سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 237

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 237
    838MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

213 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مصطفی کرمی» در این صفحه: 1
  1. -
    مصطفی کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    با نام و یاد الله

    و سلام خدمت شما اساتید نازنین

    سلام به شما دوستان در سایت .

    خدا رو شکر که تونستم یکی دیگه از فایلهای زیبای این سفر رو ببینم و لذت ببرم.

    این فایل همچون فایلهای دیگه برای من خیلی درس داشت .

    از توجه به زیبایی ها تا فراوانی و هدایت و دیدن و کار کرد سیستم جهان هستی و …..

    دریافت من از این فایل این بود که با دیدن اختراعات گذشتگان در صنعت هواپیمای و اشاره به نام این مخترعین مثلا برادران ویلبر رایت و دیگران که چه زحماتی کشیدن که ما الان از آنها استفاده می‌کنیم و هدایت این انسانها به اون ایده ها به چه پیشرفت‌هایی در جهان امروز کمک‌ کرده و اینکه خداوند این فرشتگان را در اون زمان مأمور کرده که در جای درستشان در زمان درست ودر مکان درست وظیفه که داشتن یعنی کمک به پیشرفت جهان کرده باشند را یادآوری می‌کند.

    همینطور استفاده از انرژی سولار که تبدیل شده به یکی از مهمترین انرژی‌های این زمان که این هم به نوبه خود در زمان درست و….. برای کمک به جهان هستی پی ببرم.

    و نکته‌ای که در مورد سولار دریافت کردم این بود که تا زمانی که به انرژی منبع وصل باشی میتونی در حرکت و دریافت اون انرزی باشی .

    یعنی تا زمانی که استاد دستش رو روی سولار قرار نداد اون چرخ دنده ها در حال حرکت بودند و ما مشاهده این تصویر زیبا بودیم.

    و زمانی که یک عامل بیرونی یعنی قرار دادن دست استاد روی سولار اومد اون انرزی قطع شد و حتی بعد از چند دقیقه ما منتطر وصل شدن جریان انرژی بودیم که متاسفانه نشد.یعنی در زمان استاد و خانم شایسته نمی‌گنجید که منتظر برقراری اون انرزی باشند.

    وگرنه با توجه به توضیحات استاد اون اتصال بلاخره اتفاق میوفتاد ولی من متمعن هستم که به خاطر ظیع وقت نشد که ما برقراری مجدد اون انرژی منبع رو با چرخ دنده‌ها رو ببینیم.

    به نظر من خیلی نکته مهمی رو میشه از این مثال گرفت .به قول استاد ما همیشه باید سعی کنیم که یاد بگیریم جهان هستی و سیستم اون چطور کار میکنه و به چه فرکانسایی جواب مثبت میده یه جورایی چگونه فکر خدا رو بخونیم.

    تا زمانی که ما روی خودمان کار می‌کنیم و سعی می‌کنیم که خودمان رو به انرزیرمنبع هستی یعنی خداوند متعال نزدیک کنیم به همون اندازه از اون انرژی منبع برداشت می‌کنیم و در حرکت با اون انرزی هستم یعنی هم سو می‌باشیم .و هر زمان که از اون انرژی دور باشیم زندگی سرد و یخبندان و چرخ دنده‌های زندگی از کار میوفته و تا دوباره بخوایم به اون انرزی وصل بشیم زمان میبره و این باعث میشه که ما از کارهامون و رسیدن به خواسته هامون دور بمانیم.

    در مورد ساختن هواپیمای دستی یاد گرفتم که وقتی خانم شایسته با توجه به استفاده کردن از قواعدی که به صورت عکس و توضیح عمل کردند و با دقت و صبر و تکامل مرحله به مرحله ساخت اون هواپیمای کاغذی چقدر موفقتر عمل کردند تا اینکه استاد عزیزم روی تجربیات زمان بچگی که خیلی هم قشنگ بود کمک گرفتند و متاسفانه به خوبی هواپیمای خانم شایسته نشد یعنی اینکه ما در هر زمان باید روی خودمون کار کنیم کارهایی که قبلا انجام دادیم رو باید تکرار کنیم وگر نه یادمون میره و اون کیفیت رو برامون نداره.

    با ساخت هر دو هواپیما لذت بردم ولی خوب احساس بهتری با هواپیمای خانم شایسته برقرار کردم چون خیلی شبیه ماکت اصلی بود و تحسین میکنم این دقت در ساخت این کار دستی زیبا رو.

    یادم هست که من هم خیلی علاقه داشتم و اینجور هواپیماها رو می‌ساختم و بعضیهاشون که با حوصله می‌ساختم نزدیک به پنجاه یا صد متر پرواز می‌کرد. طوری که وقتی به هوا پرت میکردم روی ساختمان‌های دیگه میرفت و دیگه نمیتونستم پیداش کنم ولی خوشحال از اینکه خوب ساخته بودم تکرار میکردم .

    زیبایهای ماهی‌ها رو دیدم و لذت بردم .چه ماهی‌های رنگا و رنگی و چه سفره ماهیهای قشنگی .

    خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم خانم شایسته با توجه به شکرگزاری کردن و سپاسگزاری تونست مسابقه رو با اون پسر جوان ببره.

    شاید ما در این برهه از زمان فکر می‌کنیم که بچه‌های این دور و زمانه از هوش بالاتری برخوردار هستند و موفقتر عمل می‌کنند ولی در این فایل من یاد گرفتم که قدرت شکرگزاری اینقدر قوی هست که در هر سنی میتونه معجزه کنه و به راحتی و سادگی همیشه پیروز میدان باشه.شاید اگه میتونستیم از اون پسر بپرسیم که زمان نگاه کردن به دستگاه به چه توجه می‌کرد هزار دلیل و هیجان رو به ما توضیح می‌داد که میخواسته اون مسابقه رو ببره الا شکرگزاری که با توجه به سن کمش انتظار همچین دریافتی هم نمیشه از اون پسر داشت.

    ولی الان که بیشتر متوجه این داستان میشم باید همیشه به خودم یادآوری کنم که قدرت شکرگزاری حرف اول رو در این قانون کائنات میده فراموش نکنم.

    و در پایان از دیدن اون ماهی‌های ریز بالای سر اساتید و دیدن اون کوسه باز یاد اون داستان ماهیگیرهای زاپنی افتادم که استاد در یکی از دوره‌ها اگه اشتباه نکنم کشف قوانین زندگی بود یاد کنم.

    خلاصه اون داستان این بود که یه مدتی بود که مشتریهای رستورانها برای خوردن ماهی تازه کم شده بودند و صاحب رستوران‌ها به دنبال دلیل بودند تا اینکه متوجه شدند.ماهیهای که مستقیم از دریا گرفته می‌شدند و به بازار می‌فروختند خوشمزه تر بودند تا ماهی‌های که در حوضهای کشتی‌ها نگهداری میشند چرا ؟ چون ماهی‌ها با وجود بودن کوسه در دریا احساس خطر می کنند و باعث میشه که همیشه در حرکت و تکاپو باشند و این ماهی‌ها خوشمزه تر از اون ماهی‌های باشند که در حوضهای کشتی‌ها نگهداری میشدند و هیچ احساس خطری نداشتند و بی تحرک بودن.

    و در نهایت ماهیگیرها با انداختن یک بچه کوسه توی اون حوضهای که تو کشتی‌ها طراحی کرده بودن می‌انداختند تا ماهی‌های گرفته شده رو به جنبو جوش بندازند تا زمانی که به بازار برسانند و در نهایت این کار باعث می‌شد که مشتری فرق بین ماهی تازه گرفته شده رو از ماهی که مدت طولانی به خاطر مسافت زیاد در کشتی‌ها رو متوجه نشوند و نوش جان کنند.

    استاد عزیزم وخانم شایسته خیلی سپاسگزارم که با دیدن این فایلها وتصاویر بیشتر به یاد آموزه های شما میفتم .

    خداوند یار و یاورتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: