سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 237

بنام حضرت دوست

بنام نامی خدا

بنام خداوند هدایتگر

خدایا:

تو را شکر که امروز را به من فرصت زندگی دادی تا شکرگزار نعمت‌هایت باشم و از زندگی‌ام لذت ببرم.

تو را شکر که هر روز نعمت‌های بیکرانت را وارد زندگی‌ام می‌کنی.

تو را شکر که هر لحظه مرا به مسیر درست هدایت می‌کنی.

تو را شکر که ایمان و باورم را روز به روز قوی‌تر می‌کنی.

تو را شکر که هر روز بهترین‌ها را وارد زندگی‌ام می‌کنی.

سلام صدسلام براهالی بهشت

سلام صدسلام براساتید گرانقدر

سلام صدسلا بردوستان بهشتی ام

دوستان عزیزم

بازهم یک روززیبا وفوق العاده

بازهم پارت دیگری ازسریال بی نظیر سفربه دورامریکا

خدایاشکرت بابت قدرت بینایی  که به من عطاکردی تا هرروز وهرلحظه اززندگی شاهد این همه زیبایی باشم  ولذت ببرم

این فایل هم سرشاراززیبایی ،فراوانی وحال خوب بود خدایاشکرت

فراوانی در این جهان رومیشه  فقط به تنوع انواع گونه های ماهی در بخش کوتاه همین قسمت سریال شاهد بود

الله اکبر به این همه تنوع

درلحظه زندگی کردن وشادبودن رو میشه دربخشی ازهمین سریال شاهدبود جایی که استادنازنین وخانم شایسته بادرست کردن موشک وهواپیمای کاغذی به بازی پرداختند وهمه مارو به دوران کودکی بردند.

امادوستان ازانجایکه متعهد شده ام تجربیات روزانه  خودم رو از این مسیرزیبا وتوحیدی بنویسم یک ماجرای شیرین والبته هشداردهنده روشرح دهم

ماجراازاین قراراست همانطورکه درکامنت قبلی اشاره  کردم چندروزی است بایکی ازاعضای گل خانواده ام به تضادی برخوردم دربحث رابطه وتااینجای کاربرااساس قوانین واموزه های استاد تلاش کردم موضوع رومدیریت کنم ورهاکنم تاگذشت زمان همه چی روحل کند تااینکه سه روزقبل مادوباره به هم رسیدیم و پس ازرفتن این عضو عزیزخانواده مون ذهن نجواگر برای دقایقی بر من غلبه کرد وباعث شدکنترل ذهنم روازدست بدم وچنددقیقه با عصبانیت راجع به این موضوع باهمسرعزیزم صحبت کنم

خوب بارها برای من ثابت شده اززمانی که دراین مسیرهستم هرگاه کنترل ذهنم روازدست دادم وبه احساس بدرسیدم خیلی سریع واکنش جهان رودریافت کردم وبه قول استاد خداوندگوشمالی داده که اقا حواست هست داری ازمسیرمنحرف میشی مواظب باش

حالا این گوشمالی هاو اتفاقات ناخوشایند درقالب خسارت مالی وبی خوابی وبعضا  ناراحتی های جسمی بوده که به لطف الله مهربان وبراساس اموزه های استاد خیلی سریع تلاش کردم تا ذهنم راکنترل کنم وبه احساس خوب برسم  وسعی کنم زیاد دراحساس بدنمونم

اگه بخوام صادقانه بگم موفق عمل میکنم اما این الگوی تکرارشونده  هنوز بامن هست که بایدخیلی بیشترروی کنترل ذهن کار کنم

خوب برگردیم به اصل ماجرا

بله کنترل ذهنم روبرای دقایقی ازدست دادم ودراحساس بدفرورفتم وبلافاصله لباس ورزشی  پوشیدم رفتم پیاده روی وفایلهای ارامش درپرتواگاهی روهم همزمان گوش میکردم تااینکه پس ازتقریبا یک ساعت پیاده  روی یه درد خفیف حوالی شکم تادورکمر به سراغم آمد که تاکنون سابقه نداشت

دراون لحظه زیاد بهش توجه نکردم و  خیلی زودهم خوب شد

وامدم خونه به خودم تعهددادم ودردفترقشنگم نوشتم که دیگه تحت هیچ  شرایطی عصبانی نشم وکنترل ذهن اولویت اولم باشددرهمین هنگام دوباره این درد شروع شد وبازهم خیلی سریع خوب شد

باخودم گفتم خداروشکر که خوب شدم دقیقا هر30 یا40 دقیقه دوباره این ناراحتی می آمد ومی رفت واین روند درطول شب وهنگام خواب هم تکرارمیشد صبح ازخواب بیدارشدم ونتیجه گرفتم که خداوند خیلی بیشترازاینکه مافکرمیکنیم حواسش به ماهست

وداره دقیقا مثل اینکه ساعت موبایل روتنظیم کرده باشه هرنیم ساعت یاچهل دقیقه داره به من آلارم وهشدارمیده که اقا حواست باشه تو تعهددادی دیگه عصبانی نشی

باورتان نمیشه دراین لحظه که دارم مینویسم پس ازسه روز دائم این پروسه تکرارشد هرچند که این ساعات اخیر خیلی ملایم ترشده

وبارها به همسرعزیزم که باهم دراین مسیرالهی هستیم گفتم ببین خدا چطوری داره ازمن محافظت میکنه وهشدارمیده که این آخرین بار باشه که کنترل ذهنت روازدست میدی.

خداوند یارنگهدارمان باد