https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-18 06:08:272024-06-25 07:25:46سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 239
274نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدارو شکر برای تمام نعمت های ک بهمون عطا کرده نعمت هایی ک میبینیم و چه نمی بینیم
خدارو شکر میکنم برای این دنیای پر از قشنگی و زیبایی ک هست
خداروشکر برای تمام جهان هستی
خدارو شکر میکنم بابت تمام عضای خانواده ام
خداروشکر میکنم برای تمام عضای بدنم ک سالم هستن و من ب راحتی میتونم ازشون استفاده میکنم .
خدارو شکر برای استاد عزیزم ک هست و قوانین خداوند رو بهمون یاد میده که ما استفاده کنیم تا زندگیه بهتری داشته باشیم .
خدارو شکر میکنم ک میتونم زندگیی که مد نظرم هست رو با اجرا قوانین ب راحتی خلق کنم و از دنیا تا موقعی ک زنده ام لذت کامل ببرم.
خدایا ازت میخوام ک بهم درک سپاس گذاری از خودت و نعمت هات عطا کنی تا بتونم تا حد ممکن سپاس گذار باشم .
خدایا با خودم درگیرم ، با خودم بعضی موقع ها در صلح نیستم ، با خودم لج میکنم ، ذهنم درگیره
بعضی موقع ها خودمو با دوستانم و اطرافیانم مقایسه میکنم (میدونم که بهم صدمه میزنه)ولی باز نمیتونم کنترلش کنم و تا حد زیادی منو اذیت میکنه
خدایا ازت آرامش ذهن و روح میخوام تا بتونم از زندگیی کیک بار میتونم درونش باشمو با لذت طی کنم و با لذت ترکش کنم ……
نمیدونم ک کی به خواسته هام میرسم ولی ازت میخوام بهم قدرت و توانایی بدی تا بتونم با شیطان درونم مقابله کنم …..
بعضی موقع ها از خودم میپرسم ک زودتر با استاد آشنا میشدم تا خیلی از اتفاقات منفی تو زندگیم نمیافتاد ؟؟؟!!؟!
عیییی ….!
باز بخودم میام میگم ک مگه استاد نمیگه ک باید ب زمان بندی خدا و هدایتش ایمان داشته باشی و هر اتفاقی ک وقتش باشه میوفته ، پس رها باش در مسیر خداوند و خودتو بنداز توی بغل خدااا
از هیچی هم نترس چون اون قویه قوی هاست
اوست قدرت جهان ، هرچی بخواد میشود
پس باید توکل کنم بهش تا معجزه ای ک میخوام اتفاق بیفته
استاد عزیزم این حرفام کاملا دلی بود و ازتون تشکر میکنم بابت تمام دوره هاتون و فایل های روی سایت تون …..
از راه دور دست بوس شمام تا ابد چون شما راهی را بهمون نشون دادید ک انتهایی نداره و میشه تواین راه به هم چیز رسید……
استاد جانم!چند روزی بود بخاطر اینکه ذهنم مشغول بود و برای اینکه در احساس بد نمونم و از طرفی نمیشد تمرکز لازم رو بر دیگر فایل ها و محصولات گذاشت تصمیم گرفتم سفر به دوره امریکا رو از اول شروع کنم و با دقت ببینم و احساسم رو آگاهانه بزارم روی زیبایی های این سفرها تا به اندازه ای که بتونم ذهنم رو از روی اون مسئله بردارم به همون اندازه ،احساس خوب رو مهمون قلبم کرده ام و اتفاقات خوب،نتیجه ی این توجه آگاهانه ست و خدا شاهده چندین روزه فقط و فقط دارم سریال سفر به دور امریکا رو می بینم و چقدر لذت میبردم از سیره تکاملی تون،از اینکه شیوه ی غذا خوردن و سبک زندگیتون رو بکلی عوض کردین،از اینکه راحت و آسان شدین برای آسونی ها،از اینکه همین فایل های سفرنامه از یه ایده ی ساده شروع شد و تا به امروز ادامه داره،از اینکه جریان هدایت رو قبول کردین و به مسیرهای زیباتر هدایت شدین،از حل مسائل در سفر،استفاده از قانون رهایی و وابسته نبودن حتی از زمان و مکان،از تمرکز آگاهانه بر زیبایی ها و صحبت کردن در مورده آنها و…
و چقدر این قانون رو بهم گوشزد کرد که به هر چیزی توجه کنی ، از جنس همان وارد زندگیت کرده ای و من آگاهانه تمرکز کردم به فایل سفرهای به دور امریکا و امروز از جنس همان دریافت کردم!
خدایا شکرت برای قانون های بی نقصت که انگار بعده سه سال کار کردن روی خودم تازه این قانون رودرک کرده ام و چقدر به خودم افتخار میکنم که با برخورد به یه تضادی میتونم با توجه آگاهانه به هر آنچه که حالم و احساسم رو خوب نگه میداره،کانون توجهم رو از روی مسئله ای که نمیخوامش بردارم و بزارم روی چیزهایی که به من احساس خوب میدهند.
خیلی لذت بردم از دیدن شما استاد نازنین،مریم زیبا،پرادایس همیشه بهشتی،مرغ و جوجه های خوشگل،سرسبزی و طراوت بهاری،پاکی و تمیزی اونجا،ماشین فورد قرمز رنگمون،لباسهای راحت و خوشرنگ استاد،زیبایی های امریکای دوست داشتنی و خواستنی،دریاچه ی بلورین،حیوونات دوست داشتنی و دست آموز که وقتی این حیوونای جنگلی و وحشی رو دیدم که دست آموز شده بودند و یه جورایی اهلی و شرطی سازی شده،گفتم باورا هم همین طورن!اگه افسارشون رو ول کنیم از اختیار ما خارجند ولی اگه کنترل کنیم و ناظر بر افکارمون باشیم میشه نمود واقعی این حیوونات که رام شده بودند و هیچ ترسی از آدما نداشتند…
خدایا شکرت و هزاران هزار بار شکرت که با نشانه هایی که در طبیعت گذاشتی به ما درس اندیشیدن و تفکر رو میدی!
استاد عزیزم بسیار بسیار لذت بردم از اینکه همراه مریم جان به تمومه اونا غذا دادین و اجازه ی لمس و نوازش رو از اونا گرفتین چون خودم اگه اونجا بودم تک تکشون رو نوازش میکردم ،فیلم می گرفتم مثل خانم شایسته ی عزیز،حرف میزدم باهاشون،غذا میدادم ، لذت میبردم و شکر و سپاسگذاری میکردم به خاطره خالقشون!شما همین کار رو کردین،ممنون از وجوده ارزشمندتون…
الان ساعت سه و نیم صبح هست و من بیدارم!ساعت سه و سه دقیقه ی صبح بود که همه جا رو سکوت شب فرا گرفته بود ولی با شروع اذان که دقیقا ساعت سه و سه دقیقه شروع شد همراه با طنین زیبای الله اکبر،صدای زوزه ی سگ ها و آواز پرندگان و تمام جهان بلند شد و همگی یکصدا حمد و ستایش خدا رو بجای آوردند،نشستم پشت بوم خونه و چشمامو بستم و گفتم خدایا همراه با جهان و کائنات و هر چه که در آن هست از اعماق وجودم سپاسگذار تو هستم و وصل شدم به سمفونی زیبای لحظه ی شکر گزاری …
خدابا ما را به راه راست،راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه راه گمراهان.
سلام و تشکر فراوان از استاد عباسمنش گرامی و خانم شایسته ای عزیز و تشکر فراوان برای این فایل هدیه ای ارزشمند….
من هرچقدر که پرودایس استاد عباسمنش را میبینیم سیر نمیشم وچقدر این بهشت زیباست والان که فصل تابستان تازه میخواهد شروع شود کنتراست رنگ زیبایی را به نمایش گذاشته است و زیبایی های این جوجه های عزیز زیبایی این بهشت را چندین برابر کرده است…
وای خدای من این حیوانات چقدر زیبا هستند و نقش و نگار تن آنها وزبان و شاخ و دیگر زیبایی های آنها عظمت قدرت خداوند را به نمایش گذاشته است…
من در کودکی مجسمه های کوچکی از گوزن،زرافه،گوره خر و…داشتم و همیشه آرزویم بود که واقعی این حیوانات را ببینم که شکر الله یکتا در این قسمت این زیبایی نصیبم شد…
چقدر حیوانات آمریکا با فهم وشعور هستند خخخخخخ وقتی خانم شایسته پنجره ای ماشین را بالا داد دیگر نزدیک ماشین نشدن خخخخخخخ
استاد عباسمنش و خانم شایسته سپاسگزارم برای این فایل هدیه ای زیبا
یا الله شکرت برای اینکه در مدار تماشای این زیبایی ها بودم…
رب من تو صاحب همه چیز هستی و هرچه دارم از آن توست تو میدانی و من نمیدانم و مرا هدایت میکنی…
سلام به استاد عزیزم سلام به بانو شایسته عزیزم سلام به خانواده ی عزیزم
قطعا ما هم دلمون واسه شما تنگ شده بود و خدارا شکر که بازهم فرصتی شد تا پرادایس زیبا را ببینیم.
چند روزی که خیلی به نسبت به قبل روی زیبایی ها تمرکز دارم و مخصوصا ابرهای شگفت انگیز آسمون که در لواسان واقعا خیلی زیباست و هر زمانی که میرم بیرون به زیبایی ها هدایت میشم .
امروز که رفته بودم پیاده روی آسمان کمی ابری بود و ترکیبی از رنگهای سیاه و سفید و کبود و خاکستری و این جور رنگها باهم بازی میکردن و مثل پشمک با هم قاطی شده بودن و هر بار یه شکل زیبا و جذاب درست میکردن از لابه لاشون پرتو نور خورشید به زمین میتابید و این همه زیبایی با عینک آفتابی که زده بودم واقعا دیدنی بود از چند روز قبل به ابرها خیلی توجه میکردم و تحسین میکردم این زیبایی هارا ،و امروز به این شگفتی بسیار عظیم هدایت شدم و در اول این فایل از زیبایی ها صحبت شد وقتی مدار و فرکانست میره بالا هم جهت با خواسته هات خیلی شگفتی ها با هم زمانی به وجود میاد مثل همین داستان پینگ پنگی که استاد گفتن که امروز خیلی پینگ پنگ هم بازی کردم (خدایا شکرت )
همه چی به نفع من داره پیش میره …
وقتی به این کار بهشتی و پر از رشد هدایت شدم 2 تا خواسته ی ورزشی برام شکل گرفت (شنا و پینگ پنگ که هردو نیاز به کنترل ذهن هم داره )
از بچگی از آب و غرق شدن میترسیدم که البته تجربه ی غرق شدن هم داشتم وقتی تو این کارم که فهمیدم یکی از برنامه هاش لذت بردن در استخر تصمیم گرفتم که شنا یاد بگیرم باورهای مناسب ساختم و بعدش گفتم با شجاعت یاد میگیرم و اولین اقدام این بود که از اب نترسم و بتونم خودم را روی آب نگه دارم آنقدر انگیزه ام زیاد بود که در چند جلسه اول یاد گرفتم که چطور خودمو کنترل کنم تو آب و امروز که از استخر برگشتم تقریبا کرال یاد گرفتم و شیرجه هم میزنم از وقتی مهاجرت کردم و درهای بزرگی واسم باز شده بینهایت اعتماد به نفس گرفتم که در هر کاری که علاقه داشته باشم وارد بشم موفق میشم و به آسانی یاد میگیرم .
در یکی از خانه های که مستقل هستیم پینگ پنگ داریم و خیلی دوست داشتم که یاد بگیرم و بازی کنم در چند جلسه که به صورت تمرینی که با شاگردم که یک پسر اوتیسم هست بازی میکردم فهمیدم که خیلی خوب یاد میگیرم و خیلی به این بازی علاقه مند شدم .
امروز که با همکارم بازی میکردیم میگفت :بابا بیخیال تو قبلا خیلی بازی کردی چون به طرز شگفت انگیزی خوب بازی میکردم و حتی یک دور 21 تایی ازش بردم و خودم خیلی کیف کردم واقعا بازی بینهایت لذت بخشی در این چند جلسه فهمیدم که در این بازی باید بتونی ذهنتو کنترل کنی و آرامش داشته باشی .
چیزی که با عث شد در این دو تا ورزش موفق باشم و خیلی سریع یاد بگیرم 1.انگیزه ی بسیار زیاد و 2 باور هم جهت با خواسته همون اصولی که استاد بارها از طریق مختلف توضیح دادن.
یکی از باورهای که برای یادگیری دارم اینه که در هر کاری که وارد میشم موفق هستم و خدا اسانم میکنه برای آسانی ها هر روز بهتر میشم و خدا منو هدایت میکنه ،باور هدایت توسط خداوند مثل یک محافظی هست که در هر کاری بدون ترس واردم میکنه و انجامش میدم و کلی جایزه میگیرم .
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا به امید تو …
خدایا ما همیشه اجازه میدیم که مارا به مسیر پر از نعمت و ثروت و آسانی و زیبایی هدایت کنی و همیشه روی این هدایت حساب میکنیم و بدون این هدایت هیچی نیستیم …سپاس بانوی عزیز که این دعای زیبا را بار دیگر تکرار کردین تا ما هم بشنویم و هر بار ازش استفاده کنم انشالله.
جالبه من امروز با دوستان قدیمی قرار گذاشته بودیم بریم گردش و تفریح وصبح تو ستاره قطبی نوشتم خدایا کمکم کن حواسم به قانون باشه و زیباییهارو ببینم و شکرگزاری کنم
وقتی داشتم میرفتم سر قرار توی ماشین بودم که برم مترو گوشی رو برداشتم و طبق معمول اول رفتم سراغ سایت که چند تا کامنت بخونم دیدم فایل جدید اومده عکس فایل مشخص بود که داستان چیه ولی متاسفانه هندزفری نبرده بودم و نتونستم همون لحظه ببینم گفتم خدای من چه همزمانی خوبی من دارم میرم تفریح و استاد از تفریحشون ی فایل گذاشتند
رفتم مترو امام خمینی و با دوستان رفتیم مترو حقانی که دوست دیگه مون منتظر بودند
من تمام حواسم به زیباییها و نکات مثبت بود رسیدیم مترو حقانی چقدر تمیز و عالی بود همه چیز مرتب و منظم وقتی خارج شدیم درست روبرو پارک طالقانی بود و در مسیر رسیدن به پارک موزه دفاع مقدس و باغ کتاب و مسجد جامع خرمشهر و خلاصه رسیدیم پارک البته مسیر چند دقیقه ای بود رفتیم تو ی آلاچیق نشستیم در حالی که میگفتیم و میخندیدیم و جاتون خالی کلی خوراکی میخوردیم من هم لذت میبردم هم حواسم به زیباییها بود
چقدر درخت ، چقدر سرسبزی ، چقدر زیبایی گفتم خدای من حتما به خاطر کار کردن روی خودم مدارم رفته بالا که به این فضای زیبا دعوت شدم
گفتم خدا جونم من بچه این شهر زیبا و دوست داشتنی تهران چرا تا حالا اینجا نیومده بودم و از اینهمه زیبایی استفاده نکرده بودم که حتما در مدارش نبودم
استاد جان با ما چه کردی من اصلا قبلنا به زیباییها توجه نمیکردم ، قانون حالیم نبود اینقدر شکرگزاری لحظه ای نمیکردم
صدای کلاغها و گنجشکها سرمستم کرده بود تو جمع بودم انگار نبودم همش دنبال شکار زیباییها بودم
من تا حالا اینهمه کلاغ یک جا ندیده بودم اونم از نزدیک نه روی درخت روی زمین دورو بر خودم
از نزدیک مدل قارقار کردن کلاغ رو دیدم کلی خوراکی دادیم و جالب بود میخوردن باورتون نمیشه چطور اومده بودن تو آلاچیق و الویه میریختم میخوردن
از زیبایی گنجشکها که چی بگم داشتم دیوانه میشدم این همه زیبایی و من در حال لذت بردن و شکرگزاری
همش میگفتیم چرا از گربه ها خبری نیست آخه پارک و بدون گربه بعد دیدم کم کم سر وکله چند تا گربه خوشگل پیدا شد گفتم بچه ها بلخره گربه ها تشریف آوردن
برا نماز رفتیم مسجد چقدر بزرگ و تمیز واقعا لذت بردم و سرویس بهداشتی ترو تمیز
گفتم خدا جون ببین وقتی تصمیم میگیری توجه کنی به زیباییها خدای قشنگم بینهایت زیبایی نشونت میده
طبیعت اونجا عالی بود مردم هم خیلی اومده بودند و از بودن در اونجا لذت میبردن
خیلی مشتاق بودم زود بیام خونه و فایل رو ببینم
رسیدم خونه داشتم فایل رو میدیدم چشمم روشن شد به چهره استاد گلم و پرادایس زیبا خدا میدونه چقدر دوست دارم زندگی تو طبیعت رو
هر وقت از همون قبلنا میگفتم من زندگی تو طبیعت رو دوست دارم صدای دلنواز مرغ و خروس و جوجه هارو دوست دارم صدای ببئی رو دوست دارم همه با تعجب به من نگاه میکردند و لبخند بی معنی ای تحویل من میدادند
همیشه استاد رو تحسین میکنم مریم عزیزرو تحسین میکنم میگم خدایا این عزیزان چه فرکانسهایی فرستادند و الآن دارند تو این بهشت دوست داشتنی زندگی میکنند
دیدن جوجه ها و اون مرغ ملکه حالم رو که خوب بود خوبتر کرد
و اما شنیدن موسیقی بیکلام نوید یک سفر رویایی رو میداد و خدا میدونه من همش فکر میکردم مسافر واقعی اون سفرم و دارم میرم تا زیباییها و شگفتیهای بیشتری رو ببینم
من عاشق حیواناتم من عاشق غذا دادن به حیواناتم وقتی استاد جان و مریم بانو به حیوانات غذا میدادند نمیدونید چه ذوقی میکردم و در کنار اونها بودم
خدای من قشنگ داشتم نگاه حیوانات رو که هم خوشحال بودند که غذا میخوردند و با نگاههشون تشکر میکردند احساس میکردم استاد و مریم جان که از دادن غذا و نوازش اونها لذت میبردن منم ذوق زده میشدم و میگفتم خدا جونم این دو عزیز چقدر شجاع هستند
دنیای حیوانات واقعا دوست داشتنی و زیباست
مخصوصا دنیای شیرها
من همیشه به همسرم میگفتم بریم ی نوزاد شیر بخریم بیاریم بزرگ کنیم میگفت بابا جان درنده خویی جزء ذات این حیواناته بزرگ شه همه رو میخوره ولی من نمتونستم قبول کنم میگفتم با ما دوست میشه و آزاری نمیرسونه چه کنم اینم ی جور عشقه دیگه
خداوندا ممنون و سپاسگزارم که اینهمه زیبایی خلق کردی و اینهمه حیوانات زیبا و گوناگون که من با تمام وجود از دیدنشون لذت بردم
اصلا از صبح من زیبایی دیدم و شگفت زده شدم و شکر کردم
ولی استاد ناگفته نمونه که شما و عزیزدلتون تسلیم محض خداوند شدین و شجاع هستین و این نشان از ایمان بالای شما دارد چرا که هر جا ایمان هست شجاعت هست و ترس جایگاهی ندارد
همش میگفتم خدای من این دو عزیز چقدر با خود و جهان اطرافشان در صلح هستند و پاداشها را دریافت میکنند و خداوند جهان را مسخر آنها قرار داده است
انشاءالله همه شاگردان استاد میریم و با استاد این لحظات شیرین رو تجربه میکنیم
هورااا سفر به دور امریکا با حس های خوبش دوباره برگشت
استاد گمون کنم دوره که قرار بود اماده کنید تموم شده و برای استراحت به خودتون جایزه دادین شایدم فعلا هدایت خدا گفته استپ کنید در هر صورت ممنونم برای برگشت فصل جدید این سفر قشنگ
مریم جانم چقدر دلمون برای رخ زیباتون تنگ شده بود چقدر قشنگ شدییین چقدر موهای بلند بهتون میاد و چه فرفری خوشرنگی کاملا امریکایی شده چهرتون
پرادایس زیبای تابستونی
خدااا لپی رووو چه قیافه ای هم گرفته بود چقدر پاتو سن گذاشته :)))
بریم سراغ حیوونای جینگولی بلا و غذا دادن بهشون
چیزی که خیلی ازش از اول این مسیر غذا دادن تا اخرش توجه م و جلب کرد نحوه نگاه مریم جون و اسم گذاشتن روی تک تک حیوونا بود چه اسم های بامزه ای هم براشون میزاشتین شاخ گلوله ای :))) شاخ فرفری یا اون بزه یه یال زیر گلوش داشت گفتین با اون منگوله هاش :)))
واقعا چشماش از مشکی بودن و حالت دار بودن فرای زیبایی بود
اون حیوونا که اول مسیر بودن من اسمشون و گذاشتم زبون کجی ها زبون کجی ها خیلی شکمو بودن اخرم که داشتید پارک و ترک میکردین لج کرده بودن پشتشون بهمون بود نمیزاشتن بریم :)))
واقعا خیلی تحسین برانگیزه که همچین پارکی رو امریکا ساخته بدون اینکه حیوونی تو قفس باشه و بدون اینکه مزاحمتی برای انسان ها ایجاد کنن تازه انسان ها ذوق کنن برای دیدنشون و غذا دادن به اونها و براش پول هم پرداخت کنن
تو کل این حیوونا شتره از همه شون مشتی تر بود بی تفاوت عقب ایستاده بود با حالت بازی غذا میخواست منو یاد پدر بزرگا مینداخت :)))
معمولا هفتاد درصد پرتابها هم موفقیت امیز بود
خیلی قشنگ بودن همشون و خیلی حس خوبی بود تجربش از پشت دوربین هم بهمون منتقل شد
چه سفر جذاب و هیجان انگیزی به لطف خدا و سخاوت شما از انتشارش تجربه کنیم ممنونم مریم قشنگم که برامون فیلم گرفتین و استاد جذابم که هم رانندگی کرد هم یه جاهایی فیلم گرفت و مارو به لبخند جذابش مهمون کرد
ممنون که ما را شریک و همسفر خودتون می کنید و زیبایی ها را به ما نشون میدید
چقدر این حیوانات با مزه بودن هر کدوم یک جور دلبری می کردن یک جور زیبایی داشتن
قد بلند زرافه
نقش و خط و خال گوره خر
شاخ های زیبای گوزن ها
چشمان زیبا و درشت آهوها
بوفالوهای هیکلی
گاو نجیب و سنگین
شتر بامزه
همشون زیبا بودن واقعا
چقدر شما عاشقانه و با مهربانی به همشون غذا دادید
عالی بود
استاد عزیزم من به شدت مشغول عمل به آموزه ها هستم و هر روز دارم با قوانینی که به ما یاد دادید زندگی می کنم و کلی نتایج جدید گرفتم و همیشه سپاسگزار خداوند هستم که شما را سر راه من قرار داد و اینقدر باعث تغییرات اساسی در زندگی من شدید
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
خداروشکر که باز هم چشم ما به جمال شما روشن شد و خداروشکر که یه قسمت دیگه از این سریال پرخیروبرکت رو دیدیم سریالی که بدون شک هرکس دیده با من هم عقیده است که بعد از دیدن این سریال به سفرها،مکان ها،،جاهای دیدنی هدایت شده و چقدر این قانون زیباست که به هرچیز توجه کنید از اصل و اساس اون وارد زندگیتون میشه.
بعد از دیدن این سریال دوست دارم نگاهی متفاوت به این قسمت داشته باشم و از خدا میخوام که هدایتم کنه و خودش متن این قسمت رو بنویسه
پس
الهی به امید تو کامنتم رو شروع میکنم و اجازه میدم و قلبم رو باز میزارم که هدایتم کنی و خودت بنویسی:
مالکیّتِ مشرق و مغرب فقط ویژه خداست؛ پس به هر کجا رو کنید آنجا روی خداست. یقیناً خدا بسیار عطا کننده و داناست.
«هرجا رو کنید آنجا روی خداست »
این جمله و این قسمت از آیه بالا محور کامنت من هست…
از بچگی اونقدر ما رو از دین و مذهب ترسونده بودن که من حتی جرات فکر کردن به خدا رو نداشتم چه برسه به اینکه بخوام برم تحقیق کنم ببینم خدا کیه خدا چیه چجوریه چه اخلاقی داره…
اما ذهن کودک بخاطر اون ذات و فطرت پاک همیشه دنبال تصویرسازیه دیگه
خب اون موقع هم من همیشه خدا رو برای خودم تصویر سازی میکردم منتهی چون ورودی هایی که درباره خدا بهم داده بودند ترسناک و سیاه بود موجب شد که من تصویر وحشتناکی از خدا در ذهنم بسازم .
من همیشه که به خدا فکر میکردم این تصویر در ذهنم مجسم میشد:
یک پیرمرد با ریش و موهای بلند و سفید بسیار خشمگین و ناراحت و جدی که روی یک تخت بزرگ پادشاهی نشسته و یک گرز هم دستشه داره با عصبانیت به من نگاه میکنه و منتظره من پام رو کج بزارم،نماز نخونم،درست وضو نگیرم و…تا با اون گرز یه دون محکم بکوبه توی سرم و فریاد بکشه تازه لباس هاش و تختش هم سیاه بود که به ترسناک بودنش بیشتر کمک میکرد…
این تصویر من از خدا بود ضمن اینکه شادی با خدا کاملا در تضاد بود و هروقت حرف از خدا میشد ما نباید میخندیدیم نباید لباس شاد می پوشیدیم و موقع قرآن و اذان نباید حرف میزدیم نباید شاد میبودیم همین الان هم اگر دقت کرده باشید دقایقی قبل از پخش اذان در مساجد یا صداوسیما آهنگ ها و صوت های غمگین میزارن و در کل اینطور برای من جا انداخته بودن که:
خدا مترادف است با غم با جدی بودن با شوخی نداشتن
تا اینکه من با سایت عباسمنش دات کام آشنا شدم و دیدم استاد یک حرف هایی میزنه که 360 درجه با چیزهایی که از کودکی تا الان به من گفتن فرق داره اوایلش خیلی مقاومت داشتم و این حرف ها رو گوش نمیدادم اما کم کم پذیرفتم و شروع کردم به تغییر نگرشم و دیدم و فهمیدم ای دل غافل بعکس چیزایی که به ما گفته بودن خدا یعنی شادی خدا یعنی خنده خدا یعنی شوخ طبعی و بهترین و کمدین ترین موجود کیهان هم خود خداست…
طوری که مهمترین قانون جهان هستی رو هم بر پایه ی طنز و شادی گذاشته:
حال خوب = اتفاق خوب
حال بد = اتفاق بد
و حالا همین قانون رو در آیه ی 115 سوره بقره هم آورده که ای بندگان من
من همه جا هستم و تو به هرجا نگاه کنی من رو میبینی
وقتی این فایل رو دیدم این آیه خیلی برام بولد شد به خودم گفتم چقدر خدا مهربونه حتی حیوانات رو هم طوری آفریده که ما رو بخندونن تا اینطوری به اصل خودمون که همون شادی هست برگردیم تا بتونیم به بیسیک ترین قانون جهان عمل کنیم
توروخدا شما لپی رو نگاه کن آخه آدم میتونه لپی رو ببینه و خنده اش نگیره!!!! آخه اون چه لپ هاییه مرغم مگه اینقدر لپ داره))))
یا اون گاوی که داشت از دست استاد و خانم شایسته غذا میگرفت رو نگاه کنید با مسخره بازی تمام زبونش تا آخر آورده بود بیرون و گردنش رو کج کرده بود و غذا رو میگرفت وای که من روده بر شدم از خنده خوب بگو آخه مسخره مثل بچه آدم بیا غذاتو بگیر دیگه چرا ادا و اطوار درمیاری))))
وای اونجایی که استاد به اون شتر غذا میداد من دیگه غش کردم دیدید چطوری غذا میخورد همچین لب و لوچه رو روی هم تکون میداد که من از خنده دل ضعفه گرفتم خییییلی بامزه بود…
به نظر من جدای از اینکه قطعا یکی از منظورهای خدا از این آیه همون اعجاز شتر هست که در شرایط سخت دووم میاره حتما یکیش هم همون نحوه غذا خوردنش که خیلی بامزس که آدم ها ببینن و بخندن و شاد بشن…
این همه خدا میگه بابا در آفرینش شب و روز و زمین و آسمان و هرچه بین این دو هست فکر کنید ببینید دلیلش چیه …
منم بعد از دیدن این فایل نشستم فکر کردم و از خودش هدایت خواستم و اون اینگونه زیبا من رو هدایت کرد به معرفی خودش
حضرت شادی
خدای خنده
خدای کمدین
که ای بنده من من زمین و آسمان و هرآنچه بین این دو است رو برای تو خلق کردم که تو ببینی و یاد من بیفتی
غذا خوردن یه گاو رو ببینی و یاد من بیفتی یاد قانون جهان بیفتی و ببینی که همه چیز اینقدر ساده آفریده شده دنبال چی هستی؟ چرا همه چی رو پیچیده میکنی ؟
من خودم یک کمدین تمام عیار هستم همه چی رو هم برای شادی تو خلق کردم تا ببینی و یاد قانون بیفتی یادت باشه همیشه باید بخندی همیشه باید شاد باشی…
بچه ها من امتحان کردم پیشنهاد میدم شما هم امتحان کنید یه بار که دارید از کوچه رد میشید با گربه سرکوچه تون چشم تو چشم بشید بخدا دو دقیقه نمیشه روده بر میشید از خنده همینجوری الکیا…
یه پرتقال روتو دستتون له کنید ببینید چه صدای خنده داری میده
هر حیوونی که دیدی رو صدا بزن ببین چه قیافهی مسخره ای برات میگیره که دلت شاد بشه
همونطور که خدا در قرآن گفته فکر کردی ما جهان رو بیهوده آفریدیم؟
فکر کردی لپی الکی لپ هاش بزرگ شده؟
فکر کردی اون گاو الکی زبون و گردن کج میکنه تا غذا رو بگیره؟
فکر کردی اون شتر الکی لب و لوچه رو تکون میده؟
به نظر من که الکی نیست و نمیتونه الکی باشه این جهانپر از نظم و قانونه
و خداروشکر که ما انسان آفریده شدیم و همه ی اینا در تسخیر ماست و خدا حتی از طریق یک گاو هم ما رو هدایت میکنه به عمل به قانون…
استاد عزیزم ممنونم بابت این فایل زیبا که باعث شدید من به این آگاهی ناب هدایت بشم الان خیلی به خدا احساس نزدیکی میکنم و بعد دیدن این فایل خیلی انسان شاد تری شدم…
سلام و درووووووود داداش گلم، احمد جان. خوبی داداش ، الهی که حال دلت عالی عالی باشه و همیشه بخندی و قلبت به الله وصل باشه.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر همه نعمتهاش.
عجب کامنتی نوشتی، هم کلی ذوق کردم و هم از نشانه های قرآنی لذت بردم و هم آخرش به جملاتی که نوشته بودی خندیدم و گفتم دمت گرم پسر چقدر کارت عالیه.
ببین یه جمله نوشته بودی خیلی برام لذت بخش بود ناخودآگاه یاد این بخش از آیه 30 سوره روم افتادم گفتم برات پیداش کنم بفرستم که میگه : «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» اصلا توی گوشم زنگ زد انگار.
اونجا که نوشته بودی «ذهن کودک بخاطر اون ذات و فطرت پاک همیشه دنبال تصویرسازیه»
یه جایی استاد توی دوره شگفت انگیز احساس لیاقت در مورد یکی از دوستان شون صحبت میکنه که به لطف الله قراره صاحب فرزند بشن و از استاد عباس منش راهنمایی خواستند و استاد گفته ببین شما کاری با بچه تون نداشته باشید بچه با آگاهیهای توحیدی به دنیا میاد، شما روی خودتون کار کنید چون اون بچه به لحاظ آگاهی های فطری که خداوند در وجودش قرار داده از ما بسیار آگاه تره.
این آیه 30 سوره روم رو یه نگاهی بنداز ، هر چند خوب ترجمه نشده. ولی اصل آیه رو ببین. خداوند داره میگه ما به صورت پیشفرض اون توحید و یکتاپرستی رو در فطرت انسان نهادینه کردیم.
امروزیشو بگم، اپلیکیشن توحید توی روح ما از قبل نصب شده، فقط ما به مرور زمان با شرک ویروسیش کردیم.
درک خودمو بخوام از این آیه بنویسم تا بیشتر یاد بگیرم «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا» داره میگه روی بیار به همون یکتاپرستی درونی ، برگرد به تنظیمات کارخانه ، برگرد به کودکی ، یه کودک چطوره ، فقط الکی میخنده، یه کلیپ چند وقت پیش دیدم یه اکیپ چهارقلو، یه قلشون دوتا دستاشو میبرد بالا میزد روی تخت ، سه تای دیگه روده بر شده بودن از خنده. گفتم ای جان، ببین خدا ما رو اینجوری خلق کرده بوده، چقدر ما خرابش کردیم.
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» «الناس» یعنی مطلق همه مردم، یعنی فطرتی که خداوند بر اساس اون همه مردم رو (کلهم اجمعین) خلق کرده، همه اینو دارن. هیچکس نیست که بگه من جوری خلق شدم که یکتاپرستی توی وجودم نبوده.
«لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» هیچ تبدیل و تغییر و تفاوتی در خلقت خداوند وجود نداره. هیچ بی عدالتی نیست. اصل و اساس خلقت ثابته. از زوایای مختلفی میشه این عبارت رو بررسی کرد.
«ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ»
اون اصل توحید و یکتاپرستی همون دین قیّم و استوار و محکم و تغییر ناپذیره. اگه همه ادیان الهی رو جستجو کنی ته همش میرسی به توحید.
«وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»
وقتی میرسم به عبارات اینچنینی که خداوند در مورد اکثریت مردم حرف میزنه، یه حسی بهم میگه خداوند هم از دست بندگانش شاکیه. که اکثریت کدوم وری میرن. خدا خودش تاکیدش روی اقلیته. ولی ما مردم چی میگیم ، میگیم حق با اکثریته. درحالیکه خداوند میگه حق با اقلیته. بارها گفته اکثریت نمیدونن، جاهلن، ناسپاسن ، تفکر و تعقل نمیکنن.
حالا نسخه پرکتیکال خداوند چیه؟
«مُنِیبِینَ إِلَیْهِ» برگردید به سوی خود خدا …
«وَاتَّقُوهُ» برای خدا کنترل ذهن کنید، یا بر مبنای توحید و یکتاپرستی کنترل ذهن کنید.
«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ» صلات و یاد خدا رو برپا دارید ، روی بیارید به سوی خدا، باهاش ارتباط بگیرید. با هر روشی که میتونی.
«وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ» و از مشرکین نباشید.
یه چیز دیگه که دوست داشتم بگم یه جایی توی کامنتت به اذان اشاره کرده بودی. من بارها شده نماز صبح رو خواب موندم. میدونی علتش چیه. چون با صدای اذان که بیدار میشم ، اونقدر از صدای اذان لذت میبرم و میگم بذار اینو تا آخر گوش بدم بعداً پا میشم برای نماز ، و صدای اذان برام مثل لالاییه و دوباره خوابم میبره. کلاً صدای اذان برام حس و حال و آرامش عجیبی داره و هر وقت صدای اذان رو میشنوم امیدم بیشتر میشه. میگم توحید برقراره. هزاران حکومت و پادشاهی و دولت روی این سیاره اومدن و رفتن. بعضی هاشون کمر همت بسته بودن توحید و یکتاپرستی رو نابود کنن و عبادتگاه ها رو با خاک یکسان کنن، با کلی سرباز و سواره نظام و شمشیر و نیزه و منجنیق و توپ و تانک و ناوشکن و جنگنده و … ، به قدمت تمام تاریخ تا به امروز … توحید و یکتاپرستی اما هیچ سلاحی فیزیکی برای دفاع نداشته و فقط عشق و امید الله رو به قلب بندگانش سرازیر میکرد و حتی بعضی از جاها ظاهراً از بین رفته و عبادتگاه ها خراب شدن ولی واقعیت اینه که همه اون حکومتها و قدرتهای ظاهری از بین رفتن و حاکمیت توحید و یکتاپرستی همواره برقراره.
میگن وقتی اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید بعضی از مساجد و کلیساها توی بعضی از نقاط بعد از 60-70 سال دوباره درشون باز شد و دوباره مردم رفتن برای عبادت.
صدای «الله اکبر» و «اشهد ان لا اله الا الله» ، حتی برای لحظه ای روی این سیاره متوقف نمیشه.
——————————————————————
ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت که انگیزه شد برام اینا رو بنویسم.
در مورد شوخی با گربه محل نوشته بودی ، منم شوخی هام رو با گربه سر کوچه بنویسم…
رفته بودم کیسه زباله رو بذارم سر کوچه ، یه گربه منو دید از سطل پرید رفت چند متر اونورتر ، کیسه رو گذاشتم ، گفتم ببخش مزاحم شدم، بیا جون بیا برو سر سفره. یا یه وقتایی که گربه ها فرار میکنم میگم نه اینکه یوزپلنگی منم میخوام شکارت کنم میخوای ژنتیکتو نجات بدی ، با تعجب نگاهم میکنن. احتمالاً تو دلشون میگن این دیوونه چرا عین گربه حرف نمیزنه ما بفهمیم چی میگه.
——————————————————————
بینهایت تحسینت میکنم و برات از درگاه خداوند بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و شادکامی رو درخواست میکنم. در پناه رب العالمین باشی.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
سلامی به گرمی هوای جنوب به آقا حمید عزیز دوست خوب و دوست داشتنی داداش هم فرکانسی
خداروشکر من حالم عالیه و امیدوارم تو هم حالت عالی باشه
ممنونم از پاسخ بسیار لذت بخش و آگاهی دهنده و پرمغزی که برام فرستاده بودی آقا دمت گرم چه طوفانی به پا میکنی در کامنت هات اونقدر آیاتی که در کامنت هات استفاده میکنی پر مفهومه اونقدر کامنت هات پر مغز که من باید چند روز روش وقت بزارم و بخونم تا هم بفهمم هم استفاده کنم راستش یه جورایی کامنتت رو لقمه لقمه نوش جان کردم مثل همیشه بی نهایت تحسینت میکنم مثل همیشه بی نهایت سپاسگزارم.
آقاااا این آیه ی 30 سوره روم منو قشنگ دیوانه کرد بارها خونده بودمشا ولی وقتی گفتی یه نگاهی بهش بنداز و این کامنت عالی رونوشتی با نگاه کنجکاوانه تر رفتم آیه رو خوندم و دیدم وااااو درون این آیه همه چی هست از احساس لیاقت تا اعتماد به نفس دیگه خدا چقدر از این واضح تر میتونست بگه ذات همه یکیه و از خداست.
دیدی بعضی ها میگن فلانی تقصیر خودش نیست که بده آدم بدذاتیه این جمله چقدر شرک آلود هست!!!
اونایی که این حرف ها رو میزنن این آیه رو نخوندن وگرنه با این حرف خودشونم میرن زیر سوال…
یاد ضرب المثل معروف افتادم که میگه هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی…
در واقع آیه ی
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم
هم نشون میده که این یک چرخه است چرخه ی انا لله
از خودش شروع میشه و به خودش هم تموم میشه.
تمثیل اپلیکیشن توحید اونقدر برام جذاب بود که کلی آفرین بهت گفتم و میگفتم بابا این پسر چه درک خوبی از قرآن داره دمش گرم ماشاالله بهت.
نمیدونم بچه داری یا نه(اگه داری خدا حفظش کنه اگه نداری خدا یه دختر خوشگل بهت بده))))البته دختر و پسر فرقی نداره ها ولی چون خودم دختر دوست دارم اینو گفتم که البته جنبه مزاح داشت)… من یه دونه فرشته اش رو دارم یه دختر پنج ساله که اسمش دلآرم هست حمید موقعی که به دنیا اومد به طرز عجیبی آیه ی الا بذکرالله تطمئن القلوب در ذهنم تکرار میشد به این دلیل منم اسمش رو گذاشتم دلآرام خدا میدونه هروقت کنترل ذهن برام سخت میشه هروقت شیطان یکم بهم مسلط میشه و هروقت ناامیدم مینشونمش و بهش زل میزنم یا بغلش میکنم خدا میدونه اونقدر آرام میشم که نگو همیشه بهش میگم بابا تو از پیش خدا اومدی هنوز لوح وجودت پاک من عاشقتم و اون میگه بله خودم میدونم!!
خلاصه اینکه در رابطه با همین موضوع که با هم مطرح کردیم و تو به زیبایی با آیات و مثال ها بهمون درس ها دادی میخوام یه خاطره مرتبط با این موضوع از خودم و دلارام بگم:
یه روز رفتهبودیم رستوران غذا سفارش دادیم و منتظر بودیم غذا رو برامون بیارن اون روز احساس خوبی داشتم و همین موضوعات توی سرم میچرخید که بچه ها به خدا وصل هستن و …یه جایی هم از یه استادی شنیده بودم که بچه ها روانشناس های بدون تابلو هستن اونا مثل معلمند و سعی کنید ازشون یاد بگیرید گفتم بزار این قضیه رو تست کنم بنابراین از دلارام خواستم که به سوالم جواب بده ازش پرسیدم دلارام به نظر تو خدا از ما چی میخواد؟چطوری با خدا بیشتر دوست باشیم؟
دلارام با همون شیرین زبونی و چهره معصومش دستاش رو زد زیر چونه اش و گفت:
خدا فقط از ما میخواد که شاد باشیم باهم بازی کنیم دعوا نکنیم خدا خودش به من گفته تو بخند من گل میریزم توی زندگیت…
به خدا قسم من خودم زبونم بند اومده بود نمیدونستم بخندم یا گریه کنم بخدا قسم نه من چیزی یادش دادم نه مادرش و این حرف ها رو در لحظه زد گفتم خدایا مگه میشه این دقیقا قانون بود که آقا تو فقط حالت خوب باشه بقیه اش با خدا…. خلاصه اینکه الان دلارام معلم من شده و من کلی سوال ازش میپرسم اون هم به درستی به همش پاسخمیده دوباره از پاسخهای شگفت انگیزش برات مینویسم.
آره حمید جان خیلی خوب گفتی ما از همون کودکی به خدا وصل هستیم این برنامه روی همه ی ما نصب هست و ما کم کم ویروسی اش میکنیم اینو من دیگه با چشم و گوش خودم دیدم و شنیدم و درک کردم…..
خیلی خندیدم به شوخی هات با گربه مخصوصاً اونجا که گفته بودی ایندیونه چرا عین گربه حرف نمیزنه ببینیم چی میگه…
حیونا خیلی با مزه هستن یه بار یه گربه داشت میرفت یهو با صدای بلند داد زدم آقااا یهو برگشت با تعجب زل زد تو چشام انگار منتظر بود یه چیزی بهش بگم دید چیزی نمیگم سرشو انداخت پایین رفت احتمالا گفته این بنده خدا هم رد داده خدا شفاش بده……..
بازهم ازت ممنونم بابت این دقتت در آیات و تفسیر های به جا و زیبایی که مینویسی خیلی از نظرات ارزشمندت لذت میبرم و استفاده میکنم.
انشالله در زمان مناسب در مکان مناسب ببینمت و کلی درباره خدا و قرآن و قانون حرف بزنیم و با هم کلی سربه سر گربه ها بزاریم…..
اقا عجب کامنتی وقتی که خوندم کلی خندیدم و تصویرسازی ذهن کردم و شاد شدم اصلا خود خود شادیها رو نوشتین شما
من خودم عاشق حیوانات هستم
کامنتتون کلی انرژی ازش گرفتم
اون مثال گربه رو که زدید من امتحانش کردم ما تو محلمون یه گربه مادر داریم که خیلی مهربون و خوش هیکل هست اصلا باورتون نمیشه این گربه انقدرررر خوشگله
من باهاش حرف میزنم بهش میگم کجایی سالار عشق منی تو دوست من خوبی
جالبه روزهای اول واکنشی نشون نمیداد ولی یه شب که تو کوچمون داشتم باهاش حرف میزدم و تحسینش میکردم اونم روشو برگردوند و میوو کرد
حالا از بس بهش عشق کلامی ورزیدم هر موقع که تو کوچه باشم درست میاد کنار من رد میشه و میره
خیلی با مزه هست عشقم
پارسال دوتا شکم زایید
امسال هم زایمان کرد ولی یه روز داشتم تو کوچمون رد میشدم دیدم بچش ماشین بهش زده و دقیق هم رنگش مثل مادر بود و از دنیا رفت خوب رفتن بچشم حکمتی از جانب خداوند بوده
خخ یه روز تو حیاط خونه بابام بودم بابام بهم گفت مصطفی بیا گوشت خریده بود گفت بیا گشتارو چرخ کن رفتم گوشتارو تیکه پاره کردم و بابام چرخشون کرد اقا ما اومدیم بیرون رفتم تو حیاط نشستم دیدم گربههه اومد رفت تو خونه ما اولش اومد بیرون دوباره رفت تو حالا بابام کجاست داره گوشت چرخ میکنه گربهه بوی گوشت داشت دیوونش میکرد رفت تو ما بگو تو حیاط نشسته بودیم و خنده حالا بیرون نمیومد داشته اون لب اشپزخونه بابام رو میدیده که داشته گوشت چرخ میکرده خیلی وقت تو بود بابام که بابام گوشیشون زنگ خورد و برگشته دیده گربه داره نگاش میکنه لب اشپزخونه
حالا جالبیش کجا بود اونجایی که بابای من پشت سرش اونم جلوی بابام خیلی ریلکس و اروم میومد بیرون
بابام تا منو دید گفتم گربه تو بوده ندیدیش خخ گفت تقصیر توئه چرا در رو باز گذاشتی خخخ
منم همینجوری شیطونی کردم گفتم بزار بره تو جلو باد کولر لذت ببره همراه با باباخخخ
خونه پدری من خونه باغی هست و خونه من هم جلوشه
اون گربه هم کنار خونه بابام یه خونه نیمه ساز هست که گج کاریش کردن و صاحبش ولش کرده و رفته اون گربه هم اونجا خونشه کنار یه گل کاغذی میخوابه و لذت میبره عشقمه عشقم از بس دوسش دارم
سپاسگذارم از شما اقای فرهنگیان
و سپاس خدایی که مرا افرید و دانش اموز بهترین استاد جهان به درخواستهای خودم کرد…
خیلی خندیدم به تجربه باحالی که تعریف کردی و کاملا با کامنتت تمام صحنه ها رو تصویر سازی کردم و خندیدم.
خداروشکر که هر آفریده خداوند موجب شادی ما میشه حتی این زندگی مسالمت آمیز ما با گربه ها واقعا باید هرروز شکر خدا رو به جا بیاریم و به قول قرآن در همه ی امور تدبیر کنیم.
انشالله در کنار خانواده محترم همیشه شاد و پیروز و سلامت و تندرست و ثروتمند باشید.
بنازم به این پرادیس زیبا انگار بهشتی تر از همیشه بود ،خدا رو شکر که بهار پرادیس را هم دیدیم .
استاد ما هم دلمون برای پرادیس و شما تنگ میشه وقتی فایل نمیزارید ،خدا رو شکر که سفر جدید رو شروع کردین و قرار کلی زیبایی و تجربه های ناب رو به ما نشون بدین.
استاد من همیشه فایل های زندگی در بهشت رو میدیم واقعا لذت میبرم ،خیلی شما و خانم شایسته رو تحسین میکردم که آنقدر عاشقانه به حیوان ها رسیدگی میکردین .و همیشه دلم میخواست که این حس خانم شایسته رو تجربه کنم وقتی از لذت به دنیا اومدن یه جوجه یا یه بره تو پرادایس صحبت میکرد و خودش براشون مادری میکرد تا بزرگ بشن اتفاق جالبی که برای ما افتاد ،همسر من محیط بان هست و چند روز پیش بهش زنگ زدن که بره کوه ماموریت وقتی برگشت خونه با یه بزغاله کوچولو برگشت ،گفتم این چیه گفت این بزغاله از کوه افتاده پایین و گم شده و مادرش پیدا نکردیم ،چون از کوه پرت شده بود کمی گردنش آسیب دیده بود و به شدت گرسنه بود یه بزغاله دو یا سه روزه بود ،مرکز نگهداری ادارشون جا نداشت که بزغاله رو بزارن واسه همین آوردش خونه ،الان یک هفته ای ما توی خونه دارین از بزغاله نگهداری میکنیم ،استاد خیلی حس قشنگیه وقتی بهش شیر میدم یا زیرش تمیز میکنم ،بغلش میکنم و گردنش ماساژ میدم.خدا رو شکر میکنم که ابن بزغاله رو هدایت کرد به سمت ما، استاد هر لحظه از زندگی کنار این بزغاله پر از درس برای ما .استاد از لحظه ای که اومد توی خونمون مدام حرفهای شما توی ذهنم مرور میشه که راجب هدایت میزنید مثال اون بز خودتون که سگ همسایه دنبالش کرده بود و زخمی خودش رو رسونده بود پشت در و با صداش از شما کمک میخواست ،منم هر وقت این بزغاله صدا میکرد میگفتم گردنش درد میکنه داره کمک میخواد ،این بزغاله هدایت شده سمت ما باید بهش کمک کنیم .
استاد دو روز اول تو یه نقطه وایمیساد و مدام دور خودش میچرخید یا ما میرفتیم سمتش میپیچید به پاهای ما و دور ما میچرخید بازم یاد حرفهای شما افتادم که وقتی بزتون زایمان کرده بود و خودش از دنیا رفته بود و شما بزغالهها رو آورده بودین خونه و اینا دور پایه میز میچرخیدن و دنبال سینه مادر بودن .اون جمله شما رو دقیقا درک کردم که گفتین خدا همه رو هدایت میکنه حتی این بزغاله ها قبل از تولد هدایت شده بودن که هر جا دو تا پایه استوار بود یعنی سینه مادر اونجاست و باید شیر بخورن .
استاد این چند روز که این فرشته خداوند کنار ماست نمیدونید چقدر زندگی ما زیبا تر شده ،چقدر این موجود دوست داشتنیه.همش به خودم میگم این هدایت خداونده ،حتما خیریتی در این هدایت هست .
استاد الان تکون میخوریم دنبالمون راه میوفته و چه دلبری ها که نمیکنه .
فعلا قرار پیش ما بمونه تا یکم بزرگ و قوی بشه بعد ببرنش کوه برای رها سازی استاد از روزی که اومده لحظه به لحظه ش برای ما زیبایی و برکت بوده .لذت بغل کرنش ،لذت غذا دادن بهش خیلی با ارزشه استاد الان میفهمم وقتی شما از لذت داشتن مرغ و جوجه و حیوانی پرادایس حرف میزنید منظورتون چیه .انگار بودن کنار این بزغاله خودش یه مراقبه اس چون آنقدر کنارش بهم خوش میگذره که حس میکنم تمام تمرکزم اینجاس و ذهنم قفل میشه برای فکر کردن به چیزای دیگه.
حتما خیریتی در این ماموریت الهی برای ما هست که خداوند این فرشته کوچولو رو از پرت شدن از بالای کوه نجات داد و فرستادش پیش ما که ازش مراقبت کنیم .استاد عاشقتم هم شما و هم خانم شایسته عزیز که با دیدن زندگی در بهشت مقاومت های من رو شکستین برای همچین روزی .استاد کاملا با روی باز و بدونه مقاومت ازش استقبال کردم شاید اگه زندگی در بهشت رو ندیده بودم اصلا اجازه نمیدادن همسرم از در خونه بیاردش داخل میگفتم یعنی چی مگه جای این حیوان توی خونه اس ولی الان خیلی راحت دارم کنارش زندگی میکنم روزا که داخله حیاط و شبها که هوا تاریک میشه یه باکس براش درست کردیم میاریمش تو خونه کنار خودمون تا صبح که از خواب بیدار میشیم.تمام این حس های زیبا رو فقط با دیدن رفتار شما تونستم تجربه کنم ،اول از خداوند سپاسگزارم که ابن بزغاله بهشتی رو به سمت ما هدایت کرد و دوم از شما که قبل تر ذهن من رو آماده کرده بودید برای دریافت این نعمت.
خدارو شکر برای تمام نعمت های ک بهمون عطا کرده نعمت هایی ک میبینیم و چه نمی بینیم
خدارو شکر میکنم برای این دنیای پر از قشنگی و زیبایی ک هست
خداروشکر برای تمام جهان هستی
خدارو شکر میکنم بابت تمام عضای خانواده ام
خداروشکر میکنم برای تمام عضای بدنم ک سالم هستن و من ب راحتی میتونم ازشون استفاده میکنم .
خدارو شکر برای استاد عزیزم ک هست و قوانین خداوند رو بهمون یاد میده که ما استفاده کنیم تا زندگیه بهتری داشته باشیم .
خدارو شکر میکنم ک میتونم زندگیی که مد نظرم هست رو با اجرا قوانین ب راحتی خلق کنم و از دنیا تا موقعی ک زنده ام لذت کامل ببرم.
خدایا ازت میخوام ک بهم درک سپاس گذاری از خودت و نعمت هات عطا کنی تا بتونم تا حد ممکن سپاس گذار باشم .
خدایا با خودم درگیرم ، با خودم بعضی موقع ها در صلح نیستم ، با خودم لج میکنم ، ذهنم درگیره
بعضی موقع ها خودمو با دوستانم و اطرافیانم مقایسه میکنم (میدونم که بهم صدمه میزنه)ولی باز نمیتونم کنترلش کنم و تا حد زیادی منو اذیت میکنه
خدایا ازت آرامش ذهن و روح میخوام تا بتونم از زندگیی کیک بار میتونم درونش باشمو با لذت طی کنم و با لذت ترکش کنم ……
نمیدونم ک کی به خواسته هام میرسم ولی ازت میخوام بهم قدرت و توانایی بدی تا بتونم با شیطان درونم مقابله کنم …..
بعضی موقع ها از خودم میپرسم ک زودتر با استاد آشنا میشدم تا خیلی از اتفاقات منفی تو زندگیم نمیافتاد ؟؟؟!!؟!
عیییی ….!
باز بخودم میام میگم ک مگه استاد نمیگه ک باید ب زمان بندی خدا و هدایتش ایمان داشته باشی و هر اتفاقی ک وقتش باشه میوفته ، پس رها باش در مسیر خداوند و خودتو بنداز توی بغل خدااا
از هیچی هم نترس چون اون قویه قوی هاست
اوست قدرت جهان ، هرچی بخواد میشود
پس باید توکل کنم بهش تا معجزه ای ک میخوام اتفاق بیفته
استاد عزیزم این حرفام کاملا دلی بود و ازتون تشکر میکنم بابت تمام دوره هاتون و فایل های روی سایت تون …..
از راه دور دست بوس شمام تا ابد چون شما راهی را بهمون نشون دادید ک انتهایی نداره و میشه تواین راه به هم چیز رسید……
خدایا بهت ایمان دارم ……….1403/3/29
شکرت خدااااااا
به نام خدای مهربان
سلام خدمت همگی
استاد جانم!چند روزی بود بخاطر اینکه ذهنم مشغول بود و برای اینکه در احساس بد نمونم و از طرفی نمیشد تمرکز لازم رو بر دیگر فایل ها و محصولات گذاشت تصمیم گرفتم سفر به دوره امریکا رو از اول شروع کنم و با دقت ببینم و احساسم رو آگاهانه بزارم روی زیبایی های این سفرها تا به اندازه ای که بتونم ذهنم رو از روی اون مسئله بردارم به همون اندازه ،احساس خوب رو مهمون قلبم کرده ام و اتفاقات خوب،نتیجه ی این توجه آگاهانه ست و خدا شاهده چندین روزه فقط و فقط دارم سریال سفر به دور امریکا رو می بینم و چقدر لذت میبردم از سیره تکاملی تون،از اینکه شیوه ی غذا خوردن و سبک زندگیتون رو بکلی عوض کردین،از اینکه راحت و آسان شدین برای آسونی ها،از اینکه همین فایل های سفرنامه از یه ایده ی ساده شروع شد و تا به امروز ادامه داره،از اینکه جریان هدایت رو قبول کردین و به مسیرهای زیباتر هدایت شدین،از حل مسائل در سفر،استفاده از قانون رهایی و وابسته نبودن حتی از زمان و مکان،از تمرکز آگاهانه بر زیبایی ها و صحبت کردن در مورده آنها و…
و چقدر این قانون رو بهم گوشزد کرد که به هر چیزی توجه کنی ، از جنس همان وارد زندگیت کرده ای و من آگاهانه تمرکز کردم به فایل سفرهای به دور امریکا و امروز از جنس همان دریافت کردم!
خدایا شکرت برای قانون های بی نقصت که انگار بعده سه سال کار کردن روی خودم تازه این قانون رودرک کرده ام و چقدر به خودم افتخار میکنم که با برخورد به یه تضادی میتونم با توجه آگاهانه به هر آنچه که حالم و احساسم رو خوب نگه میداره،کانون توجهم رو از روی مسئله ای که نمیخوامش بردارم و بزارم روی چیزهایی که به من احساس خوب میدهند.
خیلی لذت بردم از دیدن شما استاد نازنین،مریم زیبا،پرادایس همیشه بهشتی،مرغ و جوجه های خوشگل،سرسبزی و طراوت بهاری،پاکی و تمیزی اونجا،ماشین فورد قرمز رنگمون،لباسهای راحت و خوشرنگ استاد،زیبایی های امریکای دوست داشتنی و خواستنی،دریاچه ی بلورین،حیوونات دوست داشتنی و دست آموز که وقتی این حیوونای جنگلی و وحشی رو دیدم که دست آموز شده بودند و یه جورایی اهلی و شرطی سازی شده،گفتم باورا هم همین طورن!اگه افسارشون رو ول کنیم از اختیار ما خارجند ولی اگه کنترل کنیم و ناظر بر افکارمون باشیم میشه نمود واقعی این حیوونات که رام شده بودند و هیچ ترسی از آدما نداشتند…
خدایا شکرت و هزاران هزار بار شکرت که با نشانه هایی که در طبیعت گذاشتی به ما درس اندیشیدن و تفکر رو میدی!
استاد عزیزم بسیار بسیار لذت بردم از اینکه همراه مریم جان به تمومه اونا غذا دادین و اجازه ی لمس و نوازش رو از اونا گرفتین چون خودم اگه اونجا بودم تک تکشون رو نوازش میکردم ،فیلم می گرفتم مثل خانم شایسته ی عزیز،حرف میزدم باهاشون،غذا میدادم ، لذت میبردم و شکر و سپاسگذاری میکردم به خاطره خالقشون!شما همین کار رو کردین،ممنون از وجوده ارزشمندتون…
الان ساعت سه و نیم صبح هست و من بیدارم!ساعت سه و سه دقیقه ی صبح بود که همه جا رو سکوت شب فرا گرفته بود ولی با شروع اذان که دقیقا ساعت سه و سه دقیقه شروع شد همراه با طنین زیبای الله اکبر،صدای زوزه ی سگ ها و آواز پرندگان و تمام جهان بلند شد و همگی یکصدا حمد و ستایش خدا رو بجای آوردند،نشستم پشت بوم خونه و چشمامو بستم و گفتم خدایا همراه با جهان و کائنات و هر چه که در آن هست از اعماق وجودم سپاسگذار تو هستم و وصل شدم به سمفونی زیبای لحظه ی شکر گزاری …
خدابا ما را به راه راست،راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه راه گمراهان.
سلام و تشکر فراوان از استاد عباسمنش گرامی و خانم شایسته ای عزیز و تشکر فراوان برای این فایل هدیه ای ارزشمند….
من هرچقدر که پرودایس استاد عباسمنش را میبینیم سیر نمیشم وچقدر این بهشت زیباست والان که فصل تابستان تازه میخواهد شروع شود کنتراست رنگ زیبایی را به نمایش گذاشته است و زیبایی های این جوجه های عزیز زیبایی این بهشت را چندین برابر کرده است…
وای خدای من این حیوانات چقدر زیبا هستند و نقش و نگار تن آنها وزبان و شاخ و دیگر زیبایی های آنها عظمت قدرت خداوند را به نمایش گذاشته است…
من در کودکی مجسمه های کوچکی از گوزن،زرافه،گوره خر و…داشتم و همیشه آرزویم بود که واقعی این حیوانات را ببینم که شکر الله یکتا در این قسمت این زیبایی نصیبم شد…
چقدر حیوانات آمریکا با فهم وشعور هستند خخخخخخ وقتی خانم شایسته پنجره ای ماشین را بالا داد دیگر نزدیک ماشین نشدن خخخخخخخ
استاد عباسمنش و خانم شایسته سپاسگزارم برای این فایل هدیه ای زیبا
یا الله شکرت برای اینکه در مدار تماشای این زیبایی ها بودم…
خدانگهدار
به نام خداوندی که مرا خالق زندگیم کرده
رب من تو صاحب همه چیز هستی و هرچه دارم از آن توست تو میدانی و من نمیدانم و مرا هدایت میکنی…
سلام به استاد عزیزم سلام به بانو شایسته عزیزم سلام به خانواده ی عزیزم
قطعا ما هم دلمون واسه شما تنگ شده بود و خدارا شکر که بازهم فرصتی شد تا پرادایس زیبا را ببینیم.
چند روزی که خیلی به نسبت به قبل روی زیبایی ها تمرکز دارم و مخصوصا ابرهای شگفت انگیز آسمون که در لواسان واقعا خیلی زیباست و هر زمانی که میرم بیرون به زیبایی ها هدایت میشم .
امروز که رفته بودم پیاده روی آسمان کمی ابری بود و ترکیبی از رنگهای سیاه و سفید و کبود و خاکستری و این جور رنگها باهم بازی میکردن و مثل پشمک با هم قاطی شده بودن و هر بار یه شکل زیبا و جذاب درست میکردن از لابه لاشون پرتو نور خورشید به زمین میتابید و این همه زیبایی با عینک آفتابی که زده بودم واقعا دیدنی بود از چند روز قبل به ابرها خیلی توجه میکردم و تحسین میکردم این زیبایی هارا ،و امروز به این شگفتی بسیار عظیم هدایت شدم و در اول این فایل از زیبایی ها صحبت شد وقتی مدار و فرکانست میره بالا هم جهت با خواسته هات خیلی شگفتی ها با هم زمانی به وجود میاد مثل همین داستان پینگ پنگی که استاد گفتن که امروز خیلی پینگ پنگ هم بازی کردم (خدایا شکرت )
همه چی به نفع من داره پیش میره …
وقتی به این کار بهشتی و پر از رشد هدایت شدم 2 تا خواسته ی ورزشی برام شکل گرفت (شنا و پینگ پنگ که هردو نیاز به کنترل ذهن هم داره )
از بچگی از آب و غرق شدن میترسیدم که البته تجربه ی غرق شدن هم داشتم وقتی تو این کارم که فهمیدم یکی از برنامه هاش لذت بردن در استخر تصمیم گرفتم که شنا یاد بگیرم باورهای مناسب ساختم و بعدش گفتم با شجاعت یاد میگیرم و اولین اقدام این بود که از اب نترسم و بتونم خودم را روی آب نگه دارم آنقدر انگیزه ام زیاد بود که در چند جلسه اول یاد گرفتم که چطور خودمو کنترل کنم تو آب و امروز که از استخر برگشتم تقریبا کرال یاد گرفتم و شیرجه هم میزنم از وقتی مهاجرت کردم و درهای بزرگی واسم باز شده بینهایت اعتماد به نفس گرفتم که در هر کاری که علاقه داشته باشم وارد بشم موفق میشم و به آسانی یاد میگیرم .
در یکی از خانه های که مستقل هستیم پینگ پنگ داریم و خیلی دوست داشتم که یاد بگیرم و بازی کنم در چند جلسه که به صورت تمرینی که با شاگردم که یک پسر اوتیسم هست بازی میکردم فهمیدم که خیلی خوب یاد میگیرم و خیلی به این بازی علاقه مند شدم .
امروز که با همکارم بازی میکردیم میگفت :بابا بیخیال تو قبلا خیلی بازی کردی چون به طرز شگفت انگیزی خوب بازی میکردم و حتی یک دور 21 تایی ازش بردم و خودم خیلی کیف کردم واقعا بازی بینهایت لذت بخشی در این چند جلسه فهمیدم که در این بازی باید بتونی ذهنتو کنترل کنی و آرامش داشته باشی .
چیزی که با عث شد در این دو تا ورزش موفق باشم و خیلی سریع یاد بگیرم 1.انگیزه ی بسیار زیاد و 2 باور هم جهت با خواسته همون اصولی که استاد بارها از طریق مختلف توضیح دادن.
یکی از باورهای که برای یادگیری دارم اینه که در هر کاری که وارد میشم موفق هستم و خدا اسانم میکنه برای آسانی ها هر روز بهتر میشم و خدا منو هدایت میکنه ،باور هدایت توسط خداوند مثل یک محافظی هست که در هر کاری بدون ترس واردم میکنه و انجامش میدم و کلی جایزه میگیرم .
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا به امید تو …
خدایا ما همیشه اجازه میدیم که مارا به مسیر پر از نعمت و ثروت و آسانی و زیبایی هدایت کنی و همیشه روی این هدایت حساب میکنیم و بدون این هدایت هیچی نیستیم …سپاس بانوی عزیز که این دعای زیبا را بار دیگر تکرار کردین تا ما هم بشنویم و هر بار ازش استفاده کنم انشالله.
(سفرتان پر خیر و برکت باشه انشالله)
بنام الله رحمان
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان هم مسیرم
باز هم خدا رو سپاسگزارم که فرصت بودن در این مدار و این فرکانس رو دارم
دو تا گروه فایل تو سایت هست که من خیلی دوسش دارم توحید عملی و سفر به دور امریکا
هر دو تا فایل نشانههای الله رو نشونم میده
وقتی میبینم هر زمانی که اراده میکنید، هر جا که دوس دارید میرید، این باور تو دهنم تقویت میشه که…
فقط روی خدا حساب کردن اصل و اساس من باید باشه
فراوانی رو میتونم در تمام ابعادش داشته باشم
میتونم انقدر آزادی مالی داشته باشم که زمان و مکان مسخر من باشه
وقتی رابطه خوب و این حد از احترام رو بین شما میبینم، این باور تو ذهنم تقویت میشه که …
من هم میتونم این جنس از رابطه رو داشته باشم
با هر بار دیدن شما و مسافرت رفتن شما این باور تو ذهنم ساخته میشه که…
هر روز جهان داره بهتر و زیباتر میشه
هر روز جهان داره ثروتمندتر میشه
وقتی میبینم بدون برنامه ریزی سفر میرید، این باور برام تقویت میشه که…
اگه در تمام امورات زندگیم، توکل کنم به خدا و از خودش هدایت بخوام، منو از مسیرهایی به خواستهم میرسونه که فقط آرامش و لذت هست
چقدر آزادی، به آدم آرامش میده، آسایش میده، رفاه میده،
دیروز که داشتم فایل نامه 31 حضرت علی رو میدیدم، ی موضوعی توجهام رو جلب کرد،
این که از خدا چیزایی بخواه که زندگیت و زیباتر کنه، طول عمر و گشایش در روزی بخواه
بعد که ی نگاهی به خواستههام کردم دیدم دعا رو دارم اشتباهی میخونم.
چیزایی که من میخوام برای فخر فروشیه
برای اینه که من حس میکنم از دیگران عقبم
برای اینه که خودم و با دیگران مقایسه میکنم
برای اینه که خودم و علایقم رو درست نمیشناسم
برای اینه که فراموش کردم چرا اومدم به این جهان
من اومدم که خودم رو تجربه کنم و لذت ببرم
خودم و تجربه کنم یعنی:
خواستهها و علایقم رو خلق کنم
اونجوری که دوست دارم زندگی کنم
به دنبال لذتهای خودم برم
هر جا هم از مسیر خارج شدم به خاطر این مقایسهها و احساس عقب موندگی از از افراد بوده
خدا رو شکر میکنم که هدایتم کرده به این سایت و میتونم خودمو بشناسم و از منحرف شدنم آگاه باشم
چقدر این فضا رو دوس دارم
اینکه به حیوانات با دست غذا بدی خیلی حس خوبی داره
ی حس امنیت رو در آدم زنده میکنه
مخصوصا اون آهو خال خالیا
اون زرافه هم باحال بود
زرافه بدنش تو آلاباما بود و سرش تو جرجیا :)))))
ی جورایی ساکن دو تا ایالت بود
خیلی احساس خوبی داد این فایل و این قسمت
انگار دوباره دیدن این مکان رو درخواست داده بودیم
انگار همه دوستان خواستار دوباره دیدن اینجا بودن
ممنونم استاد بابت این فایل و این جلسه
به من که خیلی خوش گذشت اولین روز از سفر جدید
امیدوارم دوستان هم لذت برده باشند
در پناه الله آرامش و آسایش و رفاه براتون آرزو میکنم
به نام خداوند خالق زیباییها و خالق شگفتیها
سلام به استاد شاد و پر انرژی و مریم زیبا و نازنین
جالبه من امروز با دوستان قدیمی قرار گذاشته بودیم بریم گردش و تفریح وصبح تو ستاره قطبی نوشتم خدایا کمکم کن حواسم به قانون باشه و زیباییهارو ببینم و شکرگزاری کنم
وقتی داشتم میرفتم سر قرار توی ماشین بودم که برم مترو گوشی رو برداشتم و طبق معمول اول رفتم سراغ سایت که چند تا کامنت بخونم دیدم فایل جدید اومده عکس فایل مشخص بود که داستان چیه ولی متاسفانه هندزفری نبرده بودم و نتونستم همون لحظه ببینم گفتم خدای من چه همزمانی خوبی من دارم میرم تفریح و استاد از تفریحشون ی فایل گذاشتند
رفتم مترو امام خمینی و با دوستان رفتیم مترو حقانی که دوست دیگه مون منتظر بودند
من تمام حواسم به زیباییها و نکات مثبت بود رسیدیم مترو حقانی چقدر تمیز و عالی بود همه چیز مرتب و منظم وقتی خارج شدیم درست روبرو پارک طالقانی بود و در مسیر رسیدن به پارک موزه دفاع مقدس و باغ کتاب و مسجد جامع خرمشهر و خلاصه رسیدیم پارک البته مسیر چند دقیقه ای بود رفتیم تو ی آلاچیق نشستیم در حالی که میگفتیم و میخندیدیم و جاتون خالی کلی خوراکی میخوردیم من هم لذت میبردم هم حواسم به زیباییها بود
چقدر درخت ، چقدر سرسبزی ، چقدر زیبایی گفتم خدای من حتما به خاطر کار کردن روی خودم مدارم رفته بالا که به این فضای زیبا دعوت شدم
گفتم خدا جونم من بچه این شهر زیبا و دوست داشتنی تهران چرا تا حالا اینجا نیومده بودم و از اینهمه زیبایی استفاده نکرده بودم که حتما در مدارش نبودم
استاد جان با ما چه کردی من اصلا قبلنا به زیباییها توجه نمیکردم ، قانون حالیم نبود اینقدر شکرگزاری لحظه ای نمیکردم
صدای کلاغها و گنجشکها سرمستم کرده بود تو جمع بودم انگار نبودم همش دنبال شکار زیباییها بودم
من تا حالا اینهمه کلاغ یک جا ندیده بودم اونم از نزدیک نه روی درخت روی زمین دورو بر خودم
از نزدیک مدل قارقار کردن کلاغ رو دیدم کلی خوراکی دادیم و جالب بود میخوردن باورتون نمیشه چطور اومده بودن تو آلاچیق و الویه میریختم میخوردن
از زیبایی گنجشکها که چی بگم داشتم دیوانه میشدم این همه زیبایی و من در حال لذت بردن و شکرگزاری
همش میگفتیم چرا از گربه ها خبری نیست آخه پارک و بدون گربه بعد دیدم کم کم سر وکله چند تا گربه خوشگل پیدا شد گفتم بچه ها بلخره گربه ها تشریف آوردن
برا نماز رفتیم مسجد چقدر بزرگ و تمیز واقعا لذت بردم و سرویس بهداشتی ترو تمیز
گفتم خدا جون ببین وقتی تصمیم میگیری توجه کنی به زیباییها خدای قشنگم بینهایت زیبایی نشونت میده
طبیعت اونجا عالی بود مردم هم خیلی اومده بودند و از بودن در اونجا لذت میبردن
خیلی مشتاق بودم زود بیام خونه و فایل رو ببینم
رسیدم خونه داشتم فایل رو میدیدم چشمم روشن شد به چهره استاد گلم و پرادایس زیبا خدا میدونه چقدر دوست دارم زندگی تو طبیعت رو
هر وقت از همون قبلنا میگفتم من زندگی تو طبیعت رو دوست دارم صدای دلنواز مرغ و خروس و جوجه هارو دوست دارم صدای ببئی رو دوست دارم همه با تعجب به من نگاه میکردند و لبخند بی معنی ای تحویل من میدادند
همیشه استاد رو تحسین میکنم مریم عزیزرو تحسین میکنم میگم خدایا این عزیزان چه فرکانسهایی فرستادند و الآن دارند تو این بهشت دوست داشتنی زندگی میکنند
دیدن جوجه ها و اون مرغ ملکه حالم رو که خوب بود خوبتر کرد
و اما شنیدن موسیقی بیکلام نوید یک سفر رویایی رو میداد و خدا میدونه من همش فکر میکردم مسافر واقعی اون سفرم و دارم میرم تا زیباییها و شگفتیهای بیشتری رو ببینم
من عاشق حیواناتم من عاشق غذا دادن به حیواناتم وقتی استاد جان و مریم بانو به حیوانات غذا میدادند نمیدونید چه ذوقی میکردم و در کنار اونها بودم
خدای من قشنگ داشتم نگاه حیوانات رو که هم خوشحال بودند که غذا میخوردند و با نگاههشون تشکر میکردند احساس میکردم استاد و مریم جان که از دادن غذا و نوازش اونها لذت میبردن منم ذوق زده میشدم و میگفتم خدا جونم این دو عزیز چقدر شجاع هستند
دنیای حیوانات واقعا دوست داشتنی و زیباست
مخصوصا دنیای شیرها
من همیشه به همسرم میگفتم بریم ی نوزاد شیر بخریم بیاریم بزرگ کنیم میگفت بابا جان درنده خویی جزء ذات این حیواناته بزرگ شه همه رو میخوره ولی من نمتونستم قبول کنم میگفتم با ما دوست میشه و آزاری نمیرسونه چه کنم اینم ی جور عشقه دیگه
خداوندا ممنون و سپاسگزارم که اینهمه زیبایی خلق کردی و اینهمه حیوانات زیبا و گوناگون که من با تمام وجود از دیدنشون لذت بردم
اصلا از صبح من زیبایی دیدم و شگفت زده شدم و شکر کردم
ولی استاد ناگفته نمونه که شما و عزیزدلتون تسلیم محض خداوند شدین و شجاع هستین و این نشان از ایمان بالای شما دارد چرا که هر جا ایمان هست شجاعت هست و ترس جایگاهی ندارد
همش میگفتم خدای من این دو عزیز چقدر با خود و جهان اطرافشان در صلح هستند و پاداشها را دریافت میکنند و خداوند جهان را مسخر آنها قرار داده است
انشاءالله همه شاگردان استاد میریم و با استاد این لحظات شیرین رو تجربه میکنیم
شاد و سربلند و سعادتمند باشید
خیلی دوستون دارم
سلام بر قشنگی ها
هورااا سفر به دور امریکا با حس های خوبش دوباره برگشت
استاد گمون کنم دوره که قرار بود اماده کنید تموم شده و برای استراحت به خودتون جایزه دادین شایدم فعلا هدایت خدا گفته استپ کنید در هر صورت ممنونم برای برگشت فصل جدید این سفر قشنگ
مریم جانم چقدر دلمون برای رخ زیباتون تنگ شده بود چقدر قشنگ شدییین چقدر موهای بلند بهتون میاد و چه فرفری خوشرنگی کاملا امریکایی شده چهرتون
پرادایس زیبای تابستونی
خدااا لپی رووو چه قیافه ای هم گرفته بود چقدر پاتو سن گذاشته :)))
بریم سراغ حیوونای جینگولی بلا و غذا دادن بهشون
چیزی که خیلی ازش از اول این مسیر غذا دادن تا اخرش توجه م و جلب کرد نحوه نگاه مریم جون و اسم گذاشتن روی تک تک حیوونا بود چه اسم های بامزه ای هم براشون میزاشتین شاخ گلوله ای :))) شاخ فرفری یا اون بزه یه یال زیر گلوش داشت گفتین با اون منگوله هاش :)))
واقعا چشماش از مشکی بودن و حالت دار بودن فرای زیبایی بود
اون حیوونا که اول مسیر بودن من اسمشون و گذاشتم زبون کجی ها زبون کجی ها خیلی شکمو بودن اخرم که داشتید پارک و ترک میکردین لج کرده بودن پشتشون بهمون بود نمیزاشتن بریم :)))
واقعا خیلی تحسین برانگیزه که همچین پارکی رو امریکا ساخته بدون اینکه حیوونی تو قفس باشه و بدون اینکه مزاحمتی برای انسان ها ایجاد کنن تازه انسان ها ذوق کنن برای دیدنشون و غذا دادن به اونها و براش پول هم پرداخت کنن
تو کل این حیوونا شتره از همه شون مشتی تر بود بی تفاوت عقب ایستاده بود با حالت بازی غذا میخواست منو یاد پدر بزرگا مینداخت :)))
معمولا هفتاد درصد پرتابها هم موفقیت امیز بود
خیلی قشنگ بودن همشون و خیلی حس خوبی بود تجربش از پشت دوربین هم بهمون منتقل شد
چه سفر جذاب و هیجان انگیزی به لطف خدا و سخاوت شما از انتشارش تجربه کنیم ممنونم مریم قشنگم که برامون فیلم گرفتین و استاد جذابم که هم رانندگی کرد هم یه جاهایی فیلم گرفت و مارو به لبخند جذابش مهمون کرد
مریم جون بیشتر بیاین جلوی دوربین بانوی زیبا
دوستتون دارم مرسی بابت نشر زیبایی ها
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جان زیبا و دوست داشتنی
از دیدن تون خیلی خیلی خوشحال شدم
چقدر دلمون برای شما و پارادایس و سفر تنگ شده بود
ممنون که ما را شریک و همسفر خودتون می کنید و زیبایی ها را به ما نشون میدید
چقدر این حیوانات با مزه بودن هر کدوم یک جور دلبری می کردن یک جور زیبایی داشتن
قد بلند زرافه
نقش و خط و خال گوره خر
شاخ های زیبای گوزن ها
چشمان زیبا و درشت آهوها
بوفالوهای هیکلی
گاو نجیب و سنگین
شتر بامزه
همشون زیبا بودن واقعا
چقدر شما عاشقانه و با مهربانی به همشون غذا دادید
عالی بود
استاد عزیزم من به شدت مشغول عمل به آموزه ها هستم و هر روز دارم با قوانینی که به ما یاد دادید زندگی می کنم و کلی نتایج جدید گرفتم و همیشه سپاسگزار خداوند هستم که شما را سر راه من قرار داد و اینقدر باعث تغییرات اساسی در زندگی من شدید
دوستون دارم
به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
خداروشکر که باز هم چشم ما به جمال شما روشن شد و خداروشکر که یه قسمت دیگه از این سریال پرخیروبرکت رو دیدیم سریالی که بدون شک هرکس دیده با من هم عقیده است که بعد از دیدن این سریال به سفرها،مکان ها،،جاهای دیدنی هدایت شده و چقدر این قانون زیباست که به هرچیز توجه کنید از اصل و اساس اون وارد زندگیتون میشه.
بعد از دیدن این سریال دوست دارم نگاهی متفاوت به این قسمت داشته باشم و از خدا میخوام که هدایتم کنه و خودش متن این قسمت رو بنویسه
پس
الهی به امید تو کامنتم رو شروع میکنم و اجازه میدم و قلبم رو باز میزارم که هدایتم کنی و خودت بنویسی:
وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
مالکیّتِ مشرق و مغرب فقط ویژه خداست؛ پس به هر کجا رو کنید آنجا روی خداست. یقیناً خدا بسیار عطا کننده و داناست.
«هرجا رو کنید آنجا روی خداست »
این جمله و این قسمت از آیه بالا محور کامنت من هست…
از بچگی اونقدر ما رو از دین و مذهب ترسونده بودن که من حتی جرات فکر کردن به خدا رو نداشتم چه برسه به اینکه بخوام برم تحقیق کنم ببینم خدا کیه خدا چیه چجوریه چه اخلاقی داره…
اما ذهن کودک بخاطر اون ذات و فطرت پاک همیشه دنبال تصویرسازیه دیگه
خب اون موقع هم من همیشه خدا رو برای خودم تصویر سازی میکردم منتهی چون ورودی هایی که درباره خدا بهم داده بودند ترسناک و سیاه بود موجب شد که من تصویر وحشتناکی از خدا در ذهنم بسازم .
من همیشه که به خدا فکر میکردم این تصویر در ذهنم مجسم میشد:
یک پیرمرد با ریش و موهای بلند و سفید بسیار خشمگین و ناراحت و جدی که روی یک تخت بزرگ پادشاهی نشسته و یک گرز هم دستشه داره با عصبانیت به من نگاه میکنه و منتظره من پام رو کج بزارم،نماز نخونم،درست وضو نگیرم و…تا با اون گرز یه دون محکم بکوبه توی سرم و فریاد بکشه تازه لباس هاش و تختش هم سیاه بود که به ترسناک بودنش بیشتر کمک میکرد…
این تصویر من از خدا بود ضمن اینکه شادی با خدا کاملا در تضاد بود و هروقت حرف از خدا میشد ما نباید میخندیدیم نباید لباس شاد می پوشیدیم و موقع قرآن و اذان نباید حرف میزدیم نباید شاد میبودیم همین الان هم اگر دقت کرده باشید دقایقی قبل از پخش اذان در مساجد یا صداوسیما آهنگ ها و صوت های غمگین میزارن و در کل اینطور برای من جا انداخته بودن که:
خدا مترادف است با غم با جدی بودن با شوخی نداشتن
تا اینکه من با سایت عباسمنش دات کام آشنا شدم و دیدم استاد یک حرف هایی میزنه که 360 درجه با چیزهایی که از کودکی تا الان به من گفتن فرق داره اوایلش خیلی مقاومت داشتم و این حرف ها رو گوش نمیدادم اما کم کم پذیرفتم و شروع کردم به تغییر نگرشم و دیدم و فهمیدم ای دل غافل بعکس چیزایی که به ما گفته بودن خدا یعنی شادی خدا یعنی خنده خدا یعنی شوخ طبعی و بهترین و کمدین ترین موجود کیهان هم خود خداست…
طوری که مهمترین قانون جهان هستی رو هم بر پایه ی طنز و شادی گذاشته:
حال خوب = اتفاق خوب
حال بد = اتفاق بد
و حالا همین قانون رو در آیه ی 115 سوره بقره هم آورده که ای بندگان من
من همه جا هستم و تو به هرجا نگاه کنی من رو میبینی
وقتی این فایل رو دیدم این آیه خیلی برام بولد شد به خودم گفتم چقدر خدا مهربونه حتی حیوانات رو هم طوری آفریده که ما رو بخندونن تا اینطوری به اصل خودمون که همون شادی هست برگردیم تا بتونیم به بیسیک ترین قانون جهان عمل کنیم
توروخدا شما لپی رو نگاه کن آخه آدم میتونه لپی رو ببینه و خنده اش نگیره!!!! آخه اون چه لپ هاییه مرغم مگه اینقدر لپ داره))))
یا اون گاوی که داشت از دست استاد و خانم شایسته غذا میگرفت رو نگاه کنید با مسخره بازی تمام زبونش تا آخر آورده بود بیرون و گردنش رو کج کرده بود و غذا رو میگرفت وای که من روده بر شدم از خنده خوب بگو آخه مسخره مثل بچه آدم بیا غذاتو بگیر دیگه چرا ادا و اطوار درمیاری))))
وای اونجایی که استاد به اون شتر غذا میداد من دیگه غش کردم دیدید چطوری غذا میخورد همچین لب و لوچه رو روی هم تکون میداد که من از خنده دل ضعفه گرفتم خییییلی بامزه بود…
اصلا یه آیه هست میگه به خلقت شتر فکر کنید
أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ
آیا با تأمل به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده؟
به نظر من جدای از اینکه قطعا یکی از منظورهای خدا از این آیه همون اعجاز شتر هست که در شرایط سخت دووم میاره حتما یکیش هم همون نحوه غذا خوردنش که خیلی بامزس که آدم ها ببینن و بخندن و شاد بشن…
این همه خدا میگه بابا در آفرینش شب و روز و زمین و آسمان و هرچه بین این دو هست فکر کنید ببینید دلیلش چیه …
منم بعد از دیدن این فایل نشستم فکر کردم و از خودش هدایت خواستم و اون اینگونه زیبا من رو هدایت کرد به معرفی خودش
حضرت شادی
خدای خنده
خدای کمدین
که ای بنده من من زمین و آسمان و هرآنچه بین این دو است رو برای تو خلق کردم که تو ببینی و یاد من بیفتی
غذا خوردن یه گاو رو ببینی و یاد من بیفتی یاد قانون جهان بیفتی و ببینی که همه چیز اینقدر ساده آفریده شده دنبال چی هستی؟ چرا همه چی رو پیچیده میکنی ؟
من خودم یک کمدین تمام عیار هستم همه چی رو هم برای شادی تو خلق کردم تا ببینی و یاد قانون بیفتی یادت باشه همیشه باید بخندی همیشه باید شاد باشی…
بچه ها من امتحان کردم پیشنهاد میدم شما هم امتحان کنید یه بار که دارید از کوچه رد میشید با گربه سرکوچه تون چشم تو چشم بشید بخدا دو دقیقه نمیشه روده بر میشید از خنده همینجوری الکیا…
یه پرتقال روتو دستتون له کنید ببینید چه صدای خنده داری میده
هر حیوونی که دیدی رو صدا بزن ببین چه قیافهی مسخره ای برات میگیره که دلت شاد بشه
همونطور که خدا در قرآن گفته فکر کردی ما جهان رو بیهوده آفریدیم؟
فکر کردی لپی الکی لپ هاش بزرگ شده؟
فکر کردی اون گاو الکی زبون و گردن کج میکنه تا غذا رو بگیره؟
فکر کردی اون شتر الکی لب و لوچه رو تکون میده؟
به نظر من که الکی نیست و نمیتونه الکی باشه این جهانپر از نظم و قانونه
و خداروشکر که ما انسان آفریده شدیم و همه ی اینا در تسخیر ماست و خدا حتی از طریق یک گاو هم ما رو هدایت میکنه به عمل به قانون…
استاد عزیزم ممنونم بابت این فایل زیبا که باعث شدید من به این آگاهی ناب هدایت بشم الان خیلی به خدا احساس نزدیکی میکنم و بعد دیدن این فایل خیلی انسان شاد تری شدم…
به خدا میگم ببین خدا خودت سر شوخی رو باز کردیا…
ممنون بابت این فایل
ممنون از بچه ها بابت کامنت های عالی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»
(ﭘﺲ ﺣﻖ ﮔﺮﺍﻳﺎﻧﻪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻳﻦ ﺩین ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭ ، ﺳﺮﺷﺖ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺳﺮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭽﮕﻮﻧﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻭ ﺗﺒﺪﻳﻠﻲ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﻳﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ؛ ﻭﻟﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩم ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.)
«مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ»
(ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ.)
«مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ»
(ﻣﺸﺮﻛﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﻳﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﺶ ﺑﺨﺶ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺪﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﺮ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﻨﺪ) (30-32 روم)
——————————————————————
سلام و درووووووود داداش گلم، احمد جان. خوبی داداش ، الهی که حال دلت عالی عالی باشه و همیشه بخندی و قلبت به الله وصل باشه.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر همه نعمتهاش.
عجب کامنتی نوشتی، هم کلی ذوق کردم و هم از نشانه های قرآنی لذت بردم و هم آخرش به جملاتی که نوشته بودی خندیدم و گفتم دمت گرم پسر چقدر کارت عالیه.
ببین یه جمله نوشته بودی خیلی برام لذت بخش بود ناخودآگاه یاد این بخش از آیه 30 سوره روم افتادم گفتم برات پیداش کنم بفرستم که میگه : «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» اصلا توی گوشم زنگ زد انگار.
اونجا که نوشته بودی «ذهن کودک بخاطر اون ذات و فطرت پاک همیشه دنبال تصویرسازیه»
یه جایی استاد توی دوره شگفت انگیز احساس لیاقت در مورد یکی از دوستان شون صحبت میکنه که به لطف الله قراره صاحب فرزند بشن و از استاد عباس منش راهنمایی خواستند و استاد گفته ببین شما کاری با بچه تون نداشته باشید بچه با آگاهیهای توحیدی به دنیا میاد، شما روی خودتون کار کنید چون اون بچه به لحاظ آگاهی های فطری که خداوند در وجودش قرار داده از ما بسیار آگاه تره.
این آیه 30 سوره روم رو یه نگاهی بنداز ، هر چند خوب ترجمه نشده. ولی اصل آیه رو ببین. خداوند داره میگه ما به صورت پیشفرض اون توحید و یکتاپرستی رو در فطرت انسان نهادینه کردیم.
امروزیشو بگم، اپلیکیشن توحید توی روح ما از قبل نصب شده، فقط ما به مرور زمان با شرک ویروسیش کردیم.
درک خودمو بخوام از این آیه بنویسم تا بیشتر یاد بگیرم «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا» داره میگه روی بیار به همون یکتاپرستی درونی ، برگرد به تنظیمات کارخانه ، برگرد به کودکی ، یه کودک چطوره ، فقط الکی میخنده، یه کلیپ چند وقت پیش دیدم یه اکیپ چهارقلو، یه قلشون دوتا دستاشو میبرد بالا میزد روی تخت ، سه تای دیگه روده بر شده بودن از خنده. گفتم ای جان، ببین خدا ما رو اینجوری خلق کرده بوده، چقدر ما خرابش کردیم.
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا» «الناس» یعنی مطلق همه مردم، یعنی فطرتی که خداوند بر اساس اون همه مردم رو (کلهم اجمعین) خلق کرده، همه اینو دارن. هیچکس نیست که بگه من جوری خلق شدم که یکتاپرستی توی وجودم نبوده.
«لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» هیچ تبدیل و تغییر و تفاوتی در خلقت خداوند وجود نداره. هیچ بی عدالتی نیست. اصل و اساس خلقت ثابته. از زوایای مختلفی میشه این عبارت رو بررسی کرد.
«ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ»
اون اصل توحید و یکتاپرستی همون دین قیّم و استوار و محکم و تغییر ناپذیره. اگه همه ادیان الهی رو جستجو کنی ته همش میرسی به توحید.
«وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ»
وقتی میرسم به عبارات اینچنینی که خداوند در مورد اکثریت مردم حرف میزنه، یه حسی بهم میگه خداوند هم از دست بندگانش شاکیه. که اکثریت کدوم وری میرن. خدا خودش تاکیدش روی اقلیته. ولی ما مردم چی میگیم ، میگیم حق با اکثریته. درحالیکه خداوند میگه حق با اقلیته. بارها گفته اکثریت نمیدونن، جاهلن، ناسپاسن ، تفکر و تعقل نمیکنن.
حالا نسخه پرکتیکال خداوند چیه؟
«مُنِیبِینَ إِلَیْهِ» برگردید به سوی خود خدا …
«وَاتَّقُوهُ» برای خدا کنترل ذهن کنید، یا بر مبنای توحید و یکتاپرستی کنترل ذهن کنید.
«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ» صلات و یاد خدا رو برپا دارید ، روی بیارید به سوی خدا، باهاش ارتباط بگیرید. با هر روشی که میتونی.
«وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ» و از مشرکین نباشید.
یه چیز دیگه که دوست داشتم بگم یه جایی توی کامنتت به اذان اشاره کرده بودی. من بارها شده نماز صبح رو خواب موندم. میدونی علتش چیه. چون با صدای اذان که بیدار میشم ، اونقدر از صدای اذان لذت میبرم و میگم بذار اینو تا آخر گوش بدم بعداً پا میشم برای نماز ، و صدای اذان برام مثل لالاییه و دوباره خوابم میبره. کلاً صدای اذان برام حس و حال و آرامش عجیبی داره و هر وقت صدای اذان رو میشنوم امیدم بیشتر میشه. میگم توحید برقراره. هزاران حکومت و پادشاهی و دولت روی این سیاره اومدن و رفتن. بعضی هاشون کمر همت بسته بودن توحید و یکتاپرستی رو نابود کنن و عبادتگاه ها رو با خاک یکسان کنن، با کلی سرباز و سواره نظام و شمشیر و نیزه و منجنیق و توپ و تانک و ناوشکن و جنگنده و … ، به قدمت تمام تاریخ تا به امروز … توحید و یکتاپرستی اما هیچ سلاحی فیزیکی برای دفاع نداشته و فقط عشق و امید الله رو به قلب بندگانش سرازیر میکرد و حتی بعضی از جاها ظاهراً از بین رفته و عبادتگاه ها خراب شدن ولی واقعیت اینه که همه اون حکومتها و قدرتهای ظاهری از بین رفتن و حاکمیت توحید و یکتاپرستی همواره برقراره.
میگن وقتی اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید بعضی از مساجد و کلیساها توی بعضی از نقاط بعد از 60-70 سال دوباره درشون باز شد و دوباره مردم رفتن برای عبادت.
صدای «الله اکبر» و «اشهد ان لا اله الا الله» ، حتی برای لحظه ای روی این سیاره متوقف نمیشه.
——————————————————————
ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت که انگیزه شد برام اینا رو بنویسم.
در مورد شوخی با گربه محل نوشته بودی ، منم شوخی هام رو با گربه سر کوچه بنویسم…
رفته بودم کیسه زباله رو بذارم سر کوچه ، یه گربه منو دید از سطل پرید رفت چند متر اونورتر ، کیسه رو گذاشتم ، گفتم ببخش مزاحم شدم، بیا جون بیا برو سر سفره. یا یه وقتایی که گربه ها فرار میکنم میگم نه اینکه یوزپلنگی منم میخوام شکارت کنم میخوای ژنتیکتو نجات بدی ، با تعجب نگاهم میکنن. احتمالاً تو دلشون میگن این دیوونه چرا عین گربه حرف نمیزنه ما بفهمیم چی میگه.
——————————————————————
بینهایت تحسینت میکنم و برات از درگاه خداوند بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و شادکامی رو درخواست میکنم. در پناه رب العالمین باشی.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین
سلامی به گرمی هوای جنوب به آقا حمید عزیز دوست خوب و دوست داشتنی داداش هم فرکانسی
خداروشکر من حالم عالیه و امیدوارم تو هم حالت عالی باشه
ممنونم از پاسخ بسیار لذت بخش و آگاهی دهنده و پرمغزی که برام فرستاده بودی آقا دمت گرم چه طوفانی به پا میکنی در کامنت هات اونقدر آیاتی که در کامنت هات استفاده میکنی پر مفهومه اونقدر کامنت هات پر مغز که من باید چند روز روش وقت بزارم و بخونم تا هم بفهمم هم استفاده کنم راستش یه جورایی کامنتت رو لقمه لقمه نوش جان کردم مثل همیشه بی نهایت تحسینت میکنم مثل همیشه بی نهایت سپاسگزارم.
آقاااا این آیه ی 30 سوره روم منو قشنگ دیوانه کرد بارها خونده بودمشا ولی وقتی گفتی یه نگاهی بهش بنداز و این کامنت عالی رونوشتی با نگاه کنجکاوانه تر رفتم آیه رو خوندم و دیدم وااااو درون این آیه همه چی هست از احساس لیاقت تا اعتماد به نفس دیگه خدا چقدر از این واضح تر میتونست بگه ذات همه یکیه و از خداست.
دیدی بعضی ها میگن فلانی تقصیر خودش نیست که بده آدم بدذاتیه این جمله چقدر شرک آلود هست!!!
اونایی که این حرف ها رو میزنن این آیه رو نخوندن وگرنه با این حرف خودشونم میرن زیر سوال…
یاد ضرب المثل معروف افتادم که میگه هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی…
در واقع آیه ی
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم
هم نشون میده که این یک چرخه است چرخه ی انا لله
از خودش شروع میشه و به خودش هم تموم میشه.
تمثیل اپلیکیشن توحید اونقدر برام جذاب بود که کلی آفرین بهت گفتم و میگفتم بابا این پسر چه درک خوبی از قرآن داره دمش گرم ماشاالله بهت.
نمیدونم بچه داری یا نه(اگه داری خدا حفظش کنه اگه نداری خدا یه دختر خوشگل بهت بده))))البته دختر و پسر فرقی نداره ها ولی چون خودم دختر دوست دارم اینو گفتم که البته جنبه مزاح داشت)… من یه دونه فرشته اش رو دارم یه دختر پنج ساله که اسمش دلآرم هست حمید موقعی که به دنیا اومد به طرز عجیبی آیه ی الا بذکرالله تطمئن القلوب در ذهنم تکرار میشد به این دلیل منم اسمش رو گذاشتم دلآرام خدا میدونه هروقت کنترل ذهن برام سخت میشه هروقت شیطان یکم بهم مسلط میشه و هروقت ناامیدم مینشونمش و بهش زل میزنم یا بغلش میکنم خدا میدونه اونقدر آرام میشم که نگو همیشه بهش میگم بابا تو از پیش خدا اومدی هنوز لوح وجودت پاک من عاشقتم و اون میگه بله خودم میدونم!!
خلاصه اینکه در رابطه با همین موضوع که با هم مطرح کردیم و تو به زیبایی با آیات و مثال ها بهمون درس ها دادی میخوام یه خاطره مرتبط با این موضوع از خودم و دلارام بگم:
یه روز رفتهبودیم رستوران غذا سفارش دادیم و منتظر بودیم غذا رو برامون بیارن اون روز احساس خوبی داشتم و همین موضوعات توی سرم میچرخید که بچه ها به خدا وصل هستن و …یه جایی هم از یه استادی شنیده بودم که بچه ها روانشناس های بدون تابلو هستن اونا مثل معلمند و سعی کنید ازشون یاد بگیرید گفتم بزار این قضیه رو تست کنم بنابراین از دلارام خواستم که به سوالم جواب بده ازش پرسیدم دلارام به نظر تو خدا از ما چی میخواد؟چطوری با خدا بیشتر دوست باشیم؟
دلارام با همون شیرین زبونی و چهره معصومش دستاش رو زد زیر چونه اش و گفت:
خدا فقط از ما میخواد که شاد باشیم باهم بازی کنیم دعوا نکنیم خدا خودش به من گفته تو بخند من گل میریزم توی زندگیت…
به خدا قسم من خودم زبونم بند اومده بود نمیدونستم بخندم یا گریه کنم بخدا قسم نه من چیزی یادش دادم نه مادرش و این حرف ها رو در لحظه زد گفتم خدایا مگه میشه این دقیقا قانون بود که آقا تو فقط حالت خوب باشه بقیه اش با خدا…. خلاصه اینکه الان دلارام معلم من شده و من کلی سوال ازش میپرسم اون هم به درستی به همش پاسخمیده دوباره از پاسخهای شگفت انگیزش برات مینویسم.
آره حمید جان خیلی خوب گفتی ما از همون کودکی به خدا وصل هستیم این برنامه روی همه ی ما نصب هست و ما کم کم ویروسی اش میکنیم اینو من دیگه با چشم و گوش خودم دیدم و شنیدم و درک کردم…..
خیلی خندیدم به شوخی هات با گربه مخصوصاً اونجا که گفته بودی ایندیونه چرا عین گربه حرف نمیزنه ببینیم چی میگه…
حیونا خیلی با مزه هستن یه بار یه گربه داشت میرفت یهو با صدای بلند داد زدم آقااا یهو برگشت با تعجب زل زد تو چشام انگار منتظر بود یه چیزی بهش بگم دید چیزی نمیگم سرشو انداخت پایین رفت احتمالا گفته این بنده خدا هم رد داده خدا شفاش بده……..
بازهم ازت ممنونم بابت این دقتت در آیات و تفسیر های به جا و زیبایی که مینویسی خیلی از نظرات ارزشمندت لذت میبرم و استفاده میکنم.
انشالله در زمان مناسب در مکان مناسب ببینمت و کلی درباره خدا و قرآن و قانون حرف بزنیم و با هم کلی سربه سر گربه ها بزاریم…..
والسلام علی عبادالله الصالحین.
سلام و درود خدا بر شما جناب اقای فرهنگیان بزرگوار
اقا عجب کامنتی وقتی که خوندم کلی خندیدم و تصویرسازی ذهن کردم و شاد شدم اصلا خود خود شادیها رو نوشتین شما
من خودم عاشق حیوانات هستم
کامنتتون کلی انرژی ازش گرفتم
اون مثال گربه رو که زدید من امتحانش کردم ما تو محلمون یه گربه مادر داریم که خیلی مهربون و خوش هیکل هست اصلا باورتون نمیشه این گربه انقدرررر خوشگله
من باهاش حرف میزنم بهش میگم کجایی سالار عشق منی تو دوست من خوبی
جالبه روزهای اول واکنشی نشون نمیداد ولی یه شب که تو کوچمون داشتم باهاش حرف میزدم و تحسینش میکردم اونم روشو برگردوند و میوو کرد
حالا از بس بهش عشق کلامی ورزیدم هر موقع که تو کوچه باشم درست میاد کنار من رد میشه و میره
خیلی با مزه هست عشقم
پارسال دوتا شکم زایید
امسال هم زایمان کرد ولی یه روز داشتم تو کوچمون رد میشدم دیدم بچش ماشین بهش زده و دقیق هم رنگش مثل مادر بود و از دنیا رفت خوب رفتن بچشم حکمتی از جانب خداوند بوده
خخ یه روز تو حیاط خونه بابام بودم بابام بهم گفت مصطفی بیا گوشت خریده بود گفت بیا گشتارو چرخ کن رفتم گوشتارو تیکه پاره کردم و بابام چرخشون کرد اقا ما اومدیم بیرون رفتم تو حیاط نشستم دیدم گربههه اومد رفت تو خونه ما اولش اومد بیرون دوباره رفت تو حالا بابام کجاست داره گوشت چرخ میکنه گربهه بوی گوشت داشت دیوونش میکرد رفت تو ما بگو تو حیاط نشسته بودیم و خنده حالا بیرون نمیومد داشته اون لب اشپزخونه بابام رو میدیده که داشته گوشت چرخ میکرده خیلی وقت تو بود بابام که بابام گوشیشون زنگ خورد و برگشته دیده گربه داره نگاش میکنه لب اشپزخونه
حالا جالبیش کجا بود اونجایی که بابای من پشت سرش اونم جلوی بابام خیلی ریلکس و اروم میومد بیرون
بابام تا منو دید گفتم گربه تو بوده ندیدیش خخ گفت تقصیر توئه چرا در رو باز گذاشتی خخخ
منم همینجوری شیطونی کردم گفتم بزار بره تو جلو باد کولر لذت ببره همراه با باباخخخ
خونه پدری من خونه باغی هست و خونه من هم جلوشه
اون گربه هم کنار خونه بابام یه خونه نیمه ساز هست که گج کاریش کردن و صاحبش ولش کرده و رفته اون گربه هم اونجا خونشه کنار یه گل کاغذی میخوابه و لذت میبره عشقمه عشقم از بس دوسش دارم
سپاسگذارم از شما اقای فرهنگیان
و سپاس خدایی که مرا افرید و دانش اموز بهترین استاد جهان به درخواستهای خودم کرد…
سلام خدمت شما آقا مصطفی عزیز
ممنونم از لطف و محبتت
خیلی خندیدم به تجربه باحالی که تعریف کردی و کاملا با کامنتت تمام صحنه ها رو تصویر سازی کردم و خندیدم.
خداروشکر که هر آفریده خداوند موجب شادی ما میشه حتی این زندگی مسالمت آمیز ما با گربه ها واقعا باید هرروز شکر خدا رو به جا بیاریم و به قول قرآن در همه ی امور تدبیر کنیم.
انشالله در کنار خانواده محترم همیشه شاد و پیروز و سلامت و تندرست و ثروتمند باشید.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم
بنازم به این پرادیس زیبا انگار بهشتی تر از همیشه بود ،خدا رو شکر که بهار پرادیس را هم دیدیم .
استاد ما هم دلمون برای پرادیس و شما تنگ میشه وقتی فایل نمیزارید ،خدا رو شکر که سفر جدید رو شروع کردین و قرار کلی زیبایی و تجربه های ناب رو به ما نشون بدین.
استاد من همیشه فایل های زندگی در بهشت رو میدیم واقعا لذت میبرم ،خیلی شما و خانم شایسته رو تحسین میکردم که آنقدر عاشقانه به حیوان ها رسیدگی میکردین .و همیشه دلم میخواست که این حس خانم شایسته رو تجربه کنم وقتی از لذت به دنیا اومدن یه جوجه یا یه بره تو پرادایس صحبت میکرد و خودش براشون مادری میکرد تا بزرگ بشن اتفاق جالبی که برای ما افتاد ،همسر من محیط بان هست و چند روز پیش بهش زنگ زدن که بره کوه ماموریت وقتی برگشت خونه با یه بزغاله کوچولو برگشت ،گفتم این چیه گفت این بزغاله از کوه افتاده پایین و گم شده و مادرش پیدا نکردیم ،چون از کوه پرت شده بود کمی گردنش آسیب دیده بود و به شدت گرسنه بود یه بزغاله دو یا سه روزه بود ،مرکز نگهداری ادارشون جا نداشت که بزغاله رو بزارن واسه همین آوردش خونه ،الان یک هفته ای ما توی خونه دارین از بزغاله نگهداری میکنیم ،استاد خیلی حس قشنگیه وقتی بهش شیر میدم یا زیرش تمیز میکنم ،بغلش میکنم و گردنش ماساژ میدم.خدا رو شکر میکنم که ابن بزغاله رو هدایت کرد به سمت ما، استاد هر لحظه از زندگی کنار این بزغاله پر از درس برای ما .استاد از لحظه ای که اومد توی خونمون مدام حرفهای شما توی ذهنم مرور میشه که راجب هدایت میزنید مثال اون بز خودتون که سگ همسایه دنبالش کرده بود و زخمی خودش رو رسونده بود پشت در و با صداش از شما کمک میخواست ،منم هر وقت این بزغاله صدا میکرد میگفتم گردنش درد میکنه داره کمک میخواد ،این بزغاله هدایت شده سمت ما باید بهش کمک کنیم .
استاد دو روز اول تو یه نقطه وایمیساد و مدام دور خودش میچرخید یا ما میرفتیم سمتش میپیچید به پاهای ما و دور ما میچرخید بازم یاد حرفهای شما افتادم که وقتی بزتون زایمان کرده بود و خودش از دنیا رفته بود و شما بزغالهها رو آورده بودین خونه و اینا دور پایه میز میچرخیدن و دنبال سینه مادر بودن .اون جمله شما رو دقیقا درک کردم که گفتین خدا همه رو هدایت میکنه حتی این بزغاله ها قبل از تولد هدایت شده بودن که هر جا دو تا پایه استوار بود یعنی سینه مادر اونجاست و باید شیر بخورن .
استاد این چند روز که این فرشته خداوند کنار ماست نمیدونید چقدر زندگی ما زیبا تر شده ،چقدر این موجود دوست داشتنیه.همش به خودم میگم این هدایت خداونده ،حتما خیریتی در این هدایت هست .
استاد الان تکون میخوریم دنبالمون راه میوفته و چه دلبری ها که نمیکنه .
فعلا قرار پیش ما بمونه تا یکم بزرگ و قوی بشه بعد ببرنش کوه برای رها سازی استاد از روزی که اومده لحظه به لحظه ش برای ما زیبایی و برکت بوده .لذت بغل کرنش ،لذت غذا دادن بهش خیلی با ارزشه استاد الان میفهمم وقتی شما از لذت داشتن مرغ و جوجه و حیوانی پرادایس حرف میزنید منظورتون چیه .انگار بودن کنار این بزغاله خودش یه مراقبه اس چون آنقدر کنارش بهم خوش میگذره که حس میکنم تمام تمرکزم اینجاس و ذهنم قفل میشه برای فکر کردن به چیزای دیگه.
حتما خیریتی در این ماموریت الهی برای ما هست که خداوند این فرشته کوچولو رو از پرت شدن از بالای کوه نجات داد و فرستادش پیش ما که ازش مراقبت کنیم .استاد عاشقتم هم شما و هم خانم شایسته عزیز که با دیدن زندگی در بهشت مقاومت های من رو شکستین برای همچین روزی .استاد کاملا با روی باز و بدونه مقاومت ازش استقبال کردم شاید اگه زندگی در بهشت رو ندیده بودم اصلا اجازه نمیدادن همسرم از در خونه بیاردش داخل میگفتم یعنی چی مگه جای این حیوان توی خونه اس ولی الان خیلی راحت دارم کنارش زندگی میکنم روزا که داخله حیاط و شبها که هوا تاریک میشه یه باکس براش درست کردیم میاریمش تو خونه کنار خودمون تا صبح که از خواب بیدار میشیم.تمام این حس های زیبا رو فقط با دیدن رفتار شما تونستم تجربه کنم ،اول از خداوند سپاسگزارم که ابن بزغاله بهشتی رو به سمت ما هدایت کرد و دوم از شما که قبل تر ذهن من رو آماده کرده بودید برای دریافت این نعمت.