سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 236 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

وقتی این فایل دیدم مثل همه فایل‌هایی که دیدم چه فایلهای دانلودی چه فایلهای مربوط به محصولات احساس کردم دیگه آخرشه

یعنی اونقدر زیبا بود اونقدر شگفت انگیز بود که به خودم گفتم خداااای من مگه میشه مگه داریم

اون تصویر اول ی چیز بسیار شگفت انگیز بود

یعنی واقعا تو تصور نمی‌گنجید

الهی شکرت بخاطر اینهمه زیبایی

استاد جان ازتون بی نهایت سپاسگزارم

و مریم عزیز و مهربونم که هم با دستهای قشنگت برامون فیلم می گیربد و با صدای گوشنوازتون توضیح میدید

الهی شکر بخاطر وجود ارزشمندتون

داشتم فکر میکردم که وقتی ببینیمتون ما با شما کامل آشنا هستیم باهاتون غذا خوردیم به جوجه ها غذا دادیم خونه تمیز کردیم و با آروی مسافرت رفتیم و کلی حال خوب تجربه کردیم

ولی ممکنه شما اونقدرا هم مارو نشناسید (:

اونقدر این منطقه مثل همه جاهای دنیا زیبایی داره که از حد و اندازه ش گذشته البته که بیننده انتخاب می‌کنه که چی ببینه و چی بشنوه

و شما هم با وسواس خاصی جاهای بکر انتخاب میکنید و ب ما نشون میدید

اون وسطا ی آقایی بود که داشت وسط خیابون راه می‌رفت بعد ذهنم می‌گفت وا چرا این بنده خدا وسط خیابون داره راه میره یهو شما دوربین بردید به سمت زیباییها و جاهای دیگه همون جا بخودم گفتم دیدی چطور تمرکز به زیبایی رو ،یعنی شاید اینجوری متوجه نشده بودم که آقا جان تو فقط زیبایی ها رو ببین حتی اگر ی نازیبایی دیدی سریع برو به سمت زیبایی

و اینکه تو این دنیا هم زیبایی هست و هم‌نازیبایی اما این تو هستی که انتخاب میکنی که چی ببینی و چی نبینی

تو تبریز ی رستواران هست ب نام« آنا» وقتی این قسمت دیدم یاد اون رستوران افتادم اونجا هم خیلی زیباست پر از درخت های سرخس و موز و شاید درخت نارگیل این اخری دقیق نمی‌دونم ولی برای بقیه اطمینان دارم

اون دفعه که دعوت شدیم به این رستوران همین شکل بود زیر درخت‌ها تخت گذاشته بودن و ی قسمتی هم داشت که میز و صندلی داشت و ی عالم پرنده آواز خوان اونجا داشتن با چه چهشون از مهمونا پذیرایی می‌کردن

برگردیم با این محل زیبا و چشم‌نواز که روحم رو لطیف کرد

حیواناتی که شاید در نگاه اول زیبایی نداشته باشه ولی از اونجا که ما بچه های دانشگاه استاد عباس منش داریم یاد میگیریم که از هر چیزی فقط به نکات زیباش توجه کنیم و شروع به تحسین و تمجید کنیم و وقتی به اون پتی که روی درخت بود نگاه میکردم دیدم چقدر رنگش قشنگه یا اون مارمولک‌های کنار رودخونه شاید در نگاه اول ترسناک باشن ولی چقدر عزیز و دوست داشتنی هستن

من وقتی اون مارمولکه رو دیدم که داشت از هم صحبتی با مریم جون طفره می‌رفت یاد سگمون افتادم امروز که داشتم ویکی ماساژ میدادم دستم ب آرنج و زانوهاش زدم چقدر کوچولو بود دقیقا اون مار مولکه هم زانوهاش و رون هاشو که نگاه میکردم دیدم چقدر ظریف طراحی شده یاد ویکی افتادم دوست داشتم اونجا باشم اونم ماساژ بدم آخه ویکی عاشق ماساژ گرفتنه تا ماساژ نگیره لب به غذا نمیزنه

الهی شکر که اصلا نازیبایی تو درگاه عظمت خدا هیچ جایی نداره

خدایا کمک کن تا فقط زیبایی ببینم

خدایا کمکم کن تا صبورانه زندگی کنم و غرق در آرامش باشم

دنیا پر از فراوانیه و این کشور بهشت گونه هم ازین امر مستثنی نیست

مثل ایران خودمون که پر از زیبایی و برکته

من امروز که داشتم از پیاده روی به خونه میومدم به برج های سر به فلک کشیده فکر میکردم ،فکر میکردم به تحسین برانگیز بودن کسانیکه که عاشق دیدن طلوع و غروب آفتاب هستن و اتفاقا تو طبقه آخر یه برج زندگی میکنند و علاقه به دیدن شکوه و عظمت طلوع و غروب خورشید دارن

و من امروز برای هزارمین بار از خدا خواستم که ی طبقه تو یه برج در یک جای زیبا نصیبم کنه تا هر روز بتونم براحتی شگفت انگیز ترین اتفاقی که هر روز اتفاق میفته رو ببینم و سپاسگزاری عاشقانه ای رو باهاش داشته باشم

الآنم عاشقشم و عاشقانه سپاسگزارش هستم چند وقت ی دفعه اگر شرایطش باشه ساعت طلوع آفتاب سرچ میکنم و میرم بیرون شهر و طلوع آفتاب میبینم و کلی با خدا عشق بازی میکنم

من که بهمراه بقیه بچه های سفر به دور آمریکا کلی ذوق کردیم کلی نفس کشیدیم هوای خوب رو بهمراه مریم جان و استاد جان ماهم کلی دیدیم و شنیدیم و لذت بردیم ما هم کلی تجسم کردیم و لذت بردیم و کیف کردیم و بعدشم با خوندن کامنت دوستای عزیزم بار دیگه به شنیدن اوصاف بهشتی که شما رفته بودید از زبان دوستان مشغول شدیم

از دیدن اون همه فراوانی نعمت به وجد اومدم و دوباره به عظمتش پی بردم و لذت بردم و شکر کردم

خدایا شکرت