سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 241

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سِودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

روز دوم تمرین پینگ پونگ و کلی آگاهی ناب:

نکته اول: یادگیری اصولی و درست هر چیزی کمک میکنه تو در همون ابتدای مسیر یه کار درست رو تکرار کنی به حدی که بشه عادت رفتاری تو بره تو شخصیت تو و سبک و اصول زندگی تو بشه و خوب مسیر زندگی تو راحت و ساده و زیبا طی میشه. استاد جان تحسین میکنم این حد از ارزشی که برای این ورزش قائل هستید با اینکه ققط برای لذت بردن بو کنترل ذهن و ورزش کردن بازی میکنید اما به مرور سعی کردید اصولی تر و درست تر این ورزش رو انجام بدید و براش زمان و انرژی و هزینه صرف میکنید تا با پرداخت بها و ارزشمند دونستن بازیتون نتیجه بهتری بگیرید.

چقدر نکات مهمی رو گفتید که اگر اصولی و درست کاری رو یاد نگیری بعدش برای تغییر اون باید انرژی زیادی بزاری چون اون تکرار باعث ایجاد یه عادت شده و تغییرش نیاز به تلاش مستمر داره. یادمه تو یکی از فایلهای سفر به دور آمریکا گفتید که مایک عزیز بارها از شما می خواست که شما بهش رانندگی یاد بدید و شما با اینکه رانندگی و دست فرمون خوبی دارید اما همیشه به مایک عزیز میگفتید که باید در زمان مناسب برند آموزشگاه رانندگی رو اصولی یاد بگیرند تا با رعایت قوانین رانندگی درست در جاده ها به خودشون و دیگران آسیب نزنند و از رانندگی لذت ببرند

باورها هم همینجوری شکل میگیره چه درست چه نادرست انقدر تکرار میشه که تبدیل میشه به رفتاری که ناخودآگاه بر گرفته از اون باور داری انجام میدی و عادت تو شده و داره نتایج تو رو اون باور رقم میزنه. من خودم دارم سعی میکنم متمرکز بشم به رفتارهایی که ناخودآگاه انجام میدم طبق عادت بعد ببینم این رفتار از چه باوری در من ایجاد شده و اگر درسته آگاهانه اون رفتار رو بیشتر انجام بدم و اگر نادرست آگاه بشم بهش و هربار سعی کنم کمی بهتر عمل کنم و تکاملی تغییر بدمش.

به لطف هدایت قدرتمند خداوند از زمانی که در این مسیر الهی قرار گرفتم خیلی از رفتارهای من عادت‌های نادرست من با تغییر درست باورهام و تعهد و استمرار تونستم تغییرش بدم و عادت‌ها و رفتارهای درست رو که برگرفته از باورهای درست بود رو بهش آگاه تر شدم و برام ارزشمند شد و همیشه خودمو تحسین میکنم و سعی میکنم بهش متعهدتر باشم. عادت‌های رفتاری نادرست در مورد سبک تغذیه ،عدم تحرک ورزشی ،عدم کنترل ورودیها ،عدم درک لیاقت و ارزشمندی درونیم ،باورهای محدود کننده و نادرست در مسائل مالی در مورد روابط همه این موارد خیلی تکاملی تغییر کرده و نتایج هم به طبع بهتر شده.

اما گاها باورهای نادرست ریشه داری در ذهن من هست که تغییرش برام زمان بر شد به دلیل اینکه زیاد تکرار شده و جزو عادت‌های فکری من و بعد رفتاری من شده و نیاز به استمرار و تکرار بیشتر برای تغییر اون باور دارم و اگر انقدر این باور در من بر اثر گذشت زمان نهادینه و تکرار نمیشد در همون ابتدای تشکیل باور نادرست بودم راحتر میتونستم تغییرش بدم و زمان کمتری می‌برد ولی به میزانی که با تعهد و استمرار کمی بهتر میشم مسیرم آسونتر و روشن‌تر میشه.

نکته دوم: استاد جان و مریم عزیزم تو این خونه وقتی دید هود اشپزخونه مشکل داره و دود و بوی غذا تو خونه میمونه، اولا به صاحبخونه این مسئله رو گفتید دوما با خرید یه دستگاه گریل جدید و عالی به راحتی مسئله رو حل کردید که به این خونه هم آسیبی نرسه تمیز بمونه انگار تو خونه خودتون هستید و برای این خونه و وسایل ارزش قائل شدید و استفاده از برق و کولر همه به اندازه نیازتون هست و با این گریل عالی به راحتی غذا رو تو خونه پختید و چقدر به گریل بهتر و راحتر و سبک تر هدایت شدید پاداش این کار درست رو با این گریل عالی گرفتید و پاداش اصلی این احساس خوب و آرامشی هست که از انجام کار درست دارید و مورد حمایت خداوندم هستید

سوالی که من سعی میکنم همیشه در شرایط خاصی که پیش میاد از خداوند بپرسم اینه که الان کار درست چیه ؟ و سعی میکنم کار درست رو انجام بدم هر چند بهش مقاومت هم داشته باشم شاید به خاطر مثلا هزینه ای که میشه یا زمان و وقت و انرژی که صرف میشه ولی وقتی درک میکنم این کار درسته دیگه انجامش میدم و بها رو پرداخت میکنم.

مریم جانم گفتند که بعد از پایان اقامت خونه رو کاملا تمیز تحویل میدند و این اصول رو ایشون دارند که هر چقدر در مسیر زندگی خودشون کاری رو به زیبایی و درستی با گذاشتن صفر تا صد توانشون اگاهیشون انجام بدند خداوند هم ایشون رو در مسیر درست و راحت و زیبایی هدایت میکنه و این فرکانس صددرصد طبق قانون بدون تغییر خداوند پاسخ داده میشه.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 241
    254MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

206 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «هاجر صالحی» در این صفحه: 2
  1. -
    هاجر صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1667 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم ،مریم عزیزم و دوستان بینظیر این سایت الهی

    استاد جان الحق که شما میگین من وقتی بهم گفته بشه میام حرف میزنم ودرسته چون خداوند از درخواست ها و نیازهای ما آگاهه.

    این حرفایی ک زدی به جان و دلم نشست چون درگیری این روزها منه، یک عملکرد اشتباهم رو پیدا کردم ک سالهاست دارم اینطور رفتار میکنم وجز ضربه زدن به من و بی احترامی به من نتیجه ی دیگه ای نداشته ولی بازم نمیتونستم کنارش بذارم، تا اینکه ریشه ش و باوراشو در آوردم و دارم کار میکنم ولی انقد ریشه دار و عادت هست که بخدا این نوع فکر جدید و عملکرد جدید از من انگار انرژی فزیکی میگیره، انگار دارم کار فزیکی انجام میدم، زور لازم داره، تعهد لازم داره بر خلاف باور اشتباه و نجوای ذهن عمل کنی.

    داستان از دوره ی احساس لیاقت شروع میشه، چون دوره رو خواهرم خریده دسترسی ندارم ب کمنتا و هم چون مرتبط بود با حرفاتون گفتم اینجا بنویسم نتیجه و درک جدیدم رو.

    تو قرآان که میگه آنها کر ولالن و بر گوش و قلبشون مهر زدیم،داستان همین ترمزها و باوری اشتباه هست ک منجر ب عملکرد اشتباه ما میشه ولی چون انقدر غرقیم که اصلا نمیفهمیم ما چنین عملکردی داریم.

    با کار کردن روی دوره احساس لیاقت و آگاهی هاش، ب مرور ک احساس لیاقتم بالا میره ،متوجه یکسری رفتارای اشتباهم میشم ک ریشه ش برمیگرده ب احساس عدم لیاقت و عدم درک درست قانون جهان یا حداقل ناتوانی برای عمل کردن بر طبق قانون جهان.

    استاد نمیدونم تو کدوم فایل هست که شما میگین آدم اکثرا از جاهای کوچیک مسایلی که فکر میکنه بی اهمیت هست ضربه میخوره،

    من از نظر برخوردهایی ک با من میشد بین دوستان، همکار همکلاسی،مشتری ،جایگاه خوبی داشتم و همیشه محترمانه و خوب با من برخورد میشد، احترام و عشق و تعریف رو دریافت میکردم.

    ولی تو خونه با خواهر کوچکتر از خودم داستان فرق میکرد، ب من بی احترامی زیادی میشد ولی خب اهمیت زیادی نمیدادم میگفتم حالا تو خونست، چیز مهمی نیست. و نشانه های جهان رو نمیدیدم ک هر روز بیشتر و شدیدتر میشد.

    در ظاهر فقط این بی احترامی بود، ولی ریشه ش برمیگشت ب عدم لیاقت و باورای نادرست و حتی شرک ، که من با دوره ی احساس لیتاقت فایل ده فهمیدم که درباره ی احساس گناه هست.

    من آدمی بودم که باهوش و استعداد بالا بودم، دانشگاه رفته بودم، مهارت داشتم، زبان انگلیسیم خوب بود، برای خودم درآمد داشتم،

    ولی خواهر کوچک من این خصوصیات رو نداشت و پیشرفتی نداشت و حتی تلاش هم نمیکرد و من ناخوداگاه مسولیتش خوشبختی خوشحالیش رو پذیرفته بودم حتی اگر خودش نخاد.

    من هر کاری از دستم برمیومد میکردم حتی بدون اینکه خودش درخواست کنه از روی مثلا وظیفه ک خواهر بزرگم یا در این جایگاهم ،حالا خواهرمه غریبه ک نیست

    ولی در مقابلش بی احترامی ناسپاسی، احساس گناه توهین و همچنین ادامه میدادم ، در ظاهر فکر میکردم چیز بزرگی نیست ولی قسمت بزرگی از تمرکز منو میگرفت و درگیر بود ذهنم و چ نشت انرژی بزرگی بود.

    و رفتاری ک از باورای اشتباه نشات گرفته باشه باعث توقع میشه و اون توقع بروارده نشه باعث خشم و درگیری و احساس قربانی بودن میشه، مساله ای ک فکر میکنی ب ظاهر بی اهمیت هست چ نشتی لنرژی بزرگی هست،اون احساسای بد چقد اتفاقات ناخواسته رو میتونه بوجود بیاره.

    من این رفتارها رو انجام میدادم و تحقیر و توهین رو ادامه میدادم چون این باورای نادرست رو داشتم

    1:من باور نکرده بودم هر کسی هر جایی هست جای درستش هست و خداوند عادله، و من نمیتونم کاری بزای کسی بکنم، من ب زور میخاستم کسی ک خودش نمیخاد رو پیشرفت بدم ،در حالی ک خودم خیلی نیاز دارم ب پیشرفت و بهبود

    2: طبق جلسه سوم احساس لیاقت من برای خودم اصول و خط قرمزی نداشتم، من نمیومدم برا خودم تعیین کنم ک من با آدما برخوزد درست میکنم و توقع دارم ک اوناهم همین رفتار رو کنند و اگر نکردن ترکشون کنم،

    من یک سو برداشت داشتم از قانون ک این رفتاری ک میشه درست هست ک مسولیت صد در صدش با من هست و من میام روی خودم کار میکنم، ولی خب اولش باید اون داستان رو قطع کنم،،

    3:من برای دستاوردایی ک داشتم و نعمتایی ک داشتم احساس لیاقت نمیکردم و احساس گناه داشتم ک بقیه اعضای خانواده م ندارن، و ی جورایی مسول برطرف کردن مشکلاتشون بودم، یک سرویس دهنده ی رایگان ک وظیفه ش هست

    4: من زمانی خودمو مفید میدیدم ک کاری کرده باشم

    دارم سعی میکنم بر طبق آگاهی های جدید عمل کنم و فقط مسول شادی و خوشبختی خودم باشم ولی این اوایل باید زور بیشتزی بزنم، تا میخام عمل کنم انکار باید جلو دهنم و ذهنموبگیرم

    ولی آزامشش خیلی خوبه، میدونم و این باور نهادینه شده چون چندساله ، پس تلاش بیشتری لازمه ولی با توکل بخدا و گوش دادن بارها و بارهای فایل ها میتونم تغییر کنم آرام آزام

    سپاسگزارم بهترین ها رو براتون میخام با عشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  2. -
    هاجر صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1667 روز

    سلام به زهرای عزیز

    خوشحالم که کامنت من باعث هدایت شما شد.

    میدونی عزیزم منم دقیقا در شرایط مشابع شما هستم،میدونی بعضیا هستن ازدواج کردن با همسرشون مشکل دارن و تمام زنذگیشون رو تحت تاثیر قرار داده و باید حلش کنن، مشکل منم همینه چون بیشترین ارتباط رو با خواهرم دارم،اتاق مشترک زندگی مشترک، ولی متعهد شدم یکبار برای همبشه درستش کنم طبق قانون

    اولش ناتوانیمو پذیرفتم و از خدا خواستم زبون و قلب من بشه برای رفتاز درست

    بعدش مسولیت صد درصد رو پذیرفتم که البته چالشی هست ذهن هی میخاد از زیرش در بره،، این باعث میشه کینه نداشته باشی چون فرگانس خودم بوده و بعدش بگی پس کسی ک نیاز بع تغییر داره منم، من چ فرکانسی میفرستادم ک این شرایط رو توش بدم

    و بشناسم ذهنم رو، و متعهد شدم اول دیگه بحث نمیکنم تا جایی ک میتونم ،چون همین باعث میشه از این فرکانس کم کم جدا بشم،، بعدش طبق جلسه سوم احساس لیاقت برای رابطه م با خولهرم یک اصول مساوی و برابر تعیین کردم که اگز این اصول رعایت نشه من نمیخام دیگه رابطه داشته باشم، برای خودم ارزش قایلم و امروز هم در شرایط عمل کردن بهش قرار گرفتم خیلی سخت بود،شیطان عذاب وجدان میداد، مادرم عذاب وجدان میداد ولی گفتم میخام طبق اصولم رفتار کنم، گفتم کسی ک برای من ارزش قایل نبست منم نمیخام خدماتی براش داشته باشم، صبح مثل حمیشه رفتار کرد و بعدش غروب مثل همیشه ک فقط کاری دازه لحنش خوب میشه ازم خواست اسم یک دارو رو بنویسم ،منم گفتم نمیشه برو همون داروخونه علایمت رو بگو بفهمه چی میخای،خیلی سخت بوذ عمل کردن بعش، عذاب وجدان میدادن بهم، ولی گفتم این حس بد پس در مسیر شیطانه و عمل کردم و بحث نکردم،،

    یادت باشع عزیزم پاشنه ی آشیل از خوذت توقع نداشته باش چند روزه برطرف بشه یا آسون باشع، جهاد اکبر میخاد ولی آرامشش بینظیره

    بهترین ها رو میخام براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: