ایدهی سریال سفر به دور آمریکا از آنجا شکل گرفت که، استاد عباسمنش تصمیم گرفتند با RV(اتوبوسی که امکانات یک خانه را در خود دارد) سفری را به دور آمریکا شروع کنند.
و من مریم شایسته، تصمیم گرفتم تا آنجا که برایم امکان پذیر است موارد زیر را با شما اعضای خانواده ام به اشتراک بگذارم.
صحنههایی از زیباییهای محیط اطراف و وفور نعمتهایی که خداوند در این جهان مُسخر ما نموده؛
ذکر نکاتی که، قوانین جهان را به یادمان میآورد و نحوهی اجرای آن قوانین را، در جزئیات زندگیمان به ما میآموزد؛
گوشههایی از سبک شخصی زندگی استاد عباس منش، جزئیاتی از نگاه ایشان به جهان، نحوه حل مسئله، بخشهایی از ارتباطات ایشان و…،
و به طور کلی آنچه را با شما به اشتراک بگذارم که، خودم را تحت تأثیر قرار میدهد و به درک قوانین و نحوهی اجرای آن در زندگیام، کمک میکند. قطعاً کار آسانی نیست که هم بخواهم بر کارهایم در سفر تمرکز کنم و هم تصویر برداری، تدوین و آماده کردن این برنامه را انجام دهم. اما تمام سعیام را خواهم کرد تا شما را در احساس خوب و موهبتهای این سفر شریک کنم.
سفر و ارتباط با جهان اطرافمان، درسهایی را به ما یاد میدهد که نمیتوان از طریق مطالعه کتابها بیاموزیم.
هر چه ارتباط ما با جهان اطرافمان گستردهتر شود، هرچه امکانات بیشتری از این جهان را ببینیم و بشناسیم، راحتتر و سریعتر میتوانیم علائقمان را پیدا کنیم. دیدن آدمهایی که در حال تجربهی موهبتها و نعمتهایی هستند که ما دوست داریم داشته باشیم، امکان پذیر بودن رسیدن به آن خواستهها را برای ذهنمان منطقی میکند و ایمان و امید بیشتری در وجودمان برمیانگیزد تا خواستههایمان را رویایی دور از دسترس ندانیم.
نقطه شروع این سفر، شهر Tampa واقع در ایالت فلوریداست. ما RV یا Recreational Vehicle (اتوبوسی که امکانات یک خانه را در خود دارد) را از storage برمیداریم و با کمک car dolly، سانتافه را به RV متصل میکنیم و به سمت state park زیبایی در ایالت جورجیا، راهی سفر میشویم.
سفر با RV تجربه جالبی است. چون شما در خانهای نشستهای که در جاده نیز حرکت میکند.
من در این طی مسیر، سعی کردهام گوشههایی از این تجربیات جالب و زیباییهای مسیر را برای شما ضبط کنم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD777MB10 دقیقه
چقدر آمریکا شبیه ترکیه است
آسمان آمریکا دقیقا مثل آسمون ترکیه است
الان داشتم اولین روز سفر به دور آمریکا و آخرین سفر و مقایسه میکردم و استاد چقدر تو این سفر آخر که قسمت 229 میشه چقدر سبکتر از سفر به دور آمریکا لذت بردن ، تو اولین روز سفر یک آروی بزرگ و تازه یک ماشین هم بهش وصل و داره با خودش میکشه رو انداختن تو جاده و دارند میرن دور آمریکا ولی الان که دارم با قسمت 229 مقایسه میکنم واقعا حیرتا که تکامل چه میکنه تو رو از یک آروی و ماشین وصل بهش میرسونه به یک تراک کمپر ، ولی جالبه برام استاد توی همین روز اول سفر همون سرزندگی همون شادی که الان تو قسمت 229 هست ، و تفاوت تو سبک تر شدن بار سفر استاد و خوش،تیپ تر شدن و آرام تر بودن
خیلی چیزهای خوبی یاد میگیریم , خیلی پخته تر میشیم, خیلی سبک تر میشم, شناخت جامع تری نسبت به جهان بدست میارم, سفر واقعا آدم و پخته میکنه, یعنی مهمترین چیزی که به آدم رها بودن و و نچسبیدن به چیزی , یاد میده, سفر, چون سفر هر چیز اضافه ای و که با خودم حمل میکنم, از من جدا میکنه, و سبکت میکنه, ازادت میکنه, و بهت میگه که , این جهان چقدر زیبایی داره , و چقدر فضا داره, اصلا نیاز نیست, به هیچ لحظه ای حتی خیلی زیبا , بچسبی , چون لحظات خیلی زیبای , بیشتری , تو آینده, تو روز بعد؛ تو قدم بعد منتظرته, پس نگران هیچ چیز نباش , و فقط از اون لحظه لذت ببر, و رها باش و گذر بکن,
سلااااااام , وای چقدر خوشحالللم , که شروع کردم به دوره دوباره این سفر, واااای خدایا شکرت, تو این دوره چه اتفاق هایی فوق العاده ای برام قرار بیفته که فقط خدا میدونه , و میام با عشق میگم
بانو, وقتی داشتین صحبت های بالا رومیگفتین , به خودم گفتم نازی , واقعا تو این سفر , چقدر بارهایی که سنگین بود , و داشتی به زور با خودت میکشیدی , این سفر باعث شد , بزاریشون زمین , و رها و آزاد تر بشی, و بیشتر عاشق خودم شدم, من با این سفر بود که حس خوشبختترین و پیدا کردم, البته که قبلش مدتها روی باورهام کار کرده بودم, بچه ها میدونید این سفر برای من انگار جلوی صد و باز کرد, یک عالمه آبی و که جمع شده بود به جریان انداخت
من عاشششقتم بانو جان
همیشه تو اینستا که میدیدم اطرافیان میگن یا خودم هم گاهی برخورد میکردم, که افراد از lifestyle زندگیشون فیلم تهیه میکردن , همیشه این درخواست , در من فوران میکرد, که کسی که تو حوزه موفقیت و حرفهاش در این زمینه ها باشه, ولی به خداوندی خدا هیچ وقت فکر نمیکردم , این اتفاق از سمت استاد و بانو شایسته باشه, واااااااااااااای خدایا من چقدر خوشبختم
اینقدر ذوق دارم برای دوره این سفرنامه که خدا میدووووووووووونه, و این فکر , یک جوری ته دلم و خنک میکنه, و انگیزه میده بهم برای کارهای دیگه ام برای ادامه, مخصوصا این فکر , که قرار زیبایی هایی که دیدم و کلی ازشون خاطره ساخته شده برام دوباره قرار با عشق بببینم , واااااااای خدایا شکرت
بچه ها استاد تو قسمت آخر همین سفرنامه میگن وقتی ذهنشون و نمیتونستن , کنترل کنن میرفتن بازیهای کامپیوتری میکردن, و در دوره عشق . کودت هم میگن , که تو این شرایط که اینقدر فشار افکار منفی زیاد , توجهمون و ببریم به یک سمت دیگه , پکه میدونیم حالمون بهتر میشه, فیلم کمدی ببینیم , پیاده روی کنیم , اگر بلدیم ساز بزنمی و …. خود من همیشه میرم میدوئم و خیلی stable تر میشم, وللللللللللللللللللی این سفرنامه به خداوندی خدا روزهایی بود که من الان فکرش و میکنم, میگم نازی تو چطوری اون روز یکدفعه از اون اتفاق اینقدر به حس خوب رسیدی و ردش کردی , دقیقا قلبم گقت , فیلم های سفرنامه بود, و واقعا تو اون لحظات که فیلم ها رو میدیدم, اصلا اون ناخواسته , به صورت عجیبی محو میشد در ذهنم, و انگیزه ای صدبرابر داشتم برای ادامه
واقعا این سفرنامه چاشنی هر دوره ای که داریم استفاده میکنیم, به قول بانو , بروشور طرز استفاده است
خلاصه اینکه من یک عالمه ذوقققق دارم برای دوره سفرنامه , بزن بریم , نازنین بانو , یوهووووووووووو
استاد من عاشششقتم
خدایا ااااااااااااااااا شکرت بوسسسسسسس