دیدگاه زیبا و تأثیرگذار حسین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
استاد واقعا سپاسگذارتونم که بهمون قدرت کنترل کردن ذهن رو چه در فایل های دانلودی چه در تمامی دوره هاتون با حرف و عمل یاد میدید …استاد منی که هنوز تازه دارم کم کم درک میکنم اگر یه کوچولو بتونم افسار ذهن چموشم رو بگیرم چقدر شرایط بیرونی که میتونه در کسری ازثانیه که همه چی به ضرر ما انسان ها میشه با کنترل کردن ذهن به سمت نکات مثبت به نفعمون تموم کنه واقعا خداروباید سپاس گفت بابت این موضوع به این مهمی.
استاد اگر من توی بازی جای شما بودم یا جای مریم جان شاید تا دودفعه میتونستم ذهنم رو کنترل کنم که خودش رو مقایسه نکنه یا سرزنش اما بعدش دوباره شروع میشد و ممکن بود شروع کنم به گریه کردن که چرا من نمیتونم یک حرکت رو درست اجرا کنم ولی فرق شما با من دراینکه شما در کنترل کردن ذهنتون تکامل رو طی کردین و روزی شماهم از جایگاهی که من هستم شروع کردین پس اگه یه جاهایی جازدم و نتونستم برخودم خورده نگیرم و احساس گناه نکنم که چرا نتونستم چون من یک انسانم و پراز خطا ماها هیچوقت نمیتونیم به کمال برسیم ولی میتونیم هرروزمون بهتر از دیروزمون باشه
عجله کاره شیطانه از قدیم اینو بهمون گفتن ولی الان واقعا مفهومش رو با کارکردن با استاد متوجه شدم عجله از عدم تکامل میاد از مقایسه کردن میاد ازهمین نجواهارو کنترل نکردن میاد و واقعا از همه چی عقب میوفتیم باعجله کردن و خداوند در قران بارها از صابرین صحبت میکنه و معنی صبر و تحمل کردن هم که استاد در فایل هاشون گفتن که صبر به معنی لذت بردن ازمسیر رسیدن به خواستته ولی تحمل کردن یعنی بشینی و دست رو دست بزاری ومنتظر باشی که خدا از اسمون پولی رو بندازه برات وبشین تا بیاد تو در مسیر خواسته هات واهدافت قدم بردار خداوند قدم های بعدی رو با نشانه ها بهت میگه چکار کنی.
توخود پای درراه بنه وهیچ مگوی خود راه بگویددچون باید کرد…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 242410MB27 دقیقه
بنام خدای رحمان و رحیم خدای رزاق وهابم
سلام ب همگی عزیزانم
روز46
الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر هدایتم ب این قسمت و آگاهی هایی ک دریافت کردم
خدایا شکرت
وقتی ک استاد و میدیدم ک داره با تمام توانش سعی میکنه ک اصولی قاعده ی بازی و یاد بگیره
با این که سعی میکرد ولی باز طبق الگویی ک قبلا بازی کرده بود ناخودآگاه بازی میکرد و با تمرین و تکرار آروم آروم تونست اون حرکات و ب صورت فیزیکی و ذهنی درک و انجام بده
درست مث الگوهای پیش فرضی ک داریم در مورد باورهای محدود کننده اولش خیلی سخته ک بخواییم تغییرش بدیم خییلی مقاومت داریم و یادمون میره گاهی طبق آگاهی ها عمل کنیم و ذهنمون و کنترل کنیم
ولی با تمربن و تکرار آروم آروم میتونیم عمل کنیم و باز آگاهی تکرار میشه اتفاق هایی ک احساس مارو بد میکنه
ولی مهم اینه ک برگردیم ب مسیر واین بخشی از روند تکامله
واینه اشتباه جزئی از مسیر یادگیریه
من باید درسهامو ازش بگیرم و پیشرفت کنم
رشد کنم و تکاملم و طی کنم
دیروز و امروز ی تضادهایی برام پیش اومد ک حالمو گرفت احساسم ب شدت بد شد و نتونستم ذهنم و کنترل کنم
بعد نیم ساعت ب خودم اومدم
گفتم اشکال نداره زکی شاید خدا بخواد از ی جای و ی مسیر دیگه تورو ب خواسته ات برسونه
وباز امروز مورد انتقاد قرار گرفتم ک چ نتیجه ای گرفتی از این مسیر
چرا ولش نمیکنی
برای اینکه حالم بهتر بشه رفتم شیلنگ آب و باز کردم و شروع کردم ب شستن حیاط
حسابی تمیزش کردم و آروم آروم شروع کردم ب صحبت کردن باخودم
ک اگه اونا راست میگن چرا تو حل مسائل خودشون موندن
چرا هرروز حالشون بدتر میشه
من کلی از این مسیر نتیجه گرفتم
حداقلش همین آرامشیه ک دارم
اینکه راحت میتونم احساسم و خوب کنم
اینکه تو زندگی بقیه سرک نمیکشم و خودمو مسئول زندگی بقیه نمیدونم
پیش میاد گاهی ک نصیحت میکنم
ولی زود متوجه میشم ک ب من ربطی نداره من فقط مسئول زندگی خودمم
بعد گفتم من تا آخر عمرم دست ازاین مسیر برنمیدارم
استاد عباسمنش گلوی خداست برای من
من خدارو با ایشون شناختم
منی ک کل وجودم لبریز از شرک وترس از آدمها بود
منی ک ب چشم زخم اعتقاد داشتم و برام اتفاق میفتاد
منی ک از راهنمایی تا دانشگاه ی انگشتر آبی همیشه دستم بود یا ی دستبند آبی
ک منو از چشم زخم محافظت کنه
خدای من منو ببخش بخاطر شرک هایی ک ورزیدم و قدرتی ک ب بقیه میدادم
خدای من ازت ممنونم ک هدایتم کردی و دستم و گرفتی و استاد عباسمنش و سرراهم قرار دادی
ب خودم افتخار میکنم وقتی ک متوجه شدم و روحم تایید کرد استاد و این مسیر
توحیدی رو ک منو ب خدا و هر خواسته ای میرسونه دیگه ولش نکردم
استاد واقعا درست میگه ک همه نتیجه رو تو مادیات و پول میدونن
خانواده ی من هم نتیجه رو پول دارشدن میدونن
امروز ک باز بحثش پیش اومد گفتم خدایا نشونه ای بهم بده من میخوام ب ثروت برسم و تواین زمینه هم نتیجه ای کسب کنم
اومدم تو سایت و نشانه روزانه رو زدم ک هدایت شدم ب اگاهی های روانشناسی ثروت
چگونه درآمد خودرا در عرض یکسال سه برابر کنیم فایل سومش اومد
گفتم خدایا دمت گرم ک اینقد قشنگ بهم راهکار داری عاشقتممم
همین جا ب خودم تعهدم میدم ک این آگاهی هارو بارها گوش بدم و عمل کنم
و درآمدم رو ک این ماه دوبرابر دستمزد قبلم شده رو سه برابر کنم
الهی صدهزار مرتبه شکرت
بخاطر این همه فراوانی و ثروت و حال خوب ک جارییه تواین قسمت
خدایا شکرت چقددد زیباست ثروت
چقددد معنویه
چقد مایه ی آرامش وخوشبخیه
چقد زندگی رو شیرین تر و روابط و گرم تر میکنه
چقد اعتماد ب نفس ادم و بیشتر میکنه
چقددد لذت بخشه خلق ثروت
چقد راحت میشه ثروت ساخت از ب نمایش گذاشتن موجودات زیبایی ک خداوند خلق کرده و مسخر ما کرده
ب راحتی میشه ثروت ساخت
از دلفین
سگ آبی
اسب آبی
ماهی های رنگارنگ
پنگوئن
چکش ماهی
دلقک ماهی
اقتابوس
ماهی های ک ب قول مریم عزیزم میخواستن دلفین بشن ولی اینشکلی شدن
ماهی هایی ک ثابت بودن
و اون موجودات ک فک کنم تمساح هایی ک زرد و قهوه ای و.. بودن درحال استراحت و اصلا تکون نمیخوردن
واقعا چقد زیباست خلقت رب جهانیان
هر موجودی منحصر ب فرد درنوع خودش
چ رنگ های متنوعی
چقد لذت میبردن موقع شنا کردن تو آب
و سپاسگزاری میکردن
و دسته ی بزرگی از ماهی ها ک اصلا سرشون گیج نمیرفت از بس طواف میکردن و سپاسگزاری
الهی صدهزار مرتبه شکرت
بخاطر رابطه ی زیبای استاد و مریم عزبزم
استایل بینظیر مریم جون واستاد قشنگم
الهی شکرت چقد جمعیت
چقد آدم اینجا اومده بودن
فقط برای لذت بردن و عشق کردن وحال خوب خودشون خیییلی تحسینشون میکنم
چقد راحت میشه ثروت ساخت
با رستوان هایی و سرویس هایی خدماتی ک ب ابن جمعیت داده میشه
الهی صدهزار مرتبه شکرت
جهان هرروز درحال گسترشه
هرروز نعمتها وثروتها بیشتر میشه
من میخوام مولد ثروت باشم و زندگی رو درتمام ابعادش تجربه کنم
من با ثروتمند شدنم ب گسترش جهان خدمت میکنم
با ارزش خلق کردن و درست کردن باورهام و در مدار مناسب قرار گرفتن و ادامه مسیر ب راحتی ب ثروت و نعمت میرسم
یعنی ثروت خودش دنبالم میاد چون قانون خداست وقتی ک ب گسترش جهانش خدمت کنم
ثروت و نعمت ب صورت طبیعی وارد زندگیم میشه الهی صدهزار مرتبه شکرت
خدایا تنها تورا بندگی میکنم وتنها از تو یاری میخوام من رو ب راه راست هدایت کن
راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی
ن کسانی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان
خدابا من هیچی نمیدونم
تو میدونی
تو بهم بگو
مسیرو بهم بگو
هدایتم کن
من تسلیم توام ب هر خیری ازسمت شما فقیرم
و محتاج
سپاسگزارم از ستاد عزیزم و مربم نازنین
عاشقتونممم
بنام خدای بخشنده ی مهربان
سلام ب استاد عزیزم و عزیز دل استاد
و سلام ب دوستان نازنین قشنگم
الهی صدهزار بارشکرت
من اومدم تا دوباره شروع کنم و توجه کنم ب زیبایی ها و اونا رو ب زندگیم دعوت کنم
خداروشکر میکنم ک منو دراین مسیر زیبا قرار داد مسیری ک 95% مردم دنیا ازش بیخبرن و اگه هم بفهمن باورش نمیکنن
من امروز هدایت شدم ب آیه ای ک درمورد داستان حضرت موسی و قوم بنی اسرائیل هست
ی جا اشاره میکنه ک خداوند عذاب هایی مث حمله ی ملخ ها قورباغه خون شدن آب و.. برای فرعون و پیروانش نازل میکنه ک بترسن و ایمان بیارم ولی اونا ایمان نمیارن
ک باز میگه از موسی میخوان ک از خدا بخواد ک عذاب و تموم کنه ک ایمان بیارن بعد ب محض اینکه عذاب برداشته میشه دوباره انکار میکنن ایمانشون رو ومیزنن زیرش
ی جا دیگه میگن ب حضرت موسی ماهرچی ک جادو و سحر کنی هزاری معجزه بیاری به تو و خدات ایمان نمیاریم
اینجا خیلی قشنگ متوجه قانون دارها و قانون فرکانس شدم
وقتی ک تو با چشم خودت معجزه رو میبینی و باور نمیکنی یعنی قلبت مهر شده
درمدار درکش نیستی
اصن متوجه نمیشی هزاری هم با چشم ببینی
مث خود قوم موسی ک تازه از دریا عبور داده شدن و نجات یافتن ب محض اینکه
ی کم میگذره ازش میگن ما مبخواییم مث قبل براساس عادتمون چیزی و بپرستیم ک ببینیمش
و وقتی حضرت موسی وعده 30روزه اش با خدا 10شب بهش اضافه میشه
و میشه 40روز
وقتی میاد میبینه ک آخر کار خودشونو کردن و برگشتن ب عادت های قبلی شون
کاری ک همبشه میکردن
یعنی منم اگه رو خودم کار نکنم قانون و نتیجه هایی ک گرفتم و با خودم مرور نکنم
درست برمیگردم ب مسیر قبل
و قدرت میدم ب بتهایی ک تو ذهنم در گذشته ساخته بودم
برای همین تصمیم گرفته چله بگیرم
40روز ب صورت مداوم مث قبل تمام تمرکز و کانون توجهم و بزارم رو زیبایی ها و خواسته هام باورهای توحیدی بسازم
و عالی رو خودم کار کنم
امروز روز اوله و تصمیم گرفتم هرروز کامنت بزارم و بنویسم آگاهی هایی ک دریافت کردم و ثبت کنم و رد پا بزارم از خودم تا وقتی برمیگردم ببینم تاثیرات این مسیر زیبا رو
پس امروز روز اول من از چله اس
میخوام اتفاقی ک چن روز پیش افتاد برام و بنویسم وایمان خودم قوی تربشه
چن روز پیش شابدم بیشتر من هدایت شدم ب جلسه 2و3قدم دوم و چنتا از کامنتها رو خوندم اصن شگفت زده شدم خدااای من یافتم
کلیدی ک گم کرده بودم
تجسم
کار تجسم چیه؟
تجسم میاد انرژی و افکار وفرکانس منو تنظیم و متمرکز میکنه رو خواسته ام ک اگه ب احساس خوب برسم وقتی خواسته ام و تجسم میکنم خیییلی سریع نشونه ها شو میبینم
وقتی کامنتهای دوستانو خوندم یادم اومد ک ععععع منم بارها ازش استفاده کردم ولی یادم رفته بود
خلاصه شروع کردم تجسم کردن رابطه دلخواهم
ی کم تصویر مبهم بود تو ذهنم ک بیشتر سعی کردم و ی کم واضح شد
بخدا فردا یا دو روز بعدش آجیم از سرکار زنگ زد ب آجی دیگه ام ک توخونه کنارم بود گفت زکیه خونه س؟ گفت اره
گفت الان میام اونجا کار مهمی باهاش دارم
خلاصه اومد باخودم گفتم خیره حتما
بعد ک آجیم اومد ی نگاهی بهم کرد
من رفتم تو آشپزخونه براش غذا گرم کنم
صدام زد زکیییه!!!
خندیدم گفتم مث مامان صدام میزنی وقتایی ک خبر مهمی داره خخخخخخ
خندید بعد شروع کرد تعریف کردن ک
ی همکار دارم تو اتاق عمل اسمش معصومه س، هم اسم خودمه دوتا بچه داره بچه هاش هم سن بچه های خودم ان
گفتم خب
گفت خییلی دختر خوبیه خیییلی
گفتم خبببببب
گفت ی داداش داره ک متولد65هست خیلی پسرخوبیه اهل نماز و روزه اس
امروز تو اتاق عمل داشتیم باهم حرف میزدیم یهو درمورد داداشش گفت منم و ازتو گفتم
زدم زیر خنده باگفتم چقددد سریع خدای من ب اون دوتا تجسم نصف و نیمه من پاسخ دادی چقد قانون سریع جواب میده
گفت سریع کانکت شدیدم و عکسا تون و رد و بدل کردیم
بیا اینم عکسش
عکسشو ک نگاه کردم دیدم ی پسر تو ی فضای سرسبز و فوق العاده کنار ی جوری آب ک دو طرفش پله هست وایساده
قبل از هرچیزی ب خودم گفتم زکیه این ی نشونه ش ک ایمانتو باید قوی تر کنه ک تجسم چقددد قویه و خییلی زود پاسخ میده
و متوجه شدم این شخص الان همدار من شده و اینکه ایشونم عاشق طبیعت هست
این نشونه ی خوبیه ک من وقتی روخودم کار کنم و ب چیزایی ک دوسدارم توجه کنم و اونا رو درخودم بوجود بیارم
شخصی میاد تو زندگی من ک دقیقا عین خودم باشه همدار و همسیرم باشه
پس با قدرت ادامه میدم و خیلی با تعهد بیشتری مبخوام رو خودم کار کنم
و چیزی ک استاد تواین فایل گفتن
اگه خواسته ات رو بتونی تجسم کنی و بتونی اون سکانس آخر لحظه ی آخرو ببینی و احساست خوب باشه وقتی این کارو انجام میدی
100%،100%نتیجه رخ میده
بخدا ک نتیجه رخ میده بارها برام شده اتفاق افتاده بازم میشه واتفاق میفته
الهی صدهزار بارشکرت ک هدایتم کردی ب ابن مسیر زیبا عاشقتممممم
الهی شکرت بخاطر وجود ارزشمند استاد و مریم عزیزم تو زندگیم و دوستان توحیدی قشنگم
خدایا شکرت بابت این همه فراوانی نعمت و ثروت و زیبایی
این همه ماهی رنگارنگ
چقددد این دلقک ماهی زیبا بود خدای من
این 8،پا دلفین های بزرگ
بچه های زیبا ک وجودشون لبریز از عشقه
استایل ورزیده ی استاد و مریم جانم
ماشاالله ب شما عزیزان دلممم
خدایا شکرت بابت امروزم چقد عالی هدایتم کردی الگوی شلوارم و عالی کشیدم مرحله ب مرحله بهم گفتی خییلی دوسشدارم خییلی عالی شده مرررسی
سپاس از همگی شما عزیزای دلم
سلام ب شما دوست عزیزم
آقا احمد
خداروشکر میکنم بخاطر هدایتم ب کامنت زیبای شما
قبل اینکه کامنتتون و بخونم
حسم ترغیبم کرد ک پروفایلتون و نگاه کنم
اول از همه کلی تحسین کردم استایل زیبایی ک برای خودتون ساختین وچهره ی زیباتون و انرژی ک از تصویرتون دریافت کردم
بعد هدایت شدم ب داستان هدایت شما
واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم
چقد خوب روخودتون کار کردبن و آپدیت کردین مراحل رشدتون رو
و چقد عالی نتیجه گرفتین
کلی انرژی گرفتم دمتون گرم
وبعد رفتم کامنت سرشار از آگاهی تون رو خوندم
عجب مثال ها ونکات فوق العاده ای گفتین منو ب فکر فرو برد
نشون میده ک چقد رشد کردین و بزرگتر شدین
رزاق بودن الله وگفتین
مسخر و رام بودن حیوانات خطرناک و زیبا در برابر ما
عمر بیشتر حیوانات باغ وحش بی حالی و بی انگیزه بودنشون
و رضایت دادن وتن دادن ب حقوق کارمندی وبیمه
هرچند امنیت شغلی داری ولی از خودت و زندگیت لذت نمیتونی ببری
چون خودت و توانایی هاتو تجربه نمیکنی
محک نمیزنی
گسترش نمیدی وجودت رو
هرگاه به درون نگریستی و دریافتی
که هرچه لازم است، در اختیار داری
به رهایی دست پیدا خواهی کرد.
.
-تو بینهااااایت زیبایی*
سپاسگزارم بخاطر وجود ارزشمند شما دوست خوبم
شاد وموفق باشید
سلام و درود خداوند ب قلب پاکت سعیده جانم
خییییلی خوشحالم برات
و خداروشکر میکنم هر وقت کامنت های اخیرت و نگاه میکنم
میام عکس خوشگلت و هم میبینم کلی لذت میبرم و تحسبنت میکنم
میگم ب خودم زکیه ببین سعیده تونست ب اینجا برسه توهم میتونی
اگه قانون برای سعیده جواب داده برای تو هم جواب میده
همه ی ما ب یک اندازه ب خداوند دسترسی داریم
ببین ازخدا هدایت خواست و هدایت شد
چقد عالی کنترل ذهن میکرد
یادته ی سری تو کامنتش نوشته بود ک رفته مغازه شوهرش با روی گشاده و لبخند ولی شوهرش ب سردی بهش پاسخ داد
با اینکه ناراحت شد ولی تونست ذهنشو کنترل کنه و پاداششو گرفت
یادته تو انتقالی گرفت بیمارستان کودکان چقد اذیت شد ب قول خودش میگفت زیر سرم قرآن میرم بیمارستان
یادته تونست کل بیمارستانو ب تسخیر خودش دربیاره
یادته از کارش ب چ راحتی استعفا داد و پاداش ایمانش و گرفت
یعنی اونا فکر میکنند چون این شرکت خیلی بزرگه و خیلی آدم های ثروتمندی هستند پس وظیفه ی اونا اینکه همه چیز به من بدن،ولی من تموم تلاشم رو میکنم ضمن اینکه فقط روی ویژگی های مثبت شرکت و مدیرعاملم تمرکز کنم ،هر روز به خدا بگم خدایا مدیر عامل من تویی!این آدم قدرت خلق یک مگس هم نداره،هرچی داره از آن شماست،من به دست این آدم نگاه نمیکنم!من به شما نگاه میکنم!
شاید شما از دست این آدم برسونی،شاید از هزاران دست دیگه،ولی من چشمم به دستات نیست،من چشمم به رزاق و وهاب بودن شماست.
چقد قشنگ همیشه توحید و ب خودت یادآوری میکنی
دمت گرم سعیده ی عزیزم
تو لایق بهترین نعمت ها هستی عزیزدلممم
اومدم بهت بگم خیییلی بهت افتخار میکنم
خییلی تحسینت میکنم
خییلی دوستدارم
نمیدونی چقد ذوق میکنم وقتی از کیش میگی
از کار جدیدت
از همکارهای توحیدی
از آرامشت
از دستان خدا
از عکس پروفایلت
خورشیدی ک روی دریا داره غروب میکنه
خییلی ازش انرژی میگیرم ولذت میبرم
برات بهترینها رو میخوام از الله یکتا
عاشقتممم عزیزدلم
من ایمان دارم ب بیشتراز اونچه ک حتی در تصورت نمبگنجه میرسی ان شاالله
ب خدای بزرگ میسپارمت:)
بنام خدای مهربان
سلام ب شما دوست توحیدی ارزشمندم
خداروصدهزار بار شکر
بخاطر هدایتم ب این مسیر زیبا و داشتن دوست ارزشمندی چون شما آقا احمد عزیز
الان ک دارم این کامنت و مینویسم ساعت 00:00شبه
این درحالی بود ک گوشی چن دقیقه ی قبل تو دستم بود و هی داشتم چرت میزدم و باز مقاومت میکردم ک نه زکیه امشب باید کامنت بنویسی حتما چون روز سوم چله تمرکز بر نکات مثبتت هست تو قول دادی باید عمل کنی وباز چشام گرم میشد ولی گوشی هنوز تو دستم بود ولش نمیکردم خخخخخ
گفتم خدایا خودت کمکم کن من باید بنویسم حسم گفت چقد خوب میشداگه نقطه ی آبی داشتی وقتی رفرش سایتو زدم دیدم خدای من ی نقطه ی آبی دارم کنار اسمم و اصن خوابم پرید از شدت انرژی ک گرفتممم و وقتی بازش کردم دیدم سه تا نقطه ی آبی دارم اصن غرق حس خوب شدم و خوابم پر کشید رفت خونه شون
الهی صدهزار بارشکرت شکرت شکرت گفتم الان کجا کامنت روز سوم و بنویسم ک حسم گفت همین جا بنویس ومن گفتم چشممم
پس الهی ب امید تو خودت یادم بیار اتفاق های زیبای امروزم رو تا بنویسم
امروز روز سوم چله تمرکز بر نکات مثبت من هست
خدااای من عجب روز فوق العاده ای داشتم
دیشب قبل خواب خواهرم بهم گفت زکیه فردا باهام میایی اهواز برای امتحانم صبح ساعت 5باید حرکت کنیم ب سمت اهواز اول گفتم گرمه نمیام بعد حسم گفت مقاومت نکن برو ببین چ چیزایی منتظرته قراره کلی سوپراییز بشی حتما
خلاصه بهش گفتم میام
گوشی وزدم روساعت4 و برای زنگ بیداری آهنگ اسما الحسنی رو گذاشتم
صبح ک بیدار شدم هوا هنوز تاریک بود یاد حرف دوروز پیش خودم افتادم الان یادم اومد
گفتم خدایا میخوام صبحها زودتر بیدارم کنی و چقد سریع این خواسته امروز صبح محقق شد خداروشکر
و شروع کردم شکرگزاری کردن وقتی دیدم هوا یواش یواش داره روشن
میشه حس فوق العاده ای داشتم خلاصه نمازخوندم صبحونه خوردم وقت نشد تمرین ستاره قطبی بنویسم گفتم خدایا امروز منو در زمان مناسب درمکان مناسب قرار بده
و آماده شدم و یکی از بندگان نازنین خداوند اومد دم در خونه مارو برد تا دم حوزه ی امتحانی خواهرم و براموش چای و کیک گرفت و وقتی رسیدیم گفت امتحان ک تموم شد بهم زنگ بزنید ک بیام ک باهم برگردیم اندیمشک ایشونم امتحان داشتن خودش
قبل اینکه حرکت کنیم ون دقیقه دم حیاط خونه منتظر موندیم
و نمیدونی چقددد انرژی داشت این هوای دم صبح صدای آواز و شکرگزاری گنجشک ها
نسیم خنکی ک پوست خوشگلم و نوازش میکرد و حس تازه نو شدن دیدن پرواز پرنده ها
و دیدن مغازه مرغ فروشی جلو خونه مون ک ساعت 5صبح باز کرده بود با توکل ب خدا وداشت داخل مغازه شو میشست چقد تحسبنش کردم این آقا رو
و تو مسیر تقریبا 2ساعته من همه ش چشمم ب خورشید و طلوعش بود ک آروم آروم بالاتر میومد
و قلب من هی بازتر میشدو درختهای سرسبز کنار مسیر چقدزیبا بودن
خدایا شکرت کلی عکس خوشگل هم برای استادم ثبت کردم
خلاصه رفتیم حوزه ک ی دبیرستان دخترانه بود خواهرم رفت داخل و من موندم تو حیاط مدرسه قبلش هدایت شدم ب ی قسمت ک انگار ی تیکه ی جدا از مدرسه بود ی باقچه ی خییلی خوشگل ک چنتا درخت توت و لیمو و ازاین درختهایی ک سایه شون چتر میشه و کلی گل سفید شیپوری کوچیک ک باورم نمیشد تواین فصل اصن گل ببینم و یاد حرف استاد عکاسیم افتادم ک روز قبل بهم گفت تا میتونی عکس بگیر
منم شروع کردم عکس گرفتن و تمرکز بر زیبایی ها ک دیدم ی درخت لیمو هم هست رفتم نزدبکش ک عکس بگیرم دیدم خدااای من چقدددد ثمر داده اونم لیموهای درست خوشگل سبز سبززززز با بوی مخصوص لیمو ک عطرش آدمو مست میکنه
گفتم خدایاااا شکرت چقد زیباست
چقد این درخت ثمر داده این نشانه فراوانیه
و یاد فکر دیشب خودم افتادم گفتم خدایااا الان لیموهای فلان پارک ک چن وقت پیش چندبار رفتیم الان بزرگ شدن چقد خوب میشد الان میدیدمشون چقد بزرگ شدن و هر درخت خودش شاید هزاران شکوفه داده بود و خیلی هاشون تبدیل شده بودن ب لیموهای کوچیک یک سانتی الان خدا میدونست چقددد ثمرداده بودن
و قشنگ بهم یادآوری شد ک این درخت لیمویی ک داری میبینی ک این همه ثمر داده نتیجه ی فرکانس دیشبته
ببین زکیه قانون داره جواب میده خیلی سریع ببین باور ک ک تویی ک داری با فرکانست زندگی تو میسازی
الهی صدهزار بارشکرت
بعد ی یک ساعتی ک مشغول کندن لیمو و لذت بردن وشکرگزاری کردن بودم
حسم گفت برو جلو ساختمون مدرسه رو نیمکت ها بشین
چرا چون ب محض ورودمونن گفتن ک همراه حق نداره بمونه تو حیاط باید بره بیرون حیاط تو خیابون منتظر بمونه
من پاروی ترسم گذاشتم و رفتم جلو چشمشون ک سریع ی مراقب اومد گفت خانم اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟ برو بیرون حیاط منتظر باش!!!
گفتم خانم من همراه خواهرم اومدم مسافرم نمیتونم تو خیابون بمونم ک
ک ی کم فک کرد گفت باشه اشکال نداره
ولی اگه بازرس بهت گیر داد باید بری بیرون
گفتم باشه
خلاصه وقتی بازرس اومد من رونیمکت نشسته بودم و قشنگ نگاهشون کردن
که هیچی بهم نگفتن
حتی ی جا هم با گوشی داشتم عکس میگرفتم توحیاط ک اصن کاری بهم نداشتن فقط من تنها توحیاط, بودم
خلاصه خواهرم 7ونیم رفت داخل تا11
ساعت ده ک شد دیدم سایه ساختمون مدرسه هی داره کمتر میشه و هوا هم گرمتر اونم تو اهواز گفتم خدایا کجا برم گرممه تو سالن هم نمیشه برم میخوام برم ی جای خنک
ک حسم گفت برو تو همون باغچه ک اول رفتی
وقتی رفتم دیدم زیر درختا چون آب داده بودن خیسه ونم داره و سایه درختها خیییلی خنکه
و باعشق نشستم زیرسایه ی درختا و لذت بردم از این همه زیبایی وطراوتی ک باوجود گرما منو نجات داد ک اذیت نشم
الهی صدهزار بارشکرت
وباز ب راحتی واحترام بدون هیچ پولی برگشتیم خونه در زمان مناسب
واینکه امروز تونستم چندبار درخواست کنم و ب راحتی اجابت شد خداروشکر
ک اگه زکیه قبل بودم عمرا درخواست میکردم
خیلی خوشحالم بابتش
و ب خودم افتخار میکنم
امروز نکات زیادی یادگرفتم ک چطور ی عکس حرفه ای بگیرم
چطور کادر بندی کنم
چطور اصن دوربین کانن دست بگیرم
خیییلی حس خوبی داشت
خیلی جالبه امروز منم مث شما خودمو با بقیه دوستان سایت مقایسه کردم ک: چرا من اینقد کند پیش میرم؟
چرا مث بقیه نتیحه نمیگیرم؟
این مقایسه کردنه اصلا خوب نیس ک ب قول استاد مقایسه کردن آتشی برخرمنه
ما موجودات یکتایی هستیم با مسیر یکتا
علایق متفاوت
مهارتهای متفاوت
مسیر متفاوت
اصلا نباید خودمون و با بقیه مقایسه کنیم
ما همین ک تواین مسیر هستیم خودش نتیجه س
همین ک آرامش داریم خودش نتیجه س
همین ک میدونیم افکارمون چطور میتونه تبدیل ب فرکانس بشه خودش نتیجه س
ما فقط باید خودمون و با قبل خودمون مقایسه کنیم
داشته هامون وببینیم
تو لحظه باشیم
و قدردان داشته هامون باشیم
و توجهمون و بزاریم رو اصل و مسیر یکتا پرستی
ما قرار نیست تا ابد زنده باشیم و زندگی کنیم
ما اومدبم ک خودمون و تجربه کنیم
لذت ببریم شاد باشیم
مافقط بایدسمت خودمون و انجام بدیم. خداوند سمت خودشو عالی انجام میده همیشه
اینارو ب خودم گفتم ک یادم بمونه
ک مقایسه کردن باعث میشه مت احساس کنم کافی نیستم.
ب اندازه بقیه ارزشمند نیستم
در صورتی ک همه ی ما ب یک اندازه ب خداوندو نعمتها دسترسی داریم
فقط باید مرور کنم اینارو بارها وبارهااا
خدایا خودت هدایتمون کن ب راه راست
راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی ن کسانی ک ب اونها غضب کردی و ن گمراهان
ی چیز دیگه ک امروز دیدم نشانه ی مسافرت
شکل یک هواپیما اونم ب صورت تتو رو دست راننده اسنپ
تصویر کبوتر پشت لباسش.
دیدن ی زوج تو ماشین درحال حرکت رو جلد دفتر
دیدن کلمه ی واضح ماه عسل
پرنده ی جفت
دیدن تصاویر بسیار زیبای عروس و دوماد
نمونه کار آتلیه ای ک توش دارم آموزش عکاسی میبینم
خیلی اتفاقی هدایت شدم واقعا متفاوت شیک و بینظیر بود
امروز خیلی عالی پیاده رویم وانجام دادم و حرکات ورزشی با وزنه رو هم با عشق زدم
ب خودم زیاد سخت نمیگیرم درحد توانم انجام میدم چون میدونم باید تکاملم طی بشه و هرروز انجام بدم ک ننیجه ش و ببینم
الهی شکرت خدای قشنگم مرسی ک هدایتم کردی ک کامنتم و باعشق بنویسم
اتفاق های خوب توراهه
من هرآنچه لازم دارم همین الان در وجودم هست
فقط باید ب احساس خوب برسم و درمدار خواسته م قرار بگیرم
من ایمان دارم تصاعدو تجربه میکنم
سپاسگزارم دوست قشنگم ک برام باعشق نوشتین
شاد وموفق باشین
سلام ب سعیده ی عزیزم
یعنی من عاشقتمممم بخدا
ازت خییلی ممنونم باوبت آهنگ فوق العاده ای ک نوشتی برامون
من سریع دانلودش کردم
و درحین خوندن ادامه ی کامنتت گوشش دادم
عجب حس وحال عالی داشت روحم پرکشید باهاش وغرق حال خوب شدم
شکرگزار خداوندم بخاطر وجود ارزشمندت
خیلی جالبه منم تقریبا 9روزه هدایت شدم ب یک محیط کاملا متفاوت
و آدم های متفاوت
ک حالشون خوبه
و تمرکزشون بیشتر رو زیبایی هاس
و بامن همدار ترهستن نسبت ب محیط قبلی ک توش بود
ک کاملا اتفاقی از طریق آگهی دیوار با این فضا آشنا شدم
دوسه روز بعد از اینکه از کارم اومدم بیرون
ب دیوار سر زدم
و کلمه ی کارآموز توجهم و جلب کرد
وقتی زدم رو آگهیش فهمیدم برا عکاسی هست
ک تماس گرفتم و گفتن ک فردا بیایین آتلیه
ذهنم میگفت تو کارتو ک دوماه وقت گذاشتی براش ول کردی اومدی
و حالا میخوایی آموزش عکاسی میبینی ک ربطی ب تو و کارت نداره
ک هیچ پولی هم بابتش بهت نمیدن تازه باید کلی هم وقت بزاری ک یاد بگیری
اصن منطقی هم نیست
ولی چیزی ک مهمه برام اینه ک من حالم خوبه و حس خوبی دارم بهش
چون تمام توجهت رو زیبایی هاست
برعکس کار قبلیم ک فقط برای پولش کار میکردم
و هرروز تاریخو چک میکردم ک کی ماه تموم میشه
من هیچی نمیدونم
هیچی بلد نیستم
خدایا خودت هدایتم کن
بهم بگو من تسلیم توام
و ب هر خیری ازسمت شما فقیرم و محتاج
ی آیه ای از کامنتت جلو چشمم پررنگ شد:
ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
تو ک تیر ننداختی خدا تیرانداخت
من از کجا میدونستم همچین دوره ای هست و همچبن استاد فوق العاده ای
ک اونم رایگان حاضر باشه با عشق ب من آموزش بده
و تمام تجربه عملی ک تو20سال کاریش و دراختیارم قرار بده
و بهم بگه ک تمام پرسنل من کارآموزهای خودم ان
خیلی هاشون هم برای خودشون کار انجام میدن
من چیزی نمیدونم فقط میخوام از مسیر لذت ببرم
و بقیه شو بسپرم ب خدای هادی
و چقد قشنگ گفتی:
خلاصه نتیجه اون سپاسگزاری قلبی من توی ماشین شد،گشت دور جزیره،رایگان ، روی دوش خدا …با این آهنگ های عشق بازی با رب
چیزی که خودم قصدش رو داشتم که تو روز های آینده برم ولی وقتی فرمون رو میدی دست اون ،پلن هاش همیشه از برنامه ریزی های تو بهتره.
بعد همکارم میگه قصد نداشتم از جاده ساحلی بیاما،میخواستم برم مرکز جزیره،نمیدونم چی شد اومدم اینجا..
وقتی فرمون و میدی دست اون همیشه پلن هاش از برنامه ریزی های تو بهتره
خدایا منم فرمون و میدم دست خودت باشه
تو آگاهی
تو سمیع و بصیری
تو وهابی
خودت هدایتم کن
عاشقتممم سعیده جانم
با تمام وجودم تحسینت میکنم وبهت افتخار میکنم عزیزم
برات بهترینها رو از الله یکتا مبخوام
شاد وموفق باشی