سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 239

بنام خداوند مهربانم که هرآنچه دارم ازوست

انقدر کیف کردم از دیدن این فایل که وقتی تموم شد نتونستم بنویسم

گفتم اول برم یکمی کامنتای بچه هارو بخونم یکم هیجانم بیاد پایین تا بتونم بنویسم، بدتر شد!

عاشقتونم استادان عزیزم

سپاسگزار خداوندم که منو لایق هدایتش دونسته، اونم در مسیری با استادانی چون شما

من یه هندزفریه کیپه گوشمم گذاشتم که قشنگ خودمو همونجا ببینم

باهاتون خندیدددددم

مررررردم اونجا که مریم جون گفتن ابرو پیوندیاشو!

یاده حرمسرای ناصرالدین شاه افتادم!!!

دقیقا داشتم میگفتم چه شاخهای مخملی دارن، دست بزنم به شاخشون… همون لحظه مریم جون دست زدن به شاخش!!!

نگم براتون انقدر واقعی اونجا بودم الان که چشمامو میچرخونم مغزم هنگ کرده که اینجا کجاست!

از زیبایی های این فایل نمیگم چون خداروشکرررررر دوستانه هم قطارم به همه چی عالی اشاره کردن

ولی دوتا مورد رو دوست داشتم بگم:

یکی اینکه از وقتی با قلب باز و با تمرکز فایلهای سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت رو میبینم، خودمو تجسم میکنم، باهاتون میخندم،،، یا قبل از مریم جون میگم:«خوداااااااا… (استیکر قلب قلب قلب)»

و با تمام وجود تحسین میکنم و مثلا میگم منم این تجربه رو میخوام یا منم همچین وسیله ای رو میخوام

واااااقعا همون اتفاقا یا مشابه و همجنسش برام داره رخ میده

وقتی دیدم اینجوریه، باز رفتم فایلهای جلسه دو و سه قدم دوم رو گوش دادم تا بهتر تجسم کنم

خلاصه توو فایله میامی(فکر کنم قسمت 113 سریال) که با اسکوتر برقی میرفتید، خودمو باهاتون تصور کردم و باد به صورتم میخوره و و و

نگم نگم که هفته پیش اصلا قصد نداشتم برم باغ کتاب، هدایت شدم اونجا وووووووو اونجا اسکوتر برقی سوار شدم… وقتی باد میخورد به صورتم،

میگم آرررره آرررره این قدرت خدای منه که منو به همه خواسته هام میرسونه

توی یه فایلی شما رفته بودید یک جایی که کشتی نوح بود و من عجیییب دوسش داشتم

همون توو باغ کتاب، کشتی نوح دیدم!

چند وقت پیش فایل نشانه ی روزم اون قسمت بود که فواره رو انداختید توو آب و استاد میگفتن چه رنگین کمونی ازینور پیداست،

من هی توو دلم میگفتم واااای کاش مریم جون برن اونور از زاویه ای فیلم بگیرن که رنگین کمونو ببینم،،، که نمیشد(بنده خدا باید میپرید توو آب خدایی)

آقاااااا همون عصره اون روز تهران عجیبترین رنگین کمونو به خودش دید

که همشهری هام تایید میکنن که دوتا رنگین کمونه پررررررنگ و زیبا توو آسمون بود

زنگ زدم دوستم که اونم شاگرد شماست،،، بهش گفتم این رنگین کمونو خدا برای من به نمایش گذاشته هااااا

خلاصه بخوام بنویسم چندتا کتاب میشه

ممنون که مارو همسفر میکنید

مورد دوم که میخواستم بگم اینه که

توی این فایل کلی درس بود، فراوانی و خلاقیت

چقدر عاااالی از جنگل و حیاط وحش استفاده بهینه شده، به شکلی که هیچ آسیبی به طبیعت و حیوونا وارد نشده،،، تازه بازدید کننده ها هم کلی لذت میبرن

وقتی از دیده کارآفرینی بهش نگاه کنیم، واقعا میگیم واووووووو

یک عالمه پول خلق میشه اینجا، جدای اینکه به این حیوونا به راحتی غذا داده میشه، کلی شغل ایجاد شده

از اون اولین نفری که دم در نگهبانه، بلیط فروش، فروشنده غذا،،، تاااااا کارخونه تولید غذا و کلی کارمنداش تااااااا دامپزشک و وسایل … همه و همه باور فراوونی و کلی باور رشددهنده و مثبت رو درونم روشن میکنه

جرقه جرقه جرقه هست که داره توو مغزم میخوره

که جهان داره حرکت میکنه، منم خودمو تسلیم خدا و هدایتش میکنم تا همراه جهان رشد کنم

خداوندا من به هر خیری که از تو بهم برسه محتاجم

باز هم سپاس بابت فایلهای عالی که با عشق برای ما درست میکنید،،، قدردانیم هم از شما، هم از مریم جونم که شایسته ترینه، هم خداوند توانای خودم