سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 240

به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ

ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﻓﻘﻂ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺷﻮﺩ ، ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ خاشع ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺍﻓﺰﺍﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺮ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺗﻮﻛﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ .(٢)

الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ

ﻫﻢ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ ، ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ .(٣)

أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ

ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻓﻘﻂ ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺩﺭﺟﺎﺗﻲ ﺑﺎﻟﺎ ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻭ ﺭﺯﻕ ﻧﻴﻜﻮ ﻭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ .(۴)

سلام بر مؤمنان و متقیان و زکات دهندگانی که نزد خدای خود درجاتی دارند و از رزق کریم متنعم هستند

خدا را شکر که چشم ما به دیدن این مناظر زیبا روشن شد، چیزی که اول فایل توجه مرا جلب کرد، آسمان آبی مملو از تکه های ابر سفید که از دیدن همچین منظره ای سیر نمی‌شوم.

ماشین های لوکس و تمیز در اتوبان 6 بانده ی رفت و اون نظم و آرامش در رانندگی و عجله نداشتن و لایی نکشیدن، علاوه بر این که قابل تحسین و تمجید است لذت رانندگی رو هم به همراه داره.

تابلوی تبلغ شرکت کوکاکولا مرا به جستجو در اینترنت برای آشنایی بیشتر با این محصول شگفت انگیز و معروف کشاند، آخه تنها چیزی که از این محصول می‌دانستم این بود که در سال اول 25 بطری فروختن و یک فرمول سری دارد که انحصاری است.

وقتی سرچ کردم دیدیم که داستان از این چیزها هم جالب تر است و جالب تر اینکه دفتر مرکزی این محصول شهر آتلانتا جورجیا است.

و اما خونه نو که تازه از تنور درآمده، داغ، داغ. چه حس خوبی داره خونه نو، یه بوی خاصی میده، همه چی نو و برق میزنه.

خدا را شکر که این فضای مجازی و نرم‌افزارهای اون روز به روز کارها را راحتر و آسان تر و استرس و نگرانی رو به حد صفر رسانده که یکی از آنها ایربی‌ان‌بی (به انگلیسی: Airbnb ) یک بازارگاه مجازی در زمینهٔ اجارهٔ مکان‌های اقامتی است.) که شما 6 ساعت راه بیایی و اقامتگاه ات آماده باشه با خیال راحت مسیر رو میایی نه نگران این هستی دیر برسی، زود برسی.، خونه باشه، نباشه.

ویکی از این نرم‌افزار ها که به تازگی به شهر ما آمده اسنپ است.(چند سال پیش راه اندازی شد ولی از اونجاییکه مردم هنوز آمادگی همچین تکنولوژی رو نداشتند جمع شد.) هر وقت اسنپ می گیریم چقدر خدا را شکر می کنم برای راحتی استفاده از این تکنولوژی. قبلا که تاکسی زنگ میزدیم باید یه ساعت دم در منتظر میموندیم آیا بیاد؟ آیا نیاد؟ و چند بار که تاکسی دیر می‌کرد با اعتراض این بنده حقیر که صداش درنمیاد مواجه میشدند، چون تو گرما ایستادن واقعا طاقت آدم رو کم میکنه.

استاد گفت که هنوز بعضی از خونه ها درحال ساخت است، و با خودم گفتم، دوربین بره سمت اون خونه هایی که در حال ساخت است، حتما با منظره جالبی روبرو نخواهیم بود، ولی برخلاف انتظارم که خونه های در حال ساخت دور و برشون شلوغ و آجر و … و نمای قشنگی نداره، اصلا اینجا تشخیص ندادم کدام خانه هنوز در حال ساخت است و همه چیز تمیز و مرتب.

و چیز دیگه عدد پلاک خونه ها که 5220 خونه ای که استاد گرفته یعنی 5 هزار تا خونه!!! این یعنی فراوانی.

چه خونه شیک و قشنگی، خدایا شکررررررررت از این سلیقه و چیدمان زیبا و دلباز. چه محله ی تمیز و آرامی.

روز اول دوره آموزشی تنیس با معرفی مربی های که هر کدام اهل یک کشور بودند، استارت خورد و شروع بازی و آموزش.

من همیشه فکر می کردم که بازی تنیس خیلی جنب و جوش داره، یعنی از این ور میز میری اونور یا عقب و جلو میشی(تجربه خودم از تنیس) اما الان دیدم که اگه بازی رو حرفه ای بلد باشی، همانجا سر جای خودت با یک حرکت منحصر به فرد خودت میتونی بازی کنی و لذت ببری و نیازی به بپر بپر کردن و تقلای بیخودی نیست. چیزی که جالب بود برام این است که هر کدام از اون افرادی که اونجا بودند یک حرکت و ژست مخصوص به خودشون رو داشتند. مثلا مریم جان پا و دست سمت چپش با هم به عقب میرن واستاد یه کوچولو سر جای خودش درجا میزنه.(اگه بخواید به این اکتشافات بنده دست پیدا کنید فیلم رو بذارید روی دور 2 برابر متوجه میشوید)

این مارکت محصولات کشاورزی چقدر خوبه این باعث میشه که محصول کشاورزی از آفتاب و باد و خاک و بارون و گرما و سرما حفظ بشه. یه فضای آزادی در شهر ما هست که وانت بارها محصولات کشاورزان رو اونجا برای فروش میارن و به قیمت بسیار پایین می فروشند، علت قیمت پایین این است که آنجا اولا کرایه نمیدن و از ترس اینکه خراب نشن زودتر اونها رو میفروشن. شما تصورش رو بکن گیلاس با اون ظرافت و قشنگی چطور تو گرمای 50 درجه دوام بیاره. اونجایی که میگم خیلی شلوغ میشه. اگه سرمایه دار بودم حتما براشون یه همچین ساختمانی میزدم که کار هم برای فروشنده بهتر بشه هم خریدار. چی میشد شهردار بودم و این طرح رو اجرا می کردم؟ که عزیز دلم یا عزیای دل بقیه میرن خرید گرما و تابش آفتاب اونها رو اذیت نکنه. حالا من نبودم چی میشد یه آدم پولداری این طرح رو اجرا می کرد. واقعا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

با سپاس از استاد عزیزم و مریم بانوی زیبا و قشنگم بخاطر تهیه این فایل، که علاوه بر لذت بردن کلی چیز یاد گرفتیم.

در پناه حق همه ی ما روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر و سعادتمند تر باشیم الهی آمین

به نام خدای بخشنده ی مهربان

سلام بر فهیمه ی فهیم و پژوهنده سلام بر دوست قشنگ و با ایمان و توحیدی ام

سلام بر پیام رسان رب العالمین

فهیمه جان اول از همه بگم، دیشب داشتم با عشق و تحسین عکس های پروفایل ات رو نگاه می کردم. دوم اینکه من از خدای مهربان خواستم با من از طریق یکی از بچه‌های سایت صحبت کنه. برای نشانه ی درستی مسیری که دو سه روز پیش برایم باز شد. و آنقدر این مسیر رویایی است که باورم نمی‌شود. برای همین چپ و راست از خدای مهربان نشانه ی ،درستی مسیر رو درخواست می کنم، و همه ی موارد درست بود و اگه به امید الله این مسیر، مسیر سیر الی الله باشه تا چند وقت دیگه میام و از شگفتی های اون خواهم گفت. البته شبیه اون رو ما چندی پیش تو سایت داشتیم ولی نمیدونم چرا این ذهن این قدر مقاومت داره که نکنه کلاهبرداری باشه اِل باشه، بل باشه. بهش میگم بابا چند یکماه پیش ما دقیقا همچنین موردی رو داشتیم از بچه‌های سایت براش اتفاق افتاده، چرا برا من نیفته؟!!! میگه: نه اون مدارش به این مقدار، ورودی ثروت نزدیک تر بود. ولی من کارش ندارم و فقط به هدایت های خداوند گوش می‌کنم و الان یکی از آنها تیک مثبت خورد، و هیچ عجله ای ندارم. الخیر فی ماوقع.

عیدت مبارک قشنگم، امروز روز عید غدیر است، روزی که مَردم عهد بستن که مسیر کسی رو ادامه بدن که مسر رو طی کرده، و خوشبحال کسی شد که این مسیر رو ادامه داد و هر که عهد و پیمان شکست، در خسران و زیان ماند. مثل کسانی که از روز اول عهد بستن که این آگاهی ها رو وحی منزل بدونند و بر طبق گفته ها عمل کنند، و نتیجه بگیرند، مثل سعیده ی شهریاری عزیزم و کسانی که ماجرا رو از دید فانتزی و دلخوشی نگاه کردند، سال‌ ها باید دست و پا بزنند.

سعیده جان رو مثال زدم چرا که مثل نان داغ تازه از تنور درآمده، تازه تازه.

ان شاءالله ما هم در این مسیر ثابت قدم و متعهد بمانیم و نتیجه های قابل لمس خلق کنیم.

فهیمه جانم، برای منم هیچ چیز لذت بخش تر از خواندن کامنت دوستان و نوشتن آن، نیست، انگار بی پرده داری با خدای خودت راز و نیاز می کنی و اون با دستان، دوستان پاسخ ات رو می‌دهد و دستان ات رو برای پاسخ دادن به حرکت درمی آورد و کلمات رو بر قلبت جاری می کند. و از احساس وصف ناپذیری لبریز می شوی.

فهیمه جانم دوست دارم. ان شاءالله در بهترین زمان و مکان همدیگر رو ببینیم. یه دنیا سپاس که وقت گذاشتی و برام نوشتی و چشم و دلم رو روشن کردی، ان شاءالله این انرژی عالی که دریافت کردم میلیون ها برابر بشه به سمتت برگرده.

در پناه حق روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشی مهربان ام.