دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سلما عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
این فایل توجه من رو از روی موضوعی که منو ناراحت کرده بود برداشت و گذاشت روی موضوعات خوشایند که آرزومه تجربه کنم. از همون لحظه اول فایل، زیبایی های به صورت رگباری شروع شد که من بعضی از اونها رو نام می برم:
خیابونهای بزرگ و تمیز و خلوت و آروم، برج های زیبا و شیک، درختای نخل کنار جاده، چمن های مرتب و یکدست، ماشین های مدرن، وجود ایستگاه های اتوبوس توی شهر، گلکاری های کنار جاده، گلهای قرمز پررنگ، حوالی Harbour way E، خدای من چه شهر زیبایی، پل زیبا روی آب، برجهای کنار دریا.
چه ویوی بی نظیری مخصوصا طبقات بالای برج دارن، آقایی که داره روی پل پیاده روی میکنه، یک خانم و آقای دیگه هم با لباس اسپرت راحت دارن پیاده روی میکنن، واقعا پیاده روی توی همچین فضایی میچسبه.
خدایا شکرت بخاطر نعمت آزادی، آمریکا کشور آزاد، بهشت زیبای روی زمین. ساحل رویایی با درختچه های عجیب و غریب، اتصال دریا به آسمون و یه منظره بی انتها، آسمون ابری و انتظار یک بارون رحمت الهی، تمیزی ساحل مثل همیشه که قابل تحسینه.
خانم شایسته رها و ریلکس در حال لذت بردن و کیف کردن و عکس گرفتن با لبخندی ملیح بر لب. گذر از یک منطقه زیبا و یک جاده رویایی دیگه با درختای عجیب و غریب که تنه ها و شاخه ها از روی زمین به هم پیوستن و یکی شدن.
بازم فراوانی بسیار زیاد ماشین های شیک به روز دنیا، جاده خلوت، ترافیک روون، جاده تمیز و مرتب و خط کشی شده، ابرای پودری پراکنده توی آسمون آبی، ویلای خوشگل کنار جاده. یه جاهایی شاخه های درختای دو طرف جاده به هم رسیدن و جاده رویایی شده، یه تیکه هایی از جاده کاملا آفتابه یه جاهایی کاملا سایه اس، خدایا شکرت خیلی زیبا و چشم نوازه!
خداروشکر رسیدیم به Fairchild, Tropical Botanic Garden که 83 ایکر مساحت داره. هوا هم رویاییه. خانم شایسته جان با لباس خوش نقش و نگار، اشاره به هدایت خداوند داره.
خدایا شکرت این زیبایی ها به قول خانم شایسته عزیز واقعا آدمو به وجد میاره، مرسی که فیلمشو گرفتین.
درختهای ژوراسیکی پارک، چقدر تنوع شکل برگهای درختان زیاده! خدایا شکرت هر درختی برگش یه شکله، چقدر فراوانی! خدای من! به عجب جایی هدایت شدین!
موجودات جالب که مثل مجسمه خشکشون زده فک کنم اسمشون ایگوانا هست و سیگنیچر فلوریدان! چه نقش و نگاری دارن، آفرین خانم شایسته جان که نترسیدید و ازشون فیلم گرفتید، کلی هم باهاشون گپ زدین و دختر خاله شدین! ولی گویا باید برای صمیمی شدن تکامل رو آهسته تر طی کنین! خیلی بامزه بود! خیلی جالبه که اینا کنار آبن یا توی آب هم میتونن برن!
پرنده های بامزه ای که مرغابین ولی یکمی شبیه کرکس هستن و خیلی جالب راه میره و سر به زیرن و تمرکزشون تو کار خودشونه و اصلا هم نمیترسن. چه ترکیب رنگی زیبایی هم دارن.
مامی مرغابی با جوجه های نازنازی مشغول گردشه. چقدر اینجا امن و با آرامش و آسایش زندگی میکنن! چقدر این حیوونا خوشبختن! خیلی اینجا جادوییه و همه جور زیبایی اینجا جمع شده!
بادکنکای مارپیچی رنگارنگ توجه آدم رو جلب میکنه و جلوتر که میری ماهیا رنگی رو میبینی که همرنگ برگهای پاییزی هستن! خدای من اینجا چقدر انبوهه! برگهای درختا چقدر متنوعه! یه باغبون مشغول آبیاریه. دستگاههای تولید بخار هم رطوبت لازم برای گیاهان رو در زمستان که بارندگی شاید کمتره فراهم میکنن. تکنولوژی زیباست! آفرین به این ایده پردازها و اجرا کننده ایده ها!
تکنولوژی اینقدر پیشرفت کرده که میخوان شرایط رشد گیاه در فضا رو فراهم کنن. خداوند به انسان چقدر قدرت ذهنی و خلاقیت عطا کرده و اونایی که از این قدرت استفاده میکنن تحسین برانگیزن! بشر هر کاری بخواد میتونه بکنه و این خلاقیت ها با برخورد به تضادها تو وجود آدم شکل میگیره!
خدای من بازم پروانه! شاید دوباره اینم یک نشونه اس برای من که میگه سبکبال بودن و رها بودن و وابسته نبودن رو از پروانه ها یاد بگیر تا بتونی هر جا که میخوای پرواز کنی و بری و لذت ببری و زندگی رو تجربه کنی!
فضاهای شیشه ای که داخلش حشرات رو به نمایش گذاشتن ایده جالبیه. سوسک ها چقدر خوشرنگ و زیبان. پیله های پروانه ها و روند تکاملی پروانه ها داره قانون تکامل رو نشون میده. یه پیله نه چندان زیبا با طی کردن تکامل تبدیل میشه به پروانه ای که زیباییش چشم نوازه!
خیلی حس خوبیه پروانه رو بدنت بشینه. دوست دارم تجربه اش کنم.
! خدایا شکرت یه آقایی که سن و سالش کم نیست با چه عشق و ذوقی از پروانه ها عکس میگیره.
درختای موز اصل استوایی ارگانیک چه گل زیبایی دارن و چقدر میوه دادن خیلی هیولاست. شمال ایران هم درخت موز داره که من دیدم و محو تماشای برگهای بزرگ و گلهای زیباش شدم!
خیلی جالبه که این خزنده که ظاهرا ترسناکه ولی کاملا بی آزاره و بعضیا به عنوان حیوون خونگی ازش نگهداری میکنن. ولی انصافا عجب ابهتی دارن!
مزرعه کاکتوس چقدر زیباست هر گلی زیبایی های خودشو داره حتی این خارها هم زیباست و این تنوع چقدر خوبه.
استراحتگاه و ننویی که برای رهگذران زیر درختای نارگیل آماده کردن، تجربه لم دادن توی این ننوی آرامش بخش و لذت بردن.
این فضا خیلی حرفه ای طراحی شده واقعا دمشون گرم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 236723MB38 دقیقه
به نام الله
سلام استاد عزیز و مریم مهربونم
سلام به دوستان نازنینم کسایی که در کنارشما بودن تو این سایت الهی رو به هر دورهمی و مهمونی ای ترجیح میدم و از وجودتون لذت میبرم
سال پیش وقتی سفر به دور امریکای قسمتهای قبلی رو شروع کردم به دیدن باردار بودم و میگفتم خدایا دوقلوهامو سالم و سلامت بیار تو بغلم و همه چیزو سپردم به خودش تو روزهایی که گاهی شیطان ذهنم استرس مینداخت تو وجودم فقط یاد مادر موسی میفتادم و میگفتم اون چطور تونست به تکیه به قدرت بی نهایت الله بچشو بندازه تو اب اون وقت تو داری شک میکنی با اینکه داری تکوناشونو حس میکنی ؟ و توی وجودتن ؟ همونکه با نشون دادن ایمانت اینارو گذاشت تو وجودت همون نگه دارشونه بگذریم …و امسال دارم با دوقلوهام سفر به دور امریکای جدیدو نگاه میکنم چقدرم مشتاق هستن چون خیلی کنجکاون این کنجکاوی تو وجود همه ی ما بوده ولی ما فراموشش کردیم قل کوچیکم که چهاردست و پا راه افتاده تمام جاهایی که میشه رو رفته تو خونه سر زده به همه چی مدتها با تعجب نگاه میکنه دست میزنه لمس میکنه تا بفهمه چی به چیه وقتی میخوام حسشو درک کنم میگم فکر کن الان تورو ببرن بندازن تو یه سیاره ی دیگه یه جایی که تاحالا نرفتی و همه چیزش خاص خودشه ببین چطوری میخوای کشف کنی و واسه هر چیزی مشتاقی بچها هم همینطوری هستن برای بار اول وارد کره ی زمین و این جهان مادی شدن تا حالا قبلش فرش ندیده بودن بخاطر همین یه فرش یه ساعت سرشونو گرم میکنه با لبه ی فرش بازی میکنن روی گلهاش دست میکشن نه یبار بلکه هر روز و براشون تازگی داره یا تاحالامبل ندیدن بخاطر همین دوست دارن برن زیر مبل رو کشف کنن و ببین اونجا کجاست انگار یه سیاه چاله پیدا کردن!
من عاشق این رفتار و کنجکاوی بچهام همش دوست دارم اگاهانه این رفتارو داشته باشم که البته پیش زمینش صلح درونی با خودت و خدای خودته چون وقتی با خودت در صلح نیستی و حال درونیت خوب نیست هیچی برات مهم نیست حتی بهترین چیزا هم نمیتونه حالتو خوب کنه چه برسه بری کنجکاوی کنی
دو سه هفته پیش رفته بودیم رامسر چهارتایی خیلی هم خوش گذشت خداروشکر اولین مسافرت با بچهام و بهترین سفر عمرم بود :)
از یه برنامه یه ویلا اجاره کرده بودیم روزی که رسیدیم ذهنم یکم بازی دراورد و یکم فرکانسم پایین بود دلیلشم اصلا نمیدونم و یادم نیست ولی وقتی ذهنمو کنترل کردم خیلی حالم عالی شد و شروع کردم به کنجکاوووی گفتم اگر جای آرمان(قل کوچیک و کنجکاو) بودم چیکار میکردم؟خخخخ و رفتم کل ویلا رو با ذوق فراوون بازرسی کردم داخل تموم کشو ها و کمدهارو باز میکردم با اینکه میدونستم خالین ولی ذوقشو داشتم از تموم پنجره ها بیرونو نگاه میکردم پشت همه ی پرده هارو دید زدم و کلی کنجکاوی کردم و چقدر کیف داد چون برام یاداور زمانی بود که فراموش کردم و تونستم به یاد بیارم ،به یاد بیارم زمانی رو که برای اولین بار وارد این جهان شدم و همه چیز برام تازه و زیبا و فوق العاده و شگفت انگیز بود
هر وقت یادم بیفته که باید کنجکاو باشم دلم میخواد برم تو طبیعت برم بیرون و چیزای جدید ببینم و کنجکاوی کنم و طر از کار خدا دربیارم
و این همه رو گفتم که بگم چقد از این ویدیو لذت بردم بودن تو اون طبیعت زیبا اون درختی که شکل چتر بود و اونیکی که ریشه هاش دیواری بود و اون پروانه ها چقدر لذت بخش بود اما اگر بخوام با توجه به چیزی که از بچهام دیدم بگم اینه که نباید فرقی تو حس و حال من باشه وقتی اون درختای عجیب و غریب رو میبینم و یا همین درختای تو حیاطمونو میبینم باشه من باید ذوق و کنجکاویم در هر دو یکسان باشه باید همون قد که از دیدن اون فضای رویایی لذت میبرم از همین پارکی که میرم لذت ببرم و توش کنجکاوی کنم و ذوقشو داشته باشم
استاد نکته ی قشنگ دیگه بخشندگی خداست که ببین چطور روزی میده چطور فراوانی هست چطور مفت و مجانی روزی میده تو خیابون تا دلت بخواد موز و نارگیل هست اینجا ه رفته بودیم شمال و تو بندر عباس پر نارنجه میتونی هرچقدر بخوای بکنی ببری یا یادمه بچه بودیم میرفتیم بهشت زهرا پر درختای شاهتوت بود
خدایاشکرت که جهانم را زیبا میکنی
سلام هدیه جان
ممنون که برام نوشتی
دیروز تو کامنتهای سعیده ی عزیز خوندم نوشته بود که برای دختراش هدیه خریده تا وقتی دندونشونو میذارن زیربالش ببینن فرشته ی مهربون واسشون هدیه اورده و گفته بود بخاطر ایمان بچه به اینکه واسش فرشته هدیه میاره خدا هدایتش کرده که بره خرید
دیروز داشتم شیشه ی بچه هارو اب پر میکردم که حاضر باشه هر وقت اب خواستن بدم بهشون یهو به فکرم رسید که این کارو بکنم و دیدم یکی از پسرام اومد و دید دارم شیشه اش رو پر اب میکنم دست و پاشو تکون میداد و به شیشه نگاه میکرد فهمیدم تشنس و نصف شیشه رو خورد و رفت و فهمیدم اون لحظه خدا منو هدایت کرده تا برم شیشه رو پر اب کنم تا کوچولوم بیاد به من بفهمونه که تشنست،
و نتیجه برام این شد که خدا حواسش به همه چیز هست