سفر به دور آمریکا | قسمت 2

بنام خدایی که هرآنچه دارم ازآن اوست وآنچه ندارم از نداشتنش

خدایا یاریم کن تاتورادرنداشته هایم پیدا کنم وباتوآنهاراهم به دارایی های فراوان وگرانبهای اکنونم بیافزایم

سلام همسفران توحیدی من

میخوام برای باردوم باذهنی آگاه وقایع سفراینروزهای خودمواینجاثبت کنم تا برام برهانی محکم باشه که ذهنمو آگاهترکنم وازذخیره های اون چیزهایی روبکشم بیرون که قدرتمندم میکنه

کامنت قبلم برای تقریبا 10 روز پیش بود توسفری که خدابرام فراهم کردبالذتی متفاوت ازهمون داشته های قبلی اماچون ظرف اندیشه هامو دارم بهترعوض میکنم دارم ازافرادی که قبلا باهاشون مسئله داشتم لذت میبرم وخیردریافت میکنم تواون سفرکه خداازجایی بیگمان روزی فراوان بهم عطاکرداونم روزیهایی خالص وارگانیک حرف از برنامه ریزی برای هفته بعدشد وخوردن آبگوشت لذیذ که من میخواستم خودمون تهیه ش کنیم اما فقط کمی وبه اندازه ی توان محدودم سعی کردم به روش خودم نچسبم وبسپرم بخدا ودرگیرچگونگی لذت هفته آینده م نشم واین شد که تقریبا کل هفته م به تفریح گذشت

اونم ازجاهایی بیگمان ویهویی

وبازم آخر هفته رسیدوبخداگفتم توبرام بچینش من فقط میخوام باذهنی آگاه لذت ببرم ازهمین شرایطی که دارم وازهمین داشته های اکنونم ورفتیم یه جلی زیبا به اسم چشمه سبز که جاتون خالی بسیار زیبا وبکربود وتجربه ای متفاوت برای من کلی بهمون خوش گذشت از کوه سبزی معطرومقوی جمع کردم برای کوکو وبازهم رها سعی کردم ازهمه چیزفقط لذت ببرم

وشبش پسرم که بازهم اومدنشو سپردم بخدا وخداوند آوردش بادوستاش که میخواستن برن تفریح وبرای فرداشونوبرنامه داشتن به ماهم تعارف زدن ومن برلی تقویت عزت نفسم پذیرفتم وجمعه پوسپردم به زیبایی هایی که خدابرامون چید وبسیارعالی چید انصافا آبگوشت روزی ماشد ازجایی که گمان نداشتیم وباخانواده ی بسیار پرمحبت ومهمانوازآشناشدیم نزدیک خونه ی خودمون مکانهای تفریحی اطراف خونه مون امسال ازاولین روزسال بخداگفتم خدایا دوست دارم اول برم اطراف محل زندگی خودمو بگردم تا تکاملمو طی کنم وبدای جاهای زیباترودورترآماده بشم که درلحظه باشم ولذت ببرم وبه خودآگاهی وذهن آگاهی برسم چوم این دوتا مسئله پاشنه آشیل منه که تازگی فهمیدم توشون خیلی مسئله دارم وهرروزدارم بهتروبهترمیشم وخودمو میبینم ومیشناسم درآیینه اطرافیانم

وامروزم که اومدیم توحیاط خوشگل خودمون باعزیزانم ناهارخوردیم زیرسایه درختان حیاطمون که اینم بادرخواستم ازخداوندم دارم

اینم یادم رفت بگم که چون اینروزها میرم تمرین رانندگی بفضل خداجایی روپیداکردبرامون که شیرپرچرب الص میخریم وبایه چوپان مهربون آشناشدیم که بهمون فَله دومرتبه هدیه داد وماهم از روزی خداوندببخش کردیم

واینطورداره نشونم میده که اگرمقاومت نکنم چطوردرهای روزی روبه آسانی برام بازمیکنه

واین ماهم پرشده از مهمانی های عروسی وجشن وتفریح خداروشکر

حالا برم وباذهن آگاهی بهتر قسمت دوم سریال برایچندمین بار البته بعداز مدتهافاصله ببینم واینبار با نگاهی متفاوت وذهنی آگاهتر

سپاسگزارخداوندم که منو درمسیراین استادعزیزوآگاهی های خالصش قرارداد

همسفرهای عزیزم سفرهاتون بخیر وبسلامت وپرازشادی وثروت

به امیدخدا درقسمتهای بعد بازهم مینویسم از سفرهای یهویی وروزیهای فراوان وبیگمان وباعشق ومحبت خداوند

لیلا حسینی

یکشنبه 1403/3/13

ساعت 13:5 ظهر

گلبهار توی حیاط خونه مون زیردرخت زردآلوکه باسخاوت سایه خنکشو به ساکنانش هدیه کرده

خدایا هرآنچه دارم ازآن توست وآنچه ندارم از نداشتنت یاریم کن تاتورادرنداشته هایم پیدا کنم وباتوآنهاراهم به دارایی هایی فراوان و متنوع وگرانبهام بیافزایم