سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 238

بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

سلام به استاد عزیز و گرانقدرم

سلام به مریم جان زیبا و قشنگم

سلام به شما دوست عزیزی که این بخش از حضور من در این سفر رو میخونی.

اول از همه سپاسگزار خداوندم که در این لحظه همچین فرصت بینظیری و عالی رو بهم داده.

یک روز پنجشنبه تعطیل(به مناسبت میلاد حضرت علی) نشستم یک گوشه از خونه، اونم چه سکوتی، نه صدای یخچال نه گاز نه هیچ صدای دیگه ایی…

غرق در سکوت و یک آرامش قشنگ نشستم تا بنویسم، تا اینجا باشم، تا یک قدم در جهت رسیدن به خواسته هام بردارم، تا کانون توجه ام رو ببرم به سمت زیبایی ها و قشنگی ها، به سمت فراوانی ها و نعمت ها آره من اینجام تا کانون توجه ام رو نقطه تمرکزم رو آگاهانه ببرم به سمت شادی ها و ثروت ها. اینجا میام تا یادم بیاد وظیفه اصلی من چیه، یادم بیاد که خدا همه چیز رو برای منه انسان فراهم کرده و بدون ذره ایی خطا داره فرمانروایی اش رو میکنه، داره این جهان رو مدیریت میکنه اونم به روش خودش، به وسیله قوانین همه ثابت ابدی و ازلی اش، داره مدیریت میکنه به روش هم کفو کردن و هماهنگ کردن های بی وففه، به وسیله هدایت های بی امانش، خدا هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه و من اینجام که خودمو بندازم تو جریان هدایت هاش، تا پارو نزده اجازه بدم خودش منو ببره به سمت خواسته هام.

من اینجام تا تحسین کنم استاد بزرگــم رو که انصافا استاد توجه به زیبایی و مثبت هاست، استادی که فرکانس عشقش رو میشه حس کرد ازاونور کره زمین، که اینطور بی منت، با عشق با صداقت تجربه های قشنگش رو با ما به اشتراک میذاره.

استادی که با سخاوت و دست و دلبازی احازه داد تا این جریان هدایت تولید و فیلمبرداری از سفر به راه خودش ادامه بده، اجازه داد تا خصوصی تر تجربه هاشو ببینم بشنویم، و ما رو همسفر بخشی از لحظه هاش میکنه و بهمون هر لحظه با رفتار هاش حتی در سکوت ها و نگاه هاش درس درست زندگی کردن و درست فکر کردن میده. استاد شما واقعا مرد عمل هستی، عمل کننده به چیزهایی که میگی، استاد جان شما یک بزرگ مرد هستی، یک مرد قهرمان زندگی ساز، مرد جریان ساز عصر حاضر برای خیلی از ما ها و ما چقدر خوشبختم که کشفت کردیم که همراهت شدیم که چقدر قوانین درسته چقدر خوب هرکسی وارد این مسیر شده، چقدر خوب اجازه دادی خدا خودش سایتت رو پیش ببره حتی با همین فیلم های به ظاهر غیرآموزشی یک همین فیلم ها کارگاه های عملی رفتار کردنه.

استاد خیلی مردی

خیلی آقایی

خیلی عشقی

خیلی گلی

اصلا نمیدونم چی بگم مقدمه امم داره میشه یک کتاب، خواستم بگم خیلی سپاسگزار و قدردان تمام لحظه هایی هستم که با ما به اشتراک میزاری، خیلی خیلی سپاسگزارم.

و امروز رو به شما تبریک میگم، روز مرد، واقعا مردی استاد جان… منم میخوام مرد باشم یعنی مردانه پای تعهدم باشم، پای عمل کردن و درک کردن هام باشم و تا اخر عمرم ادامه بدم و بگم ایـــنه زندگی که خلقش کردم مردانه و متعهد…

بنظرم اینجا “مرد” جنسیت نیست، درسته روز مرد رو از تولد امام علی(ع) گرفتیم و چقدر هم الگوی خوبی هستن برای مرد بودن و مردانه عمل کردن، برای پدر بودن و پدری کردن.

بقول سخن های امام علی:

انسان به هیچ زینتى, زیباتر از جوانمردى آراسته نشده است.

جوانمردى, دور بودن انسان از پستى و فرومایگى است

براى مردانگى مرد به نشر نیکى وبذل احسان و منت نگذاشتن (بر نیکى ها) استدلال مى شود.

آقا من با همین استدلال های نصفه نیمه خودم میگم اســـتـــاد جان خیلی مــــردی، خیلی جوانمردی… روزت مبارک پدر جوانمرد و بزرگ منشم

===============================

عجب قسمت علیگیتوری بود.

خدایی اینا هم واسه خودشون مردی هستنا. جوانمردهایی که با چهره چقر و بدبدن شون، خیلی آروم و مهربانه با انسان ها رفتار میکنن.

چقدر اون فردی که داشت تو قفس علیگتورها نمایش اجرا میکرد و با اونا ارتباط برقرار میکرد از نزدیک جالب بود. هم فان بود و هم اطلاعات میداد و بهمون تا ته حلق بنده خدا حیوان رو نشون داد. عجب فک و آرواره ایی، عجب پوست کلفت و پرنقش و نگاری… خلاصه یک حس ترس و چندش و کنجکاوی و تعجب داشتم و البته کنجکاوی غلطتش در وجودم بیشتر بود. واقعا خدا چه موجوداتی رو با چه سیستم های رفتاری متفاوتی آفریده، تنوع حتی در هضم غذا و سیستم تغذیه.

اینکه استاد جان توضیح دادین باید تو آفتاب باشن تا غذاشون هضم بشه خیلی جالب بود برام. یا اینکه تا 6ماه میتونن بدون غذا باشن، یا اینکه مثل کفترهای جلد، میتونن جایی که قبلا بودن یا دوست داشتن رو دوباره پیدا کنن یا برگردن اونجا،انگاریک سیستم مکان یاب به نقطه قبل دارند و در این حد باهوش هستن.

چقدر یاد علیگتورهای پارادایس و دریاچه افتادم. چقدر برام عجیب بود که تو آب دریاچه از اون مدل تمساح های مهربون و خجالتی داشتین و الان بیشتر متوجه میشم چرا…

خدای من طاووس ها رو…

چقدر زیباست این پرنده

چقدر رنگانگه این پرنده

چــقـــدر حس راحتی و امنیت دارند که بین مردم، توی جمعیت واسه خودشون راه میرفتن، انگار از خلقت متفاوت خودش از زببایی هاش از توانایی هاش داشت لذت میبرد و راه میرفت. ببین منــو من، شاهکار خالقم. زیبا و شگفت انگیز. طاووسه میگه ببین:تو منو تحسین میکنی خدایی که منــو خلق کرده تو رو…

وای چقدر جالب بود دیدن طاووس توی اون جمعیت و الحق چه زیبایی بود، چه ترکیب رنگی و اون طاووس نرها عجب مردهایی بودن واسه خودشون.(این قسمت همه مردها یکجورایی خودنمایی کردنا والا،پرچم مردها بالاست مستقیم و غیرمستقیم…)

و حتی مردانی که دیده نشدن اما اون قایق های بادی با اون موتورهای هیولا رو درست کردن تا براحتی این مسیر رودخونه رو بشه بری و از دیدن زیبایی هاش لذت ببری. چه رودخونه عریض و پهنی… چه گل و گباهان معلق و روی آبی مثل نیلوفر آبی.

500اسب بخار

خدایی اون موتوری که گذاشته بودن هم واسه خودش مردانه داشت انرژی تولید میکردا،چه ابهتی داشت. اونم پرهیاهو و پرسروصدا، اما پرقدرت و باصلابت.

خلاصه که خیلی مرد دیدم و خیلی مردانه خواستم از همین تریبون بلند بگم به تمام مردها و آقایون سایت، “روزتــــون خیــــلی مبـــارک باشــه.” و افتخار میکنم که از جنسیت مرد صفتی رو میتونم داشته باشم و کسب کنم به اسم مردانگی و جوانمردی….

خدایا شکرت که صفات اخلاقی و شخصیت منو هربار به سمت بهتر شدن هدایت میکنی.

خدایا شکرت برای تغییر شخصیت که کنترلش دست خودمه.

خدایا شکرت که منو مثل خودت خالق آفریدی و میخوام زندگی خودمو خلق کنم به زیباترین شکلی که میتونم و لایقش هستم.

خدایا شکرت برای گوشیم،برای داشته های این لحظه ام،برای احساس خوب و عشقی که در وجودم جریان داره.

خدایا شکرت* برای این لحظه

««خداجــــونم خـــیـــلی شکــــرت…»»

سلام به شما دوست ارزشمندم

سلام به شما حامد امیری عزیز

خدایا شکرت برای این لحظه ها

خدا امشب منو سورپرایز بارون کرده ها ببین اسم چه کسی را میبینم کسی که مدتیه به واسطه عمل نکردن هام و نتونستن هام در دوره شیوه حل مسائل خیلی تو ذهنم میاد.

کامنت ها و ردپاهات توی اون دوره هی به من میگه اگر حامد عزیز تونسته دوره رو تموم کنه و اینقدر رشد کنه نتیجه بگیره توام میتونی.

ولی میدونی من هنوز نتونستم تموم کنم جلسه اول کمال گرایی گیر کردم. مبدونی الویت هام یا شاید همین پاشنه اشیل کمال گرایی اینجا داره منو به عقب میبره نمیدونم، شایذ اینم مسیر تکامل منه نمیدونم، شاید شاید…

الان تا 4اسفند که کنکور ارشد گفتم به خودم سخت نگیرم و خودمو به چالش نندازم، چون میدونم اون دوره خیلی ذهنم رو شخم میزنه و جواب دادن به هر سوال خودش داستانی در ذهنم ایجاد میکنه. چند روزه تو ذهنم بود بیام کامنت های شما یا هرکدوم از دوستان رو بخونم و شاید از نحوه پیش رفتن و تمرین انجام دادن هاتون نوشته باشین. چندبار تو ذهنم بود بیام زیر یکی از کامنت هاتون سوال کنم، بعد حالا خودت همینجا همین صفحه ایی که خودم کامنت نوشتم ردپا گذاشتی تا راحت پبدات کنم.

اگر اینا رسیدن به خواسته ها نیست چیه

اگر اینا هدایت الله یکتا نیست پس چیه

واقعا خدا همه چیز میشود همه کس را، به شرط پاکی دل، به شرط طهارت روح، به شرط معامله نکردن با ابلیس..

و چقدر بیشتر هربار این جمله رو باور میکنم که میگه: «قلبت را پاک کن، اتفاقات خوب تنها زمانی از راه می رسد که تو قلبت را پاک کرده ایی.»

دوست عزیزم حامد امیری ارزشمند تحسبنت کردم برای داشتن دوره ها، برای گوش دادن جلسات ناب راهنمای عملی دستیابی به رویاها(که یادمه از اول این دوره منو صدا میزد منو اول بخر ولی گوش نکردم) الان میدونم در بهترین زمان تمام آگاهی هایی که لازم دارم بهم میرسه تمام دوره ها رو یک روز با عشق خربدم و سرشار میشم از عمل کردن.

حالا حامد جان از شما درخواست داشتم، اگر میشه برای ادامه مسیرم تو دوره ایی که گفتم اگر ایده یا پیشنهادی به ذهنت اومد برام بنویس، بازهم سپاسگزارم برای اینکه ردپا از خودت گذاشتی و کلی آگاهی به اشتراک گذاشتی. و پیشاپیش سپاسگزارم برای پاسخگو بودنت.

برات از الله یکتا بهبودهای دائمی در درون و بیرون خواهانم.

ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

سلام سلام سلام

ببین اسم چه کسی را اینجا میبینم؟! شینا جان….

واوووو

چقدر لذت بردم عزیزم از کامنتت.

چقدر خوب تونستی توجه کنی به نکات مثبت معلم شنات. چقدر عالی مهارت هاتو بهتر کردی و در مسابقه به مقام بالاتر رسیدی، این یعنی تلاش ادامه دار

این یعنی تو خیلی توانمندی

این یعنی تو بینظیری

چقدر ذوق کردم گفتی دستم رو برای تیچر بلند کردم و اعتماد به نفست ببشتر شد. وای که تو چقدر ماهی دختر…

افرین بهت

ماشالله

به اهالی خانه و خصوصا پدرت سلام منو برسون و روز مرد و پدر رو از طرف منم تبریک بگو…

واقعا ازت سپاسگزارم عزیزم که اینجا از وجود نازنینت ردپا گذاشتی و من دیدم خداروشکر.

ارادتمندت فهیمه