

    راه رفتم و خرید کردم

    و واقعا این جوک درسته که

    اگه ب خانمی که از خستگی نا نداره

    بگی بیا بریم خرید

    ب اذن خدا قدرت میگیره و سرحال بلند میشه میره بازار

    واقعیه

    ( استیکر خنده ب میزان لازم)

    قیمتها هم بنظرم به پول اونجا معقول بود

    من سبک لاگوست و زارا و نایکی رو خیلی خوشم اومد

    و البته

    دوتا از کتونی های نایکی خیلی چشمم گرفت

    مانکن ها شون چقدر متنوع بود

    و حالتهای خاص داشت

    مثل اون مانکن خانم که روی بلندی نشسته بود و پاهاش اویزون بود

    یا رنگ مانکنها

    توی یکی از مغازه ها مانکنها نقره ای رنگ و آینه ای طور بودن

    من

    عاشق خرید کردن ب دون دغدغه ام

    بدون اینکه بخوام قیمت رو نگاه کنم

    فقط کیفیت و علاقه ام مهم باشه

    و بعد از خرید با

    کلی بَگ خرید برم تو اون کافه مال بشینم و بگم اخیششش

    چقدر خرید کردم

    و خوشحال ی چیز خرشمزه سفارش بدم

    ( یاد بازار تهران و میلاد نور افتادم که با خواهرم رفتم)

    واای چ حالی میده

    وقتی کلی خریدهای عالی کردی

    بعد میشینی با عشق دونه دونه وسایل در میاری و ذوق میکنی

    راستی ماشین تسلا

    چ خوب بود

    چقدر داخلش خلوت و ساده بود

    و فقط ی مانیتور بود

    خوشحالم که میتونم این زیبایی ها و تنوع و ثروت ها رو ببینم

    و دیگه محدود به ی منطقه خاص نیستم

    تکنولوژی همه چیز اسون کرده

    سفر خوش بگذره و مشتاقانه منتظر قسمت بعدی هم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  8. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1748 روز

    سلام استادان عزیزم.

    خداروشکر میکنم که با شما در این سفر و در این دوره عالی احساس لیاقت همراه و هم مسیر شده‌ام.

    بینهایت خداروشکر.

    چه نکات عالی و خوبی استاد عزیزم در مورد روابط شما فرمودید. چقدر عالی. یعنی من خودم میتونم به جرات بگم به اندازه 10 درصد میتونم با همسرم این گونه نسبت به علایقمون رفتار کنیم.

    یعنی اگر مسافرت باشیم که حتما باید هر دوتامون باهم باشیم. اینکه توش حرفی نیست. یعنی من نشده بتونم بگم نه من مثلا الان دلم میخواد اینکارو بکنم، شما برو کار خودتو بکن.

    خیلی نکته خوبی بود واسه رابطه. جدی ها. چقدر راحت میشه.

    خیلی جاها بوده که من فقط واس اینکه خانمم تنها نباشه باهاش رفتم، با اینکه خودم حال و حوصلشو نداشتم.

    خدایی من خیلی کار دارم و جا دارم برای تغییر و رشد و پیشرفت. انتهایی برای خودم نمیتونم در نظر بگیرم. هر روز اگر یک درجه رشد کنم، 1 پله هم بتونم بالا برم، اون عالیه و درسته. خداروشکر.

    نکته بعدی که برام قابل توجه بود و فکر کنم شما هم آگاهانه مریم خانم این قسمت را با صدا واسمون گذاشتید همون قسمتی است که شما وارد یک پت شاپ می شوید. راستش من خودم تا 3 سال پیش نمیدونستم پِت شاپ چی هست‌ حتی پِت رو نمیدونستم یعنی چی. اما الان وقتی وارد یه پت شاپ میشوی میبینی انبوهی از وسایل برای یک پت هست که بتونی از اونو استفاده کنی برای سگ یا گربه ات. یا هر نوع پتی که توی خونه داری.

    اینم یک نمونه از فراوانی های رب العالمین هست و این نشون میده که به قول استاد هر روز فرصت ها و نعمت ها داره بیشتر و بیشتر می شود.

    قسمت آخر هم برام جالب بود که شما فرمودید مریم خانم. من تو فیلما این‌مدل لباسها را دیدم که مردم امریکا ازش استفاده می‌کنند ولی نمیدونستم دقیقا برای چه موضوعی از این ها استفاده می‌کنند. فقط فکر میکردم لب ساحل از این مدل لباس ها برای راحتی و گشاد بودنشون استفاده می‌کنند.

    جالبه این مورد خوبی بود. هرچند توی سوشال مدیا و البته فکر کنم توی صحبت های استاد شنیدم که با این حال مردم میتونند راحت باشند و از همون مایو استفاده کنند.

    بازهم البته مریم خانم شما بهتر از من میدونید چون شما اونجا زندگی می‌کنید و من فقط توی فیلم ها یه سری چیزها را دیدم.

    چه نکته جالبی، اینم یه مورد هستا. ما یه وقت یا چیزی را شنیدیم و از روی اون قضاوت میکنیم. در صورتی که قانون چیز دیگه ایست.

    مثلا اینکه استاد گفت توی آمریکا کارگر جنسی نیست من خیلی تعجب کردم.

    عجیب بود برام.

    عاشقتونم استادان عزیزم.

    مریم خانم خیلی ازتون ممنونم که این فایلها را فیلم برداری میکنید، تدوین می‌کنید و بعد روی سایتتون قرار میدهید.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  9. -
    عسل بدیعی گفته:
    مدت عضویت: 636 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام به زیبایی های آمریکا

    سلام به دوستان عزیزم و

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته زیبا

    این فایل من را یاد خاطره ای از چند ماه گذشته انداخت :

    یک شب من و مامان و بابام رفته بودیم بیرون و پدر مادرم هوس کله پاچه کرده بودن منم از این طور غذاها زیاد خوشم نمیاد و اصلا دوست ندارم بخورم

    و تصمیم گرفتیم که من غذای خودم را بگیرم و توی ماشین بشینم و بخورم و پدرو مادرم هم برن و کله پاچه بگیرن و بخورن و ما این کارا انجام دادیم و من همون موقع یکی از فایل های شما را دانلود کردم و همراه باغذا خوردن به دیدن سریال سفر به دور آمریکا مشغول شدم

    از اون به بعد ما برای این قضیه همین کارا میکردیم و هم احساس من عالی بود و هم پدر و مادرم غذایی که دوست داشتن را خوردن

    و این خیلی بینظیره که اگر خانواده در یسری مواقع باهم هم‌نظر نبودن بتونن با برنامه به علایق همه ی افراد خانواده برسن

    و انصافاً خانواده ی من خیلی توی این موضوع خوب هستن و من خدارا صد هزار مرتبه شکر میکنم برای این خانواده

    و من شما و خانم شایسته را تحسین میکنم که مثل زن و شوهرای دیگه نگفتین :

    ما باید باهم بریم مال یا باهم بریم باشگاه یا باهم غذا بخوریم و همیشه به هم دیگه چسبیده باشین

    بعضی از زن و شوهر ها نه بدون هم چیزی میخرن چ نه بدون هم جایی میرن و من حتی با چشمای خورم دیدم که طرف خیلی گرسنه بوده و روده کوچیکه داشته روده بزرگه را میخورده اما چون همسرش پیشش نبوده لب به چیزی نزده و جالبه که اینطور افراد فکر میکنن که این محبت کردن به طرف مقابل ولی وقتی به یه دید دیگه نگاه میکنیم میفهمیم که این افراد نه تنها به خودشون بلکه به دیگران هم ضربه میزنن و باعث وابستگی و محدودیت میشن

    و واقعا این خیلی جای تحسین کردن داره که شما میتونین علایق هاتون را تقسیم کنین و بدون هم خوش بگذرونین

    در آخر ممنونم از پروردگار یکتام که تونستم یک زیبایی دیگه از جهان را ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  10. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    به نام خدا

    سلام بر همگی

    میگن امشب لیله الرغائب هست،شبی که فقط امشب میتونی خواسته هات رو از خدا بخوای و تا شبهای قدر در رحمت و برکت و خواستن هاش رو می بنده خدا…

    چقدر من هم مثل این مردم بودم و خودم رو این شب ها می بستم به ورد و دعا و گریه و زاری!که هر چقدر خلوص نیتم بیشتر باشه باید بیشتر گریه کنم و بیشتر زجه بزنم و خودمو ناراحت نشون بدم تا مگه خدا دلش به رحم بیاد و یه نظری بکنه!!!چقدر این خدا رو دور و دست نیافتنی نشون داده بودند و ما هم باور کرده بودیم که خدا فقط تو روزای خاص و شبای مشخص و از طریق واسطه ای خاص ،دروازهای رحمتش رو باز میکنه…

    چقدر مشرک بودیم و فکر میکردیم خدا رو باور کردیم و ایمانی داریم از جنس ایمان پدرا و مادرانمون که هر چی گفتند قبول کنیم…

    چقدر در قعر جهنمی خود ساخته بودیم و به ظاهر فکر میکردیم مسلمون هستیم و غافل از تسلیم بودن،فرمون زندگی رو بدست نجواهای ذهن سپرده بودیم و اونم افسارمون رو محکم توی دستاش گرفته بود و به هر کجا دلش می خواست میبرد…

    چقدر غافل بودیم از رحمت بی انتهای خدایی که بی وقفه می بخشید و بدون ادعا و انتظار جاری می ساخت ولی ما نمی دیدیم و خودمون رو اسیر گفته هایی کرده بودیم که می گفتند ما بیشتر میدونیم و شما باید گوش به فرمان ماباشید بدون اینکه یه ذره تعقل کنیم که نتیجه ات کو؟؟؟تویی که میگی من خدا رو باور کردم و ایمان دارم نتیجه ات کو؟؟؟کدوم ثروت و بی نیازی رو داری؟که همیشه از نداری و محدودیت مینالی؟؟؟

    کدوم سلامتی اعضای بدنت رو داری که هر روز دنبال دکتر و دوا هستی؟؟؟

    کدوم آرامش رو داری که هیچ رابطه ایی رو موندگار نگه نداشتی؟؟؟

    کدوم خودشناسی رو داری که با کوچکترین گلایه و شکایت بهم می ریزی؟؟؟

    کدوم عشق و محبت رو؟

    کدوم خدا رو؟

    کدوم دین و قرآن رو؟

    کدوم شناخت رو؟

    کدوم توحید و یگانگی خدا رو؟

    کدوم تسلیم بودن رو؟

    کدوم سعادت رو؟

    کدوم …

    اصلا تا حالا عشق بازی کردی با خدا که اشک چشات همراه لبخند گونه هات با هم یکی باشند؟

    اصلا شده یه چیزی رو بخوای و در لحظه اجابت بشه!یعنی فاصله ی گذشتن اون خواسته از فکرت و انجام شدنش یکی باشه؟

    اصلا شده روزها و ماهها و حتی سالها بدون کوچکترین آرام بخشی،شب راحت و آروم بخوابی و نگران هیچی نباشی چون میدونی خودش قبل از تو اونجا حضور داره؟

    شده همسرت بهت بگه تمام دارایی ام رو فدای یه تارت موت میکنم یعنی چی؟؟؟یعنی خدا میشه برات همسر،میشه یار همیشگی ،که جهانم رو به پات می ریزم به شرط باور…

    شده وقت اذون بیدارت کنه و بگه پاشو عشق بازی کنیم که الان بهترین زمان ارسال فرکانسات هست و این موقع شب فقط عده ی معدودی رو بیدار میکنم تا باهم حرف بزنیم!!!

    شده ثروت بشه برات،ثروتی که فقط میدونی خودش و خودش و خودشه…

    شده برات ارزش و اعتباری ایجاد کنه که تموم شهر خواهان استفاده از محصولاتت باشند؟؟؟

    شده اشک بشی با هر معجزه ایی که در طول روز می بینی و قدرتش رو باور می کنی؟؟؟

    شده ؟؟؟؟؟؟؟

    اگه شده که نیازی به لیله الرغائب نداری که خدا در هر لحظه در هر ثانیه مشتاقه تا باهاش حرف بزنی،تا ازش بخوای تا بهت ببخشه،تا سیرابت کنه به شرط باور…

    میدونم نوشته هام اصلا ربطی به فایل نداشت ولی خیلی دوست داشتم بنویسم که خدا همین جاست،کناره من و تو وعاشقانه منتظره تا بنویسی و عشق بازی کنی با خودش…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1264 روز

      سلام اعظم خانم جان عزیز

      چقدرررر زیبا نوشتین ،

      چقدر با حس قشنگ بود ،

      چقدر دوباره یادم اومدم که باور کنم فقط زندگیم و دست خدا بسپارم ،

      دوباره یادم اومد که من چقدر عوض شدم از وقتی که دل سپردم به خدا ،

      چقدر آرامشم زیادتر شده و لبریز شدم از حس خوب ،

      دوباره یادم اومد که آره منم جدیدا دارم با صدای اذان یا حتی قبل از اذان بیدار میشم ،

      و بعدش یه حس قشنگی تمام وجودمو میگیره و یادم میاد هیچکس جز خودش نبود که منو بیدار کرد منو صدا کرد گفت بلند شو میخوام باهات حرف بزنم ،

      بلند شو بیا پیش من باهام حرف بزن ،

      جدیدا انگار دارم متوجه میشم قرآن تازه نوشته شده ، این همه قوانین از کجا داره میاد خدای من ،

      ممنون از نظر قشنگت اعظم جان ممنون که یادم آوردی چقدر خدای من قشنگه .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اعظم گفته:
      مدت عضویت: 926 روز

      سلام دوست عزیز و هم اسمم اعظم خانم .چه خوبه اول صبح با یه همچین کامنت زیبا و روحانی شروع بشه ازت خیلی سپاسگزارم چقدر زیبا نوشتی همینه که من همیشه میگم دوستان خوش قلمم .افتخار میکنم که همچین دوستانی دارم و یه همچین جایی هستم با این همه کیفیت خدایا شکرت

      ممنونم دوست عزیز از این نوشته های نابت حس و حالم عالی شد و چه حس خوبی دادی

      در پناه خدا خوشبخت و سلامت باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: