سفر به دور آمریکا | قسمت 1

به نام خدای هدایتگر به سمت زیبایی ها.

سلام به استاد عزیز، مریم شایسته نازنین و مایکل دوست داشتنی.

استاد چقدر این فایل برام سوپرایز بود و من رو دوباره به خداوند نزدیک تر کرد.

من بعد از آشنایی با سایت شما سبک زندگیم رو خیلی تغییر دادم.

بعد از دوره قانون سلامتی و تغییر سبک غذایی، به مسیر ورزش و تحرک هدایت شدم. الان مدتی هست که شبها هم زود میخوابم و صبح خیلی زود که هوا تاریک هست بیدار میشم. امروز رفتم دوچرخه سواری، موقع دوچرخه سواری داشتم خونه رویایی رو تصور میکردم، درست مثل خونه ای که شما در این فایل فیلمش رو گذاشتید ، به زندگی در جای تمیز و سرسبز با آب و هوای معتدل ، جای دنج و آروم و در دسترس به همه چیز . با مردمان دوست داشتنی. به هوای بارونی فکر میکردم و اون طراوت و تازگی. به آزادی بیشتر.

وقتی برگشتم خونه ،یک قهوه گذاشتم و همین طور که قهوه آماده میشد، من با خودم در مورد سفر فکر میکردم، چند روزی هست که هوای سفر کردم. ذهن منطقی گفت الان که داری ورزش میکنی و شبها به موقع میخوابی و تغذیه سالم داری ، حالت هم که خوبه، پس بهتره سفر کردن رو برای وقت دیگری بگذاری. من همون موقع شروع کردم حرف زدن با خدا. خدایی که همیشه یار و یاور من و هدایتگر من هست.

بهش گفتم خدایا تو آگاهی به همه چیز. تو میدونی کی ،کجا و با چه کسی سفر کنم، شاید هم لازم باشه تنهایی برم. تو من رو هدایت کن و بهترین چیدمان رو برام بذار.

اومدم نشستم و شروع کردم به خوردن قهوه. چه قهوه دلچسبی. من قهوه ترک رو خیلی دوست دارم و حرفه ای به روش سنتی درست میکنم طوریکه روی قهوه یک قسمتش کف هست، یک قسمت خامه شکل میگیره. انشاءالله یک روز شما رو در آمریکا ببینم و براتون قهوه ترک درست کنم.

همین جور که قهوه رو میخوردم، حسم بهم گفت بیام به سایت شما. دوباره حسم گفت برم به سمت نشانه، بدون اینکه سوالی در مورد چیزی داشته باشم و اون لحظه فراموش کرده بودم که قبلش چه گفتگویی با خدا داشتم. وقتی فایل رو باز کردم و اون خونه ویلایی رو دیدم ، به خونه سلام کردم و گفتم ای جان خونه دلخواهِ من.

بعد دیدم، مریم جان داره در مورد سفر میگه، یک دفعه یادم اومد که عههههه من چند دقیقه قبل داشتم در مورد زمانِ سفر از خدا سوال میکردم.

اصلا دیوانه شدم ، خدایا شکرت که این قدر همراه منی.

شنیدن حرفهای خدا از زبان مریم جان:

ما قرار بود فردا بریم ولی هدایت شدیم که امروز حرکت کنیم. چمدوناتون رو ببندید و راهی سفر شگفت انگیز بشین. خیلی پخته تر میشید و شناخت جامع تری نسبت به جهان به دست میارید. مهمترین چیزی که به آدم رها بودن و نچسبیدن به چیزی رو یاد میده سفر هست. چون سفر هر چیز اضافه ای که با خودت حمل میکنی رو از تو جدا میکنه. سبکت میکنه، آزادت میکنه و بهت میگه که این جهان چقدر زیبایی داره. و اصلا نیازی نیست به هیچ لحظه ای حتی خیلی زیبا بچسبی. چون لحظات خیلی زیبایی در روزهای بعد منتظر تو هست ، پس نگران نباش.

خدا از طریق این فایل با من حرف زد. فایلی که مربوط به قسمت اول سفر به دور آمریکاست و مدتها قبل ضبط شده. و اکنون، در این لحظه با من صحبت میکنه و این جوری میشه که بهتر درک میکنم خدا محدود به زمان نیست. محدود به مکان نیست. انرژی که بر اساس فرکانس ارسالی ما به هر شکلی درمیاد ، فارغ از بُعدِ زمان و مکان .افکاری که تجسم پیدا می‌کنند……‌‌.‌.

خدایا شکرت برای خلق این زیبایی ها توسط خودم .این نیروی عظیمی که به همه ما دادی.

و الان میرم که در زمینه سفر اقدام کنم و ببینیم چه جوری هدایت میشم که در زمان مناسب، در مکان مناسب باشم با بهترین شرایط آب و هوایی و همراهان عالی . برای تجربه حس و حال فوق العاده .

پروردگارم ، فرمانروای کیهان و جهان هزاران بار قدردانم. من‌ با تو همه چیز هستم و بی تو هیچ.

استاد عزیزم و مریم جان نازنین ،برای به اشتراک گذاشتن تجربه های زیبا سپاسگزارم.

حالِ دل شما و همه دوستانی که در سایت هستند شاد.