سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 236

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سلما عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

این فایل توجه من رو از روی موضوعی که منو ناراحت کرده بود برداشت و گذاشت روی موضوعات خوشایند که آرزومه تجربه کنم. از همون لحظه اول فایل، زیبایی های به صورت رگباری شروع شد که من بعضی از اونها رو نام می برم:

خیابونهای بزرگ و تمیز و خلوت و آروم، برج های زیبا و شیک، درختای نخل کنار جاده، چمن های مرتب و یکدست، ماشین های مدرن، وجود ایستگاه های اتوبوس توی شهر، گلکاری های کنار جاده، گلهای قرمز پررنگ، حوالی Harbour way E، خدای من چه شهر زیبایی، پل زیبا روی آب، برجهای کنار دریا.

چه ویوی بی نظیری مخصوصا طبقات بالای برج دارن، آقایی که داره روی پل پیاده روی میکنه، یک خانم و آقای دیگه هم با لباس اسپرت راحت دارن پیاده روی میکنن، واقعا پیاده روی توی همچین فضایی میچسبه.

خدایا شکرت بخاطر نعمت آزادی، آمریکا کشور آزاد، بهشت زیبای روی زمین. ساحل رویایی با درختچه های عجیب و غریب، اتصال دریا به آسمون و یه منظره بی انتها، آسمون ابری و انتظار یک بارون رحمت الهی، تمیزی ساحل مثل همیشه که قابل تحسینه.

خانم شایسته رها و ریلکس در حال لذت بردن و کیف کردن و عکس گرفتن با لبخندی ملیح بر لب. گذر از یک منطقه زیبا و یک جاده رویایی دیگه با درختای عجیب و غریب که تنه ها و شاخه ها از روی زمین به هم پیوستن و یکی شدن.

بازم فراوانی بسیار زیاد ماشین های شیک به روز دنیا، جاده خلوت، ترافیک روون، جاده تمیز و مرتب و خط کشی شده، ابرای پودری پراکنده توی آسمون آبی، ویلای خوشگل کنار جاده. یه جاهایی شاخه های درختای دو طرف جاده به هم رسیدن و جاده رویایی شده، یه تیکه هایی از جاده کاملا آفتابه یه جاهایی کاملا سایه اس، خدایا شکرت خیلی زیبا و چشم نوازه!

خداروشکر رسیدیم به Fairchild, Tropical Botanic Garden که 83 ایکر مساحت داره. هوا هم رویاییه. خانم شایسته جان با لباس خوش نقش و نگار، اشاره به هدایت خداوند داره.

خدایا شکرت این زیبایی ها به قول خانم شایسته عزیز واقعا آدمو به وجد میاره، مرسی که فیلمشو گرفتین.

درختهای ژوراسیکی پارک، چقدر تنوع شکل برگهای درختان زیاده! خدایا شکرت هر درختی برگش یه شکله، چقدر فراوانی! خدای من! به عجب جایی هدایت شدین!

موجودات جالب که مثل مجسمه خشکشون زده فک کنم اسمشون ایگوانا هست و سیگنیچر فلوریدان! چه نقش و نگاری دارن، آفرین خانم شایسته جان که نترسیدید و ازشون فیلم گرفتید، کلی هم باهاشون گپ زدین و دختر خاله شدین! ولی گویا باید برای صمیمی شدن تکامل رو آهسته تر طی کنین! خیلی بامزه بود! خیلی جالبه که اینا کنار آبن یا توی آب هم میتونن برن!

پرنده های بامزه ای که مرغابین ولی یکمی شبیه کرکس هستن و خیلی جالب راه میره و سر به زیرن و تمرکزشون تو کار خودشونه و اصلا هم نمیترسن. چه ترکیب رنگی زیبایی هم دارن.

مامی مرغابی با جوجه های نازنازی مشغول گردشه. چقدر اینجا امن و با آرامش و آسایش زندگی میکنن! چقدر این حیوونا خوشبختن! خیلی اینجا جادوییه و همه جور زیبایی اینجا جمع شده!

بادکنکای مارپیچی رنگارنگ توجه آدم رو جلب میکنه و جلوتر که میری ماهیا رنگی رو میبینی که همرنگ برگهای پاییزی هستن! خدای من اینجا چقدر انبوهه! برگهای درختا چقدر متنوعه! یه باغبون مشغول آبیاریه. دستگاه‌های تولید بخار هم رطوبت لازم برای گیاهان رو در زمستان که بارندگی شاید کمتره فراهم میکنن. تکنولوژی زیباست! آفرین به این ایده پردازها و اجرا کننده ایده ها! 

تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرده که میخوان شرایط رشد گیاه در فضا رو فراهم کنن. خداوند به انسان چقدر قدرت ذهنی و خلاقیت عطا کرده و اونایی که از این قدرت استفاده میکنن تحسین برانگیزن! بشر هر کاری بخواد میتونه بکنه و این خلاقیت ها با برخورد به تضادها تو وجود آدم شکل میگیره!

خدای من بازم پروانه! شاید دوباره اینم یک نشونه اس برای من که میگه سبکبال بودن و رها بودن و وابسته نبودن رو از پروانه ها یاد بگیر تا بتونی هر جا که میخوای پرواز کنی و بری و لذت ببری و زندگی رو تجربه کنی!

فضاهای شیشه ای که داخلش حشرات رو به نمایش گذاشتن ایده جالبیه. سوسک ها چقدر خوشرنگ و زیبان. پیله های پروانه ها و روند تکاملی پروانه ها داره قانون تکامل رو نشون میده. یه پیله نه چندان زیبا با طی کردن تکامل تبدیل میشه به پروانه ای که زیباییش چشم نوازه!

خیلی حس خوبیه پروانه رو بدنت بشینه. دوست دارم تجربه اش کنم.

! خدایا شکرت یه آقایی که سن و سالش کم نیست با چه عشق و ذوقی از پروانه ها عکس میگیره.

درختای موز اصل استوایی ارگانیک چه گل زیبایی دارن و چقدر میوه دادن خیلی هیولاست. شمال ایران هم درخت موز داره که من دیدم و محو تماشای برگهای بزرگ و گلهای زیباش شدم!

 

خیلی جالبه که این خزنده که ظاهرا ترسناکه ولی کاملا بی آزاره و بعضیا به عنوان حیوون خونگی ازش نگهداری میکنن. ولی انصافا عجب ابهتی دارن!

 

مزرعه کاکتوس چقدر زیباست هر گلی زیبایی های خودشو داره حتی این خارها هم زیباست و این تنوع چقدر خوبه.

 

استراحتگاه و ننویی که برای رهگذران زیر درختای نارگیل آماده کردن، تجربه لم دادن توی این ننوی آرامش بخش و لذت بردن.

این فضا خیلی حرفه ای طراحی شده واقعا دمشون گرم.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 236
    723MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

280 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 6
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2186 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    بنام آفریدگار بزرگ و پر از خلقت های شگفت انگیز و متحیرکننده و مبهوت کننده، کسی که پرستیدن تنها شایسته اوست، کسی که این همه رو مسخر من کرده و جانشین خود روی زمین…

    سلام یک سلام پر از شور و شوق و لبریز از عشق و زیبایی به همگی

    _ باز هم حرکت،باز هم سوار بر فورد قرمز خوشگل مون داریم میریم.

    باز هم زیبایی، باز هم تجربه های جدید

    باز هم دیدن و لذت بردن

    باز هم فراوانی و تنوع

    اخه چقدر ماشین فوق العاده و فول امکانات خدای من چقدر ثروت، چقدر فراوانی. واقعا این آدم ها چه چیزی شون از ما کمتر یا بیشتره…چقدر باور ارزشمندی در وجودشون هست که همچین تجربه ها و ثروت هاو فراوانی ها رو دارند…

    چقدر چمن، گل و درخت و باغچه و سرسبزی، چقدر نخل های راست قامت و زیبا

    چقدر ساختمان های مرتفع، آسمان خراش و برج و مجتمع

    چقدر سنگفرش و در و دیوارهای تمیز و زیبا

    چقدر واقعا چقدر….واقعا خداروشکر برای دیدن این همه

    _به به میریم یک سری به دریا هم میزنیم.

    ساحلی با شن های سفید اونم در یک مسیر زیبا به سمت دریا اونم ساحل با شن های مرجانی سفید….وای خدای من.دوردست ها رو میبینیم و باز هم غرق شور و شادی میشیم.

    خدای من موج ها رو ببین که خودشون رو دارند به ساحل چقدر زیبا و خروشان میرسونن…ابـرا رو آسمان رو…واووو ماشین هم رد میشه تواین ساحل.

    خدای من ساختمان ها رو، اصلا منظره رو. خدای من همین تیکه که ایستادیم چقدر زیبایی بود واقعا همون یک تیکه فقط کافی بود بچرخیم سرجامون و بیشتر ببینیم.واوووو وقتی اینقدر چرخیدیم و این همه زیبایی دیدیم یکهو یک خانم زیبا و خوش اندام و خوش تیپ و خوش قلب و شایسته رو میبنیم.(واقعا مریم جان همه جوره زیبایی و نمیدونم چرا از زیبایی های دیروزت اینقدر قشنگ میتونی سبقت بگیری و بازهم هر بار زیباتر باشی.میدونم رمزش در مسیر درست بودنه و ادامه دادنه و احساس خودارزشمندی درونی شماست، بله اینــه….)

    گاهی کافیه فقط بایستی و یک چرخی تو زندگیت همین حوالی همین نزدیکی ات بزنی و بببینی چقدر زیبایی، چقدر فراووانی، چقدر شکوه، چقدر نعمت، چقدر ثروت و آرامش هست.خدایا شکرت برای ایــن همه

    _چه خیابون های رویایی ایی، چه درخت هایی. عجب ابر زیبایی هم بالاسرمون هست.

    وای همین طور که آهنگ می کوبه و داریم تو این جاده و خیابون های زیبا از بین این درخت های شگفت انگیز پیش میریم قلبم داره می کوبه.یـــعنی چقدر زیبایـــی چقدر چقدر چقدر.

    (آقا گفته باشم قلبم اینجا رو خیلی خواست، میخوادش، رفت تو لیست خواسته ها و چیزهایی ککه میخوام تجربه کنم.)

    خدایا شکرت برای این همه زیبایی، این همه درخت، این همه خونه، این همه ماشین، این همه ثروت و ثروتمند.

    _وای رسیدیم به یکی از همون جاهایی که قرار شد بریم و ببینیم FAIRCHILD

    میریم درخت استوایی ببینیم.

    وای مریم جون چقدر زیبا گفتی، چقدر زیبایی شما.واقعا منم یاد هاوایی افتادم اصلا تو ماشین بودیم گفتم رفتیم اونجا نکنه یا اونجا اومده اینجا قضیه چیه…اصلا دیوانه شدم رفت.

    سپاسگزارم از فیلمبرداری هاتون…من که بودم اینقدر محو میشدم نمیتونستم گوشی رو کنترل کنم مثل الان که واقعا غلط وو غولط زیاد مینویسیم و هی برمیکردم درست میکنم.چون خیلی هوش و حواسم رفته تو این همه ایی در 38 دقیقه دیدم اصلا رفتم که رفتم. اصلا چی بگم…برم بعد بیام بقیه ماجرا بنویسم و بازهم بارها و بارها این قسمت و اونجایی که یاد پارک ژوراسیک و حیات دیرینه زیستی یعنی دوران پالئوزوئیک زمین میندازه آدم رو…(استاد همین کار را رو میکنید که آدم انگیزه هاش چنان جمع میشه آروم اروم که برگرده کتاب های دانشگاهش رو بخونه.واقعا زمین زیبا و پر از شگفتی و آفرینشه)

    خــــدایـــا شـکـــــــــــرت

    خـــدایـــا شـکـــــــــــرت

    خـــدایــا شـکـــــــــــرت

    خـــدایــا شـکــــــــــرت

    خـــدایــا شـکـــــــــرت

    خـــدایــا شـکــــــــرت

    خـــدایــا شـکـــــــرت

    خـــدایــا شـکــــــرت

    خـــدایــا شـکـــــرت

    خـــدایــا شـکــــرت

    خـــدایــا شـکـــرت

    خـــدایــا شـکــرت

    خـــدایــا شـکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2186 روز

    میخوام فقط بگم واووووووو

    واووووووو

    فقط هنوز همین الان با همین ذوق واکنش من به عکس مریم جان کنار یک تنه درخته شگفت انگیزه. هنوز من این قسمت رو دانلود نکردم و الان دیدم قسمت جدید اومده و بعد رفرش شدن صفحه بلند گفتم واووووووو و همسرم گفت چی شده.

    خواستم داغ داغ، تازه تازه احساس وجد و سپاسگزاریم رو اینجا بنویسم، اصلا یکجوری این روزا به نوشتن نیاز دارم که فقط میخوام هر صفحه که میرم یک چند خط سریع بنویسم. حتی خودم برای خودم روی ردپاهام بنویسم.

    ((اصلا برام دیده شدن و ستاره و لایک مهم نیست اصلا و ابدا. سعی میکنم روی فایل های جدید مرتبط پیام بزارم نه اینکه کلا داستان خودمو بیام بنویسم…فـــکـــر میــــــــکنم این یــــعنــــی احترام گذاشتن به شما عزیزانم و زحمتی که کشیدید و درس ها و پیام های فایل جدید رو بنویسم.(حالا چی شد این پرانتز رو نوشتم و پرانتز روی پرانتز شد. چون من خیلی وقتا شده نمیتونم دیگه پای لپ تاپ فایل رو ببینم یا اصلا خواستم با نوشته های دوستان بیشتر اون فایل درک کنم و با نوشته های دوستان اون فایل رو ببینم،گاهی بیشتر رفتم توی حاشیه. بچه هایی که کامنت منو میخونید دقت کنیم چـــــــــرا استاد یکسری ویژگی های خوب رو از سایت برداشت، مثل کامنت ها با بیشترین بازدید و لایک و… بنظر مــن یکی از دلایلش این بود که چون دیدن، ما بچه ها خیلی حاشیه دوست داریم و داریم به اون جنس کامنت هایی بیشتر توجه میکنیم که داره قصه زندگی شون رو میگن تا اصل موضوع فایل.خیلی کامنت دوستان قشنگه خیلی الهام بخشه ولی اونا هم میشه حاشیه برای منی که اومدم تو این صفحه و این فایل و اصلا کلامی و جمله ایی از فایل توی کامنتش نمیبینم جز داستان عملکردهای قشنگش رو…میخوام بگم بیایــــم بیشتر احتــرام بزاریم به استاد جان و تلاش هاشون، به همدیگه احترام بزاریم، یاد بگیریم هر چیزخوبی خوب نیست وقتی ما رو از اصل قضیه دور میکنه. هر چند هرکسی داره مسیر تکامل خودشو رو میره (شاید اون برای اون لحظه اش اصل باشه نمیدونم….) اینا هم قشنگن. ولی استاد جان الحق که صبور هستید و اجازه میدید اشتباه کنیم و بعد کم کم بزرگ بشیم.) این دیدگاه من بود یکهو وسط ویرایش یادم اومد یک پرانتز باز کردم خودش شد یک کامنت حاشیه و بی ربط. به عنوان یک همسفر که پا به پاتون داره میاد، این کامنت بی ربط منو پذیرا باشید و صرفا درک خودمو گفتم و شاید هم اشتباه میکنم نمیدونم اما میگم احترام گذاشتن رو درست تر رعایت کنیم برای خودمون برای دیگران(شاید دارم سخت میگیرم یا استاندارهام بالاست یا اشتباه نمیدونم،اگر نظری باوری چیزی در این دیدگاه من پیدا میکنید لطفا بگین من با جان و دل پذیرای شنیدن انتقادات، نظرات و پیشنهاد های سازنده تون هستم همسفرای ناب من) …آخ جون دانلود تموم شد.))

    این روزا من با عشق مشغول خوندنم بیشتر تا نوشتن، بیشتر خوندن علمی که دوستش دارم و حدود15سال پیش به عنوان رشته دانشگاهی ام انتخابش کردم و الان بعد این همه سال دوباره خوندن هام حال و هوای دیگری است. دارم به خودم یاد میدم. کمتر وقت میزارم برای نوشتن که واقعا اصلا برای زنگ تفریح باید بیام بنویسم و امروز اتفاقا به همسرم گفتم برم برای قسمت 235بنویسم هرچند خیلی باب میلم نبود(استاد من از اون دسته خانم هایی هستم که خیلی اهل پاساژ گردی نیستم و کلا پاتوقم انقلاب و لای کتاب هاست تا لباس فروشی یا جاهایی که خانم ها اغلب میپسندن)

    راستی سلام همسفرا، دانلودش کنم میام حتما میام حسم میگه این قسمت سورپرایزی در راهه. فقط عکس مریم جان و اون درخت عجیب و جالب برای تمام کنجکاوی های من در لحظه اکنون کافیه

    واقعا سپاسگزارم برای عکس، فیلم ها تدوین ها

    واقعا سپاسگزارم برای دوربین به دست گرفتن های سخاوت مندانه و عاشقانه تون

    واقعا سپاسگزارم که ما رو همسفر لحظه ها و تجربه هاتون میکنید

    واقعا سپاسگزارم برای تمام پیام هایی که در هر فایل برای ما دارید

    واقعا سپاسگزارم برای اینکه به من یاد دادید سپاسگزار باشم از همه چیز وهمه کس

    واقعا بی وقفه سپاسگزارم برای تصمیم هاتون و توحیدی عمل کردن هاتون

    واقعا سپاسگزارم که الان اشک تو چشمام حمع شده و نمیدونم اصلا از کدوم یکی سپاسگزاری کنم، از این امکانات سایت، از همیشه به روز بودن سایت، از فایل ها از درس ها از تجربه ها، از چی از کدومش ازتون سپاسگزاری کنم، از مقاله ها از چی، از کدوم، از این احساس هایی که منو چنان به وجد میاره که اشک امانم نمیده و چنان لطافت و طراواتی رو به جسم و جانم میده که نمیتونم واقعا نمیتونم توصیف کنم و فقط میتونم بگم فهیمه وجود داره و زنده است و زندگی رو با همین حس های ناب و قشنگش بهتر میکنه خلق میکنه. چون باور دارم که من خودم خالق این لحطه ها و خالق تمام زندگی ام هستم. باعشق سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2186 روز

      سلام به تو دوست ارزشمندم

      سلام به خودم فهیمه پژوهنده عزیز

      میخوام بگم آقا من باید بیشتر خودمو اصلاح کنم، بیشتر حواسم به رفتار و گفتار و پندارهای یکهویی ام باشه.آقا من بیشتر باید با خودم و جهان اطرافم به صلح برسم.باید دست از تقلا و تلاش های خارج از خودم بردارم. باید بپذیرم همیشه همه چی اونجور که من دوست دارم قرار نیست باشه. این قانون مندی جهانه.

      قانون رو به یاد خودم میارم اینکه خداوند جهان رو در اختلاف و تنوع آفرید. این تنوع در همه چی و حتی تنوع در سفر و همسفر بودن و کامنت نوشتن و ننوشتن هام خودش بخشی از این قانونه بخشی از این تنوع و اختلافه. بخشی از فراوانی همه چیزه در این جهان. آقا تو اگر چیزی خوشایندت نیست، لازمت نیست در سطح و اندازه تو نیست ازش اعراض کن برو کانون توجه و تمرکزت رو بزار اونجایی که “باید” باشه. تمرکز به نکات مثبت و تحسین کردن و سپاسگزاری برای داشته ها.

      تمرکزت باید فقط روی بهبود خودت و هرآنچه میتونی بهترش کنی باشه.

      اومدم اینجا در این بخش از سفرنامه در پاسخ به خودم بگم تو هنوز وقتی جهان بهت فشار میاره، وقتی چیز نادلخواه یا خارج از استاندارهای خودت میبینی همون رفتار و تقلایی رو میکنی که قبلا میکردی. به قول استاد جان یک جایی نمیدونم کجا میگفتن اگر وقتی جهان میچلونت و از تو هنوز همون قطره های قبلی، رفتارهای مشابه قبلی ازت سر میزنه، یعنی تو هنوز تغییر نکردی یعنی هنوز همون شخصیت قبلت رو داری. یعنی همون چیزا هست در وجودت که وقتی چلونده میشی ازت میچکه. (الحق که تغییر شخصیت جهادی اکـبـر میخواهد.)

      راستش تو ویرایش اون قسمت پرانتز رو اضافه کردم خیلی هم منطقی خیلی هم با دلیل افکارم رو در قالب پرانتز نوشتم و البته که فکر میکنم کامنت اصلی با اون حس حال اولیه ام رو به نظرم خراب کردم.رفتم که اونا رو کلا حذفش کنم، متوجه شدم اما دیر شد و دیگه ویرایش و حذف نبود.

      دوستانی که این کامنت رو میخونن کامنت بالا رو بدون پاراگراف و پرانتز توی پرانتزهای وسط در بخش اول کامنتم بخونین.اون تیکه تیکه تداخلی و قطره های نافرم وجود من بود. من هنوز کمال گرایی هامو دارم، من هنوز انگار “احترام” رو از عوامل بیرونی طلب میکنم، من فکر میکنم توجه کردن برام گاهی الویت نیست،یادم میره. من هنوز اعراض کردن از ناخواسته ها رو یاد نگرفتم، من هنوز درک نکردم “تمــرکز همه چیزه” و حواست نیست تمرکز و کانون توجه ام روی چی هست. من هنوز اول راه یاد گرفتن قانون و عمل به اون هستم. تـــو برو خودتو بهبود بده، تو کاری که فکر میکنی درسته رو برای خودت انجام بده به بقیه چیکار داری، چرا دست میزنی به مسیر تکاملی هر کسی، چرا فهیمه میخوای همه مثل تو دنیا و جهان رو ببین. هر کسی در مسیر تکامل خودشه. تا وقتی کسی یا چیزی به تو آسیب و خسارتی نزده یعنی هرجایی هست جاش درسته،بهش دست نزن.نخواه تغییری ایجاد کنی، این کار تو نیست.یعنی هر کار و کامنتی میاد درسته. اصلا یک عده هستن این جملات رو لازم دارن، یک عده اینطوری همسفر میشن یک عده جور دیگه…تو فقط بچسب به خودت نخواه حتی پیشنهاد دهنده یا انتقاد کننده به کسی یا چیزی باشی مگر خودش ازت بخواد، مگر بیاد بهت بگه تو چیکار میکنی اینقدر خوب پیش میری. زیپ دهنت رو ببند وقتی میخوای گلایه کنی آره ببند دهنت رو و یادت باشه راه بهبود جهان بیرونی فقط و فقط از بهبود درون امکان پذیره. دست از تقلا برای تغییر جهان بیرونت بردار…

      نخواه جلو جلو بری.عجول نباش، آرامش داشته باش و اینجاست که صبر رو باید درک کنی و این روند تکامل رو باید بفهمی.

      فهیمه تو اینجا هستی برای خودت. نه برای هیچکس دیگه تو تنها فقط با عشق روی خودت کار کن و به چیزهای دلخواه خودت بپرداز.

      با عشق برای خودت زندگی کن

      با عشق قائم به ذات خودت باش و تامام

      اینو نوشتم تا یادم باشه و به یاد بیارم و از این رفتارم درس بگیرم.

      قلبت را پاک کن اتفاقات خوب، تنها زمانی از راه می رسند که تو قلبت را پاک کرده ایی…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2186 روز

    سلام سلام سلام

    سلام به شما دوست ارزشمندم

    سلام به شما جمال خسروی عزیز

    وای چه جالب که به کامنت شما برخورد کردم.اونم در حالی که الان کامنت خودمو ارسال کردم و یک پرانتزی نوشتم که الان پشیمون شدم ازش.همین الان چندتا باور دیدم توش. چندتا…

    abasmanesh.com

    این لینک دیدگاهم.

    چقدر به چیزای خوبی اشاره کردید. چقدر تحسین تون کردم برای این همه اراده و تغییر. چقدر خوب عشق رو دارید درک میکنید. چقدر منم با فایل های “آرامش در پرتوآگاهی” هر بار جان دووباره میگیرم. اصلا هر جمله هر قسمتش برای خودش فصلی از یک کتابه. اصلا این عشق رو نگم که من واقعا در لحظه مرگ و زندگی دیدمش…اصلا چی بگم…اومدم بگم واقعا شما خارق العاده هستین و حالا که اینقدر خوب اوج احساس های آدمی رو در یک جای عالی و در درون خودتون و خدا پیدا کردید شما داراترین فرد روی زمین هستید. هر لحظه که با تمام سلول هاتون عشق رو و این حس خوب رو درک میکنید.

    بخشی از کامنت شما:

    اکنون فهمیدم ودرس زیبای عشق رو استخراج کردم

    خدایا شکرت عشق چیزی ماورای نیست همین جملات هستند در قالب یک داستان ساده عشق نمین آرامش در پرتو آگاهی هستند

    واقعا ازتون سپاسگزارم که از وجود پراز عشق تون ردپا گذاشتید.

    براتون از الله یکتا بهبودهای دائمی در درون و بیرون خواهانم.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2186 روز

    سلام محمدحسن جان قشنگم

    پسر چه کولاکی کردی با ای کامنتت. من اسم اون ایگوانا رو گه از خانواده مارمولک ها هستند رو بلد نبودم.

    راستی بهت بگم من زمان دانشجویی ام در یکی از اردوهای درسی مون(من رشته ام زمین شناسی بود و بخاطر فیلد زیاد به کوه و .. میرفتیم) یکبار یک مارمولک گرفتم. اصلا اینقدر شبیه اون صخره خودشو کرده بود که من اولش ندیدم و هم کلاسی ام بهم نشون داد. پسرا مسخره میکردن که بابا شما دخترا چه به این رشته حتی از اون مارمولک هم میترسین و من چنان عزمی جزم کردم و با یک حرکت خفن گرفتمش. فکر نکنک الان اینقدر حرفه ایی بتونم مارمولک بگیرم. میدونی چیکار کردم یک قدم بلند برداشتم و چون روی صخره و جای بد دست و بلندی بود قدم بعدی ام رو گذاشتم روی دمش نتونه بره.خوشبختانه دمش رو جدا نکرد و من سریع دستم رو بهش رسوندم و گرفتمش و باهاش یک کاری کردم که پسرای دانشگاه ادب شدن که دیگه به دخترا تیکه نندازن.

    یکبار هم ملخ سبز کوچیکی گرفتم انداختم روی داداشم اذیتش کنم حسابی جا خورد و ترسید(این یکی داستان مال خیلی بچگی هامه)

    خلاصه از داستان هات و شجاعت ها گفتی منم یاد خاطرات جالب خودم افتادم.

    دقیقا اسم ژوراسیک رو استاد آورد من که قشنگ پریدم وسط دوران های زمین شناسی به اندازه و قدمتی به اندازه 146 میلیون سال پیش کره زمین. همون زمان هایی از عمر زمین که اولین پرنده ها به وجود اومدن. همون زمان حضور و سلطنت دایناسورها…

    ازت ممنونم که برامون این همه اطلاعات قشنگ از این بخش سفرمون نوشتی و کلی چیز ازت یاد گرفتم. ازت بارها و بارها سپاسگزارم و تحسینت میکنم و به وجودت افتخار میکنم.

    ارادتمندت فهیمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2186 روز

    سلام به شما دوست ارزشمندم

    سلام به شما مینا کاشی عزیز

    وای که چه کولاکی نوشتی. چقدر زیبا نوشتی، چقدر قشنگ درک هاتو گفتی. چقدر تحسین ات کردم برای دیدن حتی همین خورشیدی که هر روز طلوع میکنه و انگار تکراریه اما اون هر روز با روز قبلش فرق میکنه. وای که چقدر دیدگاه مهمه. چقدر نگرش مهمه. چقدر همین درست کردن نگاه مون و تمیزکردن و پاک کردنش با توجه به زیبایی ها با نگاه کردن از دیدگاه و زاویه دید از هرکدوم از بچه ها بهمون کمک میکنه تا نگرش مون به “الله هرنز” نزدیک تر بشه. چقدر دلم میخواد درباره سپاسگزاری بشنوم چقدر احساسم رو خوب میکنه که میخوام داد بزنم بگم آخه خدا چطوری اینجوری دنیا روو با این دقت و با این همه ظرافت ساختی که ما درکش کنیم.

    اینکه فقط قدری احساس مون رو این قطب نمای درونی مون رو درست میکنیم و کم کم جهت مون درست میشه، کم کم ذهن و روح مون با هم هماهنگ میشخ و باز هم احساس مون خوب میشه بنظرم به یک نقطه ایی میرسیم که بهش میگم تسلیم. نقطه ایی که همه او میبینیم و فقط اوست که ما رو در این نقطه درک عظمت هاش به تلیم وا میداره. خدا خیلی بزرگه خیلی. خورشید با تمام کوچیک بودنش بین ستاره های عالم هستی برای ما خیلی بزرگه خیلی. خورشیدی که هرلحظه بی وقفه داره به ما نور و انرژی میده با عشق. خورشیدی که 150 میلیون کیلومتر از ما دوره ولی چنان انرژی اش برای ما انسان ها مهمه و برای کره زمین مفیده که اگر دو روز نباشه افسرده میشیم اگر چند هفته نباشه حیات خیلی چیزا متزلزل میشه و اگر خیلی نباشه یخ میزنیم…چقدر چقدر خلقت های خدا دلیل و جکمت داره.

    وای اومدم تشکر کنم و تحسینت کنم مینا جان. اصلا فرمون انگشت هام بی اختیار رفت….

    سپاسگزارم برای وجودت

    سپاسگزارم که از خودت ردپا گذاشتی.

    سپاسگزارم که باعث شدی کلی اگاهی بهم بدی.

    سپاسگزارم برای اینکه اینجایی و داری خوب زندگی کردن رو تمرین میکنی و جهان رو جای بهتری میکنی.

    وافعا ازت سپاسگزارم مینای زیبا. عمه ی ناز نیلگون جان.

    برات از الله یکتا بهبودهای دائمی خواهانم.

    ارادتمند شما فهیمه

    (راستی منم اواخر خرداد عمه شدم برادرزاده ام اسمش پارساست.)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: